تارا فایل

تحقیق در مورد جایگاه امربه معروف


مقدمه
امر به معروف، جامعه را رشد مى‏دهد و نهى از منکر، جامعه را از سقوط نجات مى‏دهد، امر به معروف حافظ مرزها و حقوق افراد است ؛ و جامعه بى‏فریاد، جامعه‏اى مرده است و افراد ساکت، جماداتى متنفّس بیش نیستند.
امر به معروف و نهى از منکر، نشانه غیرت دینى، احساس مسئولیت ومشکلات مردم را مشکلات خود دانستن است.
امر به معروف و نهى از منکر، نوعى قرنطینه روحى در برابر عیب‏ها و گناهانِ مُسرى است.
امر به معروف و نهى از منکر، نوعى انضباط اجتماعى است؛ یعنى‏محدود کردن تمایلات اشخاص در برابر مصالح جامعه ؛ در واقع نوعى‏کنترل افراد لاابالى است.
امر به معروف و نهى از منکر، نشانه رشد است. حضرت لوط در برابرگروه گناهکار پرسید: آیا در میان شما یک نفر رشید هست تا مانع این کار شما شود؟
با امر به معروف و نهى از منکر، مسائل داخلى جامعه حل مى‏شود ومى‏تواند با دشمنان خارجى مقابله کند.
در اهمیت امر به معروف همین بس که علما به دلیل ارتباط قلبى انسان با آن (یعنى تنفر قلبى از منکر)، آن را در اصول دین؛ و به دلیل برخوردهاى عملى، و اینکه یکى از واجبات است، آن را در ردیف فروع دین مطرح کرده اند. شهید ثانى مى‏فرماید: آیات و روایات امر به معروف و نهى از منکر آنقدر زیاد است که کمر را مى‏شکند.
همین امروز اگر یک ابر قدرت یا قلدرى که منطقه‏اى را بمباران مى‏کند و بزرگترین منکرات را انجام مى‏دهد، خود را در برابر فریاد همه کشورها ببیند، هرگز دست به این جنایت نمى زند. سکوت جوامع بین المللى و ترس سردمداران و بى تفاوتى و بى خبرى توده هاى مردم سبب شده است که مستکبران جهانى در برابر بزرگترین منکرات خود هیچ احساس خطرى نکنند.
اگر کارخانه‏اى نیاز به بازرسى و نظارت مهندسان متخصص دارد، جامعه بشرى هم نیاز به نظارت و بازرسى دانشمندان اسلام شناس دارد.
در حدیث مى‏خوانیم : بهترین دوست آن است که هنگام خلاف، مانع تو شود و بدترین دوست آن است که به تو تذکر ندهد. امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: بهترین دوست من کسى است که عیب هاى مرا به من هدیه کند.
در روایات مى‏خوانیم: "مومن همیشه مراقب کارهاى خود است" یعنى از خودش حساب پس مى‏گیرد.
آرى ! اگر ما از درون مراقب خود باشیم و مردم از برون مراقب ما باشند و در راس، نظامى سیاسى و حکومتى مشوق خوبیها و مانع بدیها باشد، بهترین امت خواهیم بود. چنان که قرآن مى‏فرماید: کُنْتُم خَیرَ اُمَّهٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَامُرُونَ بِالْمَعروفِ و تَنْهَوْن عن الْمُنکَرِ تُومِنُونَ بِاللّه
در نهج البلاغه مى‏خوانیم: تمام کارهاى خیر و حتى جهاد در راه خدا، نسبت به امر به معروف مثل رطوبت دهان است نسبت به آب دریا.

ریشه‏هاى فطرى و غریزى امر به معروف و نهى از منکر
تمام پدران و مادران در طول تاریخ، فرزندان خود را به کارهایى واداشته و از کارهایى نهى کرده‏اند بنابراین، مساله امر و نهى و تشویق و هشدار، ریشه در درون هر انسانى دارد و مربوط به زمان و مکان و یا نژاد و منطقه خاصّى نمى شود.هر مساله‏اى این گونه فراگیر باشد، نشانه از فطرى بودن آن دارد.

عکس العمل حیوانات در برابر خطرها
مساله هشدار و اخطار و یا فریاد در برابر خطرها و انحرافها، مخصوص انسانها نیست. در قرآن مى‏خوانیم: همین که مورچه‏اى دید حضرت سلیمان با لشکرش در حرکتند، فریاد زد و به سایر مورچگان گفت: به لانه‏هاى خود بروید تا پایمال آنان نشوید.
و همین که هدهد در پرواز خود از فضاى کشور سبا متوجه انحراف مردم شد و دریافت که مردم خورشید پرستند، نزد حضرت سلیمان آمد و با ناله خود، از این انحراف شکایت کرد.
بنابراین، فریاد در برابر انحراف و دلسوزى براى دیگران، نه تنها مساله‏اى فطرى براى انسانهاست، بلکه ریشه غریزى در حیوانات دارد؛ لذا اگر گفته شود که انسانِ بى تفاوت از حیوان پست تر است، سخن گزافى نباشد، البته مسوولیت همه مردم نسبت به امر به معروف و نهى از منکر یکسان نیست؛ بلکه وظیفه علما و دولتمردان از دیگران بیشتر است.

ریشه عقلى
امر به معروف و نهى از منکر یک ضرورت عقلى است. این مساله بقدرى روشن است که نگرانم اگر توضیحى داده شود، همچون ابرى جلوى خورشید، از شفافیت آن بکاهد.
کدام عاقل است که سکوت در مقابل خطر و انحراف راپسندیده و آن را محکوم نکند؟
کدام عقل است که راهنمایى، دلسوزى، تشویق به کار خیر و جلوگیرى از مفاسد را لازم نداند؟
از آنجا که دین اسلام مطابق با عقل و فطرت است، مى‏توان گفت که تمام آیات و روایاتِ امر به معروف و نهى از منکر، ما را به همین قضاوتِ روشن عقل ارشاد مى‏کند.

جایگاه امر به معروف در قرآن
مساله امر به معروف از همان روزهاى اول بعثت در مکّه مورد عنایت اسلام بوده است.
بعنوان مثال در سوره والعصر که شعار مسلمانان به هنگام جدایى از یکدیگر بود و در اوائل بعثت در مکه نازل شده است، در جمله : تَواصَوْا بِالْحَقِّ و تَواصَوْا بِالصَّبْرِ، اشاره به امر به معروف مى‏کند.

اولین وظیفه انبیا
قرآن، اولین وظیفه همه انبیا را امر به معروف و نهى از منکر مى‏داند و مى‏فرماید: "ما در میان هر امّتى، پیامبرى را مبعوث کردیم که مهمترین وظیفه آنان دو چیز بود : یکى امر به یکتاپرستى که بزرگ‏ترین معروف‏هاست "اَنِ اعْبُدُوااللَّه"، و دوم نهى از اطاعت طاغوتها که بزرگ ترین منکرهاست "اِجْتَنِبُوا الطَّاغوتَ"." در سوره اعراف نیز مى‏خوانیم: "پیامبر اسلام که نام و نشانش در تورات و انجیل آمده، اوّلین وظیفه‏اش امر به معروف و نهى از منکر است.

رابطه توحید با امر به معروف و نهى از منکر
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: "کلمه لااِلهَ اِلاَّاللَّه عذاب الهى را از انسان دور مى‏کند؛ به شرط آنکه این کلمه مبارک مورد تحقیر و استخفاف قرار نگیرد."
مردى از پیامبر عزیز پرسید: "چگونه ممکن است کلمه توحید مورد استخفاف قرار گیرد؟!"
فرمود: "اگر گناهان علنى انجام گیرد و کسى گناهکار را نهى نکند و او را تغییر ندهد، به توحید اهانت شده است.

رابطه نبوت با امر به معروف و نهى از منکر
در سوره اعراف، در شرح وظایف پیامبر اکرم مى‏خوانیم: "مردم را امر به معروف و نهى از منکر مى‏کند."
چه معروفى از یکتاپرستى خداوند مهمتر و چه منکرى از اطاعت طاغوت بدتر است؟ در قرآن مى‏خوانیم؛ وظیفه تمام پیامبران نسبت به مردم، دعوت به بندگى خدا و دورى دادن آنان از طاغوت است."

رابطه امامت با امر به معروف و نهى از منکر
امام حسین علیه السلام، هدف از قیام خود را چنین مى‏فرماید: آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگیرى به عمل نمى آید . و در جاى دیگر مى‏فرماید: من بنا دارم امر به معروف و نهى از منکر کنم. مى‏خواهم در دین جدم اصلاح کنم.

جایگاه آمرین به معروف و ناهیان از منکر
در سوره توبه آیه‏هاى 111 و 112 مى‏خوانیم : "خدا از مومنان، جانها و مالهایشان را خرید تا بهشت از آنان باشد. آنان رزمندگانى هستند که در راه خدا مى‏جنگند، دشمنان خدا را مى‏کشند و در راه خدا کشته مى‏شوند.وعده بهشت به آنان در تورات و انجیل و قرآن آمده است و چه کسى بهتر از خدا به عهد خود وفا مى‏کند."
سپس مى‏فرماید: "جان دادن و بهشت گرفتن براى شما مبارک باشد و خود را به این معامله بشارت دهید که رستگارى بزرگى است."
در ادامه مى‏فرماید: این مومنان جان بر کف، هم از لغزش‏هاى خود توبه مى‏کنند، هم خدا را مى‏پرستند و ستایش مى‏کنند، و هم اهل روزه و رکوع و سجودند. این افرادند که امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند و حدود الهى را پاس مى‏دارند."
با یک نگاه سطحى به این دو آیه، سیما و صفات آمرین به معروف بر همه ما روشن مى‏شود. آنها افرادى جان برکف و شجاع هستند. فریادشان در روز، با اشک و توبه، و رکوع و سجودشان در شب همراه است. هشدار آنان به خلافکاران، همراه با حفاظت و پاسدارى خودشان از قانون الهى است.
آرى ! فوز بزرگى که خدا در ستایش آنان وعده کرده، مخصوص این گروه از افراد است نه کسانى که خود خلاف کارند و مقررات و قوانین را زیر پا مى‏گذارند. مانند کسانى که از چراغ قرمز رد مى‏شوند، ولى به بى حجاب تذکر مى‏دهند.

امر به معروف در روایات
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود : آمران به معروف، خلیفه خدا در زمین هستند.
در حدیث دیگر مى‏خوانیم: "خداوند، دشمن مومن بى دین است. پرسیدند یا رسول الله! مگر مومن بى دین مى‏شود؟ فرمود: مسلمانى که امر به معروف نکند، بى دین است.
حضرت على علیه السلام فرمود: نهى از منکر، به خاک مالیدن بینى فاسقان است.
امر به معروف و نهى از منکر دو خلق از اخلاق الهى است که هر کس این دو فریضه را یارى کند، خداوند به او عزت مى‏دهد.
حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: امر به معروف و نهى از منکر براى عموم مردم یک مصلحت است (انگیزه آنان را نسبت به کار خیر زیاد مى‏کند)، و نهى از منکر براى افراد نابخرد که گرایش به انحراف در آنان زیاد است، وسیله کنترل قوى است.
امام باقر علیه‏السلام در مقام شکایت مى‏فرماید: افرادى هستند که اگر نماز ضررى به مال یا جانشان بزند، آن را ترک مى‏کنند؛ همان گونه که امر به معروف و نهى از منکر را که بزرگ ترین و شریف ترین واجبات است، به همین خاطر رها کردند."
کسى که جلو منکر را نگیرد، همانند کسى است که مجروحى را در کنار جاده رها کند تا بمیرد.
افراد ساکتى که در برابر خلافکار هیچ گونه عکس العملى نشان نمى دهند، مردگانى هستند در میان زندگان.
منکر مثل آتشى است که اگر با نهى شما خاموش نشود، همه چیز را مى‏سوزاند. اگر گزنده‏اى را دیدى که به سوى انسان خفته‏اى مى‏رود، ولى فریاد نکشیدى، در قتل او شریکى.
امام صادق علیه السلام فرمود :
کسى که بتواند جلوى مفاسد را بگیرد، ولى نگیرد، دوست دارد که خداوند متعال معصیت شود. چنین کسى اعلام دشمنى با خدا کرده است.
آرى! کسى که گناه را آشکارا انجام دهد، دین خدا را ذلیل و دشمنان خدا را دلشاد کرده است.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: گروهى هستند که نه پیامبرند و نه شهید؛ ولى مردم به مقام آنان که به خاطر امر به معروف به دست آورده اند، غبطه مى‏خوردند.
در قرآن مى‏خوانیم: "قُوا اَنْفُسَکُم وَ اَهْلیکُم ناراً"، خود و بستگانتان را از آتش دوزخ حفظ کنید.
روایات ذیل این آیه مى‏فرماید: "این حفظ باید از طریق امر به معروف و نهى از منکر صورت گیرد."
اگر مردم در برابر منکر سکوت کنند، قهر خدا همه را با هم خواهد گرفت:
"وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُم خاصَّه"
هر کس به امر به معروف و نهى از منکر ایمان ندارد، دین ندارد.
قله دین، امر به معروف و نهى از منکر، و اجراى حدود الهى است.
پایه و اساس دین بر امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود الهى است.
خداوند راضى نیست که در زمین معصیتى شود و اولیاى او همچنان ساکت بمانند.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: جبرئیل آمد و گفت که اسلام ده بخش دارد و بخش هفتم آن امر به معروف و نهى از منکر است."
در روایات، به مسلمانى که نهى از منکر نمى کند، لقب ضعیف و بى دین داده شده و مورد غضب خداوند قرار گرفته است.
در قرآن مى‏خوانیم: پیامبرانى همچون داوود علیه السلام و عیسى علیه السلام به کسانى که نهى از منکر نمى کنند، لعنت فرستاده‏اند.
امر به معروف و نهى از منکر راه انبیا، سیره صلحا و واجبى بزرگ است که با انجام آن، جاده‏ها امن و درآمدها حلال و حقوق مردم ادا مى‏شود.

چند درس از نهى از منکر امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آخرین لحظه عمر خود، هنگامیکه دید لشکر یزید به خیمه‏هاى اهل بیت حمله‏ور شدند. آخرین جمله‏اى که به آنها فرمود، این بود: اگر دین ندارید، لااقل در دنیاى خود آزاده باشید." این سخن اثر کرد و تا امام زنده بود، از هجوم به خیمه ها دست کشیدند. ما از این جمله آخر، چند درس بگیریم:
1) نهى از منکر واجب است، حتى در لحظه آخر عمر.
2) نهى از منکر واجب است، حتى نسبت به وحشى ترین افراد.
3) اگر چند منکر انجام مى‏شود و ما مى‏توانیم از یکى از آنها جلوگیرى کنیم، باز هم نسبت به آن یکى واجب است که اقدام کنیم.
4) افراد خلافکار ممکن است از بعضى از منکرات دست بردارند و تحت تاثیر وجدان قرار بگیرند.
5) اگر از دین مردم نمى توان براى نهى از منکر کمک گرفت، از صفات دیگر آنان و از عوامل عاطفى استفاده کنید.

امربه معروف و نهى از منکر، یک وظیفه عمومى است.البته ما باید تاسف بخوریم‏از این‏که معناى امر به معروف و نهى از منکر درست تشریح نمى‏شود.امر به‏معروف، یعنى دیگران را به کارهاى نیک امر کردن.نهى از منکر، یعنى دیگران‏را از کارهاى بد نهى کردن.امر و نهى، فقط زبان و گفتن است; البته یک‏مرحله قبل از زبان هم دارد که مرحله قلب است و اگر آن مرحله باشد، امربه معروف زبانى، کامل خواهد شد.وقتى که شما براى کمک به نظام اسلامى مردم‏را به نیکى امر مى‏کنید مثلا احسان به فقرا، صدقه، راز دارى، محبت، همکارى،کارهاى نیک، تواضع، حلم، صبر و مى‏گویید این کارها را بکن، هنگامى که دل‏شما نسبت‏به این معروف، بستگى و شیفتگى داشته باشد، این امر شما، امرصادقانه است. وقتى کسى را از منکرات نهى مى‏کنید مثلا ظلم کردن، تعرض کردن،تجاوز به دیگران، اموال عمومى را حیف و میل کردن، دست درازى به نوامیس‏مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمامى کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامى‏کار کردن، با دشمن اسلام همکارى کردن و مى‏گویید این کارها را نکن، وقتى که‏در دل شما نسبت‏به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهى، یک نهى‏صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهى‏تان عمل مى‏کنید.اگر خداى‏نکرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول این جمله مى‏شود که‏"لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له‏".کسى که مردم را به نیکى امرمى‏کند، اما خود او به آن عمل نمى‏کند; مردم را از بدى نهى مى‏کند، اما خوداو همان بدى را مرتکب مى‏شود; چنین شخصى مشمول لعنت‏خدا مى‏شود; این چیزخیلى خطرناکى خواهد شد.
اگر معناى امر به معروف و نهى از منکر و حدود آن براى مردم روشن بشود،معلوم خواهد شد یکى از نوترین، شیرین‏ترین، کارآمدترین و کارسازترین‏شیوه‏هاى تعامل اجتماعى، همین امر به معروف و نهى از منکر است و بعضیهادیگر درنمى‏آیند بگویند "آقا! این فضولى کردن است‏"! نه، این همکارى کردن‏است; این نظارت عمومى است; این کمک به شیوع خیر است; این کمک به محدودکردن بدى و شر است; کمک به این است که در جامعه اسلامى گناه، گناه‏بماند.بدترین خطرها این است که یک روز در جامعه، گناه به عنوان صواب‏معرفى بشود; کار خوب به عنوان کار بد معرفى بشود و فرهنگها عوض بشود.وقتى‏که امر به معروف و نهى از منکر در جامعه رایج‏شد، این موجب مى‏شود که گناه‏در نظر مردم همیشه گناه بماند و تبدیل به صواب و کار نیک نشود.بدترین‏توطئه‏ها علیه مردم این است که طورى کار کنند و حرف بزنند که کارهاى خوب‏کارهایى که دین به آنها امر کرده است و رشد و صلاح کشور در آنهاست در نظرمردم به کارهاى بد، و کارهاى بد به کارهاى خوب تبدیل شود; این خطر خیلى‏بزرگى است.
بنابراین اولین فایده امر به معروف و نهى از منکر همین است که نیکى وبدى، همچنان نیکى و بدى بماند.فایده دیگرش این است که وقتى در جامعه‏گناه منتشر بشود و مردم با گناه خو بگیرند، آنگاه اگر در راس جامعه هم‏کسى بخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکى سوق بدهد، کارش با مشکل‏مواجه خواهد شد; نمى‏تواند; یا به آسانى نمى‏تواند; مجبور است‏با صرف‏هزینه فراوان این کار را انجام بدهد.یکى از موجبات نا کامى تلاشهاى‏امیرمومنان با آن قدرت و عظمت در ادامه این راه، که بالاخره هم به شهادت‏آن بزرگوار منجر شد، همین بود.این روایت تکان دهنده و عجیبى است;مى‏فرماید:"لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلطن الله علیکم‏شرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم‏"; باید امر به معروف و نهى از منکررا میان خودتان اقامه کنید، رواج بدهید و نسبت‏به آن پایبند باشید; اگرنکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابسته‏ها را بر شما مسلط مى‏کند; یعنى زمام‏امور سیاست کشور به مرور به دست امثال حجاج بن یوسف خواهد افتاد! همان‏کوفه‏یى که امیرالمومنین در راس آن قرار داشت و در آن‏جا امر و نهى مى‏کرد ودر مسجدش خطبه مى‏خواند، به خاطر ترک امر به معروف و نهى از منکر، به مروربه آن‏جایى رسید که حجاج‏بن‏یوسف ثقفى آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبه‏خواند و به خیال خود مردم را موعظه کرد! حجاج چه کسى بود؟ حجاج کسى بودکه خون یک انسان در نظر او، با خون یک گنجشک هیچ تفاوتى نداشت! به همان‏راحتى که یک حیوان و یک حشره را بکشند، حجاج یک انسان را مى‏کشت.یک بارحجاج دستور داد و گفت همه مردم کوفه باید بیایند و شهادت بدهند که کافرهستند و از کفر خودشان توبه کنند; هر کس بگوید نه، گردنش زده مى‏شود! باترک امر به معروف و نهى از منکر، مردم این‏گونه دچار ظلمهاى عجیب و غریب واستثنایى و غیر قابل توصیف و تشریح شدند.وقتى که امر به معروف و نهى ازمنکر نشود و در جامعه خلافکارى، دزدى، تقلب و خیانت رایج گردد و بتدریج‏جزو فرهنگ جامعه بشود، زمینه براى روى کار آمدن آدمهاى ناباب فراهم خواهدشد.
البته امر به معروف و نهى از منکر حوزه‏هاى گوناگونى دارد که باز مهمترینش‏حوزه مسوولان است; یعنى شما باید ما را به معروف امر، و از منکر نهى‏کنید.مردم باید از مسوولان، کار خوب را بخواهند; آن هم نه به صورت خواهش وتقاضا; بلکه باید از آنها بخواهند.این مهمترین حوزه است; البته فقط این‏حوزه نیست; حوزه‏هاى گوناگونى وجود دارد.
در مساله امر به معروف و نهى از منکر، فقط نهى از منکر نیست; امر به‏معروف و کارهاى نیک هم هست.براى جوان، درس خواندن، عبادت کردن، اخلاق نیک،همکارى اجتماعى، ورزش صحیح و معقول و رعایت آداب و عادات خوب در زندگى،همه جزو چیزهاى خوب است.براى یک مرد، براى یک زن و براى یک خانواده،وظایف خوب و کارهاى بزرگى وجود دارد.هر کسى را که شما به یکى از این‏کارهاى خوب امر بکنید به او بگویید و از او بخواهید امر به معروف است. نهى‏از منکر هم فقط نهى از گناهان شخصى نیست.تا مى‏گوییم نهى از منکر، فورا درذهن مجسم مى‏شود که اگر یک نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یکى‏باید بیاید و او را نهى از منکر کند; فقط این نیست; این جز دهم است. نهى از منکر در همه زمینه‏هاى مهم وجود دارد; مثلا کارهایى که افراد توانادستشان مى‏رسد و انجام مى‏دهند; همین سو استفاده از منابع عمومى; همین‏رفیق‏بازى در مسائل عمومى کشور، در باب واردات، در باب شرکتها و در باب‏استفاده از منابع تولیدى و غیره; همین رعایت رفاقتها از سوى مسوولان.یک‏وقت دو نفر تاجر و کاسب هستند و با هم همکارى و رفاقت مى‏کنند، آن یک حکم‏دارد; یک وقت هست که آن کسى که مسوول دولتى است و قدرت و اجازه و امضا دردست اوست، با یک نفر رابطه ویژه برقرار مى‏کند; این آن چیزى است که ممنوع‏و گناه و حرام است و نهى از آن بر همه کسانى که این چیزها را فهمیده‏انددر خود آن اداره، در خود آن بخش، بر مافوق او، بر زیردست او واجب است; تافضا براى کسى که اهل سو استفاده است، تنگ بشود.
در محیط خانواده هم مى‏شود نهى از منکر کرد.در بعضى از خانواده‏ها حقوق‏زنان رعایت نمى‏شود; در بعضى از خانواده‏ها حقوق جوانان رعایت نمى‏شود; دربعضى از خانواده‏ها بخصوص حقوق کودکان رعایت نمى‏شود; اینها را باید به‏آنها تذکر داد و از آنها خواست.حقوق کودکان را تضییع کردن، فقط به این هم‏نیست که انسان به آنها محبت نکند; نه، سو تربیتها، بى‏اهتمامیها،نرسیدنها، کمبود عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آنهاست.
منکراتى که در سطح جامعه وجود دارد و مى‏شود از آنها نهى کرد و باید نهى‏کرد، از جمله اینهاست:اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حیاتى، اتلاف برق،اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایى، اسراف در آب و اسراف در نان.
ما این همه ضایعات نان داریم; اصلا این یک منکر است; یک منکر دینى است; یک‏منکر اقتصادى و اجتماعى است; نهى از این منکر هم لازم است; هر کسى به هرطریقى که مى‏تواند; یک مسوول یک طور مى‏تواند، یک مشترى نانوایى یک طورمى‏تواند، یک کارگر نانوایى طور دیگر مى‏تواند.طبق بعضى از آمارهایى که به‏ما دادند، مقدار ضایعات نان ما برابر است‏با مقدار گندمى که از خارج واردکشور مى‏کنیم! آیا این جاى تاسف نیست؟! همه اینها منکرات است و نهى ازآنها لازم است.طبق نهج‏البلاغه، امیرالمومنین نهى از اینها را یکى ازمحورهاى اصلى توصیه‏هاى خود قرار داده است.در باب مسوولان، آن‏طور مشى کردن‏و عمل کردن و دستور دادن و قاعده معین کردن; در باب عموم مردم هم آنها راوادار کردن به حضور، به فعالیت و به احساس مسوولیت در مسائل اجتماعى، باهمین امر به معروف و نهى از منکر.
وظیفه بزرگى بر دوش ما قرار دارد.امیرالمومنین جان مبارک خود را بر سراین کار گذاشت; همچنان که تمام عمر خود را از وقتى که مى‏توانست تلاشى بکنداز همان وقتى که اسلام آورد، از اوان کودکى تا آخر عمر; چه دوران مکه، چه‏دوران مدینه، چه دوران بعد، چه هم در دوران خلافت در همین راه مصرف کرد ویک آن از مجاهدت و تلاش در راه خدا باز نایستاد.
براى انسان والایى که مى‏خواهد برفراز همه پدیده‏هاى عالم وجود پرواز بکندو هیچ چیزى پابند او نباشد و او را اسیر نکند، اسوه حقیقى، امیرالمومنین‏است.1

اهمیت امر به معروف
ناگفته پیداست که حساب امر به معروف و نهى از منکر از حساب نماز، روزه و حج جداست؛ زیرا آنها ضررى به منافع و هوسهاى دیگران نمى زنند و لذا کسى با آنها مخالفتى ندارد.
اما نهى از منکر، مخالفت با انحرافات و هوسهاى مردم است و قهراً گروهى در مقابل آن مقاومت مى‏کنند.
بگذریم که شناخت معروف و منکر کار هر کس نیست و قدرت برخورد و تماس با افراد مختلف نیز روان شناسى تبلیغاتى لازم دارد. اما امر به معروف زمانى موثر است که آمران به معروف و ناهیان از منکر، از خلق و خوى عالى، اطلاعات کافى، آموزشهاى لازم برخودار باشند.
از سوى دیگر، دولت و مردم از هر گونه حمایت هاى قانونى و مالى دریغ نکنند؛ براى مثال مسیر همه فیلمها و برنامه هاى صدا و سیما زنده کردن خوبیها در جامعه و محو کردن منکرات باشد. بعلاوه، مردم باید امر به معروف را یک فریضه اسلامى بدانند و نه دخالت و مزاحمت. در شعارهاى در و دیوار نیز جملاتى باشد که مردم را به سوى کمال و نور دعوت کند و فضاى جامعه، اسلامى و فضاى رشد خوبیها و محو بدیها باشد.
به فرموده روایات، امر به معروف حتى از جهاد در راه خدا مهمتر است؛ زیرا جهاد در تمام عمر یکى دوبار صورت مى‏گیرد؛ ولى این واجب الهى هر شب و روز در برابر چشم مردم جلوه‏گیرى مى‏کند.
اگر امر به معروف و نهى از منکر نباشد، جامعه اسلامى بیمه نمى شود و هر روز اگر هنرمندى مثل سامرى یک گوساله طلائى درست کند، مى‏تواند نسل ما را مورد تهاجم فرهنگى خود قرار دهد. به گفته همه علما، امر به معروف و نهى از منکر از واجبات قطعى است و آن قدر اهمیت دارد که امام حسین علیه السلام فرمود: هدف من از رفتن به کربلا، امر به معروف و نهى از منکر است.
با امر به معروف تمام واجبات در جامعه عملى مى‏شود. با نهى از منکر، از همه مفاسد جلوگیرى مى‏شود. اگر یک میلیارد مسلمان هر روز به یک معروف امر و از یک منکر نهى کنند، سیماى جهان عوض مى‏شود.
اگر روزى که اسرائیل و آمریکا، مسلمانان منطقه‏اى را بمباران مى‏کنند، یک میلیارد فریاد بلند شود، آنها عقب نشینى خواهند کرد.
ما هنوز مزه اتحاد و ایمان و فریاد را به طور کامل نچشیده ایم. آرى از یک قطره آب کارى بر نمى آید؛ همین که قطرات فراوان به صورت جویها و جویها به صورت رودخانه پشت سدى قرار گیرند، وسیله‏اى براى تولید برق مى‏شوند و منطقه‏اى را روشن مى‏کنند.
مرحوم شهید مطهرى مى‏فرماید: "در قرآن، قبل از آیه امر به معروف ، مساله اتحاد مسلمانان مطرح شده است؛ یعنى اگر خواستید جلو مفاسد را بگیرید، باید قدرت داشته باشید و قدرت زمانى دارید که متحد باشید."
مرحوم شیخ انصارى مى‏فرماید: اگر امر به معروف و نهى از منکر نیاز به قدرت و ولایت و حکومت داشت، واجب است که به سراغ تشکیل قدرت رویم و حکومت تشکیل دهیم."
مفاسد دیروز دروغ و غیبت بود که از فردى صادر مى‏شد و فرد دیگرى او را منع مى‏کرد؛ ولى مفاسد امروز، شکل دیگرى دارد. امروز، ناگهان مسلمانان خود را در برابر بزرگترین توطئه ها مى‏بینند که اگر از تخصص و تکنولوژى و قدرت و وحدت و اقتصاد کافى برخوردار نباشند، همه چیزشان دستخوش تهاجم قرار مى‏گیرد.
بنابراین، تشکیل نظام اسلامى براى نهى از منکر هاى اجتماعى و جهانى، یک ضرورت است.

هدف نهائى
هدف از امر به معروف، انجام گرفتن خوبیها و هدف در نهى از منکر، ترک کردن منکرات است. البته، منظور برخورد سطحى و بى نتیجه نیست.
قرآن مى‏فرماید: اگر در مجلسى به آیات الهى توهین مى‏شود، جلسه را به عنوان اعتراض ترک کنید تا مسیر بحث عوض شود "حَتَّى یَخُوضُوا فى‏ حَدیثٍ غَیرِه".
بنابراین، اگر با ترک مجلس بحث ها عوض نشد، باید چاره دیگرى اندیشید؛ چون در قرآن هدف را تنها تذکر و ترک جلسه ندانسته، بلکه تغییر مسیر بحث دانسته است. لذا براى رسیدن به این هدف،از هر راه ممکن باید استفاده کرد.
در بعضى روایات مى‏خوانیم: گناهکار را آزار دهید تا خلاف را ترک کند "حَتَّى یَتْرُکَه"
اگر با تذکر و آزار ترک نکرد، مسوولیت ما تمام نمى شود؛ بلکه از راههاى دیگر باید به نتیجه برسیم.
در آیات جنگ، هدف برطرف شدن فتنه معرفى شده است. "وَ قاتَلُوهُم حَتَّى لاتَکُونَ فِتْنَه" بنابراین، باید تا رسیدن به این هدف، مبارزه را به شکلهاى مختلف ادامه داد. این، مربوط به هدف است.
اما مقدار تلاش: عباداتى مثل نماز و روزه و حج، اعمالى صد در صد تعبدى است و مقدار و زمان آن کاملاً روشن است؛ اما امر به معروف و نهى از منکر مقدار خاصى ندارد و نظیر مراجعه به پزشک است که نمى توان گفت هر مریض در عمر خود به چه تعداد پزشک مراجعه کند و براى هر پزشک چند دقیقه صرف کند؛ یا براى خرید دارو چه مبلغى در نظر بگیرد. هدف، سالم شدن مریض است و صرف زمان و مبلغ و مقدار تلاش، هیچ اندازه‏اى ندارد. لذا انبیا مى‏گفتند: تمام توان خود را براى اصلاح بکار مى بریم.

آیا امر به معروف و نهى از منکر، واجب عینى است یا کفایى؟
یعنى : "آیا مثل دفن مرده است که با اقدام بعضى، کفایت مى‏کند یا مثل اقامه نماز است که بر هر فردى عیناً واجب است ؟".
هر کدام از نظریه‏ها طرفدارانى دارد. در اینجا، نکاتى وجود دارد که شاید بیان آنها مفید باشد؛ براى مثال:
1) از نظر "انکار قلبى" بر فرد فرد مردم واجب است که قلباً از گناه متنفر باشند؛ ولى از نظر "اقدام عملى و بیانى" همین که بعضى اقدام کنند، از دیگران ساقط مى‏شود.
2) اگر مراد ما از معروف، احیاى تمام خوبیهاى جامعه است، باید تمام مردم قیام کنند؛ اما اگر مراد احیاى نماز، روزه، حج و … است، اقدام گروهى کافى است. همچنین، اگر مراد از منکر برچیده شدن تمام مفاسداز تمام جامعه است، باید تمام مردم به پا خیزند؛ درست مثل نظافت کردن که اگر هدف ما نظافت همه خیابان ها، بازارها، مدارس، کوچه‏ها و خانه هاست، این کار مربوط به همه مردم مى‏شود؛ ولى اگر هدف از نظافت، قسمت‏هاى جلو چشم و حساس است، قیام بعضى کافى است.

امر به معروف و دعوت به حق، مخصوص یک گروه نیست
در جامعه، از نقش افراد غافل نشویم. اگر یک فوتبالیست در میدان بازى در برابر چشم دیگران از خدا یاد کند و برنامه هاى نماز جماعت را در میدان ورزشى احیا کند؛ و اگر یک دانشگاهى در وسط درس کلام خود را قطع کند و به نماز اول وقت بایستد؛ و اگر مجریان سیما سخن و برنامه‏هاى خود را قطع کنند و در اول وقت به نماز بایستند، فرهنگ نماز اول وقت ترویج مى‏شود.
خاطره
روزى که شاه از ایران فرار کرد، امام خمینى در اطراف پاریس بود. صدها خبرنگار و فیلمبردار گرد ایشان جمع شدند تا سخنان ایشان را به طور مستقیم به دنیا مخابره کنند.
آن روز، مهمترین روز در تاریخ ایران و آن پیام هم مهمترین سخن امام بود.
همین که امام روى صندلى نشست و چند کلمه‏اى با دنیا سخن گفت، ناگاه از فرزند عزیزش که در کنار ایشان بود، پرسید: آیا اول وقت نماز شده است؟ گفت: بله، الان اول وقت نماز است.
امام سخن خود را که در تمام دنیا به طور مستقیم پخش مى‏شد، قطع کرد و به سراغ نماز رفت. همه خبرنگاران و فیلمبرداران متحیر شدند که چرا ناگهان سخن قطع شد. به آنان گفته شد: امام در اول وقت، سخنى با خدا دارد، نه با مردم"

منابع:
1- آثارعلامه شهیدمرتضی مطهری
2- سلسله درسهای استادمحسن قرائتی
3-http://www.ict.gov.ir/forum/Default.aspx?g=posts&t=612

1 . بیانات مقام معظم رهبری
—————

————————————————————

—————

————————————————————

18


تعداد صفحات : 18 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود