بهداشت روان در جمهوری اسلامی ایران
دستاوردها و نیازها
واژه های کلیدی
بهداشت روان، تاریخچه، بلایای طبیعی
مقدمه
جمهوری اسلامی ایران کشوری پهناور با مساحت بیش از 1648000 کیلومتر مربع است و شامل 28 استان، 282 بخش، 724 قریه، و بیش از 2260 روستا است. جمعیت بیش از 60 میلیون نفر تخمین زده می شود با 4/50 درصد زیر سن 19 سال و 4/4 درصد بالای 65 سال. میزان رشد جمعیت 41/1 درصد می باشد. روند شهرنشینی رو به افزایش است تو 4/60 درصد جمعیت در مناطق شهری و 6/39 درصد در مناطق روستایی سکونت دارند. شهرهای بزرگ گسترش می یابند و تنها در تهران (پایتخت) ، بیش از 11 میلیون نفر زندگی می کنند. زبان رسمی کشور فارسی است و 6/99 درصد از جمعیت مسلمان هستند. شاخص های بهداشت عمومی در کشور بهبود یافته است و نیل به این دستاوردها مدیون سیستم مراقبت بهداشتی اولیه (PHC) می باشد. گسترش شبکه بهداشتی توسط نیروهای محلی به دور افتاده ترین نقاط کشور میسر شده و تغییرات عمیقی در برقراری و تداوم بهداشت جامعه بدنبال داشته است. مراقبت های بهداشتی نیز به دلیل افزایش منابع انسانی و توزیع مناسب آن بهبود یافته است. تعداد پزشکان در مقایسه با 47373 پزشک در سال 1369 به 90000 رسیده و تعداد تخت های بیمارستانی از 55368 تخت در سال 1358 به 96148 تخت در سال 1376 افزایش یافته است. خدمات سرپایی نیز در 65 کلینیک دولتی و 328 کلینیک خصوصی ارائه می شود.
در حال حاضر 735 روانپزشک مشغول به کار هستند و سالانه حدود 50 روانپزشک جدید فارغ التحصیل می شوند. 3/1 تخت روانپزشکی برای هر 10000 نفر وجود دارد که از متوسط منطقه ای (8/0 برای 10000 نفر) بالاتر و از آمار 6/3 در آمریکا و 3/9 در اروپا بسیار پایین تر است. 25 دکترای روانشناسی بالینی، بیش از 389 کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و 5000 کارشناس روانشناسی نیز، وجود دارند.
تاریخچه خدمات بهداشت روان
برای خدمات بهداشت روان در ایران، می توان چهار دوره قایل شد. دوره اول که تا سال های 1320 ادامه یافت و دارالمجانین ها با شرایط بسیار نامناسب در تهران، همدان شیراز و اصفهان وجود داشتند. دوره دوم از سال های 1320 یعنی هنگامیکه دانشکده پزشکی در کشور تاسیس، و روانپزشکی به عنوان شاخه ای از طب مدرن منظور شد، آغاز گردید. تاسیس بیمارستان های دانشگاهی جدید و تدریجا ایجاد و رشد دپارتمان ها و بیمارستان های روانپزشکی و آموزش دستیاری روانپزشکی در سالهای 1340، حداقل در شهرهای بزرگ، منجر به بهبود مراقبت های ارائه شده برای بیماران روانپزشکی شد.
در سومین دوره که سال های 1350 را شامل می شد، تلاش هایی در جهت دستیابی به مراقبت های بهداشت روان جامع، توسط انجمنی برای توانبخشی معلولین و خدمات بهداشت روان جامعه صورت گرفت. این امر توسط اولین معاونت وزارت بهداشت و تامین اجتماعی انجام شد. وزارت متبوع اقدام به یک سری پژوهش های همه گیرشناسی و تاسیس تعدادی بیمارستان و مراکز روانپزشکی جدید در نقاط مختلف کشور نمود و آغاز به آموزش سطح بندی شده در روانپزشکی و روانپرستاری کرد. این برنامه های آموزشی و تحقیقاتی، پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، در انستیتو روانپزشکی تهران ادغام شد. چهارمین دوره از مهر ماه 1365، هنگامیکه برنامه ملی بهداشت روان (NPMH) توسط یک تیم چند رشته ای (MULTIDISCIPLINARY) از متخصصین طرح و توسط دولت پذیرفته شد، آغاز گردید. استراتژی اصلی، ادغام فعالیت های جدید در یک سیستم مراقبت های بهداشتی اولیه کارآمد بود.
ادغام بهداشت روان در سیستم مراقبت های بهداشتی اولیه
از سال 1367 تا 1369 یک پیش مطالعه (Pilot study) موفق در شهرکرد و شهررضا در مرکز جمهوری اسلامی ایران انجام شد که نشانگر افزایش قابل ملاحظه دانش بهداشتکارها و بهبود مهارت های بیماریابی در مقایسه با مناطق شاهد بود متعاقب آن، حرکت هایی در کشور صورت گرفت که منجر به گسترش سریعتر برنامه شد. برخی عوامل که منجر به این تسریع شدند، عبارت بودند از :
* ایجاد واحد سلامت روان در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
* اعلام بهداشت روان به عنوان نهمین جزء مراقبت بهداشتی اولیه
* تشکیل کمیته مشورتی بهداشت روان کشوری که اعضای آن هیئت علمی دانشکده های پزشکی بودند.
* تهیه آیین نامه های آموزشی برای تمام سطوح ارائه بهداشت (1367)
* بازنگری ها و کارگاه ها درباره برنامه کشوری (1370) و متدولوژی تحقیقات بهداشت روان (1372)
* بزرگداشت سالانه هفته بهداشت روان در مهر ماه از سال 1364
* ارتقاء آگاهی سایر کارکنان بهداشت از طریق کارگاه ها، سمینارها و کنفرانس ها
* ارتقاء آگاهی عمومی در مورد بهداشت روان از طریق رسانه ها.
دستاوردها
توسعه دوازده ساله طرح ادغام بهداشت روان در مراقبت های بهداشتی اولیه منجر به بهبود بسیار زیاد در استقرار سرویس های بهداشت روان شده است. تعداد مراکز بهداشتی بخش ها که در آن طرح ادغام انجام شده در سال 1380 به 234 مرکز افزایش یافت (84% از مراکز در دسترس). تعداد مراکز بهداشتی شهری و روستایی که در آن طرح ادغام بهداشت روان در PHC انجام شد، به 2417 مرکز (54 درصد از مراکز موجود) رسید. تعداد خانه های بهداشت که در آن بهداشت روان در سیستم PHC ادغام شد، به 10000 افزایش یافت (70 درصد خانه های بهداشت موجود). علاوه بر این تعداد افراد در نواحی روستایی که توسط این طرح پوشش داده شدند به 15626729 نفر (63 درصد) و در مناطق شهری به 4568301 نفر (8/10) و در مجموعن به 20195130 نفر (1/30 درصد) بالغ شده است.
ارزیابی
سنجش مداوم فعالیت های بهداشت روان از طریق اخذ گزارش منظم و آنالیز آماری و ویزیت های دوره ای از شبکه توسط متخصصین مسوول در استان ها و اداره مرکزی در تهران، صورت می گیرد. با این وجود از ارزیابی مستقل نیز استقبال می شود. چنین ارزیابی مستقلی توسط دفتر منطقه ای سازمان جهانی بهداشت در شرق مدیترانه در سال 1374 انجام پذیرفت. پژوهش، مشتمل بود بر بازرسی شبکه و جمع آوری اطلاعات از 266 بهورز و خانه بهداشت، 91 پزشک عمومی و مراکز بهداشت روستایی و 737 خانواده که در مجاورت مناطق روستایی که برنامه های بهداشت روان اجرا می شد، ساکن بودند این پژوهش همچنین مشتمل بود بر مطالعه ای روی اختلالات روانپزشکی در کار پزشکی عمومی و مسیر ورود به درمان. مطالعه دیگری در استان خراسان مشخص کرد که 2/72 درصد از بیمارانی که برای اولین با در فاز آغازین طرح غربالگری شدند، از بیماری های تشخیص داده نشده ای برای حداقل 3 سال رنج می برده اند، این امر نشان گر آن است که چنین ادغامی جهت پیشگیری ثانویه می تواند مفید باشد. جالب است متذکر شویم که درنگاهی دیگربه مطالعات درمانی، نشان داده شد که مراجعه به درمانگرهای سنتی بعنوان اولین گام جهت درمان، از 2/40 درصد در سال 1369 به 1/14 درصد در 1377 و 6/15 درصد درسال 1379 تغییر کرد. گرچه این یافته ها مربوط به یک منطقه نبودند، اما می توانند بازتابی از یک تغییر جهت درمسیر درمانی بسوی درمان به موقع باشد.
حیطه های نیاز
در یک جامعه با تغییرات سریع مثل جمهوری اسلامی ایران، که حتی ساختار دموگرافیک پایه با دوازده سال قبل قابل قیاس نیست، دنبال کردن اولویت ها وخط مشی های قبلی مناسب نیست. از سال 1380 بحث هایی به نفع بازنگری بنیادی NPMH یا درحمایت از آن به همان صورت که بوده، انجام شد. دیدگاه واقع بینانه تر این است که اولین NPMH رادست نخورده وبعنوان یک بیانیه نگاه داریم، اما سرفصل های جدیدی بنا به نیازهای پیدا شده به آن بیافزاییم . بدین ترتیب بجای گردهمایی های رسمی و وقت گیر برای بحث درمورد یک موقعیت جدید، مناسبتر به نظر می رسد. چنین کمیته های هدفمندی میتوانند حمایت هایی از جامعه و متخصصین رشته های ویژه (مالی یا بصورت عضوپذیری) دریافت کنند و مسوول ایجاد طرح ها و برنامه های کوچکتر باشند.
این برنامه های کوچکتر می توانند به تنه اصلی NPMH به عنوان پیوست هایی افزوده شوند. دراین روش هم تداوم برنامه تضمین می گردد و هم به نیاز های جدید بطور کارآمدی پرداخته می شود. مشروح برخی نیازهای جدید در ذیل آمده است:
تداوم ادغام
ادغام بهداشت روان در سیستم مراقبتهای بهداشتی اولیه PHC نیاز به تداوم استقرار در نواحی روستایی کشور دارد، 37 درصد از جمعیت روستانشین، هنوز تحت پوشش نیستند و تکمیل این امر تا 5 سال آینده قابل دسترسی است.
بهبود کیفیت ارائه خدمات
این مساله یک اولویت می باشد. حساسیت غربالگردی توسط مراقبین بهداشتی اولیه پایین است سیستم ارجاع، خصوصا در سطوح مرکزی تر به طور موثر کار نمی کند. سیستم خود را به طور عمده محدود به بیماریابی موردی و درمان کرده که برای فایق آمدن بر این نارسایی ها، فعالیت های زیر مورد نیاز هستند:
بازآموزی، بهورز، پیش بینی دمان داروی رایگان یا حداقل یارانه ای ، بازآموزی کارکنان در سطوح مرکزی تر (خصوصا درجهت بهبود نگرش آنها به ارائه خدمات معطوف به جامعه)، پیش بینین سرویس های روانپزشکی رابط (liaison) در مراکز پزشکی عمومی و برقراری ارتباط های کاری بین سیستم PHC و بخش خصوصی، جهت اطمینان از تداوم مراقبت.
سازمانهای غیری دولتی (NGO) که تعداد آنها در حال افزایش است، می توانند در این امر درگیر شوند.
بهداشت روان شهری
گسترش سریع شهرنشینی نیاز به توجه به مناطق شهری را ضروری می سازد. PHC در مناطق شهری چندان قوی نیست. بهورز تنها در مناطق روستایی فعالیت دارد و در مناطق شهری بخش خصوصی که گرایش جامعه نگر مناسبی ندارد، قدرت زیادی را دارا می باشد.
در یک پیش مطالعه (Pilot Study) بجای بهورز از داوطلبین محلی استفاده شد، این تجربه محدود بود نیاز به گسترش و حمایت دارد. به نظر می رسد در مناطق شهری طرح های جایگزین دیگری بتواند به صورت پیش طرح انجام شود. مثالی از چنین طرحی می تواند ایجاد مناطق تحت پوشش در اطراف بیمارستان های دانشگاهی با سرویس های روانپزشکی باشد. در این زمینه، تعدادی تجربیات پژوهشی مقدماتی در کشور انجام شده اما نیاز به پیش طرح های بیشتری می باشد. امکان درگیر کردن NGOها و بخش خصوصی نیز باید مد نظر باشد. در آینده، احتمال دارد ارائه خدمات بهداشت روان در شهرهای بزرگتر، شکل ناهمگون تری به خود بگیرد. این نکته قابل پذیرش است، اما برنامه بهداشت روان مناطق شهری باید اهداف مشخصی را دنبال کند و این امر از طریق هدایت، هماهنگ سازی و تقویت به این فعالیتهای متمایز، امکان پذیر است.
ارتقاء بهداشت روان
گرچه در طرح اصلی برنامه کشوری بهداشت روان NPMH استراتژی هایی برای ارتقاء بهداشت روان در یک سطح عمومی منظور شده، ولی ما در حال حاضر به طرح های اختصاصی بیشتری جهت ارتقاء بهداشت روان نیاز داریم. پیش از این تلاش هایی در جهت افزایش آگاهی عمومی و بهبود نگرش جامعه به بهداشت روان، صورت گرفته بود. از سال 1364 آخرین هفته مهر ماه را به بهداشت روان اختصاص دادند که بزرگداشت آن در کشور برگزار می شود. بعنوان مثال، در طی هفته بهداشت روان در سال 1380، 245 گروهمایی و سمینار بهداشت روان و 4100 جلسه آموزشی برگزار شد و اخبار گسترده ای در خلال هفته از رادیو تلویزیون و سایر رسانه ها پخش شد. چنین فعالیت هایی باید در جهت اهداف تعیین شده تری شکل داده شوند که در برگیرنده کل جامعه و گروه های در معرض خطر ویژه با ابزارهای لازم برای فایق آمدن بر شرایط پراسترس، باشد که این خود به طور غیر مستقیم اقدامات حاصل از بهداشت روان را بهبود می بخشند.
بسیاری از طرح های عملی، می توانند در یک برنامه جامع بهداشت روان مدرسه ادغام شوند و برخی می توانند در پروژه شهر سالم که قبلا در تهران بررسی شده بود، ادغام گردند.
بهداشت روان در کودکان و نوجوانان
در دو دهه اخیر، تغییر زیادی در توزیع سنی جمعیت بسوی سنین کمتر پیش آمده است. بالطبع برنامه های بهداشت روان نیز نیاز به تغییر جهت مناسب دارد. در این زمینه چندین طرح دارای همپوشی انجام شده است. بعنوان مثال، برنامه های بهداشت روان مدارس آغاز شده اند. در دماوند، شهری با 250000 نفر جمعیت در 100 کیلومتری شمال تهران، یک پیش طرح در سال 1376 آغاز شد که هم دانش آموزان و هم والدین را در بر می گرفت. مداخله به نحو بارزی دانش و نگرش دانش آموزان و والدین آنها را نسبت به بهداشت روان بهبود بخشید، اعتماد به نفس دانش آموزان افزایش یافت و مشکلات آنها با والدین و آموزگاران کمتر شد، ترس از امتحان تخفیف یافت و تنبیه جسمی دانش آموزان و مدرسه گریزی خاتمه یافت و آزار جنسی وسیگار کشیدن کاهش یافت. این مطالعه یک مثال درمعیار کوچک است که نشان می دهد چگونه مداخله در مدرسه می تواند کمک کننده باشد. یک برنامه بهداشت مدارس جامع در دست تهیه و اقدام می باشد.
با توجه به آزار کودکان، بهداشت روان یک برنامه براساس پیشگیری از آزار کودکان و خشونت علیه زنان بامشارکت یونیسف و WHO آغاز کرد. سه پروژه تحقیقاتی برای تعیین وسعت مشکل بعنوان بخشی از روند ارزیابی نیازها، انجام پذیرفت. مجموعه متون آموزشی برای پزشکان عمومی و بهداشتکارها، برای جلوگیری از آزار کودکان تهیه شد و چهار کارگاه آموزشی با موضوع حقوق کودکان در چهار استان برگزار شد. در زمینه آزار کودکان و جنبه های مختلف آن، اعم از جسمی، جنسی و احساسی کماکان باید بیشتر کارکرد و قسمت اصلی فعالیت باید در ساختار برنامه بهداشت مدارس گنجانده شود.
سوء مصرف مواد
بدلیل عادت مصرف تریاک که از دیرباز در ایران وجود داشته است، همیشه فشار زیادی از طرف سیاست گذاران برای راهکارهای کاهش عرضه مطرح بوده است. در سال های 1360، فعالیت های کاهش تقاضا به نفع کاهش عرضه نادیده گرفته شد. کلیه فعالیت های جاری در زمینه کاهش تقاضا، از سال های 1370 شروع شده است. سابقا از دیدگاه مصرف کنندگان مواد بود. هنگامیکه مشخص شد چنین راه کاری موثر نیست، اولین برنامه ملی در زمینه کاهش تقاضا در سال 1373، آغاز بکار کرد. در همین سال، اولین درمانگاه سرپایی در یک مرکز بهداشت دولتی شروع به کار کرد. همزمان یک گروه خودیار معتادان گمنام (Narcotics Anonymous) با تعداد کمی عضو آغاز به کار کرد. که در حال حاضر بیش از 10000 عضو دارد.
همچنین قریب به 130 درمانگاه سرپایی و 300 تخت برای درمان معتادین در مراکز بهداشت دولتی در دسترس است. در همان زمان بسیاری از بازآموزی ها و کارگاه های آموزشی برای پزشکان، پرستاران و مددکاران اجتماعی براساس اهداف کاهش تقاضا برگزار شد. این همه ، در کنار تسهیل قوانین که توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزشی پزشکی انجام شد، منجر به درگیر شدن صدها پزشک در درمان مصرف کنندگان مواد شد. تخمین زده می شود که تنها در مراکز دولتی، سالانه حدود 60000 مصرف کننده مواد پذیرفته می شوند.
بر اساس اطلاعات جاری در زمینه مصرف مواد در کشور، تخمین زده می شود که 5/1 میلیون فرد وابسته به مواد وجود دارند. تریاک شایعترین ماده مصرفی با 37 درصد می باشد و پس از آن حشیش و هروئین به ترتیب با 21 و 19 درصد قرار دارند. میانگین سنی مصرف کنندگان مواد 33 سال است، در حالیکه میانگین سنی شروع مواد 22 سالگی است. درصد مصرف کنندگان تزریقی مواد 29 می باشد و عجیب نیست که 63% از افراد آلوده با HIV و AIDS در جمهوری اسلامی ایران سابقه مصرف مواد تزریقی داشته اند.
گرچه برنامه های درمانی تصویب شده جاری شامل رژیم های جایگزین نمی شوند، اما استراتژی های کاهش آسیب به زودی در برخی زندان ها آغاز می شوند. با توجه به پیشگیری اولیه، هم اکنون برنامه های متعددی در سطح جامعه در حال اجرا هستند که غالب آنها شامل مشارکت مدارس هستند. همچنین، رسانه ها بطور گسترده ای علیه مصرف مواد می جنگند و یک طرح اولیه برای ارزیابی امکان ادغام یک برنامه پیشگیری از اختلالات سوء مصرف در سیستم PHC در دست اجرا است.
بهداشت روان در بلایای طبیعی
جمهوری اسلامی ایران در معربض زمین لرزه و سیل قرار دارد. بلایای طبیعی موجب شمار بسیاری ناتوانی و مرگ می شوند و سالانه خسارات اقتصادی زیادی به بار می آورند.
عمده تاکید سیستم بهداشتی ما در گذشته معطوف به کاهش مرگ و میر و صدمات جسمی ناشی از بلایای طبیعی بوده است. در حال حاضر چنین حوادثی منبع قابل توجه استرس برای بازماندگان است و سبب عوارض پابرجا و جدی روانپزشکی می شود. اخیرا فعالیتهای مشترک وزارت بهداشت، درمان و آموزش پرشکی ، وزارت کشور و جمعیت هلال احمر منجر به یک سری برنامه های وابسته به سلامت، مشتمل بر بهداشت روان شده است.
متعاقب یک مطالعه جامع که تاثیر مواجهه با زمین لرزه بر سلامت روان و ارزیابی نیازهای بازماندگان و نجات یافتگان را مشخص کرده بود، یک برنامه ملی مداخلات بهداشت روان در بلایای طبیعی طرح شده است. متون آموزشی تهیه شد و اولین گروه امداد گران مطابق با آن آموزش داده شدند. به کارگیری طرح در سطح وسیع در مقیاس سال های آتی انتظار می رود.
پیشگیری اولیه
پیشگیری از خودکشی در چهار استان مورد مطالعه است. در سال های 1387 و 1379 دو کارگاه برای سازماندهی برنامه برگزار شد و پس از آن 15 کارگاه دیگر در اطراف شکل گرفت. ابزارهای آموزشی برای تمام سطوح آماده، و آموزش داده شد. پیش مطالعه انجام شده برای اولین بار در آینده نزدیک ارزیابی خواهد شد.
پیشگیری از وابستگی مواد قبلا توضیح داده شد. در آینده، پروژه های بیشتری درباره پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی و صرع مورد لزوم است. گرچه هم اکنون بخشی از آن توسط اقدامات پیشگیری بهداشت عمومی پوشش داده شده است.
تهیه قانون بهداشت روان
گرچه در حال حاضر قوانین مختلفی در مورد جنون و مشکلات مرتبط با آن وجود دارد ولی نیاز به یک قانون بهداشت روان مجزا حسی می شود که از طریق آن حقوق بیماران روانپزشکی ومراقبین آنها باوضوح بیشتری مشخص شده باشد. پیش از این با یک بازبینی جامع ازقوانین بهداشت روان درسراسر جهان و بویژه کشورهای اسلای توسط یک تیم چندرشته ای مشتمل بر کارشناسان سیستم قضایی، صورت پذیرفته است. طرح اولیه این قانون به پایان رسیده، امابرای اصلاحیه های آن زمان لازم است و سپس بایدمنتظر بود تا توسط قوه مقننه تصویب شود.
مطالعات هزینه
مسایل اقتصادی بهداشت در حوزه بهداشت روان درکشورهای درحال توسعه اهمیت بیشتری پیدا می کند. عاقلانه خواهد بود که در برنامه های بهداشت روانی جاری معیارهای هزینه – منفعت وهزینه- اثر بخشی نیز مورد مطالعه قرار گیرند وانجام چنین ارزیابی هایی در برنامه های آتی منظور شوند.
مشارکت بین المللی
ازسال های 1320 و 1330 جمهوری اسلامی ایران درهمکاری های منطقه ای و بین المللی درحوزه روانپزشکی نوین و بهداشت روان مشارکت داشته است. در اوایل سال های 1330 اولین مشاوره WHO از کشور بازدید کرده و گزار نمود که معدود سرویس های موجود نیاز به توسعه دارند. انجمن روانپزشکی جهانی یک بازدید کرده و گزارش نمود که معدود سرویس های موجود نیاز به توسعه دارند. انجمن روانپزشکی جهانی یک گردهمایی، همکاری های بین المللی گسترده ای را با WHO و تعدادی از دانشکده ها انجام داد. علاوه برآن بسیار از روانپزشکان ایرانی برای مطالعه به کشورهای مختلف در اروپا و شمال آمریکا رفتند.
دردهه 60، یک کنگره بین المللی روانپزشکی توسط انجمن روانپزشکان ایران در شیراز برگزار شدو در سال 1364، مشاور منطقه ای WHO دربهداشت روان شرق مدیترانه، از کشور بازدید کرد که در طی آن طراح اولیه برنامه کشوری بهداشت روان ایران توسط یک کمیته کشوری آماده شد. از آن پس جمهوری اسلامی ایران یک عضو فعال کلیه فعالیت های منطقه ای و برخی فعالیتهای جهانی برای توسعه بهداشت روان بوده است.
درسال 1366 یک گردهمایی داخلی درمورد توسعه برنامه های بهداشت روان در اصفهان برگزار شد سه گردهمایی داخلی دیگر نیز جهت ارزیابی نیازها (1377)، پیشگیری از خودکشی (1379) و پیش بینی داروهای اساسی (1379)، درتهران برگزار شد. برنامه کشوری بهداشت روان ایران دوبار توسط تیم کارشناسی WHO ارزیابی شده و اکنون درسطح بین المللی بعنوان یکی از موفقترین تجارب ادغام بهداشت روان در PHC شناخته شده است. درسال های اخیر، کارشناسان بهداشت روان ایران در تعدادی از فعالیتها که توسط WHO حمایت می شوند، در کشورهای مختلف منطقه شرکت کردند ودر کنار همکاران خود در این کشورها در توسعه بهداشت روان موثرواقع شدند. مهمترین فعالیت از این نوع ، یک دوره سه ماهه در افغانستان در سال 1375 بود. کارشناسان جمهوری اسلامی ایران وپاکستان این دوره را برگزار کردند که در طی ان 10 پزشک در افغانستان آموزش داده شدند. فعالیت هایی مشابه نیز در جمهوری یمن و سودان انجام شد که آخرین آنها مشاوره با سودان در سال 1380 توسط همکار مرحوممان دکتر داود شاه محمدی بود.
خلاصه
توسعه بهداشت روان در جمهوری اسلامی ایران با توجه ویژه به ادغام بهداشت روان در سیستم مراقبتهای بهداشتی اولیه شرح داده شده است. دستاوردهایی که تا کنون حاصل شده است و حیطه نیازها مورد بحث واقع شده است.
1
1