سرگذشت زمین ( آشنایی با دوره های حیات در زمین)
زمین زیست پذیر
زمین شناسان مدت ها تصور می کردند شرایط ناپایدار و سوزان زمین پس از تولدش در ۵/۴ میلیارد سال پیش، تنها با گذشت زمان و در حدود ۸/۳ میلیارد سال پیش متعادل و زیست پذیر شده است.
زمین شناسان مدت ها تصور می کردند شرایط ناپایدار و سوزان زمین پس از تولدش در ۵/۴ میلیارد سال پیش، تنها با گذشت زمان و در حدود ۸/۳ میلیارد سال پیش متعادل و زیست پذیر شده است. حدود ۵/۴ میلیارد سال پیش، اقیانوس های ماگما سطح "زمین گداخته" را پوشانده بودند. زمین در معرض برخوردهای پیاپی اجرامی جوان قرار داشت که در هر برخورد سطح ناپایدار آن را متلاشی می کردند و همه چیز ذوب یا بخار می شد. با فرو رفتن آهن سنگین در اقیانوس های ماگما، هسته فلزی هم به تدریج تشکیل شد و در اعماق زمین فروپاشی عناصر رادیواکتیو، گرمایی شش برابر گرمای کنونی تولید می کردند. چنین حالت ناپایداری برای چند صد میلیون سال طول کشید. این شرایط جهنم بار باید آرام می شد تا سطح گداخته زمین به پوسته تبدیل شود، قاره ها شکل گیرند، اتمسفری متراکم و یکپارچه تشکیل شود و سرانجام اشکال نخستین حیات دوام بیاورند و تکامل یابند. اما سطح زمین با چه سرعتی سرد شد؟ اکثر دانشمندان چنین فرض کرده اند که این شرایط سوزان تا ۵۰۰ میلیون سال ادامه یافته است. دلیل اصلی این دیدگاه هم عدم وجود سنگ های دست نخورده ای است با عمر بیش از چهار میلیارد سال و همچنین وجود فسیل اشکال نخستین حیات که از جوان بودن آنها خبر می دهد. طی پنج سال گذشته زمین شناسان- از جمله گروه خودم از دانشگاه ویسکانسین و مدیسن _ کریستال هایی از کانی زیرسلامهم با ساختار شیمیایی متفاوتی یافتند که تصور ما را نسبت به دوران آغازین زمین تغییر می دهد. خواص ویژه این کانی باعث می شود تا شرایط محیطی زمان پیدایش آن را درک کنیم. این کپسول های زمانی کوچک نشان می دهند که اقیانوس ها و شاید هم قاره ها حدود ۴۰۰ میلیون سال زودتر از آنچه تصور می شد، پدید آمده اند.
از قرن ۱۹ میلادی دانشمندان در پی یافتن سرعت سرد شدن زمین بوده اند اما هیچ کس انتظار یافتن شواهدی جامد را نداشت. چون دمای اقیانوس های ماگمایی ابتدایی بیش از ۱۰۰۰ درجه سانتی گراد بوده است. پیشنهادهای امیدوارکننده دیگر ناشی از محاسبات ترمودینامیک بود که نشان می داد پوسته زمین می تواند طی ۱۰ میلیون سال سخت شود و بدین صورت پوسته تازه سخت شده محیط بیرون را از درون سوزان جدا کند. در صورتی که دوره های آرامی بین برخوردهای شهاب سنگی وجود داشته باشد و پوسته پایدار بماند، و اگر اثر گلخانه ای گرمای چندانی را به دام نیندازد، دمای سطح زمین می تواند به سرعت به کمتر از دمای جوش آب برسد. علاوه بر این خورشید ابتدایی کم فروغ تر بوده و انرژی کمتری ایجاد می کرده است.
اما هنوز هم برای اکثر دانشمندان شواهد اندک زمین شناختی نشان دهنده شرایط فوق العاده سوزان طولانی مدت هستند. قدیمی ترین سنگ دست نخورده شناخته شده سنگی چهار میلیارد ساله است که در نواحی شمال غربی کانادا کشف شد. اما به دلیل اینکه در اعماق زمین تشکیل شده اطلاعات چندانی درباره سطح زمین به ما نمی دهد. اکثر پژوهشگران معتقدند شرایط جهنمی ابتدایی همه سنگ های جوان تر را نابود کرده است. قدیمی ترین سنگی هم که در زیر آب (و در شرایط نسبتاً خنک) پدید آمده عمری بیش از ۸/۳ میلیارد سال ندارد (مشابه قدیمی ترین نشانه های حیات در جنوب غربی گرینلند).
این ماجرا تا زمانی ادامه داشت که کریستال های زیرسلامهم در دهه ۸۰ اطلاعات تازه ای فراهم کردند، قدیمی ترین ماده خاکی شناخته شده تا آن زمان که تا ۳/۴ میلیارد سال پیش قدمت داشت. این کانی ها در صخره ها و سنگ دامنه های ناحیه "جاک هیلز" (Jack Hills) و "ماوت نرریر" (Mount Narryer) دوام آورده بودند، اگرچه برخی دانشمندان درباره اطلاعات به دست آمده، به خاطر سنگ بستر این کانی ها تردید کردند. این کانی ها به قدری پردوام هستند که حتی با قرار گرفتن سنگ حاملشان در معرض هوازدگی و فرسایش به همان صورت باقی می مانند. بنابراین ممکن بود هزاران کیلومتر آن طرف تر تشکیل شده باشند و به کمک باد یا آب به آن منطقه حمل شده و پس از مدتی در آن سنگ ها دفن شوند. به همین خاطر به رغم هیجان اولیه همان دیدگاه قبلی باقی ماند تا زمانی که در سال ۱۹۹۹ با پیشرفت تکنولوژیکی امکان مطالعه درباره این کانی های باستانی به دست آمد.
صخره های "جاک هیلز" حدود سه میلیارد سال پیش نشست کرد ه اند. ما برای به دست آوردن یک بندانگشت زیرسلامهم، مانند گشتن دنبال یک سوزن در انبار کاه، حدود چند صد کیلوگرم از سنگ ها را جمع آوری و بررسی کردیم. در می ۱۹۹۹ از "وایلد" یکی از پیشگامان این کار خواستم تا تاریخ گذاری این سنگ ها را به کمک تکنولوژی نوین انجام دهد و در نهایت شگفتی دیدیم که آنها ۴/۴ میلیارد سال قدمت دارند. نمونه هایی از ماه و مریخ هم چنین قدمتی داشتند و برخی شهاب سنگ ها حتی قدیمی تر هم بودند، اما هیچ چیزی قدیمی تر از آن در سیاره ما یافت نمی شد. تقریباً همه هم عقیده بودند که با تداوم شرایط جهنمی ابتدایی زمین این کانی ها از بین می رفتند. بنابراین تاریخ آغاز شرایط آرام زمین ۴۰۰ میلیون سال به عقب بازگشت، یعنی زمینی زیست پذیر در ۴/۴ میلیارد سال پیش.
ScientificAmerican,Oct.۲۰۰۵
جان والی
میزان Co2 در پرکامبرین
این مسئله که اثر گلخانه ای تغییرات آب و هوائی را هدایت می کند مورد سوال است، اما این حقیقت وجود دارد که Co2، متان و بخار آب همگی در نگه داشتن گرمای خورشید در سیستم زمین نقش دارند. اگر آنها در اتمسفر حضور نداشتند، زمین در حدود 33 درجه سردتر می شود و با یخ پوشیده می شد. مدل سازی تئوری چگونگی فعالیت ستاره ها پیشنهاد می کند که خورشید با گذشت زمان انرژی کمتری به زمین گسیل می دارد. تنها حفظ گازی گرما می تواند مانع تبدیل زمین به یک سیاره منجمد نابارور شود. با این وجود دوره های سرد شدن در 4 بار طی فانروزوئیک مقدار زیادی آب در یخ سطحی نگه داشته اند، دورانی تحت عنوان "گلوله برف" در نئوپروتروزوئیک که اولین یخبندان در حدود Ma2200 پیش شناخته شده است. اولین آنها مطابق با اولین شواهد اکسیژن آزاد اتمسفر می باشد و احتمالا بوسیله آن ایجاد شده است. متان یک گاز "greenhouse" قویتر از آب یادی اکسید کربن است و از طریق نابودی غیر هوازی به فراوانی تولید می شود.و اکسید کننده قوی می باشد. در زمان بعدی، آن در اتمسفر موقتی می شود مگر اینکه به طور پیوسته، به طور مثال بوسیله ناپایدار شدن هیدرات گازی در رسوبات کف دریا، آزاد شود. گرم شدن بوسیله Co2 بدون شک کل یخ زدن را در تنگنا قرار می دهد. مشکل مشخص ساختن این موضوع است که هوا چگونه بوده است چون بیشتر برآوردها بر اساس مطالعه پالئوسولها می باشد که نتایج عجیب و غیر صحیح برای اوایل پالئوزوئیک می دهد (شاویو و ویزر، 2003 را ببینید).
دقت میکروپروب – یونی پیشرفته اکنون برای اندازه گیری ایزوتوپ کربن فسیلهای منفرد مناسب است (قطری در حدود 200 میکرومتر). رسوبات شمال چین، تقریبا Ma1400 سن، دارای آکریتارکهای کم تجزیه شده هستند و داده های ایزوتوپ کربن آنها برآورد خوبی از میزان Co2 اتمسفر می دهد که از روشهای دیگر مستقل هستند.
Kauffman, A.J.& Xiao,s.,2003, High Co2 Leveis in the proterozoic atmosphere estimated fromanalyses of individual microfossils-Nature, V.425,P.279-282) برآوردها نشان می دهد که میزان Co2 بین 10 تا 200 برابر بیشتر از امروز بوده است، که برای نگه داشتن زمین در بالای محدوده دماهای یخچالی در زمانی که روشنایی خورشید در حدود %88 امروز بوده کافی است. آکریتارکها در تمام نئوپروتروزوئیک حاضر بوده اند و امکان امتحان دوران بحرانی شرایط گلوله برفی با استفاده از این روش وجود دارد
استفاده از بیوتکنولوژی در تولید فلزات غیر آهنی
استفاده از روش بیوتکنولوژی یا فناوری زیستی برای تولید فلزات غیرآهنی ترویج یافته است. در حال حاضر استفاده از این روش جهت استحصال مس، کانسنگ های مقاوم طلا، روی و نیکل مرسوم شده است. به خصوص برخی کشورها نظیر آمریکا حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد از تولید مس خود را از این طریق دنبال می کند. در حال حاضر کانسنگ مس در طبیعت به دو صورت اکسیدی و سولفوری است. اگر کانسنگ اکسیدی باشد با عملیات فروشویی با اسید سولفوریک مس به محلول تبدیل شده و سپس با روش های مختلف می توان مس را استحصال کرد. اما اگر کانسنگ مس به صورت سولفیدی باشد تاکنون با استفاده از حرارت و ذوب مس استحصال می شد که این روش باعث آلودگی هوا می شد و تبعات زیست محیطی زیادی داشت. بنابراین استفاده از روش پیرومتالوژی (ذوب) رقیب جدی روش هیدرومتالوژی در تولید مس شد. چرا که روش هیدرومتالوژی ضرر کمتری به محیط زیست وارد می کند.
در حال حاضر در دنیا سه روش فناوری برای استحصال مس از کنسانتره های سولفیدی مطرح است که شامل استحصال مس به روش دما و فشار بالا، فرآوری مس در دما و فشار متعادل با کمک حلال های خاص است که در کنار دو روش فوق روش بیوتکنولوژی یا فناوری میکروبی مطرح شده، مطالعات برای کاربرد بهینه روش میکروبی آغاز شده است. به خصوص کاربرد این روش برای استحصال طلا از کانسنگ های مقاوم در مقیاس صنعتی رو به گسترش است.
برای استحصال به روش بیوتکنولوژی می توان به دو طریق عمل کرد: کانسنگ های سولفیدی مس که خوراک اولیه کارخانه های فلوتاسیون را تشکیل می دهند بعد از این که تبدیل به کنسانتره شدند می توانند از طریق روش میکروبی تبدیل به فلز مس شوند یا این که می توان کانسنگ های سولفیدی مس را که کم عیار هستند با روش بیوتکنولوژی به فلز مس تبدیل کرد.
مطالعات زیادی برای تولید مس از کنسانتره های سولفیدی با استفاده از فرو شویی میکروبی انجام گرفته است. محققان به دنبال رفع موانع فنی این روش هستند، چرا که کانی های سولفیدی به دلیل داشتن کالکو پیریت در فرآیند فرآوری، کند عمل می کنند، به همان تناسب از سرعت واکنش لیچینگ کاسته می شود. بنابراین دانشمندان به دنبال راه حلی هستند تا روش بیوتکنولوژی برای تولید مس سریع تر و راحت تر انجام شود.
قدیمی ترین سنگهای آتشفشانی کره زمین
قدیمی ترین سنگهای آتشفشانی کره زمین توسط زمین شناسان در کاناداکشف شدند. این سنگها تقریباَ 4 میلیارد سال سن داشته و در شمال کبک، کشف شده اند. دانشمندان امیداورند با مطالعه این سنگها به اطلاعات بیشتری در مورد چگونگی آغاز حیات بر روی کره زمین دست یابند. با مقایسه این سنگها و سنگهای مشابه یافت شده در گرینلند, می توان اطلاعات بیشتری درباره تکامل یک میلیارد سال اولیه زمین، بدست آورد. این سنگها در پورپوس کاو1 در سواحل خلیج هودسون 2 واقع شده اند. آن ها تقریباَ به طور تصادفی یافت شده اند.
کشف هیجان انگیز
ابتدا زمین شناسان فکر می کردند که این سنگها فقط در حدود 8/2 میلیارد سال سن دارند. اما مطالعات مفصل تر نشان داد که حداقل یک میلیارد سال قدیمی تر هستند. نمونه ها برای تعیین سن دقیق به دانشگاه کبک واقع در مونترال 3 و دانشگاه سیمون فریزر4 واقع در بریتیش کلمبیا5 فرستاده شد. این کار توسط پیرنادو6 و دکتر جین دیوید7 انجام شد. دانشمندان با تعیین سن عناصر رادیواکتیو موجود در سنگها سن نمونه ها را 16+825/3 میلیارد سال تخمین زدند. پروفسور روس استونسون 8 از دانشگاه کبک در مصاحبه با BBc News inline گفت این کشفی بود که همه دانشمندان را متعجب ساخت. او همچنین گفت: کشف این سنگها شبیه جواهری است که در دامن من افتاده باشد
حیات چگونه آغاز شد؟
سنگهای کانادا از ماگمایی که از جبه زمین مشتق شده، تشکیل شده اند . بنابراین, این سنگها اطلاعاتی را در مورد یک چهارم اولیه سرگذشت زمین ارائه می دهند. دانشمندان عقیده دارند که سیاره زمین 6/4 میلیارد سال قبل تشکیل شده است. اند کی پس از آن کره ماه تشکیل شد (احتمالاَ از برخورد بین زمین و دیگر توده های سیاره ای بزرگ) و سپس جبه و پوسته توسعه یافتند. به دنبال آن اقیانوسها و اشکال حیاتی ساده, مثل باکتریها, بوجود آمدند. تا امروز, اطلاعات بدست آمده درباره چگونگی تشکیل اینها خیلی کم است. این سنگها خیلی شبیه به سنگهای موجود در توالی ایزوآ 9 واقع در گرینلند هستند.
باتحقیقاتی که قبلاَ بر روی این سنگهای بازالتی انجام شده،بنظر میرسدآنها دارای ترکیبات کربن داری باشند که در اثر فعالیت بیولوژیکی ،تولید شده اند. اکنون می توان سنگهای کانادا و گرینلند را با هم مقایسه نمود. پروفسور استونسون گفت: همانند این سنگها قبلاَ یافت نشده است. دکتر روزالیند وایت 10 از دانشگاه لیستر 11 انگلستان, برای مدتی سنگهای گرینلند را مطالعه کرده است. او گفت: تا قبل از این, سنگهای ایزوآ منحصر به فرد تلقی می شد، اما این توالی 35 کیلومتری فقط نشان دهنده بخشی از یک ناحیه کوچک است و بنابراین مشکل است تا به نتایجی درباره کل زمین دست یابیم. او در خصوص سنگهای جدید گفت که آن ها به زمین شناسان کمک خواهند کرد تا تصویر بهتری از تکامل اولیه زمین ارائه دهند. سنگهای پورپوس کاو بعنوان قسمتی از یک پروژه نقشه برداری که زیر نظر مارتین پرنت 12 از وزارت منابع طبیعی کبک انجام می شد بدست آمدند.
طور کلی دوره های زمین شناسی به 11 بخش تقسیم می شوند :
دوره کواترنری
دوره اردویسین
دوره پرمین
دوره تریاس
دوره دونین
دوره ژوراسیک
دوره سلیورین
دوره کامبرین
دوره کربنیفر
دوران پالئوسونیک
مززوئیک
مززوئیک از دو کلمه Meso به معنی میانه و Zoa به معنی حیات ساخته شده است. دوران مزوزوئیک که دوران میانه زیستی نیز نامیده می شود 160 میلیون سال به طول انجامیده است. این دوران از سه دوره زمین شناسی تشکیل شده است که به ترتیب از قدیم به جدید عبارتند از : تریاس ، ژوراسیک ، کرتاسه.
در رسوبات دوان مزوزوئیک آثار بقایای موجودات حد واسط بین موجودات دوران پالئوزویک و دوران سنوزوئیک وجود دارد. در این دوران دو دسته مهم جانوری وجود دارد که عبارتند از خزندگان غول پیکر به نام دایناسورها و آمونیت ها. آب و هوای دوران مزوزوئیک نسبتا گرم و از نوع آب و هوای استوایی و یکنواخت تر از آب و هوای فعلی بوده است.
حد و مرز مزوزوئیک با دورانهای دیگر
حد زیرین
حد بین پالئوزوئیک و مزوزوئیک همیشه در همه جا به خوبی مشخص نیست. در بیشتر نواحی دوره تریاس ادامه دوره پرمین به شمار می رود و به همین سبب زمین شناسان اصطلاح پرمر – تریاس را برای این حد بکار می برند. از لحاظ کوهزایی این حد ارتباط کوهزایی هرسی نین با کوهزایی آلپی را مشخص می نماید. از لحاظ فسیل شناسی حد بین دوران پالئوزوئیک و مزوزوئیک با از بین رفتن تریلوبیت ها و برخی دیگر از جانوران مشخص می شود.
حد بالایی
از لحاظ بیواستراتیگرافی حد بین دورانهای مزوزوئیک و سنوزوئیک به خوبی قابل تشخیص است. زیرا تغییرات شدیدی در بین جانوران این دو دوران قابل مشاهده است و علت این تغییرات شدید مربوط به تغییرات آب و هوایی و گسترش سرمای عمومی می باشد. در این مرز برخی از موجودات پلانکتون از بین رفته و گونه های جدیدی از آنها بوجود آمدند و همچنین آمونیت ها و بلمنیت ها در اواخر مزوزوئیک از بین رفتند.
جغرافیای دیرینه دوران مزوزوئیک
در دوران مزوزوئیک دو قاره در سطح کره زمین وجود داشته است. یکی از این قاره ها لورازپا نام داشت و شامل آمریکای شمالی و خشکی اروپا – آسیا بوده است و در تمام این دوران دریاها روی آن پیشروی داشته اند. شواهد نشان دهنده جدا شدن خشکی اروپا – آسیا در اواخر کرتاسه است که این جدایش منجر به تشکیل اقیانوس اطلس گردیده است. خشکی دیگر گندوانا نام داشت که در قسمت میانی کره زمین قرار داشت. این خشکی از پرمو – تریاس شروع به تقسیم شدن نموده است.
دو کمربند کوهزایی در دوران مزوزوئیک اتفاق افتاده است. یکی در اطراف اقیانوس آرام و دیگری کمربند کوهزایی مزوژه. اقیانوس هند در دوره های تریاس و ژوراسیک و اقیانوس اطلس در دوره کرتاسه بوجود آمده اند. اقیانوس آرام نیز بطور مداوم وجود داشته است. در ژوراسیک دو حوضه رسوبی مهم در اروپا وجود داشته است که دو حوضه عبارتند از : حوضه جنوبی تندیس به نام Thethyan Relean و حوضه شمالی به نام Boureal Releam. ایران در دوره های تریاس ژوراسیک در قسمتهای مرکزی تتیس قرار داشت.
آب و هوای دوران مزوزوئیک
بطور کلی آب و هوای دوران مزوزوئیک نسبت به دوران پالئوزوزوئیک گرفته و یکنواخت تر بوده است. در رسوبات این دوره هیچگونه آثار یخچالی مشاهده نمی شود مطالعات ایزوتوپی نشان می دهد که آب دریاهای این دوران حدود 10 درجه گرمتر از دریاهای معتدله کنونی بوده است.
این آبهای گرم محیط مسلعدی را برای تشکیل رخساره های آهکی بیوشیمیایی با صدفهای فراوان نرم تنان و انواع جلبکها و آهک االیتی و ریفی بوجود آورده بود. در آغاز مزوزوئیک ، قطب شمال با مختصات 140 درجه عرض جغرافیایی در اقیانوس آرام قرار داشت. مهاجرت و جابجایی استوا به سمت جنوب در کرتاسه موجب پایین آمدن درجه حرارت در اروپا گردیده است. با سرد شدن هوا در خشکی لوازیا ، خشکی گندوانا گرمتر شده و باعث ایجاد رسوبات تبخیری در آفریقای شمالی شده است.
کوهزایی های دوران مزوزوئیک
مراحل کوهزایی های این دوران به نام کوهزایی آلپ مشهور است. این کوهزاییها از اوایل این دوران تا زمان حال ادامه داشته است و شامل :
سیمرین پیشین (Earlykimerian) در پایان تریاس
سیمرین یا کمبرین پسین (Latckimenian) در پایان ژوراسیک.
آترایشین یا استرین (Autrichian Or Austrian) بین کرتاسه زیرین تا کرتاسه میانی
لارامید که مربوط به اواخر کرتاسه پسین می باشد.
دوره های مزوزوئیک
تریاس (Triassic) نام تریاس برای اولین بار توسط آلبرتی (Alberti) در سال 1834 در ناحیه مرن آلمان بکار برده شد. چون رسوبات این دوره از سه قسمت کاملا مشخص تشکیل گردیده است نام آن را تریاس نهاده اند. در دوره تریاس آب و هوا بسیار گرم و مقدار بارندگی کم بوده است. اکسید شدن مواد آهنی ، ماسه سنگهای قرمز ، ترکهای گلی در رسوبات و همچنین وجود مواد تبخیری مانند گچ و نمک موید خشکی هوا هستند. در این دوره بیابانها توسعه پیدا کرده اند.
نوعی از آمونیت ها در دوره تریاس گسترش یافته و بسیار فراوان بودند. همچنین در این دوره خزندگان تنوع و گسترش زیاد داشته اند. جلبک ها از مهمتری گیاهان دریایی دوره تریاس می باشند. نهانزادان آوندی بخصوص سرخسها در این دوره فراوان بوده اند. البته لازم به ذکر است که دوره تریاس به دلیل داشتن آب و هوای خشک چندان برای رشد و توسعه گیاهان مناسب نبوده است. ظهور اولین حشره با دگرشیبی کامل و اولین پستاندار مربوط به این دوره می باشد.
دوره ژوراسیک (Jurassic)
نام ژورسیک از کوههای ژورا در آلپ گرفته شده است نهشته های دوره ژوراسیک در زمین شناسی تاریخی حائز اهمیت می باشد زیرا مطالعات باارزش چینه شناسی و بخصوص بیواستراتیگرافی در این دوره صورت گرفته است. اولین پرندگان در این دوره ظاهر شده اند. مهره داران گذشته مانند ماهیها ، دوزیستان و خزندگان و ژوراسیک در فراوان بوده اند. همچنین نخستین قورباغه شبیه به انواع امروزی در این دوره ظهور کرده است. گسترش دانیاسورها در این زمان زیاد بوده است. روپای این جانوران در رسوبات ژوراسیک کرمان دیده شده است.
از لحاظ جغرافیایی ژوراسیک تفاوت چندانی با دوره تریاس ندارد در این دوره نیز خشکی گندوانا شامل آمریکای جنوبی و آفریقا بوده است. پیشروی دریا در اروپای توسعه داشته است بطور که ژوراسیک پسین باعث جدا شدن نقاطی از خشکی لوازیا شده بود. وجود خزندگان و گیاهان در این دوره نشان دهنده آب و هوای معتدل می باشد.
دوره کرتاسه (Creta Ceous)
نام کرتاسه اولین بار به رسوبات گل سفیری در جنوب انگلستان اطلاق گردیده است. کرتاسه با 70 مییلیون سال طول طولانی تر سیستم دوان مزوزوئیک به شمار می رود. آب و هوای دوره کرتاسه گرم و ملایم بوده است. گیاهان نهاندانه در کرتاسه ظاهر و توسعه یافته اند. بنابراین تمام گروههای گیاهی از این دوره به بعد وجود داشته اند مهمترین گروههای جانوری بی مهره در این دوره آمونیت ها و بلمنیت ها می باشند.
علاوه بر مهره داران دوره های قبلی در اواخر این دوره پستانداران کوچکی بوجود می آیند در آخر کرتاسه دایناسورها و همچنین برخی از بی مهره ها مثل آمونیت از بین می روند و منقرض می شوند. در کرتاسه پیشین آمریکای جنوبی از آفریقا جدا گردیده بود. در حالیکه بقیه قاره ها در طول دوره های تریاس و ژوراسیک جدا گردیده بودند.
دلایل انقراض دایناسورها
دانشمندان دلایل و فرضیه های مختلفی را برای انقراض دایناسورها بیان می کنند که از جمله این فرضیه ها ، برخورد شهابسنگها با زمین می باشد. بر طبق این فرضیه حدود 65 میلیون سال قبل یک شهاب سنگها با قطر 5 مایل و با سرعت معادل 150000 مایل در ساعت با کره زمین برخورد کرده است قدرت انفجار این برخورد معادل صد میلیون مگا تن TNT بر آورده شده است.
در اثر برخورد خرده های سیاره یا شهاب سنگها و میلیونها تن خاک و صخره های زمین به صورت گرد و غبار در آمده و در نتیجه ابری عظیم از پودر اجرام آسمانی و گرد و غبار در سراسر کره زمین بوجود آمد. این ابر عظیم مانع از رسیدن نور خورشید به سطح کره زمین گردید و باعث کاهش دمای هوا در سطح زمین شد. همچنین عدم نفوذ نور خورشید باعث تاریک شدن زمین نیز شد. با سرد شدن و برودت هوا و تاریکی در طی سالها ، بسیاری از جانوران و گیاهان روی سطح زمین از همه دایناسورها از بین رفته اند و فقط گیاهان و جانورانی که در قعر و گودالهای زیر زمینی زیست می نموده اند توانستند زنده بمانند
پالئوزئیک از دو کلمه یونانی پالئوس (Palaios) به معنی قدیمی و زئون (Zoan) به معنی موجود زنده مشتق شده است. طول این دوران حدود 340 میلیون سال است. دوران پالئوزوئیک طولانی ترین دورانهای فانروزوئیک (حیات اشکار) می باشد. به علت اینکه موجودات زنده دوران پالئوزوئیک دارای ساختمان بدنی ساده تر از موجودات زنده دورانهای بعدی داشته اند به آن دوران دیرینه زیستی می گویند.
از نظر زیست چینه ای و گسترش و تنوع موجودات زنده ، اکثریت گروههای بی مهرگان در پالئوزوئیک پسین وجود داشته اند. مهره داران بجز پرندگان و پستانداران نیز در این ظهور کرده اند. دوران پالئوزوئیک را به شش دوره کامبرین ، اردیسین ، سیلورین ، دونین ، کربونیفر و پرمین تقسیم نموده اند.
کامبرین
نام کامبرین از کلمه کامبرین که نام لاتین شهر گال است مشتق گردیده است. دوره کامبرین به سه دسته اشکوب زیرین ، میانی و بالایی تقسیم می شود. سن کامبرین از 570 تا 510 میلیون سال قبل است. پیدایش آثار یخچالی در سنگهای رسوبی کامبرین چنین و نقاط دیگر نشان دهنده آب و هوای سرد این دوره می باشد.
از فسیلهای این دوره ، تریلوبیت ها و همچنین بازوپایان دارای اهمیت فوق العاده زیادی می باشند. تریلوبیت ها سخت پوستان دریایی هستند که در اوایل دوران پالئوزئیک ظهور و در اواخر همین دوران از بین رفته اند. استروماتولیت ها ، کنودونت ها ، استراکودها و دسته ای دو کفه ایها نیز در این دوره ظهور یافته ، ولی تنوع چندانی نداشتند.
اردویسین
نام اردویسین از نام قبیله اردویشیا که در شهر گال زندگی می کردند گرفته شده است. طول این دوره از 515 تا 438 میلیون سال قبل است. در پایان این دوره کامبرین عده ای از موجودات زنده از جمله تریلوبیت ها منقرض شدند. مرز بین تردویسین و کامبرین معمولا بر اساس نوعی از فسیلها به نام گراپتولیت ها و گونه های جدید کنودونت ها تعیین شده است. مرز بالایی این دوره با سیلورین نیز بر پایه فسیلهای گراپتولیت و کنودونت استوار است. گراپتولیت ها جانورانی هستند که اندامی شبیه به ستون فقرات دارند. این جانوران حد واسط مهره داران و بی مهرگان می باشند.
بررسیها نشان می دهد که آب و هوای این دوره از کامبرین گرمتر بوده است بطوری که رسوبات آهکی و دولومیتی بیشتری ته نشین شده است. در رسوبات اردویسین نفت نیز پیدا شده است. وجود نفت در این رسوبات نشان دهنده فراوانی و توسعه موجودات ریز شناور در آب دریاهای آن زمان می باشد. شواهد زیادی دال بر انقراض تعداد زیادی از موجودات زنده در پایان دوره اردیسین وجود دارد. علت این انقراض ، سرد شدن سریع ناگهانی آب و هوا در پایان این دوره می باشد.
سیلورین
نام سیلورین از قبیله سیلور که درجنوب غرب انگلستان سکونت داشتند گرفته شده است. سیلورین کوتاهترین دوره پالئوزوئیک است که سن آن را 28 میلیون سال (از 438 تا 410 میلیون سال قبل) تعیین کرده اند. حد زیرین این دوره با نوعی از فسیلهای گراپتولیت مشخص می شود. حد بالایی سیلورین نیز با زون گراپتولیتی که حرف قاعده دونین است مشخص می شود. در اوخر دوره سیلورین چین خوردگی کالدونین در سطح وسیعی از اروپای شمالی به وقوع پیوست و در نتیجه این چین خوردگی از وسعت دریاها کاسته شده و بر وسعت خشکیها افزوده گردید.
ریفهای مرجانی در حاشیه اغلب خشکیهای دوره سیلورین وجود دارند. این امر بیانگر این موضوع است که بیشتر خشکیها در محل فعلی خود قرار نداشته اند بلکه خشکیهایی که امروزه نزدیک به قطب جنوب و شمال قرار دارند و دوره سیلورین به استوا نزدیک بوده اند. پیدایش و تنوع نخستین گیاهان آوندی و ظهور ماهیهای حقیقی و همچنین گسترش ماهیهای زره دار در طی این دوره بوده است. نخستین جانوران خشکی هم در سیلورین دیده شده اند.
دونین
این دوره 408 تا 360 میلیون سال قبل طول کشیده است. رسوبات این دوره در دونشایر (Devonshire) انگلستان نامگذاری شده است. دوره دونین در بین دو دوره کوهنرایی کالدونین و هرسی نین قرار دارد. حد زیرین دونین شامل ماسه سنگ قرمز قدیمی (Old Redsandstone) است. با انقراض نوعی فیل ، گراپتولیتی مشخص می شود. این حد را با پیدایش سرپایان نیز مشخص می کنند.
پیشروی دریا در این دوره باعث افزایش مرجانها شده بود. این مرجانها در محیطی نسبتا آرام و دور از محیط باتلاق تجمع و تشکیل شده بودند. دوره دونین به دوره ماهیها مشهور است. ماهیهای این دوره فاقد دندان و آرواه بودند و اولین حشره در دونین ظاهر شد. گیاهان خشکی از جمله نهانزادان آوندی در دونین توسعه یافتند. گستزش رسوبات آهکی و تبخیری حاکی از آب و هوای گرم در این دوره است.
کربونیفر
در سال 1882 لایه های زغال دار انگلستان به نام کربونیفر نامگذاری شدند. طول عمر این دوره از 65 تا 260 میلیون سال قبل است. رسوبات مربوط به این دوره در آمریکا به نام دوره های می سی سی پین و پنسلوانین نامگذاری شده است. وجود لایه های زغال دار بیانگر آن است که آب و هوای این دوره گرم و مرطوب بوده است. در این دوره جنبشهای کوهزایی مهمی به وقوع پیوسته است و در نتیجه آن رشته کوههای هرسی نین تشکیل گردیده است. رشد و توسعه گیاهان در دوره کربونیفر به حداکثر رسید. فسیلهای گیاهان بازدانه و نهانزادان آوندی در رسوبات زغال سنگی کربونیفر مشاهده شده است.
پرمین
نام پرمین اولین بار به رسوبات دریایی به اواخر دوران پالئوزوئیک نام پرم (Perm) واقع در شرق روسیه اطلاق گردیده است. طول عمر این دوره 290 تا 250 میلیون سال قبل بوده است. در بعضی نقاط دنیا جلفای ارس (مرز ایران و روسیه) گذر بین پرمین و تریاس به خوبی مشخص نیست و مجموعه ای این رسوبات به پرموتریاس معروفند. بطور کلی دو نوع رخساره مهم در دوره پرمین می توان تشخیص داد که عبارتند از : رخساره دریایی و رخساره خشکی.
از مشخصات برجسته دوره پرمین وجود توسعه یخچالها در نقاط مختلف دنیا بوده است. همچنین در این دوره آثاری از خزندگان مشاهده شده است. در طی دوره پرمین توده های خشکی عمده زمین به هم پیوستند و ابرقاره پاگه آر ا بوجود آوردند. در پایان پرمین 75 در صد از خانواده های دوزیستان از بین رفته و بسیاری از انواع گیاهان منقرض شدند.
ویژگیهای پالئوژئوگرافی پالئوزوئیک
بطور کلی در پالئوزوئیک تدریجا به مساحت قاره ها در اطراف هسته های پرکامبرین اضافه شده است و پیدایش رشته کوههای حاصل از کوهزایی کالدونین و همچنین کوههای حاصل از کوهزایی هرسی نین از این نوع می باشد. از نظر تغییرات آب و هوایی ، گرچه تشخیص این تغییرات مشکل به نظر می رسد، ولی شواهد و آثاری از دوره های مختلف یخبندان در پالئوزوئیک بدست آمده است که حاکی از تغییرات و تحولات آب و هوای است. در واقع نشانه هایی از یخبندان در اردویسین بالایی و کربونیفر شناخته شده است.
تحقیقات نشان می دهد که یخبندان کربونیفر بالایی منحصرا در محیط و محدوده قاره گندوانا گسترش داشته است. این دوره یخچالی بین دو دوره با آب و هوای نسبتا گرم محدود بوده است. با اینکه آثار دوره های یخچالی در پالئوزوئیک مشاهده گردیده است ولی بطور کلی این دوران دارای آب و هوای گرم بوده است FPRIVATE "TYPE=PICT;ALT=OzguR"
کنی بیر (Conybear) در سال 1822 چینه های زغال دار انگلستان را به نام کربنیفر نامیده است.
مشخصات دوره کربنیفر
طول عمر این دوره از 365 تا 290 میلیون سال قبل است. رسوبات مربوط به این زمان در آمریکا به نام دوره های می سی سی پین و پنسیلوانین نامگذاری شده است. وجود لایه های زغال دار بیانگر آن است که آب و هوای این دوره گرم و مرطوب بوده است. در نتیجه آب و هوای مناسب جنگلهای انبوه بوجود آمد. بر اثر بارش فراوان و جاری شدن سیلابهای عظیم قطعات خرد شده درختان بوسیله جریان آب در مناطق مختلف تجمع پیدا کرده و سپس به صورت زغال در آمده است. چون گیاهان کربنیفر در آمریکای شمالی ، سپری ، اروپا و آسیا کاملا شبیه می باشند، لذا می توان نتیجه گرفت که اختلاف آب و هوایی در تمام سطح زمین وجود نداشته است.
تقسیمات کربنیفر
کربنیفر زیرین
کربنیفر زیرین شامل اشکوبهای تورنزین (Tournaisian) و ویزئن (Visean) می باشد.
اشکوب تورنزین: نام آن از شیلهای ناحیه تورنی در بلژیک گرفته شده است.
اشکوب ویزئن: شامل آهکهای االیتی براکیوپوددار و نامش از ناحیه ویزه (Vise) مشتق شده است.
کربنیفر بالایی
کربنیفر بالایی شامل اشکوبهای نامورین ، وستفالین و استفانین می باشد.
اشکوب نامورین (Namurian): از رسوبات زغال دار حوضه نامور (Namar) در آردن بلژیک مشتق شده است و رخساره های آن شیلهای رسی و لایه های زغالی است.
اشکوب وستفالین (Westfalian): این اشکوب در حوضه فرانسه – بلژیک شامل رسوبات گونتاتیت دار (Goniatite diadema) است.
اشکوب استفانین (Stephanian): به زمینهای زغال دار ناحیه سنت اتین در فرانسه اطلاق گردیده است.
فسیلهای دوره کربنیفر
همانطور که اشاره شد رشد و توسعه گیاهان در دوره کربنیفر به حداکثر رسید. گیاهان بازدارنده و نهانزادان آوندی در رسوبات زغال سنگی کربنیفر بر جای مانده است. مهمترین گروههای نهانزادان آوندی عبارتند از:
پکوتپه ریس که از سرخسهای حقیقی هستند. در این گیاهان رگبرگ وسط به خوبی نمایان و رگبرگهای اطراف ساده بوده و یا دسته های سه تایی را تشکیل می دهند. نوروپتریس قد آن بزرگ و برگهای آن نیز ممکن است به چندین متر برسند. برگچه ها شبیه به قلب و رگبرگهای طرفین دو شاخه هستند. اسفنوپتریس ، برگهای آن مضرس و گل آذین نیز دارای کیسه های گرده است. لیپید و داندرونها و سی ژیلاریا از گیاهان تنومند دیگری هستند که در کربنیفر ظاهر شدند. کوردائیتها ، از بازدانگانی هستند که در کربنیفر شناخته شده اند، ارتفاع این درخت تا40 متر می رسیده است.
علاوه بر فسیلهای گیاهی ، براکیوپودها ، کرینوئیدها و بریوزوئرها نیز از فسیلهای مهم این دوره به شمار می روند. فوزولینها یکی از میکروفسیلهای شاخص این دوره هستند. بعضی از موجودات از جمله مرجانهای تابولاتا و استرماتوپوروئیدها که در دوره های قبلی قسمت مهمی از ریفهای مرجانی را تشکیل می داده اند در کربنیفر ناپدید شدند. از تعداد تریلوبیتها نیز در این دوره کاسته شده است.
حدود دوره کربنیفر
حد زیرین سیستم کربنیفر با رسوبات دومین بطور ممتد توسط رسوبات دریایی مشخص است و از نظر بیوستراتی گرافی به نامه تصمیم کنگره بین المللی چینه شناسی کربنیفر (سال 1935) ظهور گونیاتیتی به نام Gattendorfa Sabinvoluta مشخص قاعده کربنیفر است، ولی به نظر می رسد که بهترین مقطع معرف مرز دونین – کربنیفر در حوضه رسوبی دینان در اروپای غربی واقع است. حدود دونین – کربنیفر با مطالعه میکروفسیلهای شاخص از قبیل فرامنیفرا و مخصوصا کنودونت ها نیز امکان پذیر است. حد فوقانی این دوره نیز با میکروفسیلهای شواژرین و دو کفه ای پالئودونتا شناخته شده است.
کوهزاییهای مهم از کربنیفر
در این دوره جنبشهای کوهزایی مهمی بوقوع پیوسته و در نتیجه آن رشته کوههای هرسی نین تشکیل گردیده است. این رشته کوهها از آمریکای شمالی تا نواحی اورال کشیده شده است. این کوهزایی باعث تغییرات مهمی در موجودات زنده گردیده است. چرخه کوهزایی فوق دارای دو جهت است، یکی در جهت شمال غرب – جنوب شرق به نام آرموریکن (Armorican) و دیگری جنوب غربی – شمال شرقی به نام وارسیک (Varisque) و هر دو روی هم به نام آرموواریسک معروفند
نام کامبرین از کلمه کامبریا که نام لاتین شهر گال است مشتق گردیده است. سدویک (Sedwick) زمین شناس انگلیسی نام این دوره را به قدیمی ترین ته نشینیهایی که حاوی آثار موجودات زنده اند، نسبت داده است.
مشخصات دوره کامبرین
دوره کامبرین به سه اشکوب زیرین ، میانی و بالایی تقسیم می شود. سن کامبرین از 750 تا 510 میلیون سال قبل است. پیدایش آثار یخچالی در سنگهای رسوبی کامبرین چین و نقاط دیگر نشان می دهد که آب و هوای سردی در این نواحی حکم فرما بوده است. مطالعه رسوبات چین خورده کامبرین نشان دهنده آن است که در این دوره بزرگ ناودیسهایی در نقاط مختلفی از اروپا ، آسیا و آمریکا وجود داشته است. بعضی از جانورانی که در تشکیلات کامبرین مشاهده شده اند از نظر چینه شناسی اهمیت زیادی ندارند.
چون فسیل این جانوران یا به ندرت یافت شده و یا اینکه به خوبی حفظ نشده اند. از این جانوران مرجانها را می توان نام برد که تنوع زیادی نداشته و یا آنکه دارای اسکلت سخت نبوده اند. خارپوستان نیز در این دوره ظهور نموده اند، ولی گوناگونی زیادی نداشته اند. از نرمتنان وجود دو کفه ایها مشکوک است و از شکم پایان هم جز چند نمونه ساده آثار بیشتری باقی نمانده است.
تقسیمات دوره کامبرین
تقسیمات سیستم کامبرین از سال 1891 توسط والکت (Walcott) به صورت سه قسمتی پیشنهاد گردید که شامل کامبرین زیرین ، میانی و بالایی است. اشکوبهای کامبرین عبارتند از:*
اشکوب جورجین (Georgian): که وجه تسمیه آن از کلمه جورجیا شهری در آمریکاست و توسط والکت در سال 1891 به کار برده شده است. این اشکوب معادل اشکوب توماشین است. زون تریلوبیت اله نلوس کامبرین زیرین را مشخص می نماید.
اشکوب آکادین (Acadian): که نامش از محل آکادی (Acadie) در کانادا گرفته شده است و در سال 1867 توسط داوسون (Dawson) ابداع گردیده است. این اشکوب قسمتی از کامبرین میاین با تریلوبیتهای پرادوکسیدها را شامل می شود.
اشکوب پوتسدامین (Potsdamian): که شامل ماسه سنگهای پوتسدام نواحی نیویورک است. این اشکوب دارای نبودهای چینه شناسی بوده و نمی تواند بطور کامل معرف کامبرین بالایی باشد.
حدود دوره کامبرین
حد زیرین این سیستم با پرکامبرین در ارتباط بوده ، ولی حد بالایی آن از نظر مورچیسون حتی سیلورین زیرین را شامل می شده است، اما در سال 1879 لاپ ورث (Lapworth) سیستم اردویسین را ابداع نمود که حد زیرین آن را اشکوب آرنیگین قرار دارد. حد بالایی کامبرین و مرز آن با اردویسین نیز از نظر چینه شناسی متفاوت است.
فسیلهای شاخص کامبرین
تریلوبیتها و همچنین بازوپایان در این دوره دارای اهمیت فوق العاده ای بوده اند. تریلوبیتها سخت پوستان دریایی هستند که در اوایل دوران پالئوزوئیک ظاهر شده و در اواخر همین دوره از بین رفته اند. بدین ترتیب از فسیلهای شاخص این دوران به شمار می روند. نام تریلوبیتها به علت تقسیم طولی بدن به سه قسمت است. مهمترین تریلوبیتهای دوره کامبرین عبارتند از: اوله نلوس و جنس هولمیا مشخص کامبرین زیرین و جنس پارادوکسیدس مشخص کامبرین میانی.