تارا فایل

تحقیق بررسی سیستم حسابداری ناب




دانشگاه آزاد اسلامی
واحد ……………………
پروژه مالی برای دریافت درجه کارشناسی در رشته حسابداری

عنوان:
بررسی سیستم حسابداری ناب

استاد راهنما:
……………………………………………..

پژوهشگر:
…………………………………….

شماره دانشجویی:

……………………………….

سال ………………..

تادییه پروژه مالی

نام و نام خانوادگی دانشجو : …………………………………….. در تاریخ ……………………………. رشته : حسابداری پروژه مالی خود را با عنوان : " بررسی سیستم حسابداری ناب " تحویل دانشگاه نموده است.

نام و نام خانوادگی تاییدکنندگان پروژه مالی سمت امضاء تاییدکنندگان

1 – …………………………………… استاد راهنما

2 – ………………………………………………………. مدیر گروه

تقدیر و تشکر
شکر شایان نثار ایزد منان که توفیق را رفیق راهم ساخت تا پروژه را به پایان برسانم . از استاد فاضل و اندیشمند………………. به عنوان استاد راهنما که همواره نگارنده را مورد لطف و محبت خود قرار داه اند ،کمال تشکر را دارم .

تقدیم به :

خدایی که آفرید
جهان را، انسان را، عقل را، علم را، معرفت را، عشق را
و به کسانی که عشقشان را در وجودم دمید.
گاهی بیاییم و احوالشان را بپرسیم

فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
کلیات تحقیق
چکیده 1
مقدمه 2
پیشینه ی حسابداری ناب 3
حسابداری ناب چیست 3
مفاهیم حسابداری ناب 6
ماموریت حسابداری ناب 6
حسابداری ناب و ساده 6
فرایندهای حسابداری که از گذار ناب حمایت می کند 7
انتقال شفاف و به هنگام اطلاعات 9
برنامه ریزی و بودجه ریزی از دیدگاه ناب 9
برنامه ریزی فروش، عملیاتی و مالی 12
اثر مالی بهبود ناب 13
برنامه ریزی سرمایه ای 14
سرمایه گذاری در منابع انسانی 14
تقویت کنترل داخلی حسابداری 15
فصل دوم
تفکر ناب و بنگاه ناب
مقدمه 16
تفکر ناب و بنگاه ناب 16
تفکر ناب 18
تفاوت محیط حسابداری ناب و محیط حسابداری سنتی 21
نظامهای حسابداری سنتی در مقابل بهبود ناب موضع میگیرند 24
نارسایی های حسابداری سنتی با تفکر ناب 24
فصل سوم
تولید ناب
مقدمه 28
مشخصه سیستم تولید ناب 31
جریان ارزش((Value Stream 32
تولید ناب 34
تولیددستی 35
تولید انبوه Mass Production 36
Lean Productionتولیدناب 37
تولید چابک 39
چگونه این تغییرات حاصل می شود 39
نتیجه گیری 40

چکیده
در ابتدا و انتهای قرن بیستم دو انقلاب رخ داد انقلاب اول ظهور تولید انبوه و پایان عصر تولید دستی و انقلاب دوم ظهور تولید ناب و پایان عصر تولید انبوه است در حال حاضر جهان در استانه عصر جدیدی به سر می برد که در آن دگرگونی شیوه های تولید محصولات و ساخته های بشر چهره زندگی او را دگرگون کرده است چنانچه همسو با این تغییرات شیوه های محاسباتی و سیستمهای حسابداری شرکتهای بهره بردار از تحولات ایجاد شده تبعیت ننمایند پاسخگوی نیازهای جدید در فرایند تولید نیستند و به هیچ وجه مدیریت در ارزیابی منابع و امکانات سازمان و دستیابی به اهداف تعیین شده موفقیت کسب نمی نمایند لذا حسباداری ناب مستلزم و مکمل سیستم تولید ناب است. دراین پروژه با اشاره به نحوه شکل گیری و تاریخچه تولید ناب، به اصول حاکم براین سیستم از منظر حسابداری اشاره گردیده و در ادامه مفهوم حسابداری ناب تشریح و شش نمونه از اهم جوانب آن در ارتباط با سیستم تولید ناب برشمرده می شود.و سعی می شود با توضیحات بیشتر در رابطه با حسابداری ناب مطالب جدیدی ارائه گردد.

کلمات کلیدی:
حسابداری ناب، تولید ناب، هزینه یابی جریان ارزش، اتلاف

فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
فلسفه ناب مهم ترین استراتژی برای شرکت های تولیدی است که مایل به رسیدن به پیشرفت جهانی هستند و برای رسیدن به برتری توسط تمرکز بر پیشرفت مداوم و حذف ضایعات، تاکید دارد. این استراتژی کلی است و تغییراتی را برای تولید و حسابداری به گونه ای اجباری می کند که با محیط عملیاتی شرکت عجین شود. تولیدکنندگان آمریکا به تفکرناب چشم دوخته اند تا تولید را بهتر کنند، هزینه ها را کاهش دهند، انعطاف ایجاد کنند، ارزش بهتری را برای مشتری خلق کنند و سود نقدینگی و قیمت سهام را افزایش دهند با پیشرفت شرکت در تفکرناب افراد بیشتری نیاز به سیستم حسابداری را حس می کنند که حامی فعالیت های نابشان است.
دیدگاه حسابداری از اصول ناب بیان می کند که شرکت ها تکنیک هایی را ترکیب می کنند تا اتلاف را در فرآیند کار کاهش دهند و تصمیم گیری و کنترل را در محیط تولید ناب تسهیل بخشد. برای مثال روش های حسابداری ناب به خصوص دنبال راهی برای کاهش گام ها در فرآیند معاملات، حذف هزینه های استاندارد به نفع هزینه های واقعی و عدم تخصیص هزینه ها هستند در حالی که روش های کنترل ناب روی سیستم های اندازه گیری عملکرد مجدد تمرکز می کند حسابداری ناب و روش های کنترل یک روش جدید از مدیریت واحدهای تجاری است که بر اساس اصول ناب و روش های ناب بنا شده است .

پیشینه ی حسابداری ناب
در حسابداری سنتی معاملات تجزیه و تحلیل میشوند و در نهایت پس از ثبت، طبقه بندی، تلخیص اطلاعات، نتیجه در قالب گزارش به استفاده کنندگان ارائه میشود. در حسابداری ناب، نتیجه، ما را به سوی انجام تراکنش خاص سوق میدهد. این حالت به مثابه ی سامانه ی بهایابی هدف است که قیمت فروش بازار و سود مورد انتظار برای ما بهای هدف را تعیین میکند. سامانه ی حسابداری سنتی بر تولید انبوه تاکید دارد، در حالی که حسابداری ناب بر تولید ناب تاکید دارد . حسابداری ناب که از دهه ی 1990 رایج شده است شامل شماری از رویکردها به مدیریت تولید شرکتها است که بر سامانه ی تولید تاکید دارند و خواسته ای را که مورد نیاز مشتریان است برآورده میکند. مهم ترین مورد برای مشتریان، بهای تمام شده است. طبیعتاً این امر با مواردی مانند کاهش ضایعات، حذف فعالیت های فاقد ارزش افزوده و مهندسی ارزش توام خواهد بود. در واقع، حسابداری ناب برعکس حسابداری سنتی است. برای پیاده سازی حسابداری ناب ، در ابتدا باید دیدگاه و تفکر تغییر یابد.

حسابداری ناب چیست؟
حسابداری ناب عبارتی است که برای تغییرات مورد نیاز در حسابداری، کنترل، اندازه گیری و مدیریت فرایندهای پشتیبان تولید ناب مورد استفاده قرار می گیرد. اغلب سازمانهائی که رویکرد تولید ناب را برگزیده اند دیری نمی پاید که در می یابند، فرایندها و روشهای مدیریت حسابداری ایشان با سیستم جدید هماهنگ نیست. علت این امر آن است که روشهای مدیریت و حسابداری سنتی برای پشتیبانی از سیستم تولید سنتی بر مبنای تفکر تولید انبوه طراحی شده اند. تولید ناب قواعد تولید انبوه را می شکند و روشهای مدیریت و حسابداری سنتی را در بهترین حالت، نامناسب می نماید و معمولاً با تغییرات ناب در سازمان در تضاد است. برخی از مثالهای کلاسیک این نوع مسائل به شرح ذیل است :
– در حالی که بسیاری از استراتژیهای عالی ناب باعث حذف یا کاهش هزینه ها می شوند، استفاده از روش هزینه یابی استاندارد نشان می دهد بهبود های ناب دارای یک اثر منفی بوده و منجر به افزایش هزینه های حقوق و دستمزد و سربار خواهند شد.
– سنجه های سنتی عملکرد، کارکنان را به سوی اقداماتی در خلاف جهت ناب سازی سازمان سوق می دهد. مواردی مانند افزایش حجم موجودی، استفاده از دسته های بزرگ تولید، افزایش حجم ساعات کاری تولید، استفاده از مقادیر سفارش اقتصادی (EOQ) به جای حداقل کردن مقادیر سفارش مواد و قطعات و …. این موضوعات باعث بکار بردن سنجه هائی نظیر کارانه (کارائی کارکنان)، نسبت بهره برداری از ماشین، انحراف قیمت خرید و شاید بدتر از همه انحراف جذب سربار و دیگر انحرافات می گردد.
– در حالیکه تیم اجرائی ناب سخت در تلاش برای حذف اتلافها از طریق حرکت در مسیر جریان ارزش و کاهش موجودی است، کارکنان مالی تنها اثر منفی این اقدامات را مشاهده نموده و در بهترین حالت هیچ اثری از بهبود مالی را نمی بینند.
تفکر ناب بیش از کاربرد آن در تولید است چراکه فرضیات اساسی تولید سنتی انبوه با فرضیات اساسی تولید ناب متفاوت است. تولید ناب تنها مجموعه ای از مزایا و منافع حاصل از بکارگیری ابزارها در کف کارخانه نیست، بلکه یک مسیر بسیار متفاوت در مدیریت کسب وکار است. هنوز در بسیاری از سازمانهائی که در مسیر ناب سازی گام بر می دارند، تغییرات بنیادی از سطح تولید فراتر نرفته است. مطمئناً برخی از سازمانها حرکت ناب را در بخش اداری یا طراحی محصول بکار برده اند اما برای تغییر در این مسیر، یک اثر فرهنگی بسیار بزرگتر در حسابداری، اندازه گیری، کنترل، تصمیمگیری و مدیریت سازمان مورد نیاز است.
فرضیات اساسی تولید سنتی انبوه با فرضیات اساسی تولید ناب متفاوت است. تولید ناب تنها مجموعه ای از مزایا و منافع حاصل از بکارگیری ابزارها در کف کارخانه نیست، بلکه یک مسیر بسیار متفاوت در مدیریت کسب وکار است. هنوز در بسیاری از سازمانهائی که در مسیر ناب سازی گام بر می دارند، تغییرات بنیادی از سطح تولید فراتر نرفته است. مطمئناً برخی از سازمانها حرکت ناب را در بخش اداری یا طراحی محصول بکار برده اند اما برای تغییر در این مسیر، یک اثر فرهنگی بسیار بزرگتر در حسابداری، اندازه گیری، کنترل، تصمیمگیری و مدیریت سازمان مورد نیاز است.
حسابداری ناب دو معنا دارد: اول به کار برد مفاهیم ناب در فرآیند حسابداری اشاره می کند که حذف ضایعات در امور حسابداری است، دوم تغییر در سیستم حسابداری مدیریت سنتی را به گونه ای نشان می دهد که با محیط ناب مرتبط تر باشد. معنای دوم بر عملیات حسابداری برای ناب بودن تاکید می کند که گاهی هزینه یابی جریان ارزش نامیده می شود و مفهوم پرچالشی برای شرکت ها است.
حسابداری ناب به عنوان "روش های حسابداری، کنترل، اندازه گیری و فرآیندهای مدیریت شرکت که بطور صحیح تفکر و اعمال ناب را منعکس می نماید"، تعریف شده است.
به منظور انتقال شفاف و به موقع اطلاعات، حسابداری ناب نیازمند اندازه گیری و گزارش عینی داده ها و مقادیر مالی و غیرمالی است. کارت امتیازدهی که غالباً در حسابداری ناب مورد استفاده قرار می گیرد، به صورت جداولی تهیه می شود، که در سطرهای آن جدول، مقادیری که باید اندازه گیری شود، و در ستون های جدول، عملکرد هفته های مورد بررسی، نمایش داده می شود، که این جداول بیانگر عملکرد عملیاتی، عملکرد مالی و نحوه استفاده از ظرفیت می باشد. نمونه ای از کارت امتیازدهی در جدول صفحه بعد نشان داده شده است.
بنابراین حسابداری ناب فلسفه و نگرشی درصدد حذف و از بین بردن هرگونه فرآیند اضافی از مرحله تهیه مواد اولیه تا تولید و در نهایت فروش است که ارزش افزوده ای را ایجاد نمی کند.

مفاهیم حسابداری ناب
ماموریت حسابداری ناب
بخش مفاهیم حسابداری ناب را با بیانیه ماموریت آغاز می کنیم. پس از آن، به بیان ابزارهای عملی به کاررفته برای تبدیل ماموریت به واقعیت می پردازیم.
ماموریت ما این است که حسابداری ناب:
> اطلاعات درست، به هنگام و فهم پذیری را برای تحریک گذار ناب در سرتاسر سازمان و برای تصمیم گیری با هدف افزایش ارزش مشتری، رشد، سودآوری و جریان نقدی به دست دهد.
> از ابزارهای ناب برای حذف اتلاف منابع حاصل از فرایندهای حسابداری با حفظ کنترل مالی کامل استفاده کند.
> اصول حسابداری پذیرفته همگانی، مقررات گزارشگری بیرون سازمانی، الزامات گزارشگری داخلی به طور کامل رعایت شود.
> از فرهنگ ناب با تحریک سرمایه گذاری در نیرونی انسانی، ارائه اطلاعاتی که ربط پذیر و پیگیری پذیر هستند و تقویت بهبود مستمر در هر سطح سازمان حمایت شود.
اصول، نحوه عمل و ابزارهای حسابداری ناب
نمایشگر 1 اصول، نحوه عمل و ابزارهای حسابداری ناب را به صورت خلاطه بیان می کند. در این بخش اصول پنج گانه حسابداری ناب به تفصیل تشریح می شوند.
1.حسابداری ناب و ساده
این اصل را به کارگیری روش های ناب در فرایندهای حسابداری نیز می نامند. بعضی از فرایندهای حسابداری دربرگیرنده اتلاف منابع نوع 1 هستند که نمی توانند به سرعت حذف شوند. ولی بیشتر اتلاف منابع فرایندهای حسابداری از نوع 2 هستند که می توانند حذف شوند. این ابزارهای ناب باید به شدت در فرایندهای حسابداری، کنترل و اندازه گیری به کار گرفته شوند تا اتلاف بی رحمانه منابع حذف شود.
کاهش اتلاف منابع همانند حذف اتلاف منابع، می تواند به روش مشابه در هر بخشی از کل سازمان و از راه حذف مستمر اتلاف منابع از فرایندهای تراکنش، گزارش ها و روش های حسابداری حاصل شود. ابزارهای دستیابی به این مهم انگاره های جریان ارزش (وضعیت حال و آینده)، کایزن (بهبود مستمر ناب) و رویکرد ارزشمند حل مسئله با استفاده از برنامه ریزی، اجرا، کنترل و اقدام هستند.
این بهبودها می توانند در ابتدای گذار به رویکرد ناب انجام شوند و راه را برای کارکنان حسابداری باز می کند تا به دیگر تغییرات حسابداری ناب ورود کنند. با وجود آن که بهبودهای این پروژه های اولیه ممکن است در مراحل بعدی حذف شوند، ولی این بهبودها آغاز خوبی برای معرفی حسابداری ناب در یک کسب وکار خواهد بود.
2.فرایندهای حسابداری که از گذار ناب حمایت می کند
روش ها و گزارش های حسابداری ناب فعالانه از گذار ناب پشتیبانی می کنند. این اطلاعات موجب ایجاد بهبود مستمر می شوند. گزارش های مالی و غیرمالی بازتاب دهنده ارزش کلی جریان ارزش، نه هر یک از محصولات، وظایف یا فرایندهاست. حسابداری ناب بر اندازه گیری و شناخت ارزش آفریده برای مشتریان و استفاده از این اطلاعات برای ارتقای روابط مشتری، طراحی تولید، قیمت گذاری محصول و بهبود ناب است. محورهای تاکید شده در این اصل عبارتند از:
> اندازه گیری عملکرد مشهود و عینی: کنترل فرایندهای تولید (و دیگر فرایندها) از راه اندازه گیری عملکردی مشهود و عینی در سطح کارگاه و جریان ارزش حاصل می شوند. این اقدامات ضرورت ردیابی کارگاهی و انحراف گزارشگری مورد علاقه سامانه های حسابداری بها را از بین می برد.
> بهبود پیوسته: بهبود پیوسته استفاده از تابلوهای عملکردی جریان ارزش را توجیه و ردیابی می کند. معمولاً این تابلوها به صورت هفتگی به هنگام می شوند و توسط گروه بهبود پیوسته جریان ارزش برای شناسایی حوزه های بهبود، راه اندازی پروژه های برنامه ریزی، اجرا، کنترل، اقدام و پایش پیشرفت آنها به کار برده می شود. این تابلوها اندازه های عملکرد جریان ارزش، نمودارهای پاره تو (یا دیگر تحلیل های ریشه یابی) و اطلاعات مرتبط با پروژه های بهبود پیوسته را نشان می دهد. همچنین این تابلوها وضعیت جاری و آینده انگاره ها را همراه با برنامه پروژه برای گذار از وضعیت جاری به آینده نشان می دهد. تابلوهای عملکرد جریان ارزش برای بهبود نوآوری و بهبود پیوسته جریان ارزش نقش کنترل ماموریت را ایفا می کنند.
> بهایابی جریان ارزش: گزارشگری بها و سود با استفاده از بهایابی جریان ارزش، بهایابی مستقیم بسیار ساده از جریان های ارزش انجام می شود. بهاگان جریان ارزش به صورت هفتگی کنترل می شوند و تسهیم بهای سربار انجام نمی شود؛ یا این تسهیم به شکل محدود و بسیار اندک انجام می شود. بهایابی جریان ارزش، اطلاعات مالی ارائه می کند که می تواند به روشنی توسط هر فردی از جریان ارزش شناخته شود. این امر سرانجام به تصمیم های خوب، تشویق بهبودهای ناب در کل جریان ارزش و پاسخگویی شفاف و روشن از بها و سود منجر می شود. همچنین، گزارشگری هفتگی به کنترل و مدیریت عالی بهاگان منجر می شود؛ زیرا امکان بازبینی آنها، در زمانی که اطلاعات همچنان جاری شمرده شوند، توسط مدیر جریان ارزش فراهم می سازد.
> بهایابی هدف: بهایابی هدف ابزاری برای شناخت نحوه ارزش آفرینی شرکت برای مشتری و اقدامات لازم برای ارزش آفرینی بیشتر است. بهایابی هدف زمانی به کار گرفته می شود که محصولات جدید طراحی شده اند یا گروه جریان ارزش به شناخت تغییرات لازم برای افزایش ارزش مشتریان نیاز دارد. دستاورد این همکاری و فرایند بین بخشی مجموعه نوآوری هایی در راستای ارزش آفرینی بیشتر برای مشتری هم راستاسازی بهاگان تولید با نیازهای شرکت برای پایندگی مالی کوتاه مدت و بلندمدت است. این نوآوری های بهبود دربرگیرنده فرایندهای فروش و بازاریابی، طراحی محصول، عملیات، تدارکات و امور اداری شرکت می باشد.

3.انتقال شفاف و به هنگام اطلاعات
حسابداری ناب گزارش های مالی ارائه می کند که برای هر فردی در شرکت فهم پذیر است. صورت های سود و زیان بیانی ساده دارند و اطلاعات بازتاب یافته در آنها پیجیده تر از بودجه یک خانواده نیست. صورت های سود و زیان ساده به آسانی به کار گرفته می شوند؛ زیرا این صورت ها دربرگیرنده اطلاعات گمراه و گیج کننده مرتبط با بهاگان تولیدی استاندارد، همراه با اطلاعات بی شمار از ارقام انحراف های فهم ناپذیر نیستند. هنگام استفاده از این صورت ها، صورت های مالی ساده پرسش "مفهوم این اطلاعات چیست؟" را به پرسش "چه باید کرد؟" تغییر می دهند. محورهای تاکید شده در این اصل عبارتند از:
> مدیریت مشهود و عینی: مدیریت مشهود و عینی سنگ بنای مدیریت ناب است. حسابداری ناب نیازمند نمایش مشهود و عینی اندازه های مالی و غیرمالی است. شکل جدول امتیازها که معمولاً در حسابداری ناب به کار برده می شود خلاصه ای یک صفحه ای برای جریان ارزش است که عملکرد عملیاتی، عملکرد مالی و نحوه استفاده از ظرفیت را نشان می دهد. در این جدول سطرها نمایانگر موضوعات اندازه پذیر و ستون ها نمایانگر هفته های انجام اندازه گیری است.
> تصمیم گیری و جدول امتیازها: تصمیم گیری عادی شامل برآورد قیمت های پیشنهادی، سودآوری، ساخت یا خرید، کالا یا خدمت از عرضه کنندگان بیرون سازمانی، توجیه منطقی تولید و غیره، با استفاده ساده از اطلاعات قدرتمندی حاصل می شود که با جدول امتیازها در دسترس قرار می گیرد. برای این تصمیم گیریها نیازی به باز استفاده از بهای استاندارد نیست.
4.برنامه ریزی و بودجه ریزی از دیدگاه ناب
برنامه ریزی ناب با توسعه خط مشی هوشمند آغاز می شود و از راه فرایند برنامه ریزی فروش، عملیاتی و مالی ماهانه موجب یکپارچه سازی برنامه سازمان می شود. همه این برنامه ها در سطح جریان ارزش انجام می شود و از اطلاعات حسابداری ناب استفاده می کند. محورهای تاکید شده در این اصل عبارتند از:
> توسعه خط مشی هوشمند: توسعه خط مشی هوشمند با راهبرد کسب وکار شرکت آغاز می شود. راهبرد کسب وکار اغلب به سه تا پنج سال توجه دارند. در حالی که خط مشی هوشمند به تدوین اقداماتی می پردازد که باید در سال آینده انجام شوند. برنامه سطح بالای هوشمند دربرگیرنده شماری از تغییرات چشم گیر لازم برای حمایت از راهبرد کسب وکار همراه با اندازه گیری های پایش دستاوردها و منابع ضروری برای تکمیل برنامه است. سپس برنامه هوشمند تا سطح مدیران اجرایی ارشد، مدیران زیرمجموعه آنها و سرانجام جریان های ارزش گسترش می یابد.
خط مشی هوشمند حکم سنتی نیست و در مواردی که مدیران اهدافی (اغلب دستیابی ناپذیر) را برای زیرمجموعه هایشان تدوین می کنند، برنامه هوشمند را کنترل می کند. فرایند هوشمند در هر سطح مشتمل بر گام های به هنگام و تفصیلی است که از راه آن افراد ملزم به دستیابی به نتایجی هستند که ارتباط نزدیکی با برنامه ریزی و هدف گذاری حوزه های مسئولیت شان دارد. خط مشی هوشمند فرایند تحول تجاری است که بر مبنای همکاری و تفویض اختیار استوار شده است.

نمایشگر 1 – اصول، نحوه عمل و ابزارهای حسابداری ناب
اصول
نحوه عمل
ابزارهای حسابداری ناب
1. حسابداری ناب و ساده
1- حذف پیوسته اتلاف منابع فرایندهای تراکنش ها، گزارش ها و دیگر روش های حسابداری
الف- ترسیم جریان ارزش؛ وضعیت جاری و آینده
ب- کایزن (بهبود مستمر ناب)
پ- حل مسئله با استفاده از روش برنامه ریزی، اجرا، کنترل، اقدام
2. فرایندهای حسابداری که از گذار ناب حمایت می کند
1- کنترل مدیریت و بهبود پیوسته
الف- نمودار پیوند معیارهای عملکرد؛ پیوند معیارهای کمی فرایند/سلول، جریان ارزش، گزارشگری شرکت و کارخانه به راهبرد کسب وکار، بهاگان هدف و بهبودهای ناب
ب- تابلوهای عملکرد جریان ارزش شامل پروژه های دارای پیشرفت چشم گیر و بهبود مستمر
پ- جدول امتیازها که عملکرد جریان ارزش را نشان می دهد.

2- مدیریت بها
الف- بهایابی جریان ارزش
ب- صورت های سود و زیان بر مبنای جریان ارزش

3- مدیریت بها و ارزش از دیدگاه مشتری و عرضه کننده
الف- بهایابی هدف
3. انتقال شفاف و به هنگام اطلاعات
1- گزارشگری مالی
الف- صورت های مالی ساده
ب- حسابداری ساده و عمدتا مبتنی بر نقد

2- گزارشگری مشهود و عینی و اندازه های عملکردی مالی و غیرمالی
الف- گزارشگری اولیه با استفاده از تابلوهای عملکردی مشهود؛ بخش، کارخانه، جریان ارزش، سلول/فرایند در تولید، طراحی تولید، فروش ها/بازاریابی، اداری و غیره.

3- تصمیم گیری
الف- تحلیل سودآوری و بهای تفاضلی با استفاده از بهایابی جریان ارزش و جدول امتیازها
4. برنامه ریزی و بودجه ریزی از دیدگاه ناب
1- برنامه ریزی و بودجه ریزی
الف- توسعه خط مشی هوشمند
ب- برنامه ریزی فروش، عملیاتی و مالی

2- تاثیر بهبودهای ناب
الف-تحلیل ظرفیت و بهای جریان ارزش
ب- وضعیت جاری و وضعیت آینده انگاره های جریان ارزش
پ- جدول امتیازها تغییرات عملیاتی، مالی و ظرفیت حاصل از بهبود ناب را نشان می دهد. برنامه ریزی برای مزایابی مالی حاصل از تغییرات ناب

3- برنامه ریزی سرمایه ای
الف-اثر تفاضلی مخارج سرمایه ای بر جدول امتیاز جریان ارزش. عمدتاً از رویکردهای فرایندهای آمادسازی تولید (سه پی) استفاده می شود

4- سرمایه گذاری در منابع انسانی
الف- سنجش عملکرد با ردیابی مشارکت در بهبود مستمر، رضایت و آموزش نیروی انسانی
ب- اشتراک سازی سود
5. تقویت کنترل داخلی حسابداری
1- کنترل داخلی مبتنی بر کنترل عملیاتی ناب
الف- ماتریس حذف تراکنش های زائد
ب- انگاره فرایند کنترل ها و ریسک های بازتاب یافته در قانون سارینز آکسلی را نشان می دهد.

2- ارزش یابی موجودی کالا
الف- زمانی که سطح موجودی ها پایین است و کنترل عینی و مشهود است روش های ساده برای ارزش یابی موجودی کالا بدون الزام به نگهداری مدارک همیشگی و بهاگان محصول می تواند به کار گرفته شوند.

* برنامه ریزی فروش، عملیاتی و مالی: برنامه ریزی فروش، عملیاتی و مالی معمولاً به صورت ماهانه انجام می شود و فرایندی جامع در سطح شرکت برای برنامه ریزی کوتاه مدت و میان مدت است. برنامه ریزی فروش، عملیاتی و مالی فرایند برنامه ریزی رسمی و جدی است که برای هر جریان ارزش تکمیل می شود. فروش و بازاریابی پیش بینی هایی برای تعداد محصولاتی ارائه می کند که توسط هر جریان ارزش هر ماه مثلاً تا 12 ماه آینده فروخته خواهد شد. این موارد پیش بینی های سطح بالایی از مجموع واحدهای فروش هستند. با این حال، گاهی رفتن به سطحی پایین تر و پیش بینی مجموعه محصولات فرعی در یک زنجیره ارزش سودمند است. مسئولان عملیات نیز پیش بینی هایی از ظرفیت جریان ارزش هر ماه در طول 12 ماه آینده ارائه می کند و مهندسی تولید برنامه هایی را برای معرفی محصولات جدید ارائه می کند.
از راه مجموعه نشست های از پیش تعیین شده رسمی و جدی تقاضای مشتری با ظرفیت های تولید تطبیق داده می شود. نشست نهایی برنامه ریزی اجرایی فروش، عملیاتی و مالی به ریاست مدیرعامل شرکت برگزار می شود و در آن برنامه موفقیت کسب وکار در سطح شرکت تدوین می شود. به دلیل مشارکت همه کارکنان شرکت، هر فرد درون سازمانی می تواند در این برنامه نقش آفرینی کند. برنامه ریزی فروش، عملیاتی و مالی فرایند برنامه ریزی در شرکت های ناب است. این برنامه ریزی، موجب به روزرسانی برنامه های کوتاه مدت مثل کارت مجموعه ویژگی ها و الزامات تولید و برنامه های بلندمدت تر مثل تجهیزات سرمایه ای و استخدام یا جابجایی نیروی انسانی می شود.
دستاورد برنامه ریزی مالی از این فرایند برنامه ریزی به روزرسانی بودجه های ماهانه و از این راه حذف قابل توجه اتلاف منابع بودجه سالانه ای است که بیشتر شرکت ها با آن روبرو هستند. محاسبه نتایج کوتاه مدت منتهی به هر ماه ضرورت فرایندهای گزارشگری پایان ماه را کاهش می دهد.
* اثر مالی بهبود ناب: اثر واقعی بهبود ناب باید در ابتدای هر تحول ناب شناخته شود. این تاثیر با استفاده از وضعیت جاری و آینده انگاره های جریان ارزش، ابزارهای حسابداری ناب به کاررفته برای شناخت نحوه تاثیر تغییرات ایجادشده در جریان ارزش بر عملکرد عملیاتی، عملکرد مالی و همچنین نحوه ایجاد تغییرات ظرفیت استفاده شده در جریان ارزش شناخته می شود. این تحلیل اغلب بهبود چشمگیری را در عملیات نشان می دهد. ولی بهبود در بها یا سود خالص کمتر خواهد بود. رابطه بین این دو چیست؟ پاسخ تغییر در ظرفیت است.
اغلب پروژه های بهبود ناب اتلاف منابع را حذف می کنند و ظرفیت در دسترسی را به صورت زمان ماشین آلات، زمان نیروی انسانی و فضای فیزیکی ایجاد می کنند. اثر مالی بهبودهای ناب بر سود خالص شرکت حاصل تصمیمات مدیریت در ارتباط با نحوه استفاده از این ظرفیت آزاد جدید خواهد بود.
یکی از دشوارترین تغییرات ایجادشده توسط مدیران ارشد زمانی ایجاد می شود که فرایند تحویل ناب با توقف تفکر درباره بهبودهای تولید به صورت کاهش هزینه کوتاه مدت آغاز می شود. این همان تفکر تولید بسیار انبوه، بهای استاندارد است. این تفکر پیشرفتی را محدود می کند که شرکت می تواند در ارتباط با تولید و دیگر نوآوری های ناب ایجاد کند. نیازمند تفکر در حوزه های ارزش مشتری و رشد کسب وکار هستیم. ولی این مطلب به معنی مهم نبودن اطلاعات بهای تمام شده نیست، بلکه اطلاعات بها بسیار مهم هستند. در حقیقت، این اهمیت آن قدر چشمگیر است که به ابزارهای بهتری برای نشان دادن اطلاعات بهای تمام شده، مثل بهایابی جریان ارزش و جدول امتیازها نیاز داریم.
با شناخت ماهیت واقعی ناب، پرسش ما از "چگونه می توانیم در بها صرفه جویی کنیم؟" به "چگونه می توانیم از ظرفیت ایجادشده جدید برای افزایش ارزش برای مشتری و ایجاد منابع مالی بیشتر استفاده کنیم؟" تغییر می یابد. تکرار پرسش درباره اینکه آیا وضعیت آینده انگاره جریان ارزش تدوین شده است از این جهت دارای اهمیت است که پاسخ به این پرسش اثر مالی واقعی تغییرات ناب در کوتاه مدت و بلندمدت را ترسیم می کند.
* برنامه ریزی سرمایه ای: رویکرد ناب به تحصیل های سرمایه ای کاملاً متفاوت از محاسبات سنتی بازده سرمایه گذاری است. یک سازمان ناب در زمان اتخاذ تصمیمات عمده در ارتباط با خرید تجهیزات سرمایه ای از رویکرد فرایند آماده سازی تولید استفاده می کند. گروه فرایند آماده سازی تولید ملزم به ارائه راهکارهای مختلف برای مسئله است. آنان اغلب مجبور هستند به جنبه های مختلف مسئله بیندیشند؛ زیرا هر راه حل باید کاملاً متفاوت باشد: رویکرد کاملاً مکانیزه، کاملاً دستی مشابه رویکرد جاری، مغایر با رویکرد جاری و غیره. همچنین فرایند آماده سازی تولید این گروه را ملزم به سنجش گزینه های مختلف با استفاده از فهرست بازبینی گسترده از ویژگی های ناب که اغلب غیرمالی هستند، می کند. اثر مالی هر یک از گزینه ها در جدول امتیازها به عنوان بخشی از فرایند تصمیم گیری نمایش داده می شود.
* سرمایه گذاری در منابع انسانی: در بسیاری از شرکت هایی که برای استقرار رویکرد ناب تلاش می کنند دو موضوع به شکل خطرناک مورد غفلت قرار گرفته است. اولین موضوع نیاز به مشارکت و رهبری فعالانه مدیریت ارشد است. دومین موضوع تمرکز بر ابزارهای ناب به استثنای نیروی انسانی است. سازمان های ناب موفق فرهنگشان را در راستای آموزش، مشارکت و توانمندسازی نیروی انسانی تغییر می دهند.
حسابداری ناب با تلاش برای ارائه معیارهای مناسب در این مسیر گام برمی دارد. از آنجا که اندازه گیری مستقیم توانایی نیروی انسانی کار ساده نیست، استفاده از معیارهایی مثل تعداد بهبودهای پیشنهادی اجرا شده، درصد نیروی انسانی که مشارکت فعال در بهبود مستمر دارند و سطح آموزش در جریان های ارزش سودمند خواهد بود. نظرسنجی های سالانه از رضایت کارکنان نیز می تواند در حوزه ارزیابی توانایی مدیریت شرکت و موفقیت در توانمندسازی نیروی انسانی سودمند باشد. همچنین، بسیاری از سازمان های ناب موفق از فرایندهای ساده اشتراک سازی سود استفاده می کند که همه افراد را در منفعت موفقیت شرکت شریک می کند.

5.تقویت کنترل داخلی حسابداری
کنترل های حسابداری همیشه مهم بوده اند و لازم است حسابداری ناب این کنترل ها را ارتقا دهد و در راستای تضعیف این کنترل ها گام برندارد. ورود حسابرسان شرکت در اولین مراحل فرایند حسابداری ناب دارای اهمیت است. ابزار اولیه برای اطمینان از اینکه تغییرات حسابداری ناب با دقت ایجادشده اند ماتریس حذف تراکنش های زائد است. با استفاده از ماتریس حذف تراکنش های زائد می توانیم تشخیص دهیم که چه روش های نابی باید استقرار یابند تا قادر به حذف فرایندهای سنتی بدون به خطر انداختن کنترل مالی (یا عملیاتی) شویم. این تصمیم ها جلوتر از زمان اتخاذ می شوند و به بخشی از تحول کلی ناب مبدل می شوند. در بعضی از موارد این تغییرات بهبودها و تغییرات ناب را هدایت می کند.
مقررات جدید قانون ساربنز آکسلی با شمول الزامات این قانون در کار استاندارد شده زمانی تحقق می یابد که پروژه های بهبود در فرایندهای اجرایی شرکت به کار برده می شوند. در زمان طراحی انگاره های فرایند به ریسک های ساربنز آکسلی توجه می شود و تغییرات لازم برای کاهش و آزمون این ریسک ها بر روی پروژه بهبود یا رویدادهای کایزن ساخته می شود.
جنبه مهم کنترل مالی ارزیابی موجودی کالا است. تولید ناب همیشه به کاهش چشم گیر موجودی کالا منجر می شود. زمانی که موجودی کالا اندک است و کنترل مناسبی بر آن حاکم است، ارزیابی موجودی کالا ساده تر می شود. حسابداری ناب دربرگیرنده روش های ارزیابی موجودی کالای ساده، درست و اغلب مشهود و عینی است. بعضی از این روش ها به هیچ وجه ردیابی موجودی کالا را الزامی نمی کند.

فصل دوم
تفکر ناب و بنگاه ناب
مقدمه
پذیرش مدل بنگاه ناب و حاکم شدن تفکر ناب در راهبرد بنگاه های تجاری از تحولات چشم گیر دو دهه گذشته به شمار می رود. بیشتر شرکت ها پس از جانمایی مدل بنگاه و تفکر ناب در عملیات جاری شان به ناسازگاری آن با روش های مدیریتی و حسابداری سنتی پی برده اند که حاصل پشتیبانی روش های مدیریتی و حسابداری سنتی از تولید سنتی مبتنی بر تفکر تولید انبوه است. از این رو، حسابداری ناب به عنوان مفهومی عمومی در راستای ایجاد تغییرات الزامی در فرایندهای حسابداری، کنترل، اندازه گیری و مدیریتی شرکت برای حمایت از تولید ناب و تفکر ناب در کانون توجه بنگاه های پیشرو در استقرار مدل بنگاه ناب قرار گرفته است. این نوشتار به معرفی حسابداری ناب، چارچوب اصول، نحوه عمل و ابزارهای حسابداری ناب می پردازد.

تفکر ناب و بنگاه ناب
تفکر ناب یک روش بسیار تکامل یافته از مدیریت سازمانی به منظور بهبود بهره وری، اثربخشی و کیفیت محصولات و خدمات است. در نیم سده گذشته کارشناسان مدیریت آمریکایی و ژاپنی ایده ها و روش هایی را در این زمینه تدوین کرده اند. این ابزارهای مدیریتی عمدتاً در صنایع هوا فضا (بوئینگ) و خودروسازی (تویوتا) به کار گرفته شده اند. در بخش تولیدی، این مفهوم گاهی به تولید در سطح جهانی یا عملکرد تولیدی بالا اشاره دارد.
تولید ناب برگرفته از روش های موفقیت آمیز شرکت خودروسازی تویوتای ژاپن است. تولید ناب در سطح بین المللی با کتاب ماشینی که جهان را دگرگون ساخت نوشته ومک و جونز شناخته شده است. بنابر اعلام تایچی اوهنو (پدر سامانه تولید تویوتا)، تمرکز تویوتا بر حذف کامل اتلاف منابع بوده است. منظور از اتلاف منابع هر چیزی است که مانع جریان ارزش افزوده از مواد اولیه تا کالاهای ساخته شده می شود. در این فرایند، مشتریان شرکت داوران نهایی برای قضاوت درباره ارزش آفرینی هستند. رویکرد ناب موجب می شود فعالان از راه تمرکز بر حذف هر گونه اتلاف منابع سازمان شان را بهبود بخشند. تولید ناب بر بهبود و حمایت از ابزارهای کنترل جریان مواد اولیه در کارگاه تاکید می گذارد. در اجرای رویکرد ناب معمولاً در ارتباط با اصول زیر هم رایی وجود دارد:
1- سبک عملیات دسته ای و صف که پردازش دسته بزرگ را تشویق می کند و بر کارایی هر یک از ماشین آلات و کارگران تمرکز دارد، مدلی منسوخ است.
2- در تولید ناب که به صورت جریانی مستمر دیده می شود، یک قطعه به صورت انگاره ای دنبال می شود و تاکید بر بهینه سازی و یکپارچه سازی سامانه های نیروی انسانی، ماشین آلات، مواد اولیه و امکانات می تواند به بهبود کیفیت، بها، تحویل به هنگام و عملکرد منجر شود.
3- تولید ناب تحویل بنیادی از یک بنگاه تجاری است و باید به تحول فرهنگی و سازمانی کلی نزدیک شود.
تولید ناب در مقایسه با تولید انبوه از همه منابع کمتر استفاده می کند (تلاش نیروی انسانی در کارخانه را نصف می کند). فضای طبقه تولیدی را نصف می کند. سرمایه گذاری در ابزارها را به نصف کاهش می دهد. ساعات مهندسی برای تولید محصول جدید را نصف می کند. همچنین، تولید ناب نگهداری کمتر از نصف موجودی کالا در انبار را الزامی می کند و به نقص های کمتر منجر می شود. این مهم با کار گروهی، ارتباطات، استفاده کارا از منابع و بهبود مستمر انجام می شود.
بنگاه های ناب به دقت برای تعریف ارزش مربوط به محصولات خاص دارای قابلیت های ویژه که قیمت های آنها از راه گفتگو با مشتریان شان مشخص می شوند، تلاش می کنند. این فرایند با یادگیری برای پذیرش و به کارگیری مجموعه ابزارها و روش های دستیابی به بهبود تدریجی در یک سازمان سر و کار دارد. فراتر از همه این موارد، روش های تفکر ناب دربرگیرنده همه کارکنان است و با تغییر عمده در نگرش های جاسازی شده افرادی ارتباط دارد که سازمان را تشکیل می دهند.
دیوید هاگ، رئیس شرکت راه حل های عملکردی بالا می گوید: رویکرد ناب شیوه تفکر با تعهد برای دستیابی به عملیات عاری از اتلاف منابع است که بر موفقیت مشتری تان تاکید می گذارد. رویکرد ناب با ساده سازی و بهبود مستمر همه فرایندها و روابط در یک محیط اطمینان، احترام و مشارکت کامل کارکنان به دست می آید. رویکرد ناب با نیروی انسانی، سادگی، جریان، مشاهده پذیری، مشارکت های تضامنی و درک درست از ارزش برای مشتری ارتباط دارد.
در توجه به رویکرد ناب، از دیدگاه عملیاتی، تولید ناب، بهای تولید را کاهش می دهد و موجودی کالا به سرعت به پول نقد آزاد که برای یک اقتصاد آرام حیاتی است، مبدل می شود. همچنین، تولید با بهبود بهره وری و کیفیت، کاهش زمان فعالیت ها و آزادسازی انبوه منابع موجب افزایش رشد می شود.
با توجه به نقش و جایگاه تفکر ناب و تولید ناب، ومک و جونز (1996) این پرسش را مطرح کردند که کدام سامانه حسابداری مدیریت موجب خواهد شد کارکنان ما کار درست (ناب) را انجام دهند؟ با وجود رهنمودهای اندکی که برای شرکت ها در تعیین ابزارهای حسابداری و بهایابی تولیدکننده های ناب وجود دارد، در این بخش تلاش می شود با تشریح و تبیین نارسایی های مرتبط با رویکردهای حسابداری مدیریت سنتی، اصول، رویکردها و ابزارهای حسابداری ناب ترسیم شوند.

تفکر ناب
اصول تولید ناب از تفکر ناب بر گرفته شده است. تفکر ناب نگرشی است برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینه ها و اتلاف ها تفکر ناب در محیطی رخ می دهد که مدیران ارشد کارکنان را حمایت می کنند و در بین آنها کار اجرایی و سیستم و فرآیند رسمی سازمانی هماهنگی موجود است .
تفکر ناب بر این نکته مهم تاکید دارد که ارزش دقیق هر محصول یا خدمت را مصرف کننده نهایی تعیین می کند، این اصل با مفهوم هزینه یابی هدف، پیوندی جدی دارد، زیرا هزینه یابی هدف، ابزاری برای درک این مطلب است که چگونه شرکت برای مشتریان ایجاد ارزش می کند و نیز برای ایجاد ارزش بیشتر چه بایدکرد.
این تفکرشیوه ای را فراهم میکند که از طریق ان بتوان با منابع کمتر،تجهیزات کمتر،زمان کمتر،فضای کمتربه بیشترین ها دست یافت و با توجه به نیاز مشتری و در عین حال با تامین درست نیاز مشتریان به انها نزدیک شد. از طریق این نوع نگرش میتوان نظام تولید ناب را در سازمان جاری کرد. تولید ناب هم نیازمند استراتژی برای پیاده سازی است و یکی از این استراتژی ها حسابداری ناب است.
تفکر ناب بر ریشه کن کردن هرگونه اتلاف منابع و ایجاد آفرینش برای سازمان بنا شده است. تفکر ناب نگرشی است برای افزایش بهره وری، ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن اتلاف منابع: به عبارتی دیگر تفکر ناب عبارت است از:
* حداکثر کردن کارایی عملکرد،
* حداکثر کردن ارزش محصول یا خدمت نهایی، و
* کاهش اتلاف منابع.
تفکر ناب و مشارکت کارکنان، فرایند ها با منابع کمتر، تجهیزات کمتر، زمان کمتر و فضای کمتر همراه است و بر دستیابی به بیشترین و بهترین نتایج تاکید دارد.
گفته می شود که مفهوم ناب با سه محرک اصلی مردم، فرایندها و فناوری در سروکار است. یعنی، محرک اولیه با تفکر ناب و مشارکت کارکنان، فرایند ها با جریان بدون وقفه در زنجیره تولید و حذف اتلاف منابع و سرانجام، فناوری که بازاری در خدمت مردم و فرایندهاست. در نهایت، پیامد و جهت این محرک ها، رضایت مشتری، به عنوان یک اصل اساسی است.
در زمینه تفکر ناب در تولید، بحث اتلاف منابع از اهمیت زیادی بر خوردار است:
برخی از این موارد اتلاف، بر قرار زیر طبقه بندی می شود و توجه به آنها،درک تولید و حسابداری ناب را ساده تر می کند:
* اتلاف ناشی از موجودیت های اضافی،
* اتلاف ناشی از حمل و نقل
* اتلاف ناشی از قطعات معیوب ( در مراحل مختلف)،
* اتلاف ناشی اززمان بی کاری و انتظار برای تولید،
* اتلاف ناشی از حرکات زاید و بدون ارزش افزوده( در تولید)، و
* اتلاف ناشی از تولید اضافی.
به منظور کاهش و حذف اتلاف منابع، این موارد باید شناسایی و در نظر گرفته شود.گفته می شود اگر بخشی از فعالیت ها بتواند کنار گذاشته شود و یا نتیجه نهایی بدون آن فعالیت ها نیز قابل دستیابی باشد، انجام این فعالیت ها، اتلاف منابع محسوب می گردد.
مجموعه این موارد اتلاف، مشکلاتی است که اغلب بنگاه های اقتصادی دنیا با آن سر و کار دارند و تلاش مدیریت طی سال های متمادی، در جهت کاهش آن متمرکز بوده است و کماکان هم ادامه دارد.
تفکر ناب در تولید با مفاهیم مهمی از قبیل شش زیگما، رویکرد تولید بر مبنای حذف موجودیت ها، مدیریت کیفیت تولید بر مبنای حذف موجودیت ها، مدیریت کیفیت جامع، و تشریک مساعی نیروی انسانی پیوند دارد.
مدیریت کیفیت جامع همان طور که از نامش پیداست، نه تنها بر کنترل کیفیت در تمام مراحل تولید تاکید دارد، بلکه کیفیت در مراحل ساخت قطعات و نیاز مشتری پس از فرایند فروش را نیز مد نظر قرار می دهد و تمام ارکان شرکت را در بر می گیرد. شش زیگما نیز روشن شناسی است که با به کارگیری ابزار مناسب، شرکت ها را به توانمند ساختن فرایند های خود قادر می سازد. این امر، باعث بهبود و کاهش نوسان های فرایند شده و در نهایت موجب کاهش کالای نهایی معیوب در فرایند به سطح دو تا چهار واحد در میلیون می شود.
اصول تفکر ناب در بر گیرنده موارد زیر است:
* نحوه تعیین ارزش هر محصول
* شناسایی جریان ارزش محصول
* ایجاد حرکت بدون وقفه در زنجیره تولید، و
* پیگیری کمال.
تفکر ناب بر این نکته مهم تاکید دارد که ارزش دقیق هر محصول یا خدمت را مصرف کننده نهایی تعیین می کند. هر بهایی که بدون توجه به نظر مصرف کننده بر محصول یا خدمتی گذاشته شود، آن محصول یا خدمتی گذاشته شود، آن محصول یا خدمت یا خریداری نخواهد داشت( به دلیل گران بودن) و یا منجر به ارزان فروشی می شود که معادل تجاری آن از دست دادن منابع است. این اصل با مفهوم هزینه یابی هدف پیوندی جدی دارد.

تفاوت محیط حسابداری ناب و محیط حسابداری سنتی
شرکت های تولیدی بسیاری سیستم حسابداری سنتی را با تمرکز بر بررسی موجودی انبار و سربار و کاراجرایی می کنند. هدف چنین سیستمی پشتیبانی تصمیم گیری در محیطی است که موجودی انبار بخش مهمی از ترازنامه است. با این حال ویژگی های حسابداری مثل تمرکز بر تغییر و کارآیی محاسبات، اشتغال به کار مستقیم، جست وجوی موجودی گسترده و تخصیص های سربار بر اساس کار مستقیم می تواند موفقیت فعالیت های ناب را دچار مشکل کند.
برخلاف سیستم سنتی، جریان مبتنی بر ارزش به طور متفاوتی سازماندهی می شود و هدف متفاوتی دارد. جریان مبتنی بر ارزش همه هزینه های تولید مستقیم را به جریان ارزشی وصل می کند و می کوشد تا هزینه واقعی با تخصیص های حداقل قبضه کند و طراحی شده است تا اهداف ناب حفظ و موجودی انبار بهینه را محقق سازد، عملیات را ساده و فعالیت های ضایعات را حذف کند، زیرا سیستم های سنتی و جریان مبتنی بر ارزش اهداف متفاوتی دارند، شرکت های متمرکز بر امور حسابداری سنتی کمتر از جریان مبتنی بر ارزش استفاده می کنند پس به کار گیری امور حسابداری سنتی اثر منفی بر به کارگیری هزینه جریان ارزش خواهد داشت.
وقتی شرکت های تفکر ناب فلسفه شان را در سازمان فرهنگ سازی می کنند، حمایت کارکرد هایی مثل حسابداری برای شروع به کارگیری ابزار ناب آسان تر می شود، تکامل محیط ناب برای تشویق حسابداران به تعامل با پرسنل شرکت ها به منظور درک نیاز های اطلاعاتی و سنجش عملکرد شان با اهداف راهبردی است. در مدل تحقیقی حسابداری مدیریت راهبردی، کادر وگیلرینگ دریافتند که حسابدارانی که روابطی را با پرسنل غیرحسابداری دارند، در فرآیند مدیریت راهبردی با قدرت رسیدن به اهدافشان فعالترند. حسابدارانی که بیشتر به شرکای تجاری راهبردیشان و شرکت کنندگان امور مداوم در حال رشد اشتغال دارند، بیشتر ضرورت ساده سازی و تغییر سیستم گزارش حسابداری شان را درک می کنند.
جریان مبتنی بر ارزش یک سیستم حسابداری مستقیم است که پیشرفت مداوم و کاهش ضایعات در تفکر ناب را دنبال و از امور راهبردی متکی بر جریان مبتنی بر ارزش حمایت می کند. بنابراین به کارگیری فعالیت های حسابداری راهبردی یکپارچه و ساده اثر مثبتی بر به کارگیری هزینه جریان ارزش دارد. تاکید زیادی بر گزارشگری مالی و محیط سنتی، شرکت ها را تشویق به مدیریت توسط ادعا می کند نه مدیریت و سنجش فعالیت های ایجاد ارزش، سازمان های ناب برای پاسخ سریع به تقاضاهای متغیر و به کارگیری کنترل های مدیریت بصری طراحی می شوند که هرروز، به روز می شوند تا اطلاعاتی فراهم کنند و نیاز را مطرح سازند تا فرآیند های تولید راکنترل کنند. شرکت هایی که فلسفه ناب را فراتر از محیط با تمرکز و رشد مداوم در کارها و تهیه عملکرد راهبردی مشهور و آشکار برای همه پرسنل به کار می برند نیاز به سیستم حسابداری ناب را بیشتر حس می کنند.
برخلاف سیستم سنتی، جریان مبتنی بر ارزش به طور متفاوتی سازماندهی می شود و هدف متفاوتی دارد.

جدول ذیل به درک بهتر تفاوتهای حسابداری ناب با سیستم حسابداری استاندارد کمک می کند :
حسابداری استاندارد
حسابداری ناب
تمرکز روی نگهداری هزینه
تمرکز روی کاهش هزینه
تدوین استاندارد های سالانه
خلق اهداف جدید ماهانه
تحلیل انحرافها برای حذف منابع انحراف
پیشنهاد بهبود برای دستیابی به اهداف
پیگیری دستیابی به استاندارد ها
پیگیری دستیابی به اهداف
بررسی زمانی که به استاندارد ها دست نیافته ایم
بررسی در زمانی که به اهداف دست نیافته ایم

3) نتیجه 3)معاملات

2 ) تجزیه و تحلیل 2) تجزیه و تحلیل
1) معاملات 1) نتیجه

سیستم حسابداری سنتی سیستم حسابداری ناب

اگر می خواهید ناب باشید باید نظام حسابداری خود را دگرگون سازید.
تولید کنندگان پیشرو، روشهای تولید ناب را معرفی می نمایند تا بازار خود را توسعه دهند، به مشتریان خدمات بیشتری ارائه کنند، ضایعات پرهزینه را کاهش دهند و سازمانهای چابکی را بنیان نهند که آمادگی مواجهه با چالشهای آینده را داشته باشند.
معرفی تفکر ناب و روشهای ناب در یک شرکت تولیدی به فرهنگ تغییر در کلیت سازمان نیاز دارد. ناب بودن، روش بسیار متفاوتی برای انجام امور تجاری است. هر جنبه ای از کار، مانند فروش و بازاریابی، طراحی محصول، تولید، ترابری، تامین مالی، خدمات مشتریان، منابع انسانی و مدیریت از این موضوع متاثر می شود.

نظامهای حسابداری سنتی در مقابل بهبود ناب موضع میگیرند.
یک جنبه انتقال به وضعیت ناب، تغییراتی است که در سیستمهای اندازه گیری، کنترل و حسابداری سازمان الزامی می نماید. برای یک تولید کننده چندان وقتی نمیبرد که دریابد چرا همزمان با ایجاد بهبود ناب در واحد تولیدی، سیستمهای اندازه گیری و حسابداری درقبال آن مقاومت می کنند.
روشهای سنتی تعیین بهای تمام شده و حسابداری مدیریت برای پشتیبانی از تولید ناب طراحی نشده اند. آنها برای تولید انبوه سنتی وتولید مبتنی بر نیروی کارطراحی شده اند. آنها با تولید ناب ارتباطی ندارند.

نارسایی های حسابداری سنتی با تفکر ناب
بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران محدودیت های سامانه های حسابداری و بهایابی سنتی را شناسایی کرده اند. کاپلان (1988) استدلال می کند که سامانه های بهایابی عمدتاً برای برآورده سازی الزامات حسابداری مالی در ارزش یابی موجود کالا و در نتیجه، برای اندازه گیری عملکرد، کنترل عملیات یا اهداف بهایابی محصول طراحی شده اند.
کاپلان (1988) می گوید، یک سامانه خوب بهایابی محصول باید برآوردهای بهای تمام شده محصول را به نحوی ایجاد کند که هزینه های تحمیل شده در رابطه با آن محصول را در کل زنجیره ارزش سازمان یکپارچه سازد. او ادعا می کند، بهای استاندارد محصول هیچ رابطه ای با مجموع منابع صرف شده یک محصول ندارد. این موضوع حاصل این واقعیت است که هزینه های سربار، اغلب بر مبنای ساعات کار مستقیم تسهیم می شود که در نتیجه، می تواند موجب کژنمایی بهای تمام شده محصول شود. از آنجا که ضرورت ندارد سربار در راستای برآوردن الزامات حسابداری مالی رابطه علت و معلولی با تقاضای محصولات جداگانه داشته باشد و سربار می تواند کمتر از 10 درصد مجموع بهاگان تولیدی را تشکیل دهد؛ بسیاری از شرکت ها به استفاده از ساعت مستقیم به عنوان مبنای تسهیم سربار ادامه می دهند. همچنین، کوپر (1995) و مسکل (1996) استدلال می کند که کژنمایی بهای محصول، به عنوان نتیجه تسهیم نامناسب سربار، می تواند موجب شود مدیران با عدم تاکید و قیمت گذاری بالاتر محصولاتی که بسیار سودآور هستند و با گسترش تعهدات به محصولات پیچیده خطوط غیرسودآور راهبرد غیررقابتی را انتخاب کنند.
افزون بر بهایابی محصول، از بهایابی استاندارد به طور سنتی برای اهداف کنترل عملیات استفاده می شود. ولی اقداماتی مثل بهره وری نیروی کار (تفاوت بین ساعات واقعی نیروی کار و استاندارد) و مصرف ماشین آلات، در ارتباط با تحلیل انحراف، می تواند رفتارهایی را تشویق کند که با اصول تولیدی ناب در تضاد است. این رفتارهای غیرناب شامل تولید دسته های بزرگ، نگهداری سطح بالای موجودی کالا، پذیرش کیفیت پایین و نبود انگیزه برای بهبود مستمر است. کاپلان (1988) ضمن حمایت از این دیدگاه، پیشنهاد می کند محاسبات حسابداری تسهیم بهای تمام شده سربار یا تحلیل انحراف نباید بخشی از سامانه کنترل عملیات شرکت را شکل دهد؛ زیرا اطلاعاتی را که مدیران مراکز بها برای عملیات اثربخش نیاز دارند با ابهام روبرو می سازند.
با توجه به موارد پیش گفته، مکسل و باگجلی (2006) ناسازگاری های سامانه های حسابداری و بهایابی سنتی را با رویکردهای تولید ناب در شرکت هایی که نسبت به استقرار تولید ناب اقدام می کنند به شرح زیر خلاصه می کنند:
* این سامانه های فرایندهای بزرگ، پیچیده و هدردهنده منابع هستند که به حجم انبوهی از کار بدون ارزش نیاز دارند.
* این سامانه ها گزارش ها و اندازه گیری هایی مثل کارایی نیروی کار و جذب سربار را ارائه می کنند که محرکی برای تولید در دسته های بزرگ و سطوح بالای موجودی کالا هستند.
* این سامانه ها فاقد روش مناسب برای شناسایی اثر مالی تفکر بهبودهای ناب استقرار یافته در سرتاسر شرکت هستند. در برابر، گزارش های مالی هنگامی که تغییرات ناب بسیار خوبی ایجاد می شود از وقوع رویدادهای بد حکایت دارند.
* افراد بسیار اندکی درون شرکت هستند که گزارش های سامانه های حسابداری را می شناسند و این گزارش ها همچنان در اتخاذ تصمیم های مهم به کار گرفته می شوند.
* در این سامانه ها از بهاگان استاندارد محصول برای تصمیم گیری های برآورد قیمت پیشنهادی، سودآوری، خرید کالا یا خدمت از عرضه کنندگان بیرون سازمانی، خرید/ساخت، توجیه منطقی تولید و غیره استفاده می شود که گمراه کننده خواهد بود. تقریباً همه شرکت هایی که حسابداری ناب را اجرا می کنند تصمیم های ضعیفی را اتخاذ می کنند: کاهش شدید کار سودآور، برون سپاری محصولات یا عناصری که باید در داخل ساخته شوند، محصولات تولیدی خارجی که می توانند به صورت رقابتی در داخل تولید شوند و غیره.
وارد و گروز (2004) رویکردهای حسابداری و بهایابی سنتی را مانع اصلی تولید ناب می دانند. ولی حسابداری بخش جدانشدنی سامانه برنامه ریزی و کنترل هر عملیات تولیدی محسوب می شود و همچنان باید این نقش را ایفا کند. در نتیجه، فراخوان هایی برای رویکرد حسابداری و بهایابی نوین به منظور حمایت از تولید ناب وجود دارد (مکسل و باگجلی، 2002).

فصل سوم
تولید ناب
مقدمه
بحث بعدی، تولید ناب است که دارای مفاهیمی مشترک با تفکر ناب می باشد.
در یک طبقه بندی کلی، تولید را به دوره های تولید دستی، تولید انبوه، تولید ناب و تولید چابک تقسیم کرده اند.
ویژگی های تولید دستی، سطح تولید بسیار پایین، نظام استاد- شاگردی، کیفیت اغلب پایین محصولات، تاکید بر کارگردانی ماهر و بالاخره قیمت بالای محصولات بوده است.
این شیوه تولید، هنوز در بخش های وسیعی از جهان جریان و البته در برخی موارد خاص( چون آثار هنری)، کماکان موضوعیت دارد.
دوره تولید انبوه، از اوایل قرن بیستم آغاز شد و اوج آن در کارخانه های هنری فورد تبلور یافت. از ویژگیهای این دوره می توان خط مونتاژ متحرک، قابلیت تعویض کامل قطعات، راحتی اتصال قطعات مختلف به یکدیگر، کاهش زمان چرخه کاری، تعویض پذیری و عدم ضرورت و تاکید بر کارگران ماهر، طرح ریزی مشاغل، تخصصها و سمت های جدیدی چون تعمیر کاران و مهندسان صنایع و کاهش زمان راه اندازی ماشین آلات را بر شمرد. نتیجه این امر را می توان امکان تولید محصولات در حجم بسیار بالا و قیمت بسیار پایین نسبت به گذشته دانست. اما مهمترین نقطه ضعف این سیستم، انعطاف ناپذیری آن بود، بدین صورت که تغییر دستگاه ها به منظور انجام وظیفه ای جدید، بسیار وقت گیر و پر هزینه بود. کارخانه های فورد، سالها حتی نسبت به رنگ اتومبیل با رنگ دیگری را اساساً بی معنی می دانستند.
دوره سوم، تولید ناب است که اگر چه مغزهای متفکر و بنیانگذاران آن مدیران ارشد تویوتا بوده اند، اما سابقه ای طولانی تر دارد.
تولید ناب به معنای حذف هر گونه فعالیت بدون ارزش افزوده است. ویژگی های این سیستم، حذف ضایعات، در حد صفر بودن کالای معیوب ( در مواد اولیه، فرایند تولید و محصولات نهایی)، کار گروه های نیروی انسانی چند منظوره به جای تک منظوره، کاهش لایه های سازمانی و رهبری تیمی، سیستم های عمودی اطلاعاتی، بهبود مستمر و سیستم های انگیزشی است.
در ادامه این روند، تولید چابک مطرح می شود که بر رضایت و اغنای مشتری، اهرمی کردن اطلاعات، افراد مسلط بر تغییرات و عدم اطمینان و رقابت پذیری از طریق همکاری تاکید دارد.
امروزه گفته می شود که عصر تولید انبوه به پایان خود رسیده است و شیوه های جدیدی چون تخصصهای انعطاف پذیر و مدیریت بدون ضایعات یا اتلاف منابع، مرحله ای از تولید است که مزایای تولید دستی و انبوه را همراه دارد و از معایب آن مبراست. بنابراین، مهمترین ویژگی این سیستم، برخورداری از نیروی انسانی چند مهارتی و آدمهای ماشینی انعطاف پذیر( روباتها) محسوب می شود؛ به عبارت دیگر، هم نیروی انسانی و هم ماشینهای انعطاف پذیر.
از این رو، به طور خلاصه می توان گفت در سیستم تولید ناب، نیروی انسانی مورد استفاده، مخارج خرید و نصب ماشین آلات، فضای لازم برای تولید، موجودیهای در جریان، مواد و محصول و نیروی مهندسی طراحی محصولات، همه و همه به شدت کاهش می یابد و در نتیجه از جمله منجر به نتایج زیر می شود:
* کاهش هزینه تولید و افزایش حجم آن،
* تولید استاندارد( با تعریف مشخصی از کیفیت)
* افزایش تنوع تولید در جهت رفع نیاز مشتری ، و
* ایجاد حس مسئولیت پذیری، همراه با آزادی عمل در انجام کار ها توسط نیروی انسانی.
یکی از جنبه های قابل ملاحظه تولید ناب، خصوصیات زنجیره تامین آن است که با زنجیره تامین در تولید انبوه تفاوت دارد. در زنجیره تامین ناب بر خلاف تولید انبوه که به صورت هزینه ها به اضافه چند درصد عملی می شود، ابتدا مونتاژ کننده از طریق محاسبه سهم قطعه مشخص می کند و سپس، سفارش می دهد.
در این شکل کار به جای آنکه تولید کننده قطعه بهای آن را مشخص کند، مونتاژ کننده، پیشنهاد دهنده قیمت است. اینجاست که نقش مهندسی ارزش در شرکتهای قطعه ساز پر رنگتر میشود.وظیفه مهندسی ارزش در موسسات تولید کننده قطعات، تحلیل مداوم هزینه های تولید است و بر حذف هزینه های زائد تاکید می کند. این امر کاهش مستمر هزینه های تولید را در بر دارد و حتی گاه ممکن است به طراحی دوباره آن محصول بیانجامد.

امروزه بسیاری از شرکت ها روش های تجاری خود را تغییر داده اند و تاکید برروی رضایت مشتری و همچنین فعالیت های زنجیره ارزش بیشتر شده است. این شرکت ها اقدام به استفاده از سیستم تولید ناب نموده اند. در سیستم تولید ناب هدف حذف ضایعات به وجود آمده از منابع مختلف می باشد. مشخصه این سیستم تولید عبارتست از تولید و تحویل محصولی با کیفیت بسیار بالا(ضایعات در حد صفر) در زمان مناسبی که مشتری خواستار آن است با داشتن حداقل بهای تمام شده می باشد. روش حسابداری که در اثر سیستم تولید ناب به وجود آمده است، حسابداری ناب نامند. در حسابداری ناب، اطلاعات مالی و اطلاعات غیر مالی جهت صورت های مالی مورد استفاده قرار می گیرد.

مشخصه سیستم تولید ناب
1-استفاده از سیستم تولید سلولی و کاهش زمان آماده سازی و تنظیم ماشین آلات
2-کاهش زمان تولید محصول
3- تولید محصولات مشابه در گروه های کوچک با توجه به تقاضای مشتریان
4- استفاده از مدیریت کیفیت فراگیر برای بهبود هرچه بیشتر کیفیت محصول.
5- حذف کلیه موجودی ها(مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و ساخته شده) یا به حداقل رساندن آنها.
6- فقط در شرایطی محصول تولید می شود که سفارش مشتری برای آن وجود داشته باشد.
7- وجود کارگرانی در سلول تولیدی که دارای مهارت های مختلفی مانند تنظیم ماشین آلات و تعمیر و نگهداری ماشین آلات باشند.
8- افزایش مشارکت کارگران در مدیریت شرکت ها و افزایش مسئولیت آنها.
9- تربیت کارکنان به ترتیبی که توانایی ایجاد سهمی در ارزش افزوده فعالیت ها داشته باشند.
10- حذف هرگونه ضایعاتی که از منابع مختلف ممکن است ایجاد شود(محصول معیوب، محصول ضایع شده، مواد اولیه ضایع شده، محصولی که فاقد سفارش مشتری می باشد، تولید شود، موجودی کالای در جریان ساخت که در انتظار انتقال به مرحله بعد می باشد و انجام کارهایی که ایجاد ارزش افروده نمی کند).
11- وجود ارتباط نزدیک با تامین کنندگان مواد اولیه و تحویل به موقع مواد اولیه و قطعات برای تولید به موقع محصول تا امکان تحویل به موقع محصول به مشتری وجود داشته باشد.
12- انتخاب تامین کنندگان مواد اولیه و قطعات بر اساس توانایی تحویل به موقع مواد اولیه و قطعات(در فواصل زمانی کوتاه)
13- مواد اولیه و قطعات خریداری شده باید از کیفیت بسیار بالایی برخوردار باشد.
14- در صورتیکه مواد اولیه و قطعات خریداری شده معیوب یا ضایع باشند به علت عدم وجود موجودی تولید متوقف شده و مشکل سناسایی می گردد.
15- بستن قراردادهای بلندمدت با تامین کنندگان مواد اولیه و قطعات با توجه به بندهای 11 الی 14 فوق.
16- در صورت نبودن سفارش مشتریان، تولید محصول صورت نخواهد گرفت و لزوما ماشین آلات با ظرفیت کامل کار نخواهد کرد.
17- استفاده از تئوری محدودیت ها جهت تعیین گلوگاه تولید.
بسیاری از موارد فوق در سیستم تولید JIT نیز وجود دارد.

جریان ارزش(Value Stream)
جزیان ارزش شامل کلیه فعالیت های ضروری از زمان دریافت سفارش یک مشتری تا تکمیل یک گروه محصول یا خدمت و تحویل آن به مشتری می باشد. فعالیت ها می توانند شامل فعالیت هایی که ایجاد ارزش افزوده می کنند و فعالیت هایی که ایجاد ارزش افزوده نمی کنند.، باشد. تجزیه و تحلیل جریان ارزش این امکان را برای مدیریت به وجود می آورد که اتلاف وقت و ضایعات منابع مختلف را شناسایی نماید. فعالیت هایی که ایجاد ارزش افزوده نمی کنند منبع اتلاف وقت و تولید ضایعات می باشند.
جریان ارزش ممکن است برای هر محصول ایجاد شود، هرچند ایجاد جریان ارزش افزوده برای گروه محصولاتی که دارای فرایند مشترک می باشند، بیشتر معمول می باشد.
در واقع در حسابداری ناب تاکید بر تولید بیشتر، درآمد بیشتر، وجه نقد بیشتر و ضایعات کمتر است.
جریان ارزش محصول مجموعه ای است که تنها برکلیه عملیات ضروری برای تولید یک محصول یا یک خدمت معین تاکید دارد و در جهت شناسایی و حذف عملیات غیر ضروری تلاش میکند. و تمام فعالیت های دارای ارزش افزوده یا فاقد ارزش افزوده مورد نیاز برای یک قلم را از سفارش تا تحویل در بر میگیرد .
شرکت باید جریان ارزش بخش های مختلف خود را شناسایی کند تا بتواند از انها به صورت بهینه بهره برداری کند.
در طول جریان ارزش با سه نوع فعالیت سروکار داریم:
-فعالیتهایی که اشکارا ارزش افرین است.
-فعالیتهایی که الزاما ارزش افرین نیست اما به دلیل شرایط موجود(از جمله دانش فنی، ترکیب دارایی های موسسه و..)
در حال حاضرتحمل انها گریزناپذیر است.
-مجموعه فعالیت های به نسبت فراوان ،اضافی در مراحل تولید که اشکارا ارزش افرین نیست و بلادرنگ قابل حذف است.
جریان ارزش، بر بخشی از فرآیند که ارزش ایجاد می نماید، تاکید داشته، ارزش و اتلاف ها، و همچنین جریان و موانع جریان را شناسایی نموده و بر خلق ارزش برای مشتری متمرکز می باشد. شرکت ها به این دلیل از جریان های ارزش استفاده می کنند که سیستم حسابداری مدیریت آنها را به طور مناسبی اصلاح نموده و هزینه های مواد مستقیم، دستمزد و سربار را برای هر جریان ارزش به طور واقعی ثبت می کند.

تولید ناب
تولید ناب در سال 1990 توسط ووماک از دانشگاه ام ای تی در قالب یک کار تحقیقاتی با عنوان "ماشینی که جهان را تغییر داد". منتشر شد.او و همکارانش،تولید ناب را همچون ترکیبی از مدل تولید سنتی فورد و مدل کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی میشناسند.
تولید ناب ،روی حذف اتلاف تاکید نموده وبر اساس ان ،تولید صرفا با تقاضای مشتری ،مطابقت دارد.
تولید ناب فلسفه و نگرشی است که در صدد حذف و از بین بردن هرگونه فرایند اضافی از مرحله تهیه مواد اولیه تا تولید و در نهایت فروش است که ارزش افزوده ای ایجاد نمیکند.

برای آنکه تولید ناب در دوره های بلند مدت موفقیت آمیز باشد، ضرورت دارد روشهای نوینی که بطور فعال از تفکر ناب حمایت می نمایند، جایگزین گردند. لذاحسابداری ناب باید جایگزین سیستمهای اندازه گیری و حسابداری سنتی گردد.
تولید ناب به معنای حذف هر گونه فعالیت بدون ارزش افزوده است. در واقع فلسفه و نگرشی است که در صدد حذف و از بین بردن هرگونه فرآیند اضافی از مرحله تهیه مواد اولیه تا تولید و در نهایت فروش است که ارزش افزوده ای را ایجاد نمی کند .

شیوه های نوین تولید در شرایط رقابتی با توجه به تحولات مرتبط با عملیات تولید، گسترش فناوری اطلاعات و سایر عوامل دائماً در حال تغییر می باشد. در یک طبقه بندی کلی، تولید به دوره های تولید دستی، تولید انبوه، تولید ناب، تولید چابک، و تولید با فناوری نانو تقسیم شده است.
مهمترین رکن یک سیستم ناب:
ارتباط با مشتریان است و فروشندگان شرکت ناب با ایجاد یک سیستم اطلاعاتی دقیق در صدد ایجاد رابطه ای بین کارخانه و مشتریان هستند.

تولید دستی
در ابتدا تولید محصولات صنعتی به شکل دستی و در کارگاه های مستقل صورت می گرفت. از جمله مشخصه های تولید دستی به قرار زیر است:
– وجود نیروی کار ماهر، ابزارهای ساده، اما انعطاف پذیر و محصولات دقیقاً مطابق با خواست مشتری، ساخته می شود،
– وجود ساختار (سازماندهی) غیرمتمرکز،
– بکارگیری ابزار و ماشین آلات ساده و چند کاره،
– سطح تولید بسیار پایین.
از جمله نقاط ضعف تولید دستی می توان بهای تمام شده بالای محصول، عدم وجود سرمایه انسانی و مالی کافی و همچنین عدم کاهش بهای تمام شده هر واحد با افزایش حجم تولید را نام برد.

تولید انبوه Mass Production
بعد از جنگ جهانی اول در دهه 1920 تولید انبوه در صنعت خودروسازی توسعه یافت و اوج آن در کارخانه های هنری فورد تبلور نمود. هنری فورد و آلفرد اسلون (مدیر جنرال موتورز) تولید صنعتی را از تولید دستی که توسط شرکت های اروپایی رواج داده شده بود، به عصر تولید انبوه کشاندند و با گسترش این شیوه تولید در تمام صنایع، کشور آمریکا رهبر جدید شیوه های نوین و مدرن تولیدی گردید.
مشخصه های عمده تولید انبوه عبارتند از:
– تخصصی شدن مشاغل و تقسیم کار عمدتاً به صورت متوازن (طرح ریزی مشاغل)،
– وجود رویه های عملیاتی ثابت،
– سیستم کنترل عمودی،
– میزان تقاضای بالا و ناتوانی شرکت ها در عرضه محصول و پوشش کامل تقاضا که در نتیجه آن شرکت ها به انبار نمودن موجودی ها پرداختند.
– ماشین آلات و تجهیزات تک منظوره،
– مشارکت اندک کارگران در بهبود فرآیندها،
– تولید انبوه محصولات و کالاها در قیمت های پایین با تنوع کم،
– زمان آموزش کوتاه و اندک.
مهمترین نقاط ضعف سیستم تولید انبوه، انعطاف ناپذیری و تغییرات محیطی آن است. مهمترین تفاوت تولید انبوه و تولید ناب، تفاوت در اهداف نهایی آنهاست. تولیدکننده انبوه هدف محدود به "اندازه کافی خوب بودن" را دارد که شامل تعداد قابل قبول عیب ها، بهترین سطح قابل قبول برای موجودی و دامنه معینی از محصولات یکسان می باشد. اما تولیدکننده ناب به دنبال دستیابی به کمال و تعالی از طریق کاهش مداوم قیمت ها، به صفر رساندن میزان عیوب، به حداقل رساندن موجودی و تنوع نامحدود محصول می باشد.

Lean Productionتولید ناب

دوره سوم تولید، تولید ناب است که منشاء آن مربوط به شرکت تویوتا در دهه 1950 است. تولید ناب در سال های پایانی جنگ جهانی دوم توسط تاییچی اهنوو ایجی تویودا در شرکت خودروسازی تویوتا در کشور ژاپن مطرح گردید. براساس معایب تولید انبوه و تغییرات سریع محیطی، تولید ناب در سال 1990 توسط جیمز ووماک و همکارانش در دانشگاه ماساچوست در قالب یک طرح تحقیقاتی مطرح شد. او و همکارانش تولید ناب را مجموعه کارکردهایی برای ایجاد یک سیستم با کیفیت که مطابق با تقاضای مشتری بوده و بدون ضایعات با یکدیگر کار می کنند، تعریف نموده اند. یک تولیدکننده ناب مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر ترکیب نموده و از قیمت بالای تولید دستی و انعطاف ناپذیری تولید انبوه اجتناب می ورزد و از ماشین آلاتی استفاده می کند که خودکار و انعطاف پذیرند.
هدف اصلی و محوری تولید ناب کاهش یا حذف ضایعات، و حذف فعالیت های بدون ارزش افزوده می باشد. در تولید ناب مفهوم اتلاف زدایی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. فلسفه اصلی تولید ناب حذف کلیه فعالیت های بدون ارزش افزوده و کاهش اتلاف ها می باشد که این فعالیت ها در جریان های ارزش شناسایی شده و جهت حذف یا کاهش آنها تلاش می شود. اتلاف در زبان ژاپنی مودا نامیده می شود.

برخی از مشخصه های تولید ناب به قرار زیر است:
– استفاده از تولید به موقع و مدیریت کیفیت جامع،
– تاکید بر پیشگیری تولید محصولات معیوب (روش خطای صفر)،
– بهبود مستمر (کایزن)،
– پاسخگویی به خواست و نیازهای مشتریان و مشتری گرایی،
– سیستم ارتباطات افقی،
– افزایش ادغام وظایف،
– تلاش جهت حذف هرگونه اتلاف منابع یا ضایعات و فعالیت های بدون ارزش افزوده،
– گسترش قابلیت نیروی انسانی و بهره گیری از آن،
– کار گروهی.
برخی از مهمترین تکنیک ها راهکارهای اجرایی تولید ناب به شرح زیر می باشند:
1) ترسیم جریان ارزش.
2) محل کار دیداری و مشهود .
3)تعویض سریع و کاهش زمان راه اندازی.
4) سیستم تولید سلولی.
5) سیستم های کششی
6) سیستم نگهداری و تعمیرات بهره وری جامع.
7) سازماندهی محیط کار: که شامل مرتب سازی، به ترتیب چیدن، تمیز کردن، استانداردسازی و نگهداری می باشد.
8) منابع منعطف.
9) دسته های تولید کوچک.
برخی از اهداف تولید ناب را می توان موجودی صفر، ضایعات صفر، حمل و نقل صفر، از کارافتادگی ماشین آلات صفر و صفر نمودن فاصله زمانی بین دریافت سفارش مشتری و تحویل محصول به مشتری بر شمرد.

تولید چابک
در پایان دهه 1990 و آغاز قرن بیست و یکم مطرح گردیده است. چابکی بر فعال بودن به عنوان یک مزیت نسبی راهبردی می اندیشد و تنها به انطباق با تغییرات اکتفا نمی کند، بلکه به تامین کامل رضایت مشتری، اهرمی کردن اطلاعات، افراد مسلط بر تغییرات و عدم اطمینان و رقابت پذیری از طریق همکاری تاکید دارد. در این شیوه تولید مفاهیمی چون ارتباط با مشتری، یکپارچگی منابع سازمان و نیز یکپارچگی با منابع سازمان های دیگر اهمیت خاصی دارند.
با توجه به تغییرات محیط کسب و کار سازمان ها (شامل بی ثباتی و ناپایداری بازار؛ رقابت شدید؛ تغییرات نیازهای مشتریان؛ شتاب تغییرات تکنولوژیکی؛ و تغییرات عوامل اجتماعی برای حفاظت محیط زیست و فشارهای حقوقی و قانونی) عامل اصلی پاسخگو در قبال این تغییرات چابکی سازمان می باشد. چابکی به توانایی تولید و فروش موفقیت آمیز یک دامنه گسترده از محصولات با هزینه کم، کیفیت زیاد، زمان های تاخیر کوتاه و تنوع اندازه دسته ها اشاره می کند که برای مشتریان متعدد و مشخص از طریق تولید مبتنی بر خواسته های انبوه مشتری ارزش ایجاد می کند.

چگونه این تغییرات حاصل می شود ؟
تغییر سیستمهای اندازه گیری کنترل و حسابداری یک شرکت باید بدقت اجرا شود. اجرای حسابداری ناب مستلزم پیروی از یک روش محتاطانه است. همانطوریکه شرکت با تولید ناب رشد می یابد و موجودی کالا و فرآیندهای اداری تحت کنترل قرار می گیرند. روشهای حسابداری ناب معرفی می گردند.
در مراحل اولیه تولید ناب، روشهای اندازه گیری عملکرد مورد نیاز است. روشهای نوین برای ارزیابی تاثیر مالی بهبودهای ناب نیز اهمیت دارد. ضمن آنکه می توانیم کار را با فرآیند حذف تراکنشهای بی حاصل آغاز کنیم.
همانطوریکه شرکت با تولید ناب رشد می کند و تفکر ناب برای بخش زیادی از فرآیندهای تولید بکار گرفته می شود، حسابداری ناب به شکل عمیق تری می تواند معرفی شود. سیستم های هزینه یابی استاندارد بی حاصل و مضر، می توانند حذف شوند و بجای آنها روشهای قابل فهم، صحیح و ساده هزینه یابی جریان ارزش )هزینه یابی بر مبنای فعالیت)جایگزین گردد. معرفی روشهای نوین اتخاذ تصمیم منجر به حذف تراکنشهای غیر ضروری می گردد. با گذشت زمان، اغلب فرآیندهای تراکنشی بی حاصل و سیستمهای اطلاع رسانی پیچیده شرکتها کاهش می یابد تا کل فرایند قابل کنترل گردد.
تولید کنندگان ناب پیشرفته، کسب و کار خود را مبتنی بر تامین رضایت خاطر مشتریان درخصوص افزایش ارزش آنها می نمایند. آنها روشهایی نظیر هزینه یابی هدف را بکار می گیرند تا کل گروه "جریان ارزش"، بر مواردی چون نیاز به توسعه کسب و کار، افزایش ارزش، حذف زوائد و افزایش سود متمرکز گردند.

نتیجه گیری
با حاکم شدن تفکر ناب در سازمان ها و جایگزین شدن تولید ناب به جای تولید انبوه در دو دهه اخیر، بسیاری از شرکت ها درصدد تغییر استقرار حسابداری ناب در سازمان هایشان برآمده اند. ترویج حسابداری ناب در سازمان ها موجب کاهش اتلاف منابع، استفاده از روش های عینی و مشهود می شود و بستر لازم برای مشارکت فعال حسابداری در تغییرات ناب را فراهم می سازد.
سازمان هایی که از حسابداری ناب استفاده می کنند اطلاعات بهتری برای تصمیم گیری دارند، گزارش های ساده و به هنگامی دارند که به سادگی توسط افراد درون سازمانی درک می شوند، آنان بر کسب وکاری تمرکز دارند که برای مشتریان ارزش آفرینی می کند و حسابداری ناب زمینه تحول ناب را فراهم می سازد. حسابداری ناب به رشد شرکت ها کمک می کند تا برای مشتریان ارزش آفرینی کنند و جریان نقدی و ثروت سهام داران و مالکان را افزایش دهند.

برای ایجاد یک سازمان ناب محور باید، بسترهای مناسبی را جهت نهادینه شدن تفکر ناب در سازمان ایجاد کرد. از جمله بسترهایی که می توان به ناب تبدیل کرد؛ تولید، حسابداری و مدیریت (بازاریابی) است. در زمینه تولید، باید سازمان ها رویکرد سیستمی را ایجاد کنند که به فرهنگی در سازمان منجر شود که همه افراد سازمان به طور مستمر، فعالیت های عملیاتی خود را بهبود ببخشند و محصولی را تولید کنند که مورد رضایت مشتری باشد. علاوه بر این، مفهوم ناب به دنبال کاهش اتلافات است، در زمینه حسابداری ناب نیز می توان از کنترل های مالی بهره مند شد.
که اتلافات را از فرآیندهای حسابداری حذف می کند و باعث تشویق مردم به سرمایه گذاری بیشتر در سازمان شده و اطلاعات مربوط را برای آنها فراهم آورد تا با خاطر آسوده به سازمان خود اعتماد کنند و با آن همگام شوند.

و

ز

ا


تعداد صفحات : 49 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود