تارا فایل

جایگاه آب در معماری سنتی و جدید




بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

جایگاه آب در معماری سنتی و جدید

مقدمه:
آب به عنوان یکی از اساسی ترین عناصر طبیعی، از دیروز تا امروز، تاثیر بسزایی در شکل گیری و اثربخشی فضاهای شهری داشته و همواره جلوه های مختلف آن باعث تهییج و تحریک گرایش انسان به زیبایی شده است.

ارزش های وجودی آب تنها از نوع زیبایی شناختی نبوده بلکه به عمیق ترین و درونی ترین بخش طبیعت ما باز می گردد. نقش آب در شکل گیری نخستین زیستگاه های انسانی پاسخی است به یک نیاز زیستی. اما وقتی فراتر از یک نیاز، خانه سازی و بنای مجموعه های مسکونی بار فرهنگی می گیرد، معماری پدید می آید و آب در زندگی انسان جایگاه هنری پیدا می کند و از خلاقیت هنرمندان و معماران مایه می گیرد. درک مفهوم آب در معماری همان درک معماری آب است. درک قوانین فیزیکی رفتار آب، احساسات ما در مقابل کنش و واکنش آب و مهم تر از همه نقش و ارتباط آن با زندگی انسان ها است. آب، به همراه خاک، آتش و هوا، عناصر چهارگانه تشکیل دهنده جهان هستی به شمار رفته است. در ایران باستان، معماری به سوی آب حرکت می کند و درکنار آن آرام می گیرد. ولی در دوره اسلامی آب در معماری حالت کاربردی پیدا می کند و معماران آگاهانه سعی می کنند تا به طبیعت تسلط یافته و آن را به نظم بکشانند و باشناخت قوانین فیزیکی و رفتار آب و درک نقش و ارتباط آن با انسان، آب را به درون معماری بکشانند. امروزه با گسترش بی رویه شهرها و آلودگی های ناشی از آن، حضور و تاثیر عناصر طبیعی چون آب در عرصه فضاهای معماری و شهری، سبب نزدیکی هرچه بیشتر انسان به طبیعت و کاهش فشارهای روحی و روانی او خواهد بود.
آب در معماری باستان
در ایران باستان آب پیام آور روشنایی و پاکی به شمار می رفت و از ارزش زیادی برخوردار بود. شاید به علت اینکه ایران کشوری کم آب بوده، این مایع حیاتی بین ایشان قدر و منزلتی والا داشته است. آب در نزد ایرانیان نه تنها برای رفع نیازها مورداستفاده قرار می گرفته، بلکه از لحاظ معنوی و روحی نیز تاثیر بسیاری داشته است. آب با قابلیت های مختلف خود مانند حیات، تازگی، درخشندگی، پاکیزگی، رونق و رواج روشنایی، سکون و آرامش و تحرک، احساس های متفاوت در روح و روان انسان گذارده است. به همین دلیل همواره در مکان هایی که ساخته دست بشر هستند، به صورت های مختلف برای خود جا باز کرده است.
این مسئله در رابطه با مکان هایی مانند پارک یا باغ بیشتر چشمگیر است. زیرا عنصر آب به عنوان یکی از زیباترین زمینه های دید و یکی از موارد تکمیلی فضای سبز مورداستفاده قرار می گیرد. البته در این مکان ها وجود آب برای پاکیزگی محل و آبیاری درختان و گل ها یا استفاده برای سرویس های بهداشتی، ضروری و پراهمیت است.
از دیدگاه تاثیرپذیری شکل هندسی باغ ایرانی از آب می توان دﻻیلی ذکر کرد ازجمله، قطعات زمین مربع یا مستطیل به دلیل نیت آب رسانی مزارع به عنوان سهل ترین راه آب رسانی، با طی کردن مسافت کمتر و جلوگیری از هدر رفتن آب موردتوجه قرار می گرفت
در سده های گذشته ایرانیان باغ ها را بیشتر در زمین های شیب دار احداث می کردند و با ایجاد پلکان در مسیر آب، جریان ملایم آب، تند و پر سروصدا می شد. اصلی ترین عاملی که همواره به باغ های ایرانی حیات می بخشید، آب جاری بود که در چهارباغ ها، جویبارها و جوی های کم شیب و مارپیچی به حرکت درمی آمد و هوای باغ را مطبوع و دلپذیر می ساخت. در باغ های تزیینی که به حوض ها می پیوست، جدول ها معمولاً با سنگ و آجر ساخته می شد. در کف آب نماها و بیشتر جاهایی که آب در جریان بود، اغلب تخته سنگی با تراش سفیدرنگ یا با طرح های مختلف کار می گذاشتند که به موج آب، جلوه زیبایی دهد. باغ های قدیمی ایران اغلب در مناطق گرم و خشک و کم آب ساخته شده اند و دلیل احداث آن ها در چنین مناطقی، وجود چشمه های طبیعی و یا کاریز است.
وسعت هر باغ بستگی به حجم و مقدار آب موجود برای آبیاری آن دارد. باغ های شهرهای خشک و کویری به علت گرمی هوا در تابستان، همواره اهمیت خاصی داشته اند که از آن جمله باغ های کاشان را می توان نام برد. باغ فین کاشان که از باغ های معروف دوره صفویه، زندیه، قاجاریه و هم چنین زمان ما است به علت وفور آب چشمه سلیمانی و حوض و استخر و فواره های فراوان و درختان کهنسال و عمارت های تاریخی، همواره جزو معرف ترین و پرجاذبه ترین باغ های کشور ما بوده است.
در باغ های ایرانی، برای ایجاد محیطی آرام، خنک و پرسایه، چاره ای جز احداث جوی های آب در طول تمام باغ نبوده است و معمولاً این جوی ها در تقاطع ها به حوضچه تبدیل می شدند. آب از جوی ها که اغلب از حوضخانه عمارت باغ آغاز و در فاصله های منظم با استفاده از شیب طبیعی زمین با تکرار آبشارها به داخل حوضچه ها روان می شد.
آب نما که از ضروری ترین عناصر ایجاد باغ محسوب می شد، بیشتر در مقابل عمارت باغ احداث می شد و بعد اصلی آن در جهت طول ساختمان و به شکل های مستطیل، مربع، چندضلعی و دایره بود. گاهی در داخل عمارت های باغ های قدیمی نیز آب نما ساخته می شد که در اصطلاح به آن محل، حوضخانه می گفتند. ساکنان باغ در روزهای گرم تابستان، به ویژه هنگام نیمروز، در کنار آب نما به آسایش می پرداختند.
نقش آب در معماری اسلامی
در دوران اسلامی نقش آب در معماری حالت کاربردی پیدا می کند. معماران این دوره کاملاً آگاهانه سعی کردند تا بر طبیعت تسلط یافته و آن را به نظم درآورند. آن ها به کمک منطق و تکنولوژی زمان خود به آب و طبیعت حیاتی رام شدند داده و آن را غنی تر ساختند. قبل از اسلام معماری به سوی آب می شتافت و در کنار آن آرام می گرفت. بعد از اسلام معماران با شناخت قوانین فیزیکی رفتارآب و درک نفش و تمثیل و ارتباط آن با انسان، آب را درون معماری آوردند. آب به نظم کشیده شده در شکل های هندسی در اکثر بناهای دوران اسلامی متجلی شده و به نحوی مرکزیت و وحدت در معماری، در آب شکل می گیرد. مرکزیت آب در معماری در دوران ساسانی از آتشکده آذر گشنسب و معبد آناهیتا بیشابور شروع شد. در دوران اسلامی ما شکل تکامل یافته مرکزیت آب در معماری را داریم حرکت پرموج آن در مفاهیم مذهبی، ادبی و هنری فرهنگ ما جاری شد.
به این ترتیب آب چنان در ساخت و ترکیب بناهای ما وارد شد که عملاً نمی توان آن را از فرم ساخته شده جدا دانست. آب در مرکز کوشک ها و باغ ها، در میان حیاط های مرکزی مساجد، مدارس، کاروانسراها و خانه ها و غیره ظاهر شد. در معماری ایران مرکزی و کویری آب کمیاب و زندگی بخش سبب شکل گیری آب انبارها، پایاب ها، ساباطها و یخچال ها می شود.

در مساجد آب علاوه بر نقش تطهیر خود جنبه نمادین نیز دارد. آب هم سمبل زندگی و هم سمبل مرگ است و چون پلی بین دنیای زمینی و عالم متافیزیکی عمل می کند. طبیعت آب پاک و مقدس است. روح و جسم انسان را می شوید و تطهیر می کند و او را به صورت یک آفریده نو و آزاد باقی می گذارد تا در آرامش به کمال برسد. وضو و غسل نه تنها جسم را از آلودگی ها پاک می کند بلکه سمبل پاک کردن روح از پلیدی و گناهان نیز هست. تطهیر با آب تمثیلی از زایش مداوم آفرینش است و احساسی از حیات تازه را به همراه دارد. تماس با آب در تمام حواس جاری می شود، تموج آن در ذهن انسان جاری شده و آرامش لازم را برای نمازگزاران ایجاد می کند. در مساجد آب به 5 شکل نمایان می شود.
پایاب ها (آب روان)
آب نمای مرکزی میانسرا (آب راکد)
حوض پیش خان (آب راکد)
سنگ آبه ورودی (آب راکد)
فواره آب نما (آب به صورت عنصری جنبشی)
پادیاوهای قبل از اسلام با همه ویژگی ها بعد از اسلام در جلوی مساجد و زیارتگاه ها به نام وضوخانه جای گرفتند. "در نیایشگاه های کهن پادیاوهایی درجلوی در ورودی اما در عمق زیاد از سطح زمین می ساختند شاید چون آب روان روگذر کمیاب بود و ناچار از آب کاریزها و پایاب ها استفاده می کردند"، در مسجد جامع نطنز پایابی در حیاط مرکزی وجود دارد که آب قنات از آن می گذرد. مسجد جامع نائین نیز پایابی در گوشه حیاط خود دارد عمق این پایاب به قدری زیاد است که در پاگرد پله های ورودی شبستان مسجد قرار دارد.
نقش آب در فضای داخلی بنا
اگر بناها و فضاهای مصنوع باعث جدایی ما از طبیعت می شوند تا از سویی ما را از بعضی عوامل طبیعی حفظ کنند و از سویی دیگر درجای خود گویای قلمرو انسانی تر باشند و اگر این خصوصیت باعث می شود تا کالبدمان به یک شکل بیگانه تبدیل شوند که اگرچه مطلوبمان بوده است، اما کیفیتی سرد و مصنوعی دارد. پس نیاز به نوعی پیوند معماری و طبیعت دیده می شود که این موضوع در هنر معماری و باغسازی ایرانی به وسیله عنصر آب که به نوعی مقدس، ارزشمند و کمیاب ترین عنصر طبیعی بوده است حاصل شده است. این استفاده به نوعی بوده است که پیوند معماری و منظر پیرامون از طریق این عامل مشترک حاصل شده است و فضای حوضخانه که بدین منظور شکل گرفته است به نوعی فضایی واسطه و نیمه باز مابین فضای باز و بسته یا داخل و خارج است.
به دلیل تقدس خاص آب در مشرق زمین و بخصوص نزد ایرانیان و مسلمانان، همواره عنصر اصلی در جانمایی و شکل دهی به فضاها بوده است حضور آب در باغ ایرانی شکل دهنده شخصیت محیط اطراف است.
آب در باغ ایرانی نقش اصلی، درختان، گیاهان و گل ها بعد از آب مهم ترین نقش را دارند که جریان حضور آن ها خود ریشه در آب دارد. از دیدگاه تاثیرپذیری شکل هندسی باغ ایرانی از آب می توان دﻻیلی ذکر کرد ازجمله، قطعات زمین مربع یا مستطیل به دلیل نیت آب رسانی مزارع به عنوان سهل ترین راه آب رسانی، با طی کردن مسافت کمتر و جلوگیری از هدر رفتن آب موردتوجه قرار می گرفت. در تمامی موارد، بیانگر معنی یافتن مواد با اشکال در کسب مفاهیم مشترک و یا شخصی است. مثل آجر در قوس، آب در حوض، گیاه و آب در باغ معنی پیدا می کنند.
اشکال حضور آب که در محیط به اشکال زیر نمود می یابد، تجسم و تبلور اعتقادات و نحوه نگرش خالقان فضا نسبت به آن و نشات گرفته از ارزش واﻻی آن در تاریخ و حیات بشر است.
مرکزیت: حضور آب دلیل به وجود آمدن مراکز جمعیتی بسیاری است که اغلب در کانون و هسته مرکزی واقع است. این مرکزیت علاوه بر معماری و شهرسازی به سایر مفاهیم همچون مفاهیم مذهبی، ادبی و هنری نیز راه یافته است.
شکل دهنده، شکل پذیر: حضور آب در فضاها در دو حالت ظرف و مظروف یافت می شود که هر یک متاثر از کاربری و شکل فضا است و بیانگر معنی یافتن آب با محیطش است.
دعوت کننده، پیونددهنده، جداکننده: آب محیط را به یکدیگر دوخته و یا از هم جدا می سازد، درهرحال نقشی دعوت کندگی خود را دارد.
گذرا، جاری: حرکت و زندگی با جریان آب همراه بوده است و بهشت های زمینی، تصور از نهرهای روان است "
منظرین و نمایشی: نمایش آب در اوج قلت با حاﻻت گوناگون از رنگ ظرف تا شیوه های ارائه دارا است و ایجاد منظری خاص برای انعکاس محیطی که توامان در آن وحدت و کثرت تبلور می یابد.
3-آب: اب در فلسفه اسلامی بن هستی محسوب می شود "وجعلنامن الماء کل شی حی" و در عین حال عامل تطهیر نیز است. این صفت ذاتی (که بر اشیاء پلید مهر پاکی و تطهیر می زند ) چنان با حقیقت بنا در معماری اسلامی ارتباط دارد که حضورش در متن معماری اسلامی بنا را مطهر کرده و صفت تطهیر می دهد .

حضور اب در معماری اسلامی به ویژه در مسجد نه تنها آن را عاملی فیزیکی برای تطهیر عابدی قرار می دهد که برای عبادت خود به این تطهیر نیاز دارد ، بلکه به بنا نیز صفت تطهیر می دهد . پیوند تنگاتنگ آب و معماری اسلامی در آیاتی از قران به ظرافت و عظمت احساس می شود، آب حائل میان "او"و هستی و در عین حال و اصل عالم به حضرت اوست ، معماری اسلامی با آب برخوردی کاشفانه دارد ، حضور بی مثال آب از صعوبت بنا می کاهد ، شفافیتش پرده از جاودانگی بناهایی بر می دارد که بر آخرت استوار گشته اند .

بی رنگی اش ، آدمی را به بی رنگی می خواند و از ننگی که از صورت رنگ خاصل می شود می رهاند و سیالیتش بر سست بنیانی عمارت هایی دلالت دارد که آدمیان به تصور جاودانگی دنیا با نفی دارالقرار بر بستری از توهم بنا می کنند(سراب ) ، اب در عرفان و هنر اسلامی ، جلوه پاکی ها ، زیبایی ها و هم خوی حق است. به طور کلی هنر اسلامی سعی دارد تا احدیت خداوند را لا به لای رنگها فرم ها ، نورها و اصوات متجلی سازد. یعنی سعی در نمایاندن معنا تا جایی ممکن در صورت دارد. هرچه تاثیر معنا به صورت بیشتر باشد و این تجلی نمایان تر ، صورت از تاثیر آن لطیف تر ، شفاف تر و در عین حال همچون معنا، مبهم راز آمیز و تجوید و انتزاع متمایل تر خواهد بود.
آب در دوران اسلامی
در دوران اسلامی نقش آب در معماری حالت کاربردی پیدا می کند. معماران این دوره کاملاً آگاهانه سعی کردند تا بر طبیعت تسلط یافته و آن را به نظم در آورند .آنها به کمک منطق و تکنولوژی زمان خود به آب و طبیعت حیاتی رام شدنی داده و آن را غنی تر ساختند .قبل از اسلام معماری به سوی آب می شتافت و در کنار آن آرام میگرفت . بعد از اسلام معماران با شناخت قوانین فیزیکی رفتار آب و درک نقش و تمثیل و ارتباط آن با انسان ، آب را دورن معماری آوردند.آب به نظم کشیده شده در شکل های هندسی در اکثر بناهای دوران اسلامی متجلی شده و به نحوی مرکزیت و وحدت در معماری در آب شکل میگیرد مرکزیت آب در معماری در دوران ساسانی از آتشکده آذر گشسنسب و معبد آناهیتا بیشاپور شروع شد در دوران اسلامی ما شکل تکامل یافته مرکزیت آب در معماری را داریم حرکت پر موج آن در مفاهیم مذهبی ادبی و هنری فرهنگ ما جاری شد مفاهیم قرآن کریم از بهشت ،چشمه های جوشان و نهرهای روان آن الگوی الهام بخش معماران شد. در بعضی آیه های قرآن از آب به صورت جوی بار یاد شده و آب جاری نشانه حیات و زندگی ابدی میباشد .<<هرکه از خدا پیامپرش اطاعت کند او را به بهشت های داخل خواهند کرد که در آن نهر ها روان است>>و یا (خدا کسی راکه ایمان آورد و کارخای شایسته میکنند به بهشت های که نهر در آن جاری است داخل خواهد کرد.)در آیاتی دیگر آب هدیه خداوند و یادگاری است که هستی از آن زاده میشود (آنان که کفر ورزیدند یا ندیدند که آسمان و زمین بسته بود و شکافتیم و آب هر چیز را زنده کردیم پس چگونه ایمان نمی یاورند در ادبیا ت وعرفان مراد از آب معرفت است چناکه مراد از حیات نیز معرفت است . آب حیات کنایه از چشمه عشق و محبت است که هر که از آن چشد جاویدان گردد. به این ترتیب آنچنان در ساخت و ترکیب بناهای ما وارد شد که عملاً نمیتوان آن را از فرم ساخته شده جدا دانست .آب در مرکز کوشک ها و باغ ها، در میان حیاتهای مرکزی مساجد مدارس کاروان سراها و خانه ها و غیره ظاهر شد در معماری ایران مرکزی و کویری آب کمیاب و زندگی بخش است سبب معماری آب انبار ها پایاب ها ، ساباط ها و یخچال ها میگردد.
آب در مساجد
در مساجد آب علاوه بر نقش تطهیر خود جنبه نمادین نیز دارد آب همسمبل زندگی و هم سمبل مرگ است و چون پلی بین دنیای زمینی و عالم متافیزکی عمل میکند. طبیعت آب پاک و مقدس است روح وجسم انسان را میشوید و تطهیر میکند .طبیعت آب پاک ومقدس است روح و جسم انسان را میشوید و تطهیر میکند و او را به صورت یک آفریده نو وآزاد باقی میگذارد تا در آرامش به کمال برسد وضو و غسل نه تنها جسم را از آلودگی ها پاک میکند. بلکه سمبل پاک کردن روح از پلیدی و کناهان نیز میباشد تطهیر با آب تمثیلی از زایش مداوم آفرینش است و احساس از حیات تازه را به همراه دارد .تماش با آب در تمام حواس جاری می شود تموج آن در ذهن انسان جاری شده است و آرامش لازم را برای نمازگزاران ایجاد میکند . در مساجد آب به شکل نمایان می شود .
* پایاب ها (آب روان
* آب نمای مرکزی میانسرا (اب راکد
* حوض پیش خان (آب راکد
* سنگ آبه ورودی (آب راکد
* فواره آب نما (آب به صورت عنصری جنبسی
پادیاوی قبل از اسلام با همه ویژگی ها بعد از اسلام در جلوی مساجد و زیارتگاه ها به نام وضو خانه جای گرفتند .((در نیاشگاه هیای کهن پادیاوهایی در جلوی در ورودی اما در عمق زیاد از سطح زمین می ساختند شاید چون آب روان روگذر کمیاب بود و ناچار از آب کاریز ها و پایاب ها استفاده میکردند در مسجد جامع نطنز پایابی در گوشه حیاط مرکزی وجود دارد که آب قنات از آن میگذرد مسجد جامع نایین نیز پایابی در گوشه حیاط خود دارد عمق این پایاب به قدری زیاد است که در پاگرد پله های ورودی شبستان مسجد قرار دارد در کنار مسجد جامع اردستان پایابی برای استفاده نمازگزران مسجد و هم استفاده مردم محل قرار دارد در حیاط بعضی مساجد مظهر آب قنات قرار داشته و در آنجا عمل تقسیم آب محلات باغات و مزراع انجام میشد مثل مسجد جامع یزد و قزوین در گذشته به علت کمیاب بودن آب تقسیم ان همواره با مشاجرت زیادی همراه بود ولی وقتی که تقسیم آب در مسجد صورت می گرفت مسلمانان عدالت را رعایت کرده و حق کسی پایمال نمی شد .در مسجد جامع یزد مظهر سه قنات آب وجود دارد که پس از تقسیم به محلات مختلف سرازیر می شود. در میانسرا و در وسط حیاط مرکزی اکثر مساجد استخر بزرگی پر از آب و گاهی جوی آب روان وجود دارد که تمثیل از بهشت قرآن مجید است در کتیبه ای آمده است ((مساجد باغ های بهشتند)) آب در مرکز و کانون مسجد جای دارد و سمبل پاکی و خلوص معنوی درون یک مسلمان میباشد معانی تمثیلی آب در معماری بیشمارند اما مهمترین جنبه معنوی آن دنیای دیگر است که خالص و پاک و شفاف بوده و جسم قادر به گذر ار آن نیست.
وجود آب در ورودی مساجد پیش خان مسجد یا در هشتی ورودی نمادی از تطهیر روح و ورود به دنیایی خالص و شفاف است نمونه بارز آن مسجد آن مسجد امام اصفهان میباشد که دو عنصر آب ورودی خود دارد .یک حوض هشت ضلعی در پیش خان مسجد و یک سنگ آبه در هشتی ورودی مسجد شیخ لطف اله در فرم تاریخ خود حوضی در پیش خان خود داشته است مسجد جامع ورامین و قزوین نیز آب نماهای زییبایی در جلو ورودی خود دارند و نمازگزاران را به پاکی و خلوص دعوت میکنند.

آب و روانشناسی
انسان مجموعه ای است پیچیده از روح و ذهن و جسم. همان گونه که جسم آدمی به غذا نیازمند است، ذهن و روح او نیز طالب عناصری است که به او آرامش ببخشد. در جامعه شهری که ساختمان های بلند و خیابان ها و زندگی ماشینی همه جا را احاطه کرده است، جلوه های زیبایی و هنر، بهترین پناه برای روح خسته و آرامش طلب آدمی است.
امروزه در شهرها شاهد عناصری با بافت سخت مثل بتن و … به جای عناصر طبیعی (پوشش گیاهی) هستیم. لذا باید با به کارگیری عناصری که بافت نرم دارند، گوشه عزلت و زیبایی فراهم کرد تا به روان انسان آرامش بخشید. این مکان ها می توانند پارک ها و باغ های شهری باشند. آب یکی از این عناصر به شمار می رود و چه در حالت سکون و چه در حالت حرکت نوازش دهنده روح انسان است. حرکت و موسیقی آب، در جلوه گری بیشتر فضای سبز نقشی در خور توجه دارد. می توان آب را به صورت جویبار و چشمه برای نقاط آرام و بی سر و صدا و به صورت آبشار و فواره های بزرگ برای نقاط پرازدحام و شلوغ طراحی کرد.
آب و انعکاس
سطح آب ساکن، با انعکاس نور مانند آینه عمل می کند و پدیده های اطراف خود را با چرخش ۱۸۰ درجه نمایش می دهد، هم چنین انعکاس پوشش گیاهی در آب و تابش نور خورشید روی گیاهان آبزی موجود روی آب، تصویر زیبایی برای بیننده به وجود می آورد. آب در حال حرکت نیز منعکس کننده امواج نور در فضاست؛ مانند نوری که از یک جویبار روان روی برگ درختان منعکس می شود.
آب و تاثیر آن در کاهش درجه حرارت و افزایش رطوبت:
آب در پارک ها و باغ ها به هر یک از صور مختلف، خود به نحوی در متعادل کردن درجه حرارت هوا، تامین رطوبت نسبی برای گیاهان و ایجاد طراوت، موثر است. مجموعه این عوامل از یکنواختی و خشکی محیط می کاهد.
طراحی آب در سبک های مختلف:
جذابیت آب از دیگر عناصر موجود در پارک بیشتر است. آب نما عنصری است که اگر در پارک ها خوب و کامل طراحی شود. ترکیب مناسبی ایجاد می نماید و اگر به طور صحیح مورد استفاده قرار نگیرد. باعث ضایع شدن شیوه طراحی خواهد شد. برای احتراز از بروز چنین مشکلاتی باید با احتیاط عمل کرد.
آب نماها را می توان به دو صورت منظم یا غیرمنظم طراحی کرد.
منظم (Formal) _ منظور از طراحی منظم، دادن شکل کاملا هندسی به آب نماها و آبراهه هاست. این نوع آب نماها وقتی در یک چشم انداز که به شیوه منظم طراحی شده است، قرار گیرند، بهترین نمای خود را نشان می دهند. اشکال به حالت قرینه و کلاسیک به کار می روند. چشمه ها و مجسمه ها شکل مشخصی دارند و مواد به کار رفته، سنگ و بتن های صاف و منظم است. البته از فایبرگلاس هم در اندازه های دلخواه و به فرم منظم می توان استفاده کرد. آب نماهای منظم وقتی که دارای لبه برجسته باشند، جذابیت بیشتری دارند. چرا که نشستن روی لبه برجسته استخر جالب است و از طرفی برای کودکان امنیت دارد. در باغ ها و پارک های کوچک شهری، بهتر است که آب نما به شیوه منظم طراحی شود.
غیرمنظم (Informal) – آب نماهای غیرمنظم می تواند از اجسام قالب ریزی شده و ظروف با اشکال غیرهندسی و خیالی و یا سنتی ساخته یا به فرم آزاد با پیروی از آبگیرهای طبیعی طراحی شود. در این صورت آب نماها دارای گوشه های راست و دیوارهای عمودی و حاشیه های منظم و دست ساز نیستند. یا دست کم در ظاهر این طور به نظر می آیند. برای ساخت آنها، بیشتر از سنگ و خاک و گیاهان بومی استفاده می شود. برای ایجاد آب نماهای طبیعی باید فضای کافی وجود داشته باشد. پس از مشخص شدن سبک طراحی پارک، مساحت و فرم استفاده از آب (جاری – ساکن) تعیین می شود. وسعت کل آب بستگی به مساحت پارک و شرایط اقلیمی منطقه دارد.
در مناطقی که آب و هوای خشک دارند، باید پرش آب (فواره، آبشار) بیشتر باشد. در صورتی که برای آب و هوای مرطوب، ریزش و پرش آب حتی الامکان باید کمتر شود. در مناطقی مثل تهران بهتر است حدود ۲۵درصد از مساحت کل پارک به آب و آب نماها اختصاص داده شود.
برحسب شرایط، توپوگرافی زمین و هدف هایی که از ایجاد آب نما وجود دارد، اشکال مختلفی از آن ساخته می شود. شکل و تعیین محل آب نما خود بستگی به موقعیت زمین و هماهنگی با دیگر عوامل باغ ، هم چنین سلیقه و ابتکار طراح دارد.
استخر
استخر شنا در باغ های خصوصی احداث می شود و در پارک های عمومی، استخرها نقش آب نما را دارند و در بعضی موارد، برای بازی از آنها استفاده می شود. مانند استفاده از قایق های موتوری و پایی. این گونه استخرها در اوایل قرن بیستم به شکل مستطیل، بیضی یا به اشکال هندسی منظم ساخته می شدند.
در قرن حاضر، در طرح این گونه استخرها تجدیدنظرهایی شده و اشکال هندسی نامنظم با خصوصیات بهاشتی بیشتر، تزیینات نوری و تولید امواج در آب ، تفنن خاصی را به همراه آورده است. به طورکلی عمق استخرها برحسب موارد استفاده و سن استفاده کنندگان، متغیر است. برای احداث استخر ابتدا مکان مناسبی در نظر گرفته می شود. این مکان باید از هر نظر برای بازدیدکنندگان جاذبه داشته باشد. علاوه بر آن روباز و آفتابگیر و حتی المقدور کم شیب باشد.
آب نما
حوضچه ها یا حوض های کم عمق که اغلب در آنها فواره های متعدد و چراغ های رنگین تعبیه می شود به آب نما معروف هستند. عمق آنها تا ۶۰ سانتی متر است و برحسب شکل و فرم طراحی شده، با مصالح ساختمانی مختلف ساخته می شوند. گاهی در کناره آنها از لکه های گل کاری یا جعبه های گل استفاده می کنند. می توان در داخل یا کنار آلاچیق ها آب نماهای کوچکی احداث کرد.
چشمه
با استفاده از خصوصیات طبیعی، چشمه هایی را در پارک ها و باغ هایی که به شیوه طبیعی و کلاسیک احداث شده اند، طراحی می کنند. ایجاد چشمه های کوچک به طور مصنوعی به نحوی به لطافت و زیبایی فضای پارک می افزاید.
در صورت امکان مسیر و حرکت آب را به صورت کانال های زیرزمینی درمی آورند تا از یک نقطه به صورت مظهر ظاهر شود. حوضچه کوچکی نیز در کنار مظهر ایجاد می کنند تا حالت طبیعی به چشمه بدهند. چشمه ها را باید با توجه به انواع طبیعی آن، با جریان تند یا ملایم، با در نظر گرفتن وضع توپوگرافی زمین با سرعت کم یا زیاد آب طراحی کرد.
برکه ها یا باغچه های آبی
احداث برکه بر تلطیف هوای پارک و زیبایی آن بسیار موثر است. برکه به اشکال منظم و غیرمنظم با اعماق مختلف در نزدیکی منطقه جنگل کاری، در وسط پارک یا در کنار سطوح گل کاری وسیع ساخته می شود. برای این منظور در قطعه موردنظر خاک برداری هایی با اعماق مختلف و اشکال نزدیک به حالت طبیعی انجام می دهند. برای تامین آب برکه از کانال هایی آب را به آن وارد می کنند که این کانال ها می توانند جنبه تزیینی داشته باشند و به صورت آبشار و جویبار طراحی شوند. در برکه ها ضمن اینکه آب راکد است متحرک هم هست تا گیاهان از موهبت طبیعی ساخته شده به دست بشر برخوردار شوند. گیاهانی که در داخل یا نزدیک برکه کاشته می شوند باید با خطوط و گل های تزیینی منطقه هماهنگی داشته باشند.
گیاهان آبزی، با اشکال متنوع و رنگ سبز برگ های خود، مناظر زنده ای به باغچه های آبی داده و به آن حالت طبیعی می دهند. مهم ترین خاصیتی که گیاهان آبزی در باغچه های آبی دارند، تولید اکسیژن و افزایش رطوبت هواست که در خنک کردن هوای منطقه نقش مهمی دارد. گیاهانی نظیر آلاله آبی و نیلوفر آبی با برگ های خود سطح آب را می پوشانند و ایجاد سایه می کنند که به خودی خود باعث می شود آب در فصل تابستان زود گرم نشود.
آبشار و جویبار
آبشارها و جویبارهای طبیعی همیشه برای مردم جذابیت خاصی داشته اند. امروز طراحان توانسته اند با الهام از زیبایی های طبیعی و از جمله آبشارها و جویبارها، در پارک ها و باغ ها گوشه هایی از طبیعت را تا حد امکان بیافرینند. ارزش وجودی آنها به جنبه های زیبایی شناسی آنها محدود نمی شود، بلکه در تلطیف هوا و مطبوع ساختن فضا موثرند. جویبار را می توان طوری طراحی کرد که دو عمل آبیاری و حرکت آب هم زمان انجام شود.
فواره ها
فواره تنها نمایشی از زیبایی آب نیست، بلکه در روزهای خشک و گرم تابستان، رطوبت هوا را افزایش می دهد و فضای دلپذیری فراهم می سازد. خلاف تصور همگان، فواره ها الزاما مصرف کننده آب نیستند. می توان به وسیله یک پمپ شناور، آب استخر یا حوضچه را به گردش درآورد. فواره ها به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:
۱- فواره های پرتابی (Spray)
۲- فواره های ریزشی (Spill)
۳- فواره های جهنده (Splash).
در مناطقی که در معرض وزش باد قرار دارند، استفاده از فواره های کوتاه و نیرومند مناسب تر است. ارتفاع فواره ها نباید بیش از فاصله منبع فواره تا لبه استخر باشد. بر پایه یک قانون تجربی، قطر استخر یا حوضچه آب، باید دست کم دو برابر ارتفاع آب فواره باشد. اگر سر فواره ها پایین تر از سطح آب تعبیه شود، زیبایی بیشتری دارد. مگر اینکه از اشکال و مجسمه های خاصی برای ایجاد فواره استفاده شود.
برای نمایش فواره ها در شب از چراغ هایی در زیر محل ریزش آب استفاده می کنند که بایستی با اصول نورپردازی در آب مطابقت داشته باشد. تابش نور از پایین به بالا و تنظیم میزان آن، باعث انعکاس حرکات آب در محوطه اطراف و روی شاخ و برگ گیاهان می شود و زیبایی خاصی به محیط می بخشد. در صورت وجود گیاهان آبزی یا ماهی در استخر، باید در نصب فواره ها دقت شود. برای نیلوفرهای آبی تلاطم سنگین آب مضر خواهد بود. اما اکسیژن فراوان حاصل از آب فواره های بلند برای ماهی ها مفید و مطلوب است.
نقش آب در پارک های شهری
چکیده
o آب به عنوان یکی از اساسی ترین عناصر منظر در شکل گیری فضاهای شهری تاثیر به سزایی دارد. شناخت ویژگی های آب به تشخیص معیارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آبنماها منجر می گردد. ویژگی های ذهنی و بصری آب بصورت همزمان در طراحی اثر گذارند.
o جلوه های متفاوتی از آب در پارکها ارائه شده که هر کدام بر اساس بخشی از ویژگی های آن شکل گرفته است. برای ارتقا کیفیت نمایش این جلوه ها به اصول تاثیرگذار در به وجود آمدن ویژگی ها مانند فرم, رنگ و بافت ظرف در برگیرنده آب توجه باید کرد.
o در این طرح بررسی آبنماهای موجود در سه پارک جمشیدیه، ساعی و شهر مورد نظر بوده تا علاوه بر پرداختن به جزییات اجرایی، عوامل تاثیر گذار در طراحی آبنماها نیز به صورت عام در پارک های شهری مشخص گردد.
نتیجه گیری
o با نگاهی به مفاهیم نظری آب و آبنما و تحلیل آبنما پارکهای نمونه, به معیارهای در طراحی اشاره می شود که بصورت مجزا در جزئیات اجرایی می توان مورد توجه قرار داد. این اصول در جایگاه تعریف "ایده کلی" طرح مفهوم پیدا می کنند هر چند تنها بیان جزئیات هر یک از انواع آبنما بصورت منفرد مورد نظر بوده است و بیان کیفیتی خاص از فضا با آب و آبنما و در غالب کلی مفاهیم طرح, فضای مطلوب طراحان را پدید می آورد.برای طراحی هر جلوه از آب, معیارهای تاثیرگذار بر کیفیت انواع آبنما ها وجود دارد که بصورت زیر قابل دسته بندی هستند.
o استخرها : غالباً به صورت سطوح بازتابنده کارایی دارند, برای اینکه بهتر انعکاس هایی را تولید کنند می بایست عمق کافی داشته و سطح منعکس کننده بسیار تراز باشد. برای دیدن انعکاس شئی در آب از نقطه دید مورد نظر، محورهای دید مناسب وجود داشته و ظروف آنها نیز به رنگ تیره باشد. نور خیره کننده که مانع دید شود نباید وجود داشته و اندازه استخر با توجه به انعکاسات مورد نظر طراحی، اندازه شئی و موقعیت بیننده انتخاب شود.
o آبروها : برای بیان حرکت و نیز عدم تمرکز مفاهیم به کار روند. تاثیر حسی یک آبرو، به حجم و شدت جریان آب و نیز به اندازه، شکل و شیب آبرو بستگی دارد. نمایش حرکت آب بستگی به بستر آبرو و بیان کننده روحیات محیطی و نظرات طراح می باشد.
o آبشارها : نحوه فرو ریختن آب بستگی به حجم و شدت جریان آب، شرایط لبه ای که از آن فرو می ریزد، ارتفاع و ماهیت آبشار و سطحی که در نهایت برآن فرو می ریزد, امکانات نامحدودی را عرضه می کند. با افزایش حجم آب، جریان آب منظم تر شده نقش سایر متغیرها، مانند شکل لبه، کم رنگ تر می شود. چنانچه در مسیر وزش آب جسمی به صورت برجسته قرار گیرد باعث پخش شدن آب می گردد. با این کار هر قطره آب پخش شده, می تواند نور را منعکس و تصویری پر جنب و جوش از آب را ارائه دهد.
o فواره ها : برای جلب توجه به نقاط خاص به کار برده شوند و برای تاکید بر نقاطی که به دلایل دیگر متضمن مفاهیمی هستند بسیار موثر هستند. گاهی اوقات در محل برخورد محورهای دید قرار و سایر مواقع بصورت تندیسی برای تاکید بر فضاهایی که در آن را در برگرفته اند، بکار می روند و از طریق تضاد بر ویژگی, تاکید بیشتری می کنند. فواره ها به ندرت در زمینه های پر حرکت قرار گیرند زیرا در رقابت با زمینه تاثیر بصری آنها کاهش می یابد. اگر در حالی که فواره ها کار می کنند درجه حرارت هوا کاهش یابد، یخهای پدید آمده شکل های جالبی را به وجود خواهند آورد. رقص هماهنگ نور و آب در فواره ها می تواند همچون صحنه نمایش جاذب باشد
جلوه های آب در معماری و باغسازی ایرانی
چکیده
o موثرترین ویژگی آب در معماری، نشانه های شکل گرا آن است؛ که ملموس ترین و قابل درک ترین آن نیز می باشد. ظهور آب در معماری به صور مختلف، تجسم کننده عقاید و آراء طراحان است. صورت خاص این مبحث به جلوه های عینی آب در معماری و باغ سازی می پردازد که شامل صورت های "مرکزیت، شکل دهنده، دعوت کننده، پیوند دهنده، جداکننده، گذرا، جاری، منظرین و نمایشی" در محیط است و بر این فرضیه تاکید دارد که آب در معماری به عنوان عنصری اصلی، مرکزی و در متن تلقی شده و در عنصری فرعی و در حاشیه نیست.
پرسش های اساسی
o معماری به عنوان تجسم کالبدی تصورات و عقاید آدمیان، در ارتباط مستقیم با آب است به نحوی که حضور آن، در زندگی روزمره را ملموس تر گرداند. جایگاه آب به دلیل نقش حیاتی آن در چرخه زندگی و کمبود در ایران مرکزی نیز ارزشمندتر گردیده است. سوالی که مطرح می باشد توجیه دلایل حضور آب در معماری است. آیا حضور آب در حاشیه معماری قرار دارد و یا عنصری در متن است؟ توجه به آب در معماری تنها به دلیل نقش آن در حیات موجودات است و یا نقشی ورای آن دارد؟ صور مختلف آب در معماری و باغسازی چگونه نمود پیدا می کند؟
فرضیه
o تاثیر عظیم آب در معماری ایران به نحوی است که حتی برخی بناهای اصلی شهر و حتی شهرها در کنار آن شکل گرفته اند. وجود یک سرچشمه و منبع آب دلیلی موجه برای ساختن تلقی می شده است. نمود آب در معماری به عنوان عنصری اصلی و مرکزی تلقی شده و معماری در اطراف آن قرار می گیرد، شکل و فرم به مکان ها می بخشد، رابط و پیوند دهنده فضاهای مختلف به یکدیگر می شود، به صورت جاری و گذرا از داخل محیط می گذرد و یا به صورت منظرین و نمایشی نمود پیدا می کند. این گزینه ها ممکن است به صورت منفرد و یا توامان در یک محیط تجلی یابند، اما در هر حال نشانگر ویژگی های نمادین آب است.
نتیجه گیری
o به دلیل تقدس خاص آب در مشرق زمین و بخصوص نزد ایرانیان و مسلمانان، همواره عنصر اصلی در جاینمایی و شکل دهی به فضاها بوده است.
o "شکل" به عنوان یکی از مفاهیم آب که نزدیکترین عینیت به معنی معماری را دارا است به صور مختلف در محیط تجلی می یابد و تبلور عینیتی از مفاهیم تاریخی آب برای همگان بصورت نمادی آشنا می باشد، عینیتی که خود در تاریخ فضا سازی، مفهوم و ترکیبی ذهنی با بستر طرح به ارمغان آورده است. حضور آب، که در محیط به اشکال زیر نمود می یابد، تجسم و تبلور اعتقادات و نحوه نگرش خالقان فضا نسبت به آن و نشات گرفته از ارزش والای آن در تاریخ و حیات بشر است.
مرکزیت
o حضور آب دلیل به وجود آمدن مراکز جمعیتی بسیاری است که اغلب در کانون و هسته مرکزی واقع است. این مرکزیت علاوه بر معماری و شهرسازی به سایر مفاهیم همچون مفاهیم مذهبی، ادبی و هنری نیز راه یافته است.
o شکل دهنده، شکل پذیر
o دعوت کننده، پیوند دهنده، جداکننده
o گذرا، جاری
o منظرین و نمایشی
o حضور آب در فضاها در دو حالت ظرف و مظروف یافت می شود که هر یک متاثر از کاربری و شکل فضا می باشد و بیانگر معنی یافتن آب با محیطش است.
o آب محیط را به یکدیگر دوخته و یا از هم جدا می سازد، در هر حال نقشی دعوت کندگی خود را دارد.
o حرکت و زندگی با جریان آب همراه بوده است و بهشت های زمینی، تصور از نهرهای روان است. "جنات التجری من تحتها الانهار"
o نمایش آب در اوج قلت با حالات گوناگون از رنگ ظرف تا شیوه های ارائه دارا می باشد و ایجاد منظری خاص برای انعکاس محیطی که توامان در آن وحدت و کثرت تبلور می یابد .
نقش آب در معماری
نقش آب در شکل گیری نخستین زیستگاه های انسانی پاسخی است به یک نیاز زیستی. اما وقتی فراتر از یک نیاز، خانه سازی و بنای مجموعه های مسکونی بار فرهنگی می گیرد، معماری پدید می آید و آب در زندگی انسان جایگاه هنری پیدا می کند و از خلاقیت هنرمندان و معماران مایه می گیرد. درک مفهوم آب در معماری همان درک معماری آب است. درک قوانین فیزیکی رفتار آب، احساسات ما در مقابل کنش و واکنش آب و مهمتر از همه نقش و تمثیل و ارتباط آن با زندگی انسان ها است. آب استعاره ای متناقض است و به همراه خاک، آتش و هوا، عناصر چهارگانه تشکیل دهنده جهان هستی به شمار رفته است.
آب یکی از عناصر طبیعی به شمار می رود که ماهیتی تغییر ناپذیر دارد. هرجاکه ظاهر می شود، کاربرد آن باید منعکس کننده برداشت طراحان و سازندگان از طبیعت باشد. دسترسی به منابع آب از دیرباز به عنوان یکی از مهم ترین عوامل موثر در مکان یابی شهری مورد توجه بوده است. بررسی کلی جغرافیایی شهرهای ایران به خوبی وابستگی میان زندگی شهری و دسترسی به منابع آب را نشان می دهد. فلات ایران به دلیل تنوع اقلیمی و چشم انداز محیط طبیعی درهمه جا از منابع آب سطحی مطمئن برخوردار نیست، زیرا همان طور که آب های سطحی زمین، چون دریا و رودخانه و دریاچه در معماری و به وجود آمدن آن نقش دارد، دربسیاری از مناطق که از این منابع سطحی به دورهستند، نیاز مردم از راه منابع زیرزمینی، چون قنات و چاه ها حاصل می شود. .
ساحل رودخانه ها بستر پیدایش و رشد بیشتر فرهنگ های کهن جهان است. در ایران نیز هرجا رودخانه ای جاری بوده، به سرعت و شتاب فرهنگی افزوده است وخود نیز در درون فرهنگ جا باز کرده است. و باید گفت آب در گذشته های بسیار دور باعث به وجود آمدن مراکز حیاتی و روش اقتصادی وشهرنشینی بوده است.
پیش از ظهور اسلام، در ایران، معماری در کنار آب و دردامن طبیعت بدون آنکه آن را مخدوش سازد، حضور خودرا اعلام می کند ونقش آب بیشتر نقش تجردی است. نیایش گاه ها و معابد وآتشکده ها درکنار آب و درنهایت احترام به وجود آب شکل گرفت. گویی آب گذزگاه انسان برای ورود به دنیای دیگر بود. آب نقش معنوی خود را در معماری ایران نشان داد، به گونه ای که گردش آب نمایش تجردی آب درطبیعت است وتمام جوهر وخواص آب به صورت مجرد که ظاهرا جنبه نمایشی پیداکرده و در نیایش آب منظور بوده است.
پس رودخانه ها وچشمه ها و دریاچه ها دارای جایگاه آیینی و اعتقادی بودند. این جایگاه به خودی خود شکل نمی گرفت. ساخت و وجود بنای مکان ها بود که باورها و افسانه ها و آداب و رسومات را متجلی می ساخت. آب هایی که از دهانه سراب های بزرگ از دل کوه و درون غار و ازمیان سنگ وخاک بیرون می زند و روی زمین جاری می شوند، چشمه های کوچک و بزرگی هستند که ازمیان سنگ وصخره می جوشند و درساخت بناهایی که در اطراف آنها ساخته می شود نقش مهمی دارند. و در اینجا می بینیم که دو عامل آب وصخره در امر احداث بناهای بوجود آمده نیز مدخلیت دارند. پس همانطور که آب در ساخت باغ نقش دارد، باغ نیز در به وجود آمدن شهر نقش خود را ایفا می کند. تحولات مربوط به شهرها و رابطه ساختار میان باغ وشهر آن چنان است که می توان از سویی باغ را شهر و شهر را باغ نامید و از سوی دیگر باغ را به مثابه کارگاه طرح اندازی شهز تلقی کرد که نمونه این مطلب را می توان درگفتار <کلاریخد>، سیاح دوره تیموری بیان کرد که رابطه ساختاری میان باغ شهر در آن شهر موقت که درازای سراپرده ها وخرگاه ها وخیمه هارا به روشنی بازسازی کرده است.
نمونه دیگر این باغ شهر را در اصفهان می توان دید و چهارباغ و کو چه هایی که در جهات مختلف آن امتداد داشت و این یکی از اصول طرح اندازی شهری بود.
در ایران باستان، معماری به سوی آب حرکت می کند و درکنار آن آرام می گیرد. ولی در دوره اسلامی آب در معماری حالت کاربردی پیدا می کند و معماران آگاهانه سعی می کنند تا به طبیعت تسلط یافته و آن را به نظم بکشانند و باشناخت قوانین فیزیکی و رفتار آب و درک نقش و تمثیل و ارتباط آن با انسان آب را به درون معماری بکشانند. آب در شکل های هندسی در اکثر بناها متجلی می شود و به نوعی مرکزیت وحدت معماری در آب شکل می گیرد. حرکت پرموج آن در مفاهیم مذهبی و ادبی هنری در فرهنگ ما جاری می شود. به این ترتیب آن چنان در ساخت و ترکیب بناهای ما وارد می شود که عملانمی توان آن را ازشکل ساخته شده جدا دانست. آب در مرکز کوشک ها وباغها و غیره ظاهر می شود. در مناطق کویری، آب کمیاب و زندگی بخش سبب شکل گیری معماری آب انبار ها و پایاب ها و رباط ها و یخچال ها می شود. و به گونه ای دیگر خودرا نشان می دهد.
آب در باغ و کوشک، نهر ها و آب نماها و جویبار و حوض و استخر و فواره ها را به وجود می آورد و هرکلام از اینها نمایانگر تسلط انسان به طبیعت است. تا تمام اینها را درکنار خود به نمایش بگذارد. آب در معماری حوض ها به عنوان سمبل آب راکد استفاده می شود و به اشکال هندسی منظم، عامل تکمیل کننده بنا می شود.
حوض های جلو بناها مکمل معماری شده و مانند آیینه آنها را در خود منعکس می کند. حوض هایی که در معماری مساجد شاهد هستیم نیز غیر از نقش تطهیر، جنبه نمادین پیدا کرده و آب هم نماد زندگی و هم نماد مرگ را به وجود آورده است. و انسان را هم از نظر جسمی پاک می کند و هم از نظر روحی و به طور کلی اینجاست که درک مفهوم آب در معماری همان درک معماری آب است.
نقش آب در معماری ایران باستان
در ایران باستان آب پیام آور روشنایی و پاکی به شمار می رفت و از ارزش زیادی برخوردار بود. شاید به علت اینکه ایران کشوری کم آب بوده، این مایع حیاتی بین ایشان قدر و منزلتی والا داشته است. آب در نزد ایرانیان نه تنها برای رفع نیازها مورد استفاده قرار می گرفته، بلکه از لحاظ معنوی و روحی نیز تاثیر بسیاری داشته است. آب با قابلیت های مختلف خود مانند حیات، تازگی، درخشندگی، پاکیزگی، رونق و رواج روشنایی، سکون و آرامش و تحرک، احساس های متفاوت در روح و روان انسان گذارده است. به همین دلیل همواره در مکان هایی که ساخته دست بشر هستند، به صورت های مختلف برای خود جا باز کرده است.
این مساله در رابطه با مکان هایی مانند پارک یا باغ بیشتر چشمگیر است. زیرا عنصر آب به عنوان یکی از زیباترین زمینه های دید و یکی از موارد تکمیلی فضای سبز مورد استفاده قرار می گیرد. البته در این مکان ها وجود آب برای پاکیزگی محل و آبیاری درختان و گل ها یا استفاده برای سرویس های بهداشتی، ضروری و پراهمیت است.
در سده های گذشته ایرانیان باغ ها را بیشتر در زمین های شیب دار احداث می کردند و با ایجاد پلکان در مسیر آب، جریان ملایم آب، تند و پر سر و صدا می شد.اصلی ترین عاملی که همواره به باغ های ایرانی حیات می بخشید، آب جاری بود که در چهارباغ ها، جویبارها و جوی های کم شیب و مارپیچی به حرکت در می آمد و هوای باغ را مطبوع و دلپذیر می ساخت. در باغ های تزیینی که به حوض ها می پیوست، جدول ها معمولا با سنگ و آجر ساخته می شد. در کف آب نماها و بیشتر جاهایی که آب در جریان بود، اغلب تخته سنگی با تراش سفیدرنگ یا با طرح های مختلف کار می گذاشتند که به موج آب، جلوه زیبایی دهد.باغ های قدیمی ایران اغلب در مناطق گرم و خشک و کم آب ساخته شده اند و دلیل احداث آنها در چنین مناطقی، وجود چشمه های طبیعی و یا کاریز است.
وسعت هر باغ بستگی به حجم و مقدار آب موجود برای آبیاری آن دارد. باغ های شهرهای خشک و کویری به علت گرمی هوا در تابستان، همواره اهمیت خاصی داشته اند که از آن جمله باغ های کاشان را می توان نام برد. باغ فین کاشان که از باغ های معروف دوره صفویه، زندیه، قاجاریه و هم چنین زمان ما است به علت وفور آب چشمه سلیمانی و حوض و استخر و فواره های فراوان و درختان کهنسال و عمارت های تاریخی، همواره جزو معرف ترین و پرجاذبه ترین باغ های کشور ما بوده است.
در باغ های ایرانی، برای ایجاد محیطی آرام، خنک و پرسایه، چاره ای جز احداث جوی های آب در طول تمام باغ نبوده است و معمولا این جوی ها در تقاطع ها به حوضچه تبدیل می شدند. آب از جوی ها که اغلب از حوضخانه عمارت باغ آغاز و در فاصله های منظم با استفاده از شیب طبیعی زمین با تکرار آبشارها به داخل حوضچه ها روان می شد.
آب نما که از ضروری ترین عناصر ایجاد باغ محسوب می شد، بیشتر در مقابل عمارت باغ احداث می شد و بعد اصلی آن در جهت طول ساختمان و به شکل های مستطیل، مربع، چند ضلعی و دایره بود. گاهی در داخل عمارت های باغ های قدیمی نیز آب نما ساخته می شد که در اصطلاح به آن محل، حوضخانه می گفتند. ساکنان باغ در روزهای گرم تابستان، به ویژه هنگام نیمروز، در کنار آب نما به آسایش می پرداختند.
آب و روانشناسی
انسان مجموعه ای است پیچیده از روح و ذهن و جسم. همان گونه که جسم آدمی به غذا نیازمند است، ذهن و روح او نیز طالب عناصری است که به او آرامش ببخشد. در جامعه شهری که ساختمان های بلند و خیابان ها و زندگی ماشینی همه جا را احاطه کرده است، جلوه های زیبایی و هنر، بهترین پناه برای روح خسته و آرامش طلب آدمی است.امروزه در شهرها شاهد عناصری با بافت سخت مثل بتن و … به جای عناصر طبیعی (پوشش گیاهی) هستیم. لذا باید با به کارگیری عناصری که بافت نرم دارند، گوشه عزلت و زیبایی فراهم کرد تا به روان انسان آرامش بخشید. این مکان ها می توانند پارک ها و باغ های شهری باشند. آب یکی از این عناصر به شمار می رود و چه در حالت سکون و چه در حالت حرکت نوازش دهنده روح انسان است. حرکت و موسیقی آب، در جلوه گری بیشتر فضای سبز نقشی در خور توجه دارد. می توان آب را به صورت جویبار و چشمه برای نقاط آرام و بی سر و صدا و به صورت آبشار و فواره های بزرگ برای نقاط پرازدحام و شلوغ طراحی کرد.
آب و انعکاس سطح آب ساکن،
با انعکاس نور مانند آینه عمل می کند و پدیده های اطراف خود را با چرخش 180 درجه نمایش می دهد، هم چنین انعکاس پوشش گیاهی در آب و تابش نور خورشید روی گیاهان آبزی موجود روی آب، تصویر زیبایی برای بیننده به وجود می آورد. آب در حال حرکت نیز منعکس کننده امواج نور در فضاست؛ مانند نوری که از یک جویبار روان روی برگ درختان منعکس می شود.
آب و تاثیر آن در کاهش درجه حرارت و افزایش رطوبت:آب در پارک ها و باغ ها به هر یک از صور مختلف، خود به نحوی در متعادل کردن درجه حرارت هوا، تامین رطوبت نسبی برای گیاهان و ایجاد طراوت، موثر است. مجموعه این عوامل از یکنواختی و خشکی محیط می کاهد.
طراحی آب در سبک های مختلف:
جذابیت آب از دیگر عناصر موجود در پارک بیشتر است. آب نما عنصری است که اگر در پارک ها خوب و کامل طراحی شود. ترکیب مناسبی ایجاد می نماید و اگر به طور صحیح مورد استفاده قرار نگیرد. باعث ضایع شدن شیوه طراحی خواهد شد. برای احتراز از بروز چنین مشکلاتی باید با احتیاط عمل کرد.آب نماها را می توان به دو صورت منظم یا غیرمنظم طراحی کرد.
منظم (Formal) _ منظور از طراحی منظم، دادن شکل کاملا هندسی به آب نماها و آبراهه هاست. این نوع آب نماها وقتی در یک چشم انداز که به شیوه منظم طراحی شده است، قرار گیرند، بهترین نمای خود را نشان می دهند. اشکال به حالت قرینه و کلاسیک به کار می روند. چشمه ها و مجسمه ها شکل مشخصی دارند و مواد به کار رفته، سنگ و بتن های صاف و منظم است. البته از فایبرگلاس هم در اندازه های دلخواه و به فرم منظم می توان استفاده کرد. آب نماهای منظم وقتی که دارای لبه برجسته باشند، جذابیت بیشتری دارند. چرا که نشستن روی لبه برجسته استخر جالب است و از طرفی برای کودکان امنیت دارد. در باغ ها و پارک های کوچک شهری، بهتر است که آب نما به شیوه منظم طراحی شود
.غیرمنظم (Informal) – آب نماهای غیرمنظم می تواند از اجسام قالب ریزی شده و ظروف با اشکال غیرهندسی و خیالی و یا سنتی ساخته یا به فرم آزاد با پیروی از آبگیرهای طبیعی طراحی شود. در این صورت آب نماها دارای گوشه های راست و دیوارهای عمودی و حاشیه های منظم و دست ساز نیستند. یا دست کم در ظاهر این طور به نظر می آیند. برای ساخت آنها، بیشتر از سنگ و خاک و گیاهان بومی استفاده می شود. برای ایجاد آب نماهای طبیعی باید فضای کافی وجود داشته باشد. پس از مشخص شدن سبک طراحی پارک، مساحت و فرم استفاده از آب (جاری – ساکن) تعیین می شود. وسعت کل آب بستگی به مساحت پارک و شرایط اقلیمی منطقه دارد.در مناطقی که آب و هوای خشک دارند، باید پرش آب (فواره، آبشار) بیشتر باشد. در صورتی که برای آب و هوای مرطوب، ریزش و پرش آب حتی الامکان باید کمتر شود. در مناطقی مثل تهران بهتر است حدود 25درصد از مساحت کل پارک به آب و آب نماها اختصاص داده شود.برحسب شرایط، توپوگرافی زمین و هدف هایی که از ایجاد آب نما وجود دارد، اشکال مختلفی از آن ساخته می شود. شکل و تعیین محل آب نما خود بستگی به موقعیت زمین و هماهنگی با دیگر عوامل باغ ، هم چنین سلیقه و ابتکار طراح دارد.
استخر
استخر شنا در باغ های خصوصی احداث می شود و در پارک های عمومی، استخرها نقش آب نما را دارند و در بعضی موارد، برای بازی از آنها استفاده می شود. مانند استفاده از قایق های موتوری و پایی. این گونه استخرها در اوایل قرن بیستم به شکل مستطیل، بیضی یا به اشکال هندسی منظم ساخته می شدند. در قرن حاضر، در طرح این گونه استخرها تجدیدنظرهایی شده و اشکال هندسی نامنظم با خصوصیات بهاشتی بیشتر، تزیینات نوری و تولید امواج در آب ، تفنن خاصی را به همراه آورده است. به طورکلی عمق استخرها برحسب موارد استفاده و سن استفاده کنندگان، متغیر است. برای احداث استخر ابتدا مکان مناسبی در نظر گرفته می شود. این مکان باید از هر نظر برای بازدیدکنندگان جاذبه داشته باشد. علاوه بر آن روباز و آفتابگیر و حتی المقدور کم شیب باشد.
آب نما
حوضچه ها یا حوض های کم عمق که اغلب در آنها فواره های متعدد و چراغ های رنگین تعبیه می شود به آب نما معروف هستند. عمق آنها تا 60 سانتی متر است و برحسب شکل و فرم طراحی شده، با مصالح ساختمانی مختلف ساخته می شوند. گاهی در کناره آنها از لکه های گل کاری یا جعبه های گل استفاده می کنند. می توان در داخل یا کنار آلاچیق ها آب نماهای کوچکی احداث کرد.
چشمه
با استفاده از خصوصیات طبیعی، چشمه هایی را در پارک ها و باغ هایی که به شیوه طبیعی و کلاسیک احداث شده اند، طراحی می کنند. ایجاد چشمه های کوچک به طور مصنوعی به نحوی به لطافت و زیبایی فضای پارک می افزاید. در صورت امکان مسیر و حرکت آب را به صورت کانال های زیرزمینی درمی آورند تا از یک نقطه به صورت مظهر ظاهر شود. حوضچه کوچکی نیز در کنار مظهر ایجاد می کنند تا حالت طبیعی به چشمه بدهند. چشمه ها را باید با توجه به انواع طبیعی آن، با جریان تند یا ملایم، با در نظر گرفتن وضع توپوگرافی زمین با سرعت کم یا زیاد آب طراحی کرد.
برکه
برکه ها یا باغچه های آبی احداث برکه بر تلطیف هوای پارک و زیبایی آن بسیار موثر است.به اشکال منظم و غیرمنظم با اعماق مختلف در نزدیکی منطقه جنگل کاری، در وسط پارک یا در کنار سطوح گل کاری وسیع ساخته می شود. برای این منظور در قطعه موردنظر خاک برداری هایی با اعماق مختلف و اشکال نزدیک به حالت طبیعی انجام می دهند. برای تامین آب برکه از کانال هایی آب را به آن وارد می کنند که این کانال ها می توانند جنبه تزیینی داشته باشند و به صورت آبشار و جویبار طراحی شوند. در برکه ها ضمن اینکه آب راکد است متحرک هم هست تا گیاهان از موهبت طبیعی ساخته شده به دست بشر برخوردار شوند. گیاهانی که در داخل یا نزدیک برکه کاشته می شوند باید با خطوط و گل های تزیینی منطقه هماهنگی داشته باشند.گیاهان آبزی، با اشکال متنوع و رنگ سبز برگ های خود، مناظر زنده ای به باغچه های آبی داده و به آن حالت طبیعی می دهند. مهم ترین خاصیتی که گیاهان آبزی در باغچه های آبی دارند، تولید اکسیژن و افزایش رطوبت هواست که در خنک کردن هوای منطقه نقش مهمی دارد. گیاهانی نظیر آلاله آبی و نیلوفر آبی با برگ های خود سطح آب را می پوشانند و ایجاد سایه می کنند که به خودی خود باعث می شود آب در فصل تابستان زود گرم نشود.
آبشار و جویبار
آبشارها و جویبارهای طبیعی همیشه برای مردم جذابیت خاصی داشته اند. امروز طراحان توانسته اند با الهام از زیبایی های طبیعی و از جمله آبشارها و جویبارها، در پارک ها و باغ ها گوشه هایی از طبیعت را تا حد امکان بیافرینند. ارزش وجودی آنها به جنبه های زیبایی شناسی آنها محدود نمی شود، بلکه در تلطیف هوا و مطبوع ساختن فضا موثرند. جویبار را می توان طوری طراحی کرد که دو عمل آبیاری و حرکت آب هم زمان انجام شود.
فواره ها
فواره تنها نمایشی از زیبایی آب نیست، بلکه در روزهای خشک و گرم تابستان، رطوبت هوا را افزایش می دهد و فضای دلپذیری فراهم می سازد. خلاف تصور همگان، فواره ها الزاما مصرف کننده آب نیستند. می توان به وسیله یک پمپ شناور، آب استخر یا حوضچه را به گردش درآورد. فواره ها به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:
1-فواره های پرتابی (Spray)
2-فواره های ریزشی (Spill)
3- فواره های جهنده (Splash).
در مناطقی که در معرض وزش باد قرار دارند، استفاده از فواره های کوتاه و نیرومند مناسب تر است. ارتفاع فواره ها نباید بیش از فاصله منبع فواره تا لبه استخر باشد. بر پایه یک قانون تجربی، قطر استخر یا حوضچه آب، باید دست کم دو برابر ارتفاع آب فواره باشد. اگر سر فواره ها پایین تر از سطح آب تعبیه شود، زیبایی بیشتری دارد. مگر اینکه از اشکال و مجسمه های خاصی برای ایجاد فواره استفاده شود.برای نمایش فواره ها در شب از چراغ هایی در زیر محل ریزش آب استفاده می کنند که بایستی با اصول نورپردازی در آب مطابقت داشته باشد. تابش نور از پایین به بالا و تنظیم میزان آن، باعث انعکاس حرکات آب در محوطه اطراف و روی شاخ و برگ گیاهان می شود و زیبایی خاصی به محیط می بخشد. در صورت وجود گیاهان آبزی یا ماهی در استخر، باید در نصب فواره ها دقت شود. برای نیلوفرهای آبی تلاطم سنگین آب مضر خواهد بود. اما اکسیژن فراوان حاصل از آب فواره های بلند برای ماهی ها مفید و مطلوب است
با توجه به شرایط خاص اقلیمی ایران و کمبود منابع آب در بخش عمده ای از این سرزمین موضوع کشف و تامین آب، جلوگیری از هدر رفتن آن و استفاده حساب شده از این پدیده زندگی بخش و آبادکننده از دورترین زمانها مورد توجه بوده است. در تمامی زمینه ها و نمودهای زندگی مردم این سرزمین، به روشنی می توان نشانی ارجمندی این مائده آسمانی را مشاهده نمود و پیوند ژرف آنرا با تمامی مظاهر فرهنگ، هنر و تمدن مردم این مرز و بوم لمس کرد. معماران و مهندسان ایرانی به پیروی از این فرهنگ عمومی از دیرباز دست به تجربه های چشمگیر و فراموش ناشدنی در زمینه کیفیت حضور اب در معماری، بهینه سازی مصرف آب و… زده اند.
در فصل نخستین، به این موضوع پرداخته شده است و بستر تئوریک پروژه را شکل داده است. علاوه بر این به علت نوع موضوع پروژه در نوشتار دوم این فصل به موضوع فراغت و گذران آن توجه شده است.
در فصل دوم که بستر فیزیکی پروژه است، در ابتدا چند نمونه از آثار معماران ایرانی و ژاپنی در زمینه موضوع پروژه معرفی شده است. پس از این بررسی مختصر در نوشتار دوم و سوم به استانداردها و برنامه فیزیکی پروژه پرداخته شده است.
در فصل سوم به بازشناسی شهر کرج پرداخته شده است. مطالعات بستر کالبدی پروژه بر پایه "طرح جامعه شهرستان کرج" شکل گرفته است. مطالعات مختلف جمعیتی، اقتصادی و توسعه و … به طور خلاصه در این فصل آمده است.
در فصل طراحی معماری نیز نخست، مطالبی در راستای "کانسپت" کلی پروژه و توضیح روند طراحی ارائه شده است و در ادامه، کروکیهای اولیه و سپس نقشه های معماری پروژه آمده است.
کلید واژه ها:
آب، آناهیتا، معماری ایرانی، باغ ایران، مسکن، آب نما، فراغت، تفریح، باغ، موزه، معماری ژاپن، معبد آب، مشهد، دسترسی، کاربری، ایده، فلسفه طراحی.
پیش گفتار
انسان در طول زمان می زید و آنچه در این راه می اندوزد و می آموزد را، شکل هایی به تدریج ساده تر می بخشد؛ تا مفهوم یا مفهوم های ژرف آن را با روانی بیشتر در دسترس داشته باشد. ایرانیان دست یابی انسان به برتری هایی در جهان معنوی از راه بهره وری از توشه اندوخته ها و آموخته هایش را، به مثابه پدیده ای دانسته اند، همزاد با انسان و فعال در طول زندگی فردی و اجتماعی وی.
بشر قرنها تلاش کرد، اندیشه نمود، ابزار ساخت، به اکتشاف و اختراع دست زد و حاصل این تجربه ها و دستاوردها راب ه فرزندان خود سپرد و آنان نیز به سهم خویش این میراث را با تغییر و کاستن و افزودن به نسل بعد سپردند و بدین روال هر که آمد بر آن مزید کرد تا بدین غایت رسید و "فرهنگ" منوآآHهر فرد، جامعه و گروهی چیزی نیست جز همین میراث به جای مانده از پشتیبان."
فرهنگ تمام حیات اجتماعی انسان را در بر می گیرد، ویل به ندرت خود را آشکارا بر افکار و اعمال او تحمیل می کند. به عبارت دیگر انسان از بدو تولد، رفتار و اعمال قشر و طبقه و اجتماعی را که محل رشد و نمو است می آموزد؛ باقی نمی ماند و مختار است که پا فراتر نهد. بی گمان اگر جز این بود، انسان در محدوده فرهنگ زمان خود می ماند. در واقع، اگر تعریف فرهنگ مزد یک فرد یا جامعه، پویایی در تحریک فکری شناخته شود، عامل های زمان و مکان در آن ملحوظ اند.
فرهنگ معماری نیز به مثابه دیدگاه یا خواستگاهی که آبشخور از فرهنگ دارد و در واقع از مظاعر هر فرهنگ به شمار می آید، در طول زمان دگرگونی و تحول می پذیرد.
امروزه و کمی دقیقتر در سده آخر قرن بیستم، ایدئولوژی متکی بر تکنولوژی با استفاده از ابزارهای خود نظیر رسانه ها، مرزهای فکری و اندیشه ای فرهنگ های مختلف را پشت سر گذارده و آنچه را که خاص جوامع بوده به عام جوامع تبدیل کرده است. امروزه با تکیه بر ابزارهای گوناگون، تغییر فرهنگها مسیری نامتوازن و سرعتی ناخواسته یافته است.
آنچه که از اوایل قرن تا کنون در شهرهای گوناگون کشورمان و طی چند ساله اخیر در روستاهایمان نیز، ساخته می شوند؛ به عنوان دو لحظه جدا از یک پدیده واحد، بیانگر فرهنگ معماری معاصر جامعه امروز ماست. بر این اساس چگونه معماری خواستن و چگونه آن را ساختن به عنوان یک پدیده فرهنگی و تکنولوژیک شکل دهنده فرهنگ معماری امروز ماست.
معمارزی ایران که در بستر فرهنگ و ادب ایرانیان از هزاران سال پیش تا امروز بالندگی و فروغی کم نظیر داشته است، محصول بلافصل اندیشه هایی متعالی در باب معماری و به تبع آن فضای زندگی است که ریشه و نگاهی فراتر از منطق دارند.
معماری کهن ایران و معماری دوره اسلامی تاریخ ایران هرگز به درستی و کمال تحلیل نشده است. سنجش و کاوش در جهت شناخت معماری ایران و زمینه های فیزیکی و متافیزیکی حاکم بر آن می تواند زمینه ساز بستری مناسب در جهت گذر از تکرار و تقلید و رسیدن به آفرینش و بازآفرینی تازه و ناب باشد.
فرهنگ را می توان مجموعه ای از داشته های گونه گون فرض کرد؛ که بی انگیزه هایی خارجی و نیز بی تلاشهای درونی فهم نمی باشند. فرهنگ به مثابه دریای به ظاهر آرامی است با درونی پرماجرا باید از این سرچشمه اصلی حرکت کرد و از آن دور شد و با "نماده ای نو" به آن بازگشت.

فصل یکم
بستر نظری طرح
نوشتار یکم: در باره آب و معماری
نوشتار دوم: در باره فراغت

نوشتار یکم:
در باره آب و معماری ایران
1-آب در معماری ایران باستان
"در آئین های کهن ایرانی به پاکی و پاکیزگی و پرهیز از پلیدی و آلودگی بیش از هر چیز ارج نهاده شده، پلیدی را از اهریمن می دانستند و بریا راه یافتن به پیشگاه اهورای بزرگ می بایست نخست خود را از هرچه آلودگی است؛ پاک کنند.
بیشتر پرستشگاهها یا بر لب چشمه آب برپا شده یا در پیش آن جایی برای شستشو ساخته اند تا ستایشگران پیش از درآمدن به آتشکده دست و روی و دیگر اندامها را بشویند و جامه ای سفید و پاکیزه برتن کنند. در واقع، آب گویی که گذرگاه انسان برای ورود به دنیای دیگر است؛ دنیایی خالص تر که جسم قادر به گذر از آن نیست."
می توان گفت که بر طبق شواهد موجود، نخستین مراسم نیایش آب در شهر "دور اونتاش" انجام می گرفته است. در مراسم جشنهای مجاری در کنار رودخانه "ایدده" شمای خدایان و الهه ها با حضور شاه و همراهی روحانیون از زیگورات به خانه جشن ها، بیت اکتیو، در کنار رودخانه حمل می شدند. در این مراسم که در فضایی مملو از طراوت و زندگی برپا می شد؛ جریان آب رودخانه تضمینی برای نیرویی تازه بود.
مراسم هخامنشیان در پاسارگاد شباهت زیادی به مراسم عیلامی داشت. شاه، بزرگان سپاه و مردم، آتش را که توسط "مغ"ها حمل می شد؛ به نیایشگاه که در کنار نهر آبی قرار داشت؛ حمل می کردند.
در فارسی کهن طهارت و شستشو را "پادیا" یا "پادیاب" و مکان های مخصوص شستشو را "پادیاو" می گفتند. پادیاو چهار طاقی کوچکی بوده است که جوی آب یا برکه ای در میان و رختکن ها و طاق نماهایی در پیرامون داشته است.
هنگامی که ساسانیان بر سرزمین ایران مسلط شدند، بر تبلیغ و توسعه آیین زرتشتی به عنوان تنها آیین رسمی ایران زمین همت گماردند.
به موجب دستورات کتاب "وندیداد" پیروان آئین زرتشت هر وقت روز بخواهند، می توانند منفرداً به درون آتشکده بروند. آنان قبل از ورود به معبد باید دست و روی خود بشویند. مهمترین زیارت آتشکده در نوروز است. در آن روز زرتشتیان بامدادان بدن را می شویند؛ جامعه نو بر تن میکنند، آن گاه به آتشکده می روند و مراسم نیایش را به جا می آورند.
پادشاهان ساسانی تابستان ها به آتشکده "آذرگشسب" می رفتند و بر آن مکان نذرهایی بس مهم کرده و غنی ترین غنایم جنگی را به آن هدیه می نمودند. آتشکده آذرگشسب درون دژی بنا شده که تا چند سده پیش هنوز در آن زندگی جریان داشته است. جز این آتشکده کاخ ها و خانه هایی نیز در اطراف دریاچه بنا شده بود. این مکان بعدها به "تخت سلیمان" مشهور گشت. تاریخ تخت سلیمان مدتها قبل از دوره ساسانی آغاز می شود، اما این منطقه تا دوران ساسانی که آتشکده بنا شده، از رونق چندان برخوردار نبوده است. این آتشکده در دوران ساسانی یکی از با اهمیت ترین و مهم ترین آتشکده های ایران بوده که همواره به عنوان زیارتگاه مد نظر پادشاهان بوده است. آتشکده آذرگشیب به دلیل دسترسی به دو منبع پرقدر و جاودانه یعنی آب که از چشمه ای بر بالای کوه می جوشید و نفت که پس از گذشت هفتصد سال خاکستری بر جای نمی گذاشت؛ اعتباری خاص یافته بود.

آناهیتا
"می ستائیم "آناهیتا" را، ایزد بلندپایه را که در پهنه سپهر جای دارد، که در بستر زمین روان می شود، که نیروی می بخشد تن را، روان را، که جنبش و زندگی می دهد گیتی را، می رویاند گیاه ها و سبزه ها را که بدان گله ها و رمه ها را افزایش می دهد ؛ که خواسته مردمان افزون گردد، که کشور آبادان و نیومند می شود."
در فلات بلندی به نام ایران زمین که حدود سه چهارم سطح اراضی آن را کویر پوشانده همواره دستیابی به آب شیرین و چشمه های زاینده با مشکل همراه بوده است. میزان بارندگی هم در بیشتر نواحی این سرزمین در حد متوسط 200 میلی متر در سال است که با خشکی و در بیشتر مناطق گزمی هوا همراه است، که زندگی را طاقت فرسا میکند به همین انگیزه ایرانیان در جستجوی راههایی بوده اند که از این مضیقه و تنگنای کم آبی برهند و در تلاش برای یافتن چاره کار به کندن چاه، حفر کهریز و قنات، زدن بند و بالا بردن آب رودخانه و کندن جوی و نهر پرداخته اند.
هستی و زندگی به اب این چشمه ها و قناتها بستگی داشت، که اگر دگرگون و ناپایدار می شدند؛ زندگی در خطر نابودی قرار می گرفت. برای زنده ماندن باید پنجه در پنجه طبیعت خشن و بیرحم افکند، تا از قهر آن در امام ماند یا راه دیگر آن بود که با نیاز و فدیه و قربانی و پرستش عناصر طبیعت از خشم آن آسوده زیست. اندیشیدن به ایزد و الهه ای در خیال و فراهم آوردن مظهری از وی و توسل به قدرت ملایک، تجربه ای بس طولانی در درازنای تاریخ پشت سر نهاده است.
آیینهای پرستش عناصر با ادیان اولیه آریایی وارد سرزمین ایران شد و با ظهور زرتشت به نظم و قانون درآمد و "اوستا" در بیست و یک جلد تدوین شد؛ که مجموعه ای بود از سوردهای یکتاپرستی، نیایش، نماز، مراسم مذهبی و "یشتها" که در توصیف آب و الهه آبها نگاشته شده است. در اوستا نگهبان آب به نامهای ناهید و آناهیتا نایمده شده، که آناهیتا به معنای پاکی و بی عیبی و بنا به متن "آبان یشت" نگهبان آب ورودی مینوی و خیالی است؛ که مظهر تمام آبهای بروی زمین است.
ناهید در "آبان یشت" که از زیباترین و شاعرانه تریت یشتهاست، مظهر تمام آبهاست و برای خشنودی او فدیه ها نثار می شد؛ تا با ازدیاد آب چشمه ها و سرآبها به فرذاوانی بذر و به رشد و نمو گندم و به نبات و گیاه و به گله و رمه بیفزاید و انجام زایش را آسان و برکت و نعمت را فراوان و سرشار کند. ایرانیان به نام ایزد آب "آناهیتا" همانند ایزدان آذر و مهر، پرستشگاههایی برپا می کردند که در آنها اهورای بزرگ و آفریده های نیکش را پرستش می کردند. یکی از این معابد در شهر باستانی "بیشابور" برپا شده است.
بیشابور: بیشابور بر اساس نقشه شهرهای مستطیل شکل هیپورام پس از شهر داریه شکل فیروزآباد و سایر شهرهای اشکانی شکل گرفته است. از بناهای موجود در بافت چنین شهری که بیش از 2 کیلومتر طول و یک کیلومتر پهنا دارد؛ فقط از یک بنای فوق العاده ارزشمند و کتیبه زرتشت نامی آمده است که بدون شک بنایی است منحصر به فرد و با نقش خاص که در بین سایر واحدهای ساختمانی این شهر نظیر ندارد و این تک بنا چیزی نیست جز معبد آناهیتا.
این معبد بنایی است به صورت مکعب به ابعاد 14 متر که سطوح مختلف آن با سنگهای حجاری شده ساخته شده و در اطراف بنا، رواق یا دالانی محاط است که بنای اصلی را از سه طرف در بر گرفته است. معماری این معبد الهام گرفته از سبک بناهای دوره هخامنشی است.
ساختمان بنا در 6 متری از سطح زمین های اطراف خود در عمق زمین ساخته شده به طوریکه از 14 متر بلندی آن فقط 8 متر آن از فضای بیرونی نمایان بوده و این هم به علت هدایت جریان آب به درون رواقها و صحن داحل معبد بوده است.
در این بنا بازی با آب و نیایش آب بیش از هر چیز مورد توجه بوده و مخصوصاً مهارت های فنی که برای خروجی آب در صحن مرکزی پیش بینی و ساخته شده است، اهمیت این امکان را از نظر مذهبی در اوایل دوره کساسانی نمایان می سازد.
گردش آب در این بنا خود گویای اوج هنر مهندسان و معماران ایرانی است. این معماران اصولی را رعایت کرده اند؛ که حتی المقدور جریان آب در معبد، روان، پاک و پاکیزه باشد؛ یعنی به همان اندازه که آب از سه طرف وارد می شود، از مجاری سه گانه درگاهها به تدریج و به طور غیرمحسوس وارد صحن دیگری می شود و از خروجی وسط بنا که به شکل چاهی در زیر سنگهای کف پوش ساخته و پرداخته شده است، مبه زمین فرو رود.
2-جلوه آب در معماری اسلامی
همانگونه که در ایران باستان استفاده از سنگابهای مذهبی، معابد مهر و ناهید پرستی معمول بوده است؛ نتایج تداوم مقدسات این آیین ها در معماری ایرانی اسلامی نیز چشمگیر می نماید. اصولاً در دین اسلام به آب به عنوان عامل اصلی حیات و مایه پاکی و طهارت توجه خاص و ویژه ای شده است و در جهت چگونگی بهره بردن از این مائده الهی دستورات زیادی آمده است:
(انبیاء 30) (و از آب، هر چیز را زنده گردانیدیم.)
(انفال 11) (خدا بر شما از آسمانی آبی فرستاده تا شما را بوسیله آن تطهیر کند.)
این توجه ویژه باعث و بانی حضور آب در معماری ایرانی اسلامی به شکلی منحصر به فرد و چشمگیر شده است؛ به گونه ای که آب از عناصر جدانشدنی طراحی معماری اسلامی – ایرانی به شمار آمده است. به این ترتیب آب چنان در ساخت و ترکیب بناهای ایرانی وارد شده که عملاً نمی توان آن را از شکل ساخته شده جدا دانست.
آب در جایگاه تزئینی و نمایش خود در مرکز کوشک و باغ ها در میان حیاط مساجد، مدارس و خانه ها ظاهر شده و از جایگاه کاربردی – عملکردی سبب شکل گیری معماری آب انبارها، یخچال ها و … در معماری ایران مرکزی و کویری گشت. بنابراین آب به عنوان عنصری صرفاً نمایشی تجریدی در معماری ایران باستان به عنصری با کارکردهای متفاوت از عملکرد صرف در آب انبارها و یخچالها تا تجرید خالص در باغها و کوشکهای ایرانی – اسلامی تبدیل گشت.
1-2-آب انبار:
سابقه ساخت آب انبارها به چند هزار سال قبل برمی گردد. قدیمی ترین اثر مکشوفه در این ارتباط مخزن آب شهر "دورانتاش" عیلامی در نزدیکی معبد چغازنبیل است، که قدمت آن به قرن 13 ق.م برمی گردد. از دوران حکومت هخامنشیان نیز بقایای آب انبارهای متعدد در تخت جمشید وجود دارد؛ اما آب انبارهایی که هم اکنون برجای مانده همگی مربوط به دوره اسلامی است.
توزیع و پراکندگی آب انبارهای تاریخی ایران متناسب با شرایط اقلیمی نقاط مختلف می باشد. مناطق خشک و حاشیه کویر همانند یزد، از بیشترین آب انبارها برخوردار است و مناطق شمال و شمالر غرب از کمترین تعداد.
نقشه، معماری و تزئینات آب انبارها با توجه به منطقه جغرافیایی، شیوه برداشت آب، ابعاد، ابعاد جانمایی آب انبار در بافت شهری و نیز نوع استفاده متفاوت بوده است. با نگاهی به بافت محلات تاریخی می توان نتیجه گرفت که آب انبارها معمولاً در مجاورت سایر بناهای عمومی و جمعی از جمله مسجد، حسینیه، زیارتگاه و بازار ساخته شده و در واقع یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده مراکز شهری و محله ای بوده است.
آب انبارهای میان راهی نیز اغلب در نزدیکی کاروانسراها و یا در فواصلی معین از راه که تامین آب آن ممکن بود، ساخته شده اند.
معماری عمده آب انبارها تاریخی ایران متشکل از عناصر زیر است:
سر در، راه پله، پاشیر مخزن و پوشش گنبدی و بادگیر آن.
کیفیت حضور هر یک از این عناصر در معماری آب انبار تابع عوامل گونه گون بوده است.
کیفیت سردر آب انبارها، تابعی از بزرگی و کوچکی آب انبار و نیز موقعیت جانمایی بنا در رابطه با سایر بناهای مراکز شهری بوده تا آنجا که در بعضی از شهرهای حاشیه کویر مرکزی ایران آب انبارهایی با سردرهای ورودی مرتفع و همراه با تزئینات مجلل و جالب توجه به چشم می خورد.
در پشت سر در راه پله ای قرار داشته که عمق آن متناسب با ارتفاع مخزن بوده، تعداد پله های آن گاه به 90 می رسد و شیب راه پله ها نیز نسبتاً زیاد بوده است.
عرض راه پله ها معمولاً زیاد بوده و پوشش راه پله ها با طاق های آهنگ یا استوانه ای و به دو شیوه ضربی و رومی اجرا می شده است. برای تامین روشنایی داخل راه پله ها روزنه هایی در پئشش آن تعبیه کرده و گاه نیز راه پله از دو قسمت سرپوشیده و سرباز ساخته می شده است.
در انتهای راه پله، محوطه مربع یا چند ضلعی "پاشیر" قرار می گرفت. بخش اصلی آب انبارها مخازن آنهاست که عمدتاً با طرح استوانه ای و یا مخروط ناقص و در مواردی چهارضلعی ساخته شده اند. گنبدها به اشکال نیم کروی تا مخروطی و مخروط پله ای (زینه ای) می باشد.
در تعدادی از آب انبارهای بزرگ که امکان برپایی مخازن استوانه ای و گنبدی بسیار بزرگی وجود نداشته از مخازن چهار ضلعی ستوندار با پوشش طاق و گنبد استفاده کرده اند. پوشش این اب انبارها از بیرون مسطح بوده و این امر امکان ساخت بناهایی را برروی آنها فراهم می ساخته است.
برای خنک نگه داشتن آب و تهویه فضای مخزن اغلب گبادگیرها و هواکش ها در پوشش آن تعبیه می کردند که بهترین نمونه آن امروزه در شهر یزد دیده می شود.
2-2-یخچالها:
در سراسر خطه ایران زمین عموماً و در مناطق گرم و خشک خصوصاً، که داریا تابستانهای داغ با گرمای طاقت فرسا می باشند؛ بناهایی زیبا و بزرگ قرار داشته است، که در قلب تابستانهای داغ و سوزان خنک آب گوارا را به درون خانه ها می کشانده است. در گذشته هر شهر و روستایی معمولاً دارای یک یا چند یخچال بوده که مصرف یخ ساکنان را در فصول گرم تامین می کرده است.
احداث یخچال منحصر به مناطق کویری نبوده، بلکه در مناطق غرب و شمال غربی نیز یخچالهایی با شکل و فرمی متفاوت مورد استفاده قرار می گرفته است. فن ساختمانی و شیوه معماری در ساختمان یخچالها به گونه ای است که دقت و نکته سنجی سازندگان و معماران این واحدها را به نقاط عمده و مهمی چون عایق کاری بنا، حفظ برودت مناسب جهت نگهداری یخ، مصالح ساختمانی و چگونگی تهیه یخ می رساند.
در ساخت یخچالها در نواحی مختلف ایران سه عنصر تشکیل دهنده یخچال یعنی دیوار سایه انداز، مخزن یخ و حوضچه تولید یخ متناسب با نوع اقلیم، مصالح بومی و … فرمی خاص به خود گرفته است.
عملکرد هر یک از این عناصر در معماری یخچال مشخص است. دیوار سایه انداز دیوار بسیار طویل و بلندی بوده که از مشرق به مغرب کشیده می شده است ارتفاع این دیوار که گاهی تا 15 متر می رسد، در طول روز از تابش آفتاب برروی آبهای منجمد شده در حوضچه های جلوگیری می کند.
حوضچه ها نیز گودال مستطیلی شکلی بوده است که به موازات دیوار سایه انداز و در بخش شمالی آن حفر شده و عمق آن 30 الی 50 سانتیمتر بوده است. و اما مخزن یخ معمولاً در پشت دیوار سایه انداز و در بخش جنوبی آن ساخته می شده و به وسیله یک یا چند مدخل ورودی به بخش شمالی راه می یافته است.
مخازن یخ در نواحی مختلف به شکل های مختلف ساخته شده است. اما مخازن گنبدی شکل در بیشتر نقاط ایران به کار می رفته است. علاوه بر مخازن گنبدی شکل، مخازن تونلی شکل نیز در نواحی غربی و شمال غربی ایران مورد استفاده بوده است.

3-2.پل:
سرزمین ایران از روزگاران گذشته، یکی از کانالهای مهم ارتباطی بین شرق و غرب بوده و همچنین استقرار گروههای مختلف انسانی در جای جای آن، وجود راهها و شاهراه ها را ضروری می ساخته است.
رودخانه ها یکی از موانع مهم راهسازی در دوره های گذشته بوده است. هرچند تعداد رودخانه های دایمی و پرآب ایران چندان قابل توجه نبوده؛ اما وجود رودخانه های فصلی بسیاری که در فصل هایی از سال پرآب و گاه همراه با سیلاب و طغیان بوده، تردد و حمل و نقل را بسیارز مشکل می ساخته است. از پل های ساخته شده در ایران تا قبل از دوره هخامنشی، اطلاعی در دست نیست. از دوره هخامنشی، تنها بقایای پلی در محدوده کاخ ها و باغ های پاسارگاد کشف شده که طول آن 16 متر بوده است. برخلاف دوره های قبل، از پل سازی دوره ساسانی مدارک بیشتری برجای مانده است در این دوره پیشرفت چشمگیری در زمینه پل سازی صورت گرفته و پل هایی ساخته شده که در نوع خود شاهکاری محسوب می شوند. پل بند شوشتر از بهترین های این دوره است.
پس از ساسانیان و در قرون بعغدی و به خصوص در دوره صفوی به جهت گسترش شبکه ها راه ها و اقبال زیادی که متوجه معماری بود، پل سازی از پیشرفت قابل توجهی برخوردار شد. چشمگیرترین آنها، پل خواجو و سی و سه پل است.
پل های ایران به جهت کاربردی بودن و اینکه عموماً آنها را در خارج از شهرها ساخته اند، تزئینات چشمگیری ندارد، به جز در موارد ویژه ای مانند پل خواجو که به جهت موقعیت و کاربرد خاص، از تزئینات قابل توجهی برخوردار است.
3-حضور آب در فضای ایرانی
همراهی آب با معماری ایران پس از اسلام محدود به جنبه های کارکردی آب نماند، بلکه معمار ایرانی با ذوقی وصف ناپذیر، فضاهای معماری ایراین را چنان با آب و زیبایهای آشکار و نهان آن آمیخت که آب به جزیی جدایی ناپذیر از معماری ایران بدل گشت. آب در معماری ایران به عنوان یکی از عناصر کیفی سازنده فضا به شکلها و فرمهای گوناگون عرضه شده است. در هر گوشه از فضاهای ایرانی یک یا چند ویژگی آب دست مایه کار معمار بوده و به نمایش درآمده است. موج، فوران، انعکاس و موسیقی آب به معماری ایرانی کیفیتی بخشیده که انکار آن ممکن نیست. اساساً همین ویژگیهاست که معماری منظر ایرانی را با آب عجین ساخته است. آب نما، فواره، آبشار و جوی عناصری هستند که در فضاهای ایرانی کیفیت های گونه گون آب را جلوه می بخشند.
در این بخش به طور خاص به حضور "آب نما" در معماری ایرانی پرداخته می شود و در مباحث باغ سازی ایرانی به سایر عناصر توجه خواهد شد.
آب نما و فضای ایرانی:
گفتیم که در معماری پیش از اسلام حضور آب در معماری ایرانی محدود به جنبه تقدیس و متافیزیکی آب بود. ایرانیان باستان از فرم دایره کامل برای ساخت آب نما استفاده می کردند. بر اساس مدارک برجای مانده، فرم آب نما به صورت دایره ای پله ای بوده که در آن آب نما به صورت دوایر متحدالمرکز ساخته می شده است.
این آب نماها چنانکه پیش از این گفته شد، بیشتر در کنار پرستشگاهها ساخته شده است. بنا بر اظهارات استاد کریم پیرنیا این آب نماها "پادیاو" خوانده می شده است. همین پادیاو پس از اسلام در پیش مساجد به حوض ها تبدیل شد؛ اما با کارکردی متفاوت. علت وجود آب نما در صحن مساجد در ابتدا پاکیزگی و طهارت انسان نمازگذاری است که برای حضور در پیشگاه پروردگار خویش آماده می شود اما فلسفه آب نما تنها محدود به این نکته نیست.
هانری کوربین فیلسوف غربی در کتاب خود از ملامحسن فیض کاشانی چنین نقل می کند: "در این دنیا" تصاویر نمونه است که ارواح، تجسم می یابند و اجسام روحانی می گردند. ظهعور تصاویر در آینه و یا آب شفاف در این دنیا واسطه صورت می گیرد چرا که تمام تصاویری که در آینه ها منعکس می گردند نیز به این دنیا تعلق دارند." اینجاست که سمبلیسم متافیزیکی عرفان اسلامی از این آب نماها درهای واقعی به سوی سرزمین روح ها می گشاید.
استفاده از آب در عرصه زندگی خصوصی مسلمان ایرانی واجد شرایط گوناگون بوده است. یکی از این شرایط، طاهر بودن آب بوده که بر طبق دستورات فقهی طهور بودن آب دارای شرایطی است. آبی که در جریان باشد و نیز آبی که در حجمی به ابعاد سه وجب و نیم باشد، آب "کر" نامیده می شود و طهور است. همین ویژگی زمینه ساز استفاده از آب نمایا حوض در مسکن ایرانی گشت. حوض یا آب نما به اندازه و شکلهای مختلف به درون حیاط خانه ها راه یافت. این آب نما در امتداد یکی از محورهای اصلی فضای خانه ساخته شده و اطراف استخر نیز شیاری برای هدایت آب اضافی می ساختند.
آب این حوض ها را در فواصل معین از نهرهای روبازی که در خیابانها و کوچه ها جایر بوده، تامین می کردند. هرگاه ذخیره آب به حد کافی مقدور بوده این حوض ها لبریز از آب شده و پهنه ای نامحدود از سطح آب را به بیننده عرضه می کرد.
در حیاط ایرانی، حوضها به صورت مربع، مستطیل، ستاره ایرانی یا هشت ضلعی منظم ساخته شده و باغچه ها متناسب با فرم حوض در پیرامون آن شکل می گرفتند. تیرگی و انعکاسی آب در استخرهای بزرگ، حیاطهای ایرانی حس مکانی – فضایی خاصی را به مسکن ایرانی بخشیده است.
4-آب و باغ ایرانی
ایرانی ها از گذشته دور به ساختن باغ ها و بوستان ها علاقه خاصی داشته اند. شاید خاطره میهن اصلی و خاستگاه قوم آریایی منشا این علاقه بوده است. آنها باغچه هایی را که در اطراف بنا می ساختند، "په اره دئسه" می نامیدند. فرمانروایان شهرهذی داخل ایران یا شهرهای فلمرو شاهنشاهی ایران در خارج همه ملزم به ساختن چنین باغچه هایی بوده اند. مثلاً یکی از این پردیس ها در تخت جمشید بوده که خشایار شاه بنا کرده است.
در باغ ایرانی "آب" حیاتی ترین عنصر است چه در شکل ساکن و چه در شکل جاری خود. آب در باغ ایرانی نه نتها به گیاهان حیات می بخشد؛ بلکه آرامش، خنکی و طراوت را در باغ سبب می شود.
زمزمه آب و نغمه پرندگان موسیقی جاوردانه باغ ایرانی است. و از این روست گرایش و تاکید باغسازان ایرانی بر نمایش آب و ایجاد بازیهای نغز با آن.
دکتر محمد کریم پیرنیا در این باره چنین می گوید: "یکی از مشحصه های مهم باغ ایرانی تمایل زیاد به نمایش آب بود؛ چون آب معمولاً خیلی کم و بسیار عزیز بود معمار بازیهای غریبی با آن می کرد. مثلاً در باغ دولت آباد یزد که بنایی در بالای باغ با یک بنا در سمت راست و یک بنا سمت چپ و یک سر در دارد؛ معمار با بازی وصف ناپذیر بارها آب را به درون زمین برده و بیرون آورده است."
در باغ فین کاشان هم با آب بازیها شده است؛ با آب چشمه ای خیلی قدیمی که بخشاب فوق العاده زیبایی دارد. مقدار اعظم آب این چشمه به باغ فین وارد می شده و سپس از آنجا بیرون یم رفته است. آب ابتدا از یک "شتر گلو" بیرون می آمد و از آنجا در حوضهایی در دو طرف پحش می شد و بعد به آب نماها و جوبهایی می رسید که فواره های متعدد داشتند و بعد از گردش در باغ خارج می شد و به کشتزار می رفت.
حتی در جایی مثل بهشهر هم که آب فراوان بود با آن بازیهای زیبایی کرده اند. در باغ فین و در باغ چهلستون بهشهر، خیابان وسیعی با یک آب نما در وسط آن جای میان کرت نشسته است. گاهی هم به جای آب نما یک استخر بزرگ می ساختند مثل چهلستون اصفهان."
از سوی دیگر شیب زمین مورد نظر برای ساخت باغ نیز تاثیر بسزایی در فرم استفاده از آب داشته است. اگر زمین باغ مسطح بود، آب نماها خیلی کم شیب بودند، مثل باغ فین کاشان و اگر شیب دار بود، مثل باغ شاهزاده ماهان، آب نماها به صورت آبشار درمی آمدند. در این موارد از سینه کبکی استفاده می کردند که آب را بیشتر نشان می داد. تراش سنگ در سینه کبکی مثل موج طبیعی آب بود. در باغ چهلستون بهشهر و در قدمگاه نیشابور و دولت آباد یزد می توان سینه کبکی ها را دید.
هندسه حاکم بر باغ ایرانی و در نتیجه هندسه شکل گیری حضور آب در باغ ایرانی برخاسته از کیفیات متافیزیکی است. ویکتوریا سکریل وست در مقاله مفصلی که در باره باغهای ایرانی نگاشته به کاسه ای سفالی که بوسیله پرفسور هرتسفلد در ساعده کشف شده اشاره نموده و می نویسد: "در اینجا کاسه ای سفالی بدست آمده که تصور می رود مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد باشد و روی آن جویهای متقاطعی ترسیم شده است، که چهار نقطه باغ را نشان می دهد و در هر قطعه یک درخت و یک پرنده است. و این همان طرح رسمی و عمومی است که ایرانیان از زمان کورش تا به امروز به کار برده اند… و در حقیقت تمام باغهای ایران بر اساس این تقسیم بندی هندسی طرح ریزی شده اند؛ تا جاییکه اینکار به صورت یک کیفیت عرفانی و متافیزیکی درمی آید. از افکار بسیار قدیمی آسیا در تصور عالم، وجود و تقسیم آن به چهار منطقه است که معمولاً چهار رودخانه بزرگ آنها را از هم جدا می کنند."

پاسارگاد:
کاخهای کورش با ویژگی جدید در معماری چهارنمایی خود به عنوان ساختارهایی با چشم انداز باز گشوده طراحی شده بودند. این بناها دیدگاهی گسترده از تمامی جهات داشته و باغهای بزرگی اطراف آنها را احاطه کرده بودند. با آنچه که بر جای مانده ما هنوز طرح اصلی یکی از قدیمیترین باغهای شکوهمند دوره هخامنشی را در اختیار داریم.
آب نماها: آب نماهای شناخته شده باغ سلطنتی بیش از 1100 متر طول دارد. آب نماهای سنگی را حضوچه های زیبایی همراهی می کنند که معمولاً از سنگهای یکپارچه ای با بیش از یک متر مربع مساحت تراشیده شده اند. هر حوضچه بیش از 50 سانتی متر عمق داشته است.
ساختار این آب نماها در نهایت سادگی است. قطعات سنگهای آهکی که جویها با آن ساخته شده است؛ بدون هیچگونه زیرسازی روی زمین کار گذاشته است. هیچ نوع بست یا اتصالی بکار نرفته در حالی که تمامی ساختار یکپارچه به نظر می رسد و باید توجه داشت که ترازبندی اولیه از دقت اعجاب آوری برخوردار بوده است. در متون باستانی فقط یکبار از وسعت، زیبایی و هوای خنک پاسارگاد، صحبت شده، آنهم در جایی که از باغ پرشکوه اطراف آرامگاه کورش سخن به میان آمده است.
کوشک: باغ سلطنتی با ابعادی در حدود 250 در 300 متر فقط سه راه دسترسی اصلی داشته است:
خود کاخ، کوشک موجود در گوشه شرقی و کوشک ساخته شده در گوشه جنوبی باغ.
کوشک موجود در گوشه جنوبی باغ، با قرار گرفتن در مسیر اختصاصی که شاه بین دو کاخ اصلی خویش می پیموده، باید از اهمیت خاصی برخوردار بوده باشد.
باغ ایرانی تصویری از بهشت:
همه ادیان الهی انسان را موجودی رانده شده از بهشت می دانند و او را به بهشت موعود وعده داده اند.
آب به معنای سرچشمه حیات و گیاهان جلوه های جهان و زیبایی طبیعت اند و باغ در سرزمین گرم و خشک، آیتی از جلوه های جمال خداوند است. با تکیه بر تصاویری که انسان از سرسبزی و خرمی طبیعت دارد. بهشت را در جهان آخرت توصیف نموده است و پس از اسلام معماران مسلمان با عنایت به این توصیف ها بهشت هایی را در این جهان فناپذیر ساخته اند؛ که به راستی تمثیلی از جنت است که در قرآن توصیف شده است.
نقطه اوج تصویری از بهشت در قرآن توصیف شده "جنات تجری من تحتها الانهار" می باشد و به معنی بوستانهایی است که از زیر درختان و قصرهای آن جوی های آب جاری است. در آیه 20 از سوره عنکبوت می خوانیم:
"و کسانی که ایمان آورده و عمل صالح می کنند؛ ما در کاخهای بخشتی منزلشان می دهیم غرفه هایی که از پای آن نهرها جاری است و ایشان همیشه در آن خواهند بود."
در اکثر باغهای ایرانی جوی آب از طبقه زیرین کوشک سرچشمه می گیرد و پس از ریختن به حوص جلوی عمارت در کل باغ جاری می شود.
جاری شدن آب از جای جای باغ ایرانی و حرکت آن در چهار جهت و چهار جوی تمثیلی از نهر بهشتی است.
کوشک:
عمارت کوشک غالباً ساختمانی برونگرا بوده، در قسمتی از فضای واقع در میان به گونه ای طراحی و ساخته می شد؛ که ساکنان آن بتوانند از بهترین منظر برخوردار شوند. تامین بهترین منظر ممکن برای فضای کوشک منجر به استفاده از طرحهای چهار صفه ای با نقشه مربع یا هشت ضلعی شد. در بسیاری از کوشک ها یک فضای میانی در وسط و چهار با هشت فضایث جانبی به گونه ای وجود داشت که هر یک از فضاهای جانبی پنجره یا ایوانی به سوی چشم اندازها و مناظر باغ داشت.
اغلب کوشک ها در چهار جبهه اصلی از خصوصیات کالبدی یکسانی برخوردار بودند. در حالی که در بیشتر موارد، جبهه ای که از لحاظ نحوه جهت گیری اقلیمی، دید و منظر، موقعیت و … امتیاز بیشتری داشت؛ به عنوان جبهه اصلی بنا انتخاب می شد. معمولاً در همه باغ های طراحی شده آبگیر یا حوض نیبتاً بزرگ در جلوی ایوان اصلی می ساختند؛ تا ضمن تلطیف کردن هوای محیط بهترین منظر ممکن در باغ را نیز شکل بدهد. سطح کوشک و ایوان آن کمابیش در اغلب باغ های ایرانی بلندتر از سطح زمین باغ ساخته می شد و به این ترتیب افراد در هنگام استقرار در ایوان یا تالار و اتاق ها به نحو کمناسبی از چشم اندازهای بیرون می توانستند بهره ببرند.
در معماری کوشک باغها حرکت درون به برون به تدریج و با کمال ظرافت صورت می پذیرد؛ به طوریکه نمی توان مرزی بین این دو قائل شد. آب در نهایت لطافت طبیعت را به درون معماری منتقل می کند.
معمولاً اندازه کوشکهای باغها بین 12 تا 20 متر بوده و بزرگترین آنها در مورد کوشکهای مدور، هشت گوش یا مربع به 25 متر هم می رسد.
در باغهای ایرانی علاوه بر عمارت اصلی یا کوشک اصلی بناهای دیگری نیز وجود داشتند. این عمارتها بر حسب نیاز عبارت بودند از: عمارتهای تابستانی – زمستانی، آب انبار، حمام و سایر بناها که در نقاط مختلف برای عملکرد آنها ساخته می شد.
حضور زندگی بخش آب در معماری باغهای ایرانی بیشتر در 4 شکل زیر خلاصه می شود:
1-جوی (نهر)
2-فواره
3-آب نما
1-4:نهر:
تجلی شریان ارتباطی باغ ایرانی به صورت نهر است. در واقع نهرها هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ روحی و معنوی ارتباط دهنده هستند. نهرها در کوشک – باغ ها نه تنها طبیعت را با معماری پیوند می زننند،؛ بلکه عناصر مختلف باغ را نیز به هم گره زده و یک نوع وحدت بوجود می آوردند. نهرهای اصلی به عنوان شریانها بروی محورهای مهم ترکیب مجموعه را غنی تر می سازند. جاری شدن آب از جای جای باغ و حرکت آن در چهار جهت و چهار نهر، تمثیلی از چهار نهر بهشتی است که در باغ ایرانی به کار گرفته شده است.
در اکثر باغهای ایرانی جوی آب از طبقه زیرین کوشک سرچشمه می گیرد و پس از ریختن به حوض جلوی عمارت در کل باغ جاری می شود.
2-4: فواره:
آب نماها سطحی را ایجاد می کنند، که موجب ارتقاء کیفیات بصری معماری ایرانی می گردند؛ اما فواره ها در واقع موسیقی فضاها محسوب می شوند.
برای بوجود آوردن مفهوم فوران آب از میان سنگ از فواره های سنگی در وسط حوض ها استفاده شده است. فوران اب بدین ترتیب در میانه حوض تولید صدا و موج می کرده است. ایجاد امواج بر سطح آب از صحنه های بسیار بدیع عالم تذکر است. می دانیم که سطح شفاف آب در آبنماها همچون آیینه نماهای اطراف خود را منعکس می سازد و با موجهای حاصل از فوران آب، همگی این نظام برهم می خورد.
موسیقی فواره نیز به فضای معماری ایرانی کیفیتی خاص می بخشد. این موسیقی می تواند کوتاه و زمزمه گر بوده و مانند موسیقی متن عمل نماید و می تواند با نشاط و پرهیاهو بوده و شادی بخش فضای اطراف شوند.
3-4.آبشار:
شکل باغ در ایران و کیفیت حضور عناصر مختلف در آن از دیرباز تا کنون تابع چند عامل عمده بوده است. از مهمترین این عوامل، ویژگیهای اقلیمی، میزان آب و ویژگیهای محیطی از جمله شیب زمین، کاربرد باغ و … را می توان نام برد.
گونه ای از باغهای ایرانی در زمینهای شیب دار ساخته شده است. در این نوع باغ جویها و مسیرهای اصلی آب به صورت پلکان ساخته می شده که نتیجه آن حضور آب به صورت آبشار در این نوع باغ، است. در واقع با وجود آبشار در مسیر حرکت آب، جریان ملایم آب تبدیل به جریانی پرهیاهو شده که این هیاهو فضای باغ را تسخیر می کند. باغ شاهزاده ماهان، آرامگاه نیشابور و تاج نطنز و … از جمله این باغها است. در این آبشارها معمار ایرانی با کمک گرفتن از چند عنصر ساده سعی داشته که مقدار آب را بیشتر نشان دهد. از جمله این عناصر سنگ "سینه کبکی" است که سنگی تراش داده شده بود و آب را امواج تر نمایش می داد.
4-4.آب نما:
در باغ ایرانی آب نما یا استخر یکی از ضروری ترین عناصر باغ بوده و استخر باغهای قدیمی غالباً عمیق بوده است. این آب نما بیشتر در مقابل کوشک احداث شده و معمولاً بعد اصلی آن در جهت طول ساختمان و به شکلهای مستطیل، مربع و … بوده است. برخلاف نهرها و فواره ها که ذاتاً بر جنبه جنبشی آب اشاره دارند؛ آب نماها عناصر آرامی هستند، که آب حاصل از چرخه آب را جمع آوری می کنند. آبهای راکد به طور طبیعی انعکاس دهنده تصاویر هستند و در واقع با انعکاس مناظر و بناها و نیز آسمان در خود موجب بسط فضای باغ می شوند.
گاهی نیز آب نماها مکمل معماری باغ می شوند و کیفیتی نوین به معماری باغ می بخشند؛ که نمونه بارز آن عمارت چهلستون در اصفهان است.
علاوه بر این، در باغ ایرانی جایگاه حوض و آب نما تنها فضای بیرونی نبوده است. بلکه این آب نما به درون کوشکها نیز راه یافته و لطافت خاصی را به فضای درونی کوشکها بخشیده است. وجود نورگیرهایی بروی درونی کوشکها بخشیده است. وجود نورگیرهایی بروی سقف گنبدی و بر بالای این آب نما کمک می کرد تا صحنه های بدیعی از تابش نور بر سطح آب و تلالوی آن بر روی سقف بوجود آید. گویی نوری که از سطح آب انعکاس می یابد، بروی سقف می رقصد.
5-قنات و فضاهای جمعی و خصوصی
از زمانی که کشاورزی شکل خاصی به خود گرفت، یعنی به شکل یک حرفه خاص و ثابت مربوط به یک قشر از مردم جامعه درآمد؛ سیستمهای مختلف آبیاری مصنوعی به وجود آمد که نمونه های آن در بین النهرین، دره سند و محوطه های باستانی فلات ایران به صورتهای مختلف کانال کشی و نهرهای انحرافی به چشم می خورد. از طرف دیگر در فلات ایران مردم برای داشتن آب کافی و همیشگی، روشهای مختلفی را آزموده اند؛ که پیش از این به برخی از آنها اشاره شد.
"احتمال می رود که اولین بار در نیمه دوم هزاره چهارم قبل از میلاد کشاورزان از وجود جریانات آبهای زیرزمینی آگاهی پیدا کرده و شروع به استفاده از آبهای زیرزمینی کرده باشند. قنات را می توان یکی از گامهای بسیار اساسی بر در پیشبرد کشاورزی و تامین آب مناطق کویری دانست."
با توجه به این دو کارکرد قنات، می توان قناتها را به دو دسته قناتهای شهری و قناتهای زراعی تقسیم کرد. قنات شهری آب غیر شرب شهرها را تامین می کرده است.
1-5.قنات و عرصه های جمعی (بافتهای شهری):
قنات ها از عوامل عمده در شکل گیری بافت محله ای در شهرهای حاشیه کویر ایران بوده است؛ بطوریکه قنات های عبوری یکی از عوامل موثر در مرفولوژی شهر و الگوی مسکن به شمار می رود. از زمانی که اقوام ساکن در حاشیه کویر توانستند به وسیله قنات به آبهای زیرزمینی دست پیدا کنند، بخش داخلی فلات ایران در حاشیه کویر جهت شکل گیری نطفه های جدید شهری مورد توجه قرار گرفت و از زمان حیان شهری خود را آغاز کردند.
پیش از این گفتیم که قناتها به دو دسته عمده شهری و زراعی تقسیم یم شوند. قناتهای شهری مظهر ندارند؛ بلکه هنگام رسیدن به محدوده شهر شاخه شاخه شده و هر خانه دسترسی مستقلی به آن دارد. این شبکه آبرسانی یکی از عوامل شکل دهنده بافت محلات است. به عنوان مثال هرجا مسیر قناتها به هم نزدیکتر بوده محلات نیز مجتمع تر بوده و هرچه قناتها از هم فاصله بیشتری داشتند خانه ها نیز پراکنده تر بوده است.
از سوی دیگر قناتهای زراعی و شبکه زمینهای زراعی هنگامی که کاربرد اصلی خود را از دست می داد و تبدیل به مسکن می شد، نقش نمادینی در تعیین قشربندی اجتماعی به خود می گرفت؛ زیرا اقشار مرفه در زمینهای زراعی با قناتهای کم آب که زمین به قطعات کوچک تقسیم می شد، خانه نمی ساختند. لذا این نوع زمینها محلات فقیرنشین و اقشار متوسط را پدید می آورد؛ محلاتی که کوچه های تنگ و پرپیچ و خم داشته و نمونه آن در شهرهایی مانند میبد، فراوان به چشم می خورد.
زمینهای که قناتهای پرآب داشته و طبعاً زمین به قطعات بزرگتر تقسیم می شد و محلات مرفه تر را شکل می داد.
2-5:قنات و عرصه های خصوصی (مسکن ایرانی).
در فصل قبل از "پادیاو" و ریشه تاریخی آن صحبت کردیم. پادیاو در معماری ایرانی کم کم از درگاه پرستشگاهها و صحن مساجد به درون معماری مسکن ایرانی راه یافته و آن را واجد ارزشهای نوینی نمود. "گودال باغچه" و "حوضخانه" از پدیده های منحصر به فرد معماری حاشیه کویر است. پادیاو در خانه های کویری به صورت گودال باغچه و حوضخانه های زیرزمینی درآمده است.
قناتهای شهری مظر نهرند. بلکه هنگام رسیدن به محدود شهر شاخه شاخه شده و هر خانه دسترسی مستقلی به آن دارد.
حوضخانه در مسیر قناتهای دایمی بنا شده و پلان آن اغلب به صورت مربع می باشد. در مرکز این پلان حوضی با اشکال هندسی ساخته شده که فواره ای در وسط آن داشت. آب در حوضخانه به دو شاخه تقسیم می شود. یک شاخه از راه نامریی به فواره می رفت و از آن فوران می کرد و حوض را سرریز می کرد و با شاخه دیگری که دور حوض را در میان می گرفت؛ یکی شده از راه دیگری خارج می شود. در اطراف حوضخانه حداقل یک یا دو ایوان برای نشستن می ساختند. در بعضی از حوضخانه ها با ساخت دو بادگیر بلند و مرتفع موجبات ورود یک جریان هوای خنک هم به داخل حوضخانه فراهم می شد.
گودال باغچه، رهاورد ابتکار مهماران ایرانی در دستیابی به آب قناتهای زیرگذر، ساختمانی شبیه حوضخانه داشته با این تفاوت که در عمق زمین و بدون سقف بوده است. برحسب مساحت خانه فضایی از صحن خانه را خاکبرداری می کردند، تا به سطح آب قنات برسند. همانند حوضخانه در مسیر آب حوضی می ساختند. در یک یا دو سوی حوض ایوانی بنا می کردند و در قسمتهای دیگر درخت سرو و صنوبر و مو می کاشتند. این ابتکار علاوه بر آنکه فضایی باطراوت داشت، از سطوح فوقانی نیز چشم انداز زیبایی پدید می آورد.

نوشتار دوم:
در باره (گذران) فراغت
اوقات فراعت
"اوقات فراغت" مدت زمانی است که یک فرد از تمام تعهدات و تکالیف خانوادگی اجتماعی و شغلی آزاد است و می خواهد به میل خویش آن را بگذراند. بنابراین اوقات فراغت، فعالیتهای متعددی را در بر می گیرد، که فرد بنا بر اراده خود انتخاب می کند؛ همچون استراحت، تفریح، افزون بر معملومات و اصلاح مهارتهای فردی و مشارکت داوطلبانه در فعالیتهای اجتماعی.
به جای کلمه فراغت در زبان فارسی بیشتر لفظ "تفریح" بکار رفته است؛ اما باید در نظر داشت که تفریح تنها یکی از بخشهای فعالیتهای گذران اوقات فراغت است. امروزه جامعه شناسی فراغت یکی از بخشهای فعالیتهای گذران اوقات فراغت است.
امروزه جامعه شناسی فراغت یکی از شاخه های اساسی و بنیادین علم جامعه شناسی است. جامعه شناسان کارکردهای اوقات فراغت و یا نحوه گذراندن آن را به سه دسته تقسیم می کنند.
-کارکردهای رفع خستگی یا تامین آسایش
-تامین تفریح
-کارکردهای ابزاری در جهت توسعه فردی و اجتماعی
سه کارکرد مذکور به طور مستقیم به یکدیگر مربوطند و در حقیقت در تمام موقعیتها، این سه کارکرد در درجات مختلف برای تمام انسانها وجود دارند.
رفع خستگی و تامین آسایش: یکی از کارکردهای اولیه اوقات فراغت رفع خستگی حاصل از کار یعنی رفع ملال و کوفتگی ناشی از کار و تجدید قوا می باشد. در این کارکرد اوقات فراغت به صورت غیرفعال سپری می شود.
تفریح: تفریح عبارت است از هرگونه فعالیتی که با قصد قبلی و با میل و رغبت در اوقات فراغت انجام گیرد. بنابراین تفریح یک تجربه احساسی و لذت بخشی است که با تمایل ارفاد در هنگام فراغت آنها بدست می آید. البته مرز مشخصی بین تفریح و برخی از فعالیتهای روزانه وجود ندارد. جنبه متمایز تفریح با دیگر فعالیتها این است که در انجام این تفریح جنبه اجبار وجود ندارد. باید توجه داشت که "فعالیت" یا "عدم فعالیتی" که بدون هدف و برنامه و بدون قصد قبلی باشد؛ جزو تفریح محسوب نمی شود. به همین دلیل تفریح با تنبلی و گذران بیهوده وقت هیچ گونه پیوندی ندارد و بنابراین با اوقات فراغت نیز نمی تواند ارتباطی داشته باشد.
نوع تفریحات هر اجتماعی، بستگی زیادی به اوضاع اقتصادی و اجتماعی آن جامعه و افراد آن دارد. روش صحیح گذراندن اوقات فراغت همانند کارکردن می تواند به اجتماع شکل و پویایی بخشد.
در بسیاری از جوامع کم درآمد، توده مردم وقت زیادی را به بیکاری می گذرانند؛ که می توان استفاده بهتری از آن داشت.
در گذشته تفریح در خارج از محیطهای بسته و محدود رواج داشته است. امروزه نیز در جامعه صنعتی قرن بیستم این نوع تفریحات با اقبال خاصی مواجه گشته است. این نوع تفریحات که در خارج از محیطهای بسته و محدود انجام می گیرد را "تفرج" نام نهاده اند.
در جامعه امروزی به دلیل نظمن و انضباط کار روزانه و نیز یکنواختی ملال آور کارها که معمولاً با فرم خاصی انجام می گیرد، بسیاری از مردم از گذرادن فراغت در تفرجگاههای شهری لذت می برند.
کارکرد ابزاری در جهت توسعه فردی و اجتماعی: امروزه با پیشرفت روزافزون جوامع صنعتی و با آگاهی به نقش و جایگاه خاص اوقات فراغت در اعتلاو شکفتگی فکری و شخصیتی انسان، برنامه ریزی در جهت گذراندن مثبت و فعال این اوقات اهمیت خاص و حیاتی یافته است. واقعیت آن است که اوقات فراغت همانطور که می تواند نقش سازنده داشته باشد، نقش بد و تخریبی نیز می تواند داشته باشد. در واقع وقت فراغت می تواند صرف خودسازی شود و یا بیهوده تلف گردد.
اوقات فراغت فرصت پرورش استعدادهای بدنی و ذهنی را برای فرد فراهم می کند و به فرد اجازه می دهد تا به این وسیله دانش و بینش حاصل از خانواده، مدرسه و جامعه را کاملتر و غنی تر سازد و این چیزی که جامعه امروز ما بدآن نیاز مبرم دارد.
امروزه اوقات فراغت مبنای یک اخلاق جدید است. امروزه فراغت نه تنها به عنوان حق هر فرد بلکه به عنوان یک ارزش تثبیت شده است.
وقت ازاد و اضافی می تواند صرف خودسازی شود؛ یا بیهوده، تلف گردد. توجه به این نکته بسیار بسیار حساس امروزه در برنامه ریزی کشورهای جهان مشهود است چرا که اولاً فراغت نقشی نیرومند و دوگانه در تحول سطوح فرهنگی دارد. دوم اینکه فراعت با عوامل دیگر جامعه و فرهنگ در ارتباط مستقیم است.
در کشور ما جوانان میزان قابل توجهی از جمعیت را شامل می شوند و از نظر جامعه شناسی برخی تغییرات اساسی در احساسات و عواطف و مسایل اجتماعی مانند گرایش به آزادی خواهی، عصیان و سرکشی از ابعاد جوانی و نوجوانی بشمار می رود. بسیاری از تبکاریها، ستیزه جوییها در ایام فراغت و بیکاری روی می دهد، که اوقات فراغت خود را به بطالت می گذرانند.
اشتغال به تفریحات سالم باید:
تمایلات پرخاشجویانه و هیجانات درونی افراد را که در محیط کار و تحصیلف زمینه خودنمایی ندارند؛ به نحوی ملایم ارضا نماید.
سبب ارتقاء سطح آگاهی و بینش افراد در جهت ارائه ذوق و توانائیهای بالقوه گردد.
در محیطی متنوع و بر دور از یکنواختی محیط کار و تحصیل باشد و به افراد فرصت دهد؛ اوقاتی را دور از نگرانیها و فشارهای زندگی حرفه ای به تسکین اعصاب خود بپردازند.
برنامه ریزی اوقات فراغت
در برنامه ریزی گذران اوقات فراغت ساکنان شهرها به دو عامل عرضه و تقاضا توجه می شود. مفهوم تقاضا در اینجا کمی با مفهوم آن در علم اقتصاد تفاوت دارد و بدین صورت تعریف می شود: "تعداد افراد یا گروههایی که متقاضی شرکت در فعاللیتهای گذران اوقات فراغتند و متقاضی فرصتها و تسهیلات مربوطه هستند." با توجه به این تعریف چهار شکل تقاضا متصور است:
اول، تقاضای موثر که مشارکت موجود جمعیتی در این گونه فعالیتها را در بر می گیرد.
دوم، تقاضای معوق است که شامل آن دسته از جمعیت ساکن در شهرها است، که مایل به مشارکت مدر فعالیتهای گذران اوقات فراغت هستند؛ اما قادر به مشارکت نیستند.
سوم، تقاضای بالقوه است که به آن دسته از جمعیت ساکن در هر شهر مربوط است که زمان یا ابزار لازم برای مشارکت را ندارند؛ اما می توانند به عضویت دو دسته اول و دوم درآیند.
چهارم، عدم تقاضا است که جمعیتی را در بر می گیرد که میل و توان مشارکت در فعالیتهای گذران اوقات فراغت را ندارند و در هیچ صورتی از این گونه فرصتها استفاده نخواهد کرد.
عوامل موثر بر تغییرات عرضه تسهیلات گذران اوقات فراغت در هر شهر عبارتند از: بستر طبیعی شهر، سابقه وجودی تسهیلات، تمایل، منابه قابل تخصیص و اولویتهای رفاهی تصمیم گیرندگان شهری و حد توجه به برنامه ریزی در جهت ایجاد تسهیلات گذران اوقات فراغت.
در هر جامعه شهری دو عامل بازدارنده در گسترش فعالیتهای گذران اوقات فراغت قابل مشاهده است: بازدارنده اول که دارای هر دو زبان مکانی و زمانی است، پیش گرفتن تقاضای معوق و بالقوه است بر تقاضای موثر جمعیت و بازدارنده دوم نبود یا کمبود عرضه تسهیلات و امکانات مناسب گذران اوقات فراغت است که حتی در صورت تغییر وضعیت اجتماعی و اقتصادی جمعیت و گسترش تقاضای موثر؛ امکان تحقق تقاضای فقرد را بدست نمی آورد.

نوشتار دوم:
برنامه فیزیکی
با بررسی حوزه فعالیت های مراکز فرهنگی – تفریحی و بخش های مختلف مورد نیاز و سپس دسته بندی آنها، تعداد زیاد و بیسیار متنوعی از فعالیت ها، حاصل می گردد، که در اینجا مجال آن نیست؛ اما با توجه به ایده اصلی در طراحی پروژه که آب و کیفیت حضور آن در معماری ایرانی است، برنامه فیزیکی پروژه، تحت تاثیر این موضوع قرار گرفته است؛ چه آنجا که به طور مستقیم به آب پرداخته شده و یا آنجا که آب به طور غیرمستقیم دستمایه طراحی قرار گرفته است.
بنابراین حوزه های انتخابی با توجه به مقدمه بالا به شرح زیر است:
1-باغ آب:
مجموعه ای است از فضاهای باز و بسته که با نگاه ویژه به آب و حضور آن در پروژه، شکل می گیرد. آب یکی از مگعناصر اصلی در شکل دهی به فضاهای پراکنده در سایت است. کیفیت حضور آب در طراحی فضاهای باز به گونه ای است که به مختصات گوناگون آب در فضاهای مختلف پرداخته شده است.
در کنار این فضاها، موزه آب و کوشک مرکزی باغ از جمله فضاهای بسته هستند. حضور آب به طور متمرکز و پراکنده در فضاهای باز و ارتباط آن با فضاهای سرپوشیده مجموعه، دربردارنده تجربیاتی فراتر از تجربیات روزمره انسان امروزی است.
2-حوزه آموزشی:
در این حوزه به دو عرصه آموزشهای هنری و علمی پرداخته می شود. به دلیل تنوع موضوعات آموزشی گدر این حوزه، به فضاهای گوناگون آموزشی نیاز است تا بتوان به گونه ای قابل قبول به ارایه خدمات آموزشی پرداخت.
آموزش هنری شامل: کارگاهها، کلاسهای ویژه موسیقی و کلاسهای عمومی.
آموزشهای علوم شامل: کلاسهای عمومی و فضاهای ویژه آموزش زبان و کامپیوتر. البته در غرصه آموزش های هنری باید در کنار آموزش به عرضه و نمایش آثار نیز پرداخت. بنابراین برای عرضه فعالیت ها و آثار هنری، فضاهای زیر درنظر گرفته شده است:
سالن چند منظوره جهت نمایش فیلم، اجرای تئاتر، اجرای کنسرت موسیقی، همایش و … استفاده می گردد.
گالری: شامل فضاهای باز و بسته به منظور برگزاری نمایشگاههای متنوع فرهنگی – هنری و مناسب گوناگون و نیز ارائه فعالیت های هنری مجموعه
آمفی تئاتر روباز برای برگزاری تئاتر، نمایش و گردهمایی در فضای باز.
3-حوزه اطلاع رسانی:
امکان دسترسی راحت و آسان به اطلاعات در زمینه های مختلف علمی، اجتماعی، هنری و … یک ضرورت فرهنگی است. در این حوزه فضاهای مختلفی همانند کتابخانه همومی کتابخانه ویژه کودکان و نوجوانان و نیز مراکز اطلاع رسانی رایانه ای درنظر گرفته شده است.
4-حوزه ورزشی:
در تناسب با عنوان کلی پروژه و در راستای تامین اهداف گوناگون پروژه، یک استخر سرپوشیده همراه با فضاهای مکمل در طراحی مجموعه درنظرگرفته شده است.
5-حوزه اداری:
فعالیت های حوزه اداری طبعاً شامل امور اداری، سرپرستی و برنامه ریزی در تمام زمینه های مربوط به مجموعه و اداره و هدایت آن می گردد. این حوزه نیازمند فضاهای متعددی شامل دفتر ریاست، اتاق کارمندان، روابط عمومی، اطلاعات و … می باشد.
6-حوزه خدماتی:
در حوزه وابسته به خدمات و فعالیت های جنبی آن فضاهایی به شرح زیر پیش بینی شده است:
رستوران، بوفه، چایخانه، غذاخوری کارمندان، سرویسهای بهداشتی، پارکینگ خصوصی و عمومی، انبارها، تاسیسات مربوط به سرمایش – گرمایش، تصفیه آب، آبرسانی و …

نوشتار سوم:
استانداردهای فضایی
در این بخش به استانداردها، ویژگیها و مختصات هر یک از فضاهای ذکر شده در نوشتار قبل، پرداخته شده است:
1-سالن نمایش و گردهمایی:
سالن های نمایش به طور کلی به سه بخش کلی تقسیم می شوند:
1-1. پذیرش، ورودی، هال، رختکن، سرویس های بهداشتی و غیره
2-1.آدیتوریوم یا تالار
3-1.سن:سن اصلی یا صحنه، بالها، انبار صحنه، اتاق های رختکن و اتاق تمرین.
1-1.÷ذیرش:معمولاً شامل بخش هایی مانند ورودی و فضای انتظار می باشد. فضای انتظار باید برای دوسوم تماشاگران تا قبل از شروع برنامه پیش بینی شود، که 13 درصد از این فضا را مسیر رفت و آمد تشکیل می دهد. سرانه فضا جهت انتظار برای جمعیت تا 800 نفر 5/0 متر مربع می باشد. برای هر 100-75 نفر هم یک سرویس بهداشتی درنظر گرفته می شود.
2-1.تالار (آدیتوریوم): جایگیری این فضا باید به گونه ای مباشد که مراجعین به آسانی به سالن وارد و از آن خارج شوند. بالاترین میزان شیب برای کف سالن با پله 35 درجه و بدون پله 10 درجه می باشد.
برای هر 3 صندلبی یک محل پارکینگ درنظر گرفته یم شود. ارتفاع تالار برای سالن های چند منظوره 7 تا 8 متر مکعب برای هر نفر مناسب می باشد. از عوامل مهم در سالن های چند منظوره می توان به نکات زیر اشاره کرد:
کیفیت فضای داخلی و مساحت آن
شرایط نورگیری سالن
فاصله تماشاگر در دورترین نقطه
زوایای افقی و عمودی دید
3-1-صحنه:صحنه یا سن محل اجرای برنامه هایت؛ مانند تاتر، کنسرت، سخنرانی و نمایش فیلم. سن باید توسط پرده ضد آتش از تالار مجزا گردد.
در هر طرف سن پلکانی به پهنای حدود 25/1 متر و در تئاترهای کمتر از 800 صندلی تقریباً 10/1 متر مورد نیاز است. انبار وسایل در تراز سن و حدود 10 درصد مساحت آن می باشد.
اتاق های جانبی نیز برای صحنه طراحی می گردد که دارای کاربردهای مختلفی هستند؛ از جمله اتاق های تعویض لباس هنرمندان، گریم و چهره پردازی.
فضای بالای سن نیز برای وسایل روشنایی و حفره های تهویه به کار می رود.
مساله اکوستیک و ارتباط آن با فرم:
در صورتیکه سطوح مختلف آدیتوریوم به صورت دایره یا مقطعی از آن طرح شوند، در سالن های بزرگ با دیوراهای قوسی، همواره خطر ایجاد اکوهای مزاحم وجود دارد. شیب کف سالن همانقدر که از نئقطه نظر دید اهمیت دارد از نظر صوت نیز مهم است. اختلاف سطح کف دو ردیف متوالی در هر قسمت سالن نباید از 75 میلی متر کمتر باشد.
2-گالری
گالری ها به عنوان یکی از ملزومات مراکز فرهنگی مطرح می باشند. گالری باید فضایی با ویژگیهای زیر باشد:
الف.محافظت از آثار هنری در برابر رطوبت، خرابی، آتش سوزی، گرد و غبار، نور آفتاب و …
ب.نمایش آثار هنری با شرایط مناسب از لحاظ نور، فضا و …
گرایش امروز در طراحی گالری ها بیشتر تاکید بر طراخی فضاهایی یکپارچه دارد که بتوان با دیوارهای جدا کننده متحرک و قطعات سبک آنها را آرایش داد.
از جمله عوامل تعیین کننده در طراحی گالری چگونگی تامین نور است. نور را می توان به صورت طبیعی و مصنوعی تامین کرد.

3-فضاهای آموزشی:
به طور کلی فضاهای آموزشی می تواند به دو بخش آموزشهای نظری و آموزش های عملی تقسیم بندی گردد که آموزش های نظری در کلاسهای درسی و آموزش های عملی در آتلیه لابراتوار و کارگاه انجام می پذیرد.
1-3-کلاسهای درس:
تناسب ابعاد کلاس های درسی با توجه به استانداردهای مختلف برای حداکثر نسبت طول و عرض کلاس از 3/1:1 تا 71/1:1 متغیر است. بطور متوسط کلاسهای انفرادی (کوچک) 32 متر مربع، کلاسهای متوسط تئوری برای 15 تا 20 نفر 5/75 متر مربع و کلاسهای بزرگ تئوری برای 40 تا 50 نفر 105/7 متر مربع درنظر گرفته می شود.
استانداردهای سطح سرانه کلاس ها بسیار متفاوت است: برای مثال در آلمان برابر 9/0 تا 8/0 متر مربع و در انگستان 6/1-90/0 متر مربع برای هر شاگرد تا ظرفیت 50 نفر محاسبه می گردد. در ایران سطح سرانه کلاسهای درسی تا 4/1 متر مربع درنظر گرفته می شود.
2-3.فضای آموزش عملی:
آتلیه طراحی نقاشی: زیربنای مفید این نوع فضا 5 متر مربع برای هر خنرجو پیش بینی می شود.
کارگاه سفال: زیربنای مفید کارگاه سفال به ازای هر هنر آموز 9 متر مربع درنظر گرفته می شود. در محل کار هنرجویان به تعداد یک سوم ظرفیت میز میزکار می گیرد. مراحل سفالگری در دیاگرام زیر نشان داده شده است.
حرارت ( شک شدن ( فرم دادن ( آماده سازی گل ( خاک رس
4-کتابخانه:
فضاهای مختلف کتابخانه شامل هال ووردی، قسمت مراجعه و تحویل کتاب همراه با محلی برای کار بروی کتاب، انبار کتاب، سالن مطالعه اصلی که فضای اصلی کتابخانه و در رابطه با قسمت مراجعه و تحویل می باشد و سالن نشریات و مجلات که می تواند در رابطه با سالن مطالعه می باشد.
افزایش پیوسته سرویس دهی کتابخانه، انعطاف طرح وسایل مورد استفاده را در آن لازم می گرداند.
نور خورشید یا نور روزانه اولین منبع موثر در کتابخانه است؛ اما نور طبیعی نباید به طور مستقیم از پنجره های روبه جنوب وارد کتابخانه شود.
5-استخر سرپوشیده:
نسبت دارازا به پهنای استخر باید مضربی از 5/2 باشد. همچنین درازای آن باید چنان انتخاب شود، که مضرب صحیح از آن برابر عدد صد شود. این طول معمولاً 10، 5/12، 20، 25، 33/33 درنظر گرفته می شود.
مساحت سرانه استخر 2 متر مربع برای هر شناگر است. راهروهای تر و خشک استخر باید از یکدیگر جدا شوند، بدین ترتیب که استفاده کنندگان پس از عبور از راهروی خشک وارد رختکن شوند و پس از تعویض لباس و گذر از محوطه دوش، توالت به محوطه اصلی استخر وارد شوند.
درجه حرارت مناسب برای آب استخر 22 درجه سانتیگراد یا نزدیک به آن است. و دمای 24 و 25 درجه نیز برای فضای سرپوشیده استخر مناسب است.
6-حوزه خدمات
1-6-رستوران: فضاهای رستوران را می توان در سه بخش تفکیک نمود:
فضاهای تهیه غذا، فضاهای ارائه غذا و نوشیدنی و فضاهای سرویس و خدمات.
آشپزخانه و انبار غذا بهتر است در سطح سالن غذاخوری واقع شوند برای انتقال و حمل مواد غذایی باید دسترسی جداگانه به آشپزخانه پیش بینی شود.
در سالن های صرف غذا 1/1 الی 9/1 متر مربع برای هر صندلی درنظر گرفته می شود. مساحت خالص محوطه آشپزخانه 15 تا 25 درصد مساحت کل محاسبه می گردد.
2-6-بوفه ها: نیازهای فضایی بوفه به شرح زیر است:
فضای نشستن، فضای لازم جهت نگهداری، آماده سازی و سرو و انبار.
3-6-پارکینگ: فضای مورد نیاز برای هر اتومبیل در پاک 90 درجه تقریباً 20 متر مربع و برای پارک 45 درجه تقریباً 23 متر مربع می باشد.
در پارکینگ ها برای دوچرخه و موتورسیکلت نیز محلی درنظر گرفته می شود.
7-حوزه اداری: در بخش اداری چند نوع فعالیت مختلف وجود دارد:
دفاتر مدیریت و معاونین، دفاتری که مراجعه کننده دارند، دفاتر مربیان، بایگانی و اتاق کنفرانس.
میانگین فضای کاری برای هر کارمند 4 تا 6 متر مربع می باشد. برای رئیس هر بخش نیز فضایی در حدود 15 تا 25 متر پیش بینی می شود. عمق اتاق دفاتر بستگی به احتیاجات فضایی دارد، اما میانگین آن 5/4 الی 6 متر است.

فصل دوم:
بستر فیزیکی طرح
نوشتار یکم: بررسی و آنالیز نمونه های موجود
نوشتار دوم: برنامه فیزیکی
نوشتار سوم: استانداردهای فضایی

نوشتار یکم:
بررسی و آنالیز نمونه های موجود
اگرچه حضور آب در معماری و معماری منظر معاصر چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ کمی بسیار جشمگیر و غیرقابل انکار است؛ اما طراحی معماریی که موضوع اصلی آن عنصر "آب" می باشد و سعی در ارائه جلوه هایی امروزین از مختصات و ویژگیهای این عنصر داشته باشد؛ در معماری معاصر جهان و یا حداقل ایران، مووضعی جدید و قابل تامل است.
در بررسی نمونه های موجود، ابتدا فضاهایی از معماری ایران که امروزه به عنوان باغ موزه در حال اجرا هستند و شناخت این فضاها به عنوان ویژگیهای موضوع پروژه پرداخته شده است و سپس پروژه باغ – موزه آب تهران که اولین تجربه از این نوع در کشورمان محسوب می شود؛ مورد بررسی و تجزیه قرار گرفته است.
در ادامه برای آشنایی با نوع برخورد معماری امروز جهان با موضوع آب به عنوان ب به عنوان "کانسپت" اصلی طراحی، چند نمونه از تجارب معمار ژاپنی، تادوآندو، ارائه شده است. برای آشنایی بیشتر با خاستگاه نظرات و عقاید این طراح، مقدمه ای در باره جایگاه و نقش طبیعت به طور عام و آب به طور خاص، در معماری گذشته و امروز ژاپن آمده است.

1-کاخ چهلستون
2-موزه آب خراسان
3-باغ-موزه آب تهران
باغ-موزه شامل موزه آب و پارک موضوعی در زمینی به مساحت 8000 متر مربع و در مسیر یکی از قناتهای قدیمی تهران بنا شده است.
در این پروژه، طراح سعی کرده است؛ در قالب حضور آب به اشکال و صور گونه گون چه در فضای باز و چه در فضای سرپوشیده، بیننده را از بند تجربیات روزمره زندگی برهاند و بر روزمرگی چشم و حس تلنگری وارد سازد. ایده اصلی طراحی موزه، اقتباس از فرم یخچالهای قدیمی از نوع کویری است.
کاخ چهلستون (باغ موزه چهلستون)
با انتخاب اصفهان به پایتختی و گسترش شهر به طرف جنوب و احداث میدان نقش جهان، طرح استقرار کاخهای شاهی بر مجموعه ای که آن روزگار (دولتخانه) نامیده می شود به وسیله شیخ بهائی ریخته شد. مجموعه ای که شروع آن (عالیقاپو) کاخ سلطنتی نیز مستقر بود عماراتی مانند تالار اشرف – جبه خانه – رکیب خانه، کشیک خانه، کاخ هشت بهشت، توحیدخانه و برخی عمارات دیگر ساخته شد.
از جمله این بناها ساختمان کوچکی بود که شاه عباس اول در باغ جهان نما به صورت کوشک یا کلاه فرنگی احداث کرد و در زمان شاه عباس دوم توسعه یافت و چهلستون نامیده شد. ایوان اصلی بر بیست ستون استوار است که در دوران صفویه از آئینه کاریهای بسیار زیبا پوشیده شده بود. بسیاری از محققین وجه تسمیه کاخ را انعکاس بیست ستون بر استخر زیبا و بزرگ عمارت میدانند. سال اتمام کاخ چهلستون 1057 هجری در زمان سلطنت شاه عباس دوم بوده است. تالار مرکزی ماخ که اختصاص به مهمانان خارجی و شخصیتهای کشورهای دیگر داشت حاوی نقشهایی است که وقایه تاریخی دورانهای مختلف را بیان میدارند. نقاشیها دوران شاه اسماعیل اول و جنگ کرنال در زمان نادرشاه افشار را به نمایش میگذارد.
در دو طرف سالن مرکزی عمارت چهلستون تصاویری ماز سفرا و اروپائیانی که در آن روزگار در اصفهان بوده اند نقاشی شده است. این تصاویر را دو نفر نقاش هلندی که (آنژل Angel) و (لورکا Lorca) نامیده می شدند نقاشی کرده اند. از دیگر نقاشی ها شرح پذیرائی شاه عباس اول و دوم و شاه طهماسب از امرای ترکستان و همایون هندی و نیز جنگ شاه اسماعیل اول با ازبکان است در حال حاضر عمارت چهلستون بصورت باغ موزه ای که سالن مرکزی آن محل نمایش برخی از آثار هنری دورانهای مختلف اریان است.
این موزه توسط اداره آب منطقه ای خراسان مشهد در 12 بهمن 1378 افتتاح شده است بررسی، شناخت و معرفی سازه های آبی قدیمی استان نظیر سدها، قنوات، قنات های قدیمی شهرستان گناباد با قدمت 2500 ساله، آب انبارها، یخدان ها، پل بندها، شیوه های آبیاری سنتی، معرفی سیر پیشرفت صنعت آب از گذشته تا به حال طرح مردم شناسی آب و جمع آوری اطلاعات و مستندات و فرهنگ سنتی آب و آبیاری خراسان از اهداف تشکیل این موزه است. در این موزه ابزار و ادات قدیمی و معاصر مرتبط با آب نظیر فنجان اندازه گیری آب، خمره های آب شرب لوله های انتقال آب، ماکت سدها، تصاویر مختلفی از آب انبارها و … به نمایش درآمده است این گنجینه دارای کتابخانه نیز می باشد.
باغ موزه آب تهران قرار بود به شکل باغی از درختان با جوی های جاری در محدوده خیابان شریعتی، خیابان یخچال به بهره برداری برسد. وارد پارک که می شوی کنار در اصلی، کره ای که آب از روی آن جریان دارد، خودنمایی می کند. یک جوی آب منشعب از یک رشته قنات از زاویه شمال غربی وارد این باغ شده و پس از طی یک سوم طول زمین با چرخش به سمت شرق، عرض باغ را طی می کند. فواره ها و حوض هایی با طرح هایی متفاوت در آنم قرار گرفته اند، تعدادی از این فواره ها فعال هستند. جلو که می رویم حوض هایی را می بینیم، خشک و بی آب و یا با آب هایی راکد و پر از آشغال. در ابتدا هدف از احداث این باغ موزه استفاده از فضای سبز بوده و این جریان آب به منظور فراهم کردن محیطی دلنشین تر برای شهروندان و همچنین آشنایی جوانان و نوجوانان با نقش آب در حیات طراحی شده است. در واقع هدف شهرداری منطقه سه از احداث باغ موزه آب به نمایش گذاشتن جنبه های گوناگون آب – این عنصر حیات بخش – بوده است. نرسیده به انتهای این باغ ساختمانی با زیربنایی حدود هزار و 500 متر روبه رو می شویم. نمای ظاهری آن به صورت مخروطی ناقص با پوسته ای مکعب شکل در اطراف خود است که تداعی کننده یخچال های سنتی ایران است. این ساختمان مسی در برابر هوای آزاد به علت انجام نشدن اقدامات حفاظتی ظاهری سیاه به خود گرفته و مسی بودن آن از دید بیننده پنهان شده است. این موزه و نمایشگاه آب، ساختمانی سه طبقه با سطح مقطع مربع شکل و در طبقه همکف آن که نزدیک یک متر از سطح طبیعی بوستان پایین تر است، آب نمایی شیشه ای و مخروطی در ارتفاعی تقریباً زیاد داخل ساختمان قرار گرفته که بخشی از آب قنات موجود را از قسمت شمالی طبقه اول به داخل آن هدایت می کند، سپس آب از زیر کف این سطح به خارج منتقل می شود که در اکثر مواقع فعال نیست. در قسمت شمالی آب نما، یک سالن چندمنظوره با ظرفیت چهل نفر جمعیت جهت برگزاری سمینار، سخنرانی، فیلم و اسلاید قرار دارد و همچنین در هسته مرکزی طبقه اول، گالری های مرکزی قرار دارد که محل نمایش بخش های تصویری و تجسمی از جلوه ها وویژگی های طبیعی است. در طبقه اول این موزه سه گالری، بخش های اداری، بوفه، سرویس های بهداشتی و در طبقه دوم یک کتابخانه کوچک و سه گالری برای نمایش عکس، ماکت، امکانات گرافیکی و … در ارتباط با آب درنظر گرفته شده است. به نظر می رسد طبقات این ساختمان برروی هم لغزیده و تصوری از قالب های یخ بر روی هم چیده شده را در ذهن ایجاد می کند. با توجه به بخش های مختلف این بنا، با کتابخانه بدون کتاب و سالن آمفی تئاتر بدون اجرا روبه رو می شویم.
سازمان آب این مکان را برای یک دوره 10 ساله اجاره کرده بود، ولی پس از دو سال، این مکان چند ماه پیش دوباره به شهرداری تحویل داده شد و اکنون به عنوان موزه آبزیان درنظرگرفته شده است.
آب و معماری امروز ژاپن
طبیعت کشور ژاپن، بهترین و کاملترین الگو در طراحی فضای خارجی معماری ژاپن است. در معماری ژاپن، تکنیکهای باغسازی نه تنها در وسعت زیاد، بلکه در فضاهای بسته و کوچک نیز با ظرافت و دقت کامل رعایت می شود.
در طراحی معماری، عناصر دست ساز مانند جویهای مصنوع، حوضچه های آب و … برای انسان کردن مقیاس باغ و تزئین فضای باغ استفاده می شود.
در باغ ژاپنی، آب عنصر آزاد است و حالت شکل جایی را که در آن قرار دارد؛ به خود می گیرد. صدای ریزش آب روح هر باغ ژاپنی است.
آب همچنین به خاطر سطح منعکس کننده اش در باغ به کار می رود.
جدا از اقلیم خاص ژاپن و حضور طبیعت بیکران و بکر ریشه این احترام و توجه به آب و طبیعت را باید در اصول اولیه "بودیسم" جستجو کرد؛ آنجا که بودا تربیت اخلاقی افراد برای ادراک همه جانبه عشق جهانی و نازک دلی نسبت به همه موجودات زنده را الزامی می داند.
در معماری امروز ژپان، معماران معاصر ژاپنی اهمیت خاصی برای طبیعت و حضور عناصر طبیعی در معماری قائلند. "تادوآندو" از جمله معماران معاصر ژاپن است که در عمل وفاداری خود به ایده حضور طبیعت در معماری را به اثبات رسانده است. آندو در جایی گفته است: "معماری من می کوشید، از طریق صورپیش نمونه ای از فضاسازی، تفسیر بنیادین در باره شهر و جهان طبیعی بدست دهد. به همین دلیل من می گذارم عناصر طبیعی همچون نور و باد، خود در فضاها سخن بگویند."
در واقع آندو از طبیعت کمک می گیرد تا فضاهای آبستره و تجریری خود را کیفیت تصویری ببخشد. این کیفیت تا بدانجا پیش رفته است که آندو "در موزه تاریخ اوزاکا" دیوارها را حذف کرده و عملاً فضای بسته یا وجود ندارد و تمام اشیاء در یک محوطه باز در کنار فضای سبز و دریاچه و پلکان عظیمی که ساخته شده به نمایش درآمده اند.
اکنون برای آشنایی با ایده های طراحی آندو در رابطه با کیفیت ارتباط آب به عنوان یکی از عناصر طبیعی با معماری به بررسی ای مختصر در برخی از پروژه های نام آشنای او می پردازیم.
2-کلیسای روی آب (88-1985)
این کلیسا بروی محدوده ای خالی از ساخت و ساز در رشته کوه "یوباری" در "هوکایدو" قرار دارد و پلان آن شامل دو مربع درهم ادغام شده با اندازه های متفاوت است. ساختمان کلیسا به سمت یک دریاچه مصنوعی قرار دارد که با منحرف کردن مسیر یک رودخانه محلی ایجاد شده است. بازدیدکنندگان از داخل یک پلکان تاریک پایین می روند و به قسمت انتهایی نمازخانه وارد می شوند. دیوار پشت محراب، کاملاً شفاف و شیشه ای است و دید وسیعی را به سمت دریاچه فراهم می سازد. دیوار شیشه ای را می توان به طور کامل به یک طرف حرکت داد و فضای داخلی کلیسا را مستقیماً به سمت دریاچه باز کرد.
حضور صفحه ساکن و بزرگی از آب در چشم انداز نمازخانه این کلیسا و آرامش وصف سکوت و ناپذیری را به فضای نمازخانه می بخشد. از سوی دیگر ویژگی انعکاسی آب و انعکاس صلیب بزرگ فلزی در آب، حوض های مساجد ایرانی – اسلامی را به ذهن متبادر می سازد. سکون آب و انعکاس مناظر اطراف در آن، اثری آرامش بخش داشته و از این طریق استفاده کننده احساسی مطبوع و ملایم از فضای نمازخانه پیدا می کند. استفاده از حوضچه و برکه به جای محراب، بیانگر تمثیلها و استعاره های ژاپنی است و استفاده از طبیعت برای رسیدن به "یگانگی حقیقت نهایی"
در این مکانها بر نور، باد و دیوارهایی که به عنوان پوسته محافظ آفرینش طبیعت در داخل استراکچر بود تاکید فراوانی شده است. فضای داخلی یک فضای ویژه و دلپذیر است. این پروژه یکی از بهترین کارهای او می باشد.
استفاده از اشکال هندسی در ساختمانهای او که آمیخته شده از معماری مدرن و معماری سنتی ژاپن است. در ایجاد فضایی که به عنوان یک فضای انسانی کاربرد دارد، در جهت مخالف از معماریهای یکنواخت تجاری بوده است. در فضایهای خارجی دیوارها انحراف پیدا می کنند تا دربرگیرنده بی نظمی و آشفتگی شهر و شهرنشینی باشد.
او در این ساختمان از چوب خیزران یا نی استفاده نکرد. او ساختار دشوار باغها را نیز استفاده نکرد و دیوارهای خارجی را از کاغذ نساخت.
او به هم پیوست بتن، شیشه، فلز و در برخی موارد چوب را – این وسیله ای نبود که او معماری سنتی را رد کند. بلکه در جهت کاملاً متضاد – او آمیخت روحانیت و اصل نوگرایی (Modernism) را با ایجاد ساختاری شگفت انگیز کلیسای روی آب یکی از نمونه های اولیه از این مفهوم آمیختن معماری بود.
کلیسا وقتی از خارج دیده می شودرشته بی پیرایه ای را نشان می دهد که خود را در آغوش تپه ها به نمایش می گذارد. اما طراحی داخل کلیسا که نبوغ او را آشکاتر می سازد – شخص در جایگاه خود در کلیسای کوچک می تواند دریاچه و تپه ها را که با هم ترکیب شده اند را ماشهده کند. استفاده از گرانیت برای سنگ فرش کگردن در کف کلیسای کوچک – اجزاء را به هم پیوسته و تنها اثر تفکیک بین درون و خارج یک صلیب فلزی در موقعیت مرکزی بیرون کلیسا است.
هماهنگی با طبیعت از اهداف اصلی او در طراحی بوده است. طراحیهای او بر یک احساس طبیعی شکل می گیرند.
ساختمانهای او برقرارکننده یک سازگاری قابل توجه، عالی در اتصال سخت، محکم با احاطه کردن محیط و طبیعت است. در فلسفه سبک معماری ژاپنی درگذشته، احساسی از مرفه جویی و اسایش خاطر، آرامش را بیان می دارد و این عوامل کاملاً از روی قصه می باشد.
محتملاً طراحی او از یک حالت تفکر بر او ایجاد می شد، از درون گرایی و با حلق بینی را که بیشتر شبیه به خانه های قدیمی چای در ژاپنی بوده است. ساختمانهای او همه احساس گشودگی و خودنمایی را بیان می دارد. (بکار گرفتن تور طبیعی از خارج)
استفاده از مصالح معاصر و فرمهای هندسی سخت که سبک معماری سنتی ژاپن و جهان را در سده بیستم بیان می دارد.
3-معبد آب (91-1989)
تپه ای در جزیره آواجی با دیدی وسیع به خلیج اوزاکا محل جانمایی معبد جدید فرقه "شینگون بادیست" می باشد. سالن این معبد، در داخل زمین، زیر یک استخر بیضی شکل پر از نیلوفرهای آبی قرار دارد. راه ورود به سالن، پلکانی است که از روی سطح آب شروع می شود و به نظر می رسد که بازدیدکنندگان را به زیر آب می کشد. سالن اصلی بعد از یک اتاق گرد با یک شبکه بندی از ستون های چوبی تشکیل شده که درون محوطه ای مربع شکل حگرفته اند. فضای داخلی و ستون ها، به رنگ قرمز است. در پایان روز و در هنگام غروب آفتاب، تابش قرمز رنگ اشعه خورشید فضای معبد را پر می کند.
کیفیت و کمیت حضور آب در معماری معبد و نیز نوع ورود به فضای داخلی معبد، تجربیات روزمره انسان معاصر را به چالش می طلبد و ارائه گر نگاهی تازه و نو، به عناصر طبیعی اطراف ماست.
نوع فرم معبد و تقسیمات آن و نیز یاری گرفتن از آب حاکی از تلاش معمار برای اثرگذاری بر ذهن و احساس بیننده است؛ تاثیری که بیننده را برای رسیدن به تمرکز و آرامش ذهنی یاری رساند. صفه آبی و گلهای نیلوفری این صفه چنان ذهن و احساس را مسحور خود می کند؛ که بیننده را برای حضور در عوالم معنوی مهیا می سازد.
4-پروژه آواجی شیما (2000-1992)
سایت این پروژه رو به روی خلیج اوزاکا، در شمالی ترین قسمت جزیره آواجی قرار دارد. این منطقه بریا فراهم. ساختن باند فرودگاه بین المللی کانسای، با شن و ماسه پوشانده شد. این پروژه به نام "یومبوتای" یا "مرحله ای برای رویاها" در طولی که جمعاً به طور تقریبی 600 متر می باشد؛ به مرحله اجرا درآمده است. تسهیلات چند منظوره شامل یک باغ گیاه شناسی یک تاتر روباز، یک تالار سخنرانی بین المللی و یک هتل در زمینی به مساحت 100 هکتار ساخته شده است.
در ابتدا سایت منطقه به طور کامل فاقد عناصر طبیعی بوده و بر این اساس، هیچ مبنای واقعی برای ارائه ایده فراهم نبود. بنابراین طراح باغی را که کارکرد خاصی ندارد؛ به عنوان مهم ترین مشخصه پروژه بنا کرده و در امتداد آن به طراحی سایر فضاهای مجموعه پرداخته است. از جمله این فضاها می توان به هتل، باغ آب، تئاتر روباز و … اشاره کرد.
آندو تا حد امکان، ساختمان ها را در شیب زمین پنهان کرده و در عین حال تجربه و مشاهده فضای محیطی و چشم اندازها را غنی و متنوع ساخته است. طرح کلی این مجموعه بر فضای سبز، گل ها و آب تمرکز دارد.
حضور عناصر گوناگون طبیعی، بویژه آب، فضاهای داخلی و خارجی را در هم آمیخته به گونه ای که این عناصر طبیعی در فضاهای داخلی حس و لمس می شوند. این مجموعه باغ بزرگی را تداعی می کند که بوسیله اقیانوس احاطه شده است.

فصل سوم
بستر کالبدی طرح
بازشناسی شهر
1-وضعیت اقلیمی
2-مطالعات
3-جمعیت

مطالعات اقلیمی و طبیعی
با توجه به نقشه پهنه بندی اقلیمی ایران، شهر کرج در گروه اقلیمی 5 وزیر گروه (2-5) قرار گرفته که ویژگی های اقلیمی و جغرافیایی آن در امر ساختمان عرضه گردیده است.
1-فرم کشیده در جهت محور شرق – غرب
2-طرح فضایی فشرده
3-پیش بینی جریان هوا ضرورتی ندارد.
4-پنجره های کوچک با مساحتی بین 15 تا 25% مساحت نمای مربوطه
5-دیوارها و کفها و بام سنگین با زمان بیش از 80 ساعت منطقه کرج از نظر آب و هوایی به سه بخش کوهستانی – دامنه و دست جنوبی تقسیم می گردد که آب و هوای دشت جنوبی کرج گرمتر و خشک تر از بخشهای دامنه و کوهستانی است.
آب و هوا
با توجه به درجه حرارت متوسط روزانه بین 5/21 تا 25 درجه در تابستان و میزان رطوبت بین 52 تا 62 درصد ملاحظه می گردد که آب و هوای کرج در حد قابل تحمل و تقریباً مطلوب میباشد (منطقه آسایش در ایران و در تابستان 5/21 تا 29 درجه سانتیگراد و 30 تا 65% رطوبت نسبی است. اما در زمستان درجه حرارت بین 1/1 تا 3/8 درجه به نسبت منطقه اسایش 2- تا 7/25 درجه بسیار سرد است.
باد
جریان هوا علاوه بر اینکه وسیله تبادل حرارت در محیط می باشد در میزان تاثیر رطوبت هوا بر بدن انسان نقش عمده ای را ایفا می نماید. در یک درجه حرارت ثابت افزایش سرعت باد میزان رطوبت نسبی را در جهت ارتقاء به حد مجاز و قابل قبول تغییر می دهد. در دماهای بالا نیز یک حداکثر مطلوب سرعت باد وجود دارد که در آن حداکثر میزان خنک شدن بدن صورت می گیرد.
تقلیل سرعت هوا از حد مذکور موجب بالا رفتن دمای بدن خواهد می گردد. این حد مطلوب سرعت باد به عوامل چون دما، رطوبت هوا، قدرت بیولوژیکی بدن و نوع پوشش بستگی دارد.
آبها سطحی و زیرزمینی
رودخانه کرج در جهت شمال شرقی به جنوب شرقی دشت کرج با دبی لحظه ای 20/75m3/s و مجموعه دبی سالیانه 190/518 میلیون متر مکعب و رودخانه کردان با حداکثر دبی لحظه ای m328/36 و دبی سالیانه 280/129 میلیون متر مکعب در غرب کرج جریان دارد. در حد فاصل رودخانه های کرج و گردان مسیلهای کوچکی نیز وجود دارند که حداکثر دبی جریانهای سطحی سالیانه آنها بین 10 الی 15 میلیون متر مکعب متغیر می باشد. دو رودخانه کرج و گردان سالیانه حدود 209 میلیون متر مکعب آب با توجه به ساختمان بستر آنها که در منطقه دشت کرج از آبرفتهای دانه درشت تشکیل گردیده به سفره آبهای زیرزمینی تزریق می نمایند که به صورت چشمه سازهای متعدد استخراج و به مصرف شرب و کشاورزی می رسد.
عمق سفره آبهای زیرزمینی در جنوب دشت کرج m3 و در مرکز دشت m60 و در شمال و اطراف جاده کرج حدود m100 با جهت جریان از شمال به جنوب شرقی و غربی با شیبهای 3/0، 8/0 و 2/1 درصد می باشد.
زمین شناسی
قسمتهای سطحی دشت کرج دارای قدرت جذب آبهای سطحی بالایی است در بخش های جنوبی کرج بعلت تشکیلات آتشفشانی سبز و سرخ خصوصیات غیرقابل نفوذ موجب توقف آبهای زیرزمینی و توسعه اراضی نمکی و بالا بودن سطح سفره آبهای زیرزمینی گردیده است.
خاکشناسی
خاکهای کوهپایه ای عموماً از نوع وایزه ای بادبزنی و دارای سنگریزه های زیاد است خاکهای جنوب دشت عموماً عمیق و بدون سنگریزه با بافت رسی است بطور کلی بافت خاکهای دشت کرج بنا به موقعیت و نزدیکی یا دوری از کوههای شمالی و شمال شرقی از شن درشت تا رس متفاوت بوده.
حرکات فعال زمین
در طول تاریخ شرق و شمال کرج وقوع زلزله ای با شدت 7 ریشتر و جنوب و غرب آن با شدت 6 ریشتر بوده است. بنابراین رعایت آئین نامه شماره 2800 در طراح و ساخت الزامی است.
مطالعات تاریخی
کاروانسرا و پلهای متعدد اهمیت منطقه و راههای ارتباطی آن بیش از پیش افزون گشت، مهمترین این بناها عبارتند از کاروانسرای شاه عباسی کرج، کاروانسرای سنگی و پل شاه عباسی، بطور کلی در دوران صفویان کرج بدلیل قرارگرفتن در مسیر راه واصله اصفهان – تهران – تبریز و مرزهای عثمانی اهمیت ویژه ای یافته و به صورت یکی از منزلگاههای مهم راه مذکور بوده است. با انتخاب تهران به عنوان پایتخت در دوران حکومت آقا محمدخان قاجار کرج نیز به دلیل فاصله نزدیکش با تهران به علت دارا بودن آب و هوای مناسب و ییلاقی و وجود باغهای متعدد در عصر قاجار مورد توجه قرار گرفته و فتحعلیشاه باغ و دهکده ای بنام سلیمانیه در محل فعلی دانشکده کشاورزی کرج احداث کرد و نیز قرارگیری کرج در مسیر تنها راه درشکه رو کشور (تهران – بندر انزلی) بر اهمیت آن افزود. از اوایل قرن حاضر با احداث جاده های تهران به شهرهای انزلی، همدان، باختران و تبدیل کرج به تقاطع مهم، بر موقعیت ارتباطی این شهر افزوده گردید، با توجه به زیرساختار اقتصادی منطقه مانند، شبکه راهها، امکانات استفاده از آب رودخانه کرج و همچنین موقعیت کشاورزی و نزدیکی نسبی به پایتخت، به تدریج زمینه استقرار صنایع اساسی مانند کارخانه شیمیایی کرج (سال 1379)
مقواسازی (1312) مراخانه قند کرج (1314) ذوب آهن کرج (سال 1318) و همچنین موسسات آموزشی و تحقیقاتی مانند مدرسه فلاحت یا دانشکده کشاورزی (سال 1308) بنگاه دامپروری حیدرآباد (سال 1314) و موسسه سرم سازی رازی (1318) و در دهه های اخیر با احداث سد کرج، کارخانجات جهان و محلات مسکونی از قبیل چهارصد دستگاه، محله اصفهانیها، جوادآباد، حسن آباد و غیره و سپس احداث اتوبان تهران کرج (سال 1348) منجر به دگرگونی وسیعی در کالبد شهر گردید.
جمعیت
بررسی وضع موجود و پیش بینی رشد تحولات جمعیتی در آینده
اما آنچه باعث افزایش این جمعیت در سالهای اخیر شده است به طور اختصار بیان می شود که عبارتند از: اختلاف میزان درآمد خانوارها در نقاط شهری و روستایی گسترش فعالیت های ساختمانی – پایین بودن قیمت مسکن – وجود فرصتهای اشتغال در صنایع در حال رشد در حوالی کرج – وقوع جنگ تحمیلی و مهاجرت به این شهر – مهاجرتهای عادی مخصوصاً از استان های غربی و شمال غربی

تقسیم بندی کرج
منطقه کرج را می توان بصورت زیر تقسیم بندی کرد
تعداد خانوار جمعیت و میزان رشد در مناطق و شهرهای محدوده
طرح توسعه کرج 1355 و 1365
نام مناطق محدوده طرح جامع سال 1355
سال 1365
میزان رشد سالانه

خانوار
جمعیت
خانوار
جمعیت
جمعیت
شهر کرج (1)
29780
144648
57925
276592
48/6
مهرشهر کرج (2)
1570
7663
11897
58023
24/20
رجایی شهر (3)
6198
3324
2439
117979
73/12
محور میان جاده (4)
1443
743
1344
59397
32/21
محور فردیس ملارد (5)
1090
4926
14995
74275
13/27
سایر مناطق حواشی منطقه (6)
12
46
783
3688
84/43
جمع
4996
197370
121383
589954
95/10

جدول شماره 7-1 تعداد جمعیت و میزان رشد سالانه آن در
شهر کرج بزرگ طی سالهای 1345-1395
سال
تعداد جمعیت
(نفر)
میزان افزایش
(نفر)
رشد سالانه %
1335
————–
————–
————–
1345
58609
————–
————–
1355
297370
138761
04/12
1365
599915
402545
9/10
1370
847442
24527
2/7
1375
1240433
392991
9/7
1385
2337350
1096917
5/6
1395
3882375
1545025
2/5
استانداردها و سرانه های پیشنهادی در کاربری اراضی شهر کرج

فضای سبز و تفریحی
در وضع موجود شهر کرج دارای سه پارک عمومی و یک پارک کودک و 2 پارک جنگلی است که سرانه 13/1 را عرضه می دارد. سهم این کاربری از کل شهر به 25/1% و سطح کل آن به 68 هکتار می رسد. با توجه به خصوصیات شهر کرج و سابقه ییلاقی بودن منطقه و باغات موجود در طرح توسعه و عمران تا انتهای دوره برنامه ریزی دهساله فضاهای سبز و تفریحی بصورت نوارهای سبز حاشیه گذرگاهها و حرایم شهری و تاسیسات مختلف میادین و آب نماها، پارکهای کودکی محلی و ناحیه شهر بر اساس سرانه 5m به سطحی در حدود 5/717 هکتار خواهد رسید که سهمی در حدود 16/6 درصد از سطح شهر خواهد رسید.

3-سرانه های کاربری اراضی
نوع کاربری
وضع موجود
سرانه های معمول در طرحهای شهری ایران
پیشنهادی پایان دور

اراضی فرهنگی – رفاهی و تفریحی
بموازات تحولات اجتماعی نحوه بهره گیری از این گونه اراضی علاوه بر کارکردهای قبلی بصورت نمادهای ارشادی تبدیل گردید. در وضع موجود 2/0 هکتار به این کاربری در شهر اختصاص دارد که بسیار ناچیز است در طرح پیشنهادی جامعه دهساله سطح این کاربریها به 9/35 هکتار و سرانه آن تا 25/0 متر مربع و سهم آن از سطح شهر به 31/0 درصد می رسد. با توجه به جدول زیر میتوان درصد سطح این مجتمع فرهنگی تفریحی را به دست آورد.
همچنین طبق طرح پیشنهادی مهندسین مشاور پژوهش و عمران طبق جدول زیرمساحت فرهنگی و ورزشی برای مهرشهر در حدود 444/111m تعیین می گردد.

جدول 10-1 نحوه توزیع جمعیت در مناطق یازده گانه شهر کرج سال 1365
شماره منطقه
تعداد جمعیت (نفر)
سهم (درصد)
منطقه یک
12812
1/2
منطقه دو
54321
1/9
منطقه سه
51821
8/9
منطقه چهار
12921
2/17
منطقه پنج
21338
6/3
منطقه شش
19960
15
منطقه هفت
62639
4/10
منطقه هشت
53082
8/8
منطقه نه
50878
5/8
منطقه ده
18869
1/3
منطقه یازده
14275
4/12
شهر کرج
599915
0/100

نتیجه گیری
با توجه به مباحث گذشته نتیجه گرفته می شود که کرج شهری است که جمعیت آن جملگی از مهاجرین هستند اکثر این مهاجرین از استانهای غربی شمال غربی و بعضاً افغانی مهاجرت کرده اند.
همچنین نتیجه گرفته شده که سطح بناهای فرهنگی تفریحی در این شهر کم است بنابراین لزوم احداث یک مجتمع تفریحی فرهنگی برای این قشر ضروری به نظر می رسد.

منابع
1. کتاب ماه هنر ، خرداد و تیر 1382
2. https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%AC%D8%AF – cite_ref-2 معماری اسلامی ایران ، رابرت هیلن براند ، ترجمه ی دکتر باقر آیت زاده شیرازی ، انتشارات روزنه 1380 کتاب ماه هنر ، خرداد و تیر 1382

5


تعداد صفحات : 88 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود