تارا فایل

وسواس فکری را چگونه کنترل و دفع کنیم




عنوان :
وسواس فکری را چگونه کنترل و دفع کنیم
استاد گرامی:
تهیه کننده:
شماره دانشجویی:

فهرست مطالب
بیان مساله : 4
برخی وسواس های فکری متداول : 4
فصل اول : 6
معرفی اختلال وسواس فکری و عملی در جامعه 6
وسواس های فکری و زمینه اجتماعی : 8
اضطراب ، افسردگی و وسواس ها : 8
آسیب پذیری در برابر اختلال وسواس فکری – عملی 9
نظریه های اختلال وسواسی فکری – عملی 10
نشانه های اصلی اختلال وسواس فکری – عملی : 11
علت ایجاد اختلال وسواس فکری و عملی 12
نظریه های رفتاری و شناختی : 13
چگونه می توانیم افکار و سواسی را توجیه کنیم؟ 14
فصل دوم : 16
درمان اختلال وسواس فکری و عملی 16
رفتار درمانی 18
دارو درمانی 20
یکی از راه های درمان دارویی 22
پیشنهاد هایی برای جلوگیری از وسواس فکری و عملی 23
منابع 25

بیان مساله :
وسواس فکری عملی چیست ؟
وسواس فکری – عملی بیماری است که در آن فرد افکاری ناخواسته داشته و اعمالی را بارها و بارها تکرار می کند . همه ما در زندگی عادی خود،روتین های بخصوصی داریم مثل مسواک زدن دندان هایمان قبل از خواب . اما افرادی که مبتلا به این روان رنجوری هستند ، عادات رفتاری دارند که سد راه زندگی روزانه شان است
اکثر افراد مبتلا به این روان رنجوری ، خود می دانند که افکار و اعمالشان بی معنا و غیر ضروری است اما قادر به نادیده گرفتن آن یا خودداری از انجام آن نیستند .
وسواس فکری چیست ؟
وسواس فکری شامل ایده ها ، نظرات ، انگیزه هایی است که مرتبا به ذهن فرد هجوم می آورد فردی که مبتلا به این روان رنجوری است به هیچ عنوان دوست ندارد چنین افکاری داشته باشد و آنها را آزار دهنده می داند . اما قادر به کنترل آنها نیست . گاهی اوقات این افکار هر از گاهی به سراغ فرد می آیند و گاهی اوقات مرتباً ذهن او را اشغال می کنند .
وسواس عملی چیست ؟
افکار وسواسی فرد را مضطراب و هراسان می کند . این افراد سعی می کنند با انجام اعمالی بخصوص بنا بر قانونی که برای خود می سازند از شر این افکار خلاص شوند . این رفتارها وسواس عملی نامیده می شوند . برای مثال فرد مبتلا به این روان رنجوری ممکن است افکار وسواسی در مورد ترس از میکروب داشته باشد ، از این رو بعد از رفتن به توالت ، دستهای خود را بارها و بارها می شوید . انجام این اعمال باعث می شود تا این افکار به طور موقت از فرد دور شوند . اما وقتی این اضطراب و ترس باز می گردد کار فرد مبتلا دوباره از نو آغاز می شود .
برخی وسواس های فکری متداول :
– ترس از میکروب و کثیفی
-اهمیت دادن زیاد به نظم ، دقت و درستی
– نگرانی از اینکه کاری به خوبی انجام نشده باشد ، حتی وقتی فرد می داند که این مساله صحت ندارد .
– ترس از افکار شیطانی و گنهکارانه
– فکر کردن تمام مدت در مورد یک صدا ، تصویر ،کلمه یا عدد بخصوص
– نیاز به اطمینان مجدد
– ترس از صدمه زدن به یکی از اعضاء خانواده با یکی از دوستان
برخی وسواس های عملی متداول :
– شستن و تمیز کردن ، مثل شستن دستها ها ، دوش گرفتن یا مسواک زدن مداوم
– چک کردن مداوم قفل در و پنجره برای اطمینان یافتن از اینکه قفل هستند یا نه
– تکرار یک عمل ، مثل رفتن و آمدن مداوم ، نشستن و پاشدن ، یا دست زدن به یک چیز بخصوص برای دفعات زیاد
– منظم و مرتب کردن چیزها به طرق معین
– اعدادی را مداوم حساب کردن
– نگاه داشتن روزنامه ها ، ایمیل ها ، یا چیزهایی که دیگر مورد نیاز نیست .
– مداوم به دنبال تصدیق و تایید دیگران بودن
میزان شیوع بیماری
سالهای متمادی این روان رنجوری بیماری بسیار نادر بود تعداد دقیق افراد مبتلا به آن پنهان نگاه داشته می شد ، چرا که مردم از روی خجالت مشکل خود را با کسی مطرح نمی کردند . تحقیقات اخیر نشان داده است حدوداً 3 میلیون نفر آمریکایی بین سنین 18 تا54 سال ممکن است در طول زندگی خود دچار این بیماری شوند . این بیماری مردان و زنان را به میزان مساوی مبتلا می کند .
علل بیماری :
کسی تا به حال علت روشن و آشکاری برای ابتلا به وسواس فکری و عملی پیدا نکرده است . برخی تحقیقات ثابت کرده است که احتمالا بعضی مواد شیمیایی موجود در مغز ، که سیروتونین خوانده می شوند از انجام کاری به طور مکرر توسط فرد جلوگیری به عمل می آورد . فرد مبتلا به این روان رنجوری ممکن است میزان کافی سیروتونین در مغز نداشته باشد. بعضی از این بیماران با استفاده از داروهایی که میزان سیروتونین را در مغز افزایش می دهد، تقریبا بهبود می یابند .
سایر بیماریهای مرتبط با وسواس فکری – عملی
افراد مبتلا به این روان رنجوری معمولا به سایر اضطراب ها مثل فوبیا(ترس بی پایه و اساس)، مثل ترس از عنکبوت یا ترس از پرواز کردن و یا حملات وحشت زدگی نیز می باشند . این افراد همچنین ممکن است مبتلا به افسردگی ، اختلال تغذیه ، یا اختلال در یادگیری نیز باشند .
داشتن یک یا دو مورد از این بیماری ها باعث دشوار تر شدن تشخیص و درمان می شود از این رو بهتر در مورد هر علائمی که در خود مشاهده می کنید، با پزشک خود مشورت کنید حتی اگر آن اختلال باعث خجالت شما شود .

فصل اول :
معرفی اختلال وسواس فکری و عملی در جامعه

معرفی وسواس های فکری – عملی
اختلال وسواس از جمله اختلالات روانی پیچیده و جالب است که از اوایل قرن نوزدهم نظر روانپزشکان غرب را به خود جلب کرده است .
در اختلال وسواس فکری – عملی ، فرد گرفتار دچار افکار کنترل ناپذیر و نفرت انگیز می شود و به تشریفات ظاهرا بی معنی می پردازد .
بیمار مبتلا به وسواس ممکن است افکار دائمی کشتن فرزند خود را داشته باشد و به همین خاطر کلیه چاقوها و اشیای تیز را دور از دسترس خود نگه دارد ، یا ممکن است فکر کند که اجاق گاز را روشن گذاشته است و بیست بار در طور شب از تخت بلند شود و گاز را وارسی کند .
قربانیان این اختلال معمولا احساس اضطر اب نمی کنند و اگر فرد مبتلا به وسواس احساس اضطراب کند می تواند از طریق تشریفات سریع و مکرر از وقوع اضطراب پیشگیری کند .
همه ی ما حداقل گاهی اوقات افکار ناگوار و نامعقول داریم افراد بسیاری گاهی اوقات افکاری این چنین دارند " آیا کاملا مطمئن هستم که تمام درها و پنجره ها را قفل کرده ام ؟ آیا اجاق گاز را روشن گذاشته ام ؟"
اکثرا وقتی این افکار واقع می شوند ما توجه کمی به آنها می کنیم و در صورت وقوع فورا آنها را از سر بیرون می کنیم ولی فرد مبتلا به وسواس اینگونه نیست .
وسواس نتیجه سوء تعبیر فاجعه آمیز اهمیت افکار تصورات و تکانه ها می باشد و فراوانی رویدادهای فشار ،به افزایش فراوانی وسواس ها منجر می شود .
این اختلال از دو جزء تشکیل می شود .
1 – وسواس فکری 2 – وسواس عملی
وسواس های فکری : افکار ، تصورات ، عقیده یا حس مزاحم و تکرار شونده هستند که هوشیاری را اشغال می کنند ، اغلب نفرت انگیزند و کنار گذاشتن یا کنترل کردن آنها بسیار دشوار است . این افکار صرفا نگرانی های شدید درباره مشکلات زندگی واقعی نیستند .
فرد مبتلا به وسواس فکری می داند که این افکار زاییده ذهن او هستند و از خارج به او تحمیل نشده اند او همچنین واقف است که وسواس فکری او افراطی و نامعقول است و می کوشد با فکر یا عملی دیگر آنها را سرکوب یا خنثی کند .
وسواس های عملی : پاسخ هایی هستند که به افکار وسواسی داده می شوند این وسواس ها شامل تمرینات مقررات ( مثل شستن دست یا وارسی ) یا اعمال ذهنی (مثل شمردن یا تکرار بی صدای کلمات) و یا اجتناب هستند که شخص احساس می کند مجبور به انجام آنها در پاسخ به وسواس فکری است . هدف وسواس های عملی پیشگیری یا کاهش پریشانی و یا جلوگیری از رویدادهای هولناک است . با این حال این اعمال هیچ گونه ارتباط منطقی با آنچه قرار است از آن پیشگیری شود نداشته و به وضوح افراطی هستند .
وسواس های فکری و عملی موجب ناراحتی زیاد شده، وقت گیرند و در فعالیتهای روزمره ، عملکرد حرفه ای و روابط اجتماعی با دوستان و اعضای خانواده تداخل می نمایند . عموما افراد مبتلا به وسواس های فکری ، به وسواس عملی نیز مبتلا هستند .
اصلاحات : "وسواس فکری و وسواس عملی" در مطبوعات اغلب به صورت مترادف بکار برده می شوند در حالی که آنها به دو پدیده ی اساسی و مجزا اشاره دارند :
وسواس های فکری افکار مزاحم ، تکراری و اضطراب برانگیزند در حالی که وسواس های عملی ، اعمال جسمانی یا ذهنی کلیشه ای هستند که برای رهایی شخص از اضطراب تولید شده توسط وسواس فکری انجام می گیرند . معمولا این دو با هم یافت می شوند .
چه چیزهایی وسواس های فکری با ابعاد بالینی را از افکار تکراری بی ضرر متمایز می کند؟
برای این امر سه شاخص وجود دارد :
1 – وسواس هاس فکری از درون سرچشمه می گیرند نه از موقعیت بیرونی
2- وسواس های فکری ناراحت کننده و ناخوانده هستند و به هشیاری هجوم می برند در حالی که صرفا افکار تکراری با کار تداخل نمی کنند .
3 – کنترل کردن وسواس های فکری بسیار دشوار است .
کسی که صرفا افکار تکراری دارد می تواند به راحتی تمرکز خود را منحرف کرده و به چیز دیگری فکر کند . ولی فردی که دارای وسواس فکری است از آن شاکی است که کاری از دستم بر نمی آید – پشت سرهم اعداد را می شمرم.
وسواس های فکری و زمینه اجتماعی :
محتوای وسواس های فکری با گذشت زمان تغییر می کند در قرن گذشته در دنیای غرب ، وسواس های فکری اغلب مذهبی و جنسی بودند .
امروزه این گونه وسواس ها تا اندازه ای نادر شده است و وسواس های مربوط به کثیفی و آلودگی ، خشونت ، نظم و ترتیب رایج ترند .
اضطراب ، افسردگی و وسواس ها :
چه چیزی فرد مبتلا به وسواس های فکری – عملی را برای انجام اعمال وسواسی بر می انگیزد ؟
زمانی که او افکار وسواسی دارد و تشریفات وسواسی خود را انجام می دهد چه احساسی می کند؟
در جواب باید گفت :
این افکار بسیار ناراحت کننده اند .معمولا فرد از پریشانی درونی قابل ملاحظه ای رنج می برد . اغلب واکنش های استرسی ملایم وجود دارد . فرد احساس دلهره و وحشت می کند . اگر تشریفات به طور مکرر و با سرعت کافی در پاسخ به افکار انجام شوند او می تواند اضطراب بعدی را کاهش دهد یا حتی مانع آن شود به همین علت است که وسواس های فکری – عملی در طبقه ی اضطراب استنباطی جای گرفته است .
فرد مبتلا به وسواس های فکری با انجام دادن وسواس های عملی خود،راههایی را برای برخورد با اضطراب می جوید ،اما اگر جلوی تشریفات وسواسی او گرفته شود ابتدا ، احساس تنش خواهد کرد . درست مثل اینکه کسی نگذارد به تلفنی که زنگ می زند جواب دهیم .
اگر این مانع استقامت نشان دهد بیمار دچار پریشانی شدید خواهد شد . البته همین جاست که اضطراب احساس خواهد شد .
پریشانی فرد از آن پس فقط با انجام دادن وسواس عملی تسکین می یابد و بدین ترتیب اضطرابی که افکار و تصورات وسواسی آن را فرا خوانده اند خنثی می شود .
افسردگی نیز از رابطه تنگاتنگی برخوردار است . وسواس های فکری و افسردگی بالینی اغلب اوقات در یک شخص نمایان می شوند که در این صورت آنها را " اختلال های همایند " می نامند .
در واقع 10% تا 35% بیماران افسرده ممکن است وسواس فکری نیز داشته باشند . در طول دوره های افسردگی آنها میزان وقوع وسواس های فکری سه برابر قبل و بعد از افسردگی است نه تنها بیماران افسرده ، آمادگی ابتلا به وسواس فکری دارند بلکه بیماران وسواسی نیز مستعد ابتلا به افسردگی هستند.
آسیب پذیری در برابر اختلال وسواس فکری – عملی
اختلال های وسواسی کمیاب نیستند بین 2 تا 3% بزرگسالان وسواس فکری – عملی تشخیص داده شده اند . بعضی از پژوهشگران تخمین زده اند که بین بیماران سرپایی کلینیک های روانپزشکی میزان شیوع این اختلال تا 10% می رسد .
این اختلال پس از فوبی ها – اختلالات وابسته به مواد و اختلالات افسردگی در ردیف چهارم شایعترین تشخیص های روانپزشکی قرار گرفته اند .
زنان احتمالا آسیب پذیرتر از مردان هستند .
این مشکل می تواند تا اندازه ای ارثی باشد ، زیرا دوقلوهای یک تخمکی تشابه بیشتری از دو قلوهای دوتخمکی نشان می دهند . خویشاوندان بیماران مبتلا به وسواس اغلب خودشان به این اختلال مبتلا نیستند ولی آنها اغلب از اختلال های اضطرابی دیگر و وسواس فکری – عملی که نشانه های آن هنوز ظاهر نشده اند رنج می برند . این اختلال معمولا به صورت تدریجی واقع می شود و شروع آن از نوجوانی و اوایل بزرگسالی است .
آیا تیپ شخصیتی خاصی وجود دارد که در برابر اختلال وسواسی
آسیب پذیر باشد ؟
نظریه پردازان روان پویشی بر اساس شرح حال ها ، روی شخصیت وسواسی فکری – عملی تاکید می کنند فرد دارای شخصیت وسواسی منظم است و زندگی خود را به صورت کاملا منظم اداره می کند . او همواره وقت شناس است و درباره اینکه چگونه لباس بپوشد و چه بگوید بسیاردقیق است او به صورت آزار دهنده توجه دقیقی به جزئیات می کند و به شدت از کثیفی بیزار است . او می تواند سبک شناختی متمایز داشته باشد و در مورد جزئیات دقت و تمرکز عقلانی نشان دهد . در فکر و عمل سنجیده است و در مورد خود و دیگران بسیار اخلاقی و متعصب است او مجذوب مقررات ، فهرستها ، نظم ، سازمان و برنامه ها است .
کمال گرایی او مانع از کامل کردن یک تکلیف می شود . او به قدری فداکارانه کار می کند که هیچ فراقتی ندارد و تنها تعداد محدودی دوست دارد ، آدم صمیمی نیست . او از محول کردن وظایف به دیگران با کارکردن با آنها اکراه دارد .
حال این سوال مطرح می شود که بین داشتن شخصیت وسواسی و داشتن اختلال وسواسی چه رابطه ای وجود دارد ؟
یک فرضیه این است که وقتی فردی با شخصیت وسواسی تحت استرس قرار می گیرد با پروراندن اختلال وسواسی واکنش نشان می دهد البته متاسفانه شواهد موجود برای این فرضیه متقاعد کننده نیست .
تفاوت مهم بین داشتن شخصیت وسواسی و داشتن اختلال وسواسی، در این نکته است که شخص تا چه اندازه دوست دارد نشانه های آن را داشته باشد .
شخص وسواسی دقت وسواس گونه و عشق به جزئیات را افتخار آمیز و مایه اعتماد به نفس می داند در حالی که برای فرد مبتلا به اختلال این ویژگی ها مشمئز کننده ، ناخواسته و مایه عذابند آنها "خود ناپذیر" هستند . اکثر بیماران مبتلا به اختلال وسواسی تاریخچه شخصیت وسواسی ندارند و تعداد معدودی از افراد دارای شخصیت وسواسی به اختلال مبتلا می شوند . نتایج حاصل از تحقیقات نشان می دهند که شخصیت وسواسی زمینه ساز اختلال های وسواسی نیست و افرادی که دقت وسواس گونه دارند و زندگی منظمی را اداره می کنند نسبت به افراد دیگر ، گرایش بیشتری به پروراندن اختلال وسواسی ندارند .
نظریه های اختلال وسواسی فکری – عملی
چه چیز موجب اختلال وسواسی فکری – عملی می شود ؟ سه دیدگاه نظری عمده وجود دارد:
1- روان پویشی
2- شناتی – رفتاری
3- زیست پزشکی
قوتهای این سه دیدگاه همدیگر را کامل می کنند .
دیدگاه روان پویشی به مساله خواستگاه وسواس می پردازد و به سوال های ( چه کسی به اختلال وسواسی مبتلا می شود ؟ و این اختلال چه شکلی خواهد گرفت و محتوای آن چیست ؟) جواب می دهد .
کانون توجه دیدگاه روان پویشی افکار وسواسی هستند طبق این دیدگاه فکر وسواس به صورت دفاع در برابر فکر ناخواسته و ناهوشیار انگاشته می شود . این فرآیند دفاعی شامل جابه جایی و جانشین سازی می شود .
دیدگاه روان پویشی وسواس فکری معتقد است که : امیال و تعارض های قدرتمند و فجیع که سرکوب شده و تهدید به وارد شدن به هوشیاری شده اند فرد را در معرض وسواس فکری قرار می دهند و پذیرش دفاع جابه جایی و جانشین سازی ، نزدیکترین مکانیزم را برای تسکین فرد فراهم می آورد .
علاوه بر این محتوای بخصوص وسواس های فکری که این افراد کسب می کنند نمادی برای تعارض بنیادی است .
دیدگاه شناختی – رفتاری به ما می گوید که چرا وقتی وسواس های فکری – عملی آغاز می شوند ، می تواند مدتها ادامه یابند ؟
روانشناسان این دیدگاه معتقدند که همه ما دارای افکار ناخواسته و تکراری هستیم و هر چه بیشتر تحت استرس باشیم تکرار و شدت این افکار بیشتر است . آنها می گویند از آن جایی که بیمار وسواس فکری – عملی نمی تواند شیوه های حواسپرتی و رها کردن که ما به راحتی از آنها استفاده می کنیم را به کار بندد و افکار مزاحم را از خود براند به تدابیر دیگر متوسط می شود او می کوشد فکر بد را خنثی کند و معمولا با جانشین کردن یک فکر خوب به این کار اقدام می کند و یا با عملی که ایمنی را تضمین می کند می کوشد افکار بد را خنثی کند این تشریفات وسواسی تسکین موقتی ایجاد می کند . اما آنها گرایش نیرومندتر به وارسی کردن شستن و یا اطمینان خاطر یافتن را نیز تولید می کنند و چون آنها کاهش اضطراب را در پی دارند تقویت می شوند .
اما این تشریفات می توانند فقط سطحی باشند تسکینی که آنها تامین می کنند موقتی هستند و وسواس های فکری دست نخورده باقی می مانند و با فراوانی و شدت فزاینده بر می گردند .
هر بار که یک فکر بر می گردد ، تشریفات باید برای تسکین آن اجرا شوند .
به نظر روانشناسان این دیدگاه ، پیشینه افسردگی ، خاک حاصلخیزی برای اختلال وسواس فکری و عملی می باشد .
دیدگاه زیست پزشکی از دودیدگاه قبلی بنیادی تر است زیرا ساختارهای مغزی زیر بنای اختلال وسواس را جستجو می کند . پژوهشگران زیست پزشکی ادعا می کنند که اختلال وسواس یک بیماری مغزی است آنها چهار نوع شاهد برای این دیدگاه می آورند :
1 – علایم عصب شناختی
2 – نابهنجاری های اسکن مغزی
3 – محتوای بدون وسواس های فکری – عملی
4 – داروهای موثر

نشانه های اصلی اختلال وسواس فکری – عملی :
ویژگی های اصلی اختلال وسواس فکری – عملی افکار و اعمال عود کننده و ناخوانده ای می باشد که وقت گیر بوده ( بیشتر از یک ساعت در هر روز) هستند که یا به گرفتاری مفرط کودک یا به اختلال جدی در کارهایش منجر می شود . نشانه های اختلال وسواس فکری – عملی در کودکان و نوجوانان همان نشانه هایی است که در بزرگسالان وجود دارد .
کودکان افکار وسواسی مربوط به ترس از آلودگی ، موضوعات جنسی ، مذهبی ، یا تصاویر پرخاشگری ، خشونت را گزارش می دهند . برخی کودکان از ناتوانی در جلوگیری از "شنیدن" صداها یا آهنگهای ناخوانده و تکراری شکایت می کنند .
ترس ابتلا به بیماری لاعلاج مانند سرطان یا ایدز و نگرانی افراطی در مورد اخلاقیات و امور مذهبی نیز گزارش شده است . اعمال وسواسی مانند تکرار ، شستشو ، وارسی ، نظم دهی و مرتب کردن نیز در کودکان شایع است . تشریفات شستشو شایعترین نشانه اختلال وسواس فکری – عملی است که در بیشتر از 85% کودکان معاینه شده در انستیتو ملی بهداشت روانی وجود داشته است .
شستشوی مکرر ممکن است به صورت شستن دستها به دفعات و دوش گرفتن طولانی و یا تشریفات شستشو بروز یابد . کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی اغلب گزارش می دهند که الگوی شسشتو و تمیز کردن را هر روز باید انجام دهند . در صورتی که به هر دلیلی این کار متوقف شود از انجام هر کاری باز می مانند تا آنکه شستشو را به طور کامل انجام دهند.
علت ایجاد اختلال وسواس فکری و عملی
علت اختلال وسواس فکری و عملی
نظریه روانکاوی: در نظریه روانکاوی وسواس فکری و وسواس عملی مشابه در نظر گرفته شده اند که حاصل نیروهای غریزی , جنسی یا پرخاشگرانه می باشند که به علت تعلیمات سخت مربوط به توالت , تحت کنترل نیستند.بنابراین فرد در مرحله مقعدی تثبیت شده است . علائم مشاهده شده نتیجه کشمکش بین نهاد و مکانیزمهای دفاعی است : گاهی غرایز پرخاشگرانه نهاد غالب هستند و گاهی مکانیزم های دفاعی برای مثال موقعیکه افکار وسواس کشتن افراد فضول وجود دارد ،نیروها نهاد غالب هستند . بهر حال اغلب علائم مشاهده شده عملیات نسبتاً موفقیت آمیز یکی از این مکانیزمهای دفاعی را نشان می دهد برای مثال یک فرد که در مرحله مقعدی تثبیت شده است ممکن است بوسیله تشکیل واکنش دربرابر اصرار جهت خاک مالی کردن مقاومت کند و بطور وسواسی پاکیزه ، تمیز و منظم شود.
آلفرد آدلر , اختلال وسواس فکری و عملی را حاصل احساس ناتوانی می دانست . او اعتقاد داشت موقعیکه اجازه نمی دهند کودکان حس توانمندی داشته باشند یعنی توسط والدین بی نهایت سختگیر ایشان یک نوع عقده حقارت پیدا می کنند و ممکن است ناآگاهانه به کارهای وسواس دست بزنند تا دامنه ای پیدا کنند که در آن کنترل خود را نشان دهند تا احساس توانا بودن پیدا کنند . آدلر پیشنهاد کرد عمل وسواسی به یک شخص غلبه بر چیزی را می دهد حتی اگر فقط قرار دادن نوشت افزار بر روی میز تحریر باشد.
نظریه های رفتاری و شناختی :
مسائل رفتاری وسواس ها به عنوان رفتارهای اکتسابی و فرا گرفته شده بوسیله کاهش ترس تقویت می شود . برای مثال وسواس شستن دست به عنوان یک واکنش فرار عامل در نظر گرفته شده است که افکار وسواسی را با ترس از آلودگی بوسیله گردوغبار یا میکروب ها کاهش می دهد . به همین صورت ،چک کردن و وارسی از روی وسواس ممکن است اضطراب از هر بلایی که بیمار پیش بینی می کند را کاهش دهد البته اگر کار وارسی ، کامل نشود . اضطراب همانطور که بوسیله گزارشات خود اندازه گیری شده است و پاسخ های روانی فیزیولوژیکی می توانند در واقع بوسیله رفتار وسواسی کاهش یابد. در درون این چهارچوب همین تعداد بالای اقدامات وسواسی اتفاق می افتد چون محرک هایی که باعث اضطراب می شوند را بسختی می توان از هم تمیز داد . برای مثال سخت است بدانیم چه موقع میکروب ها وجود دارند و چه موقع بوسیله بعضی از کارهای تمیز کاری حذف می شوند .
یک ایده دیگر در مورد وارسی کردن از روی وسواس این است که این مورد ناشی از نقص حافظه می باشد . نا توانی جهت بیادآوردن دقیق بعضی از کار ها (مثل خاموش کردن اجاق ) یا تمیز دادن بین رفتارواقعی و رفتار خیالی ،(شاید فکر کرده ام که اجاق را خاموش کرده ام ) می توا نست موجب شود که یک نفر،مکرراکار وارسی را انجام دهد .اگر چه افرادی که ، وارسی کنندگان وسواسی هستند، اعتقاد دارند که حافظه ضعیفی دارند اما نتایج مطالعات واقعی آزمایشگاهی بر روی حافظه برای اقدامات معین ، نا همسان بوده است . به هرحال آنچه هنوز مطالعه نشده است این است که چرا وارسی کردن برای مشاهده نمودن این مطلب که آیا اجاق خاموش است یا نه ، وارسی های بعدی اجاق توسط شخص مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی را حذف نمی کند . شاید این نوع حافظه باشد که باید در تحقیقات آینده بررسی شود .
چگونه می توانیم افکار و سواسی را توجیه کنیم؟
وسواس های بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری وعملی معمولا ایشان را مضطرب می کند که خیلی مشابه با افکار مداخله گرانه افرادنرمال است که در مورد محرکهای استرس زا دارند مثل یک فیلم ترسناک . اکثر افراد گاهگاهی ایده های نا خوا سته را تجربه می کنند که از نظر محتویات شبیه به وسواس است . این افکار نا خویشانید موقعی افزایش می یابدکه افراد در معرض استرس قرار می گیرند . افراد نرمال می توانند این موارد را تحمل کنند یا به دست فراموشی بسپارند . اما برای یک فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی ، این افکار ممکن است بویژه آشکار و شفاف باشد و توجه بیشتری از جانب آنها را بخود معطوف کند ، شاید چون تجربیات دوران کودکی به ایشان یاد داده است که بعضی از افکار خطرناک یا غیر قبال قبول هستند و افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی همچنین در نادیده گرفتن محرکها مشکل دارند که می توانست به مشکلات ایشان بیفزاید.
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی ممکن است فعالانه بکوشند تا این افکار مداخله گرانه را سرکوب نمایند که پیامدهای ناخوشایندی دارد واگتر و همکارانش اتفاقی را بررسی کرده اند که موقعیکه از افراد خواسته می شود تا فکری را سرکوب نمایند رخ می دهد . از دو گروه دانشجویان دانشگاهها خواسته شد تا در مورد خرس سفید فکر کنند یا در مورد آن فکر نکنند. یک گروه به خرس سفید فکر کرد و سپس به ایشان گفته شد به آن فکر نکنند و گروه دیگر برعکس اینکار را انجام داد با درخواست از شرکت کنندگان جهت عنوان نمودن افکارشان و همچنین با درخواست از ایشان جهت بصدا در آوردن یک زنگ در هر بار که در مورد خرس سفید فکر می کردند. افکار آنها مورد سنجش قرار گرفت و یافته از اهمیت خاصی برخوردار است اولاً تلاشها جهت فکر نکردند در مورد خرس سفید کاملاً موفقیت آمیز نبود. ثانیاً دانشجویانی که ابتدا افکار مربوط به خرس سفید را سرکوب کردند افکار بعدی بیشتری در مورد آن داشتند یعنی موقعیکه شرایط سرکوب تمام می شد . بنابراین تلاش برای باز داری از یک فکر ممکن است اثر متناقض داشته باشد یعنی فکر فرد را بیشتر به آن موضوع مشغول کند . علاوه بر این تلاشها برای سرکوب کردن افکار نا خوشایند نوعاً با حالات هیجانی شدید مرتبط است که باعث ارتباط قویترین افکار سرکوب شده و هیجان می گردد. بسیاری از تلاشها برای سرکوب کردن یک هیجان قوی ممکن است منجر به بازگشت آن فکرشود که همراه با افزایش خلق منفی است . نتیجه و حاصل کار افزایش اضطراب است.
عوامل بیولوژیکی : التهاب مخ (انسفالیتیز) صدمات وارد شده به سر و تورمورهای مغزی همگی با ایجاد اختلال وسواس فکری و عملی مرتبط بوده اند . توجه به دوجنبه مغز معطوف شده است که میتواند تحت تاثیر چنین آسیبهایی قرار گیرد یکی بر آمدگیهای (لوبهای ) پیشین و دیگری گره ها و عقده های پسین یعنی یک سری هسته کورتیکال (زیر قشری) که شامل قسمت دُم , پوسته (در مغز) قشر مخ یکپارچه و بادامه (درمغز) می باشد .(شکل 1/6 را ببینید) مطالعات PETاسکن افزایش فعالیت در برآمدگی پیشین بیمار مبتلا به وسواس فکری و عملی را نشان داده است که شاید بازتاب مشغول بودن فکر ایشان می باشد . تاکید بر عقده های پسین یعنی سیستم مرتبط با کنترل رفتار حرکتی به علت ارتباط آن با وسواس و همچنین رابطه بین اختلال وسواس فکری -عملی و سندرم Tourette'sمی باشد . هم تیکهای حرکتی و هم تیک های گفتاری مشخصه سندرم Tourtte'sمی باشد و با عملکرد ناصحیح عقده های پسین مرتبط بوده است.
بیماران مبتلا به سندرم Tourtte'sاغلب اختلال وسواس فکری -عملی نیز دارند . Rauchو همکارانش با ارائه حمایت برای اهمیت هر دو منطقه مغز فوق الذکر بوسیله ارائه کردن محرکهایی که بویژه برای بیماران انتخاب شده بود مثل دستکش آلوده به آشغال یا یک درب قفل نشده، علائم اختلال وسواس فکری و عملی را تحریک کردند. جریان خون در مغز در منطقه پیشین و بعضی از عقده های پسین افزایش یافت. بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری -عملی همچنین پوسته (در مغز) کوچکتری نسبت به افراد شاهد دارند.
تحقیق در عوامل عصبی شیمیای (نوروشیمیایی) نظر خود را بر سروتونین معطوف کرده است . همانطور که بعداً شرح خواهیم داد عوامل ضد افسردگی که مانع جذب مجدد سروتونین می شوند برای درمان اختلال وسواس فکری و عملی مفید بوده اند . تفسیر معمولی این یافته ها این خواهد بود که چون این داروها انتقال سیناپتیک در نرونهای سروتونین را آسان می کنند اختلال وسواس فکری عملی به سطوح پاین سروتونین یا کاهش تعداد گیرنده ها مرتبط می باشد .بهر حال تستهای این ایده ها نتایج مطلوب و مورد انتظار را ارائه نکرده اند . برای مثال تحقیق در مورد داروهایی که گیرندهسروتونین را تحریک می کند نشان می دهد که آنها می توانند علائم اختلال وسواس فکری وعملی را بجای کاهش دادن آنها تشدید کنند و افزایش دهند.
یک شرح و توضیح اینست که اختلال وسواس فکری وعملی بوسیله یک سیستم انتقال دهنده عصبی بوجود می آید که به سرو توتین مرتبط است . سیستم سروتونین موقعیکه تحت تاثیر داروهای ضد افسردگی قرار می گیرد باعث تغییراتی در این سیستم دیگر منظور سیستم انتقال دهنده عصبی می شود که مکان حقیقی اثر درمانی است . هم دوپامین و هم استیل کولین به عنان انتقال دهنده هایی پیشنهاد شده اند که به سروتونین مربوط هستند و نقش مهمتری در اختلال وسواس فکری -عملی بازی میکنند.
شواهدی در مورد کمک عوامل ژنتیکی به بروز اختلال وسواس فکری و عملی وجود دارد .
میزانهای بالای اختلالات اضطراب در میان خویشاوندان درجه یک بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری -عملی رخ می دهد . شیوع اختلال وسواس فکری عملی همچنین در خویشاوندان درجه یک بیماران مبتلا به این اختلال بیشتر است (%3/10)البته نسبت به خویشاوندان گروه شاهد(%9/1). بنابراین ،این احتمال وجود دارد که عوامل بیولوژیکی بعضی از افرادرا نسبت به اختلال وسواس فکری عملی مستعد می کند
فصل دوم :
درمان اختلال وسواس فکری و عملی

درمانهایی برای اختلال وسواس فکری-عملی
تا همین اواخر، پیش آگهی برای افراد مبتلا به اختلال وسواسی که درمان شده یا نشده بودند چندان نوید بخش نبود. شوک با تشنج برق، داروهای ضد افسردگی، روان درمانی حمایتی، برداشتن بخشی از مغز به وسیله جراحی، همگی بارها امتحان شدند ولی با نتایج کوتاه مدت ضعیف و نتایج دراز مدت بدتر .
در حال حاضر سه نوع درمان برای بیماران مبتلا به اختلال وسواس به کار می رود با نتایج متفاوت
1-درمان روان کاوی 2-دارو درمانی 3-رفتار درمانی
درمان اختلال وسواس فکری و عملی که یکی از مشکل ترین مسائل روانی است بسیار دشوار می باشد . برای مثال یک مطالعه پیگیر چهل ساله اخیر نشان داد که فقط 20درصد بیماران بطور کامل بهبود حاصل کردند . روشهای درمانی عمده ، اثرات متفاوتی براین اختلال مشکل داشته اند .
درمان روان کاوی: درمان روانکاوانه برای وسواس فکری و عملی شبیه درمان روانکاوانه برای ترس بی مورد و اضطراب فراگیر یعنی افزایش سرکوب و همچنین وادار کردن بیمار برای روبرو شدن با چیزی است که واقعا از آن ترس دارد می باشد . چون افکار مداخله گرو رفتار ناشی از وسواس از نفس در برابر کشمکش سرکوب شده حمایت می کند بهر حال آنها اهداف مشکلی برای مدا خله درمانی هستند و روشهای روانکارانه در درمان این اختلال موثر نبوده اند .
اینگونه نقص ها بعضی از متخصصین بالینی روانکاوی را تشویق و ترغیب کرده است تا از درک تحلیلی بیشتر به عنوان راهی جهت افزایش رضایت از روشهای رفتاری استفاده نمایند و همچنین ازیک روش رفتاری فعال تر برای این اختلالات استفاده نمایند . یک دیدگاه روانکارانه این فرضیه را مطرح می کند که عدم قطعیتی که یک نفر دراکثر بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی مشاهده می کند از نیاز به صحت تضمین شده قبل از انجام عمل ناشی می شود . بنابراین بیماران باید یاد بگیرند عدم اطمینان و اضطرابی که همه افراد با آن مواجه هستند را تحمل کنند ، مثلاً موقعیکه با این واقعیت روبرو می شوند که هیچ چیز مشخص و معین نیست یا مطلقاً در زندگی چیزی قابل کنترل نمی باشد . تاکید نهایی درمان ، بصیرت و آگاهی پیدا کردن نسبت به عوامل تعیین کننده علائم می باشد.
در درمان روانکاوی وسواسهای فکری ، نکته اصلی عبارتست از، قادر ساختن بیمار به تشخیص دادن تعارض بنیادی (بین پرخاشگری- سلطه پذیری، نظم و بی نظمی، کثیفی و تمیزی) با خنثی کردن سرکوب این تعارض ناهشیار است.
درمان روان پویشی بیماروسواس فکری و عملی مستلزم بررسی دفاعهای اوست و می توان انتظار داشت که این کار چند سال طول بکشد.
مواجه شدن و پیشگیری از پاسخ :پذیرفته ترین و مورد استفاده ترین روش رفتاری برای کارهای وسواسی که در انگلستان توسط ویکتورمایر(Victor meyer) بکار برده شده . مواجه شدن را با پیشگیری ازپاسخ ترکیب می کند . در این روش ، شخص خود را با مو قعیتی روبرو می کند که اقدام وسواسی را می طلبد مثل لمس کردن یک بشقاب کثیف و سپس خودداری از انجام کار وسواسی که به آن عادت کرده است مثلا دست شستن.فرضیه این است که این کار بصورت منفی تقویت کننده می باشد چون اضطرابی را کاهش می دهد که بوسیله یک محرک یا حادثه محیطی بوجود آمده است مثل وجود گرد و غبار بر روی صندلی ، جلو گیری کردن از شخص برای انجام کار وسواسی ، وی را در معرض محرک اضطراب برانگیز قرار می دهد .
تحقیقات کنترل شده پیشنهاد میکند که این درمان حداقل بصورت جزئی برای بیش از نصف بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری _عملی موثر است که شامل کودکان و افراد بزرگسال می باشد . در نمونه اصلی مایر که حاوی 15 بیمار بود فقط دو نفر از آنها دوباره بیماریشان عود کرد که این با پیگیری 5 ساله مشخص گردید .
گاهی کنترل بر کارهای وسواس فکری- عملی فقط دریک بیمار ستان امکان پذیر است.
مایر یک محیط کنترل شده در بیمارستان Middlesex در لندن برای درمان اختلال وسواس فکری عملی ایجاد کرد . کار کنان بیمارستان بطور مخصوص تعلیم دیده بودند تا موقعیتهای بیماران برای دست زدن به اقدامات وسواسی را محدود کنند . تعمیم درمان به خانه ، به دخالت اعضای خانواده نیاز داشت . آماده کردن آنها برای انجام این کار کار ساده ای نیست و به مهارت و مراقبت نیاز دارد که ماورای هر تکنیک رفتاری مشخص است که بکار گرفته می شد.
در کوتاه مدت ،کار برای مراجع پر زحمت و نا خوشایند است و نوعاً شامل مواجه شدن با موقعیت هایی است که از 90 دقیقه برای 15 تا 20 جلسه در حلول یک دوره سه هفته ای بطول میانجامد به همراه دستوراتی برای تمرین کردن در بین جلسات . تا 25 درصد بیماران از ادامه درمان خوددارای می کنند . خودداری جهت ورود به درمان و حذف کامل ان ، مسائل کلی برای بسیاری از مداخلات درمانی برای اختلال وسواسی فکری _ عملی می باشد . بیماران مبتلا به اختلال وسواسی فکری -عملی تمایل دارند از تغییر بترسند و خیلی در فکر دیگرانی هستند که آنها را کنترل می کنند ویژگی هایی که میتوان انتظار داشت مسائل مخصوصی را برای روشهای در مانی مثل رفتار درمانی بوجود آورند .
رفتار درمانی
رفتار درمانگرها ترکیبی از سه شیوه اساسی را در درمان اختلال وسواس به کار گرفته اند.

1) جلوگیری از پاسخ 2) غرقه سازی 3) سرمشق گیری
این شیوه ها بیمار را به تحمل کردن موقیتهای آزارنده ترغیب و متقاعد می کنند ولی او را به این کار مجبور نمی کنند .
برای مثال این شیوه ها برای درمان بیماری که به صورت وسواسی، فکر می کرد ممکن است آلوده به میکروبها باشد و روزی 4 ساعت را صرف شستن خودش می کرد، به کار برده شدند .
در جریان درمان، او ابتدا دید که درمانگر خودش را به کثیفی آلوده می کنند (سرمشق گیری) بعد او را ترغیب کردند کثیفی گرد و خاک را از تنش پاک کند (غرقه سازی (.
و بدون اینکه دستهایش را بشوید آنر ا تحمل کند (جلوگیری از پاسخ) بعد از 10 جلسه که بیمار خودش را کثیف کرد و بدون شستن دستهایش صرفاً آنجا نشست افکار آلودگی کاهش یافتند و تشریفات شستن، از آن پس در زندگی روزانه او واقع نشدند. یا کثیف کردن و بعد نشستن خود، ترس او از اینکه کثیفی به بیماری منجر می شود خاموش شد. در این مورد غرقه سازی بیمار و جلوگیری او از شستن کثیفی، وسواس عملی او را درمان کرد.
محرک شرطی: کثیفی و محرک غیر شرطی انتظاری: بیماری بود
پس وقتی او را صرفاً با کثیف بودن بدون بیماری مواجه کردند، خاموشی پاولفی رخ داد. و اینها به دو دلیل موثر واقع می شوند :
(1 با نشان دادن این موضوع به بیمار که هیچ رویداد ناگواری در موقعیتی که از آن می ترسد اتفاق نخواهد افتاد. (خاموشی پاولفی(
2)با نشان دادن این موضوع به بیمار که حتی در صورت انجام ندادن تشریفات هیچ رویداد ناگواری رخ نخواهد داد. (خاموشی وسیله ای وسواس عملی )
در مقایسه درمان های وسواس به این نتیجه می رسیم که، هم الگوی شناختی- رفتاری و هم الگوی زیست پزشکی، درمان هایی را ابداع کردند که پیش آگهی اختلال وسواس را بهبود بخشیده اند. البته هیچ کدام از آنها را نمی توان درمان تلقی کرد .
غرقه سازی و جلوگیری از پاسخ، در بیش از نیمی از موارد اختلال وسواس را کاهش داده اند و داروی "کلومی پرامین" نیز وسواس را در بیش از نیمی از موارد کاهش میدهد .
پس کدام یک از این دو درمان بهتر است؟
در پاسخ می گویند شواهد موجود حاکی از آن است که رفتار درمانی موثرتر است با تکیه به دو ملاک: بهبودی در پایان درمان و مقدار برگشت بیماری زمانی که درمان به پایان می رسد .
آنهایی که با رفتار درمانی، درمان شده بودند بعد از قطع درمان برگشت زیادی نشان نداده اند در حالتیکه وقتی داروی کلومی پرامین دیگر مصرف نمی شود شواهد واضح تر است زیرا برگشت چشم گیری رخ می دهد.
در مجموع وقتی که هم میزان بهبودی و هم میزان برگشت را در نظر بگیریم رفتار درمانی بهتر از "کلومی پرامین" به نظر می رسد .
درمان رفتاری هیجانی خردمندانه : بعضی از شواهد از کفایت درمان رفتاری هیجانی خردمندانه در کاهش دادن اختلال وسواس فکری _عملی ، حمایت می کنند . هدف این است که به بیماران کمک کنیم تا از این اعتقاد دست بکشند که چیزها مطلقاً باید همان طوری باشند که آنها می خواهند باشد یا اینکه هر عملی از جانب ایشان مطلقا باید به یک نتیجه کامل منجر شود . درمان شناختی بر اساس کار Beck نیز ممکن است مفید باشد. در این روش بیماران تشویق و ترغیب می شوند تا ترس خود را تست کنند که آیا اگر کارهای وسواس خود را انجام ندهند چیزی وحشتناک رخ خواهد داد یا نه ؟ بطور آشکار یک قسمت لاینفک شناخت درمانی مواجه شدن با یک موقعیت معین و پیشگیری از پاسخ می باشد .چون بیمار جهت ارزیابی کردن اینکه آیا اگر یک کار وسواس را انجام ندهد پیامدهای فاجعه آمیز خواهد داشت یا نه ، مجبور است از انجام دادن آن کار خودداری کند.

دارو درمانی
دارویی وجود دارد که بسیار بهتر از پلاسیوها بر اختلال وسواس فکری و عملی تاثیر می گذارد.کلومی پرامین (با نام تجاری آنافرانیل) در مورد هزاران بیمار مبتلا به اختلال وسواس در بیش از ده مطالعهء کنترل شده به کار رفته است .
کلومی پرامین، داروی قوی ضد افسردگی، بازدارندهء جذب مجدد (سروتونین) است.
زمانی که بیماران مبتلا به اختلال وسواس این دارو را مصرف می کند وسواس های فکری از بین می روند و با سهولت بیشتری می توانند در مقابل وسواس عملی مقاومت کنند. با این حال، کلومی پرامین دارویی عالی نیست. تقریباً نیمی از بیماران بهتر نمی شوند یا به خاطر عوارض جانبی آن، از جمله: خواب آلودگی، یبوست، از دست دادن میل جنسی، آن را مصرف نمی کنند. آنهایی که از آن بهره می برند به ندرت بهبود می یابند، نشانه های آنها کاهش می یابند اما آثار افکار وسواسی معمولاً باقی می مانند و وسوسهء اقدام به تشریفات وسواسی هنوز هم حضور دارند .
بسیاری از کسانی که از این دارو بهره می برند(شاید اکثر آنها) وقتی که دیگر آن را مصرف نمی کنند به طور کامل برگشت می کنند. ولی مسلماً این دارو بهتر از هیچ است.
درمان بیولوژیکی: داروهایی که سطح سروتونین را افزایش می دهند مثلSSIR و بعضی از سه حلقه ای ها , درمانهای بیولوژیک هستند که اغلب برای بیماران مبتلا به اخلال وسواس فکری عملی تجویز می شود . هر دو طبقه داروها , نتایج سودمندی ارائه کرده اند اما لازم به ذکر است که یک بررسی اخیر از درمان فارموکولوژیکال بوسیله دو روانکاو , اهمیت ERP را به عنوان یک رهیافت صف اول بر می شمرد. بعضی از مطالعات در یافتند که داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای نسبت به ERP(مواجه شدن و پیشگیری از پاسخ) کمتر موثر هستند و یک مطالعه بر روی داروهای ضد افسردگی , بهبود کارهای وسواسی را درآن بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی نشان دادکه همچنین افسرده بودند. در یک مطالعه دیگر ,منافع داروی ضد افسردگی سه حلقه ای بر OCD(اختلال وسواس فکری _عملی) معلوم شد که کوتاه مدت می باشد و قطع این دارو منجر به 90درصد عود کردن بیماری شد که خیلی بیشتر از چیزی بود که با پییشگیری از پاسخ حاصل شده بود . بطور کلی, این تصویر با توجه به اثر بخشی از داروهای ضد افسردگی , نا مطمئن و نا معین است.
تحقیق نشان داده است که باز دارنده های جذب سروتونین مثل فلوکستین (prozac), بهبود بیشتری در بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی نسبت به داروهای تقلبی یا سه حلقه ای ها بوجود می آورند . بهر حال مزایا و امتیازات درمان معمولی هستند و اگر داروها قطع شوند , بیماری بر می گردد . همچنین مشخص و آشکار نیست که آیا داروها بطور مشخص روی وسواس فکری عملی اثر دارند یا نه، روی افسردگی مربوطه شان. همه داروهای ضدافسردگی اثرات جانبی دارند که بعضی از افراد را از خوردن آنها دلسرد می کند این اثرات جانبی عبارتند از تهوع,بی خوابی, آشوب ,لطمه زدن به عملکرد جنسی و حتی بعضی اثرات منفی بر قلبو سیستم گردش خون.
پیشرفت های تکنولوژیکی در اندازه گیری جنبه های مختلف فعالیت مغز , محققین را تشویق و تر غیب کرده است تا بدنبال تغییرات مغز بعداز مداخلات درمانی باشند. یک مطالعه جالب که اثر فلوکستین را با روش مواجه شدن به اضافه پیشگیری از پاسخ مقایسه کرده است دریافت که بهبود وسواس فکری عملی که بوسیله این دو روش بوجودآمده با تغییرات مشابهی در عملکرد مغزمرتبط می باشد یعنی کاهش فعالیت متابولیکی در هسته دُم سمت راست که فعالیت بیش از حد آن با اختلال وسواس فکری عملی مرتبط شناخته شده است. فقط آن بیمارانیکه که از نظر بالینی بهبودی حاصل کردند این تغییر را در فعالیت مغز شان دارند همانطور که توسط PETاسکن ها مشص شده است . اینگونه یافته ها پیشنهاد می کنند که درمانهای بطور مشخص متفاوت ممکن است به دلایل مشابه کارکنند چون آنها را ه های متفاوت تاثیر گذاشتن بر فاکتورهای مشابه در مغز هستند. ماباید عنوان کنیم که در مطالعه باکستر و همکارانش , بیمارانیکه دارو معرف می کردند هنوز در خلال PETاسکن بعد از درمان تحت مداوا بودند در حالیکه بیماران رفتار درمانی به هیچگونه مفهوم با معنی تحت درمان نبوده اند و نمی توانستند باشند یعنی پیشگیری فعال از پاسخ رابرای کارهای وسواسی انجام می دادند.
ناامیدی مددکاران بهداشت روانی ,از ناامیدی بیماران فراتر بود که این مسئله استفاده گاه به گاه از جراحی روانی برای درمان وسواس فکری و عملی را شرح می دهد . روشی که اکنون مورد استفاده است یعنی شکنج برداری شامل نابود کردن دو یا سه سانتیمتر از ماده سفید شکنج مغز است یعنی ناحیه نزدیک به جسم پینه ای مغز. اگر چه مقداری بهبودی بالینی گزارش شده است اما این مداخله درمانی به درستی به عنوان درمان معینیقلمدارشده که پس از ناموفق بودن درمانهای دیگر و به عنوان آخرین دستاویز بکار میرود یعنی با توجه به دائمی بودن آن و همچنین خطرات جراحی روانی و درک ضعیف تر از نحوه عمل آن.
صرفنظر از مرحله درمان , بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی بندرت معالجه می شوند . اگر چه انواع مداخلات درمانی می تواند منجر به بهبودی معین شود اما تمایلات وسواس فکری عملی معمولاً تاحدی دوام می آورند البته تحت کنترل بیشتر و بادخالت هدایت زندگی بیماران .
یکی از راه های درمان دارویی
برای درمان روان رنجوری وسواس فکری-عملی، داروهای زیادی موجود می باشد. این داروها شامل کلومی پرامین (آنافرانیل)، فلوئوکستین (پروزاک)، سِرترالین (زولوفت)، پاروکستین (پاکسیل)،و فلووکسامین (لوواکس) می باشد. این داروها می توانند عوارض جانبی مثل خشکی دهان، حالت تهوع و خواب آلودگی داشته باشد. گاهی اوقات روی عملکرد جنسی فرد نیز تاثیرگذار است.
تحت راهنمایی های یک متخصص درمانی خوب، رفتار درمانی نیز برای مداوای این روان رنجوری انجام می گیرد. در رفتار درمانی، افراد مبتلا با موقعیت هایی روبه رو می شوند که اضطراب و وسواس فکری آنها را افزایش می دهد. بعد متخصص آنها را تشویق میکند تا دست به آن اعمال وسواسی نزند و احساسات عصبی خود را کنترل کند. مثلاً کسی که وسواس فکری در مورد میکروب و کثیفی دارد، ترغیب می شود تا از یک دستشویی عمومی استفاده کرده و دست های خود را فقط یک مرتبه بشوید. برای استفاده از این متد، فرد مبتل باید قادر باشد میزن بالای اضطراب تحمیل شده بر او را تحمل کند. در طول زمان رفتار درمانی باعث از بین رفتن علائم این بیماری خواهد شد.
پیشنهاد هایی برای جلوگیری از وسواس فکری و عملی
هر قدر اوقات خود را از برنامه‏های مثبت پر کنید در کاستن از این گونه اندیشه‏ها موثر است. سعی کنید هیچگاه بیکار ودر تنهایی نمانید.
وسواس یک نوع اختلالی است که انسان، بدون اختیار و از روی اجبار، عملی را مکرراً انجام میدهد و یا مطلب و موضوعی را در فکر و ذهن خود تکرار میکند. اولی را وسواس عملی و دومی را وسواس فکری گویند. در واقع در ذهن فرد وسواسی، اختلالی به وجود میآید که توقف آن فکر یا آن عمل حاصل نمیشود. اغلب مبتلایان به وسواس فکری نیز، افکار بیهوده و شرم آور یا وحشتناکی در ذهن خود به وجود میآورند که این افکار در چرخه‏ای بی پایان، مرتب تکرار میشوند ، نکته دیگر این که مبتلایان به این اختلال، قادراند پریشانی و مشکل و ناراحتی خود را، به عنوان یک مساله خصوصی، پنهان نگه دارند و گاهی چندین ساعت دور از چشم دیگران صرف افکار یا کارهای مخفیانه خود کنند.
الف) ضررهای وسواس عبارت است از:
1. اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه ارزشمند عمر زیرا بازیابی زمان از دست رفته امکان ندارد
2. عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواس پرتی
3. بازماندن از کارهای اصلی (از جمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و به دنبال آن افت تحصیلی)
4. خسته شدن ذهن و بی حوصله شدن فرد برای فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسی زندگی و تحصیلی
ب) راه کار های عملی جهت مقابله با وسواس فکری و درمان آن عبارت است از:
1. غرقه‏سازی بدین صورت که فرد مبتلا به آن، با اختیار خود آن قدر خود را در معرض همان موضوعی که از آن رنج میبرد قرار دهد تا از آن فکر خسته و متنفّر شود. بنابراین هر روز، زمانی را به فکردن درباره موضوع وسواس فکری خود اختصاص دهید و آن چنان و آن قدر درباره آن فکر کنید که از آن متنفّر شوید. در نتیجه هرگاه بدون اختیار هم ذهنتان به آن معطوف شد و خواستید از روی اجبار تکرار کنید، اراده و اختیارتان در دور کردن آن فکر و اجتناب از آن، چیره و حاکم شود.
.2هرگاه ذهنتان بدون اختیار مشغول همان اوهام و افکار بیهوده وسواسی شد، مشت خود را محکم روی زمینی بکوبید با گفتن ذکر لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم از جای خود بلند شده، تغییر حالت دهید تا بدین وسیله از آن فکر تکراری و وسواس رهایی یا بید
3 .کش نازکی را دور مچ دست خود بندید. هرگاه افکار وسواس به سراغ شما آمد، با کشیدن کش و رها کردن آن روی دستتان و ایجاد درد مختصری روی مچ خود، از آن فکر رهایی خواهید یافت.
.4 با خودتان عهد ببندید و برنامه‏ریزی کنید که زمان فکر کردن درباره موضوع وسواس ، ساعت خاصی باشد (مثلاً 5 /4 تا 5 بعدازظهر) و در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهنتان شد، به خودتان بگویید زمان فکر کردن فلان ساعت مقرر است و در زمان مقرّر نیز مدتی را به فکر ردن درباره آن موضوع اختصاص دهید و ذهنتان را به آن مشغول سازید تا این که در طول روز و به طور پراکنده، ذهنتان مشغول آن نباشد. ضمناً آن زمان اختصاصی را به تدریج در طی (مثلاً 30 روز) روزی یک دقیقه کم کنید تا به صفر برسد.
.5 هر روز به خود تلقین کنید که "من قادرم افکار وسواسی ام را کنار بگذارم" زیرا تلقین یکی از راه‏های مبارزه با افکار منفی است و وسواس فکری نیز چیزی جز یک فکر منفی مزاحم نیست.گفتنی است که برای درمان وسواس فکری نیاز به صبر و حوصله و پشتکار در به اجرا درآوردن راه‏های فوق است تا این که به تدریج از آن افکار رهایی یابید و انتظار حل و درمان یک شبه آن را نداشته باشید. وسواس یکی از ناراحت‏کننده‏ترین بیماریهای عصبی در نزد بیماران است که این تفکر در شکل‏گیری خود تابع عوامل مختلفی می شود و آنچه در آخر به وجود میآید یک تفکر وسواس گونه خواهد بود که همین تفکر گاهی باعث نابودی و ناکامی فرد میشود. بیمار ممکن است یک جمله را دائماً در ذهن خود تکرار کند یا انگشتان خود را به صورت موزون مرتب تکان دهد. اندیشناک بودن وسواس باعث اضطراب در اعمال شده و بیمار را حساس می کند که به سوی انجام آن عمل کشیده میشود.رفتار اضطرابی ممکن است باعث پیشرفت و طولانی شدن حرکات تکراری شود. پس یکی از عوامل به وجود آمدن بیماری وسواس : اضطراب فرد میباشد که گاهی ممکن است دلیل این اضطراب برای خود شخص نیز ناشناخته باشد که باید آن را از طریق روان درمانی درک کرد. هیجان، استرس، احساس گناه‏کار بودن در فرد نیز ممکن است او را به سوی یک شخصیت وسواسی و مقرراتی بودن بیش از حد سوق دهد. یکی از علایم این بیماری ناسازگاری و مقاوم بودن و خودمختار شدن فرد ظاهر میشودعقده فروخورده، ناکامی درون‏ریز باعث وسواسی شدن بیش از حد فرد می شود و یا این که ترشح ناموزون مواد شیمیایی در مغز باعث به وجود آمدن این بیماری شود .

منابع
اینترنت :
/درگاه پاسخ گویی به مسایل دینی www.google/serch/
برای جلو گیری از وسواس فکری و عملی چه باید کرد
مردمان و وسواس فکری و عملیwww.google/serch/
درمان شناختی – رفتاری وسواس ها :
نظریه شناختی – رفتاری وسواس ها :
تالیف : شهرام محمد خانی
روانشناسی مرضی کودک :
تالیف : اریک جی . ماش – راسل ای . بارکلی
ترجمه : دکتر حسن توزنده جانی – جهانشیر توکلی زاده – نسرین کمال پور
روانشناسی نابهنجاری آسیب شناسی روانی – جلد اول:

تالیف :دیوید ال . روز نهان و ماتین ای . پی . سلیگمن

ترجمه : یحیی سید محمدی

6


تعداد صفحات : 25 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود