آسیب شناسی انقلاب در وصیت نامه امام(ره)
"با محوریت وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره)"
مقدمه:
پرسش از "آسیب شناسی انقلاب" در جامعه انقلاب شده، برای قشرها و گروههای مختلف سیاسی ـ اجتماعی، یک نواخت و هم سطح نیست. این اختلاف سطح از دو منظر قابل بررسی است.
1 ـ دشواری به کارگیری واژه "آسیب شناسی":
پاتولوژی یا آسیب شناسی، واژه ای است که از علوم پزشکی وارد حوزه علوم اجتماعی شده است. این اصطلاح به معنای شناخت بیماریهاست؛ بیماریهایی که هرگاه بخشی از بدن انسان را مورد تهاجم قرار می دهند، سلامت و شادابی را از آن می گیرند و آن را رنجور می سازند. با این همه، به کارگیری این واژه در حوزه مطالعات علوم اجتماعی، دشواریهایی به همراه دارد که ناشی از ماهیت پدیده های اجتماعی است.
2 ـ دشواری اندازه گیری:
چگونه می توان ویژگیها یا درجه سلامتی یک پدیده اجتماعی را تعیین کرد یا توضیح داد، تا در گام بعدی بتوان به آسیب شناسی آن پدیده پرداخت؟ تعیین چنین ویژگیهایی برای انقلاب اسلامی بسیار دشوار است. چه بسا آنچه را که کسی از ویژگیهای ذاتی انقلاب می شمارد، دیگری امری عرضی بداند. یا آنچه را که کسی از اهداف اصلی و اولی انقلاب می داند، دیگری از اهداف ثانوی آن به شمار آورد. بنابراین، افقهای معرفتی و گرایشهای عملی، معانی گوناگونی به موضوع "آسیب شناسی" می دهد. و نمی توان بر مبنای الگوهای مارکسیستی یا لیبرالیستی نگاه آسیب شناسی به انقلاب اسلامی داشت؛ چون نگاه هر یک از این دو مکتب به انقلاب متفاوت از دیگری است.
سئوال اصلی در این مقاله عبارت است از اینکه، آسیبهای فراروی انقلاب اسلامی که مانع از حصول نهایی اهداف انقلاب و تداوم آن می شود (براساس وصیت نامه الهی ـ سیاسی) چه می باشند؟
در رابطه با سئوال اصلی این نکته قابل ذکر است که، به جهت کاستن از اختلاف نظرها و تکیه زدن بر موضعی صریح و شفاف، اجمالاً وصیت نامه الهی سیاسی امام را آئینه تمام نمای خواسته ها و اهداف امام خمینی فرض می گیریم و براساس آن به ارایه آسیب شناسی می پردازیم. همچنین، همانگونه که قبلاً اشاره شد، در این آسیب شناسی ما بر مبنای الگوی جامعه شناسی سیاسی دینی عمل خواهیم کرد و هیچ توجهی به الگوهای مکاتب امروز جهان ـ به خصوص مارکسیسم و لیبرالیسم که نگاه خاصی به انقلاب دارند ـ نداریم.
روش مطالعه: روش اسنادی و کتابخانه ای است که بر تحلیل نیز استوار است. به عبارت دیگر، روش تحلیل محتوایی و کتابخانه ای است.
فرضیه: از نظر امام خمینی یک رشته بیماریهایی در جامعه وجود دارد که رعایت نکردن آنها شادابی و سلامت انقلاب را به خطر می اندازد. این بیماریها در عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قابل بروز است. نکته قابل توجه این است که آسیب شناسی یک موجود ـ انقلاب یا یک انسان ـ لزوماً به معنای آسیبهایی نیست که الان هست. نباید این طور تلقی کرد که آنچه به عنوان "آسیب شناسی انقلاب" مطرح می شود، حتماً به آنچه که امروز وقوع یافته است نگاه دارد؛ لذا ما آسیبهای ممکن را بررسی می کنیم؛ چه الان باشد، چه بعداً پیش بیاید. اگر با این دید، به آسیبهای ممکن انقلاب نگاه می کنیم، نباید نتیجه بگیریم که آنچه ممکن است به عنوان آسیب پیش بیاید، الان وجود دارد.
1 ـ مفهوم آسیب شناسی
واژه آسیب شناسی (patholojy) نخست در حوزه علوم زیستی و طبّ متداول شد و آنگاه به علوم اجتماعی وارد شد. این واژه در لغت به معنای "مطالعه علت بیماری و علایم مخصوص مرض و یا علایم غیرعادی هر چیزی" می باشد. با این وصف، انقلاب هم به عنوان پدیده اجتماعی مانند هر موجود زنده، دارای حیات است و مانند بدن انسان و سلسله اعصاب و خون رسانی ممکن است دچار خطرات، آفات و امراضی شود که برای پویایی و شادابی آن تهدید محسوب می شود و مانع به ثمر رسیدن آرمانهای انقلاب اسلامی و تبدیل آنها به دستاورد می شود.
در اصطلاح هم، مقصود از آسیب شناسی انقلاب عبارت است از:
"شناسایی آن دسته از عوامل مهم و موثری که شکل گیری و تداوم آنها می تواند فرایند تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب را متوقف و یا به صورت محسوس کُند نماید."
2 ـ ضرورت بحث آسیب شناسی
شناسایی و پژوهشهای آسیب شناسانه آفاتی که ممکن است هر پدیده ی اجتماعی را تهدید کند تا از رسیدن به اهداف و آرمانها خود بازماند، از مسائل حتمی است. انقلاب اسلامی ایران نیز که با سرمایه ای عظیم و با تقدیر الهی و براساس باور و ایمان مردم معتقد و متدین و با الهام از قرآن مجید، به ثمر رسیده است، نیازمند بازبینی واقع بینانه آفات و موانع رشد و کمال است. از این رو، بررسی آسیبهای انقلاب اسلامی ضروری وانکارناپذیر است.
نکته مهم اینکه، در بررسی آسیبها، باید از انحرافهایی که خود آسیب شناسی را تهدید می کنند، احتراز جُسته و از افراط و تفریط خودداری شود. به همین دلیل سعی کرده ایم از گفتار و نوشتار امام راحل یاری گیریم و مهم ترین آنها را در قالب موضوعات و سرفصلهایی در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی و… ارائه دهیم تا ما نیز مشمول این گونه لغزشها نشویم.
3 ـ چرایی و عوامل پیدایش انقلاب اسلامی ایران از نظر امام خمینی
برخلاف کسانی که یک عامل را در میان مجموعه ای از عوامل مانند مذهب، اقتصاد، استبداد، مدرنیزاسیون، توطئه و… در ایجاد انقلاب تاکید می ورزند، رهیافت امام راحل در این رابطه چند علتی است و برخی از آنها عبارت اند از:
1 ـ ماهیت طاغوتی رژیم شاهنشاهی: حکومت طاغوتی در عرض حکومت الهی است؛ برخلاف حکومت اسلامی که در طول حکومت الهی جای دارد. جمهوری اسلامی ایران مصداق بارز حکومت الهی است. ملت مسلمان ما وقتی خود را شناخت و به خودآگاهی رسید، طاغوت را کنار زد و حکومت دینی و اسلامی را جایگزین کرد.
2 ـ نداشتن پایگاه مردمی و جدایی از ملت: این هم نتیجه اتکای رژیم به ذخایر زیرزمینی بود که به ایجاد دیوار بی اعتمادی بین او و مردم منجر شد؛ لذا در نهایت برای توجیه خود به تئوری توطئه متوسل شده بود؛ برخلاف امام(ره) که فرمود:
"اگر پایگاه داشت این مرد بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود برای ارضای مردم، هرگز این قدرت به هم نمی خورد".
3 ـ وابستگی رژیم وقت به بیگانگان:
حال آنکه ایرانیان با داشتن تمدن و فرهنگ دیرین و دمیدن روح تمدن اسلامی در آن، وابستگی به بیگانه را برنمی تابد. ضمن آنکه در کنار پذیرش تحقیر و حقارت، به یغما رفتن ثروت ملی نیز وجود داشت. پس محروم بودن از استقلال صحیح، از چراییهای اولیه انقلاب می تواند باشد.
4 ـ استبداد و ظلم:
از جمله عوامل دیگری است که به فرموده حضرت امام(ره) موجب "انفجار می شود، زیرا "ملت ما از آزادی ها محروم بود، ملت ما از این مظالم به جان آمده بود و لذا اقدام به) یک قیام اسلامی بزرگ" کرد تا به حقوق حقه خود ـ که یکی از آنها مواهبت الهی آزادی بود ـ دسترسی پیدا کند.
5 ـ ترویج فساد دامنگیر نهادهای حکومتی: در رژیم شاهنشاهی که ریشه آنها به خود "نهاد سلطنت" می رسد. یعنی این شیوه حکومت مفسده انگیز می باشد و هر وقت چنین رژیمهایی روی کار آمدند یا حکومتها چنین برداشتی از قدرت و حکومت پیدا کردند، فساد و فحشا و تجمل پرستی ملت را به ستوه در آورد و به قول امام، در چنین فضایی "خدای تبارک و تعالی براین ملت منت گذاشت و قیام کردند."
پس بنا به آنچه امام بر آنها تاکید داشت و از جمله عواملی می دانست که رژیم گذشته فاقد آنها بود و از نکات سلبی هر انقلاب نیز می باشد، انعکاس مطلوب آنها می تواند به عنوان نکات ایجابی هر انقلاب از جمله انقلاب اسلامی ایران مورد توجه قرار گیرد، همان طور که این نظام شکوهمند نیز با ابتنای به آن "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" به ثمر نشست و حال بر ما است که از این نهال به ثمر نشسته محافظت کنیم. از این رو بحث آسیب شناسی با محوریت وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام راحل در عرصه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امری مطلوب و پسندیده می باشد و تقدیم می گردد.
4 ـ آسیب شناسی انقلاب اسلامی ایران از منظر امام راحل
امام خمینی(ره) همه مردم ـ خصوصاً کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران ـ را از آفتهایی که دامن رژیمهای طاغوتی را می گیرد ـ برحذر می داشت و دعوت می کرد که از آنها عبرت بگیرندو نسبت به حفظ اصول اساسی انقلاب اسلامی که حاصل خون هزاران شهید با آرمانهای بلند الهی می باشد، جدّی باشند. ما در ابعاد مختلف به آنها می پردازیم:
الف) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد فرهنگی
صبغه فرهنگی از جمله عرصه هایی است که انقلاب اسلامی ایران با توجه به بهره گیری از آن در استقرار و استمرار ـ عبارتی از عوامل مهم موجده و مبقیه می باشد ـ ایجاد شد و حال ضربه پذیری از این ناحیه نیز ملموس تر است و صاحبان اصلی انقلاب و پویندگان راه امام باید متوجه آن باشند.
1 ـ فراموشی اهداف و آرمانهای انقلاب
امام در موارد فراوان، انگیزه الهی را به عنوان یک اصل مهم در انقلاب اسلامی مطرح می کرد و وجه تمایز این انقلاب با انقلابهای دیگر را در "انگیزه انقلاب و قیام" می دانست؛ لذا تضعیف، از دست دادن و یا فاصله گرفتن از این آرمان بلند در کوتاه مدت یا بلندمدت، موجب تحریف در مقصد و هدف محسوب می شود و بنا به سفارش ایشان که می فرمود: "این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر این سفارش فرموده است، از دست ندهید."
نباید با جایگزینی انگیزه های مادی از دست بدهیم و باعث شویم اهداف عالی انقلاب به مقاصد نازل و سطحی تنزل کنند. برای نمونه، گسترش فرهنگ تملق و چاپلوسی، حاکم نشدن ارزشهای اسلامی در تمام عرصه ها، قدرت طلبی، کسب وجهه، شهرت طلبی و حزب گرایی سوء استفاده از آزادی و… از خطرهای عمده تهدیدکننده برای اهداف انقلاب شمرده می شوند.
2 ـ نفوذ اندیشه های بیگانه
امام با یادآوری تجربه های مشروطیت و تاریخ معاصر، همواره خطر نفوذ اندیشه های بیگانه را متذکر می شد و از همه مردم مشارکت سیاسی را مطالبه می کردند، خصوصاً از "مراجع عظام هر عصر و علمای بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد" می خواست در این عرصه ها حضور یابند و "عدم حضور و مسامحه" را گناهی می دید که "در راس گناهان کبیره" است. ایشان با ژرف نگری همراه با آینده نگری، نفوذ وابستگان و منحرفان از اسلام را در بدنه حاکمیت و نیز در حوزه های علمیه گوشزد می کرد و نفوذ افراد منحرف در حوزه های علمیه را مصداق "براندازی اسلام" می دید که در کوتاه مدت، بدنام کردن و در درازمدت "به مقامات بالا رسیدن یک چند نفر شیّاد" می دانست که "با آگاهی بر علوم اسلامی و جا زدن خود در بین توده ها و قشرهای مردم پاکدل" تلاش می کنند در "موقع مناسب" به حوزه های اسلامی، اسلام، عزیز و کشور "ضربه مهلک"2 وارد سازند؛ برای اینکه نفوذ عناصر و افراد وابسته نیز در لباسهای گوناگون، مثل ملی گرایی، روشنفکری مصنوعی و روحانی نما متبلور می یابد.
"می دانیم که قدرت های بزرگ چپاولگر در میان جامعه افرادی به صورت های مختلف از ملی گراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان ـ که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسان تر هستند ـ ذخیره دارند که گاهی سی چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا پان ایرانیسم و وطن پرستی و حیله های دیگر با صبر و بردباری در میان ملت ها زیست می کنند و در موقع مناسب ماموریت خود را انجام می دهند."
3 ـ آفت ارتجاع و عدم پویایی فقه سنتی
امام(ره) ضمن آنکه نظام مند بودن حوزه ها و پیروی کردن از یک ساختار مطلوب آموزشی و پژوهشی را در راستای اهداف و آرمانهایی که حوزه های علمیه برعهده دارند، از ضرورتهای حوزه علمیه می دانند و بر "نظام دادن به حوزه ها" تاکید می کنند؛ چنین هشدار می دهد:
"لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درس هایی که مربوط به فقاهت است و حوزه های فقهی و اصولی از طریقه ی مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است، منحرف شوند و کوشش نمایند که هر روز بر دقت ها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیق ها افزوده شود و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن، سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند."
از این رو، ضمن پافشاری بر فقه سنتی، عنصر زمان و مکان را هم مدنظر دارد که از عناصر کلیدی در بحث اجتهاد است و فقه را پویا و بالنده جلوه گر می نماید و حوزه های علمیه با تلفیق این دو باید به نظام دادن خود اقدام نمایند.
4 ـ مایوس کردن مردم از اسلام با ارائه چهره وارونه از آن
امام(ره) می فرمایند:
"از توطئه های مهمی که در قرن اخیر به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط دشمنان اسلام دنبال می شده است، ایجاد یاس از اسلام در میان ملت ها و به خصوص ملت ایران بوده است."
این مایوس کردن از ناحیه طیف فکری ارتجاع باشد یا متجدد، هدف دلسرد کردن ملتها از اسلام و بازکردن راه برای استعمار است. علی(ع) می فرماید: "مردم اسلام را به تن می کنند؛ ولی آنچنان که پوستین را وارونه به تن می کنند". امام راحل نیز اسلام واقعی و رهایی بخش به قول خود اسلام ناب ـ را مفروض می گرفت و قائل بود: "اگر به مردم ارائه شود همه دنیا آن را می پذیرند"؛ اما وارونه نشان دادن چهره اسلام توسط طیفهای مختلف و یا در عمل توسط خود حکومت، بدین صورت که محتوای حکومتی به ظاهر اسلامی باشد و چهره ای که از اسلام ارائه می شود چنان وارونه و به دور از واقعیت که دلهای پاک به آن رغبت نکنند، از آسیبهای تهدید کننده می باشد؛ زیرا کنار گذاشتن اسلام در ایران ناممکن است؛ اما وارونه به تن کردن آن آسان است که در این صورت هم مردم و هم کارگزاران و حکومت و از همه مهم تر خود اسلام متضرر می شود؛ لذا می فرماید:
"اگر روحانیون که در راس جامعه هستند روی موازین و مقررات به طور دقیق عمل نکند، اگر دولت به طور دقیق عمل نکنند… و اعمالشان را تطبیق ندهند با اسلام، یک صورت قبیحی از اسلام در خارج منعکس می شود…لذا کوشش کنیم وجهه اسلام را آن طور که هست نمایش بدهیم."، "اگر خدای نخواسته ما پیروز بشویم به این معنا که آن دسته ای از ظالم ها که بودند و آن دسته ای از چپاولگران که بودند بیرون کردیم، لکن به جای آنها یک دسته ظلمه دیگری با یک محدودیت خاص و چپاولگری های دیگری با یک محدودیتی به جای او نشست، این موجب این می شود که مکتب ما در دنیا منعکس بشود که مکتب درستی نبوده، شکست در مکتب واقع بشود. آن شکستی که جبران نمی تواند بپذیرد." این رویکرد ضمن وارونه نشان دادن دین، یاس داخلی و خارجی را دربر دارد، پس مسئولان نظام با عنایت به این سفارش گهربار امام، باید خود را ارزیابی کنند و در ضمن آن، به اقبال و ادبار مردم به دقت بنگرند و تفسیر به رای را کنار بگذارند و با مراجعه به اعمال خود، ضمن اینکه اسلام را از اخذ واژگون نجات می دهند، برداشت طاغوتی از حکومت اسلامی را نیز از ذهنیتها پاک کنند؛ زیرا جمهوری ما متصف به صفت اسلامی است و اگر رعایت نشود، مرتکبان این رویه ها مقصرند که حکومت اسلامی چهره ضد خود ـ حکومت طاغوتی ـ به خود بگیرد و اینها با اشرافیگری و تجمل گرایی موجب سستی و شکست حکومت می شوند و امام(ره) از این بابت، آن را از آسیبهای عمده برشمرد و همگان را از آن برحذر می داشت.
ب) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد اجتماعی
1 ـ شکاف در وحدت روحانیان و دانشگاهیان
از دیدگاه امام(ره) جدایی این دو قشر از هم، راه را برای چپاولگران باز می کند؛ لذا باید برای نزدیک کردن این دو قشر به هم تلاش کرد. بی توجهی به این مسئله که ایشان از آن به "نقشه ی دشمن غدّار" یاد می کند و عدم مقابله با نفاق افکنان، از خطرهای تهدیدکننده انقلاب محسوب می شود.
2 ـ شکاف در وحدت نسلهای انقلاب
وحدت، از عناصر زیربنایی شکل گیری انقلاب اسلامی و تداوم آن محسوب می شود، تا جایی که امام(ره) فرمود: "رمز پیروزی انقلاب اسلامی وحدت کلمه است." چنان که شکاف در وحدت نسلها از آسیبهای جدی به شمار می آید و در کنار آن، عدم انتقال درست مفاهیم اصیل به نسلهای آینده نیز خطری جدی است. اگر انتقال فرهنگ انقلاب اسلامی به خوبی صورت گیرد، آینده انقلاب رو به پیش خواهد بود وگرنه آسیب جدی متوجه انقلاب اسلامی خواهد شد.
3 ـ انزوای نیروهای اصیل انقلاب
امام(ره) قائل اند که یکی از اهداف دشمنان اسلام، منزوی کردن و به حاشیه راندن نیروهای ارزشی و اصیل انقلاب ـ اعم از حوزوی و دانشگاهی ـ است که از آن جمله می توان به روحانیت متعهد و آگاه و روشنفکران دینی اشاره کرد. باید مواظب خطر و تهدید بود که روحانی نماها و متملقین چاپلوس عرصه را بر آنان تنگ نسازند؛ زیرا نیروهای اصیل و مخلص انقلاب در حوزه ها و دانشگاهها که با کمترین چشم داشتی با آگاهی، شجاعت، اراده و قبول سختیها در راه آرمان و هدف مشغول فداکاری هستند، اگر حاکمیت به جای درک آنها و به کارگیری نظرات و انتقادات شان، آنان را منزوی و افراد فرصت طلب، چاپلوس و متملق را جایگزین نماید، تهدیدی جدی و خطرساز برای انقلاب محسوب می شود.
ج ـ آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد سیاسی
1 ـ جدایی و تفرقه میان نیروهای انقلابی:
این کار به واسطه تبلیغات تفرقه افکن و زمینه هایی مانند وجود قبایل و عشایر مختلف، موقعیت جغرافیایی، تنوع زبانی، تنوع مذهبی و در نهایت تنوع خاستگاه روشنفکری (وجود حوزه و دانشگاه) ایجاد می شود برای همین امام(ره) ایران را به لحاظ ساختاری مستعد تفرقه می داند. و براین باور است که اسلام در مفهوم عامه و با نگاهی راهبردی و استراتژیک می تواند عامل وحدت و انسجام باشد؛ لذا می فرماید:
"مسلمان ها که اهل حق هستند، قرآن کتاب آنهاست، کعبه قبله آنهاست، کسانی که به اسلام ایمان آورده اند و به حق ایمان آورده اند در این حق خودشان مجتمع باشند و نگذارند این باطل ها که در باطل خودشان می خواهند مجتمع بشوند، آنها پیروز شوند"؛
امام(ره) جدایی را برای همه انسانها اعم از مسلمان و غیرمسلمان، و آنهایی که توان گفت گو دارند، مضر می داند و یکی از خطرات و موانع انقلاب را در تفرقه و اختلاف" معرفی می کند و براین باور است که دشمنان، حتی با درگیر کردن نیروهای انقلابی در داخل، مترصد ضربه زدن می باشند، لذا تلاش عمده "بوق های تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیده های بومی آنان" شایعه سازی و دروغ پردازیهای تفرقه افکن است که حاضرند "میلیاردها دلار برای آن صرف کنند." به نظر ایشان هدف اساسی نفوذ و تبلیغات سوء دشمن، ایجاد تفرقه و تشتّت در صفوف ملت و مسئولین و همه آحاد ملت می باشد.
از این رو در مناسبتهای مختلف همه را به "انسجام و وحدت" دعوت می کرد و از تفرقه برحذر می داشت؛ زیرا مناقشه، اختلاف وتفرقه موجب صدمه دیدن کشور، نظام و اسلام می شود و آنهایی که دل به نظام بسته اند تا شیوه جدیدی از حکومت را در عصر و زمانه جدید با الگوی دینی عرضه نمایند، به هوش باشند که دشمن بیدار و مترصد ضربه زدن می باشد.
2 ـ ضعف و ناتوانی تبلیغاتی
یکی از آسیبهای سیاسی انقلاب، بی توجهی و ضعف تبلیغات است که امام راحل نیز بر آن تاکید می ورزید. ایشان از دوزاویه به این امر توجه می کرد؛ اول، از جهت معرفی عملکرد و خدمت نظام در برابر کسانی که درصدد مایوس کردن مردم از خدمات و عملکرد دولت های پس از پیروزی انقلاب بودند. آن هم به واسطه "دروغ ها و تهمت هایی که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرت ها به این جمهوری نوپا" می زنند و دوم، از جهت معرفی "چهره ی نورانی اسلام"؛ لذا بر این باور بود که "قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است." و حال آنکه "امروز جهان روی تبلیغات می چرخد." پس بایسته است که با استفاده صحیح، اصولی و واقع گرایانه از این ابزار، حقایق اسلام را به خوبی معرفی کنیم و نسبت به اسلام و مسلمین و کشور، وظیفه خویش را به خوبی ادا کنیم؛ البته باید مواظب بود که از عنصر تبلیغ سوءاستفاده نشود و با این ابزار ناکارآمدی خود را کارآمد نشان ندهیم و اصرار بیهوده بر آن نداشته باشیم؛ بلکه تلاش کنیم و همان واقعیتها را برای آنهایی که در عمل نمی بیند، به خاطر فاصله ای که با انقلاب از بُعد جغرافیایی و طبیعی دارند، بیان کنیم و این کار را در داخل با عمل جهادگرانه خود انجام دهیم.
3 ـ ورود نیروهای مسلح در احزاب، گروهها و جبهه ها
امام با آنکه دین را از سیاست جدا نمی دانست و مانند مرحوم مدرس قائل بود که دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست؛ از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی می خواست خود را از ورود به احزاب و گروهها دور نگه دارند و همیشه نگهبان امنیت و آرامش ملت و کشور باشند:
"وصیت اکید من به قوای مسلح آن است همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروه ها و جبهه ها است به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگهدارند. و در غیراین صورت "بی اشکال به تباهی کشیده می شوند." و کشور آسیب می بیند؛ زیرا توجه به بحث تفکیک قوا و شرح وظایفی که گروهها و نیروها به عهده دارند و مصالحی که در هر حکومتی مورد نظر است، اقتضا می کند افراد منتسب به نیروها و گروهها ضمن احساس مسئولیت، وفاداری به اسلام و ارزشهای انقلاب را در خود تقویت کنند و از وظیفه اصلی خود که قوانین موضوعه جمهوری اسلامی ایران برعهده آنها گذاشته است، غافل نشوند. عدم پایبندی به قانون از آفاتی است تهدید کننده که تضعیف آنها به ضعف کل نظام در بُعد داخلی و خارجی می انجامد و مطابق با فرمایشات امام راحل، وظیفه نیروهای نظامی حفظ و حراست یکسان نظام می باشد؛ نه دخالت در بازیهای سیاسی که خطری بزرگ و سمّی مهلک می باشد.
4 ـ قانون گریزی در لوای احساس مسئولیت
امام همواره بر قانون گرایی تاکید و اصلاح امور را از مجاری رسمی و قانونی طلب می کردند، کما اینکه پس از پایان جنگ تحمیلی نیز در نامه ای به مجلس شورای اسلامی متذکر همین معنا شدند و در آراء و فتاوای فقهی خود نیز آن را رعایت می کرد. چنان که از موازین فقهی ایشان استنباط می شود، چندان تفکیکی میان منکرات صادر شده از سوی اشخاص حقیقی و مسئولان حکومتی نمی کند و برای اصلاح رفتارهای معصیت آلود حکومت جور مراتب سه گانه امر به معروف و نهی از منکر (انزجار قلبی و اعراض. امر و نهی لسانی و اعتراض، انکار بالید و تعرض) را تجویز می کند، با در نظر گرفتن این مطلب که مرتبه سوم از وظایف فقهای جامع الشرایط است، به دلیل آثار و عوارض فردی، اجتماعی، حقوقی و سیاسی که بر آن مترتب است. ایشان حتی در زمان طاغوت برخورد فیزیکی با منکرات صادره از دولت را تنها در صلاحیت فقیه جامع الشرایط می دانست. حال با تاسیس نظام جمهوری اسلامی که در راس آن فقیه عادلِ آگاه به زمان قراردارد، اصلاح خطاها و معصیت به طریق اَولی جز از مجاری رسمی و قانونی را جایز نمی دانند.
"از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند، به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند."
همانا برخورد در خور شان یک حکومت اسلامی با ضوابط و شرایط قانونی است؛ زیرا حکومت دینی است و در راس آن نیز فقیه، وحدت را برعهده دارد و بر همگان، مطابق با سیره نظری و عملی امام، فرض می باشد که از مجاری قانونی مثل انتخابات و توان متعارف فقیه صاحب ولایت و جامع الشرایط برای از بین بردن منکرات و حاکم نمودن معروف استفاده کنند و اگر غیر از این عمل شود، ضمن آنکه کمکی به حل مشکل نخواهد کرد؛ بلکه نظام دچار آسیب جدی خواهدشد. پس در چنین مواردی که حکم متشابهات را به خود دارد، باید به اهل فن و سیره عملی و نظری امام مراجعه و از اعمال سلیقه خودداری کنیم.
د) آسیب شناسی انقلاب اسلامی در بُعد اقتصادی
1 ـ توقع اصلاح یک روزه عالَم
انتظار و توقع خارج از امکان برای اصلاح یک روزه همه امور از جمله خطراتی است که هر انقلابی، خصوصاً انقلاب اسلامی، را تهدید می کند. بنابراین، امام نسبت به چنین خطر بالقوه ای هشدار می دهد و خطاب به کسانی که با انگیزه های مختلف و با تصور اینکه "این جمهوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است" به برخی از اشتباهات یا بزرگ نمایی آن و تحت تاثیر شایعه سازی و "اشک تمساح برخی اشخاص غرض مند سلطنت طلب سرمایه دار"، استناد و به مخالفت و براندازی جمهوری اسلامی فکر می کردند، می گوید:
"اگر توقع داری که در یک شب همه ی امور برطبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزه ای روی نداده است و نخواهد داد و آن روزی که ان شاءالله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود، بلکه با کوشش ها و فداکاریها، ستمکاران سرکوب و منزوی می شوند."
2 ـ عدم تحقق عدالت اجتماعی
جامعه به حیات مطلوب خود نمی رسد؛ مگر با اقامه عدالت. از این رو، خداوند از جمله فلسفه بعثت انبیا را زمینه سازی برای تحقق عدالت اجتماعی برمی شمارد: "لَقَدْ ارسلنا رُسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان"؛علی(ع) نیز براین باور است که در سایه عدالت، تعادل و آرامش بر جامعه حاکم می شود؛ لذا می فرماید: "عدالت بزرگ راهی مطمئن قانونی عام و جهان شمول است که آدمیان برای رسیدن به سعادت باید از این بزرگراه عبور نمایند." براین اساس امام راحل در مواضع مختلف و در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود بر آن تاکید ورزد.
در این جا مهم ترین محورهای عدالت اجتماعی را در سه حوزه جست جو می کنیم.
1 ـ عدالت در توزیع ثروت و درآمد عمومی جامعه: دقت در به کارگیری بیت المال در جهت منافع مردم و تقسیم برابر آن بین همه.
2 ـ اجرای عادلانه قانون: تساوی همگان برابر قانون و عدم تبعیض در اجرای قانون.
3 ـ توزیع عادلانه قدرت: به کارگیری سه اصل تعهد، تخصص و توانمندی در بدنه مدیریتی کشور.
بنابراین، عدالت اجتماعی از مهم ترین اهداف انقلاب اسلامی بود و هست و هر روندی که به آن خدشه وارد سازد یا مانعی فرا روی آن گذارد، آفت و آسیب اساسی در تداوم و پویایی انقلاب اسلامی محسوب می شود.
فرجام سخن
سرانجام باید اذعان کرد با توجه به صبغه فرهنگی انقلاب اسلامی ایران، امام عمده موضوعات را با سوگیری فکری و فرهنگی مطرح می کرد؛ زیرا ناکامی و ضربه پذیری چنین انقلابی عمدتاً از طریق خدشه در ماهیت اعتقادی و فرهنگی انقلاب حاصل می شود. پس برای پیشگیری یا رفع چنین موانع و خطراتی، باید با تدبیر و تلاش فرهنگی موثر، علاج واقعه را قبل از وقوع کرد و این امر مستلزم آن است که ابتدا مسئولان نظام به چنین باور و آگاهی برسند و سپس با ابزار لازم به تمهیدات موثر بیندیشند و با آگاهی دادن به مردم و تبیین آسیبها و بیان راه کارها با جدیت وظیفه شرعی و قانونی خود را انجام دهند و از اهالی فکر و اندیشه نیز در سطوح مختلف یاری بخواهند. در این صورت همه طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی از ساحت انقلاب اسلامی آسیب زدایی خواهند کرد.
منابع و مآخذ
* مقام معظم رهبری، آسیبشناسی انقلاب اسلامی
* صحیفه نور، تهران، ارشاد اسلامی، ج7
* آسیبشناسی انقلاب اسلامی از دیدگاه امام(ره)
* وصیتنامه امام، ص33 و 34.
* قدمی نو در تبیین انقلاب اسلامی، ص300
* صحیفه امام، ج14
22