تارا فایل

جشن مهرگان


دانشگاه آزاد اسلامی

جشن مهرگان

استاد محترم:
سرکار خانم خوشبختی

مرجان بابائی
بهمن 86
میترا یا مهر در اوستا

مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان "میـثْـرَه"، در سانسکریت "میـتْـرَه")، ایزد نام آورِ روشنایی، پیمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است.
بخش مهم و بزرگی از اوستا به نام "مهر یَـشت" در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از لحاظ مضمون همراه با فروردین یشت، کهن ترین بخش آن بشمار می رود. مهر یشت از نگاه اشاره های نجومی و باورهای کیهانی از مهم ترین و ناب ترین بخش های اوستا است و کهن ترین سند در باره آگاهی ایرانیان از کروی بودن کره زمین از بند 95 همین یشت فرا دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده در عصر ساسانی، بازمانده است.

مهر یشت در متن اصلی به نظم سروده شده و از کهن ترین شعرهای بدست آمده ایرانی دانسته می شود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه سرودهای ایرانی در وصف دو ویژگی ارزشمند و اصیل ایرانیان یعنی راستی و پهلوانی دانسته می شود:
"می ستاییم مهرِ دارنده دشت های پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمن آرایی که دارای هزار گوش است، آن خوش اندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است.." (اوستای کهن، همان، صص 35 تا 56).
با اینکه در گردونه مهر، هزاران جنگ افزار جای دارد؛ اما اینها همه برای مبارزه با دشمنان راستی و پیمان شکنان بکار گرفته می شود و در رویارویی با مردمان او مهربان ترین است:
"… او که به همه سرزمین های ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می بخشد." (اوستای کهن، همان، بند 4، ص 35).
نام "میثْـرَه" یک بار هم در "گاتها" ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای "خویشکاری دینی" بکار رفته است (اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 1057).
به اعتقاد فردیناند یوستی در "نام نامه ایرانی"، "میثْـرَه" در اصل به معنای "روشناییِ همیشگی" است (Justi, Ferdinand; Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963) و این معنا با روشناییِ همیشگیِ ستاره قطبی ارتباطی کامل دارد. اما بعدها و بر اثر جابجایی ستاره قطبی، مفهوم "روشنایی همیشگی" به خورشید و پرتوهای آن داده شد و در ادبیات فارسی "مهر" نام دیگری برای خورشید دانسته شد.
در بند 113 مهریشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه "میترا اهورا" آمده است.
نام اصلی مهرگان "متراکانا" یعنی "متعلق به مهر" بوده است. مهر به معنای فروغ خورشید، مهربانی ودوستی است.

جشن مهرگان

آن گاه که سالنمای زرتشتیان روز مهر از ماه مهر را نشان می دهد ، مهرگانی دیگر از راه می رسد. مهرگانی از راه می رسد که اگرچه امروز تنها یکی از جشن های ماهیانه زرتشتیان به شمار می رود اما دیروز شکوهش با نوروز برابری می کرد و گستره ی آن به سبب پیوندش با آیین مهر و میترا از خاور تا باختر این کره ی خاک را درنوردیده بود و صد افسوس که با تمام این فر و شکوه در هزار توی تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین، گرد فراموشی بر رخسار گرفت و امروز تنها اقلیتی دینی در داخل و اقلیتی قومی در خارج از کشور این میراث کهن را نگاهبانند .
در سالنمای زرتشتیان هر روز ماه، نامی دارد که نام های دوازده ماه نیز در میان آنها دیده می شود و یکی شدن نام های روز و ماه جشن گرفته می شده است. در میان جشن های ماهیانه، دو جشن تیرگان و مهرگان مناسبتی حماسی و ملی دارند و هر دو یادآور نجات و رهایی مردمانند.
در تیرگان مرزهای ایران را که در پی شکست از توران می رفت تا به تنگی دل مردمانش شود، پرتاب تیری که از جان آرش نیرو می گرفت به فراخی رسانید. و در مهرگان پایه های سلطنت ضحاک ماردوش که ماران شانه هایش از مغز جوانان خورش می کردند ، با فریاد دادخواهی آهنگری کاوه نام لرزیدن گرفت و با افراشته شدن درفش کاویانی و خیزش ایرانیان به رهبری فریدون، 1000 سال ستم و بیداد ضحاک تازی به پایان رسید

دژ ضحاک در هشترود

شاید این که بیشتر تاریخ نویسان بر مردمی بودن این جشن قلم می زنند، به این سبب است که مهرگان یادآور پیروزی بر بیداد و ستم زمانه بوده است. ابوریحان بیرونی در التفهیم می نویسد: مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بود

البته از سال 1304 هجری شمسی پنج روز پنجه (خمسه) از پایان سال حذف و شش ماه نخست ، 31 روزه شد و از آن پس روز آغاز جشن مهرگان به دهم مهرماه منتقل شد و تا روز رام ایزد یعنی شانزدهم مهرماه ادامه یافت. روز اول را مهرگان عامه و روز واپسین یا شانزدهم مهر را مهرگان خاصه می نامیدند.

گزارش هایی نیز وجود دارند که مهرگان پیش از این نیز در شش روز یا حتی در 30 روز برگزار می شده است

پیش از این گفته شد که فر و شکوه مهرگان را می توان با نوروز سنجید ، آنچنان که در آثارالباقیه ی بیرونی از گفته سلمان فارسی آمده است:ما در عهد زرتشتی بودن می گفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر…
اما آنچه روشن است، گستره و گوناگونی نوشته هایی که درباره ی مهرگان و دلایل برگزاری آن آورده شده است به هیچ روی قابل سنجش با نوروز نیست و گویا تاریخ نویسان، شاعران و نویسندگان هم پیمان گشته اند تا از پیدایش مهرگان گزارش های یکسانی ارائه دهند. آنچنان که بیهقی و بیرونی چرایی پیدایش مهرگان را گزارش می دهند ، اسدی توسی نیز در گرشاسب نامه می گوید

فریدون فرخ به گرز نبرد ز ضحاک تازی برآورد گرد

چو در برج شاهین شد از خوشه مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر

ویا:

اسدی توسی از آن چنین یاد کرده اند:
دقیقی می گوید:
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا آن کجا گاو به پرورش بر مایونا

( برمایون نام گاوی است که فریدون با شیرش پرورش یافت)
الومسلم خراسانی، برمکیان و دولت مردانزمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند،

روز مهر و ماه و جشن فرخ مهرگان مهرافزا ای نگار مهر چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی به، به روز مهر و جشن مهرگان

و در شاهنامه فردوسی می خوانیم

به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام
گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر

ابوریحان بیرونی در التفهیم می نویسد :

مهرگاه، شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهر، اندرین روز، افریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، انک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت. و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچ از پس نوروز بود….

و نیز در آثار الباقیه آورده است که :

سلمان فارسی می گوید، ما در عهد زرتشتی بودن می گفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد. و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر. و بیورسب هزار سال عمر کرد. این که ایرانیان به یکدیگر دعا میکنند که : " هزار سال بزی " از آن روز رسم شده است، چون دیدند که ضحاک توانست هزار سال عمر کند واین کار در حد امکان است، هزار سال زندگی را دعا و آرزو کردند.

منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می داند:

نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه

هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی

تثبیتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاییزی با نظام زندگیِ مبتنی بر کشاورزیِ ایرانیان بستگیِ کامل دارد. می دانیم که سال زراعی از اول پاییز آغاز و در پایان تابستان دیگر خاتمه می پذیرد. قاعده ای که هنوز هم در میان کشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشن های فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار می شود.

در این جشن ها گاه ترانه هایی نیز خوانده می شود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره می رود. شاید بتوان شیوه سال تحصیلیِ امروزی را باقی مانده گاهشماری کهن میترایی/ مهری دانست.

امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام "سالِ وَرز" در تقویم محلی کردان مُـکریِ مهاباد و طایفه های کردان شُکری باقی مانده است. همچنین در تقویم محلی پامیر در تاجیکستان (به ویژه در دو ناحیه "وَنج" و "خوف") از نخستین روز پاییز با نام "نوروز پاییزی/ نوروز تیرَماه" یاد می کنند. در ادبیات فارسی (از جمله شاهنامه فردوسی) و امروزه در میان مردمان آسیای میانه و شمال افغانستان، فصل پاییز را "تیرَماه" می نامند.

گاهشماری هخامنشی نیز مبتنی بر آغاز سال از ابتدای پاییز بوده است، همانگونه که در کتاب "رصدخانه نقش رستم" (چاپ سال 1378؛ و چاپ دوم آن در کتاب: بناهای تقویمی و نجومی ایران، 1383، از همین نگارنده) گفته شد؛ سازوکار ویژه ای برای تشخیص هفته به هفته و سپس روز به روزِ آغاز سال نو هخامنشی در تقویم آفتابی نقش رستم (کعبه زرتشت) طراحی و تعبیه شده است.
در هر حال آنچه روشن است و رواست که گفته شود اینست که نام نوروز بیشتر از هر جشن دیگری با مهرگان همراه بوده و این گواه بر آنست که این دو جشن حتی اگر هم ارج و هم پایه نبوده باشند ، بزرگترین جشن های ایران زمین بوده اند و شاید تنها در این دو جشن بوده که ایرانیان سراسر دست از کار و کوشش می کشیده اند و به شادی و رامش و آسایش می پرداخته اند. آنچنان که فردوسی تن آسانی و خوردن را آیین آن می داند و می گوید

کنون یادگارست از و ماه مهر به کوش و به رنج ایچ منمای چهر

و حتی بیرونی که به سخت کوشی و پرکاری نامدار است گویا بایسته ی خویش می داند که در مهرگان و نوروز بیاساید ، آنگونه که شهروزی در مورد وی می گوید

"… دست و چشم و فکر او هیچ گاه از عمل بازنماند مگر به روز نوروز و مهرگان "

و اینکه مهرگان و نوروز با واژگان تازی شده ی مهرجان و نیروز وارد زبان و قلمرو فرهنگی کشورهای مسلمان عرب زبان گردید و امروز در بسیاری از این کشورهای آسیایی و آفریقایی واژه های مهرجان به مفهوم فستیوال و جشن کاربرد دارد ، نشانه ی دیگری است بر فر و شکوه این دو

در این میان حتی اگر از استوره ی کاوه آهنگر که درفش دادخواهی و ستم ستیزی ایرانیان است چشم پوشی کنیم و پیوند مهرگان با میترا و مهر را هم که نشان از پیشینه ی این جشن کهن دارد نادیده بگیریم، همزمانی آغاز فصل برداشت کشاورزان با مهرگان ، بر مردمی بودن این جشن کهن گواه است و از طرفی اینکه مهرگان آغاز اعتدال پاییزی را نوید می دهد همانگونه که نوروز پیام رسان اعتدال بهاری است، این دو جشن کهن را همانند دو روی سکه ی فرهنگ ایران می نمایاند. باشد که مهرگان را بیش از این گرامی بداریم

جشن هخامنشی میتراکانا

شواهد موجود نشان می دهد که جشن مهرگان در عصر هخامنشی در آغاز سال نو، یعنی در نخستین روز از ماه مهر برگزار می شده است. در گزارش های مورخان یونانی و رومی از این جشن با نام "میثْـرَکَـنَـه/ میتراکانا" یاد شده است. نام ماه مهر در کتیبه میخیِ داریوش در بیستون به گونه "باگَـیادَئیش" (= باگَـیادی/ بَـغَـیادی) به معنای احتمالی "یاد خدا" آمده است.

کتسیاس، پزشک اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، نقل کرده است که در این جشن ایرانیان با پوشیدن ردای ارغوانی رنگ و همراه با دسته های نوازندگان و خنیاگران به رقص های دسته جمعی و پایکوبی و نوشیدن می پرداخته اند.

به گمان نگارنده نقش گل های دایره ای شکل با دوازده و هشت گلبرگ در تخت جمشید، می تواند نشانه ای از مهر باشد. چرا که در پیرامون ستاره قطبی (چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت فلکیِ تشکیل دهنده برج های دوازده گانه، و نیز هشت صورت فلکیِ پیرا قطبی، در گردشی همیشگی اند.

فیثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح می دهد که پرستندگانِ ستاره ای درخشان که آنرا میترا می نامیدند، در غاری تاریک که چشمه آبی در آنجا جریان داشت و نقش صورت های فلکی بر آنجا نصب شده بود، حاضر می شدند و پس از انجام مراسم گوناگون (که نقل نکرده)، نانی می خوردند و جامی می آشامیدند.

آنگونه که از گفتار ثعالبی در "غُرَر اخبار ملوک فُرس و سیرِهم" دریافته می شود، گمان می رود که در زمان اشکانیان نیز جشن مهرگان با ویژگی های عصر هخامنشی برگزار می شده است.

زمان جشن مهرگان

همانگونه که گفته شد، زمان برگزاری جشن مهرگان در دوره هخامنشی و به احتمالی قدیم تر از آن، در نخستین روز ماه مهر بوده و اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهرروز از مهرماه در گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویم های محلی نیز بهره می برند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، فعلاً برابر با حدود نیمه بهمن ماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سی ام بهمن ماه است. همه این شیوه ها برگرفته از گاهشماری های کهن و گوناگون ایرانی است که پاسداشت آنها در کنار گاهشماری ملی ایرانی، لازم و شایسته است.

اما برخی دیگر از زرتشتیان، با شیوه ای ساختگی و نوظهور به نام "سالنمای دینی زرتشتیان" که در سالیان اخیر و با دخل و تصرف در گاهشماری ایرانی ساخته شده، این هنگام را معین می کنند که مصادف با دهم مهرماه (آبان روز) از گاهشماری ملی ایران می شود. چنین شیوه هایی که امروزه رایج شده است و بعضی کسان بخود اجازه می دهند تا به میل شخصی خود، یک تقویم خیالی یا مبدا سالشماری بسازند و نام های میهنی و مجعول را بر آن بگذارند، آشکارا دستکاری و تحریف و تباهی در نظام دقیق و قاعده مند گاهشماری ایرانی و آشوب در تاریخ و فرهنگ ملی دانسته می شود.
در متون ایرانی از مهرگان دیگری به نام مهرگان بزرگ در بیست و یکمین روز مهرماه نام برده شده است که احتمالاً تاثیر تقویم خوارزمی باستان بوده است. از آنجا که در تقویم خوارزمی، آغاز سال نو از ششم فروردین ماه محاسبه می شده است؛ زمان برگزاری همه مراسم سال، پنج روز دیرتر بوده و در نتیجه جشن مهرگان بجای شانزدهم مهر در بیست و یکم مهر (رام روز) برگزار می شده است.

موسیقی مهرگانی

از آنجا که در "برهان قاطع" نام مهرگان برای یکی از مقام ها و لحن های موسیقی سنتی ایران آمده است؛ و همچنین در میان دوازده مقام نامبرده شده در کتاب "موسیقی کبیرِ" ابونصر فارابی نیز مقام یازدهم با نام مهرگان ثبت شده است؛ و نیز نظامی گنجوی در منظومه "خسرو و شیرین" نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده را "مهرگانی" نوشته است؛ گمان می رود که در دوران گذشته در جشن مهرگان موسیقی ویژه ای اجرا می شده است که ما از جزئیات آن بی اطلاعیم.

نام مهر و مهرگان در کاربردهای دیگر

در باره گستردگی مراسم مربوط به مهر و جشن مهرگان، بیش از این نیز نشانه هایی در دست است که به سبب اختصار این گفتار فرصت پرداختن به همه آنها در اینجا نیست. اما شاید ذکر دو نکته دیگر مفید باشد. یکی اینکه امروزه نیز زرتشتیان، آتشکده های خود را با نام "درِ مهر" می شناسند و دیگر اینکه در بسیاری از کشورهای عرب زبان،از جشن ها و فستیوال ها با نام عمومی "مهرجان" و "مهرجانات" نام می برند.
مهر همچنین نمادی برای عدل وداد بوده است. آرزوی احقاق عدالت از دیرباز بر زندگی مردم ایران سایه افکنده وبینش وجهان بینی آنها را متاثر کرده بود. آریاییها معتقد بودند که مهر دارای هزار چشم و هزار گوش است و هیچ خطا وگناهی از دید او مخفی نمی ماند.جالب است بدانیم معاد رکن اساسی در جهان بینی آنان بوده است. بسیاری از دانشمندان معتقدند اعتقاد ایرانیان به زندگی پس از مرگ بر عقاید شرق (آیین های هندی وبودایی) و غرب (آیین های یهودی ومسیحی) تاثیر گذاشته است. آنها تمایل به اعتقاد بر جاودانگی را تنها نویدی جهت پاداش اخروی نمی دانستند بلکه اولین دلیل آنها برای زندگی پس از مرگ این بوده است که چون خداوند خالق انسان وجهان است و هدفمند جهان را آفریده پس نیستی و پوچی در قاموس او جایی ندارد. آنها اهریمن را دشمن انسان می دانستند و بر این اعتقاد بودند که اگر فرضا مرگ سخن آخر باشد و دلیلی برای پایان افسانهء آفرینش او، در این صورت اهریمن پیروزمند نهایی است نه خداوند! زندگی پس از مرگ را چنین توصیف می کردند: پس از مرگ روان به مدت سه شب پیرامون تن می گردد. در شب نخست به سخنان خود، شب دوم به اندیشه هایش و شب سوم کردارش در زندگی دنیوی اش می اندیشد. روان برای پشت سر نهادن این مرحله وترس وعذاب ناشی از آن، به پشتیبانی سروش نیازمند است و این حمایت اتفاق نمی افتد مگر به مدد تقدیم هدایا، خیرات ونیایش های بستگان متوفی. به استنباط من فلسفه مراسم گرفتن وخیرات و مبرات دادن در روزهای نخست و ختم گرفتم در روز سوم برای اموات از این عقیده منشا می گیرد. در سپیده دم (روز چهارم) هر روانی می رود تا دربارهء اعمالش داوری شود. مهر عادل مردگان را داوری می کند و میزان پیمان شکنی، خلاف کاری و دروغ گویی هر فرد را می سنجد. بعد از قضاوت روانها باید از روی پل چینود عبور کنند. این پل برای روانهای پاک عریض وبرای روانهای شرور به صورت تیغهء شمشیر باریک وریز است که باعث می شود بدکرداران در میانه راه به قعر جهنم بیفتند.جالب است بدانید که در فرهنگ ایران باستان آنقدر گریه وشیون و زاری قبیح بوده است که معتقد بودند روانهای نیک وبد، هر دو در هنگام عبور از روی پل چینود با مانعی روبرو خواهند شد و آن رودخانه ای است که از اشکهای سوگواران در زیر چینود جاری می باشد. گریه وفغان بیش از حد رودخانه را به طغیان می آورد وبرای عبور روانها مشکل ایجاد می کند. آنها می گفتند زاری نشانه ناسپاسی است و آنچه به راستی مفید است اجرای مناسک صحیح ونیایش به درگاه یزدان جهت آمرزش روان است.

با الهام از داوری مهر در روز حسابرسی ایرانیان محکمه های خاص واستثنایی در روز مهرگان بر پا می کردند و در آن به دادخواهی مظلومین می پرداختند. قبل از همه شاه تاج از سر بر می گرفت. از تخت به زیر می آمد وبا لباسی مبدل در میان تودهء مردم وپیش روی مه مغان(سرکردهء روحانیون زرتشتی) دو زانو می نشست و می گفت: "همهء کسانی که با من خصومتی دارند، به یک سو بایستند تا نخست به کار ایشان رسیدگی گردد." سپس روی به موبد یا مغ می کرد و می گفت: "نقش تو در اینجا به مثابهء نقش مهر است در سرای ابدی. پس مراقب باش که چون او همه را به یک چشم بنگری و توانگر را بر ناتوان برنگزینی، زیرا هر چه مهر فردا از من پرسد از تو پرسم وبر گردن تو اندازم." شاه پس از پاسخ دادن به شکوائیه های مردم بر تخت می نشست و رو به بزرگان ونزدیکان خود می گفت: "من آغاز از خویشتن بدان کردم که شما را طمع بریده شود از ستم بر کسی." هر آن کس که به من نزدیک است در آن روز دورتر بود، و هرکه قوی تر، ضعیف تر! این رسم از زمان اردشیر به قوت برقرار بود تا اینکه یزدگرد دوم آن را برانداخت و به همین دلیل به عنوان "بزه گر" ملقب گردید

آیین های جشن مهرگان

در مجموع و بطور خلاصه، جشن مهرگان، جشن نیایش به پیشگاه "مهر ایزد" ایزد روشنایی و پیمان و درستی و محبت، ایزد بزرگ و کهن ایرانیان و همه مردمانِ سرزمین هایی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال پاییزی در نخستین روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخیر در مهر روز از مهرماه، برابر با شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ایرانی (هجری خورشیدی فعلی) برگزار می شود.

آنگونه که از مجموع منابع موجود، همچون نگاره ها و متون باستانی و نوشته های مورخان و دانشمندان قدیم ایرانی و غیر ایرانی (مانند فردوسی، بیرونی، ثعالبی، جهانگیری، اسدیِ توسی، هرودوت، کتسیاس، فیثاغورث، . . .) و نیز آثار شاعران و ادیبان (مانند جاحظ، رودکی، فرخی، منوچهری، سعدسلمان، . . .) دریافته می شود؛ مردمان در این روز تا حد امکان با جامه های ارغوانی (یا دستکم با آرایه های ارغوانی) بر گرد هم می آمده اند؛ در حالی که هر یک، چند "نبشته شادباش" یا به قول امروزی ، کارت تبریک برای هدیه به همراه داشته اند. این شادباش ها را معمولاً با بویی خوش همراه می ساخته و در لفافه ای زیبا می پیچیده اند.

مورخان، نویسندگان و شاعران، از برگزاری جشن مهرگان نیز – مانند جشن های کهن دیگر – در دستگاه پادشاهان و حاکمان خبر میدهند. از جمله در برگزاری این جشن در پیش از اسلام آمده که : این عید مانند دیگر اعیاد برای عموم مردم است. از آیین ساسانیان در این روز این بود که تاجی را که به صورت آفتاب بود به سر می گذاشتند و در این روز برای ایرانیان بازاری بر پا می شد. و در ملوک خراسان رسم است که در روز مهرگان به سپاهیان و ارتش رخت پائیزی و زمستانی میدهند.

از برگزاری جشن مهرگان، در دورهً غزنویان، آگاهی بیشتری در دست است، در شعر فردوس، عنصری، فرخی و منوچهری وصف این جشن آمده، ابوالفضل بیهقی از برگزاری جشن مهرگان در زمان سلطان محمود غزنوی، در سالهای 428، 429 و 430 هجری قمری که خود شاهد بوده، خبر می دهد. وی می نویسد : روز یکشنبه چهارم ذی الحجه سال 428 به جشن مهرگان نشست و از آفاق مملکت هدیه ها که ساخته بودند پیشکش را، در آن وقت بیاوردند و اولیاء و حشم نیز بسیار چیز آوردند. و شعرا شعر خواندند وصلت یافتند. پس از شعر به سر نشاط و شراب رفت و روزی خرم بپایان آمد.

در سال 429، ابوالفضل بیهقی، شیوهً برگزاری جشن مهرگان را در روز عرفه بیان می کند : … و روز چهارشنبه نهم ذی الحجه به جشن مهرگان به نشست و هدیه های بسیار آوردند. و روز عرفه بود. امیر روزه داشت و کس را زهر نبود که پنهان و آشکارا نشاط کردی و دیگر روز عید اضحی کردند

در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچه ای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود؛ گل "همیشه شکفته" می نهادند و پیرامون آنرا با گل های دیگر آذین می کردند. امروزه نمی دانیم که آیا گل همیشه شکفته، نام گلی بخصوص بوده است یا نام عمومیِ گل هایی که برای مدت طولانی و گاه تا چندین ماه شکوفا می مانند.

در پیرامون این گل ها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز می نهادند و گونه هایی از میوه های پاییزی که ترجیحاً به رنگ سرخ باشد به این سفره اضافه می شد. میوه هایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بوداده ها همچون تخمه و نخودچی.

دیگر خوراکی های خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و نانی مخصوص. نوشیدنی از عصاره گیاه "هَـئومَـه/ هوم" که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم می شد و همه باشندگان جشن، به نشانه پیمان از آن می نوشیدند. نانِ مخصوص مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهیه می گردید. غله ها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. دیگر لازمه های سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر، شیرینی، خوردنی های محلی و بوی های خوش مانند گلاب.

آنان پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبی های گروهی می پرداخته اند. سرودهایی از مهریشت را با آواز می خوانده و اَرْغُـشت می رفته اند (می رقصیده اند). شعله های آتشدانی برافروخته پذیرای خوشبویی ها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) می شد و نیز گیاهانی چون هوم که موجب خروشان شدن آتش می شوند.

از آنجا که نشانه های بسیاری، همچون تندیس ها، کتیبه ها و سنگ نگاره ها (از جمله نگاره های میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت می کند؛ بعید نیست که "سماع" های عارفانه پیروان طریقه "مولویه" در شهر قونیه امروزی، ادامه دیگرگون شده همان ارغشت های میترایی باشد.

در پایان مراسم، شعله های فروزان آتش، نظاره گر دستانی بود که بطور دسته جمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمان های گذشته، در هم فشرده می شدند.

برگرفته از:

روح الامینی، محمود. آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز

رجبی، پرویز. جشن های ایرانی

سایت :

ایران ما

مجله آفتاب

پژوهش های ایرانی


تعداد صفحات : حجم فایل:1,179 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود