به نام او
دانشگاه غیرانتفاعی خاتم
ترجمه متون تخصصی
(صفحات 290- 281)
نام استاد :
دکتر کیانوش هاشمیان
دانشجو :
وحیده السادات فاطمی
مقطع :
کارشناسی ارشد
خرداد 85
خط تلفن قرمز
گیل بلیچ
تعریف
خطوط تلفن قرمز ، از آغازشان در سال 1968 به رشد در تعداد و وضوح مفهومی عملکردها و اهدافشان ادامه داده اند . خطوط تلفن قرمز ، خدمات تلفنی اضطراری برای افراد در بحران هستند که یک گوش شنوا و در مواقع لزوم ، ارجاع به سازمانها و حمایت هایی تخصصی را فراهم می کنند . هدفشان کمک به تلفن کننده در حل مناسب بحران جاری و بحرانهای آینده با بسیج کردن مهارت های حل مشکلش می باشد . گوش دادن ، فهمیدن و فراهم کردن حمایت بخش های مهم این فرآیند هستند . خدمات خط تلفن قرمز که توسط بیمارستانها ، سازمانهای سلامت روان ، دانشکده ها و غیره تاسیسی شده اند ، ویژگیهای مشترک زیر را دارند : 1 ) آنها در طول تعطیلات و ساعات شب ، زمانی که موسسات حمایتی رایج بسته هستند ، فعالیت می کنند .2 ) در آنها کارمندان غیر حرفه ای و فرا حرفه ای کار می کنند .3 ) آنها تماس هایی از هر کس در جامعه و در مورد هر موضوعی که تلفن کننده ارائه کند را می پذیرند و 4 ) آنها توصیه ، اطلاعات و خدمات ارجاعی ارائه می کنند .
تاریخچه
تاریخچه خطوط تلفن قرمز کوتاه است تا جائیکه قدیمیترین آنها به ندرت عمرشان به یک دهه می رسد . یکی از اولین خطوط تلفن قرمز از مرکز جلوگیری از خودکشی لوس آنجلس شکل گرفت . در پاسخ به افراد مشکل دار که با گستره وسیعی از مشکلات عاطفی و اجتماعی تماس می گرفتند ، این مرکز محدوده فعالیت های خود را گسترش داد تا رویا رویی با هر مشکلی را – از تنهایی تا حاملگی تا مصرف مواد – که تماس گیرنده عنوان می کند ، در برگیرد . خطوط تلفن قرمز به سرعت در تمام ایالات متحده گسترش یافت . بعضی از آنها توسط سازمانهای دولتی و خصوصی راه اندازی شد . بقیه نیز با سرمایه های کم راه اندازی شد که خودشان را به عنوان قسمتی از جریان ضدفرهنگی می دانستند و پول ها و مداخلات درمانی ، متخصصان سلامت روان را رد می کردند. در حال حاضر، خطوط تلفن قرمز به حضور خود در جامعه ادامه می دهد و بیشتر با تعریف سنتی سلامت روان یکپارچه می شود .
فن
خدمات تلفن قرمز ، در مدل مداخلات که توسط جرالد کاپلان ( 1961 ) حمایت شد ، بسیار مورد قبول واقع شده است . بر طبق عقیده کاپلان ، یک بحران . زمانی رخ می دهد که یک فرد با مانعی برسر راه اهداف مهم زندگی برخورد می کند که به نظر می آید با به کار بردن روش های حل مشکل مرسوم او غیر قابل رفع باشد . یک دوره ای از نابسامانی رخ می دهد که در طی آن فرد تلاش های ناموفق زیادی برای حل مشکل انجام می دهد تا اینکه سرانجام نوعی سازگاری به دست می آید . مداخله بحران ، یک سری فعالیت هایی است که طراحی شده اند تا به گونه ای بر مرحله بحران اثر بگذارند که نتیجه سازگارانه تری ، چیزی که فرد دارای مشکل به آن بیشترین علاقه را دارد ، رخ می دهد . راه حل مطلوب بحران جاری باید مکانیسم های رویا رویی را به گونه ای قوی کند که فرد بتواند با بحرانهای آینده هم بهتر کنار بیاید .
خطوط تلفن قرمز با استفاده از نظریه مداخله در بحران به عنوان یک اصل جامع ، تلاش دارد تا برای یک فرد حمایت های متعدد و متنوعی را که برای را حل موفقیت آمیز بحران او لازم است ، فراهم کند . فنون خاص مداخله توسط راپاپورت ( 1962 ) مشخص شده است . متخصص بحران باید 1 ) مشکلی را که منجر به تماس برای کمک شده است را روشن سازد . 2 ) پذیرش روشنی از احساس نابسامانی ( احساسات ، حالات ) ، نگرش های غیرمنطقی و پاسخهای منفی داشته باشد . 3 ) از منابع بین فردی و سازمانی ، برای فراهم کردن حمایت استفاده کند و انرژی خود را بسیج کند تا به دیگران دسترسی داشته باشد . و 4) بداند که او تنها منبع در دسترس نیست . راپاپورت همچنین چهار اصل گسترده که یک متخصص می تواند بعد از درک و توافق بر سر مشکل از
آنها استفاده کند را فهرست کرده است : 1) تمرکز صریح روی بحران را حفظ کنید . 2 ) با مهارت شناختی کمک کنید 3) اطلاعات و آموزش های پایه را ارائه دهید . 4) پلی به منابع دیگر جامعه بزنید . فهرست اولیه راپایورت عموما از ارائه حمایت عاطفی و مشاوره به یک فرد صحبت می کند ، در حالیکه فهرست دوم او در رابطه با آشنا کردن فرد با اطلاعات است . این دو عملکرد ( مشاوره و ارائه اطلاعات ) هسته خدمات خطوط تلفن قرمز هستند که به افراد در بحران ارائه می شود .
در مقایسه با درمانهای دیگر که به طور مرسوم چهره به چهره برگزار می شوند خطوط تلفن قرمز ، منحصرا برای دستیابی به افرادی که در بحران هستند ، مناسب است . خطوط تلفن قرمز می توانند تماس را بدون انتظار برای یک قرار ملاقات ، توسط تلفن برقرار کنند ؛ آنها همچنین می توانند در تعطیلات و شبها ، زمانهایی که اغلب سازمانهای یاری دهنده ، غیرقابل دسترس هستند ، در دسترس باشند . خطوط تلفن قرمز از دیگر روش های درمانی فرق می کند ، زیرا آنها گمنامی مراجعانشان را، که مخصوصا برای جمعیت نوجوان جذاب است ، حفظ می کنند و برای مراجع کنترل زیادی بر فرایند فراهم می کنند ، طوری که او می تواند هر وقت که خواست ، تلفن را قطع کند .
کابردها
عملکرد اصلی خطوط تلفن قرمز ، فراهم کردن خدماتی برای افرادی است که در غیر اینصورت خود را در معرض مراقبت متخصصان سلامت روان قرار نمی دهند . خطوط تلفن قرمز یک جایگزین برای درمان رودر رو نیست ولی به شکل امیدوارانه ای ، یک نقطه ورود به شبکه ارائه سلامت روان محسوب می شود . تماس گیرنده معمول خطوط تلفن قرمز ، یک فرد نوجوان است که تنها یا افسرده است یا در ارتباط با خانواده یا دوستان مشکل دارد و به یک سازمان اجتماعی آشنا برای مشاوره پا نمی گذارد .
سوالات در مورد تاثیر خدمات خطوط تلفن قرمز به وجود آمده و تلاش هایی نیز برای ارزیابی متخصصان این خدمات صورت گرفته است ( تنلی ، 1972 ؛ بلنگر ،1973 ) . اما به علت مشکلاتی که در دستیابی به نمونه های تماس گیرنده همکاری خطوط تلفن قرمز و ابزار اندازه گیری دقیق وجود دارد ، مطالعاتی صورت نگرفته است .
ازدیاد سریع خطوط تلفن قرمز و اندازه زیاد تماس هایی که دریافت می شود ، نشان می دهد که این خدمات نیازهای جامعه را برآورده می سازد . به علاوه هزینه پایین آن و فوایدی که برای خود متخصصان خطوط تلفن قرمز دارد به نظر تحقیق مستمر و گسترش خدمات تلفن مداخله در بحران را توجیه می کند .
خودکاوی هیپنوتیزمی
سیمورهالپرن
تعریف
خودکاوی هیپنوتیزمی یک روش شبه هیپنوتیزمی رواندرمانی است که بر پایه روانشناسی فروید می باشد . این شیوه بر پایه گفتگو شکل می گیرد . بیمار تشویق می شود تا حالات ذهنی اش را ( خواستها یا تمایلات ، افکار ، تصوزات و احساسات یا وسوسه ها ) از طریق تصور بدنی و خویشتن پنداری که مقوله های زیست – فرهنگی تفکر هستند ، بررسی کند با مراجعه به روش هایی که در آن فرد خودش را تجزیه و تفسیر می کند این تجربه ها مواد خام گفتگو را تشکیل می دهند .
حالات ذهنی ، ارتباط های روانی وقایع فیزیولوژیکی و فرآیند ها هستند . این حالات در حل مراقبت منظم شامل بازداری گزینش حرکت ، رمز گشایی و مرتب می شوند . این گونه فعالیت ها یک هوشیاری خود مختار را آشکار می کند که ما آن را خود ( self ) می نامیم .
خودکاوی هیپنوتیزمی به دنبال این است که اختلالات و بی نظمی ها را در فعالیت های (متابولیک) پردازش اطلاعات ارگانیسم ، که اساسا به آنها نشانه شناسی می گویند ، اصلاح کند . درمان جداناپذیر از دانستن است که یک فرآیند زیست – نشانه ای است که در آن وقایع فیزیولوژیکی به تدریج برای فرد دانا به اشکال روانی مختلف آشکار می شود . نفی دانستن به شکل های متفاوت ، رشد و سلامتی را متوقف می کند .
خودکاوی هیپنوتیزمی ، هم روش کلامی و هم روش مفهومی برای سلامتی را شامل می شود : تحلیلی به شکل گفتگوی درمانی و فکری به شکل توجه منظم در طی بازداری گزینش حرکت خودکاوی هیپنوتیزمی به عنوان یک امکان درمانی متمایز سرآغاز تکامل خود کنترلی از طریق گسترش اراده به واسطه ساختارهای دورنی – بدنی است .
تاریخچه
در دهه 1950 ، علاقه دوباره ای نسبت به مشکلات هوشیاری وجود داشت این جو منجر به احیای هیپنوتیزم و خودکاوی هیپنوتیزمی شد . علاقه من به هیپنوتیزم به عنوان وسیله ای برای جستجوی حالات روانی ، مرا به جستجوی توانایی های درمانی آن برای درمان بیماران اسکیزوفرنی هدایت کرد . این بیماران غالبا در برابر هیپنوتیزم مقاومت می کنند. تحلیل این مقاومت منجر به روش خودکاوی هیپنوتیزمی شد .
من پی بردم که تمرین تکرار شونده . بی حرکت ماندن داوطلبانه . موانع سرکوب کننده را پایین می آورد و انرژی روانی راحتی در بیماران به شدت پسرفت کرده، کاهش می دهد . این مشاهدات این را آشکار ساخت که سرکوب در حالت های بدنی و عملکردهای بدنی ماهیچه ای برای مثال " طرز قرار گرفتن " نشان داده می شود ؛ عمل و فکر در تمایلات و الگوههای پاسخ دهی همیشگی ، آشکار می شوند . تعارض ها به عنوان احساسات مانند حالت ها ابراز می شوند . تعارض ها ( دانستن در برابر ندانستن ) از طریق ارتباطات درونی – بدنی نشان داده می شوند .
این مشاهدات مرا متقاعد کرد که قانون تنظیم عملکرد های درونی از طریق یک " سیستم عصبی خودکار" اشتباه بوده است . عملکردهای درونی به طرز جدانشدنی با فعالیت های بدنی درگیر هستند . این دیدگاهی است که اکنون به شکل گسترده ای انتشار یافته است . آزادی حرکت ، فکر و احساس ، جدا نشدنی هستند . ما با تمامیت وجودمان فکر می کنیم ، عمل می کنیم و احساس می کنیم . چیزی که در آغاز به عنوان یک فن مصاحبه بود ، به یک گفتگوی درمانی تبدیل شد .
فن
بیمار ، پس از ورود به اتاق مشاوره ، دعوت به نشستن می شود و تشویق می شود تا افکار و احساساتش را بیان کند . این منجر به کسب اطلاعاتی می شود که ممکن است به عنوان سوالاتی تنظیم مجدد شوند که جوابهای آنها منتج به احساس راحتی شود . درمانگر هنگامی که به این شکایات گوش می دهد ، به دنبال پیدا کردن موضوع سربسته است ، سوالی که مراجع تلاش می کند تا آن را مطرح کند . بیماران در اصل نمی توانند موثر عمل کنند ، چون ناتوان از بیان کردن سوالات مناسب برای خودشان هستند . شخص به علت افکار مبهم و سوء تعبیرها نمی تواند تصمیم بگیرد . ناتوانی در تصمیم گیری ، عمل را از کار می اندازد و بیمار ناراحت و مضطرب می سازد . بنابراین ارتباط با بیمار در ابتدا ، او را در حالت راحت قراردادن و کمک به او در ایجاد سوالات پرمعنی است .
مرحله دوم ، وقتی که از بیمار خواسته می شود که دراز بکشد و در یک حالت خوابیده راحت قرار بگیرد ، آغاز می شود . این حالت که یک حالت طاقباز با دستها در کنارو گردن کشیده است . به بیمار اجازه می دهد تا از تنشهای جسمانی اش آگاه شود . از او خواسته می شود تا چشمهایش را ببندد ، راحت باشد ، حرکت نکند و همه وقایع ذهنی که جریان ذهنی او را تشکیل می دهد ، به دقت مشاهده کند . در واقع او یک حالت انعکاس انتقادی به خود می گیرد و متناوبا جریان وقایع را گزارش می کند . از او خواسته می شود که تفسیر نکند . در این مرحله از درمان . با استفاده از گفتگوی درونی ، بیمار فرصتی پیدا می کند تا خود هوشیار خود را از طریق کاهش تنشهای باقیمانده گسترش دهد . او ماهیچه های خود را آرام می کند و جریان اطلاعات از طریق عمل اصلاحی بازداری گزینشی ادامه می دهد .
بی تحرکی داوطلبانه ، همانطور که در گفتگوی درونی تمرین می شود ، نباید با یک بی حرکتی تحمیل شده به خود ، آرامش فزاینده یا خود هیپنوتیزمی اشتباه گرفته شود . بیمار به عنوان مشاهده کننده ، در پی این است که یک حالت هوشیاری را حفظ کند . در این حالت هوشیاری ، توجه یک پیش شرط مهم برای تکمیل خاطرات است . از طریق کانالهای عصبی – زیستی توجه است که اطلاعاتی که از عملکرد عصب و ماهیچه استنباطی می شود ، توسط مرکز مغز به یکپارچکی هدایت می شود بنابراین حالت خودکاوی هیپنوتیزمی در هماهنگی روان تنی اثر دارد .
بازداری گزینشی کمک می کند تا اطلاعاتی که معمولا در سکون توسط تنشهای بدنی نگاه داشته اند و از ورود به آنها به هوشیاری جلوگیری شده بود آزاد شوند . سرکوبها در طول گفتگوی درونی ضعیف می شوند . توجه به رهایی اطلاعات سرکوب شده ، اثر آن را برمشاهده کننده ، کاهش می دهد ، بنابراین به او اجازه می دهد تا تمایلاتی را که قبلا ترس آور ، مشکل زا و محرک جرم بوده اند را تحت کنترل بگیرد و روی آنها نظارت کند. وقتی که جریان اطلاعات فروکش کرد و اثرات بی تحرکی بیمار را ناراحت ساخت ، از او خواسته می شود تا بنشیند و مرحله دیگر درمان ، که گفتگوی بیرونی است ، آغاز می شود .
در گفتگوی بیرونی ، موادی که در طی خودکاوی هیپنوتیزمی روشن شده اند ، بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند . پس از اولین قدم در گسترش آگاهی خود در طی توجه به انتخابی به محتوای هوشیاری ، دومین قدم بیمار گسترش خودآگاهی همراه با درمانگر برداشته می شود . نقش درمانگر در گفتگوی بیرونی کمک به روشن سازی مواد است . تجربه اجتماعی در گفتگوی بیرونی برای بیمار یک تبادل معنی دار را فراهم می کند که که در آن احساسات ترس و تنهایی به واسطه اعتماد و مشارکت برطرف می شوند . نتیجه دیگر گفتگوی بیرونی ، کاهش هراس است که در فرآیند بی تحرکی ایجاد شده است . توسط تفسیر این تجارب بدنی ، از خاتمه یافتن مصاحبه در یک حالت هیجان و ابهام شدید جلوگیری می شود . علاو بر این ، ارزیابی تجربه در طی گفتگوی بیرونی ، کمک به روشن سازی درک بیمار از طبیعت ارتباطات درونی بین تعارض ها ، احساسات و حالت ها می کند . بیمار با چیز مهمی برای فکر کردن اتاق را ترک می کند – موردی که به نظر می آید مسیر رشد او را در آن نقطه مشخص می کند .
کاربردها
رها کردن بازداری ها و سرکوبها ، با میسر کردن یک بازسازی شخصیت ، این روش را برای کودکانی که رشدشان به تشکیل تغییرات ادراکی – جنبشی و شناختی اجازه می دهد ، مناسب می کند . در درمان با کودک به شدت آشفته ، لازم است که والدین را نیز شرکت دهیم . برای کودک عادی ، خودکاوی هیپنوتیزمی به عنوان بخشی از آموزش بدنی به ارتقاء شناخت کمک می کند و بهداشت روانی را بالا می برد . جنبه ادراکی ( غیرکلامی ) خودکاوی هیپنوتیزمی برای تعداد زیادی از اختلالاتی که همراه با نقص مهارت های کلامی هستند ، مفید است .
در تحقیق و آموزش ، این روش برای ارتباطات یک طبیعت روانی فیزیولوژیکی مناسب است که در آن نشانه به بدن مرتبط می شود و بنابراین آن را برای مطالعات و درمان روان تنی مناسب می کند .
به واسطه اصلاحات اساسی مکانیسم هیجانی بازدرای سیستم عصبی ، خودکاوی هیپنوتیزمی باید با احتیاط و دقت استفاده شود . این روش ، عموما برای همه شرایطی که توسط مقاومت سرسختانه و روابط بین فردی مشخص می شوند ، قابل استفاده نیست .
روان درمانی خواب نمادین
سی . اسکات ماس
تعریف
رواندرمانی خواب نمادین روشی است که از هیپنوتیزم برای هدایت مراجع به تفسیر مواد نمادین پرانرژی احساسی اش ( تخیلات و خواب های شبانه اش ) به عنوان یک وسیله کمک و تسهیل کننده درمان موثر استفاده می کند .
تاریخچه
زمانی که فروید تفسیر رویاها ( 1900 ) را منتشر ساخت . او رویاها را "شاهراهی به ناهشیاری " خواند .در مقدمه چاپ های بعد او نوشت . " روان آگاهی برای انسان اتفاق می افتد ولی فقط یکبار در طول عمر " . در همان زمان او شاکی بود که تنها مدرک تجربی که تا آن زمان به دست آمده ، توسط یک پزشک ، اسکروتر ( 1911 ) بود که از هیپنوتیزم به عنوان یک فن در بررسی رویاها استفاده کرده است . بعدها دو پزشک وینی دیگر رانفنشتین ( 1924 ) و ناچمن سون ( 1925 ) که از همین فن برای بررسی عملکرد تحریفات رویا در حفظ خواب استفاده می کردند ، به اسکروتر پیوستند . این اولین مطالعات رویایی به طور فعال دنبال نشد تا زمان کارهای دیگر توسط اریکسون و کوبی ، فاربر و فیشر ، و بعدها توسط ولبرگ ، واتکینز ، اشنگ ، سارادوت و دیگران.
درمان خواب نمادین از طریق تلاش های من برای یکپارچه کردن تمام اینگونه مطالعات به یک روان درمانی کوتاه مدت ، شدید و فشرده ارتقاء یافت که از هیپنوتیزم به عنوان در ابتدا یک وسیله کاهش دهنده و سپس به تدریج حذف کننده فرافکنی درمانگر برای تفسیر رویا استفاده می کند . دومین فایده آن ، تلاش برای عینی تر کردن رویاها (و تحلیل آنها) ازطریق مرتبط کردن آن با درمان مراقبه ای یادگیری چارلز ، ای . آسگودو استفاده از تکنیک تفاوت معنایی او برای سنجش نماد پردازی رویا بود . (سوگیری من در کل اساسا مانند یک محقق به سنجشهای کمیتی معنای ناهشیاری بود ؛ و بعد به عنوان یک مداخله گر مستقیم برای مراجعان ، خوشبختانه هر دو هدف قابل دستیابی به نظر می آمدند .
فن
درمانگر در ابتدا در نظم دادن به موقعیت و آموزش هیپنوتیزم به فرد ، مستقیم عمل می کند؛ و او یکبار دیگر در تلاش پایانی برای تکمیل ترجمه نشانه ها به طرح زندگی متعارض بیمار کاملا مستقیم عمل می کند .
درمانگر می تواند از این روش ، زمانی که مقاومت ها خود را در جریان عادی روان درمانی نشان می دهند یا حتی بهتر از آن اگر مراجع آماده است برای نشان دادن مواد نمادین ، برای صحبت درباره چیزهایی که او هنوز نمی تواند به زبان گفتگو درآورد یا حتی در یک حالت هوشیار به آنها فکر کند ، استفاده کند .
نکته مهم در درمان خواب نمادین این است که در رابطه با رویاهای یک فرد ، درمانگر با محتوایی سر و کار دارد که شامل یک درجه بالایی از تخیل احساسی است . چیزی به عنوان نماد نامشخص وجود ندارد . آنها پر از معنای احساس هستند . سر و کار داشتن با رویاها تحت هیپنوتیزم ، این احساسها را دوباره زنده می کند و اگر روش خواب نمادین به درستی انجام شود ، یک تجربه احساسی اصلاحی را فراهم می کند .
در حالیکه در روان تحلیل گری به رویاها به عنوان وسیله ای برای دستیابی به منابع تعارض ارزش گذاشته می شود . فن خواب نمادین به جای آن در اصل با معنای ابتدایی هر عنصر رویا سر و کار دارد ؛ یعنی چگونه این رویا با موقعیت های مشکل زای جاری و کنونی ارتباط پیدا می کند .
در پایان ، اگر درمانگر بداند که نشانه ها چه چیزی را نشان می دهند، در موقعیتی قرار می گیرند که می تواند در تخیل یا زندگی واقعی چیزی را که درمانگر رفتاری " اصل تقویت " می خوانند را به کار گیرد تا آسیب های بنیادین را درمان کند .
کاربردها
همانگونه که ذکر شد ، این روش یک نوع رواندرمانی بحران – محور، کوتاه مدت و فشرده است . شرکت در این درمان معمولا شامل 12 جلسه یا بیشتر است. اگر مراجع این توانایی را نداشته باشد که تحت هیپنوتیزم ، رویاهایش را آشکار سازد و ترجمه کند، بنابراین از روشهای دیگر برای مواجهه با مشکلات اصلی اش باید استفاده شود، مانند تحلیل رویای گشتالتی یا مداخلات رفتاری مختلف مانند حساسیت زدایی منظم. بر پایه بیست و پنج سال تجربه ، ارزیابی شده که از چهار مراجع ، یک نفر از این روش کوتاه مدت سوده برده است. پیش فرض اساسی این روش مداخله در بحران این است که حل موفقیت آمیز حتی یک مشکل فوری اصلی می تواند منجر به ارتقاء سلامت روانی مراجع شود . این روشی است که در روان رنجوریهای خاص استفاده می شود . از این روش به طور گسترده ای برای روان پریشی استفاده نمی شود ، گر چه جدیدا بررسیهایی برای اختلالات شخصیتی مانند بیماران بستری بزرگسالان آغاز شده است .
هیپنوتیزم درمانی
لی . جی . ویلکینس
تعریف
به همان اندازه که متخصصان هیپنوتیزم وجود دارد ، تعریف از هیپنوتیزم نیز موجود است. ولی امروزه هنوز نظریه مناسبی برای هیپنوتیزم در دسترس نیست . با این وجود در زمان حال اغلب موافقند که هیپنوتیزم یک مکانیسم است که سرکوبها و خاطرات پوشیده را به شکل موثری آشکار می سازد ، تشویق به انجام اعمال گذشته می کند (تجربه دوباره ای از وقایع احساسی گذشته ) و رویا دیدن از طریق ( تجربه کردن احساسی ) ، و انگیزش و مشارکت کاری را ارتقاء می دهد . این روش همچنین برای فعال کردن یک واکنش انتقالی سریع موثر است .
در این مقاله ، هیپنوتیزم به عنوان یک پدیده روانی فیزیولوژیکی عادی تعریف می شود که همه ما در درجات متعددی در هر روز از زندگی تجربه می کنیم . این پدیده می تواند توسط یک تمرکز قوی توجه بر یک محرک درونی یا بیرونی خاص همراه با یک محو شدن یا تیره شدن محرک های محیطی عمیق شود .
واژه هیپنوتیزم درمانی ، تمام گستره تکنیک های هیپنوتیزمی که اکنون مورد استفاده اند را تحت پوشش قرار می دهد .
تحلیل هیپنوتیزمی شامل استفاده از هیپنوتیزم و ادراکات پویای نظریه روان تحلیلی است . رابرت لیندنر ( 1985 ) به ما خاطر نشان می سازد که این روان تحلیل گری است که نهایتا به هیپنوتیزم اعتبار می بخشد .
روان درمانگران پویایی بیشتر از درمانگران رفتاری مایلند که از هیپنوتیزم مکررا استفاده کنند . اما یک اشتیاق روبه افزایش در یکپارچه کردن امکانات درمانی متعدد وجود دارد و هیپنوتیزم به نظر می آید تکنیکی است که به طور فزاینده توسط تمام درمانگران مورد استفاده قرار گیرد .
تاریخچه
هیپنوتیزم به اندازه خود تمدن قدمت دارد ، انسان اولیه نه تنها توسط چشمان آتشین و وردهای طبیبان ، بلکه با ضربه های موزون طبل ها و دست زدنها هم هیپنوتیزم می شد . راهبان از آن در معابد استفاده می کردند .
علاقه به هیپنوتیزم در طول سالیان پس از مسمر ، مشارکو ، بروئر افزایش یافته و فروید اولین بار از توانایی های این روش به عنوان یک وسیله درمانی استفاده کرد . پس از دلسردی فروید از آن ، این روش تا آغاز جنگ جهانی دوم ، زمانی که ثابت شد در درمان روان رنجوریهای ضربه ای جنگ موثر است ، فراموش شد . از آن پس این روش به عنوان یک تجربه قابل قبول در پزشکی و دندانپزشکی و روانپزشکی درآمد .
فن
تعداد متعددی روشهای آموزش موجود می باشد . در هیپنوتیزم درمانی من از روش زیر بعد از اینکه بیمار آشنا شدن با خلسه ، فنون ژرف کننده و در حالت خلسه به راحتی صحبت کردن را آموخت ، استفاده می کنم .
راحت باشید . وقتی آماده شدید ، چشمهایتان را ببندید . بدن شما به شدت احساس سنگینی / سبکی می کند ( هر گونه که مناسب بیمار است ) . شما خود را از دو چیز مهم در مورد خودتان عمیقا آگاه می بینید .
اول ، بگردید و پیدا کنید – عمیقا در خودتان – یک هسته مرکزی محکم از قدرت که منحصر به شما است . این شامل توان زیاد شما است ، تمام قابلیت ها و ادراکات – تجارب شما – هر چیزی که شما را شخص منحصر به فردی که هستید ، می کند .
شما می توانید هر موقع که خواستید ، این منابع را فراخوانی کنید تا به شما کمک کنند تا عملکرد بالایی داشته باشید . این منبع مخفی قدرت و توانایی شما است .
دوباره – دنبالش بگردید و پیدایش کنید .
دوم، شما همچنین در درونتان یک ساعت درونی دارید که می توانید آن را به دلخواه کند یا تند کنید . من به شما پیشنهاد می کنم که آن را تا جائیکه تمام تنشها و فشارهای روانی ناپدید شوند ، آرام کنید . هر زمانی که می خواهید صرف کنید تا جائیکه یک دقیقه به نظر یک ساعت احساس شود و یک ساعت تا جائیکه شما بخواهید طول بکشد . این روش می تواند در حالت بیداری اجرا شد تا جائیکه مقدار بسیار زیادی کار موثر بدون احساس استرس در یک دوره زمانی واقعا کوتاه می تواند صورت بگیرد .
شما توانایی انجام این کار را دارید . دقت کنید که چطور نفس کشیدنتان ، ضربان قلبتان و فشار خونتان همگی آرام شده اند . خیلی خوب . خیلی راحت – خیلی آرام و امن .
و حالا تصور کنید که یک در آهنی خیلی سنگین را باز می کنید . هنگامی که صدای باز شدنش آمد ، شما از احساسات ، افکار ، تصوراتی که به آرامی وارد ذهنتان می شود ، آگاه می شوید . شما در مورد این هیجانات کنجکاوید و تماس هایی برقرار می کنید تا ادراکات را تقویت کنید .
هنگامی که درباره این تجربیات با من صحبت می کنید ،خودتان را به شکل کاملتری آرام می بینید ، شکل سنگین / سبک بدن خود را روی تشک / صندلی احساس می کنید ، مانند اینکه شما در خواب هنگامی که در حال رویا دیدن هستید . با من صحبت می کنید . همه اینها می تواند بسیار واقعی باشد – نیازی به بیدار شدن نیست – بسیار تحت کنترل … . شما می دانید که می توانید چشمانتان را باز کنید اگر بخواهید ولی شما این را نخواهید خواست .
آن در سنگین را هل دهید و اجازه دهید که آن بخش از شما که فرای آگاهی شما است با سرعت خاص خودش از آن گذر کند . شما می توانید بدنتان را کاملا فراموش کنید . چون ناهوشیار شما به تصاویر و افکار اجازه خواهد داد که با سرعتی که شما آن را خوب اداره می کنید ، وارد شوند .
( درمانگر هدایت می کند ، توصیه می کند ، سوال می پرسد تا یک رویا کامل شود و غیره. وقتی زمان بیدار کردن بیمار فرا رسید درمانگر در ذهنش بازبینی کند که آیا توصیه هایی وجود دارد که باید حذف شود و چه توصیه هایی پس از هیپنوتیزم وجود دارد که او می خواهد در ادامه ارائه دهد .)
شما می توانید هر طور که تشخیص می دهید مناسب است ، به خاطر بیاورید یا نیاورید . (بعضی مواقع لازم است که توصیه به فراموشی شود .) با شماره پنج شما کاملا بیدار هستید – احساس آرامش ، هشیاری ، راحتی می کنید – به گونه ای که احساس می کنید زمان زیادی را استراحت کرده اید .
هر زمان این روش را امتحان می کنید ، عمیقتر پیش می روید – تنها به متخصصی که شما رضایت کلامی تان را به او ابراز کرده اید ، پاسخ می دهید . آرام بیدار می شوید – یک – دو – سه – چهار – پنج – بیدار شو !
کاربردها
شرایط اصلاح شده آگاهی برای توصیه های قابل قبول درباره رها سازی تنش ، اصلاح حالت های درد ، آشکار ساختن مقاومت های ناهشیار ، ترغیب تماس خیالی با موضوع فوبیک ، آموزش تنفس دیافراگمی به بیماران آمفیزم ( ولکینز ، 1970 ) ، درمان شرایط روان تنی ، اعتیاد ها ، چاقی ، استعمال سیگار مورد استفاده قرار می گیرد . این فهرست بسیار مفصل است .
این آرزوی تخیلی بیمار است که حالت دلخواه را ایجاد می کند . اما یک درمانگر ماهر می تواند تجربه را هدایت و رهبری کند تا یک هدف درمانی به دست آورد . هیپنوتیزم درمانی ، اگر به درستی به کار رود ، یک وسیله رواندرمانی حساس و پیچیده می شود . این روش تنها با یک متخصص ماهر باید تجربه شود .
1
20