تارا فایل

تحقیق اجتماعی بودن


اجتماعی بودن
دوستی (1)

انسان به دلیل زندگی در محیط اجتماع، موجودی است اجتماعی؛ موجودی که دوستی و انس با دیگران از ضروریات سازمان وجودی او به شمار می رود.
احساس نیاز به معاشرت صمیمانه و همدلی و همراهی با دیگران، علاوه بر این که یکی از جلوه های زندگی اجتماعی به شمار می رود، ندایی برخاسته از اعماق وجود انسان است.
در سلسله مطالب آینده، به بررسی ضرورت و اهمیت دوستی و نقش آن در سرنوشت بشر، رازهای پیدایش و بقای دوستی، آفات دوستی، صفات و ویژگی های دوستان شایسته و ناشایسته، و حقوق دوستی از دیدگاه امام علی علیه السلام می پردازد. دوستی یکی از موضوعات مهم اخلاقی و اجتماعی است که حجم زیادی از سخنان امام علی علیه السلام را به خود اختصاص داده است. در کلمات گران بهای آن حضرت با دو نوع دوستی رو به رو هستیم: دوستی با خدا و دوستی بامردم.(1)
* * * * *
اجتماعی بودن انسان
انسان بعد از تولّد در محیط های مختلف قرار می گیرد. هر محیطی به گونه ای در رشد و شکوفایی استعدادهای انسان موثر است. اجتماع یکی از این محیط ها به شمار می آید.
انسان موجودی است اجتماعی؛ موجودی که دوستی و انس با دیگران از ضرورت های سازمان وجودی او به شمار می آید. بنابراین، در محیط جامعه برای خود دوستانی بر می گزیند تا در غم و شادی و رفع مشکلات روحی و مادی یاری اش کنند.
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
غریب کسی است که او را دوست نباشد.(2)
احساس نیاز به معاشرت صمیمانه و هم دلی و هم راهی با دیگران، علاوه براین که یکی از جلوه های زندگی اجتماعی به شمار می رود، ندایی برخاسته از اعماق وجود انسان است. هیچ انسانی با قطع پیوندهای دوستانه و گوشه گیری احساس آرامش نمی کند. انزواطلبی نوعی بیماری است که اسلام پیروانش را از آن باز داشته است.
شاید فقط یک مورد برای ترجیح عزلت و کناره گیری بر معاشرت با مردم وجود داشته باشد و آن در صورتی است که فرد، بسیار سست اراده، تاثیرپذیر و هم نشینانش بسیار فاسد باشند.(3) به نظر می رسد، روایات ستاینده ی عزلت و کناره گیری از مردم درباره ی این گروه و موقعیت ویژه صادر شده است؛ یعنی هر گاه معاشرت سبب شود انسان از یاد خدا باز بماند یا دچار معصیت شود، به یقین باید از آن دست کشید و تنهایی را برگزید.
علی علیه السلام می فرماید:
به تنهایی مانوس تر باش تا به همدمان بد.(4)
از همنشین و رفیق بد دوری کنید؛ زیرا او رفیق خود را فاسد و هلاک می کند.(6)

پی نوشت
1. در اندیشه ی امام علی علیه السلام دوستی شایسته و مطلوب با مردم نیز باید برای خدا باشد، چنان که می فرماید: "خوشا به حال کسی که عملش و دوستی اش و دشمنی اش و گرفتنش و واگذاردنش و سخن گفتن و خاموشی اش برای خدا باشد". با این همه برخی از نویسندگان که مجموعه آیات و روایات مربوط به دوستی را جمع آوری کرده اند، آن ها را در دو بخش دوستی با مردم و دوستی با خدا، دسته بندی کرده اند. (محمد محمدی ری شهری: دوستی در قرآن و حدیث، ترجمه ی سید حسن اسلامی)
2. عبدالواحد آمدی: تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 414، ش 9455
3. عبدالواحد آمدی: تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 603
4. سیدحسن ابطحی: اتحاد و دوستی در اسلام، ص 18
5. عبدالواحد آمدی: تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 142
* * * * *
قانون عمومی هدایت انواع موجودات گوناگونی که درین جهان مشهور می باشند هر یک از آنها اعم از جاندار و غیر جاندار در وجود و پیدایش خود غایت و هدفی دارد که از آغاز پیدایش به سوی آن متوجه و روان می باشد و به تناسب هدفی که دارد در ساختمان وجودی خود با قوی و ابزاری مجهز است که مبدء و منشاء فعالیتهای ویژ ه آن نوع است، فعالیتهائی که آنرا بهدف خود نزدیک و بالاخره پیروز میکند چنانکه خدایمتعال میفرماید (خدای ما کسی است که به هر چیز آفرینش ویژ ه آن را داد سپس (به سوی منافعش) راهنمایی کرد.): "ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی" سوره طه آیه 51 و باز می فرماید: " الذی خلق فسوی والذی قدر فهدی " (کسیکه آفرید پس درست کرد و کسی که اندازه داد پس راهنمائی کرد) سوره اعلی آیه 3.
و نیز تذکر داده شد که نوع انسان ازین کلیت – قانون هدایت عمومی – مستثنی نیست و در زندگی خود هدفی دارد که بسوی آن متوجه و با تجهیزاتی مجهز است که با آن متناسب است و پیروزی او دریافتن هدف خود کمال و سعادت اوست و شکست و نومیدی او از وصول آن نقص و شقاوت و بدبختی اوست و با راهنمائی آفرینش به سوی هدف و غایت خود هدایت میشود، خدایمتعال در هدایت خصوص انسان می فرماید: "انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا" سوره دهر آیه 3 (ترجمه: بدرستی ما انسان را از نطفه امشاجی که پیوسته زیر ابتلا و آزمایش بود آفریدیم پس او را شنوا و بینا کردیم ما او را براه راست راهنمائی کردیم سپاسگزار باشد یا ناسپاس.
و باز می فرماید: "من نطفه خلقه فقدره ثم السبیل یسره" سوره عبس آیه 20 (ترجمه: انسان را از نطفه آفریده اندازه گیری کرد – یا برایش اندازه قرار داد – پس از آن راه را برایش آسان کرد – هموار نمود
امتیاز انسان در پیمودن راه زندگی:
امتیازی که گروه جان دار موجودات جهانی از گروه بیجان دارند اینست که فعالیت جانداران فعالیت علمی است و کارهای خود را از راه درک و شعور انجام می دهند و انسان در عین حال که با سایر جانداران در فعالیت علمی شریک است امتیازی نسبت بدیگران دارد و آن اینست که انسان با عقل و خرد مجهز است یعنی در کارهائی که برایش امکان فعالیت هست به مجرد امکان فعالیت بانجام عمل نمی پردازد بلکه خیر و شر و نفع و ضرر کار را می سنجد در صورتیکه نفعش غالب آید بکار می پردازد و اگر ضررش بیشتر بود خود داری می کند و در هر کاری که انجام میدهد بحسب تشخیصی که داده از حکم عقل خود پیروی میکند و عقل نیز در جائی که نفع بی مزاحم دید حکم بلزوم فعل خواهد نمود و در جائی که ضرر خالص یا ضرر مزاحم دید حکم بلزوم ترک صادر خواهد کرد ( البته مراد ما از حکم و قضاوت عقل اینست که ضروری بودن فعل یا ترک را درک کند اما دعوت بسوی فعل یا ترک و خواستن یکی از آن دو در حقیقت کار عاطفه و احساسی است که عقل روی خواست آن عمل درک را انجام میدهد و نفع بی مزاحم فعل را تصدیق یا تکذیب می کند آری چون این درکها اعتباری و قرار دادی است درک و قضاوت و حکم در آنها یکی است دقت کافی شود.
نوع انسان بچه معنی اجتماعی است؟
در اینکه نوع انسان در خارج اجتماعی است و پیوسته در حال اجتماع و دسته جمعی زندگی میکرده و میکند و افراد دست بدست همدیگر داده با تعاون برفع حوائج میپردازند تردیدی نیست، ولی آیا این تعاون و همدستی را به مقتضای طبع اولی میخواهد و از اول مایل است که فعالیت های خود را آمیخته با دیگران انجام دهد و از مجموع محصول کار بحسب وزن اجتماعی که دارد برای خود سهم بردارد؟ آنچه ما می یابیم اینست که طبیعت شخصی انسان حوایج و نیازمندیهائی دارد و عواطف و احساساتی نیز دارد که با خواستهای گوناگون خود قوا و ابزار خود را بکار می اندازد و درین مرحله از نیازها و خواستهای دیگران بی خبر است.

انسان برای رفع نیازمندیهای خود از همه چیز استفاده می کند، در راه وصول به مقاصد خود از بسایط و مرکبات زمین کمک می گیرد اقسام نباتات و درختها را از برگ و میوه گرفته تا ساقه و ریشه و انواع حیوانات و محصولات وجود آنها را به مصرف نیازمندیهای خود می رساند و همه را استخدام نموده از فوائد وجود آنها بهره برده نواقص خود را با آنچه بدست آورده تکمیل می کند. آیا انسانی که حالش اینست و هر چه پیدا می کند در راه منافع خود استخدام نموده از نتایج وجودش استفاده می کند، وقتیکه به همنوعان خود رسید احترام گذاشته رویه ای دیگر پیش خواهد گرفت و از راه صفا دست تعاون و همکاری به سوی آنها دراز کرده و در راه منافع شان از بخشی از منافع خود چشم خواهد پوشید؟ نه هرگز.
بلکه انسان از یکطرف نیازمندیهای بیشمار خود را که هرگز به تنهائی از عهده برآوردن همه آنها نخواهد در آمد حس می کند و امکان رفع بخشی از آن نیازمندیها را بدست همنوعان دیگر خود درک می نماید و از طرف دیگر مشاهده می کند که نیروئی که وی دارد و آرزوها و خواستهائی که در درون وی نهفته است دیگران نیز که مانند وی انسان هستند دارند و چنانکه از منافع خود دفاع میکند و چشم نمی پوشد دیگران نیز همین حال را دارند.
اینجا است که اضطرار را به تعاون اجتماعی تن میدهد و مقداری از منافع کار خود را برای رفع نیازمندی بدیگران می دهد و در مقابل آن مقداری که برای رفع نیازمندیهای خود لازم دارد از منافع کار دیگران دریافت می کند. و در حقیقت وارد یک بازار داد و ستد عمویم میشود که پیوسته سرپاست و همه گونه لوازم زندگی در آن به فروش می رسد.
و در نتیجه محصول کار جامعه روی هم ریخته می شود و هر یک از افراد به حسب وزن اجتماعی خود یعنی به مقدار ارزش کاری که به جامعه می دهد از محصول نامبرده سهم می برد و با سهمی که برده نیازمندیهای زندگی خود را رفع می نماید.
از بیان گذشته روشن می شود که مقتضای طبع اولی انسان که منافع خود را می خواهد اینست که دیگران را در راه منافع خود استخدام کند و از بهره کار ایشان استفاده نماید و تنها از راه اضطرار و ناچاری است که به اجتماع تعاونی تن می دهد این مسئله از مطالعه حال کودکان بسیار روشن است زیرا کودک هر چه دلش می خواهد بی چون و چرا و بطور گزاف درخواست می کند و درخواست خود را با گریه تاکید می نماید و کم کم که با بالا رفتن سن به صحنه اجتماع نزدیکتر و به اوضاع آشنا تر می شود از تقاضاهای گزافی خود تریجا چشم می پوشد تا کاملا وارد جامعه شده گزاف گوئی را بشکلی فراموش می نماید.
گواه دیگر مطلب اینکه عاده می بینیم که هر وقت انسان قدرتی که فوق قدرت دیگران باشد بدست آورد بی محابا باجتماع تعاونی و لوازم آن پشت پا زده به استخدام افراد می پردازد و منافع کارشان را بدون عوض به خود اختصاص می دهد.
خدی متعال در اشاره باین اجتماع تعاونی می فرماید: "نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا" سوره زخرف آیه 32 (ترجمه: ما در زندگی دنیا مایه زندگی شان را در میان شان قسمت کردیم و برخی از ایشان را بر برخی دیگر در جائی تفوق دادیم تا برخی از ایشان برخی دیگر را مسخر سازد.
آیه کریمه اشاره می کند بحقیقت اجتماع تعاونی انسان که در آن هر یک از افراد در بخشی از مایه زندگی بدیگران فائق می باشد و در نتیجه افراد با درجات مختلفی متفاوتند و هر یک از ایشان در آنچه فائق است دیگران را مسخر خود ساخته و اعمالشان را به نفع خود برمیگرداند و در نتیجه افراد مانند تار و پود جامه به هم بافته شده یکواحد اجتماعی را تشکیل می دهند.
و باز می فرماید"ان الانسان لظلوم" سوره ابراهیم آیه 32 (ترجمه: بدرستی انسان ستمگر است ) " انه کان ظلوما جهولا" سوره احزاب آیه 72 (ترجمه: زیرا او ستمگر و نادان بود.
آیه کریمه اشاره می کند بغریزه طبیعی استخدام که انسان بواسطه آن بحریم دیگران تجاوز کرده دست روی منافع شان می گذارد.

1


تعداد صفحات : حجم فایل:60 کیلوبایت | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود