تارا فایل

تحقیق در مورد جغرافیای گیاهی




جغرافیای گیاهی

"منبع انسانی"
آنچه که NLPFs از جنگل های صنعتی و عمومی تشخیص میدهد، اختلاف مالکان Nlpf اهداف مدیریتشان، توانایی ها و محدودیت ها می باشد. مادراینجا روی 94 درصد مالکیت خصوصی جنگل ها تمرکز می کنیم که توسط افراد و خانواده ها حفظ شده است و اینک مجموعاً برای 59 درصد کل زمین های جنگلی مالک شده به طور خصوصی به حساب می آید. این افراد چه کسانی هستندو چرا آنها مالک زمین های جنگلی هستند؟
"مالکان Nlpf چه کسانی هستند؟"
9.9 میلیون مالک جنگل های خصوصی درسال 1994 وجود داشت و بالای 8/7 میلیون در 1978 وتعدادشان درحال رشد است. تقریباً 100 درصد مالک Nlpf بودند. چرا؟
تعداد نسبتاً کوچکی ازدارندگان صنعت مقدارزیادی زمین را مالک بودند. بنابراین اگرچه آنها درحدود 20 درصد زمین جنگل خصوصی را مالک هستندآنها شامل کمتر ازیک درصد تعداد مالکان می باشند. درحدود 90 درصد مالکان Nlpf درمناطق شمالی و جنوبی ایالات متحده هستند. درسال 1994 شمال درحدود 18 درصد مالکان زمین جنگلی خصوصی تر از 1978 داشت به جنوب یک افزایش 26 درصدی را تجربه کرد، درحالیکه غرب جهش تقریباً 67 درصدی را مشاهده کرد. تعداددرحال رشد مالکان Nlpf نشان میدهد که منبع Nlpf بیشتر و بیشترین مالکان تقسیم شده است.این مخصوصاً درتداخل شهری – روستایی درست است، جایی که قطعه بندی زمین و شهرسازی روندهای چشمگیری هستند. تجزیه مالکیت های بزرگ به مالکیت های کوچکترتقسیم شده است. که همچنین درمناطق روستایی رخ می دهد، همانطورکه آداب شهری خلوتگاه روستایی را جستجو می کند. یک برآورد این است که تعداد مناطق Nlpf با 10 آکریا کمتر52 درصد بین 1978 و 1995 افزایش یافته است. تجزیه بدون شک مربوط به افزایش دراماتیک درتعداد مالکان Nlpf درغرب طی دو دهه گذشته می باشد. درتطابق با روندولی به طرف تجزیه مالکیت های جنگل، برخی قسمت های کشور, تراکم زمین را تجربه می کند، جایی که درآن مالکیت های بزرگ حتی از طریق خرید زمین مجاوربزرگتر می شود. این مخصوصاً درمناطق حاکم شده توسط مالکیت صنعتی بزرگ آشکارمی باشد، از قبیل قسمت های جنوب عمیق. قطع جمعیتی مالکان Nlpf درحال تغییر است. بخش مالکان قدیمی تر Nlpf درحال افزایش است: درحدود 45 درصد مالکان Nlpf، 45 تا 64 ساله هستند و درحدود 20 درصد، 65 ساله یا بیشتر هستند. مالکیت مزرعه Nlpf از 57 درصد زمین جنگلی Nlpfدر 1952 تا 29 درصددر 1992 کاهش یافته است. امروزه مالکان اداری و بازنشسته زمین های جنگلی، رایج ترین تصرف ها میباشند که با همدیگر بالای نیمی از مالکیت های خصوصی را شامل می شوند.
خریداران جدید زمین Nlpf به هرحال تمایل به جوان تربودن با تحصیلات بالاتردارند و درآمدهای بالاتر از مالکان دهه های اولیه Nlpf دارند. اگرچه 67 درصد مالکان زمین جنگلی دریک مایلی زمین های جنگلی شان یادرخود آنها زندگی می کنند، آنها تمایل به مالک شدن جنگل بازمان کمتراز نسل های اولیه دارند: 40 درصد مالکان خصوصی، زمین هایشان را برای 15 سال یا کمتر مالک شده اند.
کمتر از10 درصد زمین جنگل خصوصی برای بیش از 45 سال همان مالکیت را دارد. این موانع جدی را برای مدیریت طولانی مدت نشان میدهد. شکل 5-10 توزیع زمین جنگل خصوصی توسط تصرف مالک ,1994 چندین افسانه قدیمی درباره مالکان Nlpf تنها اخیراً برای مبارزه طلبی توسط تحقیق علمی اجتماعی شروع شده است. براساس تصمیم هایی که ممکن است اعتباربیشتری در 1950 داشته باشد، بسیاری از جنگل سازان به مالکان Nlpf به عنوان مردم روستایی با خانواده ای قوی که به زمین وابسته هستند فکر می کنند.
همچنین آنها جهت یافته به طرف تولید جنگل تصورشده بودند و قدری به طرف محیط گرایی مخالف بودند. آنها ارزش گذاری حقوق ملک خصوصی را تحت هرملاحظه دیگرتصورکرده بودند، که شامل بهداشت اکولوژیکی یا نفع عمومی می باشد. این حقایق مخصوصاً برای مالکان قطعه های بزرگ زمین جنگلی درست تصورشده بودند. تحقیق اخیردرجنوب آمریکا و هرکجای دیگر، دروغی براین افسانه ها قرارمیدهد.
ُُمالکان Nlpf به نظرمیرسد که به طورافزاینده ای بقیه گروه آمریکایی و شریک شدن با همان میزان هارا دوست دارند. آنها شهری ترهستندوازلحاظ مالی بهترو تحصیل کرده تر از گذشته هستند. آنها ارزش های محیطی روند کلی جامعه را درهمان بخش ها سهیم هستند، همانطورکه شهروندان دیگر U.S انجام می دهند. ومالکان بخش بزرگ تقریباً متفاوت از مالکان بخش کوچک نیستندهمانطورکه قبلاً معتقد بودند. "چرا آنها زمین جنگلی را مالک می شوند؟" مالکان Nlpf جنگل را برای دلایل بسیاری مالک می شوند. برخی زمین های جنگلی را به ارث می برند یا آنرا تصادفی با مزرعه یازمین مسکونی می خرند. دیگران زمین جنگلی را برای تفریح یا به عنوان یک سرمایه گذاری خریداری میکنند. اکثرمالکان Nlpf دلایل بسیاربرای مالک شدن زمین جنگلی دارند.
تنها برخی از آنها ممکن است تصمیمات مدیریتیشان را درزمان های ویژه حاکم سازند. دربررسی ها، اکثرگزارشات به عنوان دلایل اولیه برای مالک شدن زمین جنگلی دنبال می شود:
1) جنگل بخشی ازمحل سکونت یا مزرعه شان می باشد.
2) مالکیت جنگل لذت هنری را فراهم می آورد.
3) مالکیت جنگل یک سرمایه گذاری مالی خوب است.
4) آنها ازتفریح جنگل لذت می برند.
مالکان نسبتاً کم Nlpf، 5 درصد دریک بررسی اخیر (3) گزارش تولید جنگل به عنوان دلیل اولیه برای مالک شدن زمین جنگلی. باوجوداین تمام وقت اکثر جنگل تجاری در Nlpf برداشت شده است. 46 درصد آنها درسال 1994 بررسی شده اند که جنگل را برداشت کرده بودند.
این مخصوصاً ازمالکیت Nlpf بزرگتر ژست می باشد که به طورنمونه مدیریت متمرکز را برای محصولات جنگل دریافت می کند. مصاحبات مفصل با مالکان Nlpf بیان میدارد که ارزش های مربوط به جنگل و عملکردها ممکن است اجزاء میراث قومی یا فرهنگی مالکان جنگل باشند. مالکیت جنگل و مدیریت جنگل برای خانواده ها فرصتهایی برای بودن و کارباهم دیگررا فراهم می آوردو انسجام خانوادگی را تقویت میکند و گره های بین نسل هارا تقویت و قوی می سازد. برای بسیاری از مالکان، مالکیت جنگل کلیدی برای هویت شخصی می باشد و مدیریت بیانی برای عقاید وارزش های شخصی ارائه میدهد. جنگل کاملاً اداره شده به عنوان میراث آنهایی به کارگرفته می شود که کار گزارش هستند. ما دامیکه این ارزش ها که تراز درآمد فروش الواریا شکارروزانه آسان نشان داده می شوند، آنها باوجود این به تعیین شرایط جنگل Nlpf کمک میکنند.
"خط مشی ها و برنامه های Nlpf"
برداشت کلی تاریخی:از 1900 مالکان Nlpf معاونت برنامه ریزی مدیریت جنگل به کاشت درخت، کنترل آتش و دیگرفعالیت های جنگلبانی برا از نمایندگی های عمومی دریافت کرده اند.
"1-10 sidebar "
تعدادی، مقدارزیادی را مالک میشوند و اکثراً تنها مقدارکمی را می خواهند.
توزیع آکرهای جنگل خصوصی درمیان مالکان، بحث گمراهی کامل مالکیت های خصوصی را عرضه می دارد. اکثر مالکان خصوصی بخش های نسبتاً کوچکی اززمین جنگلی را حفظ می کنند: 59 درصد کمتر از 10 آکر دارند و 86 درصد کمتر از 50 آکررا مالک هستند. به عبارت دیگر اکثرزمین جنگلی دربخش های خیلی بزرگ توسط مالکان صنعتی و مالکان Nlpf حفظ شده است تحقیق نشان می دهد که مالکان بخش های بزرگ احتمالاً بیشتر از مالکان بخش های کوچک برنامه های مدیریت دارند و درباره جنگلبانی آگاهی دارند و برای مدیریت جنگل قابل اعتماد هستند و الواربرداشت می کنند.
یک بررسی درسال 1994 تخمین زد که کمتر از 6 درصد مالکان Nlpf برنامه مدیریت جنگل نوشته شده داشتند. اینها به طور نمونه مالکان بخش های بزرگتر بودند، اینها 6 درصد مالکان Nlpf را مالک شده بودند که 26 درصد زمین جنگلی Nlpf بود. تعدادی بررسی و تحقیق نشان داد که شدت مدیریت جنگل به طور مثبت مربوط به سایز یا اندازه حفظ جنگل و موقعیت های مالک می باشد. به هر حال، برخی تحقیقات اخیر بیان می دارد که مالکان بخش بزرگ متفاوت از مالکان بخش کوچک در عقایدشان باتوجه به موضوعات محیطی و جنگلبانی نیستند همانطور که به طور نمونه فرض شده است. برای مثال اکثریت هردو گروه موافق هستند که حقو ملک خصوصی باید محدود شود اگر برای حمایت محیط ضروری است توزیع مساحت Nlpf در میان مالکان دلالتهای مهمی برای خط مشی جنگل دارد. از لحاظ تاریخی برنامه های مساعدت جنگلبانی با حمایت مالیات، کیفیت زیادی را مطلوب قرار داده زیرا تماس با تنها چند مالک می توانست عملکرد هزاران آکر زمین جنگلی را حاصل دهد به هرحال در نتیجه مالکان بخشهای کوچک تر، بسیاری از آنهایی ممکن است معاونت جنگلبانی حرفه ای را به کار گیرند، مساعدت عمومی کمتری را دریافت کردند.
"2-10 sidebar "
"ارزشهای محیطی مالکان Nlpf": از اواخر دهه 1960 محیط گرایی بطور روزافزون بخشی از ویژگی آمریکایی می شود. نظر سنجی ها، ترقی ثابتی را در بخش موضوع گزارش گری آمریکایی فراهم کردن هوای پاک، و آب و فضای باز و حیات وحش با سند ارائه داده است. اکثر آمریکایی ها تلاشهای بیشتری را توسط دولت برای حمایت در مقابل زوال محیطی ساپرت می کنند و معتقدند که حمایت و حفاظت از محیط باید روی حفظ حقوق ملک خصوصی یا رشد اقتصادی گردد. همانند اکثر مالکان زمین جنگلی کشور مالکان خصوصی غیر صنعتی در این خط مشی بحث و گفتگو می کنند. آیا مالکان Nlpf با ارزشهای محیطی عمومی و کار سهیم هستند؟ تحقیق اجرا شده روی دهه گذشته نشان می دهد که در نگرششان به طرف مدیریت جنگل و حفاظت محیطی، مالکان Nlpf شد بقیه عموم آمریکای هستند. بررسی 1992 در نیمه جنوبی بانگرش های محیطی مالکان Nlpf بانگرش عمومی مقایسه شده است نظرات مالکان Nlpf و غیر مالکان ضرورتاً روی قابلیت پذیرش حریق مقرر شده است. استفاده از علفکش ها و عمل برداشت یکسان بودند. اکثریت مالکان و غیر مالکان شبیه تعادل مطلوب بین حفاظت محیطی و حقوق ملک خصوصی می باشد که حفاظت محیطی را مطمئن می سازد. سه منطقه با جمله حقوق ملک خصوصی باید محدود باشد اگربرای حمایت محیط ضروری است موافقت شده و هردو مالک جنگل و غیر مالکین یک تعادل بین ارزش های محیطی و اقتصادی ایجاد کرده اند، اما تعادلی که حفاظت محیطی را دراول قرار میدهد. درمجموع، ارزش های محیطی و عقاید مالکان جنگل خصوصی آنهارا از علوم انعکاس داده است.
با تشخیص سهم قطعی زمین های Nlpf برای تولید الوار U.S، خدمات جنگل U.S درابتدا در وجودش تقدم بالایی را به اصلاح مدیریت این زمین ها اختصاص داده است. برنامه های دولت دراین ناحیه همیشه بحث انگیز می باشد. از پذیرش برنامه های مساعدت جنگلبانی عمومی در 1898، طرفداران افزایش یافته درگیری دولت درمدیریت جنگل خصوص به طورثابت احساس شده است که مقررات برداشت روی زمین های خصوصی برای حمایت بهره و منفعت عمومی ضروری است و اینکه تحریک های مالیات بریا مطمئن ساختن مدیریت موثرمورد نیاز است. انتقادها تداخل دولتی را درمدیریت زمین خصوصی بی مقدارکرده است و بحث می شود که کاربازار آزاد مدیریت مسئول جنگل را درطولانی مدت مطمئن می سازد. این بحث از لحاظ تاریخی مخلوطی از مقررات محرکهای مالی، خط مشی های مالیاتی، تحصیل و برنامه های مساعدت فنی را حاصل آورده است.
نقش خدمات جنگل U.S درمدیریت زمین جنگلی خصوصی با نشریه Gifford pin chot 1898 شروع شد. pin chot معتقد بود که مدیریت خاص جنگل های خصوصی به نفع عموم بود. circular موضوع مدیریت جنگل آزاد را به کشاورزان و دیگر مالکان بخش های بزرگ زمین های جنگلی عرضه کرد. قانون clark – mcnavy 1924 یک بررسی جامع از خط مشی مالیات جنگل دولتی انجام دادکه برای آشکارکردن معانی خنثی سازی الگوی cut – and get out بهره برداری جنگل و ترک زمین مورد انتظاراست، که مناطق وسیعی اززمین با مالیات معوقه را درعقب به جا گذاشته است.
قانون فونداسیون را برای کل مساعدت فدرال برای دولت ها جهت مدیریت جنگل خصوصی فراهم کرده و یک نقطه بومی برای بحث روی نقش فدرال درجنگلبانی خصوصی شده است. رهبران صنعت جنگل درمقابل مقررات دولتی اعمال برداشت روی زمین خصوصی اعمال نفوذ کرده اند.
جامعه ای از کمیته جنگلبانان آمریکایی توسط pin chot به عهده گرفته شده که بحث کرده که مقررات را به حکایت منفعت عمومی موردنیاز بوده است. گزارش کمیته، ویرانی جنگل:
یک خط ملی و چگونگی برخوردبا آن، نتیجه گیری کردکه مقررات ملی برای جلوگیری از تخریب جنگل باید روی زمین های جنگلی خصوصی کنترل به عمل آید همانطور که ممکن است برای مطمئن ساختن صنایع جنگل روی یک پایه ثابت درهماهنگی با منفعت عمومی ضروری می باشد. pin chot برخی نظرات شخصی را به آنها اضافه کرد که همانندزیر است:
تخریب جنگل از طریق متقاعد سازی متوقف نخواهد شد، روشی که برای 20 سال گذشته تلاش شده و شکست خورده است. از آنجائیکه آنها اینطورعمل نخواهندکرد, مالکان خصوصی زمین جنگلی باید حالا برای اداره مایملکشان درهماهنگی با نفع عموم قانع شده باشند. زمین برای عمل روشن شده است و خطوط کشیده شده است. او که برای جنگلبانی نیست درمقابل آن است انتخاب بین آسایش چوب بر و نفع عمومی قراردارد. با وجود نگرانی pin chot کنگره جدا از مقررات عمل کرده و برای همکاری بین دولت فدرال و دولت در تعدادی برنامه های طراحی شده برای تشویق مدیریت خاص جنگل انتخاب شده است. یک تاریخدان، خدمات جنگل ویلیام روبین، نفوذ صنایع جنگل را درشکل دهی خط مشی عمومی به طرف زمین های جنگل خصوصی تاکید کردو نتیجه گیری کرد که شرایط صنعتی نوع و کیفیت برنامه های فدرال را تعیین کرده است.شکل 6-10 جنگلبانان منبع اولیه اطلاعت مدیریت جنگل و مساعدت برای بسیاری از مالکان هستند.
3-10 sidebar:
"ازمشکل کوچک زمین جنگل تا جنگل داری درحد معقول". جنگل های خصوصی ملی غیرصنعتی موضوع عمده ای دارد و تمرکز تحقیق جنگل داران حرفه ای را از انتشار Gifford pinchots زز درسال 1898 دربردارد. نظرغالب حرفه به طرف جنگل های خصوصی درچندین جزء ظاهر گشته، با وجود اینکه فازهای مطابق با موضوعات روز را هم پوشانی می نماید. از شروع، اعضاء با بهره وری الوار Nlpfمشغول شدند. نگرش مسئله کوچک زمین جنگلی ازاین نظر برمی خیزد که زمین های Nlpf توسط بهره برداری تخریب شده بودند و الوار درحجم های متناسب با مساحتشان تولید نکرده بودند. بهره وری پائین الوارمشکل بود. از 1950 تا 1980 این نظر درمسئله مالک زمین جنگلی کوچک پیداشد. که درآن تحت بهره وری Nlpf تصورشده اند که مختص گوناگونی اهداف مالک Nlpf، فقدان علم جنگلداری شان و عدم میلشان برای عمل به آنچه که جنگلبانان حرفه ای برای مدیریت جنگل درنظرگرفته بودند.
به عبارت دیگر, مالکان Nlpf خودشان مشکل بودند. سرانجام برخی دراین حرفه شروع به درک این کردند که مشکل، اصلاً مشکل مالک نبود، اما مشکل حرفه یا شغل بود: مالکان Nlpf آنچه که صنعت جنگل و عموم میخواهد، دارند. جنگل های زیبایی پر از الوار و حیات وحش را میخواهند. اگرجنگل داران برای نفوذ مدیریت Nlpf درخواست کرده اند، آنها ابتدا باید به دریافت اهداف مالک Nlpf کمک کنند. دراوایل 1990، با وجود دورنمای دیگرروی Nlpf که درپاسخ به پیشرفت های به وجود آمده درعلم جنگل به وجود آمده بود. همانطورکه دانشمندان شروع به تشخیص اهمیت محیطی مقیاس، روابط اکولوژیکی و اثرات تجمعی کردند, جنگل بانان شروع به درنظرگرفتن مالکیت های جنگل دریک زمینه چشم انداز کردند. تحت الگوی مدیریت اکوسیستم بهره برداری الوار به عنوان یک ارزش درمیان بسیاری رابه اداره شدن ملاحظه شده بود که شامل کیفیت آب، بهبود یا بازیافت گونه های به خطر افتاده وبهداشت جنگل می باشد. از اینرو، تاکید روی تحقیق Nlpf از عملکرد مالک فردی به جستجوی چگونگی اثر الگوهای مالکیت روی مراحل اکولوژیکی و ارزش ها منتقل شده است و اینکه چطور مالکان ممکن بود برای رسیدن به اهداف حفاظت برای مناظرکلی همکاری کنند. این الگو درعرض برای شامل شدن ارزش های انسانی و اجتماعی همراه با ارزش های جنگلی و محیطی گسترده می گرددو خودش با سیستم های اجتماعی همراه با سیستم های اکولوژیکی مربوط می گردد. یک توضیح این مدل درحال ظهورجنگلداری درحد معقول است که به طورصریح جامعه را همراه با اثرات اقتصادی و محیطی مدیریت جنگل درنظر گیرد. دراین مدل، مالکان Nlpf نقش های اصلی را نه تنها به عنوان مالکان منبع بلکه به عنوان همسایگان روستایی به جوامع واقتصادها بازی می کنند. جنبه های هریک از این الگوها درشغل جنگلداری رایج می باشد. دورنمای حاکم به طورمتداوم درپاسخ به تغییرات درعلم، ارزش های اجتماعی و آب وهوای اقتصادی و سیاسی پدیدارمی گردد.
تا 1990، نیاز صنعت برای فیبرچوب با هزینه پائین نیروی رانش به عقب برنامه های مساعدت Nlpf بود، که تمرکز قوی روی بهره وری الوار حاصل می آورد. اخیراً جنبه های محیطی، ابتکارات خط مشی عمومی را برناحیه Nlpf حاکم کرده است. 1950 تا1960 دهه های رشد وحشتناک دربرنامه های مساعدت جنگلداری فدرال وهمکاران دولتی بودند. قانون مدیریت همکارانه جنگل 1950 برای خدمات جنگلداری فنی مستقیم برای کل دسته های مالکیت خصوصی جنگل و منطقه های غیرکشاورزی فراهم شده است.درطول "دوران محیطی" اواخر 1960 و اوایل 1970، چندین دولت مقررات را برای حمایت کیفیت محیطی روی زمین های خصوصی از اعمال برداشت ضعیف الوارپذیرفتند. مادامیکه دولت های بسیاری به برنامه های مالیات گذاری جنگل طراحی شده برای تشویق مالکیت خوب زمین های Nlpf تکیه کرده اند، ایالت های دیگر مقررات اعمال جنگل را برای محدودکردن و توصیف فعالیت های مدیریت وضع کرده اند. قانون عمل جنگل 1973 کالیفرنیا، مقررات برداشت الوار جامع را شامل شده است. قانون مساعدت جنگلداری همکارانه 1973، وزیر کشاورزی را برای برقراری نیازمندی ها برای برنامه های منبع ایالتی جنگل قادرساخته است. درنتیجه این و دیگر مقررات، نقش دولت فدرال درمساعدت جنگل داری خصوصی درحد زیادی برای یک مساعدت اجرائی یا اداری کاهش یافته بود. درتطابق با درگیری فدرال دربرنامه های دوران رکود اقتصا دی مسئو لیت اولیه برای مسا عدت جنگلداری خصوصی روی شانه های ایالت بود0
"خط مشی های معاصر و برنامه ها":ازنشریه1998 Gifford pin chot از 21 circular ,منفعت عمومی در بهداشت ,زمین های جنگلی خصوصی از طریق ترکیب محرکهای مالی,مقرات تحصیل,مساعدت فنی وشرکا ءدنبال شده است0
"محرکهای مالی" – مساعدت مالی:
درآغاز قرن 21 تعدادی از برنامه های دولت برای یاری مالکان جنگل وجود دارد یا ارزشهای محیطی توسط زمین کشاورزی حمایت می گردد یا بهره وری جنگل و منابع مربوطه را افزایش می دهد. اکثر این برنامه ها شامل پرداخت هزینه شریکی برای مالکان خصوصی جهت اجرای انواعی از اعمال مدیریت جنگل می باشد. علاوه بربرنامه های مساعدت فدرال، برخی ایالت ها برنامه های مساعدت مجری را در مدیریت زمین ها Nlpf مورد هدف قرارداده اند.
"مالیات گذاری جنگل"
مالیاتها، مالکیت سنتی براساس بالاترین و بهترین کابرد زمین هستند و تولید یک درآمد سالانه را فرض می کنند.
به هرحال، برخلاف زمینهای کشاورزی تعدادی مالکیت های Nlpf درآمد سالانه تولیدی کنند و مالکان جنگل را دریک وضع نامطلوب نسبت به مالکان دیگر قرارمی دهند. چندین ایالت حالا برنامه های مالیات ملک ویژه را اجرامی کنند که برای حرکت چنین اثرات مخربی از مالیات گذاری برای مالکان Nlpf طراحی شده اند. برای این ایالت های دارای مالیات ها، زمین ممکن است به طور سالانه مالیات گذاری شود، اما الوار مالیات گذاری نشده تازمانی که این برداشت شود. مالیات بردرآمدهای فدرال و دولتی اثرزیادی روی مالکیت خصوصی جنگل و مدیریت دارد. و به طور سریع هرخلاصه را خرج از تاریخ ارائه میدهد. و به هرحال قوانین برای گزارشگری درآمد فروش الوار و کسر هزینه ها برای فعالیت های جنگل داری همیشه موضوعات مهم مالیات برای مالکان Nlpf هستند طی سالها به اصلاحات متعدد برای قانون مالیات جهت کاهش اثرمالی فعالیت های مدیریت جنگل روی تعهد مالیات مالکان مورد تلاش قرارگرفته است. به طورکلی، درآمد فروش الوارمیتواند هدف سرمایه درنظر گرفته شود و بنابراین با یک نرخ متفاوت از درآمد معمولی مالیات گذاری شده است.
هزینه های جنگلداری به طور نمونه قابل کسر از درآمد هستند اگر مالک بتواند به طورفعال درفعالیت های مدیریت دربر گرفته شود. مالیات ها روی ملک یازمین دربالا یک استثناء را اجازه داده است که بالا هستند و بین 37و55 درصد ارزش زمین هستند.
درنتیجه مالیات های فدرال زمین اغلب برای وادارکردن مالکان برای فروش زمین های جنگلی شان سرزنش شده اند یا برای برداشت الوارشان درحد زیادنیز مورد سرزنش قرارگرفته اند. اهداف برای کم کردن اثرمنفی مالیات های زمین روی مالکان خصوصی جنگل شامل افزایش حذف مجاز می باشد و مستثنی کردن از مالیات ارزش زمین جنگلی دریک حالت مجاز قرارگرفته است.
4-10 sidebar
"گواهی محصولات جنگلی"- گواهی سبز: ارزیابی سومین گروه مدیریت قابل دوام و محصولات جنگلی یک روش براساس بازار دارای رشد سریع برای اصلاح سرپرستی روی زمین های خصوصی و جنگل عمومی می باشد. چندین سازمان برای اهمیت و برتری گواهی جنگل داری رقابت می کنند. یکی از متداول ترین ها، مجمع سرپرستی جنگل است، یک سازمان بین المللی براساس مکزیکو می باشد. fsc اصول و معیارستاره را برای گواهی سبز فعالیت های مدیریت جنگل توسعه داده است که شامل اصول با توجه به تطابق با قوانین موجود حقوق افراد بومی، کارگران و جوامع مجلس، اثرات محیطی، حفظ منابع مهم محیطی و فرهنگی و برنامه ریزی مدیریت، رسیدگی و ارزیابی می باشد. مادامیکه اکثر اصول به طورگسترده به عنوان مرکزی برای جنگلداری مسئول پذیرفته شده اند، پذیرش جهان نیست. بحث روی اینکه آیا اعمالی از قبیل مشخص سازی، درختکاری و استفاده از حشره کش ها باید پذیرفته شود. جنگلبانان تایید شده fsc برنامه های مدیریت مالک جنگل و زمین ها را برای تطابق با استانداردهای ملی و منطقه ای بررسی میکنند.محصولات الوارکه از جنگل های تصدیق شده برداشت شده اند سپس میتوانند به عنوان تصدیق شده یاسبز وارد بازار شوند.
استانداردهای چندین سازمان گواهی دهنده با استانداردهایfsc تطا بق میکنندکه شامل sinrt wood – یک گواهی دهنده غیرانتفاعی و سیستم های گواهی علمی,یک گواهی دهنده برای سودی باشد0 این باقی می ماند که محصولات چوبی دارای گواهی سبزیک نرخ بالاتر رادرمکان بازار فرمان خواهد دادوبدین وسیله یک اثر واقعی روی مدیریت mpf دارد0
"مقررات"-اگرچه مالکان mpf توسط هزاران فدرال زیادی تحت تآثیر قرارگرفته ا ند0هیچکدام مهم تراز آنهایی که در قانون آب پاک1972 شامل شده اندوقانون گونه های در خطر1973نمی باشد0(تحت قانون اب پاک,دولت ها مسئولیت برای رسیدگی واداره اثرات منا بع آلودگی آب دارندکه شامل منابع مربوط به جنگل میباشد)بسیاری از قوانین اعمال جنگل دولت از تلاش های دولت برای بر آوردن نیازمندیهای قانون آب پاک بر می خیزد 0اگر چه اعمال silricultura نرمال معاف ازاین قانون هستند,در زمینهای مرطوب لایروبی میشود یا پر میگردد که اجازه ای از شرکت مهندسین نیاز دارد قانون گونه های در خطر 1973 مقررات را برای حفظ گونه های در خطروتهدید شده ومکان طبیعی شان تنظیم میکند.
درراهنمای1995 sweet home case ,دادگاهsupreme اختیاردولت رابرای تنظیم گونه های طبیعی در خطر روی زمین خصوصی حمایت کرد.(قانون گونه های در خطر جلوگیری از فعالیتها ی برداشت الوار را در مکان طبیعی شان در pacific northwest وهر مکان طبیعی در جنوب شرق طلب کرده است).دادخواهی ها به این کاربرد قانون مربوطه شده که موضوع این که آیا چنین منع هایی روی فعا لیت مدیریت جنگل روی زمین های خصوصی ایجاد شده است وآیا مالکان زمین تحت تاثیر باید جبران کنند. اکثر دولتها وتعدادی واحدهای محلی دولتی ودر حال رشدمقررات منع اعمال مدیریت جنگل مالکان خصوصی جنگل را پذیرفته اند.
درسال1940 ,اولین موج مقررات,جنگل داری راروی زمینهای خصوصی تحت پوشش قرارمیدهند که توسط موضوع موجودیت الوار آینده تحریک شده بودوازاین رو استانداردهای احیاء تاکید شده است.
مقررات بعدی دستور داده است که فعا لیت های مدیریت جنگل اثر مضری روی کیفیت محیطی توسط تنظیم استانداردهای جزئی برای برداشت الوارساخت جاده و مکان واستفاده از علف کش ها وآفت کشیها ندارد.مقررات اخیر قابلیت دوام طولانی مدت منبع, گوناگون زیستی, اصلاح کیفیت آب وحفاظت منبع را مخاطب قرار داده است.
در1997 ,درحدود یک سوم زمین های خصوصی ملی توسط قوانین اعمال جنگلی دولت تحت پوشش قرار گرفته است وکل 38 دولت حداقل یک برنامه داشتند که اعمال جنگل روی زمین خصوصی تنظیم میکند.(قوانین اعمال دولتی جنگل به طور نمونه شامل استانداردهایی برای ساخت جاده تقاطع های نهر,برداشت الوار ,مکان طبیعی حیات وحش حساس, جنگل سازی مجدد وحفظ زمینهای مرطوب و…. میباشد).چندین دولت مقررات وابسته یا مشروط را تجربه می کنند جایی که بهترین اعمال مدیریت داوطلبانه هستند. که وابسته به کار برد گسترده شان هستند. جایی که استانداردهای عمل جنگل بر قرار شده دنبال نشده اند,دولت ممکن است جرایمی را وضع کند.
تشخیص محدودیتهای مقررات برای حصول به اهداف حفاظت سازمانهای غیر دولتی، نمایندگیهای دولتی و دیگران باهم دیگر درحال کار برای توسعه انگیزه های حفاظت نو آورانه جهت مالکان خصوصی زمین هستند دربرخی حالتها نمایندگیها و سازمانهای حفاظتی زمین را از مالکان خصوصی به منظورحمایت ارزش محیطی ویژه که شامل میشود، میخرند. درحالتهای دیگر راحتیهای حفاظت با مالکان رابه اجازه به کاربردهای عمومی یا عدم اجازه به اعمال معین مذاکره شده است. ازقبیل برداشت گونه های درخت یا انواع جنگلی که به طور محلی تهدید شده اند.
توافق های حفاظهای سالم برای تشدید حمایت از مکان طبیعی گونه های درخطر بدون جلوگیری مالکان از استفاده از زمینشان طراحی کرده است.
"مساعدت فنی و تحصیلی و آموزشی"
بیشترتحقیق روی مالکان Nipf اشاره می کند. یک منبع عمده اطلاعات و آموزش برای مالکان Nipf خدمات توسعه همکاران میباشد. "شکل 7-10" مقررات عمل جنگل، زمینهای جنگل خصوصی را تحت پوشش قرار میدهدکه ضروری هستند. دولتهای دیگربرای بهترین اعمال مدیریت تشویق شده اند.اکثر دولتها یک تعادل عملی بین معیارهای حفاظت جنگل داوطلبانه و قانونی جستجو می کنند. CES برنامه های آموزشی و موضوعاتی برای مالکان Nipf، مدیران منبع حرفه ای پرسنل صنعت محصولات جنگل، قطع کنندگان درخت، سیاست سازان و عموم به طور کلی فراهم می آورد. معمولاً خدمات آموزشی از طریق کارگاهها، کنفرانسها، روزهای مزرعه، برنامه های TV و رادیو، نشریات اینترنت، نوارهای ویدئویی، بازاریابی، فروشگاههای روزنامه و برنامه های کامپیوتری تهیه شده است.
همانطور که منابع کاهش می یابد به تعدادی دولتها یک مدیرآموزشی داوطلب را می پذیرند که برنامه مدیرجنگل ماهر نامیده نشده و برای توسعه توانائیهای آموزشی شان می باشد. این برنامه آموزش جنگل داری تمرکز شرکت کنندگان را فراهم می آورد و درعرض هرخدمات داوطلبانه مدیر جنگل برای مالکان دیگر جنگل دارد. برنامه برای تحریک فعالیت مدیریت درمیان مالکان موردهدف میباشد ورهبررا درمدیریت جنگل فراهم می آورد و مدیریت جنگل را برای غیرمالکان ارتقاء میدهد و عوامل توسعه جنگلداری را ازفعالیتهایشان یاری میکند.
"شراکت"- برخی از قدیمی ترین شرکتها درمیان مالکان Nipf وبین مالکان و صنعت جنگل هستند. از 1998، مشارکتهای مالک جنگل در 31 دولت یا ایالت وجود داشت. ده تا ازاین دولتها همچنین موسسات محلی داشتند.
عضویت کلی درکل مجمع های مالک جنگل محلی و دولتی را شناخته که 48000 با تخمین زده شده بود. اگرچه اعضای این مجمع ها بخش خیلی کوچک 9.9 میلیون مالک جنگل خصوصی در حالت اثرشان درمیزان های محلی، ایالتی و ملی را نشان می دهد که درحال رشد است از طریق حمایت کنفرانسها، کارگاهها آنها اعضاء را آموزش می دهند و آنها را درتماس با هم دیگر و با پرسنل نمایندگی، محققان و دیگر اشخاص منبع طبیعی قرارمیدهند. برخی مجمع ها از فعالیتهای آموزشی محیطی برای جوانان و عموم حمایت می کنند اکثراً نامه ومقالات مربوط را به دفاتر محلی منتشر می کنند. برخی از گزارشگری نرخ الوار بازاریابی و خرمات بیمه رابرای اعضایشان فراهم می آورند. بسیاری از لحاظ سیاسی در سطوح دولت و ملی خواه هستند. درتوسعه خط مشی شرکت می کنند. هرمالک Nipf یا حداقل 10 آکر زمین جنگلی و یک تعهد برای مدیریت جنگل میتواند عضوی از برنامه مزرعه درخت کاری اساسنامه برنامه آمریکایی شود. از 1998 برنامه به تعداد70000 عضورا راه اندازی کرد.
مایملک، معیار برنامه را برآورده می سازد که به عنوان tree farms تصدیق شده است و درفواصل عادی مجدداً بررسی شده است. هرسال برنامه کشاورز ملی را از گیرنده گان سال انتخاب می کند. بسیاری از شرکت های محصولات جنگلی، مساعدت رایگان و آزاد مالکان جنگل را با برنامه ریزی مدیریت، دختکاری، مدیریت نباتی، برداشت الوارو بازار یابی فراهم می آورد.
شکل8-10 بسیاری از مالکان زمین جنگلی مشتاقند تا اداره کردن زمینهایشان را فرا گیرند کارگاهها و کنفرانسها دسته وسیعی از مقالات را دربر میگیرد که به آسانی موجود هستند و انتشارات برای جستجوی اطلاعات جدیدمیباشند. درعوض برای این مساعدت شرکتهای بسیاری توافق نامه های نوشته شده با مالکان را توسعه می دهند که شرکت ابتدا بخش روی محصولات الوار را تضمین می کند همانطور که آنها به بازار می آیند. درسال 95-1994 تقریباً 11000 مالک دربرنامه های مساعدت مالک و بسیار ی در جنوب شرق شرکت کردنددرگذشته هنگامی که منفعت عمومی درزمینهای جنگل خصوصی درابتدا به عنوان یکی از تولیدات الوار درحال ارتقاء تعریف شده بود، برنامه ها روی اصلاح بهره وری پایه های فردی جنگل تمرکز کرد. همانطورکه منفعت عمومی به طور گسترده برای دربرگرفتن اصلاح کیفیت محیطی، احیاء مکانهای طبیعی تنزل کرده و تجدید گونه های درحال خطر میشود به تمرکز روی مالکیت فردی ناکافی می شود. اهداف حفاظت عمده با تقویت عمومی شامل تجدید حشره طبیعی بیشتر و رژیم های آتش حفظ گروههای سالم گونه های آبزی و خشکی می شود و تجدید مکانهای طبیعی درحال خطر از قبیل جنگل های کاج جنوب شرق. و هدف به تلاش روی چشم اندازهای وسیع نیاز دارد. درک اینکه حفظ منبع به توجه به مقیاس چشم انداز یا منظره نیاز دارد برنامه ریزی و خط مشی مدیریت جنگل را به پیش میراند. حصول به اهداف حفاظت در چشم اندازهای مالکیت مخلوط مبارزه طلبانه است جائی که اهداف مالک، توانائیها و محدودیتها به طور گسترده فرق می کند.
توسعه شراکتها بین مالکان عمومی و خصوصی و مصرف کنندگان زمین یکی از خبرهای مجرای حفاظت در آغاز قرن 21 می باشد. یافتن یک مخلوط و اثر دستورالعملهای قانونی و غیر قانونی برای تشویق روشهای همکارانه برای مشکلات محیطی احتمالاً درمیان خط مشی های حفاظت جنگل اولین دهه هزاره جدیدمی باشد.
"پیدایش روزها و موضوعات"
آغاز قرن 21 هردوزمان هیجان انگیز و وحشت زا برای مالکان Nipf و برای حرفه جنگلداری بود. حدومیزان تغییر درفرضیه جنگلداری – علم جنگل، ارزشهای اجتماعی و تقاضاها، خط مشی های جنگل – هرگز بیشتر نشده است. این تغییر سریع این را برای پیشگویی یا اطمینان از آنچه که شرایط برای مالکان Nipf میخواهد حتی 5 سال بعد از حالا متفاوت می سازند.
"5-10 Sidebar"
"برنامه oregons salmon: یک تجربه در همکاری عمومی – خصوصی" – برای ساکنان شمال غربی آرام. سالحون مظهر ایده آل زندگی منطقه در تماس با طبیعت می باشد. کاهش غم انگیز در گروههای ماهی آزاد یاسالحون بعنوان تهدیدی نه تنها برای گونه ها مشاهده شده بلکه تهدیدی برای هویت منطقه میباشد. طرح 1995 توسط خدمات ماهیگیران دریایی ملی برای به صورت لیست درآوردن Coho salmon و همچنین تحت قانون گونه های درخط یک آزمایش نوآورانه و عمده را برای جلوگیری از صورت برداری و همچنین برای تجدید مکان طبیعی ماهی آزاد به پیش رانده شده است. درسال 1997 قانونگذار Oregon هزینه 30 میلیون دلار – 13.6 میلیون دلاری را از یک مالیات روی محصولات جنگل آسیب دیده توسط مالکان و صنعت جنگل تایید کرد. تا آنچه که بعنوان برنامه Oregon شناخته شده است را اجرا کند. درحقیقت برنامه تکمیل مقررات موجود را با معیارهای طراحی شده تنها برای جلوگیری از گرفتن ماهی آزاد مورد هدف قرار میدهد. بلکه برای تجدید مکان طبیعی ماهی آزاد و افزایش گروههای ماهی آزاد مورد هدف قرار میدهد.
برنامه و صندوق موجود را برای 60 مجمع موجودو جدیداً ایجادشده – مجمع های داوطلبانه مالکان، مقیمان، سازمانهای محیطی و نمایندگیهای عمومی برای همکاری در تلاشهای تجدید و بازسازی ایجاد کرده است. درسال اول برنامه برخی از 1200 گزارش فعالیت بازسازی روی پروژه ها تکمیل شده بودند که شامل تثبیت بانک حصار بندی، تجدید مکان طبیعی، جای گزینی آبگذر می باشد. اصلاح و رسیدگی و تلاشهاجزء عمده ای از کار مجمع آب چشان را دارد. داوطلبان آبگذرها ؛ سدها ؛ تقاطع نهرها ؛ جاده های جنگلی و دیگر موانع را که عبور ماهی را تحت تاثیر قرارمیدهد را نقشه برداری کرده اند. آنها تخم ریزی ماهی و بررسی دماهای نهر را اجرا کرده اند. دستورالعملهابرای اجراوگزارش این برسی هاروی سایت گسترده موجوداست,بدین وسیله شرکت گسترده دررسیدگی تشویق میگردد.کرده علمی چند انضبا طی مستقل,کارهای مجمع های آب بخشان را از طریق یک حسابرسی سالانه مورد رسید گی قرار می دهند.این آزمایش از انتها تا بالا,همکاری داوطلبانه بین دولت و سهامداران محلی بدون خطروتناقص توریست-در سال1998 یک قاضی دادگاه بخش فدرال قانون وضع کرد که ماهی گیران ماهی گیری قانون گونه های در خطر را توسط صورت برداری نکردن coho.زیر پا گذاشتنه اند که به موجب آن صورت بر داری اش اجباری است.در توافق قبلی که عمل,مالیات محصولات جنگل را خنثی کرده است. بنابر این برنامه وجوهی رادر خطر قرار میدهد.این برای مشاهده آنچه که اثرات روی قانون گذاری داردحفظ می گردد که روی هزاران شرکت کننده داوطلب در مجمع های آب پخشان محلی دارد. گروههای حفاظت دراطراف منطقه برای مشاهده اینکه آیا مجمع ها این را حفظ می کنند ,مشاهده می شود.0(با وجود این ,درادامه,روندهاوموضوعا تی هستند که در تولد قرن جدید پدیدار می شوند که احتمالا روی مالکیت و مدیریت nipfsطی دهه آتی اثر خواهد گذاشت.)
"حقوق ومسئولیت های مالکین nipf "
یافتن تعدادی منا سبت بین حقوق فردیوعمومی برای زمین خصوصی برای تعریف موضوع nipf ادامه می یابد منفعت عمومی در زمین های خصوصی جنگلی با درک اهمیت این زمین ها برای بهداشت محیط رشد نایافته است.(مالکانnipfخودشان راپیدا کرده اند که برای تولید بیشتر الوار ,حیات وحش بیشتر,زیبائی بیشتر در خواست شده اند.)مادامیکه در هما ن زمان در معرض اکسیژن بیشتر قرار می گیر ند.(مالکان در کل ایا لت هادر معرض قوانین فدرال از قبیل قانون گونه های در خطر وقانون آب پاک هستند.)به هر حال سطح مقررات ایالت با ایالت دیگر فرق میکند نه با مقررات دولت روی قوانین اعمال جنگل برای ایا لت هایی که در آن اعمال جنگل بطور مفصل تنظیم شده اند.درگیری بیشتر محل یا مکان قانونی ؛فراوانی امور منظقه ای میبا شد که رو ی مدیر یت جنگل ها ومنابع مربوطه اثر می گذارد.رویا رویی با در هم بر همی؛گاهی اوقات در گیری و تغییر متداوم قوانین ومقررات وجود دارد.مالکان nipf در باره توانایی آینده شان برای اداره کردن جنگل هایشان ناراحت ونگران هستند.
"مکانیسم های غیر نظارتی برای حمایت محیطی"
این سرگرمی نظارتی همراه با رشد نیاز برای مخاطب قرار دادن مسا ئل و مشکلات محیطی در یک مغیا س چشم انداز یک تحقیق ملی را برای مکا نیسم های غیر نظار تی جهت حصول به اهداف محیطی حرکت می دهد. این زمانی برای شکست باخط مشی های موجود؛ نگرانی روی آ ینده وآزمایش مطلوب با روشهای جدید برای جنگل داری میباشد. اینها شا مل ار تقاء اعمال مدیریت عالی داوطلبانه ؛ ترتیبات مدیریت همکارانه ؛آسایش های حفاظت؛ اتحاد های استراتژ یک بین سازمان های محیطی؛ صنعتی ومالک ومکانیسم های بازار نو آورانه از قبیل گواهی نامه سبز میباشد.

"تغییر الگو های مالکیت جنگل"
زمین جنگلی در حا شیه بسیاری از نوا حی پایتخت تقسیم بندی شده وبه کار بردهای غیر جنگلی در یک میزان آگاهی دهنده با فقدان فضای سبز ومکان حیات وحش تبدیل شده است. ساکنان شهری ؛ فرسایش ناشی از کیفییت محیطی را نا چیز می دانند و مالکان روستائی nipf میتر سند که حق اداره جنگل ها یشان را به عنوان همسا یگان از دست بدهند. برخورد های بین مقیم های جدیدوقدیم وارزشهای تطا بقی جنگلی آنها مکرر تر می شود. دسته جدیدی از مالکان جنگل کوچک ایجاد شده اند که با نیاز به جنگل واطلاعات جنگل وخدمات مدیریت هستند. در همان زمان مالکیت کوچک تر nipf در برخی مناطق روستائی در بخشهای بزرگ توسط بخشهای صنعتی وشرکتها تلفیق شده اند. اغلب این تغییر در مالکیت از تغییرات غم انگیز در ترکیب جنگل ناشی می گردد؛همانطور که اهداف متعدد مالکان nipf توسط تاکید قوی تر روی تولید الوار تجاری جایگزین شده است.فقدان گوناگونی مالکیت هم چنین دور نمائی از ارزشهای انسان از مالکان nipf فراهم می آورد. تغییر الگوهای مالکیت چالش های متعدد را برای بهداشت اقتصا دی اجتماعی و اکولوژیکی نشان خوا هد داد.
"تغییر بازارها"
فضای اقتصادی که در آن مالکان nipf عمل می کنند به طور مهمی در دهه گذشته تغییر کرده است و بازار یابی جدید و چالش های مدیریت جنگل را نشان می دهد. زمانی که به طور محلی کارخانه های مالک شده بازارهای محلی راحا کم کردند به آنچه که کالاهای جنگل را می سا زد. چنین تعیین کننده هایی حالا به طور افزاینده در مکان بازار جهانی ایجاد شده در ایالت متحده با واردات از کانادا ؛آمریکای جنوبی؛کشورهای racific rim و جاهای دیگر زمانت می کند و خط مشی محیطی s.u روی تصمیمات سرمایه گذاری در اطراف جهان اثر می گذارد. برای مثال کاهش های درا ما تیک در برداشت الوار در جنگل های ملی ایالات متحده به افزایش فشار برداشت در زمین های nipf وافزایش واردات واردات چوب از کانادا وجای دیگر ختم شده است.
در بازارهای خرده فروش ؛ مواد ساخت چوبی وغیر چوبی برای شناخت مصرف کننده رقابت می کنند گواهینامه سبز هدف رابرای برچسب گذاری محصولات جنگلی ناشی از جنگلهای اداره شده وقف می کند و نرخهای بالاتر را برای آنها حاصل می آورد. کل این عوامل برای ایجاد بازارهای چوب دینامیک و غیر قابل پیش بینی ترکیب می گردد. مالکان nipf به طور روز افزون به شعور بازاریابی جهت رقابت دربازارهای چوب جهانی پیچیده نیاز خواهند داشت.
"پیدایش نمونه های جنگلداری"
حرفه جنگلداری مانند کل حرفه ها درپاسخ به تغییرات اجتماعی پدید می آید درطول دو دهه گذشته قرن بیستم حرفه جنگلداری دوره ای از درون نگری متمرکز تحول مجددو تست الگوهای جدیدرا تجربه کرده است. مدیریت اکوسیستم الگوی مدیریت حاکم برای جنگلداری روی زمین های خصوصی همراه یا عمومی می شود. مدیریت اکوسیستم روی مناطق جغرافیایی خیلی بزرگ و چهارچوبهای زمانی خیلی طولانی متمرکز می شود و ارتباطات مراحل و شرایط جنگلی آینده مطلوب را تاکید می سازد. بسیاری از مکانیسم های دیگر خط مشی که دربالا بحث شد به تلاشهایی برای یافتن راههابرای مشکلاتی که درمقیاس اکوسیستم رخ میدهد هستند. یافتن وسایل موثر برای حصول به اهداف اکوسیستم درچشم اندازها مالکیت مخلوط احتمالاً درمیان بزرگترین چالش مدیران منبع طبیعی و سازندگان خط مشی دردهه بعدی می باشد.
مشارکت نزدیک با مدیریت اکوسیستم، جنگلداری درحد معقول، بسیاری از مفاهیم واصول را شامل می شود که درحال ظهوردرحرفه جنگلداری هستند. جنگلداری به اندازه تحت طرح حاصل سنتی جنگلداری تولید برای تاکید کل میزان های جنگل، اعمال و بازده ها می باشد. این به مدیریت اکوسیستم توسط تشخیص اهداف اجتماعی و اقتصادی همراه با اهداف محیطی برای جنگلداری اضافه می گردد. افراد شامل شده درتوسعه جنگلداری معقول شامل طرح ها برداشت الوارکه مراحل طبیعی را تقلید می کند و گروههای اجتماع برای شرکت پر معنا دربرنامه ریزی منبع جنگل ناحیه ای جستجو می کنند و شرکت ها ی جنگلداری بازارها را برای تولیدات جنگلی با گواهی سبز ارزیابی می کنند.
"نتیجه گیری گزارش"
جنگل های غیر صنعتی خصوصی دارای ارزش اجتماعی، اقتصادی و محیطی بسیارزیاد هستند. آنها درونمایی گسترده ایالات متحده را حاکم می کنند که یک بخش حیاتی اقتصاد ملی هستند. و نقش روبه رشدی دربازارهای بین المللی باز می کنند. گوناگونی زیاد مالکان nipf انواع گسترده ای از اهداف، محدودیتها و توانائیها را حاصل می آورد. که درعوض انواع جنگل گوناگونی و شرایط مختلف ایجاد می کنند این گوناگونی اجتماعی و محیطی درخودش یک ارتباط مهم می باشد که توسط ncpfs برای دورنما و اقتصاد آمریکا به وجود آمده است. مالکان nipf دریک محیط به سرعت درحال تغییر عمل می کنند. پیشرفت ها درعلم جنگل به تقاضاها را برای محصولات میزان های تولید شده توسط nipf ارتقاء میدهد و یک محیط یا خط مشی دینامیک همه مربوط به یک جو یا عدم استحکام و عدم قابلیت پیش بینی و خطر میباشد. طی سالهای مالکان nipf باتغییربازارها، عدم استحکام نظارتی روبه رو خواهد شد و تقاضاهای درحال افزایش که آنها با همسایه هایشان برای حصول به اهداف حمایت محیطی همکاری می کنند. هریک از این موضوعات چالشهای دلهره آوررا برای شغل جنگل داری همراه با مالکان nipf نشان میدهد برخی دستهایشان را با خشم مشت خواهند کرد و انتهای حرفه جنگل داری را اعلام میکنند.
دیگران دراین چالشها فرصتهای بی حدی را جهت طی مسائل خدمت به مردم و اصلاح شرایط سیاره و رشد به طور حرفه ای میبینند. اشخاص تعیین شده خلاقیت به عمل و انرژی دهه آتی را زمان کار درزمینه جنگلداری خصوصی صنعتی خواهند یافت.
"سنجش و رسیدگی به منابع جنگل"
دلایل بسیاری برای سنجش جنگلها وجود دارد همانطورکه کاربردهای جنگلها وجود داردوهرکاربرد نیازهای ویژه خودش را برای اطلاعات دارد. (یک مالک جنگل ممکن است بخواهد مقداری الواررا بفروشدو تعیین یک نرخ مناسب به اطلاعات درباره گونه ها ؛ سایر ؛ کیفیت و تعداد درختان را برای فروش نیاز خواهد داشت. مدیران جنگل رسیدگی به شرایط و اعمال جنگل را جستجو می کنند و برنامه های طولانی مدت را توسعه می دهند و حمایت درختکاری و برداشت و دیگر عملکردها درجنگلها یشان را درنظر میگیرند. این برنامه ها درعوض به اطلاعات فصل درباره میزان های رشد نوع، سایرو ظرفیت پایه های موجود همراه با اطلاعات درباره موقعیت ؛ قابلیت دسترسی ؛ کیفیت و کاربرد مکانهای جنگل نیاز دارد. به طور روز افزون بررسیهای اعمال برداشت و مربوط به کشت روی زمین همچنین برای درک ویژگی اندازه و اثربخش چنین فعالیتهایی اجرا شده اند. و مخصوصاً برای ارزیابی تطابق با اعمال به کارگرفته برای موقعیتها ی متعدد اینها و بررسی های مفصل تر همچنین اطلاعات را برای دانشمندان جنگل جهت توسعه درک اینکه چطورجنگل رشد می یابد و با محیط و جامعه شان ارتباط متقابل پیدا میکنند فراهم می آورد.
این اطلاعات گوناگون نیاز است که به شناخت شاخه تخصصی جنگل داری ختم گردد که روی روشها برای سنجش موثر جنگلها متمرکز می شود. شامل رشد و پاسخ به اعمال مدیریت.لغت کارآ به معنای این است که روش های سنجش برای تهیه اطلاعت درست دریک حفره کوتاه مدت با هزینه پائین تلاش می کنند. این فصل بررسی ازبرخی روش های سنجش را نشان میدهد که درجنگل داری استفاده شده است.
هر دو واحدهای انگلیسی و متریک سنجش امروزه در کاربرد هستند، بنابراین هردو سیستم در این فصل شرح داده شده اند. برای کمک خواننده با هردو سیستم، سنجشها در برخی جداول و مثالها آشنا می شود که در واحدهای انگلیسی هستند و سنجشها در دیگران در واحدهای متریک هستند.
تاکید روی منابع جنگل می باشد، اما سنجش ها برخی منابع غیر جنگلی برای خوانندگان موجود هستند که می خواهند بیشتر درباره معیارهای جنگل بیآموزند. "سنجش محصولات اولیه جنگل" برای درک اینکه چگونه جنگلها سنجیده می شوند ابتدا به درک اینکه چطور محصولات اولیه ناشی از جنگل را می سنجیم نیازداریم. این محصولات اولیه شامل اره کنده BOLT و تکه ها می باشند. کنده های اره شده کنده های با اندازه مختلف و کیفیت متفاوت هستند که الوار را تولید می کنند. آنها باید هشت پا یا بیشتر طول یا حداقل شش تا هشت اینچ قطر داشته باشند. BOLT ها، تنه های کوتاه کمتر از هشت پاطول هستن و در ابتدا برای تولید خمیر کاغذ و کاغذ بکار رفته اند. تکه های، قطعه های کوچک چوب بدست آمده از بریدن تنه ها و خاک اره ها هستند. آنها به عنوان مواد خام برای تولید انواعی از محصولات جنگل و به عنوان منبع سوخت به کار رفته اند.
"سنجش یا درجه بندی"
مرحله سنجش کیفیت فیزیکی محصولات جنگل سنجش یا درجه بندی نامیده شده است.
در طول قرن نوزدهم عملی در ایالات متحده برای درجه بندی کنده ها برحسب محتوای پای الوارشان برقرار شده بود. بطور واقعی، پای الوار واحدی از الوار اره نشده و عادی با یک پا طول یک پا عرض و یک اینچ ضخامت می باشد. تخمین های محتوای پای چوب با الوار یک کنده باد بخشهایی را که یک کنده برای اره از دست می دهد به حساب آورد، اره بین تخته ها را می برد و برش می دهد و لبه های گرد کنده را نیز برش می دهد. تا 1910 بیش از چهل قاون کنده یا تنه درخت برای تخمین حجم کنده ها در پای الوار توصیه شده است که بر اساس سنجش پوسته داخلی در انتهای کوچک کنده یا تنه قرار گرفته است. اکثر این قوانین تنه خیلی نادرست بودند و مدتی طولانی نیست که استفاده می شوند. به هرحال تعدادی برای حصول به پذیرش گسترده و ادامه برای کاربرد امروزه اداره شده اند. قانون DOYLELOG در ابتدا در 1825 توسط Edvard doyle از Rochester منتشر شده بود. این قانون بر اساس فرمول ساده V=(d-4)2l/16 بود که V حجم کنده در پای تخته باشد d قطر درجه بندی انتهای کوچک به اینچ و L طول هر کنده در هر پای باشد.
قانون کنده doyle، حجم کنده ها را کمتر از 20 اینچ در قطر تخمین می زند، اما این برای مصرف ادامه می یابد که با علت سادگیش می باشد و چون این تحویل کنده با قطر بزرگ را به کارخانه تشویق می کند. قانون Scribner log در 1846 توسط جام مارستون اسکریبنر منشر شده بود، که ک روحانی و معلم ریاضی در مدرسه دخترانه بود. Scribner حجم های تنه را از نمودارهای تخته های رسم شده روی دوایر با سایز متعدد مطابق با انتهای کوچک تنه ها تخمین زد. تخته ها با یک سایز اینچ 4/1 برای اره با فرض اینکه تخته ها یک اینچ ضخامت خواهند داشت و کمتر از 8 اینچ عرض ندارند، رسم نشده بودند.
شکل 11-1) اولین مرحله در درجه بندی: تعیین قطر داخلی پوسته در انتهای کوچک تنه. او فرض کرد که تنه ها استوانه ای بودند بنابراین هیچ تعدیلی برای کاهش تنه ایجاد نشده بود. Scribner قانون کنده اش را برحسب یک جدول منتشر کرد، اما فرمول زیر برای شرح قانونش توسعه یافته است:
V=(0/7952-25-4)l/16.
یک اختلاف یا انحراف از قانون Scribner، قانون Cو سیمال می باشد که توسط رندکردن قانون قبلی تا نزدیک ترین 10 پای تخته بدست آمده است و سپس به طرف صفر سقوط می کند.
برای مثال، یک تنه 16پایی با قطر 18.216inch پا تخته دارد که برطبق قانون Scribner می باشد و همچنین توسط c و سیمال Scribner، 22 درجه بندی خواهد شد.
درست ترین قانون تنه در کاربرد امروز قانون بین المللی تنه است که توسط Judson clarik در سال 1906 توسعه یافته است. clarik یک جنگل دار حرفه ای بود که توسط برآوردهای ناپایه دار اذیت شده بود که او از Scribner doyle و دیگر قوانین بدست آورده بود.
او نتیجه گیری کرد که این قوانین حجم تنه های طویل را کمتر از حد تخمین زده زیرا آنها حاصل پای تخته افزایش یافته را به حساب نیآوردند که توسط کاهش تنه ایجاد شده است.
در شکل اساسی اش، این قانون یک اره 8/1 اینچی را فرض می کند و حجم بخش 4 پای را تخمین می زند. حجم تنه کلی توسط افزودن حجم های بخش 4 پایی تخمین زده شده و یک 2/1 اینچ افزایش در قطر را برای هر بخش فرض می کنیم. در این راه، قانون بین المللی به افزایش در حجم تنه مربوط به کاهش اجازه می دهد فرمول اساسی برای حجم یک بخشی 4 پایی V=0/22d2-0/71d می باشد. برای یک بخش اره یک چهارم اینچی این فرمول در 905/0 ضرب شده است. جدول 1/11 نشان می دهد که تفاوتهای اساسی بین برآوردهای بدست آمده از قوانین کنده شرح داده شده وجود دارد مخصوصاً برای معیارهای تنه کوچک تر یک خریدار یا فروشنده علل تفاوتها را قبل از تکمیل و توافق نامه بررسی خواهد کرد. تنه ها می تواند به طور ثابت توسط برآورد حجم ساده چوب جامد در تنه درجه بندی می شود. فرمول smalian اغلب برای این هدف استفاده شده است، v=(a1+a2)l/2. جایی که v حجم چوب جامد، a1 و a2 مناطق قطعی داخل پوسته در دو انتهای تنه و l طول تنه می باشد. با وجود تلاشهای متعدد برای ارتقای درجه بندی Cubic-volume درجه ناخالص نامیده شده است. یک درجه خالص باید توسط کسر عیوب درجه محاسبه شود که حجم مناسب چوب را در تنه کاهش خواهد داد. عیوب درجه بندی شامل پوسیدگی، سوراخهای کرم، جداسازی حلقه های سالانه و شکافها می باشد.
بعلاوه، اگر تنه به طور کافی مستقیم و صاف است کسر یک مقیاس یا چوب بر طبق مقدار انحنا در تنه بوجود می آید. مغز چوب و هیزم معمولاً توسط سنجش اعاد یک توده درجه بندی شده اند تا سنجش تکه های جداگانه یک دسته استاندارد چوب یک توده 4در4 در 8 پا می باشد و شامل 128 پا از چوب به هوا و پوسته می باشد. تعداد cordهای استاندارد در هر سایز توده می تواند توسط تقسیم حاصل عرض ارتفاع و طول توده بر128بدست آید. اختلافات cord استاندارد شامل short cord یاface cord، یک توده با 4 پا بلندی و 8 پا عرض با تکه های جداگانه بریده شده با طول کنتر از 4 پا می باشد. ابعاد انواع متعدد cord ها در شکل 2-11 نشان داده شده اند. مقدار چوب جامد در یک cord استاندارد ممکن است از 64 تا 96 Cubicfet قرار گیرد. حجم چوب جامد توسط ضخامت پوسته تکه ها با قطر کم کاهش یابد، بنابراین این متغیرها باید ارزیابی شوند. هنگامی که مقدار واقعی یک چوب در یک توده ارائه شده تخمین شده شود. در سالهای اخیر، اکثر صنعت خمیر و کاغذ درجه بندی وزن را برای مغز چوب وذرات چوب پذیرفته است. با این روش، یک تنه بار کامل چوب را حمل می کند که وزن شده قبل از اینکه بارگذاری نشده است. تفاوت وزن چوب است که می تواند به حجم یا وزن خشک تبدیل شود. درجه بندی وزن دلخواه است زیرا این سریع می باشد و تحویل چوب برش خورده به کارخانه را تشویق می کند. "طبقه بندی" – ارزش محصولات جنگل مخصوصاً کنده های اره ای می تواند توسط عیوب درجه یا طبقه بندی کاهش یابد که قدرتش را پایین می آورد و از ظاهرش می کاهد یا کاربردشان را محدود می سازد. عیوبی که درجه چوب ها را پایین می آرود شامل گره ها، دازهای مارپیچ و لک. قوانین برای طبقه بندی تنه های سخت چوب، تعداد، سایز و موقعیت عیوب را تاکیدمی کند از قبیل گره ها که روی مقدار الوار واضح که نی تواند از کنده اره شود اثر می گذارد. چهار دسته از کاربرد تنه برای طبقه بندی تنه های سخت چوب تعریف شده است:
1) دسته روکش: تنه های با ارزش خیلی بالا همراه با تنه های با ارزش نسبتاً پایین که می تواند برای روکش استفاده شود. تنه هایی که الوار کارخانه ای درجه یک را نشان می دهند می توانند اغلب به عنوان روکش استفاده شوند.
2) دسته کارخانه ای: تخته هایی که می تواند مجدداً برای حذف عیوب و به دست آوردن بهترین حاصل ساخته شود. الوار کارخانه ای به درجه یک، دو و سه جداسازی می شوند.
3) دسته ساخت و ساز: تنه های مناسب برای اره گره ها و دیگر اقلام استفاده شده در یک قطعه برای اهداف ساختاری.
4) دسته با کاربرد محلی: به طور کلی کنده های مناسب برای تولیدات معمولاً توسط مشخصات استاندارد تحت پوشش نیستند. قدرت زیاد، دوام بالا و ظاهر خوب به انواع زیر مورد نیاز نیستند
صندوق، جعبه، بخشهای طبق یا سینی، بلوک بندی صنعتی و غیره.
قوانین برای طبقه بندی کنده های نرم چوب قدرت و دوام را تاکید می کند. اکثریت کنده های نرم چوب در دسته روکش یا دسته چوب بری قرار می گیرند که شامل کنده های مناسب برای تولید الوار حیاط و ساختاری می باشد. تعداد، مکان و سایز عیوب درجه کنده ها را به این دودسته تعیین می کند.
"بررسی و نقشه برداری زمین" روشهای بررسی زمین و نقشه برداری زمین در جنگل داری برای قرار دادن حدود مالکیت جنگل بکار رفته اند تا مناطق محصور در این مرزها را بسنجد و جاده ها، نهرها و دیگر اشکال مهم در جنگل را واقع سازند. روشهای بررسی برای قرار دادن بخش های نمونه استفاده شده اند. همانطور که بعداً در این فصل شرح داده شده است. بررسی های زمین های جنگلی در ایالات متحده معمولاً با سیستم واحدهای انگلیسی اجرا شده اند. فاصله با chain و مایل اندازه گیری می شود. منطقه زمین به acres و مایل مربع اندازه گیری می شود. در سیستم متریک، مسافت به متر و کیلومتر سنجیده می شود و منطقه زمین به هکتار و کیلومتر مربع سنجیده می شود. acres و hectares هر دو برای توصیف مناطق خشکی ایلات متحده به کار رفته اند، بنابراین برای یادآوری اینکه یک هکتار مساوی با acres 471/2 یا در حدود acres 5/2 می باشد، مفید است. عوامل تبدیل اضافی برای واحدهای مسافت و منطقه می تواند در زمینه Ш یافت شود.
"مسافت" – چندین روش برای سنجش مسافت در بررسی های جنگل وجود دارد و انتخاب وابسته به دقت و درستی مورد نیاز است. اندازه گیری اغلب برای قرار دادن بخشهای نمونه می باشد و در کاری که دقت زیاد مورد نیاز نیست. جنگل داران باید ابتدا اندازه جداگانه شان را توسط قدم زدن در یک فاصله شناخته شده اندازه بگیرند که می گویند chain 10 و تعداد گامها را می شمرند. در جنگل داری یک قدم دو قدم در نظر گرفته می شود. که از گام عادی استفاده می کند، و باید برای هر نوع زمین درجه بندی شود. تعداد متوسط گامها در هر chain تعیین شده است و جنگل دار می تواند فاصله ها را توسط شمارش گامها اندازه گیری و حفظ کند مادامی که از میان جنگل قدم می زند. یک اندازه گیر با تجربه می تواند درستی و دقت 1 قسمت در 80 قسمت را بدست آورد این است که برای هر 80 زنجیره اشتباه باید بیشتر از یک نباشد. هنگامی که دقت بیشتری مورد نیاز است، مترهای استیل در یک روش شناخته شده استفاده م شود. مترهای استیل ممکن است chain2، 100 پا یا 30 متر باشند که وابسته به واحدهای مطلوب می باشد. زنجیرساحی به حداقل دو نفر برای نگه داشتن هر انتهای نوار نیاز دارد.
مساح اصلی معمولاً از قطب نمای مغناطیسی برای تعیین جهت خط استفاده می کند مادامی که مساح عقبی یک ثبت از تعداد طولی نوار حفظ می کند. مساحی با دقت می تواند دقت یک قسمت در 1000 را حاصل آورد. همچنین انواعی از ابزارهایی الکترونیک چشمی برای سنجش مسافت وجود دارد مثالهای چنین ابزاری شامل فاصله سنج می باشد به هر حال این ابزار به خطی از دید می رسد از مانع از قبیل درختان و بوته ها نیاز دارند به این دلیل آنها برای بررسی ها در نواحی جنگلی متراکم مناسب نیستند. اما آنها برای بررسی های جاده و مرز بکار رفته اند. بعلاوه ماهواره به سیستم حیاطی متصل شده که برای برقراری موقعیت ها، مسیرهای سفر و مرزها به طور افزاینده ای بکار رفته اند.
شکل 3-11) مثال های GPS و کاربرد مسافت سنج لیزری در مزرعه یا زمین را نشان می دهد.
شکل 1-11) اولین قدم در درجه بندی: تعیین قطر داخل در انتهای کوچک تنه یا کنده.
شکل 9-10) برنامه Tree farm شناخت و مساعدت فعلی را برای مالکان Nipf فراهم می آورد که اداره زمینهای جنگلی خودشان را خواهانند.

32


تعداد صفحات : 32 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود