تارا فایل

صفویان


صفویان
تبریز اول
" ایران از سال ( 850 هـ.ق) سال مرگ شاهرخ تیموری، عملا به دو بخش مهم شرقی و غربی تقسیم شد . در بخش شرقی بازماندگان تیمور، به خصوص از سال (875 هـ.ق) به بعد سلطان حسین بایقرا (حک 911 -875 هـ) حکومت می راند و بخش غربی آن نیز به دست ترکمنان (قراقویونلوها و آق قویونلو) اداره می شد.
هرات و تبریز دو تختگاه مطرح شرق و غرب ایران بود. در زمانی که ترکمنان و تیموریان از سال (875 هـ.ق) به بعد با مسالمت می زیستند دیگر شرق و غرب ایران هم به استحکام و تثبیت اساس قدرت خود پرداختند.1"
" پس از مرگ یعغوب بیگ در سال 895 هـ.ق (1490م) آشفتگی و منازعات چندی بر سر جانشینی او بر پا شد که برای مدتی خطری عظیم تر از ماشین جنگی عثمانی در غرب آناتولی پدید آورد. اشتیاق همگان برای رهائی از اوضاع نابسامان و آشفته صحنه را برای ورود یک منجی آماده کرد" در گیلان نوه نوجوان اوزون حسن آق قویونلو، اسماعیل، نیروهای قزلباش (در لغت به معنی کلاه قرمزها) را به گرد خود جمع آورده بود، تا انتقام خون پدر را که بدست نیروهای شیروانشاه آق قویونلو کشته شده بود، بازپس ستاند. او که از شاهزادگان شیعه مذهب منطقه گیلان بود، خود را منسوب به شیخ صفی الدین اردبیلی بنیانگذار فرقه صوفیان اردبیلی می دانست که تا اواسط قرن نهم هجری از ثروت و قدرت
فراوانی برخوردار بودند. بنابراین از همان اول، حمایت فرقه شیخ (صفی)، (صفویان) رابا خود به همراه داشت.2 "
صفویان تا سال (930 هـ .ق) (1524 م) یعنی سال وفات شاه اسماعیل، مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران کرده بودند. آنها هواداران خود یعنی ترکمنان قزلباش (به ترکی سرخ سر که تاج دوازده ترک آنها دوازده امام بود) را در شرق آناتولی جزو ساخت زیربنائی حکومت خود کرده و نیروهای مسلح را تجدید سازمان کرده بودند. در این زمان با وجود پاره ای ناآرامیهای پراکنده داخلی، مهمترین تهدید امپراطوری جدید صفوی از فراسوی مرزها یعنی از سوی عثمانیان در غرب و ازبکان در شمال شرق بود. اسماعیل با موفقیت تمام توانست ازبکان را عقب براند و در سال (915 هـ .ق) (1510م) آنها را در مرو شکست دهد ولی خودداری وی از بهره گیری از توپ و تفنگ منجر به شکست فاجعه بار چالدران در نزدیکی تبریز از عثمانیان در سال 920 هـ .ق (1514م) شد. اسماعیل دهه بعد از درگیریهای نظامی کناره گرفت و به جای آن اوقات خود را به شکار و میگساری و سایر شادخواریهای درباره گذراند. 3"
" شاه اسماعیل درباری اول تبریز را به پایتختی خود برگزیده و هنرمندان کارگاه یعغوب بیگ آق قویونلو را به خدمت گرفت. در 10 نگاره ای که به سفارش او بر نسخه نظامی (880-886 هـ.ق) افزوده شد، عناصر واپسین سبک عهد ترکمنان غلبه دارند. در این نگاره ها همان پیکره های آرام گرفته در طبیعت رویایی را می توان بازشناخت. با این تفاوت که مردها کلاه و عمامه قزلباش بر سر گذاشته اند."4 ] …[ خود شاه اسماعیل در جهت اتمام نگاره های آن اهتمام کرده و یازده نگاره به آن افزوده بود. شناسایی نگاره ها به لحاظ وجود تاج حیدری کاملاً امکان پذیر است."
تحرک، حالت، ترکیب بندی و رنگ نه فقط در دوره صفوی استمرار داشت، بلکه فزونی نیز یافت، تا بتواند شایسته اعتقادات و روح سیاسی- مذهبی حاکم بر دوره فرمانروایی شاه اسماعیل باشد."5
زمانی که شاه اسماعیل هرات را تسخیر کرد، بهزاد عده ای از نقاشان را به تبریز برد. بهزاد ریاست کتابخانه سلطنتی را که در حقیقت فرهنگستان هنر بود به عهده داشت. بهزاد تا آخر عمر کار کرد و در آغاز پادشاهی شاه تهماسب درگذشت."3
2- سلطنت شاه تهماسب
" اساس و پایه مکتب صفوی بر روش بهزاد و شاگردان و همراهانش استوار شده و بزرگترین کسی که از آن حمایت کرده شاه تهماسب اول است که از سال 930 تا 984 هجری ( 1524-1576م) در ایران سلطنت کرده است. شاه تهماسب فرزنده ده ساله شاه اسماعیل موسس این سلسله است که دوره خود را در جنگ و تحکیم پایه حکومت سلسله صفوی گذرانده بود بهمین جهت فرصت کافی برای رسیدگی بانجمن کتاب نویسی که تاسیس کرده و ریاست آن را به بهزاد واگذار نموده بود نداشت." ]…[ " مقام و منزلت هنرمندان در دوره صفوی خیلی بالا رفته و پادشاه از میان نقاشان و هنرمندان برای خود دوستانی انتخاب نموده است، از این گذشته خود شاه تهماسب عشق و علاقه ای به نقاشی داشته و امیدوار بوده است که خود او یکی از نقاشان ماهر شود زیرا این فن را از نقاش معروف سلطان محمد فرا گرفته است و با بهزاد و شاگردش آقامیرک نیز دوست و معاشر بوده است. هنرمندان دوره خاصی داشتند و این بسیار طبیعی بود، زیرا که این سلسله ایرانی وحدت سیاسی را پس از ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند و در نتیجه به هنرهای اصیل ایرانی بها می دادند. هنرمندان این عصر هر کدام شیوه خاصی را دنبال کرده و مشهور شده اند. "6
" کارهای استاد سلطان محمد از حیث تنوع رنگ آمیزی و نقشه و ترکیب و نیز برای توجه مخصوص به ریزه کاری مشهور است . میر سید علی در تجسم مناظر طبیعی و زندگی دهقانی و چادر نشینی مهارت داشته است . این نقاش را می توان موسس سبک خاص شمال هندوستان هم دانست . زیرا این صورتگر در خدمت همایون پادشاه هنرمند به هندوستان رفت و همراه با عبدالصمد شیرازی سبک جدیدی از ترکیب جدیدی از نقاشی ایرانی و نقاشی هندی به وجود آوردند ."2
"نقاشی های زمان شاه تهماسب را معمولاً مناظری از شاهکارهای ادبی قدیم ایران مثل شاهنامه، اشعار نظامی ، سعدی، حافظ و داستان یوسف و زلیخای جامی و … و نقاشی های دیگر را نیز تشکیل می دادند. در نگارگری سلاطین اولیه صفوی، این تغییر کلی دیده می شود،عمامه دور کلاه پیچیده می شود به طوری که نوک کلاه از وسط عمامه بیرون می آید و بیش تر اشخاص با عمامه نوک دار نشان داده شده اند. این قسم کلاه و عمامه در دوره صفویه از خصایص مشخصه نقاشی این دوره می باشد. نوک کلاه در اوایل قرمز رنگ بود ولی بعد به رنگ های دیگری نیز در نگارگری دیده شده است.7 "
" نسخه های مصور دیگری از این زمان بر جای مانده اند که به لحاظ سبک نگارگری تفاوتی آشکار با ساخته های کارگاه تبریز دارند. این نسخه ها غالبا در هرات به خط سلطان محمدنور کتابت شده و دارای کیفیتی در حد نسخه های سلطنتی هستند. نسخه مصور ظفرنامه یکی از ممتازترین آنهاست. هرات در اواخر سلطنت اسماعیل اول و اوایل سلطنت تهماسب اول مرکز اصلی کتاب نگاری صفویان بوده است. بهزاد در آن سالها هنوز در هرات اقامت داشته و کارگاه این شهر را اداره می کرده است. نسخه هائی چون ظفرنامه یاد شده و خمسه نظامی (931 هـ. ق) زیر نظر او و با همکاری شاگردانی چون شیخ زاده و قاسم علی تصویر شده اند."8
" از هم آمیزی سنتهایی باختری (تبریز) و خاوری (هرات) سبک اصیل و کاملی به وجود آمد که درخشانترین نمونه های آن در شاهنامه تهماسبی و نسخه مهم دیگری به نام خمسه تهماسبی (946-950 هـ. ق) می توان دید. به نظر می رسد که سلطان محمد نقش ویژه در این تلفیق داشته است. "3
" شاهنامه تهماسبی" اثری است استثنائی که در تدوین آن چند تن از بزرگترین نگارگران عهد صفوی و گروهی از شاگردان آنها شرکت داشته اند. این کتاب گنجینه ای است از بهترین آثار نگارگری ایران. کتابی است که طی مدت قریب به سی سال دوران تکوینی خود را گذرانده است و کسانی چون میر مصور، سلطان محمد، آقا میرک، دوست محمد، میرزاعلی، میرسیدعلی، مظفر علی، دوست محمد، عبدالصمد و ده ها هنرمند دیگر در به کمال رساندن آن شرکت داشته اند " 9] …[ " در چند اثر از سلطان محمد نشان می دهد که حتی او که بزرگترین نگارگر ایرانی در همه اعصار و زمان هاست، دو خرد نگاره را همانند و تابع یک ضابطه و یک قانون اجرا نکرده است و از یک نقاشی به نقاشی دیگر گامی در جهت کمال و تغییر و تحول برداشته است : این تغییر و تحول در چند سو به وجود آمده است : 1- تغییر و تحول در اندازه قاب نقاشی که در ارتباط با محتوای شعر و موضوع انجام گرفته، بدین معنا که گاهی قاب کشیده در جهت بالاست، گاهی قاب به سوی مربع سوق می کند و گاهی نیز در جهت افقی 2- تغییر و تحول در رنگ آمیزی که از رنگهای ملایم و هم آهنگ شروع شده و رنگهای بسیار زنده و شاداب و نزدیک به رنگهای بیناب خورشیدی می انجامد 3- تغییر و تحول در پرداختن به اجزای خرد نگاره مانند درختان، برگها، صخره ها ، گل و بوته ها و سایر چیزهای کم اهمیت تر مانند آذین پوشش انسان و اسبها . 4- تغییر و تحول در نحوه گروه بندی عناصر ترکیب به شکل گروه آدم ها شاخ و برگها، حیوانات ، صخره ها و گل و بوته ها 5- تغییر و تحول در ترکیب بندی که گاهی با حرکتهای دورانی و گاهی با تسلط افقی و عمودی و نماهای روبر انجام گرفته است 6- تغییر و تحول در هندسه بنیادی اثر که گاه علاوه بر استفاده از حرکتهای راست خط افقی و عمودی و اریب حرکتها دورانی، اسلیمی ها، مارپیچ ها، پنج ضلعی های منتظم و غیره استفاده شده است. تصویر (1) (دربار کیومرث) 7-استفاده از نسبتهای هم آهنگ تنوع گاه از رابطه 72 تا 414/1 را به واحد و گاه از رابطه 73 یعنی 723/1 را به واحد و گاهی از نسبت 5/1 به واحد و یا 618/1 به واحد که این آخرین نسبت طلائی مشهور است 8- ابداع شیوه های نو و تازه در پرداز، که بیش تر به ساختار کوه و صخره ها و گیاهان مربوط می گردد. در این شیوه های نو از هم آهنگی تک رنگ گرفته تا پر آهنگی رنگهای ناب و متضاد و گاهی شمار رنگ ها از ده رنگ فرا می گذارند و با ذوب کردن رنگها در یکدیگر و با استفاده از رنگهای رابط، متضادها و مکمل های شدید را با هم، هم پهلو می کند 9- حجم دادن به عناصر ترکیب به ویژه عناصر غیرانسانی (در درجه اول) و سنگها و صخره ها و شاخ و برگ درختان، و این حجم دهی همیشه مورد استفاده هنرمند نیست تنها به مقتضای موضوع انجام می گیرد مانند ( صحنه رفتن ایرانیان به کوه دماوند نزد کیومرث) 10- ایجاد فضای فوق واقع گرائی و عناوین در بعضی آثار مانند ( صحنه دیده شدن زال زر توسط کاروانیان که در آن جا، برای این که بال و پرودم سیمرغ که به رنگهای بسیار تند و زیبای آبی فیروزه ای ، سبز زمردین، بنفش، سرخابی روشن و غیره در هم آهنگی کل نقاشی قرار بگیرند و چشم را نیازارد، صخره ها، کوه ها و تپه ها هم با همان رنگهای سیمرغ رنگ آمیزی شده اند و شگفت آورتر آن که شکل و حرکت آنها کاملاً دگرگون شده و در همه سو به جنبش درآمده اند، گویا پرواز سیمرغ چنان باد و جریانی ایجاد کرده است که همه چیز حتی جمادات را نیز به تحرک درآوره است."10
(همچنین) نگارگران مکتب جدید تبریز، به پیروی از سنت بهزاد، علاقه ای وافر به تصویر کردن محیط زندگی و امور روزمره داشتند . آنها می کوشیدند بازنمودی کامل از دنیای پیرامون را در نگاره ای کوچک اندازه بگنجانند؛ از این رو سراسر صفحه را با پیکره ها، تزئینات معماری و جزئیات منظره پر می کردند. ولی در رویکرد واقع گرایانه به جهان هیچ گاه روش طبیعت نگاری را به کار نمی بردند. در این نگاره ها سنت فضاسازی مفهومی به قوت خود باقی است این ساختار متشکل است از ترازهای متعدد که از پایین به بالا و اطراف امتداد یافته و غالبا از مرزهای تصویر بیرون رفته اند. ترازها به سبب جلوه های شکل و رنگ، دور یا نزدیک به نظر می آیند. بدین سان فضا هم دو بعدی و هم عمق دارد، هم یکپارچه است و هم ناپیوسته هر بخش فضائی مکان وقوع رویدادی خاص و غالباً مستقل است. امور و وقایع مختلف پیوستگی زمانی و مکانی ندارند، اما گوئی ناظری آگاه همه چیز را در آن واحد می بیند. این نوع فضاسازی چند ساحتی که بی شک متاثر از بینشی عرفانی است، اوج کمال و انسجام نظام زیبائی شناختی نگارگری ایران را نشان می دهد. "11
" اخلاق و آداب خوش تهماسب در اندک مدت رو به کجی و خشونت گذارد. به تائید منابع نه تنها گشاده رویی و هنرمند پروری خویش را از دست داد، بل به سوی خست و حسادت و حتی شقاوت گرایید."12 " به هر تقدیر بر اثر گذشت زمان، علاقه شاه تهماسب به نقاش و هنر فروکش کرد و سایه حمایتش را از سر هنرمندان برگرفت و این بخصوص از سال (957 هـ. ق) به بعد بیشتر چهره نمود. او در این سال قاضی جهان صدر اعظم خود را که از حامیان نقاشی و خطاطی بود و در انگیزش ذوق و سلیقه تهماسب بی تاثیر نبود، از کار برکنار کرد. قاضی جهان دو سال بعد درگذشت و خانواده او از نظرها افتاد. اسکندر بیک منشی به دو عامل دیگر نیز در دلسردی شاه از نقاشی و هنر اشاره می کند، یکی درگذشت استادان فن چون بهزاد و سلطان محمد و آقامیرک اصفهانی که در کتابخانه کار می کردند و انیس و مونس شاه بودند و شاه با آنها الفتی به کمال داشت و هرگاه از مشاغل جهانداری و ترددات مملک آرائی فراغی حاصل می شد ( به مشق نقاشی تربیت دماغ می کرد) دیگر اینکه کثرت مشاغل شاه فرصتی باقی نمی گذاشت که به هنر و هنرپروران بپردازد. البته تعبرد، پرهیزگاری و پارسا منشی شاه را نیز نباید فراموش کرد که از نیمه دوم سلطنت خود هر چه بیشتر زهد و تقوا پیشه کرد و بالاتر از همه به خست، امساک و مال پرستی اقتصاد و آن پشتیبانی اندک را از هنر نوع فعالیت هنری مضایقه کرد. این عوامل باعث شد که شاه بعضی از اصحاب کتابخانه را که در قید حیات بودند، مرخص سازد تا خود کار کنند."13 " نخستین نتیجه آن با در مهاجرت گذاردن اکثریت نگارگران، شاعران، هنر ورزان، برجسته ایرانی به سوی کشورهای دیگر و خصوصاً هند بود. "14
" در سالهای آخر عمر شاه تهماسب موضوع ضد هنرش را اندکی تعدیل کرد. در سال 97 هجری پایتخت را از تبریز به قزوین تغییر محل داد و در آنجا مکتبی از نگارگری پدیدار شد که ترکیبی بود از شیوه نگارگران مشهد و سبزوار" 15
" (نیمه دوم آن قرن) ابراهیم میرزا (برادرزاده شاه تهماسب) به حکومت خراسان گماشته شد. این شاهزاده جوان کارگاهی در مشهد برپا کرد، و علاوه بر هنرمندان مقیم خراسان تعادی از استادان مکتب تبریز را به خدمت گرفت. مهمترین نسخه مصوری که در این کارگاه تولید شد هفت اورنگ جامی بود (964-973 هـ .ق) استوارت گری ولچ 16 قلم نگارگرانی چون میرزاعلی، مظفر علی، آقا میرک و شیخ محمد را در این نگاره ها تشخیص داده است . بعضی نگاره ها با سبک تبریز قرابت بسیار دارند. "17
* مکتب قزوین
" در این میان قزوین مرکز مکتب بعدی نگارگری ایرانی شد؛ گرچه گذر ربع قرن دیگر لازم بود تا دوران هنر پروری شاهان بعدی؛ پس از برقراری پایتخت و درباری، در آن شهر آغاز گردد. (م 1548/955 هـ .ق) تولیدات این دومین مکتب درباره صفویان در قزوین پایتخت نسبتاً کم بود : شماری از مجلدات مصور شاهی در دوران فرمانروایی شاه اسماعیل دوم ( 985 هـ) ؛ که اغلبشان اکنون به صورت اوراق جدا افتاده درآمده اند، تعدادی بیشتر نسخه های متواضعانه ولیکن دل انگیزتر و بسیاری صورتگریها و طراحی های مجزا که برخی شان هنوز در عمان مرقعهای نخستین جایگزین مانده اند . ممتازترین نسخه خطی مصور آن دوره بدون تردید هفت اورنگ جامی است که میان سالهای (963 تا 972) در مشهد برای ابراهیم میرزا نسخه برداری شده بود."

3- شاه اسماعیل دوم
" در سالهای سلطنت شاه اسماعیل دوم (983-982) اتفاقات ناگواری برای سلسله صفوی روی داد. تهماسب پسرش را در قلعه ی قهقهه به مدت 20 سال زندانی کرده بود. ابتدا اسماعیل، پس از آنکه بر تخت سلطنت جلوس کرد انتقام پدر را گرفت. بیشتر صفویان را به قتل رساند و بیشتر شاهزادگان را اعدام کرد. با این حال هنگامی که دستور قتل برادر بزرگتر محمد را که حاکم صوری شیراز بود، صادر کرد،پیش تر از آنکه حکم اجرا شود، شاه اسماعیل خود به قتل رسید. هنگامی که اسماعیل دوم به تخت سلطنت نشست برخی از نگارگران تبریز و مشهد و شیراز را به قزوین فراخواند و کارگاه سلطنتی را احیا کرد. او تدوین یک نسخه مصور شاهنامه را به هنرمندان کارگاهش سفارش داد که ظاهراً هرگز به پایان نرسید ( گفتنی است که شاه اسماعیل دوم یک سال و اندی حکومت کرد) در میان تصویرگران این شاهنامه با نامهای تازه ای چون سیاوش بیگ گرجی، صادق بیگ افشار (صادقی)، مراد دیلمی، علی اصغر کاشانی، میرزین العابدین آشنا می شویم."18
" اسماعیل دوم شاهزاده ای با فرهنگ و دوستدار هنر و ادب بود. شعر نیک می سرود و عادلی تخلص می کرد. صادقی بیگ افشار می نویسد : پادشاهی خوش ذوق و عالی شان و هیبتناک بود و طبع نقاشی داشت. با این که ظاهر مهیبی داشت، در باطن خیلی ملایم و خوش خلق بود. حکومت کوتاه مدت اسماعیل اجازه حمایت بیشتر از هنرها را بدو نداد. کارگاه هنری کتابخانه سلطنتی از سال 945 هـ. . ق به بعد از هم پاشیده بود. گویا به نظر می رسد که با بازگشت بهرام میرزا به قزوین از سال 945 هـ. ق به بعد سرو سامانی در آن پدید آمده بود. به هر حال هنگامی که این کارگاه به دست اسماعیل دوم افتاد، چندان رونقی نداشت. اسماعیل دوم به بازسازی این کارگاه کمر همت بربست. از این رو شماری از هنرمندان کارگاه پسین، ابراهیم میرزا در مشهد را به قزوین فرا خواند و به حمایت کتاب آرائی پرداخت. از قرار معلوم مظفر علی نقاش باشی دربار در کهولت به سر می برد و چندی پس از فوت شاه تهماسب درگذشت. شاگرد او صادقی افشار نیز زین العابدین نوه سلطان محمد و سیاوش بیگ گرجی جزو پیوستگان به کتابخانه اسماعیل دوم بوده اند. مولانا شیخ محمد سبزواری و مولانا علی اصغر کاشی هم که زمانی جزو اصحاب کتابخانه ابراهیم میرزا بودند و مولانا عبدالجبار استرآبدی (در زمان اسماعیل میرزا از اصحاب کتابخانه شدند) مولانا حسن بغدادی که در فن تذهیب استاد بود و مولانا عبدالله شیرازی که در تذهیب مهارتی تام داشت، از اصحاب کتابخانه اسماعیل میرزا شدند. هنرمندان دیگری چون محمد هروی و قصری بیگ کوسه هم در زمره کارکنان کتابخانه درآمدند. از دوره اسماعیل دوم شاهنامه ای در دست است که در سال 984 هـ .ق تکمیل شده است. نقاشانی که در این نسخه کار کرده اند، عبارتند از : سیاوش گرجی، صادقی بیگ افشار، زین العابدین ، نقدی بیگ، مراد دیلمی، علی اصغر کاشانی، مهراب برجی و احتمالاً عبدالله شیرازی. از قرار معلوم فرخ بیگ برادر سیاوش هم جزو این هنرمندان بوده است. اسماعیل دوم افزون بر ضعف نقاشان، از خطاطان هم پشتیبانی می کرده، با میرزا محمد خشی شاعر معاشر بود و مولانا محمدحسن خطاط که مدار کتاب نویسی عمارت دولتخانه و درها متعلق به او بود. خشنویس دربار او محسوب می شد. اسماعیل دوم مولانا میرسید احمد مشهدی خشنویس برجسته و استاد مولانا محمدحسین خطاط را از مشهد به قزوین آورد و مشمول عنایات خود قرارداد و در بالاخانه سر در باغ سعادت آباد دارالسلطنه قزوین جای داد.
بازسازی کارگاه هنری کتابخانه طوری که شاهنامه ای چون شاهنامه اسماعیل دوم از محصولات آن بود، کاری کارستان بر شمرده می شد، آن هم در عرض یک سال و نیم که مدت چشمگیری برایب چنین اقداماتی به نظر می رسند. "19
" نسخه ی تحفه الاحرار جامی، از مجموعه ی کتابخانه ی عموی لنینگراد (کتابخانه ی عمومی دولتی م.ی. سالتیکوف شدرین در لنینگراد ، دورن ، 426) که آراسته به چهار نگاره است، به منزله ی نمونه ی مشخص مکتب فزوین شناخته میشود. این اثر فاقد هرگونه توضیحی درباره ی تاریخ و محل کتابت و اجرای تصاویر و حتی سفارش دهنده ی آن است . نگاره ها تصویر کننده ی امثال و حکایات کوتاه و جالبی هستند که در خاتمه ی هر یک از دوازده مبحث منظومه حکمی، اخلاقی جامی آورده شده است. "20
" نقاشی قابل توجه سبک مشهد در دهه ی هفتاد به مانند سیل قوی وارد حوزه ی نقاشی قزوین شده و جریانی زنده و پویا را بدان الحاق کرد و آن را غنا بخشید و در جست و جوی امکانات جدید بیان هنری به حرکت و پیشرفت واداشت، ترکیب بندی " چوگان بازی" از نسخه ی خطی صفات العاشقین هلالی به تاریخ 1582 . م ، ] …[ می تواند به منزله ی نمونه ی روشن نقاشی کتابخانه ی قزوین در دهه هشتاد تلقی شود. مقایسه ی این مجلس نقاشی با تصویری از همان مضمون که در دهه های سی در تبریز ]…[ اجرا شده است، بسیار جالب توجه می نماید. بدون شک، نگاره ی قزوین روگرفتی از پرده نقاشی تبریز است. نقاشی قزوین با ویژگیهائی چو حرکتی سرکش و پویایی کلیدی اشکال به ظهور می رسد. این همان وظیفه ی اصلی است که نقاش فراروی خود قرار داده و همه ی امکانات هنری را به تبعیت از آن وا داشته است. او بیش از هر چیز فضائی فراخ می آفریند و با گستردن تصویر منظره بر زمینه ی نسخه ی خطی، چهارچوب کناری را از بین می برد. ما در نقاشی مشهد، ناظر بر گرایش رسام به انهدام حواشی محصور کننده ی نگاره ایم. ]…[ در نقاشی قزوین ما شاهد قطع جسورانه ی حاشیه کناری و بخشی از حاشیه ی فوقانی هستیم و نکته ی بسیار قابل توجه، ترسیم درختان، نباتات و حیوانات در منظره ی پیرامون شخصیت هاست که تکرار همان تصاویر نقش شده بر حواشی نخسه اند. ]…[ نقاش سبک قزوین با امتناع از تصویری پر شمار، به طور معمول، ترکیبی مشتمل بر اندک تعداد شخصیت ها می آفریند. نقاش سبک قزوین ، با تصویری پر تحرک و دورگیری نرم و متحرک اشیاء و اشخاص، سعی در خلق تصویری زنده و حقیقی دارد. بازی فوق العاده متنوع خطوط، قلم گیری ها و سایه ها با ضخامت گوناگون و اندازه های متفاوت، مارپیچ، منحنی و گاه تصاویر درهم تنیده تاثیر حرکت در کل تصویر را باقی می گذارد. در این روش تطبیقی و بازی خطوط می توان نشانه های نقاشی مشهد دهه های پنجاه – شصت میلادی را ملاحظه کرد . اهمیت قلم گیری در نقاشی قزوین به نسبت سابق افزایش چشمگیری می یابد و در عین حال ، نرمش خاص و زیبایی خط بسط و توسعه ی بیشتری پیدا می کند . "21
" در نیمه ی دوم سده دهم با پدیده ای جدید در نقاشی ایران روبرو می شویم و آن طراحی و نقاشی جداگانه و مستقل از کتاب است . در این نگاره ها غالباً پیکری یا زوجی جوان به اضافه چند گیاه و ابر پیچان بر زمینه ای ساده بازنمایی شده اند. طرحها و نقاشی هائی از این دست به طور معمول با تذهیب و قطعات خوشنویسی آرایش می یافته و در مرقعها جای می گرفته اند. بروز این پدیده به سه عامل بستگی داشت : کاهش حمایت درباری ، رشد طبقه ی بازرگان و دیگر به طور کلی رواج بازار گرمتر . در واقع هنرمندان که دیگر نمی توانستند بر حمایت شاه یا شاهزادگان تکیه کنند، تا حدی به سفارشهای ثروتمندان غیر درباری وابسته شدند. اما از آن رو که هنر پروران جدید امکان تامین هزینه سنگین نسخه های مصور را نداشتند ، به سفارش تک نگاره ها بسنده می کردند . در این زمینه بود که هنرمندانی چون شیخ محمد ، محمد هروی، سیاوش بیگ و صادق بیگ(صادقی) قدرتشان را در صورتگری و طراحی نشان دادند. شیوه ی کار این نگارگران بعداً توسط رضا عباسی کامل تر شد، شیخ محمد در طراحی هایش خطوط آزاد و روان به کار می برد و در شبیه سازی مهارت داشت . اما محمدی به لحاظ سبک کار و انتخاب موضوعهای عادی از سایرین ممتاز است . او توانایی قابل ملاحظه ای در نمایش حالات و حرکات طبیعی آدمها داشت . شکلها را با خطوط ظریف و نازک و ممتد طراحی می کرد. (اغلب طراحی هایش با قلم نئی اجرا شده اند). محمدی پس از نگارگرانی چون میر سید علی، برجسته ترین ادامه دهنده سنت واقع گرائی بهزاد بود و بر معاصرانش سخت تاثیر گذاشت . موضوع ، تعدادی از آثارش به زندگی درویشان مربوط می شود، که می بایستی به سبب وابستگی او به یکی از فرقه های صوفیه بوده باشد."22
" مرگ شاه اسماعیل دوم در سال (985 هـ .ق) ضربه مهلکی بر پیکر نگارخانه سلطنتی بود. زیرا نابینایی سلطان محمد خدابنده – جانشین وی- مانع عمده ای بر سر راه وی برای درک آثار تصویری و نیز نگارگران به شمار می آمد. در نتیجه نگارگران سلطنتی در قزوین مجبور شدند که برای تامین معاش خود معمن دیگری بیابند برخی از آنها به هندوستان و تعدادی دیگر به عثمانی پناه آوردند و برخی دیگر نظیر حبیب الله محمدی، شیخ محمد و احتمالاً صادقی بیگ به هرات و مشهد مهاجرت نمودند. علی اصغر پدر طراح مشهور، آقا رضا، احتمالاً یا به موطن اصلی خود کاشان مهاجرت کرده یا به مشهد رفته است.
در دوره سلطان محمد خدابنده اغلب نگارگران به تک نگاری متوصل شدند. زیرا حامی معتبری برای حمایت از کارهای بزرگ نمی یافتند. برخی دیگر نیز در دوره برهوت سلطان محمد خدابنده به راههای درآمدزای جدید یا مضمونهای عامه پسندرو آوردند. یکی از هنرمندان؛ محمدی است که در خدمت علی قلی خان شاملو در هرات فعالیت داشت. محمدی افسون بر تک چهره نگاری، طراحی های ظریفی از موضوعات روزمره مانند شبان و رمه اش و مجالس بزم در دشت و هامون به انجام رسانده است. طراحی های محمدی از مجالس بزم اغلب متاثر از نگاره های تغزلی متقدمین است ولی موضوعهائی نظیر شبان ورمه گوسفندان موضوع تازه ای در نگارگری سنتی ایران به شمار می آید.
هر دو نوع ترکیب بندی محمدی مورد توجه معاصرین و پیروانش قرار گرفت و سرمش بسیاری از آنها شد. ] …[ مانند تمام اجزای پرده نقاشی نظیر چهره؛ لباس؛ دستار؛ کمربند و دیگر عناصر نگاره باتک رنگ طراحی شده اند؛ متاثر از شیوه کار محمدی است. آیا کار به این شیوه- که مستلزم مخارج کمتری است- در پیوند با مسائل اقتصادی بوده است؛ موردی است که جای تامل بسیار دارد. هر توجیهی را که بپذیریم این شیوه دوازدهم هجری قمری که مجدداً نگارگری حامیان متنفزی یافت استمرار داشت.
دو نگارگر دیگر شیخ محمد و صادقی بیگ در شکل گیری نگارگری سده دهم هجری قمری ایران؛ نقش عمده ای داشتند. ارشد این دو یعنی شیخ محمد در دربار شاه تهماسب؛ ابراهیم میرزا و شاه اسماعیل دوم خدمت کرده بود و در زمان سلطان محمد خدابنده در خراسان اقامت داشت. شیخ محمد علاوه بر اینکه طراح قابلی بود این ویژگی را نیز داشت که خود را با تحولات زمانه تطبیق دهد و شیوه مورد نظرش را اعمال کند. لبه های آستین را بلند می گرفت و در محل مچ دست جمع می کرد، در برخی از طراحی ها حرکت آزاد لبه های آستین و شال القای حرکت می کند. با وجود اینکه قاضی منشی احمد در شرح احوال او نوشته است که در چهره سازی اشتباه می کرد ولی به احتمال بسیار؛ در چهره نگاری مراعات شبیه سازی را کرده است زیرا هر کدام از آنها با دیگری تفاوت دارد. و همانند دیگری نیست. با آغاز سلطنت شاه عباس اول در سال 994 شیخ محمد در شرایطی نبود که بتواند مدیریت کتابخانه سلطنتی را به عهده گیر ولی امتیازات غیرقابل اغماض استادی را دارا بود. ]…[ صادقی بیگ نیز مانند بسیاری از هنرمندان پس از فوت شاه اسماعیل دوم در سال 985 به خراسان عظیمت کرد و پس از تاج گذاری شاه عباس اول به مدیریت کتابخانه سلطنتی نائل آمد. نخستین نگاره های صادقی بیگ برای دواوین و نیز تک چهره نگاریها ؛ ویژگی مکتب قزوین را داراست : اندام باریک؛ بلند و ظریف؛ با لبهای غنچه ای و زیبایی آرمانی. ولی پس از مراجعت به کتابخانه سلطنتی آثارش به طرز غیر منتظره ای؛ کیفیتی استادانه و سیال به خود گرفت. انگیزه این تحول غیرمنتظره یا متاثر از حضور شیخ محمد است یا رغابت با طراح جوانی چون آقا رضا. به هر تقدیر؛ در این شیوه؛ با سبک و سنگین و زیر و رو کردن خط اشکال طراحی تعریف می شدند. این سیاق همراه با حرکت آزادانه خط در آثار شیخ محمد زمینه ساز شیوه نقاشی در سده دهم هجری شد. دیگر نگارگران ائم از قوی و ضعیف نیز که گوئی از این طرز طراحی سیال به هیجان آمده بودند به این شیوه آثار طراحی و نقاشی بسیاری رقم زدند. "23
" گذراندن سالهای بسیار زیادی در خلوت حرمسرا از سلطان محمد خدابنده شخصی ضعیف ساخته بود که تمایلی به رهبری ایران نداشت. سالهای بسیار همسر قدرتمندش زمام امور را در دست داشت ولی جناح قزلباش که با همسر مخالف بودند موجبات قتل وی را فراهم کردند. ]به این ترتیب[ در چنین شرایطی که گروههای رغیب و شاهزادگان صفوی در جدال با یکدیگر بودند، نیروهای عثمانی مجدداً در سال 984 هـ به ایران حمله کردند و در طول 10 سال بسیاری سرزمینهای شمال و غرب ایران را تصرف کردند. ازبکها نیز به خراسان بازگشتند و هرات را به تصرف خود درآوردند. در سال 944 هـ . به بخشهائی از خراسان که از نفوذ ازبکها مصون مانده بود از والی مشهد؛ مرشد قلی خان استاجلو و پسر جوان شاهزاده عباس حمایت کردند. این شورش به قزوین رسید و سلطان محمد خدابنده به نفع عباس از سلطنت کنار رفت" ]به این ترتیب[ " دوره سلطنت شاه عباس اول، یکی از دوره های درخشان تاریخ ایران است. شاه عباس اول پایه های سلطنت چهل ساله خود را بر ویرانه های دوره های گذشته بنا نهاد و نه تنها هنر، بلکه اغلب زمینه ها را به مرتبه اعلایی رساند."24 ]…[
" خزانه تهی، دسیسه نیروهای قزلباش، تجاوز عثمانیها در غرب و تهدید ازبکها در شرق، میراثی بود که به شاه عباس اول رسید. شاه جوان با سرعت و عزمی استوار به مقابله با این مشکلات پرداخت "25 ]…[ ابتدا سرکوب تعدادی از نیروهای قزلباش را که تلاش داشتند تا وزیر اول او- مرشد قلی خان- را به قتل برسانند، صادر کرد و چون اداره امور کشور را بدون کمک وزیر خود احساس می کرد، دستور قتل مرشد قلی خان را نیز داد. از سال 997 هـ . به این سو شاه عباس نیروهایش را در داخل ایران با خلع ید ساختن نیروهای قدرتمند قزلباش و دیگر گروههای محلی، متحد ساخت و به عوض ارتش دیگری متشکل از گرجی ها و چرکسی ها که به وی وفادار بودند را فراهم آورد. برای ایجاد صلح در مناطق مرزی، در سال 997 هـ . عهدنامه مرزی غیرمنصفانه ای با عثمانیها منعقد کرد که در آن آذربایجان ، شیروان، بغداد، تبریز و مناطقی از غرب و شمال کشور را به عثمانیها واگذار کرد. در سال 1006 هـ . آمادگی لازم را برای حمله به ازبکستان پیدا کرد و در نتیجه خراسان مجدداً به دست نیروهای صفوی افتاد. این پیروزی بدون بهتر شدن شرایط اقتصادی به زیر سلطه درآوردن سرزمینهای قبلی نیروهای قزلباش، افزایش تولید و تجارت منسوجات و دیگر کالاها بی معنی بود. لذا، از سال 1011 تا زمان فوتش در سال 1037 هـ. شاه عباس اول موفق شد تمام سرزمینهائی که پدرش به عثمانیها واگذار کرده بود به اضافه جزیره هرمز، در خلیج فارس که در این زمان تحت سلطه پرتغالیها بود، باز پس گیرد. "26
" نماد قوت و ثبات سیاسی ایران در زمان شاه عباس اول، پایتخت وی شهر اصفهان بود. شهر باغهای دلگشا، قصرهای باشکوه، بازارهای متعدد و اقسام بناهای عام المنفعه. انتقال دستگاههای اداری به اصفهان تدریجاً صورت گرفت و از سال 997 هـ . آغاز و در سال 1006 هـ . تقریبا تمام شد. "27

مکتب اصفهان
" شاه عباس کبیر"
" در سال 996 هجری قمری با روی کار آمدن شاه عباس اول وضعیت ایران رو به بهبود میرفت. شاه عباس در سال 1002 هجری قمری پایتخت را به اصفهان انتقال داد.
پژوهشگران دلایل انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان را چنین می دانند :
نخست آب و هوای قزوین که طبق نوشته های سیاح فرانسوی ،( ژان باتیست تاورینه) در کتاب سفرنامه تاورینه چندان به طبع شاه عباس خوش نیامده بود. دیگر آنکه منجمان و پیشگویان به پادشاه جوان تلقین کرده بودند که به زودی ستاره نگون بختی بر شهر قزوین سایه خواهد افکند.
به علاوه اصفهان به لحاظ سیاسی نیز بر شهرهائی همچون قزوین و تبریز برتری داشت، زیرا این شهر در مرکز جغرافیایی امپراطوری قرار داشته که خطرات ناگهانی همچون لشکرکشی احتمالی دشمنان و فتح پایتخت را نیزبه حداقل می رساند. دوران فرمانروائی او که بیش از 4 دهه (1587 تا 1629م / 996 تا 1039) به درازا کشید در آغاز با شرایطی نامساعد همراه بود. شاه عباس در مدت ده سال مناطق هرات و مشهد را از دست داد. اما نه فقط به باز پس گرفتن آنها راضی نشد بلکه دامنه متصرفات خود را تا بلخ گسترش داد" ]…[ " شاه عباس اول مصمم بود اصفهان را در زمره شهرهای بزرگ جهان درآورد. به این منظور از وجود بهترین هنرمندان و معماران و استادکاران استفاده کرد. در اجرای این طرح عظیم و بلند پروازانه شیخ بهاالدین عاملی که به شیخ بهایی معروف است، به عنوان مشاور نزدیک و صدیق سلطان صفوی او را همراهی کرد. این دانشمند نامدار و برجسته فیلسوف، مفسر قرآن، فقیه ، منجم، معلم، شاعر و مهندس در دنیای آن روز از شهرتی جهانی برخوردار بود. نهایت تلاش خود را به کار برد تا پایتختی بزرگ، خیابانها، قصرها، دیوانخانه ها، مساجد و مدارس، بازارها، حمام ها و باغها ساخته شود."28
" از همان آغاز سلطنت شاه عباس اول (کبیر) سفارشهای عمده برای اجرای مینیاتورها و همچنین دیوارنگارهای بزرگ و صورتسازیها از جانب شاه و اعیان دولت صادر گردید، و باز به فرمان شاه بسیاری از آثار ارزشمند گذشته مرمتکاری شد. شاهنامه ای که محتملاً برای بزرگداشت آغاز فرمانروایی شاه عباس تعبیه گردیده بود اکنون تنها به صورت گردآوری ناقص از شانزده ورق اصلی باده مینیاتور موجودیت دارد. شاه همچنین دستور داد تا گنجینه ای از آثار تیموری مرمت لازم یابد، و حاشیه های زرافشان بر آنها افزوده شود، و همچنین چهار مینیاتور صفوی اجرا شده به شیوه ای کهن گرابدانها منضم گردد تا توام با چهار مینیاتور تیموری دیگر، در حد اعلای نفاست، مجموعاً وقف مزار خانوادگی صفویان در اردبیل شوند. نیز شماری از عمارتهای شاهی در پایتخت جدید اصفهان به دیوارنگارهای معظم آراسته گردیند. نگارگران طبعاً به اجرای نسخ خطی و طراحی هائی تک نفری و صورتسازیها برای اشرافیان و نیز توانگران هنرپرور سراسر کشور که به خریداری چنین آثاری خو گرفته بودند ادامه دادند. "29
" موقعیت اقتصادی نگارگری به طور کلی در مراکز شهرستانی ایران صفوی حاکی از این است که مردمان بیشتری پول خود را در راه هنر صرف می کرده اند، گرچه به احتمال قوی کمتر از گذشته صاحب مال می بوده اند."30
" به نظر می رسد که فرمانروایان ایران عادت داشتند به منظور مشهور ساختن پادشاهی خود یک نسخه دستنویس شاهنامه سفارش بدهند که میزان ارزش و نفاست آن بستگی به ثروت ایشان داشته است. در موزه متروپولیتن در کتاب شاهنامه از دوره شاه عباس که نگاره های زیادی دارد، تاریخ یکی از آنها 996 هجری قمری است و چل صحنه نگاره نسبتا خوب دارد، کتاب دیگر که تاریخ استناج آن (1016-1014) هجری قمری است، هشتاد و پنج نگاره بزرگ دارد و به عقیده " دیماند" بسیاری از خصوصیات کار رضا عباسی نگارگر مشهور دربار شاه عباس، در آنها دیده می شود. "31
" چشمگیرترین گونه تازه نقاشی این زمان، ظهور چند اتفاقی تک چهره خصوصاً چهره فرمانروایان است. شاه دیگر چونان بازتاب آرمانی سلطنت و یا جزء کوچک قابل تشخیص از یک ترکیب بندی بزرگ نمی شود. بلکه او تک پیکری است با دعوی هویت فردی مستقل"]…[
در میانه سده دهم و در طی صد سال بعد، وقتی که موضوعات مذهبی نظیر درویشان یا سماع صوفیان به تصویر درمی آیند از رنگ پر مایه و صحنه پردازی پر کار که نمایانگر واپسین بقایای سبک آراسته بود، محروم می شوند. اکنون این موضوعات را به شیوه خطی ظریف و یا اشاره ای مختصر به پیرامون تصویر می کنند. سادگی و صراحت در صحنه های روستایی و بازنمایی نوازندگان و بازیگران دوره گرد نیز رخ می نماید. در صحنه های عاشقانه نیز حس نوظهور و تمام عیار از رابطه نزدیک وجود دارد که قبلاً نشانی از آن نبود. مرحله بعدی در این اکتشاف بصری جهان، آگاهی و شیفتگی آشکار به کارهای عادی و غالباً پیش پا افتاده مردم کوچه و بازار است که قبلاً نادیده گرفته می شد و برای ثبت کردن بی ارزش انگاشته می شد. بدین سان در این دوره طراحی های خطی ساده از عادی ترین کارهای روزمره را می یابیم : زائری در گرمای روز دستارش را برداشته و سر برهنه اش را می خاراند، بزازی در بازار پارچه هایش را به مشتری عرضه می کند، مردی با دوک نخ می ریسد و یا به آرامی در خود فرورفته و گربه ای بر پشت او در حال خرخر است."32
" مرحله نهایی تحول نگارگری ایرانی از دلبستگی به موضوعهای غریب و زشت حکایت دارد. هنرمند به جنبه های ناخوشایند زندگی کنجکاو می شود و آنها را به تصویر می کشد: گوژپشت کوچک اندامی که با مرارت ظرف سنگینی را حمل می کند، معتاد گنده و از ریخت افتاده ای در جامه ژنده که به چپق پک می زند، و یا زجر توانفرسای اسبی نزار که خود را در جاده انداخته، وسوسه پرداختن به این موضوعات زننده و حتی صحنه های زندگی روزمره که در اوایل سده یازدهم پدید آمد، به چنان حدی رسید که هنرمند کمتر توانست به فضای اطراف توجه کند.
از اینرو، به نظر می رسد که دنیای پیرامون موضوع اصلی به راستی در تصویر کمرنگ می شود. درخت، بوته یا سنگی قلمگیری شده، پاره ابری کوچک، و یا صراحی و جام، نمایانگر جهان مادی هستند. در این طریق نقاش عهد صفوی به آن شیوه نمادبینی روی می آورد که هنرمندان مکتب پیشین برای نشان دادن مکان واقعه به کار می برند."33
" در این دوره بسیاری، از نگارگران که در نظام کار در کتابخانه های سلطنتی تنها برای افراد خاندان سلطنتی نقاشی می کردند در این دوره فراغت یافته و این امکان برایشان فراهم
شد که آثارشان را به هر کس، داخلی یا خارجی که قدرت خرید آن را داشت، بفروشند."34
" اول اینکه سده یازدهم شاهد رکودی آشکار در سفارشهای نسخ عمده به کارگاههای شاهی گردید، که امکاناً به علت عطف توجه در جهت اجرای شمار بسیاری از مجموعه نقاشیهای بزرگ دیوارهای ساختمانهای جدید بوده، یا شاید هم بازتابی بوده است از پدیدار شدن در پسندهای روز به دنبال انقطاع ناگهان هر نوع پشتیبانی و تشویق نگارگری از جانب شاه طهماسب در میانه سده پیشین (دهم). دوم اینکه به تبع علت نخست زوالی نیز در روالهای سنتی کارگاهها روی داد که بر طبق آنها بهترین و آرمانی ترین تصاویری به وجود می آمد که ممکن بود حاصل همکاری تعدادی نگارگران بوده باشد، کین تنها فرد ارشد یا سرپرست آنان امضا می کرد. و سوم خود تحولی بود که ملازم با اوضاع اجتماعی از پایان سده دهم در جامعه ایرانی شکل گرفت؛ و عبارت بود از تمایلی عمومی به قایل شدن ارزش و سپاس روز افزون نسبت به مقام هر هنرمند بدون توقع اینکه وی را در هر مرحله و مورد، موظف به اجرای اثری از هر جهت کامل و منضبط بداند.
نتیجه اینکه نگارگران آن دوران (و دوره های بعد) را می یابیم که بسیاری از نقاشیها و طراحی های فردی خود را با هر ارزش و اعتبار کم و بیش هنری امضا کرده اند. به طور خلاصه با نگرشی بر دو سده دهم و یازدهم چنین استنباط می شود که اولاً نظام کارگاهی نگارگری در سده یازدهم، باز هم به میزان و ملاکی بس ناچیز نسبت به سده دهم، کارایی خود را برجا نگاهداشته بود؛ و دیگر اینکه رقمزنی نسبتاً مشروح همراه با امضای هنرمند در پایان اثر ، خود موجبی بوده است تا درباره شرح احوال و آثار نگارگران هر چه کمتر نوشته شود، که فقدان آن در شناخت هر چه بیشتر تاریخ نگارگری ایران مشهود است. "35
1- یعقوب آژند – مکتب نگارگری تبریز (قزوین و مشهد)- چاپ اول – تهران – فرهنگستان هنر- سال 1374
1- مهدی حسینی- نقاشی ایرانی- چاپ اول- تهران دانشگاه هنر. انتشارات معاونت پژوهشی دانشگاه هنر- سال 1378. ص 86
2- شیلا کنبی- رضا عباسی اصلاح گرسرکش – مترجم دکتر یعغوب آژند- چاپ اول- تهران فرهنگستان هنر – سال 1384 . ص 29
1- رویین پاکباز – نقاشی ایرانی ( از دیرباز تاکنون)- چاپ دوم- تهران انتشارات زرین و سمین – سال 1380 ص 90-78
2- غلامغلی حاتم- فصلنامه شماره 30- نگاهی به هنرنگاری ایران ص 216
3- زکی محمد حسن- ضایع ایران (بعد از اسلام) – چاپ اول – مترجم محمدعلی خلیلی- انتشارات اقبال -سال 1320- ص 118
1- زکی محمد حسن- صنایع ایارن (بعد از اسلام)- چاپ اول – مترجم محمدعلی خلیلی – انتشارات اقبال– سال 1320- ص 118
2- غلامعلی حاتم- فصلنامه هنر شماره 30- نگاهی به نگارگری ایران ص 216
1- غلامعلی حاتم- فصلنامه هنر شماره 30- نگاهی به نگارگری ایران ص 216
2- رویین پاکباز- نقاشی ایران ( از دیرباز تاکنون) – چاپ دوم- تهران. نشر زرین و سمین- سال 1380 ص 87-86
3- رویین پاکباز- همان منبع.
1- حبیب الله آیت الهی- فصلنامه هنر شماره 28- جلوه های ناب هنر- ایران ص 35
1- حبیب الله آیت الهی- فصلنامه هنر شماره 28- جلوه های ناب هنر ایران ص 353
2- رویین پاکباز- نقاشی ایران (از دیرباز تا کنون) – چاپ دوم- تهران – انتشارات زرین و سیمین- سال 1380 ص 93-91
1- ا.م. گورکیان – ژ- پ- سیکر- باغهای خیال (هفت قرن مینیاتور ایران) – ترجمه پرویز مرزبان- چاپ اول – سال 1377- انتشارات فرزان – ص 42
1- ا.م. گورکیان – ژ- پ- سیکر- باغهای خیال (هفت قرن مینیاتور ایران) -ترجمه پرویز مرزبان چاپ اول -تهران انتشارات فرزان 1377
2- ر.دبلیوفریه – هنرهای ایران- ترجمه پرویزمرزبان – چاپ اول، سال 1374- انتشارات
3- یعقوب آژند- مکتب نگارگری تبریز (قزوین و مشهد)- چاپ اول- فرهنگستان هنر- 1384- ص 34-33
4- رویین پاکباز- نقاشی ایران از دیرباز تاکنون – انتشارات زرین و سیمین- چاپ دوم صال 1380- ص 94-93
5- ر.دبلیوفریه – هنرهای ایارن- ترجمه پرویزمرزبان – چاپ اول، سال 1374- انتشارات طوس

1- رویین پاکباز- نقاشی ایران از دیرباز تاکنون – چاپ دوم- تهران- انتشارات زرین و سیمین- سال 1380- ص 96-95
1- یعغوب آژند- مکتب نگارگری تبریز و (قزوین و مشهد) – چاپ اول- تهران- فرهنگستان هنر- سال 1384 ص 34-33

1- م.م اشرفی- مترجم زهره ضیفی – سیر تحول نقاشی ایرانی- ( سده شانزدهم میلادی) – چاپ اول- فرهنگستان هنر – سال 1384 ص 128-127-126
21 – م . م اشرفی – مترجم زهده فیضی – سیر تحول نقاشی ایرانی (سده ی شانزدهم میلادی) – چاپ اول – فرهنگسرای هنر سال 1384
ص 130-129
22 – رویین پاکزاد – نقاشی ایران (از دیرباز تا کنون) – چاپ دوم -انتشارات زرین و سمین- سال 1380 – ص 96-95
1- مهدی حسینی- نقاشی ایرانی – چاپ اول سال 1378 – انتشارات دانشگاه هنر – صص 96-93
1- مهدی حسینی- نقاشی ایرانی- چاپ اول – تهران – انتشارات دانشگاه هنر- 1378 – ص 98-97
2- مهدی حسینی- همان منبع – ص 100-98
1- مهدی حسینی- نقاشی ایرانی- چاپ اول سال 1378 – انتشارات دانشگاه هنر-ص 98
2- مهدی حسینی- همان منبع

1- راهنمای جدید شهر اصفهان- سیدمهدی سجادی نائینی- سازمان ایرانگردی و جهانگردی استان اصفهان، اصفهان 1380- ص 25
2- ر.دبلیو فریه- هنرهای ایران- پرویز مرزبان- چاپ اول تهران- انتشارات طوس سال1374

1- ر.دبلیوفربه – هنرهای ایران- پرویز مرزبان- چاپ اول – سال 1374- تهران . انتشارات طوس
2- سید عبدالمجید شریف زاده – تاریخ نگارگری در ایران- چاپ اول- تهران – حوزه هنری 1375 ، ص 152-151
3- ر.دبلیوفربه – هنرهای ایران- پرویز مرزبان- چاپ اول – سال 1374- تهران . انتشارات فرزان

1- ریچارد اتینگهاوزن، احسان یارشاطر- اوج های درخشان هنر ایران- مترجم هرمز عبداللهی، رویین باکباز. ص 270 چاپ اول انتشارات کوهرنگ سال 1379 ، – ص 270
2- مهدی حسینی- نقاشی ایرانی- چاپ اول انتشارات دانشگاه هنر -سال 1378 ص 98
1- مهدی حسینی- نقاشی ایرانی- چاپ اول انتشارات دانشگاه هنر سال 1378
1- ر.دبلیوفریه- هنرهای ایران- ترجمه پرویز مرزبان- چاپ اول- انتشارات طوس سال 1374– ص 216
—————

————————————————————

—————

————————————————————

27


تعداد صفحات : 27 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود