تارا فایل

موقعیت شهر کاشان


موقعیت شهرستان کاشان
شهرستان کاشان از لحاظ آب و هوایی متنوع، 2100 هکتار وسعت و از شهرهایی استان اصفهان در شمال استان اصفهان است که دارای 3بخش روستا می باشد و فاصله این شهر تا تهران 230 تا قم 95 و تا اصفهان 202کیلومتر می باشد و در اکثر فصول مناسب است در شمال و شرق آن کویر است ولی روستاهای خوش آب و هوایی در ارتفاعات کرکس قرار دارد مثل قمصر.
کاشان هزاران سال است که محل زندگی اقوام گوناگون بوده مانند تپه سلیک و ..
کاشان از دیرباز از نظر صنایع دستی زبانزد خاص و عام بوده ولی با رشد صنایع ماشینی صنایع دستی آن رو به افول نهاد مثل زیلوبافی و قالی بافی کاشان نخستین زادگاه شهرنشینی و مدرنیت دنیاست نخستین مکانی است که چرخ ریسندگی در آن پیدا شده و نخستین مکانی است که صنعت ریخته گری در آن یافت شد.
قدیمی ترین زیگورات دنیا در این شهر پیدا شده و نخستین مبدا صنعت سرامیک منصوب به کاشان است نخستین معبد زرتشتی و معبد دنیا در کاشان است ، مراسم مذهبی در ایران به تاریخ شمعی است مراسم قالی مشهد اردهال کاشان است.
عمارت بیرونی همین ساختمانی است که مورد بازدید قرار می گیرد و مشتمل است به: سردر، هشتی ، راهرو ورودی، سرپوشیده یا تلار پذیرایی، اتاقهای مختلف، زیرزمینی ها، حیاط و آب نما، بخش اندرونی شامل دو باب خانه مجزا از هم است که در سنوات قبل از کل مجموعه تفکیک و به صورت دو خانه مسکونی جدا از هم در آمده است. اخیرا یکی از این خانه ها که در قسمت شرق خانه بروجردی قرار دارد به وسیله ساختمان میراث فرهنگی کشور خریداری و در نظر است پس از انجام تعمیرات لازم ارتباطی اصلی و قدیمی آن با خانه بروجردی برقرار و برای بازدید عمومی آماده می شود . قسمت دیگر خانه ای است در شمال شرقی خانه بروجردی که در حال حاضر در تملک و اختیار نوادگان مرحوم حاج سید حسین بروجردی بانی و مالک اولیه خانه است خانه بروجردی از مصالح سنتی و به گونه ای ساخته شده است که دقیقا با شرایط و خصوصیات اقلیمی کاشان سازگاری کامل دارد و از نظر طرح و نقشه و معماری بسیار قابل توجه و اهمیت است. جریان هوا و عمل تهویه در زیرزمینی ها به وسیله بادگیرهای ساخته شده در روی بام و به صورت طبیعی و دائمی و بدون احتیاج به هیچ وسیله مصنوعی انجام می شود.
کلیه مواد و مصالح مورد نیاز برای ساخت این خانه در محل تهیه شده است معمار سازنده این بنا یکی از هنرمندان نامدار معماری سنتی کاشان در قرن سیزدهم هجری قمری به نام مرحوم استاد علی مریم است که تیمچه امین الدوله در بازار میانچال کاشان هم از ساخته های وی می باشد. نقاشی های ارزنده و بی نظیر این خانه به ویژه صنیع الملک غفاری کاشانی (عموم هنرمند بزرگ نقاشی ایران مرحوم کمال الملک غفاری کاشانی) انجام شده است گفتنی است که صنیع الملک بنیانگذار اولین مدرسه نقاشی در ایران است. خانه بروجردی کاشان از نظر گچبری و ظرایف این هنر ملی نیز در میان خانه های ایرانی منحصر به فرد می باشد.

معماری مسکونی ایران و سبک خانه سازی در شهرهای مختلف
– گوناگونی معماری مسکن در ایران
سرزمین بزرگ ایران، از معدود کشورهای جهان است که در طول تاریخ حیات خود ارائه دهنده یک نوع فرهنگ معماری خاص به جهان معماری بوده است. ویژگی های مهم فرهنگی و جغرافیایی ایران باعث شده است تا تنوع بسیار زیادی در معماری آن وجود داشته باشد. اگر بخواهیم به تبعیت از تقسیم بندی های جغرافیایی موجود به بررسی اجمالی معماری مناطق مختلف بپردازیم خواهیم دید که حتی یک منطقه جغرافیایی محدود، عرضه کننده گوناگونی هایی در معماری مناطق مختلف آن است. برای نمونه در استان گیلان که بخشی از سرزمین سرسبز شمال ایران است، به انواع مختلف معماری مسکن در منطقه لاهیجان و لنگرود و اطراف رشت، ناحیه آستارا و بخش شمالی طالش، منطقه فومنات، ارتفاعات دیلمان و ارتفاعات سوله رودخان برمی خوریم. با مقایسه دو ناحیه کوهستانی ماسوله و زیارت گرگان و معماری در بر روی سطح شیب دار این دو مکان تفاوتی آشکار در ساخت معماری مسکن در گیلان و مازندران که دو منطقه همجوار با ویژگی های جغرافیایی تقریبا شبیه به هم هستند، دیده می شود.
مناطق دیگری نیز هستند که با وجود قرار داشتن در یک محدوده جغرافیایی، معماری مسکونی آنها یا از جهاتی و یا کاملا با هم متفاوت هستند.
معماری بوشهر و دیگر شهرهای ساحلی خلیج فارس همچنین معماری شهرهای یزد، میبد و اردکان از این گونه گونیها می باشد. در مناطق مذکور اگر بخواهیم بر مبنای عنصری به نام حیاط دسته بندی از خانه ها داشته باشیم می توانیم متمامی گونه های موجود در بوشهر و ساحل خلیج فارس، یزد و میبد و اردکان را در یک گروه قرار دهیم.اما با ورود به جزئیات خواهیم دید که حتی در یک محدوده معین از بوشهر تا بندرعباس معماری مسکن به یک شکل نیست و تفاوت هایی را در معماری هر کدام از آبادی های این خطه ساحلی مشاهده می نماییم.
مکان هایی هم هستند که با وجود نزدیکی به هم، دو نوع معماری کاملا متفاوت مسکن را ارائه می دهند. شاید روشن ترین مثال، معماری مسکن در ابیانه، نطنز و کارشان باشد که در فاصله 50-60 کیلومتر از هم قرار گرفته اند. در اینجا هر چند که خانه های نطنز و کاشان دارای حیاط هستند ولی ترکیب کلی فضاهای آنها با هم متفاوت است. و روستاهای اطراف آن بر روی دامنه شیب دار و بدون حیاط ساخته شده اند.
– درونگرای معماری مسکونی
هر محقق برای آشنایی با معماری ایران و عناصر مختلف مانند: مسکن، مسجد، کاروانسرا، حمام و غیره نیاز به تقسیم بندی های برای کار خود دارد. هر چند که دو عامل زمان و مکان نیروی محرک این محقق می باشند، اما همانگونه که دیدیم در ایران بزرگ در یک زمان خاص و در منطقه ای کوچک می توان ویژگی های مشترک و متفاوت را، با هم مشاهده نمود. پس ناگزیر به انتخاب عوامل دیگری نیز می باشیم که افزون بر بعد زمان و مکان، بتواند در پیشرفت، تنظیم و گردآوری کار کمک بیشتری به ما بکند. انتخاب عناوین گونه شناسی برونگرا و درونگرا، با عنایت به این موضوع صورت گرفته است.
به گونه ای از معماری مسکن با ویژگی هایی از قبیل داشتن ارتباط بصری و فیزیکی مستقیم با فضای بیرون خانه، نداشتن حیاط، گسترش در ارتفاع و ساماندهی فضایی نسبت به یک فضای دیگر مثلا دالان آشنا هستید.
نمونه هایی از این نوع معماری در دشت گیلان، ماسوله مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. تنوع این گونه معماری مسکن مختص این مکان ها نیست و در آبادیهای دیگر مثل زیارت گرگان، مجن و کمجان گونه های جالب و خاص یافت می شود. بررسی معماری کندهایی چون کندوان و میمند نیز در این روند کمک قابل توجهی به ما خواهد کرد.
برای شروع یک بحث درونگرایی در معماری مسکونی نیاز است که نخست اشاره ای به معماری مسکونی دشت گیلان، ماسوله و ابیانه به عنوان گونه های برونگرا، داشته باشیم. گیلان را می توان به مناطق دشتی و کوهستانی تقسیم نمود که در هر کدام از این مناطق معماری مسکونی شهری و روستایی دارای وجوه مشترک و همچنین تفاوت هایی با هم هستند. هر چند که بافت های متراکم شهرهای چون لاهیجان، رشت و فومن خانه های محصور در حیاط هستند ولی این حیاطها، نمونه های کاملتر پرچین ها و یا (پرسین) خانه های گالی پوش هستند و محوطه اصلی تعداد زیادی از خانه ها، ارتباط بصری مستقیم با مسیرهای بیرون خود دارند. حیاط در اینجا وحدت دهنده عناصر مختلف داخلی آن مثل چاه آب، طویله، آشیانه طیور و انبار است. فضاهای مختلف مسکن نیز شامل اتاق، ایوان و تلار می شود. تنوع معماری مسکونی گیلان را می توان در ساختمان های روستایی مشاهده کرد. در مناطق دشتی گیلان، خانه در یک پرچین محصور می شود که نشانگر حدود چاه آب، باغچه و محوطه خانه می شود. مسکن به عنوان اصلی ترین عنصر خانه دارای محوطه زمستان نشین و تابستان نشین است. در خانه های یک طبقه، فضاهایی چون ایوان و انواع تاق ها ساخته شده است که و برای فصل تابستان با کوچه به قسمتی از محوطه خانه یا در زیر کندوج ها و یا در بالای فضایی به نام کوتام استقرار می یابند. تلار فضای تابستان نشین طبقه اول در بیشتر خانه ها چه در نواحی دشتی و چه کوهستانی است. در منطقه فومنات خانه ها یک طبقه و نیمه، ساخته شده اند. نیم طبقه بالا معمولا بر روی فضاهایی چون انبار وطویله بوده و به نام بالاخانه و تلار خوانده می شود. تمامی این خانه ها، با فضای سرسبز و احتمالا باغ ها و شالیزارهای خود ارتباط بصری مستقیم دارند. برای ورود به مسکن نیز با محوطه ای کوهستانی و کوهستانی نیمه کوهستانی در دو طبقه ساخته شده، طبقه همکف کاملا بسته و طبقه اول همراه با تالار فضاهای تابستان نشین است.
ماسوله یکی از شهرک های استان گیلان است بر روی دامنه های شیب دار ساخته شده است. از ویژگی های مسکن در این آبادی، ارتباط بصری فضاهای تابستان نشین یا فضای سرسبز روبه روی آن است. خانه ها در ماسوله در ارتفاع گسترش یافته اند و طبقه اول آن اختصاص به فضاهای تابستانی و زمستانی دارد. سومه فضای کوچک و بسته زمستانی است که در پشت اتاق های تابستانی قرار گرفته است. بریه که ها (اتاق های پنجره دار) و تلار که ها (اتاق هایی با یک پیشگاه در جلو) در شکل های مختلف و ارتباط با فضایی به نام چغم (هال) در حاشیه معابر و رو به منظر زیبا قرار گرفته اند.
خانه های بخش عمده ای از آبادی زیبای ابیانه نیز بر روی دامنه شیب دار ساخته شده است. فضای تابستان نشین خانه ها در طبقه اول و قسمت زمستان نشین در اتاق کاملا بسته در طبقه همکف است و گاهی نیز در طبقه اول می باشد. بازشوهای یورت و هاری ها (اتاق های تابستانی) در فصل تابستان منظره زیبای دره پر از درختان صنوبر و میوه را مانند تابلویی در جلوی اتاق ها قرار می دهد.
ساکنان ماسوله و ابیانه، پس از باز شدن درب خانه مستقیما به فضایی چون دالان می رسند و این فضا رابطه چند فضای دیگری و احتمالا محل قرارگیری پلکان برای رسیدن به طبقه اول می باشد.
معماری مسکن برونگرا در چند مکان خاص مورد بررسی قرار گرفت. حال به بحث درباره درونگرایی در معماری مسکونی می پردازیم. از واژه درونگرایی می توان معنای مختلفی را استنباط کرد. این واژه قبل از اینکه رنگ معماری به خود بگیرد از دیدگاه اخلاقی و عرفانی نیز در برگیرنده معانی و مفاهیمی می باشد. تودار بودن، گرایش به حالات درونی و پرهیز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر، بعضی از معانی می باشد. بحث نپرداختن به ظاهر و در عوض کار بر روی درون و حالات درونی، از طرف بعضی از کار آشنایان به مباحث معماری، به داخل این عرصه نیز کشیده شده است تا جایی که معماری ایران را از این نظر که در نمای بیرون آن در گذرهای پرپیچ و خم چیزی جز خشت و گل دیده نمی شود ولی در داخل دنیایی از پرکاری و زیبایی دارد، درونگرا نامیده اند.
قبل از هر چیز می بایست ویژگی های خانه درونگرا را معرفی کرد. این ویژگی ها به اختصار عبارتند از:
1- نداشتن ارتباط بصری مستقیم فضاهای داخل با فضاهای شهری بیرون خود.
2- فضاهای مختلف آن را عنصری مانند حیاط و یا صفه های سرپوشیده سازماندهی کرده است به نحوی که روزن ها و بازشوها به طرف این عناصر باز شوند.
بحث نداشتن ارتباط بصری با فضاهای شهری را می توان از دو زاویه دید اقلیمی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد. در ابتدای نوشته یادآور شدیم که بخش بزرگی از سرزمین ایران دارای آب و هوایی گرم و خشک با بارندگی کم، همراه با طوفان های شن و آفتابی سوزان است. سازندگان بناهای این مناطق با شناخت این ویژگی های محلی جغرافیایی، خانه با طوری طراحی کرده اند که هر نوع ارتباط مستقیم با عوامل جغرافیایی یاد شده، قطع و محیطی امن برای اهل خانه فراهم گردد. آنهایی که در شهری مثل یزد زیسته اند. به خوبی آگاهند که چگونه طوفانشن از پس چندین در و پنجره بسته رو به کوچه، گذر می کنند و خود را به اعماق اتاق ها می رساند. یکی از موارد سد راه این نوع پدیده ها، بسته نگه داشتن محیط بیرونی خانه و ساخت دیوارهای بلند بدون منفذ است.
همچنین با توجه به محیط گرم و خشک اطراف و بافت متراکم فاقد فضای سبز عمومی، حیاط داخل خانه محیطی مناسب برای ایجاد یک نوع باغ کوچک و حوض آب است شاید بتوان به این مطالب، موضوع امنیت جانی و حفظ خانواده در برابر حملات بعضی غارتگران که با ایجاد یک محیط بسته و دیوارهای بلند عملی می شده است را، اضافه نمود.
این موضوعات هر چند در شکل گیری اولیه خانه های درونگرا نقش داشته ولی در گذر زمان عوامل دیگری نیز در تشدید این درون گرایی موثر بوده است.
بحث دور نگاه داشتن حریم مقدس خانواده از دید غیر، بحثی است که حداقل، تاریخ خانه های درونگرای ایران را پس از ظهور دین مبین اسلام دگرگون کرده است. هر چند که تاریخ پیدایش خانه های درونگرا به پیش از اسلام می باشد. ولی دین اسلام با جنبه تقدس بخشیدن به حریم خانواده و الهی کردن آن، آن را تا اعماق تفکرات سازندگان ایرانی رسوخ داد.
از این رو سازنده خانه با رعایت مسائل جغرافیایی، حریمی امن برای خانواده به وجود آورده است. طراحی این حریم به اشکال مختلف در یک یا چند حیاط صورت گرفته است در این روند خانه های شاخص چند حیاطه با حیاط های اندرونی و بیرونی ساخته شده اند.
در شکل دهی خانه های درونگرا نقش مهمی داشته است از این رو لازم است که اشاره ای به این عنصر مهم در طول تاریخ معماری داشته باشیم. که در جای خود به آن اشاره خواهد شد.
حال که با نحوه معماری و سبک و شیوه کلی آن در ایران آشنا شدید درباره خود خانه و عناصر آن بحث می کنیم.
واژه خانه که امروز مصطلح است در گذشته به اتاق اطلاق می شده است، اتاق خصوصی را (وستاخ) یا گستاخ یا وثاق می نامیده اند، از واژه سرا به جای کلمه خانه در اصطلاح امروز آن، استفاده می شده است. در جنوب ایران اصطلاح خانه سرا (به معنای سرایی با اتاق است) مرسوم بوده است.
انسان وقتی از غار بیرون آمد نیاز به سرپناهی داشت و بر این اساس طبیعی است که قدیمی ترین مورد معماری ساختمان خانه باشد. این امر از عصر حجر شروع شده و عناصر دیگر معماری از بعد زمانی فرع برآن است.
او وقتی به دست می آید که چیزی شبیه به غاز می سازد. در کاوشهایی که توسط دکتر نگهبان و دکتر ملک زاده از 6000 سال قبل از میلاد در اطراف بویین زهرا انجام شده شهرکی را از زیر خاک بیرون آورده اند. این خانه ها احتاجاتشان بهترین طرح برای آن زمان بوده است. خشت را آن زمان نمی زده اند و گل را در آفتاب خشک می کرده اند. پوشش در آن منطقه چوب بوده است و دهانه های کوچک آن حدود 5/2،3 و 4 متر بوده است. انواع کارگاه ها هم در خود خانه بوده، مثل کارگاه سفال پزی، شیره پزی و غیره.
کوچه بندی های آن نیز خیلی منطقی بوده است. در اینجا موضوع مهم قابل طرح درونگرای خانه ها است، زیرا در بیرون خانه نه باغی و نه سبزه ای وجود دارد. ساختمان های کوشکی که بعدها در باغ ها ساخته شده اند به بیرون دید دارند ولی دور باغ را نیز دیوار می زنند چون بیرون آن خشک بوده است.
در خانه های که بعدها نیز ساخته شده اند، ساکنین آن احساس ناراحتی نمی کردند اندرون خانه یا جایی که زن یا بچه زندگی می کردند می بایست تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود. حتی در زمان قاجاریه که دوره انحطاط معماری ایران است خانه های خیلی خوبی ساخته شده اند . البته در حال حاضر عیب هایی را بر آنها وارد می آورند به طور مثال مطرح می کنند که محل مستراح دور بوده و یا آشپزخانه در زمستان مسئله ایجاد می کرده است. این سنتی بوده که مستراح بیرون از نشیمن می ساختند و یا آشپزخانه در جایی بوده که زن خانه بتواند به راحتی در آن کار کند و کسی او را نبیند.
اما در خانه هایی که امروزه ساخته می شوند در اغلب آپارتمان ها مهمان ازوسط اطاق می گذرد. خانم خانه برای رفتن به آشپزخانه باید از وسط مهمان ها گذر کند، مستراح جایی است که بسیاری از مسائل را ایجاد می کنند و خیلی از مسائل دیگر. در طراحی هایی که در حال حاضر انجام می دهیم باید اصول گذشته را در نظر بگیریم، مثل اقتصادی بودن، پنام، تعداد نفرات؛ و با مصالح دم دست چیزی را ساخت که زیاد فانتزی نباشد.
قبل از ورود به شناخت انواع خانه ها و عناصر آن به مسائلی که در رابطه به خانه بوده اند می پردازیم.
یکی از مسائل مهم مربوط به شهرسازی بوده و آن جهت قرار گیری خانه یا رون است. این مربوط به آب و هوا، طرز تابش جهت وزش باد (باد مطبوع، گرد و غبار و غیره و …) و مکان قرارگیری و جنس زمین می شده است.
معماران ایرانی برای این کار از شکل شش ضلعی استفاده می کرده اند.
همانطوری که می دانیم شش ضلعی شکلی است که نمی توان آن را غلط کشید زیرا در ساخت آن از مثلث متساوی الساقین استفاده شده و این شکل را نیز نمی توان اشتباه کشید اگر شش عدد از این مثلث ها را کنار هم قرار دهیم شکل ضلعی به دست می آید. خانه زنبور عسل نیز به همین شکل است. در هنرهای دیگری مثل خاتم و همین طور فرش کف امامزاده ها و خانه ها و برای به دست آوردن تناسبات طلایی از این شکل استفاده می شده است.
کتابی قدیمی المسالک و الممالک اصطخری، نقشه هایی در ضمیمه دارد که فوق العاده زیبا می باشند در این نقشه ها علامت جنوب در بالای آن گذاشته شده و جهت مخالف آن شمال است. در اصل این شکل از این شش ضلعی به دست آمده که در رئوس مستطیل داخل آن آن شمال و جنوب قرار می گرفته است.
با همین روش در ایران سن رون در نظر می گرفته اند.
1- رون راسته
2- رون اصفهانی
3- رون کرمانی
در درون راسته مستطیلی که در داخل شش ضلعی قرار می گیرد جهت شمال شرقی، جنوب غربی دارد.
در شهرهای مرکزی ایران مثل تهران، یزد، جهرم و شهر تبریز در شمال غربی ایران و برخی شهرهای دیگر از رون راسته استفاده می شده است. جهت این رون تقریبا مواجه با قبله است. در صدر اسلام در این مکان ها در ارتباط با جهت گیری بناها در طرف قبله مسئله ای نداشته اند. در یزد در جنوب شهر یزد شیرکوه و در شمال آن کوه خزانک (یا خزانق) قرار دارد و رون آن راسته است. در این شهر رون کرمانی نامرغوب است و می گویند نکبت دارد زیرا در زمستان سرد و در تابستان گرم است. متاسفانه اخیرا را در نظر نگرفتن این مسئله و با جهت گیری شرقی- غرقی خانه های را ساخته اند که می بایست در فصل گرما آنها را از شدت گرما ترک کرد.
در کاشان هم از این نوع رون استفاده شده است. از مزایای آن رون این است که در تابستان آفتاب کمتری به داخل اتاق می آید و در زمستان آفتاب بیشتری به داخل اتاق می آید. تهران جدید نیز به دلیل عدم توجه به جهت مناسب به بدترین وضع خود افتاده است. در گذشته معتقد بودند که اگر شهر و آبادی شمال آن گرفته شود تب خیز شده و دلیل آن هم این است که شهر تهویه نمی شود. در تهران می بینیم که در بعضی نقاط در غرب آب و هوا راکد است در روزهای توصیه می شود که افراد مریض به آن مناطق نروند.
رون اصفهانی جهت شمال غربی- جنوب شرقی قرار دارد و در اصفهان، استخر، تخت جمشید فارس و این رون را داریم. در اصهفان معمار بزرگ احمد اصفهانی، پیچش ایوان مسجد امام با میدان نقش جهان را که حدود 45 درجه اختلاف دارند (خود میدان رون اصفهانی است ولی مسجد رو به قبله است) به نحو بسیار جالبی حل کرده است.
رون کرمانی جهتی غربی- شرقی دارد و شهرهایی مثل کرمان، همدان، آبادی های آذربایجان غربی در مناطق اراراتوها، خوی و برخی شهرهای دیگر با این رون ساخته شده اند.
به طور مثال در کرمان جهت شرقی- غربی است و طوفانی به نام طوفان سیاه دارد که اگر شهر جهت دیگری می داشت خانه غیر قابل استفاده می شد. همین طور در همدان کوه عباس آباد و کوه الوند را داریم. خود شهر جهت شرقی- غربی دارد و اگر جهت شمالی جنوبی باشد ریزش برف طوری خواهد بود که از سوز و سرمای آن امکان باز کردن درهای خانه میسر نبود.
پنام موضوع مهم دیگری بوده، که در ساخت خانه در نظر می گرفته اند. پنام دستمال و پارچه ای است که موبدان در جلوی دهان خود می آویخته اند . به طور کلی تقریبا به معنی عایق، یا مانعی برای رسیدن چیزی از یک جسم به جسم دیگر است. پنام در معماری دارای اهمیت زیادی است. در معماری سنتی ایران هیچ ساختمانی چه با پوشش و و تخت یا سغ (منحنی) نیست که پوشش آن دو پوش نباشد. در بعضی محل ها بدلیل چسبیده نبودن خاک و همینطور در دسترس قرار داشتن چوب به اندازه نیازشان از پوشش تخت استفاده شده است، مثل ابیانه و روستاهای اطراف آن. در کاشان و خیلی مکان های دیگر از چوب استفاده نشده است.
منطق کلی در دو پوشه ساختن تخت و طاقی یکی است. در هر دو آنها سعی شده است با این روش علاوه بر سبک نمودن پوشش از انتقال گرمای بیرون به داخل جلوگیری نمایند. مثلا در پوششش تخت یا از پروز یا قاب (به زه اطراف آن پردو می گویند) و یا از لمبه کوبی و یا لاپه توفال استفاده می کرده اند.
در طاقها نیز همین روش را انجام می داده اند که یا آن را خوانچه پوش کرده (یعنی طاق اصلی در پشت و با آویزان کردن سقفی به صورت معلق پوشش دوم را می زدند) و یا بین دو پوشش کنو می ساختند.
از این عنصر علاوه بر صاف کردن سطح پشت بام برای نورگیری در طاق های آهنگ نیز استفاده می شده است.
این روشها تا قبل از سلطنت ناصرالدین شاه ادامهداشت و بعد از آن به تدریج منسوخ شده است.
در خانه ها نسبت به رون های در نظر گرفته شده و حرکت خورشید و مزاحمت هایی که گزش و گرمای آن ایجاد می کرده. از پنام هایی عمودی و افقی استفاده می شده است. استفاده از ارسی، تابش بند، خرک پوش، و چیزهای دیگری نمونه هایی از آن می باشند.
تابش بند یا تووش بند یا آفتاب شکن تیغه هایی به عرض شش الی 15 سانتی متری است که گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد و با کمک گچ و گونی آنها را می ساختند. معمولا در بالای در و پنجره کلافی می کشیدند که در وقع تابش بند افقی بوده (اصطلاح به آن سرسایه می گفتند ) بر روی آن گلجام قرار می گرفته است. پروز یا حاشیه گلجام نقش (گل و بته) داشته وسط آن را جام می کردند، بالای آن نیز خرک پوش می شده که این هم به وسیله گچ عمل می آمده است. در اینجا می بینیم که به هر صورتی پنام را در محل های مختلف به وجود آورده اند.
ارسی (یعنی گشاده و باز) را نیز برای جلوگیری از گرما و قطعات ریز می ساختند این عنصر بعدها شکل دیگری به خود گرفته و بالای آن یا یک عنصر نیم دایره و یا چهار گوش قرار گرفته است.
به طور کلی در بازدید از خانه های کاشان (خانه های قدیمی) می توان قسمت های مختلف زیر را مشاهده کرد.
هر خانه دارای چوبی می باشد که دو عدد کوبه دارد و در اصطلاح به آن دق الباب می گویند.
یکی از این دو کوبه استوانه ای شکل با صدای بم می باشد که خبر می دهد کوبنده مرد می باشد و دیگری حلقه ای شکل با صدای زیر می باشد که مخصوص زنها می باشد.
قسمت هایی را که در بالا اشاره شد می توانددر سر خانه مشاهده کرد.
سردر
اغلب خانه ها به خصوص خانه های مجلل دارای سردر یا درگاه بوده اند. معمولا دیوارهای بیرونی کاه گلی بوده و فقط سر در مجلل ساخته می شده است. نسبت عرض تورفتگی سردر معمولا یک به دو بوده است. سکوهای کناری پاخورده نام داشتند و برای کسانی با صاحب خانه کار داشته ولی لازم نبوده وارد خانه شوند، و همین طور پاتوقی برای صاحبخانه یا پسر خانه نیز بوده است. تو رفتگی، کنه و پوش آن را نیز (نیم گنبد) می نامیدند. کنه پوش را معمولا با کاربندی می پوشاندند در پایین کاربندی که لنگه های بزرگ گچی تکیه می کند از لب بند (تویزه های کوچک) استفاده می کرده اند.
در اصلی درسر و در جاهایی دروازه گفته می شده است. در بین هشتی و اندرون خانه را میان در و در تمام تخته اتاق ها را در و نوع مشبک آن را در و پنجره می گفتند.
اجزای در سر متشکل از چهارچوب و قابهای روی آن بوده است (قاب ایرانی معمولا متشکل از دو قاب مربع در بالاو و پایین و قاب مستطیل در وسط بوده است) در صورت پهن بوده عرض در قالب وسطی به شکل مربع درآمده است. تخته هایی را که در کنار هم قرار می گیرند به وسیله گلمیخ یا تخته ای که در پشت آن قرار داشت به هم وصل می شدند. برجستگی عمودی وسط در که از بیرون دیده می شود دماغه نام داشته است. دو عنصر فلزی حلقه برای زنان و کوبه مردان در اغلب درها جای داشته است ولی در بعضی جاها فقط یکی بوده است که در قسمت قبل توضیح داده شد.
حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان
ما با توایم و با تو نه ایم نیست بوالعجب

در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
در اجزای دیگری مثل باهو، میان باهو، سربند، پاسار یا پاسال میان بند وسط و غیره و … دارد.

هشتی
بعد از سر در وارد هشت یا هشتی یا کریاس می شدند. هر چند که در بیشتر مواقع شکل آن هشت ضعلی است اما این مفهوم هشت (عدد 8) نیست و هشتی هایی که به شکل مربع و دیگر شکل های داریم. منظور از هشت چیزی است که از فضاهای داخلی خانه بیرون آمده است و تنها جایی است که با بیرون خانه ارتباط دارد این فضا راهروهای پیچ در پیچ منتهی به حیاط های اندرونی با بیرون خانه ارتباط دارد. این فضا راهروهای پیچ در پیچ منتهی به حیاط های اندرونی و بیرونی مانع دید افراد غریبه به داخل حریم مقدس خانواده می شده است. ایجاد مکث یا حجاب غلام گردشی، تقسیم فضایی و فضایی جهت انتظار از عملکردهای جالب این عنصر می باشد.
معمولا دارای ابعادی حدود m3*3 می باشند و یک در به طرف حیاط و دردیگری به کوچه و گذرگاه دارند.
هشت ضلعی هایی که در ایران به کار رفته اند در هشتی های خانه هم استفاده شده عبارتند از:
1- هشت گوش کامل
2- هشت و نیم هشت
3- نگینی
4- کشکولی
داخل هشتی عناصر مختلفی مثل سکو،چراغداران و برای رفتن به فروار(اتاق بالای هشتی) پله ای در نظر گرفته می شده است. پوشش های هشتی ها نیز بسیار متنوع و معمولا با کاربند های بسیار بالایی پوشیده شده است.
این هشتی هاگاهی بسیار ساده می باشد و در مواقعی هم بسیار زیبا با تزئینات مختلف می ساخته اند یکی از نمونه های زیبای این گونه هشتی ها هشتی ورودی خانه بروجردی ها می باشد.
در این هشتی گچ پر ی ها زیبا، اسم بندی، یزدی بندی، قرینه سازی، ساختن ظروف و رفت همه رعایت شده است و جلوه زیبایی به آن داده است.
هشتی را نسبت به کف کوچه گودتر می ساخته اند تا از کوران هوا و باد به داخل حیاط جلوگیری کند. در اکثر هشتی ها هم از نور درونگرا استفاده می کرده اند و هم از نور برونگرا
نور درونگرا: نوری را درونگرا گویند که از داخل می گرفتند. مثلا از حیاط خانه برای روشن کردن شدن راهرو حجاب
نور برونگرا: نوری را برون گرا گویند که از بیرون خانه می گرفتند. مثل نوری که برای روشن کردن هشتی استفاده می شده است.
نور برونگرا را از طریق کوچه به دست می آوردند و نور درونگرا را از راهرویی که متصل به حیاط خانه بود می گرفتند. همچنین برای تامین نور درونگرااز سقف نیز کمک می گرفتند به این ترتیب که در سقف نورگیر ایجاد می کردند.
راهرو
برای وارد شدن به فضاهای مختلف از جمله فضای مهمانی و اندرونی می بایست از راهروهای پر پیچ و خم عبور کنند. راهروهای پیچ در پیچ خانه را دالان می گفتند. راهرو و سرپوشیده بزرگ را نیز دالان می گویند. در طرف سه دری ها نیز راهرو قرار می گرفته است. اگر در دو طرف تالار، راهروها کمی پهن تر باشند آن را تخت گاه می گویند.
قبل از اینکه در مورد حیاط خانه بروجردی صحبت کنیم لازم می دانیم که کمی در رابطه با اقلیم و آب و هوای شهر کاشان بحث شود؛
– اقلیم گرم و خشک (فلات مرکزی)
در این اقلیم که اکثر مناطق نیمه استوایی را شامل می شود در اثر وزش بادهای مهاجر که از جنوب غرب و شمال غرب به طرف استواردر حرکت هستند هوا بسیار خشک شده است. این بادها بیشتر رطوبت خود را هنگام عبور از قاره های بزرگ از دست می دهند. علاوه بر این در مناطق نیمه استوایی که جزو مناطق با فشار هوای زیاد هستند.
هوا به دلیل حرکت از قسمت های بالایی اتمسفر پایین گرم و خشک می شود. توجه به خشکی هوا در این مناطق که با ویژگی های دیگر همراه است از نظر تامین آسایش انسان و در نتیجه طراحی ساختمان اهمیت فراوانی دارد.
تابش مستقیم آفتاب در این مناطق شدید بوده و 700 تا 800 کیلوکالری در ساعت در مترمربع (m2/h/K.cal) در سطوح افقی انرژی تولید می نماید. حتی این شدت بافزوده شدن اشعه منعکس شده از سطوح لم یزرع زمین افزایش می یابد. آسمان این مناطق در بیشتر اوقات سال بدون ابر است اما مه و طوفان گرد و خاک معمولا در بعدازظهرها در اثر گرم شدن و حرکت لایه های هوای نزدیک به زمین پدید می آید. رطوبت کم و نبودن ابر در آسمان باعث می شود که دامنه تغییرات دمای هوا در این مناطق بسیار زیاد شود.
در تابستان تابش آفتاب سطح زمین را در روز تا 70 درجه سانتی گراد گرم می کند. در حالیکه در شب دمای سطح زمین به سرعت کاهش یافته و به 15 درجه سانتی گراد یا پایین تر می رسد. البته نوسان هوا کمتر از این است اما در هر حال میزان تغییرات آن به 20 درجه سانتیگراد می رسد.
دمای هوا در روزهای گرم تابستان به 40 تا 0 درجه سانتی گراد و در شب ها به 25 تا 15 درجه سانتی گراد می رسد.
در فلات مرکزی که بزرگترن منطقه ایران است و اطراف آن را ناهمواری های مرتفعی محصور نموده، صرفنظر از حاشیه متصل به ارتفاعات و بعضی حوضه های مستقل داخلی آب و هوای گرم و خشک حکم فرماست که از مشخصات آن زمستان های سخت و سرد و تابستان های گرم و خشک است. با توجه به وضع پراکندگی عوارض جغرافیایی در فلات مرکزی می توان دو منطقه متمایز آب و هوایی نیمه بیابانی و بیابانی در آن تشخیص داد.
شهرستان کاشان که از ناحیه ایران مرکزی واقع شده حدود غربی و جنوبی آن به ارتفاعات سلسله جبال مرکزی منتهی می گردد. آبادی های دامنه این شهرستان عموما دارای آب و هوایی لطیف و معتدل می باشند ولی از جانب شمال وشرق که به زمین های شوره زار کویری ایران اتصال پیدا می کند هوای آن به تدریج گرم و خشک و سوزان می گردد. چون در حدود کاشان از قدیم الایام رودخانه شادابی وجود نداشته و سرچشمه سارهای طبیعی هم کمیاب بوده است. سکنه آنجا جهت نیازمندی های کشاورزی و آبیاری به وسیله حفر قنات های عمیق که گاهی عمیق آن بالغ بر یکصد متر می گردد و طول مجاری زیرزمینی هر یک هم از 10 کیلومتر تجاوز می نمود مختصر آبی به دست می آورند.
تنها منبع پر آب و سرشار که از حدود جلگه و همواری کاشان تقریبا با وضع ثابتی هم جریان دارد می برده چشمه سلیمانیه فین بوده است.
در خانه های اینگونه مناطق: (اقلیم گرم و خشک- فلات مرکزی)
1- مصالحی از قبیل خشت و گل که ظرافیت حرارتی زیادی دارند بنا شده اند. در مناطقی که شرایط آب و هوایی بسیار حاد است، کوشش گردیده تا با قرار دادن خانه ها در دل تپه ها یا زیرزمین زمان تاخی را به بی نهایت رسانده و بدین شکل از شرایط گرمایی متعادل عمیق زمین بهره گیری نمود.
2- پلان ساختمان ها تا حد امکان متراکم و فشرده بوده و کوشش گردیده تا آنجا که ممکن است سطح خارجی ساختمان به نسبت حجم آن کم باشد. این تراکم و فشردگی پلان خانه ها میزان تبادل حرارت از طریق جداره های خارجی ساختمان را چه در تابستان و چه در زمستان به حداقل رسانده و در نتیجه از نفوذ حرارت به داخل ساختمان در تابستان و اتلاف آن در زمستان به طور قابل ملاحظه ای چلوگیری می نماید.
3- معمولا ساختمان ها در بافت های متراکم و مجموعه های بسیار فشرده بنا گردیده اند، و بدین شکل کوشش شده است تا بیشترین سایه ممکن بر سطوح خارجی ایجاد گردد. در نتیجه این تراکم و فشردگی مجموعه، توده کل مصالح ساختمانی افزایش یافته و زمان تاخیر به حد مطلوب رسیده است.
4- در بیشتر نواحی این گونه مناطق، به دلیل کمبود بارندگی و در نتیجه کمبود چوب، سقف ساختمان ها به شکل خرپشت، طاق با گنبد و بدون هیچگونه اسکلت و از خشت خام و گل ساخته شده است. البته در مناطق نیمه بیابانی به دلیل اعتدال هوا، و وجود چوب به میزان نسبتا کافی اکثر بام ها با استفاده از چوب و به شکل مسطح ساخته شده اند.
5- به منظور تقلیل هر چه بیشتر حرارت ایجاد شده در دیوارها در اثر تابش آفتاب بر آنها، معمولا سطوح خارجی سفیدکاری شده است.
6- تعداد و مساحت پنجره ساختمان ها در این گونه مناطق به حداقل ممکن کاهش داده شده و به منظور جلوگیری از نفوذ اشعه منعکس شده از سطح زمین اطراف، پنجره ها در قسمت های فوقانی دیوارها نصب شده اند.
7- در مناطق گرم و خشک، بر عکس مناطق معتدل و مرطوب، کوشش گردیده به خصوص در اوقاتی که هوا گرم است، تا از ایجاد کوران و ورود هوای خارجی به داخل ساختمان از طریق پنجره ها یا قسمت های بازشو جلوگیری به عمل آید. اما در عوض تدابیر دیگری، از قبیل ایجاد بارگیر، برای خنک نمودن هوای داخلی به شکل طبیعی اتخاذ گردیده که بسیار موثر می باشند.
8- استفاده حیاط های داخلی مشجر و معطوف نمودن فضاهای زندگی به این حیاط ها یکی از عمده ترین مشخصات معماری در مناطق گرم و خشک است. حیاط های داخلی که شامل درخت، حوض و سطوح گیاهکاری شده هستند، یکی از موثرترین عوامل ایجاد رطوبت، در مناطق خشک اهمیت فراوانی دارد. می باشند. اطاق ها که فقط به این حیاطها باز می شوند در برابر طوفان شن که معمولا در مناطق کویری در جریان است و هم چنین در برابر بادهای سرد زمستانی حفاظت می شوند.
حیاط
حیاط در فرهنگ دهخدا به معنی محوطه و هر جای دیوار بست و سرای و خانه آمده است. واژه های دیگری مثل ساحت، صحن، میان سرا، صحن سرای نیز به همین معنی هستند.
از حیاط در خانه های ایرانی، به شکل های مختلف استفاده شده است. بعضی از این موارد به اختصار چنین است:
– حیاط به عنوان نشانه حریم تملک
– حیاط، وحدت دهنده چند عنصر خانه
– حیاط، ارتباط دهنده چند فضا
– حیاط، برای ایجاد محیطی سرسبز و بانشاط
– حیاط، به عنوان هواکش مصنوعی برای گذر جریان بادهای مناسب
– حیاط، عنصری مهم در جهت سازماندهی فضاهای مختلف
– حیاط، به عنوان حریمی امن و آرام برای آسایش خانواده
در معماری مسکن خانه های حیاط دار، یک یا چند مورد از عملکردهای یاد شده را می توان مشاهده کرد. شاید ابتدایی ترین نحوه کاربرد حیاط برای ایجاد نشانه ای از تملک باشد. البته ایجاد حصار صرفا به وسیله دیوارهای بلند صورت نگرفته است.در مناطقی مثل دشت گیلان، با احداث پرسین هایی از دیرک های چوبی و شاخه درختان این حریم را مشخص کرده اند. بعضی از قبال کوچ نشین، حریم سیاه چادرهای خود با دیوار کوتاه سنگی معین می کنند. خانه های بیشتر آبادی های ایران، به خصوص مناطق روستایی، متشکل از عناصری چون مسکن، انبار، طویله و چیزهایی ازاین قبیل است. این عناصر یا در سطح کلی و یا در طرح کلی مسکن گنجانده شده و به طور مثال طبقه زیرزمین یا طبقه همکف به انبار، طویله، اطاق کار اختصاص داده شده و یا در یک محوطه باز قرار گرفته اند. در این حالت حیاط، با ایجاد یک حصار در دور این عناصر آنها را در بر می گیرد.
حیاط افزون بر ایجاد وحدت بین عناصر نوعی ارتباط پیمایشی بین آنها ایجاد می کند، این ارتباط یا از ورودی ساختمان به مقصد دیگری فضاهای پراکنده مثل انبار، آغل وغیره در حیاط صورت می گیرد و یا با استقرار محوطه اصلی تابستانی و زمستانی در جبهه های مختلف ارتباط دهنده بخش های اصلی خانه می باشد.
ایجاد یک فضای سرسبز و خرم با حوض آب در شکل های مختلف آن و استفاده از حیاط به عنوان منظری زیبا برای ساکنان داخل اتاق ها یا فضاهایی چون تلار وصفه و نشیمن گاهی برای عصرها و غروب تفتیده مناطق گرم و کویری، از دیگر موارد استفاده حیاط می باشد.
در مواردی نیز حیاط سرسبزی زیاد را نمی طلبد. زیرا وجود درختان و گیاهان باعث شرجی بیشتر می شود و تشدید گرما و رطوبت را به همراه دارد. از این رو در شهری چون بوشهر، باغ به فضایی با مساحت بسیار کم در خانه گفته می شود. حیاط در شهر، عبور دهنده جریان هوای مطبوع به فضاهای مختلف بوده در حین اینکه سازماندهی فضاهای مختلف را در کنار خود به عهده داشته است.
سازماندهی فضاهای مختلف با توجه به عوامل موثر در آن یکی از با اهمیت ترین عملکردهای حیاط در طراحی خانه بوده است. با توجه به تاثیرگردش خورشید بر جبهه های مختلف خانه، سازندگان آن هر جبهه را به فصلی و ساعتی اختصاص داده اند. با عنایت به این موضع، جبهه رو به آفتاب- بخش زمستان نشین، جبهه پشت به آفتاب بخش تابستان نشین (در ساعاتی از روز) و جبهه غربی برای ساعاتی از روزهای سرد زمستان در نظر گرفته شده و برای پرهیز از تابش گزنده آفتاب به جبهه شرقی، در بیشتر موارد قسمت طاقنما ساخته اند. همچنین در حیاط ورودی هایی به زیرزمین ها برای گذراندن روزهای گرم تابستان تعبیه شده است. در مناطقی چون یزد و کاشان بخش بزرگی از حیاط به صورت گودال باغچه ساخته شده است تا علاوه بر دسترسی بهتر به آب زیرگذر قنات ها، با کاشت درختان سرسبز و فضاهای درخور، محیطی خنک به وجود آورند.
عوامل موثر دیگر در سازماندهی، ایجاد حریم امن و آرام برای آسایش خانواده بوده است که خانه های حیاط دار درونگرا یا با ایجاد فضایی در گوشه ای ازیک حیاط و خارج از محیط خصوصی خانواده و یا با ساختن حیاطی دیگر به نام بیرونی به این هدف دست یافته اند.
بناهای حیاط دار در ایران قدمتی حدود هشت هزار سال دارند. بناهای مختلف و خانه به طور اخص تا رسیدن به شکل حیاط مرکزی کامل، زمانی که در حدود شش هزار سال را طی کرده اند و در هر کدام از دوره های تاریخی حیاط یک یا چند کاربرد از آنچه یاد شده داشته است. ابتدایی ترین روش محصور کردن یک سرپناه در داخل یک حصار را می توان در حصار سنگی دلمن هایی در آذربایجان مشاهده کرد. این حصارها هر چند که ارتفاع زیادی ندارند ولی نشانه ای از تفکر در مشخص کردن حدود مالکیت از طرف سازنده آن می باشد. این نوع حصارها را هنوز هم می توان در مناطقی از ایران چون دشت گیلان و خانه های روستایی گالی پوش با حصاری به نام "خانه محوطه" مشاهده کرد.
حیاط به عنوان رابط چند فضا در خانه های باستانی تپه راغه متعلق به هزاره ششم ق . م کاوش شده است. خانه ها متشکل از دو بخش روباز (حیاط) و بسته به فضاهای مسکونی و غیر مسکونی بوده اند.فضاهای بسته به دو بخش برای استراحت و خواب و فعالیت های روزانه، نگهداری از حیوانات و یا انبار کردن تولیدات کشاورزی تقسیم شده است.
آغل، آشپزخانه و بعضی انبارها و نیزد در حیاط قرار داشته اند خانه ها دارای یک تا چند حیاط بوده اند.1
در همین مکان، نمونه یک خانه حیاط دار بسیار ساده با یک اتاق و انباری کوچک، تلاشی ابتدایی برای شکل دادن حیاط به دست آمده است.
حیاط در شکل های کاملتر خود و نزدیک به حیاط مرکزی در یک ساختمان، معروف به ساختمان سوخته، در تپه حصار دامغان کاوش شده است. این ساختمان در فواصل مختل، حصار دفاعی، برج و بارو داشته است. فضاهای مختلف مثل سالن مرکزی، انبارها، آشپزخانه و چند اتاق دیگر رو به حیاط باز می شدند.2
دو حیاط و ارتباط دو حیاط از طریق یک فضای مسکونی است.
بنا بر نظر گیرشمن چغازنبیل در ابتدا با حیاط مرکزی ساخته شده است.
او معتقد است که این ساختمان در طبقات پایینی دارای حیاط مرکزی بوده، هر کدام از این حیاط ها، دورادور خود فضاهای استراحت حمام و آشپزخانه داشته است. همچنین احتمالا خانه های شهر باستانی شوش نیز دارای یک فضای مرکزی روباز یا بسته بوده که دیگر فضاهای به آن باز می شده است.
پارت ها، در معماری خود ، از حیاط به مفهوم خاص حیاط مرکزی استفاده کرده اند. آثار به جا مانده کوه خواجه سیستان و هترا و آشور موید این نظر است.
بنای کاخی با حیاط مرکزی و دو ایوان از قرن اول میلادی در کوه خواجه وش کاوش شده است. فضاهای بخشی از این کاخ رو به حیاط بازی می شده و با بیرون ارتباط بصری نداشته است.
کاخ آشور از قرن اول و دوم میلادی نیز دارای همین ویژگی های نقشه و با چهار ایوان در چهار طرف حیاط ساخته شده است. محققان معماری ایران شناس این طرح را الگویی برای ساخت مسجد چهار ایوانی با حیاط مرکزی در صدر اسلام معرفی کرده اند.
برای شیوه ساخت بعدها در آتشکده فیروزآباد نیز به کار رفته است. این بنای بزرگ با سه گنبد وفضاهای جانبی، دارای یک حیاط مرکزی می باشد
ساسانیان در ادامه شیوه ساخت پارت ها، بناهای بزرگ حیاط دار مانند: کاخ سروستان، کاخ کسری و در تفسفون و کاخ خسرو در قصر شیرین را ساخته اند.
این شیوه ساخت (بناهای با حیاط مرکزی) در دوره اسلامی نیز ادامه یافت و تعدادی از اولین مساجد صدر اسلام به این شکل ساخته شدند. از آثار مهم صدر اسلام که دارای این طرح می باشند، می توان از مسجد جامعه فهرج از قرن اول هجری، مسجد تاریخانه دامغان و مسجد جامعه نایین نام برد. در دوره های بعد با تلفیق چهار ایوان و حیاط مرکزی نمونه شاخص مساجد ایرانی شکل گرفته است.
حیاط یا میانسرا
در خانه های شهرهای مختلف مثل یزد، شیراز، اصفهان، کرمان و غیره (شهرهای مناطق گرمسیر) حیاط آنها به صورت باغی کوچک عمل می کرده است.
"میانسرا با تناسب طلایی ایرانی و جهت گیری دستوری خود. در تمام سال محیط بهداشتی مطبوعی فراهم واز گردش آفتاب و نور خورشید، بهترین استفاده را برای یورت های3 گرداگرد خود کسب و تامین می کند، در صورتی که جهت گیری یاد شده با مسیر با غالب و سمت طوفان های شن، یامحل استقرار کوه بست به آبادی سازگار نباشد، میانسرا به جنوب غربی متمایل می گردد.
جهت یابی میانسراها به قرار فوق، حاصل ترسیم هندسی مستطیل های محاط در شش ضلعی منتظم است.
در قسمت شمالی میانسرا، یوت های آفتاب روی قابل استفاده در تمام فصول (به ویژه در زمستان) مستقر است. در جنوب که پر سایه است بخش تابستانی قرار می گیرد.
در شرق که چهره به آ فتاب شدید غرب دارد، یورت های کم اهمیت و انبار و غربال جایگزین می گردد. این فضاها بیشتر از سقف نور می گیرند و کمتردر و فاصله روزن به میانسرا دارند. قسمت شرقی به سبب نامرغوب بودن در حدی که زاویه مطلوب جهت گیری میانسرا مخل نباشد، اختصاص به رفع تناسبی و ناگونیایی زمین نیز دارد.
لزوما خاطر نشان می سازد که تقسیم بندی یاد شده با توجه به اولویت هاست و گرنه ابهاد و جهت میانسرا، حوض وباغچه، عوامل آفتاب گیر و سایه گستر، اندام های تهویه گر، گزینش و کاربرد مصالحه مناسب و سایر تدابیر متخذه تمام یورتها را در چهار فصل قابل استفاده می کنند. مگر در قسمت شرق در تابستان"
طرح باغچه ها و حوض ها نیز تنوع بسیار جالبی دارد. در باغچه انواع مرکبات، مثل نارنج، لیموترش، لیمو شیرین،نارنگی و بکرایی می کاشتند، در جاهای خشک نار که در فصول مختلف سال بسیار زیبا است، کاشته می شده است. گیاه خرزره جهت جلوگیری از تجمع پشه به کار می رفته است. انواغ گل ها مثل یاس، ذنبق سفید، نیلوفر، درخت پیچ و بسیاری چیزهای دیگر نیز مورد استفاده بوده است. حوض های داخل حیاط نیز متنوع هستند. این حوض ها در شکل های شش ضلعی ایرانی، دوازده ضلعی، مستطیل با تناسب طلایی بوده اند و دربعضی شهرها مثل شیراز حوض ها را گرد می ساختند.
حیاط خانه بروجردی ها دارای دو ردیف باغچه است که در امتداد حوض اصلی و بزرگ خانه کشیده شده است که در آنها درختان میوه به خصوص انار و گیاه رویانده شده است که باعث ایجاد آسایش و آرامش ساکنین خانه در آن زمان می شده است. همچنین باعث ایجاد خنکی مطبوع به همراه آب حوض می شده است. علاوه بر حوض باغچه ها که باعث زیبایی حیاط می شوند عنصر دیگری باعث زیبایی هر چه تمامتر حیاط خانه شده است گچ بری های دیوارهای حیاط است. این گچ بری ها ه به گچ بری های چدنی مشهورند در جبهه شمالی و جنوبی ساختمان و همچنین سردرخانه به چشم می خورد علت این نامگذاری آن است که در آن زمان معماران ایرانی که به اروپا سفر می کرده اند در طی سفرهای خود با معماری اروپایی نیز آشنا شده اند. از جمله آنها همین گچ بری ها بوده است. اروپائیان قالب های چدنی درست می کرده اند گچ بری ها را به وسیله قالب ها درست می کرده اند و از این رو نام چدنی روی آنها ماند. این گچ بری ها که در ایران تماما به صورت دستی کار شده است در نوع خود بی نظیرترین و زیباترین گچ بری است.
در این گچ بری ها در فضای حیاط و بالاخص در نمای جنوبی آن نقوش سماورها و میوه جات و حیوانات و سایر اشیا به چشم می خورد.
یکی از زیباترین و شاید بی نظیرترین هنری که در زمینه گچ بری در خانه بروجردی های کاشان وجود دارد استفاده از قطعات شیشه در گچ بری ها است. این شیشه ها را با زاویه های مختلف داخل گچ بری قرارداده اند در اثر برخورد نور به این شیشه ها و شکست نور با زاویه شکست های مختلف، قطعات شیشه به رنگ های مختلف نمایان می شده است و باعث ایجاد منظره بسیار زیبا در گچ کاری می شده است.
از این شیوه گچ بری بیشتر برای ایجاد روشنایی در قسمت زمستان نشین خانه استفاده می شده است.
برای حفاظت گچ بری ها از باران حفاظ هایی در بالای سر در خانه ایجاد می کردند که به آن پنجه موشی می گویند.
نکته شایان توجه این است که گچ بری ها و رنگکاری و نقاشی ها نه تنها از نظر زیبایی مورد توجه بوده است بلکه خود یادآور داستان های حماسی شاهنامه و حکایات قرآنی می باشد. همچنین قوانین حیات وحش را به خوبی نیز بیان می کنند.
از دیگر نمونه های ذوق و سلیقه معماری در ابنیه کاشان استفاده از قرینه سازی می باشد.
این ویژگی بیشتر در گچ بری ها مورد استفاده قرار می گرفته است. به این ترتیب که هیچ وقت در ساخت قسمت هایی مثل طاقچه و یا اشکال ایجاد شده توسط گچ بری از یک طاقچه یا… استفاده نمی کرده اند بلکه سعی می کردند تا انچه که می توانند این اشکال را به صورت زوج بسازند که این خود باعث زیبایی بیشتر می شده است زیرا اصولا مثلا یک طاقچه و یا غیره باعث ایجاد یک منظره زشت و ناخوشایند در ساختمان می شده است اینگونه قرینه سازی ها به کرات در قسمت های مختلف خانه بروجردی ها به چشم می خورد (مخصوصا در گچ بری ها حتی در ساخت بادگیرهای خانه بروجردی ها نیز از قرینه سازی استفاده کرده اند.)
در جبهه شمالی و جنوبی حیاط پنجره های مشبکی که به سرداب راه دارند وجود دارند که باعث جریان هوا در سطح حیاط می شوند. بدین صورت که جریان هوا از بالای ساختمان توسط بادگیر (ساختمان بادگیر بعدا شرح داده خواهد شد) جذب شده و به سرداب می رسد و سپس توسط این پنجره های مشبک وارد حیاط می شوند و به سطح آب حوض برخورد می کنند و باعث خنکی هوای حیاط می شوند که در تابستان مخصوصا بعدازظهرهای گرم ساکنین خانه از این مزیت استفاده های فراوانی می بردند.
بادگیر:
شهر کاشان را می توان شهر بناهای بادگیری دانست.
در بناهای قدیمی کاشان وجود بادگیر بسیار از مشکلات اقلیم گرم و خشک و کویری این منطقه را حل کرده و زندگی را در تابستان های سخت ممکن ساخته است.
بادگیری هایی که در نواحی کویری ساخته می شود به نوع اقلیم و جهت وزرش بادها بستگی دارد.
معمولا نسبت به این اصل مهم نوع آنها به صورت یک طرفه، چهارطرفه، و چند وجهی مدور ساخته می شود. در بعضی مواقع بادگیر سه طرف ساخته می شود.
در کاشان وجود بادهای خنک که از ارتفاعات زاگرس وزیدن می کند باعث شده که بادگیرهای مرتفع و بلند چهارطرفه ساخته شود تا هر گونه حرکت چرخشی نسیم ها را که به دیواره هاو دریچه های کانال برخورد می کند گرفته و به درون فضاها بکشد. در مواردی خاص در محل سرداب در زیر مسیر کانال بادگیر، چاهی حفر می شود تا به سطح آب برسد.
با رعایت 5تا 8 مترچاه دیگری به موازات چاه مذکور نیز حفر می شود به وسیله کانال افقی به عرض و ارتفاع 2 متر و به شکل U در سطح آب دو چاه را به هم مرتبط می کنند. نتیجه اینکه باد از بادگیر به طرف سرداب حرکت کرده و درون چاه با آب برخورد کرده و سپس از کانال افقی عبور می کند و باد از چاه دوم به طرف بالا به محل سرداب می رسد و این کار سبب خنک شدن بیشتر مکان ها نسبت به نوع نفوذ از بادگیرهای معمولی خواهد شد.
نحوه ساخت بادگیر
ساختمان بادگیر دارای 3 قسمت اصلی می باشد که به شرح آن می پردازیم:
1- کانال: این قسمت به شکل کلی مربع مستطیل به عرض 1 متر و به طول تقریبی 5 متر می باشد که از پشت بام شروع می شود و توسط دو دهلیز به قسمت سرداب و اتاق های بالای سرداب می رسد دهلیز بالایی که برای رسانیدن هوا به اتاق مورد استفاده قرار می گیرد در ارتفاع 4/1 بالای سقف سرداب می باشد در قسمتی از این ناحیه یک پیچ نزدیک به دایره ایجاد کرده ند که باعث ایجاد کوران شده و در نتیجه باد خنک تر می شود. این قسمت از خاک قرص ساخته می شود.
2- کانال میانی: که از پشت بام تا دهانه بادگیر ادامه دارد.
این قسمت نیز به فرم کلی مکعب مستطیل به ارتفاع تقریبا 2 متر می باشد. که قسمت داخلی آن را به صورت ضربدری ساخته اند (با استفاده از خشت) دلیل این نوع فرم ساخت این است که سرعت باد مستهلک نشود و در نتیجه به باد حرکت پیچشی می دهد.
3- دهانه بادگیر: این قسمت را با استفاده از پنجه موشی در بالای تیغه های کوچک گچ و خاک ساخته اند که جلو نفوذ شن و ریگ حاصل از بادها را به داخل کانال بادگیر بگیرد.
لازم به یاد آوری است که طی تحقیقاتی که توسط کارشناسان صورت گرفته است به این نتیجه رسیده اند که:
در مقام مقایسه هر بادگیر 7 کولر آبی می باشد.
بادگیرها انواع گوناگون و بنا بر وضع اقلیمی و جهت باد به هیات های مختلف در سر تا سر ایران ساخته شده و زیباتر و پرکارتر و درست تر آنها در پیرامون شدت های خشک و سوزان به ویژه در شهرهای کاشان و یزد و بم و جهرم و طبس و کرانه های خلیج فارس و اروند رود نهاده است.
بادگیر به توجه به جهت وزش باد گاهی زمینه چهارگوش و هشت گوش و بیشتر زمینه مستطیل دارد و گاهی در در کرانه های دریا تنها به صورت هواکنشی در عکس جهت وزش باد دریا بر فراز ساختمان ها به چشم می خورد و چون توضیح انواع آن بی کمک نقشه و طرح میسر نیست، با نشان دادن چند طرح طرز کار هر یک تشریح می شود.
1- بادگیرهای چهار گوش و هشت گوش مناسب مناطقی است که جهت وزش بادهایی مطبوع متنوع است و به خصوص در فصل گرما گاهی از شمال به جنوب و گاهی از شرق به مغرب باد خوش می وزد.
2- بادگیرهای مستطیل در مناطقی ساخته می شود که جهت وزش باد در تابستان از یکسو معمولا از شمال شرق به جنوب غرب است و به همین جهت سطح نمای بزرگ بادگیر را درست مواجه با آن می سازند.
3- در آبادی های کنار و درون کویر برای پرهیز از گزند گردبادها و طوفان های سنگین بادگیر را فقط مواجه با یک جهت یعنی شمال شرق می سازند و جبهه های دیگر آن را می بندند. اینگونه بادگیرها بیشتر شبیه خرطومی است که رو به جهت وزش نسیم کوهستان دارد، و برای راندن و پاییدن در برابر گردباد، بام آن به صورت خرپشته ساخته شده است.
4- در خوزستان و کرانه های خلیج فارس بادگیر به صورت هواکشی خرطوم مانند بر بام ساختمان و پشت به دریا ساخته شده تا بیاری بادهای نسبتا ملایمی که ازروی دریای پر از جزر و مد برمی خیزد و از پنجره های کوهستان نزدیک به زمین به درون خانه می آید هوای گرم و تموس و گرفته را براند. همین تعبیه در خارج از ایران و در کرانه های باختری دریای روم نیز معمول بوده که معمولا دیوار مشبکی در پیش خانه ها می ساختند تا باد دریا در راه ورزش خود هوای درون خان هرا به کام کشد و هوایی تازه جایگزین آن سازد. در بعضی از شهرها مانند تهران و کاشان بادگیر مضاعف در طرفین شاهنشین ها ساخته می شده است در اینگونه بادگیرها میله نخستین کار بادگیر، میله دومی کار هواکش را انجام می دهد.
لرسی بزرگ یا طهرانی: میهمانی، سفره خانه، جماعت خانه بزرگان- اوایل بهار، پاییز و زمستان نشین
طنبی: خواب واستراحت (اطاق واقع شده بین دو اتاق تالار و بادگیر) تابستان نشین
بالاخانه: خواب و اتاق کار- اول بهار، پاییز و زمستان نشین
گوشوار: خواب، محل خانه، خلوت و کتابخانه
کرسی خانه: اتاقی است که در و پنجره به حیاط نداد و متصل به اتاق زمستانی است و اختصاص به جای کرسی دارد."
از اتاق های یاد شده اتاق های پاییز و زمستان نشین در جبهه غربی و شمالی و اتاق های تابستان نشین در جبهه نسار (پشت به آفتاب) استقرار یافته است. مطبخ معمولا در نزدیکی زمستان نشین ساخته می شده است.
اتاق ها با نظمی خاص در جبهه های مختلف حیاط جای گرفته اند و به وسیله راهرو با حیاط ارتباط گردشی دارند. در یک نوع خانه رایج در طول محور اصلی آن، در راستای تالار، اتاق زمستان نشین و یا طهرانی ساخته می شده است. این قسمت همراه با تالار روبه رو آن تاکید بیشتر این محور در سازماندهی کل بخش های خانه را به همراه داشته است. در خانه های شاخص، انی اتاق با راسی های زیبایی به شبیه به آنچه در شیراز دیدیم مزین شده و در خانه دکترمرتاش دربند لاری ها به جای این اتاق، اتاق پنج دری ساخته شده است. در خانه نعمت اللهی (خانقاه) علاوه بر قرار گیری یک اتاق ارسی بزرگ، دو اتاق کوچک هشت گوش به طرزی زیبا در کنار آن ساخته شده است.
شکل اتاق ها معمولا چهار گوش بوده و نقشه آن از بخشی از یک مستطیل طلایی4 ایرانی به دست می آمده است.
در اتاق های طهرانی، از شکل چلیپا نیز استفاده شده است. نمونه جالب آن در خانه نعمت اللهی و حاج عرب کرمانی دیده می شود.
نورگیری اتاق های حاشیه حیاط به وسیله در و پنجره و گلجام انجام می گرفته است که این عناصر در نوع اصیل آن در میان تابش بند های عمودی و افقی و خرک پوش بوده و در نهایت همه آنها در داخل یک قاب قرار می گرفته است. این شکل اصیل به مرور زمان و خصوصا در دوره معاصر دستخوش تغییرات شده است. نورگیری اتاق های مشرف به حیاط نبوده اند. به وسیله نورگیر سقف هرنو5 انجام می گرفته است.
بر مبنای سازماندهی کل فضاها و تقسیم آن به فضاهای تابستان نشین و زمستان نشین، اتاق های مختلف شکل گرفته است. ارتفاع دادن خانه، جهت رسیدن به مسیر حرکت بادهای مناسب سبب شده است که اغلب اتاق های تابستان نشین در طبقات بالا و اتاق های زمستانی در طبقه همکف قرار گیرند.
اتاق زمستانی، اتاق کوچک با تعداد کمی بازشو است و گودی آن در سطح زمین و بسته بودن آن از چند جهت باعث گرم شدن سریع آن می شود.6
اتاق های تابستانی در انواع سه دری، چهاردری، پنج دری ساخته شده اند.
این اتاق ها عملکردهای مختلف از قبیل، اتاق بنشین (نشیمن) و اتاق مجلسی (پذیرایی) دارند، معمولا در کنار اتاق نشیمن اتاقی کوچک به نام صندوقخانه یا همان پستو قرار گرفته است. این فضا تعداد زیاد طاقچه و کمد دیواری یا درو دارد. عناصر مختلف اتاق، شامل بازشو، در انواع و نیم دری، گلجام، درو، حصیرهای کف و غیره است.
ویژگی مهم درها در برخی اتاق های دو جداره بودن آن است. معمولا جداره بیرونی از نوع کرکره ای (کرکری)بوده و جداره داخلی، مثل درهای مناطق دیگر دارای دو لنگه است. با باز کردن در داخلی می توان بدون تابش نور شدید و دید مستقیم از بیرون، جریان باد مطبوع را به داخل اتاق هدایت کرد.
کف اتاق ها را معمولا با قشری از گچ میپوشاندند ولی در خانه های اعیانی کف پوش ها به چوبی است و در خانه های معمولی برروی کف گچین آن انواع حصیر، با ابعاد مشخص پهن کرده اند.
انواع حصیرها با نام های بلیو (بوریا)، چولان7 سته8و بحرینی9 معروف بوده اند.10
اتاق ها به چند شکل با دیگر فضاهای موجود ارتباط دارند. اتاق های طبقه همکف،مستقیما به حیاط راه دارند و معمولترین راه دسترسی به آنها به وسیله طارمه (ایوان بین چند فضا) انجام می شود.
در کنار هم قرار گرفتن اتاق ها نیز ترکیبی جالب را ارائه می دهد، رایج ترین آن، ترکیب طارمه و اتاق است.11
طارمه
به طور کلی طارمه همان ایوان یا صفه است که در معماری بیشتر نقاط ایران رواج دارد. نمونه هایی خاص از ایوان و صفه در شهرهای شیراز، یزد و زواره را در ادامه همین بخش خواهیم دید.
طارمه فضایی است که از یک طرف باز و گاهی بدون سقف و به عنوان نشیمن موقت فصلی، دالان و ارتباط دهنده چند فضا مورد استفاده قرار می گیرد. ایوان، تالار، و صفه های مناطق مرکزی ایران، هر چند که می تواند بخشی یا دربعضی موارد همه عملکردهای یاد شده را داشته باشد ولی اصلی ترین کاربرد آن همان فضای نشیمن موقت فصلی است. واژه طارمه در مجموع برای فضای ارتباطی مثل راهرو و دالان و طارمه آب انباری (روی آب انباری) نیز استفاده می شود.
اندازه طارمه نسبت به نیاز و ایجاد خانه متغیر و حداقل عرض آن به اندازه عرض یک راه پله دو طرفه یا مدور است. این اندازه از عرض یا طول یک اتاق تا چند اتاق و حتی طول عرض یک خانه در نوسان است.
طارمه به شکل های گوناگون ساخته شده و ساده ترین نوع آن چهارگوش نزدیک به مربع و غالبا مستطیلی خیلی کشیده است. این اشکال ساده می توانند به صورت های عمودی بر هم L و U با هم ترکیب شوند. در یکی از خانه ها طالمه ذوزنقه ای شکل مشاهده شد.
طارمه در بیشتر موارد مشاهده شده، مسقف است و ارتباط بصری با حیاط و بیرون خانه دارد مانند تالار قسمت شاه نشین خانه بروجردی ها.
اتاق
در خانه های ایران اتاق ها به صورت سه دری، پنج دری، تالار و … ساخته شده و هر کدام ویژگی خاص خود را داشته اند. یکی از علایق ایرانیان در ساخت خانه ها ایجاد ارتباط بصری بین اتاق وفضای بیرون آن است. گشادگی، فراخی و دید آزاد داشتن جزء طبیعت ایرانی است حتی در حال حاضر نیز همین طوراست. در بیشترجاها از اتاق های سه دری استفاده می شده ولی در اصفهان به دلیل آب و هوای آن اتاق یک دری با دری بزرگ داشتند. در کنار در، پاچنگ یا پنجره های مشبک می ساختند.
این اتاق ها نیز بر اساس تناسب طلایی طراحی می شدند. اتاق هایی که از عرض نور می گرفتند نصف تناسب طلایی داشته و در نهایت شکلی متناسب و زیبا به دست می آمده است.
نورگیری اتاقها بسته به نوع آن متفاوت بوده است. بعضی از اتاق ها که مطلقا آفتاب به آنجا نمی تابید و نور کم داشت روشندانی در بالای آن می گذاشتند. اندام هایی مثل ترز یا تچر یا تابستان خانه، چون در میان اتاق ها محدوده بوده و به این صورت نورگیری می شده است.
عنصر خیشخان برای محیط های گرم بوده و هیچوقت بسته نمی شده است.
سه دری
اتاق سه دری اتاق خواب خانه بوده است برای طراحی آن از نصف تناسب طلایی (مستطیل داخل شش ضلعی) کمک می گرفته اند، (مثل 4*40/3 متریا 2*7/1 متر) طبیعی است که با این عمق، نور را خوب جذب می کرده است. نکته جالب توجه برای سه دری ها و دیگر اتاق ها این بوده که هیچوقت از فضای آزاد وارد آنها نمی شدند (در خانه های مناطق معتدل و یا در حجره های مدارس و کاروانسراها مستقیما وارد فضا شدند) و در کنار هر کدام راهرویی در نظر گرفته می شده است. ابعاد اتاق طوری بود که مقیاس آن کاملا انسانی باشد. اندازه آن را طوری در نظر می گرفتند که به طور مثال در موقع خواب اگر افراد یک خانواده معمولی، به اضافه اثاثیه و غیره را در کنار هم بگذاریم دقیقا اندازه شود. در داخل این اتاق پستویی همراه با دولایی یا گنجه های عمیق دردار جای داشته است. رختخواب وقتی پیچیده می شد مثل پشتی درمی آمد و یا چهاربالش در کنار آن حکم مبل را پیدا می کرد (بسته به اهمیت افراد تعداد بالش ها کم و زیاد می شده است)
در طاقچه ها می بایست روزمره آینه، جانماز، آفتابه لگن، سرمه دان و چیزهای دیگر و در رف ها یا بالای طاقچه بلند، وسایل کمتر مورد نیاز می گرفته است (مثل ظرف شربت، قاشق افشره خوری، لگن فالوده خوری و غیره).
ارتفاع طاقچه پایینی که معمولا شکل مستطیل داشته است یک گز اترفاع بلند دو گز (13/2) بوده است. ترکیب نمای خارجی متشکل از سه دری، دو آفتاب شکن یا تابش بند عمودی، گلجام و خرک پوش بوده است.
پنج دری
به عنوان اتاق مهمانی بوده که در خانه های با نظام خرده پیمودن عملکرد اتاق نشیمن را داشته است، در پنج دری هایی که از طرف طول نور می گرفته اند از تناسب کل طلایی به کار گرفته شده است. در دو طرف پنج دری نیز دو راهرو قرار داشته اند. در داخل این اتاق تورفتگی کمی بالاتر از سطح زمین به نام شاه نشین قرار داشته که در آن مهمان های بزرگ یا بزرگ خانه می نشستند. در دو طرف پنج دری چراغدانه قرار می گرفته است. چراغداران چیزی شبیه بخاری بود ولی در داخل دیوار قرار داشت (هم ایجاد نور می کرده و هم بو را می گرفته است.
در بعضی خانه ها که توانایی مالی صاحب خانه کم بوده بالاخانه ای به نام فروار با عملکرد اتاق مهمان روی سر در کوچه می ساختند. راه آن از پله ای در گوشه هشتی بوده است. در قلعه ها نیز همین عناصر را داریم.
تالار
کربال یا تلوار یعنی ساختمان بزرگ و ریشه واژه تلار است. این فضا برای استفاده فصل گرما بوده و به هوای باز راه داشته است. در کنار تالار راهروهای بزرگی به نام تختگاه بوده که در انتهای آن راه پله ای برای زیرزمین و بالاخانه قرار می گرفته است. در طبقه بالای آن بالاخانه (اتاق دنج و راحت) جای داشته است. بالاخانه های دو طرف تالار را گوشوار نیز می گویند. در کل هر فضایی را که در سط قرار گیرد میانوار و دو طرف آن را گوشوار نیز می گویند .ساخت این فضاها به دلایل گوناگونی بوده است. با توجه به ارتفاع زیاد تالار و رانشی که از طرف طاق های آن به وجود می آمد این فضاها کمک در رفع رانش می کردند. همچنین تناسب بین مادر و بچه (فضای وسط و فضاهای کناری) نیز حفظ شده است.
در خانه با پیمودن بزرگ در پشت بالار تزر یا تچر یا طنبی با شکلی صلیبی و در کنار آن بادگیر قرار می گرفته است. سقف تالار مضاعف (دوجداره) بوده و در بعضی جاها از ارسی های بزرگ سه لنگه ای در تالار استفاده می شده است.
در قسمت زمستان نشین فضایی صلیبی شکل به نام شکم دریده نیز قرار می گرفته است. یکی از دلایل ساخت این فضا به شکل صلیبی، مسئله نیارشی بوده است. با توجه به اینکه طاق وسط رانش زیادی داشته، در قسمت های کناری آن دو طاق گژاوه زده می شده تا این نیروی رانش را خنثی کند.
آشپزخانه
این فضا در محلی قرار می گرفته که به اتاق مهمان نزدیک باشد و نقشه آن بنار بر نقشه کلی خانه قابل تغییر بوده است. اصولا در گذشته در تابستان غذای گرم نمی خوردند و بیشتر غذای خود را از بیرون تهیه می کردند.
باره بند محلی مخصوص برای نگاهداری چهارپایانی مثل اسب و قاطر و الاغ و چیزی به نام تخت روان بوده است.
سه دری ها نیز طوری ساخته می شدند که آفتاب به طور مستقیم نتواند به داخل آنها نفوذ کند. متاسفانه همانطور که گفته شد در دوره قاجاریه عناصر مختلف داخل معماری ما می شود. سه دری ها به دو دری تبدیل شده، و آن را نیز طوری ساخته اند که آفتاب دقیقا وارد اتاق شود.
نورگیری از سقف
یکی دیگر از کارها برای جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب به بعضی از فضاها است. معمارات قدیمی معتقد بودند که در بیرون خانه به اندازه کافی (و بعضی مواقع بیش از حد)آفتاب وجود دارد و نیازی به داشتن آن در اتاق های خانه به همان صورت را احساس نمی کردند. در قدیمی ترین خانه ها چه خانه های بزرگ اشرافی و چه خانه های کوچک روستایی وشهری، بخشی از نور سقف گرفته می شد.
افزون بر این، این نوع نورگیری همراه با رنگ ملایم دیوار و سقف اتاق ها آرامش خوبی را به وجود می آورده است. از طرفی دیگر به دلیل کور کردن جبهه غربی خانه و جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب بعد از ظهرها، فضاهای پشت این قسمت از سقف نور می گرفتند، برای دیگر فضاها مثل، مطبخ، حوضخانه نیز به دلیل عدم دسترسی به نور مستقیم، همین کار اعمال می شده است.
ارسن خانه شامل فضاهای مختلفی شده که نسبت به نوع خانه و به عبارت ساده بودن فضاها، استفاده از پیمودن بزرگ و کوچک و خرده پیمون در ساخت خانه ها تغییر می کرده است. همانگونه که در ادامه درباره شناخت اجمالی این نوع خانه ها خواهیم دید، تفاوتی بین عناصر فضایی خانه های چهار صفه زواره ای و خانه های شاخص مناطق مرکزی وجود دارد.
در خانه های چهار صفه، عناصر مثل، سردر، راهرو، صفه،میان خانه، اتاق و حیاط را داریم. بعدا در مورد این گونه خانه بحث خواهد شد.
در خانه های کاملتر زندگی خصوصی با زندگی عمومی به طرز زیبایی از هم جدا شده است عناصر آن شامل اندرونی، بیرونی، باربند، حیاط و باغچه های آن، راهرو و هشتی و غیره دیده می شوند که در ادامه به شرح آنها خواهیم پرداخت.
کلیه این عناصر بر اساس پیمون تنظیم شده اند.
از خرده پیمون در ساخت خانه های کوچکتر استفاده می شده است و زیباترین خانه ها با خرده پیمون ساخته شده است و اندازه آن 3/93 سانتیمتر بوده است.
با مراجعه به اندازه های فوق مشاهده می شود که این اندازه بر اساس مقیاس انسانی و اندازه انسان های ایرانی بوده است. ارتفاع درها به اندازه یک مرد متوسط القامه بوده است. در پای در، آستانه می گذاشتند (36 سانتیمتر یا یک چارک) این کار دلایل مختلفی داشته است، مثل احتیاط برای وارد شدن به اینکه سر آنها به بالا نخورد و رعایت احترام با خم شدن، و همچنین مانعی برای ورود کفش و خاک داخل راهرو و چیزهای دیگری که در آنجا بوده است.
در طرح نقشه اتاق ها، حیاط و غیره از تناسب طلایی ایرانی کمک می گرفتند.
تناسب طلایی ایرانی از مستطیلی در داخل یک شش ضلعی به دست می آید. شکل حیاط پنج دری، سه دری و عناصر دیگر بر مبنای همین تناسب بوده است.
یکی دیگر از ابتکارات معماران قدیمی در ساخت بناها استفاده از سقف های گنبدی می باشد.
مزیت این نوع سقف ها این بوده است که در تابستان که گرما زیاد می باشد یک طرف گنبد در معرض تابش مستقیم آفتاب قرار نمی گرفته و در نتیجه سایه تشکیل می شده است و این خود باعث خنک محوطه داخلی ساختمان و حتی جریان هوا در داخل اتاق می شده است.
معمولا این گونه گنبدها را به گونه ای می ساختند که حداکثر نور بتواند وارد شود. مرکز این گنبدها را باز می ساختند و روی آن زائده ای درست می کردند که به آن کلاه فرهنگی می گفتند که این کلاه فرهنگی باعث عدم ورود گرد و خاک و باران برف می شده است. عمل دیگر آنها به صورت نورگیر بوده که نور برون گرا را به صورت خیلی ملایم وارد صحن اتاق می کند. تاق قسمت شاه نشین این خانه یکی از زیباترین و بی نظیرترین نمونه از این گونه نورگیرها می باشد که علاوه بر روشن کردن قسمت نشیمن خانه منظره بسیار زیبایی به آن داده است و همچنین به عنوان ساعت عمل می کند زیرا در قسمت کلاه فرنگی آن 12 سوراخ تعبیه شده است که نور از آنجا به داخل انعکاس پیدا می کند و می توانستند اوقات روز را تشخیص دهند.
جهت سازی در بناهای مسکونی کاشان:
اکثر بناهای قدیمی کاشان در دو طرف ساخته می شود که به نام قسمت زمستان نشین و تابستان نشین معروف می باشد.
بخش تابستان نشین
این بخش بیشتر در جهت شمال شرقی واقع است که دارای ایوان وسیع و مراتع بوده و در بین اتاق ها واقع می شود. مرتفع سازی ایوان از سطح زمین سبب تهویه باد به سرداب های زیر ایوان و اتاق های دری جهت زندگی در ظهرهای گرم تابستان می شود. این قسمت در اثر استقرار بنادر در قسمت شمال شرقی در تابستان دارای سایه فراوان می باشد و باعث خنک شدن فضا در تابستان های گرم می شود.
در قسمت تابستان نشین بعد از ایوان فضایی وجود داشته که از آن برای برگزاری مراسم های مذهبی و اعیاد و جشن ها استفاده می کرده اند که در بعضی از خانه ها این قسمت بسیار ساده بوده و در بعضی دیگر انواع گچ بری ها و نقاشی ها به چشم می خورد وفضای بسیار زیبایی ایجاد کرده است (من جمله در خانه بروجردی ها) اصولا این قسمت به عنوان شاه نشین معروف بوده و به توسط نورگیرهای موجود در سقف روشنایی لازم را به دست می آورده است. این نورگیرها هم باعث ورود هوا به داخل تالار می شده است و هم باعث ورود نور به داخل می شده است و هم به عنوان ساعت عمل می کرده است.
در کنار قسمت شاه نشین دو اتاق به طور قرینه وجود داشته که علاوه بر استفاده در تابستان در زمستان نیز برای برگزاری جشن ها از آن استفاده می کرده اند که روشنایی و گرمای لازم برای آن را به ترتیب توسط نورگیرها که از قسمت اندرونی خانه نور می گرفته و بخاری های دیواری تامین می کرده اند.
همچنین وجود حوض بسیار بزرگ در وسط حیاط و گل و گیاهان و درختان میوه خود باعث خنکی بیشتر قسمت تابستان نشین می شده است.
بخش زمستان نشین
در ضلع مقابل تابستان قسمت زمستان نشین قرار دارد که تابش خورشید در فصل زمستان باعث گرم نگه داشتن فضاهای می شده است.
این قسمت خانه بیشتر شامل اتاق های پنج دری می باشد که توسط پنجره هایی با شیشه های رنگین بسیار زیبا تزئین شده است. برای نور دهی به این گونه اطاق ها بیشتر از گچ بری هایی استفاده می کرده اند که در آن شیشه های ساده قرار می داده اند و با تابش نور خورشید به این شیشه ها هم فضای داخل اتاق ها روشن می شده و هم زیبایی خاصی را به این نوع گچ بری ها می داده است.
در جلوی قسمت زمستان نشین نیز یک ایوان وجود داشته که این ایوان به نام ایوان مهتابی معروف بوده است. این قسمت را نسبت به سطح زمین حیاط بالاتر می ساخته اند و این به این دلیل بوده است که در اثر باز کردن در اتاق ها کوران هوا وارد اتاق ها نشود.
لازم به یاد آوری است که بادگیری که در قسمت بالایی قسمت زمستان نشین وجود دارد برای این بوده که هوای سرداب زیر اتاق ها خنک باشد و بتوانند مواد غذایی خود را در آن نگهداری کنند. بنابراین این بادگیر هیچ ارتباطی با قسمت زمستان نشین خانه ندارد.
در نقاشی ها و گچ بری های موجود در خانه بروجردی ها می توان به نوعی از نگرانی معماران آن دوران نسبت به از بین رفتن هنر و بافت شهری پی برد. آنجا که در قسمتی از نقاشی، مردم ایران زمین را در لباس های محلی به تصویر می کشد و در گوشه ای دیگر ساختمان های انگلیسی، شاهزادگان نجیب زادگان فرانسوی و جنگ ناپلئون بناپارت را به تصویر می کشد، خودگویای این مطلب است.
قسمت هایی که در اینجا مورد بحث قرار گرفت مربوط به قسمت بیرونی خانه می شد. خانه به دو قسمت بیرونی و درونی تقسیم می شود:
الف) بخش بیرونی
قسمت بیرونی خانه در حقیقت همان عمارت و حیاطی است که فعلا مورد بازدید علاقمندان قرار می گیرد و مشتمل است بر راهروی ورودی، حیاط مرکزی، تالار سر پوشیده و نورگیر فوقانی آن، ایوان جنوبی، اطاق های تابستانی و حیاط های خلوت بین اطاق ها و بالاخانه هایی که به صورت قرینه در دو طرف تالار اصلی قرار گرفته اند، بادگیرها و زیرزمین (سرداب)ها، اطاق پنج دری زمستانی که بدنه داخلی آن از گچبری بسیار ظریفی با طرح گل و مرغ تزیین شده است، اطاق های آفتابگیر زمستانی، بهار خواب های جبهه شمالی، طارمی قسمت غربی و سایر فضاها.
تالار بزرگ سرپوشیده و حیاط های خلوت دو طرف آن، با نقاشی های ظریف و هنرمندانه و گچبری های برجسته و بسیار بدیع زینت یافته و سقف آن از طرف داخلی، دارای تقسیم بندی های هندسی رسمی و یزدی بندی است. در قسمت فوقانی سرپوشیده در بام، نورگیر فوق العاده جالبی تعبیه شده است که طرح آن در نوع خود منحصر به فرد می باشد. سقف ها و بدنه داخلی سرپوشیده و تالارهای جنبین آن با نقش های بدیع و طرح های گل و مرغ و اسلیمی و شکارگاه و نقوش حیوانات در شیوه های متنوع رنگ و روغن و آبرنگ تزیین شده اند.
قسمت هایی از بدنه و به خصوص دیوارهای شمالی حیاط مرکزی در قسمت های فوقانی و دیوارهای بهار خواب و داخل اطاق پنج دری از گچبری های بسیار ظریف با طرح های ایرانی و به ویژه، گل و مرغ زینت یافته است.
پنجره های مشبک گچی داخل اطاق بزرگ از چنان نازکی و ظرافتی برخورداراست که به پارچه توری شباهت پیدا کرده است. نقاشی های خانه بروجردی زیر نظر دو هنرمند بزرگ و نامدار نقاشی ایران در دوره قاجاریه یعنی مرحوم میرزا ابوالحسن غفاری کاشانی ملقب به صنیع الملک (بنیانگذار اولین مدرسه نقاشی در ایران) و برادرزاده اش مرحوم میرزا محمد خان غفاری کاشانی (کمال الملک) ترسیم و طرح های گچبری خانه نیز با نظارت این دو استاد بزرگ تهیه و به انجام رسیده است.
ب-بخش اندرونی
اندرونی خانه بروجردی، خود شامل دو قسمت است:
1- قسمت جنوبی که دارای یک حیاط مرکزی و تالار بزرگ پذیرایی مزین به آینه کاری است و در دو طرف تالار بالاخانه هایی ساخته شده که رو به داخل تالار باز می شوند. ضمنا در اطراف تالار بزرگ اطاق های گوشواره بنا شده است، کلیه درهای این بخش از عمارت با استفاده از روش فواره کاری ساخته شده و در آنها از شیشه الوان استفاده شده است. اطاق های سر تا سر ضلع غربی این قسمت از اندرونی با قسمت شرقی حیاط بیرونی فصل مشترک دارند. قسمت جنوبی که در سنوات قبل از کل مجموعه تفکیک و به صورت خانه جداگانه ای درآمده بود اخیرا توسط سازمان میراث فرهنگی کشور از مالکین آن خریداری شده و انشاءالله پس از تمام تعمیرات به قسمت بیرونی منضم و مرتبط شده و مجموعا در معرض بازدید علاقمندان گذاشته خواهد شد.
2-قسمت شمالی که عبارت است از یک حیاط خلوت و اطاق پنج دری ساده و صندوق خانه و نشیمن و یک سرداب بزرگ که این سرداب در حقیقت طبقه تحتانی تلار بزرگ قسمت جنوبی اندرونی است.
این قسمت در مالکیت یکی از احفاد مرحوم بروجردی است و خرید و منضم نمودن آن به کل مجموعه، در دستور کار میراث فرهنگی کشور قرار دارد.
به طور کلی خانه بروجردی از نظر طرح و معماری و قدمت و تزئینات نقاشی و گچبری جزء نقایس آثار تاریخی می باشد که قسمت بیرونی آن در سال 1353 توسط دولت خریداری و طی شماره 1082 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
تاکنون مرمت قسمت های مختلف و استحکام بخشی قسمت های عمده خانه و تثبیت نقاشی به وسیله کارشناسان و استادکاران اداره میراث فرهنگی کاشان انجام و بعضی از الحاقات غیر اصولی که درطول سال ها در این بنای ارزشمند صورت گرفته بود، به صورت اولیه بازسازی شده است و در حال حاضر نیز مرمت و بازسازی تزئینات بی نظیر آن در دست انجام می باشد و کارگاه های زری بافی و مخمل بافی که بنا به ضرورت در این خانه راه اندازی شده است، قریبا به محل کارگاه هنرهای سنتی میراث فرهنگی کاشان که در یک بنای قدیمی در کنار برج و باروی عصر سلجوقی کاشان، در خیابان ملا فتح الله آماده شده است، انتقال یافت. نقشه طبقه همکف و زیرزمین ها و طبقه دوم و همچنین دورنمای خانه در انتهای مبحث آمده است.
لازم به ذکر است که در ساخت بناهای قدیمی این شهرستان از 9 نوع طاق و قوس استفاده شده است که چند نمونه از این نوع قوس ها عبارت بودند از: قوس واریخته، قوس هلالی، قوس نیم روز، قوس شاخ بزی که هر کدام از این نوع قوس های در قسمت های مختلف بنا مورد استفاده قرار می گرفته است.
نحوه ساخت و برپا کردن این نوع طاق ها با یکدیگر متفاوت می باشد. به عنوان مثال طا ق های ساخته شده از قوس های واریخته از 6 طرف ساخته می شده است ولی در طاق های ساخته شده با قوس هایی شاخ بزی ابتدا و انتهای طاق را ابتدا با استفاده از گچ و خاک یک ردیف می ساخته اندو بعد روی آن را یک ردیف آجر چینی می کردند و ادامه کار را از یکی از کناره های طاق شروع می کرده اند و تا انتها ادامه می داده اند.
بنابراین در این نوع طاق از دو طرف ساخته می شده است.
همچنین در اکثر قریب به اتفاق خانه ها از انواع رسم بندی از نوع ساده گرفته و در بعضی از خانه ها من جمله خانه بروجردی ها از نوع بسیار زیبا و دیدنی استفاده شده است. مقرنس زیباترین عنصر تزئینی می باشد که برای پوشاندن گوشه ها، یا زیر پوشش اصلی طاق ها به عنوان تزئین به صورت سقف کاذب و یا روی دیوارها در قسمت بالا و یا سر ستون ها با مصالح مختلف ساخته شده است در ساختن مقرنس ها استادکاران همه ذوق و هنر خود را در به وجود آوردن هر چه بیشتر به کار برده اند.
انواع مختلف مقرنس هایی که در بناهای قدیمی دیده می شود عبارتند از:
1- مقرنس جلوه آمده 2-مقرنس لانه زنبوری
3- مقرنس معلق 4-مقرنس های روی هم
انواع خانه ها:
همانطور که گفته شد سابقه معماری خانه قدیمی ترین مورد معماری بوده که از عصر حجر شروع می شود و ساختمان های دیگر فرع بر آن است. در ایران بنابر شرایط آب و هوایی در نقاط مختلف، خانه های متفاوتی را داریم. در شمال خانه های گالی پوش، در غرب ایران خانه های ایوان دار، در مناطق گرمسیر خانه های ایوان دار و صفه دار و در نقاطی دیگر با توجه به ویژگی های محلی، ساخته شده اند.
در بعضی از مناطق روستایی ایران، خانه های دارای یک صفه هستند. فضاهای این خانه شامل یک ایوان سرپوشیده و یک اتاق تنوردار می شود.
همین نوع، بیشتر در غرب ایران، به صورتی دیگر ساخته شده است. کل خانه ترکیبی از چند اتاق است، اتاق کشیده به نام طنبی یا هنجه که تنور آن نیز در آن قرار می گیرد، اتاق عروس و بهترین اتاق که در وسط قرار گرفته و دارای تزئینات مختلی است. این اتاق محل پذیرایی نیز بوده است و در تابستان در ایوان سرپوشیده جلوی آن می نشینند. کنور یا مخزن یا انبار، اتاق دیگر آن بوده است. انواع وسایل مورد نیاز مثل چیلو یا سیلو برای ذخیره گندم، خمره، تاپو، بستو و چیزهای دیگر را در آن جای می دادند.
فضاهای مشاهده شده بخشی از فضای یک خانه شهری چهار صفه را تشکیل می دهند. صفه یا چفته به معنی خمیده یا طاقدار بوده است و در خراسان فضای سرپوشیده را می گفتند، نمونه ای شبیه به آن را در کاخ نیشابور در فضای مرکزی که به عنوان حیاط بوده است مشاهده می کنیم.
این خانه ها در تابستان خنک بوده، و در زمستان نیز سرما و برف ساکنین این آن را اذیت کرده است. در واقع فضای مرکزی عملکرد حیاط را داشته است. خانه های چهار صفه در نقاط مرکزی ایران به خصوص دروازه، ساخته شده اند.
چهار صفه به صورت صلیبی در مرکز است و چهار گوشه آن اتاق ها قرار می گیرند، در یکی از نمونه های مشاهده شده از ورودی کوچه، مستقیما به درون خانه راه نداشته است. مهمانخانه از راهرو راه داشته و در انتهای راهرو آشپزخانه جای می گرفته است. اتاق ها مردم وار و اندازه آنها در حدود 3 گز (20/3 سانتی متر) بوده است. در داخل نشیمن دو لابه یا گنجه و بخاری و انواع طاقچه تعبیه شده بودند. در انتهای صفه و رو به حیاط و باغچه، فخرمدین (یا شبکه ای آجری) عنصر جدا کننده بوده است. در داخل حیاط باره بند یا طویله سرباز و مستراح جای داشتند.
در سی و شش کیلومتری شهر یزد، در محلی به نام همت آباد، قلعه ای قدیمی قرار داشت. خیابان های آن دوازده متری بوده و دور تا دور آن خیابانی کمربندی می چرخید. در اینجا نیز خانه ای چهار صفه و زیبا ساخته شده بود. خانه دارای دو حیاط بود،بعد از در اصلی، کرباس و در دو طرف آن یک مغازه و هیزم خانه قرار داشتند. دور تا دور حیاط فضاهای مختلف قرار می گرفتند، در پشت مغازه دو اتاق و آشپزخانه جای داشتند و سپس وارد چهار صفه می شدیم. بادگیری هوای مناسب را به داخل هدایت می کرد و در یکی از صفه ها اجاقی نیز تعبیه شده بود.
قدمت خانه های چهارصفه به قبل از اسلام باز می گردد. گسترش دیگر این نوع خانه به صورت کوشک (مثل کوشک های باغ ها) بوده است . در باغ جهان نما نمونه خوبی از آن را داریم، کاملترین نوع آن در هشت بهشت اصفهان مشاهده می شود.
با بزرگ شدن ابعاد خانه چهار صفه و گسترش فضاهای آن قادر به پوشاندن فضای وسط نبودند و این فضا تبدیل به حیاط شده است. در طرح جدید در دو طرف حیاط صفه و دو طرف دیگر، اتاق ها قرار گرفته اند.
در تخت جمشید خانه ای تقریبا با همین نقشه را داریم که در دو طرف حیاط آن ایوانچه و در دو طرف دیگر اتاق قرار دارند.
مشابه همین خانه ها در فاصله ای بسیار دور در شهر کاشان مشاهده شده است.
همانطور که گفته شد، در خانه های متکاملتر، ارسن خانه شامل اندرونی، بیرونی، باربند، حیاط وباغچه، انواع اتاق ها (سه دری و پنج دری) تالار، تهرانی، راهروها و فضاهای دیگر می شده است. این عناصر در سه نظام پیمونی بزرگ، پیمون کوچک و خرده پیمون طراحی شده اند.
در خانه با پیمون بزرگ ترکیب فضاها به این صورت است:
از هشتی خانه دو راهرو یکی به فضای اندرونی و یکی به بیرونی راه داشته است، در فضای بیرونی سفره خانه، اتاق مهمان و حیاط و در اندرونی دور تا دور حیاط، اتاق های سه دری تهرانی، تالار و تزر، حمام و آشپزخانه قرار می گرفته اند.
شکل حیاط در خانه با پیمون بزرگ از تناسب طلایی به دست می آمده است. ابعاد خانه در پیمون بزرگ 48*48 متر بوده است.12 بررسی روابط متقابل بین فضاهای مختلف این نوع خانه ها خیلی جالب است. به طور مثال آشپزخانه در مکانی قرار داشته که هم به اتاق مهمان و هم به اتاق های داخلی نزدیک باشد. ابعاد در و پنجره در پیمون بزرگ یک گز تا دو گز و دو گره بوده است. از نمونه های بسیار زیبای آن می توان از خانه نواب صفوی در یزد نام برد.
خانه با پیمون کوچک خانه ای ارزان و راحت بوده است. حیاط آن را نیز با تناسب طلایی می گرفتند. ابعاد آن 32*32 متر بوده و نمونه موجود آن خیلی فراوان است. ترکیب آن چیزی شبیه به خانه با پیمون بزرگ بوده که در وسط آن دو سه دری و یک پنج دری قرار می گرفتند. اتاق مهمان در بیرونی خانه می باشد. ابعاد در و پنجره در پیمون بزرگ 14 الی 16 گره است.
در نظام خرده پیمون خانه کوچک و درویشانه بوده و دو تا سه اتاق داشته است و در عین حال دارای اندرونی نیز بوده است.به نظر من این خانه ها زیباتر از خانه های با پیمون بزرگ هستند. در آنها حداکثر استفاده از سانت به سانت زمین شده است. در اینجا سه دری ها به پنج دری تبدیل شده و دارای تالار و تهرانی نیز می باشد و راهروها در کنار تالار قرار نمی گرفتند. در بیرونی خانه نیز اتاق و تالار قرار داشتند. ورودی بیرونی و اندرونی از آن جدا بوده است. در خرده پیمون عرض درها 92 سانتی متر بوده است.
ساده ترین وسیله گرم کننده در خانه های روستایی تنور است که معمولا در میان اتاق بزرگ خانه جای دارد و درست در بالای آن خیشوره با کلاه فرنگی کوچکی در طاق به چشم می خورد.
پس از اینکه تنور تافته شد پختن نان آغاز می شود و در پایان (اگر زمستان نباشد) دیگ بزرگ آش را در درون آن و روی خلوارهای آتش بار می کنند و اغلب کرسی های بزرگی روی آن می گذارند و افراد خانواده پیرامون آن گرد می آیند. در بعضی از روستاها به جای تنور از "کرونو" با کوره برای پختن نان استفاده می کنند.
کوره نانوایی را در زمین می کنند و در زیر آن هواکشی می سازند که علاوه بر کشاندن هوا به کوره برای کشیدن خاکستر و خلوار هم به کار می آید. پس از اینکه کوره تافته شد آتش درون آن را خارج می کنند و سنگریزه با کلوخه های کوچکی را که قبلا در آن ریخته بودند به جای می گذارند و چانه خمیر را بی آنکه پهن کنند روی آن می چینند و در کوره را به گل می گیرند، پس از اندک زمانی نان مغز پخته و برشته ای چون کیک حاضر می شود.
بخاری دیواری را درست نمی دانیم از چه زمانی در ایران معمول بوده ولی وجود آن در کهن ترین خانه هایی که تاکنون بر جای مانده (به خصوص خانه های عصر صفوی) به نحوی پرداخته و درست و مسلم است و این نکته را تایید می کند که ساختن بخاری دیواری در خانه ها سابقه طولانی داشته است.
ساختمان بخاری های دیواری ایران درست همانند کوره است زیرا اجاق یا آتشدان بخاری مانند کوره هواکشی است که گاهی برای کشیدن خاکستر نیز از آن استفاده می شود. در بالای بخاری نقاب یا کرنه ای به چشم می خورد. که مانع پخش شدن دود در اتاق می باد و در طاق آتشدان سوراخ دودکش قرار گرفته ولی دودکش بخاری های ایرانی (بر خلاف سایر بخاری ها) مستقیم نیست و درست در روی آتشدان زانو و خمی دارد که مانع بازگشتن دود می شود و نیز محفظه ای که در ته دودکش تعبیه شده نمی گذارد که دوده داخل دودکش در اجاق و آتشدان بریزد.
در کمرگاه دودکش تاوه ای کار می گذاشتند، تا بتواند دود و هوا را تنظیم کند. و ضمنا پس از گرفتن آتش و سوختن هیزم آن را می بستند، تا از خاکستر شدن پیش گیری کند. دسته تاوه معمولا با مجسمه های کوچک پرندگان (بیشتر خروس) تزئین می شده که بعضی از آنها شاهکارهایی از هنر فلزکاری به شمار می آید.
ساختن خن یا تون در گرمابه ها بسیار کاری دقیق بوده و شایسته است مقابله جداگانه ای درباره آن نوشته شود. ولی اصول ساختمان آن، یک هواکش مستقیم و افقی و دودکش هایی افقی مارپیچ است که در زیر کف حمام به صورت گربه رو ساخته شده. نخست خن را با هیزم فراوان می تابند در این هنگام دودکش عمودی مستقیم باز است. پس از اینکه آتش گرفت دودکش عمودی اصلی را می بندند تا دود شعله آتش در گربه روها بچرخد و کف گرمابه را گرم کند و دودکش عمودی در گرمابه های کوچک منحصر به یک میله اصلی و یک میله فرعی است ولی در گرمابه های بزرگ گاهی چهار تا شش میله دودکش به چشم می خورد که جز دو تای اصلی بقیه به منظور منتشر ساختن گرما در کف صحن و شاه نشین ها ساخته می شود.
حال که با نحوه ساخت خانه و معماری آن و محیط و اجزای آن آشنا شدید لازم می دانم در اینجا راجع به مصالح ساختمانی و نحوه ساخت خانه و نحوه مرمت و نگهداری ابنیه تاریخی بحث کنیم:
در ساختن ابنیه خشتی معمولا خشت های گلی به همراه مصالح دیگری به کار می روند تا به این ترتیب نقاط ضعف خاص این مصالح برطرف شود. از جمله این مواد و مصالح می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) چوب: این ماده زمانی در ابنیه خشتی مورد استفاده قرار می گیرد که مقاومت خوب در مقابل نیروهای کششی و خمشی لازم باشد.
ب) حصیر: افزودن حصیرهایی که از برگ درخت خرما ساخته شده اند به این ماده در پخش و تقسیم نیروهای فشاری در سازه های سنگین بسیار موثر است.
پ)تسمه های نی: از تسمه های نی به صورت زنجیر در داخل سازه استفاده می شود که مهار داخلی سازه را بر عهده می گیرند.
ت) خشت پخته: معمولا در پوسته خارجی بنا به حفاظت آن از باد و باران مورد استفاده واقع می شود.
ث)سنگ: در پی و در قرنیزهایی که باید در برابر آن مقاوم باشند مورد استفاده قرارمی گیرد.
معمولا در اندودی گل، که از نظر الیافی بسیار غنی است، در تزیین سطحی دیوارهای خشت خام استفاده شده است؛ از جمله این مواد الیافی می توان کاه و پشم شتر و سبوس برنج را نام برد. این اندود غالبا به سرعت فرسایش می یابد و باید به صورت مدام ترمیم شود.
به هر صورت، در این ابنیه از اندودهای مقاومتر مثل گچ و آهک نیز به صورت اندود استفاده شده است، ولی استفاده از این مواد برای اندود بنا، ممکن است عواقبی در پی داشته باشد، از جمله اینکه امکان دارد مواد و مصالح بخش داخلی دیوارها از طریق درزهای اجتناب ناپذیر مورد تهاجم عوامل فرساینده قرار گرفته باشند، بی آنکه در قشر مقاوم خارجی عارضه ای به چشم می آید. به هر صورت، ارائه روشی منطقی برای بررسی و مراقبت در چنین مواقعی کار آسانی نیست.
اشاره ای به سازه های معماری سنتی ایران (دیوارها و جداره ها)
دیوارها را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف)دیوار باربر: ضخامت این دیوارها معمولا از دیوارهای غیر باربر بیشتر است و بسته به نوع مصالح مورد استفاده برای دیوار، ضخامت آن متفاوت می شود. برای مثال، ضخامت دیوارها باربر آجری حداقل 35 سانتیمتر و ضخامت دیوارهای خشتی باربر حداقل 80 سانتی متر است. بار سقف معمولا به دیوارهای باربر، و از طریق آن به پی و زمین انتقال می یابد.
به) دیوار غیر باربر: این جداره ها که معمولا به اسپر معروف اند، بسته به نوع مصالح، ضخامت های متفاوت می یابند، مانند دیوار آجری که حداقل 11 سانتیمتر و در سطوح کوچکتر به 5 سانتیمتر می رسد.
در دیوارهای سراسری باربر در فواصلی معین از جرز یا پایه استفاده می شود که مقاومت دیوار را بیشتر می کند. در مواردی برای ایجاد فضای وسیع تر، به جای دیوار باربر از ستون استفاده می شود و این ستون ها دارای مقاطع مختلفی از قبیل، دایره و مستطیل اند.
در اجرای دیوارها معمولا از جزر و پایه باربر را با اسپر یک جا نمی سازند، زیرا نشست پایه ها با دیوارها فرق دارد. ابتدا پایه اجرا می شود و پس از نشست لازم، اسپرها به توسط هشت و گیر به پایه یا دیوارهای باربر ساخته شده متصل می شوند.
معمولا در مواقعی که بارها یکنواخت بر دیوار وارد نمی شود، امکان ترک در فصل مشترک نقاط تحت فشار (بار) با سایر نقاط وجود دارد و برای رفع این مشکل دیوار را در قسمت هایی که بارگذاری نشده اند با طاقچه و رف سبک می کنند.
نمونه ای از پوشش های معماری سنتی
پوشش معماری سنتی ایران با توجه به آب و هوا و اقلیم های مختلف، معمولا در دو نوع مسطح و منحنی اجرا می گردد.
عوامل اجتماعی و سوانح
مانند جنگ، مهاجرت و آتش سوزی،
عوامل تخریب مربوط به شیوه خاص زندگی ماشینی
مانند تاسیسات بنا از قبیل فاضلاب، کانال کشی و غیره.
عوامل تخریب مستقیم به وسیله مردم و حکام وقت
از جمله می تواند به تخریب حصارها و خندق ها با هدف گسترش شهرها، تخریب بناهای عظیم به منظور استفاده از مصالح آنها و همچنین استفاده نادرست از ابنیه قدیمی، استقرار مردم در واحدها و مجموعه های قدیمی و دخل و تصرف شدید و نابهنجار در آنها، حفاری ابنیه به منظور گنج یابی، اقدامات بدون مطالعه و برنامه ریزی افراد خیر به منظور تعمیر، تغییر فشار آبهای زیرزمینی بر اثر حفر چاه های عمیق و پمپاژها.
از جمله این تخریب ها می توان به خانه بروجردی ها اشاره کرد. متاسفانه در زمان قبل از قبل انقلاب این خانه تحت اجاره افراد نامسئول بوده که باعث تخریب گچ بری ها و نقاشی های ساختمان شده است.

خانه آل یاسین
این خانه در اواسط قرن 13 هجری در حقیقت در دوران بازسازی و آبادی مجدد کاشان به پس از زمین لرزه معروف 192 ه. ق در محله پشت مشهد و در بافت صفویه کاشان و در منطقه ای به نام گذر آقا (میدان امام خمینی امروزی) شکل گرفته است. معروفیت محله مذکور به گذر آقا به علت زندگی گروهی از علما و سادات حسنی کاشان در این محله بوده است.
خانه آل یاسین به دستور فتحعلی شاه قاجار و به احترام مرحوم حاج سید محمد تقی حسینی پشت مشهدی که از مراجع بزرگ و علمای معروف نیمه اول قرن سیزدهم در کاشان بوده است برای وی ساخته است. حاج محمد تقی که در محاورات عمومی مردم کاشان و به خصوص اهالی محله پشت مشهد، به عنوان ناطق سید خطاب می شده است. معاصر مرحوم ملا احمد نراقی و در زمره علمایی بوده است که عالم معروف جهان اسلام یعنی مرحوم شیخ مرتضی انصاری حجت الله علیه برای دیدار و مباحثه با این مرد دانشمند و فقیه معروف اسلامی کاشان به این شهر سفر کرده و چندین ماه در اینجا متوطن بوده است.
حاج محمد تقی در سال 1258 هجری قمری فوت نموده و در جبهه شمالی صحن ؟ تاریخی حبیب بن موسی به خاک سپرده شده است و مقبره وی نیز دارای تزئینات نقاشی بسیار نفیس و هنرمندانه و آئینه کاری می باشد و جز یکی از آثار ارزشمند هنری و تاریخی است.
خانه مورد بحث علاوه بر محل زندگی سید، محل تدریس او نیز بوده و پس از فوت ایشان خانه مذکور به فرزندش میرزا مهدی و سرانجام در نیمه قرن 14 هـ. ق به یکی از نوادگان سید به نام میرزا نظام الدین مجتهد پشت مشهدی رسید. زمانی که نام خانوادگی برای افراد مشخص گردید و صدور شناسنامه متداول شد وی نیز نام خانوادگی آل یاسین را برای خود و فرزندانش انتخاب کرد.
میرزا نظام الدین آل یاسین که آخرین فرد عالم و مجتهد تبار سید پشت مشهدی است در خانه مورد بحث زندگی می کرده است.
نامبرده از علمای معروف متاخر کاشان و جز پنج نفر فقهایی بوده است که در دوره اول نمایندگی مجلس شورای اسلامی ملی پس از مشروطیت از منطقه کاشان به مجلس راه یافته است.
در سال 1375 خانه تاریخی آل یاسین به وسیله هیات امنا بازسازی خانه های قدیمی کاشان خریداری و به شهرداری کاشان واگذار گردیده است و تعهدات و احیا آن در نیمه اول سال 1376 تقریبا به اتمام رسیده.این خانه در سنوات اخیر توسط شهرداری کاشان مرمت و موردبازدید علاقه مندان قرار گرفته است بازدید از این خانه در همه ساعات روز میسر می باشد البته از دید آسیب شناسی این بنا به علت کاربری جدید آن بسیاری از قسمت های بنا ناچارا آسیب هایی را متحمل شده است و مسائلی از قبیل بخاری و سیم های تلفن و … مسائلی است که بر پیکره معمارانه بنا آسیب وارد می کند که البته عدم استفاده از آن نیز امکان پذی نمی باشد. برخی از قسمت های بنا نظیر هشتی آن به خاطر کاربری جدید کاملا از شکل سابقش فاصله گرفته و درهای شیشه ای جدید جایگزین پنج دری و سه دری های سابق شده. بسیاری از درهای آن به دلیل مسائل محرمانه شهردای بسته است که برای بازدید هم باز نمی شود. این خانه جزو خانه هایی است که کاربری آن به طور بسیار وسیعی پیکره بنا را تحت الشعاع قرار داده و از دید معماری آسیب بسیاری متحمل شده چون کاربری جدید آن به رغم تمام تلاش ها برای حفظ اصالت و شخصیت خانه بسیار متفاوت، کاربری سابق آن به عنوان یک خانه است.
جای دادن بخش های اداری در دل این بنای سنتی آن هم بنایی مثل شهرداری که الزاما مکان های خاصی با معیارهای متفاوت با یک خانه می طلبد در کنار اینکه اشخاص استفاده کنند از آن کاملاً ممکن است مانند کسانی که در اداراتی نظیر میراث فرهنگی کار می کنند به ارزش والای این بنا به عنوان یک اثر تاریخی و جایگاه آن در گذشته و تاریخ کشور توجه نداشته باشند.

ای دریغا که جان جانان رفت
مهر آفاق مهر کرد غروب
ازجفای اجل رادمردی زشهر کاشان رفت
اون که همواره می گشود ز لطف
اون که بی ارج بود بهر خدمت خلق
سمیع حضرت خلیل ا…
روح پاکش سوی بهشت برین
سال فوتش را نوشت کلک طباع

مایه راحت دل و جان رفت
شهریار دیار احسان رفت
از هجوم خزان گلی پرعطر زد و پرپرشد زگلستان رفت
گره از کار بی نوایان رفت
دائم به رنج حرمان رفت
عامری پیشوای خانان رفت
سه اردیبهشت شادان رفت
مایه آبروی کاشان رفت

حروف ابجد 1327 ش

فهرست مطالب
موقعیت شهرستان کاشان 1
معماری مسکونی ایران و سبک خانه سازی در شهرهای مختلف 3
– گوناگونی معماری مسکن در ایران 3
– درونگرای معماری مسکونی 4
سردر 16
هشتی 18
راهرو 20
– اقلیم گرم و خشک (فلات مرکزی) 20
در خانه های اینگونه مناطق: (اقلیم گرم و خشک- فلات مرکزی) 22
حیاط 24
حیاط یا میانسرا 30
بادگیر: 34
نحوه ساخت بادگیر 35
طارمه 41
اتاق 42
سه دری 43
پنج دری 44
تالار 44
آشپزخانه 45
نورگیری از سقف 46
جهت سازی در بناهای مسکونی کاشان: 48
بخش تابستان نشین 49
بخش زمستان نشین 50
الف) بخش بیرونی 51
ب-بخش اندرونی 52
اندرونی خانه بروجردی، خود شامل دو قسمت است: 52
انواع خانه ها: 55
در خانه با پیمون بزرگ ترکیب فضاها به این صورت است: 58
اشاره ای به سازه های معماری سنتی ایران (دیوارها و جداره ها) 62
دیوارها را می توان به دو دسته تقسیم کرد: 62
نمونه ای از پوشش های معماری سنتی 64
عوامل اجتماعی و سوانح 64
خانه آل یاسین 65

1 – صادق شهمریزادی،"شهرنشینی در هزار پنجم ق. ق" در نظری اجمالی بر شهرنشینی و شهرسازی در ایران به کوشش محمد یوسف کیانی، 1365 ص 5-12
2 – عزت الله نگهبان، "شهرنشینی، در هزاره چهارم تا هزار اول ق. م" در محمد یوسف کیانی، همان ص 23-50)
و صادق شهمیرزادی، "اشاره ای بر پیش از تاریخ دامغان" در بناها و شعر دامغان، مجموعه مقالات، تهران، نقشر فضا، 1368 ص 100-85)
3 -یورت، پاورقی صفحه 41
4 – مستطیل طلایی: یا تناسب طلایی مستطیلی است که درون 6 ضلعی رسم می شده است و اندازه آن (217m یا 3.4*4.m ) است.
5 – هرنو، روزنی گرد یا چند وجهی در سقف برای نورگیری بوده است.
6 – دربعضی خانه های ابیانه اتاق های زمستانی در طبقه همکف دارای حداقل بازشو می باشند.
7 -چولان از چوب های نی مانند ساخته شده است.
8 – سته از شاخه ای نخل بوده است.
9 -بحرینی از نوعی نی های خیلی باریک و ظریف ساخته می شده است.
10 -این بخش از اطلاعات از آقای آسیابی اخذ شده است.
11 -در نمونه های برداشت شده شکل های ترکیبی زیر نیز مشاهده شده اند:
– صندوقخانه – هفت دری- سه دری
– دالان- پنج دری- صندوقخانه
– صندوقخانه – یک دری -صندوقخانه- اتاق
این ترکیب به صورت خطی که موازی حیاط با عمقی و گاهی ترکیبی از هر دو شکل می باشد.
12 -و یا مساحتی برابر این اندازه دارند (مجموع مساحت اندرونی، بیرونی و نارنجستان)
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1

69


تعداد صفحات : 70 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود