سلجوقیان: ساختمان مظهر زیبایی
معماری سلجوقی موقر و نیرومند و دارای ساختاری بغرنج بود. ولی اینهمه نه ناگهانی بودند و نه تصادفی، بلکه تجلی متعالی یک رستاخیز ایرانی بود که در اوایل سده دهم با سامانیان آغاز شد. این رستاخیز در زمان سلجوقیان به اوج خود سید، چون هرچند ایجاد آثار هنری پس از سده دوازدهم نیز ادامه یافت، الخطاطی مشهود در نیروی خلاق پدیدار گردید. این مساله اغلب وقتی صادق است که نیروی جنبش یک عصر بزرگ به نهایت می رسد و گرایش به ایجاد بناهای تاریخی و کارهای پهلوانی جای خود را به داستانسرایی و یادآوری گذشتگان می دهد.
زمینه فرهنگی
ایران علاوه بر منابع دایمی خود مقدار زیادی از ثروت اقتصادی و معنوی قلمرو و عباسیان برخوردار بود که در اواسط سده هشتم در تحت تسلط ایرانیان در بغداد ایجاد شد. انگیزه های خلاق جامعه های متفاوت و غالباً رقیب، پیوسته حیات فرهنگی و تفکر اسلامی را گسترده و تقویت می کرد و محتوی غنی تر و سرمشقهای تازه تر زیباشناختی و معنوی فراهم می ساخت. مهمترین آنها تناسب سازی و حفظ فرهنگ یونانی بود. علم و حکمت یونانی، از طریق ترجمه های سازمان یافته با سرمایه مامون عباسی (813-833) در ایران شناخته شد. و در آنجا هم درست مانند پیدایش رستاخیز در اروپا، تاثیری قاطع داشت. آثار جالینوس، افلاطون و ارسطو به وسیله همه رهبران فکری ایران با پیگیری مطالعه شد. به علاوه، خلفای عباسی علاقه عمیقی به معارفدر جدی ترین شکل آن داشتند. (اطلبوالعلم ولو بالعین) سفارش پیامبر اسلام بود و بعد از عبادت، کسب معرفت مقدسترین کار تلقی می شد، که حتی برایمان بی دلیل ترجیح داشت.
منصور عباسی (754-75) در تشویق علوم شرکت جست و حمایتش از شعرا و فضلا پیدایش گروههایی برای مباحثات جدی را معمول ساخت. چنین تاسیساتی با علاقه مورد پذیرش قرار گرفت و راه موثری برای ایجاد و ترویج فرهنگ تازه شد. در سراسر اعصار اولیه اسلامی، با اینکه نبوغ ایرانی برای اداره امپراطوری اسلامی اهمیت اساسی داشت، شخصیت ملی خود ایران سترون و افسرده مانده بود. ولی در اثنای سده دهم ایران، شاعران، حکما، ریاضی دانان، منجمان، طبیعی دانان، مورخان، جغرافیدانان و لغت نویسان برجسته ای پرورد، که اغلب درخشان و بسیاری شان دارای اعتباری بی همتا بودند و و همه با اصالت، شجاعت و ظرفیت فرهنگی فراوان، عصر ساسانی علی رغم کشمکشهای سخت و طاقت فرسا در ایران، دوران ادب و تمدن بود. بی شک در مقام مقایسه، همان عصر در اروپا دوران تاریکی به شمار می رفت.
بی شک مهمترین عنصر در آغازگری رستاخیز ملی ایران شاهنامه فردوسی بود که در سال 1010 به اتمام رسید. این کتاب که از بزرگترین حماسه های جهان است، بلافاصله به طور دائم در دلهای مردم راه یافت. از آغاز پیدایش اسلام که ایران آن را با علاقه پذیرفت، هیچ اثر هنری مستقلی را پیش از فردوسی نمی توان ذکر کرد. با اینکه عربی جایگزین فارسی شده بود، فردوسی منظومه خود را به شعر فارسی نوشت و به پاکسازی زبان از واژه های خارجی پرداخت و به آن شخصیتی تازه و نیرومند بخشید. او در تمام پنجاه هزار بیت شعرش بیش از نهصد و هشتاد و چهار عبارت عربی به کار نبرده و بقیه فارسی سره است. او نه تنها بهره گیری از زبانی نوسازی شده و با شکوه را احیاء کرد، بلکه کتابش اعتماد و میهن پرستی تازه ای پدید آورد. شاهنامه افتخارات گذشته ایران را بیان، سنت های آن را احیاء جشن های ملی را تجدید، احساسات ملی را تریوج و در عین حال آینده اش را پیشگوئی می کرد.
در این لحظه حساس از تاریخ ایران رسوم ملی نیروی جنبش چشمگیری یافت. فردوسی از طریق دستاورد خویش ذخایر ایران را به حرکت در آورد.م او مقام بزرگترین شاعر ایران را داراست و نه تنها در غنای فرهنگی ملتش سهیم است.
مییل فطریشان به ریاضیات و علوم طبیعی را هم تشویق کرده. به این ترتیب روح استقلال معنوی و خلاقیت در سراسر ایران نفوذ می کرد و دستاوردهای این عصر می توانست کشور را برای از سر گذراندن مصایبی که در راه بود رهبری کند.
فرمانروایان که در میانشان فضلا و شعرای واقعی هم بود، در حمایت از شعرا، هنرمندان و فضلا با هم رقابت می کردند. حامی علم و ادب بودن وظیفه ای شاهانه تلقی می شد و نشانه با ارزش برای احراز مقام و قبول عامه بود.
کتابخانه های عصر گویای داستان فرهنگی با مشارکت وسیع است، که در آن معرفت محترم شمرده می شد. صاحب بن عباد وزیر آل بویه کتابخانه بزرگی داشت با بیش از 000/200 مجله کتاب. هر مسجد یک مجموعه کتاب داشت و قاضیان گردآوری و حفظ آنها را تشویق می کردند. قاضی نیشابور خانه ای را همراه با کتابخانه برای استفاده خاص علمایی که از آن شهر دیدار می کردند، اختصاص داد و حتی هزینه زندگی آنها را هم تامین می کرد. یکی از معروفترین کتابخانه ها را عضدالدوله گرد آورد. و در بنای خاصی در شیراز جای داد. تالار طاق ضربی بزرگی به اطاق های متعدد باز می شد که در آنها کتاب ها را در صندوق های مخصوصی نگهداری می کردند. فهرست منظمی برای آنها تنظیم شده بود. البته بقیه جهان اسلام هم در علاقه ایران به کسب معرفت سهیم بود، مثلاً ابن ندیم بغدادی از همه کتابهای شناخته شده در آن عصر اعم از اسلامی و غیر اسلامی، فهرست مفصلی تالیف کرد. این کتابخانه ها مورد استفاده وسیع و عاقلانه ای قرار می گرفت، درهای اغلبشان به روی همه استفاده کنندگان باز بود و تسهیلات- از جمله اعتباراتی برای قلم و کاغذ- تامین می شد.
از این اوضاع و احوال یک عده، فضلا، علماء، طراحان و هنرمندان پدید آمدند که در بسیاری زمینه ها به کامیابی های مهمی دست یافتند. در هر دو عصر آل بویه و سلجوقی برخی از بهترین منسوجاتی بافته شد که تا کنون به دست آمده است. طرحهایی قوی و سنگین، با اصالت و برازندگی و تجسم نمایان و در عین حال فنون بافندگی بی همتا.
متخصصانی که سفالگری این عصر و بیشتر کارهای نیشابور و سمرقند را دیده اند آنها را ظریف ترین آثاری می دانند که تا کنون شناخته شده است. نیمه دوم سده نهم شاهد ظهور عده ای از دایره المعارف ها و تاریخهای عمومی، لغت نویسان و نحویانی بود که به طور جدی برای تکمیل زبان به عنوان وسیله موثلر صراحت و ارتباط کار می کردند و بر رونق عصر جدید طلوع معرفت می افزودند.
هر یک از شاغل علمی موجب پیدایش متفکران بزرگی شده که بسیاری شان در رشته های مختلف سرآمد بودند. رازی (ح 850-923) پزشک نامدار، چیزی فراتر از بزرگترین پزشک بالینی اسلام بود و در عین حال شیمی دان و فیزیک دانی بود که تاثیرش در سراسر جهان اسلام منتشر شد و در عصر رستاخیز در اروپا نمایان گشت. لایق ترین همکاران او ایرانی بودند. یکی از آنان به نام دینوری در عین حال لغت نامه نویس، مورخ، گیاهشناس و منجم بود.
در سده دهم، طبری (838-923) مولف تاریخ موسیقی ده جلدی1 که حاوی اطلاعات تاریخی و حتی باستان شناسی با ارزشی است، یک زیج، صورالکواکب و برخی ابزارهای نجومی ابتکاری را به وجود آورد. حکما و مورخان کم آوازه تری هم بودند که البته آثارشان در سطح والایی قرار داشت. ریاضیات و نجوم سخت تشویق می شد و در یک دایره المعارف ایرانی مربوط به سال (976) به نام مفاتیح العلوم به خوبی تلخیص شده بود و علمایی در رشته های مختلف شرحهای مشترکی تحت عنوان رساله های اخوان الصفا منتشر می کرد. در نیمه اول سده یازدهم فعالیت فکری به نقطه اوج خود رسید. در میان فضلای این عصر دو تن از بزرگترین دانشمندان جهان بودند که به این عصر یک برجستگی جهانی بخشیدند این دو عبارت بودند از ابن سینا (980-1037) و بیرونی (مستوفی 1048).
شاید از این دو ابن سینا بزرگتر باشد- دارای آثار بیشتر، فراگیرتر، درخشان تر، جامع تر شخصیتی سازمان دهنده و خستگی ناپذیر بود. او ریاضیدان، منجم و شاعری مادرزاد بود که در زمینه فیزیک کارهای درخشانی کرد. و از نخستین شخصیتهای برجسته جهان در زمینه پزشکی و رشته وابسته آن داروشناسی بود. او در مقام یک مرجع استناد پزشکی در سراسر اروپا سخت مورد احترام قرار گرفت و کتابهای پزشکی اش تا سده هفدهم در اکسفورد و مون پلید متنهای پایه بود.
در نیمه دوم سده یازدهم عمرخیام شاعر محبوب می زیست که در عین حال فیلسوفی اصیل و ریاضیدانی بزرگ بود. او یازده نوع مختلف از معادلات در جد سوم را تشخیص داد. در سال 1074 تقویم تازه ای تنظیم کرد. با اینهمه هنوز به عنوان یک جبران برجسته شناخته می شود. یک شخصیت کاملاً متفاوت دیگر که بر همان عصر تاثیر گذاشت، (غزالی 1038-1111) بود که دارای قدرتی معنوی، احساساتی عمیق و ایثار محض بود. او در شاعری، حکمت و فقه شهرت داشت ولی بنا به عرف زمان اطلاعات مفیدی در برخی از علوم بدست آورد. و رسالاتی در باب اختر شماری و اصول اساسی نجوم نوشت. سلجوقیان که طایفه ای ترک و ایرانی بودند، به این تمدن بسیار پیشرفته وارد شدند و رهبرانشان با فرهنگ ایرانی، که به دست سامانیان و غزنویان در آسیای میانه ایجاد شده بود، تا حدی آشنایی داشتند. آنان می باید تا حدی تحت تاثیر شکوه و عظمت غزنوی قرار گرفته باشند، ولی روش زندگی سخت گیرانه شان و تثایر سازنده دشتهای زادگاهشان در آسیای میانه آنان را به شیوه ای نیرومندتر و کم بضاعت تر معتقد ساخته بود.
سلجوقیان به رهبری طغرل بیک (1031-63) در جنگ های متعدد سالهای (1037-51) ایران را گشودند. بقایای دولت آل بویه را بر انداختند. و سلسله سلطنتی مهمی تاسیس کردند که در تاریخ کمتر نظیری داشت.
آلپ ارسلان، ملکشاه، سلطان سنجر همه مردانی صمیمی و جدی بودند. که برای حکومتی توام با عزت زاده شده بودند.
معماری سلجوقی
قدرت و نجابت معماری سلجوقی بی شک به بهترین صورتی در مسجد جامع اصفهان تجلی کرده، که یکی از بزرگترین مسجدهای جهان است. اصفهان از اوایل اسلام به خاطر در مرکز قرار داشتن و زیبائی های طبیعی اش مستعد بزرگ شدن بود و ناگزیر مسجد جامعش می باید بزرگ می شد. مسجد جامع اصفهان، به عنوان یک بنای با شکوه در شهری که در اعصار کاملاً مختلف و در دوران فرمانروایان متعدد به پایتختی برگزیده شد، کاملاً سلجوقی نبود، ولی آن بخشهایی که از عصر سلجوقی است، حتی امروز هم شکوه عمده آن است. در بیت ساختمان کاملاً متمایز آن بیش از 800 سال از معماری ایران هویداست وتاریخ آن از سده یازدهم تا هجدهم را در بر می گیرد. در عمر طولانی آن بارها جنگ پیش آمده و بارها آسیب دیده و بازسازی شده و چیزی نمانده که ویران شود. با اینهمه، مسجد بر جای است و همه تریباسی کنند. آن که همگی هنوز کاملاً خوانده نشده، اطلاعات خوبی درباره شکلهای عالی آن به دست می دهد.
یک حیاط چهار ایوان (60*70متر) به وسیله رواقها و دهلیزهای روباز دو طبقه کاشیکاری یا آجر نخودی احاطه شده است. یک ایوان دراز که به ویژه کاشیکاری آراسته ای دارد، به یک شبستان گنبددار باز می شود که بنا بر کتیبه اش به زمان نظام الملک در آغاز پادشاهی ملکشاه (سال 1072 و تقریباً به یقین پیش از سال 1075) ساخته شده است. (شکل 105-108، 110)
ولی برخی از بناهای قدیمی تر را هنوز می توان دید و احتمال دارد که قسمت زیرین این مسجد از اواخر سده دهم باشد. این اطاق، فضادار و عالی با عظیمتی خیره کننده- گنبد عظیمی را نگهداشته، به قطر 17 متر که بر روی گوشواره های سه بره قرار دارد. (شکل آنها گسترش سبک بقعه دوازده امام یزد مربوط به عصر آل بویه است). گوشواره ها به نوبه خود بر روی پایه های قطور استوانه ای قرار گرفته که بالایشان گچ بری های متکائی سبک عباسی و مسلماً مربوط به زمانی پیش از ساختمان خود گنبد بوده است. (شکل 118) مسجد را رواقها و شبستانهای پوشیده از اقسام طاقهای آجری گنبد مانند احاطه کرده که برخی دارای دنده و شبکه پشت بند مستقل به شیوه گوتیک است. (این حاکی از امکان یک رابطه همکاری است) شکل 119
اغلب این طاقها روی ستونهایی است که تاریخ شان از پیش از سلجوقی تا عصر متفاوت است. همه ایوانها در عصر سلجوقی بازسازی یا تجدید آرایش شده است. نشان می دهد که نقشه اصلی بنای مجسد در عصر سلجوقی قبلاً آماده بوده است.
ایوان شمال غربی که از بیرون یک بنای راه راه است. از داخل باستونهای بزرگی (احتمالاً از سده هجدهم، چون تجدید تزئینات دارای تاریخ 1744 است). پرشده سایر اجزای مهم مجموعه مسجد جامع شامل یک شبستان طاق ضربی (ح 48*25متر) است که در سال 1447 ساخته شده و بیشتر بدون تزئینات است. اطاقی با محرابی عالی از اوایل سده 14 مربوط به الجاتیو و مدرسه ای که در سال 1366 ساخته شده و دارای یک طاق عرضی و ایوان ورودی جالب است.
ولی اینهمه تنها بخش هایی از یک بنای بزرگ و تودرتوست که توصیف شان در این مختصر نمی گنجد. از لحاظ زیبائی، مهمترین واحد مسجد جامع گنبد کوچک ولی عالی شمالی معروف به گنبد خرکاست. از سال 1088 که درست در نقطه مقابل محراب قرار دارد. این شاید کامل ترین گنبد ساخته شده است. وقار و قدرت به یاد ماندنی گنبد مربوط به ابعادش نیست (با 20 متر بلندی و 10 متر قطر)، بلکه ناشی از طرح آن است. همه جنبه ها با دقت زیاد بررسی شده و در حد کمال یک غزل در یک کل کاملاً جوش خورده است. از لحاظ مکانیکی با ضرورت های ریاضی یک گنبد کمال مطلوب برابری می کند.
و در نقاط حساس به حد دقتی رسیده است که همتای آن است. در هر گوشه چهار طالقچه هلالی باریک با ستون ه های نبشی دنباله گوشواره ها را به سمت پائین تشکیل می دهد. از سطح کف، این ستون چه ها چشم را با سرعت متوجه گوشواره های سه پره می کند. خود گوشواره را قوس بزرگتری احاطه کرده که همراه با قوسهای مشابه طول دیواره های جانبی یک حلقه هشت گوش از قابهای کم عمق را نگهداشته و با پایه گنبد یکی شده است. همه شکل های قوسی از جمله گنبد دارای یک بدنه است و عنصر کلیدی یا نقشی را تشکیل می دهد که از گوشه ها آغاز می شود. با جامعیتی متوالی یک عنصر را در میان دیگری فرا می گیرد تا آنکه کثرت آنها به تحلیل می رود و به گنبد می رسد- نتیجه نامنتظر حرکت مختلط به سوی بالا. بدین سان گنبد نقطه اعتلای یک جریان نیروی عمود روست. یک چنین توالی طبیعی و منطقی از شکلهای یکسان که با دقت تصریح شده به این فضا چنان یکپارچگی و وحدت کاملی می بخشد که آن را به اندازه هر چیزی در معماری ایرانی موثر می سازد.
رنگ مفرغی آرام آجر تنها با حاشیه های تزئینی دودی و سفید جلوه گر می شود و بر حالت موقر آن می افزاید. ولی احساس تمامیت محص از کمال خود شکل ناشی می شود. این گنبد تک جداره قریب 900 سال بدون یک ترک خوردگی در کشوری زلزله خیز دوام آورده و شاهدی است بر "ریاضیات دقیق و مکانیک بی عیب" معمار عصر سلجوقی. آن هم مانند گنبد قابوس "به خاطر ابدیت ساخته شده است".
سایر مسجدهای مهم سلجوقی به سبک مسجد جامع اسلامی ساخته شده و خوشبختانه تعدادی از آنها در وضعیتی نسبتاً خوب باقی است. مسجد جامع اردستان (ج 1180)، زواره (1153) و گلپایگان (1120-35) همه تقریباً به همان سبک است. ولی در مقایسه با حالت قایم خوشه ناپذیری که در گنبد شمالی اصفهان دیده می شود، در منطقه انتقال فشار آنها حالتی افقی نمایان دارد. آرایش آنها حالت افسرده ای دارد- مانند مسجد اردستان- و منحصر به بندکشی و حاشیه های گچ بری یا نقش های سفالی است که به بنا کیفیتی مجرد ولی کاملاً جدی می بخشد. کارکردهای ساختاری به طور موکدی آشکار و هر مسجد دارای عظمت و شخصیتی مستقل است.
مسجد جامع بزرگ قزوین به خاطر داشتن فضای آرام شبستان که در زیر گنبد بزرگی (به قطر 15 متر) قرار گرفته، حالت گیرائی دارد. گوشواره متقاطع در خالی بودن خود تقریباً دارای حالت ابتدایی است، بی آنکه هیچ شکل فرعی برای پر کردن آن در نظر گرفته شود و این سالها اسباب اشتغال خاطر معماران را فراهم می ساخت. آزاره ساده بلند تاکیدی است بر سادگی محض آن. ولی این ناشی از ضعف یا اشتباه طراح نیست، چون در اصل تقریباً سراسر دیوار قبله را محراب بزرگی پوشانده بود (شکل 140).
تنها از روی محرابهای دل انگیز این عصر در حیدریه و بقعه علویان می توانیم زیبائی آن را حدس بزنیم. ولی یقین داریم که کیفیتی عالی داشته، زیرا سایر اجزایی که باقی مانده از جمله دو ردیف کتیبه که سراسر دور گنبد را پوشانده، دارای زیبائی فوق العاده است. ردیف بالایی یک کتیبه کوفی با شکوه و پائینی خط نسخ ظریفی است. هر دو سفید دارای زمینه آبی با نقشهای مو و پیچک با دلچسبی بی پیرایه ای که شاید در اسلام بی نظیر باشد. دیوار به وسیله بندکشی با روح و گره های بزرگ تزئینی که نمایشی از حلقه های پیچ در پیچ است، از حالت لختی آزاد شده. با محرابی عظیم و بغرنج که در این چارچوب ساختمانی جا داده شده است. کل بنا تاثیری شاهانه داشته و سادگی محض شکل های اصلی درگیرایی آن نقش اساسی داشته است.
یک مدرسه زیبای کوچک به نام حیدریه (از اوایل سده 12) هم در قزوین وجود دارد (شکل 141-145) که امروز به یک مسجد بزرگتر از سده 19 ملحق شده است. شاید زیباترین خط کوفی تمام ایران را در کتیبه آرایشی آن می توان دید. ولی محراب گچ بری آن هم با شکوه است. گوشواره های گرد آن، که از قوس های بلند نوک تیز تشکیل شده، در قابهای زینتی هلالی بالای دیواره بازتاب یافته است. ردیف های آجر چینی تو در تو، شباهت آجر چین ها و آرایش های دقیق گچ بری جزئیات ثابت ولی غیر مهاجمی فراهم می سازد. در آرامگاهی در همدان به نام علویان مربوط به نیمه دوم سده 12 داخل بنا سراسر پوشیده از گچ بری های فوق العاده غنی است. و تا حدی به سبک حیدریه کار بزرگی است مستلزم قدرت فراوان. کشف هماهنگی های پنهان و مفهوم زینتی آن دارای لذت بی پایانی است.
این آثار بزرگ عصر سلجوقی در ایران مرکزی، در شمال خاوری یعنی خراسان و کناره جیحون هم رقیبانی داشت. از آن جمله است: رباط ملک که از گویاترین دیوانه های عصر اسلامی به شمار می رود وتنها یکی از دیواره های کاروانسرا باقی است (شکل 148).
همین قطعه کافی است تا به تنهایی نشان دهد که در اینجا ساختمانی تنومند و بازدارنده از آجر ساده ساخته شده بود که ا سادگی خود حکم یک دژ مرزی را داشت. یک ردیف پایه های تقریباً استوانه ای (که بلندیشان 5 برابر قطرشان است) در بالا به طاق نماهایی متصل است که شکل شان به طور آشکاری از گوشواره اقتباس شده به دیواره ساده برجستگی می بخشند. یک ردیف نقش آرایشی نشان دهنده ترنیزهای ساده است. این بنا که در اواسط عصر اسلامی در خور توجه بوده سلیقه معماری سلجوقی را در انتخاب شکل های ساده و نیرومند نشان می دهد.
در یک ناحیه کاملاً بیابانی، بر جاده نیشابور به مرو، در سال 1155 سلطان سنجر یک کاروانسرا و کاخ ساخت که به رباط شرف معروف است. این بنا از بیرون قلعه معتبری با دیواره های ساده بلند و با روی محکم است.
سر در زیبایی به صورت دو طاقنمای تو در تو دارد که طاقنمای بیرونی دارای نواری از آجرهای برجسته و طاقنمای درونی دارای یک کتیبه کوفی گچبری است. در داخل، دو صمن بزرگ چهار ایوان، که هر دو به صورت مسجد تجهیز شده و هر یک دارای محراب گچ بری ظریفی است. داخل بنا با طرحهای جسورانه و بدیعی از آجرهای کله و خوابیده تزئین شده به طوری که از برجهای پیشین مانند برج علمدار دامغان و مناره ساوه متمایز می شود.
سلطان سنر در آرامگاهی در مرو به خاک سپرده شد که شایسته شخصیتی والا و به فرجام بود. این آرامگاه که پس از مرگ او در سال 1157 توسط یکی از خدمتگزاران وفادارش ساخته شد، اطاقی موقر و سنگین به شکل مکعب است به مساحت 725 متر مربع و گنبد کاشی آبی رنگی دارد که اینک بخشی از آن فرو ریخته به بلندی 27 متر. شبکه دنده های تو در تو که در داخل دیده می شود، ظاهراً بار گنبد را متحمل می کند، ولی در واقع احتمالاً بیشتر جنبه تزئینی و زینتی دارد تا ساختاری.
انتقال قطعی از قطعه شبستان به گنبد به صورت زیبائی انجام گرفته و آن به وسیله حجره های کنجی است که گوشواره ها را پنهان کرده اند. در حالی که آنها در بناهای اولیه سلجوقی به صورت ناشیانه ای بیرون زده بودند.
ساقه گرد گنبد، که بیشتر اوقات به صورت هشت گوش لختی بود، به همان ترتیب طاقنمادار شده و شبستانهای آراسته به پایه های آجری با نقش های تزئینی از شدت حجم می کاهد، بی آنکه به سادگی کل بنا صدمه بزند.
مدخل اصلی در سمت مشرق است و مشرف به طلوع خورشید و مدخل غربی را با شبکه ای مسدود کرده اند. دو سمت دیگر ساده است و بدین ترتیب نقشه مناسب تری را برای آرامگاه عرضه کرده تا نقشه چهاردری سبک آتشکده که در برخی آرامگاههای پیشین به کار رفته بود.
شبکه چینی آجری در گوشه ها موجب ورود نور به دالان اطراف پایه گنبد شده، که پیشرفتی است نسبت به مقبره امیر اسماعیل و پیشگامی است نسبت به مقبره الجاتیو در سلطانیه. دیوارهای ساده با نوعی ساروج خاص دوره سلجوقی اندود شده که در بندکشی آجرها به چشم می خورد. این مقبره آخرین و یکی از زیباترین نمونه های معماری سلجوقی است.
معماری ایران از سلجوقیان تا پایان عصر تیموریان
سلجوقیان ترکان غز بودند که برای تصرف زمینهای حاصلخیز از ماوراء النهر به کشور ایران آمدند و به زودی با فتوحات خود توانستند علاوه بر ایران آسیای صغیر را نیز به تصرف در آوردند. بدین ترتیب در آغاز قرن پنجم سلسله ترکان سلجوقی تاسیس شد. بعد از حکومت طغرل نوبت به حکمرانه آلب ارسلان رسید. بعد از مدتی حکومت به دست ملکشاه سلجوقی افتاد و سرانجام در دوره حکومت سلطان سنجر سلجوقی حکومت این سلسله رو به ضعف نهاد و بعد از مدتی به دست سلسله دیگری به نام خوارزمشاهیان منقرض شد.
از وقایع مهم سیاسی این دوره، قیام فراگیر اسماعیلیان بود که حدود 200 سال، تقریباً بیشتر قلمرو جهان اسلام و آسیا را فراگرفت. رئیس این فرقه حسن صباح، ضمن جمع آوری تعداد زیادی از طرفداران خود گذرگاههای صعب العیور را به عنوان پایگاهی برای توسعه قدرت و قیام خود انتخاب کرد. مراکز سیاسی این فرقه بیشتر در کوههای البرز از قزوین تا دامغان گسترده بود. مرکز حکومتی آنان به نام آشیان عقاب یا قلعه الموت معروف است.اسماعیلیان معتقد بودند که اسماعیل پسر جعفربن محمد(ع) از احفاد حسین بن علی (ع) همان مهدی موعود است. گرچه اسماعیلیان در بیشتر کشورهای اسلامی حتی سوریه و مصر پیروان بسیار داشتند. ولی سرانجام به دست هلاکوخان مغول از بین رفتند. از نظرتوسعه هنرها به ویژه معماری، عهد سلجوقیان یکی از دوره های درخشان هنری است. همچنین عده ای از محققان بر این عقیده اند که در این دوره صنایع گوناگون به شیوه گذشته ادامه و گسترش یافت.
معماری عهد سلجوقیاناز استحکام و زیبائی خاصی برخوردار است. گرچه حدود 1000 سال از آن دوره می گذرد ولی بناهای باقیمانده از آن دوران نشان دهنده مهارت و استادی هنرمندان و استاد کاران و آگاهی آنان از شیوه های مختلف معماری است. شکوفایی هنرها در این دوره همچنین مدیون آرامش و ثبات سیاسی قلمرو سلجوقیان است که در آن هنرمندان توانستند آثار متعددی به وجود آوردند.
همچنین وجود وزیری دانشمند چون خواجه نظام الملک در دستگاه حکومتی سلجوقیان، باعث رونق صنایع و فنون شد. وی مدارس زیادی در شهرهای بغداد، نیشابور، مرو، ری، جرجان تاسیس کرد و تقریباً از همین زمان بود که مدارس از مساجد جدا می شدند.
مدارسی که در زمان صدارت خواجه نظام الملک به وجود آمد اغلب چهار ایوانی است. دوره سلجوقیان از نظر ادبی نیز اهمیت خاصی دارد، شاعران بزرگی چون ناصرخسرو، خیام و خاقانی به این دوره تعلق دارند.
حکومت سلجوقیان جای خود را به حکومت خوارزمشاهیان داد. خوارزمشاهیان در آغاز قرن 6 هجری به ایران آمدند و ممالک خراسان و کرمان وایالت جبال را تصرف کردند. از حکمرانان این سلسله سلطان محمد خوارزمشاه است که تصمیم به فتح بغداد و انقراض حکومت خلفا گرفت ولی حملات بی امان مغول نهتنها مهلت اجرای این نقشه را به او نداد بلکه در مدت کوتاهی به حکومت آنان پایان داد.
با گذشت 600 سال از آغاز اسلام تا پایان عصر سلجوقیان، تحولات مهمی در جهان اسلام رخ داد. کشور ایران نیز در این فاصله یعنی تا آغاز قرن هفتم هجری از نظر سیاسی، اقتصادی و مذهبی دستخوش تحولات و دگرگونیهایی شد که بی شک در گسترش هنرها به ویژه معماری تاثیری به سزا داشت.
در این ادوار، به ویژه در عهد سلجوقیان و خوارزمشاهیان، معماری اعتبار خاصی داشت. نقشه بناها اغلب چهار ایوانی و تزئینات مهم آنان آجرکاری و گچ بری بود. همچنین ایجاد بناهای گوناگون مانند، مساجد، مدارس آرامگاهها، کاروانسراها توسعه پیدا کرد.
برای آنکه دانشجویان با وضعیت معماری از آغاز تا پایان عصر خوارزمشاهیان بیشتر آشنا شوند در صفحات بعد نمونه هایی از معماری صدر اسلام تا عصر خوارزمشاهیان معرفی خواهد شد، بناهایی با کاربردهای گوناگون چون مدارس، مساجد، مقبره ها، کاروانسراها، پلها و مجموعه های مذهبی.
ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از محققان ویژگیهای معماری دوره خوارزمشاهیان را ادامه عصر سلجوقی دانسته، اختصاصات هنری این دوره را با عصر سلجوقی و گاهی هم با دوره ایلخانی همانند می دانند.
بررسی سالهای اخیر نشان داده است که دوره خوارزمشاهی از نظر هنرهایی مانند فلزکاری، سفالگری کاشیکاری و گچبری و ویژگیهای معماری، سبک جداگانه ای داشته که با ویژگیهای عصر سلجوقی و ایلخانی متفاوت بوده است.
در اوایل قرن هفتم هجری به علت اشتباهات سیاسی حکمرانان خوارزمشاهی، سپاهیان چنگیزخان مغول به سرزمین ایران هجوم آوردند. مغولان پس از فتح سمرقند و بخارا به خوارزم و خراسان و دیگر بلاد آباد و پرجمعیت روی آورده و شهرهای معروفی چون نیشابور، گرگان، روی، مرو، هرات و بلخ را با خاک یکسان کردند. گرچه یکی از شاهان خوارزمشاهی به نام سلطان جلال الدین مدت 10 سال با مغولان پیکار کرد، ولی از این جنگ و جدالها سودی نبرد و سرانجام به سال 628 هجری در کردستان کشته شد و این سلسله منقرض شد.
در سال 653 هجری هجوم دیگری از سوی مغولان، به دست هلاکوخان یکی از نوه های چنگیز آغاز شد. هلاکو نیز مانند اجداد خود به ویرانی شهرها پرداخت و از طرفی به قیام دویست ساله اسماعیلیان در قلعه الموت پایان داد. بعد از آنکه مغولان شهرهای آباد را ویران کردند، مجبور شدند برای بقا و ایجاد حکومت جدید چاره اندیشی کنند و ممالک مفتوحه را سر و سامانی بدهند. آنها به زودی دریافتند که برای ادامه حکومت به عناصر و عوامل داخلی نیاز مندند، از این رو حکومت آنان که به سلسله ایلخانی معروف است با صدارت دانشمندان ایرانی چون خواجه نصیرالدین طوسی آغاز شد. ولی در توسعه فرهنگ ایران در دوره ایلخانی نقش اساسی داشت.
به این ترتیب تجدید فرهنگ اسلامی ایران آغاز شد و هلاکو در ایران ساکن و موسس سلسله ایلخانی شد و نسبت به توسعه علوم اظهار علاقه کرد. از جمله اقدامات او تاسیس رصدخانه ای در مراغه با کمک خواجه نصیرالدین طوسی بود. بعد از هلاکو، حکومت به دست "آباقا" پسر هلاکو و بعد به اولجایتو، ارغون و غازان رسید. در این دوره روابط ایلخانیان با ممالک خارج رو به توسعه نهاد و بتدریج توسعه هنرها به ویژه معماری وارد مرحله جدیدی شد. ایجاد بناهایی چون سلطانیه، مسجد جامع ورامین، فرومه، مسجد ملک، پاسارکرمان و مقابری چون گنبد سرخ، گنبد علویان، برج علاء الدین ورامین نشان دهنده توسعه معماری این دوره است. با آغاز حکومت ابوسعید الخطاط سلسله ایلخانی آغاز شد و حکومتهای محلی مانند سربداران، جلایریان و مظفریان در نقاط مختلف ایران تاسیس گردید.
معماری دوره ایلخانی با اندک تفاوتی ادامه معماری دوران قبل از خود یعنی سلجوقیان است. استادکاران و معماران دوره ایلخانی نقشه چهار ایوانی را برای ایجاد بناهایی چون مدارس، مساجد، کاروانسراها و… به کاربردند. نوع و شکل گنبدها به شیوه سلجوقی ادامه یافت. در این دوره ایوانها مرتفع کم و عرض و دیوارهای بنا، باریکتر شد. بیشتر بناهایی که در دوره ایلخانی ساخته شد به دست معماران و هنرمندان محلی بود. گاهی نیز شاهان ایلخانی با صدور احکام و فرامین، خواستار ایجاد بناهای مهم و با شکوه می شدند. (مانند غازانیه و سلطانیه)
هنرمندان و معماران در جوامع کوچکتر با امکانات و شیوه های محلی در شرایط مختلف اقدام به ساختن ابنیه مذهبی و غیرمذهبی می کردند. چون هر منطقه ذوق و سلیقه به خصوصی در معماری داشت، سبک ها و اسلوبهای ویژه ای به وجود آمد که از آن میان سبک معماری آذربایجان و یزد قابل توجه است. به طور کلی از نظر مصالح ساختمانی و شکل، بین بناهایی که در شهرهای آذربایجان ساخته شده شباهتی وجود دارد که در بناهای نقاط دیگر ایران کمتر دیده می شود. معماری این دوره شاهد تحولات ویژه ای است. تزئینات چون گچبری، کاشیکاری، و آجرکاری با مهارتی خاص زینت بخش بناها شدند. گچبری این دوره بر دوره های متقدم و متاخر برتری کامل داشته است.
محراب مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع ارومیه، اشترجان و دیگر بناها نشان دهنده اوج رونق و شکوفایی این هنر تزئینی است.
آرامش نسبی ایلخانیان دیری نپائید، در سال 783 هجری، تیمور به ایران حمله کرد و بار دیگر قتل و غارت، شهرهای آباد و پر جمعیت ایران را فرا گرفت. تیمور در طول زندگی خود سرزمینهای وسیعی را، از چین تا مصر و از دهلی تا استانبول و مسکو پایمال اسب سپاهیان خود ساخت. پس از در گذشت تیمور، شاهرخ در سال 807 هجری به حکومت رسید و پس از وی به ترتیب الغ بیک، ابوسعید و سلطان حسین میرزا به حکومت رسیدند. در دوره شاهرخ مجدداً آرامش به ایران بازگشت و ابداع آثار هنری، مانند معماری بار دیگر شکوفا شد. در پایان عهد تیموری سلسله های جداگانه ای مانند آق قویونلو و قراقویونلو در ایران به وجود آمدند و هنوز پنجاه سال از ظهور تیمور نگذشته بود که ولایات ایران به جز خراسان از دست تیموریان خارج شد. تیمور پس از فتوحات خود شهر سمرقند را به پایتختی انتخاب کرد و برای آبادانی پایتخت خویش، معماران و هنرمندان را به سمرقند دعوت کرد. این هنرمندان به ایجاد بناهای متعدد اقدام کردند و سرانجام در قرن نهم، سمرقند مرکز ابداعات هنرهای اسلامی شد. هنرمند بزرگ قوام الدین شیرازی، معمار معروف قرن نهم هجری، در ایجاد بناهای عام المنفعه سهم خاصی داشت.
تیموریان نیز مانند ایلخانان به ایجاد بناهای مذهبی و غیر مذهبی علاقه نشان دادند و از نظر طرح و شیوه معماری از نقشه ها و طرحهای متداول آن زمان بهره بردند، از نظر تزئینات بنا این دوره از ادوار مهم اسلامی است. شیوه تزئین با کاشی معرق در عهد تیموری حکایت از آن دارد که هنرمندان این دوره در شیوه تزئینی به حد اعلای مهارت دست یافته بودند. به طوری که در کمتر دوره ای این چنین تزئین کاشیکاری مشاهده شده است. مساجدی مانند گوهرشاد مشهد، کبود تبریز، مدرسه خرگرد خراسان، مسجد جامع تیمور در سمرقند و همچنین بناهای ساخته شده در بخارا و هرات، نشان دهنده برجستگی هنر کاشیکاری و کاربرد آن در بناهای مذهبی است.
برای آشنائی بیشتر دانشجویان با هنر معماری و تزئینات وابسته به آن (آجرکاری،
گچبری، کاشیکاری) شماری از بناهای متعلق به آغاز عصر سلجوقی تا پایان دوره تیموری شامل مساجد، مدارس، آرامگاهها، کاروانسراها و… انتخاب شده به طور اجمالی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اصفهان: مسجد جامع
عظمت و شکوه معماری عصر سلجوقی در یکی از بزرگترین، زیباترین و با شکوه ترین مساجد جهان، یعنی مسجد جامع اصفهان کاملاً مشهود است. گرچه مسجد جامع اصفهان ابداعات هنری پانزده قرن دوره اسلامی را در خودگرد آورده، لیکن مهمترین و زیباترین بخش این مجموعه منحصر به فرد، متعلق به عصر سلجوقی است.
محدوده مسجد در بخش قدیمی شهر قرار داشته و از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در صدر اسلام مسجدی با حیاط باز و ستونهای چوبی در این محل ساخته شده بود. از آثار مسجد قدیمی چیزی باقی نمانده، ولی طبق نوشته سیاحان و جغرافی نویسانی چون ابن حوقل و ما نروخی و ناصر خسرو، مسجد قدیمی بسیار ساده و دارای صحنی بزرگ با رواقهای متعدد بوده است. طبق مدارک تاریخی، این مسجد در طول زمان به سبب آتش سوزی، زلزله، جنگها و ناآرامی ها خراب و دوباره بازسازی شده است. مسجد جامع اصفهان با نقشه چهار ایوانی بنا شده و بنای کنونی آن شامل بخشهای زیر است:
– شبستان مسجد که بر ستون های مدور استوار است و با گچبری های بسیار زیبا تزئین شده است. این بخش متعلق به دوره دیلمیان است.
– گنبد و چهل ستون اطراف آن- معروف به خواجه نظام الملک- که در ایوان جنوبی مسجد واقع شده و در فاصله سالهای 465-485 هجری بنا شده است.
– گنبد معروف به گنبدخاکه در بخش شمالی حیاط که درسال 481 هجری ساخته شده است. ایجاد این گنبد و شبستان آن رابه تاج الملک. از دیگر وزرای عصر سلجوقی، نسبت می دهند. از نظر زیبائی، گنبد شمالی و شبستان آن از مهمترین واحدهای ساختمانی مسجد شمرده می شود. گنبد شمالی نیز روی سه کنجهایی که از تبدیل چهارگوش به دایره ایجاد شده اند، بنا گردیده است (تصویر 1-3).
– ایوان معروف به صفه شاگرد که در عصر سلجوقی بنا شده، و به ترتیب در قرن هشتم و یازدهم هجری یعنی زمان ایلخانی و صفوی قسمتهای تزئینی را به آن افزوده اند.
– صفه معروف به صاحب، متعلق به دوره سلجوقی که تزئینات و منارهای آن در دوره قراقویونلو و صفوی به آن افزوده شده است.
– ایوان غربی معروف به صفه استاد نیز در عصر سلجوقی بنا شده، ولی در دوره صفوی آن را با کاشیکاری تزئین کرده اند.
– صفه معروف به عبدالعزیز که در دوره آل مظفر تکمیل شده و ایوان شمالی معروف به صفه درویش که در عصر سلجوقی ساخته و در عهد صفوی تزئین شده است.
– مسجد و محراب زیبای اولجاتیو که آن را در 710 هجری به مجموعه بناهای مسجد افزوده اند.
– بناهای وسط حیاط مرکزی و حوض آن در عهد شاه عباس ساخته شده است.
مسجد جامع اصفهان دارای ورودی های متعدد است و تاریخ مسر در قدیمی آن 515 هجری است. در تمامی قسمتهای این مسجد تزئیناتی با آجر، گچ و کاشی به چشم می خورد که هر یک از آنها در نوع خود بی نظیر است. همچنین در این بنای زیبا حدود سی کتیبه تاریخی وجود دارد که همه آنها مورد بررسی کامل قرار نگرفته اند. امید است نتایج کاوش ها و بررسی محققان که در آینده انتشار می یابد بتواند این مجموعه بی نظیر دوره معماری اسلامی را به هنردوستان بهتر معرفی کند.
از معماران و استادکارانی که نام آنان در مسجد جامع اصفهان آمده، می توان از ابراهیم بن استاد اسماعیل بنای اصفهانی، عزیز التقی حافظ، شمس بن تاج، فخری بن عبدالوهاب شیرازی و ابوالحسن کارون نام برد.
اردستان: مسجد جامع
پس از احداث مسجد جامع اصفهان، مساجد دیگری تقریباً به شیوه معماری آن در شهرهای مختلف ساخته شد. یکی از این مساجد، مسجد جامع اردستان است که آغاز بنای آن در قرون اولیه اسلام و توسعه و کمال آن در عهد سلجوقی است. این مسجد نیز مانند مسجد جامع اصفهان دارای بخشهای متعدد است که هر یک از آنها در دوره ای خاص ساخته شده و نام ویژه ای دارد.
طرح این مسجد چهار ایوانی است و بر فراز شبستان جنوبی، گنبدی دو پوش پیوسته قرار گرفته است. سه ایوان دیگر دور میانسرا قرار گرفته اند (صفه صفا در ایوان شمالی، صفه امام حسن در ایوان غربی، صفه امیر جمله در ایوان شرقی).
زیبائی مسجد جامع اردستان را باید در تزئینات جالب توجه گچبری و آجرکاری آن در شبستان جنوبی و دیگر بخشها جست کتیبه های موجود مسجد حاکی از این است که بنا در فاصله سالهای 553-555 هجری به دست ابوطاهر حسین و به سرپرستی استاد محمود اصفهانی تعمیر شده است. مسجد جامع اردستان در قرون بعد به ویژه عد تیموری و صفوی مرمت و بازسازی شده است. در ایوان شمالی که به نام صفه صفا مشهور است کتیبه ای که تاریخ 946 هجری را نشان می دهد حاکی از مرمت این مسجد در زمان شاه طهماسب صفوی است. همچنین در ایوان جنوبی فرمانی از دوره شاه عباس به تاریخ 1024 هجری وجود دارد. مجموعه اردستان که شامل بناهای مختلف مانند، مسجد، حسینیه، کاروانسرا،مدرسه و آب انبار است یکی از مجموعه های زیبای مذهبی حاشیه کویر به حساب می آید.
برسیان: مسجد جامع
مسجد برسیان که پرسیان هم نامیده می شود در 42 کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد و از بناهای مهم ناحیه اصفهان است که در زمان ملکشاه سلجوقی احداث شده و در دوره های بعد (دوره تیموری و صفوی) مرمت و بازسازی شده است. معماری مسجد برسیان قابل مقایسه با گنبد تاج الملک اصفهان و مسجد قزوین است کمه هر دو به دوره سلجوقی متعلق دارند. طبق کتیبه گچبری شده مسجد، محراب بسیار زیبای آن در 498 هجری و مناره آجری آن در 491 هجری بنا شده است. این محراب با آجر کاری و گچبری تزئین شده و دارای کتیبه کوفی برجسته ای است.
کتیبه داخلی مسجد، که زیر گنبد است به خط کوفی ساده آجری و شامل سوره فتح است. مناره مسجد برسیان 35 متر ارتفاع دارد و تزئینات آجرکاری بدنه آن انجام شده است. کلاهک مناره نیز با آجرکاری تزئین شده و کتیبه کوفی آجری که نشان دهنده سال احداث مناره است شامل آیه 77 از سوره حج است.
این مسجد در زمان صفویه تعمیر و بخشهایی به آن افزوده شده است که از آن میان تزئینات کاشیکاری معرق دیوارها را می توان نام برد.
بناهای دیگری که در منطقه پارسیان در عهد صفوی ایجاد شده کاروانسرا و حمام است. کاروانسرای برسیان با نقشه دو ایوانی بنا شده و دارای 2 برج تزئینی در دیوارهای شمالی است و ابعاد کاروانسرا 5/51*40 متر است.
بروجر: مسجد جامع
مسجد جامع شهر بروجرد یکی دیگر از مساجد غرب ایران است که در طی تاریخ یک هزار مساله خود مرمت و بازسازی شده است. قدیمی ترین بخش مسجد، شبستان جنوبی و گنبد آن است که با چهار طاقی زمان ساسانیان همانند است. نقشه مسجد از نوع یک ایوانی است. که زمان بنای آن به عهد سلجوقیان باز می گردد. ایوان شمالی در زمان صفویه بازسازی شده و دو گلدسته مانند مسجد جامع قزوین به آن اضافه شده است. طبق کتیبه هایی که در بخشهای مختلف مجسد به چشم می خورد این مسجد در زمان شاهان صفوی، در سالهای 1022 هجری، 1023 هجری، 1091 هجری و سرانجام در سال 1209 هجری، تعمیر شده است.
مسجد جامع بروجرد دارای دو در ورودی از طرف غرب و شرق است. این مسجد از تزئینات جالب توجه آجر کاری کاشیکاری، گچبری، برخوردار بوده که متاسفانه در طی قرون متمادی در اثر عوامل طبیعی چون زلزله تخریب شده است.
بقایای گچبری زیبای داخل گنبد و محراب و محراب آن که با خط کوفی همراه است نشان دهنده آن است که این مسجد هنگام آبادانی از شکوه زیادی برخوردار بوده است. در مدارک و متون تاریخی درباره مسجد بروجرد اطلاعات زیادی به جای مانده است. سازمان میراث فرهنگی در سالهای اخیر این مسجد را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است.
اردبیل: مسجد جامع
مسجد جامع روی تپه ای باستانی که در قرون گذشته گورستان شهر بوده، قرار گرفته است. تحقیقات باستان شناسی محققان ایرانی و خارجی در این محوطه موید آن است که سه دوره ساختمان سازی در محل مسجد جامع اردبیل وجود داشته است.
1) بنای اولیه که احتمالاً به دوره قبل از اسلام تعلق دارد. 2) اولین ساختمان مسجد که در عهد سلجوقیان ساخته و هنگام استیلای مغولان بر شهر اردبیل ویران شده است.
3) بنایی که هنگام حکومت ایلخانیان بازسازی شده است. تنها یادگار بنای عهد سلجوقیان مناره ای است آجری، مانند مناره مسجد جامع ساوه، که در 17 متری غرب شبستان گنبد قرار دارد. بررسی های پروفسور سیرو، حاکی از آن است که مسجد در عهد سلجوقیان روی ویرانه های یک بنای عهد ساسانی بر پا شده و دارای یک شبستان گنبددار بوده است. در عصر ایلخانی گنبد مسجد بازسازی و تزئینات مختلف گچبری و نقاشی در شبستان اصلی و محراب آن انجام شده است.
طرحهای تزئیناتی مسجد جامع اردبیل با تزئینات گنبد سلطانیه و گنبد علی در ابرقو قابل مقایسه است. این مجسد در عهد قراقویونلوها صفویان و قاجاریه مجدداً بازسازی شده است. بدون انجام کاوشهای دقیق باستان شناسی و روشن شدن نقشه کلی مسجد از دوران اولیه تا عصر صفوی، نمی توان ویژگیهای معماری آن را مطالعه کرد.
جاده خراسان: رباط یا کاروانسرای شرف
در سرزمین ایران به علت قرار گرفتن در شاهراه مراوده غرب و شرق و همچنین وسعت زیاد از گذشته بسیار دو راههای تجاری و کاروانی متعددی ایجاد شده است. یکی از این راهها که در واقع ارتباط بین شرق و غرب را میسر می ساخته، راه خراسان بزرگ است که از طرفی به بین النهرین و از طرف دیگر به ماورالنهر و خاور دور منتهی می شده است. بنا به اهمیت فراوان این جاده در دوران اسلامی در سراسر آن کاروانسراهای متعددی برای استراحت کاروانیان برپا شده که تا آغاز قرن اخیر نیز مورد استفاده بود.
رباط یا کاروانسرای شرف- یکی از آثار مهم عصر سلجوقی- در قسمت شرقی راه سرخس، یادآور زمانی است که جاده خراسان به لحاظ رونق تجارت و امنیت کامل از اهمیت فراوان برخوردار بوده است. کاروانسرای شرف در 549 هجری، مصادف با سلطنت سلطان سنجر تکمیل شده است. طبق مدارک و متون تاریخی، بانی بنا، شرف الدین ابوطاهر بن سعدالدین علی القمی است که مدتی حکومت مرو و سرانجام صدارت سلطان سنجر را به عهده داشت.
بررسی های بنا نشان می دهد که در طول حکومت 150 ساله سلجوقیان، این رباط مکرر تعمیر و بازسازی شده است. کتیبه گچی به خط ثلث که در زیر ایوان بنا باقی است، تاریخ 549 هجری را نشان می دهد. رباط شرف با زیر بنائی حدود 4863 متر متشکل از دو حیاط چهار ایوانی است، ابعاد حیاط اول 5/16*4/32 متر و حیاط دوم 3/13*8/31 متر است. ورودی کاروانسرا با آجرکاری بسیار زیبائی تزئین شده است. پس از ورودی، حیاط اول و بعد از آن حیاط دوم با سر در ورودی زیبائی قرار دارد، بنا از خارج دارای شش برج است. در این کاروانسرا سه محراب گچبری شده وجود داشته که دو محراب آن موجود و سومی از بین رفته است. بسیاری از محققان رباط شرف را موزه هنر معماری می دانند این بنا در سالهای اخیر مرمت و بازسازی شده است و در حال حاضر وضعیت خوبی دارد. هنگام تعمیر در یکی از اتاق های این کاروانسرا مجموعه بسیار زیبائی از ظروف فلزی عصر سلجوقی، فرامینی از عهد صفویه، سکه، سفال و ظروف لاکی منحصر به فرد کشف شده است.
قزوین: برجمای خرقان
دهستان خرقان، در جنوب غربی شهرستان قزوین و میانه راه قزوین- همدان واقع شده است. در ادوار اسلامی این ناحیه از آبادانی فراوانی برخوردار بوده است. حمدالله مستوفی درباره خرقان می نویسد: "ولایتی است چهل پاره دیه و از اقالیم چهارم، هوایش به سردی مایل است و آبش از چشمه ها که از کوهها بر می خیزد تامین می شود…" دهستان خرقان طبق نوشته ابن فقیه در سال 241 هجری به شهرستان قزوین ملحق شد. گرچه تحقیقات تاریخی و باستان شناسی در ناحیه خرقان انجام نگرفته، ولی آثار و تپه های پراکنده باستانی حکایت از آن دارد که ناحیه مزبور در دوره اسلامی، به ویژه قرن پنجم و ششم هجری- همزمان با حکمرانی سلجوقیان- از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
دو برج خرقان، که از نظر معماری و تزئینات اهمیت ویژه ای دارند، در منطقه ای دور افتاده قرار گرفته و با گذشت حدود 1000 سال از زمان احداث آن هنوز عظمت خود را حفظ کرده اند و کمتر بیننده ای را می توان دید که بی تفاوت از کنار آنها بگذرد. این دو برج یا آرامگاه در فاصله 30 متری یکدیگر واقع شده و طبق کتیبه های موجود، با فاصله 26 سال از یکدیگر ساخته شده اند. زمان احداث برج اول 460 هجری و برج دوم 486 هجری است. هر چند در معماری برجهای خرقان اندکی تفاوت به چشم می خورد، نقشه ساختمان و تزئینات آن شباهت زیادی به یکدیگر دارند.
آرامگاههای خرقان با نقشه هشت ضلعی بنا شده و در اضلاع هشتگانه آن، هشت ستون مرور قرار گرفته است.
گنبد برجها به صورت دو پوش است که از نظر معماری می توان آن را از قدیمی ترین گنبدهایی که دارای دو پوشش داخلی و خارجی است به حساب آورد. متاسفانه در اثر مرور زمان گنبد خارجی یا پوشش دوم برجها از بین رفته و در حال حاضر با تغییراتی که از طرف سازمان ملی حفاظت آثار باستانی انجام شده، گنبد داخلی یا پوشش اول پابرجاست.
تمامی اضلاع هشتگانه، ساقه یا گردن گنبد و ستون های مدور دارای تزئینات آجرکاری است. ساقه گنبد از دو بخش تشکیل شده که شامل طرحهای هندسی آجرکاری شده و کتیبه ای به خط کوفی با آیاتی از سوره 59 قرآن کریم است. اضلاع هشتگانه برجها به دو بخش تقسیم شده و دارای طرحهای مختلف آجرکاری است. طرحهای آجرکاری برجها بالغ بر 25 نوع است که هر یک ازاین طرحها دارای نامهای به خصوص است. علاوه بر آجرکاری زیبای آرامگاههای خرقان تزئینات کاشی آن نیز در خور توجه است. کاربرد کاشی به عنوان عامل تزئینی در بنا از پایان قرن چهارم هجری معمول گشته و از نظر تزئین و استحکام بنا، نقش ارزنده ای در معماری ایران به عهده دارد. کاشی های 2 برج خرقان که می توان آن را از قدیمی ترین تزئینهای کاشیکاری رانت، به رنگ فیروزه ای است و در پشتیبانی ساختمان به کار رفته است.
تزئینات معماری داخل آرامگاههای خرقان نیز اهمیت ویژه ای دارد. قسمت داخل 2 برج خرقان نیز به صورت هشت ضلعی بنا شده و روی اضلاع هشتگانه داخل و زیر گنبد برج قدیمی نیز آثار ارزنده دیواره نگاره متعلق به عهد سلجوقی وجود دارد که در نوع نخود بی نظیر و دارای اهمیت بسیار است.
تزئینات نقاشی داخل برج در سه قسمت انجام شده که عبارت است از داخل طاقها، روی گوشواره های هشتگانه و همچنین در قسمت کاربندی زیر ساقه گنبد و زیر سقف بنا. نقاشیها عمدتاص با رنگهای آبی، سیاه، قهوه ای تیره و روشن است و نقش قندی،. طاووس، ستاره شش پر، ستاره هشت پر، درخت انار و گل و بوته را نشان می دهد.
در گذشته ای نه چندان دور، داخلهر یک از دو آرامگاه ضریحی چوبی از عهد صفویه وجود داشت که به لحاظ نسبت کاری از آثار هنری زیبای عهد صفوی به شمار می رفت. متاسفانه یکی از دو ضریح مفقود شده است و ضریح دیگر در ده خرقان نگهداری می شود. نوشته روی ضریح حائز کمال اهمیت است و نشان می دهد که دو برج خرقان متعلق به دو شخصیت مذهبی است.
طبق کتیبه ضریح چوبی که در سال 946 هجری ساخته و در برجهای خرقان قرار داده شده است، آرامگاه متعلق به شخصی به نام "محمدبن موسی الکاظم" و خواهرش "جدیده خاتون بنت موسی کاظم" است.
مسجد جامع زوزن، فرومد، گناباد
ناحیه خراسان بزرگ در شرق ایران قبل و بعد از اسلام، نقش مهمی در توسعه معماری داشته است. خراسان منشاء بسیاری از نوآوری های معماری بوده که بتدریج از آنجا به سایر نقاط انتقال یافته است. از این رو بسیاری از محققان، سبک معماری خراسانی و تزئینات وابسته به آن را بسیار مهم می دانند، به ویژه به این دلیل که بسیاری از بناهای مذهبی و غیرمذهبی این ناحیه، پس از گذشت هزار سال، هنوز استحکام خود را حفظ کرده اند. تا اینجا نمونه های متعددی از این بناها معرفی شد و در این جا سه نمونه دیگر که به دوره خوارزمشاهیان تعلق دارد اجمالاً بررسی می شود. اغلب محققان، در تقسیم بندی تاریخی دوره خوارزمشاهی را ارائه عصر سلجوقی شمرده و ویژگیهای هنری این دوره را با عصر سلجوقی یکسان دانسته اند.
در سالهای اخیر با بررسی هنرهای گوناگون این دوره، چون سفالگری، فلزکاری و معماری مشخص شده که باید ویژگیهای هنری این دوره را جداگانه مطالعه کرد. زیرا زیباترین سفالها و کاشیه های این دوره که اغلب تاریخ دار هستند ویژگیهایی دارند که در هنر عصر سلجوقی و یا قبل از آن دیده نمی شود. از نمونه معماری این دوره که در خراسان باقی مانده مساجد زوزن و فرومد است.
مسجد زوزن
این مسجد در دشت زوزن، نزدیک مرو کنونی ایران وافغانستان که در گذشته ناحیه ای آباد و شهری معروف بود، قرار دارد. مسجد زوزن با طرح دو ایوانی ساخته شده و همان طوری که در صفحات گذشته شرح داده شد، این طرح اولین بار در خراسان مورد استفاده قرار گرفته است. گرچه مسجد زوزن رو به ویرانی است ولی آنچه از ایوانها و تزئینات آن باقی مانده از عظمت بنا در گذشته حکایت می کند. مسجد دارای کتیبه های آجری و کاشی است که در ایوانها، به ویژه ایوان جنوبی، به چشم می خورد، نکته جالب توجه در خصوص مساجد زوزن، گناباد و فرومه که هر سه با نقشه مشابهی در استان خراسان واقع شده اند. این است که از اولین بناهایی هستند که در آنها تزئین کاشی فیروزه ای با نقوش بسیار جالب توجه به چشم می خورد. طبق کتیبه ای که اخیراً به دست آمده. مسجد زوزن در سال 600 هجری، یعنی تقریباً بیست سال قبل از حمله مغول ساخته شده است.
مسجد فرومد یا فریومد
این مسجد در روستایی به همین نام زمانی که از آبادانی زیادی برخوردار بوده در خراسان بین سبزوار و نیشابور واقع شده است. این مسجد نیز مانند مسجد زوزن با طرح دو ایوانی ساخته شده و شامل در ایوان در سمت جنوب و شمال، میانسرا، محراب، سر در ورودی، طاقنماها و رواقهایی در طرف غرب و شرق است. ارتفاع کف ایوانها نسبت به میانسرا یا حیاط مرکزی بیشتر است و تزئینات زیبائی از آجر و یا کاشی و گاهی هر دو دارد. زیباترین بخش تزئیناتی مسجد طاقنماهاست که با آجر و کاشی فیروزه ای رنگ تزئین شده است. محراب گچبری شده مسجد نیز طرحهای مختلف و فوق العاده زیبائی دارد. بیشتر کتیبه های آجری و گچی متاسفانه تخریب شده یا به سوخت رفته اند. مسجد جامع فرومد در قرون بعد به ویژه در عهد ایلخانی مرمت و بازسازی شده و ایوان شمالی آن دوباره ساخته شده است.
گناباد: مسجد گناباد
مسجد گناباد نیز از دیگر مساجد ناحیه خراسان است که با نقشه دو ایوانی بنا شده است. گرچه این مسجد در اثر زلزله های متعدد تخریب شده، ولی بقایای آن از اهمیتش هنگام آبادانی در عصر خوارزمشاهی حکایت می کند. مسجد گناباد دارای تزئینات منحصر به فرد و بسیار زیبای آجرکاری است. ایوانها به ویژه ایوان جنوبی دارای طرحهای متنوع آجرکاری، کتیبه های کوفی و همچنین کاشی های فیروزه ای و آبی، در متن آجرکاری است. محراب گچبری شده مسجد در شبستان جنوبی با طرحهای مختلف گیاهی تزئین شده است. مسجد گناباد طبق کتیبه آجری آن در 609 هجری بنا شده است. اگر همزمان ویژگی های سه بنای یاد شده که در فاصله سالهای 610-600 بنا شده اند، مورد مطالعه دقیق قرار گیرد و خصوصیات معماری و تزئینات وابسته آن بررسی شود مشاهده می شود که معماری دوره خوارزمشاهی سبکی مخصوص دارد و با سبک معماری عصر سلجوقی و ایلخانی متفاوت است.
اصفهان: مسجد اشترجان
در نزدیکی اصفهان در روستایی به نام اشترجان مسجد بسیار زیبایی همنام روستا وجود دارد که در زمان ایلخانیان بنا شده است. روستای اشترجان در 36 کیلومتری جنوب غربی اصفهان دارای مجموعه بناهای مذهبی متعددی است که هر یک از نظر تاریخی اهمیت به سزایی دارد. این مسجد دارای سردرهای ورودی مسجد با ویژگی خاص دوره ایلخانی یعنی بلند و کشیده و با عرض نسبتاً کم مانند مجموعه نطنز و ورامین بنا شده و دارای تزئینات مقرنس کاری، کاشیکاری و آجرکاری است. گرچه در سالهای اخیر قسمت فوقانی منارهای مسجد از بین رفته ولی هنگام آبادانی دارای تزئینات زیبای آجرکاری و کاشیکاری و همچنین کتیبه هایی به خط بنایی بوده است. مسجد دارای 2 در ورودی است یکی در طرف شمال و دیگری در طرف مشرق ساختمان کتیبه سر در شرقی مسجد به خط ثلث روی گچ و شامل آیه 18 سوره جن است. محراب مسجد یکی از زیباترین بخشهای بنا است.
اطراف آن با کتیبه های گچبری شده متعدد به خط کوفی تزئین شده و قسمتی از آیه الکرسی، آیاتی از سوره دهر توبه، آل عمران، و فاتحه روی آن نوشته شده است.
اشترجانی از امرای حکومت ایلخانی ابوسعید بوده که این مسجد را احداث کرده است. هنرمندان زیادی در آرایش مسجد اشترجان سهیم بوده اند. طبق کتیبه هایی که روی کاشی سر در مسجد موجود است، نشان می دهد هنرمندان زیادی مثل استاد احمد حاجی محمد قطاع تبریزی مسئولیت کاشیکاری مسجد را به عهده داشته اند. مسجد اشترجان در عهد تیموری و صفوی مرمت شده و هم اکنون نیز در دست احیاء و بازسازی است.
ورامین: مسجد جامع
مسجد ورامین که محل برگزاری نماز جمعه در این شهر است، در عهد ایلخانی، هنگام حکومت ابوسعید در 722 هجری، بنا شده است. این مسجد به شکل چهار ایوانی و شامل سردر ورودی و در سمت شمال، شبستان در سمت جنوب، رواقهای غربی و شرقی، میانسرا و گنبد است. گنبد مسجد که مهمترین بخش بنا است برفراز اتاق مربعی شکل به کمک فیلپوشها به هشت قسمت و در بالا به شانزده قسمت تقسیم و داخل آن با آجر و گچ تزئین شده است. سردر ورودی بلند و کشیده مسجد با طاقنماهای دو طرف آن نمودار ویژگیهای معماری عهد ایلخانی است. این سر در با کاهش معرق تزئین شده ودارای کتیبه به خط ثلث بر زمینه لاجوردی است. مقرنسهای در ورودی نیز تلفیقی از کاشی و آجر است.
آیات قرانی و اسامی بزرگان دین نیز در بخشهای گوناگون مسجد مانند رواقها به صورت کتیبه های گچی و آجری از دیگر تزئینات این مسجد است. مسجد جامع ورامین در عهد شاهرخ تیموری بازسازی شده و طبق کتیبه موجود تزئینات گچبری و همچنین ساخت محراب، شبستانها و رواقها در سال های 821-845 هجری انجام شده است.
اصفهان: مدرسه امامی
از دیگر بناهای زیبای شهر اصفهان، مدرسه امامی است که در سال 725 هجری ایجاد شده است. مدرسه امامی مانند مدارس دیگر با نقشه چهار ایوانی بنا شده است. این مدرسه دارای تزئینات کاشیکاری زیبائی است و قسمتهایی از ایوان و طاقنماهای آن با کاشیکاری معرق و هفت رنگ پوشیده شده است. همچنین تزئین ایوانهای چهارگانه با کتیبه هایی به خط معقلی (بنایی) باعث زیبائی مدرسه شده است. تعدادی از کتیبه ها داخل مربع و با خط سفید بر زمینه لاجوردی نوشته شده و شامل سوره هایی از قران، اسامی خلفای راشدین، اصحاب پیامبر، گفتار و احادیثی از بزرگان دین است و همچنین کلمات الله، محمد، علی بارها تکرار شده است. ایوان و گنبد جنوبی مدرسه امامی از نظر کاشیکاری از مهمترین بخشهای مدرسه است. در داخل مقرنسهای تزئینی آن نام کاشیکار هنرمند مدرسه به صورت "عمل الشیخ محمدعمر" آمده است. طبق نوشته ویلبر، زیباترین بخش مدرسه محراب آن بوده است که با کاشیکاری رنگارنگ تزئین شده این منحراب کاشیکای شده به موزه متروپولیتن نیویورک منتقل شده و آنجا نگهداری می شود. مدرسه امامی به نامهای امامیه و بابا قاسم (نام یکی از صوفیان و درویشان معروف اصفهان) هم خوانده می شود.
زنجان: گنبد سلطانیه
در شهرک سلطانیه از قرن 8 هجری بنایی به یادگار مانده که باستان شناسان و معماران آن را یکی از با شکوهترین بناهای معماری اسلامی می دانند. سلطانیه قبل از آنکه با پایتختی انتخاب شود چرا گاه احشام و اردوگاه بود تا اینکه در آغاز قرن 8 هجری "ارغون" از شاهان عصر ایلخانی، تصمیم گرفت در این محل شهر جدیدی احداث کند. ارغون حصار شهر را که از مهمترین بخشهای شهرسازی است آغاز کرد، ولی با درگذشت او، فعالیت ساختمانی ناتمام ماند.
بعد از ارغون، دو فرزندش اولجاتیو و غازان به حکومت رسیدند. در زمان پادشاهی اولجاتیو بود که عملیات ساخت شهر سلطانیه دوباره آغاز شد. (قرن 8 هجری) بنا به متون تاریخی طرح و نقشه شهر از خواجه رشیدالدین فضل ا… وزیر دانشمند دوره ایلخانی بود. طرح کلی شهر شامل بناهای متعدد مذهبی و غیرمذهبی مانند مسجد، مدرسه، بازار، کاروانسرا کاخ، بیمارستان (دارالشفاء) خانه های مسکونی و برج و بارو بود که در حصاری مربع شکل قرار داشتند.
شهر خیلی زود با بناهای زیبا آراسته شد و حتی وزرای الجاتیو مانند خواجه رشید الدین و تاج الدین علیشاه نیز بناهای متعددی در داخل محدوده ایجاد کردند و سرانجام پس از چند سال فعالیت، در 710 هجری ساخت شهر به پایان رسید. و اولجاتیو به مناسبت پایان آن جشنی بر پا ساخت و شهر را سلطانیه نامید. سلطانیه به زودی اهمیت ویژه ای پیدا کرد و یکی از شهرهای مهم عصر ایلخانی شد.
به طوری که به قول بعضی از مورخان بعد از تبریز مهمترین شهر ایران سلطانیه بود. ولی شهر زیبایی سلطانیه پس از سقوط ایلخانیان و مرگ ابوسعید، بتدریج از رونق افتاد. مهمترین و زیباترین بنای شهر سلطانیه گنبد سلطانیه یا مقبره اولجاتیو است. گنبد سلطانیه بنایی است هشت ضلعی که هر ضلع آن هفده متر طول دارد و دارای گنبدی است که قطر دهانه آن 5/25 متر و ارتفاع آن 48 متر است بنا در طبقه همکف دارای هشت ایوان، (چهار ایوان بزرگ و چهار ایوان کوچک) است.
راه صعود به طبقات بالا از طریق ایوانهای کوچک است. ایوانها دارای پنجره هایی است که نور را به داخل بنا می رسانند. طبقه دوم ساختمان دارای ایوانهای خارجی است. پایه های هشتگانه گنبد سلطانیه حدود 50 متر مربع مساحت دارند این پایه ها از آجر و گچ و آهک ساخته شده اند. گنبد بر فراز سه کنج یا فیلپوش قرار دارد و از نوع گنبد درپوش پیوسته است. همچنین هشت مناره بر فراز هشت گوشه بنا قرار گرفته است. گنبد دارای چهار ورودی بزرگ و چهار ورودی کوچک است. مانند بسیاری از بناهای دوره ایلخانی گنبد سلطانیه نیز تزئینات بسیار زیبائی دارد.
تزئینات در نمای خارجی و نمای داخلی ساختمان و در دو دوره انجام گرفته است. تزئینات دوره اول شامل آجرکاری. گچبری، و کاشیکاری است که در قسمت های داخلی ساختمان به طور جداگانه و در بعضی جاها توامان به کار رفته است. دوره دوم تزئینات، بیشتر شامل گچبری یا نقش و نگار و در بعضی قسمتها به صورت کتیبه هایی از آیات قرانی است.
یکی از زیباترین قسمتهای تزئینی، آرایش زیر گنبد است که به عرض 6 متر، به صورت یک ردیف کاربندی در محلی که گنبد بر فراز فیلپوشها قرار می گیرد، انجام شده است. کتیبه های دیگری به خط کوفی، فنایی یا معقلی که شامل جملاتی مانند لا اله الا الله سبحان ا…، محمد رسول ا…، علی ولی ا… و … و احادیثی از حضرت محمد(ص) به سر در شرقی گنبد، داخل گنبد دیوار جانبی درگاهها و بالاخره در طبقات بالای گنبد وجود دارد که بعضی از این کتیبه ها داخل اشکال هندسی، مانند مربع و لوزی جای گرفته اند.
از دیگر بخشهای گنبد سلطانیه، سردابه و تربت خانه است. در ضلع جنوبی گنبدخانه و بر فراز سردابه، بنایی مستطیل شکل ساخته شده است که به تربت خانه معروف است ورودی بنا از ضلع جنوبی گنبدخانه دارای محرابی است که با گچبری تزئین شده است. همچنین کتیبه هایی به خط کوفی و ثلث در بخشهای گوناگون تربت خانه وجود دارد بنای عظیم گنبد سلطانیه که شاهکار معماری ایران دوره اسلامی است از بسیاری جهات ارزش ویژه ای دارد. این بنای با شکوه که کلیه اجزای آن با هم، هماهنگی کامل دارد، نشان می دهد که معمار و سازنده یا سازندگان آن علاوه برداشتن تجربه و مهارت در معماری و شهرسازی از نسبت های هندسی و محاسبات ریاضی نیز به خوبی آگاه بوده و آنها را دقیقاً به کار برده اند.
یزد: مسجد جامع
مسجد جامع یزد در قرن ششم هجری نباشد و امروز از آن اثری بر جای نیست ولی به جای آن در قرن 8 هجری مسجد جامع جدید یزد ساخته شد.
سیرو در بررسی کامل مسجد نشان داده است که مسجد قدیمی در شمال شرقی صمن فعلی قرارداشته است. مسجد حاضر مشتمل بر یک صمن مستطیل (99*104متر) با گنبد و ایوانی در سمت قبله است که در طرفین آن شبستانهایی ساخته شده است. شبستان جنوبی به دهلیزی گنبددار در پیشت سر در اصلی راه دارد. این سردر مکرراً تعمیر شده است. دارای نسبت های معماری است که از ویژگی های معماری در اواخر قرن هشتم است. همچنین دو مناره در قسمت علیای آن قرار دارد. این مسجد به چند دلیل حائز اهمیت است. نخست آنکه قدیمی ترین نمونه معماری است که طی قرن نهم هجری، در معماری مذهبی ناحیه یزد از آن تقلید شده است این طرح مرکب از یک مقصوره گنبددار و یک شبستان مستطیل بلند و کشیده است.
دیگر ویژگی مهم بنا کاربرد وسیع طاقهای سراسری (طاق و تویزه) در شبستانهایی که با تزئین کاشی معرق همراه است احداث مسجد جامع کبیر یزد در چند مرحله صورت گرفته است: در دوره اول، (724-728) بنای گنبد و سردر ورودی و شالوده های ایوان مقصوره ساخته شده است. در دوره دوم (پس از 735) ایوان و همچنین بعضی پوششهای تزئینی تکمیل گردیده، در دوره سوم (765-777) شبستان جنوبی، دهلیز و رواقهای متصل به گنبدخانه همراه با نمای صحن و بنای مجدد سر در ورودی و پوشش تزئینی آن (که اکنون بیشترین بخش آن از میان رفته است) و در دوره چهارم (809-819) بنای شبستان شمالی، دهلیز و رواقهای ارتباطی آن، کتیبه ایوان و صمن و بعضی پوششهای تزئینی (احتمالاً ازاه ای از کاشی و منبری از مرمر) ساخته شده است.
کتیبه های بعدی و متنهای تاریخی، تعمیرات جزئی و تعویض پوششهای تزئینی را نشان می دهد. گنبدخانه مربع شکل اصلی دارای یک دهانه گشاد مرکزی به سمت داخل ایوان و دو گذرگاه طاقدار است. دیواره های جانبی اصلی گنبد خانه نیز دهانه های وسیع مرکزی دارند که در طرفین آنها دهانه های کوچکتری قرار دارد. اندازه دهانه های مرکزی را کوچکتر گرفته اند تا جایی برای غرفه های روی شاه نشین ها فراهم شود محراب یک دهانه، مستطیل عمیقی بوده که از کناره های آن معبری های تنگی به دهانه های واقع در گوشه های اتاق و یا فضای بیرون راه می یافته است.
شبستان جنوبی متعلق به دوره دوم و مشتمل بر شش دهانه است که این دهانه ها به وسیله طاقهای سراسری که از حیث عرض با هم تفاوت دارند به دلیل وجود جرزهای گنبدخانه و ایوان از هم جدا شده اند. دیوار قبله محرابی دارد و در انتهای مقابل، راهرویی به یک دهلیز مربع راه می یابد که نسبت به جهت شبستان انحراف دارد. زیرا جهت این دهلیز همان جهت سر در ورودی است. جرزهای غربی دهلیز را طوری ترتیب داده اند که با تغییر زاویه از سوی صمن حیاط تطبیق می کند. گنبد اولیه قرن هشتم روی یک فضای هشت ضلعی، مرکب از فیل پوشها استوار است. عناصر مقرنس فیلپوشها و گوشه های هشت ضلعی را پر می کند. شبستان جنوبی به وسیله پنج طاق سه بخشی پوشیده شده است.
راهروهایی گنبدخانه را به هر دو شبستان شرقی و غربی پیوند داده است. قوس های سراسری مانع احداث پنجره های نورگیر، در دیواره های فوقانی شبستان نشده است. در شبستان شمالی طاق زنی کاربرد بیشتری دارد. طاقها در باای جرزها به دو قسمت تقسیم شده اند و روی سه جرز دهانه های اضافی سراسری احداث گردیده است.
بنابراین تعداد طاقهای سه بخش سراسری، بیش تر از شبستان شرقی است و شماره آنها به عدد نه می رسد. همچنین قسمت مرکزی طاقها تنوع بیشتری دارد. راس طاقها دارای نورگیرهای هشت ضلعی است که روشنایی شبستان را تامین می کند. یکی از خصوصیات ویژه این طاقهای سه بخشی، اندازه نسبتاً کوچک قسمت مرکزی آن نسبت به طول بخشهای جانبی است. درون گنبد با طرحی هندسی هزار باف تماشایی تزئین شده است. همچنین طرح کوکبی شامل ستاره هایی هفت پر است که با رنگ آبی روشن و سفید روی یک زمینه نخودی اجرا گردیده و پوشش رویی گنبد از یک طرح مکرر شامل نقوش لوزی های داخل یکدیگر، و از کاشی است. محراب مسجد با کاشی های معرق به سال 777 هجری همزمان با شبستان تابستانی ساخته شده است. طاق محراب مقرنس و بدنه داخلی آن را با هشت قاب مستطیل و مربع شکل از کاشی معرق بر زمینه سفال بی لعاب متشکل از یک طرح هندسی، تزئین کرده اند.
تبریز: مسجد کبود
این بنای تاریخی که به علت پوشش کاشی معرق آبی رنگ به آن، به مسجد کبود شهرت یافته، با نقشه سرپوشیده و فاقد میانسرا، در سال 870 هجری ساخته شده است. این مسجد که در ایران منحصر به فرد است، از لحاظ شکل و طرح و نمای خارجی با مساجد سرپوشیده اولیه عثمانی در بورسه شباهت دارد. لیکن تفاوتهایی مهم بین آنها وجود دارد این بنا احتمالاً بنایی چند منظوره بوده است و در آن قبری وجود دارد که احتمالاً متعلق به امیر قراقویونلو جهانشاه یا اعضای خانواده اوست.
تا 50 سال قبل این مسجد به صورت ویرانه ای بود. یکی از علل این ویرانی لرزه ای بود که در سال 977 هجری حادث شد به طوری که هیچیک از طاقهای مسجد بر جای نماند. بین سالهای 1330-1340 هجری بخش بزرگی از این بنا بازسازی شد که گنبد بزرگ روی اتاق مرکزی از آن جمله است. تزئینکاشی معرق آنچنان مهارتی را در هنرهای تزئینی نشان می دهد که در آثار بعدی هرگز هنر کارشیکاری به آن درجه نایل نیامده است.
شالوده این بنا مرکب از قطعات سنگی در اندازه های دو متر در شصت سانتی متر است. قسمتی از کف سر در ورودی با قطعات سنگ سیاه فرش شده و ممکن است تمام داخل بنا در گذشته از همین نوع سنگ پوشیده شده باشد. سر در ورودی، فوق العاده تزئین یافته و به دیوارهای بدون تزئین کاملاً نوسازی شده، ارتباط می یابد.
این وضع در دو طرف تا قاعده های منارهای از میان رفته، ادامه می یابد. به جز پی ها، نسج کامل بنا با آجر ساخته شده است. سردر ورودی با نیم گنبدش به داخل دهلیزی موازی مبا نمای بنا با آجر ساخته شده است. سر در ورودی با نیم گنبدش به داخل دهلیزی موازی با نمای بنا باز می شود. پنج دهانه این دهلیز که با طاقهای گنبدی پوشیده شده است. مستقیماً در پشت اتاق مرکزی قرار گرفته که بر فراز آن گنبدی با دهانه ای بیش از 15 متر واقع است. این گنبد بر روی هشت قوس چهار قوس زاویه ای و چهار قوس دیواری- استوار شده است. پلکان واقع در چهار جرز این اتاق به یک غلام گردش در طبقه فوقانی راه می یابد.
سوراخی در وسط اتاق است که احتمالاً مانند ساجد سر پوشیده دوره عثمانی، جای فواره یک منبع آبی بوده است. یک گشادی کاملاً مشخص در ساختمان از اتاق مرکزی به طرف اتاق کوچکتری روی همان محور، وجود دارد. این گشادگی بر مقصوره بودن اتاق کوچکتر صمه می گذارد.
این مقصوره بر فراز خود گنبدی داشته که قطر آن بیش از نه تر بوده است. نقشه آن از روی نقشه ای دیگر توسط دیباج دوباره ترسیم شده است. گوشه های خارجی اتاق، بازسازی عناصر مفقود را در نقشه دیباج نشان می دهد. در قسمت محراب هیچ نوع حجاری دیده نمی شود. یکی از لوحه ها قسمت کوتاهی را نشان می دهد که در آن هیچگاه کتیبه ای نقر نشده و حتی خطوطی در آن نوشته نشده است.
بنابراین اگر کار بنا تکمیل شده بود حجاری طرحها یا کتیبه هایی در محراب وجود می داشت. طاقهای بنا شامل هشت قوس سراسری است که از جرزهای اطاق مرکزی شروع شده است و هشت ضلعی اش را تشکیل میدهد که گنبد روی آن قرار دارد. ظاهراً میان این هشت قوس تعدادی، قوس ثانوی از جنس اجر ساخته بوده اند که به عنوان عناصر استوار کننده ای برای نگهداری گنبد به کار می رفته است هیچ اثری از یک کتیبه دور زننده در قاعده گنبد وجود ندارد. در نگاه اول به نظر می رسد که تمام سطح گنبد با کاشی شش ضلعی آبی سیر پوشیده شده است.
در زیر قوسهای سرتاسری، قوسهای منفاطعی وجود دارد که روی فواصل، بین جرزهای مجاور زده شده و بر فراز آنها دیواری است که تا بالای سطح قوسهای سرتاسری بالا رفته است. این مسجد در ایران به فیروزه اسلام شهرت داشته و این شهرت به سبب فراوانی و تزئین کاشی معرق در آن بوده است. به طوری که در آن رنگ آبی سیر غلبه دارد. رنگهای کاشی معرق که در سراسر بنا یافت می شود شامل: آبی روشن، آبی سیر، سفید، سبز، زرد، قهوه ای است.
رنگ آبی روی سطوح دیوارهای درگاه ورودی روی نیم گنبد آن، روی پیچهای قالبی ساده جانبی که در گوشه درگاه ظاهر می شود و روی طرحهای جانبی که به طور نیمه برجسته در آمده به کار رفته است. همین رنگ برای پوشش قوسهای سرتاسری، در اشکال گل و بوته، در صلیبهایی با نقش گل و بوته روی اشکال هندسی مانند مربع و چهار گوشه های نوک دار و مثلثها به چشم می خورد.
یک نوع کاربرد بارز کاشی معرق در این بنا کتیبه ای است که حاوی حروفی از جنس سفال بی لعاب در داخل زمینه ای از جنس قطعات کاشی آبی است که روی نقش طومار مانند گل و بوته ای با نقاط آبی سیر نگاشته شده است.
ازاره ها که تا ارتفاع 5/2 متر بالا رفته، سه نوع طرح را با سفال لعابی نشان می دهد. یک طرح آن از اشکال بدیده کاشی سیاه در داخل شبکه ای از باریکه های کاشی سفید تشکیل شده، طرح دوم مرکب از اشکال آبی روشن در درون شبکه ای از باریکه های سفال لعابی سیاه است. و طرح سوم حاوی باریکه های بریده سفال، در زمینه ای مرکب از شبکه سفال آبی روشن است.
کاشان: مسجد جامع (میدان سنگ)
این مسجد یکی از قدیمی ترین بناهای دوره سالامی در شهر کاشان به شمار می آید. مسجد در بخش شرقی بازار شهر و نزدیکی بارو و حصار دوره سلجوقی کاشان واقع است. تحقیقات سالهای اخیر، موید آن است که بنای اولیه مسجد متعلق به دوران خوارزمشاهی است این مسجد در سال 868 هجری هنگام حکومت جهانشاه قراقویونلو در محوطه میدانی که سنگفرش شده بود، بازسازی شد. لازم به یادآوری است که تنها اثر بازمانده از مسجد که متعلق به عهد خوارزمشاهی است، محراب طلایی ساخته شده در سال 623 هجری توسط حسن بن عربشاه است این محراب در سال 1307 هجری از ایران خارج و در حال حاضر در موزه برلین نگهداری می شود. به هر حال این مسجد زیبا در مجموعه ای که متشکل از خانقاه، بیمارستان کاروانسرا و مدرسه بوده بنا شده است.
بازار اصلی شهر نیز در بخش شمالی مسجد قرار دارد. مسجد ایوان به شکل چهار ایوانی بنا شده است، ورودی بنا در سال 1243 هجری از سوی حاکم وقت کاشان تزئین گردیده است.
تزئینات شامل: مفرنس کاری، گچ بری، نقاشی است. کتیبه گچبری که با خط رقاع برجسته بر زمینه لاجوردی نوشته شده از شاهکارهای هنری کتیبه نگاری به حساب می آید. براساس این کتیبه، بانی بخش از ساختمان مسجد، امیر عماد الدین شیروانی بوده که در سال 868 هجری احداث آن را به عهده داشته است. شبستان مسجد به شکل مربع و با کمک فیلپوشها و منطقه انتقالی به هشت ضلعی و شانزده ضلعی تقسیم و گنبدی بر فراز آن استوار شده است.
دیوارهای شبستان با کاشی های زیبا تزئین شده و در بخش جنوبی آن محراب و منبر کاشی قرار گرفته است. رازاره کاشیکاری درون مقصوره. شامل کاشیهای ضلعی آبی روشن، محاط در یک نوار باریک از مثلثهاست. یکی از زیبائیهای مسجد، منبر آن است که با کاشی معرق تزئین شده است از امتیازات دیگر این مسجد، سنگ نبشته های متعددی است که روی دیواره های میانسرا و جلوخان به یادگار مانده است. الواح یا کتیبه های سنگی، شامل فرامین، احکام، دستورهای دیوانی و مسائل اجتماعی است که تعداد آنها به یازده لوح می رسد و متعلق به قرون هشتم الی سیزدهم هجری است. مهمترین فرامینی که در مسجد جامع میدان سنگ به یادگار مانده اغلب به خط نستعلیق و شامل موارد ذیل است.
1- فرمان به خط ثلث با تاریخ 899 هجری مربوط به فروش عادلانه اجناس ومواد غذایی.
2- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 922 هجری مربوط به رعایت حال کشاورزان از شاه طهماسب.
3- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 944 هجری مربوط به منع و ترک اعمال نامشروع از شاه طهماسب.
4- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 979 هجری مربوط به توسعه کشاورزی.
5- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 981 هجری مربوط به لغو دریافت دلالی.
6- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 991 هجری مربوط به رفع ظلم و ستم.
7- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 1002 هجری مربوط به حقوق تدفین اموات.
8- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 1022 هجری مربوط به معافیت مالیت در ماه رمضان.
9- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 1047 هجری مربوط به جلوگیری مواد خلاف قانون از طرف شاه صفی.
10- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 1106 هجری مربوط به منع قمار بازی و استعمال ماد مخدر.
11- فرمان به خط نستعلیق با تاریخ 1143 هجری مربوط به لزوم امحاء آثار بدعت.
از هنرمندانی که در مسجد میدان، به کتیبه نگاری اشتغال داشتند، استاد خواجه حیدر کاشی تراش را می توان نام برد. مسجد جامع میدان شهر دارالمومنین کاشان از نظر هنری اهمیت زیادی دارد. شایسته است این مسجد و مجموعه های ساختمانی وابسته به آن مورد بررسی و تحقیق کامل قرار گیرد تا ویژگی های هنری آن کاملاً روشن شود.
خرگرد: مدرسه غیاثیه
مدرسه غیاثیه خرگرد یکی از مهمترین و زیباترین بناهای ناحیه شرق ایران است که در خراسان واقع شده است این بنا در سال 848 هجری به دستور غیاث الدین پیر احمد خوانی وزیر سلطان شاهرخ تیموری و هنرمندترین معماران آن زمان. یعنی استاد قوام الدین و غیاث الدین شیرازی بنا شده است.
شکل بنای مدرسه مانند سایر بناهای مذهبی به شکل چهار ایوانی است و هر ایوان آن چهار و نیم متر عرض و یازده متر ارتفاع دارد. میانسرای مدرسه به شکل مستطیل و با 32 حجره برای استفاده طلاب علوم دینی در دو طبقه ساخته شده است.
بنای مزبور دارای یک در ورودی در قسمت جنوبی است که به یک هشتی مربع شکل منتهی می شود. مدرسه خرگرد دارای 2 کلاس در طرفین ایوان ورودی است که گنبد شکل هستند. نمای خارجی مدرسه ای به گونه ای طراحی شده که از اطراف دیده می شود همچنین نمای بیرونی طرفین ورودی مدرسه را طاقنماهایی مستطیل شکل در بر گرفته است. جبهه اصلی نما رو به شمال شرق است در چهار گوشه بناء، چهار برج تزئینی واقع است که از داخل گوشه های حیاط مرکزی یا میانسرا به درون آن می توان راه یافت. زیباترین قسمت مدرسه خرگرد تزئینات آن است.
بسیاری از محققان، سربنای عهد تیموری، یعنی مسجد کبود مسجد گوهرشاد و مدرسه غیاثیه خرگرد را از نظر آرایش کاشیکاری معرق در زمره شاهکارهای قرن نهم می دانند.
مدرسه غیاثیه خرگرد از نظر کاشیکاری معرق بی نظیر است. و روی بنا، ایوانها و طاقنماهای میانسرا با کاشی و آجر تزئین شده است. سر در ورودی تلفیقی از آجر و کاشی است که همراه با نقوش هندسی و اسماء مقدس الهی مانند "الله، محمد، علی" تزئین شده است. رازاره های مدرسه و همچنین کلاس ها با نقوش هندسی که با رنگ های سبز، آبی زرد و قرمز طراحی شده اند، بر کاشی منقش گردیده است.
همچنین کلاس مدرسه و پنجره های آن با شیشه هایی به رنگ قهوه ای، آبی و فیروزه ای مزین شده است. قوام الدین شیرازی یکی از معماران مدرسه غیاثیه، شش سال قبل از اتمام بنا در گذشت. بنابراین اتمام بنای مزبور باید همزمان با احداث مدرسه گوهرشاد مشهد و مدرسه هرات باشد.
مدرسه غیاثیه خرگرد، از نظر ویژگی های معماری قابل مقایسه با بسیاری از بناهای ایجاد شده در عهد تیموری در خراسان بزرگ است. بناهای ساخته شده در این عصر به دست گروه معماران و هنرمندان ایرانی- که در آن زمان بین شهرهای یاد شده خراسان بزرگ در رفت و آمد بودند- احداث شده است.
ساری: امامزاده صالح
در بیست کیلومتری شمال شرقی ساری، بین جاده ساری و خزر آباد، از دوره تیموریان بنایی پابرجاست. این بنا آرامگاه یکی از سادات مرعشی است که حدود 2 قرن و نیم در این ناحیه حکومت کرده اند. اگرچه در طول زمان در اصل بنا تغییراتی به وجود آمده، لیکن آنچه از قرن نهم هجری بر جای مانده است، مخصوصاً ضریح چوبی آن نمایانگر شکوه و زیبایی و همچنین یادآور تکمیل و توسعه هنرهای مختلف دوره تیموری در ناحیه مازندران است. بنای اصلی یا مقبره در دوره اول با نقشه مربع به اضلاع 5/6*5/6 متر ساخته شده است.
گنبد آن از نوع گنبد دو پوش است که گنبد زیرین به صورت نیم دایره و گنبد رویی به شکل مخروط ساخته شده است. قسمت زیرین گنبد مدور مقبره، با گچ پوشیده شه است و در آن دو حاشیه سراسری که محل کتیبه ها بوده، دیده می شود ولی از نوشته ها یا کتیبه هایی که شامل تاریخ ساخت مقبره اند، اثری بر جای نیست. ناگفته نماند که در سالهای اخیر اهالی محل روی این بنا را تعمیر و این قسمت از گنبد را با کاشی های آبی رنگ تزئین کرده اند.
همچنین گچبری های پراکنده ای در داخل مقبره به چشم می خورد که نشان دهنده تعمیرات در سالهای اخیر است. این مقبره دارای چهار در ورودی بوده که در حال اضر به جز یک در، بقیه مسدود شده است. سالها بعد در کنار تنها در باقی مانده، در دیگری تعبیه شده و محل درهای مسدود شده را تا نیمه با آجر پوشانده اند. در نیمه بالایی آنها، پنجره ای که روشنایی داخل مقبره را تامین می کند کار گذاشته اند. در قسمت خارجی مقبره و زیر گنبد، مقرنس های آجری به چشم می خورد که به احتمال زیاد در زمان ساخت آن مزین به کاشی های رنگی بود. ولی متاسفانه امروزه از تزئینات آن نمونه ای باقی نمانده است.
قرن اخیر شاهد تغییراتی در بنای اصلی امامزاده بوده است. به این ترتیب که در ضلع جنوبی آن، بنای مستطیل شکل را ساخته اند که اهالی محل از آن به عنوان مسجد ده استفاده می کنند. در داخل بنای امامزاده آنچه جالب توجه است ضرع یا صندوق چوبی امامزاده است که از نظر منبت کاری و دیگر تزئینات در شمار شاهکارهای هنری قرن نهم هجری به حساب می آید. این ضریح در اندازه های 62/1*20/2 متر بر پایه ای مستطیل شکل به ابعاد 82/1*44/2 متر قرار گرفته است برای تزئین تمامی سطح ضریح از هنر، کنده کاری روی چوب، منبت کاری و نقاشی لاکی بهره گرفته اند. ضمناً کتیبه ای به عرض 5/6 سانتی متر بر گرداگرد سطح بالایی ضریح، بر زیبائی و ابهت آن افزوده است.
کنده کاری و منبت کاری که روی این ضریح انجام گرفته، نشان دهنده مهارت و استادی هنرمندان عصر تیموری است هنرمند با استفاده از نقوش گیاهی و هندسی، تزئینات زیبائی را پدید آورده است. غیر از نوشته هایی که در قسمت بالایی ضریح نقش بسته، بقیه سطح آن با بهره گیری از نقوشی کمه بدانها اشاره شده، تزئین گردیده است.
زیبائی فوق العاده این ضریح، علاوه بر هنر کنده کاری روی چوب و منبت کاری، مدیون نقاشی آن است که به شیوه نقاشی لاکی روی همه تزئینات را آراسته است. رنگهای به کار رفته در نقاشیهای ضریح چوبی امامزاده صالح، متنوع هستند. لیکن از رنگهای قرمز، زرد و قهوه ای بیشتر استفاده شده است. هنر نقاشی لاکی از اوایل ظهور اسلام در ایران متداول بوده و تا اواخر عصر تیموریان ادامه داشته در دوره صفوی این شیوه منسوخ و به جای آن نقاشی رنگ روغنی متداول شده است.
با توجه به کنده کاری های زیبای موجود در این مکان شایسته است به سابقه این هنر در حاشیه خزر اشاره کنیم.
هنر کنده کاری روی چوب از زمانهای دور در ایران متداول بوده و در قرن نهم هجری به اوج رونق خود رسید. این هنر به سبب موقعیت جغرافیایی و نیز طبیعی در حاشیه دریای خزر، بیش از نقاط دیگر ایران گسترش یافته است. فراوانی انواع چوبهای جنگلی در نواحی گرگان، گیلان. مازندران، تاثیر مهمی در خلق آثار هنری منبت کاری و کنده اری روی چوب داشته است.
نکته مهم در امر پیشرفت صنایع ظریف و نیز هنر به طور اعم این است که درودگران منبت کاران و دیگر هنرمندان، هنر خود را در خدمت مذهب گرفته اند چرا که آثار اینان را بیش از همه در ساخت در، صندوق گور، منبر، رحل و… که عموماً در بناهای مذهبی مانند مقبره ها و مساجد استفاده می شود مشاهده می کنیم. بیشتر آثار کنده کاری روی چوب با نوشته هایی به خط ثلث یا نسخ و برخی از آنها مانند ضریح امامزاده صالح. با نقاشی لاکی تزئین شده اند. بناهای برجای مانده در حاشیه خزر عموماً دارای هنرکنده کاری روی چوب هستند که متاسفانه غالب آنها در یک قرن اخیر مورد دستبرد قرار گرفته اند. به هر حال، بناهای مذهبی بسیاری چون امامزاده روشن آباد، امامزاده نور، امامزاده عباس و… در ناحیه مازندران و گرگان، ضمن دارا بودن ارزش معماری، نمونه های بسیار جالبی از هنرکنده کاری روی چوب و منبت کاری هستند که بر ضریح، در و صندوق موجود در این بناها خودنمایی می کنند.از هنرمندان بنام دوره تیموریان که از خود آثار ارزنده ای در بناهای حاشیه دریای خزر به یاد گذارده اند می توان از استاد فخرالدین بخار رازی، استاد نجم الدین، استاد شهاب الدین، استاد احمد بخار ساروی، استاد حسین بن احمد رازی، استاد نصیرالدین و استاد حسین بن حسین نام برد.
شناخت هنر معماری در ایران به تقریبی بیش از شش هزار سال ریشه دارد. نمونه های این مدعا حداقل از 4000 سال پیش از میلاد در منطقه بین النهرین تا مرزهای چین، و از آسیای میانه تا زنگبار پراکنده است. معماری ایران در طی تاریخ طولانی خود دارای ویژگیهائی براساس اصالت طرح و سادگی و همواره توام با تزئینات با ارزش بوده است.
ساختن بناهای یادبود در ایران، ریشه مذهبی دارد و دارای خصوصیت نیایشی بوده است. نیروی راهنمای این نوع معماری سمبوسیم آسمانی بوده است که بشر بوسیله آن با قدرتهای فوق انسانی تماس می یافته و حتی خویش را در آنها شرکت می داده است. این اعتقاد که خاص ملل آسیایی است، حتی تا عصر حاضر نیز ادامه داشته و موجب وحدت و دوام معماری ایران و همچنین منشا ویژگی عاطفی آن گشته است.
عامل موثر برای ایجاد بناها، مصالح ساختمانی موجود در نقاط مختلف و میزان دسترسی به آنها بوده است. خاک رس که بنیاد خشت سازی بطریق گل فشرده و آفتاب دیده بوده است، عامل اصلی توسعه معماری ابتدایی ایران به شمار می رود. سپس ایرانیان با مخلوط کردن خاک چسبنده و ملاط آهکی و در نتیجه ایجاد آجر خشک شده در آفتاب، مصالح ساختمانی مقاومت تری را به وجود آوردند که در بناهای بزرگتر و مهمتر از آن استفاده کردند.
عناصر اصلی طرحهای معماری ایران سه هزار سال به کار گرفته شد. این عناصر و ارکان در طی قرون مختلف در بناهای متعدد که به شکلها و روشهای گوناگون بنا گردیده و همیشه و همیشه تکرار گردید. ارکان اصلی معماری ایران براساس احساس در اندازه ها. بکار بردن آگاهانه طرحهای ساده بزرگ، تزئین ساختمان بوسیله بهترین مصالح تزئینی، بنای طاقهای بلند و پوشش دهانه های وسیع بوسیله طاقهای هلالی، ساختن طاقهای گنبدی بر فراز بناهای چهارگوش و هشت گوش بوده است. تکرار طرحها و تکامل آنها در معماری ایران فراوان به چشم می خورد. برخی از ابتدایی ترین طرحهای معماری در معماری شکل گرفته دورانهای بعد نیز بکار گرفته می شود.
تمدن ایران از این دیدگاه که در دورانهای مختلف، با وجود تغییرات سیاسی، به حیات خود ادامه داده. در تاریخ جهان نظیر ندارد. تمدن ایران بصورتهای متوالی خود (ماقبل آریائی، مادی، هخامنشی. پارتی، ساسانی و اسلامی) در مدت پنجاه قرن بدون وقعه به حیات خویش ادامه داده است. نمونه بارز این توالی شاهنامه است که در اوج قدرت اسلام بصورت حماسه ای از عهد ساسانی باقی می ماند.
آنچه به هنر معماری ایران (در مقابل معماری یونان) خرده می گیرند، ناهماهنگی نسبتها است، زیرا بنای محقر در معماری قدیم ایران وجود نداشته است. کوچکترین بناها و محقرترین کاروانسراها دارای اصالت معماری دوران خود بوده و دارای تزئینات خیره کننده است. بناهای ایران از ترکیب عظمت و سادگی شکل گرفته است، حال آنکه تزئین بنا و نسبتهای دقیق آن بیننده را وادار به کنجکاوی می کند.
معماری ساده چه از نظر طرح و چه از نظر بکار بردن مصالح ساختمانی همیشه مورد علاقه ایرانیان بوده است. آمیزش هیجان و وقار از خصوصیات تجربی زیباشناسی ایرانی است.
با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران که بسیاری از مناطق آن چند ماه از سال از تزئینات طبیعی بی بهره است، معماران قدیم کوشیدند تا با این محرومیت با تزئین بناها و ایجاد رنگهای فراوان و گوناگون، که در عصر اسلامی به اوج عظمت رسید و هرگز با آن برابری نشد به مبارزه برخیزند.
علاوه بر موقعیت جغرافیایی و نقش آب و هوا و طبیعت در معماری، نقش مصالح موجود و هدفهای مقدس مذهبی و فرهنگی نیز بسیار موثر بوده است. بناهای یاد بود که پادشاهان از خود به یادگار گذارده اند در پیشرفت معماری ایران نقش بسیار بزرگی را ایفا کرده است.
بناهایی چون "مسجد جامع اصفهان" و محرابهای بزرگ قرن یازدهم آن را به وزیر کاردان و بزرگ سلجوقی، خواجه نظام الملک، و رقیبش تاج الملک، که در معماری ایران نقطه عطف و منطق پایدار و شگرفی را بوجود آوردند مدیون هستیم.
مسجد جامع اردستان
مسجد جامع اردستان از مساجد بسیار زیبای دوران سلجوقی به شمار می رود. این جامع دارای شبستان و گنبد آجری و ایوان بزرگی است، در طرفین، شبستانهای کوچکتری ساخته شده و صحن آن دارای ایوان و غرفاتی می باشد.
در این مسجد که بناهای آن در اواخر قرن چهارم هجری قمری ساخته شده و سپس در قرن بعد تکمیل گردیده کتیبه های کوفی و ثلث که گچبری شده وجود دارد، از مطالعه متن این کتیبه ها چنین معلوم می شود که مرمت و تزئین شبستان بزرگ و ایوان و صفحه های طرفین آن به همت ابوطاهر حسین فرزند غالی فرزند احمد در سالهای 553 تا 555 هجری و به سرپرستی استاد محمد اصفهانی انجام شده است.
گذشته از ایوان جنوبی، این مسجد دارای سه ایوان دیگر: شمالی به نام (صفه صفا)، ایوان غربی به نام (صفه امام حسن) و ایوان شرقی به نام (صفه امیر چمله) زیر می باشد.
در قسمت شمال غربی مسجد مناره آجری کوتاهی دیده می شود.
آرامگاه سلجوقی- خرقان- قزوین
بنای هشت گوش آجری این مقبره در زمره آرامگاههای سلجوقی به شمار می رود. هر یک از اضلاع، جرزها و طاقنماهای این بنا با نقوش خاصی تزئین شده است. این آرامگاه که ارتفاع آن به حدود 15 متر و قطر آن به 11 متر می رسد دارای دو پلکان مارپیچ است که به گنبد دو پوشه ای آن منتهی می گردند. داخل برج را با نقوش فراوان و گچ بریهای زیبا تزئین کرده اند. بنای مقبره بوسیله معمار "محمدبن مکی آل زنجانی" به سال 460 هجری قمری برابر با 68-1067 میلادی ساخته شده است. برج دوم که از بنای اول در حدود 30 متر فاصله دارد از کارهای معمار ابوعلی مکی آل زنجانی به سال 486 هجری قمری (94-1093 میلادی) می باشد. پلکان مارپیچ این آرامگاه به فضای خالی بین دو پوشه گنبد آن ارتباط دارد.
برای تزئینات بیشتر، طاقهای برجهای خرقان را به دو قسمت تقسیم کرده اند که هر قسمت بوسیله سه ردیف قوس کوچک از دیگری جدا می شود.
بطور کلی در ساختمان این دو برج 70 نوع طرح مختلف آجری نمایش داده شده است، علاوه بر آنکه تنوع خاصی در فاصله بین آجرها (ملاط حور) قائل شده اند، از انواع مختلف ملاط نیز استفاده کرده اند.
1. باید در چاپ یا فهم مطلب اشتباهی رخ داده باشد. به چنین کتای از طبری برنخورده ام. مترجم
—————
————————————————————
—————
————————————————————
0