پاورپوینت درس دوازدهم
آیین رهروی
تهیه کننده:
نام دبیر:
مقدمه
راه زندگی را با تفکر در هدف و غایت زندگی آغاز کردیم و با عبور از آمادگی و توجه قلبی (ایمان به هدف و غایت زندگی) به عزم و آهنگ حرکت به سوی آن رسیدیم. اکنون می خواهیم قدم ها را برداریم و به سوی هدف پیش برویم . برای این کار به برنامه ریزی نیاز داریم . زیرا هر حرکتی با وجود یک برنامه ی منظم و دقیق به مقصد می رسد . در این درس می خواهیم بدانیم :
برنامه زندگی ما باید چه ویژگی هایی داشته باشد ؟
در این برنامه چه کارهایی را باید در نظر بگیریم؟
سوره نحل،آیه97
من عمل صالحًا هر کس که کار نیکی انجام دهد
من ذکرٍ او انثی چه مرد و چه زن
و هو مومنٌ در حالی که مومن باشد
فلنحیینّه حیاهً طیبهً او را به زندگانی پاک زنده بداریم
و لنجزینّهم اجرهم و مزدشان را بدهیم
باحسن ما کانوا یعملون بر پایه نیکو ترین کاری که می کردند
سوره احزاب، آیه21
لقد کان لکم فی رسول الله قطعا رسول خدا برای شما
اسوهٌ حسنهٌ الگوی نیکویی می باشد
لمن کان یرجعوالله برای کسی که ایمان دارد به خدا
والیوم الاخر و روز آخرت
و ذکر الله کثیرًا و خدا را فراوان یاد می کند
سوره نحل،آیه 14
و هو الّذی سخّر البحر و او کسی است که دریا را رام کرد
لتاکلوا منه لحمًا طریًّا تا از آن ، گوشت تازه بخورید.
و تستخرجوا منه و از آن بیرون آورید
حلیهً تلبسونها زیوری را که می پوشید.
و تری الفلک و کشتی را می بینی
مواخر فیه که شکافندگان [آب] اند
و لتبتغوا من فضله تا از فضل او بجویید
و لعلّکم تشکرون و باشد که شما شکر گزار باشید
سوره اسراء، آیه 23
و قضی ربّک پروردگار تو فرمان داد
الّا تعبدوا الّا ایّاه نپرستید جز او را
و بالوالدین احسانًا و به پدر و مادر نیکی کنید
امّا یبلغنّ عندک الکبر اگر به پیری رسیدند نزد تو
احدهما او کلاهما یکی از آن دو یا هردو
فلاتقل لهما افٍّ به آنها اف نگو
ولا تنهرهما برآن ها بانگ نزن
وقل لهما قولًا کریمًا و با آنان کریمانه سخن بگو
سوره لقمان،آیه 17
یا بنیّ اقم الصّلاه ای پسرم نماز را به پا دار
و امر بالمعروف و به کار پسندیده امر کن
و انه عن المنکر و از کار ناپسند نهی کن
و اصبر علی ما اصابک و بر آن چه به تو می رسد صبر کن
انّ ذلک من عزم الامور که این از عزم در کار های مهم است.
سوره لقمان، آیه 18
و لاتصعّرخدّک للنّاس و روی خود را از مردم [به تکبر]برمگردان
و لاتمش فی الارض مرحًا و در زمین مغرورانه راه مرو ؛
انّ الله لا یحبّ قطعا خدا دوست ندارد
کلّ مختالٍ فخورٍ هر خود پسند فخر فروش
سوره لقمان،آیه 19
و اقصد فی مشیک و در راه رفتنت میانه رو باش،
و اغضض من صوتک و صدایت را پایین بیاور
انّ انکر الاصوات که همانا نا خوش ترین صدا ها
لصوت الحمیر صدای خران است.
ضرورت برنامه ریزی
برنامه ریزی به انسان کمک می کند که در شرایط مختلف همان عملی را انجام دهد که «صالح» باشد و او رابه موفقیت برساند. به همین جهت است که امیر المومنین«ع» می فرماید :
قوام و استحکام زندگی با داشتن یک نقشه ی زیبا مسیر است و اساس آن
نقشه ی زیبا نیز یک تدبر زیباست.وتاکید میکند که :
وقت های تو اجزای عمر تواند، پس هیچ زمانی را از دست مده، مگر برای آن چیزی که به رستگاریت کمک کند.
ضرورت برنامه ریزی
برنامه، اهداف اصلی را از فرعی جدا می کند و میزان توجه و پرداختن به هر کدام را معین می سازد و راه رسیدن به اهداف را معرفی می نماید.
برنامه، جایگاه هر عمل و هر وظیفه ای را متناسب با زمان وامکانات واستعداد هایی که انسان دارد ، معین می کند . در واقع زمان ، ظرف عمل ماست. هر بامداد که سپیده سرمی زند وسلام روز تازه را ندا میدهد،
تا بامداد دیگر دقایق و ساعات بسیاری در اختیار ما قرار می گیرد که هرزمانی مناسب برای کار خاصی است. به طور مثال ، صبح زود برای نماز ، تلاوت قرآن ، مطالعه ی درس و ورزش صبحگاهی مناسب است
و بخشی از روز برای کار ومدرسه و بخشی دیگر برای فعالیت های اجتماعی و ورزش و تفریح ومانند آ ن . آرامش شب نیزمتناسب با استراحت ، تفکر ومطالعه و راز ونیاز با خداست.
ضرورت برنامه ریزی
حالات روحی و جسمی ما نیز در سنین مختلف متفاوت است که باید متناسب با همان حالات برنامه ریزی کرد.
دوره کودکی ، دوره ظهور و بروز توانایی های طبیعی و بازی و سرگرمی است ؛ و دوره نوجوانی و جوانی ، دوره کسب مهارت ، دانش اندوزی ، آمادگی برای حضور در جامعه و بخصوص دوره ی شکوفایی فکر و اندیشه و انتخاب های بزرگ است ؛ انتخاب هایی که شخصیت و منش انسان را رقم خواهند زد.
بنابراین ، گرفتن تصمیم های متناسب با شرایط زمانی و سنی و روحی و خلقی ، نیازمند دقت و کاردانی و تنظیم نقشه ای حساب شده است تا در این فرصت عمر ، بیشترین استعداد های آدمی به رشد و کمال برسند و کمترین ضرر و زیان وارد شود .
ضرورت برنامه ریزی
می بینیم که هر مخلوقی در طبیعت ، هر چند کوچک برای همه ی ایام عمر خود برنامه دارد و از یک برنامه غریزی و خدادادی پیروی می کند و در هر زمانی به کاری مشغول است و زمان هرز رفته و تلف شده ندارد . ما نیز که از قدرت عقل و فکر برخورداریم ، می توانیم این درس بزرگ را از مخلوقات پیرامون خود بگیریم و هر زمانی را یه کار مناسب با آن اختصاص دهیم . هم خود از آن بهره بگیریم و هم به دیگران بهره برسانیم .
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
حافظ
رسول خدا و اهل بیت ایشان الگوی ما ، در راه زندگی
پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان (ع) برنامه دقیقی برای زندگی خود داشته اند و سفارش های فراوانی به یاران و پیروان خود نموده اند که آنان نیز زندگی با برنامه و هدفمندی طراحی نمایند . روزی امام حسین (ع) از پدر گرامی خود پرسید : وقتی رسول خدا (ص) به خانه میرفتند چه می کردند ؟ فرمود :
در منزل اوقات خود را سه قسمت می کرد : قسمتی برای عبادت ، قسمتی برای اهل خانه و قسمتی برای رسدگی به کار های خود. سپس آن قسمتی را که به خود اختصاص داده بود، میان خود و مردم تقسیم می کرد وعموم مردم را به حضور می پذیرفت .
رسول خدا و اهل بیت ایشان الگوی ما ، در راه زندگی
ابوذر می گوید که رسول خدا (ص) فرمود :
برای عاقل و خردمند ضروری است که ساعات خود را چنین تقسیم کند : ساعتی برای مناجات با پروردگار ، ساعتی جهت رسیدگی به اعمال خود ، ساعتی برای تفکر در آنچه خداوند به او عطا کرده است و ساعتی برای بهره بردن از نعمت های خدا .
زندگی رسول خدا (ص) و اهل بیت ایشان اسوه و الگوی کاملی برای ماست ما می توانیم با نگاه به سیره ی آنان در زندگی بهترین برنامه ها را برای خود تنظیم کنیم و راه سعادت و خوشبختی را بپیماییم . به همین جهت خداوند رسول خدا(ص) را اسوه ی ما قرار داده است و رسول خدا نیز از ما خواسته که اهل بیت گرامی ایشان را برای سرمشق انتخاب کنیم .
رسول خدا و اهل بیت ایشان الگوی ما ، در راه زندگی
اسوه کسی است که می توان به راه او رفت و از او متابعت کرد . البته این بدان معنا نیست که حتما عین او باشیم . ما می کوشیم که از الگوی کامل و نیکو یعنی رسول خدا (ص) واهل بیت گرامی ایشان (ع) پیروی کنیم و در این راه ، هر چه موفق تر باشیم ، به آن ها نزدیک تر شده و از نور وجودشان بیشتر بهره مند می شویم .
امیر مومنان در نامه ای به یکی از فرماندارانش چنین بیان می فرماید :
«آگاه باش که مردم نیاز مند امامی هستند که از وی پیروی کنند وبه نور داننش او روشنی جویند . حال امام شما از دنیای خود به دو لباس کهنه و برای خوراکش به دو قرص نان اکتفا کرده . البته شما قادر به چنین زندگی سختی نیستید . ولی از شما می خواهم که با پرهیزگاری و کوشش و پاکدامنی و درست کاری مرا یاری کنی .»
پایان