تارا فایل

راه کارهای مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا




راه کارهای مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا

مقدمه:
بعد از جنگ سرد شاهد ظهور طیف جدیدی از حاکمیت در آمریکا بوده ایم که از آنها به عنوان محافظه کاران یاد می شود. آنها معقتدند بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا تنها ابر قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جهان بوده و باید از این قدرت بنحو احسن استفاده نماید و تمامی کشورها به نوعی در سلسله مراتبی که آمریکا مشخص می کند، جای گرفته و نقش تعیین شده خود را ایفا نمایند. ابراز اظهاراتی نظیر "تقسیم بندی کشورها به خیر و شر" "جدا نمودن کشورهای به خودی و غیرخودی" تعیین کشورهایی به عنوان "محور شرارت" و امثالهم توسط مسئولین وقت آمریکا، در این راستا ارزیابی می شود. حمله به افغانستان و عراق (که بدون اجماع جهانی انجام شد) نمود عملی و اجرای سیاست را شفاف تر می نماید.
بطور خلاصه می توان دیدگاه محافظه کاران جدید (یا راستهای افراطی) آمریکا را شامل موارد زیر دانست.(1)
1- اعتقاد به نظام تک قطبی (بجای دو قطبی یا چند قطبی) که در این نظام آمریکا سطره ی تمام عیار بر جهان خواهد داشت.
2- تغییر معادلات و قوانین بین المللی، مربوط به دوران جنگ سرد بوده و در وضعیت تک قطبی، توان اداره جهان را ندارد.
3- اعتقاد به جنگ پیشگیرانه برای نیل به منابع و مصالح ملی و بر خلاف استراتژی بازدارندگی که مربوط به جنگ سرد است، آنان اعتقاد دارند چون ماهیت دشمنان آمریکا تغییر نموده و از روشهای مخفی برای ایراد ضربه به منابع آمریکا استفاده می شود لذا آمریکا مجاز است قبل از آنکه آنان بخواهند وارد عمل شوند علیه آنان دست به حمله بزند. در این زمینه می توان به موارد متعددی از جمله، حمله ی موشکی آمریکا به کارخانه داروسازی سودان اشاره نمود.
4- بی توجهی به افکار عمومی جهان که اعتقاد آنان بر اقناع افکار عمومی نبوده بلکه می خواهند مردم را بترسانند تا به آنان احترام بگذارند.
5- ارتباط استراتژیک با اسرائیل که هرگونه فشار بر دولت اسرائیل را مخالف مصالح و منابع ملی آمریکا تلقی می نمایند بخصوص اینکه تعدادی از تئورسین های این استراتژی از جمله مایلک لیدن،(2) دیک چنی، دونالد رامسفلد، گلاس وایت و ریچارد پرل از لابی های صهیونیسم هستند. مهمتر آنکه محافظه کاران جدید اعتقاد به صهیونیسم مسیحی یا صهیونیسم آمریکایی دارند.
6- از نظر آنان دشمنان براساس نظریه ی برخورد تمدنها شامل اسلامگرایان شیعه در ایران و لبنان، اسلامگرایان سنی در کشورهای عربی و اسلامی (بخصوص القاعده، حماس، جهاد اسلامی و …) نظام های بعثی در عراق و سوریه، نظام های کمونیستی در کره شمالی و کوباست. هر چند ظهور محافظه کاران جدید بعد از جنگ سرد مخالف این نظریه بوده است ولی آنان بعد از حاکمیت جمهوری خواهان (جرج بوش پدر و بخصوص جرج بوش پسر) اجازه عملیاتی شدن تئوری های خود را یافتند. حادثه 11 سپتامبر نیز باعث جهش عظیمی در اجرای این سناریو گردید. بطوریکه حمله آمریکا به افغانستان و عراق میسر گردیده و تهدیدات مختلف علیه ایران، سوریه، کره شمالی و عربستان علمی شد. بر همین اساس آمریکا از حمله نظامی اسرائیل به سوریه (مهرماه 1382) بطور آشکار حمایت و پشتیبانی نمود.
یکی از کشورهایی که قبل از جنگ سرد و بخصوص در دوران جدید از نظر آمریکا جزء دشمنان استراتژیک آمریکا و اسرائیل بوده، جمهوری اسلامی ایران است. این دشمن در دیدگاه های محافظه کاران جدید مبنی بر، مقابله شدید با مخالفین آمریکا و اسرائیل که بطور مشخص از ایران و سوریه نام برده می شود، روشن تر می گردد. علاوه بر آن ایران جزء یکی از محورهای سیاست آمریکا در خاورمیانه محسوب می شود و چون هم از ذخایر سرشار نفت و گاز برخوردار بوده و هم با سیاست های اسرائیل مخالفت می نماید و مهتر اینکه جمهوری اسلامی ایران از جمله مراکز عمده ی اسلامگرایی در خاورمیانه است. از طرفی ایران مرکز اسلام شیعی بوده که براساس نظریه برخورد تمدن ها، مقابله با تهدیدات ناشی از آن در استراتژی آمریکا به صراحت قید شده است.
آریل شارون در این زمینه اظهار داشته: پس از عراق نوبت ایران، لیبی و سوریه است … حتی در زمانی که توجه آمریکا به موضوع عراق متمرکز است، نباید ایران را فراموش کرد.(3)
حال این سئوال به ذهن متبادر می گردد که: جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا از چه راه کارهایی می تواند استفاده نماید؟ هر چند بعضی از صاحبنظران مقابله ی نظامی آمریکا را با ایران به صلاح نمی دانند و راه کارهای دیگری از جمله راه سیاسی و فرهنگی را تجویز می نمایند ولی بنظر می رسد یکی از گزینه های هیات حاکمه ی آمریکا حمله نظامی به ایران است. که البته در صورت حمله نظامی از شیوه های مختلفی استفاده خواهد نمود.
علاوه بر آن از نظر تئوری و نظری این موضوع برای اندیشمندان قابل توجه است که بدانند جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا از چه راه کارهایی می تواند استفاده نماید. اهم این راه کارها ذیلاً تشریح می گردند.
1- راه کار سیاسی:
اندیشمندان علوم امنیتی نظریات مختلفی را در باب امنیت ملی ابراز نموده اند. از جمله ی این نظریات، نظریه واقع گرایان و ذهن گرایان است. واقع گرایان تامین امنیت ملی را تنها از طریق افزایش قدرت نظامی دنبال نموده و ذهن گرایان این موضوع را از طریق صلح، دوستی، همکاری، وابستگی متقابل و امثالهم پی می گیرند. در صورت تهاجم نظامی آمریکا علیه ایران می توان ضمن بهره گیری از نظریات فوق در دو محور از راه کار سیاسی استفاده نمود:
الف- قبل از حمله نظامی:
آنچه مسلم است قدرت های کوچک در قبال قدرت بزرگ از نظر نظامی و تسلیحات جنگی، قابل قیاس نیستند نیستند و در یک جنگ متعارف قطعاً با ضربات جبران ناپذیری مواجه خواهند شد. در این زمینه عراق نمونه بارزی محسوب می شود لذا اینگونه کشورها نباید به آسانی و خیلی زود با قدرتهای بزرگ وارد کارزار شوند و تا جایی که ممکن است باید از جنگ با آنها اجتناب نمایند. یکی از این راه کارها بکارگیری دیپلماسی آشکار و پنهان و استفاده از اهرم سازمانهای بین المللی، بخصوص سازمانهای غیردولتی(ها) می باشد. در حقیقت در راه کار سیاسی وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی بعنوان ستاد عملیاتی راه کار سیاسی به ایفای نقش خواهند پرداخت. نظریات امنیت ملی نیز این موضوع را تایید می نماید. چون وقتی کشوری مانند آمریکا از قدرت نظامی قابل توجهی برخوردار باشد به دنبال اجرای نظریه ی رئالیسم در باب تامین امنیت ملی است. به عبارت دیگر امنیت ملی را با ابزار نظامی تامین می نماید.
به همین جهت است که کشورهای کوچکتر در قبال تئوری رئالیسم، تئوری پلورالیسم را دنبال می نمایند. این موضوع به نحو جالبی در سخنان آقای خاتمی تجلی یافته است. در اوج تهدیدات آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و بخصوص بعد از حادثه 11 سپتامبر، ایشان در پاسخ به تهدیدات نظامی آمریکا از جملاتی که همگام با این نظریه است، استفاده نموده اند.
از جمله اینکه "اگردر میان ملتها، دولتها و کشورها دوستی، همدلی و تفاهم وجود نداشته باشد و هرکس تنها در پی کسب منفعت خود باشد، در این صورت نمی توان به صلح و امنیت جهانی چندان امیدوار بود" و یا اینکه "کسب منفعت و دفاع از منابع ملی را هم می توان از طریق عدالت و صلح به دست آورد" هم چنین آقای خاتمی از لزوم "مبارزه با تروریسم و همگرایی در عرصه جهان" به عنوان خبرسازترین موضوعات پس از 11 سپتامبر یاد کرد و با دعوت از اندیشمندان و خیرخواهان جهان برای تامل درباره دو نظریه ی ائتلاف برای جنگ و ائتلاف برای صلح بر پایه ی عدالت، گفت: "منطق ائتلاف جهانی برای جنگ، منطق قدرت نظامی و شعار استیلا طلبی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بعد از دوران جنگ سرد و پایان جهان دو قطبی و سیاسی برای رسیدن به پندار جهان تک قطبی است".(4)
در همین زمینه می توان به ابعاد دیگر این راه کار که شامل استفاده از جنگ روانی و تبلیغاتی برای اقناع افکار عمومی در داخل و خارج از کشور می باشد اشاره کرد. اقناع افکار عمومی در داخل کشور موجب افزایش همبستگی ملی گردیده و عامل بازدارنده در قبال تهدیدات نظامی محسوب مقابله خواهد شد.

ب- بعد از حمله نظامی:
بعد از وقوع حمله نظامی، راه کار سیاسی نیز حتی برای کشورهای جهان سوم، یکی از راه کارهای اساسی محسوب می شود. اساساً تهاجم، حمله و کشتن افراد بیگناه از نظر فطرت انسانی امری مذموم است. لذا از این اصل می توان استفاده نمود و با انعکاس، بزرگ نمایی و بهره گیری از شیوه های جنگ روانی، افکار عمومی، سازمانهای بین المللی، سازمان های غیردولتی و بویژه آحاد مردم را در داخل کشور علیه تجاوز و تهاجم انجام شده، تهییج نمود تا آنان به هر طریق ممکن مانع ادامه تجاوز بیگانگان شوند هر چند که در راه کار سیاسی، می توان از شیوه های دیگری از جمهل دیپلماسی آشکار و پنهان نیز استفاده نمود تا جنگ متوقف شود. در جنگ اخیر عراق با اینکه قاطبه مردم آن با صدام مشکل داشتند ولی انعکاس اخبار توسط انواع رسانه ها، باعث شد مقاومت های جدی در قبال نیروهای آمریکایی شکل گرفته و استمرار یابد.
نمونه قابل توجه در این زمینه، ممانعت از استمرار حمله اسرائیل به سوریه است. با اینکه اسرائیل می دانست که سوریه قادر به اقدام نظامی نیست ولی با کشاندن این موضوع به شورای امنیت و رسانه های جهان، مانعی حتی کوچک بر استمرار تهاجم و تکرار ایجاد نمود.(4)

2- جنگ متعارف:
یکی از راه های مقابله با تهدیدات نظامی که از طریق حمله زمینی، جنگ هوایی و سیار اشکال جنگ انجام خواهد شد (مشابه آنچه در عراق یا افغانستان حادث گردید) مقابله ی نظامی و جنگ منظم و متعارف است. ولی ویژگی نیروی مسلح آمریکا و ایران، استراتژی، تاکتیک و تکنکی جنگ برای دو طرف کاملاً متفاوت است. در این زمینه پیشرفت تکنولوژی تاثیر شگرفی داشته و در حقیقت یکی از عوامل پیروزی در جنگ، عامل تکنولوژی است که این موضوع نوع استراتژی، تاکتیک و تکنیک مقابله با آمریکا را دگرگون می نماید بطوریکه نوع دیگری از تسلیحات (موج سوم) در جنگ متحدین و عراق در جنگ خلیج فارس ظهور یافت و آزمایش شد. هر چند که قبل از وقوع جنگ عده ی زیادی عقیده داشتند که آمریکا و متحدین به علت تجهیزات و تجزیه ی ارتش عراق و هم چنین عدم کارایی سلاح ها با توجه به وضعیت آب و هوایی و سایر متغیرها، به موفقیت عمده ای نایل خواهند شد و تلفات سنگینی را تا 30 هزار کشته پیش بینی کرده بودند، در صورتی که در پایان جنگ تلفات انسانی متحدین حدود یک صدم رقم پیش بینی شده (حدود 340 نفر) شد. علت نادرست پیش بینی ها از بکارگیری سلاح های موج سوم بود. به عنوان مثال استفاده از بمب های هدایت شونده لیزری با دقت شگفت انگیز و جنگنده های استیلث (Stealth) با رخنه به نواحی بسیار خطرناک و حمل بمب های هدایت شونده دقیق، توانستند با اختصاص تنها 2% از پروازها، 40% هدفها را از بین ببرند.(5)
نمونه های دیگری نیز در این زمینه ذکر شده است. سیستم پاتریوت (Pateriot) ایالات متحده علیه موشکهای اسکاد، فوق العاده موثر بود که گویا با 94% از اهداف تعیین شده توسط این موشکها منهدم شد.
تانک های ام- یک. آ. یک با برد قابل توجه توپ آن و هم چنین دوربین حرارتی و مسافت یاب لیزری امکان کشف هدف را در مسافت دور و حتی در شب را امکان پذیر ساخت. ضمن اینکه اصابت گلوله های تانک های 72 آسیبی به این تانکها نمی رساند.(6)
نمونه دیگری از بکارگیری سلاحهای موج سوم، استفاده از رایانه ها در صحنه جنگ است. آقای آلن دی کمپن معتقد است.
"جنگ خلیج فارس، جنگی بود که در آن یک اونس سیلیکون در یک رایانه می توانست اثری بیش ازیک تن اورانیم داشته باشد".(7)
نتیجه آنکه در جنگ های جدید، انهدام اهداف بسیار پرمخاطره نه به خلبان و سرباز، بلکه به موشکهای هوشند سپرده می شوند برخلاف جنگهای قدیمی که نیاز بود هواپیماهای بمب افکن و هلیکوپترها خود را حداقل به یک کیلومتری هدف رسانده و از آنجا شلیک نمایند امروزه این عملیات وضعیت جنگی را بکلی تغییر داده است.
توجه به نکات فوق که شمه ای از توان تسلیحاتی و تکنولوژی آمریکا است، ذهن هر صاحبنظر در امور نظامی را به سمت عدم رویارویی و قطعیت شکست، سوق می دهد. این موضوع با مقایسه ی بودجه نظامی دو کشور و هم چنین وضعیت ژئواستراتژیکی مثبتی که آمریکا به آن دست یافته است (حضور در اطراف کشور ما از جمله در شرق و غرب کشور) بیشتر مقرون به ذهن است در این صورت چه راه کارهایی پیش روی ایران وجود دارد؟
در پاسخ به سئوال فوق راه کارهایی ذیل در قالب جنگ متعارف ارایه می شود:
الف- راه حل دیپلماتیک:
با توجه به برتری مطلق آمریکا، رویارویی نظامی با آن در توان جمهوری اسلامی ایران نیست و در صورت وقوع، هزینه های غیرقابل تصوری به کشور تحمیل می شود. از این جهت مسئولین سیاسی کشور باید حداکثر تلاش خود را به عمل آورند تا بهانه های آمریکا برای رویارویی نظامی را به حداقل و صفر برسانند.
ب- مقابله تکنولوژیکی:
پاشنه ی آشیل آمریکا، برتری تکنولوژیکی در تسلیحات است. چنانچه با این موضوع حتی در ابعاد کوچک مقابله شود، کارآیی ارتش آمریکا بطور قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت. در این زمینه حتی عراق (با توجه به تحریم های اقتصادی و نظامی) توانست در بخشی از جنگ به مقابله تکنولوژیکی، نایل آید.
این مقابله در زمانی که موشکهای دوربرد شلیک می شد، بر روی آنها توسط ارتش عراق عملیات جنگال انجام شده و آنها را منحرف می نمود. اصابت این موشکها به اردن، ترکیه، ایران و بعضی از مناطق غیرمسکونی عراق، دلیل این موضوع است.(8)
این موضوع درباره کشورهای دیگر نیز قبلاً حادث گردیده است. هند در دهه ی 1950 یک کشور کاملاً توسعه نیافته در ابعاد مختلف از جمله در زمینه تکنولوژی دفاعی بود. ولی با شدت تهدیدی که از ناحیه چین و پاکستان متوجه این کشور گردید، این کشور را به سمت تولید داخلی تسلیحات، رهنمون کرد به نحوی که هند هم اکنون دارای 48 کارخانه بزرگ تولیدات دفاعی بوده و تولیدات آن طیف وسیعی از اقلام دفاعی را دربرمی گیرد. ضمن اینکه هند هم اکنون به عنوان یکی از کشورهای صادر کننده تسلیحات (نهمین کشور) مطرح بوده و حتی این کشور توانست در سال 1982 هلیکوپتر چناک به شوروی صادر کند.(9) نمونه دیگر در این زمینه آفریقای جنوبی است که به علت تحریم های دهه ی 60 و به بعد به این کشور توانست به تولید داخلی تسلیحات نائل شود. آقای ویسپر این موضوع را موهبتی برای این کشور محسوب نموده تا آفریقای جنوبی به خودکفایی نسبی در تولیدات تسلیحات نظامی دست یابد.(10)
هر چند جمهوری اسلامی ایران در زمینه ی مقابله ی تکنولوژیکی پیشرفتهایی داشته است ولی شایسته است با انجام مطالعات لازم، زمینه های خاصی که اولاً دسترسی به آن مشکل نباشد، ثانیاً تکنولوژی مزبور بتواند در مقابله با تسلیحات آمریکایی از کارآیی لازم برخوردار باشد، سرمایه گذاری نمود. به عنوان مثال قطعاً دسترسی به تکنولوژی جنگ هوایی بسیار پیشرفته و توان رقابت و مقابله در این زمینه وجود ندارد ولی دستیابی به تکنولوژی پرتاب موشک (زمین به زمین یا زمین به هوا) از کارآیی و قابلیت بالاتری برخوردار است یا در زمینه جنگ زمینی استفاده از تانکها، بسیار پرهزینه و دسترسی به تکنولوژی آن مشکل است، ولی سرمایه گذاری روی موشکهای ضدتانک و یا توپخانه، از کارآیی بیشتری برخوردار خواهد بود.
جنبه یدگر توجه به تکنولوژی نظامی، بعد پدافندی آن است. دسترسی آمریکا به تکنولوژی پیشرفته نظامی موجب می شود که در انهدام تجهیزات فعال، موفقیت بیشتری کسب نماید. در جنگ متحدین، عراق نتوانست از توپهای دوربرد خود استفاده نماید جئت عر ائپ بع نخض شلیک توسط ماهواره های آمریکایی شناسایی و گرای آن به توپهای الکترونیکی آمریکا ارسال و بلافاصله منهدم می شدند.(11)
ج- مقابله نظامی:
به نظر می رسد با توجه به توان بالای ارتش آمریکا، نیروهای خودی توان مقابله ی مستقیم و جنگ زمینی کلاسیک را نداشته باشند ولازم است با توجه به نوع تسلیحاتی که در بخش تکنولوژی به آن اشاره شد، از آرایش نظامی خاص برخوردار شوند. یعنی چنانچه در جنگ زمینی روی موشکهای ضدتانک سرمایه گذاری شده، یگانهای نظامی با توجه به این موضوع از تاکتیک خاص استفاده نمایند. در هر صورت این تاکتیک بر نوع طرحریزی، آموزش، سازماندهی، لجستیکی، ارتباطات و امثالهم اثر مستقیمی داشته و ضروری است در زمینه های فوق تجدیدنظر اساسی انجام شود. البته دفاع کلاسیک در بعضی از مناطق و مرزها اجتناب ناپذیر است. مقاومت در برابر نفوذ یگانهای زمینی از مناطق خاص (شهرها، جزایر و سواحل) حفاظت از نقاط استراتژیک مانند پلها، ذخایر، تاسیسات، از جمله فرودگاهها، مقابله با عملیات هلی برد و هوابرد از جمله موارد کاربرد جنگ زمینی کلاسیک است. هر چند یگانهای آجا در جنگ تحمیلی، تجربیاتی را در جنگ شهری کسب نمودند، ولی لازم است متون آموزشی ویژه ای برای جنگ شهری تالیف شده و یگانهای ذیربط آموزشهای لازم را در این زمینه فرا گیرند. بخصوص آنکه دشمن در قبال جنگ شهری دارای نقاط ضعف فراوان بوده و همچنین ضرورت دارد بمنظور دفاع از بعضی شهرها به صورت شرافتمندانه با دشمن به نبرد پردازند. با توجه به اینکه جنگ شهری از نوع سخت ترین و تخصصی ترین جنگها به شمار می رود و برای فرماندهان فاتح همواره کاوبس خرمشهر، لنینگراد، استالینگراد، بیروت، ورشو و … را به خاطر خواهد آورد. در جنگ شهری به دلیل فقدان فضا برای استفاده از جنگ افزارهای سنگین، تک تیراندازان، کماندوها و کهنه سربازان، سلطان میدان خواهند بود و این موضوعی است که نیروهای مهاجم از آن به شدت هراس دارند. حتی در جنگ با عراق نیز آنها با مشکلات جدی مواجه شدند.
همانگونه که اشاره شده وضعیت یگانها در مقابله با تهدید نظامی آمریکا، نسبت به جنگ کلاسیک کاملاً متفاوت خواهد بود. در این زمینه شایسته است یگانها از نظر لجستیک، ارتباط، فرماندهی و … از خود کفایی لازم برخوردار باشند.
راه کار اساسی در جنگ هوایی، مقابله با هواپیماهای دشمن از طریق پدافند موشکی زمین به هواست. توان قابل توجه نیروهای مسلح در این زمینه، می تواند عامل تدافعی مهمی در محاسبات دشمن به شمار رود. ولی یگانهای هوایی در زمینه های دیگر نیز می توانند دست به ابتکار بزنند. تهاجم به یگانهای دشمن که در فاصله نزدیکی مستقر باشند (انجام عملیات در فاصله کم و ارتفاع پایین) می تواند تاثیرات مثبتی داشته باشد. علاوه بر آن راه کار تهاجم انتحاری، قابل توجه است. این موضوع (حملات هوایی و حملات انتحاری) با توجه به نحوه پراکندگی جغرافیایی پایگاه هوایی و نزدیکی به خلیج فارس و دریای عمان، عامل بسیار مثبتی به شمار می رود.
در جنگ دریایی و با وضعیت فعلی احتمال آسیب پذیری ما بیشتر خواهد شد مگر اینکه شناورهای حجیم در جنگ دریایی شرکت نمایند و از شناورهای کوچکتر (با سلاح خاص و خودکفایی نسبی) برای مقابله با تهاجم دشمن استفاده شود. علاوه بر آن نیروهای مهاجم در قبال مین های دریایی و حملات گروههای کوچک، آسیب پذیری هستند.
در جنگ ویتنام همگان شاهد آن بودند که ملتی بدون کمترین امکانات، ابر قدرتی را شکست داد. این موضوع بیشتر بر تکیه بسیج مردمی بود. لذا از این امکان موثر و بسیار قابل توجه نیز، می توان برای مقابله با تهاجم آمریکا استفاده نمود. به ویژه آنکه در وضعیت فعلی کشور از نظر جمعیتی (و جنبه های کمی و کیفی آن) از وضعیت بسیار مناسبی برخوردار است. ضمن اینکه مردم مسلمان ایران تجزیه جنگ تحمیلی را نیز پیش رو داشته و نشان داده اند که توان آنان در سازماندهی و پشتیبانی از نیروهای مسلح قابل توجه بوده که قطعاً در صورت ضرورت از این نیروی عظیم به نحو احسن استفاده خواهد شد و دشمن نیز این موضوع را مد نظر داشته و سعی دارد از طریق ایجاد بحرنهای داخلی، مشکلات را افزایش دهد. به همین دلیل است که نوام چامسکی اعتقاد دارد که اسرائیل درصدد تحریک جدایی طلبان آذری است.(12)
3- جنگ نامنظم و چریکی
در مبحث قبلی جنگ متعارف به عنوان یکی از راه کارهای مقابله با تهاجم نظامی آمریکا بیان گردید. هر چند این راه کار از نظر عملی و نظری، قابل توجه است ولی با توجه به شکاف تکنولوژیکی موجود، احتمالاً این راه کار در حد انتظار و قابل قبول نبوده و لازم است با راه کار دیگری مثل مقابله از طریق جنگ نامنظم و چریکی دنبال شود.
اصولاً فلسفه پیدایش عملیات چریکی و جنگ نامنظم وجود اختلاف قدرت نظامی بین نیروی نظامی و نیروی معارض است که او را به ناچار به عملیات چریکی سوق می دهد. در فرض حمله نظامی آمریکا به ایران، این فلسفه نیز به نوعی مصداق خواهد داشت و به نظر می رسد اثربخشی و کارآیی این راه کار در مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا از راه کار قبلی بیشتر باشد. مصداق این موضوع وضعیت عراق است که تعداد قلیلی از مخالفین حضور آمریکا توانسته اند ضربات قابل توجهی به ارتش این کشور وارد نمایند.
معمولاً ارتشهای منظم و کلاسیک برای مقابله با جنگ چریکی از آموزش، سازماندهی و تجربیات اساسی برخوردار هستند. ولی آمادگی آنها برای اجرای جنگ چریکی و نامنظم، جای تردید دارد. چون در تاریخ جنگها نیز کمتر یگانهای نظامی مجری عملیات نامنظم بودند. لذا نیاز است بررسی های عمیقی در زمینه های طرحریزی، فرماندهی، لجستیک، آموزش و امثالهم انجام شده و یگانهای با تواناییهای بالا جهت اقدام عملیات جنگ نامنظم آماده شوند.
نکته قابل توجه، حیطه ی انجام عملیات نامنظم در داخل و خارج کشور است. هدف داخلی عملیات نامنظم نیروهای مهاجم بوده ولی در حیطه خارج از کشور موضوعات متعددی می تواند به عنوان هدف محسوب شود. هر چند که انجام عملیات در خارج از کشور ممکن است کم هزینه تر نیز باشد. این موضوع به دلیل آن است که ابرقدرتهای امروز بسیار شکننده هستند و در جایگاه پدافندی قرار دارند و هزینه زیاد آنها برای نگهداری، امنیت و وابستگی به زیرساختهای بحرانی (Critical Infrastrutre) پاشنه آشیل تلقی می شود.(13)
4- جنگ نوین تهاجمی:
سالهاست که هر از چندی، اخباری در روزنامه های مبنی بر نفوذ افراد سایتهای رایانه ای در آمریکا و سایر کشورها را شاهد هستیم. به خصوص خاموشی های اخیر چند ایالت آمریکا را ناشی از نفوذ به سایتهای توزیع برق دانسته اند. در حقیقت همزمان با جانی شدن اطلاعات جنگ اطلاعات (Intelligence Warfare) نیز ظهور نموده است.

در تعریف جنگ اطلاعات آمده است:
جنگ اطلاعات رقابتهای استراتژیک و تاکتیکی در زمان صلح برای بحران، افزایش بحران، درگیری، اختتام جنگ … با استفاده از سیستمهای اطلاعاتی برای به دست گرفتن اطلاعات می باشد. بعبارت دیگر عملیاتی که برای به دست آوردن غلبه اطلاعاتی در راستای استراتژی دفاعی ملی انجام شده و بوسیله آن سیستمهای اطلاعاتی دشمن، تحت تاثیر قرار می گیرند.(14) جنگ اطلاعاتی نامیده می شود. هدف اصلی در این جنگ، نفوذ آرام به سیستمهای رایانه ای و مخابراتی به منظور کنترل ارتباطات و جابجایی اطلاعات و در نهایت به انحراف کشاندن آنان در جمع آوری اطلاعات می باشد. از جمله ویژگی های این جنگ، کم بودن هزینه و پایین بودن خطرپذیری آن است که این ویژگی برای کشورهای جهان سوم، عامل مثبتی محسوب می شود. از جمله خصایص دیگر این جنگ آن است که انجام عملیات تهاجمی را در حالی که دفاع در برابر این تهاجم مستلزم هزینه بسیار بالا است، به راحتی میسر می نماید. از این نظر آمریکا از این نوع جنگ بسیار آسیب پذیر است. چون اطلاعات مربوط به این نوع جنگ اغلب از کنترل دولت خارج بوده و در دسترس شرکتهای غیردولتی است. به عنوان نمونه امروزه در آمریکا سیستم مخابرات کمتر از 10% وابسته به دولت است.(15)
با وجود آسیب پذیریهای آمریکا از ناحیه جنگ اطلاعاتی و شاخه های مربوط به آن از جمله: روانشناسی (Psgchological)، اطلاعات (Intelligence)، جنگ مبنا (Base Warfare)، فرماندهی و کنترل (Command and control warfare)، جنگ سایبر (cyber warfare)، جنگ اقتصادی (Economic warfare) و خرابکاری رایانه ای (Hacker warfare) این امکان را در پیش روی افرادی که قصد دارند منافع آمریکا با چالش مواجه شود، قرار می دهد تا با کمترین هزینه امنیت داخلی این کشور را تهدید نمایند.
5- فعالیتهای اطلاعاتی
یکی از دلایل شکست عراق و اشغال آن توسط آمریکا، نفوذ عناصر سیا و انجام عملیات اطلاعاتی و خیانت تعدادی از نزدیکان صدام به وی بود. این موضوع موجب می شود تا سازمانهای اطلاعاتی کشور حساسیتهای خود را افزایش داده و مراقب این نوع فعالیتهای سوء باشند. جنبه دیگر در این زمینه، ضرورت کنترل بعضی از عناصر مخالف و احیاناً معارضین که ممکن است در هنگام بروز جنگ، ظهور نمایند. این موضوع جنبه های مختلفی را در برگرفته و شامل ارتباط معارضین با آمریکا، نحوه تهیه سلاح، مهمات و دیگر زمینه های مربوطه می شود.

6- پدافند غیرعامل
آنچه در جنگ افغانستان و عراق اتفاق افتاد، تهاجم موشکی بسیار شدید به شهرها و تاسیسات آنها بود. در این موشک بارانها که به طور گسترده استمرار یافت، اغلب تاسیسات نظامی، اقتصادی و سیاسی را منهدم نمود. در صورت تهاجم آمریکا به ایران، قطعاً این موضوع در خصوص ایران نیز تکرار خواهد شد. در صورت تهاجم اگر کشور قابلیت مقابله با تهاجم موشکی دشمن را داشته باشد، به عنوان یک عامل استراتژی می تواند اثرات مثبتی را فراهم نماید. ولی به نظر می رسد در صورت به دست آوردن نیروی بازدارنده و تهاجمی، باز کشور آماج موشکهای کروز قرار گیرد. در این صورت لازم است بحث پدافند غیرعامل به صورت بسیار جدی مورد توجه قرار گیرد.
استفاده از پناهگاهها و ساختن پناهگاههای مورد نیاز به خصوص برای مسئولین و زیرزمینی بودن فعالیت های نظامی، سیاسی و موارد مرتبط با آنها از جمله نکات قابل توجه است. با اینکه عناصر نفوذی اطلاعات مربوط به محل سکونت صدام و اطرافیانش را به آمریکا دادند، ولی موشکهای کروز قادر به کشتن آنها نشد. درباره سایر اموری که امکان حفاظت از آنها در زیرزمین وجود ندارد، رعایت اصل پراکندگی ضروری است. در این صورت به دشمن هزینه بیشتر تحمل خواهد شد. قطعاً پدافند غیرعامل محدود به موارد فوق نیست و طیف وسیعی از اقدامات را می طلبد و نیاز به طرحریزی های اساسی و استراتژیک دارد.

نتیجه گیری

ابعاد تهدیدات نظامی آمریکا ضرورت تفکر امنیتی پرهیز از درگیری مستقیم را بیش از پیش نمایان می سازد لذا باید این موضوع یادآوری شود که راه کارها مختلف ارائه شده هر یک به تنهایی کارآیی نداشته بلکه لازم است با توجه به شرایط خاص بطور همزمان عملی شود، هر چند موفقیت در یکی از راه کارها (جنگ نامنظم، جنگ نوین) ممکن است در کاهش تهدیدات موثر باشد.

منابع:
1- روزنامه ایران مورخه 19/3/82
2- لیدین که نظریه اش تحت عنوان دکترین لیدن معروف است، اعتقاد دارد برای تحقق سیطره نظامی امنیتی آمریکا بر جهان و ایجاد رعب و وحشت نسبت به قدرت نظامی آمریکا، ایالات متحده باید اصولی را رعایت نماید از جمله آمریکا حداقل هر 10 سال یک بار به یک کشور کوچک حمله نموده و در این کشورها تغییرات ریشه ای و اساسی ایجاد نماید.
3- روزنامه ایران، مورخه 30/11/81 و روزنامه ایران، مورخه 23/11/82
4- روزنامه ایران، مورخه 19/7/82 به نقل از روزنامه فیگارو
5- الوین، هیدی تافلر، جنگ و پاد جنگ، ترجمه مهدی بشارت، صفحه 99-69
6- همان صفحه 103
7- ویلیام جی تیلور، جنگ زمینی در خلیج فارس، مجله سیاست دفاعی، تابستان 1373، ص 136
8- اظهارات یکی از کارشناسان جنگ الکترونیک در آجا
9- حسین، حسین، مسائل اساسی سیاست تکنولوژی دفاعی در جهان سوم، روزنامه اطلاعات مورخه 23/4/77
10- هربرت ولف، ساختار صنعت دفاعی در کشورهای در حال توسعه، ترجمه جهانگیر کرمی، مجله سیاست دفاعی بهار 1375، ص 124.
11- روزنامه ایران مقاله اولین جنگ کلاسیک قرن بیست و یکم چگونه آغاز می شود، مورخه 9/11/1381
12- روزنامه ایران مورخه 10/10/81
13- فصلنامه جنگ الکترونیک شماره 6، تابستان 1381، ص 23
14- همان، صفحه 19
15- همان، صفحه 20

فهرست مطالب
راه کارهای مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا 1
مقدمه: 2
1- راه کار سیاسی: 5
الف- قبل از حمله نظامی: 6
ب- بعد از حمله نظامی: 8
2- جنگ متعارف: 9
الف- راه حل دیپلماتیک: 11
ب- مقابله تکنولوژیکی: 11
3- جنگ نامنظم و چریکی 16
4- جنگ نوین تهاجمی: 18
5- فعالیتهای اطلاعاتی 20
6- پدافند غیرعامل 21
نتیجه گیری 22

1

25


تعداد صفحات : 25 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود