تارا فایل

تاثیر وسایل کمک آموزشی


تاثیر وسایل کمک آموزشی
درعصری که دوران انفجاردانش واطلاعات لقب گرفته است و توسعه علم ودانش وتکنولوژی رشد شتابانی یافته است، آموزش و پرورش این عصرنمی تواند نسبت به این تحولات بی تفاوت مانده و رویکرد مناسبی نداشته باشد. متاسفانه نظام آموزشی بیشتر مدارس ما سنتی و ناکارآمد است وبا این پیشرفت علم بشری، که درهر ثانیه مطالبی به اطلاعات قبلی آن افزوده می شود، طولی نمی کشد که اطلاعات پرزرق وبرق دیروز را باید در موزه های کهنه ی امروز جستجو کرد . حال برای بهتر وپویا تر شدن نظام آموزش بویژه روشهای تدریس باید نظام سنتی را کنار بگذاریم و نظام آموزشی نوین را جایگزین آن کنیم . در نظام سنتی مطالب به صورت کلیشه ای و یک سویه از طرف معلم به شاگرد منتقل می شود, در این روش هیچ زمینه ای برای خلاقیت فراگیروجود ندارد، قدرت فکر او محدود می گردد، تنهامنبع یادگیری، معلم است, دانش آموز در جریان یادگیری مشارکت نمی کند واعتماد به نفس از او سلب می گردد . ولی در آموزش نوین، فراگیر، به مدرسه می رود تا مهارتهاوتواناییهای بالقوه خود را به فعلیت درآورد و در این نوع یادگیری، فعال ودرگیر است .
تجربه نشان داده است که از سنین کودکی گرفته تا کهولت و پیری هر گاه آموختن با عمل توام باشد منجربه یادگیری عمیق، موثر و پایدار می گردد به عنوان مثال هرچقدر که کودکی شناکردن دیگران را تماشا کند، شنا را نمی آموزد مگراین که در آب بیفتد، دست وپا بزند و در حالی که مربی نیز کنار او بوده و دست و پا زدن اوراجهت صحیح هدایت می کند، شناکردن را بیاموزد . همین گونه است یادگرفتن هرمطلب درسی، تا زمانی که معلم آزمایش می کند ویا این که توضیح می دهد، ودرکل تنهاخود درفرایندتدریس فعال است و فراگیر فقط یک نظاره گر است، بازدهی آموزشی مطلوب وموثری نخواهیم داشت. اما وقتی دانش آموز خودش آزمایش می کند دست به آزمون و خطا می زند ودر یادگیری مشارکت مداوم دارد، دقیق تر و عمیق تر یاد می گیرد .
مشکل چه بود؟
وقتی بعنوان دبیر منطق و فلسفه، در یکی از مدارس دخترانه خرمشهر مشغول به تدریس شدم، با توجه به انتزاعی بودن مفاهیم درس منطق و همچنین عدم بکارگیری محتوای تصویری ، نموداری و …. در این کتاب که درک و یادگیری آن را صرفاً در قالب ذهنی ممکن می سازد، مشاهده کردم در انتقال موضوعات و مفاهیم منطقی توفیق چندانی ندارم و تدریسم فاقد کارایی و اثربخشی مطلوب است. اگر تدریس معلم موفقیّت آمیز نباشد در اعمال و رفتار دانش آموزان پدیدار می گردد، و من این عدم موفقیت را بخوبی دریافته بودم . هر روز بر شمار غایبین ذهنیِ کلاس افزوده می شد، برخی پنهانی درس ساعت بعد را حاضر می کردند، تعدادی سر بر روی میز گذاشته و چرت می زدند،چند نفری هم با بغل دستی هایشان پچ پچ می کردند. نگاه های پی در پی آنها به ساعت هم، نشان از ملال آور بودن کلاس داشت. گذشته از این مورد، اغلب برای ارائه مطالب وقت کم می آوردم به طوری که مجبور بودم از زنگ تفریح استفاده کنم . گاهی برای تفهیم یک مطلب آنقدر توضیح می دادم که حنجره ام درد می گرفت و صدایم دورگه می شد، اما چه فایده, هر چه بیشتر انرژی مصرف می کردم کمتر نتیجه می گرفتم زیرا نمرات دلسرد کننده اولین امتحان کلاسی این را ثابت می کرد.
حسابی دلخور و خسته بودم، می دانستم این وضعیت برای دانش آموزان هم خوشایند نیست.روزی خیلی دوستانه دلیل بی توجهی وعدم پیشرفت در درس منطق را پرسیدم از آنان خواستم خوب راجع به آن فکر کنند و نظراتشان را روی کاغذ بنویسند, خلاصه نظرات آنها به این شرح بود: 1- منطق درس جدیدی است و ما هیچ آشنایی قبلی با این کتاب نداریم ما با اکثر دروس از زمان ابتدایی و راهنمایی همراه بوده ایم ولی مطالب این درس خیلی نا آشناست. 2- موضوعات آن ذهنی و غیر قابل فهم هستند 3- کتاب درسی منطق هیچ گونه تنوع و جذابیتی ندارد 4- حفظ کردن مطالب واقعاً وقت زیادی می برد و در عین حال بسیار فرّار هستند 5- کلاس درس خشک و کسالت آور است. 6- در مقایسه با دروس دیگر،( مثل زبان, ریاضی,….) منطق، اهمیت و کاربرد چندانی در زندگی ندارد.
برای پیدا کردن راه حل مناسب، موضوع را در زنگ تفریح در دفتر دبیران مطرح کردم. چند تن از همکاران مشکل مشابه مرا داشتند، و از پایین بودن سطح نمرات بچه ها و اینکه برای تدریس انرژی زیادی را صرف می کردند، بدون این که نتیجه دلخواه را بدست آورند، می نالیدند, برخی، نظرشان این بود که چون امروزه شاگردسالاری مرسوم شده است و نقش ترس وتنبیه کمرنگ گردیده، دیگر بچه ها از معلم حساب نمی برند و بی خیال درس و مدرسه شدند, باید سخت گیری بیشتری کرد( همانند قدیم) تا آنان وادار به درس خواندن شوند. یکی دو نفر معتقد بودند که باید بر سوالهای اصلی که در رسیدن به هدف درس کمک می کنند تاکید بیشتری شود، و به طور مستمردر هر جلسه پرسیده و تکرار و تمرین شود تا ملکه ی ذهنشان شود. عده ای بر این باور بودند که با تشکیل کلاسهای جبرانی و فوق العاده می توان برخی نواقص و کمبودها را رفع کرد. در این بین حرفهای یکی از دبیران با سابقه زیست شناسی خیلی به دلم نشست او گفت: شاید بکار بستن برخی از این پیشنهادات بتواند موقتاً سطح نمرات بچه ها را به حد معقول برساند اما به تنهایی نمی تواند یادگیری عمیق ایجاد کند زیرا ما مهمترین مهره ی فرایند یادگیری یعنی دانش آموزان را کنار گذاشته ایم, یادگیری واقعی زمانی صورت می گیرد که ما بتوانیم آنان را درگیر این کار کنیم و بخشی از فرایند آموزش را به خود آنها واگذار کنیم یعنی از حالت انفعالی صرف آنان را خارج سازیم, توجه به نقش معلم و دانش آموز در کنار هم، سبب می شود که از معلم محوری پرهیز شده و بستری مناسب برای ایجاد علاقه و انگیزه و تحرک خود جوش در فراگیران می باشد، همچنین از میزان خستگی معلم هم کاسته می شود.سپس سعی کردم نظر یک روان شناس( برادرم ) را هم در این زمینه بپرسم, او گفت: برای آموزش، هر چقدر تعداد حواس انسانی بیشتر درگیرشوند به همان نسبت میزان یادگیری بالاتر خواهد رفت از این رو بهره گیری از ابزارهای آموزشی که می تواند این امر را محقق کند، ضرورت پیدا می کند. درست است که بیشتر، در دوران ابتدایی و راهنمایی یادگیری بر مشاهده و لمس اتکا دارد ولی باید تفاوتهای فردی دانش آموزان را در نظر بگیریم، گاهی حتی در سنین بالاتر هم باید درس را برای دانش آموزان عینیت بخشید شاید برخی از آنان قدرت تجزیه و تحلیلِ لازم را نداشته باشند پس نیاز است تا جایی که امکان دارد مطلب را قابل لمس تر و عینی تر، ارائه کرد. مثلاً برای تدریسِ اجزاء و کارکرد قلب، یقیناً استفاده از مولاژِ قلب خیلی مفیدتر از توضیحات خشک و خسته کننده می باشد، تازه از این طریق ما تنوع ایجاد کرده و درس را جذاب تر نیز می کنیم.
بعد از بررسی دقیقِ نظرات و پیشنهادات مختلف، و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله، نقایص و اشکالات کار تا حدودی مشخص شد. خلاصه نتایج بدست آمده از این بررسی به این شرح بود:
1- عدم فعالیت و مشارکت دانش آموزان در فرایند تدریس.
2- نا آشنا بودن دانش آموزان نسبت به نقش و اهمیت منطق در زندگی روزمره.
3- تنوع نداشتن منطق برای بچه ها بخاطر مطالب صرفاً انتزاعی آن.
4- فقدان وسایل کمک آموزشی برای تدریس بهتر این درس.
5- عدم بکارگیری محتوای متنوع (تصویری,… )در تدوین منطق.
انتخاب یک راه موقتی و مراحل اجرای آن
قبل از هر اقدامی سعی کردم ذهنیت منفی و غلطی که نسبت به درس منطق در تصور دانش آموزان وجود داشت را پاک کنم. بخاطر همین چند دقیقه قبل از زنگ تفریح، این سوال را روی تخته نوشتم : برای ادامه تحصیل چه رشته ای را بیشتر می پسندید؟ دلایل خود را ذکر کنید. بعضی از بچه ها از این سوال من متعجب شده بودند, عده ای پرسش را خیلی جدی نگرفتند, یکی از آن میان گفت، حتماً انتظار دارید که بگوییم رشته ی فلسفه و منطق را می پسندیم، و بدین ترتیب بچه ها را خنداند. اما من مصرانه از آنها خواستم که یکی یکی نظر خود را بیان کنند حتی پیشنهاد دادم: افراد هم عقیده می توانند یک گروه تشکیل دهند و با هم مشورت کنند. بلافاصله اعضاء هم فکر همدیگر را پیدا کردند و گروه تشکیل دادند و با مشورت با هم، دلایل متعددی در اهمیت و ضرورتِ رشته مورد علاقه شان ردیف کردند. سپس ازنمایندگان آنان خواستم که به دفاع از رشته مورد نظرشان بپردازند. هر دسته سعی می کرد دلایل منطقی تری را بیان کند تا عده ی بیشتری را با خود هم سو گردانند, برخی وسط حرف آنها می پریدند و می خواستند با لفاظی و سرو صدا کردن دیگران را متقاعد سازند که دلایلشان نادرست است, ولی من از آنان می خواستم که به صورت مستدل، بطلان عقاید طرف مقابل را ثابت کنند.خلاصه زنگ خورده بود و کلاس در جدال میان گروه ها بد جوری شلوغ شده بود. آنان را دعوت به آرامش کردم سپس برایشان توضیح دادم که هدف من از ترتیب دادن این گفتگو، یافتن پاسخ این سوال نبود بلکه می خواستم، شمه ای از کاربرد منطق در زندگی روزمره را به صورت عملی نشان دهم. در این جا ما شاهد بودیم گروهی که قواعد منطقی را بهتر بکار می گرفت به راحتی پرده از مغالطه های گروه مقابل برمی داشت و دیگران را نیز موافق و دمساز عقاید خود می کرد. آدمی برای تشخیص فکر صحیح از ناصحیح، حق از باطل، احتیاج به وسیله ای دارد که او را در کشف حقیقت کمک کند و آن وسیله منطق است. منطق ابزار درست اندیشیدن است. همه ما، در طول روز بدون این که متوجه باشیم, بارها و بارها با موضوعات و مباحث منطقی برخور می کنیم و از آنها استفاده می کنیم. ما حتی قبل از آمدن به مدرسه از زمان کودکی، با استدلال های ساده آشنا بودیم و بکار می گرفتیم پس می بینیم که از نظر زمانی منطق خیلی زودتر از دروس دیگر با ما همراه بوده است ولی ما به این مسئله واقف نبودیم. از نگاههای راضی و مجاب شده ی بچه ها در یافتم که این قسمت از کارم را خوب انجام داده ام.
در مرحله بعد با توجه به بررسی های انجام شده، بهترین راه حلی که به نظرم می توانست شمار زیادی از مشکلات ونواقص موجود را رفع کند این بود که موقع تدریس از وسیله کمک آموزشی دست ساخت استفاده نمایم چون کم و بیش به قدرت جادویی وسایل کمک آموزشی در تداوم و تسریع، یادگیری واقف بودم و کتب و مجلات زیادی در این باره خوانده بودم علاوه بر این تجارب موفق همکاران در این زمینه نیز موید همین موضوع بود. (ولی چون تاکنون هیچ گونه وسیله ای مرتبط با درس منطق ساخته نشده بود هر بار از امتحان این شیوه صرف نظر می کردم) . هم زمان با این تصمیم، فراخوانی از سوی دبیر خانه فلسفه و منطق مبنی بر ساخت وسیله کمک آموزشی در دروس مورد نظر، مزید برعلت شد و من مصمم شدم تا به ابتکار خودم وسایلی مرتبط با موضوعات درس بسازم. کار آسانی نبود زیرا بسیار وقت گیر و پر هزینه بود علاوه بر این از هنر هم بهره ای نداشتم تا نقاشی و خطاطی مورد نیاز را بی نقص انجام دهم. با تمام این حرفها اولین کارم در زمینه ی " نسبت میان مفهوم ومصداق " را به اتمام رساندم. سپس تصمیم گرفتم تا شیوه جدید تدریسم را بصورت آزمایشی و موقت در یکی از کلاسها(سوم 2 ) به اجرا درآورم, بعد از ورود به کلاس یکی از بچه ها با دیدن آن گفت: خانم این چیه کاردستی درست کردید؟ یاد قدیم ها کردید. اکثراً کنجکاو بودند تا بفهمند چرا من چنین چیزی را با خودم به کلاس آورده بودم ؟ بعد از زمینه سازیهای لازم و ایجاد آمادگی، شروع به تدریس کردم وسیله را به آنها نشان داده و توجه شان را به تصاویر و نوشته های حاشیه آن جلب کردم و همزمان با ورق زدن دوایرِ تودرتو، درس را توضیح دادم از اینکه می دیدم مشتاقانه به درس گوش می دهند خیلی خوشحال بودم بعد از پایان درس یکی از بچه ها در باره نحوه ساخت وسیله از من پرسید و من تمام مراحل کار را توضیح دادم منجمله مشکلاتی که در زمینه کشیدن تصاویر برایم وجود داشت. و قبل از آن که خودم پیشنهاد همکاری بدهم، یکی از دانش آموزان گفت: خانم چرا از مریم کمک نمی گیرید نقاشی اش خیلی خوب است, دیگری گفت خوشنویسیِ کار هم با من. گفتم چطور است کلاس را گروه بندی کنیم، وهر گروه با کمک اعضاء خود یک نمونه از کار را بسازد. من طرح کلی را به شما می دهم و هر گروه با ایده گرفتن از این طرح، جزئیات را روی وسیله پیاده کند و برای جلسه آینده به کلاس بیاورید حتی به شما فرصت می دهم تا خودتان از روی آن تدریس کنید البته لازم است برای این کار شما درس جدید را پیشاپیش، خوب بخوانید. تقریباً همه ی کلاس با کمال میل از این پیشنهادم استقبال کردند. در واقع با این کار نوعی رقابت سالم در بین آنها بوجود می آمد.همچنین مجبور می شدند تا درس جدید را پیش مطالعه کنند چیزی که هرگز نتوانسته بودم آنان را متقاعد به انجامش نمایم.تا قبل از روز موعود، چندین بار سرگروهها برای تکمیل کار، رفع نقایص و نیز درک بهتر مفاهیم گنگ کتاب، به من مراجعه کردند و من آنها را راهنمایی کردم . در جلسه بعد وقتی با کارهای خلاقانه و جالب بچه ها مواجه شدم بسیار شگفت زده و مسرور گشتم. ترجیح دادم هرچند دست و پا شکسته، خودشان درس را از روی آن توضیح دهند و من هدایتگر باشم تا به لذت خود فهمی برسند. احساس می کردم در چنین فضایی شاگردان با شیفتگی تمام در صدد آموختن هستند. ( البته لازم به ذکر است بعضی از مباحث منطق که سنگین و پیچیده بود، خودم بیشتر توضیح می دادم). جالب اینجا بود وقتی نماینده گروه قادر به پاسخگویی سوالات بچه ها نبود، اعضایش او را همراهی و حمایت می کرد تا پاسخی قانع کننده و درست پیدا کند. در این روش توجه کلاس به یک فرد معطوف نمی شد و تنها فرد، مورد سوال قرار نمی گرفت بلکه از گروه سوال می شد. همچنین در این روش، هر گروه سعی می کرد تا خلاقیت بیشتری در ساخت وسیله بخرج دهد و نیز مثال های متنوعی برای توضیح بهتر درس بکار برد تا بدین ترتیب توجه و تحسین دیگران را برانگیزد. بعدها موقع پرسش کلاسی از شاگردان متوجه شدم، مطالبی را که به طور عملی آموختند، خیلی راحت تر و کامل تر پاسخ می گویند. این روند چندین جلسه ادامه داشت گاهی اوقات که فراموش می کردم تا طرح کلی وسیله مربوط به درس بعد را ارائه کنم، آنها با یادآوری موضوع از من می خواستند که این روش را ادامه دهم. حتی کلاس های دیگر هم مصرانه از من می خواستند تا این روش را برایشان اجرا کنم، اما من صبر کردم تا از نتیجه ی آن مطمئن شوم، بعد این طرح را توسعه دهم. دانش آموزان فعال را تشویق کردم بعد اسامی بچه هایی که استعدادهای هنری داشتند را به مدیر دادم تا برای پرورش استعدادهای آنها اقدامات لازم را انجام دهد.
گردآوری اطلاعات
به نظر می رسد هیچ چیز گویاتر از شور و نشاط دانش آموزان در تایید اثربخشی و کارایی این روش نباشد, ولی برای این که مطمئن شوم روش به کار گرفته شده موثر بوده است یا نه تصمیم گرفتم اطلاعات عینی تری جمع آوری کنم، که به شرح زیر است:
1- مقایسه نمرات کلاسی دانش آموزان،( قبل و بعد از به کار گیری این روش) حاکی از مثبت بودن آن بود.
2- نفرات اول تا سوم مسابقه آموزشگاهی، که بین 4 کلاس برگزار کرده بودم، همگی از کلاس سوم 2 بودند.( همچنین میانگین معدل آنها در این مسابقه بالاتر بود).
3- مقایسه نمرات نوبت اول این کلاس با کلاسهای دیگر، باز تاییدی بود بر اثر بخشی این روش.
4- اظهارات خود دانش آموزان درباره ی تاثیر چشمگیر این روش در تسهیل و تسریع یادگیری.
شواهد جمع آوری شده در این مرحله نشان داد که راه حل انتخابی مفید و مناسب بوده ودانش آموزان هم اظهار رضایت می کردند. پس این طرح را در کلاسهای دیگر هم اجرا کردم، وهمان طور که انتظار داشتم بخوبی نتیجه داد. جالب این جاست که به خاطر بکارگیری زودتر و طولانی تر این روش در کلاس سوم 2، درصد قبولی آنها در امتحان نهایی هم بیشتر از سایر کلاسها بود. تعدادی از کارهایم را به دبیر خانه کشوری فلسفه و منطق فرستادم که از سوی هیئت داوران برگزیده شد و مفتخر به دریافت جایزه و لوح تقدیر از نخستین جشنواره کشوری ساخت وسایل کمک آموزشی در دروس فلسفه ومنطق، در خرداد ماه 83، شدم.

نیمکتهای چسبنده ودانش آموزان مودب

مدرسه دولتی شهدای معلم که یکی از مدارس آموزش وپرورش است به عنوان نخستین مدرسه به سبک "جان دیویی" تاسیس شده است. این مدرسه دارای فضای آموزشی باز و گسترده ای است و در طراحی حیاط آن از تمام عناصر آموزشی استفاده شده است. در محوطه حیاط سکوها و حتی حوضچه ها به نحوی طراحی و اجرا شده اند که یادآور اشکال هندسی مندرج در کتابها هستند.
قسمتی از حیاط را آلاچیق زیبایی گرفته است و در گوشه ای دیگر برکه سنگلاخی بنا کرده اند، برکه ای که در آن مرغابی، سنگ پشت و ماهی های الوان نگهداری می شوند. همچنین هر کلاسی قطعه زمینی را به عنوان باغچه در اختیار دارد و بچه ها در این باغچه طریقه کاشت و برداشت گیاهانی را که در درسهایشان خوانده اند به شکل ملموس تجربه می کنند. ناگفته نماند که بر د یوار حیاط جمله هایی برگرفته از متون و مفاهیم تئوریک درسهای گفته شده به چشم می آید. در قسمتی از حیاط که هیکل ساختمان همچون سقفی بر آن عمود شده است، باغ وحش کوچکی وجود دارد و بچه ها از نزدیک با حیوانات آشنا می شوند. در همین قسمت تخته سیاهی کار گذاشته اند، این تخته را خطوط درهم وبرهمی محو کرده است، مسوولین مدرسه به تخته سیاه لقب کلاس فضای آزاد را داده اند، بچه ها در ساعات تفریح با خودشان گچ می آورند و تخته را سیاه می کنند. در همین جا برای تفریح بچه ها مهره های شطرنج را در اندازه های بزرگ طراحی کرده اند و بچه ها در ساعات تفریح به صورت گروهی با هم بازی می کنند.
علاوه بر اینها مدرسه شهدای معلم اتاق کوچکی را به شکل یک آمفی تئاتر طراحی کرده است، که در آن بچه ها متون ادبی کتابهای درسی خود را به صورت گروهی و با استفاده از روش نمایشی به روی صحنه می برند و به دوستان دیگرشان آموزش می دهند. درختانی که در محوطه مدرسه کاشته شده اند نیز جنبه آموزشی دارند. در این مدرسه از آنجا که بر پایه شناخت فضا شکل گرفته است، بر روی زمین نقشه کامل تاسیسات مدرسه نقش بسته است و بچه ها به راحتی با فضای مدرسه آشنا می شوند.
این مدرسه با مساحت ۶۸۷۳ مترمربع و زیربنای ۲۲۸۰ مترمربع در شهریور سال ۷۸ به بهره برداری رسیده است و هم اکنون ۴۵۰ دانش آموز در آن به تحصیل اشتغال دارند. اما کلاسهایی که تا دیروز استاندارد فضای آموزشی را رعایت کرده بودند با افزایش ظرفیت و تراکم دانش آموز مواجه شده اند. هر چند دانش آموزان در این مدرسه مسلسل وار در کلاس نمی نشینند و دور تا دور کلاس حلقه می زنند و جوی صمیمی را ایجاد می کنند. از آنجا که یادگیری در دوران ابتدایی به شکل مفهومی صورت می پذیرد، دانش آموزان در این مدرسه با پرورش حواس خود پایه های خلاقیتشان را شکل می دهند. در اصل این محیط فضایی را برای انتقال فضای ذهنی بچه ها از خانه به مدرسه با استفاده از ایجاد کانون رغبت به وجود آورده است.

"افسانه صابر" عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی درباره ایجاد مدارسی به سبک جان دیویی می گوید: "در اینگونه مدارس بچه ها اصل حریت و فعالیت را می آموزند و دانش آموز وقتی از مدرسه خارج می شود به حقوق اجتماعی و فردی خود آگاهی کاملی دارد، او دارای خودانضباطی، و کارآیی اجتماعی است و همیشه نیاز به پیشرفت را در وجودش احساس می کند."
"جان دیویی" معتقد بود که نباید یک لباس را برتن همه کرد. بنابراین او انسان ها را یک نابغه فرض می کند، نابغه ای که در فضای مطلوب استعدادهای بالقوه خود رابه صورت بالفعل درمی آورد. اما این فضاهای آموزشی ایده ال هم با مشکلاتی روبه رو هستند.
"م.ح" دبیر یکی از دبیرستان های جنوب تهران است، او می گوید که ماهها برای ثبت نام دخترش در این مدرسه دوندگی کرده است و بعد از این همه مدت موفق شده دخترش را در شیفت بعدازظهر و در کلاسهای ۴۵ نفره ثبت نام کند، او معتقد است که اگر این مدرسه برای قشر فرهنگی ساخته شده است پس چرا با قبول رابطه افراد متفرقه را در شیفت صبح ثبت نام می کنند و دیگر جایی برای فرهنگیان باقی نمی گذارند. مهندس "علی انگجی" کارشناس مسائل آموزشی درباره این مساله می گوید: "با توجه به بودجه ای که آموزش وپرورش در اختیار دارد و مشکلات اقتصادی که دولت را احاطه کرده است وجود امکانات برای تاسیس فضاهای آموزشی مطلوب در تمام نقاط کشور بعید به نظر می رسد و اگر قرار باشد که این فضاها به شهرها و اقشار خاصی اختصاص پیدا کند، به جز تبعیض وفاصله طبقاتی نتیجه دیگری به همراه ندارد."
او سپس می افزاید: "اما به فرض محال اگر اینگونه فضاهای آموزشی مطلوب برای همه اقشار جامعه فراهم شود باز هم اهدف مطلوب آموزشی ایجاد نخواهد شد. باید معلمان، مدیران و خانواده ها را با سیستم آموزشی جدید همگام کرد. منتهی با امکانات محدودی که در کشور وجود دارد، چنین طرحهایی بیشتر شبیه سنگ بزرگ است و برای اینکه اینگونه طرحها را همگانی کنیم باید از امکانات وزارتخانه ها و سازمانها برای بهینه سازی سیستم آموزشی کشور استفاده کرد."
در کشور ژاپن مدارس به طریقه "جان دیویی" و با تکیه بر اصول حقوق اجتماعی و فردی اداره می شوند. "افسانه صابر" استاد دانشگاه دراین باره می گوید:"در این مدارس به جای به کاربردن کلمه درس، بچه ها را در محیط قرارمی دهند، آنها متوجه می شوند که باید خودشان برنامه ریزی کنند و استقلال داشته باشند. انسان های توسعه نیافته ممکن است ابزار و تکنولوژی مدرن را در اختیار داشته باشند اما از آنجا که فاقد آموزش مناسب بوده اند برای استفاده از این تکنولوژی نیز دچار مشکل می شوند. به گفته یک دانشمند پاکستانی توسعه نیافتگی مترادف با توسعه نیافتگی در دانش است."
تکنولوژی آموزشی و فضاهای مطلوب
امکانات و تجهیزات به عنوان عوامل درون سازمانی به حساب می آیند. این تجهیزات که تحت عنوان وسایل کمک آموزشی از آنها یاد می شود، به نحوی بچه ها را نسبت به محیط اطرافشان کنجکاو می کند و موجب بیداری نیازهای آنها می شود. نمونه ای از این وسایل کمک آموزشی همراه با طراحی جدید توسط "غلامرضا محمدزاده" در نخستین مدرسه به سبک "جان دیویی" به کار گرفته شده است. او برای این منظور دستگاههای گوناگونی همچون دستگاه گردش خون و … را با دقت و ظرافت خاص محیط های آموزشی طراحی کرده است. این دستگاهها به وسیله لامپ های ریز و برق و الکتریسیته کار می کنند.

کار برق تکنولوژی آموزشی در بیان ملموس مطالب کتاب و پایداری مطالب آموخته شده در ذهن دانش آموزان بسیار موثر است. در نخستین مدرسه به سبک "جان دیویی" با استفاده از وسایل کمک آموزشی بچه ها با محیطی که در آن به سر می برند آشنا می شوند.
بزرگترین مشکل دانش آموزان در مقاطع بالای تحصیلی، به عدم درک و تفهیم مطالب در دوران ابتدایی بازمی گردد. این طرح ها در برخی از مدارس تهران و شهرستانها به بهره برداری رسیده است اما بالغ بر ۹۵ درصد مدارس تهران از وجود آن بی خبر هستند و یا اگر هم خریداری کرده اند به صورت آکبند در انبارهایشان نگهداری می کنند. "محمدزاده" اعتقاد دارد که آموز ش وپرورش به جای هزینه کردن باید در راه تولید وسایل کمک آموزشی سرمایه گذاری کند.
اما اصولاً به دلیل برخی تنگ نظری ها وسایل کمک آموزشی در همه مدارس مورد استفاده قرارنمی گیرد. مسوولین هم هیچگاه به این موضوع اندیشه نکرده اند که اغلب دانش آموزان به جز امکانات موجود در مدارس، فاقد هر نوع امکاناتی هستند.
البته باید توجه داشت که این تکنولوژی آموزشی برای فضاهای آموزشی مطلوب طراحی شده و در فضاهای بسته نمی تواند موفق باشد. مهندس "علی انگجی" در این باره می گوید: "مطرح شدن یک طرح جدید برای موفقیت و حتی اجرای آن کافی نیست. معمولاً جوامع تلاش می کنند روال سنتی خود را حفظ کنند و به همین خاطر با طرحهای جدید و ابداعی مخالفت می کنند."
در هر جریان ارتباطی، رسانه مناسب سهم عمده ای در تسهیل انتقال پیام بین فرستنده و گیرنده دارد. انتقال پیام های آموزشی به آموزش گیرندگان با استفاده از رسانه های آموزشی که جزء تفکیک ناپذیر فرآیند آموزش محسوب می شوند صورت می گیرد و آشنایی با انواع رسانه ها راه را به سوی بهره برداری ثمر بخش از آنها هموار می نماید.
بر اساس تعریف تکنولوژی آموزشی راه انجام آموزش موثر ، پایدار و عمیق تر، بکارگیری منابع انسانی و غیر انسانی در آموزش است. این منابع ، رسانه ها و وسایل کمک آموزشی هستند.
" رسانه آموزشی به عوامل ، وسایل و یا ابزاری گفته می شود که کل محتوای آموزش رابه فراگیران منتقل می کند؛ در حالیکه وسایل کمک آموزشی شامل اشیاء ، وسایل و ابزاری است که تنها در بخشی از آموزش از آنها استفاده می شود".
بنابراین رسانه به خودی خود قادر به انتقال و رسانندگی پیام آموزشی است و وسایل کمک آموزشی همانطور که از عنوان آن برمی آید کار کمک به فرایند آموزش و تدریس را انجام می دهند. هر قدر کاربرد وسایل کمک آموزشی غنی تر باشد، امر یاددهی و یادگیری با سهولت بیشتر و در زمان کوتاه تری صورت می گیرد. عدم کاربرد این وسایل، درعین حال که آموزش را متوقف نمی کند به طولانی تر شدن زمان آموزش و دشوارتر شدن یاد دهی ـ یادگیری منجر می شود ، در حالی که آموزش بدون استفاده از رسانه ها تحقق نخواهد یافت. در مجموع رسانه های آموزشی چیزی بالاتر از وسایل کمک آموزشی هستند و تلفیق این دو با یکدیگر کار آموزش را به نحو مطلوب تری میسر خواهد ساخت.
کاربرد رسانه ها می تواند در ایجاد تجربیات مشترک، انگیزش، جلب توجه و تمرکز فراگیران تاثیر گذار باشد. که همه اینها لازمه انجام آموزش و یادگیری هستند و سپس با جلب مشارکت مخاطبان برای تکمیل فرایند آموزش، از وسایل کمک آموزشی لزوم بهره گیری از آنها را در فرایند آموزش و تدریس بیش از پیش نمایان می سازد.
اهمیت کاربرد رسانه ها و وسایل کمک آموزشی
تاثیر گذاری بر باورها، عقاید و نگرش یادگیرندگان تنها با استفاده از کلام یاددهنده میسر نیست. نتایج تحقیقات زیادی نشان داده است که حواس مختلف در یادگیری انسان نقش مساوی و یکسان ندارد.
دو نکته مهم را بایستی سرلوحه کار فعالیت آموزشی خود قرار داد:
1. به دلیل نقش مهم حس بینایی در یادگیری انسان، لازم است در موقعیتهای ارتباطی و آموزشی به جای تکیه صرف بر کلام( گویش) و حس شنوایی مخاطبان، از پیام های تصویری و رسانه های دیداری- شنیداری نیز به میزان کافی استفاده کنیم.
2. بیشترین یادگیری در شرایطی است که از حس های بیشتری استفاده نمود و به طور یقین این امر به مدد کاربرد رسانه ها و وسایل کمک آموزشی حاصل خواهدشد.
علاوه بر این در اینجا به موارد دیگری به منظور تبیین نقش و اهمیت کاربرد رسانه ها و وسایل کمک آموزشی اشاره می شود:
1. شکل دهی تجارب یادگیری دست اول ویا نزدیک به آن: همانطور که اشاره شد برای یادگیری بهتر هرموضوعی بایستی آن را با حس های هر چه بیشتر فراگیر درگیر کنیم تا به تجارب یادگیری مستقیم دست یابیم. اما تجربه های مستقیم به خاطر ضیق وقت، دور از دسترس بودن شیء یا عوامل دیگر، همیشه امکان پذیر نیست. در این موارد، رسانه های آموزشی شرایطی نسبتاً نزدیک به آن تجربه دست اول را برای فراگیران فراهم می سازند.
2. ایجاد انگیزه یادگیری و کمک به تداوم آن: شکل گیری هر فرایند یادگیری به انگیزه و علاقه یادگیرنده بستگی دارد. وجود انگیزه سبب فعالیت داوطلبانه و درگیری مستقیم یادگیرنده در جریان یادگیری می شود و امکان دستیابی وی به اهداف آموزشی را افزایش می دهد. به کارگیری رسانه های مناسب نظیر چارت، عکس، فیلم و غیره این علاقه را در فراگیران بیدار می کند و یا شکل می دهد و بقای آن را در طول مدت یادگیری تداوم می بخشد.
3. صرفه جویی در زمان آموزش :آموزش وتدریس در محدوده زمانی خاصی باید صورت پذیرند. با استفاده از رسانه های آموزشی می توان در یک محدوده زمانی، بهره بیشتری را نصیب فراگیران کرد، مفاهیم مورد نظر خود را در مدت کمتری آموزش داد و در مدت زمان مشخص، مفاهیم بیشتری را به یادگیرندگان آموخت.مثلاً آشنا کردن فراگیران با ساختار پیچیده مغز با استفاده از یک مدل آموزشی ساده حتما به زمان بسیار کوتاه تری نیاز خواهد داشت تا انجام این کار از طریق توضیحات شفاهی، به علاوه وقتی که یک تلق شفاف یا چارت آماده را با خود به کلاس می آورید، نیازی به ترسیم شکل های پیچیده بر روی تابلو نیست و از این طریق حتی می توانید بر میزان صرفه جویی بیفزایید.
4. ارتباط آسان تر و تفهیم بهتر: رسانه های آموزشی با انتقال پیام، ارتباط بین مربی و فراگیران را آسان می کنند. با استفاده از رسانه های مناسب، از سوء تعبیرهای احتمالی که اغلب ناشی از بهره گیری صرف از کلام است پیشگیری به عمل می آید.
کاربرد به جا و درست رسانه ها می تواند از تاثیر سوء برخی موانع ارتباطی نظیر حواس پرتی و رویایی شدن مخاطب و یا انتقال های منفی پیشگیری کند.
5. شکل دهی یادگیری سریع تر، عمیق تر و پایدارتر: با کمک گرفتن از رسانه های آموزشی مناسب، در بسیاری از موارد ، مفاهیم غامض و پیچیده را آسان تر و سریعتر به فراگیران می توان آموخت.مثلا جریان پیچیده نحوه تکثیر باکتری ها و توسعه عفونت در بیمار به کمک یک فیلم نقاشی متحرک و یا استفاده از رسانه ساده ای نظیر تابلو مغناطیسی، سریع تر درک می شود.
رسانه های آموزشی ضمن اینکه حس های بیشتری از فراگیران را بکار می گیرند، در شرایط یادگیری نیز تنوع ایجاد می کنند. این امر سبب تثبیت یادگیری و حفظ و بقای آموخته ها به مدت طولانی تر می شود. فراگیران کوچک حدود یک سوم تا یک پنجم و افراد بزرگسال حدود یک دوم آنچه را که شنیده اند به خاطر می سپارند؛ این مقادیر پس از دوماه به نصف تقلیل می یابد.استفاده از رسانه های مختلف، خصوصاً اگر با فعالیت و درگیری هر چه بیشتر فراگیر در جریان یادگیری همراه باشد، نه تنها مقدار یادگیری اولیه را افزایش می دهد بلکه مدت به خاطر سپاری را نیز طولانی تر می کند.
6. شکل دهی تجارب یادگیری ناممکن: گرچه در فصول قبل گفتیم که در جریان تدریس باید در اندیشه تجارب متنوع یادگیری بود، استفاده از تجارب مستقیم ودست اول در هر موقعیت آموزشی توصیه می شود، اما کسب این تجارب گاهی اوقات به هیچ وجه امکان پذیر نیست. در چنین مواردی، استفاده از رسانه های آموزشی، به عنوان جانشین مناسب کسب تجارب یادگیری به شمار می رود. برای مثال نشان دادن کار کرد دریچه های قلب از طریق نمایش یک فیلم میسر خواهد شد.

انتخاب و کاربرد یک رسانه آموزشی مناسب:
از میان وسیله های ارتباطی یا انتقال پیام در دسترس، کدامیک را باید برگزید؟
جریان ارتباط، روندی متنوع و متغیر است و مسایل ارتباطی پاسخ های یکسان و مشابه ندارند. اینکه از چه وسیله ای برای برقراری یک ارتباط خوب استفاده کنیم، از پیش تعیین شده نیست. برای شناخت این وسیله باید ابتدا برای سوال های متعددی از جلمه پرسش های زیر پاسخ یافت و سپس با جمع بندی آنها پاسخ نهایی را پیدا کرد.
· هدف ازایجاد ارتباط چیست؟
· چه کسی می خواهد ارتباط برقرار کند و چه ویژگی هایی دارد؟
· مخاطب ارتباط کیست، چه میزان پذیرش دارد؟ و ویژگی های او چیست؟
· شرایط زمانی و مکانی برقراری ارتباط چیست؟ و برای انجام این کار چه امکاناتی وجود دارد؟
وضعیت رسانه های آموزشی نیز به همین ترتیب است. از یک رسانه معین هر چند کیفیت بسیار خوبی هم داشته باشد، درتمام موقعیت های آموزشی نمی توان استفاده کرد. زیرا هر موقعیتی رسانه خاص خود را می طلبد و این رسانه باید با توجه به تمامی جنبه ها و مشخصه های آن موقعیت انتخاب شود. از این رو برای رسانه های آموزشی مناسب در موقعیت های خاص، ویژگی هایی از جمله موارد زیر را می توان بر شمرد، تمامی این معیارها کمتر در یک رسانه جمع می شوند و این امری محتمل و طبیعی است. مانند سایر انتخاب هایی که در چنین موارد صورت می گیرد، رسانه ای که واجد ویژگی های بیشتری باشد مطلوب تر است.
شرایط انتخاب و کاربرد یک رسانه آموزشی مناسب:
1. همخوانی با هدف ها، محتوا و شیوه های آموزشی:
می دانیم که هر فرایند ارتباطی از جمله فرایند های ارتباطی آموزشی، در پی اهدافی خاص شکل می گیرند. در موقعیت های آموزشی، هدف های آموزشی، حاصل و نتیجه نهایی کار یاددهیـ یادگیری هستند که به صورت رفتارهایی باید در فراگیران شکل بگیرند. این هدف ها، عامل تعیین کننده ای در کل جریان ارتباطی و از جمله در انتخاب رسانه مناسب هستند. به این ترتیب رسانه های مناسب است که باهدف های آموزشی، محتوا و فعالیت های آموزشی انتخاب شده منطبق و سازگار باشد. مثلا اگر هدف آموزشی دست یابی به یک مهارت عملی معین باشد، رسانه هایی نظیر اشیاء حقیقی مناسب ترین رسانه ها خواهد بود. با توجه به این موضوع جدول رسانه های آموزشی که در ابتدای این فصل بدان اشاره شد ستون اهداف آموزشی در نظر گرفته شده است.

2. توانایی انتقال پیام مورد نظر:
درتعریف رسانه ها اشاره شد که "رسانه" وسیله انتقال پیام است. بنابراین یکی از شرایط ضروری قبول هر نوع شیء ، تصویر، نوار صوتی، فیلم و… به عنوان رسانه آموزشی مناسب، توانایی آن وسیله در ارایه و القای پیام مورد نظر است. به عبارت دیگر وسیله ای که نتواند منظور ما را به خوبی به مخاطبان منتقل کند، هر چه که از لحاظ کیفیت فنی و سایر جنبه ها بسیار عالی باشد، در آن موقعیت آموزشی خاص نبایدمورد استفاده قرار گیرد. حاصل این که هر رسانه تاثیر گذاری خاصی دارد و در انتقال پیام های خاصی می تواند به کار برده شود.
3. انطباق با ویژگی های مخاطبان
رسانه آموزشی انتخاب شده باید با توانایی ها، علاقه هاو نیازهای فراگیران منطبق باشد. در رسانه های شنیداری نظیر فیلم، مطالب باید با زبان قابل فهم مخاطبان ارایه شود. توضیحات نباید زیاد و کسل کننده ویا کم و غیر کافی باشد. در انتخاب واژه ها، تصاویر، موسیقی، طنین صدا، سرعت بیان، فشردگی مطالب و … باید به علاقه ها و توانایی های مخاطبان توجه بشود.
یکی از ویژگیهای مهم فراگیران، سن آنهاست.مخاطبان کم سن تر بیشترین یادگیری های خود را از طریق تجارب عینی کسب می کنند. در بررسی پدیده ها، هر چه از حواس بیشتری بتوانند استفاده کنند، درک بهتری از آن به دست خواهند آورد. بنابریان برای برقراری ارتباط با این گونه فراگیران تا حد امکان باید از نوعی رسانه های آموزشی استفاده کنیم که امکان کسب تجارب یادگیری دست اول یانزدیک به آن را فراهم سازند.
همراه با افزایش سن مخاطبان، به تناسب از رسانه هایی که از تجارب دست اول یا محسوس دورتر به تجارب نیمه انتزاعی و انــتزاعی نزدیک ترند استفاده بیشتــری می توان به عمل آورد. ادگاریــل ( 1969) برای اولین بار با بررسی تجارب یادگــیری مختــلف آنها را بر حســب عینــی ( محسوس) و ذهنی بودنشان در طبقاتی مرتب کرد و در شکل مخروط مانندی سازمان داد. در این مخروط، تجربه های عینی تر در سطوح پایینی جای دارند و هر چه به سمت طبقه های بالا پیش می رویم از محسوس بودن تجربه هاکاسته شده و بر ذهنی بودنشان افزوده می شود مشاهده می کنیم کسب تجارب مطرح شده درهر یک از سطوح مخروط ذیل، معادل یا همراه با استفاده از رسانه های خاصی است. به این ترتیب بر اساس آنچه که درباره لزوم و چگونگی انطباق تجارب یادگیری با مخاطبان گفته شد از مخروط تجارب ذیل، به عنوان راهنمایی برای انتخاب رسانه های مناسب برای شاگردان مختلف می توان استفاده کرد.

4. شیوه آموزشی:هر کدام از شیوه های آموزشی، رسانه خاص خود را می طلبد. رادیو و تلویزیون برای بحث گروهی مناسب نیست، در سخنرانی استفاده از مدلها بکار نمی آید.
5. موضوع آموزشی: رسانه ها لازم است با توجه به موضوع آموزشی انتخاب شوند. رنگ، صدا، حرکت، تصویر و… در القاء موضوعات آموزشی نقش دارند.
6. شرایط: بالا بودن هزینه تهیه و تولید یک رسانه مناسب، سبب می شود که آن رسانه انتخاب نشود . دستیابی دیر هنام به رسانه، علاقه آموزش دهنده به رسانه های خاص، نگهداری و بکاراندازی رسانه و … از عواملی هستند که در انتخاب رسانه تاثیر می گذارند.
اما بطور یقین یکی از موثرترین فعالیتها در بهره گیری از رسانه ووسایل کمک آموزشی جلب مشارکت یادگیرندگان در تولید آنهاست برهمین اساس با توجه به امکانات و شرایط موجود می توان درصدد تهیه و تدارک مواد آموزشی لازم برای ارایه آموزش موفق و اثر بخش تر بود.
بطور کلی رسانه های آموزشی: در میزان یادگیری فراگیران اثر می گذارند و ازطرف دیگر از طول زمان لازم برای سخنرانی می کاهند. رسانه های آموزشی ویژگی های متفاوتی دارند و این وظیفه آموزش دهنده است تا با آگاهی و آشنایی با آنچه در اختیار دارد، نوع یا انواعی را که متناسب با نیازها و موقعیت فراگیران و شیوه آموزشی مورد استفاده است، برگزیند.
-وسایل کمک آموزشی:
1. پمفلت – بروشور- تراکت:
پمفلت، لیفلت، فولدر
( پمفلت معمولاً در اندازه کاغذ A4 می باشد که به سه قسمت مساوی تقسیم شده و به سه لت تبدیل می گردد. نوع کوچکتر یا بزرگتر آن نیز وجود دارد .
لیفت، از سه لت بیشتر است و گاهی به صورت آکاردئونی طراحی می شود.
فولدر، نیز در قطع کاغذ 4A است که از وسط تا می شود و به " تا شو" نیز معروف است. این رسانه می تواند آموزشی، هشدار دهنده و یا تبلیغاتی باشند و به علت کم حجم بودن مورد استفاده زیادی در آموزش سلامت دارند.
در این نمونه ها باید طراحی و تصویر و صفحه آرایی متناسب با موضوع باشد.
نکات مهم:
در طراحی این گونه نشریات، ترتیب مندرجات به شرح زیر در نظر گرفته می شود:
الف- صفحه روی جلد: نام و نشان سازمان متبوعه- عنوان نشریه- تصویر متناسب با موضوع ( در صورت لزوم)- نام فرد، واحد یا مرکز تهیه کننده نشریه- ناشر و شماره و تاریخ انتشار.
ب- صفحات داخلی: نام خدا- مقدمه در مورد اهمیت موضوع و ضرورت انتشار معرفی – موضوع- راههای سرایت یا ابتلاء، پیشگیری،درمان( در مورد بیماریها)- زمان، مکان ، مدت، تعداد، تاریخ، طرز تهیه یا استفاده و تاثیرات( در مورد وسایل و روشها)- فواید، مضرات، الگوها و توصیه های( در مورد رفتارهای بهداشتی و غیر بهداشتی)- تصویر( عکس، نقاشی، کاریکاتور، نمودار و…) – سایر اطلاعات ضروری.
ج- صفحه پشت جلد: هشدارها، شعارها، آیات و روایات و نقل قولها- نشانی و شماره تماس- پست الکترونیکی
چند نکته دیگر:
( بروشور- تراکت: نشریه ای است تک برگی ( یک رو یا دو رو) که بیشتر در بسیج های آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد. قطع آن نیز می تواند متفاوت باشد اندازه آن درحدود کاغذ A4 است. موضوع آموزشی و اطلاع رسانی بکار رفته در بروشور بسیار ساده است زیرا گروه هدف آن اقشار مختلف جامعه می باشند.
2. کتاب / کتابچه:
(کتاب: مهمترین رسانه آموزشی نوشتاری آکادمیک و غیر آکادمیک محسوب می شود.تالیف و ترجمه ونگارش کتاب به عشق و علاقه و تخصص و صرف مدت طولانی نیاز دارد. در بخش بهداشت ، به کارکنان بهداشتی توصیه نمی شود که الزاماً به نگارش یا تالیف و ترجمه کتاب اقدام نمایند اما همه آنها و کل جامعه به مطالعه کتاب ترغیب و تشویق می شوند. بنابراین توصیه می شود به منظور دستیابی به اطلاعات علمی تازه و تنفس در فضای نشاط آور معرفت و دانش ارتباط مستمر خود را با کتاب و کتابخانه حفظ نماییم.
(کتابچه، جزوه: زمانی که حجم مطالب آموزشی که می بایست در شکل انواع رسانه ها ارایه گردد، زیاد است و در ظرف سایر رسانه های نوشتاری نمی گنجد. آنرا به شکل کتابچه( بوکلت) و یا جزوه تهیه می کنند. علاوه بر موضوعاتی که برای پمفلت، لیفلت وفولدر ذکر شد، موضوعات کتابچه و جزوه می تواند برخی ازموارد زیر باشد:
دستورالعملها، گزارش عملکردها، پس خوراندها( فیدبکلها) ، پروپوزالها و نتایج مطالعات تحقیقی، مطالب تئوریک علمی، الگوهای عملی مهارتها، طرح جامع وبرنامه تفصیلی واحدهای بهداشتی، طرح و برنامه های عملیاتی اجرایی و آموزشی، راهکارها و توصیه ها، فیلمنامه ها و نمایشنامه ها، مقاله ها و…
کتابچه در قطع A4 و جزوه در قطع A4 گاهی با جلد مقوایی تهیه می شوند. از آنجایی که جزوه در برنامه های آموزش بهداشت مورد استفاده زیادی دارد، در بخش طراحی رسانه های نوشتاری آموزشی، بیشتر آن را مد نظر قرار می دهیم.

3. فیلیپ چارت یا چارت برگردان:
(فیلیپ چارت ( چارت برگردان): چارتهایی هستند که مطالب بصورت مرحله به مرحله ارایه می شود در این نوع از چارتها اطلاعات تقسیم شده و هر بخش یا مرحله بر روی یک صفحه قرار می گیرد. سپس یک طرف از این صفحه ها به هم وصل می شوند. هنگام ارایه مطالب در هر زمان بر حسب نیاز ، صفحه ها به ترتیب برگردانده شده و درمقابل دید تماشاگران قرار داده می شوند.

بیشتر بدانیم:
چارت: چارت عبارت از تعدادی پوستر یا تصویر یا تراکت است که به ترتیب یکی بعد از دیگری نشان داده می شود و از این طریق می توان جنبه ها و مراحل مختلف یک موضوع را نشان داد . چارتها رسانه هایی هستند که حس دیدن را به کار می گیرند. در آنها از خط، تصاویر، کاریکاتور، عکس، نمودار، نقاشی و نوشته برای خلاصه کردن مفاهیم و اندیشه ها و نظم دادن به آنها استفاده می کنند. چون چارتها بیشتر به اطلاعات ارایه شده نظم می دهند پس می توان آنها را بر روی هر حامل ارتباطی مثل تخته سیاه، تابلو پارچه ای، تابلو مغناطیسی، طلق شفاف یا مقوا رسم نمود.
چارتها را از نظر نحوه ارایه مطالب، در دو دسته به شرح زیر می توان تقسیم بندی و مطالعه نمود:
§ چارت هایی که مطالب را به صورت مرحله به مرحله ارایه می دهند، چارت های برگردان( فیلیپ چارت) و چارتهای پوششی در این گروه قرار می گیرند.
§ چارت هایی که مطالب را به صورت همزمان ارایه می دهند. چارت های جریانی ، شاخه ای، درختی، جدولی، نقشه ای و تصویری جزء این گروه هستند.
§ چارتهای پوششی: در چارتهای پوششی گرچه اطلاعات بر روی یک سطح قرار دارند اما هر بخش به وسیله کاغذ پوشانده شده است. هنگام ارایه مطالب، کاغذی که بر روی هر بخش قرار داده شده، یکی یکی برداشته می شوند و فقط بخشی که مورد نیاز است در مقابل دید بیننده قرار می گیرد.
§ چارتهای جریانی: در این چارتها گامهایی که در تهیه یک چیز طی می شود، یا رویدادهایی که به دنبال هم می آیند بر روی یک صفحه نمایش داده می شوند.
§ چارتهای جدولی: در این نوع از چارتها، اطلاعات در دو ستون عمودی و افقی ارایه می شوند و ارتباط هر عامل در ستون افقی با عامل دیگر در ستون عمودی نشان داده می شوند. برنامه هفتگی کلاس درسی ساده ترین نوع اینگونه چارتهاست.
§ چارتهای شاخه ای: به کمک این چارتها نحوه ترکیب چند رویداد و به وجود آمدن یک رویداد دیگر، یا ترکیب چند جزء و به وجود آمدن یک کل نشان داده می شود.
§ چارتهای درختی: این چارتها برعکس چارتهای شاخه ای هستند و نشان می دهند چگونه از یک کل، جزء به وجود می آید.
§ چارتهای نقشه ای: برای ارایه منظم اطلاعات و خلاصه کردن آنها، از نقشه و انواع مختلف نمادها ( سمبلها) استفاده می شود. مثلاً برای نشان دادن نقاط تحت پوشش که دارای خانه بهداشت می باشند از این نوع چارتها استفاده می شود.
§ چارتهای تصویری: دراین چارتها از تصاویری معمولی یا سمبولیک برای نشان دادن اجزای مختلف یک عضو یا انواع مختلف یک چیز استفاده میشود.

4و5پوستر- پوستر ساخته شده توسط مربی:
(پوستر: برگی از کاغذ گلاسه یا معمولی بوده و دارای کلمات، تصاویر و سمبل هایی است که پیامی را القا می کند و برای سه هدف به کار می رود:
– اعلام رویدادها و برنامه های مهم
– ارایه توصیه های مفید واطلاعات لازم در مورد یک موضوع
– تشویق به انجام یا منع از انجام یک کار
پوسترها یا یک نظری هستند یا چند نظری:
پوسترهای یک نظری: بعضی پوسترها با حداقل کلمات یا تصاویر، یک مطلب یا مفهوم منفردی را بیان می کنند. بطوری که هر کس بدان نگاه آنی بیندازد، بدون آنکه نیازی به توضیح شفاهی در آن باشد، آن را دریافت می کند، مانند پوسترهایی که دربیمارستان ها نصب می شود و از همه می خواهند تا " سکوت" را رعایت نمایند.
اینگونه پوسترها ، پوسترهای یک نظری نامیده می شوند. درک پوسترهای یک نظری نیازبه هوش و معلومات خاصی نداشته و بیشتر از طریق حواس صورت می گیرد.
پوسترهای چند نظری: معمولاً پوسترهای چند نظری، مطالب و تصاویر زیادی را در خود جای می دهند و برای درک منظور، به زمان بیشتری احتیاج است.
ویژگیهای یک پوستر خوب:
– کلمات بایستی به زبان محلی، ساده وکوتاه باشد.
– پوستر باید مخاطبین را به تفکر وادارد. بدین منظور بهتر است هر پوستر دارای یک ایده یا پیام باشد، چرا که ایده های متعدد باعث ابهام در پوستر می گردد.
– از تصاویر یا سمبلهایی استفاده شود که افزاد بی سواد هم بتوانند بفهمند.
– حروف و طرح ها باید به اندازه ای بزرگ باشد که از دور دیده شود.
– در یک پوستر خوب طرح و رنگ بایستی با موضوع هماهنگ بوده تا بتواند احساس درستی را در مورد تناسب و روابط درونی اجزای پوستر سبب گردد.
طرز تهیه یک پوستر:
با استفاده از کاغذ، قلم، مداد، ماژیک، مدادشمعی، قلم مو، رنگ، عکس، تصاویر مجلات و چسب، پوستر را طراحی کنید. برای اطمینان از درک و پذیرش مردم، طرح پوستر را مورد آزمایش قبلی قرار دهید. در صورتیکه امکان چاپ یا تکثیر دارید به تعداد مورد نیاز از پوستر خود تهیه و در جای مناسب آنرا نصب نمایید. از پوستر در آموزش گروه استفاده کنید و نظر افراد را در مورد آن جویا شوید و ببینید آیا پیام پوستر را دریافته اند؟ پوسترها در صورت تعویض نشدن، یکنواخت و کهنه خواهند شد. پس از تعویض آنرا برای استفاده مجدد در موقع مناسب، نگهداری کنید.
پوسترهای آموزشی، در اندازه های بزرگتر از پوسترهای معمولی، و بیشتر برای استفاده کارکنان بهداشتی تهیه شده و دراتاق کار آنان نصب می شود.
6.وایت بورد:
(وایت بورد یا تابلوی سفید رایج ترین وسیله محسوب می شود و تمامی آموزش دهندگان و فراگیران با کاربرد و تکنیک آنها آشنایی دارند، با این وجود توجه به نکات زیر می تواند آموزش دهنده را در استفاده بهتر از آنهایاری دهد.
– پاکیزه و تمیز بودن آنها، آموزش را تسهیل می کند.
– چیزی که بر روی آنها نوشته یا ترسیم می شود باید انتخابی باشد، از جمله قواعد جدید، کلمات، نمودار، چارت، نقشه، خلاصه بحث، سرفصلهای بحث و نکات مهم.
– نوشته های قبلی که ارتباطی باموضوع بعدی ندارند باید پاک شوند، زیرا باعث انحراف توجه فراگیران می شوند.
– نوشته ها قابل خواندن بوده و درگروه کوچک و متوسط از آن استفاده شود.
– چیزی که باید بر روی آنها نوشته یا ترسیم شود از قبل آماده شود تا وقت کمتری صرف آن گردد.
– سعی شود هنگام نوشتن بر آنها، صحبت یا سخنرانی انجام نشود، زیرا نوشتن و صحبت کردن با سرعت موازی پیش نمی روند وقوه تطبیق و ارتباط با فراگیران کم می شود.
– از تمامی فضای تابلو و با نظم و قاعده استفاده شود.
تابلوی پارچه ای یا قاب ماهوتی(فلانل گراف)؛ و نکات قابل توجه آن:
§ این وسیله آموزشی از یک صفحه چوبی یا یونولیتی تشکیل شده است که روی آن را با پارچه یا موکت پوشانده اند و تصاویر آموزشی را می توان به طور قطعه قطعه و جدااز هم باسوزن روی آن چسباند.
§ این ویژگی تابلوهای پارچه ای که تصویر بتدریج کامل می شود به جذابیت آموزشی می افزاید و توجه مخاطبان را در انتظار چسباندن قطعه بعدی به خود جلب می کند.
§ قطعه های کوچکی که به عنوان جزئی از تصویر نهایی تهیه می شوند باید سایده باشند . توصیه می شود این قطعه ها هر یک نشان دهنده شیء واحدی باشند. مثلا انواع میوه یا مواد غذایی یا انواع حشرات، انتخاب کاغذ و رنگ مناسب برای این قطعه ها بسیار مهم است.
§ از خصوصیات جالب تابلوهای پارچه ای می توان به متحرک بودن اجزای تصویر اشاره کرد. بنابراین مدرس می تواند نه تنها این تصاویر را تک تک روی تابلو بچسباند، بلکه این امکان را نیز دارد که درادامه بحث خود قطعات را جابجا کند و در جای دیگری از تابلو و با نظم جدیدی نصب نماید.
§ اگر مدرس برای جلسه های آموزشی خود، مجموعه ای از تصاویر مخصوص تابلوی پارچه ای تهیه کند می تواند آنها را در یک پاکت کوچک نگه دارد و به راحتی با خود به مکانهای مختلف انتقال دهد. بنابراین بارها و بارها می توان از قطعات تصویر استفاده کرد. حتی می توان قطعه هایی از یک مجموعه را در جریان آموزش موضوع جدید، با قطعه های مجموعه دیگر در هم آمیخت.
§ تهیه این وسیله آموزشی بسیار ساده و ارزان است.
7.نمونه های واقعی ، مدلها و ماکت:
نمونه های واقعی ، آموزش را واقعی تر می کند. در برنامه های آموزشی می توان از نمونه های واقعی اشیاء استفاده نمود. به عنوان مثال وسایل پیشگیری از بارداری، انواع حبوبات، سبزی ها و میوه ها، غذاها ، ابزار، داروها، نمونه های نشریات و رسانه ها را می توان برشمرد. زمانی که نمونه های واقعی اشیاء خیلی بزرگ یا کوچک هستند و یا تهیه آنها دور از دسترس می باشد. از مدل ها درآموزش استفاده می شود، مدل ها را فراگیران می توانند لمس کنند ویا خودشان آنها را ساخته یا تهیه کنند، همه نوع موادی در تهیه مدل ها، مورد استفاده قرار می گیرد. ماکت ها و برش ها نیز نمونه ای از مدل ها می باشند.
8.فیلم، ویدئو: مردم فیلم را دوست دارند زیرا فیلم دارای صدا، رنگ و حرکت است و آنان می توانند به راحتی با فیلم ارتباط برقرار کنند. فیلمهای 8 میلیمتری، 16 میلیمتری و 35 میلیمتری( سینمایی) امروزه در برنامه های آموزشی کاربرد زیادی ندارند و آنچه رایج است و مورد استفاده قرار می گیرد نمایش فیلمهای ویدئویی از طریق تلویزیون است. در بسیاری از مراکز، مدارس و سازمان ها، تلویزیون و ویدئو وجود دارد و درصورت لزوم می توان این رسانه ها را به سایر مکانها حمل و نقل نمود. یک فیلم ویدئویی آموزشی نباید بیش از 60-30 دقیقه باشد در غیر این صورت ( به ویژه در سخنرانی و فیلمهای آموزشی صرف) بهتر است در چند نوبت نمایش داده شود. فیلم را باید برای گروه های کوچک و متوسط به نمایش گذاشت و در صورتی که از دستگاه ویدئو پروژکتور استفاده شود ، می توان آن را برای گروه های بزرگ هم نمایش داد.
فیلمهای بهداشتی را می توان از مرکز بهداشت به امانت گرفت . در حین نمایش فیلم برای گروهها، راحتی و ظرفیت فراگیران و سایر جوانب را برای استفاده بهتر از فیلم را بایتسی درنظر گرفت. نمایش فیلم می تواند رفتارهای جدید را آموزش دهد و بر تغییر نگرش ها و ارزشها تاثیر بگذارد.

پروژکتور اورهد:
تلقهای شفاف که برای نمایش با استفاده از پروژکتور اورهد به کار می روند دارای خصوصیات زیر
می باشند:
1. می توان تلقهای شفاف را بدون تاریک کردن اتاق نمایش داد.
2. تلقها را حتی در جریان اداره کلاس نوشت.
3. می توان با قرار دادن چندتلق روی هم موضوع را مرحله به مرحله کاملتر کرد.
4. مربی به راحتی روبروی فراگیران قرار می گیرد.
5. می توان بارها از تلق استفاده کرد.
6. نبایستی هنگام تهیه تلقهای شفاف از رنگهای روشن و خط نازک استفاده

ارزیابی نتایج
با بکارگیری این شیوه ی تدریس، نتایج زیر حاصل شد:
1- جلوگیری از اتلاف وقت و استفاده بهینه از زمان.
2- درگیر و سهیم کردن دانش آموز با فرایند آموزش.
3- کمک به پرورش قوه ی خلاقیت و شکوفایی استعدادهای فراگیر.
4- خشک و ملال آور نبودن کلاس درس برای دانش آموز.
5- ایجاد اعتماد به نفس و خودپنداره مثبت در دانش آموز.
6- کمک به فراگیر در جهت دستیابی به لذت خود فهمی.
7- سهولت و سرعت بخشیدن به، به یادسپاری و یادآوری مطالب.
نتیجه گیری کلی و پیشنهاد
می توان گفت که تدریس خوب به معنای کمک به خوب یادگرفتن فراگیران است و معلم به عنوان هدایتگر و مدیر یادگیری موظف است که زمینه های مساعدی فراهم آورد، تا دانش آموزان بتوانند با تلاش و علاقه، خود به آگاهی برسند و با تمایل و اشتراک مساعی در امر یادگیری به اهداف آموزشی نایل آیند. معلم موفق کسی است که انگیزه و اشتیاق و عطش ایجاد کند، نه اینکه با بمباران اطلاعات ناهمگون و پراکنده آنان را خسته کند . معلم خوب باید به جای سیراب کردن و بیزاری جستن از آب تشنگی ایجاد کند. .
نتیجه بکارگیری این روش این بود که نه تنها کلاس را از حالت خمودی خارج نمودم، بلکه توانستم دانش آموزان را نیز در فرایند آموزش سهیم و فعال سازم و بدین ترتیب تا حدود زیادی، تدریسم کارایی و اثربخشی مطلوب را بدست آورد.
در صورتی که مفید و کارا بودنِ، وسایل دست ساخت همکاران مورد تایید کارشناسانِ مسول قرار گیرد می توان آن را به تولید انبوه رساند و جهت استفاده سایردبیران به مدارس ارسال داشت .

منابع
1- حسن ملکی (قاسم), مهارت های اساسی تدریس , نیکان کتاب پاییز 82
2- حسن شعبانی, مهارتهای آموزشی و پرورشی, تهران ,سمت , 1377
3- عصمت طاهر زاده, توجه به شیوه های نوین تدریس, مجموعه مقالات همایش افزایش بهره وری در آموزش متوسطه( گردآوری عباس قنبری), استان چهار محال بختیاری 1382
4- برزو کریمی دستگردی, افزایش بهره وری در آموزش متوسطه, مجموعه مقالات همایش افزایش بهره وری در آموزش متوسطه( گردآوری عباس قنبری), استان چهار محال بختیاری 1382
5- فرشته قادری دهکردی,افزایش بهره وری در آموزش متوسطه, مجموعه مقالات همایش افزایش بهره وری در آموزش متوسطه( گردآوری عباس قنبری), استان چهار محال بختیاری


تعداد صفحات : حجم فایل:166 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود