خانواده
اهمیت خانواده
نگاه اجمالی
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت می کند از محیط خانواده است و حتی تاثیرپذیری فرد از سایر محیطها می تواند نشات گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.
عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوه های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بی نهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار می دهند.
خانواده و اهمیت آن در دوره کودکی
نوزاد در خانواده به دنیا می آید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز می کند. در این کانون اولیه اولین تاثیر و تاثرات متقابل آغاز می شود و کودک کم کم در فرآیند رشد و اجتماعی قرار می گیرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد. بیشتر طرحواره ها و شناختهای کودک از خود ، اطرافیان و محیط در این دوران شکل می گیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش می کند نیازهای او را برآورده سازد.
کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تامین نمی شوند به انواع مشکلات مبتلا می شوند. مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها ، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع می شود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی می شود. سخت گیری زیاد والدین یا بی توجهی آنها ، یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیر منطقی او ، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد. سلامت خود خانواده ، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که می تواند محیط خانواده را سالمتر سازد، بسیار حائز اهمیت است.
اهمیت خانواده در دوران نوجوانی
نیازهای مرحله نوجوانی دوران حساس است. بطوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبه های جسمانی و روانی در فرد اتفاق می افتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران ، استقلال طلبی نوجوان در خانواده است. نوجوان می خواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده می کند و به گروه همسالان نزدیک می شود.
در صورتی که خانواده در این دوران به کارکردهای اساسی خود آشنایی نداشته باشد و همچنین با ویژگیهای دوران نوجوانی آشنا نباشد، نخواهد توانست عملکرد تربیتی خود را به نحو احسن ایفا نماید. و چه بسا که اقدامات نادرست از سوی خانواده ، فضای نامناسب موجود در خانواده و غیره ، بیشتر و بیشتر نوجوان را از محیط خانواده دور ساخته و در صورتی که خانواده در گذشته نیز کارکرد تربیتی خود را به شیوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگی فکری کاملی برخوردار نباشد با گرایش به زمینه های ناسازگارانه مثل عضویت در گروههای افراطی و سایر زمینه ها مشکلات فردی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد.
سخت گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و همچنین سهل گیری و آزاد گذاری آنها فرزند را موجودی سرکش ، طغیانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از این گذشته این دوران ، دوران الگو گیری و همانند سازی و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این اهمیت بسزایی دارد. هابز معتقد است که بسیاری از نوجوانان پریشان حال و آشفته به خانواده هایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا و بیگانه اند. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفق و افراد فعال اجتماعی از داخل خانواده های سالم بیرون آمده اند و افراد ناسالم پرورش یافته خانواده های ناسالم هستند.
اهمیت خانواده = سلامت خانواده
انحرافات خانواده ، عدم سلامت روانی خانواده ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تاثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع می شوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع می کنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده های آن وابسته است.
لامارک و لوپله و دیگران ، خانواده را مهمترین کانونی می دانند که جامعه از آن تغذیه می کنند. به این ترتیب فرد در کنار تاثیری که از اجتماع خود می پذیرد با توشه ای که از خانواده خود دریافت کرده است محیط پیرامون خود را تحت تاثیر قرار می دهد. چنین تاثیراتی علاوه بر مسائل پیرامونی جزئی بلکه بر مسائل کلان اقتصادی – اجتماعی و سیاسی یک جامعه نیز نقش دارند. به این ترتیب به نظر می رسد که اصلاح یک جامعه ، پیشرفت و ترقی آن از جنبه های مختلف تاثیر اصلاح خانواده ، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش آنهاست.
خانواده درمانی
تاریخچه خانواده درمانی
تخصص و حرفه خانواده درمانی نسبتا جدید است و ظهور رسمی آن به دهه های 1940 ، 1950 و 1960 برمی گردد. در سال 1938 شورای ملی روابط خانوادگی شروع بکار کرد. در سال 1948 اولین اثر درباره زناشوئی درمانی توسط " بلامتیل من " منتشر شد و مطالعه خانواده های اسکیزوفرنیک توسط " لایمن " صورت گرفت.
در خلال سالهای 1950 تا 1959 " ناتان آکرمن " رویکرد روان تحلیلی را برای کار کردن با خانواده ها مطرح کرد و " بیتسون " مطالعه الگوهای ارتباط را در خانواده آغاز کرد و " کارل ویته " اولین کنفرانس را درباره خانواده درمانی در سی ایسلند ایالت جورجیا برگزار کرد. اولین نشریه در خانواده درمانی در سال 1961 منتشر شد و شبکه ساز خانواده درمانی در سال 1976 و انجمن خانواده درمانی (AFTA) در سال 1977 شروع به کار کرد.
در خلال سالهای 1980 تا 1989 شیوه های تحقیق در خانواده درمانی متداول شد و رهبران جدیدی در خانواده درمانی ظهور کردند که بسیاری از آنان زن بودند. از سال 1990 به بعد رشد عضویت متخصصان در انجمنهای خانواده درمانی چشمگیر شد. خانواده درمانی های متمرکز بر راه حل فراگیر شدند و بطور کلی جایگاه عمیق تری بین فنون درمانی حوزه روان شناسی پیدا کرد.
انواع نظریه های خانواده درمانی
رویکردهای نظری اصلی در حیطه خانواده درمانی عبارتند از: خانواده درمانی روان تحلیلی ، خانواده درمانی تجربیاتی ، خانواده درمانی شناختی رفتاری ، خانواده درمانی ساختی ، خانواده درمانی استراتژیک و خانواده درمانی متمرکز بر راه حل.
خانواده درمانی مبتنی بر روان تحلیلی
صاحبنظران اصلی آن ناتان آکرمن ، ویلیامسون ، لایمن واین و تئودور کیدز هستند که شیوه درمان آنها ریشه در نظریه فروید دارد. در این شیوه فرایندهای ناهشیار اعضای خانواده به یکدیگر مرتبط دانسته می شوند و اعتقاد بر این است که بایستی روی نیروهای ناهشیار که آسیب را بوجود آورده اند، کار کرد. نقش درمانگر یک معلم یا والد یا مفسر تجربه است. فنون درمانی عبارتند از: تحلیل رویا ، انتقال ، رویارویی ، تاریخچه زندگی ، تمرکز بر نقاط قوت.
خانواده درمانی تجربیاتی
نظریه پردازان عمده آن ویرجینیا سیتر ، کارل ویته کر ، فرد دوهل و … هستند که معتقدند مشکلات خانواده از سرکوب احساسات ، خشکی و انعطاف ناپدیری ، فقدان آگاهی ، مرگ عاطفی و استفاده بیش از حد از مکانیزمهای دفاعی ریشه می گیرد.
در این رویکرد خانواده درمانگر تلاش می کند انعطاف پذیری ، صمیمیت ، عزت نفس ، پتانسیل برای تجربه را در خانواده افزایش دهد و از فنون مجسمه سازی ، صحنه آرایی خانوادگی ، شوخی ، مصاحبه با عروسکهای خانواده ، هنردرمانی خانواده ، بازی نقش ، بازسازی خانواده و … استفاده می شود.
خانواده درمانی های رفتاری و شناختی _ رفتاری
نظریه پردازان عمده آن ویلیام مسترز ، ویرجنیا جانسون ، جوزف ولپه ، بندورا و … هستند. این شیوه درمانی بر اساس نظریه های رفتاری و شناختی معتقد است، رفتار از طریق پیامدها ابقا یا حذف می شود. رفتارهای نامناسب را می توان اصلاح کرد. همینطور شناختهای غیر منطقی را می توان اصلاح کرده و در نتیجه در تعامدات و رفتارهای زوجی یا خانوادگی تغییر ایجاد کرد.
درمانگر نقش یک معلم و متخصص تقویت کننده رفتارهای مناسب را بازی می کند. در این رویکرد از فنون درمانی تقویت منفی ، تعمیم ، خاموش سازی ، اقتصاد پته ای ، گریز ذهنی ، عبارات مقابله ای منطقی ، سرمشق دهی و … استفاده می شود.
خانواده درمانی ساختی
سالوادور مینوچین ، مونتالوو ، فیشمن ، روزمن و … نظریه پردازان اصلی این شیوه از خانواده درمانی هستند که کارکرد خانواده را متضمن ساخت خانواده ، زیر منظومه ها و مرزها می دانند. درمانگران نقشه خانواده را بطور ذهنی ترسیم می کنند و در پیاده کردن ساخت مناسب خانواده تلاش می کنند و در واقع همچون کارگردان تئاتر عمل می کنند. فنون درمانی عبارتند از: بازسازی ، الحاق ، تشدید پیامها ، مرزسازی و … .
خانواده درمانی های استراتژیک ، سیستمی و متمرکز بر راه حل
این سه رویکرد روش مدار و کوتاه مدت هستند که هر سه مرهون کار میلتون اریکسون می باشند و از میراث مشترکی برخوردارند. هدف ، شیوه کار و فنون مورد استفاده در این سه رویکرد مشابه یکدیگر است و از فنونی چون باز تعبیر ، کمرنگ کردن تعبیر و تفسیر ، تعیین تکالیف شاق ، تکیه بر فرایند سوالات حلقوی ، تمرکز روی راه حلهای فرضی ، تعیین کردن تشریفات و … استفاده می شود.
از نظریه پردازان استراتژیک جی هی لی ، ریچارد فیش و از نظریه پردازان سیستمی بوسکلو ، کارل تام و از نظریه پردازان متمرکز بر راه حل ایمسوبرگ و دیویس را می توان نام برد.
خانواده های نیازمند خانواده درمانی
خانواده هایی که از فرایند خانواده درمانی بهره می برند، عبارتند از: خانواده های دارای عضو معتاد یا بیمار روانی و همچنین خانواده های دارای عضو مبتلا به اختلالات جسمی که به نحوی روی کارکرد خانواده تاثیر گذاشته است ، خانواده های طلاق گرفته ، ازدواج مجدد کرده ، فوت یکی از اعضا ، خانواده های دارای مشکلات اقتصادی ، فرهنگی و … .
خانواده های دارای مشکل اغلب به صورت غیر مستقیم مثلا مشکلات تربیتی کودکان ، ناراحتی های روحی یکی از اعضا و یا تصمیم گیریها و کمک برای حل مشکلات سطحی تر به متخصصان مشاوره و روان شناسی مراجعه می کنند و در طول مشاوره های فردی نیاز به توجه به نقش خانواده در بروز مشکل شکل می گیرد و برحسب رویکرد درمانگر ، روند درمان تداوم می یابد.
کارکردهای خانواده
مقدمه
خانواده با وجود اینکه به عنوان اولین واحد اجتماعی شناخته می شود، ولی دارای پیچیدگیهای فراوانی است. بطوری که شناخت آن ، اهمیت آن و تاثیرات و کارکردهای آن بسیار مورد توجه صاحب نظران مختلف بوده است. بر این اساس همچنان که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است و به اهمیت آن در زمینه های مختلف فردی ، اجتماعی و غیره تاکید شده است، کارکردهای متفاوتی نیز برای آن ارائه شده است. بطوری که بسیار ساده انگارانه خواهد بود، تنها یک یا دو کارکرد برای آن معرفی می شود.
کارکرد زیستی و تولید مثل خانواده
وجود فرزندان در خانواده موجب استحکام خانواده می شود. شاید این کارکرد از جمله کارکردهایی است که تمام افراد چه صاحب نظر و غیره با آن آشنایی دارند. زن و شوهری که ازدواج می کنند، دیر یا زود منتظر تولد فرزند خواهند بود. هر چند ممکن است تفاوتهایی بین افراد مختلف ، فرهنگها و جوامع مختلف از لحاظ زمان بچه دار شدن و تعداد فرزندان و فاصله سنی آنها تفاوتهایی وجود داشته باشد. اما تولد فرزند بطور مشترک در تمامی فرهنگها ، جوامع ، طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی مورد توجه است.
امروزه در برخی جوامع به دلایل متعدد از جمله تعلیم و تربیت ، اقتصاد ، بهداشت و … محدود کردن تعداد افراد خانواده را مورد تاکید قرار می دهند. در جامعه ما موضوع کنترل موالید و تنظیم خانواده مورد توجه قرار گرفته و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به کمک وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف به تهیه و اجرای طرحهای مناسب در این راستا اقدام کرده اند.
کارکردهای تربیتی و آموزشی خانواده
یکی از وظایف اساسی خانواده علاوه بر دنیا آوردن فرزندان ، توجه به مسائل تربیتی آنهاست. خانواده با فراهم کردن محیط مساعد ، امکانات و شرایط مناسب و نظارت بر تربیت و آموزش فرزندان چنین کارکردی را مهیا می سازد. در گذشته و قبل از تاسیس مکاتب و مدارس تمام وظایف تعلیمی و تربیتی و ایجاد مهارتهای شغلی بر عهده خانواده بوده است. و کودکان و نوجوانان از طریق آموزشهای غیر رسمی و نزد پدران و مادران و افراد بزرگسال خانواده با آداب اخلاقی اجتماعی و همچنین حرف و مشاغل مختلف جامعه ، آشنا می شدند.
با توجه به شرایط فعلی زندگی بخصوص در جوامع پیشرفته و پیچیده مقداری از این کارکرد بر عهده مهد کودکها ، مدارس و دیگر موسسات آموزشی و تربیتی گذاشته شده است. با اینحال توجه به این نکته ضروریست که هیچ یک از این موسسات قادر نخواهند بود تاثیرات خانواده را به صورتی کامل داشته باشند. بر این اساس ضروریست خانواده ها سهم خود را در این وظیفه بخوبی رعایت نموده و بر اهمیت آن ازعان داشته باشند.
ارضاء و اقناع نیازهای جنسی به عنوان کارکرد خانواده
در هر جامعه ای تلاش می شود که مسائل و احتیاجات جنسی به علت نیروی کششی زیادی که دارند به صورتی تحت نظارت قرار گیرند، هر چند شیوه های متفاوتی را می توان از بین جوامع مختلف برای چنین کنترلی می توان مشاهده کرد. در هر حال در تمامی جوامع نقش اساسی و عمیق تشکیل خانواده در تامین نیازهای جنسی به شیوه ای سالم مورد تایید است. خانواده با تامین محیط سالم و مساعد و روابط مناسب ، چنین نقشی را ایفا می کند و از بروز مشکلات مرتبط با نیاز طبیعی جنسی جلوگیری می نماید.
کارکرد خانواده به عنوان تامین کننده سلامت جسمی و روانی اعضاء
از وظایف مهم خانواده تامین امنیت جسمی و روحی برای هر یک از اعضاء خانواده است. تا از این طریق سلامت و روحی آنها تضمین کند. تامین غذا ، بهداشت و جو مناسب عاطفی و روانی شرایط را بر رشد و شکوفایی افراد فراهم می سازد. بدیهی است در خانوادهایی که این کارکرد با مشکل روبروست، عدم تامین نیازهای تغذیه ای ، عدم رسیدگی به وضعیت بهداشتی و جسمی ، زمینه را برای ابتلا به انواع بیماریها فراهم می سازد.
از سوی دیگر عدم توجه به مسائل عاطفی افراد خانواده ، از جمله تامین نیازهای روانی آنها ، اعمال شیوه های ارتباطی مناسب ، آموزش شیوه های مواجهه با مشکلات افرادی که از لحاظ روانی در وضع نامناسبی قرار گرفته اند، تحویل جامعه خواهد داد. به این جهت لازم است تک تک افراد ابتدا در زمان تشکیل خانواده و بعد از آن در طول زندگی مشترک به نیازهای عاطفی روانی خود و بقیه افراد خانواده توجه داشته و به آموزش و کسب اطلاعات لازم در این زمینه ها رغبت نشان دهند.
تحقیقات نشان می دهد زوجهایی که سلامت روانی کافی ندارند، اغلب فرزندانی ناسازگار و ناسالم پرورش می دهند. مادران افسرده اغلب فرزندان افسرده دارند و افراد افسرده چه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی مواجه با مشکلات زیادی هستند. این مساله تنها به افسردگی ختم نمی شود، کلیه ناراحتیهای روحی چه ضعیف و چه خفیف در جو عاطفی خانواده انعکاس نامطلوبی دارد. خانواده مشکل دار در علت شناسی آسیبهای اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.
کارکردهای اقتصادی و اجتماعی خانواده
در اجتماعات سنتی خانواده این کارکرد خود را با کار و فعالیت اقتصادی مستقیم و آموزش و انتقال مستقیم مشاغل از والدین به فرزندان انجام می داد. امروزه با صنعتی شدن جوامع ، وضع به گونه ای تغییر یافته است و عمدتا چنین کارکردی به صورت غیر مستقیم اعمال می شود.
امروزه دیگر کمتر به چشم می خورد که مشاغل به صورت موروثی منتقل شوند، اما خانواده از لحاظ تامین شرایط و امکانات لازم برای جوانان خود به شیوه فعالیت اقتصادی آنها و گزینش شغل آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین خانواده با آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم فرآیند اجتماعی شدن فرزندان را فراهم ساخته ، میزان موفقیت در امور اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. خانواده های سالم معمولا فرزندانی دارند که روابط اجتماعی مناسب تری دارند، فعالیتهای مختلف اجتماعی دارند.
قانون حمایت خانواده
ماده 1 :
به کلیه اختلافات مدنی ناشی از امر زناشویی و دعاوی خانوادگی و امور مربوط به صغار از قبیل نصب و عزل قیم و ضم و امین در دادگاههای شهرستان و در نقاطی که دادگاه شهرستان نباشد در دادگاه بخش رسیدگی می شود رسیدگی به امور مذکور در تمام مراحل دادرسی بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی خواهد بود.
ماده 2 :
منظور از دعاوی خانوادگی دعاوی مدنی بین هر یک از زن و شوهر و فرزندان وجد پدری و وصی و قیم است که از حقوق و تکالیف مقرر در کتاب هفتم در نکاح و طلاق (منجمله دعاوی مربوط به جهیزیه و مهر زن ) و کتاب هشتم در اولاد و کتاب نهم در خانواده و کتاب دهم در حجر و قیمومت قانونی مدنی همچنین از مواد 1005 و 1006 و 1028 و 1029 و 1030 قانون مذکور و مواد مربوط در قانون امور حسبی ناشی شده باشد.
ماده 3 :
دادگاه می تواند هر نوع تحقیق و اقدامی را که برای روشن شدن استمداد از مددکاران اجتماعی و غیره به هر طریق که مقتضی باشد انجام دهد.
ماده 4 :
دادگاه هر یک از طرفین را که بی بضاعت تشخیص دهد از پرداخت هزینه دادرسی و حق کارشناسی و حق داوری و سایر هزینه ها معاف می نماید همچنین در صورت لزوم راسا وکیل معاضدتی برای او تعیین خواهد کرد. در صورتی که طرف بی بضاعت محکوم له شود محکوم علیه اگر بضاعت داشته باشد به موجب رای دادگاه ملزم به پرداخت هزینه های مذکور و حق الوکاله وکیل معاضدتی خواهد گردید. وکلا و کارشناسان مذکور مکلف به انجام دستور دادگاه می باشند.
ماده 5 :
دادگاه در صورت تقاضای هر یک از طرفین مکلف است موضوع دعوی را به استناد رسیدگی به اصل نکاح و طلاق به یک تا سه داور ارجاع نماید همچنین دادگاه در صورتی که مقتضی بداند راسا نیز دعوی را به داور ارجاع خواهد کرد. داوری در این قانون تابع شرایط داوری مندرج در قانون آیین نامه دادرسی نمی باشد. مدت اعلام نظر داوران از طرف دادگاه تعیین خواهد شد.
در صورت عدم وصول نظر مذکور تا پایان مدت مقرر دادگاه راسا رسیدگی خواهد کرد مگر این که طرفین به تمدید مدت تراضی نمایند یا دادگاه تمدید مدت را مقتضی تشخیص دهد.
تبصره : در صورتی که طرفین به تعیین داور تراضی نکرده یا داور خود را معرفی ننمایند دادگاه داور یا داوران را به ترتیب از اقربا یا دوستان یا آشنایان آنان انتخاب خواهد کرد هرگاه اشخاص مذکور از قبول داوری امتناع کرده یا انتخاب آنان از جهت عدم حضور در محل یا جهات دیگر میسر نباشد افراد دیگری به داوری انتخاب می شوند.
ماده 6 :
داور یا داوران سعی در سازش بین طرفین خواهند کرد و در صورتی که موفق به اصلاح نشوند نظر خود را در ماهیت دعوی ظرف مدت مقرر کتبا به دادگاه اعلام می نمایند. این نظر به طرفین ابلاغ می شود تا ظرف مدت ده روز نظر خود را به دادگاه اعلام نمایند در صورتی که طرفین با نظر داور موافق باشند دادگاه دستور اجرای نظر داور را صادر می نماید مگر این که رای داور مغایر قوانین موجد حق باشد که در این صورت ملغی الاثر می شود.
هرگاه یکی از طرفین به نظر داور معترض بوده یا در موعد مقرر جوابی ندهد یا رای داور مغایر قوانین موجد حق باشد دادگاه به موضوع رسیدگی نموده حسب مورد رای مقتضی یا گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.
ماده 7 :
هرگاه زن و شوهر دعاوی ناشی از اختلاف خانوادگی را علیه یکدیگر طرح نمایند دادگاهی که دادخواست مقدم به آن داده شده صلاحیت رسیدگی خواهد داشت و هرگاه دو یا چند دادخواست در یک روز به دادگاه تسلیم شده باشد دادگاه حوزه محل اقامت زن صالح به رسیدگی خواهد بود.
در صورتی که یکی از زوجین مقیم خارج از کشور باشد دادگاه محل اقامت طرفی که در ایران مقیم خارج از کشور باشد دادگاه محل اقامت طرفی را که در ایران است صلاحیت رسیدگی دارد و اگر طرفین مقیم خارج باشند دادگاه شهرستان تهران صلاحیت رسیدگی خواهد داشت .
تبصره : در مورد مذکور در این قانون اگر طرفین اختلاف ، مقیم خارج از کشور باشند می توانند به دادگاه یا مرجع صلاحیتدار محل اقامت خود نیز مراجعه نمایند. در این مورد هرگاه ذینفع نسبت به احکام و تصمیمات دادگاهها و مراجع خارجی معترض و مدعی عدم رعایت مقررات و قوانین ایران باشد می تواند ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ حکم یا تصمیم قطعی اعتراض خود را با ذکر دلایل و پیوست نمودن مدارک و مستندات آن از طریق کنسولگری ایران در کشور محل توقف به دادگاه شهرستان تهران ارسال نماید دادگاه به موضوع رسیدگی کرده و رای مقتضی صادر می کند و به دستور دادگاه رونوشت رای برای اقدام قانونی به کنسولگری مربوط ارسال می گردد.
ثبت احکام و تصمیمات دادگاهها و مراجع خارجی در مواردی که قانونا باید در اسناد سهلی یا دفتر کنسولگری ثبت شود و در صورت توافق طرفین یا در صورت عدم وصول اعتراض در مهلت مقرر بلااشکال است والا موکول به اعلام رای قطعی دادگاه شهرستان تهران خواهد بود.
ماده 8 :
در موارد زیر زن یا شوهر حسب مورد می تواند از دادگاه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نماید و دادگاه در صورت احراز آن موارد گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.
1 – توافق زوجین برای طلاق .
2 – استنکاف شوهر از دادن نفقه زن و عدم امکان الزام او به تادیه نفقه همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را وفا نکند و اجبار او به ایفا هم ممکن نباشد.
3 – عدم تمکین زن از شوهر.
4 – سو رفتار و یا سو معاشرت هر یک از زوجین به حدی که ادامه زندگی را برای طرف دیگر غیر قابل تحمل نماید.
5 – ابتلا هر یک از زوجین به امراض صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای طرف دیگر در مخاطره باشد.
6 – جنون هر یک از زوجین در مواردی که فسخ نکاح ممکن نباشد.
7 – عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال به کار یا حرفه ای که منافی با مصالح خانوادگی یا حیثیات شوهر یا زن باشد.
8 – محکومیت زن یا شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا منتهی به پنج سال یا بیشتر و بازداشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.
9 – ابتلا به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی زناشویی را غیر ممکن سازد.
10 – هرگاه زوج همسر دیگری اختیار کند یا تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید.
11 – هر یک از زوجین زندگی خانوادگی را ترک کند. تشخیص ترک زندگی با دادگاه است .
12 – محکومیت قطعی هر یک از زوجین در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون طرف دیگر باشد.
تشخیص این که جرمی مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقع طرفین و عرف و موازین دیگر با دادگاه است .
13 – در صورت عقیم بودن یکی از زوجین به تقاضای طرف دیگر همچنین در صورتی که زوجین از جهت عوارض و خصوصیات جسمی نتوانند از یکدیگر صاحب اولاد شوند.
14 – در مورد غایب مفقودالاثر با رعایت مقررات ماده 1029 قانون مدنی .
تبصره : طلاقی که به موجب این قانون و بر اساس گواهی عدم امکان سازش واقع می شود فقط در صورت توافق کتبی طرفین در زمان عده قابل رجوع است .
ماده 9 :
در مورد ماده 4 قانون ازدواج هرگاه یکی از طرفین عقد بخواهد از وکالت خود در طلاق استفاده نماید باید طبق ماده قبل به دادگاه مراجعه کند و دادگاه در صورت احراز تخلف از شرط گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.
ماده 10 :
اجرای صیغه طلاق و ثبت آن پس از رسیدگی دادگاه و صدور گواهی عدم امکان سازش صورت خواهد گرفت .
متقاضی گواهی عدم امکان سازش باید تقاضانامه ای به دادگاه تسلیم نماید که در آن علل تقاضا به طور موجه قید گردد. پس از وصول تقاضانامه دادگاه راسا یا به وسیله داور یا داوران سعی در اصلاح بین زن و شوهر و جلوگیری از وقوع طلاق خواهد کرد. هرگاه مساعی دادگاه برای حصول سازش نتیجه نرسد با توجه به ماده 8 این قانون گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد. دفتر طلاق پس از دریافت گواهی مذکور به اجرای صیغه طلاق و ثبت آن اقدام خواهد نمود.
هر یک از طرفین عقد بدون تحصیل گواهی عدم امکان سازش مبادرت به طلاق نماید به حبس جنحه ای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. همین مجازات مقرر است برای سردفتری که طلاق را ثبت نماید.
ماده 11 :
دادگاه می تواند به تقاضای هر یک از طرفین در صورتی که صدور گواهی عدم امکان سازش مستند به سو رفتار و قصور طرف دیگر باشد او را با توجه به وضع و سن طرفین و مدت زناشویی به پرداخت مقرری ماهانه متناسبی در حق طرف دیگر محکوم نماید مشروط به این که عدم بضاعت متقاضی و استطاعت طرف دیگر محرز باشد. پرداخت مقرری مذکور در صورت ازدواج مجدد محکوم له یا ایجاد درآمد کافی برای او کاهش درآمد یا عسرت محکوم علیه یا فوت محکوم له به حکم همان دادگاه حسب مورد تقلیل یافته یا قطع خواهد شد.
در موردی که گواهی عدم امکان سازش به جهات مندرج در بندهای 5 و 6 ماده 8 صادر شده باشد مقرری ماهانه با رعایت شرایط مذکور به مریض یا مجنون نیز تعلق خواهد گرفت مشروط به این که مرض یا جنون بعد از عقد ازدواج حادث شده باشد و در صورت اعاده سلامت به حکم دادگاه قطع خواهد شد.
ماده 12 :
در کلیه مواردی که گواهی عدم امکان سازش صادر می شود دادگاه ترتیب نگاهداری اطفال و میزان نفقه ایام عده را با توجه به وضع اخلاقی و مالی طرفین و مصلحت اطفال و معین می کند و اگر قرار شود فرزندان نزد مادر یا شخص دیگری بمانند ترتیب نگاهداری و میزان هزینه آنان را مشخص می نماید و نفقه زوجه از عواید و دارایی مرد و نفقه اولاد و مبلغ ماهانه مقرر در ماده 11 از نفقه زوجه از عواید و دارایی مرد یا زن یا هر دو و حتی از حقوق بازنشستگی استیفا خواهد گردید. دادگاه مبلغی را که باید از عواید یا دارایی مرد یا زن یا هر دو برای هر فرزند استیفا گردد تعیین وطریقه اطمینان بخشی برای پرداخت آن مقررمی کنددادگاه همچنین ترتیب ملاقات اطفال را برای طرفین معین می کند حق ملاقات با طفل در صورت غیبت یا فوت پدر یا مادر به تشخیص دادگاه با سایر اقربا خواهد بود.
تبصره 1 : اطفالی که والدین آنان قبل از تصویب این قانون از یکدیگر جدا شده اند در صورتی که به طریق اطمینان بخشی ترتیب هزینه و نگاهداری و حضانت آنان داده نشده باشد مشمول مقررات این قانون خواهند بود.
تبصره 2 : پرداخت نفقه قانونی زوجه و اولاد بر سایر دیون مقدم است .
ماده 13 :
در هر مورد حسب اعلام یکی از والدین یا اقربای طفل یا دادستان یا اشخاص دیگر تشخیص شود که تغییر در وضع حضانت طفل ضرورت دارد (اعم از این که قبلا تصمیمی در این مورد اتخاذ شده یا نشده باشد) و یا به طریق اطمینان بخشی ترتیب نگاهداری و حضانت طفل داده نشده باشد دادگاه پس از رسیدگی حضانت طفل به هر کسی که مقتضی بداند محول می کند و هزینه حضانت به عهده کسی است که به موجب تصمیم دادگاه به پرداخت آن می شود.
ماده 14 :
هرگاه دادگاه خانواده تشخیص دهد کسی که حضانت طفل به او محول شده از انجام تکالیف مربوط به حضانت خودداری کرده یا مانع ملاقات طفل با اشخاص ذیحق شود او را برای هر بار تخلف به پرداخت مبلغی از هزار ریال تا ده هزار ریال و در صورت تکرار به حداکثر مبلغ مذکور محکوم خواهد کرد.
دادگاه در صورت اقتضا می تواند علاوه بر محکومیت مزبور حضانت طفل را به شخص دیگری واگذار نماید. در هر صورت حکم این ماده مانع از تعقیب متهم چنانچه عمل او طبق قوانین جزایی جرم شناخته شده باشد نخواهد بود.
تبصره 1 : پدر یا مادر یا کسانی که حضانت طفل به آنها واگذار شده نمی توانند طفل را به شهرستانی غیر از محل اقامت مقرر در بین طرفین و یا غیر از محل اقامت قبل از وقوع طلاق و یا به خارج از کشور بدون رضایت والدین به فرستند مگر در صورت ضرورت با کسب اجازه از دادگاه .
تبصره 2 : وجوه موضوع این ماده و ماده 11 به صندوق حمایت خانواده که از طرح دولت تاسیس می شود پرداخت خواهد شد. نحوه پرداخت وجوه مذکور به اشخاص ذینفع طبق آیین نامه ای است که به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.
ماده 15 :
طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر خود می باشد در صورت ثبوت حجر یا خیانت یا عدم و لیاقت او در اداره امور صغیر یا فوت پدر به تقاضای دادستان و تصویب دادگاه شهرستان حق ولایت به هر یک از جد پدری یا مادر تعلق می گیرد مگر این که عدم صلاحیت آنان احراز شود که در این صورت حسب مقررات اقدام به نصب قیم یا ضم امین خواهد شد.
دادگاه در صورت اقتضا اداره امور صغیر را از طرف جد پدری یا مادر تحت نظارت دادستان قرار خواهد داد.
در صورتی که مادر صغیر شوهر اختیار کند حق ولایت او ساقط خواهد شد در این صورت اگر صغیر جد پدری نداشته یا جد پدری صالح برای اداره امور صغیر نباشد دادگاه به پیشنهاد دادستان حسب مورد مادر صغیر یا شخص صالح دیگری را به عنوان امین یا قیم تعیین خواهد کرد. امین به تشخیص دادگاه مستقلا یا تحت نظر دادستان امور صغیر را اداره خواهد کرد.
ماده 16 :
مرد نمی تواند با داشتن زن همسر دوم اختیار کند مگر در موارد زیر :
1 – رضایت همسر اول.
2 – عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی.
3 – عدم تمکین زن از شوهر.
4 – ابتلا زن به جنون یا امراض صعب العلاج موضوع بندهای 5 و 6 ماده 8.
5 – محکومیت زن وفق بند 8 ماده 8.
6 – ابتلا زن به هر گونه اعتیاد مضر برابر بند 9 ماده 8.
7 – ترک زندگی خانوادگی از طرف زن.
8 – عقیم بودن زن.
9 – غایب مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8.
ماده 17 :
متقاضی باید تقاضانامه ای در دو نسخه به دادگاه تسلیم و علل و دلایل تقاضای خود را در آن قید نماید. یک نسخه از تقاضانامه ضمن تعیین وقت رسیدگی به همسر او ابلاغ خواهد شد. دادگاه با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن فعلی و احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت در مورد بند یک ماده 16 اجازه اختیار همسر جدید خواهد داد.
به هر حال در تمام موارد مذکور این حق برای همسر اول باقی است که اگر به خواهد گواهی عدم امکان سازش از دادگاه به نماید.
هرگاه مردی با داشتن همسر بدون تحصیل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نماید به حبس جنحه ای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد همین مجازات مقرر است برای عاقد و سردفتر ازدواج و زن جدید که عالم به ازدواج سابق مرد باشند.
در صورت گذشت همسر اولی تعقیب کیفری یا اجرای مجازات فقط درباره مرد و زن جدید موقوف خواهد شد.
ماده 18 :
شوهر می تواند با تایید دادگاه زن خود را از اشتغال به هر شغلی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیت خود با زن باشد منع کند. زن نیز می تواند از دادگاه چنین تقاضایی را به نماید. دادگاه در صورتی که اختلالی در امر معیشت خانواده ایجاد نشود مرد را از اشتغال به شغل مذکور منع می کند.
ماده 19 :
تصمیم دادگاه در موارد زیر قطعی است و در سایر موارد فقط پژوهش پذیر می باشد.
1 – صدور گواهی عدم امکان سازش .
2 – تعیین نفقه ایام عده و هزینه نگاهداری اطفال .
3 – حضانت اطفال .
4 – حق ملاقات با اطفال .
5 – اجازه مقرر در ماده 16 .
تبصره : در مورد بندهای 2 و 3 و 4 این ماده هرگاه در وضع طفل یا والدین یا سرپرستی که از طرف دادگاه معین شده تغییری حاصل شود که تجدید نظر در میزان نفقه یا هزینه نگاهداری یا حضانت یا حق ملاقات با اطفال را ایجاب کند دادگاه می تواند در تصمیم قبلی خود تجدید نظر نماید.
ماده 20 :
طرفین دعوی یا هر یک از آنها می توانند از دادگاه تقاضا کنند قبل از ورود به ماهیت دعوی مسئله حضانت و هزینه نگاهداری اطفال یا نفقه زن را مورد رسیدگی فوری قرار دهد و قراری در این باره صادر کند دستور موقت دادگاه فورا به مورد اجرا گذاشته می شود.
ماده 21 :
مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش سه ماه از تاریخ صدور است در صورتی که ظرف مدت گواهی مذکور به دفتر طلاق تسلیم نشود از درجه اعتبار ساقط می گردد.
دفاتر طلاق پس از ارائه گواهی عدم امکان سازش از ناحیه هر یک از زوجین به طرف دیگر اخطار می نماید ظرف مهلتی که از یک ماه تجاوز ننماید برای اجرای صیغه طلاق و ثبت آن حاضر شود. در صورتی که ظرف مهلت مقرر حاضر نشود دفتر طلاق مکلف است حسب تقاضای یکی از طرفین طلاق را جاری و ثبت نماید.
ماده 22 :
هر کس با داشتن استطاعت نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تادیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع نماید به حبس جنحه ای از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.
تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت استرداد شکایت یا وقوع طلاق در مورد زوجه تعقیب جزایی یا اجرای مجازات موقوف خواهد شد.
ماده 23 :
ازدواج زن قبل از رسیدن به سن 18 سال تمام و مرد قبل از رسیدن به سن 20 سال تمام ممنوع است معذلک در مواردی که مصالحی اقتضا کند استثنائا در مورد زنی که سن او از 15 سال تمام کمتر نباشد و برای زندگی زناشویی استعداد جسمی و روانی داشته باشد به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه شهرستان ممکن است معافیت از شرط سن اعطا شود. زن یا مردی که بر خلاف مقررات این ماده با کسی که هنوز به سن قانونی برای ازدواج نرسیده مزاوجت کند حسب مورد به مجازاتهای مقرر در ماده 3 قانون ازدواج مصوب 1316 محکوم خواهد شد.
تبصره : در نقاطی که وزارت دادگستری اعلام می کند دفاتر ازدواج مکلفند علاوه بر مطالبه گواهینامه مذکور در ماده 2 قانون گواهینامه ازدواج مصوب سال 1317 گواهی صحت مزاج نسبت به عوامل یا بیماریهای دیگری که موجب بروز بیماری یا عوارض سو در اولاد و یا زوجین خواهد شد نیز مطالبه نماید. نوع عوامل و بیماری های مذکور را وزارت بهداری و وزارت دادگستری تعیین خواهند نمود.
ماده 24 :
رسیدگی به امور خانوادگی در دادگاه بدون حضور تماشاچی انجام خواهد گرفت .
ماده 25 :
اجرای احکام دادگاه به موجب آیین نامه ای است که از طرف وزارت دادگستری تهیه خواهد شد.
تبصره : در مورد وجوهی که به موجب حکم دادگاه باید ماهانه و مستمرا از محکومیت علیه وصول شود یک بار تقاضای صدور اجراییه کافی است و مامورین اجرا مکلفند عملیات اجرایی را مادام که دستور دیگری از دادگاه صادر نشده است ادامه دهند.
ماده 26 :
مقررات این ماده در مورد پرونده هایی که تا کنون منتهی به صدور حکم نهایی نشده است قابل اجرا خواهد بود.
ماده 27 :
آیین نامه اجرایی این قانون را وزارت دادگستری تهیه و پس از تصویب هیات وزیران به مورد اجرا خواهد گذاشت .
ماده 28 :
قانون حمایت خانواده مصوب سال 1346 و سایر مقرراتی که مغایر با این قانون است همچنین ماده 214 قانون مجازات عمومی از تاریخ اجرا این قانون ملغی است .
چگونه در خانواده احساسات خود را ابراز کنیم
انسان های زیادی در این دنیا وجود دارند که مشتاق آن هستند که به شما عشق بورزند و عشق شما را نیز به نوبه خود دریافت کنند. چرا کسی را انتخاب کنیم که به سادگی نمی تواند عواطف خود را بروز دهد و چرا وقتمان را روی کسی تلف کنیم که مدام مجبور باشیم به زور قلب او را باز کنیم و احساسات و عواطفش را از زیر زبانش بیرون بکشیم؟
غیرقابل دسترس بودن از لحاظ روحی، درجات متفاوتی دارد. همهٌ ما دیوارهایی دور خود بنا کرده ایم که ازنشان دادن قسمت هایی از وجودمان جلوگیری می کند. بخشی از ماموریت و هدف یک رابطه سالم نیز این است که بیاموزیم چگونه هر چه بیشتر از نظر روحی و احساسی باز و گشاده باشیم و بیشتر نیز اعتماد کنیم؛ اما واقعیتی که وجود دارد، این است که برخی از مردم آمادگی این را که با کسی ارتباط داشته باشند ندارند؛ زیرا از لحاظ روحی بیش از حد بسته اند. این دسته از مردم می بایستی به طورجدی التیام یابند؛ قبل از آن که توانایی و قابلیت آن را داشته باشند که عشق بورزند و عشق نیز دریافت کنند.
این نشانه های هشدار را در شناسایی فردی که از لحاظ روحی غیرقابل دسترس است، مدنظر داشته باشید.
1. نامزد یا همسرتان نمی تواند احساسات و عواطف خود رانشان دهد.
فایده رابطه با کسی که اصولاً نمی تواند احساسات خود را نشان دهد، چیست؟ چرا اصلاً آدم تنها نماند؟ اصولاً بر طبق تعریف، رابطه به معنای تاثیر و رفتار متقابلی است که بین دو انسان وجود دارد نه سعی و تلاش ازجانب یک فرد به منظور کنش متقابل با دیگری و کم کاری یا بی تفاوتی و عدم همکاری از جانب فرد دیگر. اگر نامزد یا همسرتان نمی تواند احساساتش را با شما در میان بگذارد، رابطه تان سطحی و در نهایت مایوس کننده خواهد بود و شما ناگزیر یک کنسروبازکن انسان خواهید شد که همواره سعی درباز کردن احساسات نامزد یا همسر خود دارید! این کار، وظیفه شما نیست بلکه وظیفه خود اوست. این حق مسلم شماست که از نامزد یا همسر خود توقع داشته باشید که بتواند احساسات و عواطف پایه ای و زیربنایی نظیر: خوشحالی، غم، یاس، هیجان و عشق را از خود بروزدهد. چنان چه او این قابلیت را نداشته باشد، بنابراین آمادگی برقراری رابطه با هیچ کس را ندارد.
به خاطر داشته باشید که: چیزی به نام فرد غیراحساسی وجود ندارد. همگی ما روزی کودکانی احساسی بودیم. آیا تا به حال کودکی را دیده اید که نتواند احساسات خود را بروزدهد؟ این امکان وجود دارد که فردی در کودکی از لحاظ احساسی تخریب شده باشد و قابلیت حس کردن و بروز عواطفش را از دست داده باشد؛ اما فرد غیرعاطفی اصولاً وجود ندارد.
2. نامزد یا همسرتان نمی تواند یا نمی خواهد که درباره احساساتش صحبت کند.
منظور از یک رابطه، فقط مجاورت با یک فرد نیست، بلکه مصاحبت و برقراری ارتباط نیز هست و این به معنای در میان گذاشتن احساسات، نظرات و نگرش های مختلف با نامزد یا همسرتان است و برای این مهم باید بتوانید با یکدیگر صحبت کنید. هیچ چیز برایم غم انگیزتر از این نیست که از کسی بشنوم: شوهرم نمی تواند احساسات خود را بیان کند. معمولاً دوست دارم در پاسخ به چنین افرادی بگویم که: پس چرا وانمود می کنی که رابطه ای درکار است. تنها واقعیتی که وجود دارد، این است که شما در یک خانه مشترک زندگی می کنید. اما هیچگونه ارتباطی با یکدیگر ندارید.
وقتی نامزد یا همسرتان از احساساتش با شما گفتگو نمی کند، به این معنا است که هیچ رابطه ای بین شما وجودندارد. تنها واقعیتی که وجود دارد، این است که شما فقط یک قرارداد زندگی مشترک دارید نه یک ارتباط.
همگی بارها شاهد بوده ایم که برای بسیاری ازمردم صحبت از احساسات، امری مشکل است. به خصوص اگر در کودکی به آنان آموزش داده شده باشد که احساسات خود را بروز ندهند؛ اما اگر نامزد یا همسرتان از این که حتی بیاموزد چگونه احساسات خود رابیان کند، امتناع می ورزد و یا اصولاً بسته است، رابطه تان دردناک خواهد بود. تنها با گفتگو و ارتباط است که زن و شوهر می توانند رابطه خود را به راستی متحول کنند. کتاب خواندن، کلاس رفتن، دوره دیدن ومشاوره ازدواج همه و همه روش های موثری هستند جهت آموختن این که چگونه با یکدیگر گفتگو کنیم. نکته ای که در این جا حایز اهمیت است، این است که می بایستی زن و شوهر هر دو روی این مشکل کار کنند.
3. نامزد یا همسرتان نمی تواند خود را رها کرده و به راحتی اعتماد کند.
برخی از مردم آمادگی و قابلیت داشتن یک رابطه سالم را ندارند، زیرا احساسات و عواطفشان کرخت است. این دسته از افراد ممکن است حتی سعی کنند تا این حالتشان را کنار بگذارند، اما نمی دانند چطور باید این کار را بکنند، ممکن است این قبیل افراد قبل از آن که شما را به درونشان راه دهند، لازم باشد که عمیقاً التیام یابند. هنگامی که صحبت از رابطه ای پردوام می رود، حسن نیت به تنهایی کاری از پیش خواهد برد. به این معنی که شما می بایست کسی را پیدا کنید که آمادگی و از همه مهم تر، تمایل همکاری جهت فروریختن دیوارها و حصارهای دفاعی خود را داشته باشد. در غیر این صورت، به یک مسابقه طناب کشی روحی کشیده خواهید شد که درآن همواره نامزد یا همسرتان را به سمت خود می کشید و او نیز شما را مدام پس می زند.
http://www.ettelaat.com/
پارادوکسهای سنت ومدرنیزم :
۲. ازدیدگاه اچتماعی نهاد خانواده ، سازوکار عینی پایش وزایش مرد سالاری وهژمونی مرد بر زن می باشد .تنفیذ وراهبری کارکردهای مردخواهانه ای همچون شوهرداری ، کودک آوری وکودک پروری ، وخانه داری از مهمترین وجوه تقسیم کارسه گانه خانوادگی است که همواره از سوی مردان مسلط بر جامعه وخانواده دنبال شده است .الگوهای مرد خواهانه ای نظیر تعداد وجنسیت فرزند خواهی، نوع پوشش کامل سر وروی زنان، نوع آموزش زنان وفرزندان، نحوه انتخاب همسر برای قرزندان دختر وپسر ، نحوه صرف اوقات فراغت ، احترام به بزرگان وشیوخ خانواده وعشیره .جامعه وانتخاب طرز تفکر دینی وشدت وحدت رعایت سلوک دینی و… از زمره خدماتی بود که تقدس خانواده را دوچندان میساخت .
3 . از دیدگاه اقتصادی نیز کمیت وتعداد خانواده از یکسو وکیفیت یا پسرزایی آنم از سوی دیگر دراقتصاد معیشتی وبسته دارای کارکردهای مطلوبی بود .میل به ازدواج زودهنگام وهمزمان با ورود به سن بلوغ اولین زمینه تشکیل خانواده وبهره گیری از حداکثر توان باروری وقرزند زایی است که موجبات قوام نسل واصل عشیره، افزایش نیروی کارجدید وتقویت قدرت اقتصادی واجتماعی در زیست بوم های کوچک عشیره ای وروستایی را فراهم می آورد .بر همین اساس مردان یا زنان نازا یا باصطلاح اجاق کورفاقد ارج وقرب لازم بوده وبر خلاف آن افراد دارای فرزند بویژه پسرزا ازقرب و اقتدارو تقدس بیشتری برخورداربودند .
4. از منظر دینی نیز خانواده علاوه بر اهمیت کمی در ایجاد فرصت افزایش تعداد لشکر مسلمین درمقابل کفار فرضی دردفاع از کیان وبیضه اسلام ، دارای اهمیت کیفی درافرایش فرصت برای تکثیر وگسترش اندیشه اسلامی نیز بود .به عبارت دیگرتضمین نمایش اقتدار دینی روحانیت ومتولیان دینی موکول به حفظ وگسترش خانواده بوده و در عین حال وجود آن زمینه عینی لازم برای پیشبرد هژمونی دینی وضرورت وجودی صاحبان دین واقتدار دینی بوده است .
خانواده نیمه مدرن: خانواده پاردوکسیکال!
با ظهور پدیده مدرنیزم وارداتی درکشور که از سالهای واپسین حکومت قاجار ودر دوران زایمان خود درعصر مشروطه ودر اوج آن با روی کار آمدن پهلوی اول رو به توسعه گذارد، بسیاری از نهادها ونماد های مدرنیزم بتدریج با نهادهای سنتی ودینی جامعه به چالش نشست ویکی ،دیگری را بر نمی تابید . با شکل گیری تاسیسات مدنی نوینی همچون مدارس ( که در تعقیب نخستین الگوی مدرسه نوین رشدیه بود) ، دانشگاهها ، دادگاههای مدنی و تصویب قوانین کیفری وجزایی نوین، سازمان های اداری وبروکراسی ، شناسنایی هویت های فردی با صدور شناسنامه ها وثبت ازدواج وطلاق بیرون از ید اقتدار سنتی دین و متولیان دینی، نهاد خانواده نیز دستخوش تغییرات اساسی گردید. بطوریکه وظایفی همچون آموزش، اشتغال ، تربیت ، همسر گزینی، هویت یابی و جامعه پذیری افراد خانواده از زیر سیطره پدر خارج وبه سایر نهاد های اجتماعی واگذار شد .در این شرایط به دلیل مقاومت متولیان سنت ودین از یکسو وناتوانی متولیان نوگرایی در پیشبرد موفق این فرایند ودرنتیجه فرسایشی شدن این روند ،یسیاری از نهادها وکارکردهای آن با شرایط پارادوکسیکالی روبرو گردید که بیشترین ناهنجاری هارا میتوان در نهاد خانواده ردیابی کرد .
1. الگوی ازدواج بعنوان خاستگاه اصلی تشکیل خانواده دستخوش تغییرات مهمی شده است .اولین تغییر مربوط به الگوی همسر گزینی است. امروزه میان ارزشهای والدین وفرزندان برای انتخاب همسر تفاوت وگاه تضاد های آشتی ناپذیری بروز کرده است .بطوریکه جوانان دیگر تن به ازدواج های فامیلی نمی دهند واز درون همسری یا ازدواج با خویشاوندان وعشیره مشترک سرباز میزنند . متغییر سن نیز اشکال متفاوتی بخود گرفته است .از طرفی جوانان در سنین جوانی (از نظر روانشناختی تا 24) به ازدواج روی نمی آورندومتوسط سن ازدواج به حدود 27 سال رسیده است واز طرف دیگر با افرادی ازدواج می کنند که کمترین فاصله سنی را با او دارند .عامل سن وفزونی سن شوهر نسبت به زن در ساختار سنتی مبین ومقوم اطاعت پذیری زنان واستحکام نسبی خانواده بوده است . علاوه بر این هویت فردی نیز در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای بدست آورده است چنانکه همسر گزینی به اقتدای هویت خانوادگی افراد صورت نمی گیرد .عواملی نظیر تحصیل، شغل، ثروت ودارایی، زیبایی وقابلیتهای فردی نسبت به عواملی چون آبروی خانوادگی، اسم ورسم ، تبار ومنزلت اجتماعی، تدین واخلاق دینی وسنتی از اهمیت بیشتری برخوردار گردیده است . امروزه بخصوص در اجتماعات نیمه سنتی- مدرن وشهرهای بزرگ، موضوع تعیین مهریه وچگونگی احقاق حقوق زن درصورت جدایی از شوهر از مهمترین مراحل فرایند همسر گزینی بشمار میرود .شکل افراطی ومرض گونه این فاکتور چنان است که همچون الگوی کلیدی اقتصاد سیاسی نظام سرمایه داری " پول- کالا- پول " زن همچنان بعنوان کالا در معادله" جهیزیه- دختر- مهریه " قرار گرفته وسنجیده میشود.
2. همسرگزینی سنتی با همه محدودیت هایش، در ساختار بسته مناسبات دختروپسر دارای کارکردی بود که درشکل نیمه مدرن آن ، فاقداین کارکرد شده وبه دلیل عدم شناخت کافی ولازم دختر وپسر از یکدیگر از یکسو واهمیت عوامل اقتصادی در سنجش وگزینش همسر از سوی دیگر نرخ طلاق وگسیختگی پیمان ازدواج بطورروزافزونیزیاد شده است . شناخت سطحی وبسنده کردن بسیاری از الگوهای ازدواج به زیبایی، پول وامکانات رفاهی همسر وهمچنین نبود امکان همنشینی هنجارمند وفارغ از انگها وتهمت های اجتماعی در ایجاد رابطه آشنایی ومراوده آزاد میان دختروپسر به صورتی آشکار وقانونمند به دلیل مقاومت ساختارهای دینی وسنتی در این نوع از مناسبات انسانی، منجر به تشکیل خانواده هایی می گردد که تنها تضمین پایداری آن گاه مهریه سنگین و ترس از عواقب اجتماعی واقتصادی برای زن ویا فرزندان حاصل طلاق میباشد .
3. همسرگزینی از عروسی تا گور با شکل نمادین لباس سفید عروسی در شروع وتن پوش سفید مرگ در پایان که بازمانده از ساختار کهنه وسنتی خانواده ایرانی است ، با مذموم شمردن واحتراز فراگیر از طلاق، چنان به انسداد وبن بست های خانواده ای به عنوان یک سیستم باز منجر شده است که دیگر کمتر خانواده ای در ایران امروز میتوان یافت که درمعرض نابسامانی، تشتت وستیز وستیزه جویی نباشد .شواهد مربوط به نرخ بالای طلاق در بین مهاجران ایرانی در سایر کشورها که زمینه های امنیت اقتصادی واجتماعی زنان را قراهم می آورند، گویای این مهم است که درصورتیکه امنیت اقتصادی واجتماعی زنان متاهل افزایش یابد، میل به جدایی در بین زنان وحتی مردان متاهل نیزبیشتر میشود .
4. ناهمسانی های ببار آمده در میان زن وشوهر در ساختار سنتی، راه بدیلی نیز پیش بینی کرده بود تادر صورت وقوع هر اشکالی در کارآمدی زن در خانواده برای حفظ منزلت وتقدس آن بجای طلاق ، همزمان با حفظ خانواده نخست ، باازدواج مجدد مرد وبه اصطلاح آوردن "هوو" کارکردهای خانواده قبلی زمینه تحقق می یافت . در اینجا اصل حفظ کیان وتقدس خانواده است که مجری آن مردان بوده اند. این الگوی جایگزین باوجودیکه دیگر امکان بروز ندارد وبه دلایل اقتصادی وفرهنگی بسیاری از مردان توان بهره گیری از آن را ندارند، در عین حال زمینه ذهنی وعینی حل بحرانهای دامنگیر وچاره ناپذیر خانواده های امروزین را نیز بدست نیاورده وبه دلیل اینکه هنوز به لحاظ فرهنگی، اقتصادی واجتماعی امکان طلاق برای همه خانواده های بحران زده وجود ندارد، امروزه خانواده ایرانی با مسایل عدیده ای روبرو است .
4.1. تقاضای روسپیگران در میان مردان متاهل رو به تزاید استوحداکثر مجازات این کار برای آنان انگ های اجتماعی نه چندان پر رنگ ولعابی است که بسیاری آنرا تجورز هم میکنند!
4.2. برخی از زنان ناراضی از شوهرانشان به اشکال مختلف به تامین نیازهای جنسی خود روی آورده واغلب به دلیل حکم سنگین مجازات آن بصورت سنگسار،به شکل پنهانی چنین می کنند .
4.3. فضای نامساعد تعامل وارتباط انسانی وعاطفی ضعیف میان این قسم ازهمسران، منجر به گسیخته شدن اهرم نظارتی خانواده ووالدین بر فرزندان شده وبسیاری از پدیده ها وآسیب های اجتماعی از قبیل فرارازخانواده، افت تحصیلی، کارکودکان، استعمال دخانیات در سنین نوجوانی، افسردگی های مزمن مادران ونوجوانان وجوانان این دست از خانواده هاو.. محصول عدم تناسب کارکردهای نوین مورد نیاز جامعه در ساختارهای سنتی خانواده ایرانی است .
5. خانواده امروزین ایران دیگر به الگوهای نسل پیش از خود وفادار نبوده وفرایند جامعه پذیری راعمدتا درمیان همسالان خود، رسانه های نوینی چون ماهواره ، اینترنت والگوهای زیست جوان امروزی در گستره جهانی جستجو کرده وبی تدبیر مسوولان امور آموزشی وتربیتی با نگاه گذشته گرا، با نگاهی به آینده بدنبال فروپاشی ساختارهای کهن اجتماعی، فرهنگی،فکری وسیاسی هستند .
بی سبب نیست که امروزه میتوان چنین ادعا کرد که نهاد خانواده دیگر نمی تواند کارکرد پاسداری از ساختارهای کهنه را ایفا کرده ویاریگر وفاداری برای متولیان دین وسنت باشد . از همین روست که بسیاری از صاحبنظران امور اجتماعی نیز که درصد د توجیه وحفظ ساختارهای سنتی هستند به دنبال احیای ساختار کهن وکارکردهای مالوف خانواده بوده وخانواده امروزین جامعه ایران را " مقدس" نمی شمارند . والبته به همین دلیل نیز باید اذعان کرد که "خانواده مقدس" مورد نظر متولیان دین وسنت در ایران در کوران گذار از سنت به مدرنیزم به یکی از بحرانی ترین نهاد های اجتماعی مبدل شده است .!
از اینرو به نظر میرسد تاتشکیل یک دولت مدرن با دو خصیصه مهم دولت رفاه وسکولار برای تضمین مناسبات آزادانه پسران ودختران وتامین حقوق انسانی برابر فارغ ازارزشگذاری های دینی وسنتی ازیکسووتضمین امنیت فردی؛ اجتماعی واقتصادی با ایجاد نظام تامین اجتماعی فراگیر ازسوی دیگر خانواده مقدس ایرانی درصدر مهمترین چالشهای سنت گرایان ونو گرایان کشور قرار گیرد .
خانواده ایرانی،
خانواده مقدس!؟
خانواده سنتی:از ضرورت تا تقدس!
به روایت تاریخ اجتماعی انسان نهاد خانواده اولین نهاد اجتماعی است که برخی از جامعه شناسان ریشه پیدایش آن را همزمان با ظهورمالکیت فردی می دانند (مورگان ومارکس) .درجامعه ایران نیز ازدیربازنهاد خانواده اولین ومهمترین بستراجتماعی شدن فرد و فراگیری آموزه ها ، ارزشها و هنجارهای اجتماعی بوده وهست . این ساختار بازمانده از سده های گذشته همواره دارای کارکردهای بسیاری بوده که منجربه قوام ودوام آن درایران نیز گردیده وبه آن سیماو کارکردی " مقدس " داده است . بطوریکه می توان اززوایای مختلفی به این کارکردها پرداخت .
1. ازدیدگاه سیاسی ،نهاد خانواده مهمترین ابزار نگهداشت وتوسعه ساختار پاتریمونیالیزم یا سلطه موروثی سلطان در جامعه و حفظ دولت مطلقه مردسالار و پدرسالارانه است . بطوریکه "ولی" کوچک درسطح خانواده (پدر) دارای همان اقتدار بی حد وحصری است که" ولی" کبیر درسطح جامعه با عناوینی همچون والی ده یا شهر، سلطان و ولی فقیه داراست . ازاینرو خانواده برای نه تنها مردان مسلط برزنان ، بلکه برای مردان سیاسی ود ینی مسلط بر جامعه نیز دارای تقد س وارزش ویژه ای است که بدون آن ضمانتی بر پایداری ساختارهای پیش گفته وجود نخواهد داشت . اطاعت وتسلیم پذیری ، ترس وتقلید ازرهبران سیاسی ودینی وتبعیت وفرمانپرستی کورکورانه از صاحبان حوزه قدرت وسیاست از گذشته تا کنون همواره آویز گردن ودستاویز بردگی مردم بوده است .بن مایه این زور آشکاروپنهان چنان با سیاست یگانه شده است که در ادبیات ایرانی سیاسیت به معنای تنبیه وادب کردن مردمان نااهل تعبیر شده است .
http://daneshnameh.roshd.ir
فهرست
خانواده
اهمیت خانواده
نگاه اجمالی
خانواده و اهمیت آن در دوره کودکی
اهمیت خانواده در دوران نوجوانی
اهمیت خانواده = سلامت خانواده
خانواده درمانی
تاریخچه خانواده درمانی
انواع نظریه های خانواده درمانی
خانواده درمانی مبتنی بر روان تحلیلی
خانواده درمانی تجربیاتی
خانواده درمانی های رفتاری و شناختی _ رفتاری
خانواده درمانی ساختی
خانواده درمانی های استراتژیک ، سیستمی و متمرکز بر راه حل
خانواده های نیازمند خانواده درمانی
کارکردهای خانواده
مقدمه
کارکرد زیستی و تولید مثل خانواده
کارکردهای تربیتی و آموزشی خانواده
ارضاء و اقناع نیازهای جنسی به عنوان کارکرد خانواده
کارکرد خانواده به عنوان تامین کننده سلامت جسمی و روانی اعضاء
کارکردهای اقتصادی و اجتماعی خانواده
قانون حمایت خانواده
چگونه در خانواده احساسات خود را ابراز کنیم
پارادوکسهای سنت ومدرنیزم :
خانواده نیمه مدرن: خانواده پاردوکسیکال!
خانواده ایرانی،
خانواده سنتی:از ضرورت تا تقدس!
خانواده مقدس!؟
46