فهرست
عنوان مطالب صفحه
مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………………4
چرا باید فن بیان خوبی داشته باشیم؟…………………………………………………………………………………5
فن بیان چیست؟………………………………………………………………………………………………………………….5
چطور فن بیان خوبی داشته باشیم؟……………………………………………………………………………………..6
برای بهبود فن بیان باید از سه مرحله مهم عبور کند…………………………………………………………..6
آیا می توان فن بیان خوبی داشت و خوب صحبت کرد؟………………………………………………………..6
مراحل یادگیری مهارت های کلامی…………………………………………………………………………………………7
ناتوانی ناآگاهانه……………………………………………………………………………………………………………………….7
ناتوانی آگاهانه…………………………………………………………………………………………………………………………..8
توانمندی آگاهانه……………………………………………………………………………………………………………………….8
توانمندی ناآگاهانه……………………………………………………………………………………………………………………..8
تمرین های بهبود فن بیان………………………………………………………………………………………………………….9
شمرده صحبت کنید……………………………………………………………………………………………………………………9
با اعتمادبه نفس صحبت کنید…………………………………………………………………………………………………….10
منظورتان را به درستی بیان کنید………………………………………………………………………………………………10
خودپرستی را کنار بگذارید……………………………………………………………………………………………………….10
با صدای تان با ملایمت رفتار کنید…………………………………………………………………………………………..11
حواس تان به وضع نشستن یا ایستادن تان باشد………………………………………………………………………11
مراقب زیر و بَم صدای تان باشید……………………………………………………………………………………………….11
خودتان را آماده کنید………………………………………………………………………………………………………………..11
"بدون آمادگی خواندن" را شروع کنید…………………………………………………………………………………….12
تمرین کنید………………………………………………………………………………………………………………………………12
آرام باشید…………………………………………………………………………………………………………………………………..14
چگونه حاضرجواب شویم؟………………………………………………………………………………………………………….14
طور در جمع خوب صحبت کنیم ؟…………………………………………………………………………………………….17
ترسی به نام حرف زدن……………………………………………………………………………………………………………….17
وقتی حرفی برای گفتن داریم……………………………………………………………………………………………………..18
به افکار منفی توجه نکنید……………………………………………………………………………………………………………19
با خودتان حرف بزنید…………………………………………………………………………………………………………………..19
اطلاعات بیشتری کسب کنید……………………………………………………………………………………………………….19
مهارت های ارتباط کلامی را یاد بگیرید………………………………………………………………………………………….20
چگونه خوب و رسا صحبت کنیم……………………………………………………………………………………………………..20
انواع شخصیتهای کاری…………………………………………………………………………………………………………………….23
چگونگی موفقیت در ارتباط کاری…………………………………………………………………………………………………….25
چند فن خاص برای نحوه ارائه صحبت های بیادماندنی……………………………………………………………………27
ترس از رفتن روی صحنه (ترس بزرگ) و راههای مقابله با آن………………………………………………………..28
شیوه اصلی جلب نظر شنوندگان………………………………………………………………………………………………………..29
بخش سوال و جواب در جلسات…………………………………………………………………………………………………………30
چگونه صدای بلندی داشته باشیم؟……………………………………………………………………………………………………..30
شیوایی صدا………………………………………………………………………………………………………………………………………….31
تنفس در صدای بلند……………………………………………………………………………………………………………………………31
نقش کلیدی تنفس دیافراگمی در بلندی صدا…………………………………………………………………………………….31
تمرین ضبط کردن صدا برای ایجاد صدای بلند………………………………………………………………………………….32
چرا و چگونه صدای خود را گرم کنیم؟………………………………………………………………………………………………..32
تمرین هایی برای گرم کردن صدا………………………………………………………………………………………………………….32
منابع……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….33
مقدمه
یکی از مهم ترین دلایلی که باعث می شود شما حرفی نزنید این است که قبلش کلی با خودتان فکرهای منفی می کنید، یعنی فکر می کنید دیگران چه عکس العملی نشان می دهند، حتما می خندند، حرف های شما به درد نمی خورد و… این فکرهای منفی که دائم در حال قضاوت است را کنار بگذارید وقتی در جمعی حاضر می شوید اول از همه سعی کنید به خودتان فکر نکنید، اگر در جلسه ای هستید نظرات تان را مطرح کنید و اگر در مهمانی خانوادگی یا دوستانه هستید فقط موضوعی که می خواهید بگویید را یک بار در ذهن مرور کنید بعد هم قضاوت دیگران را برای خودتان خیلی بزرگ جلوه ندهید در این صورت اگر حتی مورد تمسخر همه واقع شوید خیلی ناراحت نمی شوید.
ما هر روز با خودمان می گوییم این بار که به مهمانی رفتیم دیگر صحبت می کنیم، اصلا این دفعه که جلسه داشتیم نظرمان را می گوییم یا این بار که در جمع دوستان مان قرار گرفتیم اول ما صحبت می کنیم و… خلاصه هی به خودمان قول می دهیم که ما هم اهل صحبت کردن می شویم و در جمع حرف می زنیم اما هر بار که در جمع حضور پیدا می کنیم نمی توانیم حرفی بزنیم تازه همان چند کلمه را هم با کلی ترس و لرز بیان می کنیم و بعد تا آخر مهمانی یا کلاس ترجیح می دهیم سکوت کنیم این درد ما! درد خیلی از آدم هاست، کسانی که نمی توانند در جمع صحبت کنند و آن وقت از این بابت ناراحت هستند.
چرا باید فن بیان خوبی داشته باشیم؟
در هنگام ثبت نام کاربران برای کارگاه آموزشی "مهارت های فوق پیشرفته ترس از سخنرانی" متوجه موضوع جالبی شدم. این که بسیاری از کاربران، مشکلی کلی برای خوب صحبت کردند دارند و پیش از این که بخواهند ترس از سخنرانی خود را مدیریت کنند، به این موضوع فکر می کنند که چطور در زندگی روزمره خود بهتر صحبت کنند.
در طول روز همه ما بارها و بارها با محیط پیرامون خود ارتباط داریم و طبق تحقیقات انجام شده، به طور میانگین، ۴۳ درصد از ارتباطات ما، صرف شنیدن و ۳۲ درصد صرف صحبت کردن می شود! این عدد فوق العاده قابل تامل است! ۷۵ درصد ارتباطات ما، ارتباطات کلامی است و اگر فن بیان خوبی نداشته باشیم، مطمئناً نمی توانیم موفقیت های زیادی کسب کنیم زیرا ارتباطات ضعیفی خواهیم داشت.
جالب است برخی تصور می کنند که فن بیان، فقط برای سخنرانان است و یا فقط محدود به کسانی است که کار مجری گری دارند و یا شغلشان روابط عمومی است! اما جالب است بدانید که اصلاً اینطور نیست! از آنجایی که بخش عمده ارتباطات ما به ارتباطات کلامی اختصاص دارد، همه و همه باید فن بیان خوبی داشته باشیم!
فن بیان چیست؟
مطمئناً شما تعاریف زیادی از فن بیان شنیده اید! فن بیان را می توان بسته به حیطه کاری به صورت های مختلفی تعریف کرد:
اگر یک مجری باشیم؛ فن بیان یعنی این که در صحنه همایش خوب صحبت کنیم، صدایی گیرا داشته باشیم و نظر مخاطبان را جلب کنیم
اگر یک گوینده باشیم؛ یعنی کلمات را درست ادا کنیم، با لحن و صدای خود توجه مخاطب را جلب کنیم.
و هزاران تعریف دیگر که می توان از فن بیان داشت. اما اجازه دهید ما یک تعریف کلی در این زمینه داشته باشیم؛ یعنی فن بیان را برای همه حالات تعریف کنیم:
"فن بیان؛ در حقیقت فنون و مهارت هایی است که شما با استفاده از تمام اجزای ارتباطی خود (نه فقط دهان و زبان) برای ارتباطات کلامی خود به کار می برید"
اجازه بدهید این تعریف را کمی بیشتر توضیح دهیم؛ فن بیان فقط و فقط محدود به افراد خاص نیست. مطمئناً شما به عنوان یک منشی، پزشک، خلبان، کارمند، دانشجو، دانش آموز، پدر و مادر و … در طول زندگی خود بارها و بارها نیاز است که صحبت های تاثیر گذاری داشته باشید و اگر فن بیان خوبی نداشته باشید و نتوانید خوب صحبت کنید، مطمئناً با شکست مواجه خواهید شد.
بنابراین شما باید بتوانید اولاً یک صحبت موثر در ذهن خود طراحی کنید و سپس به توانایی دست بیابید که بتوانید آنچه در ذهن دارید را به خوبی به زبان بیاورید!
چطور فن بیان خوبی داشته باشیم؟
تا به اینجای کار مقدماتی از فن بیان ارائه کردیم و گفتیم که اهمیت آن چقدر است (و واقعاً هم زیاد است!) اما حالا چه کنیم که فن بیان خوبی داشته باشیم؟حقیقت این است که بهبود فن بیان کار یک روز و یک هفته نیست! اصلاً اجازه بدهید یک اصلی خیلی مهم را مطرح کنم:
ما چیزی به عنوان فن بیان خوب نداریم! هر کسی باید در هر شرایطی که هست بیان خود را روز به روز بهتر کند
شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید من روزانه حداقل ۲ ساعت برای یادگیری و بهبود فن بیان خود وقت می گذارم!! (۲ ساعت حداقل است) و تاثیر آن را هر روز در کار و زندگی خود بارها و بارها مشاهده می :کنم. پس باید توجه کنید که: شما در هر جایگاهی که هستید باید فن بیان خود را بهبود ببخشید و تمرین کنید.
برای بهبود فن بیان باید از سه مرحله مهم عبور کند:
1- مطالب را به صورت تئوری یاد بگیرید.
2- تمرین مناسب و کافی داشته باشید (شبیه سازی)
3- به صورت واقعی در زندگی خود به کار ببرید (تا پس از مدتی به صورت ناخودآگاه به از این روش ها استفاده کنید)
آیا می توان فن بیان خوبی داشت و خوب صحبت کرد؟
سوال بسیار مهمی که وجود دارد و احتمال دارد که برای شما نیز پیش آمده باشد این است که آیا اصلاً می توان فن بیان خوبی داشت و خوب صحبت کرد یا این که این موضوع ذاتی است و امکان یادگیری ان وجود ندارد؟!
پاسخ این سوال دو جواب می تواند داشته باشد. جواب اول مثبت است که یعنی می توانیم این مهارت ها را یاد بگیریم و جواب دوم منفی است که یعنی ما خودمان و هزاران شرکت کننده در دوره هایمان را سر کار گذاشته ایم!!
پاسخ من به این موضوع این است که برخی از افراد ممکن است به صورت ذاتی دارای مهارت های فن بیان و خوب صحبت کردن باشند اما واقعیت این است که تعداد قابل توجهی از افراد با تمرین و ممارست و آموزش درست توانسته اند به یادگیری مهارت های ارتباطی بپردازند. توضیحات زیر قطعاً می تواند به درک بهتری در این زمینه کمک کند:
مراحل یادگیری مهارت های کلامی:
برای یادگیری هر مهارتی، از جمله مهارت های کلامی و سخنرانی، گام هایی وجود دارد که اگر ما با این گام ها آشنا نباشیم، نه تنها رشد نخواهیم کرد، بلکه باعث می شود که پسرفت هم داشته باشیم و یا با داشتن توقعاتی نامعقول در مسیر رشد و بهبود قرار نگیریم.
اولین شرط در یادگیری هر مهارتی، این است که بدانیم باید تا حد ممکن تمرین کنیم و بدون تمرین کردن عملاً هیچ مهارتی کسب نمی شود. چه بهتر است که ما زمانی را به صورت روزانه در نظر بگیریم و تمرینات مربوطه را انجام دهیم.
در طول دوره هایی که برگزار می کنم – علی الخصوص دوره های بلند مدت یک ساله – موضوعی که برایم بسیار پررنگ است و البته عجیب! این است که گویا این موضوع در فرهنگ ما عادت شده که بدون تمرین کردن توقع داریم که نتیجه بگیریم!
حال با فرض این که دائماً در حال تمرین کردن هستیم، به گام های یادگیری یک مهارت جدید می پردازیم. به نظر می رسد که بهترین مثال برای یک مهارت جدید، "مهارت رانندگی" است زیرا برای همه ما ملموس است و به سادگی آن را درک می کنیم.
ناتوانی ناآگاهانه:
گام اول زمانی است که ما توانایی انجام مهارت را نداریم و البته نمی دانیم که این توانایی را نداریم. این وحشتناک ترین مرحله برای یادگیرنده است، زیرا گمان می کند که کارش خوب است ولی اصلاً اینطور نیست. بهترین مثال برای این موضوع نوجوانانی هستند که تا به حال رانندگی را تجربه نکرده اند و هرآنچه که در مورد رانندگی می دانند مربوط می شود به تصوّرات آنها و همچنین مشاهداتشان از فیلم ها و دیگران! این افراد تصوّر می کنند که رانندگان قدری هستند اما وقتی که پشت فرمان اتوموبیل می نشیند….
ناتوانی آگاهانه:
گام دوم زمانی است که ما توانایی انجام مهارتی را نداریم اما متوجه و آگاه می شویم که این توانایی را نداریم. زمانی که فردی در این مرحله قرار می گیرد، مطلع می شود که باید مهارت های خود را بهبود ببخشد و برای این کار اقدام می کند.
درست مثل کسی که متوجه می شود برای یادگیری رانندگی نیاز است که به اقدام کند و به کلاس آموزشی می رود.
توانمندی آگاهانه:
گام سوم زمانی است که ما توانایی انجام مهارت را به دست می آوریم اما تمام حرکات ما آگاهانه است. در مثال رانندگی، زمانی که در مرحله سوم قرار می گیریم، با رانندگی ارتباط برقرار کرده ایم، اما تمام حرکات ما خودآگاه است و نیاز به تمرکز و تلاش زیادی دارد و برای هر بار رانندگی باید انرژی زیادی صرف کنیم و زحمت زیادی متقبل شویم و حتی اگر لحظه ای حواسمان پرت شود، تعادل خود را از دست می دهیم.
به همین منظور کافیست به فردی که تازه گواهینامه خود را دریافت کرده است فکر کنید. او می تواند رانندگی کند اما نیاز به تمرکز بالایی دارد و به هر کاری که می کند فکر می کند. مثلاً اگر قرار است دنده را عوض کند، به این موضوع فکر می کند و آگاهانه تصمیم می گیرد.
توانمندی ناآگاهانه:
گام چهارم زمانی است که ما توانایی انجام کار را به دست می آوریم و آنقدر آن را تمرین کرده ایم که به صورت ناخودآگاه و از روی عادت به فعالیت می پردازیم و در این صورت انرژی بسیار کمتری برای انجام مهارت صرف می کنیم و از همین رو انجام آن کار برای ما لذت بخش تر خواهد شد. درست مثل کسی که به خوبی رانندگی را یاد گرفته و چند ماهی است که هر روز چند مرتبه رانندگی می کند و عملاً این مهارت بخشی از وجود او شده و بدون فکر کردن به آن می تواند آن را انجام بدهد.
حال این چهار گام را در سخنرانی مرور می کنیم. در گام اول، اصلاً متوجه نیستیم که در این مهارت مشکل داریم و با اعتماد به نفس کاذب سخنرانی می کنیم و فقط باعث آزار و اذیت دیگران می شویم (فکر می کنم تعداد این نوع از سخنرانان بسیار زیاد است) در گام دوم، ما متوجه می شویم که توانمندی سخنرانی را نداریم و لازم است که آن را یاد بگیریم و در گام سوم، با تمرین و یادگیری به صورت خودآگاه می توانیم این مهارت را اجرا کنیم اما برای انجام آن نیاز به زمان و فکر کردن بسیار زیادی داریم و البته از دید مخاطب نیز بسیار حرفه ای به نظر نمی رسیم و در گام چهارم، سخنرانی بخشی از وجود ما خواهد شد و برای اجرای آن فکر نمی کنیم و بیشتر بر روی عمل متمرکز می شویم.
باید این خبر خوب را به شما بدهم که وقتی شما این کتاب را مطالعه می کنید به این معنی است که شما مرحله اول (وحشتناک ترین مرحله) را گذرانده اید و اکنون در یکی از سه مرحله آخر حضور دارید و امیدوارم که هرچه زودتر با ادامه دادن تمرینات به مرحله چهارم دست بیابید.
تمرین های بهبود فن بیان:
یکی از تمرین های بسیار مهم که بارها و بارها با آن سرو کار خواهیم داشت، ضبط کردن صداست! شما باید "همین حالا" یک صحبت ۵ دقیقه ای کوتاه داشته باشید و آن را ضبط کنید. سپس به آن گوش دهید و سعی کنید نقاط ضعف خود را پیدا کنید و مجدداً این فایل را ضبط کنید. این کار را حداقل ۱۰ بار انجام دهید و فایل اول را با فایل دهم مقایسه کنید
شمرده صحبت کنید:
با هر صدا و سرعتی که صحبت می کنید، "وضوح" کلید موفقیت تان است. شنونده باید قادر باشد تمام کلمات را بشنود، بنابراین هر عبارت مبهمی می تواند این وضوح را از بین ببرد. درست صحبت کردن را با تلفظ و ادای صحیح کلمات تمرین کنید.
کِیتی شوارتز، مدیر شرکت دورام، در کارگاهی که با موضوع بهبود مهارت سخنرانی برای کسب وکار در کالیفرنیای شمالی برگزار شد، به نکته ی مهمی اشاره کرده است: "یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید تا وضوح کلام تان را بیشتر کنید، کم کردن سرعت است.
افراد وقتی نگران هستند یا درباره ی آنچه می گویند تردید دارند، تمایل دارند سریع صحبت کنند. همچنین او می گوید: "شمرده صحبت کردن نه تنها فهم شنونده را از صحبت های شما تقویت می کند، بلکه باعث می شود مطمئن و آرام به نظر برسید.
افراد وقتی نگران هستند یا درباره ی آنچه می گویند تردید دارند، تمایل دارند سریع صحبت کنند. همچنین او می گوید: "شمرده صحبت کردن نه تنها فهم شنونده را از صحبت های شما تقویت می کند، بلکه باعث می شود مطمئن و آرام به نظر برسید.
با اعتمادبه نفس صحبت کنید:
اِاِ…، سلام به همگی…، اسم من، اِاِ…، امینه.
متاسفانه باید بگویم کسی به ادامه ی این سخنرانی گوش نمی کند. این مثال نشان می دهد که چگونه نداشتن اعتمادبه نفس به همه چیز لطمه می زند، مخصوصا به صدای تان.
احساس کنید حرفی که می زنید، متعلق به خودتان است. با تمام اعتمادبه نفسی که در دنیا وجود دارد، صحبت کنید. فرض کنید می خواهید با کاراته بازی، تعدادی بلوک محکم را بشکنید. اندکی تردید باعث می شود به جای بلوک ها دست های شما بشکنند.
منظورتان را به درستی بیان کنید:
نکته ی قبل در مورد اعتمادبه نفس موقع صحبت کردن بود و این نکته مربوط به لحنِ صحبت کردن با توجه به موضوع مورد بحث است. وقتی با اشتیاق صحبت می کنید، مردم تفاوت را حس می کنند. شاید این نکته ، بسیار لطیف و کمی نامحسوس باشد اما در حقیقت وقتی در متن تان طنین انداز شود، صدای تان قابل قبول تر و متقاعد کننده تر به نظر خواهد رسید
خودپرستی را کنار بگذارید:
مایک تایسون می گوید: "باید در زندگی فروتن باشید، اگر فروتن نباشید، زندگی شما را فروتن می کند."
برای تقویت این مورد می توانید خودتان را با افرادی احاطه کنید که بهتر از شما هستند. می توانید از هم جواری با آنها درس های زیادی یاد بگیرید که از روش های دیگر، آموختن این درس ها امکان پذیر نیست و مهارت تان را ارتقا دهید. در کلاس ها و کارگاه هایی شرکت کنید که از افرادی تشکیل شده است که در حرفه شان از شما بهتر هستند. به تجربیات شان گوش کنید، ممکن است سخت باشد اما قطعا به بهتر شدن تان کمک می کند.
با صدای تان با ملایمت رفتار کنید:
برخلاف یک نوازنده ی گیتار، پیانو یا طبل، به عنوان یک سخنران، ابزار کار شما بدن تان است. ببینید چطور نوازنده های حرفه ای از آلات موسیقی شان نگهداری می کنند. باوسواس آن را تمیز، از آن محافظت، قطعات شکسته اش را تعمیر و در جای خوب و راحتی از آن نگه داری می کنند.
شما چطور با ابزار کارتان رفتار می کنید؟ برای نگه داری، مراقبت و حفاظت از طراوتش چه کارهایی انجام می دهید؟
برای حفاظت از صدای تان این نکات را رعایت کنید:
نفس عمیق بکشید و با استفاده از الگوهای تنفسیِ مناسب، گام اول را در این راه محکم بردارید. کیت دِوُر، موسس توتال وُیس، می گوید: "اگر به جای تنفسِ عمیق شکمی، از راه سینه و سطحی نفس بکشید، صدای تان ضعیف تر و وحشت زده به نظر می رسد، همچنین این کار می تواند باعث کشش غیرضروری تارهای صوتی تان شود.
وقتی اضطراب دارید یا وحشت زده هستید شاید کمی سخت باشد یادتان بماند نفس عمیق بکشید، اما نفس های آرام، عمق صدای تان را بهبود می بخشد و به شما کمک می کند مطمئن تر به نظر برسید."
زیاد آب بنوشید. دِوُر می گوید: "سیراب نگه داشتن بدن به کیفیت صدای تان کمک بسیاری می کند." اگر در طول روز قهوه، نوشابه یا نوشیدنی های الکی بنوشید، ممکن است تارهای صوتی تان رطوبت لازم برای تولید بهترین صدای ممکن را نداشته باشند. همچنین او می گوید: "تارهای صوتی باید انعطاف پذیری خوبی باشند، چون با سرعت زیادی می لرزند."
تارهای صوتی زنان به طور متوسط ۲۰۰ بار در ثانیه می لرزند، این عدد برای مردان حدود ۱۲۰ بار در ثانیه است. با هر وعده ی غذایی، آب بنوشید. یک بطری کوچک آب را پر کنید و مرتب از آن کم کم بنوشید. شاید این مقدار آب زیاد به نظر برسد اما باید بدانید اغلب مردم کم تر از حد مورد نیازشان آب می نوشند.
از فریاد زدن پرهیز کنید. شوارتز می گوید: "عاشقِ فریاد زدن برای تشویق تیم مورد علاقه تان هستید؟ باید بگویم قطعا این کار برای تارهای صوتی تان خوب نیست." فریاد زدن می تواند باعث کشیده شدن آنها شود و صحبت کردن را برای تان مشکل کند. در بدترین حالت، فریاد زدن می تواند به گره های صوتی و برآمدگیِ تارهای صوتی منجر شود.
حداقل ۷ ساعت در شب بخوابید. یک صدای خسته، بد به نظر خواهد رسید. همچنین خستگی برای صدای تان مضر است.
زمزمه نکنید. این کار برای صدای تان مشکل ایجاد می کند و باعث کشیدگی تارهای صوتی تان می شود.
حواس تان به وضع نشستن یا ایستادن تان باشد:
دِوُر اعتقاد دارد طرز نشستن یا ایستادن هم می تواند سخنرانی شما را تحت تاثیر قرار بدهد. صاف ایستادن یا نشستن به شما اجازه می دهد به خوبی نفس بکشید و صدای تان قدرت نفوذ بیشتری داشته باشد. کمی تکان دادن سر هم می تواند مفید باشد.
اگر چانه تان را بالا ببرید و سرتان را کمی کج کنید، می توانید طنینِ صدای تان را کم کنید و در نتیجه صدای تان شفاف تر به گوش برسد. او می گوید: "اگر شانه های تان به هم نزدیک باشد و به سمت سرتان قوز داشته باشد، بخش بزرگی از قدرت بالقوه ی صدای خود را از دست می دهید."
مراقب زیر و بَم صدای تان باشید:
شوارتز می گوید: "معمولا صداهایی با شیب زیاد یا خیلی زیر، به دلیل اضطراب یا عدم اطمینان گوینده به وجود می آیند." استفاده از شیب صحیحِ صدا به شما کمک می کند ارتباطات بهتری برقرار کنید. می توانید بهترین اوج صدای تان را با گفتن "آ-ها" پیدا کنید (همان عبارتی که به جای "بله" در جواب یک دوست می گویید). شوارتز اعتقاد دارد که اوج صدای تان در هنگام صحبت کردن باید با "آ" همخوانی داشته باشد.
خودتان را آماده کنید:
شاید باورتان نشود اما یک قهرمان دویِ سرعت المپیک، قبل از اینکه سعی کند رکورد دنیا را جا به جا کند، حداقل ۳ ساعت را صرف گرم کردن تمام اعضای بدنش می کند. راستش را بخواهید من به جایی رسیده ام که قبل از پیاده روی حتما باید بدنم را گرم کنم، وگرنه عضلات پشت پایم به شدت درد می گیرند.
داشتن آمادگی یک ضرورت است. هر روز صبح را با گرم کردن صدای تان شروع کنید. عضلات صورت تان را بکشید. برنامه های تان را به ترتیب اجرا کنید. یکی از تمرین هایی که برای گرم کردن تارهای صوتی می توانید انجام دهید ارتعاش لب ها با عبور هوا از بین آنهاست (برای آشنایی با این تمرین ویدئوهای Lip Roll را در اینترنت جستجو کنید.) ماهیچه های گردن تان را شُل کنید.
تمرین های تنفسی تان را انجام دهید. حتی اگر زمانی برای گرم کردن صدای تان صرف نمی کنید، هر روز صبح ۵ دقیقه را به آماده کردن صدای تان اختصاص دهید. این تکنیک برای صدای تان به طور شگفت انگیزی خوب و برای سلامتی تان مفید است.
اگر هنوز فکر می کنید این ترفند احمقانه است، توجه داشته باشید "سلین دیون" که سال ها در زمینه ی خوانندگی تجربه دارد و در کارش بسیار موفق است هنوز هم، هر روز صبح را با این تمرین های پایه ای آغاز می کند.
"بدون آمادگی خواندن" را شروع کنید:
در موسیقی، به توانایی خواندن یک برگه ی موسیقی (که تا به حال آن را ندیده اید) و نواختن آن به وسیله ی آلت موسیقی، "بداهه نوازی" می گویند.
برای سخنرانی های طولانی یا پروژه های بزرگ مثل صداگذاری کتاب های صوتی یا ویدئوهای آموزشی، ممکن است وقت تان برای چندین بار روخوانی متن، قبل از شروع کار تلف شود، بدون اینکه نیازی به این کار باشد. به جای آن می توانید تمرین کنید هنگامی که برای بار اول متنی را می خوانید، آن را خوب بیان کنید. ممکن است مدتی طول بکشد تا دهان و چشم های تان هماهنگ شوند اما این مهارت به خوبی با گام بعدی که از آن صحبت خواهیم کرد در ارتباط است.
تمرین کنید:
"در مورد تمرین کردن صحبت می کنیم؟" با اینکه دیگران بارها و بارها اهمیت تمرین را برای نتیجه دادن کارها توضیح داده اند. بله، ما هم در مورد تمرین کردن صحبت می کنیم. بهترین هنرمندان دوبله می توانند هزاران کلمه را بدون ارتکاب اشتباه بیان کنند، اما برای به دست آوردن این مهارت، سال ها زمان لازم است. تمرین باعث از بین بردن نواقص می شود و صداپیشه ها از این راه به موفقیت می رسند.
خیلی زود روی غلتک می افتید و خواندن و گفتارتان به هم پیوسته و بدون اشتباه می شود. به این ترتیب در وقت تان صرفه جویی، در کارتان پیشرفت و از مهارت تان سود کسب می کنید.
آرام باشید:
شاید این آخرین نکته باشد اما مهم ترین مسئله است. چرا؟ چون اگر تازه کار هستید، هر یک از سخنرانی ها یا آزمون ها می تواند برای تان به آخرین شان هم تبدیل شود. پس همه چیز به این چنددقیقه یا حتی چندثانیه بستگی دارد و این موضوع می تواند شما را نگران کند.
عمیق نفس بکشید و لبخندی بزنید (که می توانید صدایش را از طریق بلندگو بشنوید). به توانایی های خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید فرقی ندارد چه اتفاقی می افتد، مهم این است که شما به بهترین شکل تلاش کرده اید.
چگونه حاضرجواب شویم؟
شما در هر جایی که باید برای بیش از ۳-۲ نفر صحبت کنید، سخنور محسوب می شوید. از کجا معلوم، شاید سال ها بعد، یک سخنران حرفه ای هم از آب در آمدید. نکاتی که باید بیاموزید:
1- زیاد تمرین سخنرانی کنید. فن سخن گفتن را هم خوب یاد بگیرید.
2- شاید حافظه تان خوب نباشد اما لازم است که برای خوب سخن گفتن، حافظه خوبی داشته باشید و چیزهای زیادی را حفظ کرده باشید تا بتوانید از آن ها در جمله هایتان به کار ببرید. شعر زیاد حفظ کنید، جمله های آموزنده و..
3- از چی دارید حرف می زنید؟ لطفا بی گدار به آب نزنید و درباره چیزی که نمی دانید یا کم می دانید، صحبت نکنید.
4- واجب تر از همه، این است که کمی روان شناسی بلد باشید و بدانید چطوری می شود در مردم شور برانگیخت.
5- از انتقاد نترسید. اصلا دربه در دنبال کسی باشید که از شما انتقاد کند. همین طور زل بزنید توی چشم هایش تا از شما انتقاد کند و شما هم بروید و این مشکلات را رفع کنید.
6- خوب مطالعه کنید و از همه چیز اطلاعاتی به دست بیاورید تا این مطالعه، خودش را در حرف های شما نشان بدهد.
7- طوری تمرین کنید که قاعده های خوب حرف زدن برای شما تبدیل به عادت شود؛ درست مثل اینکه دارید راه می روید و نفس می کشید. نه اینکه همین طوری یاد بگیرید و هر وقت خواستید صحبت کنید و به زور آن را اجرا کنید؛ مطمئن باشید کار را خراب می کنید.
8- یادتان باشد شما باید اطرافیانتان را سرگرم کنید تا از حرف هایتان لذت ببرند. درست است که هدفی دارید اما باید اول سرگرم و پر نشاطشان کنید، تا در دل آن ها به هدفتان برسید.
9- لازم نیست ادای کسی را که دارد خوب حرف می زند، در بیاورید. روش منحصربه فرد خودتان را عشق است.
10- اگر حدس می زنید که قرار است جایی حرف بزنید، باید خوش تیپ باشید پس به خودتان رسیدگی لازم را بکنید.
11- خواهشا حوصله مخاطبان را سر نبرده و بعضی اوقات چشمتان را به ساعت و زمان هم بیندازید.
12- نیاز به خیلی بلند صحبت کردن و داد کشیدن و سریع حرف زدن نیست. آرام و کنترل شده حرف بزنید.
13- به همه مخاطبانتان نگاه کنید؛ نه به یکی از آن ها. طوری نگاه کنید که انگار دارید با تک تکشان ارتباط برقرار می کنید
14- قلمبه سلمبه حرف نزنید، جمله های طولانی به کار نبرید و شروع و پایانتان را بهتر تهیه کنید تا موثر تر باشد
15- اگر می خواهید حرف هایتان مهیج و موثر باشد، باید دلی حرف بزنید؛ یعنی حرفتان، واقعا حرف دلتان باشد.
16- زیاد زبان بازی نکنید؛ ساده حرف بزنید. اگر زیاد زبان بازی کنید، درست مثل دکتری می مانید که سر تخت یک بیمار رو به مرگ رفته باشد و شروع کند به ادبی حرف زدن؛ آن هم به مدت طولانی.
17- سعی کنید هوشتان بالا برود تا بتوانید به راحتی هرچه تمام تر، همه چیز را درک کرده و به همان روشنی به دیگران منتقل کنید؛ مثل آب خوردن و به شفافی شیشه و کریستال.
18- سعی کنید درباره چیزهایی حرف بزنید که برای مردم خوشایند است یا حرف هایتان را یک جورهایی به این ربط دهید. اما چی برای مردم خوشایند است؟ من یکی که می گویم ثروت، شهرت، شرافت و آبرو، لذت های مختلف، امور ذوقی و چیزهایی که به احساسات مربوط است.
19- درکل یادتان باشد که حرف زدن از چیزهایی که جان دارند و حرکت می کنند، بهتر از چیزهایی است که جان ندارند و بی حرکت هستند.
20- حرف زدن از چیزهایی که مردم می بینند و واقعی است، بیشتر جواب می دهد تا حرف زدن از چیزهایی که باید فکر کنند تا به آن برسند.
21- مثل ها، روایت ها، داستان ها، ماجرا ها و خوب تعریف کردنشان، می تواند حرف های شما را دلنشین کند.
22- رمان نویسان و شاعران، به آن می گویند توصیف. هرچقدر توصیف شما دقیق تر و بهتر باشد، اثر بیشتری هم می گذارد. خوب تصویرسازی کرده، خوب توصیف کنید.
23- با قرار دادن یکی از این دو، می توانید مخاطبتان را به هیجان بیاورید و قانعش کنید؛ یا حس عدالت طلبی، شرافت و جوانمردیشان را تحریک کنید، یا حس هم چشمی، خودپسندی، حس رقابت و… آن ها را. مطمئن باشید جواب می دهد.
24- اگر به اصطلاح می خواهید در مخاطبان خودتان، شور و هیجان ایجاد کنید، دیگر این کار نیاز به لفاظی و ادیبانه حرف زدن ندارد. این مادرهای بچه از دست داده را دیده اید که چطور جانگداز حرف می زنند؟ دلشان سوخته و این طوری حرف می زنند و بین حرف هایشان هم هیچ اثری از ادبیات و تصنع و این مسخره بازی ها نیست.
25- لطفا الکی ادای کسانی را که با حرارت و هیجان حرف می زنند، درنیاورید؛ چون حسابی یخ خواهید کرد.
26- تا خودتان شوری نداشته باشید، نمی توانید در هیچ کسی شوری ایجاد کنید. دل به دل راه دارد و در نتیجه، باید حتما در دل شما شور وجود داشته باشد تا بتوانید شور ایجاد کنید.
27- حتما لازم است که خونسرد باشید، خودتان را نبازید، الکی قافیه را نبازید، در ضمن لازم است که بسیار حاضر جواب بوده و حضور ذهن بالایی هم داشته باشید. البته یکی از بزرگان گفته سخن گفتن جلوی جمع، اصلا خودش به طور خودبه خود حضور ذهن هم می آورد.
چطور در جمع خوب صحبت کنیم ؟
یکی از مهم ترین دلایلی که باعث می شود شما حرفی نزنید این است که قبلش کلی با خودتان فکرهای منفی می کنید، یعنی فکر می کنید دیگران چه عکس العملی نشان می دهند، حتما می خندند، حرف های شما به درد نمی خورد و… این فکرهای منفی که دائم در حال قضاوت است را کنار بگذارید وقتی در جمعی حاضر می شوید اول از همه سعی کنید به خودتان فکر نکنید، اگر در جلسه ای هستید نظرات تان را مطرح کنید و اگر در مهمانی خانوادگی یا دوستانه هستید فقط موضوعی که می خواهید بگویید را یک بار در ذهن مرور کنید بعد هم قضاوت دیگران را برای خودتان خیلی بزرگ جلوه ندهید در این صورت اگر حتی مورد تمسخر همه واقع شوید خیلی ناراحت نمی شوید.
ما هر روز با خودمان می گوییم این بار که به مهمانی رفتیم دیگر صحبت می کنیم، اصلا این دفعه که جلسه داشتیم نظرمان را می گوییم یا این بار که در جمع دوستان مان قرار گرفتیم اول ما صحبت می کنیم و… خلاصه هی به خودمان قول می دهیم که ما هم اهل صحبت کردن می شویم و در جمع حرف می زنیم اما هر بار که در جمع حضور پیدا می کنیم نمی توانیم حرفی بزنیم تازه همان چند کلمه را هم با کلی ترس و لرز بیان می کنیم و بعد تا آخر مهمانی یا کلاس ترجیح می دهیم سکوت کنیم این درد ما! درد خیلی از آدم هاست، کسانی که نمی توانند در جمع صحبت کنند و آن وقت از این بابت ناراحت هستند.
ترسی به نام حرف زدن:
چند لحظه ای چشمان تان را ببندید و تصور کنید که در یک مهمانی دوستانه حضور دارید آن وقت می توانید به راحتی آدم های مختلف را در این مهمانی در نظر بگیرید، یکی از همان اول تا آخر یک ریز حرف می زند و درباره عالم و آدم نظر می دهد! یکی رفته است روی صندلی ایستاده و داد می کشد تا بقیه توجهی به او داشته باشند، یکی دیگر هر از گاهی چیزی یادش می آید و نظری می دهد و آن وقت شما آرام گوشه ای ساکت نشسته اید و تنها گوش می دهید گاهی دل تان می خواهد شما هم اتفاقی را تعریف کنید یا این که درباره موضوعی که دوست تان مطرح می کند مخالفت یا حتی او را همراهی کنید اما بعد از این که چند بار جملات را توی ذهن تان بالا و پایین می کنید بی خیال و از گفتن نظرتان یا تعریف کردن اتفاقات مختلف منصرف می شوید، چون دائم با خودتان فکر می کنید اگر این را بگویید بقیه چه فکری درباره شما می کنند شاید اتفاقی که شما تعریف کنید جالب نباشد شاید به نظر شما بخندند شاید مسخره تان کنند شاید کسی به حرف های شما توجه نکند و… برای همین در تمام مدت مهمانی ترجیح می دهید سکوت کنید و تنها شنونده باشید.
این اتفاق می تواند توی یک جلسه کاری یا حتی در جمع خانوادگی هم برای شما پیش بیاید اتفاقی که خیلی خوشایند نیست و احساس خوبی را به آدم منتقل نمی کند. آدم هایی که نمی توانند در جمع صحبت یا اظهار نظر کنند اول از همه اعتماد به نفس پایینی دارند بعد انتقادپذیر نیستند و انتقاد دیگران، ترس و وحشت دارند و دست آخر این که مهارت ایجاد ارتباط کلامی ندارند یعنی حتی زمانی که در مورد یک موضوع اطلاعات خوبی دارند نمی توانند آن را به خوبی بیان کنند. بیشتر کسانی که نمی توانند با توجه به اطلاعاتی که دارند در جمع صحبت کنند به این دلیل است که در کودکی والدین عزیزشان دائم آن ها را موقع حرف زدن مسخره یا به خاطر چیزهایی که گفته اند سرکوب کرده اند و همین باعث می شود که آن ها خاطره خوبی از حرف زدن نداشته باشند و تحقیر شدن های کودکی باعث می شود که از صحبت در جمع فراری باشند.
وقتی حرفی برای گفتن داریم:
حالا هر دفعه با خودتان تصمیم می گیرید که این بار حتما به جان جیمی ها حرف می زنم و نظر می دهم و… و بعد دوباره انگار نه انگار که به خودتان قول داده اید و جان ما را قسم خورده اید شاید برای این که روی حرف تان بمانید و بتوانید در جمع صحبت کنید باید تمرین کنید پس به نکات زیر توجه کنید و قبل از حضور در جمع این پیشنهادات را بخوانید:
بیشتر کسانی که نمی توانند با توجه به اطلاعاتی که دارند در جمع صحبت کنند به این دلیل است که در کودکی والدین عزیزشان دائم آن ها را موقع حرف زدن ضایع و مسخره کرده اند و یا به خاطر چیزهایی که گفته اند سرکوب شده اند.
به افکار منفی توجه نکنید:
یکی از مهم ترین دلایلی که باعث می شود شما حرفی نزنید این است که قبلش کلی با خودتان فکرهای منفی می کنید، یعنی فکر می کنید دیگران چه عکس العملی نشان می دهند، حتما می خندند، حرف های شما به درد نمی خورد و… این فکرهای منفی که دائم در حال قضاوت است را کنار بگذارید وقتی در جمعی حاضر می شوید اول از همه سعی کنید به خودتان فکر نکنید، اگر در جلسه ای هستید نظرات تان را مطرح کنید و اگر در مهمانی خانوادگی یا دوستانه هستید فقط موضوعی که می خواهید بگویید را یک بار در ذهن مرور کنید بعد هم قضاوت دیگران را برای خودتان خیلی بزرگ جلوه ندهید در این صورت اگر حتی مورد تمسخر همه واقع شوید خیلی ناراحت نمی شوید.
با خودتان حرف بزنید:
یعنی اگر بلد نیستید حرف بزنید و تا می خواهید دو کلمه صحبت کنید کلی من من می کنید و وسطش کلی آب دهان قورت می دهید و تازه بعد از هر جمله یک عالمه مکث می کنید باید اول سخنوری خودتان را قوی کنید یعنی بتوانید به راحتی شیوا و رسا صحبت کنید برای این کار می توانید از یک آدم بی کار یا یک آیینه استفاد و شروع کنید به صحبت شاید با خودتان بگویید این دیوانه بازی ها چیست که پیشنهاد می کنید! اما همین حرف زدن با خود یا با یک نفر چنان در صحبت کردن شما و البته ریختن ترس و دلهره تان موثر است که باور کردنی نیست. یک بار امتحان کنید.
اطلاعات بیشتری کسب کنید:
برای این که بتوانید در جمع حرف بزنید یا در مورد موضوعی نظر بدهید باید حرفی برای گفتن داشته باشید این حرف ها را نمی توانید همین طوری از توی آستین تان در بیاورید بنابراین کسب اطلاعات و داشتن دایره لغات وسیع در خوب صحبت کردن به شما کمک می کند و به شما اعتماد به نفس می دهد چون شاید دلیل این که شما در خیلی از موقعیت ها نمی توانید حرفی بزنید این است که کلا چیزی برای گفتن ندارید بنابراین سعی می کنید با توجه به جمعی که می خواهید در آن حضور پیدا کنید اطلاعات کسب کنید انتخاب یک موضوع مناسب خودش خیلی در توجه دیگران به حرف های شما تاثیرگذار است. خواندن کتاب روزنامه و نگاهی به سایت های خبری و البته بالا بردن دایره اطلاعاتی خود مثل داستان کوتاه، لطیفه، ضرب المثل و حتی ابیات شعر هم کمک زیادی به شما می کند.
مهارت های ارتباط کلامی را یاد بگیرید:
برای این که بتوانید مخاطب خودتان را جذب کنید، شیوه حرف زدن شما، لحن کلام، نوع نشستن و حتی تکان دادن دست شما در برقراری ارتباط با طرف مقابل تان موثر است. اگر شما آدمی باشید که به آهستگی و آرامی صحبت می کند که همه خواب شان می برد یا کسی هستید که موقع صحبت کردن خیلی بی ادبانه و توهین آمیز صحبت می کند کسی تمایلی به گوش دادن به حرف های تان ندارد باید تمرین کنید که هم صدایتان رسا باشد و هم از کلمات مودبانه استفاده کنید. میمیک صورت شما هم در توجه مخاطب شما موثر است یعنی اگر صورت بشاش و خنده رو و مهربانی داشته باشید دیگران بیشتر تمایل دارند تا به حرف های تان گوش بدهند تازه آرام بودن بدن تان و شاد بودن روحیه تان در بالا رفتن اعتماد به نفس به خودتان هم کمک می کند.
چگونه خوب و رسا صحبت کنیم:
یکی از دغدغه های مهم افراد در زندگی شخصی و کاری این است که چگونه صحبت کنیم که بهترین تاثیر گذاری را داشته باشد. به عبارتی در زندگی همه ما مواقعی وجود دارد که باید در حضور چند نفر راجع به مسئله ای صحبت کنیم. ممکن است این صحبت در جلسه یا کنفرانسی باشد که رسمیت داشته باشد و ممکن هم هست که در یک جمع خانوادگی یا در محیط کار بخواهیم برای دوستان یا همکارانمان صحبت کنیم. اگر مهارت های لازم را در این زمینه داشته باشیم ، قطعاً روند کار با موفقیت بیشتری انجام می شود و به نتایج بهتری می رسیم.
آیا ربطی بین سخن گفتن و موفقیت و محبوبیت، می بینید؟ یک کارمند بخش تبلیغات: صحبت کردن ارتباط مستقیمی با کار دارد. اینکه چه بگویم، چطور بگویم و یا به قول معروف از چه دری وارد شوم تا بتوانیم برای موقعیت کاری ام، به نتیجه ای دلخواه برسم. نوع صحبت، در کاری که دارم بسیار مهم است. اینکه چگونه موارد لازم و ظریف را رعایت کنم یا لحن در هنگام گفتن یا خواندن مطلب، با توجه به نوع و تفاوت آنها چگونه باشد و خیلی نکات دیگری که متاسفانه خیلی افراد از آنها کاملاً بی خبر و بی اطلاعند و فکر می کنند که خوب، گویندگی خیلی آسان است. به همین علت هم است که گفتار خیلی ها در حال حاضر به دل دیگران نمی نشیند. یک کارمند آژانس مسکن: صحبت کردن انسان، نمونه بارز شخصت اوست. حال این شخصیت ممکن است بنا به مقتضای پیش آمده، متفاوت باشد. مثلاً خود من، از زمانی که در آژانس مسکن مشغول به کار شدم، فهمیدم باید نوع صحبت کردنم را کمی تغییر بدهم. چرا؟ برای آنکه بتوانم در دل مشتری رخنه کرده و با جذابیت کلمه و نفوذ کلام، به او نشان دهم که آژانس درستی را برای یافتن ملک مورد نظر، انتخاب کرده است!! یک فروشنده: به نظر من حرف اول را در فروشندگی، زبان شیرین و به قول بعضی ها، چرب و نرم می زند. آقا و خانم هم ندارد. شما باید طوری با مشتری صحبت کنید که او دست خالی از مغازه بیرون نرود. پس می بینید که صحبت کردن چقدر مهم است، حتی بارها در روزنامه ها خوانده ایم فلانی آن قدر زبان شیرین و چرب و نرمی داشت و آنقدر زیبا و در ظاهر منطقی صحبت می کرد که تمام اطرافیانش را شیفته خود می کرد و در نهایت آنها را فریب می داد تا به چیزهایی که می خواهد برسد! البته این گونه افراد که از هنر صحبت کردن در موارد منفی و ریاکارانه بهره می برند، افراد خوبی نیستند، چون به نظر من، هنر صحبت کردن هم از آن چیزهایی است که باید مقدس شمرده . ساعت های مدیدی را صرف صحبت کردن، داستان سرایی، جر و بحث، تدریس و گاهی هم با خود حرف زدن می کنیم! در عین حال ساخت و ادای جمله، لحن و صوت ما به هنگام سخن گفتن و نحوه بیان و چگونگی سخن گفتن را نیز می توان از موارد مستقیم و مربوط به صحبت کردن دانست. چرا که تمامی موارد یاد شده در جذب مخاطب یا مخاطبان ما نقش مهمی داشته و می تواند قدرت ما را به عنوان معیاری کاملاً واضح برای آنکه متوجه شویم ، مخاطب ما تمایل به ادامه صحبت دارد یا خیر را مشخص نماید.
الف) مکالمات یا جلسات دو نفره:
در یک مکالمه دو نفره, قدم اول در ارتباط برقرار کردن, سلام و احوالپرسی و معرفی خودمان می باشد ـ حال قدم بعدی, طرز ارتباط برقرار کردن در محیط کار است و نکته اصلی این است که چطور می توانیم خود را علاقمند به گوش دادن بکنیم.
یک لحظه تصور کنید که برای ارائه یک طرح مهم خود را آماده یک گفتگو می کنید:
چطور شروع به طرح ریزی می کنید, آیا اینطور نیست که با کلمه من شروع می کنید, آیا با خود نمی گویید من شروع می کنم به گفتن فلان مطلب, بعد به آنها فلان چیز را می گویم.
واقعیت این است که اگر می خواهید دیگران را تشویق و ترغیب کنید, اگر می خواهید آنها را مطلع سازید یا تغییرشان دهید, هر دوی شما, یعنی هم فرستنده پیام و هم گیرنده آن باید فعالانه درگیر گفتگو شوید, در واقع ارتباط واقعی یعنی یک گفتگوی فعالانه, وقتی شما مطلبی را می گویید, انتظار دارید که شنوندگان واقعاً مجذوب و درگیر صحبت های شما شوند, نکته مهمی که باید بدان توجه کنید این است که گوش دادن اصولاً کار خیلی مشکلی است, بنابراین مستلزم یک تلاش متمرکز است.
دریافت کنندگان صحبت های شما همیشه متمایل به گوش ندادن هستند وعلاقه دارند غرق افکار خود شوند و معمولاً همیشه این سوال را از خود می پرسند که چرا باید گوش بدهم, بنابراین مشکل واقعی در صحبت کردن اینست که:
"توجه شنوندگان را به خود جلب کرده و آنها را از افکار خودشان دور سازید"
اما این کار را چگونه انجام دهیم؟ با درک و تمرکز روی آنچه که شنونده های شما آنرا مهم می دانند, این کار شدنی است, اگر نتوانید شنونده خود را به موضوع حساس کنید, هیچوقت روی صحبت های شما متمرکز نخواهند شد, برای سازگار کردن شنونده های خود باید رفتارهایی را در خود تقویت کنید که احتمالاً در بدو کار بر خلاف رویه شخصی و عقاید پایه ای شما باشد.
روش های انتقال پیام:
اکنون به روش های منتقل کردن پیام های خود به وسیله متقاعد کردن شنونده ها چه یک نفر و چه بیشتر شروع می کنیم:
ابتدا ما باید بدانیم یک عامل بزرگ وجود دارد که پاسخ این سوال را تعیین می کند که چرا باید گوش بدهم؟
این عامل "علاقه به خود" است, علاقه به خود در مرکز آنچه که هر یک از ما را به حرکت وا می دارد, وجود دارد ـ به سوالات زیر توجه کنید:
چه چیزی توجه شما را در محیط کار جلب می کند؟ کدام برنامه را زودتر انجام می دهید؟
جواب این سوالات همه به دور همان عامل می چرخد ـ یعنی "علاقه به خود" ـ هنگامیکه با همکاران خود ارتباط برقرار می کنید استفاده از عامل "علاقه به خود" کار مشکلی نیست, چون شما تجارب مشترک زیادی دارید, مثلاً شما خصوصیات و اخلاق همکار یا رئیس خود را کاملاً می شناسید.
اینها کلیدهای مهمی هستند جهت بوجود آوردن راهبردهایی برای کنار آمدن با مخاطبین, شما باید حتی راهبردهای ارتباطی خود را در محدوده یک نیاز مشترک بین همه انسانها یعنی "نیاز به قدرت داشتن" طرح ریزی کنید, چون, انسانها هنگامیکه احساس می کنند قدرتی دارند, بهتر می توانند ارتباط برقرار کنند.
تصور کنید, شما خواسته اید با یک کارمند زیردست خود جلسه ای داشته باشید. شما به راستی از موضع قدرت برخوردارید, اما اگر می خواهید یک مکالمه با نتیجه داشته باشید و نه فقط یک برخورد یک طرفه, باید قدرت را تا حدی توازن ببخشید, مثلاً اگر کارمندی در غیاب شما, خود تصمیم به کار گرفته باشد که نیاز به اطلاع شما داشته است, شما به 2 طریق می توانید با او برخورد کنید:
1- قای محترم, من بارها به شما گفته ام در اینجا من هستم که تصمیم می گیرم چه کاری انجام بگیرد و چه کاری انجام نگیرد.
2- من افتخار می کنم که در خدمت شما هستم, فقط خواهش می کنم در این کارها, حتی الامکان با دفتر من هماهنگ شود.
همانطور که می بینید, در مثال اول رئیس فقط درصدد به اثبات رساندن قدرتش است, ولی در مثال دوم رئیس ضمن دادن تذکرات لازم, سعی کرد که بین خود و همکارش, میزان قدرت به توازن برسد.
شما می توانید در طول یک جلسه به کارمندان خود اجازه ابراز نظر مخالف دادن را بدهید واو را مطمئن سازید که صادقانه این اجازه را می دهید.
از طرف دیگر نظر به اینکه با چه کسی صحبت می کنید, موضوع قدرت ابعاد دیگری بخود می گیرد ـ در اینگونه موارد میزان قدرتی که خود امیدوار هستید بتوانید به کار بگیرید نه تنها بستگی به موضوع و شرایط دارد, بلکه به موقعیت و شخصیت افراد مقابل شما نیز بستگی دارد.
انواع شخصیتهای کاری:
3 شخصیت کاری پایه وجود دارد:
1. انجام دهنده ها 2. پیوند دهنده ها 3. تاثیرگذاران
1. انجام دهنده ها:
این افراد خود برانگیخته و با هدف هستند که به تشویق دیگران احتیاج ندارند, افراد با این نوع شخصیت فکر می کنند که مناسبترین فردی هستند که می توانند هدف و استانداردهای لازم برای هر کاری را تعیین کنند.
شما به این افراد می توانید چنین بگوئید: "من متوجه هستم که این راه, راه درست انجام دادن این کار است اما یک نکته دیگر هست که ممکن است کمی به سرعت عمل ما کمک کند به نظر شما چطور است.
دراین مورد شما به دلیل قبول کردن راه و دستورالعمل انجام دهنده برای انجام پروژه به او قدرت داده اید اما در عین حال از دیدگاه خود و احتیاج خود نیز صحبت کرده اید وتا حدی برای خود قدرت کسب کرده اید.
2. پیوند دهنده ها:
بر خلاف این یک رئیس پیوند دهنده در صورتی احساس قدرت می کند که مورد احتیاج باشد. به این شخص چنین می توانید بگویید: "این پروژه واقعاً ایده جالبی است. خیلی خوشحالم که شما از من خواستید در گروهتان شرکت داشته باشم. ما دارای توانایی و تخصص در این مورد هستیم و مطمئنم می توانیم این کار را انجام دهیم …". بار دیگر بوسیله در نظر گرفتن احتیاج پیونددهنده ها برای همکاری و کار گروهی, شما موضوعات را بر طبق احتیاج خود برنامه ریزی کرده اید
3. تاثیرگذاران:
بالاخره یک رئیس تاثیرگذار که به جربزه شخصی, اقتدار و کنترل عقیده دارد و به وسط صحنه بودن, عادت دارد ـ به او می گوئید "حالا که شما این گروه را انتخاب کرده و راه انداخته اید, گروه ما با تلاش کار را انجام خواهند داد… ممکن است من هم در کارهای این قسمت سهیم کنید, فکر می کنم می توانم کمک بزرگی باشم.
با این صحبت شما احتیاج تاثیرگذار برای رهبری یک گروه موفق را شناخته اید و همچنین قدرت او را برای انتصاب شما به آن پستی که خود شما ترجیح می دهید مورد توجه قرار داده اید. ـ هیچکدام از ما همیشه و در تمام موقعیت ها, فقط یک شخصیت کاری نداریم ـ اما با این وجود اگر با دقت به شخصیت ذاتی همکاران خود بنگریم, قادر خواهیم بود که با موفقیت بیشتر با آنها ارتباط برقرار نماییم.
چگونگی موفقیت در ارتباط کاری:
دیدیم که چگونه می توانیم طرف مقابل را در یک برخورد کاری ارزیابی کنیم, حالا برای برداشتن قدم بعدی, برای موفقیت در ارتباط کاری, مطالبی را بیان می کنیم:
شروع مطالب جدید را با سوالی آغاز کنیم: چگونه برای برخوردهای کاری برنامه ریزی کنیم؟
بیشتر اوقات برنامه ریزی برای یک برخورد کاری, با تنش و فشار عصبی همراه است. در فکر این هستیم که چه بگوییم؟ و چطور شروع کنیم؟ ابتدا یک تعداد یادداشت می نویسیم و بعد آنها را دور می ریزیم و دوباره می نویسیم.
یک راه خیلی منظم و حساب شده اینست که شما باید با برنامه پیش بروید و همیشه از قبل آماده باشید. هنگامیکه شما در موقعیت یک برخورد کاری قرار می گیرید باید انعطاف پذیر باشید, باید لحظه را دریابید و بتوانید از راههای مختلف استفاده کنید. اما باید کار را قبل از انجام دادن با یک راهبرد مشخص شروع کنید ـ موقعیت را بررسی کنید و آنگاه برای انجام دادن آماده شوید.
جهت آماده شدن برای هر نوع برخوردی, همانطور که گفته شد شما باید نیازها و ویژگی های طرف مقابل را شناسایی کنید, روش خوب اینست که بنشینید و سرِفرصت و با دقت به این موضوع فکر کنید ـ همه چیز را یادداشت کنید, این کار از اقدامات نسنجیده شما جلوگیری می کند, همچنین شما را از توانمندی هایتان برای برخورد با این موضوع آگاه می سازد ـ مثالی که به شما نشان خواهد داد با یک مشکل در محیط کار چگونه برخورد کنید:
اگر یکی از کارمندان شما, گزارش هایش را دیر ارسال می کند, و هدف شما این باشد که گزارش ها را به موقع دریافت کنید و وی متوجه خطای خود شود شما باید به اهداف کارمند یاد شده توجه کنید برای این کار کافیست به سادگی خود را جای او بگذارید, اگر رئیس شما در یک جلسه به شما اعلام می کرد که گزارش های شما همیشه تاخیر دارند, شما چه می کردید, احتمالاً شما این موارد را در نظر گرفته اید: حفظ موقعیت کار ـ پیشگیری از عصبانیت رئیس و سعی در به موقع تحویل دادن کارها.
نکاتی به عنوان راهنمایی برای تقویت توضیحات شما, هنگام صحبت و یا سخنرانی؛
شما باید موضوعی را که مورد توجه یا اهمیت طرف مقابل است را مطرح کنید, ضمناً باید توجه کنید که سعی در توضیح موضوعی معمولاً با گفتار صرف, کار بسیار مشکلی است. شما می توانید ایده های خود را هر موقع که لازم باشد به صورت تصویر نشان دهید, مثلاً: روی یک تکه کاغذ با رسم نمودار برنامه خود را نشان دهید یا با اقدامی جالب, از اشیاء روی میز مثل خط کش, جا سوزنی, فنجان به عنوان نماد استفاده کنید.
همانطور که برنامه و نقش خود را با این نمادها می سازید, راجع به هر قدم و مرحله توضیح دهید که برای چیست.
یک نظر دیگر اینست که ارائه طرح خود را با یک معمای کوچک شروع کنید, این طرز برخورد, طرف مقابل شما را درگیر می کند و این حُسن را نیز دارد که برخورد شما تهاجمی به نظر نیاید.
مکن است هنگام توضیح دادن یک موضوع, با نظریات مخالف و ناگهانی مواجه شویم, شما باید برای اداره کردن موقعیت در این موقع خود را کاملاً آماده سازید, در چنین مواقعی شما باید ضمن یک برخورد خوب در صدد متقاعد کردن طرف مقابل برآئید و راجع به گفته های وی اظهار نظر کنید.
نه تنها شما می توانید کلیدها و نکته هایی از آنچه طرف مقابل می گوید برداشت کنید بلکه از حرکات بدن او نیز خیلی دیدگاهها روشن می شود, مثلاً می توانید بدانید آیا شنونده شما سراپا گوش است و شما می توانید به صحبت و ارائه مطلب خود به همان روش ادامه دهید و یا به شما علامت می دهد که فوراً حالت صحبتتان را عوض کنید.
مشکلترین موقعیت در هر جلسه و آنچه از همه بیشتر اتفاق می افتد, عصبانیت و تلاش برای کنترل کردن آن است، عصبانیت می تواند به آسانی ایجاد شود, هنگامیکه طرف مقابل از قبول نظریه ما که فکر می کنیم بهترین نظریه است, سرباز می زند ما عصبانی خواهیم شد, این طبیعی است, اما شما چطور با عصبانیت خود و طرف مقابل برخورد می کنید؟
هترین کار اعتراف به عصبانیت است, اگر عصبانی هستید می توانید از کلماتی اینچنین استفاده کنید: (این واقعاً من را ناراحت می کند چون …)
از طرف دیگر, اگر طرف مقابل نمی تواند به عصبانیت خود اعتراف کند ولی شما آن را می بینید, در آن صورت می گویید: "می بینم که ناراحتی, می توانی به من بگویی چه چیزی اینجا ناراحتت می کند؟
این کلمات ساده به همه کمی اجازه می دهد که با عصبانیت روبرو شوند, آن را به طریقی خالی کنند و آرام گیرند و بعد مکالمه را به جهت سازنده ای پیش برد.
چند فن خاص برای نحوه ارائه صحبت های بیادماندنی:
یکی از بزرگترین عوامل برای گرفتن پاسخ موافق به سوال چرا باید گوش بدهم, مستقیماً به دیدگاه و شنونده ها نسبت به شما بستگی دارد, در واقع این در همه موارد برخورد کاری صادق است, چه بحث با یک همکار یا ارائه یک گزارش در یک جلسه گروهی. بیننده ها و شنونده ها, کوچک یا بزرگ.
طور غریزی, هنگامی که مخاطب قرار می گیرند, کسل می شوند. برای مثال زمانی که کسی با ما شروع به صحبت می کند, ما تقریباً همیشه از خود سوال می کنیم که این فرد چه نیتی دارد؟
توانمندی شخصی بخصوص سخنران ما را مجذوب کرده و وا می دارد تا گوش بدهیم, اگر سخنران جذاب و صادق باشد به او گوش می دهیم ـ چرا؟
خیلی ساده است, به این دلیل که برخورد, برخوردی تازه است. بیشتر سخنرانها با یک حالت خیلی جدی و جدای از جمعیت, رفتار می کنند, وقتی ما یک لحن گرم تر و راحت تر را می شنویم, بی اختیار جلب می شویم.
از طرف دیگر اگر سخنران از خودراضی و یا خسته کننده باشد ما احساس ناراحتی می کنیم و ممکن است به سختی به صحبت های او گوش فرا دهیم, بدتر از این, یک سخنران که خیلی مبهم و یا پیچیده صحبت می کند, بقدری در ما فشار عصبی ایجاد می کند که برای دفاع از خود هیچ راهی جز گوش نکردن نداریم.
مهمترین چیزی که باید بدانید این است که اولین اطلاعاتی که شنونده می خواهد داشته باشد این می باشد که شما چه کسی هستید.
سعی در پیدا کردن ارتباط موفق با شنونده, راه مشکلی به نظر می رسد اما باید بدانیدکه همه ما بطور غریزی این کار را انجام می دهیم.
وقتی در جایی به کسی معرفی می شوید, چکار می کنید؟ ـ مگر نه اینکه لبخند می زنید, این مقدمه برقراری رابطه است, یا شاید یک طنز تعریف می کنید ـ همین روش را در برخوردهای کاری و سخنرانی ها هم می توانید انجام بدهید.
بهترین برخورد یک برخورد صمیمی است. البته شما می خواهید با شنونده های خود, با روشی که شما راحت هستید صحبت کنید, بنابراین باید مقدمه ای که برای شما مناسب است پیدا کنید.
مثل: یادآوری یک تجربه مشترک, طنز و … ـ این طرز برخورد, شنونده ها را به شما نزدیک تر می کند, در ادامه صحبت, سعی کنید تا آنجایی که می توانید, صحبت خود را انسانی کنید, چون انسانها با مباحث انسانی که خود را به آن مرتبط می دانند, بیشتر رابطه برقرار می کنند, حتماً می پرسید چطور می شود مثلاً یک گزارش مالی و یا یک نمودار را انسانی کرد؟ شما باید به تجربه بدانید که هر قدر اطلاعات عینی و خشک باشد, با کمی خلاقیت می توان آن را انسانی کرد.
مثلاً: شما می توانید راجع به کوشش های خلاق افرادی که نمودارها را رسم نموده اند, توضیح دهید تا شنوندگان یا بیننده ها بتوانند تجربیات خود را با اشخاص پشت صحنه این کار ارتباط دهند.
چیز دیگری که باید در هر نوع صحبت به خاطر داشت, اینست که شما نمی توانید با وانمود کردن به چیزی که نیستید به جایی برسید.
یکبار من را برای مشاوره دادن با یک مدیر عامل که در ارتباطات خیلی ضعیف بود, خواستند, من خیلی متعجب شدم که این فرد چه نیازی به مشاور ارتباطات دارد, چون او رفتاری راحت و صمیمی داشت. او وقتی از او خواستم تا یک سخنرانی را برای من بازگو کند, دیدم که روبروی من یک دست کت و شلوار خالی با صدای خشک و یکنواخت, سخنرانی می کند ـ چطور این شخصیت دوگانه اتفاق افتاده بود؟ ـ بدون شک این مدیر کل سعی می کرد, رفتاری را داشته باشد که از هر مدیر کلی انتظار می رود, او باور داشت که این تنها راهیست که می تواند جلب احترام کند.
اولین کاری که من کردم این بود که به او توصیه کردم آرامش پیدا کند و خودش باشد. به او توضیح دادم که رفتار طبیعی او نه تنها کافی, بلکه پرقدرت ترین روشی است که او می تواند در هر سخنرانی از آن استفاده کند. مدیر کل متوجه شد, اینگونه بود که او تبدیل به یک سخنران جذاب و موفق شد.
اگر فکر کنید که شنوندگان, اشخاصی مثل خود شما هستند, با احساس ترس و هیجانی که در هر سخنرانی ممکن است بوجود بیاید, می توانید مقابله کنید.
ترس از رفتن روی صحنه (ترس بزرگ) و راههای مقابله با آن:
این ترس بر پایه این باور است که, یک سخنران باید کامل و بدون نقص باشد و هر چه بیشتر به این باور وابسته باشید ترس و نگرانی شما بیشتر و بیشتر می شود, زیرا می ترسید که از کمال پائین تر باشید, پیش خود فکر می کنید, کلمات صحیح را پیدا نخواهید کرد و شاید صحبت های من و حتی خود من بنظر حضار خنده دار باشد.
بنابراین بزودی منظور از بودن در آنجا را فراموش می کنید ـ و اما چگونگی مقابله با این ترس؛
اولین کاری که می توانید برای مقابله با ترس از روی صحنه بودن بکنید, پذیرش آن است. با دانستن اینکه همه دچار این ترس می شوند به خود اجازه دهید که بطور موقت بترسید, این ترس خودبخود از بین خواهد رفت.
دائم به خود یادآور شوید که هیچکس یک سخنران کامل و بی نقص نیست. پس با دانستن این نکات, سخنرانی خود را خراب نخواهید کرد, فقط ممکن است کمی مضطرب باشید. سعی کنید با موضوع صحبت خود راحت باشید.
مستقیماً روی پیام خود متمرکز شوید و خود را به کلی فراموش کنید. برای بعضی ها بهتر است که چند نفس عمیق بکشند و مشت های خود را خیلی محکم بفشارند و بعد وارد صحنه شوند. هیچکس متوجه این کارها نمی شود, اما این کارها به شما یک انرژی فوری می دهند. وارد صحنه شدن شما را همه می بینند.
مستقیماً به طرف محل ایستادن یا نشستن خود بروید و یادداشت های خود را در محل مناسب بگذارید, چند لحظه کوتاه صبر کنید تا تنفس شما عادی شود, بعد به مخاطبین خود نگاه کنید. یک لحظه برای جلب توجه آنها صبر کنید و همان موقع شروع به صحبت کنید.
شیوه اصلی جلب نظر شنوندگان:
لازم است زبانی که برای صحبت انتخاب می کنید: متناسب با جلسه باشد. اگر شما کارشناس یا متخصص در یک زمینه هستید باید خیلی مراقب باشید که به زبانی صحبت نکنید که فقط دیگر متخصصان متوجه صحبت های شما بشوند. پس قدم اول اینست که به خودتان گوش کنید, از خود بپرسید که آیا این کلمات برای شنوندگان, مناسب است یا خیر؟ ـ اگر از کلمه ای تخصصی استفاده کردید, فوراً توضیح دهید.
سرعت صحبت را تغییر دهید, آرام تر و یا سریعتر صحبت کنید تا توجه را به خود جلب کنید. صدای خود را تغییر دهید یعنی بلندتر, آرام تر, متفکرتر, و یا سنگین تر بسازید, همه این کارها سخنرانی شما را از حالت یکنواختی در می آورد.
بخش سوال و جواب در جلسات:
وقتی ما جلوی یک جمع مورد سوال قرار می گیریم, احتمالاً احساس تحت فشار بودن زیاد است. این بدان معناست که همزمان با آماده شدن برای سخنرانی باید خود را برای مدت پرسش و پاسخ نیز آماده کنیم. همان تحقیقاتی که برای آماده شدن برای سخنرانی انجام دادید باید برای این کار نیز انجام شود ـ شنونده های شما چه کسانی هستند, چه سوالاتی را می توانید از آنها انتظار داشته باشید, اما در این جا باید برای مخالفت نیز آماده شوید و مهم این است که سوالات را به عنوان تیغ های برنده در کنار خود نبینید, بلکه آنها را فقط نقطه نظرات متفاوت ببینید.
شما باید بدانید که موضوع مورد بحث, مربوط به سخنرانی شماست که برآن تسلط دارید, یکی از راهها این است که شما می توانید سوالات را با سوال جواب دهید.
با این کار می توانید مسیر سوال را تغییر دهید. با دانستن این نکات, متوجه می شوید که چقدر قدرت برای جواب به سوالات دارید و تا زمانیکه روی صحنه هستید, همچنان قدرت در دست شماست.
چگونه صدای بلندی داشته باشیم؟
انسان دارای دو نوع کیفیت صدا است اولین مورد حجم صدا است که به بلندی و آهستگی صدا بستگی دارد. مثل هنگامی که متن کتابی را بلند می خوانید و بعد آن را آهسته می خوانید. یا اینکه صحبتی را در ابتدا صدای بلند می گویید و بعد به آهستگی صحبت می کنید. حجم صدا معمولاً صدایی است که فقط در اطراف ما پخش می شود و معمولاً اگر از یک حدی بلندتر شود و از یک مدت زمانی طولانی تر باشد، اطرافیان را اذیت می کند؛ اما دومین مورد از کیفیت صدا به بُرد و نفوذپذیری صدا گفته می شود و به آن پروجکشن صدا یا بلندی صدا نیز گفته می شود. پس پروجکشن صدا یعنی رسایی صدا، ما در سخنرانی نیز بیشتر به پروجکشن صدا نیاز داریم. بطوریکه در سالن یا مکانی که می خواهیم سخنرانی کنیم به راحتی بتوانیم صدای خود را تا آخر سالن به مخاطبان برسانیم، بدون اینکه بعد از سخنرانی دچار ناراحتی گلو شویم. این کار را می توان به خوبی از بازیگران تئاتر فرا گرفت. بازیگران تئاتر با یک صدای بلند و پرنفوذ و بدون میکروفن دیالوگ های خود را به مخاطب انتقال می دهند، بدون اینکه کمترین فشاری به گلوی آن ها وارد شود.
شیوایی صدا:
اما چگونه می توانیم بلندی صدای خود را به این کیفیت برسانیم؟ صدای بلند کیفیتی از صدا است که هر سخنران به آن نیاز دارد. شیوایی صدا به این معنا نیست که صدایتان را بلند کنید و به شدت آن بیفزایید یا داد بزنید. وقتی که تصمیم می گیرید به بلندی صدای خود بیفزایید یا لطیف تر صحبت کنید، شدت صدای خود را تغییر می دهید. می توانید حتی صدایتان را در حد نجوا کردن رسا کنید. برای این که صدای خود را رسا و شیوا کنیم باید به وضعیت عمومی بدن توجه خاصّی شود تا هوای کافی از راه منافذ ورودی هوا به شش و دیافراگم انتقال یابد. رو به سمتی که علاقه مندید صدا به آن سمت برود، قرار گیرید. از نگاه کردن به اطراف پرهیز کنید، کلمات را واضح تلفظ کنید و با سرعت مناسب به بیان خود فکر کنید.
تنفس در صدای بلند:
با تنفس صحیح و قوی می توان بر رسایی و شیوایی صدا اثر گذاشت. برای این که تمام جملات و عبارات، کامل و تا آخر گفته شود، نیاز به هوای کافی است. صدا معمولاً در آخر جمله ها ضعیف می شود و اگر نفس هم کم بیاید این نقیصه تشدید می گردد. با انتخاب عبارات و جمله های کوتاه، علاوه بر اینکه درک مخاطب را از کلام خودتان بالا می برید، باعث بهبود کیفیت صدای خود و کم نیاوردن نفس می شوید و تمام کلام را تا آخر به راحتی بیان می کنید. در پایان کلمات مکث کنید. به مخاطب اجازه تجزیه و تحلیل مطالب بدهید. خود نیز نفسی تازه کنید و بگذارید کلمات جریان پیدا کنند.
نقش کلیدی تنفس دیافراگمی در بلندی صدا:
نقش تنفس دیافراگمی در اینجا بسیار اهمیت دارد. یک تنفس کوتاه و بریده بریده که غالباً در اثر استرس شروع سخنرانی هم تشدید می شود. برای سخنرانی کردن در یک جمع کافی نیست بلکه این هوا باید فشار بیشتری داشته باشد، از اعماق درونی بدن سرچشمه بگیرد، نه این که از شش ها و قفسه سینه خارج شود. همچنین وضعیت مناسب بدن نیز به این جریان کمک خواهد کرد.
تمرین ضبط کردن صدا برای ایجاد صدای بلند:
بهترین تمرین نیز این است که یک ضبط صوت را کنار خود بگذارید و صدا خود را ضبط کنید، کم کم از آن دور شوید. همزمان با این کار سعی کنید که صدای خود را به اندازه کافی بالا ببرید تا جایی که مطمئن شوید، صدای شما به همان وضوحی بار اول، ضبط می شود. این تمرین را نیز چندین مرتبه در یک فضای مناسب که جای حرکت داشته باشید انجام دهید. این تمرین ها به شما کمک می کند که به مرور به صدایی شیوا و رسا دست پیدا کنید. با پشتکار و صبر تمرین ها را انجام دهید و رسیدن به نتیجه دلخواه عجله نکنید.
چرا و چگونه صدای خود را گرم کنیم؟
هنگامی که شروع به ورزش کردن می کنید حتماً در ابتدای کار با نرمش کردن و چند حرکت کششی و دویدن ملایم، بدن خود را گرم می کنید تا بدن شما آماده یک ورزش کامل و شاید در مواقعی سنگین بشود. این کار باعث می شود؛ اولاً کارایی بهتری داشته باشید و از آسیب رسیدن به بدن نیز جلوگیری کنید. همین مطلب در خصوص صدای شما هم صدق می کند. هنگامی که قصد دارید یک سخنرانی داشته باشید و این سخنرانی طولانی نیز باشید، مراتب گرم کردن صدا اهمیت بیشتری پیدا می کند. ضمن اینکه، این امر در ابتدای صبح ضرورت بیشتری پیدا می کند.
تمرین هایی برای گرم کردن صدا:
برای این کار می توانید زبانتان را در دهانتان و در جهات مختلف بچرخانید. یا صدای موتورسیکلت در آورید. می توانید به آهستگی آواز بخوانید یا با آهنگی که می شنوید همنوایی کنید؛ مانند خواننده صدای خود را بالا پایین کنید تا علاوه بر اینکه صدای خود را گرم می کنید، سطح انرژی خود را به اندازه کافی بالا ببرید تا بتوانید در ابتدای سخنرانی خود توجه ها را به خود جلب کنید.
منابع:
www.shafaf.ir
www.tebyan.net
www.akairan.com
www.fanebayan.ir
www.niksalehi.com
1