- وضعیت تغذیه ای معلولین
افرادی که دارای ناتوانی های فیزیکی(معلولیت) هستند، در نتیجه یک نقص ، به طور کاملیا تا حدی توانایی مراقبت از خود را برای انجام کارهای ضروری ، انجام یک زندگی طبیعی و یا زندگی اجتماعی ، از دست می دهند. ناتوانی های بدنی وفیزیکی ، مشکلاتی در تغذیه این افراد نیز ایجاد می کند. اینگونه افراد ممکن است به هیچ عنوان توانایی خرید غذا را نداشته باشند یا حتی نتوانند غذا را در دهان خود نگه دارند ؛ همچنین برای تهیه غذای مناسب و خرید آن نیز ممکن است ، به دلیل داشتن مشکلات حرکتی، با سختی های بسیاری مواجه باشند. علاوه بر مشکلات فوق، دپرسیون( افسردگی) نیز باعث کاهش اشتها می گردد. این افراد ، ممکن است حتی توانایی عمل بلع یا جویدن غذا را نداشته باشند. در مراکز نگهداری معلولین نیز، معمولاً غذا جذاب نبوده و ظاهر دلپذیری ندارد و یا ممکن است سرد و یا کلاً باب میل افراد نباشد. امکان دارد برای غذا خوردن کمکی نداشنه باشند و یا فرد مددکار ، غذا را سریع یا آهسته داده و در نتیجه معلول نتواند زمان کافی برای خوردن کامل غذا داشته باشد (کریمی، 1388).
– اصول مراقبت تغذیه ای در معلولان فیزیکی
به طور کلی معلولیت ها دو نوع هستند: 1) معلولیت فیزیکی 2) معلولیت ذهنی.
فردی دارای معلولیت فیزیکی است که توانایی مراقبت یا انجام کارهای ضروری زندگی خود را به علت نقص عضو نداشته باشد و زندگی اجتماعی او دچار نقصان شده باشد. معلولیت های فیزیکی از طیف وسیع و متنوعی برخوردار است که شامل موارد زیر است: (قاسمی و همکاران، 1388).
1)فلج نیمه بدن 2) فلج قسمت انتهایی بدن 3) فلج کل بدن 4) بیماری ام .اس 5) التهاب مفاصل یا آرتریت روماتویید 6) بیماری پارکینسون 7) نابینایان
ناتوانی های فیزیکی مشکلاتی را در امر تغذیه افراد به وجود می آورد، از جمله اینکه: 1) ممکن است این افراد به دلیل ناراحتی های روحی برای غذاخوردن تلاش کافی انجام ندهند. یا به دلیل مشکلات حرکتی برای تهیه مواد غذایی و مهیاکردن آن دچار مشکلات بسیاری شوند. 2) ممکن است این افراد در مراکز خاصی نگهداری شوند و نارضایتی از غذای ارایه شده و ارتباط نامطلوب با مددکار اجتماعی و محیط سرو غذا به افسردگی و متعاقب آن بی اشتهایی آنان منجر شود که در نهایت به کاهش دریافت مواد غذایی و سرانجام سوءتغذیه منجر شود.
مشکلات تغذیه ای معلولان فیزیکی:
1)سوءتغذیه: درجه و شدت سوءتغذیه باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد و مکمل های پرانرژی و مولتی ویتامین و مینرال برای درمان این گونه افراد درنظر گرفته شود.
2)از دست دادن آب بدن: یک مشکل عمده معلولان از دست دادن آب بدن است که در اثر مایعات کافی دریافت نکردن یا بی میلی به نوشیدن یا نداشتن حس مطمئن در این اشخاص روی می دهد. علاوه بر آن، ممکن است این اشخاص به تنهایی قادر به نوشیدن نباشند که باید به طور عمده به آنها آب داد. زیرا دریافت مایعات به میزان کافی از عفونت های ادراری و سنگ های کلیوی جلوگیری می کند.
3)بی اشتهایی: بی اشتهایی می تواند در اثر افسردگی و جذاب نبودن غذا و یا به علت وجود زخم بستر که ناشی از نداشتن تحرک کافی است و ناتوانی ورزشی ایجاد شود. علاوه بر آن، یبوست که مشکل شایعی در میان معلولان فیزیکی است نیز می تواند به بی اشتهایی منجر شود.
4)کمبود ویتامین ها: در این بیماران استفاده همیشگی از غذاهای نرم و پرهیز از مصرف میوه ها و سبزی های تازه به کمبود ویتامین ها، به ویژه ویتامین C منجر می شود.
5)چاقی: در میان معلولان کنترل وزن بخش مهمی از مراقبت های تغذیه ای را به خود اختصاص می دهد. زیرا ممکن است این افراد از یک سو به دلیل پرخوری و از سوی دیگر، به دلیل نداشتن تحرک کافی دچار چاقی شوند. از این رو رژیم غذایی باید با دقت تنظیم شود تا مواد مغذی مورد نیاز این افراد بدون دریافت کالری اضافی هر روز مورد مصرف آنان قرار گیرد.
6)یبوست: اغلب اشخاص مبتلا به معلولیت فیزیکی به دلیل کاهش قدرت تحرک و کاهش توانایی عضلات دچار کاهش حرکات دودی روده ای و متعاقب آن اختلال در دفع و یبوست می شوند.
7)مصرف مقادیر بالایی از داروهای ملین: این افراد اغلب به دلیل ابتلا به یبوست از مقادیر زیادی داروهای ملین استفاده می کنند که به اختلال در جذب مواد غذایی و در طولانی مدت به کمبود تغذیه ای منجر می شود. از طرف دیگر، به علت وابستگی به این داروها، حرکات طبیعی دودی روده کاهش پیدا کرده و یبوست دایمی پیدا می کنند و تنها با مصرف این داروها می توانند دفع مناسبی داشته باشند (صمیمی راد، 1389).
برای پیشگیری از یبوست رعایت نکات زیر ضروری است:
1) دریافت فراوان مایعات به میزان دو تا سه لیتر در روز
2)منظم کردن زمان دفع مدفوع: که در این حالت می توان برای تحریک عمل دفع از آب ولرم و ماساژ شکم استفاده کرد.
3) استفاده از مقادیر کافی فیبر غذایی در برنامه رژیم روزانه
4)استفاده از میوه هایی مانند م یوه های دارای هسته چوبی مانند هلو، گیلاس و زردآلو و مصرف آب آلو در صبح ناشتا در درمان یبوست موثرند.
در کنار تمامی مشکلات ذکر شده می توان با بهبود وضعیت تغذیه ای و کیفیت غذا این مشکلات و آسیب های ثانویه را به حداقل رساند. به طور مثال، در مراکز نگهداری خاص این افراد به کیفیت و ظاهر غذا توجه ویژه ای شود. علاوه بر آن، محل صرف غذا باید دل پذیر باشد تا سبب افزایش اشتها شود و غذاها به صورت گرم و با تزیینات ارایه شود تا میل به خوردن را افزایش دهد و در کنار آن طراحی های ویژه ای روی وسایل غذاخوری معلولان صورت گیرد. برای مثال، از لیوان های نی دار استفاده شود تا بیمار به تحرک وادار شود و حس استقلال و اعتماد به نفس پیدا کرده و بتواند تا حدی بدون کمک دیگران غذایش را مصرف کند.
– ترکیب بدنی و اهمیت آن
ترکیب بدنی عامل مهمی در تندرستی و آمادگی جسمانی است. چاقی و لاغری مفرط امید به طول عمر را کاهش می دهد. چاقی منشا بیماری هایی از جمله سکته قلبی، دیابت نوع دوم، فشارخون، برخی سرطان ها، بیماری های مفصلی و ریوی است. عوامل ترکیب بدنی شامل مایعات بدن، مواد معدنی، پروتئین و چربی است که به توده چربی و توده بدون چربی تقسیم می شوند (امامی و همکاران، 1389).
– آمادگی جسمانی و حرکتی
آمادگی جسمانی عبارت است از برخورداری از قلب، عروق خونی، ریه و عضلات سالمی که فرد بتواند به بهترین نحو، کارها و وظایف محوله اش را انجام داده و با شور و نشاط در فعالیتهای ورزشی و تفریحات سالم شرکت کند (امامی و همکاران، 1389). باید توجه داشت این تعریف شامل عامه مردم می شود. اما زمانی که صحبت از بخش ورزشی و ورزشکار در میان باشد،عواملی چون تغذیه مناسب و کافی، نوع کار، میزان استراحت، نداشتن اضطراب و فشارهای عصبی بسیار با اهمیت بوده و نمی توان نقش آنها را در برنامه یک ورزشکار نادیده انگاشت.
عوامل مهم آمادگی جسمانی عبارت انداز: استقامت قلب و ریه ، قدرت عضلانی ، استقامت عضلانی انعطاف پذیری ، سرعت ، چابکی ، هماهنگی عصب و عضله ، توان ( قدرت انفجاری ) ، تعادل ، ترکیب بدنی ( در صد چربی ) و مسائل روانی
استقامت
استقامت را می توان توانایی مقاومت در مقابل خستگی دانست ، استقامت دو مولفه ی مهم دارد : استقامت عمومی و یا آمادگی دستگاه گردش خون و تنفس و استقامت موضعی عضلات.
استقامت عمومی
به قابلیت ادامه ی انقباض و یا دوام فعالیت همه جانبه ی بدن استقامت عمومی می گویند. پروفسور " جاکولف " دانشمند روسی استقامت عمومی را چنین تعریف می کند:
استقامت عمومی بدن عبارت است از قابلیت عمومی بدن برای انجام فعالیت نسبتا طولانی در حالی که فعالیت از نظر متابولیسم به طور متعادل انجام شود، به این معنی که اکسیژن جذب شده مورد نیاز به همان اندازه که بدن برای انجام فعالیت مصرف می نماید، موجود باشد (قاسمی و همکاران، 1388).
این حالت را که تحت عنوان آن میزان اکسژن دریافت شده و اکسیژن مصرفی به صورت متعادل باشد، حالت " استدی استیت " می نامند. اعتقاد بر این است که از نظر فیزیولوژیکی استقامت عمومی بدن نقش مهمی در سطح آمادگی جسمانی دارد زیرا استقامت گردش خون و تنفس ارتباط مستقیمی با آمادگی جسمانی دارد و هر رشته ی ورزشی به مقدار متناسبی از این فاکتور نیازمند است.
استقامت موضعی عضلات
به قابلیت تکرار انقباض یا ادامه فعالیت یک یا گروهی از عضلات استقامت موضعی عضلانی اطلاق می شود. این نوع استقامت به مقدار زیادی به قدرت شخص بستگی دارد، در حالی که استقامت عمومی بدن به بهبود کار دستگاه گردش خون و تنفس مربوط می شود خستگی ناشی از این گونه فعالیت ها اغلب منحصر به همان موضع فعال می باشد.
حال به بیان فاکتورهای آمادگی جسمانی که شامل 4 فاکتور بوده، می پردازیم و هر چه این فاکتورها در ورزشکاران بالاتر باشد، در بازدهی مهارت های ورزشی آنها تاثیر بسزایی دارد. مهم ترین این فاکتورها، استقامت قلبی و ریوی و یا به عبارت دیگرهمان نام آشنای "توان هوازی" است. یعنی جذب اکسیژن به مقدار کافی جهت فعالیت های طولانی، داشتن قلب قوی جهت رساندن خون کافی در هنگام فعالیت های سنگین و طولانی مدت مثل دوهای بلند (ماراتن) قایقرانی در مسافت های زیاد.
اما دومین فاکتور، انعطاف پذیری است، این فاکتور اجازه می دهد تا عضلات در وسیع ترین دامنه حرکتیشان حول مفصل به حرکت درآیند، این فاکتور تقریباً در تمامی ورزش ها مورد نیاز بوده و قابلیت تحرک پذیری را بالا می برد. مانند حرکات ورزش ژیمناسیک و باله.
فاکتورهای سوم و چهارم به ترتیب عبارتند از قدرت عضلانی که به معنای به کار بستن نیرو وانرژی حاصله از عضلات در حین اجرای فعالیت ها است(حدود45/0از وزن بدن هر فرد را عضلات تشکیل می دهند). در ورزش های قدرتی مانند وزنه برداری و پاورلیفت بیشتر مورد استفاده بوده و تقویت می شود. استقامت عضلانی که به معنی به کارگیری یک عضله یا گروهی از عضلات برای انجام یک سری انقباضات مداوم در مدتی نسبتاً طولانی با کمترین احساس خستگی است و عمل کششی بارفیکس بهترین مثال برای این مورد است.
عناصر تشکیل دهنده آمادگی جسمانی:
1.توانایی قلبی و تنفسی
2.قدرت عضلانی
3.استقامت عضلانی
4.قابلیت انعطاف
5.ترکیب بدنی
توانایی قلبی – تنفسی (استقامت هوازی)
مهمترین عنصر تشکیل دهنده آمادگی جسمانی ،توانایی قلبی و تنفسی است.دستگاه قلبی ،تنفسی از دو سیستم1.قلبی عروقی.2.تنفس .تشکیل شده است.
قلب:
قلب عبارت است از تلمبه ای عضلانی که خون را از طریق دستگاه گردش خون به جریان وا میدارد،جهت جریان خون توسط دریچه های یک طرفه واقع در قلب کنترل میگردد.همه تارهای آن با یکدیگر مرتبط می باشند.لذا قلب به صورت یک تار واحد منقبض می شود.قلب دارای انقباض ذاتی موزونی است که از گره سینوسی دهلیزی در دهلیز راست آغاز شده و سپس به طرف گره دهلیزی بطنی جریان یافته و از آنجا در سراسر عضله قلب منتشر میگردد.برای اینکه انتقال گازهای خون بتواند نیازهای مورد لزوم بدن را هنگام تمرین کاملاٌ برآورده سازد دو تغییر اساسی در جریان خون ضروری است:1.افزایش در برون ده قلب.2.توزیع مکرر جریان خون از اندامهای غیرفعال به عضلات مخطط فعال.
تنفس:
وارد و خارج کردن هوا از ریه ها را تنفس گویند که هدف از آن تامین اکسیژن برای بافت ها و خارج کردن CO2 است.برای انجام این کار تنفس را می توان به چهار بخش عمده تقسیم کرد:
1.تهویه ریوی که به معنای ورود و خروج هوا بین محیط و حبابچه هاست.
2.دیفوزیون O2 و CO2 بین حبابچه ها و خون.
3.انتقال O2 و CO2 در خون و مایعات بدن به سوی سلولها و بالعکس.
4.تنظیم تنفس و سایر جنبه های تنفس
ریه ها را می توان به دو روش بزرگ و کوچک کرد:
1.به وسیله حرکت رو به پایین و رو به بالای دیافراگم برای دراز کردن یا کوتاه کردن حفره سینه.
2.به وسیله بالا بردن و پایین آوردن دنده ها برای زیاد یا کم کردن قطر قدامی -خلفی حفره سینه.
هنگام استراحت اکسیژن مورد نیاز چندان قابل توجه نیست.در تمرینات پیشینه مقدار مذکور افزایش نسبتاٌزیادی داشته ولی با این حال نمی توان به عنوان عامل محدود کننده ای در عملکرد ورزشی مورد توجه قرار گیرد.با انقباض عضلات دم و کم شدن فشارهای درون ریوی و درون جنبی هوا به داخل ریه ها هجوم می آورد.هنگام بازدم این فشار معکوس شده و هوا به شدت از ریه ها به خارج باز می گردد.هنگام تمرین انتشار O2 و CO2 از عرض غشاء حبابچه ای مویرگی و بافتی مویرگی افزایش پیدا می کند.
در یک وضعیت ایده آل باید حداقل سه جلسه تمرین آمادگی قلبی-تنفسی (برنامه پنج روز در هفته بهتر است)در برنامه گنجانیده شود.تمرینات قلبی-تنفسی باید آنقدر شدت داشته باشند که ضربان قلب را بین 60 تا 90 درصد ضربان قلب بالا ببرد،کسانی که آمادگی جسمانی کمتری دارند باید ضربان قلب هنگام تمرین را از سطح پایین تری شروع کنند.
زمان لازم نیز مانند شدت تمرین به نوع تمرین انجام شده بستگی دارد.برای تقویت استقامت قلبی -تنفسی لازم است حداقل 20 تا 30 دقیقه تمرین مداوم صورت گیرد (برجلو، 1389).
تمرین آمادگی قلبی-تنفسی برای فردی که دارای آمادگی جسمانی نسبی است باید 70 تا 75 درصد HRR باشد تا به درجه مطلوب دست یابد و کسی که آمادگی بیشتری دارد با HRR بیشتری تمرین کند.
تنها نوع تمرینات هوازی که حجم زیادی از هوا را برای تنفس لازم دارند برای تقویت قلبی تنفسی مفید هستند و فعالیت های هوازی ارزشمند باید گروه عضلات بزرگ را بکار گرفته و به صورت آهنگین انجام شوند.
عواملی که به توان هوازی تاثیر گذارند:
1.مونواکسید کربن حاصل از سیگار و هوای آلوده
2.ارتفاع بالا. 3.بیماری 4.چاقی
5.زندگی بی تحرک و کمبود فعالیت که ناشی از بالا رفتن سن است عامل عمده کاهش آمادگی جسمانی است.
6.هر عاملی که میزان فرو بردن ،انتقال یا استفاده از O2 را کاهش دهد،قدرت هوازی شخص را کاهش می دهد.
تمرینات توان هوازی:
دو
شنا
بالا رفتن از طناب
پله نوردی
اسکی صحرایی
پاروزنی
دوچرخه سواری
راکتبال،فوتبال
خیابان نوردی
پیاده روی
تمرین با موزیک
انواع برنامه دو در آمادگی جسمانی:
1.دو استقامت گروهی:از این دو برای ایجاد هماهنگی و تقویت آمادگی جسمانی استفاده می کنند،هر گروه با سرعتی خواهد دوید که اثر آموزش لازم را برای گروه و تک تک افراد داخل در آن را فراهم آورد.
2.دو استقامت FARTLEK :شدت(سرعت)دویدن را در حین انجام تمرین تغییر می دهیم ،فرایند تند و کند کردن سرعت دو و استراحت همان فواید دو متناوب را داردو زمان دو و زمان استراحت ،هیچکدام اندازه گیری نمی شود.
3.دو متناوب به نوعی آموزشی پیشرفته است که به شخص امکان می دهد تا در زمان کوتاهی سطح آمادگی جسمانی خود را به طور چشم گیری افزایش دهد و بر سرعت دو خود بیفزاید.
4.دو جایگزین نفر آخر به اول :این تمرین شامل دو سرعت 40 تا 50 یاردی تقریباٌ با تمام قدرت می باشد و بیشتر مناسب دو دسته ای و گروهی است.
5.دو صحرایی:در طول فاصله معینی در مسیری خاص از روی زمین (فراز تپه یا وسط جنگل و یا هر منطقه نامنظم دیگر انجام می شود.
6. پیاده روی یکی از بهترین راه های تقویت و حفظ آمادگی جسمانی است و می تواند به صورت معمولی یا فنی انجام داد.
جایگزینهای تمرینات هوازی در آمادگی جسمانی:
1.شنا:جایگزین بسیار خوبی برای دو به حساب می آید و محاسن آن به شرح زیر است:
الف)به کارگیری تمام عضلات اصلی
ب)وضعیت قرار گرفتن بدن به نحوی است که بازگشت خون به مغز را تقویت می کند.
ج)کاهش وزن
2.دوچرخه سواری 3.اسکی صحرایی 4.تمرین باموسیقی
آمادگی عضلانی
آمادگی عضلانی دو مولفه دارد:
1.استقامت عضلانی-2.قدرت عضلانی
قدرت عضلانی و استقامت وابسته به عضلات و سیستم عصبی می باشد.لذا به بررسی ساختار و عملکرد تارهای عضلانی و چگونگی ارتباط آنها خواهیم پرداخت:
تقریباٌ 40 درصد بدن را عضلات اسکلتی و تقریباٌ 10 درصد دیگر را عضلات صاف و عضله قلبی تشکیل می دهد.اما در حال حاضر به طور عمده عضله اسکلتی مورد بحث قرار خواهد گرفت.عضله اسکلتی از فیبرهای متعددی با قطر 10 تا 80 میکرو متر ساخته شده اند هر تار (فیبر) عضلانی محتوی صدها تا هزاران میوفیبریل است و هر میوفیبریل حاوی1500 فیلامان میوزین و3000 فیلامان آکتین است و انقباض ،حاصل سرخوردن فیلامان های میوزین با فیلامانهای آکتین تولید می شود به انجام می رسد که در حال استراحت این نیروها مهار می شوند.(این نیروی مکانیکی از طریق آزاد سازی انرژی ATP موجبات سر خوردن را فراهم می آورد.
انقباض عضلانی:
جمع انقباضات (Summation) به معنی جمع شدن انقباضات انفرادی عضله جهت افزایش دادن شدت انقباض کل عضله و از دو راه مختلف ایجاد میگردد:
1. به وسیله افزایش دادن تعداد واحدهای حرکتی که به طور همزمان منقبض می شوند.
2. به وسیله افزایش دادن فرکانس انقباض که جمع انقباضات فرکانس نامیده می شود که
می تواند منجر به کزاز شود.
انواع انقباض:
1.انقباض هم اندازه(isometric)
2.انقباض هم توان( isotonic)
3.انقباض هم حرکت(isokinetic)
4.انقباض منفی(ecsentrice)
1.انقباض هم اندازه(isometric)
عضله بدون حرکت کردن عمل می کند و تغییری در طول آن بوجود نمی آید از آنجایی که زاویه مفصل تغییر نمی کند به آن عمل ایزومتریک گویند،مانند حالتی که جسمی را بلند کنید که سنگین تر از نیروی تولید شده توسط عضله باشد.
2.انقباض هم توان( isotonic)
تنش عضله علی رغم کوتاه شدن در هنگام غلبه بر مقاومت معینی ثابت و بدون تغییر باقی می ماند.
3.انقباض هم حرکت(isokinetic)
تنش گسترش یافته در طی انقباض به نحو بیشینه ای در همه زوایا و در دامنه کامل حرکت مفصل انجام می شود.
4.انقباض منفی(ecsentrice)
عضلات می توانند حتی درحال طویل شدن هم نیرو تولید کنند.این عمل را برون گرا می گویند.از آنجایی که حرکت درمفصل وجود دارد .این عمل نیز یک عمل پویا است.مثالی از این عمل می تواند عمل عضله دو سر بازویی به هنگام پایین آوردن یک شیء سنگین توسط ساعد باشد.در این حالت فیلامان های اکتین بسیار دورتر از مرکز سارکور کشیده می شوند و بنا بر ضرورت در آن کشش ایجاد می شود.
اصول تقویت عضلات:
1.بار اضافه
4.نظم
7.تنوع
2.پیشرفت
5.تجدید قوا
3.تخصصی بودن
6.تعادل
بار اضافه:
وقتی می خواهیم قدرت ماهیچه ها را افزایش دهیم باید باری را که در طول تمرین برآن تحمیل می کنیم بیشتر از مقداری باشد که آن ماهیچه طبق روال عادی متحمل می شود و در اثر این بار اضافی ماهیچه ها با بزرگتر و قوی تر شدن و افزایش استقامت می توانند خود را با این بار اضافه وفق دهند.
بار اضافی را می توان با هر یک از روشهای زیر بدست آورد:
1.افزایش تعداد تکرارها در هر دوره.
2.افزایش دفعات دوره.
3.کاهش وقت استراحت در میان دوره های تمرین.
4.افزایش سرعت حرکت در حالت هم مرکزی (شکل صحیح بهتر از انجام سریع حرکت است)
5.ترکیب هر کدام از موارد بالا.
پیشرفت:
معمولاٌ افزایش چشم گیر قدرت و استقامت عضلانی پس از 3 تا 4 هفته تمرین صحیح برای فرد محقق میگردد.اگر میزان بار اضافی با افزایش قدرت و استقامت عضلانی جدید هم خوانی نداشته باشد پیشرفت حاصل نخواهد شد.وقتی فرد بدون رسیدن به مرحله ناتوانی عضلانی بیشتر از محدوده تکرار یک مجموعه تمرین انجام دهد وقت افزایش مقاومت فرا رسیده است.(5% افزایش).
تخصصی بودن:
برنامه باید گروه ماهیچه هایی را که به تقویت احتیاج دارند بالا ببرد.
نظم:
برنامه آموزشی باید به صورت منظم انجام شود،انجام تمرینات به صورت پراکنده به جای سودمند بودن مضر خواهد بود.
تجدید قوا:
ماهیچه های فعال در تمرینات سخت باید وقت کافی برای تجدید قوا داشته باشد.
تعادل:
وقتی برنامه قدرتی در حال اجرا است عضلات اصلی پایین تنه و بالا تنه باید در تمرین شرکت داشته باشند و از سوی دیگر ماهیچه ها به صورت جفت های متضاد در بدن قرار دارند.وقتی یک عضله در تمرین کشیده می شوند.ماهیچه های مقابل آن به عکس عمل کرده و فشرده می شود.موقع برنامه ریزی تمرین باید برای عضلات یک مفصل هم تمرینات کششی و هم تمرینات فشاری در نظر گرفته شود.
تنوع:
برنامه افزایش قدرت اگر به صورت ضعیف طراحی شود.خیلی کسل کننده خواهد بود.استفاده ازابزارهای مختلف و تغییر حجم ،شدت تمرینات راه حل خوبی برای افزایش جذابیت تمرینات هستند.
انعطاف پذیری:
انعطاف عبارت است از حداکثر کشش عضلات (دامنه حرکتی)حول محور مفاصل که در حالت غیر بیماری بدست می آید.برای بدست آوردن انعطاف بیشتر معمولاٌ از تمرینات کششی استفاده می گردد.
انواع تمرینات کششی که مورد استفاده قرار می گیرد به شرح زیر می باشد:
1. کشش ایستا 2.کشش انفعالی
3.کشش تحریک عصبی عضلانی(PNF) 4.کشش پرتابی
1. کشش ایستا
عبارت است از کشش تدریجی عضلات و زرد پی ها موقع حرکت قسمتی از بدن حول یک مفصل. این روش تمرین بسیار موثر برای افزایش قابلیت انعطاف میباشد.تمرین کننده باید هر کشش ماهیچه ها را به مدت 5 تا 10 ثانیه یا بیشتر ادامه دهد،این عمل باعث میشود که ماهیچه های کشیده شده بتواند بدون آسیب دیدن خود را با وضعیت کشیدگی تطبیق دهند،هر قدر مدت کشش بیشتر باشد ماهیچه ها راحت تر خواهند توانست خود را با کشیدگی تطبیق دهند.
2.کشش انفعالی
فرد برای کشش از یار کمکی و یا وسایل کمکی استفاده می کند.
3.کشش تحریک عصبی عضلانی(PNF)
یک دسته ماهیچه تحریک می شود تا قابلیت انعطاف افزایش یابد در این کشش نیز از وسایل و یار کمکی استفاده می شود.اما مجموعه ای از انقباضات و استراحت را برای ماهیچه های خود به وجود آورد و در آنها کشش ایجاد کند.
4.کشش پرتابی
شامل حرکت هایی مانند پرش و رقص برای دست یابی به حوزه حرکتی و کشش بیشتر می باشد.
عوامل آمادگی جسمانی
عوامل آمادگی جسمانی شامل موارد زیر می باشد(FITT)
1.تکرار (FERQUENCY) 2.شدت(INTENSITY) 3.زمان (TIME)4.نوع(TYPE)
1.تکرار (FERQUENCY)
منظور از تکرار تعداد دفعات تمرین در طول یک هفته می باشد که حداقل برای هر کدام از عناصر تشکیل دهنده آمادگی جسمانی باید سه بار تکرار گنجانیده شود تا اثرات تمرین بارز گردد.
2.شدت(INTENSITY)
به صورت درصدی از حداکثر ضربان قلب در تمرینات قلبی تنفسی و یا درصدی از حداکثر یک تکرار پیشینه اجرا می شود که متناسب با نوع تمرین باید قابلیت انعطاف داشته باشد.شدت تمرینات قلبی تنفسی باید آنقدر شدت داشته باشد که ضربان قلب را بین 60 تا 90 درصد ذخیره قلب بالا ببرد.در مورد استقامت و قدرت عضلانی نیز شدت تمرین به درصد حداکثر مقاومت مورد نیاز برای هر تمرین وابسته است.شخصی که می خواهد به قدرت عضلانی خود تکیه نماید باید وزنه ای را انتخاب کند که بتواند آن را قبل از خسته شدن عضلاتش یک تا هفت بار بالا ببرد و از طرف دیگر برای شخصی که می خواهد استقامت عضلانی خود را تقویت کند میزان حداکثر RM +12 می باشد.هر قدر میزان تکرار بالا بردن وزنه در یکدوره بیشتر باشد.حاکی از پیشرفت استقامت عضلانی خواهد بود.
3.زمان TIME:
زمان لازم برای تمرین بستگی به نوع و شدت تمرین دارد.برای تقویت استقامت قلبی -تنفسی لازم است حداقل 20 تا 30 دقیقه تمرین مداوم صورت گیرد.زمان لازم برای تقویت استقامت و قدرت عضلانی به تعداد تکرار عمل انجام شده بستگی دارد.برای یک فرد معمولی تکرار 8 تا 12 بار تمرین که تا مرحله خستگی کامل ادامه پیدا کند.قدرت و استقامت او را تقویت خواهدکرد.
4.نوع(TYPE)
در موقع انتخاب تمرین باید به اصل تخصصی بود توجه شود.
ورزیدگی:
برای ورزیدگی سه مرحله در نظر گرفته می شود:
1.آمادگی 2.پرورش 3.نگهداری
مرحله آمادگی:
در این مرحله سیستم قلبی و عظلانی برای انجام تمرینات آمادگی پیدا می کنند و بدن را برای ورود به مرحله اولیه باید در حد متوسط باشد و پیشرفت به صورت تدریجی برنامه ریزی شود و در برنامه ریزی باید هماهنگی میان قسمت های مختلف بدن و مهارت های جسمی اساسی نیز مورد توجه قرار گیرد در طول هفته اول 3 جلسه به مدت ده تا 15 دقیقه با سرعت مناسب راه رفته و یا بدوند تا ضربان قلبشان به 60 درصد HRR ارتقاء یابد به مدت تمرین 16 الی 20 دقیقه افزایش یابد. در تمرین با وزنه در طول هفته اول 2 یا 3 تمرین اولیه در آن انجام میشود . فرد باید تمرین را با وزنه های بسیار سبک شروع کند .
مرحله پرورش :
معمولا هفته سوم از زمان شروع تمرینات را مرحله پرورش مینامند که همزمان با افزایش قدرت و یا استقامت خود ، تعداد و شدت دفعات تمرین را افزایش میدهیم ، فرد باید برای تقویت استقامت قلبی تنفسی در هر بار تمرین یک یا دو دقیقه بر زمان دویدن خود بیفزاید تا بتواند نهایتا به طور مداوم 20 تا 30 دقیقه بدود (حداقل باید 3 بار در هفته انجام گرفته و نباید دو روز فاصله بیندازد )و وزنه ها را افزایش دهد (تعداد 8 تا 12 بار برای هر تمرین .
مرحله نگهداری :
در این مرحله به پرورش بیشتر نیرو تاکید نمی شود ، بلکه هدف حفظ پیشرفت های حاصله است که این برنامه باید در طول زندگی حفظ شود (برجلو، 1389).
– توان هوازی و بی هوازی
استقامت قلبی و ریوی و یا به عبارت دیگرهمان نام آشنای "توان هوازی" یکی از فاکتورهای آمادگی جسمانی می باشد. یعنی جذب اکسیژن به مقدار کافی جهت فعالیت های طولانی، داشتن قلب قوی جهت رساندن خون کافی در هنگام فعالیت های سنگین و طولانی مدت مثل دوهای بلند (ماراتن) قایقرانی در مسافت های زیاد. پژوهشات زیادی نشان دادهاند،خط مرگومیر در افرادی که آمادگی هوازی پائینی دارند،بیشتر است در پژوهشی که روی آزمودنی سالم و بدون بیماریهایی مثل فشار خون بالاو دیابت انجام گرفته،دیده شده است،بعد از انجام آزمون تردیمل بیشینه و بعد از چندین سال،افراد دارای آمادگی هوازی در حد متوسط یا بالا،نسبت به افرادی که مقادیر پائینی از آمادگی هوازی داشتند،با خطر مرگومیر (به تصویر صفحه مراجعه شود) کمتر مواجه بودهاند (کارگرفرد و کشاورز، 1385).
آمادگی هوازی زنان حدود 20 درصد کمتر از مردان همسن و سال خودشان است.همچنین زنان هموگلوبین خونی کمتری نسبت به مردان دارند و نیز نسبت به مردان از درصد چربی بالاتری برخوردارند.میزان عضلهی بدن زنان نیز کمتر از مردان است.این عوامل سبب میشوند که زنان آمادگی هوازی کمتری نسبت به مردان داشته باشند.
آمادگی هوازی ورزشکاران نخبهی استقامتی حدود 2 برابر بیشتر از افراد معمولی است.بیشترین آمادگی هوازی بین ورزشکاران،در ورزشکاران استقامتی و اسکیبازان صحرانوردی دیده شده است.آمادگی هوازی متوسط در فرد بالغ حدودا 40-35 میلیمتر به ازای کیلوگرم در دقیقه است.ظرفیت بالای توان هوازی ورزشکاران استقامتی،ناشی از وراثت است.
اما به سختی میتوان تفاوتهای ژنیتیکی را با عادات تمرینی از یکدیگر متمایز ساخت.ورزشکاران استقامتی با ظرفیت بالایی از توان هوازی متولد میشوند،اما تمرین هم سبب افزایش توان هوازی میشود.همانطور که ژنها مهم هستند،برنامهی تمرینی هوازی مناسب نیز توان هوازی را افزایش میدهد.افراد بیتحرک میتوانند با برنامهی تمرینی،حداقل 20 تا 30 درصد توان هوازی خویش را افزایش دهند (حایری و همکاران، 1389).
میانگین اکسیژن مصرفی در مسابقه فوتبال در حدود 75 درصد حد اکثر اکسیژن مصرفی که معادل انرژی مصرفی یک دونده مارتن در زمان مسابقه است . هافبک ها بیشترین توان هوازی و مدافعان وسط کمترین را دارند وبین حداکثر اکسیژن مصرفی و مسافت طی شده همبستگی معنی داری وجود دارد (دارابی و همکاران، 1385).
توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر وبا سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت زمان کوتاه را توان بی هوازی گویند.
انواع توان بی هوازی
1.توان بی هوازی بدون اسیدلاکتیک
2.توان بی هوازی با اسیدلاکتیک
توان بی هوازی بدون اسیدلاکتیک: توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر وبا سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت زمان کوتاه را توان بی هوازی بدون اسیدلاکتیک گویند (فلاح و همکاران، 1387).
توان بی هوازی با اسیدلاکتیک:توانایی تمام عضلات به تولید نیروی بیشتر وبا سرعت زیاد در حرکات کوتاه انفجاری برای مدت نسبتا طولانی را توان بی هوازی با اسیدلاکتیک گویند. این فاکتور(توان بی هوازی) برای انجام رشته های مختلف ورزشی کاربرد دارد ودر ورزش هایی مثل فوتبال،والیبال،کاراته وبسکتبال نمود بیشتری پیدا میکند. نتایج پژوهشات به عمل آمده نشان دهنده آن است که پس از یک مسابقه فوتبال منابع فسفاژن بدن ورزشکار تخلیه می شود.به عبارت دیگر نشان داده شده است که یکی از علل خستگی بازیکنان فوتبال تخلیه ذخایر فسفاژن بدن و عضلات است (کارگرفرد و کشاورز، 1385).
حرکات و مهارت ها جزء لاینفک این رشته بوده و بدون برخورداری از ظرفیت انفجاری وتوان بالای ورزشکار موفقیت در این رشته امکان پذیر نیست. تقریبا نصف انرژی مورد نیاز یک بازی فوتبال از منابع فسفاژنی که منبع آنی و فوری برای دستیابی به اجراهای انفجاری می باشد.پس از انجام فوتبال سطح اسیدلاکتیک خون افزایش می یابد وتجمع اسیدلاکتیک باعث خستگی ورزشکار میشود. توان بی هوازی با اسیدلاکتیک به طور عمده متکی بر تامین انرژی از طریق تولید اسیدلاکتیک می باشد.نقش عمده و تعیین کننده ای را در اجرا ها و مهارت های با دامنه زمانی طولانی تر بر عهده دارد. به همین خاطر سطح اسید لاکتیک پس از پایان مسابقه افزایش می یابد (موگان و همکاران، 1380).
– منابع سوختی حین ورزش
سهم پروتئین ها هنگام فعالیت کمتر از یک ساعت حدود 2٪ میباشد، به هرنقش پروتئین ها در طول ورزش های طولانی مدت به عنوان منبع انرژی به آرامی افزایش می یابد. در طول ورزش طولانی مدت کل سهم پروتئین برای تآمین سوخت ممکن است به 10٪- 5٪ در دقایق پایانی فعالیت برسد، بنابراین پروتئین ها در مقایسه با کربوهیدرات ها و چربی ها تنها یک نقش جزئی را به عنوان سوبسترای انرژی هنگام فعالیت ایفا می کنند، اینکه چربی یا کربوهیدرات به عنوان سوبسترای اصلی انرژی هنگام فعالیت انتخاب شوند، توسط چندین عامل از جمله، رژیم غذائی، شدت فعالیت ومدت فعالیت تعیین می شود. برای مثال رژیم غذائی با چربی بالا و کربوهیدرات کم میزان متابولیسم چربی ها را افزایش میدهد، در رابطه با شدت فعالیت، فعالیت با شدت کم اساسآ برچربی به عنوان سوخت اصلی تکیه میکند، درحالی که درفعالیت با شدت بالا کربوهیدرات به عنوان سوخت اصلی استفاده می شود.انتخاب سوخت همچنین تحت تاثیر مدت فعالیت نیزمی باشد. درهنگام فعالیت با شدت پائین وطولانی ومدت اکسیداسیون چربی ها در عضلات فعال وجود دارد (باوم و همکاران1، 2006).
شدت فعالیت وانتخاب سوخت:
چربی ها اولین منبع سوختی برای عضلات در طول فعالیت با شدت کم می باشند، ولیس کربوهیدرات ها سوبسترای پایداردر فعالیت های با شدت بالا هستند.توجه کنید که هرچه شدت ورزش بالا می رود در متابولیسم کربوهیدرات نیز افزایش پیشرونده وجود دارد، وازمتابولیسم چربی ها کم می شود. چه عواملی باعث انحراف متابولیسم چربی به سوی متابولیسم کربوهیدرات می شود هنگامی که شدت فعالیت بالا می رود؟ دو عامل اصلی دخالت دارند: 1) درگیری تارهای تند انقباض 2) افزایش اپی نفرین در خون. همچنانکه شدت ورزش افزایش می یابد تارهای تند انقباض بیشترمی شود این تارها دارای آنزیم های گلیکولیتیکی زیاد و تعداد میتوکندری و آنزیم های لیپولیتیکی کم هستند، به طورخلاصه یعنی این تارها بهتر برای متابولیزه کردن کربوهیدرات ها تجهیزشده اند تا متابولیزه کردن چربی ها. بنابراین افزایش درگیری تارهای تند انقباض منجر به متابولیسم بیشتر کربوهیدرات ومتابولیسم کمتر چربی ها می شود.عامل دوم برای تنظیم متابولیسم کربوهیدرات در طول ورزش اپی نفرین است. همچنان که شدت فعالیت بیشتر می شود سطح اپی نفرین خون نیزافزایش می یابد. افزایش سطح اپی نفرین خون باعث افزایش تجزیه ی گلیکوژن عضله میجشود(گلیکولیز). وقتی که فرایند گلیکولیز افزایش می یابد، لاکتات نیزتولید وافزایش می یابد. این افزایش لاکتات از طریق کاهش دردسترس قراردادن چربی به عنوان سوبسترا باعث کاهش متابولیسم چربی می شود (ملکی، 1387).
مدت ورزش و سوخت انتخابی:
در طول ورزش طولانی مدت وبا شدت کم (بیشتر از 30دقیقه) یک انحراف تدریجی از متابولیسم کربوهیدرات به سوی متابولیسم چربی به عنوان سوبسترا وجود دارد.چه عواملی میزان متابولیسم چربی را درفعالیت طولانی مدت کنترل می کنند؟ متابولیسم چربی توسط آن دسته از متغییرهایی تنظیم می شود که میزان تجزیه ی چربی را کنترل می کنند(فرایند لیپولیز).
تری گلیسریدها توسط آنزیم هایی به نام لیپازها به اسید های چرب آزاد و گلیسرول تجزیه می شوند. این آنزیم ها (لیپازها) عموما تا توسط هورمون های اپی نفرین، نوراپی نفرین و گلوکاگون تحریک نشوند، غیرفعال هستند. برای مثال در طول ورزش طولانی با شدت کم سطوح اپی نفرین خون افزایش یافته، که فعالیت لیپاز و نهایتا لیپولیز را افزایش می دهد.افزایش در فرایند لیپولیز منجر به افزایش سطوح اسیدهای چرب آزاد در خون و عضله می شود و متابولیسم چربی را افزایش می دهند. به طور کلی فرایند لیپولیزیک فرایند کند است. حرکت اسیدهای چرب آزاد به داخل خون توسط هورمون انسولین و سطوح بالای لاکتات خون مهارمی شود. انسولین مستقیما از فعالیت لیپولیز جلوگیری می کند.به طور طبیعی انسولین خون در طول فعالیت دراز مدت کاهش می یابد. در هر حال اگر یک وعده ی غذایی یا نوشیدنی سرشار از کربوهیدرات را 60- 30دقیقه قبل از ورزش مصرف کنیم سطوح گلوکز خون افزایش یافته وانسولین بیشتری از پانکراس ترشح می شود، این افزایش درانسولین خون منجر به کاهش فرایند لیپولیزوکاهش متابولیسم چربی می شود (موگان و همکاران، 1380).
واکنش دو سویه چربی وکربوهیدرات:
در طول ورزش کوتاه مدت بعید به نظر میرسد که منابع گلیکوژن یا سطوح گلوکز خون تخلیه شود.به هر حال در طول ورزش طولانی مدت (بیشتر از 2 ساعت )ذخایر گلیکوژن کبد و عضله به سطوح خیلی پائین کاهش می یابند. تخلیه ی منابع کربوهیدرات خون و عضله منجر به خستگی عضلانی می شود. چرا سطوح پائین گلیکوژن عضله باعث خستگی می شود؟ تخلیه ی کربوهیدرات موجود میزان گلیکولیز را کاهش می دهد، بنابراین غلظت اسید پیروییک در عضله کاهش می یابد. این عامل باعث می شود که میزان تولید هوازی ATP توسط کاهش تعداد ترکیب های واسطه ای چرخه ی کربس کاهش یابد. اسید پیروییک در فراهم کردن ترکیبات واسطه ای کربس اهمیت دارد. به عنوان مثال اسید پیروییک یک پیش ماده برای چندین ماده ی واسطه ای چرخه ی کربس (مالات، اگزالواستات) است. وقتی که میزان گلیکولیز به علت موجود نبودن سوبسترا کاهش می یابد، سطوح اسید پیروییک در سارکوپلاسم کاهش می یابد و بنابراین سطوح ترکیبات واسطه ای کربس نیز کاهش می یابد، کاهش ترکیبات واسطه ای کربس، میزان فعالیت چرخه ی کربس را کاهش داده و باعث تولید ATPهوازی کمتر می شود. این کاهش درمیزان ATP عضله باعث محدودیت عملکرد عضلانی و در نهایت منجر به خستگی عضلانی می شود. درک این مطلب نیز اهمیت دارد که کاهش در ترکیبات واسطه ای کربس (به علت تخلیه ی گلیکوژن)منجر به کاهش تولید ATP هوازی از طریق متابولیسم چربی می شود، زیرا چربی ها فقط از طریق چرخه ی کربس اکسایش می شوند. بنابراین هنگامی که ذخایر کربوهیدرات دربدن تخلیه شوند، به همان میزان نیزاز متابولیسم چربی ها کاسته می شود. به همین دلایل چربی ها در آتش کربوهیدرات ها می سوزند. (ملکی، 1387).
منابع سوختی بدن:
منابع کربوهیدرات هنگام ورزش: کربوهیدرات به عنوان گلیکوژن در عضله و کبد ذخیره می شود. منابع گلیکوژن عضله یک منبع مستقیم برای متابولیسم عضله است، درحالی که منابع گلیکوژن کبد به عنوان وسیله ای برای جایگزین کردن گلوکز خون عمل می کند. برای مثال هنگامی که سطوح گلوکز خون درورزش های طولانی مدت کاهش می بابد، فرایند گلیکوژنولیز کبدی تحریک می شود و گلوکز به داخل خون آزاد می شود و این گلوکز به عضلات اسکلتی می رود و به عنوان سوخت استفاده می شود. کربوهیدراتی که به عنوان سوبسترا هنگام ورزش مصرف می شود، از منابع گلیکوژنی عضله و گلوکز خون تامین می شود. مشارکت نسبی گلیکوژن عضله و گلوکز خون برای تامین انرژی هنگام فعالیت بر اساس شدت و مدت ورزش فرق می کند. گلوکز خون در فعالیت با شدت پائین نقش مهمتری ایفا می کند، در حالی که گلیکوژن عضله منبع اصلی کربوهیدرات مصرفی در فعالیت با شدت بالاست. در طول اولین ساعت فعالیت طولانی مدت زیر بیشینه بیشتر کربوهیدرات متابولیزه شده توسط عضلات از طریق گلیکوژن عضله تامین می شود. به هر حال همچنانکه از سطوح منابع گلیکوژن عضله در طول فعالیت کاسته می شود، گلوکز خون به عنوان منبع مهم سوختی استفاده می شود (موگان و همکاران، 1380).
منابع چربی هنگام ورزش:
هنگامی که فرد انرژی که مصرف می کند(غذا)بیشتراز میزان فعالیت او باشد، این انرژی اضافی به صورت چربی ذخیره می شود. اکثر چربی ها به صورت تری گلیسیرید در سلول های چربی ذخیره می شود، اما مقداری از آن نیز در سلول های عضلانی ذخیره می شود. عامل اصلی که چربی را به عنوان سوبسترای انرژی هنگام فعالیت معرفی می کند، در دسترس بودن آن برای سلول های عضلانی است. برای متابولیزه شدن تری گلیسیریدها ابتدا باید به اسید های چرب آزاد FFA) )و گلیسرول تجزیه شوند. وقتی که تری گلیسیرید ها تجزیه شدند، اسیدهای چرب آزاد میتوانند به استیل COA تبدیل شوند و وارد چرخه ی کربس شوند. این که کدام منابع چربی به عنوان سوخت تمرین استفاده می شود بر اساس شدت ومدت فعالیت تفاوت دارد. برای مثال اسیدهای آزاد پلاسما منبع اصلی چربی در هنگام ورزش با شدت پائین هستند و در درجات کار بالاتر متابولیسم تری گلیسیریدها داخل عضلانی(IMTG) افزایش می یابد. در شروع تمرین سهم FFA پلاسما و تری گلیسیریدهای عضله مساوی است. درعین حا ل چه شدت فعالیت بیشتر می شود نقش FFA به عنوان منبع سوختی افزایش می بابد. به طور کلی منابع سوختی مورد استفاده در یک فعالیت زیر بیشینه به ترتیب شامل:
1) گلیکوژن عضله 2) گلوکز خون 3) اسیدهای چرب پلاسما 4 ( IMTG
منابع پروتئین هنگام فعالیت:
پروتئین برای اینکه به عنوان منبع سوختی استفاده شود، ابتدا باید به اسیدهای امینه تجزیه شود. اسیدهای امینه از طریق خون یا ذخایر امینواسیدی داخل فیبری در اختیار عضله قرار گیرند. نقشی که پروتئین به عنوان سوبسترای انرژی ایفا می کند، محدود و اساساً به وجود آمینو اسیدهای شاخه دار (والین، لوسین و ایزولوسین) واسید امینه ی آلانین بستگی دارد.عضله اسکلتی میتواند مستقیماً آمینو اسیدهای شاخه دار را برای تولید ATP متابولیزه کند. به علاوه آلانین میتواند در کبد به گلوکز تبدیل شود و از طریق جریان خون به عضلات بازگردانده شود و به عنوان سوبسترا استفاده شود. (ملکی، 1387).
-ورزش معلولین
نیاز به ورزش و تاثیر سلامتی آن در افراد معلول بسیار بیشتر از افراد سالم احساس می شود . بی تردید ورزش، عاملی است که معلولان را به سطح جامعه می کشاند و آنان را در انجام فعالیتها مستقل می سازد . امروزه افراد معلول در سطح وسیعی در فعالیت های اجتماعی و مسابقات شرکت دارند و هویت خود را به جامعه شناسانده اند . هم اکنون ۱۰۰ سال از ابداع ورزشهای معلولین می گذرد . قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی زمانی بود که تاثیر ورزش در سلامت معلولین کاملا شناخته شده بود . بعد از جنگ جهانی اول فیزیوتراپی و ورزش درمانی به اندازه اورتوپدی و جراحی مهم شده بودند . در سال ۱۸۸۸ کلوپ ناشنوایان در برلین آغاز به کار کرد . سازمان جهانی ورزش ناشنوایان (CISS ) در سال ۱۹۲۲ تاسیس شد ولی افراد ناشنوا با دیگر معلولین همراه نشدند و هم اکنون نیز مسابقات جهانی مربوط به خود را با نام " مسابقات خاموش" برگزار می کنند . بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل تعداد زیاد معلولین جنگی، ورزشهای افراد معلول جسمی – حرکتی پا به عرصه وجود نهاد . در تحقیقاتی که برای سلامتی این افراد انجام شد، مشخص گردید که ورزش یکی از بهترین درمانهای معلولیت است . در سال ۱۹۴۴ دکتر" لودویگ گوتمن" بر اساس درخواست دولت بریتانیا بیمارستان "استوک مندویل " که یک مرکز جراحی نخاعی بود را تاسیس کرد . در این مرکز ورزش یکی از درمانهای موثر معلولین به حساب می آمد .
ورزش درمانی قدم اول برای ابداع ورزشهای معلولین بود که سپس به مسابقات و رقابت های ورزشی ختم شد . در 28 جولای سال 1948 ، روز افتتاحیه بازیهای المپیک 1948 لندن همزمان بود با افتتاح بازیهای استوک مندویل که در حقیقت در این روز ورزشهای با ویلچر آغاز شد . در سال 1952 سربازان معلول دانمارکی به ورزش معلولین پیوستند و کمیته رقابت های بین المللی " استوک مندویل" را تاسیس کردند . در سال 1960 ، تحت نظارت و حمایت فدراسیون جهانی سربازان قدیمی گروه تحقیقی بین المللی ورزش معلولین جهت مطالعه و تحقیقات ورزش معلولین تاسیس شد و سپس در سال 1964 به افتتاح IOSD یا سازمان جهانی ورزش معلولین ختم شد . IOSD برای ورزشکاران معلولی مناسب بود که نمی توانند به عضویت کمیته بازیهای جهانی در رشته های ورزشهای معلولین نابینا ، قطع عضو ، قطع نخاعی ، فلج مغزی و فلج قسمتهای مختلف بدن درآیند .
در ابتدا 16 کشور به عضویت ISOD درآمدند و باعث الحاق نابینایان و قطع عضویها به پارالمپیک 1976 تورنتو و معلولین ذهنی در مسابقات سال 1980 در "آرنهیم" گردید . هدف از برگزاری مسابقات این بود که تمامی انواع ورزشهای معلولین را در بر گیرد و به عنوان یک کمیته هماهنگ کننده فعالیت داشته باشد . به هر حال دیگر سازمانهای مربوط به معلولین مانندCP- ISRA و IBSA در سالهای 1980 و 1978 تاسیس شدند . این چهار سازمان بین المللی همگی نیاز به هماهنگی را احساس کردند . بنابر این با کمک یکدیگر در سال 1982 ( کمیته هماهنگ کننده ورزشی معلولین در جهان ) را با نام ICC افتتاح کردند . این کمیته متشکل از چهار سازمانCP- ISRA ، IBSA ، ISMGF ، IOSD و چندین دبیر کل و معاون می باشد . در سالهای بعد کشورهای عضو خواستار حضور بیشتر و داشتن نماینده بیشتر در سازمانها شدند که این امر به تاسیس موسسه مردمی در سال 1989 به نام IPC شد و تا امروز این موسسه تنها سازمان چند منظوره رشته های ورزشی معلولین در جهان است .
فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین تا پیش از انقلاب اسلامی، بصورت کمیته ای غیرفعال،زیرنظر فدراسیون پزشکی بوده و فعالیت این کمیته صرفاً به شرکت مسوولین آن درگردهمایی های بین المللی محدود می شد و هیچگونه فعالیتی در بین افرادمعلول انجام نمی داد.
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، در اواخرسال 1358 فدراسیون ورزشهای معلولین تاسیس گردید. اولین فعالیت این فدراسیون تازه تاسیس، اعزام یک گروه به مسابقات المپیک افراد معلول در هلند بود که در تابستان سال 1359 صورت گرفت و هدف از این اعزام کسب تجارب فنی و تهیه منابع و قوانین و مقررات و شرکت در اجلاس ورزش معلولین جهت شناساندن جمهوری اسلامی ایران به فدراسیون بین المللی معلولین بود. پس از بازگشت گروه اعزامی از مسابقات المپیک هلند، اولین دوره کلاس مربیگری ورزشهای معلولین در چند رشته برگزار شد. مربیان پس از آموزشهای لازم به استانهای خود مراجعت و نسبت به تشکیل تیم های ورزشی اقدام نمودند.اولین مسابقات افراد معلول در رشته های دو و میدانی، تنیس روی میز، شطرنج، بسکتبال با ویلچر، والیبال نشسته و شنا در شهریور ماه 1359 در تهران برگزار شد. نابینایان فقط در رشته شطرنج شرکت داشتند. استقبال افراد معلول از فعالیتهای ورزشی و شرکت آنان درمسابقات به قدری قابل توجه بود که مسوولین را واداشت تا اقدامات بیشتری دراین زمینه انجام دهند. با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1359و نیل بخشی برخی از رزمندگان اسلام به فیض جانبازی، روز به روز به آمار ورزشکاران این رشته افزوده می شد که این مساله نقطه عطفی در تاریخ فدراسیون محسوب می گردد.
در اردیبهشت سال 1360 اولین تیم ورزشی افراد جانباز و معلول کشور، در رشته بسکتبال با ویلچر به کشور یوگسلاوی اعزام گردید. تغییر ریاست فدراسیون و تشکیل کلاسهای متعدد مربیگری و داوری و برگزاری اولین دوره مسابقات قهرمانی کشور در رشته های مختلف ورزشی از جمله فعالیتهای سال 1360 محسوب می گردد. از تحولات دیگر در این سال تغییر نام فدراسیون به فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین بود. سال 1360 نقطه اوج اولیه فعالیت ورزشی معلولین در بعداز انقلاب اسلامی محسوب می شود. در سال 1361 اولین کاروان ورزشی جانبازان و معلولین در قالب تیم تیراندازی به مسابقات جهانی استوک مندویل که در کشور انگلستان برگزار می گردید، اعزام شد. دراین دوره از بازیها بدلیل افشاگری های کاروان اعزامی در مورد جنایات رژیم صهیونیستی و آمریکا از شرکت آنان در رقابتها جلوگیری بعمل آمد. در سال 1363 تیم ملی جانبازان ومعلولین جمهوری اسلامی ایران در رشته دو ومیدانی با توجه به یک سال تحریم در مسابقات استوک مندویل با شرکت در مسابقات جهانی صاحب مدالهای طلا و نقره و برنز شد. همچنین اولین حضور تیم والیبال نشسته کشورمان در مسابقات جهانی والیبال نشسته نروژ وکسب مقام قهرمانی جهان باعث جذب هزاران جانباز ومعلول به این ورزش گردید.
یک سال بعد،اولین جشنواره فرهنگی ورزشی جانبازان ومعلولین با شرکت 500 ورزشکار در شش رشته ورزشی جانبازان ومعلولین با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت اله خامنه ای (مقام ریاست جمهوری وقت) برگزارشد. سخنان گهربار ایشان، توسعه و گسترش ورزش معلولین را باعث گردید. اولین حضور گسترده تیم های ورزشی افراد جانباز و معلول کشورمان در بازیهای پارالمپیک سئول (پس از تحریم دو المپیک آمریـــکا و شوروی سابــق) با حضور موفق تیم های مختلف ورزشی مخصوصــاً والیبال نشسته و دو و میدانی همراه بود که ضمن استحکام تشکیلات ورزشهای معلولین در بین جهانیان، فعالیت ورزش دراین رشته ها گسترش بیشتری یافت.
در سال 1368 با همگام شدن فعالیت بنیاد جانبازان با فدراسیون، ورزش جانبازان ومعلولین سیر صعودی گرفته و باعث فعالیت رو به رشد ورزش این قشر گردید. از سال 68تا 79 فعالیت فدراسیون با برنامه های مدون و برگزاری جشنواره های فرهنگی ـ ورزشی که توسط مسوولین عالی رتبه کشور از جمله حضرت آیت اله خامنه ای و جناب آقای هاشمی رفسنجانی افتتاح می گردید،دگرگونی خاصی یافت. با شرکت موفّق درسه پارالمپیک بارسلون، آتلانتا و سیدنی کشورمان جایگاه مناسب جهانی در ورزش جانبازان و معلولین کسب نمود.
دو رویداد مهم یعنی مستقل شدن فدراسیون نابینایان و تشکیل کمیته پارالمپیک در سال 1379، از نقاط عطف تاریخ ورزش جانبازان و معلولین محسوب می گردد.
با تدوین و تصویب طرح جامع فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین (بعداز سال 1380) رشته های ورزشی 15 گانه، مطابق اصول، سیاست ها و خط مشی ها، تدابیر و اهداف تعریف شده، اولویت بندی گردید؛ ولیکن تا پایان مسابقات پارالمپیک آتن، کمیّت گرایی موقعیت خود را حفظ کرده بود و درنتیجه جایگاه جمهوری اسلامی ایران در بین کشورهای شرکت کننده، کاهش یافت. تغییر شرایط زمانی و وضعیت تیم های ملی، لازم می نمود که اصل کیفیت گرایی و جوان گرایی در اولویت قرار گیرد؛ بنابراین در آماده سازی تیم های ملی جهت حضور قدرتمند در مسابقات پارالمپیک پکن (2008) از اصل کیفیت گرایی تبعیت شد .
منابع:
امامی، ع.، کردی، م و نجفی پور، ف. 1389. ارزشیابى و توصیف شاخص هاى ترکیب بدنى، فیزیولوژیکى و آمادگى جسمانى، حرکتى دانشجویان دانشگاه افسرى امام على. مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران. سال نهن، شماره 1، صص 12-19.
برجلو، ر. 1389. بهبود آمادگی جسمانی، تهران: نشر آوا، 145 صفحه.
صمیمی راد، ن. 1389. مشکلات تغذیه ای در معلولین ورزشکار. دانشور، دوره پنجم، شماره 2، صص 22-27.
قاسمی، ع.، مومنی، م و خانکه، ح. 1388. مقایسه تصویر بدنی معلولین ورزشکار با معلولین و غیر معلولین. توانبخشی، دوره دهم، شماره چهارم، صص 39-45.
کریمی، ق. 1388. تغذیه معلولین. توانبخشی، دوره دهم، شماره سوم، صص 19-13.
Giada, F., Zuliani, G., Baldo-Enzi, G., Palmieri, E., Volpato, S., Vitale, E., et al. (1996). Lipoprotein profile, diet and body composition in athletes practicing mixed and anaerobic activities. J Sports Med Phys Fitness, 36, 211- 6.
Gomes, A. I. D. S., Ribeiro, B. G., Soares, E. A. S. (2006). Nutritional profile of the Brazilian Amputee Soccer Team during the precompetition period for the world championship. Nutrition, 22, 989-995.
Guttmann, L., (1976). Reflection on the 1976 Toronto Olympiad for the physically disabled. Paraplegia., 14, 225-240.
Jackson, R. W., Fredrickson, A. (1979). Sports for the physically disabled. The 1976 Olympiad (Toronto). Am J Sports Med., 7, 293-296.
Kurdibaylo, S. F. (1996). Obesity and metabolic disorders in adults with lower limb amputation. J Rehabil Res Dev., 33, 387-94.
Levine, A. M., Nash, M. S., Green, B. A., Shea, J. D., & Aronica, M. J. (1992). An examination of dietary intakes and nutritional status of chronic healthy spinal cord injured individuals. Paraplegia, 30, 880 -889.
Ozçakar, L., Çetin, A., Kunduracyolu, B., Ulkar, B. (2003). Comparative body fat assessment in elite footballers. Br J Sports Med, 37, 278 -9.
Rastmanesh, R., Azam Taleban, F., Kimiagar, M., Mehrabi, Y., Salehi, M., (2007). Nutritional knowledge and attitudes in athletes with physical disabilities. Journal of Athletic Training, 42(1), 99-105.
Walters, R. L., & Mulroy, S. (1999). The energy of normal and pathologic gait. Gait Posture, 9, 207-31.
1 – Baum et al.
—————
————————————————————
—————
————————————————————