تارا فایل

مبانی نظری و پیشینه تحقیق حجاب


فهرست مطالب:
ادبیات تحقیق (پیشینه تحقیق)
پیشینه نظری
مقدمه
فلسفه و ضرورتهای پوشش و حجاب اسلامی
پوشش اولیه ادم و حوا
کلاهی که غربیها سر ما گذاشتند
مدل و شکل پوشاک
آثار سوء و خطرات بی حجابی از دیدگاه پزشکی
ابتذال در پوشش و مد پرستی ضرورتی برای ادامه حیات غرب
علل و عوامل بی حجابی و ابتذال در پوشش
رنگ پوشاک
لباس متحد الشکل
پیشینه عملی
تحقیقات انجام شده
1.
2.
3.
4.
5.
ادبیات تحقیق (پیشینه ی تحقیق)
الف) پیشینه ی نظری
ب) پیشینه ی عملی
جامه های مهیج، پوشش اسرای شهوت است و پوشش دینی لباس آزاد زنان همیشه تاریخ بوده است. تو نیز عطر حجاب بر تارک تاریخ بیفشان که فرشته های حجاب طلایه داران پاکی و نجابتند.

مقدمه
حجاب و به عبارت دیگر رعایت شئونات اسلامی از جمله مسائل و موضوعات مهم فرهنگی است که در تمام ادیان آسمانی بدان توصیه و در مکاتب و اندیشه های غیردینی نیز به فراخور از آن سخن به میان آمده است. امروزه جامعه ی اسلامی با تاسف بسیار- شاهد بروز اندیشه های ظاهر فریب- حساب شده و مخربی است که با تجهیز و به کارگیری امکانات فرهنگی، تبلیغی، سیاسی، اجتماعی و… تلاش در از هم گسستن این اصل و باور اجتماعی دارند.
تردیدی نیست که بد حجابی زنان و مردان نیز نه تنها ره آورد نواندیشی نبوده که کانالی است در انتقال ضد ارزش ها و نابهنجارهای دیکته شده ی دشمنان این باور اصولی به جامعه ی اسلامی.
واقعیت این است که منشور جاویدان اسلام که گویای جامعیت اصول ارزشی انسانی است، حجاب و پوشیدگی را به عنوان دژی محکم در مواجه با مفاسد، انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی و جنسی معرفی و مسلمانان را خصوصاً و جامعه ی ارزشی انسانی را عموماً به این مهم ترغیب و توصیه نموده است.
شکی نیست که بی اقبالی و عدم رعایت این اصول و ارزش های انسانی در معاشرت های اجتماعی، زمینه فروپاشی ارزش های انسانی، اجتماعی، خانوادگی، شخصیتی و ده ها اصل ارزشی دیگر را فراهم خواهد آورد.
حقیقتاً اسلام به عنوان جامع ترین ادیان آسمانی، اهتمام فراوان به امکانات بالقوه ارزشی در فرد و جامعه داشته و رهنمودهای متقن و لازم را در این خصوص بیان و با زبان مفسرین معصوم وحی گویا و آشکار ساخته است به اعتقاد آزاداندیشان اندیشمند، توجه و عمل به این منشور الهی می تواند زمینه تکامل و وصول به کمالات الهی انسانی را فراهم آورد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص1)
جای بسی تاسف است که اکثریت قریب به اتفاق بنگاه های خبری اعم از خبرگزاریها، مطبوعات، ماهواره ها و… در اختیار این طیف از شیادان و دشمنان فضیلت های انسانی است که برای بر هم زدن این بنیان، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و در واقع تردید، شک و تعلل در پوشش و حجاب اسلامی و ده ها توجیه نابخردانه، ثمره ی این انجمن نامیمون جهانی است و این زنگ خطری است که سال هاست به صدا درآمده و این باور را زیر سئوال برده است. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 2)
فلسفه و ضرورت های پوشش و حجاب اسلامی
به رغم پندار برخی ساده اندیشان، گرایش به لباس و پوشیدگی، عملی صرفاً تفننی که برخاسته از غریزه ی تنوع طلبی آدمیان باشد، نبوده و نیست بلکه ریشه در حکمت ها و مصالح فردی، اجتماعی، خانوادگی، روحی و روانی و اعتقادی فراوانی دارد.
1) لباس پوشیدن از اختصاصات انسان ها است:
در میان تمامی حیوانات تنها حیواناتی که از بدو آفرینش و آغاز زندگی بر روی کره خاکی خویشتن را مستور داشته و لباس بر تن نموده، انسان بوده است.
قرآن کریم و سایر متون دینی نیز موید این نظریه است که آدم ابوالبشر و همسرش حوا، چه آن هنگام که در بهشت به سر می بردند، و پس از هبوط بر روی زمین، لباس بر تن داشتند.
تحقیقات تاریخی و باستان شناسی، نشان می دهد که آدمیان نخستین نیز همواره نوعی لباس از برگ درختان یا پوست حیوانات و… بر تن داشته اند.
بدین ترتیب می توان ادعا کرد که یکی از وجوه تمایز انسان با سایر حیوانات و یکی از ویژگی های آدمی پوشیدن لباس بوده "و می توان لباس پوشیدن را شانی از شئون انسانی دانست، که به اندازه ی طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه ی جغرافیایی امروزین گسترش داشته و دارد." (غلامعلی حداد عادل، 1372، ص 5)
هماهنگونه که مسکن گزیدن نیازی ضروری برای آدمیان بوده، "لباس پوشیدن" نیز از نیازهای اولیه ی او بوده است. از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده مسلم شده که لباس، دست کم پاسخگوی سه نیاز آدمی است: یکی اینکه او را از سرما، گرما و برف و باران حفظ می کند، دیگر اینکه در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند و بالاخره به او آراستگی، زیبایی و وقار می بخشد.
لباس آدمی را می توان از یک لحاظ به مسکن او تشبیه کرد، آن را می توان خانه ی اول هر کسی دانست. لباس، خانه ی اختصاصی تر انسان است. چون هر فرد نخست در لباس خود سکونت دارد و بعد در خانه اش و از این قرار است که می توان گفت همه ی ما به جهت لباسی که بر تن داریم، خانه بوشیم. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 6)
2) لباس و پوشش خواسته ی فطری آدمیان است:
میل به پوشیدگی ریشه در فطرت آدمی دارد و حجابگرایی بازگشتی به فطرت اصیل انسانی خویش است.
معیار "فطری بودن یا نبودن عملی، انطباق یا عدم انطباق، با مسیر کمال الهی است." (حسن صدر، 1342، ص 53)
هر خواسته و گرایشی که آدمی را در این مسیر یاری رساند و او را به جانب مرتبه ی کمال و قرب الهی سوق دهد گرایشی فطری است و حجاب گرایی، بی تردید از چنین ویژگی برخوردار است.
قرآن کریم در تبیین جریان خلقت و ترسیم چهره ی زندگی آدم و حوا در بهشت به آیه ی شریفه ی "… چون از آن درخت تناول کردند، زشتیهاشان آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند. اعراف آیه 22
به موجب این بیان، خوردن میوه ی ممنوعه توسط آدم و حوا، صرف نظر از فلسفه و حکمت آن در نظام آفرینش نخستین تحولی که در آن ها به وجود آورد، این بود که آن ها را در حرم "ستر" و "عفاف" ، با حقیقت "برهنگی" روبه رو کرد و بلافاصله با برگ درختان بهشت شروع به پوشیدن خود نمودند. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 3)
3) لباس نعمت، کرامت و وسیله ی طاعت است:
یکی از پرارزش ترین نعمت هایی که خداوند به انسان ها عطا فرموده و در آیات متعددی با ذکر این نعمت بر آدمیان منت نهاده است، نعمت لباس و پوشش تن است. نعمتی که چون بنی آدم در آن غرق است همچون سایر نعمت ها قدرش را نمی شناسد. نعمتی که در میان موجودات خاکی تنها به انسان اختصاص یافته است و آدمی با آن خود را از آفات و سرما و گرما حفظ نموده و آن را مایه ی زینت و زیبایی خویش قرار داده، و به وسیله ی آن عفت و عورت خویش را پاس داشته است.
خداوند در آیه ی 81 سوره ی نحل از جمله نعمت هایی که به قصد "تسلیم و اطاعت" بندگان، بدانها انعام فرموده است، لباس هایی که بدن را از سرما و گرما و آفات جنگ محافظت می نماید، برمی شمارد. و در سروه ی اعراف آیه 26 در مقام امتنان بر آدمیزادگان می فرماید:
"ای فرزندان آدم، ما بر شما لباسی که زشتیها و عورت شما را بپوشاند، و زینت بخش شما باشد، فرو فرستادیم."
راستی با توجه به وضعی که انسان دارد و با توجه به موقعیتی که در میان موجودات زمین و بلکه موجودات عالم، انسان دارد، اگر از نعمت لباس ظاهر محروم بود چه می کرد؟ و چه صحنه ای در زندگی داشت؟
جریان حیات ارزشمند و اصیل او به کجا می کشید؟
لحظه ای فکر کنید و بگویید! که اگر میدان زندگی که دارای همه چیز است، تنها از لباس ظاهر خالی بود مسئله ی پاکی ها و فضایل چه می شد؟ و آیا نسیم تربیت جای وزیدن داشت؟
یک بار دیگر در این آیات و روایات دقت کنیم! و بیندیشیم که تاکنون با لباس هایی که در اختیار ما قرار گرفته چه برخوردی داشتیم و از آن ها در چه راهی استفاده کردیم، برای چه به دست آوردیم و برای که پوشیدیم و برای چه به تن کردیم؟ آیا به لباس خود به عنوان نعمت حضرت دوست نظر کردیم، آیا به خاطر او به دست آوردیم و به خاطر او پوشیدیم؟ و در مقام قدردانی و تشکر از او برآمدیم، و این لباس ظاهر را مقدمه ی به دست آوردن لباس باطن قرار دادیم. و در این لباس به تواضع حرکت کردیم، یا دچار کبر و خوشحالی زودگذر شدیم؟
به هر حال شکر نعمت ایجاب می کند که: اولاً لباسی بپوشیم که خداوند فرمان داده ثانیاً آنگونه بپوشیم که او می پسندد و ثالثاً در آن راه که مورد رضای اوست یعنی در راه طاعت و فرمانبرداری او مورد استفاده قرار دهیم. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 4- ص6)
4) تاثیر لباس بر باطن انسان
"ظاهر آدمی همواره دست اندرکار نقش زنی بر باطن اوست، بسیاری از حالات باطنی سایه اند، و صاحب سایه، دست و پا و حرکت و نگاه و صوت و سخن و سایر امور ظاهری آدمی است. هر بذری در پوست خود کشت کنید، ثمرش را در دل خواهید چید. هر رفتار یا گفتاری که بر جوارح آدمی نمودار شود، آهنگ باطنی خواهد انگیخت"
یک نوع لباس ممکن است در آدمی حالت خشوع و خضوع پدید آورد، و لباس دیگری، حالت کبر و غرور را برانگیزد. لباسی ممکن است مایه ی "غفلت" شود و لباس دیگری عامل "تذکر".
توصیه های مکرری که در روایات و تعالیم دینی به دقت در انتخاب نوع و جنس و اندازه و رنگ لباس شده است، در همین راستا است.
صادق آل محمد (ص) در بیان بهترین و برترین نوع لباس می فرماید:
"و بهترین لباس تو، لباسی است که ترا از خداوند عزیزت غافل ننماید، بلکه لباس وسیله ای باشد، که ترا بنده ای شاکر و ذاکر و مطیع قرار دهد، و مایه ی تقرب تو به درگاه دوست گردد." (ستار هدایتخواه، 1375، ص 6- ص 8)
5) لباس هر کس معرف فرهنگ اوست:
نحوه و گونه ی "لباس پوشیدن" هر کس، نشانگر نحوه ی "اندیشیدن" اوست. نوع و کیفیت لباسی که هر فرد بر تن می پوشد، در ارتباط مستقیم با نوع و نحوه ی تفکری است که در سر می پروراند. چرا که همواره تن از سر فرمان می گیرد و رفتارهای برونی، نشات گرفته از "باورهای درونی" افراد است.
ازاین روی می گوییم لباسی که هر کس بر تن می کند با طرز نگرش او به عالم و آدم، تناسب و همخوانی دارد. پوشش ظاهری هر انسانی، بیانگر اعتقاد درونی اوست و حتی در میان معتقدان به یک فرهنگ، می توان میزان اعتقاد هر کس را از روی لباسش حدس زد.
لااُبالیگری در لباس نشانه ی لاابالیگری در "عقیده" و "عمل" است و بر عکس تقید و تعبّد در نحوه لباس پوشیدن، نشانه ی تقید و تعبّد به مبانی دینی و عقیدتی است.
در هر جامعه نوع و کیفیت لباس زنان و مردان، علاو ه بر آنکه تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی و اقلیمی آن جامع است قویاً تابع جهان بینی و ارزش های حاکم بر فرهنگ آن جامعه و حتی مبین و آئینه ی آن جهان بینی است.
رابطه لباس و فرهنگ به اندازه ای قوی است که وقتی که خارجی غربی وارد محیطی می شود، نخستین علامتی که او را می شناساند، همان لباس اوست، گویی انسان ها با لباس خود با یکدیگر صحبت می کنند و هر کس به زبان لباس خویش، خود را معرفی می نماید که من کیستم، از کجا آمده ام، و به چه دنیایی و چه فرهنگی تعلق دارم…"
لباس انسان تابع فرهنگ جامعه ی اوست و سپس سلیقه ی خود او. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 10)
6) حجاب و آرامش روانی
"دل" آدمی همواره در گرو دیدنی های "دیده ی" اوست. آنچه را که دیده می بیند، دل نیز یاد می کند و در پی به دست آوردنش، طرح می ریزد و برنامه اجرا می کند.
بسیاری از خیالپردازی های روح و گاه پریشان حالی و آشفتگی درون آدمی، ناشی از مشاهدات عینی اوست، گاه با یک نگاه، پرنده ی هوسران خیال از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریده و سر از ناکجاآباد در می آورد. بی جهت نبوده که برخی خواسته اند، خنجری پولادنیش بسازند و بر دیده زنند تا دل از قید و بند خیالات نابجا و ناصواب، آسوده و آزاد گردد. از آن طرف، دل آدمی در مقابل نادیده ها و ناشنیده ها و امور مستور از سمع و بصر، بی تفاوت و غافل است و پرنده ی خیال آسوده در جایگاه خویش آرمیده است.
بر پایه ی این تجربه ی ساده و همه کس آزموده می گویم که پوشیدگی زن و حجاب داری او آرامش روانی و آسودگی خیال مردان را در پی دارد و در هر جامعه ای که چنین آرامشی حاکم شود، زمینه ی سعادت و تعالی افراد فراهم تر خواهد بود. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 22- ص 23)
7) حجاب و فعالیت های اجتماعی
در همه ی جوامع هرگاه زنان خواسته اند به طور جدی در صحنه ی فعالیت های اجتماعی وارد شوند "سادگی" و "پوشیدگی" را به عنوان دو نیاز اساسی در این راستا درک کرده اند و خودآرایی و برهنگی را که زمینه ساز چشم چرانی و هوس پروری و مزاحمت آفرینی مردان هرزه بوده است به عنوان مانع کار و فعالیت جدی خویش تشخیص داده و به شدت از آن پرهیز داشته اند. اصولاً یک اصل عرفی و عقلی است که برای حضور فعالانه در صحنه ی کار و عمل باید لباس کار که از سادگی و پوشیدگی لازم برای محافظت بدن در برابر آسیب های طبیعی و غیرطبیعی برخوردار است بر تن نمود و پوشیدن لباس های فاخر و پر زرق و برق و سر و وضع آرایش کرده، با کار و فعالیت جدی و ثمربخش منافات دارد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 33)
8) حجاب امانت خدا و حق الهی است:
برخلاف تصور و پندار کوته بینان و ساده اندیشان، رعایت حجاب و پوشش اسلامی از حقوق شخصی و فردی نیست تا فرد آزادانه و بی هیچ قید و بندی هرگونه که خواست لباس بپوشد، بلکه حجاب حقی از جانب خدا بر گردن زنان و مردان است، چرا که سرمایه ی عفت و گوهر نجابت امانتی است که خداوند نزد زنان و نیز مردان به ودیعت نهاده، بر این اساس زنان امینان الهی هستند، که بایستی نهایت دقت و همت را در حفظ این امانت مبذول دارند، مردان نیز باید آنان را در نگاهبانی و حراست از این امانت الهی، یار و مددکار باشند. (ستار هدایتخواه، 1375، ص44- ص45)
9) حجاب تضمین کننده ی سلامت اخلاقی جامعه:
پوشیدگی و حجاب زنان تاثیری مستقیم بر سلامت روحی و اخلاقی جامعه دارد. به هر میزان که در جامعه گرایش به سمت حجاب شدت و فزونی داشته باشد، به همان میزان جامعه از نظر اخلاقی رو به سلامت و پاکی می رود، و بالعکس هر اندازه از حجاب و پوشش و عفت روی گردان شوند، به همان اندازه سلامت اخلاقی جامعه به مخاطره می افتد. به تعبیر دیگر حجاب و پوشیدگی زنان با مفاسد و بیماری های اخلاقی نسبت عکس دارد یعنی هر قدر فرهنگ حجاب داری و حجاب گرایی گسترش یابد، دامنه ی مفاسد و انحراف های اخلاقی کوتاه تر و محدودتر می شود. "زن با پذیرش حجاب اسلامی، بزرگترین و ارزنده ترین خدمات را به خانواده، وجدان ما و بالاخره جامعه می کند. زیرا اخلاق و پاکی و فضیلت را رونق و رواج می بخشد"
(دکتر بهشتی، 1386 ، http://www.daneshnameh.roshd.ir )
10) ضرورت حجاب و پوشیدگی از دیدگاه روانشناسی:
این تنها دین و احکام دینی نیست که رعایت حجاب و پوشش را برای زنان لازم می شمرد، بلکه دانش نوین بشری پس از قرن ها، نیز پی به حقانیت این قانون الهی برده و بر لزوم و ضرورت آن مهر صحت و تایید زده است.
یکی از روانشناسان در این زمینه می گوید:
"صرف نظر از فرهنگ، دین یا محیط اجتماعی، مستوری زنان ریشه ای عمیق در روان آدمی دارد و بسیار بیش از آن چه در سلامت اخلاقی دیگران موثر باشد، با فطرت زنان هماهنگ و برای بلوغ روانی و تعیین هویت کامل انسانی آنان ضروری است. کسانی که علت تفاوت در پوشش مردان و زنان را نشانی از برتری جویی مردان یا دلیل نابرابری حقوق زن و مرد، و یا نشانه ای از اسارت زنان می دانند، ازاین حقیقت غفلت کرده اند که ضروریات بلوغ روانی مردان و زنان در مرحله ای از یکدیگر جدا شده و برخلاف تبلیغات عمومی "پوشش" مناسب برای زنان به تفاوت مراحل رشد روانی آنان باز می گردد و ریشه در فطرت انسان دارد.
متاسفانه بی توجهی به این حقیقت قبل از همه بیشترین خسارت را متوجه زنان می کند و آنان را از رشد به مرحله ی بلوغ انسانی و تعیین هویت باز می دارد. اما تامین اغراض سیاسی و منافع سوداگرانه، گویا مصلحتی غیر از سود و سیاست نمی شناسد" (ستار هدایتخواه، 1375، ص 56)
11) حجاب و جذابیت زن:
رسول گرامی اسلام در تمثیل زیبایی زن را به شاخه ی گلی تشبیه فرمودند: "المرئه ریحانه" یک معنای این تشبیه این است که همان سان که گل تا زمانی که در پوششی چون کاسبرگ از انظار رهگذران مستور است، از دستبرد گل چینان و سایر حوادث نیز محفوظ می ماند، و به علاوه طراوت و شادابی خویش را حفظ می کند. ولی هرگاه از این پوشش به درآمد و در رهگذر عابرین به خودنمایی پرداخت، در معرض انواع و اقسام حوادث و آفات و آسیب های طبیعی و غیرطبیعی قرار خواهد گرفت و دیری نمی پاید که طراوت و شادابی خود را از کف داده و بر اثر دست به دست شدن و سایر عوامل رو در پژمردگی و پرپرشدن نا بهنگام می نهد. زن نیز موجودی است که آفریدگار حکیم لطافت ها و ظرافت های گل گونه را در او به ودیعت نهاده است و به تعبیر پیامبر اکرم (ص) شاخه ای گل است مادام که در پوشش حجاب قرار گیرد، طراوت و شادابی و طبعاً جذابیت خویش را نیز پاس می دارد، اما آنگاه که این پوشش و محافظ را از خویش فرو نهد، دست های تجاوزگر به سوی این گل ها دراز می شود و چه بسا در عنفوان جوانی به پژمردگی و بی نشاطی بگراید. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 64- ص 65)
12) حجاب سدی استوار در برابر استعمار:
استعمارگران برای تسلط بر هر ملتی نخستین کارشان تغییر بیرونی ترین لایه ی فرهنگ آن ملت یعنی تغییر لباس و پوشش آن ملت بوده است.
در تاریخ استعمار می خوانیم که برای ورود به کشورها می کوشیدند تا از طریق عوامل سرسپرده یا فریب خورده ی خود نخست مردم آن کشور را از لحاظ لباس و ظاهر همرنگ خویش نموده، آنگاه سایر برنامه های استعماری خویش را به اجرا درآورند.
در این میان کسانی که به مبارزه علیه سلطه ی بیگانه و حضور نامشروع استعمارگران برخاستند، همان ها بودند که حاضر نشدند لباس بیگانه بر تن کنند، و کسانی که تن به سلطه بیگانه دادند و بلکه مروّج آن بودند، همان ها بودند که قبل از همه لباس بیگانه بر تن کردند. فرانتس فانون در کتاب انقلاب الجزایر می نویسد:
"هر چادری که دور انداخته می شود، افق جدیدی را که بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان می دهد، و پس از دیدن هر چهره ی بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن اشغالگرده برابر می شود. هر چادری که می افتد و هر چهره ای که به نگاه نامحرم اشغالگر عرضه می گردد، برگردان این معنی است که الجزایر به انکار وجود خویش آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگر پذیرفته است".
آنگاه در زمینه ی نقش حجاب در استعمارزدایی می نویسد:
"زنی که بیرون را می بیند و خود دیده نمی شود، خود به خود محرومیتی را بر استعمار تحمیل می کند."
و دلیل آن را چنین ذکر می کند:
"این دیدن یک طرفه است؛ و طرف مقابل، نمی تواند او را ببیند، و زنی که دیده نمی شود، تسلیم نمی گردد و خود را عرضه نمی کند." (ستار هدایتخواه، 1375، ص69- ص70)
13) حجاب فرمان خداوند و نشانه ی تقوا است:
اگر هیچ حکمت و مصلحتی در پوشیدگی زن نبود، و اگر هیچ ضرورتی رعایت حجاب را ایجاد نمی نمود، تنها فرمان خداوند کافی بود تا مومنان معتقد را به رعایت دقیق این فریضه برانگیزد. زیرا اطاعت خداوند همواره برترین انگیزه برای بندگان باتقوا است.
زنی که سر در چمبر طاعت و بندگی حق آورده، و مهر و محبت مولا را نقش جانش نموده، هرگز حاضر نیست به هیچ بهایی تار مویی از خویشتن را به بیگانه بنمایاند، و یا برخلاف فرمان مولا عضوی از اعضای خویش را در معرض دید نامحرم باقی بگذارد.
آری زن مسلمان این آیات خدا را با گوش جان شنیده که:
"باید مقنعه هایشان را بر گریبان هایشان بیفکنند"!
"باید با لباس های گشاد سراپای اندامشان را بپوشانند"! از این روی از بدحجابی و پوشیدن لباس های تنگ و چسبان و بدن نما به شدت متنفر است. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 74)

پوشش اولیه ی آدم و حوا
آدم علیه السلام پس از یک توقف کوتاه در بهشت که نصف روز از روزهای آخرت بود، به کوه نور در کشور هند و حوا به جدّه پیاده شدند. پس از پایان هجران و مفارقت که به وصال منتهی می شد، برهنه و عریان بودند خداوند امر کرد یکی از هشت جفت قوچی که از بهشت به ایشان عطا کرده بود ذبح کنند سپس حوا پشم آن را رشت، با دست یاری آدم از تابیده های آن یک جامه بلند برای آدم و یک پیراهن و روسری جهت حوا بافته شد، بدین وسیله بدن انسان های نخستین پوشیده گردید و از برهنگی و شرمندگی آن نجات یافت (مرتضی مطهری، 1373، ص 18)
پوشش در تمدن سومری و ایران
یکی از باستان شناسان، لباس مردم سومری را که حدود سه هزار سال قبل از میلاد زندگی می کرده اند، چنین ترسیم می کند: زنان روپوشی از روی شانه چپ بر بدن خود می انداختند و مردان پوشش خود را به کمر می بستند و نیمه بالای بدنشان برهنه می ماند، ولی با پیشرفت تمدن، لباس هم بلندتر شد تا جایی که همه ی بدن خود را تا گردن می پوشاندند. بنابراین با توجه به شواهد مزبور می توان گفت که سرما و گرما علت اصلی اختیار پوشاک نبوده بلکه علت آن، حیا و پوشاندن شرمگاه بوده است حتی در زمان ایران باستان به تصاویری از بانوان ایرانی برمی خوریم که علاوه بر لباس بدن، خود را با چادری که شبیه به چادر زن امروز ایران است می پوشاندند. (مرتضی عطایی، 1373، ص 14)
آغاز بی حجابی در ایران
روز 17 دی سال 1314 شمسی که قرار بود روز جشن فارغ التحصیلی دانشسرای عالی باشد، علی اصغر حکمت وزیر معارف وقت به رضاشاه پیشنهاد کرد که همراه با اعضای خانواده سلطنتی بی حجاب در این مراسم شرکت جویند. رضاشاه که از قبل به علی اصغر حکمت دستور آماده سازی بی حجاب نمودن زنان مسلمان را داده بود، و نیز در ماه تیر همان سال واقعه ی خونبار مسجد گوهرشاد رخ نموده بود، این پیشنهاد را تمکین نموده و در روز موعود در دانشسرای تربیت معلم با اعضای خانواده ی سلطنتی به طور کاملاً بی حجابی شرکت نمود و بدین ترتیب رفع حجاب از زنان مسلمان از طرف رئیس قدرت حکومت به گونه ای کاملاً رسمی اعلام گردید و در پی آمد این روز دولت، همه ی تلاش خویش را مصروف بی حجابی نمودن زنان مسلمان کرد. (مرتضی عطایی، 1373، ص 23)
کلاهی که غربیها سر ما گذاشتند
دو خیاط به شهری وارد شدند و پادشاه را فریفتند که ما در فن خیاطی استادیم و بهترین لباس ها را که برازنده ی قامت بزرگان باشد می دوزیم. اما هنر ما این است که می توانیم لباسی برای پادشاه بدوزیم که فقط حلال زاده ها قادر به دیدن آن باشند و هیچ حرام زاده ای آن را نبیند.
خیاط ها پول و زر و سیم را گرفتند و کارگاهی عریض و طویل دایر کردند و دوک و چرخ و قیچی و سوزن را به راه انداختند و بدون آنکه پارچه، نخ، طلا و نقره ای صرف کنند، دست های خود را چنان استادانه در هوا تکان می دادند که گفتی مشغول دوختن لباس اند. روزی پادشاه نخست وزیر را به دیدن لباس نیمه کاره فرستاد. اما صدر اعظم هرچه نگاه کرد چیزی ندید، از ترس آنکه مبادا دیگران بفهمند که او حلال زاده نیست، با جدّیت تمام زبان به تعریف لباس و تمجید از هنر خیاطان گشود و به پادشاه گزارش داد که کار لباس به خوبی رو به پیشرفت است.
ماموران عالی رتبه ی دیگر هم به تدریج از کارگاه خیاطی دیدن می کردند و پس از آنکه با ندیدن لباس به حرام زادگی خود پی می بردند، در تایید کار خیاطان و توصیف لباس بر یکدیگر سبقت می گرفتند تا بالاخره نوبت به خود پادشاه رسید، پادشاه هم چیزی ندید و پیش خود گفت معلوم می شود فقط من یکی در میان این همه حلال زاده نیستم، او هم با کمال دیرباوری و ناراحتی، ناچار وجود لباس و زیبایی و ظرافت آن را تصدیق کرد و در مقابل آینه ایستاد تا آن را به تن او اندازه کنند.
خیاطان حقه باز پس می رفتند و پیش می آمدند و لباس موهوم را به تن پادشاه راست و درست می کردند و آن بیچاره لخت ایستاده بود و از ترس سخن نمی گفت و ناچار دائماً از داشتن چنان لباسی اظهار مسرّت نیز می نمود. سرانجام قرار شد جشنی عظیم در شهر به پا شود تا پادشاه جامه ی تازه را بپوشد و خلایق همه او را در آن لباس ببینند. مردم نیز با آنکه هیچ کدامشان لباس بر تن پادشاه نمی دیدند، از ترس تهمت حرام زادگی غریو شادی سر داده بودند و لباس جدید را به پادشاه تبریک می گفتند.
ناگاه کودکی از میان مردم فریاد زد: این که لباس به تن ندارد این چرا لخت است؟
کم کم یکی دو بچه ی دیگر هم همین حرف را تکرار کردند و بعضی از تماشاچیان با تردید حرف را برای هم نقل کردند و دیری نگذشت که جمعیت یک پارچه فریاد زد که چرا پادشاه لخت است و چرا ….
اینک تمدن غرب چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد اما در حقیقت به جای آنکه لباس بر تن او کند، او را برهنه ساخته است و هیچ کس جرات نمی کند فریاد برآورد که لباسی در کار نیست و حاصل این همه مد و پارچه و چه و چه، برهنگی انسان است. همه می ترسند که مبادا خیاطان حقه بازی که زر و سیم را برده اند و می برند آنها را به ناپاکی در اصل و نسب متهم کنند.
(غلامعلی حداد عادل، 1372، ص73- ص74)
اولین زن بی حجاب در ایران
قره العین، اولین زنی است که در تاریخ معاصر ایران بر اساس دستورالعمل یک مکتب استعماری پوشش از روی و تن برگرفت و در اجتماع مردان ظاهر گشت و با این اقدام گستاخانه، اولین سنگ بنای بی حجابی در ایران را در جامعه ی اسلامی ایران به جا گذاشت، او از مکتب بهائیت پیروی می کرد. این آغازی بودن بر تهی نمودن زن مسلمان از هویت دینی خود. (مرتضی عطایی، 1373، ص45- ص46)
سخنی از حجه الاسلام قرائتی در مورد حجاب
شما جنس مرغوب را در کادو می پیچید، روی تلویزیون پارچه می اندازید، کتاب قیمتی را جلد می کنید، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمی دهید. بنابراین جلد و حجاب نشانه ارزش است.
خداوند برای چشم که ظریف است و خطرات آن را تهدید می کند حجاب قرار داده. حجاب باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمده ی تولید جامعه به دست آنان است، می گردد.
باید دانست که حجاب مانع تولید نیست، بزرگترین صادرات ایران بعد از نفت، قالی است که تولیدش به دست زنان باحجاب است.
دنیا انقلاب اسلامی ایران را با حجاب بانوان می شناسد و ابرقدرتها از این نشانه ی پرارزش انقلاب آنقدر هراس دارند که چند دختر مسلمان را با پوشش اسلامی بر سر درس تحمل نمی کنند (مرتضی عطایی، 1373، ص53- ص54)
مدل و شکل پوشاک
شکل و نوع لباس از مسائل قابل توجه است، که چگونه دوخته شده و چه طرحی داشته باشد. چرا که از لحاظ رشد جسمی و قدرت سلامت بدن، بین وضع پوشاک و سلامتی و طول عمر، رابطه مستقیم وجود دارد.
شکل لباس از لحاظ بهداشتی در حفظ و تامین سلامتی، یا برعکس به خطر انداختن آن، می تواند موثر باشد، که اساس امر را در این سه موضوع مختلف زیر تشکیل می دهد، که از لحاظ تامین رفاه و سلامتی و طول عمر بشر اثر مستقیم داشته و لذا در انتخاب فرم و شکل پوشاک باید بدان توجه نمود:
– عملکرد تنفس پوستی در تامین سلامتی
– عملکرد آزادی جریان خون در تامین سلامتی
– عملکرد حذف فعالیت های روانی و عصبی غیرارادی در تامین سلامت
اما فراموشی اصول و پیروی از هر فرم و مدی باعث شده است که امروزه بشر بدون در نظر گرفتن جنبه های مفید و مضر، به صورت کلی از هر مد و فرمی استقبال نماید،بدون اینکه برای رفاه و سلامتی خود ارج و اهمیت قائل شود. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص18)
بی حجابی از عوامل افت تحصیلی و آموزشی
یکی از پیامدهای سوء و ناگوار بدحجابی و ابتذال در پوشش و یکی از نمونه های بارز رکود فعالیتها، افت تحصیلی و آموزشی در میان دانش آموزان دختر و پسر است.
"مطالعات دانشمندان تربیتی نشان داده، مدارسی که در آن دختر و پسر با هم درس می خوانند، کم کاری، عقب افتادگی و عدم مسئولیت به خوبی مشاهده شده است." زیرا "بدحجابی" مشغولیت دختران را فزونی می دهد، تلاش های آنان را به سوی شناخت مدل های گوناگون آرایش موی سر و تقلید از مدل های متنوع سوق می دهد. و وقت زیادی از فرصت های مطالعه را مصروف آرایش ها و آراستگی های سر و صورت و لباس می نماید، مقدار زیادی از وقت آنان نیز به سخن گفتن درباره ی اینگونه امور و طریقه ی دسترسی و تهیه ی البسه و لوازم آرایش، ولو به قیمت گران و به طریق نامطلوب می گذرد. ارتباط های دوستانه با دانش آموزان علاقه مند به این گونه امور ایجاد می شود و معلوم است که در چنین مجمعی با این ویژگی ها درباره ی چه مواردی صحبت می شود؟ یعنی آیا در بحث ها و ارتباط های کلامی آنان، نوع آرایش و مد لباس و رنگ بیشتر جای دارد یا پرداختن به مباحث درسی؟
دختری که در یک روز موهای سر خود را ممکن است چند نوع آرایش کند، آیا می تواند فرصتی برای مطالعه داشته باشد؟ از سوی پسران دانش آموز که دوران بحرانی بلوغ را سپری می کنند، ممکن است ساعت ها در کوچه ها و خیابان ها پرسه بزنند تا شاید مزاحمتی برای دختری با این اوصاف فراهم آورند، و از پس آن چه بسا آراستن ها وقت بیشتری را به خود اختصاص دهد.
از سویی تامل در چگونگی ارتباط و برخورد مجدد با دختر مورد نظر، ساعت ها مشغولشان می دارد. و به این طریق درس و مطالعه در پیش آنان قدر و منزلت خود را از دست می دهد و در نتیجه افرادی سرخورده و بی هدف و سرانجام "ناخوانده نقش مقصود ازکارگاه هستی" از آب در می آیند. بنابراین پدران و مادرانی که خواهان پیشرفت و تکامل روحی و علمی فرزندان خویش هستند، بایستی به آنان آموزش های لازم را در ارتباط با مسئله ی پوشش و آداب نگاه کردن بدهند. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 102- ص 104)
بی حجابی و میل به خودنمایی بیماری روانی است.
چنانکه پیشتر هم اشاره شد از دیدگاه روانشناسی آدمی در مسیر تکامل خویش مراحل و دوره های مختلفی از رشد را پشت سر می گذارد، و هر مرحله از دوران رشد نیازهای ویژه ای را می طلبد، چنانچه در هر دوره این نیازها به نحو مطلوب و از مجرای صحیحی برآورده نشود، شخص دچار بیماری روانی "توقف شخصیت" شده و تا پایان عمر در طلب نیازهای آن مرحله از دوران رشد است و نیز گفته شد که چنانچه دختران در مرحله ی چهارم رشد که همان مرحله ی گیرندگی و گیرندگی فعال است، دچار عارضه ی توقف شخصیت گردند میل به خودنمایی و جلب توجه دیگران در آن ها تا پایان عمر باقی می ماند. بر پایه ی این حقیقت علمی می گوییم میل به خودنمایی و برهنگی حاکی از بیماری روانی است.
بنابراین مرد یا زنی که لباس تنگ و چسبیده و کوتاه و بدن نما می پوشد، تا بدین وسیله نقاط محرک بدن خود را بهتر جلوه دهد، مرد یا زنی که لباس های مخصوص از نظر فرم و رنگ پوشیده تا از این نظر موجبات تحریک چشم چران ها را فراهم سازد و بالاخره کسانی که با پشت پا زدن به کلیه ی قید و بندهای انسانی آزادانه اندام خویش را در اختیار دیدگان شهوانی چشم چران ها قرار می دهد، و نظایر اینها باید خود را بشناسند و بدانند که به مرض خطرناک روانی دچار گشته اند که اگر در صدد درمان آن برنیایند، عوارض ناگواری در پی خواهد داشت. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 122- ص124)
آثار سوء و خطرات بی حجابی از دیدگاه پزشکی
علاوه بر زیان های اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی که از دستاوردهای نامیمون و پلید پدیده ی بی حجابی است، از دیدگاه علم پزشکی و بهداشت فردی نیز این پدیده ی شوم، عواقب وخیم و ناگواری در پی دارد که در اینجا فهرست وار به پاره ای از آن ها اشاره می شود و طالبان می توانند به کتاب مفصل در این زمینه به ویژه کتاب "اولین دانشگاه و آخرین پیامبر" مراجعه نمایند.
1) چاق شدن ران های لخت
2) پیدایش سنگ کیسه ای صفراء
3) التهاب مثانه
4) پیدایش ترشحات زنانه
5) ازدیاد تمایلات غیرطبیعی جنسی
6) یقه ی تنگ بر شریان های گردن فشار می آورد.
7) لباس تنگ بر هر نقطه که فشار آورد، سبب ابتلا به بیماری های پوستی می شود.
8) سرماخوردگی و عوارض آن در زنان بی حجاب بیشتر است.
9) پاره ای از جوانان برای اینکه "مد روز" بپوشند، البسه ی خارجی دست دوم و چندم را می خرند که نوعاً آلوده و مشکوک به نظر می رسد.
10) و خطرناک تر از همه بیماری هولناک و درمان ناپذیر ایدز که جزء جدیدترین دستاوردهای بی حجابی است. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 132)
ابتذال در پوشش و مدپرستی ضرورتی برای ادامه ی حیات غرب و سرمایه داری
نظام سرمایه داری غرب برای ادامه حیات سیاسی و اقتصادی خویش، نیازمند بازار مصرف هرچه بیشتر برای تولیدات خود بوده است، ولی تحقیق این امر دو شرط اساسی داشت:
اول: اینکه محظورات سیاسی وجود نداشته باشد.
دوم: تقاضا وجود داشته باشد، یعنی کالاهای تولید شده در جهان سوم خریدار داشته باشد. برای تحقیق شرط اول به قدرت نظامی، سیاسی متوسل شده و به منظور تحقق شرط دوم، وابستگی فرهنگی را در کشورهای مورد نظر تعمیق نموده و با تحمیل عادات و طرز فکر و طرز زندگی و قالب های غربی کوشیدند برای تولیدات و مصنوعات کارخانه های خود تقاضا ایجاد نمایند.
استاد شهید مرتضی مطهری در مقدمه کتاب "مسئله ی حجاب" می نویسد:
بدون شک پدیده ی "برهنگی" بیماری عصر ما است. دیر یا زود این پدیده به عنوان یک "بیماری" شناخته خواهد شد.
اگر می خواهید ببینید کار برهنگی در غرب به کجا رسید، این قسمت از نامه ی یکی از هنرپیشگان معروف جهان (چارلی چاپلین) را به دخترش، که به قول خودش چهل سال مردم روی زمین را خندانده است، بخوانید:
"… برهنگی بیماری عصر ما است. من پیرمردم و شاید حرف های خنده آور بزنم اما به گمان من تن عریان تو باید از آن کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری." (مرتضی مطهری، 1370، ص5)
برهنگی و ابتذال در پوشش انحراف از فطرت است.
فطرت کمال جوی و تعالی طلب آدمی، چون بی حجابی و بدن نمایی را مانع تکامل معنوی و تعالی روحی خود می بیند، از آن گریزان و بیزار است.
اما هرگاه چراغ روشنی بخش فطرت با تند باد هوا و هو سها فرو میرد، و چهره ی تابناک این آینه ی حق نما، با زنگار تربیت سوء و آموزش های غلط پوشانده شود، قباحت آن از نظرها محو می گردد و از آنجا که این پدیده، اشباع گر خواسته های حیوانی و برآورنده ی خواهش های نفسانی منحرفان از فطرت انسانی است، نه تنها از آن گریزان نیستند بلکه آن را ارزش و محبوب می شمارند و هرگاه در کشاکش حوادث روزگار ناگاه پرده از چهره ی فطرت فرو افتد و آن چراغ دیگر بار روشنی و فروغ خداداد خویش را بازیابد، از گذشته ی گناه آمیز خویش شرمسار گشته و چونان هنرپیشگانی، یکبار دیگر حجاب اسلامی و پوشش فطری خویش را بر همه ی نام و نشان ها ترجیح داده، رجعتی مقدس به فطرت خویش را آغاز می نماید. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 149)
علل و عوامل بی حجابی و ابتذال در پوشش
الف) استعمار و استکبار خارجی
ب) رشد نظام سرمایه داری
ج) مستبدین بدین داخلی
د) مسلک های استعماری
ه) روشنفکران غربزده
و) جریان ها و گروهک های ضد انقلاب و معاند
ز) عدم آگاهی و ناآشنایی با احکام پوشش و لباس.
ح) تعلیم و تربیت نادرست
ط) اقلّیت های مذهبی
ی) ضعف های اعتقادی و اخلاقی
س) بدآموزی برنامه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی و مطبوعات
ع) عوامل روانی
ف) عوامل اقتصادی و اجتماعی (ستار هدایتخواه، 1375، ص151- ص172)
کیفیت پوشش
قرآن کتاب هدایت انسان به سرمنزل سعادت در دنیا و آخرت است. در این کتاب انسان ساز آیات متعددی در ارتباط با حدود و احکام حجاب آمده است.
بر اساس بخشی از آیه ی 31 سوره ی نور:
زینت های زنان 2 نوع است: زینت های نهان و زینت های آشکار
پوشیدن نوع اول واجب است، اما پوشیدن نوع دوم واجب نیست.
همه ی مفسران و علماء اتفاق نظر دارند که طبق این آیه زنان باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشانند. بنابر این آیه زنان حق ندارند زینت هایی را که معمولاً پنهان است آشکار سازند. هرچند اندامشان نمایان نشود، و به این ترتیب آشکار کردن لباس های زینتی مخصوصی را که در زیر لباس های عادی یا چادر می پوشند، مجاز نیست چرا که قرآن ظاهر ساختن چنین زینت هایی را نهی کرده است.
در ادامه آیه به زنان دستور می دهد که "آن ها باید مقنعه های خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند".
فقهای اسلام گفته اند: از این آیه می توان استفاده کرد که پوشیدن صورت بر زن واجب نیست، زیرا از آن صحبتی به میان نیامده و تنها از پوشش سر و گریبان صحبت شده است.
حدود پوشش و حجاب اسلامی
به طور کلی با دقت در آیات و روایات و آراء فقها، می توان گفت که حجاب و پوشش زن مسلمان باید دارای 3 ویژگی باشد:
نخست: اینکه تمام اعضای بدن از فرق سر تا ناخن پا (به جز دست ها تا مچ و گردی صورت) را بپوشاند.
دوم: تمام برجستگی ها و پستی و بلندی بدن زن را بپوشاند، به طوری که حجم بدن زن نامشخص باشد.
سوم: توجه نامحرم را به خود جلب نکند و تحریک آمیز نباشد.
بر اساس ویژگی اول؛ هر لباسی که در آن قسمتی از بدن زن آشکار باشد، ولو چند تار مو، یا چند سانتی متر بالاتر از مچ و یا پاها و لباس ها و جوراب های نازکی که بدن در زیر آن ها پیداست، روسری هایی که قسمتی از زیر چانه یا گردن را نمی پوشاند و… از دایره ی حجاب اسلامی خارج است.
بر اساس ویژگی دوم؛ لباس هایی که برجستگی های بدن را نشان دهد و حتی جوراب های ضخیمی که حجم ماهیچه های بدن را نشان دهد، در صورت تهییج آمیز بودن از محدوده ی حجاب اسلامی بیرون است.
و بر اساس ویژگی سوم: هر نوع پوشش و رفتار یا گفتار عشوه آمیز و محرک و یا رنگ و مدل لباس یا آرایش و عطر و یا آشکار کردن زیور آلات که سبب جلب نظر نامحرم می گردد، حرام و از دایره ی حجاب اسلامی خارج است.
همین جا لازم است به این سئوال پاسخ داده شود که: آیا همه ی مانتوییها بی حجابند؟
یا انکه فقط با چادر بر سر کردن حجاب اسلامی تامین می شود؟
در پاسخ باید گفت: اصولاً در اسلام اسم مانتو، چادر و… ملاک نیست، هر لباسی که ملاک های سه گانه پیشین را دارا باشد، مصداق حجاب اسلامی است. هر نامی که می خواهد داشته باشد.
(ستار هدایتخواه،1375، ص 174- ص 196)
رنگ پوشاک
رنگ لباس در قبال دخالت علل و عوامل موثر حاد و محسوس دیگری از نظر رفاه حال و تامین سلامتی و اعتدال جسمی و روحی، ظاهراً موثر و مهم به شمار نمی آید ولی مطابق اصول تاثیر روانی رنگ ها در انسان و عکس العمل های حیاتی، این تاثیرپذیری در این مورد نیز صادق است.
از نظر روانی پوشاک سفید مانند نور و روشنایی اثر محرک عمومی در انسان داشته و از عوامل موثر در ایجاد سرور و انبساط خاطر بوده و مفرّح و دلگشاست و به همین لحاظ است که باز هم به طور تجربی و در بسیاری از موارد به جهت ضرورت و برحسب موقعیت های شغلی و حرفه ای، بشر روحاً و فطرتاً ترجیح داده است که از پوشاک سفید استفاده کند.
به طور کلی از نظر اسلام، بهترین رنگ برای لباس، در درجه ی اول رنگ سفید و سپس رنگ های دیگر است.
اسلام به جهت اهمیت خاصی که به روابط زن و مرد قائل شده است، در باب پوشاک نیز، لباسی که سبب جلب توجه و تحریک حالات و امیال شهوانی مردمی شود، قبول نمی کند و چون چادر مشکی یا جوراب و کفش سیاه از این نظر امتیازاتی دارد، لذا در حکم موارد استثنایی است که می تواند مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین در مقام مقابله با جنس مخالف استفاده از پوشاک سیاه برای بانوان اثرات مطلوبی از نظر تخفیف حالات و امیال جنسی دارد. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص19)
لباس متحدالشکل
برای لباس متحدالشکل در زبان فارسی اصطلاح معین و خاصی وجود ندارد ولی اصطلاح عمومی عنوان "اونیفرم" در مواردی که گروهی با لباس مشابه و هماهنگ ظاهر می گردند به کار برده می شود.
اونیفرم به لباس یکسان و متحدالشکلی اطلاق می شود که گروهی، قشری یا صنفی از مردم آن را به تن کرده و بدین وسیله موقعیت های شغلی یا صنفی خود را اعلام و از گروه های اجتماعی دیگر متمایز می گردند مانند نظامیان، روحانیون و… (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 20)
حجاب در خاطره ی ادبیات
خواهرم! حجاب تو از همه ی عریانی ها زیباتر و چشم های تو که غزالان رمنده ی تجلّی اند، در پشت معجرهای کهن به کاخ های عتیق ماننده تر است، بدان که دست های فاخته گان ولایت خورشیدند و هنگامی که آیینه داران عفاف تو از پس کوچه های عصمت می گذرند، شفیره آشتی فریباتر در باغچه ی رویا خواهد روئید، خواهرم! رایحه ی گلخانه های نهانی ات را به بادهای هرزه مبخش و عطر آسمانی دیدارت را به آیینه های هر جایی مفروش!
مگذار سوداگران اندام، کالای آسمانی نگاهت را در مغازه ی تماشا حراج کنند و تاجران هوس، کنیزان لبخند تو را به مزایده ی خواجه گان بگذارند!
خواهرم! حجات تو رنگین تر از نسترن های جهان است و خلسه ای که در غنچه های شرم تو شبنم می ریزد، داروی آسمانی ترین رنج های زمینی است. (مرتضیعطایی، 1373، ص59)

پیشینه ی عملی
تحقیقات انجام شده:
اولین تحقیقی که در این رابطه مورد توجه قرار گرفت خلاصه تحقیقی بود که در دبیرستان های دخترانه ناحیه سه، پنج، و هفت مشهد در مورد اجرای طرح لباس متحدالشکل انجام شد.
عنوان: بررسی نگرش دانش آموزان دختر و اولیای آنان در مقطع متوسطه در ناحیه سه، پنج و هفت مشهد راجع به اجرای طرح لباس متحدالشکل
نام پژوهشگر: سیده عذرا حسینی
ناظر طرح: آقای حسین احدی
سال: تابستان 1372
فرضیه های تحقیق
بین جنسیت دانش آموزان و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه معناداری وجود دارد.
بین رشته تحصیلی و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه معنادار وجود دارد.
1- بین پایه تحصیلی دانش آموزان و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه معناداری وجود دارد.
2- بین وضعیت انضباط رفتاری دانش آموزان و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه معناداری وجود دارد.
3- به نظر پاسخگویان اجرای طرح لباس متحدالشکل می تواند ایفاگر کارکرد اشتیاق به تحصیل دانش آموزان در محیط کلاس باشد.
4- به نظر پاسخگویان اجرای طرح لباس متحدالشکل می تواند سبب کاهش مظاهر فرهنگ وارداتی در آموزشگاه ها باشد.
5- بین رشته تحصیلی دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه معناداری وجود دارد.
6- بین میزان درآمد ماهیانه دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه معناداری وجود دارد.
7- بین وضعیت اشتغال اولیا (شاغل، بیکار) و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه معناداری وجود دارد.
8- بین میزان درآمد ماهیانه اولیا و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه معناداری وجود دارد.
9- اولیا نسبت به تهیه لباس یا پارچه توسط آموزش و پرورش و فروش آن با قیمت تعاونی، به دانش آموزان موافقند.
در پژوهش فوق با توجه به استفاده از روش های آماری نظیر ضریب کرامل، ضریب پیرسون، لاندا نتایج زیر به دست آمده است.
نتیجه کلی اکثر پاسخگویان با اجرای طرح لباس متحدالشکل در ناحیه سه، پنج و هفت مشهد موافقت خویش را اعلام کردند.
دانش آموزان دختر خواستار مانتو شلوار ساده و بدون مد بودند.
دبیران خواستار مانتو شلوار ساده جهت الگوی لباس دانش آموزان دختر بودند.
اولیا خواستار مانتوشلوار ساده جهت الگوی لباس دانش آموزان دختر بودند.
فرضیات پذیرفته شده تحقیق:
* بین جنسیت دانش آموزان و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح رابطه معناداری وجود دارد.
* بین پایگاه مذهبی دانش آموزان، دبیران و اولیا و نگرش آنان نسبت به اجرای این طرح رابطه معنادار وجود دارد.
* به نظر پاسخگویان اجرای طرح می تواند ایفاگر کارکرد روانی مناسب بین دانش آموزان باشد.
فرضیات پذیرفته نشده:
* بین میزان تحصیلات اولیا و نگرش آنان نسبت به اجرای این طرح رابطه معناداری وجود دارد.
* بین میزان درآمد و نوع شغل اولیا و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح رابطه معنادار وجود دارد.
* بین رشته تحصیلی دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح رابطه معنادار وجود دارد.

پروژه ی دیگری که تا حدودی در زمینه ی موضوع حاضر می باشد:
موضوع پروژه: بررسی نگرش دبیران و دانش آموزان پسر مقطع متوسطه نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل در منطقه سرایان است.
نام پژوهشگر: کاظم بنی اسدی
استاد راهنما: آقای صفدر مختارزاده
سال: بهار 1382
فرضیه های پژوهش
1) پاسخگویان عموماً با اجرای طرح لباس متحدالشکل موافقند.
2) رشته ی تحصیلی در نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای لباس متحدالشکل موثر می باشد.
3) اجرای لباس متحدالشکل باعث عملکرد دقیق به مقررات آموزشگاه می گردد.
4) اجرای طرح ایجاد انگیزه و اشتیاق به تحصیل را در دانش آموزان بالا می برد.
5) اجرای لباس متحدالشکل دانش آموز ضعیف و غنی را مورد توجه قرار داده و فاصله ی طبقاتی به چشم نمی آید.
6) وضعیت اقتصادی در نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح موثر است.
7) اجرای طرح تنوع طلبی افراطی را از بین می برد.
8) اجرای این طرح بر دانش آموزان تاثیر روانی دارد.
9) اجرای طرح قدرت اراده و تصمیم گیری را از دانش آموز سلب می نماید.
10) پاسخگویان کیفیت رنگ لباس متحدالشکل را چگونه ارزیابی می کنند.
چکیده مطالب
به منظور بررسی نگرش دبیران و دانش آموزان پسر مقطع متوسطه در منطقه سرایان، در مورد اجرای طرح لباس متحدالشکل در سال تحصیلی 82-81 از تعداد 980 نفر جامعه ی آماری 100 نفر دانش آموز و 40 نفر دبیر به صورت تصادفی انتخاب و پرسش نامه محقق ساخته برای دبیران و دانش آموزان اجرا شد. پس از جمع آوری داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی نتایج زیر به دست آمد:
فرضیه های پذیرفته شده
1) بین پایه ی تحصیلی دانش آموزان و نظر آنان در مورد اجرای طرح رابطه وجود دارد.
2) بین اجرای طرح و اجرای مقررات مدرسه رابطه وجود دارد.
3) بین وضعیت اقتصادی اولیا و نگرش دانش آموزان آنان نسبت به اجرای طرح رابطه معناداری وجود دارد.
4) پاسخگویان با اجرای طرح لباس متحدالشکل در مدرسه موافقند.
5) از نظر پاسخگویان اجرای طرح می تواند کارکرد کنترل اجتماعی و یگانگی اجتماعی باشد.
6) بین نظر پاسخگویان در مورد اجرای طرح و کاهش مظاهر فرهنگ وارداتی و گسترش فرهنگ ایرانی و اسلامی، رابطه وجود دارد.
7) پاسخگویان خواهان کت و شلوار با رنگ سورمه ای و مشکی و پیراهن با رنگ آبی آسمانی می باشند.
فرضیه های پذیرفته نشده
1) بین رشته ی تحصیلی دانش آموزان و نگرش آنان در مورد اجرای طرح رابطه معنی داری وجود ندارد.
2) بین اجرای طرح در مدارس و ایجاد انگیزه و اشتیاق به تحصیل رابطه وجود ندارد.
3) از نظر پاسخگویان اجرای طرح تاثیر روانی بر دانش آموزان ندارد. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 1 و ص10)

تحقیق سوم
موضوع: بررسی نظرات دانشجویان دانشگاه های آزاد، پیام نور، تربیت معلم و دولتی شهرستان مشهد در ارتباط با مسئله ی حجاب
پژوهشگران: معصومه اسلامی- سکینه فولادین- معظم گودآسیایی
استاد راهنما: آقای صفدر مختارزاده
سال: 1382
فرضیه ها و سئوالات پژوهش
1) بین نظرات دانشجویان دانشگاه های دولتی، آزاد، پیام نور، و تربیت معلم مشهد درباره ی ضرورت رعایت حجاب تفاوت وجود دارد.
2) بین نظرات دانشجویان دانشگاه های دولتی، آزاد، پیام نور، و تربیت معلم درباره نوع حجابی که باید رعایت شود تفاوت وجود دارد.
3) بین رعایت حجاب در دانشگاه های دولتی، آزاد، پیام نور، و تربیت معلم و مقررات حاکم بر آن دانشگاه ها رابطه وجود دارد.
4) بین نوع حجابی که رعایت می شود و اعتقاد دانشجویان تفاوت وجود دارد.
5) بین نوع حجابی که رعایت می کنند و سن دانشجویان تفاوت وجود دارد.
6) بین نوع حجابی که رعایت می شودو وضعیت تاهل تفاوت وجود دارد.
نتایج و چکیده مطالب
با توجه به یافته های پژوهش می توان دریافت که اکثر قریب به اتفاق دانشجویان به حجاب به عنوان یک ارزش اعتقاد دارند ولی اختلاف نظر در نوع حجابی است که رعایت می کنند. بدین معنی که گروهی چادر را به عنوان حجاب لازم و ضروری برگزیده و عده ای دیگر مانتو و مقنعه را در رعایت حجاب کافی می دانند ولی هیچ یک از آنان رعایت حجاب را مانعی در جهت پیشرفت و مشارکت اجتماعی ندانسته اند. همچنین عواملی همچون نگرش خانواده ها و رسانه های گروهی را در انتخاب نوع حجاب موثر دانسته اند و لازم به ذکر است که سن و وضعیت تاهل در نظرات دانشجویان نسبت به ضرورت رعایت حجاب و همچنین انتخاب نوع حجاب آنان موثر می باشد، به این صورت که هرچه سن دانشجویان بالاتر می رود نسبت به ضرورت رعایت حجاب مقیدتر می شوند و پوششی را که انتخاب می نمایند اغلب چادر یا مانتوی بلند و مقنعه می باشد.
همچنین دانشجویان متاهل نسبت به مجرد، رعایت حجاب را ضروری تر می دانند و در انتخاب نوع حجاب نسبت به دانشجویان مجرد، مقیدتر می باشند.
این تحقیق سعی دارد نظرات دانشجویان دانشگاه های مختلف شهر مشهد را در مورد ضرورت رعایت حجاب جویا شده و در نهایت به مقایسه ی نظرات آنان بپردازد.
جامعه ی آماری در این پژوهش کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه های آزاد، دولتی، پیام نور و تربیت معلم مشهد می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی تعداد 271 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه انتخاب گردید.
جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه در قالب 18 سئوال فرهنگی- اعتقادی تهیه و در اختیار دانشجویان قرار گرفت و نتایج بالا استخراج شد. (اسلامی، فولادین، گودآسیایی، 1382، ص10 و ص 134)

تحقیق چهارم:
موضوع: بررسی دیدگاه مربیان نسبت به چگونگی حجاب دختران مقطع متوسطه ناحیه 7 مشهد در سال تحصیلی 81-80
پژوهشگر: شهربانو خطیبی
استاد راهنما: آقای تقی پور
سال: تابستان 1381
فرضیه های پژوهش
1) استفاده از چادر مانع پذیرش مسئولیت های اجتماعی می شود.
2) عملکرد اعضای خانواده دررعایت حجاب زنان موثر می باشد.
3) محیط در میزان رعایت حجاب موثر است.
4) مربیان مدرسه در ایجاد نگرش مثبت نسبت به حجاب موثرند.
5) بی حجابی و بدحجابی باعث فساد در جامعه می شود.
6) عملکرد رسانه های جمعی و ابزارهای دیداری مانند فیلم، ویدئو و… در میزان رعایت حجاب موثرند.
نتایج فرضیات
1) استفاده از چادر مانع پذیرش مسئولیت های اجتماعی نمی شود.
2) عملکرد اعضای خانواده در رعایت حجاب زنان موثر می باشد.
3) محیط در میزان رعایت حجاب موثر است.
4) مربیان مدرسه در ایجاد نگرش مثبت نسبت به حجاب موثرند.
5) بی حجابی و بدحجابی، باعث فساد در جامعه می شود.
6) عملکرد رسانه های جمعی و ابزارهای دیداری مانند فیلم در میزان رعایت حجاب موثرند.

چکیده تحقیق
واضح و روشن است که مردان و زنان به واسطه نوع خلقشان برطرف کننده ی نیازهای یکدیگر هستند ولی آنچه دنیای امروز از شخصیت زن در جوامع به وجود آورده است همانا بازیچه شدن و در اختیار قرار گرفتن کامل و بی قید و شرط زن برای مرد است.
پژوهش حاضر بدین جهت انجام شده تا ضمن بررسی عوامل موثر در رعایت حجاب دانش آموزان دبیرستان های دخترانه ناحیه 7 مشهد در سال 81-80 به علل بدحجابی برخی از آنان پی برده و نهایتاً گرهی گشوده شود. ابتدا جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل یک گروه از مربیان مدارس می باشد که به صورت تصادف 95 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند و گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه که خود محقق ساخته، صورت گرفته است که پس از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج بالا به دست آمد. (شهربانو خطیبی- 1381- ص1- ص2)

تحقیق پنجم
موضوع: بررسی جایگاه مد و مدگرایی در بین نوجوانان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان تربیت حیدریه و ارائه ی یک چهارچوب نظری- شناختی با توجه به دیدگاه اسلام.
پژوهشگر: مهین اسحافی
استاد راهنما: آقای حبیب الله تقی پور
سال: بهار 1378
فرضیه های تحقیق
1) تاثیر مد و مدگرایی در بین نوجوانان دختر بیشتر از تاثیر مد و مدگرایی نوجوانان پسر است.
2) اعتماد به نفس به عنوان یک معیار پسندیده در نوجوانان مدگرا تاثیر دارد.
3) مد و مدگرایی در تحصیل دانش آموزان تاثیر دارد.
4) مد و مدگرایی به صورت فرهنگ غرب بر رشد شخصیت دانش آموزان موثر می باشد.
5) خلاقیت در بین نوجوانان مدگرا بالاست.
6) احترام به والدین و عمل به خواسته های آنان جایگاهی در بین نوجوانان مدگرا ندارد.
چکیده تحقیق
این پایان نامه به منظور بررسی جایگاه مد و مدگرایی در بین نوجوانان تهیه شده است که به صورت نمونه برداری ساده تصادفی مبادرت به گزینش 200 نفر آزمودنی از دانش آموز مقطع متوسطه کرده است. ابزار پژوهش در این تحقیقات پرسشنامه خود ساخته است که به صورت گروهی در هر آموزشگاه به طور جداگانه اجرا شد که پس از تصحیح و نمره گذاری، پاسخ نامه ها تجزیه وتحلیل شد و نتایج زیر حاصل گردید:
در بین دانش آموزان فقط بعضی از گرایش ها به سوی انواع تیپ و مدل های لباس و آرایش خاص چهره دیده می شود. مسائل مهمی چون خصوصیات اخلاقی و عقاید فکری و نحوه عملکرد و چگونگی شکل گیری این گروه ها به صورت دسته جمعی در بین آن ها دیده نمی شود. این گونه اعمال از سوی آن ها فقط به خاطر جلب توجه و فخرفروشی نسبت به همنوعان خود است. (مهین اسحافی، 1378، ص1)
نتایج فرضیه ها
1) دختران نسبت به پسران معمولاً آزادی کمتری برای پیروی ازعقاید مد و مدگرای دارند.
2) دختران نسبت به پسران به فرمان عقل با تعهد و مسئولیت بیشتری پاسخ می دهند.
3) دختران به طور کلی در صحنه های دانش بیشتر صاحب ایده و تفکر هستند.
4) پسران نسبت به دختران بیشتر طالب زیبایی و نشاط هستند و به مد بیشتر روی می آورند.
5) در خلاقیت و نوآوری دختران در مقایسه با پسران ضعیف تر هستند.
6) دختران به علت عواطف و احساسات عمیق تری که نسبت به والدین خود دارند عمل به خواسته ها و احترام به آن ها را بیشتر بها می دهند.


تعداد صفحات : 40 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود