ترجمه نامه 31
(1) انسان وحوادث روزگار
از پدری فانی ، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگی را پشت سر نهاده – که در سپری شدن دنیا چاره ای ندارد – مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان . و کوچ کننده فردا ، به فرزندی آزمند چیزی که به دست نمی آید ، رونده راهی که به نیستی ختم می شود . در دنیا هدف بیماری ها ، در گرو روزگار ، و در تیررس مصائب ، گرفتار دنیا ، سودا کننده دنیای فریبکار ، وام دار نابودی های ، اسیر مرگ ، هم سوگند رنجها ، هم نشین انده ها ، آماج بلاها ،به خاک در افتاده خواهش ها ، و روی آوردن آخرت ، مرا از یاد غیرخودم باز داشته وتمام توجه مرا به آخرت کشانده است ، که به خویشتن فکر میکنم واز غیر خودم روی گردان شدم ، که نظرم را از دیگران گرفت ، و از پیروی خواهشها باز گرداند و حقیقت کار مرا نمایاند ، و مرا ب راهی که شوخی بر نمی دارد ، وبه حقیقتی رساند که دروغی در آن راه ندارد . و تو را دیدم که پاره تن من ، بلکه همه جان منی ، آنگونه که آسیبی به تو رسیده است ، و اگر مرگ به سراغ تو آید ، زندگی مرا گرفته است ، پس کارتو راکارخود شمردم ، و نامه ای برای تو نوشتم ، تا تو را در سختی های زندگی رهنمون باشد . حال من زنده باشم یا نباشم .
(2) مراحل خود سازی
پسرم ! همانا تو را به ترس از خدا سفارش می کنم که پیوسته در فرمان او باشی و دلت رابا یاد خدا زنده کنی ، و به ریسمان او چنگ زنی ، چه وسیله ای مطمئن تر از رابطه تو با خداست ؟ اگر سر ررشته آن را در دست گیری .
دلت را با اندرز نیکو زنده کن ، هوای نفس را با بی اعتنایی به حرام بمیران ، جان را به یقین نیرومند کن . وبا نور حکمت روشنایی بخش ، و با یاد مرگآرام کن ، به نابودی از او اعتراف گیر ، و با بررسی تحولات ناگوار دنیا به اوآگاهی بخش . واز دگرگونی روزگار ،و زشتی های گردش شب وروز او را بترسان ، تاریخ گذشتگان را براو بنماء و آنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور .
در دیار وآثار ویران رفتگان گردش کن، و بیندیش که آنها چه کردند ؟
از کجا کوچ کرده ، و در کجا فرود آمدند ؟
از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند ، گویا زمانی نمی گذرد که توهم یکی از آنانی !
پس جایگاه آینده را آباد کن ، آخرت رابه دنیا مفروش . و آنچه نمی دانی مگو ، و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور ، و در جاده ای که از گمراهی آن می ترسی قدم مگذار ، زیرا خودداری به هنگام سرگردانی و گمراهی ، بهتر از سقوط در تباهی هاست .
(3) اخلاق اجتماعی
به نیکی ها امر کن و خود نیکوکار باش ، و بادست و زبان بدیها را انکار کن ، وبکوش تااز بدکاران دور باشی و در راه خدا آنگونه که شایسته است تلاش کن . و هرگز سرزنش ملامتگران تو را از تلاش در راه خداباز ندارد .
برای حق در مشکلات و سختی ها شنا کن ، شناخت خود را در دین به کمال رسان ، خود را برای استقامت برابر مشکلات عادت ده ، که شکیبایی در راه حق عادتی پسندیده است ، در تمام کارها خود را به خدا واگذار ، که به پناهگاه مطمئن ونیرومندی رسیده ای ، در دعا بااخلاص پروردگارت رابخوان ، که بخشیدن ومحروم کردن به دست اوست ، و فراوان از خدا درخواست خیر ونیکی داشته باش .
وصیت مرا بدرستی دریاب ، وبه سادگی از آن نگذرد ، زیرا بهترین سخن آن است که سودمند باشد ، بدان عملی که سودمند نباشد ، فایده ای نخواهد داشت و دانشی که سزاوار یادگیری نیست سودی ندارد .
(4) شتاب در تربیت فرزند
پسرم ! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت ، و توانایی رو به کاستی رفت ، به نوشتن وصیت برای تو شتاب کردم ، وارزش های اخلاقی را برای توبرشمردم . پیش از آن که اجل فرا رسد ، و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم ، و در نظرم کاهشی پدید آید چنانکه در جسمم پدید آمد ، و پیش از آن که خواهشها ودگرگونیهای دنیا به توهجوم آورند ، و پذیرش و اطاعت مشکل گردد ، زیرا قلب نوجوان چو نان کاشته نشده ، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود .
پس در تربیت تو شتاب کردم ، بیش از آن که دل تو سخت شود ، و عقل توبه چیز دیگری مشغول گردد ، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه ، زحمت آزمودن آن را کشیده اند و برخی از تجربیاتی که برما پنهان مانده بود برای شما روشن گردد .
پسرم ! درست است که من به اندزه پیشینیان عمر نکرده ام ، اما در کردار آنها نظر افکندم ، و در اخبارشان اندیشیدم ، و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شده ام ، بلکه با مطالعه تاریخ آنان ، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام ، پس قسمت های روشن و شیرین زندگی آنان را از دوران تیرگی شناختم ، و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایی کردم ، سپس از هر چیزی مهم وارزشمند آن را ، واز هر حادثه ای ، زیبا وشیرین آن را برای تو برگزیدم ، و با شناخته های آنان را دور کردم ، پس آنگونه که پدری مهربان نیکی ها را برای فرزندش می پسندد ، من نیز برآن شدم تورا با خوبی ها تربیت کنم ، زیرا در آغاز زندگی قرارداری ، تازه به روزگار روی آورده ای و نیتی سالم و روحی با صفا داری .
(5) روش تربیت فرزند
پس در آغاز تربیت ، تصمیم گرفتم تا کتاب خدای توانا و بزرگ راهمراه با تفسیر آیات ، به تو بیاموزم ، و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام ، به تو تعلیم دهم و به چیز دیگری نپردازم .
اما از آن ترسیدم که مبادا رای وهوایی که مردم را دچار اختلاف کرد ، و کار را بر آنان شبهه ناک ساخت ، به تو نیز هجوم آورد گرچه آگاه کردن تو را نسبت به این امور خوش نداشتم ، اما آگاه شدن واستوار ماندنت را ترجیح دادم ، تا تسلیم هلاکت های اجتماعی نگردی ، و امیدوارم خداوند تورا در رستگاری پیروز گرداند وبه راه راست هدایت فرماید ، بنابراین وصیت خودرا اینگونه تنظیم کرده ام .
پسرم ! بدان آنچه بیشتراز به کارگیری وصیتم دوست دارم ترس از خدا ، و انجام واجبات ، و پیمودن راهی است که پدرانت ، و صالحان خاندانت پیموده اند . زیرا آنان آنگونه که تودر امور خویشتن نظر می کنی در امور خویش نظر داشتند .
وهمانگونه که تو درباره خویشتن می اندیشی ، نسبت به خودشان می اندیشیدند ، و تلاش آنان در این بود که آنچه را شناختند انتخاب کنند ، و بر آنچه تکلیف ندارند روی گردانند ، و اگر نفس تو از پذیرفتن سرباز زند و خواهد چنانکه آنان دانستند بداند ، پس تلاش کن تا درخواست های تو از روی درک و آگاهی باشد . نه آن که شبهات روی آوری و از دشمنی ها کمک گیری .
و قبل از پیمودن راه پاکان ، از خداوند یاری بجویی ، و در راه او با اشتیاق عمل کن تا پیروز شوی ، و از هر کاری که تو را به شک و تردید اندازد ، یا تسلیم گمراهی کند بپرهیز .
و چون یقین کردی دلت روشن و فروتن شد ، و اندیشه ات گرد آمد وکامل گردید ، و اراده ات به یک چیز متمرکز گشت ، پس اندیشه کن در آنچه که برای تو تفسیر می کنم ، اگر در این راه آنچه را دوست می داری فراهم نشد و آسودگی فکر واندیشه نیافتی ، بدان که راهی را که ایمن نیستی می پیمایی و در تاریکی ره می سپاری ، زیرا طالب دین نه اشتباه می کند ، ونه در تردید و سرگردانی است که در چنین حالتی خود داری بهتر است .
(6) ضرورت توجه به معنویات
پسرم ! د روصیت من درست بیندیش ، بدان که در اختیار دارنده مرگهمان است که زندگی در دست او ، و پدید آورنده موجودات است ، همو می میراند ، و نابود کننده همان است که دوباره زنده می کند ، و آن که بیمار می کند شفا نیز می دهد ، بدان که دنیا جاودانه نیست ، و آنگونه که خدا خواسته است بر قرار است ، از عطا کردن نعمت ها ، و انواع آزمایش ها و پاداش دادن در معاد و یا آنچه را که او خواسته است وتونمی دانی .
اگر درباره جهان و تحولات روزگار مشکلی برای تو پدید آمد آن را به عدم آگاهی ارتباط ده ، زیرا تو ابتدا با نا آگاهی متولد شدی و سپس علوم را فرا گرفتی ، و چه بسیار است آنچه را که نمی دانی و خدا می داند ، که اندیشه ات سرگردانی وبینش تو در آن راه ندارد ، سپس آنها را می شناسی .
پس به قدرتی پناه بر که تورا آفریده ، روزی داده ، و اعتدال در اندام تو آورده است ، بندگی توفقط برای او باشد و تنها اشتیاق او را داشته باش ، و تنها از او بترس .
بدان پسرم ! هیچ کس چون رسول خدا (ص) از خداآگاهی نداده است ، رهبری او را پذیرا باش ، و برای رستگاری ، راهنمایی او بپذیر ، همانا من از هیچ اندرزی برای تو کوتاهی نکردم ، و تو هر قدر کوشش کنی ، و به اصلاح خویش بیندیشی ، همانند پدرت نمی توانی باشی .
پسرم ! اگر خدا شریکی داشت ، پیامبران او نیز به سوی تو می آمدند و آثار قدرتش را می دیدی ، و کردار و صفاتش را می شناختی ، اما خدا ، خدایی است یگانه ، همانگونه که خود توصیف کرد ، هیچ کس در مملکت داری او نزاعی ندارد ، نابود شدنی نیست ، همواره بوده است ، اول هر چیزی است که آغاز ندارد ،و آخر هر چیزی که پایان نخواهد داشت ، برتر از آن است که قدرت پروردگاری او را فکر واندیشه درک کند .
حال که این حقیقت را دریافتی ، در عمل بکوش آن چنانکه همانند تو سزاوار است بکوشد ، که منزلت آن اندک ، و توانایی اش ضعیف و ناتوانی اش بسیار ،و اطاعت خدا را مشتاق ، واز عذابش ترسان ، و از خشم او گریزان است ، زیرا خدا تورا جز به نیکوکاری فرمان نداده ، و جز از زشتی ها نهی نفرموده است .
(7) ضرورت آخرت گرایی
ای پسرم ! من تو را از دنیا و تحولات گوناگونش ، و دست به دست گردیدنش آگاه کردم ، واز آخرت و آنچه برای انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم ، و برای هر دو مثال ها زدم ، تا پند پذیری ، و راه و رسم زندگی بیاموزی همانا داستان آن کس که دینا را آزمود ، چونان مسافرانی است که در سرمنزلی بی آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد کوچ کردن به سرزمینی را دارند که در آنجا آسایش و رفاه فراهم است .
پس مشکلات راه را تحمل می کنند ، وجدایی دوستان را می پذیرند ، و سختی سفر ، وناگواری غذا را با جان و دل قبول می کنند ، تا به جایگاه وسیع و منزلگاه امن با آرامش قدم بگذارند ، و ازتمام سختی های طول سفر احساس ناراحتی ندارند ، و هزینه های مصرف شده را غرامت نمی شمارند ، و هیچ چیز برای آنان دوست داشتنی نیست جز آنکه به منزل امن و محل آرامش برسند . اما داستان دنیا پرستان همانند گروهی است از جایگاهی پراز نعمت ها می خواهند به سرزمین خشک و بی آب و علف کوچ کنند ، پس در نظر آنان چیزی ناراحت کننده تر از این نیست که از جایگاه خود جدا می شوند ، و ناراحتی ها را باید تحمل کنند .
(8) معیارهای روابط اجتماعی
ای پسرم ! نفس خود را میزان میان خودو دیگران قرار ده ، پس آنچه راکه برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار ، و آنچه را که برای خود نمی پسندی ، برای دیگران نیز مپسند ؛ ستم روا مدار ، آنگونه که دوستنداری به تو ستم شود نیکوکار باش ، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند ، وآنچه را که برای دیگران زشت می داری برای خود نیز زشت بشمار ، و چیزی را برای مردم رضایت بده که برای خود می پسندی ، آنچه نمی دانی نگو ، گرچه آنچه را می دانی اندک است ، آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند ، درباره دیگران مگو ، بدانکه خود بزرگ بینی و غرور ، مخالف راستی و آفت عقل است ، نهایت کوشش را در زندگی داشته باش و در فکر ذخیره سازی برای دیگران مباش ، آنگاه که به راه راست هدایت شدی ، در برابر پروردگارت از هر فروتنی خاضع تر باش .
(9) تلاش در جمع آوری زاد وتوشه
بدان ! راهی بر مشقت و بس طولانی در پیش روی داری و در این راه بدون کوشش با یسته ، و تلاش فراوان و اندازه گیری زاد و توشه ، و سبک کردن بار گناه موفق نخواهی بود ، بیش از تحمل خود بار مسئولیت ها بر دوش منه ، که سنگینی آن برای تو عذاب آور است . اگر مستمندی را دیدی که توشه ات را تا قیامت می برد ، وفردا که به آن نیاز داری به توباز می گرداند ، کمک او را غنیمت بشمار ، و زادوتوشه را بر دوش او بگذار ، و اگر قدرت مالی داری بیشتر انفاق کن ، وهمراه او بفرست ، زیرا ممکن است روزی در رستاخیز در جستجوی چنین فردی باشی و او را نیابی ، به هنگام بی نیازی ، اگر کسی از تووام خواهد ، غنیمت بشمار ، تا در روز سختی وتنگدستی به تو باز گرداند ، بدان که در پیش روی تو ، گردنه های صعب العبوری وجود دارد ، که حال سبکباران به مراتب بهتر از سنگین باران است ، و آن که کند رود حالش بدتر از شتاب گیرنده می باشد ، سرانجام حرکت ، بهشت و یا دوزخ خواهد بود ، پس برای خویش قبل از رسیدن به آخرت واسائلی مهیا ساز ، و جایگاه خود را پیش از آمدنت آماده کن ، زیرا پس از مرگ ، عذری پذیرفته نمی شود ، و راه بازگشتی وجود ندارد .
(10) نشانه های رحمت الهی
بدان ، خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست ، به تواجازه درخواست داده واجابت آن را به عهده گرفته است . تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند ، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید ، و خداوند بین تو و خودش کسی راقرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند ، و تورا مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری ، ودر صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است ، در کیفر تو شتاب نداشته ، ودر توبه و بازگشت ، برتو عیب نگرفته است ، در آنجا که رسوایی سزاوار توست ، رسوا نساخته و برای بازگشت بخویش شرائط سنگینی مطرح نکرده است ، در گناهان تو را به محاکمه نکشیده ، واز رحمت خویش ناامیدت نکرده ، بلکه بازگشت تواز گناهان نیکی شمرده است . هر گناه تو را یکی ، وهر نیکی تو را ده به حساب آورده ، وراه بازگشت وتوبه را به روی تو گشوده است . هرگاه او را بخوانی ، ندایت را می شنود، و چون با او راز دل گویی راز تو را می داند ، پس حاجت خود را بااو بگوی ، و آنچه در دل داری نزد او بازگوی ، غم واندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن ، تا غم هایتو را برطرف کند در مشکلات تو را یاری رساند .
(11) شرائط اجابت دعا
واز گنجینه های رحمت او چیزهایی را درخواست کن که جز او کسی نمی تواند عطا کند مانند عمر بیشتر ، تندرستی بدن و گشایش در روزی ، سپس خداوند کلیدهای گنجینه های خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد ، پس هرگاه اراده کردی میتوانی با دعا ، درهای نعمت خدا را بگشایی ، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد .
هرگز از تاخیر اجابت دعا ناامید مباش ، زیرا بخشش الهی باندازه نیت است ، گاه در اجابت دعا تاخیر می شود تا داده نمی شود ، زیرا بهتر از آنچه خواستی به زودی یا در وقت مشخص ، به تو خواهد بخشید ، یا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستی دعا به اجابت نمی رسد زیرا چه بسا خواسته هایی داری که اگر داده شود مایه هلاکت دین تو خواهد بود ،پس خواسته های تو بگونه ای باشد که جمال و زیبایی تو را تامین ، و رنج و سختی را از تو دور کند ، پس نه مال دنیا برای تو پایدار ، ونه تو برای مال دنیا باقی خواهی ماند .
(12)ضرورت یاد مرگ
پسرم ، بدان تو برای آخرت آفریده شدی نه دنیا ،برای رفتن از دنیا ، نه پایدار ماندن در آن ، برای مرگ ، نه زندگی جاودانه در دنیا کوچ کنی و به آخرت در آیی و توشکار مرگی هستی که فرار کننده آن نجاتی ندارد ، و هر که را بجوید به آن می رسد، و سرانجام او را می گیرد .
پس از مرگ بترس ! نکند زمانی سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشی و مرگ مهلت ندهد وبین تو وتوبه فاصله اندازد ، که در این حال خود را تباه کرده ای .
پسرم ! فراوان بیاد مرگ باش ، وبه یاد آنچه که به سوی آن می روی ، و پس از مرگ در آن قرار می گیری .
تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش . نیروی خود را افزون ، کمر همت را بسته نگهدار که ناگهان نیاید و تو رامغلوب سازد .
مبادا دلبستگی فراوان دنیا پرستان ، و تهاجم حریصانه آنان به دنیا ، تو را مغرور کند ، چرا که خداوند تو را از حالات دنیا آگاه کرده ، و دنیا نیز از وضع خود تورا خبر داده ، و از زشتی های روزگار پرده برداشته است .
(13)شناخت دنیا پرستان
همانا دنیا پرستان چونان سگ های درنده ، عوعوکنان ، برای دریدن صید در شتابند ، برخی به برخی دیگر هجوم آورند ، و نیرومندشان ، ناتوان را می خورد ، وبزرگ تر ها کوچک ترها را . ویا چونان شترانی هستند که برخی از آنها پای بسته ، و برخی دیگر در بیابان رها شده ، که راه گم کرده و درجادههای نامعلومی در حرکتند ، و در وادی پراز آفت ها ، و در شنزاری که حرکت با کندی صورت می گیرد گرفتارند ، نه چوپانی دارند که به کارشان برسد ونه چراننده ای که به چراگاهشان ببرد . دنیا آنها را به راه کوری کشاند ،
و دیدگانشان را از چراغ هدایت بپوشاند ، در بیراهه سرگردان ، و در نعمت ها غرق شده اند ، که نعمت ها را پرودگار خود قرار دادند ، هم دنیا آنها را به بازی گرفته ، و هم آنها با دنیا به بازی پرداخته و آخرت را فراموش کرده اند ، اندکی مهلت ده ، بزودی تاریکی برطرف می شود ، گویا مسافران به منزل رسیده اند و آن کس که شتاب کند به کاروان خواهد رسید .
پسرم ! بدان آن کس که مرکبش شب و روز آماده است همواره در حرکت خواهد بود ، هر چند خود را ساکن پندارد ، وهمواره راه می پیماید هر چند در جای خود ایستاده و راحت باشد .
(14) ضرورت واقع نگری در زندگی ( ارزش های گوناگون اخلاقی )
به یقین بدان که توبه همه آرزوهای خود نخواهی رسید ، و تا زمان مرگ بیشتر زندگی نخواهی کرد و براه کسی می روی که پیش از تو می رفت ، پس در به دست آوردن دنیا آرام باش ، ودر مصرف آنچه به دست آوردی نیکو عمل کن ، زیرا چه بسا تلاش بی اندازه برای دنیاکه به تاراج رفتن اموال کشانده شده ، پس هر تلاشگری به روزی دلخواه نخواهد رسید ، وهر مدارا کننده ای محروم نخواهد شد . نفس خود را از هر گونه پستی باز دار ، هر چند تو را به اهداف رساند ، زیرا نمی توانی به اندازه آبرویی که از دست می دهی بهایی به دست آوری . برده دیگری مباش .
که خدا تو را آزاد آفرید ، آن نیک که جز به شر به دست نیاید نیکی نیست . و آن راحتی که با سختی های فراوان به دست آید ، آسایش نخواهد بود .
بپرهیز از آن مرکب طمع ورزی تورا به سوی هلاکت به پیش راند ، و اگر توانستی که بین تو و خدا صاحب نعمتی قرار نگیرد ، چنین باش ، زیرا تو ، روزی خود را دریافت می کنی و سهم خود بر می داری ، و مقدار اندکی که از طرف خدای سبحان به دست می آوری ، بزرگ و گرامی تر از ( مال ) فراوانی است که از دست بندگان دریافت می داری ، گرچه همه از طرف خداست .
آنچه با سکوت از دست می دهی آسان تر از آن است که با سخن از دست برود ، چرا که نگهداری آنچه در مشک است با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است ، و نگهداری آنچه که در دست داری ، پیش من بهتر است از آن که چیزی از دیگران بخواهی ، و تلخی ناامیدی بهتر از درخواست کردن از مردم است . شغل همراه با پاکدامنی ، بهتر از ثروت فراوانی است که با گناهان به دست آید ، مرد برای پنهان نگاه داشتن اسرار خویش سزاوارتر است ، چه بسا تلاش کننده ای که به زیان خود می کوشد ، هر کس پرحرفی کند یاوه می گوید ، و آن کس که بیندیشد آگاهی یابد ، با نیکان نزدیک شو و از آنان باش ، و با بدان دور شو و از آنان دوری کن بدترین غذاها ، لقمه حرام ، وبدترین ستم ها ، ستمکاری به ناتوان است .
جایی که مدار کردن درشتی به حساب آید به جای مدارا درشتی کن ، چه بسا آن کس که اهل اندرز نیست ، اندرز دهد ، و نصیحت کننده دغل کار باشد . هرگز بر آرزوها تکیه نکن که سرمایه احمقان است ، و حفظ عقل ، پند گرفتن ازتجربه هاست ، و بهترین تجربه آن که تو را پند آموزد . پیش از آنکه فرصت از دست برود ، و اندوه ببار آورد ، از فرصت ها استفاده کن .
هر تلاشگری به خواسته های خود نرسد ، و هر پنهان شده ای باز نمی گردد . از نمونه های تباهی ، نابود کردن زاد و توشه آخرت است ، هرکاری پایانی دارد ،و به زودی آنچه برای تو مقدر گردیده خواهد رسید . هر بازرگانی خویش را به مخاطره افکند .
چه بسا اندکی که از فراوانی بهتر است نه در یاری دادن انسان پست چیزی وجود دارد ، و نه در دوستی با دوست متهم ، حال که روزگار در اختیار تو است آسان گیر ، و برای آن که بیشتر به دست آوری خطر نکن . از سوار شدن بر مرکب ستیزه جویی بپرهیز .
(15) حقوق دوستان
چون برادرت از تو جدا گردد ، تو پیوند دوست را برقرار کن ، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن ، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش ، هنگامی که دوری می گزیند تو نزدیک شو ، و چون سخت می گیرد تو آسان گیر ، و به هنگام گناهش عذر او بپذیر ، چنان که گویا بنده او می باشی ، و او صاحب نعمت تو می باشد .
مبادا دستورات یاد شده را با غیر دوستانت انجام دهی ، یا با انسانهایی که سزاوار آن نیستند بجا آوری ، دشمن دوست خود را دوست مگیر تا با دوست دشمنی نکنی .
در پند دادن دوست بکوش ، خوب باشد یا بد ، و خشم را فرو خورد که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیدم . و پایانی گواراتر از آن ندیده ام .
با آن کسی که با تو درشتی کرده ، نرم باش که امید است به زودی در برابر تو نرم شود ، با دشمن خود بابخشش رفتار کن ، زیرا سرانجام شیرین دو پیروزی است ( نظام گرفتن یا بخشیدن ) اگر خواستی از برادرت جدا شوی ، جایی برای دوستی باقی گذار ، تا اگر روزی خواست به سوی تو باز گردد بتواند ، کسی که به تو گمان نیک برد او را تصدیق کن ، و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستی که با او داری ضایع نکن ، زیرا آن کسی که حقش را ضایع می کنی با توبرادر نخواهد بود ، وافراد خانواده ات بدبخت ترین مردم نسبت ه تو نباشند ، و به کسی که به تو علاقه ای ندارد دل مبند ، مبادا برادرت برای قطع پیوند دوستی ، دلیلی محکم تر از برقراری پیوند باتو داشته باشد ، ویا در بدی کردن ، بهانه ای قوی تر از نیکی کردن تو بیاورد ، ستمکاری کسی که بر تو ستم می کند در دیده ایت بزرگ جلوه نکند ، چه او به زیان خود ، و سود تو کوشش دارد ، و سزای آن کس که تو را شاد می کند بدی کردن نیست .
(16) ارزشهای اخلاقی
پسرم ! بدان که روزی دو قسم است . یکی آن که تو آن را می جویی ، و دیگر آن که او تو را می جوید ، و اگر تو به سوی آن نروی ، خود به سوی تو خواهد آمد ، چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز ، و ستمکاری به هنگام بی نیازی ! همانا سهم تو از دنیا آن اندازه خواهد بود که با آن سرای آخرت را اصلاح کنی ، اگر برای چیزی که از دست دادی ناراحت می شوی .
پس برای هر چیزی که به دست تو نرسیده نیز نگران باش ، با آنچه در گذشته دیده یا شنیده ای ، برای آنچه که هنوز نیامده ،استدلال کن، زیرا تحولات و امور زندگی همانند یکدیگر ند ، از کسانی مباش که اندرز سودشان ندهد ، مگر با آزردن فراوان ، زیرا عاقل با اندرز و آداب پند گیرد ،و حیوانات با زدن .
غم و اندوه را با نیروی صبرو نیکویی یقین از خود دور سازد ، کسی که میانه روی را ترک کند ازراه حق منحرف می گردد . یار و همنشین ، جوانان خویشاوند است . دوست آن است که در نهان آیین دوستی را رعایت کند . هواپرستی همانند کوری است . چه بسا دور که از نزدیک نزدیک تر ، و چه بسا نزدیک که از دور دورتر است ، انسان تنها ، کسی است که دوستی ندارد ، کسی که از حق تجاوز کند ، زندگی بر او تنگ می گردد ، هر کس قدر و منزلت خویش بداند حرمتش باقی است ، استوار ترین وسیله ای که می توانی به آن چنگ زنی ، رشته ای است که بین تو وخدای تو قرار دارد ، کسی که به کار تو اهتمام نمی ورزد دشمن توست .
گاهی ناامیدی ، خود رسیدن به هدف است ، آنجا که طمع ورزی هلاکت باشد ، چنان نیست که هر عیبی آشکار ، وهر فرصتی دست یافتنی باشد ، چه بسا که بینا به خطا می رود و کور به مقصد رسد . بدی ها را به تاخیر انداز زیرا هر وقت بخواهی می توانی انجام دهی ، بریدن با جاهل ، پیوستن به عاقل است ، کسی که از نیرنگبازی روزگار ایمن باشد به او خیانت خواهد کرد ، و کسی که روزگار فانی را بزرگ بشمارد ، او را خوار خواهد کرد . چنین نیست که هر تیراندازی به هدف بزند ، هرگاه اندیشه سلطان تغییر کند ، زمانه دگرگون شود . بیش از حرکت ، از همسفر بپرس ، و پیش از خریدن منزل همسایه را بشناس . از سخنان بی ارزش و خنده آور بپرهیز ، گرچه آن را از دیگری نقل کرده باشی .
(17) جایگاه زن و فرهنگ پرهیز
در امور سیاسی کشور از مشورت با زنان بپرهیز ، که رای آنان زود سست می شود ، و تصمیم آنان ناپایدار است .
در پرده حجاب نگاهشان دار ، تا نامحرمان را ننگرند ، زیرا که سخت گیری در پوشش ، عامل سلامت و استواری آنان است ، و اگر بتوانی بگونه ای زندگی کنی که غیر صالح را در میانشان آوری ، و اگر بتوانی بگونه ای زندگی کنی که غیر تو را نشناسد چنین کن ! .
کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار ، که زن گل بهاری است ، نه پهلوانی سخت کوش ، مبادا در گرامی داشتن زن زیاده روی کنی که او را به طمع ورزی کشانده برای دیگران به ناروا شفاعت کند .
بپرهیز از غیرت نشان دادن بیجا که درستکار را به بیمار دلی ، وپاکدامن را به بدگمانی رساند .
کار هر کداماز خدمتکارانت را معین کن که اورا در برابر آن کار مسئول بدانی که تقسیم درست کار سبب می شود کارها را به یکدیگر وانگذارند ، و در خدمت سستی نکنند .
خویشاوندانت را گرامی دار ، زیرا آنها پروبال تو می باشند ، که با آن پرواز می کنی ، وریشه تو هستند که به آنها باز می گردی ، و دست نیرومند تو می باشند که با آن حمله می کنی . دین و دنیای تو را به خدا می سپارم ، و بهترین خواسته الهی را درآینده و هم اکنون در دنیا و آخرت ، برای تومی خواهم با درود .
1
14