تارا فایل

پاورپوینت بررسی معماری دوران نو سنگی


بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع تحقیق : بررسی معماری دوران نو سنگی

مقدمه :

تقسیمات دوران باستان، تاریخ زندگی بشر به سه دوران باستان ، میانی و جدید تقسیم شده بود. امروزه باستان شناسان ، زندگی بشر را از آغاز به دو دوران تقسیم کرده اند: 1) پیش از تاریخ ؛ 2) تاریخی . 1) دوران پیش از تاریخ ، بیش از نود و نُه درصد از تاریخ زندگانی انسان را شامل می شود و به همین دلیل ، خود به چهار عصر تقسیم شده است : الف . پارینه سنگی ، از آغاز پیدایش بشر بر روی زمین (ح 000 ، 500 ، 3 سال قبل ) تا شانزده هزار سال قبل (رجوع کنید به نمودار تطبیقی دوران باستان )؛ ب . میانسنگی ، از فاصله زمانی شانزده تا دوازده هزار سال قبل ، در خاورمیانه و خاورنزدیک ، که از ویژگیهای مهم این عصر، پیشرفت در ساختن ابزارهای سنگی بود (رجوع کنید به نمودار تطبیقی دوران باستان )؛ ج . نوسنگی ، که در ابتدا کاربرد «سنگ صیقلی »، ایجاد سفالینه ها و تنوع در ساختن ابزار سنگی ، از مشخصه های بارز این دوره محسوب می شد. ولی بعدها رویدادهای اقتصادی ـ اجتماعی بنیادی ، این عوامل را تحت الشعاع قرار داد. در این عصر، کشاورزی (کاشتن گندم و جو) و دامپروری (اهلی کردن حیواناتی چون بز و گوسفند در خاورمیانه ) به وجود آمد وانسانِ مصرف کننده برای اولین بار به تولید مواد غذایی پرداخت . اهمیّت این رویداد بدان حدّ بود که چایلد آن را انقلاب نوسنگی یا اولین دگرگونی بنیادی در تاریخ بشری نامید (ص 90)؛ د. مس ـ سنگی ، که در آن علاوه بر مصنوعات سنگیِ رایج ، نخستین بار از افزار مسی استفاده شد. این عصر از لحاظ زمانی بین دو عصر نوسنگی و مفرغ (برنز) قرار دارد ( > فرهنگ دوره پیش از تاریخ < ، ص 216. نیز رجوع کنید به نمودار تطبیقی دوران باستان ). اگر چه قدیمیترین نشانه های استفاده از مس به ابتدای عصر نوسنگی برمی گردد، در غار شانیدَر در کوههای زاگرس ، آویز کوچکِ مسی از هزاره دهم ق م به دست آمده است که برای ساختن آن از روش چکش کاری روی مسِ سرد، استفاده شده است ، در حالی که سابقه کاربرد این روش در بین النهرین و آسیای صغیر، به هزاره هشتم ق م می رسد. چکش کاری روی مس گرم سابقه کمتری دارد. بنا به شواهد موجود، در خاورمیانه و خاورنزدیک در هزاره ششم ق م ، برای این گونه چکش کاری ، دمای فلز را به هزار درجه صد بخشی (سانتیگراد) می رسانده اند. در تلّ ابلیس ایران نیز آثاری به دست آمده که نشانه استفاده از این روش در اواخر هزاره پنجم ق م است (همان ، ص 688).

مقدمه :

همچنین مهمترین فعّالیّت تولیدی در تپه باستانی قبرستان در دشت قزوین (لایه 9 II از نیمه دوم هزاره پنجم ق م ) صنعت ذوب مس بود و باتوجه به قراین ، مس تنها در کارگاههای فلزگری این محوطه ذوب و اشیای ساخته شده از آن در منطقه توزیع می شد. در کاوش این تپّه ، دو کارگاهِ مس ، تاسیسات کارگاهی دیگر و ابزار فلزکاری کشف شد که یک بوته ذوب فلز بر بالای کوره و تکّه ای از یک قالب در کنار آن قرار داشت . از داخل و خارج کارگاه نیز حدود ده قالب ریخته گری ، از جمله قالبهای ساختن کلنگِ دوسر، تیشه ـ تبر و قالب شمش ، به دست آمد (مجیدزاده ، ص 6). در مرکز آسیای صغیر در هزاره دوم ق م ، اقوام حِتّی از قدیمیترین و بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان آهن بودند و با قراین موجود، احتمالاً ساکنان تپه حسنلوی آذربایجان غربی (آغاز هزاره اول ق .م ) با صنعت فولادسازی آشنایی کافی داشتند ( > فرهنگ دوره پیش از تاریخ < ، ص 688). 2) دوران تاریخی ، با شکل گرفتن نگارش و بخصوص پیدایش خط در هزاره سوم ق م آغاز شد. نخستین شهرها در این دوره به وجود آمد و به همین دلیل به عصر آغاز شهرنشینی موسوم است ، و با انتساب به همبسته مفرغ که در آن دوره به کار می رفت ، عصر مفرغ نیز نامیده می شود (همانجا). اگر آثار به جا مانده از دوران تاریخی ، آثار تاریخی نامیده می شود، آثار باقیمانده پیش از آن را می توان آثار باستانی نامید. نامشخص بودن محدوده زمانی «باستان » در ترکیب باستان شناسی نیز نشان می دهد که این علم اغلب به مطالعه بقایای ادوار پیش از تاریخ می پردازد (همان ، ص 868).
مروزه ، برای تعیین قدمت آثار باستانی ، از روشهای پیشرفته شیمی ـ فیزیکی و گیاه شناسی استفاده می شود؛ از جمله می توان کاربرد کربن 14 را برای تاریخگذاری اشیای باقیمانده بین پنج تا هفتاد هزار سال قبل ، و پتاسیم ـ آرگون را برای تاریخگذاری آثار بیش از صد هزار سال پیش ، نام برد.

آشنایی با دوره پارینه سنگی
از پیدایش انسان بر روی این کره خاکی حدود چهار میلیون سال می گذرد. این دوره را انسان شناسان دوران " پارینه سنگی " نامیده اند. به استناد دست افزارهای سنگی ساده ای که از انسان در مناطق شرقی و جنوب شرقی قاره آفریقا به دست آمده است، از پیدایش انسان بر روی این کره خاکی حدود چهار میلیون سال می گذرد. این دوره را انسان شناسان دوران " پارینه سنگی " نامیده اند و برحسب تغییراتی که به مرور زمان در کاراکتر شدن این دست افزارها پدید آمده، دوران پارینه سنگی به سه دوره قدیم، میانی و جدید تقسیم شده است. ایران در دوره پارینه سنگی ( Lower Palaeolithic ): بررسیهای باستان شناسی – انسان شناسی در ایران امروزی برای شناسایی دوره پارینه سنگی، هم جدید و هم محدود است. به دلیل همین دو امر، اطلاعات به دست آمده نیز بسیار ناچیز و در محدوده ظن و گمان است.

ایران در زمان نو سنگی

ولی به نظر می رسد که با توجه به جغرافیای طبیعی و وضعیت اقلیمی ایران، در این سرزمین دستهای کوچکی از انسان به صورت پراکنده قادر به زیست و تامین نیازهای غذایی خود بوده اند. این گروهها با جمع آوری فرآورده های نباتی که در ایران به صورت خود رو قابل گرد آوری و استفاده بوده اند و همچنین با شکار حیوانات و صید آبزیان و شاید پرندگان، غذای مورد نیاز خود را تامین می کردند و در امر تامین غذا از ابزارهای بسیار ساده و متناسب با تهیه نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حیوانات سود می جستند. چون آثار دوره پارینه سنگی قدیم را که در چند منطقه از ایران گزارش کرده اند، بر اساس یک فصل بررسی ارائه شده است، در صحت آنها هنوز نکات ابهام آمیزی وجود دارد. ولی، از آنجا که این گزارشها در حال حاضر در نوشته های مربوط به این دوره از حیات انسان در ایران، تا به دست آمدن مدارک دقیقتر، راه یافته است، ناچار به ارائه آنها به عنوان اسناد و مدارک دوره پارینه سنگی در ایران، مخصوصا" دوره قدیم آن، هستیم. این مدارک از سه منطقه ایران شناسایی شده اند که عبارتند از: منطقه ای در نزدیکی " بقبقو " در حدود یکصد و چهل کیلومتری مشهد در اطراف بستر خشک " کشف رود" خراسان.

ایران در زمان پارینه سنگی

آثاری شامل چند افزار سنگی از منطقه ای واقع در آذربایجان، در مثلث بین مراغه، تبریز و میانه، نیز به دست آمده است که بنا به گزارش متعلق به دوره پارینه سنگی قدیم است. ابزار سنگی به دست آمده از منطقه " لدیز " سیستان که قدمتی برابر با یکصد هزار سال قبل دارند و از نظر فن ابزار سازی، آنها را جزو نوع آشولین ( Acheulean ) یعنی جدیدترین ابزارهای سنگی دوره پارینه سنگی قدیم طبقه بندی کرده اند. با توجه به چگونگی پراکندگی و توزیع مناطق معرف دوره پارینه سنگی قدیم در ایران، جای هیچ گونه تردیدی نیست که بررسی و تحقیق درباره پارینه سنگی قدیم در ایران به تنهایی و بدون در نظر گرفتن و ضعیت مناطق همجوار امکان پذیر نیست. از طرفی، مطالعات مربوط به دوره پارینه سنگی قدیم در مناطق همجوار، یا انجام نشده است و یا چنان مغشوش و غیر قابل قبول است که قابل استناد نیستند. مثلا"، در ترکمنستان مطالعاتی که در این دوره انجام شده به هیچ صورت با واقعیت علمی مطابقت ندارد. زیرا تمامی آثار سنگی قبل از استقرار در آن نواحی، به دوره میان سنگی و نوسنگی منسوب شده اند.  یک نمونه ابزار سنگی (مشته سنگ) مورداستفاده در دوره پارینه سنگی
علاوه بر موارد فوق، باید افزود که تعیین قدمت آثار از طریق استفاده از روشهای علمی مانند آزمایشات موسوم به پتاسیم آرگون (Potassium Argon ) و تعیین جهت قطب مغناطیسی( Magnetic Polarity Chronology ) و یا مقدار اورانیوم توریوم ( Uranium Thorium ) که در دیگر نقاط جهان با موفقیت برای تعیین تاریخ دوره های پارینه سنگی به کار رفته است، هنوز بر روی آثار به دست آمده از ایران انجام نشده. به علاوه، وضعیت مربوط به دورانهای زمین شناسی از جمله دوره پله ایستوسین ( Pleistocene ) یعنی دوره که در آن انسان بر کره زمین پدیدار شده است، در ایران تاریک و مبهم می باشد.

ایران در زمان نو سنگی آثار سنکی واقع در منطقه جم بوشهر

ایران در زمان نو سنگی آثار سنکی واقع در منطقه جم بوشهر

معماری شهر سوخته
بخش بناهای یادمانی در قسمت شمال غربی شهر واقع شده است . بررسی ها این بخش و کاوشهای اولیه منجر به کشف بنای عظیمی با حدود 60 اتاق و فضای مفید گردید. اتاق ها و فضاهای این بنای بزرگ به دو گروه فضاهای سرباز یا حیاط و فضاهای سربسته یا اتاقها تقسیم میشوند. این کاوشها در سالهای بعد یعنی 1379 و
1380 نیز ادامه پیدا کرد که در نتیجه تعداد بیشتری از فضاها و اتاقهای این ساختمان عظیم از زیر خاک بیرون آورده شد اما تا کنون دیوار های خارجی این بنا و محدوده اصلی آن پیدا نشده است.
این دیوارها عموما حجیم و قطور میباشند و قطر آنها بین 75 تا 125 سانتی متر بوده اما در برخی دیوارهای کم اهمیت و تیغه ها، قطر دیوارها تقلیل پیدا کرده و به حدود 50 سانتی متر میرسد. خشت ها عموما به اندازه استاندارد 40 ×20 ×12 سانتی متر هستند اما در چند مورد نیز خشت های بزرگتری به درازای 45 سانتی متر دیده شده اند. خشت ها با استفاده از قالب های چوبی ساخته شده اند و کناره های آنها کاملا صاف بوده و سطحشان نیز با وسیله ای چون ماله صاف شده و اثر انگشت خشتزن در سطح خشنها کمتر دیده می شود.

معماری شهر سوخته

دروازه اصلی این ساختمان تا کنون پیدا نشده اما شواهد موجود نشان می دهند که محل آن در فضای سرباز بزرگی در جبهه جنوبی بنا قرار داشته است. این فضای سرباز به پلکان بسیار بزرگی منتهی میشود که از هشت پله طویل تشکیل شده است. راه ورودی و ارتباط با اتاقهای مرکزی و راهروهای جانبی و همچنین اتاقهای پایانی هیچ کدام مستقیم نیستند و ورود به بیشتر این اتاقها مستلزم عبور از اتاقها و راهروهای متعددد دیگری میباشد. تنها راه ورودی مستقیم به مرکز ساختمان در حال حاضر از طریق پلکان کوچک شماره 2 است در بیشتر اتاقها آثار آوار و سقف های فرو ریخته به شکل قطعات کاه گل، حصیر و چوب دیده میشود.

معماری شهر سوخته

بسیاری از اتاقها دیده نمی شود و بنظر می آید کف اتاقها بر اثر رفت و آمد کوبیده میشده هر چند در تعداد معدودی از اتاقها آثار کف کوبیده شده همراه سنگریزه و در یک مورد آثار کف کوبیده همراه سفالهای قدیمی تر دیده شده است. در ابتدا و زمان آغاز کاوش بیشتر اشیاء و مواد بدست آمده حاکی از آن بودند که بنای مزبور مربوط به دومین دوره استقرار در شهر سوخته بوده و تعداد بسیار کمی سفالهای قابل انتساب به دوره سوم در مجموعه سفالهای این ساختمان نیز دیده شده است. در کاوشهای بعدی و با گسترش مساحت گمانه، آثار جدید بدست آمده نشان دادند که این بنا در دوره های اول و سوم استقرار در شهر سوخته نیز آباد بوده است. بررسی و مطالعه سفالهای بدست آمده از بنا، که مهمترین مواد موجود برای تاریخ گذاری آن میباشند به سبب حجم بسیار زیاد هنوز کامل نشده

اشیاء چوبی شهر سوخته
اشیاء چوبی به اشکال مختلف در شهر سوخته دیده شده اند. اشیاء تزئینی، قالب کفش، جعبه ها، اشیاء و ابزار کار و اشیاء و نیز ابزار
شخصی. یکی از شاخص ترین گروه اشیاء چوبی شهر سوخته شانه ها هستند در کاوش های سال 1379 دو عدد شانه شکسته و ناقص در محل بناهای یادمانی پیدا شد که هر دو در تغییر نظر آنچه که پیشتر در مورد هنر معرق در روی چوب که ظاهرا ریشه های چینی داشته و باز ظاهرا تاریخ قدیمی ترین نمونه های آنها به دوره قاجار و یکی دو نمونه به دوران صفویه یعنی حدود 300 یا 400 سال پیش میرسیده، تغییراتی داده است. شانه های مورد بحث، شانه های چوبی بسیار ظریف با دسته هلالی هستند. دو نمونه فوق قدیمیترین اثر معرق کاری شناخته شده در ایران ، و شاید در جهان باشند. در روی دسته این شانه ها، هنرمند ابتدا با خراطی فضائی بوجود آورده و سپس فضای مورد بحث را با اشکال هندسی و چوب متفاوت و در نتیجه رنگ متفاوتی پر کرده است و به این ترتیب تزئینات قابل توجهی را در روی شانه های مزبور بوجود آورده است. نکته بسیار جالب در این میان، نقوش خراطی شده و چسبانده شده در روی فضاهای خالی دسته شانه ها میباشد.

اشیاء چوبی شهر سوخته
نقشهای مزبور دقیقا نقوش هندسی و پلکانی موجود در روی سفالهای دوره اول شهر سوخته همزمان با دوره سوم نمازگاه در ترکمنستان را به یاد می آورند که در روی سفالهای شهر سوخته، دوره های مختلف نمازگاه در آسیای مرکزی و سفالهای موسوم به سفال کویته در پاکستان به وفور دیده شده و مربوط به سالهای حدود 3000 پیش از میلاد می باشدآثار بدست آمده از شهر سوخته نشان داده که این شهر مهمترین مرکز استقرار و در حقیقت مرکز اجتماعی/ سیاسی/ اقتصادی و فر هنگی تمام منطقه طی هزاره سوم پیش از میلاد بوده است. موقعیت خاص طبیعی شهر سوخته و وجود لایه های شوره و نمک در سطح شهر به حفاظت نمونه های باستانی و اشیاء آن کمک فراوان نموده و نمونه های مواد آلی که
معمولا در کاوشهای باستانی کمتر بدست می آیند، در آن جا بخوبی باقی مانده اند.

اشیاء چوبی شهر سوخته
در میان این نمونه ها می توان به آثار طناب، سبد و فرش های حصیری، وسائل چوبی ، رنگ ، پارچه ، مو و در کنار آنها اشیاء سفالی، سنگی و فلزی اشاره کرد که مجموعه نسبتا کاملی از مواد و اشیاء باستانی به شمار می رود که در اختیار دانشمندان قرار گرفته است. محاسبات انجام شده بر اساس تراکم مواد باستانی در یک متر مکعب خاک شهر سوخته نشان داده بیش از چهار میلیارد ماده فرهنگی و باستانی از لارو حشرات و دانه های گیاهی تا مهره های سنگی و اشیاء سفالی و چوبی تا بقایای انسانی در میان خاکهای این شهر موجود است. این آثار و بقایا همگی نشان دهنده این واقعیت هستند که این نقطه محلی برای تهیه و توزیع مواد اولیه و اشیاء ساخته شده برای مصارف داخلی و نیز صادرات خارجی بوده است. این نکته هم درباره مواد وارداتی چون سنگ لاجورد و فیروزه و صدف و هم در مورد معادن محلی چون مس ، دیوریت و سنگ مر مر صدق می کرده است.

جواهر سازی
شهر سوخته یکی از شهرهای صنعتی اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد در جنوب شرقی ایران بوده است ودر کارگاه های مختلف آن اشیاء گوناگونی ساخته می شده است این شهر ، در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد پایه گذاری شده است یعنی تقریبا همان زمانی که شهرهای پیش از دولت دیگری یا شهرنشینی در جنوب غرب آسیا شروع به رشد کرده اند شهر سوخته مانند سایر شهرهای شبیه به آن در حدود نیمه های هزاره سوم پیش از میلاد بوده است و پهنه ای بین سواحل مدیترانه تا دره سند با جمعیتی نزدیک به ده هزار نفر در آن زندگی می کرده و اوج گستردگی آن بین سال های 2500تا 2800پیش از میلاد بوده است نکته مهم درباره شهر سوخته نابودی تقریبا سریع آن است اسن شهر 150هکتاری بلافاصله پس از سالهای 2500پیش از میلاد ،ابتدا به سرعت رو به زوال رفته و تبدیل به شهرک کوچکی شده و سپس در سالهای 1900-2100پیش از میلاد کاملا از بین رفته است

جواهر سازی
جز از سنگ لاجورد و فیروزه ، تقریبا تمام مواد اولیه و خام به کار رفته در شهر سوخته از ارتفاعاتی که سیستان رادر محاصره دارند تامین می شده است جز از عقیق که از بستر رودخانه ها بدست می آمده بقیه این مواد اولیه از منطقه چاگای در جنوب دلتای قدیمی تامین می شده است منطقه چاگای حدود 1000متر بالاتر از سطح دریاست و مس و رگه های آراگونیت (سنگ معدنی شبیه کالسیت اما با تبلور بیشتر ) برسطح زمین آن دیده می شود ودر بخش شرقی آن یعنی در دشت برامچه (بهرامچه) مقدار ناچیزی سنگ لاجورد نیز دیده شده است. گورهای شهر سوخته این مواد را تاکنون نگاه داشته اند و چنانکه بیشتر نیز اشاره شد بسیار متحمل است که بخش مهمی از سنگ لاجورد استفاده شده در میانرودان ، غرب ایران و سواحل سوریه وفلسطین و نیز مصر از طریق همین سیستان ، حداقل تا حدود 2400 پیش از میلاد ، به این سرزمین ها رسیده باشد. لوحه های سومری که داستان های شاهان اولیه اروک مانند انمرکار و لوگان باندا و گیلگمش را در نیمه نخست هزاره سوم پیش از میلاد نقل کرده اند از سرزمین در انتهای شرق یاد می کنند که شاهی نیرومند آن را اداره می کرده و کنترل سنگ های گرانبها را در دست داشته است این شهر- کشور در متون سومری با نام «ارت» خوانده شده و محل آن نیز در شرق شعر بزرگ ایرانی انشان یا تپه ملیان امروزی در فارس دانسته شده است.

جواهر سازی
باستان شناسان و پژوهشگران تاکنون اماکن و محل های مختلفی را در شهر ارتای سومری دانسته اند که در میان آنها می توان از منطقه لرستان ، مناطق جنوبی مازندران و یا در حقیقت تپه حصار ، مجموعه مناطق همدان ،نهاوند ،کرمانشاه ،سنندج ،شهر سوخته و حتی مناطق جنوبی دریاچه ارومیه نام دارد با پژوهش های جدیدتر باستان شناسان امروزه مشخص شده است که به دلائل مختلف هیچ یک از اماکن بالا نمی توانسته محل شهر – دولت سومری ارت باشد و شهر سوخته تنها جایی است که تا حدودی از خصوصیات و توصیفات الواح سومری برخوردار است که البته بنا بر دلیلی که دکتر یوسف مجید زاده بعد ارائه کرد شهر سوخته نیز نمی توانسته با ارت منطبق باشد بنابراین تنها محلی که براساس یافته های باستان شناسان شهداد در استان کرمان است که یکی از مراکز مهم تولید اشیاء تزئینی بوده و از سوی دیگر جز از مختصات جغرافیایی تشریح شده در لوحه های سومری ، اشیاء ساخته شده از مواد خام نامبرده شده در آن الواح نیز به وفور در آن یافت می شود کاوش های بعدی شهداد و یافته های جدیدتر میرعابدین کابلی و کشفیات اخیر دشت سبزواران نیز این نظریه مجید زاده را تایید می کنند و تاکنون نظریه ای یقینی و عملی دال بر رد این ادعا عنوان نشده است در هر حال ، با اذغان این مطلب که در هر صورت محلارت ، اگر نه در شهر سوخته و حتی اگر نه در شهر شهداد ،اما به هر حال در مشرق ایران بوده ،به این نتیجه می رسیم که روابط بازرگانی و مبادله کالا بین سرزمین های شرقی فلات ایران و میانرودان طی هزاره سوم پیش از میلاد به گرمی برقرار بوده است.

جواهر سازی
با آنکه تاکنون در شهر سوخته بقایای گورستان قابل مقایسه با گورستان سلطنتی اور پیدا نشده ، اما با توجه به گسترش و وسعت گورستان شهر سوخته این را باید یک تصادف محض به شمار آوریم ، زیرا در حال حاضر کمتر از 500تدفین از25000الی 40000گور تخمینی در این شهر حفاری شده است در هر حال چند تدفین پیدا شده در شهر سوخته ویژگیهای خاصی دارند که می توان گفت آنها را از گورهای معمولی جدا می کنند در این میان بویژه باید از تدفین شماره 731نام برد در میان اشیاء گوناگون پیدا شده در این قبر، به خصوص باید به یک تخته بازی چوبی منقوش به نقش ماری که دم خود را گاز گرفته و مهره همراه آن توجه کرد درست به همان شکل و با همان اندازه تعداد خانه،تخته بازی دیگری در او پیدا شده و تاریخ آن همانند گور شهر سوخته احتمالا به سده های آخر هزاره سوم پیش از میلادمی رسد این شباهت حیرت انگیز است که از نزدیکی و ارتباط این دو شهر با یکدیگر سخن می گویند شباهت بسیار زیاد صفحه بازی شهر سوخته با صفحه بازی او در میانرودان،یکی از دلایل ارتباط بین این دو مرکز تمدنی بسیار مهم در شرق و غرب خاورمیانه هزاره سوم پیش از میلاد است و هرچند که بدرستی نمی توان گفت که در این زمینه و یا بسیاری از زمینه های دیگر ،کدام یک از این دو سرزمین مبردع و مبتکر این بازی بوده اند اما قدمت وجود طاس های پیدا شده در سرزمین شرق میانرودان و همچنین قدمت بیشتر و حدود یکصد ساله تخت بازی شهر سوخته نسبت به بازی اور ،نشان دهنده قدیمی تر بودننمونه شهر سوخته نسبت به همتای میانرودانی خود است بازی شهر سوخته حدود 80الی 100سال پس از ابداع آن در شهر سوخته به میانرودان رسیده است موارد مشابه دیگر نشان می دهد که حکمرانان میانرودانی پنج هزار سال پیش ،نه تنها جذب کننده مواد معدنی و پر ارزش زمان خود بوده اند بلکه به مانندکشور های مهاجر پذیر امروزی ،جاذب مغزهای متفکر و مبدع زمان خود در اقصی نقاط عالم به شمار می رفته اند و یا در حقیقت جاذبه های میانرودان در دنیایباستان باعث مهاجرت و جذب اندیشه های نو و تازه به این سرزمین ثروتمند بوده است .

مرمر شهر سوخته
پس از سفال مرمر رایجترین ماده ای است که در شهر سوخته برای تولید ظرفهای مختلف و اشیائی مانند مهر، تعویذ، مدال، مهره های سنگی، دوک نخریسی، وزنه های بافندگی وپیکرک ها استفاده شده است. گواه این مطلب نمونه های فراوان اشیاء مرمری است که در کاوش های دور های نخست ودوم شهرسوخته بدست آمده است .

مرمر شهر سوخته
با توجه به مطالعات انجام شده، بقایای مادی و فرهنگی دو محوطه مهم حوزه تمدن هیرمند یعنی شهرسوخته و موندیگک به دلایل متعدد از جمله شرایط محیطی همگون دارای شباهت و همسانی بسیار زیادی می باشند. اشیاء وظروف مرمری بدست آمده از هر دو محوطه مورد گفتگو نیز نشانگر چنین مشابهت و همگرایی می باشد. مرمر کاملا خالص دارای رنگ سفید و درخشان می باشد. مرمرهائی به رنگ های تیره، از خاکستری روشن تا سیاه وجود دارد.

مرمر شهر سوخته
در حالیکه اثر رنگ سبز روشن در مرمر معمولا با حضور کلرایت یا دیگر سیلیکات ها ایجاد می شود، رنگ صورتی و قرمز معمولا در نتیجه وجود ذرات بسیار ریز پراکنده هماتیت و یا کربنات منگنز و رنگ زرد در نتیجه حضور لیمونیت است. رنگ ممکن است در تمام قسمت ها بطور یکنواخت پخش شود اما در بسیاری از مرمر ها رنگ بصورت خال ها و خطوط منظم لکه مانند و یا رگه در می آید. مرمرهای رگه دار را معمولا در برش به صورت دو ورقه در می آورند که رگه ها بطور قرینه بریده شده و بعد از گذاشتن دو قسمت بریده شده در کنار هم هر کدام قرینه دیگری را نشان می دهد. چنین ورقه هایی پس از پرداخت کامل زیبایی خاصی را با انعکاس نور از خود نشان می دهند. برای درک این حقیقت که تولید ظروف مرمری چه سهمی در حیات اقتصادی جامعه شهرسوخته در آن زمان داشته یا اینکه تا ثیر آن در شکل گیری الگو های تجارت با مناطق دور دست چه بوده، باید به چگونگی انجام فعالیت های صنعتی در این باره نمود. بر اساس شواهد موجود به نظر می رسد که تولید ظروف سنگی در شهرسوخته فعالیتی تخصصی بوده است.

فرهـنگهای شمال غربی ایران   یانیک تپه گوی تپه و تپه های سولدوز
مدارک مربوط به ادوار پیش از تاریخ استقرار در منطقه آذربایجان در شمال غربی ایران، به طور پراکنده از چند تپه باستانی به دست آمده است. اگر چه هیچ یک از این تپه ها در سطح وسیعی حفاری نشده است، اما آثار به دست آمده نشان می دهد که از اواخر دوران نوسنگی و اوایل دوران فلز، ساکنان آذربایجان به صورت جوامع روستایی زندگی می کردند و در مقایسه با جوامع همزمان ساکن در مناطق خوزستان و فارس، در مراحل ابتدایی تری بودند.
" یانیک تپه" در 20 کیلومتری جنوب غربی شهر تبریز واقع شده است. قدیمترین لایه های استقرار در این تپه، آثار متعلق به حدود اواسط هزاره چهارم ق.م. را ارئه می کند. سفالهای قدیمی،پوششی قرمز دارند که آنها را با نقشهای ساده تزیین کرده اند که خود از ویژگیهای سنتی سفالگری منطقه دریاچه ارومیه است. از این همین دوره ظروفی با تزیین نقش انسان به دست آمده است که برای عدسی چشم از سنگ ابسیدین شفاف استفاده کرده اند. به احتمال بسیار زیاد، این نوع سنگ از معادن واقع در کوههای سهند استخراج شده است که به فاصله کمی در شرق این محوطه باستانی واقع شده و نوع آن با نوع به دست آمده از " یانیک تپه " بسیار شبیه است.
شواهد بیشتری نیز درباره عصر فلز از " گوی تپه " به دست آمده که در 5 کیلومتری جنوب شرقی ارومیه واقع شده است. در " گوی تپه " از لایه M بقایای دیوارهای خشتی بر روی پی سنگی مشخص شد. همچنین ، قطعاتی از ابزارهای مسی همراه با ادواتی از سنگ ابسیدین به دست آمده است. با این تیغه های سنگی مقداری تراشه و خرده سنگ نیز به دست آمده که حکایت از وجود کارگاه در محل میکند. بیشتر سفالهای لایه M  پوششی نخودی دارند که با نقوش هندسی به رنگهای سیاه و قهوه ای تزیین شده اند. این سفالها بیشتر به سفالهای همزمان خود در آسیای صغیر شباهت دارند تا به سفالهی بین النهرینی. در دوره سولدوز در چند کیلومتری جنوب دریاچه ارومیه، در چندین تپه مانند " حسنلو" " حاجی فیروز" " دالما" " پیزدالی" آثار متعلق به ادوار گوناگون پیش از تاریخ به دست آمده است.
آثار تپه " حاجی فیروز" معرف استقرار انسان در مرحله نو سنگی در این منطقه است که دارای سفالی ساده و ابتدایی بودند و با تولید از طریق کشاورزی، بخشی از نیازهای غذایی خود را تامین می کردند. " دالماتپه " در طول هزاره پنجم ق.م. و تپه " پیزدلی" در طول بخشی از هزاره چهارم ق.م. آباد و مسکونی بوده اند. ابعاد تپه " پیزدلی " و آثار به دست آمده از آن ، حکایتاز نوعی زندگی ساده روستایی در این منطقه دارد. اشیای به دست آمده از این تپه را عموما" تیغه های سنگ چخماق و ابسیدین و نیز، ابزارهای استخوانی تشکیل می دادند همچنین استخوانهای به دست آمده بیشتر به جانوران شکار شده مانند گوزن تعلق داشتند .

تپه حسنلو

تپه های گودین و سه گابی
بقایای باستانی منطقه کوهستانی غرب مرکزی، در سلسله حفریاتی در تپه های " گودین " و " سه گابی " شناسایی شده استکه این آثار را به دوازده دوره تقسیم کرده اند. از قدیمترین آنها، یعنی دوره های دوازدهم ( دوره شاهین آباد ) و یازدهم ( دوره کوچه ) به ترتیب در هزاره های ششم و پنجم، تا کنون هیچ چیزی منتشر نشده است. دوره دهم ( 4100- 4600 ق.م. ) معرف سفال " دالما " در دره " سولدوز" است. دوره نهم ( 3850 – 4100 ق.م. ) که نخستین بار در تپه " سه گابی " شناسایی شده، به دوره سه گابی نامگذاری شده است. سفال این دوره، از یک سو به سفال دالما و از سوی دیگر به سفال سیلک 3، لایه های چهارم و پنجم شباهت دارد. از دوره ششم ( 3700 – 3850 ق.م. ) به نام طاهر آباد هیچ اطلاعی انتشار نیافته و تنها گفته شده است که معرف فرهنگ کاملا" جدیدی می باشد. که برای نخستین بار در دره " کنگاور " مشاهده گردیده است. دوره هفتم یا دوره " حسین آباد " ( 3500 – 3700 ق.م. ) دارای سفالی است با ماده چسباننده کاه، با پوششی به رنگ اغوانی گوجه برقانی با تزیین افزوده که به دور لبه ظرف حلقه زده است. دوره ششم ( 3200 – ب 3500 ق.م. ) یا دوره " چشمه نوش "  از نوع فرهنگهای سفال نخودی با نقش قهوه ای تیره است. ارتباط نزدیک و خویشاوندی میان گودین ششم با دوره چهارم در تپه قبرستان در دشت قزوین ( همزمان با سیلک سوم لایه های 6و 7 ) انکار ناپذیر است. دوره پنجم ( 3000 – 3200 ق.م. ) که در واقع تداوم دوره ششم است، دوره ای می باشد که در طول آن بخش مهمی از قلعه بالای تپه در اختیار تجار ایلامی مقدم قرار داشته است. دوره چهارم یا دوره یانیک ( 2450 – 2950 ق.م. ) همان گونه که از نامش پیدا است، پس از سرازیر شدن مردم فرهنگ یانیک به قسمتهای جنوبی تر ایران به اشغال آنان در آمده است. دوره سوم یا دوره گودین ( 1300- 2400 ق.م. ) وسیعترین و پرجمعیت ترین دوره ها بوده است. این دوره که با دوره سوم گیان همزمان بود، سفالی به رنگ نخودی دارد که اغلب با خطوط پهن موازی و گاهی با نقوش جانوران تزیین شده است. تعدادی از خمره های بزرگ که از منطقه قبرستان به دست آمده است. برای تدفین اطفال به کار رفته بود. دوره دوم به مادها و دوره اول از آن قرون اخیر اسلام است.

سرزمین انشان
آثار قدیمترین استقرار شناخته شده در دره رود کر که به دوره " موشکی" معروف شده است ( حدود 5000 ق.م. ) در شش تپه، از جمله موشکی شناسایی شده است. سفال این دوره از نوع سفال با نقش سیاه بر زمینه قرمز داغدار با ماده چسباننده کاه بوده است. از ویژگیهای سفال موشکی سطح هاشور متقاطع است و ظروف آن اغلب زاویه ای در بدنه دارند. دوره دوم که از تل " جاری " شناسایی شده و به دور جاری شهرت یافته است، سفالی با نقش قهوه ای یا سیاه بر روی زمینه  ای نخودی رنگ دارد و گل آن مخلوط با ماده چسباننده کاه است. بقایای فرهنگی دوره جاری در 46 تپه دیگر مشاهده شده است که اغلب آنها در منطقه غرب رود کر واقع شده اند. در اواخر دوره جاری، وقفه کوچک در استمرار سنت سفال منقوش پدیدار گشت و نوعی سفال ساده با ماده چسباننده کاه و بدنه ضخیم، که به سفال " باکون " BI  معروف است، جای آن را گرفت.این سفال در 95 تپه گزارش شده است و برای آن تاریخی برابر 4500 ق.م. قائل شده اند. سفال ساده باکون BI در حدود آغاز هزاره چهارم یا اواخر هزاره پنجم ق.م. با سفال منقوش دیگری جایگزین شد که به سفال منقوش باکون شهرت دارد. این سفال در بخش سفلای دره رود کر 139 تپه شناسایی شده است. سفال منقوش باکون در اواسط نیمه دوم هزاره چهارم ق.م. جای خود را به نوع سفال ساده قرمز یا خاکستری داد که ما قبلا" در شوش و بین النهرین با آن آشنا شده ایم. این سفال در منطقه فارس به سفال " لاپویی " یا باکون AV معروف است و آن، سفالی است قرمز داغدار با پوشش قرمز و ماده چسباننده پودر شن یا ماسه به نسبت درشت که به اشکال ساده ای همچون کاسه با لبه متمایل به خارج، ساغرهای زنگوله ای شکل و کوزه های کروی بدون گردن یا با گردن بسیار کوتاه ظاهر گشت. در این دوره از تعداد مناطق مسکونی به نحو چشمگیری کاسته شد و شماره محوطه ها با آثار دوره " لاپویی " از 139 به 95 تقلیل یافت. کاهش واقعی مناطق مسکونی در دووره بعد، یعنی دوره " بانش " روی داد تا جای که تعداد مجموعه های باستانی به 25 رسید. اما در عوض جمعیت "ملیان " رو به زوال نهاد و وسعت آن به حدود 50 هکتار رسید وبدین ترتیب نخستین شهر در رود کر تاسیس شد. تل ملیان در بخش بیضا، در 46 کیلومتری شمال شیراز و 46 کیلومتری غرب تخت جمشید قرار دارد که بقایای همان شهر باستانی انشان است. قدمت دوره بانش به حدود 3000 ق.م. سال می رسد. پس از دوره " بانش " افزایش چشمگیری را در تعداد آبادیهای منطقه ( با 77 روستا ) در دوره کفتری (2000 ق.م. ) مشاهده می کنیم. در دوره بعدی " شوگا – تیموران " شماره محوطه های مسکونی دوباره کاهش یافت و تعدا آ،ها به هفده رسید. سرانجام ، زمان هخامنشیان فرا رسید و دره فارس ضمیمه خاک شاهنشاهی هخامنشی شد.

تل باکون
تل باکون از دو تپه A,B در فاصله 5/2 کیلومتری جنوب تخت جمشید در جلگه مرودشت تشکیل شده است. فاصله تپهA آثار جدیدتری را ارئه کرده است و گزارش نهایی حفریات تپه B هنوز منتشر نشده است تپه آ از چهر لایه استقرار تشکیل شده است که لایه اول قدیمترین آنها ست. آثار معماری از لایه های چهار گانه را خانه های تشکیل می دهد که عموما" ازچینه ساخته شده است اما در ساختن آنها گاهی هم از خشت استفاده شده است. اتاقهای چهار گوشه و زوایه های نامنظم اند. در میان بقایای معماری تعدادی کوره، اجاق و تنور برای پخت نان شناسایی شده است. در بین آثار سنگی بدست آمده از تل باکون تعدادی ابزار آلات سنگی مانند دستاس و هاون و تیغه داس و چکش سنگی مربوط به زندگی کشاورزی اولیه مشاهده می شود. اشای کوچکتری همچون سردوک نیز فراوان بود که حکایت از ریسندگی و بافندگی دارد. کف ظروف سفالی عموما" محخروطی است که با مهارت تمام و همراه با نقشهایی تزیین شده است. رایج ترین این نقشها را نقوش تزیینی تجریدی تشکیل می دهند که از طبیعت الهام گرفته شده اند و به صورت تکراری، روی ظروف را می پوشانند. نقش مایه های عمده عبارتند از : انسان، پرندگان، هیولا، جانوران خزنده مانند مار7 مارمولک، لاک پشت، و نیز حیواناتی همچون میش، بز کوهی، گراز، گوزن ، و جتنوران وحشی شاخدار و همچون ماهی که به همراه نقوش هندسی تزیین سطح ظروف این دوره را پوشانند. از نظر سبک تزیین سفال، میان تل باکون و شوش آ در خوزستان، ارتباط تنگاتنگی به چشم می خورد.

تل گپ
تل گپ در جلگه مرودشت در 12 کیلومتری جنوب شرقی باکون واقع شده است. آثار این تپه معرف در دوره استقرار بود و از 18 لایه باستانی تشکیل شده است. لایه های 18 تا 13 متعلق به دوره قدیمتر ، یعنی دوره گپ 1 بوده و لایه های 12 تا 1 ( لایه 1 سطح تپه است) به دوره جدیدتر گپ 2 تعلق دارد. دیوار خانه ها در تل گپ از چینه ساخته شدهو کف اتاقها را گاهی با قطعات سفال فرش کرده اند. ساکنان تل گپ مردمانی بودند که به کار کشاورزی نیز می پرداختند. زیرا، در حدود هفتاد درصد استخوان جانوران به دست آمده به جانوانی مانند غزال ،گراز، و آهو تعلق دارد. سفال گپ 2 از نظر شکل و تزیین به سفال باکون آ شباهت زیادی دارد. بر اساس آزمایشهای کربن 14 تاریخ دوره گپ 1 به نیمه اول هزاره چهارم و دوره گپ 2 به نیمه دوم هزار چهارم ق.م. می رسد.

تل ابلیس
تل ابلیس در جنوب شرقی بردسیر، در نزدیکی روستای فخرآباد واقع شده است. آثار سکونت انسان در این محوطه، از شش دوره به دست آمده است که دوره صفر، کهن ترین و دوره پنجم، جدیدترین آنهاست. اهمیت عمده تل ابلیس در صنعت فلز کاری آن است. صنعتگران این محوطه باستانی در دوره اول ( حدود 4100 ق.م. ) توانستنند مس را از سنگ آن جدا کند و با روش قالب گیری، فلز ذوب شده را به ابزار ها و ادوات مورد نظر مبدل سازند. مطالعه سفال به دست آمده از تل ابلیس نشان می دهد که این محل از تل باکون تا ببن النهرین در غرب، و از تپه یحیی تا دره سند و دریای عمان در شرق و جنوب، و سیلک کاشان در شمال، ارتباط فرهنگی نزدیکی داشته است. قدمت آثار به دست آمده از تل ابلیس نشان می دهد که نخستین ساکنان این محل در اواسط هزاره پنجم ( 4500 ق.م. ) به منطقه وادار شده و در هزاره اول ( 1000 ق.م. ) آنجا را ترک کرده اند.

تپه یحیی
تپه یحیی بقایای شش دوره استقرار را در بر می کیرد که قدیمترین آنها به اواخر دوره نو سنگی و جدید ترین آنها به دوره ساسانیان تعلق دارد. قدیمترین ساکنان تپه یحیی، دیوار خانه های خود را که از اتاقهای کوچک تشکیل می شد، از خشتهای دست ساز بنا کرده بودند. آنان علاوه بر ابزار ها و ادوات سنگی و استخوانی، از ظروف سفالی بسیار خشنی نیز استفاده می کردند که به شکل ساغرهای کوچک و نیز خمره های بزرگ برای ذخیره مواد بودند. رنگ سفال این دوره قرمز است. به احتمال، تدفین در کف اتاقهای مسکونی انجام می گرفت. دوره بعد در افق عصر مفرغ قرار دارد دوره یحیی خوانده شده است. سفالهای در این دوره ظریفتر و بیشتر منقوش اند. رنگ سفال قرمز و نقوش را اشکال هندسی به رنگ سیاه تشکیل می دهند. همزمان با دوره چهارم ( 3500 ق.م. ) " خط " در تپه یحیی پدیدار شد. در معماری این دوره،بنا بزرگتر و وسیعتر ساخته شده است. داخل این اتاقها 6 لوح گلی و 24 مهرگلی و تعدادی نیز مهر استوانه ای با نوشته هایی به خط ایلامی مربوط به رسیدهای اقتصادی به دست آمد. از میان آثار باقیمانده از دوره چهارم تعدادی ابزار و وسایل مفرغی به دست آمد که شباهت زیادی به اشیای مشابه از " موهنجودارو" و دره سند شرق ، " ماری " در شمال و بین النهرین در غرب دارند. دوره چهارم در حدود سال 2200 ق.م. ادامه یافت. اما ناگهان متوقف و در عصر آهن ( حدود 1000 ق.م. ) با دیگر اقوام تازه ای به نقطه وارد و در آنجا ساکن شدند. از ویژگیهای عصر آهن در تپه یحیی ، شباهت میان بناها و سفالهای این محل با بناها و سفالهای عصر آهن در شمال غربی ایران است.

شهداد
محوطه باستانی شهداد در حاشیه غربی دشت لوت قرار دارد و فاصله آن تا شهداد کنونی در حدود چهار کیلومتر است. بقایای باستانی در این محوطه، به جای آنکه به صورت لایه هایی بر روی هم قرار گرفته باشند، در منطقه ای به وسعت تقریبی 60 کیلومتری مربع گسترده شده است. کهن ترین بقایای فرهنگی در این منطقه به  هزاره پنجم ق.م. تعلق دارد. آثار هنری به دست آمده از شهداد به ویژه پیکره ها شباهت چشمگیری به آثار مشابه از دوران سلسله های قدیم ، به خصوص دوران دوم در جنوب بین النهرین دارند. در نتیجه ارتباط تنگاتنگی میان شهداد و همسایگان غربی آن تا بین النهرین را به اثبات می رساند. به ویژه آنکه می دانیم به احتمال فراوان این بخش از استان کرمان مرکز همان ایالت " ارت " ی باستانی بوده است.

معبد باستانی در ازبکستان
به گزارش شبکه تلویزیونى کانال ۲ فرانسه ، بقایاى یک معبد بزرگ باستانى که هر یک از اضلاع آن بیش از ۸۰ متر هستند و متعلق به قرن سوم قبل از میلاد است توسط یک هیات باستان شناسى فرانسوى و ازبک در نزدیکى شهر ترمز کشف شده است. این منطقه با ۵۰۰ هکتار وسعت یکى از سایت هاى باستان شناسى مهم آسیاى مرکزى تلقى مى شود. شهر ترمز در گذشته مرکز باکتریا شمالى و یکى از پایتخت هاى سلسله کوشانیان بود.پیرلوریش ، مدیر تحقیقات مرکزى ملى تحقیقات علمى فرانسه که به همراه شاکر پیدایف باستان شناس ازبک مسوول این هیات باستان شناسى است مى گوید قدمت بقایاى کشف شده به دوره آغازین تاریخ شهر و زمانى که شهر ترمز آینده فقط یک مهاجرنشین نظامى یونانى کوچک بود ، بازمى گردد. کوشان ها قومى از قبیله بزرگ «یوچه» اقوام ترک تبار شمال چین بودند. آنها در قرن اول میلادى پادشاهى یونانى باکتریا که توسط جانشینان اسکندر ایجاد شده بود را فتح کردند. قلمروى سلسله کوشانیان که تا قرن سوم میلادى قدرت داشتند از دره اکسوس (آمودریا) در جنوب ازبکستان و شمال افغانستان کنونى تا تاجیکستان و پاکستان امروزى و شمال هندوستان گسترده بود.

یک معبد در شهر تاریخی یمن (اوام)
 
 
 
گروهی از کارشناسان آمریکایی با همکاری مراکز تحقیقاتی این کشور بزرگترین و هشتمین اثر باستانی و شگفت انگیز دنیا را که معبد اوام در شهر ملکه بلقیس در منطقه تاریخی مارب یمن است، را کشف کردند. هشتمین و بزرگترین اثر باستانی در شهر تاریخی مارب در ۱۷۳ کیلومتری شمال صنعاء کشف شد.کارشناسان آمریکایی اظهار داشتند: این اثر باستانی و قدیمی هشتمین شگفتی دنیا به شمار می رود و "معبد اوام " نام دارد که بر روی آن آثار و نقشهای تاریخی فراوانی به چشم می خورد.گروههای محقق آمریکایی و انگلیسی که از بزرگترین متخصصان و مهندسان جهان به شمار می روند کار ترمیم این بنای تاریخی "معبد اوام" را آغازکردند.به گزارش خبرگزاری اسلامی (اباء)، آثار باقیمانده از سنگهای قدیمی در شهر مارب است که مقبره هایی به شکل برج در منطقه رویک و ثنیه که تاریخ آن به عصرهای قبل از میلاد مسیح(ع) باز می گردد، به چشم می خورد.این اثر قدیمی به دوران بزرگترین دولت قدیمی یمن در قرن هفتم قبل از میلاد تعلق دارد که مملو از آثار باستانی، فعالیتهای معماری و قدمت تاریخی است که امروزه از معروفیت خاصی برخودار است .دکتر یوسف عبدالله در مقاله ای در مورد سباء که در مجله " الاکلیل" به چاپ رسید، می گوید: سباء سرزمین، قبیله و دولتی در تاریخ قدیمی یمن به شمار می رود که سیاست بزرگ آن به تکامل رسید و بزرگترین نشانه های تاریخی وقدیمی یمن به سباء اختصاص دارد.دکتر عبدالله در این مقاله با اشاره به نام بلقیس ملکه شهر سباء تاکید می کند: مردم در اسم، حقیقت و تفصیل قصه های آن دچار اختلاف هستند . اما در همه حالات نشان می دهد ملکه سباء بلقیس یکی از قدرتمندترین پادشاهان یمنی به شمار می رفت.دولت سبا از اتحاد قبایل مختلفی از مارب، وادی رغوان و دیگر سرزمینهای یمن تشکیل شده بود که از اتحاد دولتهای کوچک محلی دولتی بزرگ، وسیع و با عظمتی را به وجود آورد که نام سبا بر دیگر حکومتهای محلی غلبه یافت.در نزدکی کاخ بلقیس آثار وخرابه هایی وجود دارد که با ستونهای بزرگی از سنگ تراشیده شده است و که آثار و خرابه های یک معبد بزرگ و قدیمی با نام " اوام " است.تاریخ سباء در حقیقت تاریخ تمدن یمن است که به شکوفایی رسید. سد مارب در سرزمین سبا رمز تمدن به شمار می رود که یکی از معجزات تمدن دولت سبا است و آیات قرآن کریم نیز به داستان ملکه شهر سبا و بلقیس اشاره می کند.

آثار دوره نوسنگی در ایران (منطقه جنوب غربی ایران )
در منطقه­ی «دهلران» در نزدیک رودخانه­ی «مِهمه»، پنج تپه­ی باستانی واقع شده­اند که یکی از آنها تپه­ی «موسیان» است که برای نخستین بار در سال 1309 (1930 میلادی) گمانه زنی شد و دیگری، تپه­ی «علی کش» است که حفاری در آن در سال 1340 (1961میلادی) انجام گرفت. این تپه برای دومین بار در سال 1342 (1963میلادی) حفاری شد و سه دوره­ی فرهنگی – از آغاز دوره­ی نوسنگی تا پایان دوره­ی استقرار کامل در روستاها – در آن تشخیص داده شد که خود یکی از محل­های باستانی است که می­توان مراحل مختلف تحول و تغییرات فرهنگی را از گردآوری غذا تا تولید غذا در یک محل، در آن مورد مطالعه قرار داد. ساکنان اولیه­ی این محل را شبانانی تشکیل می­دادند که در فصل مناسب سال از ارتفاعات لرستان برای برداشت محصولات نباتی خودرو، به گوشه­ی شمالی دشت خوزستان سرازیر می­شدند. این تازه­واردان در خانه­های تک اتاقی به سر می­بردند که دیوارهای آن را از سله می­ساختند و پس از چرای احشام خود و برداشت غلات خودرو منطقه، هنگام آغاز فصل گرما به ارتفاعات لرستان برمی­گشتند، این دوره را «بز مرده» نامیده­اند.

آثار دوره نوسنگی در ایران (منطقه جنوب غربی ایران )
در دوره­ی بعد یعنی، دوره­ی «علی کش» ساکنان این محل علاوه بر گردآوری غلات و حبوبات خودرو منطقه، به شخم زمین می­پرداختند و در کشت زمین­های کشاورزی، فعالیت­های محدودی داشتند. اینان، همانند مردم دوره­ی «بز مرده» هنگام فرارسیدن فصل گرما منطقه را ترک می­کردند. مردم دوره­ی «علی کش» در خانه­هایی زندگی می­کردند که دیوارهای آن از سله ساخته می­شد و بیش از یک اتاق داشت، و در حیاط منزل، اجاق نیز برای تهیه غذا می­ساختند. مردگان خود را داخل روستا و زیر کف مناطق مسکونی همراه با وسایل شخصی درگذشته دفن می­کردند. مردم دوره­ی «علی کش» – همانند دوره­ی پیش – ظروف خود را از سنگ می­تراشیدند و از سنگ و چوب و استخوان ابزار مورد نیاز را تهیه می­کردند. در این دوره، سفال هنوز تولید نشده بود. مردم دوره­ی «علی کش» در آخرین مرحله­ی گردآوری و ذخیره­ی غذا و نخستین مراحل تولید کامل غذا و استقرار دایم در روستاها زندگی می­کردند. سومین دوره­ی فرهنگی مشخص شده در «علی کش»، به نام «محمد جعفر» نامیده شده است. آنان مردمی کشاورز و دامدار بودند و در روستایی که منازل آن را با چینه می­ساختند، به سر می­بردند و از ظروف ساده­ی سفالی استفاده می­کردند.

آثار دوره نوسنگی در ایران (منطقه جنوب غربی ایران )
این چنین وضعیت لایه­های فرهنگی، که در ایران مورد بررسی قرار گرفته است، و هر سه مرحله­ی نوسنگی که می­توان در یک محل مورد مطالعه قرار داد، شاخص چگونگی تغییرات فرهنگ دوره­ی نوسنگی در خاور نزدیک و میانه می­باشد. در خوزستان و جنوب غربی ایران، نقاط باستانی دیگری نیز مورد بررسی قرار گرفته­اند که آثار بدست آمده از آنها، قابل مقایسه با آثار به دست آمده از «علی کش» هستند که عبارتند از : «چغابنوت» در کنار رود خانه دز «چغامیش» در جنوب دزفول «بنه فاضلی» در دو کیلومتری شمال چغامیش تپه­ی «جعفرآباد» در کنار رودخانه شائور در سه کیلومتری شمال شوش در کنار جاده اندیمشک به اهواز تپه­های «بند بال»، «بوهلان»، «جوی» در اطراف تپه­ی جعفرآباد و خود تپه باستانی «شوش»، (قسمت آکروپل آن) در دهلران نیز علاوه بر موسیان و علی کش، تپه­های باستانی دیگری مانند : «چغا سفید»، «چغا سرخ»، «مِهمه»، «خزینه» و «بیات» مراحل پیشرفته­تر استقرار دایم در روستاها و دوران نوسنگی با تولید غذا و استفاده از سفال را معرفی می­نمایند. در چشمه ماهی «هفت تپه» نیز، آثار دوران نوسنگی شناسایی شده است. تپه­ی «تولایی»، تپه­ی «ابوفندوا» و تپه­ی «قبرشیخان» از دیگر محل­های باستانی معروف دوران نوسنگی در جنوب غرب ایران هستند.

آثار دوره نوسنگی در ایران (غرب و شمال غربی ایران )
در غرب ایران که از نظر مطالعات باستان­شناسی گاهی نیز به آن منطقه­ی ابرسن (زاگرس) گفته می­شود، آثاری از ادوار مختلف تغییرات و تحولات فرهنگی دوره­ی نوسنگی در ایران را می­توان مورد بررسی و مطالعه قرار داد. در حدود 60 کیلومتری کرمانشاه در هولیان (هُـلیلان)، تپه­ی «گوران» مورد بررسی و حفاری قرار گرفته است که در آن 21 لایه­ی باستانی تشخیص داده شد و از دو لایه­ی زیرین – گرچه چند پیکرک گلی پیدا شد – ولی سفال یافته نشد. نخستین نمونه­ی بقایای معماری که عبارت بودند از چند پاره­ی دیوار گلی از لایه­ی 16 به دست آمد. گاهی پس ِدیوارها را با سنگ ساخته بودند و دیوارها و کف برخی از بخش­های بنا را با کاهگل اندود کرده بودند. نخستین ساکنان تپه­ی «گوران» در کلبه­هایی به سر می­بردند که دیوارهای آنها را با تنه­ی درختان می­ساختند و سپس روی آن را با گل اندود می­کردند. این ساکنان، زندگی کوچ روی داشتند. نخستین نمونه­ی سفال از لایه­ی 19 به دست آمد که بسیار ساده و خشن بود. همزمان با استفاده از این نوع سفال، از نوع دیگری سفال که دارای نقوش ساده­ی هندسی بود نیز استفاده می­شد. با توجه به نوع معماری دو لایه­ی نخست تپه­ی «گوران» به نظر می­رسد که ساکنان نخستین «گوران» را کوچ نشینان منطقه تشکیل می­دادند که فقط مدت کوتاهی در محل به سر می­بردند و در فصل نامناسب سال، به سایر نقاط کوچ می­کردند. از دیگر نقاط باستانی غرب ایران، تپه­های «سراب» و «آسیاب» می­باشند. این تپه­ها در حدود 6 کیلومتری شمال شرقی کرمانشاه واقع شده­اند. به نظر می­رسد که ساکنان تپه­ی «آسیاب» در تولید غذای مورد نیاز خود دخالت چندانی نداشته­اند. این ساکنان، خانه­های مدوری داشتند که قسمتی از آن را در زمین می­کندند. ولی، بقایای به دست آمده از تپه­ی «سراب» نمایانگر یک زندگی روستایی ابتدایی است که ساکنان آن صنعت سفالگری نداشتند اما به تدریج به این فن دست یافتند.

آثار دوره نوسنگی در ایران (غرب و شمال غربی ایران )
تپه­ی دیگری که در نزدیکی این دو محل واقع شده است و به نام «سیابید» خوانده می­شود، مرحله­ی استقرار کامل در روستا را همراه با تولید غذا معرفی می­نماید. در حدود 10 کیلومتری غرب شهر «هرسین» و در کنار جاده­ی ارتباطی هرسین – کرمانشاه، تپه­ی باستانی «گنج دره» قرار دارد که حفاری آن در سال 1344 (1965میلادی) آغاز و در سال­های 1346 و 1353 نیز ادامه یافت و در نتیجه­ی این حفریات، پنج دوره استقرار مشخص شد. کهن­ترین قطعه­ی سفال دوران نوسنگی که در ایران به دست آمده، از پایین­ترین طبقه­ی استقرار تپه­ی «گنج دره» یافت شده است. قدمت این قطعه­ی سفال که دارای خمیری به رنگ خاکستری تیره و در حراراتی کم پخته شده است، با استفاده از تعیین قدمت آثار با روش موسوم به کربن 14، در حدود 8450 سال پیش از میلاد تعیین شده است. آثار معماری قدیمی­ترین طبقه استقرار را، حفره­های کوچک مدوری تشکیل می­دهند که در زمین کنده شده­اند. طبقات استقرار بالاتر، شامل خانه­هایی است با اتاق­های مستطیلی شکل و بدون پی سنگی که سطح دیوار و کف آنها با کاهگل اندود شده بود. به طور کلی، «گنج دره» تپه­ای است که مراحل نخستین استقرار دایم در روستاها را در غرب ایران نشان می­دهد. یکی دیگر از محل­های باستانی غربی ایران که همانند تپه­های «سراب» و «آسیاب» و «سیابید» و «گنج دره» نشان­دهنده­ی حضور انسان در دوره­ی نوسنگی در غرب ایران هستند، تپه­ی «عبدالحسین» است که گزارش حفریات در آن اخیرا منتشر شده است. این تپه در 65 کیلومتری شرقی تپه­ی «گنج دره» واقع شده است

آثار دوره نوسنگی در ایران
علاوه بر «سه گابی» یکی دیگر از نقاط باستانی واقع در غرب ایران که باید در ارتباط با دوره­ی استقرار دایم در روستاها مورد مطالعه قرار گیرد، «گودین» تپه است که در نزدیکی کنگاور و در کنار رودخانه­ی «گاماساب» (گاماس آب) قرار گرفته است. آثار دوران نوسنگی در این تپه (دوره­ی هفتم) از دو گمانه­ی آزمایشی که در سال 1344 (1965 میلادی) حفر گردید به دست آمده است. ساکنان دوران نوسنگی در تپه­ی «گودین» در خانه­هایی می­زیستند که دیوارهای آن را با چینه می­ساختند و از ظروف ساده­ی سفالی و سنگی استفاده می­کردند. تاریخی که برای دوران نوسنگی «گودین» (دوره­ی هفتم) پیشنهاد شده است، بین 7500 تا 7000 سال پیش است. در نهاوند نیز «تپه گیان» و «تپه جمشیدی» آثار دوران نوسنگی را می­نمایند. در کردستان در نزدیکی تپه­ی باستانی «زیویه» محلی به نام تپه­ی «سیوان» مورد مطالعه قرار گرفته است و در نتیجه­ی حفاری دو گمانه آزمایشی کوچک، مشخص شده که این محل معرف دوران نوسنگی و استقرار کامل در روستاها همراه با تولید غذا و استفاده از سفال است. در شمال غربی ایران، در جنوب دریاچه­ی اورمیه در دره «سولدوز»، حفریاتی در چندین تپه باستانی انجام شد که آثار به دست آمده از «حاجی فیروز» معرف مرحله­ای از دوره­ی نوسنگی است که ساکنان آن با کشاورزی و دامداری غذای مورد نیاز خود را تامین می­کردند و دارای ظروف سفالی متنوع از نظر شکل و کاربرد و تزیین بودند.

آثار دوره نوسنگی در ایران
استقرار در شهرها در هزاره­ی چهارم پیش میلاد، را معرفی می­کنند که به ترتیب از قدیم به جدید، آثار هر دوره از تپه­های «حاجی فیروز»، «دالما» و بالاخره «پیزدلی» به دست آمده­اند. تپه­ی «حاجی فیروز» که به صورت برجستگی کوچکی در دو کیلومتری تپه­ی «حسنلو» در دره­ی سولدوز در جنوب دریاچه­ی ارومیه و شمال شرقی «نقده» واقع شده است، برای نخستین بار در سال 1337 (1958میلادی) حفاری شد. ساکنان تپه­ی «حاجی فیروز»، خانه­های خود را که به صورت اتاق­های منفرد با تقسیماتی داخلی بود، با خشت­های نامنظمی می­ساختند که با دست به آنها شکل داده بودند و دیوارها و کف اتاق­ها را با کاهگل اندود می­کردند. مردگان خود را در داخل روستا و گاهی در گوشه­ی اتاق­های اصلی دفن می­کردند و هدیه­های همراه جساد را در گور قرار می­دادند. هر خانه متشکل از یک اتاق مستطیل شکل بود که با یک دیوارک داخلی به دو بخش تقسیم می­شد. این خانه، هم محل زندگی و استراحت بود و هم محل انجام کارهای روزانه از قبیل آماده کردن غذا و طبخ آن. به همین علت در قسمتی که برای کارهای روزانه اختصاص یافته بود، اجاق برای طبخ غذا و ایجاد گرما و انبارهای کوچک برای ذخیره­ی مواد خوارکی مورد مصرف، تعبیه می­شد. درمیان سفال­های به دست آمده از تپه­ی «حاجی فیروز»، قطعاتی از نوع سفالی که به اصطلاح «سینی پوست کنی» نامیده می­شوند به دست آمد که به نظر می­رسد از آنها برای طبخ نان استفاده می­کردند. از دیگر محل­های باستانی در شمال غربی ایران که آثار به دست آمده از آنها معرف دوران نوسنگی می­باشد، می­توان از «یانیک تپه» واقع در شمال شرقی دریاچه ارومیه و «اهرنجان» واقع در دشت سلماس در گوشه­ی شمال غربی دریاچه­ی ارومیه نام برد. با توجه به بررسی اجمالی که به آن اشاره شد، به نظر می­رسد که در غرب ایران (در گستره­ای از جنوب غربی و دشت خوزستان تا شمال غربی و دشت سلماس در راستای رشته کوه­های ابرسن(زاگرس)) می­توان مراحل مختلف گونه­گونی (تطور) فرهنگی در دوران نوسنگی از جمع­آوری غذا تا دوره­ی گردآوری و ذخیره­ی غذا و از این دوره تا دوره­ی تولید غذا و سرانجام آغاز شهرنشینی، را در این زمان که تقریبا سه هزار سال از تاریخ فرهنگ انسان را شامل می­شود و از حدود 10.000 سال تا 7000 سال پیش را در بر می­گیرد، مورد بررسی دقیق قرار داد

آثار دوره نوسنگی در ایران
فلات مرکزی ایران (شامل ساحل جنوبی دریای مازندران) مطالعات باستان شناسی در منطقه­ی فلات مرکزی ایران، نسبت به منطقه­ی غرب به ویژه جنوب غربی بسیار جدید است و سابقه­ی آن به سال 1309 (1930میلادی) می­رسد. تا قبل از حفریات دانشگاه تهران در دشت قزوین، آثار به دست آمده از تپه­ی «سیلک»(سـیـَلک) کاشان، شاخص ادوار مختلف دوران نوسنگی در فلات مرکزی ایران بود. ولی، با حفریات در دشت قزوین و مطالعات انجام شده پسین بر روی آثار به دست آمده از تپه­های سه­گانه­ی «زاغه»، «قبرستان» و تپه­ی «سگزآباد» مشخص شد که تاریخ گونه­گونی فرهنگ را در فلات مرکزی ایران از دوران نوسنگی تا میانه­ی دوره­ی هخامنشی می­توان در این سه تپه­ی باستانی مورد مطالعه دقیق قرار داد. تپه­ی «زاغه» در دو کیلومتری و نیمه جنوبی روستای حیدرآباد و در 2300 متری شمال شرقی تپه­ی «سگزآباد» در دشت قزوین واقع شده است. تپه­ی «سگزآباد» نیز در هشت کیلومتری شمال روستای «سگزآباد» از بخش «بویین زهرا» واقع شده است. ساکنان تپه­ی «زاغه» در ابتدا منازل خود را از چینه بنا کردند و به تدریج با خشت­هایی که با دست شکل داده شده بود، دیوار خانه­ها را می­ساختند. کف و دیوار خانه­ها را با کاهگل اندود می­کردند. گاهی نیز دیوارها را با رنگ تزیین می­کردند. مردگان را در داخل روستا و همراه با هدیه­ها دفن می­نمودند. ظروف سفالی ساده و نقش­دار به کار می­بردند و غذای مورد نیاز را از کشاورزی و دامداری تامین می­کردند. ساکنان زاغه در حدود 7000 سال پیش، این روستا را ترک کردند و به محل دیگری رفتند. در فلات مرکزی ایران، محل­های باستانی دیگری نیز شناسایی شده­اند که از نظر فرهنگ با آثار به دست آمده از تپه­ی «زاغه» همزمان هستند. مهم­ترین این محل­ها عبارتند از : «سیلک» کاشان، «چشمه علی» نزدیک شهر ری در جنوب تهران «قره تپه» شهریار «اسماعیل آباد» ساوج بلاغ کرج «پوئینک» وارمین

آثار دوره نوسنگی در ایران
همچنین، در شرق تهران در «دلازیان» سمنان و «شیر ژیان» نزدیک تپه­ی «حصار» دامغان نیز آثار دو غار «کمربند» و «هاتو» واقع در ساحل دریای مازندران در هشت کیلومتری بهشهر نیز آثار دوران نوسنگی به دست آمده است. هرچند گزارش حفریات «مهران آباد» ساوه هنوز منتشر نشده است و از «قمرود» فقط چند سطر اطلاع به صورت خبرنامه در دست است، ولی آثار این دو محل نیز معرف دوران نوسنگی فلات مرکزی هستند. اخیرا نیز، در یک تپه­ی باستانی به نام تپه­ی «شغالی» واقع در پیشوای ورامین، آثار دوران نوسنگی حفاری شده است. فلات مرکزی، شمال شرقی و سایر بخش­های ایران در دوران نوسنگی در شمال شرقی ایران، آثار دوران نوسنگی در محل­های باستانی واقع در شمال شهرستان شاهرود نزدیک بسطام و نزدیک شاهرود و همچنین در دشت گرگان در دو محل «تورنگ تپه» و «یاریم تپه» شناسایی شده­اند. در تپه­ی «سنگ چخماق» در کنار جاده­ی شاهرود به بسطام، آثار دوران نوسنگی به صورت خانه­هایی که دیوار آنها با خشت و چینه ساخته می­شد و ساکنان خانه­ها با کشاورزی و دامداری غذای مورد نیاز را تامین و از ظروف ساده سنگی و سفالی استفاده می­کردند، شناسایی شده است. نظیر چنین آثاری، از محل باستانی «خوریان» واقع در جنوب غربی شاهرود نیز به دست آمده است. در سایر بخش­های ایران، از جمله کرمان در محل­­های باستانی «تل ابلیس» در دره­ی «مشیز»، «تپه یحیی» در دره­ی «سوغان»، نزدیک روستای دولت آباد نیز آثار دوران نوسنگی شناسایی شده است. در جلگه­ی مرودشت فارس نیز آثار به دست آمده از تپه­های «گپ»، «جاری»، «نخودی»، «موشکی» و «باکون»، آثار این دوران مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. همچنین، در اطراف شیراز و کازرون نیز آثار دوره­ی استقرار در روستاها از محل­هایی چون «جلیان»، «بیزدان»، «کوتاهی» و «کازرون» شناسایی شده است.

آثار دوره نوسنگی در ایران
از دیگر محل­های باستانی که نشان دهنده­ی دوران­های مختلف فرهنگی در ایران هستند عبارتند از : 1. «سه گردان» واقع در شمال غربی نقده در آذربایجان غربی. 2. «تپه گرد» در یک کیلومتری جنوب شرقی دهکده­ی «چله گاه» در بخش لردگان بهبهان. 3. «تل تیموران» در یک کیلومتری غرب قصبه­ی کوشک ارسنجان فارس. 4. «تل شغا» نزدیک شیراز. 5. منطقه­ی دماوند، بررسی سطحی آثار دوران سنگ. 6. «تپه جمشیدی» در دشت خوا در دره نهاوند. 7. «قلعه رستم» از توابع بخش لُردجان در 82 کیلومتری جنوب غربی بروجن، بین دهکده سیله و جوانمردی. 8. «غار کربوتا»، نزدیک دهکده تازه کند، با آثار دوره­ی نوسنگی. 9. «غار غلاباد» بین بوکان و میاندوآب، با آثار دوره­ی فراپاینه سنگی. 10. «غار مزدوران»، در مزدوران، نزدیک مشهد، با آثار دوره­ی نوسنگی.
11. پناهگاه سنگی «ملها

آثار دوره نوسنگی در ایران
در پایان آخرین مرحله­ی پارینه سنگی که قبلا دوران میان سنگی خوانده می­شد و امروزه در نامیدن آن به فراپارینه سنگی توافق همگانی وجود دارد، دوران جدیدی آغاز شد که با تحولاتی که در صنایع و روش زندگی صورت گرفت، آن را دوران نوسنگی می­نامند. تمامی حوادث و اتفاقاتی که به وقوع پیوست تا انسان برای ادامه­ی حیات دست از جمع آوری غذا و شکارورزی و صید بردارد و با تولید غذا وارد مرحله­ی نوینی از زندگی فرهنگی گردد، که ما امروز ادامه­ی آن را می­گذرانیم، از همین دوران فرهنگی که اصطلاحا نوسنگی نامیده شده، آغاز گردید است. این دوران در خاورمیانه و ایران زودتر از 9000 سال قبل شروع نشده است، در حالیکه در دیگر قسمت­های جهان گاهی چند هزار سال بعد از آن آغاز گردید. در ایران حدود 9000 سال قبل، گروه­هایی از جوامع انسانی با استقرار در یک منطقه و در نهایت یک محل، دوره­ی کوچ دایم از منطقه­ای به منطقه­ای دیگر و از محلی به محلی دیگر را پشت سر گذاشتند و دوره­ی تولید غذا و سکونت در یک محل را آغاز کردند. این دوران نسبت به سایر ادوار فرهنگی دارای چندین ویژگی است که از جمله­ی آنها تغییراتی است که در شکل ظاهری برخی از ابزارهای سنگی به وجود آمد تا عملکرد آنها را تغییر دهد و در جهت نیازهای فنی خود، آنها را به ابزارهای کارآمدتری تبدیل کند. ابزارهای سنگی به سرعت تخصصی شدند. انواع تیغه­ها، خراشنده­ها و رنده­ها، اسکنه­ها و مته­ها برای کاربردهای خاص ساخته شدند و ابزارهایی خاص متناسب با تولیدات کشاورزی نیز، به آنها اضافه گردید. این گروه را بیشتر هاون­های سنگی، دسته هاون­ها، ساینده­ها و ساتورهای سنگی برای خرد کردن ساقه­ی حبوبات و غلات و نظایر آنها، تشکیل می­دادند.

آثار دوره نوسنگی در ایران
دوران نو سنگی در ایران را می­توان به چند دوره­ی کوتاه­تر بر اساس تحولات صنعتی ابزار سازی و یا نحوه­ی زندگی، تقسیم کرد. آنچه رایج بوده است، تقسیم این دوران به دو «دوره نوسنگی قبل از تولید و استفاده از سفال» ، و «دوره نو سنگی توام با تولید غذا و استفاده از سفال» بوده است. این تقسیم بندی را اگر برای منطقه­ی محدود خاور نزدیک و خاورمیانه بتوان پذیرفت، با توجه به فرهنگ انسان در سطح جهان غیر قابل قبول است. به عنوان مثال در ژاپن دوره­ی نو سنگی از حدود ده هزار سال قبل شروع شده و از همان آغاز با تولید سفال که به سفال نوع «جامون»(jamon) مشهور است، همراه بوده است. مردم دوره­ی جامون علاوه بر سفال، از ظروف سنگی و همچنین تیر و کمان نیز استفاده می­کردند و در محوطه­های کوچک به سر می­بردند. این مردم غذای مورد نیاز خود را از طریق جمع­آوری و شکار صید تامین می­کردند. نخستین تولید کنندگان غذا در حدود قرن سوم پیش میلاد در ژاپن از طریق کشت برنج به تامین نیازهای غذایی پرداختند که با دوره­ی «یایوی»(Yayoi) آغاز شد. برای ایران در دوران نوسنگی، یعنی در دورانی که پایان آن استقرار کامل در روستاها و آغاز شهر نشینی است، نگارنده با توجه به مطالعات انجام شده­ی انسان شناسی و باستان شناسی تقسیم بندی زیر را پیشنهاد کرده است : الف) دوره جمع آوری غذا ب) دوره گرد آوری و ذخیره غذا پ) دوره تولید و استقرار در روستاها

آثار دوره نوسنگی در ایران
به موجب این تقسیم بندی، دوران نوسنگی ایران با جمع­آوری غذا و شکار صید، که ادامه­ی روش زندگی در دوره­ی فراپاینه سنگی است، ادامه پیدا کرد، ولی با این تفاوت که تحولات و تغییرات چشمگیری در فن ابزار سازی به وجود آمد. از ریز تیغه­ها به مراتب بیشتر از دوران قبلی استفاده می­شد و ادوات سنگی تخصصی دیگری که در دوران قبلی سابقه نداشت، ساخته و به کار گرفته شد. آثار این دوره در غارها و پناهگاه­های سنگی در قسمت­های مختلف ایران، شناسایی شده­اند که آثار موجود در غارهای «علی تپه» ، «هاتو» و «کمربند» مشخص­ترین آنها هستند که تا کنون گزارش گردیده­اند. در دوره­ی بعد، یعنی دوره­ی گردآوری و ذخیره­ی غذا که گاهی نیز با تولید نوعی سفال ساده همراه بوده است، انسان علاوه بر جمع­آوری و شکار و صید برای تامین غذای مورد نیاز فوری، قسمتی از برداشت خود را نیز به صورت ساده و ابتدایی برای مدت کوتاهی ذخیره می­کرده است تپه­ی «گنج دره» در نزدیکی هرسین کرمانشاه و «تپه سراب» در شش کیلومتری شرق کرمانشاه، نمونه­های از این دوره­ی فرهنگی را ارایه می­کنند. در دوره­ی بعدی که تولید غذا آغاز شد، انسان علاوه بر تولید بخش مهمی از نیازهای غذایی خود، موفق گشت تا با ایجاد سرپناه­های ساده در معماری نیز قابلیت­های فرهنگی خود را ظاهر سازد و روستاهای کوچک موقت و در نهایت روستاهای دایمی را پدید آورد که خود مقدمه­ای بر شهر نشینی محسوب می­شود. در ایران، تمامی مراحلی را که انسان پیموده است تا از زندگی کوچ روی و خانه به دوشی دایمی به مرحله­ی آغاز شهر نشینی وارد گردد، می­توان با استنادات و شواهد عینی حاصل از بررسی­ها و حفریات انسان­شناسی مورد مطالعه قرارداد. چنین مطالعه­ای در سایر مناطق خاورمیانه به آسانی ایران امکان ندارد. با توجه به این مهم است که باید خاورمیانه و خاور نزدیک، منطقه­ای کلیدی برای بررسی تحولات فرهنگی انسان تصور کرد و آن را گاهواره و مهد فرهنگ و تمدن نامید.

آثار دوره نوسنگی در ایران
با وجود تغییراتی که در هر دوره نسبت به دوره­ی پیش پدید می­آمد، تمام یا جنبه­هایی از نحوه­ی فرهنگ­های پیشین باقی ماندند که امروز با مطالعه­ی آنها می­توان با سابقه­ی فرهنگی برخی از گونه­های فرهنگی انسان در خاور نزدیک نیز آشنا شد. به عنوان مثال، در تپه «گوران» در دره­ی هلیلان (هـُـلیلان) که در حدود 60 کیلومتری جنوب کرمانشاه واقع شده است، باستان شناسان موفق به شناسایی چگونگی بقایای نخستین مرحله­ی استقرار موقت در آن محل شده­اند که می­توان آن را پیشینه­ای بر زندگی کوچ روی تصور کرد. در ایران که تاثیر ویژگی­های فرهنگی منطقه­ای و محلی در نحوه­ی ساخت ادوات و ابزارهای سنگی به دلیل چند گونگی وضعیت طبیعی و اقلیمی از دوره­ی پارینه سنگی جدی آغاز شده بود، در دوران نوسنگی با وضوح بیشتری قابل بررسی است. به همین دلیل، در بررسی ادوار مختلف دوران سنگی در ایران، تحولات فرهنگی هر منطقه باید به طور مستقل مورد بررسی قرار گیرد. در مطالعه­ی حاضر، فقط به صورت بسیار فشرده به تغییراتی که در دوران نوسنگی در مناطقی که پژوهش­های باستان شناسی آن مناطق بیش از سایر قسمت­ها صورت گرفته است، پرداخته خواهد شد

معماری دوره نو سنگی


تعداد صفحات : 46 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود