تارا فایل

پاورپوینت تجزیه و تحلیل هزینه – حجم – سود CVP




عنوان: تجزیه و تحلیل هزینه – حجم – سود

Cost-volume-profit (CVP) analysis

مقدمه:
تجزیه و تحلیل هزینه – حجم – سود (CVP) روش تجزیه و تحلیل نحوه تصمیم گیری عملیاتی و
بازاریابی موثر بر سود خالص بر مبنای شناسایی ارتباط بین هزینه های متغییر و ثابت،قیمت
فروش واحد محصول و سطح تولید است.

موارد استفاده از CVP:
تعیین قیمت فروش برای محصولات و خدمات
عرضه یک محصول یا خدمت جدید به بازار
جایگزینی یک قطعه از تجهیزات
تصمیم گیری درباره ساخت یا خرید یک محصول یا خدمت
3

تعداد فروش = Q
قیمت فروش هر واحد = p
هزینه های ثابت کل = F
هزینه متغیر هر واحد = v
سود عملیاتی = N
تجزیه و تحلیل CVP بر مبنای یک مدل ساده ارتباط بین سه عامل، هزینه ها، درآمدها،سود و نحوه تغییر آنها به شیوه ای قابل پیش بینی هم زمان با تغییرات حجم فعالیت پایه گذاری شده است.
مدل CVP:

( p * Q ) = F + ( v * Q ) + N
4

حاشیه فروش و صورت سود و زیان بر مبنای حاشیه فروش: Contribution Margin and Contribution Income Statement
به منظور استفاده موثر از CVP مستلزم آشنایی با مفهوم حاشیه فروش، نسبت حاشیه فروش و صورت سود و
زیان بر مبنای حاشیه فروش هستیم.
حاشیه فروش:

نسبت حاشیه فروش:

صورت سود و زیان بر مبنای حاشیه فروش:
شیوه مفیدی برای نشان دادن اطلاعات تهیه شده از CVP است. در این مدل ابتدا درآمد و سپس هزینه های متغیر و ثابت از آن
کسر و حاشیه فروش و سود خالص محاسبه می شود، که در مدل سنتی هزینه های تولیدی و غیر تولیدی از درآمد کسر میگردد.
مزیت اصلی این روش عبارتست از پیش بینی ساده و صحیح از اثر تغییر فروش بر سود.

حاشیه فروش هر واحد = p – v
حاشیه فروش کل = * Q حاشیه فروش هر واحد
( p – v ) / p
نشان دهنده افزایش یا کاهش در سود دراثر افزایش یا کاهش در قیمت فروش است
نشان دهنده افزایش در سود ناشی از افزایش در تعداد فروش هر واحد محصول است
5

اطلاعات تولید میز تلویزیون در شرکت HFI

یک واحد ماهیانه سالیانه
هزینه ثابت 5000$ 60000$
سود عملیاتی مورد درخواست 4000$ 48000$
درآمد 75$
هزینه متغیر 35$
تولید برنامه ریزی شده 250 واحد 3000 واحد
فروش برنامه ریزی شده 250 واحد 3000 واحد

75– 35 = 40
حاشیه فروش هر واحد
120000 =3000 * 40
حاشیه فروش کل
120000 – 60000 = 60000
60000 – 48000 = 12000
افزایش در سود عملیاتی
(75 – 35 ) / 75 = 0.533
نسبت حاشیه فروش
0.533 * 15000 = 8000
افزایش سود ناشی از افزایش 15000$ فروش
6

صورت سود و زیان برای شرکت HFI
7

نقش استراتژیک تجزیه وتحلیل CVP: Strategic Role of CVP Analysis
تجزیه و تحلیل CVP نقش مهمی در مدیریت استراتژیک واحد تجاری بر عهده دارد.
برای مثال استفاده از آن در هزینه یابی چرخه حیات و هزینه یابی هدف، کمال اهمیت را داراست.
در هزینه یابی چرخه حیات، از تجزیه و تحلیل CVP در همان مراحل اولیه هزینه چرخه حیات محصول برای
تعیین اینکه احتمال دستیابی به سود مورد درخواست از محصول وجود دارد یا نه استفاده می شود.
و به همین صورت از تجزیه و تحلیل CVP می توان برای کمک به هزینه یابی هدف در مراحل اولیه برای نشان
دادن اثر بر سود طرحهای متنوع محصول در سطوح مورد انتظار فروش بهره برداری کرد.
به علاوه، تجزیه و تحلیل CVP میتواند در مراحل بعدی چرخه حیات، و بهنگام برنامه ریزی ساخت،و برای تعیین
موثرترین فرآیند ساخت از منظر هزینه نیز مورد استفاده قرار گیرد. همچنین می توان در مراحل نهایی چرخه
حیات هزینه و برای کمک به تعیین بهترین شیوه استفاده از سیستم بازاریابی و توزیع از تجزیه و تحلیل CVP
استفاده کرد.

8

پرسش های که با استفاده از CVP می توان به آنها پاسخ داد:
میزان سطح سود مورد انتظار در یک حجم فروش معین چقدر است؟
چه مبلغ فروش اضافی برای دستیابی به یک سطح سود مورد درخواست مورد نیاز است؟
میزان تاثیر سود در یک سطح معین فروش چقدر است؟
سطح وجه مورد نیاز برای ارایه سطوح مورد درخواست در یک نهاد دولتی چقدر است؟
آیا پیش بینی فروش متناسب با پیش بینی سود است؟
چه مبلغ سود اضافی در اثر درصد کاهش از هزینه های متغیر واحد بدست خواهد آمد؟
چه میزان فروش اضافی برای کاستن از قیمت فروش به گونه ای که سطح سود فعلی حفظ شود مورد نیاز است؟

9

تجزیه و تحلیل CVP در برنامه ریزی نقطه سر به سر: CVP Analysis for Breakeven Planning
نخستین مرحله در بسیاری از طرح های تجاری را تعیین نقطه سر به سر تشکیل می دهد. در این نقطه،
درآمدها مساوی با هزینه کل بوده و میزان سود برابر با صفر است. نقطه سر به سر از طریق تجزیه و تحلیل
CVP قابل محاسبه می باشد. برای محاسبه Q در نقطه سر به سر دو روش وجود دارد: روش معادله و
روش حاشیه فروش .
روش معادله: محاسبه تعداد فروش در نقطه سر به سر
در این روش معادله مستقیما از مدل CVP استفاده می شود.

75 * Q = 5000 + 35 * Q
( 75 – 35 ) * Q = 5000
Q = 5000 / ( 75 – 35 )
Q = 5000 / 40 = 125
تعداد فروش در نقطه سر به سر در ماه
از این نقطه به بعد به ازای هر واحد فروش سودی معادل حاشیه فروش (40) خواهیم داشت
10

روش معادله: محاسبه مبلغ فروش در نقطه سر به سر
در برخی موارد، تعداد فروش، هزینه متغیر هر واحد و قیمت فروش نامعلوم است، یا تعیین این ارقام ممکن نیست.
در این مدل با جاگذاری v / p بجای Q در مدل CVP می توان مبلغ فروش در نقطه سر به سر را بدست آورد.

روش حاشیه فروش:
p * Q = F + v * Q + N
Y = (v / p) * Y + F + N
Y = 0.4667 * Y + 5000
Y = 9375
9375 / 75
Q = 125
Q = F / (p – v )
تعداد فروش در نقطه سر به سر
Y = F / (p – v )/p
مبلغ فروش در نقطه سر به سر
Q = 5000 / (75 – 35) = 125
Y =5000 / 0.5333 = 9375
11

نمودار CVP و نمودار سود – حجم: CVP Graph and the Profit-Volume Graph
12

13

تجزیه و تحلیل CVP برای برنامه ریزی سود: CVP Analysis for Profit Planning
تجزیه و تحلیل CVP برای تعیین سطح فروش مورد نیاز جهت دستیابی به سطح سود مورد درخواست مورد
استفاده قرار می گیرد. برای این منظور، دو هدف برنامه ریزی درآمد و برنامه ریزی هزینه مورد نظر است.

برنامه ریزی درآمد:
تجزیه و تحلیل CVP به مدیران در برنامه ریزی درآمد برای تعیین درآمد مورد درخواست جهت دستیابی به سطح
سود دلخواه کمک می کند.
Q = F +N / p – v
تعداد فروش جهت کسب سود دلخواه
Y = F + N / (p-v)/p
مبلغ فروش جهت کسب سود دلخواه
Q = 60000 + 48000 / 40
Q = 2700
Y = 60000 + 48000 / 0.5333
Y = 202500
14

برنامه ریزی هزینه: تعامل بین هزینه های ثابت و متغیر
برای تصمیم گیری درباره برنامه ریزی هزینه، مدیر از ارزش Q و سطح سود دلخواه آگاهی داشته اما احتیاج به
محاسبه ارزش هزینه متغیر یا هزینه ثابت مورد درخواست دارد.
برای درک بهتر مثالی را فرض می کنیم که در آن مدیریت در حال بررسی خرید یک قطعه جدید از ماشین آلات است
که می تواند هزینه های متغیر را کاهش داده اما هزینه های ثابت را تا مبلغ 2250$ در ماه افزایش می دهد.
حال باید مبلغ هزینه متغیر را برای حفظ سطح سود فعلی و با فرض ثابت بون حجم فروش و سایر عوامل بدست
آوریم.
Q = 2700
P = 75 $
v =?
F = 5000+2250 =7250*12=87000 $
N = 48000$
Q = F + N / p-v
P – v = (F + N ) / Q
{v = p – { (F + N )/Q
v = 75 – (87000 +48000)/2700 = 25 $
برای دستیابی به هدف مذکور هزینه متغیر باید از 35 به 25 کاهش یابد
15

دخالت مالیات بر درآمد در تجزیه وتحلیل CVP: Including Income Taxes in CVP Analysis
تصمیمات مدیریت دایر بر هزینه ها و قیمت ها معمولا باید شامل مالیات بردرآمد باشد. زیرا، مالیات بر مبلغ سود در یک سطح معین فروش موثر واقع می شود.
نرخ مالیات 20 درصدی باعث یک افزایش 300 واحدی نسبت به 2700 واحد مورد درخواست در سطح سود قبل از مالیات را نشان می دهد
16

تجزیه و تحلیل CVP در هزینه یابی بر مبنای فعالیت: CVP Analysis for Activity-Based Costing

در رویکرد سنتی از تجزیه و تحلیل CVP بر مبنای معیار مبتنی بر حجم استفاده می شود، یعنی معیاری بر
مبنای تعداد محصول ساخته و فروش رفته. رویکرد جایگزین شامل هزینه یابی بر مبنای فعالیت است.
در هزینه یابی بر مبنای فعالیت محرک های هزینه برای فعالیتهای غیر مستقیم، همانند راه اندازی ماشین،
جابه جایی مواد، بازرسی و … در سطح تفصیلی صورت می گیرد. در صورتی که در رویکر مبتنی بر حجم
برای مجموعه این فعالیتها و پس از ترکیب آنها با یکدیگر و با توجه به عدم تغییر این نوع هزینه ها با حجم
ستانده به عنوان هزینه ثابت برخورد می گردد.
هزینه یابی بر مبنای فعالیت به تعیین منطقی تر هزینه ها منتهی می شود. زیرا، در این هزینه یابی
هزینه های غیر مستقیم پس از جدا سازی به محصول ردیابی گردیده و از ترکیب آنها با یکدیگر در یک مرکز
تجمیع واحد به نام هزینه های ثابت گردآوری می شود.
17

فرض کنید از طریق حسابداری صنعتی شرکت امکان ردیابی تقریبا 10000 $ از هزینه های ثابت سالیانه به فعالیتهای مربوط به بسته محصول از قبیل راه اندازی ماشین و بازرسی در این شرکت وجود دارد. این تخمین در سطح تولید 100 بسته محصول در سال صورت گرفته است. تعداد تولید سالیانه نیز معادل 3000 واحد تخمین زده شده و قرار است هر بسته 30 واحدی باشد، در نتیجه معادل 100 بسته در سال تولید خواهد شد. فرض کنید هزینه های در سطح بسته محصول به تناسب افزایش در تعداد بسته های تولیدی در طی سال افزایش می یابد به عبارت دیگر به نسبت 100$ در هر بسته ( 100 / 10000 ). مدل CVP بر مبنای فعالیت به روش زیر ساخته خواهد شد: اول، اصطلاحات مخصوص برای تفکیک هزینه های ثابت ساخته می شود:
f = f VB + f AB
آن بخش از هزینه های ثابت که متناسب با محرک هزینه فعالیت تغییر نمی کند.

( 60000 – 10000) = 50000 $
آن بخش از هزینه های ثابت که متناسب با محرک هزینه فعالیت تغییر می کند، 10000$.
فرض کنید 10000$ هزینه برای تولید 3000 واحد محصول مورد نیاز بوده، و در 100 بسته 30 تایی تولید می شود.
18

دوم، اصطلاحات جدید زیر معرفی می شوند:

سوم، مدل CVP با توجه به ضوابط ارایه شده عبارت است از:

چهارم، با جایگزینی اطلاعات شرکت HFI در این فرمول خواهیم داشت:
v AB
b
v AB/ b
هزینه هر بسته تولید بابت محرک هزینه مبتنی بر فعالیت 10000 / 100 = 100
تعداد محصول موجود در هر بسته 3000 / 100 = 30
هزینه هر واحد محصول برای هزینه های مرتبط با بسته تولیدی
100 / 30 = 3.33
19

در این روش فرض می شود که می توان اندازه بسته ها را ثابت نگهداشته و میزان آنها متناسب با حجم کل
تولید تغییر می کند. در این صورت، محتوای هر بسته تولیدی باید به طور کامل در نظر گرفته شود. در این
مثال، تعداد 90 بسته برای تولید 2673 واحد محصول مورد نیاز است. این تعداد شامل 89 بسته 30 تایی
( 89 * 30 = 2670 ) به اضافه یک بسته اضافی 3 تایی می باشد. حال لازم مجددا تجزیه وتحلیلی برای
محاسبه دقیق نقطه سر به سر با استفاده از این 90 بسته تولیدی، که در آن تعداد 90 بسته با هزینه
90 * 100 = 9000 قرار دارد به شرح زیر صورت گیرد:

نتیجه محاسبه در مدل مبتنی بر فعالیت اندکی پایین تر از مدل مبتنی بر حجم خواهد شد (2675 واحد در
برابر 2700 واحد ) . علت این امر آنست که به موجب روش ABC هزینه های کل در سطح بسته های
تولیدی کمتر شده است.
20

تجزیه و تحلیل فروش چه می شود اگر: روش حاشیه فروش و نسبت حاشیه فروش What-If Analysis of Sales: Contribution Margin and Contribution Margin Ratio
این بخش شامل محاسبه اثر تغییر یک عامل به میزان معین و در سطوح مختلف بر سایر عوامل می باشد.
از این رویکرد در مواقعی استفاده می شود که عدم قطعیت وجود دارد. در بسیاری از مواقع این رویکرد بر مبنای حاشیه فروش و نسبت حاشیه فروش پایه گذاری شده است. برای مثال، حاشیه فروش در شرکت HFI معادل 40$ و نسبت حاشیه فروش برابر 0.5333 $ است. با استفاده از معیار حساسیت،سود شرکت مستقیما در اثر تغییر در حجم تغییر خواهد کرد. زیرا، در صورت تغییر یک واحد در حجم فروش سود معادل 40 $ تغییر نموده و در اثر یک دلار تغییر در فروش سود به اندازه 0.5333 $ تحت تاثیر قرار می گیرد.

1500=(60000 + N)/ 45
N = 7500$
21

روش حاشیه ایمنی: Margin of Safety
در روش حاشیه ایمنی اثر بالقوه تغییرات فروش بر سود اندازه گیری می شود.
فروش در نقطه سر به سر – فروش برنامه ریزی شده = حاشیه ایمنی
فرض کنید در شرکت HFI فروش برنامه ریزی شده میز تلویزیون برابر 3000 واحد در سال باشد با توجه
به اینکه فروش در نقطه سر به سر 1500 واحد است، حاشیه ایمنی برابر است با:
واحد 1500 = 1500 – 3000 = حاشیه ایمنی در تعداد فروش
یا
دلار 112500 = 75 * 1500 = حاشیه ایمنی در مبلغ فروش
حاشیه ایمنی به صورت یک نسبت نیز بیان می شود:
فروش برنامه ریزی شده / حاشیه ایمنی = نسبت حاشیه ایمنی
1500 / 3000 = 0.5
نسبت حاشیه ایمنی معیاری برای مقایسه ریسک دو محصول یا ارزیابی یک محصول در سطوح مختلف فروش است.
نسبت حاشیه ایمنی ریسک
22

اهرم عملیاتی : Operating Leverage
اهرم عملیاتی تغیییرات در سود ناشی از تغییرات در حجم فروش را اندازه گیری میکند.
اهرم عملیاتی شاخص ریسک تجاری است.

نقطه سر به سر در هر دو حالت یکسان بوده و مساوی 50000 واحد است.

Q= 500000 / 10 = 50000

Q = 150000 / 3 = 50000
سود / حاشیه فروش کل = اهرم عملیاتی
23

نمودار CVP در حالت هزینه های ثابت بالا
24

نمودار CVP در حالت هزینه های ثابت پایین
25

با توجه به اطلاعات شرکت HFI اهرم عملیاتی برابر است با:
سود / حاشیه فروش کل = اهرم عملیاتی
96000 / 36000 = 2.667
اهرم عملیاتی برابر 2.667 به معنی انست که با توجه به افزایش فروش این شرکت به میزان 8.33 %
(15000 / 180000) در سال 2011 نسبت به سال 2010 سود باید به میزان 22.22 % (2.667*8.33%)
افزایش پیدا کند. با یک محاسبه سریع می توان نشان داد که سود به اندازه 22.22 % ، (8000/36000) افزایش یافته است. ارزش بالاتر اهرم عملیاتی دلالت بر ریسک بیشتری دارد. زیرا در اثر بروز یک تغییر معین در فروش اثری به مراتب بالاتر در سود منعکس می شود. موقعی که حجم فروش از قوت لازم برخوردار است، برخورداری از یک سطح بالای اهرم مطلوب خواهد بود. اما موقعی که فروش شروع به کاهش می کند، یک سطح پایین تر اهرم مناسب تر است.

در واقع در هر واحد تجاری سطح اهرم عملیاتی باید متناسب با استراتژی رقابتی آن انتخاب شود.
26

تجزیه و تحلیل CVP در حالت چند محصولی: CVP Analysis with Two or More Products
تا بدین جا برای ساده کردن بحث مدل CVP فرض شده است که تنها یک محصول در جریان تولید قرار
دارد. حال باید دید، هنگامی که دو یا چند محصول در دست بررسی است از این مدل چگونه باید استفاده
نمود؟
برای تطبیق مدل CVP در این حالت یک فرض کلیدی باید به بحث اضافه شود، و آن ثابت بودن ترکیب
فروش است. یعنی، نسبت فروش هر محصول در کل ثابت باقی خواهد ماند. این ترکیب می تواند به صورت
تعدادی یا مبلغی در نظر گرفته شود. نکته اساسی در این بررسی ثابت ماندن این نسبت است.
قبول فرض ثابت ماندن ترکیب فروش این امکان را به وجود می آورد که با دو یا چند محصول به عنوان یک
ترکیب محصول یک دست از طریق محاسبه میانگین موزون حاشیه فروش برخورد شود.
میانگین موزون حاشیه فروش برای تعیین فروش کل مورد نیاز برای دست یابی به سود عملیاتی مورد
درخواست ضروری است.
27

با استفاده از این اطلاعات می توان نسبت میانگین موزون حاشیه فروش را با استفاده از نسبت فروش هر
محصول به کل به روش ذیل محاسبه نمود:

نقطه سر به سر برای کل سه محصول را می توان به طریق زیر محاسبه کرد:

این محاسبه نشان می دهد برای آنکه شرکت در نقطه سر به سر به مبلغ فروش 800000 $ نایل شود باید از هر
محصول به نسبت فروش سال قبل در سال جاری بفروشد.

(30 – 24) / 30 = 0.2
هزینه های ثابت 168000 $
نسبت میانگین موزون حاشیه فروش
(0.5 * 0.2 + 0.4 * 0.25 + 0.1 * 0.1 = 0.21
Y = 168000 / 0.21 = 800000 $
28

400000 / 30 = 13334
320000 / 32 = 10000
80000 / 40 = 2000
در اثر فروش بلوزها در ترکیب فروش صحیح در نقطه سر به سر هزینه های ثابت عینا تامین خواهد شد:
6 (13334) + 8(10000) + 4(2000) = 168000
تعداد فروش در نقطه سر به سر
حاشیه فروش هر واحد
چنانچه ترکیب فروش، قیمت، یا اطلاعات مربوط به هزینه جدیدی مد نظر قرار گیرد، تجزیه و تحلیل نقطه
سر به سر از نو باید محاسبه شود.
همچنین باید توجه شود که هر وقت محاسبه تعداد فروش در نقطه سر به سر مورد آزمون بود از حاشیه فروش
و زمانی که مبلغ فروش در نقطه سر به سر مورد آزمون بود از نسبت حاشیه فروش استفاده می شود.
29

تجزیه و تحلیل CVP در سازمان های غیر انتفاعی و خدماتی: CVP Analysis for Not-for-Profit Organizations
سازمانهای غیر انتفاعی و نیز واحدهای تجاری خدماتی می توانند از تجزیه وتحلیل CVP استفاده نمایند.
برای درک بهتر مرکز بهداشت روانی را در نظر بگیرید که با مشکل مالی رو به رو شده و دولت این نیاز
مالی را تامین کرده. در حال حاضر به دلیل رکود اقتصادی این دولت نیز با مشکلات مالی رو به روست.
به همین منظور بودجه مرکز را 5 % کاهش داده و به سطح 700000 $ رسانده. هزینه های متغیر
(درمان، نشریات و برخی هزینه های اداری) حدود 10 % در هر ویزیت بیمار است و بقیه هزینه های مرکز
را هزینه ثابت از قبیل حقوق پزشکان، حسابداری و … می باشد.
ابتدا باید هزینه های ثابت و متغیر را تفکیک کرد. تعداد ویزیت یک معیار مناسب برای هزینه های متغیر
است. فرض کنید تعداد 13500 بیمار در سال گذشته ویزیت شده اند و هزینه متغیر هر ویزیت 10 $ برای
هر بیمار در دامنه 10000 تا 14000 بیمار در نظر گرفته شده است.
اکنون می توان هزینه ثابت را در سال گذشته محاسبه کرد:
هزینه های متغیر کل + هزینه های ثابت کل = هزینه کل
135000 + هزینه های ثابت کل = 735000
$ 600000 = هزینه های ثابت کل
30

حال مدیریت مرکز می تواند اثر تغییر بوجه بر سطح خدمات مرکز را تجزیه و تحلیل کند. در سطح بودجه
مورد انتظار 700000$ در سال آینده، سطح فعالیت مرکز حدودا به 10000 میزیت محدود شد. زیرا،
هزینه کل 700000$ منهای هزینه های ثابت 600000$ ، 100000$ برای هزینه های متغیر باقی
می گذارد. با این مبلغ تعداد 10000 = 10 / 100000 ویزیت امکان پذیر است.
تحت چنین شرایطی، مدیریت مرکز می تواند ثابت کند که در صورت کاهش تقریبا 5% از بودجه
[ (735000 – 700000) / 735000 ] ، حدود 26% از مراجعات بیماران کاسته خواهد شد
[ (13500 – 10000) / 13500 ].
اگرچه به نظر تامین کنندگان وجوه این مرکز در صورت کاهش 5 درصدی در بودجه از میزان فعالیت آن
به همین میزان کاسته می شود، اما در واقع این میزان کاهش رقمی به مراتب بیشتر از 5%، ( حدود 26%)
خواهد شد. در واقع علت بدون تغیر ماندن هزینه های ثابت می باشد.
31

مفروضات و محدودیتهای تجزیه و تحلیل CVP: Assumptions and Limitations of CVP Analysis
فرض خطی بودن و دامنه مربوط:
در مدل CVP فرض می شود که درآمدها و هزینه ها به صورت خطی و در یک دامنه فعالیت حرکت می کنند.
اگرچه واکنش هزینه های واقعی خطی نیست، اما استفاده از مفهوم دامنه مربوط ، این امکان را به بررسی
کننده می دهد که در داخل یک دامنه محدود تولید، انتظار افزایش هزینه های کل را تقریبا به صورت خطی داشته
باشد. از این رو مدیریت باید محتاط باشد که خارج از محدوده یک مدل CVP نتایج آنرا تعمیم ندهد.
هزینه های پله ای:

P=18$
V=10$
F1=100000$
هزینه های ثابت افزایشی هنگام عبور از مرز 10000 واحد برابر با 100000$
که باعث افزایش ظرفیت تولید تا میزان 30000 واحد گردیده.

Q=200000/(18-10)=25000
32

شناسایی هزینه ثابت و متغیر در تجزیه و تحلیل CVP: Identifying Fixed and Variable Costs for CVP Analysis
در تجزیه و تحلیل CVP شناسایی ارقام پولی مورد استفاده در هزینه های ثابت و هزینه متغیر واحد کار چندان
ساده ای نیست.
مواردی که جز هزینه های ثابت منظور می شود:
فرض کنید مدیریت درصدد محاسبه نقطه سر به سر برای یک محصول جدید در شرکت هوس هلد فرنیچر است.
محصول جدید یک میز کامپیوتری می باشد که برای مونتاژ آسان طراحی شده و به قصد فروش به پایین ترین
قیمت روانه بازار خواهد شد. آیا حقوق مدیر عامل شرکت هزینه ثابت مربوط برای محاسبه میز باید در نظر
گرفته شود؟ خیر، زیرا حقوق مدیر عامل در صورت عرضه میز کامپیوتر تغییر نمی کند. در واقع حقوق نامبرده
یک هزینه ثابت برای شرکت است و برای تجزیه و تحلیل سودآوری محصول جدید نامربوط قلمداد می شود.
در تجزیه و تحلیل کوتاه مدت، هزینه های ثابت مربوط شامل آن بخش از هزینه هایی است که در صورت
عرضه محصول جدید تغییر می کند. این هزینه ها شامل هرگونه تسهیلات جدید تولیدی، حقوق کارکنان جدید و
سایر هزینه های مشابه است.
چنانچه عرصه یک محصول جدید به دلیل وجود ظرفیت خالی، تسهیلات و نیروی انسانی جدید برای جابه جایی
تولید اضافی به هیچ نوع هزینه ثابت نیاز نداشته باشد محل نقطه سر به سر در کجا قرار دارد؟
33

در یک تجزیه و تحلیل کوتاه مدت، نقطه سر به سر برابر صفر است. زیرا، محصول جدید هیچ گونه هزینه
ثابتی را پوشش نمی دهد.
به بیان دیگر، هر محصول فروخته شده، از همان اولین واحد تولید، حاشیه سود برابر مازاد قیمت بر هزینه
متغیر بهمراه دارد. بر عکس، در یک تجزیه و تحلیل طولانی مدت برای نقطه سربه سر، کلیه هزینه های ثابت
آتی و مورد انتظار مربوط به تولید، توزیع و فروش محصول مربوط قلمداد می شوند.
34

با تشکر از توجه شما عزیزان


تعداد صفحات : 35 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود