تارا فایل

بررسی پیشینه ترانه های قوم ترکمن




فصل اول:
کلیات تحقیق

1-1.طرح و بیان مسئله:
گروهی از اقوام ایرانی، ترکمن هستند که مرزهای شمالی ایران را در شرق دریای خزر پوشش داده اند. بنابراین این منطقه از نظر جغرافیایی از سه بخش تشکیل می شود: 1- ناحیه ی مرتفع یا جنگلی 2- کوهپایه ای یا استپی 3- استپ . ترکمن به معنای کلمه (من ترک هستم).
ترکمن ها به طوایف و گروه های متفاوتی تقسیم میشوند که هر کدام موسیقی و ساز خاص خود را دارند که در این تحقیق به بررسی موسیقی ترکمن و ریشه ترانه های این قوم میپردازیم.
1-2. اهداف و ضرورت ها:
هدف پزوهشگر از تهیه این تحقیق آشنایی مردم ایران با قوم و قومیت های محلی ایران است. که هر کدام مانند مرواریدی در درون صدفی همچون ایران گنجیده اند. که یکی از این مروارید ها ترک ها هستند. در این تحقیق پژوهشگر سعی کرده است تمام اطلاعاتی را که خود از این قوم بدست آورده را در اختیار دیگر مردمان ایران قرار دهد تا آنانی که هنوز پیشینه سرزمین خود را پیدا نکرده اند بیاموزند و بدانند.
1-3.پیشینه تحقیق:
تحقیق مورد نظر از لحاظ فرهنگ و آداب و رسوم در جامعه ترکمن توسط محققان انجام گرفته و به نام هایشان در این تحقیق اشاره می شود.
1-تاریخ فرهنگ و هنر ترکمن:نویسنده اسدالله معطوفی. 2-نگاهی به فرهنگ عامه مردم خراسان،نویسنده: سید علی میر نیا. 3- مقدمه کتاب موسیقی ترکمن، نویسنده: محمد تقی مسعودیه و ..
1-4.پرسش های تحقیق:
ریشه ترانه های قوم ترکمن به چه چیز باز میگردد؟
1-5. فرضیه تحقیق:
با تحقیقی که انجام شد معلوم شد که ریشه ترانه های قوم ترک به داستان هایی که در آن زمان رخ داده بر میگردد که این داستان ها ریشه در فرهنگ و عقایدشان دارد و احساسشان را بیان میکند میکند و موسیقی بزرگترین وسیله بیان وخواسته های ترکمن بوده و هست.

فصل دوم:
ترکمن و موقعیت جغرافیایی

2-1-نگاهی به ترکمن:
ایران سرزمینی متشکل از گروه های قومی مختلف با ویژگی هاو رسوم سنتی خاص میباشد.با این وجود تمامی این گروه ها در ایرانی بودن مشترک اند که آنها را به همزیستی بیشتر و بهتر بایکدیگر رهنمون میسازد. لزوم تقویت این مشترکات ایجاب میکند که از این قوم شناخت بهتر ومناسبی به دست آید. برخی قوم ایرانی در مناطق داخلی کشور و شماری در مناطق مرکزی پراکنده اند. دسته اخیر در طول تاریخ به عنوان مرزدارانی سلحشور و غیرتمند شناخته شده اند،گرچه خود گاهی از اجحافات حکومت های مرکزی در امان نبوده و کشمکش هایی نیز با انها داشته اند.از جمله این اقوام،ترکمن ها هستند که مرزهای شمالی ایران را در شرق دریای خزر پوشش داده اند (محمدی،29،1380).
2-1-2-معنی کلمه ی ترکمن:
ترکمن،به زبان ترکی به معنای (من ترک هستم) می باشد. زیرا ترکمن ها سایر ترکها را مردمی مخلوط شده و فرهنگ باخته و خود را ترکهای با فرهنگ، اصیل و دست نخورده دانسته و این کلمه را به خود اختصاص دادند. ترکمن ها را(ترک ایمان) نیز می گویند. در متون عربی امده که چون دو هزار نفر از ترکمن ها در یک روز به اسلام روی اورده اند، انها را ترک ایمان یا ترکمن خوانده اند (همان، 30).
2-1-3موقعیت جغرافیایی :
ترکمن ها شاخه ای از ترک های آسیای میانه اند، که در حال حاضر در بخش جنوب غربی اسیای مرکزی (جمهوری ترکمنستان) ،نواحی شمالی ایران (ترکمن صحرا) ،افغانستان و چند گروه انها نیز در عراق، سوریه و ترکیه سکونت دارند. لازم است اشاره شود که ترکمن صحرا منطقه ای در شمال شرقی ایران،( در قسمتهای شمالی گلستان ) و جنوب جمهوری ترکمنستان می باشد. ترکمن صحرا جلگه ای با برامدگی های اندک است که در غرب تا دریای خزر ادامه دارد.سرزمین مسکونی ترکمن ها از دو بخش دشتی و کوهستانی تشکیل شده و ترکمن های ایران در این منطقه ، از شرق دریای خزر تا مراوه تپه و نیز در منطقه ی جرگلان خراسان، ساکن هستند (گلی ،239،1374).
.
2-1-4آ ب و هوا :
آب و هوای این منطقه بویژه در جنوب و شمال دشت گرگان، یکسان نیست. این دشت از جنوب به کوه های البرز و از شمال به مرزهای ایران و ترکمنستان منتهی می شود و نواحی بیابانی در مجاورت ان قرار دارد بنابراین این منطقه از نظر جغرافیایی از سه بخش تشکیل می شود: 1- ناحیه ی مرتفع یا جنگلی 2- کوهپایه ای یا استپی 3- استپ – بیابان . چنین افزایش شدی در ارتفاع ، زمینه های تنوع اب و هوا را در این منطقه فراهم می سازد . کوه های البرز، از یک سو منطقه را از بادهای خشک جنوبی و شرقی محافظت می کند و از سوی دیگر سبب ریزش فراوان در دامنه های کوه های شمالی و بخش جنوبی منطقه می گردد. ریزش باران در بخش های شمالی بسیار کمتر بوده و به همین سبب در اب و هوا و طبیعت بخش شمالی دشت نوعی انتقال از جنگل تا استپ – بیابان دیده می شود . از این رو ، زمین های حاصلخیز استپی بین این دو ناحیه واقع شدند .
اب و هوای این منطقه مرطوب و معتدل و درجه ی حرارت و رطوبت در سراسر ناحیه یکسان نیست . در این منطقه دو نوع جریان باد وجود دارد : 1-جریاناتی که از سمت شمال به جنوب می وزند . همان جریان های پر فشار سردی هستند که از منطقه سیبری در زمستان می وزند و باعث می شوند که هوای مرطوب به بالا رانده می شود و همین امر در زمستان باعث ریزش باران و برف و در تابستان باعث گرما و خفگی هوا می شود . 2- جریاناتی که از غرب به شرق می وزند این جریانات باعث می شوند که هر قدر از سمت دریای خزر به شرق برویم اب و هوا ، خشک تر و از مقدار بارندگی نیز کاسته می شود (همان ،24) .
2-1-5- زبان ترکمن ها:
زبان ترکمنی جزو شاخه زبان های ترکی است که در گروه زبان های اورال -آلتاییک قرار دارد.زبان های اورال -آلتاییکزبان ساکنین ترکستان چین است که یکی از شاخه های آن زبان اوغوزی میباشد که ریشه زبان ترکمنی امروزی نیز از آن گرفته شده است.زبان ترکمنی نوعی زبان ترکی است که به نسبت سایر زبان های ترکی کلمات در آن به طور غلیظ و پیچیده و از ته گلو تلفظ میشوند.در این زبان، حروف(ز-س) و هم صداهای آنان تقریبا نوک زبانی ادا میشوند. لازم است اشاره شود که بعضی کلمات معمولی نیز در قالب زبان ترکی در گویش ترکمنی به کار میروند.
ترکمن ها زبان خود را(ترکمن چه) یا (ترکمن دیل ،زبات ترکمنی) مینامند.همانطور که اشاره شد زبان شناسان این زبان را از گروه زبان های (اوغوز) یا شاخه جنوب غربی زبان ترکی شناخته و قرابت زبان شناختی آن را با ترکی آذربایجانی و ترکیه دانسته اند. زبان ترکمنی مانند زبان ترکی آذربایجان و ترکیه به طور گسترده ای با زبان های عربی، فارسی روسی آمیخته شده است اما شباهت زبان ترکمنی به ترکی استانبولی بیشتر است تا ترکی آذری. استفاده از لغات، ترکیبات و مضامین فارسی وعربی نیز در ادبیات ترکمن چه در گذشته و چه امروز رواج داشته است، زیرا زبان علمی وادبی حوزه ها و مدارس آسیای مرکزی به طور غالب دو زبان یاد شده است، به طوری که اشعار شاعران بزرگ ترکمن چه قبل از مختومقلی و چه بعد از او از این گونه واژگان میباشد.امروزه استفاده از زبان فارسی در مداس و همچنین در مداودات و ارتباطات ترکمن ها با سایر اقوام ایرانی دیده میشود. البته لازم است به این نکته نیز اشاره شود که در دهه های اخیر استفاده واژگان فارسی نه تنها در ادبیات ترکمنی، بلکه در گفتگوی روزمره ترکمن ها به ویژه در میان جوانان رواج فزاینده ای یافته است(محمدی،30،1380).
ترکمن ها چه کسانی هستند؟
سرزمین اصلی قوم ترک سرزمین ترکستان چین میباشد. در اوایل قرن چهارم هجری قمری، بعضی از اقوام ترک(ترکمن ها)در پی تشنجات داخلی، فشار قبایل و اقوام دیگر و در جستجوی چراگاه های بهتر و خشک سالی های پی در پی و یا بنا به علل دیگر و پس از پیروزی اسلام و شکست سلسله ساسانی مجال یافتند از سرزمین های مادری خود در آسیای میانه به تدریج کوچ کرده و تا نواحی شمالی خراسان در قلمرو ایران پیش آیند و از آن پس به تدریج مراتع و سرزمین های خود را توسعه دهند. اما قوم ترکمنی با و ویژگی های اساسی خویش در قرن هفتم و هشان هجری شکل گرفت و اساس قبیله های آن به شکل امروزیش پدیدار گشت. ترکمن ها همانطور که گفته شد در اصل از ترکان زرد پوست آسیایه میانه بودند که هزاران سال قبل در شرق دریای خزر در ترکمنستان و نواحی شمالی ایران به چادر نشینی می پرواختد.آنها به علت یک سری تمایزات فرهنگی و رشادت های خاص، در جوار ترک زبان های دیگر موجودیت یافتند و حتی پس از نفوذ اسلام درایران، همچنان فرهنگ خود راحفظ نمودند(گلی،210،1374).
ترکمن ها مردمی از چندین گروه بزرگ تباری و شمامل طوایف مختلفی چون یموت، تکه، گوکلان، سالور، ارساری، چاودر، آل علی، قره و ساریق میباشند. هر یک ازاین قبایل خود به تیره ها وطوایف کوچکی تقسیم میشوند، اما با این وجود تمامی این گروه ها دارای زبان، سنت های فرهنگی و حتی پوششی مشابه هستند(همان،211).
2-1-6- اسکان ترکمن ها:
ترکمن ها به عنوان گروهی از انسان ها به دلیل معیشت شبانی و کوچندگی وهمچنین به دلیل پرورش گله های اسب تا مدتی تابع نوع معیشت خود بوده واز این مکان به آن مکان در حال حرکت بودند،سرانجام به در منطقه ترکمنستان و ترکمن صحرا، راهی را یافتند که باعث ادامه ی بقای هرچه بهترشان شد. در پی آن ترکمن ها شروع به کوچ و زندگی نیمه کوچی از ترکمنستان به ترکمن صحرا کردند. در این بین دولت ایران و روسیه تلاش های بسیاری نمودند تاآنها را به اطاعت خود در آوردند.بالاخره در کنار رگیری هایی که ترکمن ها با دو دولت ایران و روسیه داشتند،به تدریج در اواخر قرن دهم میلادی اسلام را پذیرفتند. با مسلمان شدن ترکمن ها تغییرات شگرفی در بین آنها اتفاق افتاد.به طوری که برخی از سنت ها و نهاد های گذشته آنان سست و جای آن را قوانین و اعتقادات اسلامی گرفت.در زمان سلطان مسعود غزنوی ترکمن ها که مردمی دامدار بودند به دنبال مرتع به طرف گرگان کوچ کردند ولی سلطان مسعود غزنوی از حرکت آنان جلوگیری کرد. در صحبت هایی که بین طرفین انجام شد،ترکمن ها خاطر نشان ساختند که اگر محل مناسبی برای چرای گوسفندانشان به آنها داده شود،حاضرند دست از حمله و غارت بردارند و گرنه گوسفندانشان در بیابان تلف شده و آنان مجبور به حمله خواهند شد. این در خواست آنان مورد موافقت قرار نگرفت و در خوردی که بین انها و سلطان مسعود غزنوی در گرفت سلطان شکست خورد و انقراض دولت غزنوی و روی کار آمدن سلجوقیان را سب گردید و دولت قدرتمند سلجوقیان از میان آنان به حکومت رسید(محمدی،32،1380).
2-1-7- اعتقاد و رسوم مردم ترکمن:
ترکمن های چاروا(مال دار) هنگام نقل مکان از نقطه ای به نقطه ای دیگر بعضی لوازم سنگین بار خود از قبیل: هیزم، چوب، زغال با خود حما نمیکنند لوازم زبور را درقبرستان می گذرانند و اعتقاد دارند که از قبرستان کسی چیزی نمیدزدد. همچنین تعداد زوجات در میان ترکمن ها رایج است، اگر مردمی با زن تازه ازدواج نماید، وقتی تازه عروس بار اول وارد خانه ی شوهر میشود زن قدیمی باید تا چند قدم بیرون آلاچیق از او استقبال کند و او را به اغوش بکشد و پای راست خود را روی پای چپ او قرار دهد، کنایه اران دست که زن جدید همیشه زیر دست قدیم است(معطوقی،94،1383).

فصل سوم:
موسقی ترکمن

3-1-1-نگاهی به تاریخ موسیقی-موسیقی ترکمن:
پیدایش موسیقی در تاریخ بشر را به تحقیق نمی توان حدس زد ولی قطعا از پیدایش زبان بود است. موسیقی از صداهای مهار نشده و فریاد گونه ها به وجود آمده است که انسان های نخستین برای ایجاد اتباط و بیان دردها، شادی ها و ابراز تاثرات روحی مختلف از انها مدد می جست. موسیقی همچون سایر هنر ها(رقص،شعر و..) جنبه های مذهبی، آیین و مقدس داشت و به همین دلیل گاه نوعی عبادت محسوب میشد. آواز پرندگان،آوای جانواران،درای کاروان، زمزمه شبگردان، مناجات سحرخیزان، زاری درد مندان،شور حال صفویان،سوز ساز دل باختگان، ناله درد مندان،شیون بلا رسیدگان، گذر آب روان صدای ناپیدای دختران و سکوت پند آموز در دیار خاموش هریک در وزن و مایه ای خاص،آشکار یا به زبان حال ترانه میخوانند و در پرده های گوناگون برای هوشیاران جهان نغمه میپردازند. به باور بسیاری از مورخان و نیز موسیقی شناسان، موسیقی باستانی ایرانی تاثیرات عمیق بر نواحی اطراف خارج از مرزها حتی تا حوالی چین برجای نهاد.فارمر موسیقی شناس معروف انگلیسی معتقد است که بر ساز اصیل ایرانی از قدیم درختن رواج داشته است و کسه آن گلابی شکل بوده که در نتیجه ارتباط های فرهنگی به چین راه یافت این ساز از طریق ترکمنستان غربی به ترکستان شرقی و از آنجا به چین انتقال یافت و پی ئی پا نام گرفت در اواخر قرن ششم و در اوایل قرن هفتم میلادی عده زیادی از نوازندگان سمرقند،بخارا،کاشغر،کوستان و تورفان در دربار حکام چین استخدام شدند و حتی نوازندگان از کوستان بر بعد ترکمنی (اوغوزی)را به همراه خود به آن سرزمین برد. در ایران باستان علاوه بر سازهای بادی مثل نای، ساز های زهی زیادی هم در بین نغمه خوانان و موسیقی دانان رواج داشت که از این میان متداول ترین آنها در ایران و در بعضی از کشور های همسایه بربسط، تنبور و چنگ بود. تنبور یا طنبوره معرب تونبره لغتی هندی و به معنی کدوی تلخ است زیرا این ساز در اصل از کدو ساخته میشد.شاید به همین دلیل در گذشته در میان بعضی از تیره های ترکمن، بخشی ها گاه برای ساخت کاسه غیجاق از کدو استفاده میکرده اند هم اکنون هم اکنون هم نمونه بسیار زیبا و جالب آن را که متعلق به حدود صدوپنجاه سال پیش است در اوبه،روستای خواجه ار کلاله در دست بازماندگان ترکمن کرک بخش می توان تنبورد و سیمی که آنرا تنبور ترکی تامدیرا ترکمنی نیز نامند دارای کاسه کوچک و دسته ای بلند و باریک بوده و معمولا آن را به جای زخمه با سه انگشت می نواختند. تنبورد و سیمی دیگری که با تنور ترکی کمی تفاوت دارد به تنبور شیروانیان معروف است. کاسه این ساز به شکل گلابی و سیم های آن عموما از روده یا ابریشم ساخته میشد. تنبور نوعی دیگر از سازهای ضرابی است که فارابی اساس تحقیقات موسیقی خود را بر روی آن بنا گذاشت و تنبور دارای دو سیم بلندی بود که ازانواع آن تنبور خراسانی و تنبور بغدادی شهری بیشتری داشتند. لازم به ذکر است که اوزان های اوغوز هم در گذشته های دور با این ساز به کار های موسیقی قوم خود پرداختند. کمانچه یا غیرک که ترکمن ها آن را غیجق مینامند .(سازی که از گذشته بسیار دور در ایران مورد استفاده قرار گرفته است.بدنه یا کاسه، کمانچه را از چوب به صورت یک کره مجوف می ساختند.در هند نیز انواع رباب راکمانچه می نامند. اصولا در شرق از این ساز از گذشته های بسیار دور استفاده میکردند و آن را از رباب اقتباس نموده بودند در ایران درعصر صفوی ، کمانچه یکی از ساز های رایج در عرصه موسیقی ایران بوده است این سازها را بانام شیشک،غیشک و غیزک نیز خوانده اند.تنبور یا یکی ازانواع که برای نواختن آن به جای زخمه ،آرشه به کار برند، در ناحیه بنگال اسراج یا طاووس دلربا نامیده میشود و شبیه همانی است که در بین ترکمن های ایران مورد استفاده قرار میگیرد در گذشته تنبور خراسانی از هشرت زیادی برخوردار است و دارای دوسیم و ضرابی بود که با انگشتا دست راست نواخته میشد این ساز هم اکنون بین ایالات و عشایر کردستان هم مورد استفاده قرار میگیرد.
ولی اصولا تار را سازی ایرانی دانشته اند و خیلی ها بر این عقیده اند که اصل آن از بربط (ما در ساز های مضرابی ایزن)، رباب و در نهایت تنبور خراسان بوده است. اما در دوره قاجار تاریکی از اردکان و آلات موسیقی ایرانی شناخته میشد. ساز دیگری هم ازنوع تنبور و سه تار در ایران بوده و اکنون نیز هست که در میان ترکمن ها هم رواج دارد مولف تاریخ عضدی مینویسد شب ها هر وقت آقا محمد خان قاجار حال خوش و دماغ داشت و دوتار را که در میان تراکمه نیز معمول بوده می نواخت. نگاهی به دوتار خراسان و تا مدیرا در ترکمن صحرا:بدون شک موسیقی در میان ملت ها و حتی طوایف و تبر های مختلف، ریشه های مشترکی داشته است بین موسیقی خراسان و ترکمن صحرا و چند مکان دیگر سنخیت ها و نزدیکی هایی وجود دارد که به طور اجمالی به بررسی آنها میپردازیم. اما نخست باید به این مورد اشاره کرد(معطوقی، 232،1383).
3-1-2-موسیقی ترکمن:
موسیقی ترکمنی به شکلی از موسیقی اطلاق میشود که در بین اقوام ترکمن ایران، ترکمنستان و افغانستان رواج دارد.
مقامهای موسیقی ترکمنی درچهار دستگاه ارائه میشوند:تشنید، قرق لر، مخمس و نوایی.
موسیقی ترکمنی، همانند موسیقی سایر ملل که ریشه در عقاید مردم دارد، از ذهن مردم و آواز های آنان الهام میگیرد ، نوازنده به زبان ترکمنی بخشی نامیده میشود که معنی متفاوتی است. در ایام اویغورها، بخشی به کسی که خط اویغوری را بتواند بخواند اطلاق میشده ویا در زبان چینی کلمه بخشیف از کلمه پاکشی به معنای استاد و یا کسی که حالات شامان را به خود میگرفته اطلاق می شده است،و برخی نیز معتقدند بخشی ریشه اریایی داشته است به معنی بخش کردن و تقدیم داشتن امده و گروهی معتقدند که این بخشی کلمه ای مغولی است. بخش ها، زبان گویای مردم ترکمن بوده و در ایامی که نگارش کتبی وجود نداشت ، رسالت عظیم ادامه دادن روایات و داستانها ،نقل ها و اساس حرکت تاریخی – فرهنگی را مردانه به دوش کشیدند. نخستین گروه از این رادمردان را می توان باباقورد قهرمان دوره ی اوغوزی و پیشگوی قوم دانست ، وی با قوپوز ( دوتار ) خود داستان های عامیانه اوغوزها را برای ما به یادگار گذاشته که تحت اوزان مطرح است .
بخشی های ترکمن در طول تاریخ سراسر رنج و زحمت ، شادی ها ، دردها و امال و ارزوهای مردم را با دو تار خود که اصطلاحا به ان تامدره ( تبوره ) نیز می گفتند بازگو کرده اند.
تاریخ موسیقی ترکمن نام اورانی چون شوکر بخشی ، قره دالی گوگلن ، باو بخشی و مختومقلی قارلی دارد . ترکمن ها روایت می کنند که قدرت اعجاز دوتار از یک قشون بیشتر است . یک بار که برادر شوکر بخشی را خان خیوه به اسارت برده بود ، بخشی توانست با پیروزی بر نوازنده ی دربار ، برادرش را از چنگ خان نجات دهد و یا داستان زندگی حاجی قولاق حاکی از ستمی است که بر این گروه توسط خان ها و بگ ها رفته است و به گونه ای که دست های نوازنده را خان می برد تا دیگر نتواند بنوازد ( مشحول ، 1380 ،334 ).
3-1-3-موسیقی ترکمن صحرا:
این منطقه در شمال شرقی کشور قرار گرفته و مازندران شرقی و قسمتی از خراسان را شامل می شود ، ناحیه ی وسیعی است که محدود به مرزهای ترکمنستان شوری از شمال ، شهرستان بجنورد از شرق ، دریای خزر از غرب و کوه البرز از جنوب می شود .
اوغوزها به هنگام حرکت از غرب چین و جنوب مغولستان به سمت اسیای میانه خنیاگران دوره گردی را با خود داشتند که اوزان نامیده می شدند . اوزان ها کارشان ریشه ی عمیقی در شمن گرایی داشت ، نوعی پر خوانی ( موسیقی درمانی – جادو پزشکی ) می کردند . انها خالق و پایه گذار تمامی اثار بنیادی موسیقی ترک زبانان هستند که از انواع غنی موسیقی در نوع خود است . موسیقی بزرگترین وسیله ی بیان و خواستهای ترکمن بوده و هست و شاید به همین دلیل موسیقی ترکمنی از پیچیده ترین انواع موسیقی محلی در ایران است . موسیقی و فرهنگ ترکمن پا به پای مردم ان ، از قدیم و بخصوص طی چند دهه ی اخیر دستخوش تاخت و تاز و دستبرد زمانه بوده است . این موسیقی یکی از اصیل ترین و بکر ترین و در عین حال ناشناخته ترین موسیقی های ملل جهان است . در این منطقه موسیقی و زندگی به یگانگی زیبایی دس یافته است در نتیجه ی شتاب دگرگونی ها و نیز وسایل ارتباط جمعی ،از اهمیت بخشی ها کاسته شد و این سنت دیرپا رو به انزوا رفت و این نوع موسیقی سنتی و نمایشی به فراموشی سپرده شد و از یادها رفت . سازهای موسیقی ترکمن شامل دوتار ، کمانچه، نی می باشد (معطوقی ، 235،1383).
-1-4- سازهایی که نوازندگان ترک می نوازند:3
درباره سابقه ساز و آواز ترکمن های ایران معمولات اندکی در دست است و اساسا درباره گذشته سازهای موسیقی ترکمن تحقیقات همه جانبه ای صورت نگرفته است.
اطلاعات ما دباره نوازندگان و ساز و آوازهای ترکمنی از سفرنامه های سیاحان روشن می شود که "در اواخر سده ششم و اوائل سده هفتم میلادی – اواخر دوره ساسانی- عده ای از نوازندگان سمرقند و بخارا و کاشغر و ترفان در دربار چین استخدام شدند و نوازنده ای ترکمن به نام " کوشا یا قوشا" بربط ترکمنی (باربیوت، باربیوتس یه یونانی و پیپه به چینی) به همراه خود به چین برد.
موسیقی ترکمنی، همانند موسیقی سایر ملل که ریشه در عقاید مردم دارد، از ذهن مردم و آوازهای آنان الهام می گیرد، نوازنده به زبان ترکمنی بخشی نامیده می شود که معنی متفاوتی است. در ایام اویغورها، بخشی به کسی که خط اویغوری را بتواند بخواند اطلاق می شده و یا در زبان چینی کلمه بخشی، از کلمه پاکشی به معنای استاد و کسی که حالات شامان را به خود می گرفته اطلاق می شده است. و برخی نیز معتقدند بخشی ریشه آریایی داشته به معنی بخش کردن و تقدیم داشتن آمده و گروهی معتقدند که این بخشی کلمه ای مغولی است.
بخشی ها، زبان گویای مردم ترکمن بوده و در ایامی که نگارش کتبی وجود نداشت، رسالت عظیم ادامه دادن روایات و داستان ها، نقل ها و اساسا حرکت تاریخی – فرهنگی را مردانه بدوش کشیدند. نخستین گروه از این رادمردان را می توان باباقورد قهرمان دوره اوغوزی و پیشگوی قوم دانست، وی با قوپوز (دوتار) خود داستان های عامیانه اوغوزها را برای ما به یادگار گذاشته که تحت عنوان اوزان مطرح است. بخشی های ترکمن در طول تاریخ سراسر رنج و زحمت، شادی ها، دردها، آمال و آرزوهای مردم را با دوتار خود که اصطلاحا به آن تامدره (تبوره) نیز می گویند بازگو کرده اند.
تاریخ موسیقی ترکمن نام آورانی چون شوکر بخشی، قره دالی گوگلن، باو بخشی و مختومقلی قارلی دارد. ترکمن ها روایت می کنند که قدرت اعجاز دوتار از یک قشون بیشتر است. یکبار که برادر شوکر بخشی را خان خیوه به اسارت برده بود، بخشی توانست با پیروزی بر نوازنده دربار، برادرش را از چنگ خان نجات دهد و یا داستان زندگی حاجی قولاق حاکی از ستمی است که بر این گروه توسط خان ها و بگ ها رفته است به گونه ای که دست های نوازنده را خان می بُرد تا دیگر نتواند بنوازد .
در هنگام تولد بانگ اذان اولین موسیقی است که به گوش ترکمن می رسد . بنا اعتقادات دینی ، در گوش نوزاد ترکمن ملّای محل با صوت و موسیقی دلنشین اذان می گوید . سپس طی مراسمی ساده یکی از بزرگتران خانم او را در گهوارهجای می دهد و با صدایی لطیف لالایی می خواند و این لالایی تا حدود دو سالگی و یا بیشتر هنگام خواب در گوش او طنین انداز است و با موسیقی دلنواز لالایی آرام گرفته و در آرامش به خواب می رود و نتایج پزشکی به آرامی به خواب رفتن بر همگان واضح است .در هنگام مرگ نیز ، زنان عزادار در سوگ از دست رفته ی خود مرثیه خوانی می کنند که همراه با آهنگ و اشعاری سوزناک همراه است.
موسیقی در عروسی ترکمن در چند مقطع دیده می شود. در روز عروسی زنان و دختران اشعاری مرتبط با عروسی را در قالب آهنگ های عروسی اجرا می نمایند. شب قبل از عروسی بخشی های ترکمن موسیقی کلامی و یا بدون کلام اجرا می نمایند . حتی در مراسم دست در دست هم گذاشتن عروس و داماد ، اشعاری موزون و آهنگ دار از طرف خانمی که این کار بر عهده اوست خوانده می شود.خانمی ماموریت دارد دست عروس را در دست داماد بگذارد و برای این منظور دست عروس وداماد را گرفته و آنها را دست در دست هم می گذارد و در این اثنا اشعار موزون خود را که همراه با دعای خیربرای هر دوی آنهاست می خوانند.
در میلاد مبارک حضرت رسول (ص) مولودی خوانی وجود دارد که بدون استفاده از آلت موسیقی، اشعار مذهبی و عرفانی به صورت موسیقی کلامی اجرا می شود.
در هنگام کمبود باران جوانان اشعاری را با آهنگ در مقابل منازل ترکمنان جمع شده و نوعی دعای طلب بارش از خداوند است، اجرا می کنند.
در شب چهاردهم ماه رمضان جوانان ترکمن در دسته های مختلف در مقابل تک تک منازل ترکمنان دعاهایی در قالب آهنگهایی به معنی شکرگذاری خداوند در نزول قرآن کریم و رسول گرامی (ص) اجرا می نمایند.
در مراسم ختنه سورانی پسران ترکمن نیز بخشی های ترکمن موسیقی کلامی و یا بدون کلامی اجرا می کنند .
در شیر دوشی حیوانات نیز ، ترکمن از موسیقی استفاده می کند که اخیراً نتایج بسیا ر مثبت این کار به لحاظ علمی و پزشکی نیز رسید و حتی در اخبار رسانه های مختلف به این موضوع اشاره شده است. فردی که شیر دوشی می کند که اکثراً زنان ترکمن هستند ، هنگام دوشیدن اشعاری را مخاطب آن حیوان در حال دوشیده شدن است با آهنگی لطیف دعوت به آرامش مینماید و در صورت آرامش گاو یا شتر و …. شیر بیشتری به صاحبش می دهد.
طلبه های ترکمن در هنگام فارغ التحصیلی از حوضه های علمیه مراسم مولودی خوانی بدون آلت موسیقی اجرا می نمایند .حتی هنگام آب خوردن حیوانات اهلی ،ترکمن حیوانات اهلی خود را با موسیقی ئی که بدون آلت موسیقی است و فقط با زبان ودهان اجرا می کند حیوان را به هنگام آب خوردن به آرامش دعوت می کند . این نوع موسیقی بیشتر به صورت اصواتی گوناگون است کهحیوان را به هنگام آب خوردن آرام می نماید .
زنان ودختران ترکمن هنگام قالی بافی ، سرود های مورد علاقه خود را زمزمه می کنند .لاله ها که انواع مختلف دارد سرود های مختص دختران و زنان ترکمن است که در گلایه از دوری و جدایی ازفامیل ومحل زندگی خود اجرا می نمایند که این موسیقی نیز بدون آلت موسیقی می باشد.ترکمن در گذشته ، در معالجه بیماری سرخک از موسیقی استفاده می کرده است. طوری که نوازنده ای بر بالین فرد سرخک گرفته نوازندگی دوتار و یا نی و یا نی نوازی همراه با خوانندگی می کند وبدین طریق فرد بیمار در آرامش کامل به استراحت طولانی مدت دعوت می شود و به لحاظ پزشکی در این هنگام مقاومت بدنی بیمار بالا رفته و بر بیماری غلبه می نماید. ترکمن بیماری های مختلف روحی روانی را نیز به کمک موسیقی درمان می کرده است یعنی موسیقی درمانی.
کسی که کار موسیقی درمانی را انجام می دهد پرخان نامیده می شود. این شخص مدعی است با جن و پری نیز ارتباط دارد و هنگام موسیقی درمانی نوازنده ای کار طبابت او را همراهی می نماید. در اصل خود آن شخص نوازنده ی دوتار هم باید باشد اما در مواقعی از این کار که خود نمی تواند بنوازد و به کار دیگری غیر از نوازندگی مشغول است نوازنده ی دیگر و در عدم وجود نوازنده ی دیگر پرخان از نوار کاست موسیقی دوتاری استفاده می نماید.در بسیاری از موارد موفق عمل می نماید زیرا موسیقی و حرکات پرخان در هم آمیخته و تاثیر موسیقی در بیماران روحی روانی نیز بسیار مثبت بوده وبیمار را به آرامش و سلامت بازمی گرداند.چوپانان ترکمن همراه گله گوسفندان خود نی نوازی می کرده اند تا گله در آرامش به چرا مشغول باشد.
مادران ترکمن هنگام لالایی فرزند خود آهنگ و اشعار لطیف و فرح بخش استفاده می کنند لالایی های مادران ترکمن با دیگر مادران دنیا متفاوت است؟ به نظرم نقش موسیقی بیشتر دیده می شود. برای طفل هیچ صدایی روح نواز تر از صدای مادر نیست و همه مادران ترکمن هنگام لالایی صدای خود را تا حد ممکن نرم و لطیف می نمایند تا طفل خود با راحتی و آرامش هر چه بیشتر به خواب رود . این اشعار بیشتر در وصف طفل ، دعای طول عمر طفل است . اگر طفل پسر است آرزو بر مردانگی و با قد رت و با ایمان شدن و اگر دختر است آرزو بردختری که همه ی هنر های دستی دختران و زنان را بیاموزد و همدم برای مادر و فردی مومن و معتقد به اعتقادات دینی باشد . در هر صورت اشعار لالایی مادران ترکمن جنبه ی تربیتی دارد و طفلی که شروع به ادای نخستین کلمات نموده و شروع به حرف زدن کرده است معنی آن اشعار را می فهمد و در تربیت کودک و نقش گیری شخصیتی اش بسیار موثر و مثبت است و شخصیت کودک با اشعار تربیتی مادر که در قالب موسیقی است از اولین روزهای تولد شروع به شکل گیری می نماید)بایراق).
3-1-5-دوتار:
در خصوص رایج ترین ساز قوم ترکمن یعنی دوتار و اینکه چه وقت و برچه پایه و اساسی بوجود آمده بلحاظ علمی هنوز اطلاعات تاریخی روشنی وجود ندارد. در پاسخ به این سئوال، خوانندگان و نوازندگان روایتی را که نسل اندر نسل حفظ کرده اند تعریف می کنند: اول بار شخصی به نام "بابا قنبر" که مهتر اسب حضرت علی (ع) بوده دوتار را ساخته است، این روایت توسط خواننده مشهور ترکمن "شوکور باغشی" و نیز فیلسوف یونان باستان افلاطون نقل شده است.
روایتی دیگر نیز در تالیف "ب. بلیایف" بنام "ساز ترکمن" آورده شده است. در بین مردم این روایات تعابیر و تفاسیر متعددی دارد. این ادّعا که تمامی این روایات در حقیقت توسط مردم و در پاسخ به سئوال چگونگی خلق دوتار فراهم آمده است سخن گزافی نخواهدبود. در میان مردم آسیای میانه ساز دوتار از اعصار پیشین وجود داشته. این خود به تنهایی گویای حقیقتی انکار ناپذیر می باشد. چنانچه دلایل علمی کافی نیز برای اثبات این ادّعا در دسترس نباشد امّا روایت های نقل شده از افلاطون (427-347 ق.م) و فیثاغورث در باب خلق دوتار، پایه محکمی ایجاد می کند.
سند پایه ای دیگر مربوط به شاعر قرن هیجده ترکمن غایب نظر غایبی است که برای استخلاص تعدادی شاعر و نوازنده از مجازات مرگ، در پیشگاه امیر بخارا شعر معروف خود را با مضمون ذیل قرائت کرد:
ساز بیله صحبتی یامان دییمانگ لر
آدام حوّا دنیا ایننده باردیر
ترجمه:
ساز و آواز را منکر نشوید
که قدمتی تا خلق آدم و حوّا دارد
همانگونه که پیشتر گفتیم تحقیقات علمی در خصوص ریشه و مضای تاریخی کلمه "دوتار" به نتایج قطعی نرسیده است. چنانچه به ریشه شناسی مردمی دوتار رجوع کنیم با دو دیدگاه مواجه می شویم:
دیدگاه اول اعتقاد دارد این کلمه از دو واژه فارسی "دو" و "تار" تشکیل شده است. همانند سرتار و چهار تار رایج در نزد اقوام تاجیک و اُزبک. دیدگاه دوم "دوتار" را یک واژه اصیل ترکمنی می داند.
اگر در آن دقیق شویم کلمه دوتار در واقع ترکیبی از کلمه توت و تار است. در واقع دوتار از چوب درخت توت ساخته شده و به آن تار وصل می شده است. به همین خاطر نیز پیشینیان ما اصطلاح "توت تار" را بر آن نهاده اند که به مرور زمان این اصطلاح در محاوره عامّه بصورت دوتار شکل گرفته و ماندگار شده است. آنگونه که نوازندگان یادآوری می کنند و موسیقی دانان به آن معتقد هستند بعدها تغییراتی در شکل و فرم نت ها در دوتار پدید آمد. دوتار نه تنها در میان مردم ترکمن بلکه در میان ازبک ها، تاجیک ها، قرقیز ها، قره قالپاق ها نیز به عنون ساز ملّی شناخته می شود.
صرفنظر از این که در میان اقوام مختلف تحت اسامی دُومبرا، کوموز، تامبور، چونگگور و مانند آن از آن یاد شده است. امّا همه این نام ها در واقع از خانواده دوتار بوده و با هم هم خانواده هستند. هر چند در میان ما ترکمن ها کلمه دوتار کاربرد وسیع دارد امّا این تنها نامی نیست که بر آن گذاشته اند. در زبان برخی طایفه و تیره های ترکمن (در گویش طایفه یموت) اصطلاح "تامدیرا" به معنی دوتار مورد استعمال فراوان دارد. کلماتی نظیر "تامدیرا" "تامدیراچی" در واقع مترادف کلمات "دوتار" و "دوتارچی" موجود در زبان ادبی ما هستند.
امّا اصطلاح "تامدیرا" چگونه به وجود آمده است؟ در این خصوص نیز دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه نخست این اصطلاح را اینگونه معنی می کند "چیزی که در تنور پخته شده باشد" تنور را در ترکمنی "تامدیر" گویند. سازنده دوتار قطعه چوب های توت را که به منظور ساختن دوتار بریده ابتدا در سایه خوابانده سپس آنرا در بخار و گرمای تنور "تامدیر" خشک می کند. به همین خاطر به دوتار "تامدیرا" گفته می شود. دیدگاه دوم بیانگر صدایی است که از آن برمی خیزد. مردم قزاق و قرقیز به ساز ملّی خود که شبیه دوتار ترکمنی است اصطلاحاً "دومبرا" می گویند. بنظر می رسد این اصطلاح نه برای توضیح چگونگی شکل گیری آن بلکه صرفاً برای توضیح نوع آواز صادر شده از این ابزار بکار رفته است.
دوممور ـ دوممور، دیم میر ـ دیم میر.
در نتیجه اصطلاح "تامدیرا" نیز که بنظر می رسد از آوای "تیم میر ـ تیم میر، تام میر ـ تام میر" صادر شده از دوتار و در روندی مشابه با "دُومبرا" شکل گرفته است با این اصطلاح ریشه مشترکی داشته باشد. بنظر می رسد از میان این دیدگاه ها، دیدگاه دوم به حقیقت نزدیک تر باشد(حق شناس،58،1986).
3-1-6-داستان هایی از ترانه های ترکمنی:
فصل بهار، فصلی که تمامی موجودات را به شور و هیجان می آورد، در صحرای ترکمن حکم می راند. پروانه های رنگارنگ در میان گل های زیبا در پرواز بودند. پرندگان زیبا در الحان گوناگون نغمه سرایی می کردند و ریاحین هزار و یک رقم بوی خوش را می پراکند.
در همان زمان که طبیعت این همه زیبایی را به صحرا بخشیده بود، ابدال بای هم روستایی ساییل بخشی جوان به ییلاق رفته بود. تعداد بزها و گوسفندان ابدال بای از ده هزار می گذشت. او هر سال موقع ییلاق خمره های ساره یاغ (1) را به همراه کاروانیان به شهرهای مشهد، بخارا، خیوه روانه می کرد و بر دارایی اش می افزود. عروسان و دخترانی را که برای گرفتن کره و سارغان (2) مایل به کار بودند، به خدمت می گرفت. ابدال بای یک سوم کره ها و سارغان ها را که از یانلیق ها (3) به دست می آمد به آنها می داد. فقیران برای اینکه بتوانند برای زمستان سخت خود قاتق نانی مثل کره، سارغان، کشک و خامه داشته باشند گروه گروه در آنجا کار می کردند.
ساییل بخشی عاشق اُغل امان تنها دختر قینیش آپای بیوه شده بود، اما دختر توجه ای به دلداده خود نداشت. به همین خاطر ساییل بخشی او را بوینی یوغین (4) نام نهاده بود. ساییل بخشی که از رفتن معشوق بدانجا خبر یافته بود، برای چوپانی کردن در آن صحرای زیبا به ییلاق رفت. اُغل امان پر از ناز و کرشمه بود. او به حرفها و سخنان ساییل توجهی نداشت و جوابی نمی داد و با این کار دل بخشی را در آتش گداخته بود. به همین خاطر پیش خودش نام او را بوینی یوغین گذاشته بود.
آغل ها و خمیه ها برپا شد. چوپانها چالمارهای (5) خود را آماده ساخته بودند. شیردوشی شروع شد و ماست ها درون بیست، سی یانلیق جای گرفت. از ضربه های پیشک (6) دختران یانلیق نزدیک بود بترکد. از هر یانلیق کرده زیادی بیرون می آمد و درون دیگهای مخصوص قرار داده می شد. کره های جوشیده درون خمره ها قرار می گرفت و بدین ترتیب ییلاق دامه داشت.
نزدیکی های ظهر، گله های گوسفندان از بلندی ها به سوی آغل های ییلاق روانه شدند. ساییل بخشی که در پی بره های سیاه رنگ به این سو و آن سو می دوید، سخت گرسنه و خسته شده بود. او بره ها را به آن سوی تپه ای که در طرف جنوب قرار داشت روانه کرد و به سوی خیمه ای که به آغل چسبیده بود، رفت. برای خستگی درکردن چای سبز آماده کرد. دختران و عروسان میش هایی را که به آغل آمده بودند، در جایگاه شیردوشی قرار دادند و شروع به دوشیدن آنها کردند.
اکنون وقت آن بود که ساییل بخشی مثل هر روز از روزنه های آغل به تماشای حرکات محبوبه خود بنشیند. او هر روز برای چنین فرصتی بی صبرانه لحظه شماری می کرد.
درون آغل ساکت و خاموش بود. تنها صدای ریختن شیرها به درون ظرف ها شنیده می شد. بخشی جوان از نوشیدن چای سبز تنگچه (7) فارق شد. سینه ای صاف کرد و دوتارش را به دستش گرفت و آرام شروع به نواختن کرد.
در همان هنگام باران گرفت و بر روی دختران شیر دوش شروع به باریدن کرد. ساییل بخشی باران را که بر روی دلدارش می بارید و او را خیس می کرد، مورد خطاب قرار داد و خواند:
بیر بوله جیک بولوت گلدی یاغماغا
یاغما بولوت نازلی یارینگ اوستونه
یاریم اویدن چیقدی قویون ساغماغا
بال-ام بولسانگ، دامما یارینگ اوستونه
ترجمه
قطعه ای ابر آمد تا ببارد
ای ابر بر روی یار نازنین من مبار!
او برای دوشیدن میش ها از خانه بیرون آمده است
اگر عسل هم باشی بر روی یار من مبار.
بدین ترتیب مقام "یاغما بولوت" (ای ابرها نبارید!) که بخشی ها آن را با علاقه می خوانند، بوجود آمد(فصلنامه بایراق).
در آلاچیقی در دل صحرا نوازنده ی پیری در حال نواختن دوتار بود. آتشی در وسط آلاچیق بر پا بود، دور آتش مردانی گوش جان به نوای نوازنده سپرده و حرکت دستهایش را دنبال می کردند. در گوشه ی آلاچیق چند زن و مرد و بچه نیز دیده می شدند که در میان آنها دو نفر بیشتر از دیگران به نوازنده توجه داشتند. یکی مردی میان سال که گاهی سر تکان می داد و با رضایت در پوستین جابجا می شد و دیگری جوانی با چهره ای متین که کوچکترین حرکت دست نوازنده را از نظر دور نمی داشت. پیر مرد ضربه های آخر را بر تارها فرود آورد و به دنبال آن فریاد تحسین حضار آلاچیق را پر کرد.
پیر مرد عرق صورتش را پاک کرد و سرش را به عنوان تشکر تکان داد. سپس دوتارش را به جوانی که از اول تا آخر چشم بر دستان او دوخته بود، داد و گفت: حالا نوبت توست، تو هم برای دوستانمان بنواز.
جوان دوتار را در بغل گرفت و شروع به نواختن کرد. آهنگی دلنواز در فضای آلاچیق به همراه دود از روزنه ی بالای آلاچیق به آسمان رفت. جوان چند آهنگ دیگر هم نواخت و هر بار تحسین حضار را بر انگیخت، در همین هنگام مرد میانسال فریاد زد: آهای، چای بیاورید.
جوان آهنگ تازه ای را شروع به نواختن کرد. زنی کتری را از روی آتش برداشت. قطعه ذغالی از آتش پرید و روی پیراهن زن نشست که گوش به آهنگ داده و در فکر فرو رفته بود. دستهای نوازنده ی جوان روی دوتار می لغزید و آهنگی زیبا از آن بر می خاست. هیچکس تا به حال این آهنگ را نشنیده بود. مدتی گذشت دستهای جوان آخرین ضربه را به دوتار زد، فریادی از بین جمع در آلاچیق پیچید و زن را به خود آورد: آهای، مواظب باش. بوی سوختگی همه جا را پر کرده بود. زن بلافاصله پیراهنش را کنار زد و با عجله آتش را خاموش کرد و آبجوش را داخل قوری ریخت. نوازنده ی پیر رو به مرد جوان کرد و گفت: آهنگ جدیدی برایمان نواختی؛ بگو ببینم از که بود ؟
جوان پاسخ داد: از خودم است. آن را در شب مهتابی صحرا ساختم.
خیلی خوب است نامش را چه گذاشتی ؟
هنوز نامی برایش در نظر نگرفته ام و سپس رو به آن زن کرد و پرسید: گلجه، اسم شما چیه؟
زن روسری اش را به صورت کشید و خجالت زده گفت: برای چه می پرسی ؟ اسمم بیکه است. جوان نوازنده رو به حضار کرد و گفت : اسم آهنگ را "بیکه حالان" می گذارم. چرا که او بیشتر از همه آن را پسندید، آن قدر که متوجه آتش پیراهنش نشد. همه از نامگذاری آهنگ خوشحال بودند و خرسندی توام با غرور در چهره ی صاحبخانه نمایان بود(حق شناس،64،1986).
3-1-5-مقام ها:
مقام کور اوغلی بر اساس حماسه ی کور اوغلی ساخته شده ست که در بین قبایل ترک و ترکمن، از شهرت خاصی برخوردار است.
بر اساس این داستان، پدر کور اوغلی به دستور خان کور می شود و او با پسر خود، کور اوغلی، که در همه امور، صادق و صمیمی است در قلعه "چنبلی بین" مسکن می گزیند، در حالی که چهل فدایی به همراه دارد. آنگاه کور اوغلی سوار بر " قیر آت " اسب مخصوص خود، قیامی بر ضد خان و ایادی او را رهبری می کند.

مقام بال صایاد:
مقام بال صایاد یکی از شاخص ترین سروده ها در موسیقی ترکمن است و اشاره دارد به داستان عاشق شدن (همرا) به (صایاد).
بر اساس این داستان، همرا پسر امیر در شب ازدواج با سروناز دختر وزیر، شرح زیبایی صایاد را می شنود و نادیده عاشق می شود. آنگاه به همراه پدر به جست و جو می پردازد. پدر با دیدن صایاد عاشق تر از پسر می شود، اما به خاطر پسر از عشق خود می گذرد و صایاد را به عقد همرا در می آورد. پس از آن صایاد و سروناز در کنار همرا زندگی سعادتمندانه ای را آغاز می کنند.
در این داستان چند نکته جلب توجه می کند:
1- وجود تعدد زوجات در بین ترکمن ها امری عادی بوده ست.
2- ایثار و از خود گذشتگی، چنان که پدر به خاطر پسر از عشق خود می گذرد.
3- در این داستان، نام پدر صایاد، شاه عباس ذکر شده است؛ بدین جهت احتمال می رود که داستان در عصر صفویه سروده شده باشد.
مقام گوگ دفه / گوگ تپه:
این مقام بیانگر حادثه ی گوگ تپه و جنایات جنگی روس ها در سال 1881 میلادی و قتل عام ترکمن ها در این قلعه است.
مقام دارایی دون لی:
این مقام اشاره دارد به داستان ازدواج "سلطان نایچی / سلطان نی نواز" که نی نوازی او شور و حالی داشت. حادثه چنین اتفاق افتاد که:
آتی بای برای آخرین پسرش عروسی مفصلی به راه انداخت و در آن از سلطان نایچی دعوت کرد تا نی بنوازد. شب هنگام که سلطان نایچی که شروع به نواختن نی کرد، پیرمردها / یاشولی ها در داخل اُی / آلاچیق، جوان ها در خارج اُی و کودکان و نوجوانان در بالای اُی جای گرفتند تا شاهد هنرنمایی هنرمند نی نواز باشند.
آنگاه که نی نواز به اوج هنر خود رسید و همگی گوش جان به نوای نی سپرده بودند دختری قوی جثه و یتیم که در سقف اُی جای گرفته بود از " توینیق " به دامان نی نواز غلتید.
همگی دچار بهت و حیرتی وصف ناپذیر شدند و نی نوار نوای نی را قطع کرد. در بحبو ای این بهت و حیرت یکی از بزرگان داخل اُی این حادثه را به فال نیک گرفت و گفت: این دختر هدیه ای الهی است به نی نواز فقیر، پس آن دو را به عقد هم در آوردند و خانه را خالی از اغیار کردند.
فردای آن شب، نی نواز به شکرانه ی این نعمتی که نصیبش شده بود آهنگ شورانگیزی خلق کرد که به نام "دارایی دون لی " شهرت یافت؛ زیرا که عروس خانم را جامه ای از جنس دارایی / ابریشمی، پوشانیده بودند.
مقام یاغما بولوت/ نبار ای باران:
این مقام، داستان ساییل بخشی است که عاشق دختری به نام اوغل امان بود، اما معشوق او اعتنایی نداشت. ساییل بخشی این مقام را زمانی ساخت که نم نم باران، جامه های دلدارش را خیس کرده بود و او چنین سرود و خواند:
بیر بوله جیک گلدی یاغماغا
یاغما بولوت نازلی یارینگ اوستینه
یاریم اویدن چیقدی قویون ثاغماغا
بال ام بولثانگ، دامما اونینگ اوثتینه
ترجمه:
پاره ای ابر بهر باریدن، در فضا چرخید تا ببارد. گفتمش: ای ابر، درنگی کن، چون که نگارم شیر می دوشد، اگر چه بارش ات عسل باشد.
مقام ثالتیق لار:
سازنده ی این مقام، هنرمندی بود به نام قربان عالی فرزند مرد عالی از مردم دورون واقع در ترکمنستان امروزی، از تیره ی ثالتیق، طایفه ی یمره لی.
قربان عالی در 35 سالگی با دختری به نام آرتیق نیاز ازدواج کرد. طولی نکشید که در جنگ با راه زن ها اسیر شد و در اسارت، چشم های خود را از دست داد. پس از آزادی از یافتن یار خود عاجز ماند تا این که مردی هدایت او را تا زادگاهش به عهده گرفت.
آن دو در کناری مشغول استراحت بودند که مردی بر آنها گذشت و قربان عالی در خطاب به او با آوازی حزین و با مطلع زیر چنین خواند:
دور قارداشیم ثندن خبرآلایین آرتیق نیاز یاریم امان می
ترجمه: ای برادر! لحظه ای درنگ کن و بگوی که آیا از یار من آرتیق نیاز خبری داری؟
این شعر و آهنگ به ترتیب زیر شهرت یافت:
1- قربان ثالتیق نینگ آیدیمی / ترانه ی قربان ثالتیق
2- ثالتیق نینگ آیدیمی / ترانه ای درباره ی ثالتیق
3- ثالتیق آیدیمی / ترانه ی ثالتیق
این آهنگ را بعدها بخشی های نامبرده ذیل گسترش دادند:
1- امان گلدی گونی 2- قول گلدی اوستا 3- شکر باغشی 4- کل باغشی 5- تاج مامت سوخان قلی 6- میلّی تاج مراد 7- پورلی ثاری 8- چاری تاج مامت
مقام ثالتیق آیدیمی امروزه شامل 7 قسمت است و با نام ثالتیق لار شهرت دارد و با شیوه های گوناگون نواخته می شود. سخی جبار هنرمند ترکمنستانی با یکی از قسمت های هفت گانه این مجموعه آوازی ساخته است به نام " اُپ ثم اولدیرار لار، اُپ مه ثم اولیم / گر ببوسم یا نبوسم، در هر حال کشته خواهم شد."
قربان عالی آثاری چند در زمینه ی ادبیات شفاهی از خود به یادگار گذاشته است. از آن جمله است:
1- دولت یار 2- سیف الملک و مدح الجمال 3- یوسف و احمد.
قربان عالی در سال 1810 میلادی در مانقشلاق وفات یافت.
3-1-8-مقام زهره و طاهر:
این مقام داستان عاشقانه ی زهره دختر پادشاه تاتارها و طاهر پسر وزیر است که در مکتب خانه، همدرس بودند. شاه به وزیر قول داده بود که طاهر را به دامادی بپذیرد، اما خلاف وعده کرد و به جای دادن دختر، طاهر را در داخل صندوقی به دریا انداخت. ماهم دختر پادشاه بغداد او را از دجله گرفت و خاطر خواهش شد
طاهر پس از 7 سال زندگی با ماهم به دیار خود برگشت و به فرمان پدر زهره کشته شد. زهره نیز به دنبال مرگ معشوق خودکشی کرد. ماهم به خون خواهی برخاست و شاه تاتار را شکست داد. در این هنگام زهره و طاهر به فرمان خداوند زنده .(www.magiran.ir شدند و طاهر با دو محبوب خود (زهره و ماهم) زندگی جدیدی شروع کرد(

تصویر(1)

تصویر(2)

تصویر(3)

تصویر(4)

تصویر(5)
نتیجه گیری:
از تحقیقی که انجام شد نتیجه بدست آمده اینست که پیشینه موسیقی ترکمن به داستان هایی که درون آن رخ داده بر میگردد که این داستان ها ریشه در فرهنگ و عقایدشان دارد و احساسشان را بیان میکند، از ذهن مردم و آواز های آنان الهام میگیرد ، نوازنده به زبان ترکمنی بخشی نامیده میشود که معنی متفاوتی است.زبان ترکمنی جزو شاخه زبان های ترکی است که در گروه زبان های اورال -آلتاییک قرار دارد. زبان ترکمنی نوعی زبان ترکی است که به نسبت سایر زبان های ترکی کلمات در آن به طور غلیظ و پیچیده و از ته گلو تلفظ میشوند.در این زبان، حروف(ز-س) و هم صداهای آنان تقریبا نوک زبانی ادا میشوند. لازم است اشاره شود که بعضی کلمات معمولی نیز در قالب زبان ترکی در گویش ترکمنی به کار میروند.
ترکمن ها زبان خود را(ترکمن چه) یا (ترکمن دیل ،زبات ترکمنی) مینامند.همانطور که اشاره شد زبان شناسان این زبان را از گروه زبان های (اوغوز) یا شاخه جنوب غربی زبان ترکی شناخته و قرابت زبان شناختی آن را با ترکی آذربایجانی و ترکیه دانسته اند. موسیقی بزرگترین وسیله بیان وخواسته های ترکمن بوده و هست، در اینجا به یکی از داستان های موسیقی ترکمن میپردازیم.
فصل بهار فصلی که تمامی موجودات را به شور و هیجان می آورد، در صحرای ترکمن حکم می راند. پروانه های رنگارنگ در میان گل های زیبا در پرواز بودند.
در همان زمان که طبیعت این همه زیبایی را به صحرا بخشیده بود، ابدال بای هم روستایی ساییل بخشی جوان به ییلاق رفته بود. تعداد بزها و گوسفندان ابدال بای از ده هزار می گذشت. . او بره ها را به آن سوی تپه ای که در طرف جنوب قرار داشت روانه کرد و به سوی خیمه ای که به آغل چسبیده بود، رفت. برای خستگی درکردن چای سبز آماده کرد. دختران و عروسان میش هایی را که به آغل آمده بودند، در جایگاه شیردوشی قرار دادند و شروع به دوشیدن آنها کردند.
اکنون وقت آن بود که ساییل بخشی مثل هر روز از روزنه های آغل به تماشای حرکات محبوبه خود بنشیند. او هر روز برای چنین فرصتی بی صبرانه لحظه شماری می کرد.
درون آغل ساکت و خاموش بود. تنها صدای ریختن شیرها به درون ظرف ها شنیده می شد. در این هنگام ساییل بخشی سینه ای صاف کرد و دوتارش را به دستش گرفت و آرام شروع به نواختن کرد.
در همان هنگام باران گرفت و بر روی دختران شیر دوش شروع به باریدن کرد. ساییل بخشی باران را که بر روی دلدارش می بارید و او را خیس می کرد، مورد خطاب قرار داد و خواند:
بیر بوله جیک بولوت گلدی یاغماغا
یاغما بولوت نازلی یارینگ اوستونه
یاریم اویدن چیقدی قویون ساغماغا
بال-ام بولسانگ، دامما یارینگ اوستونه
ترجمه
قطعه ای ابر آمد تا ببارد
ای ابر بر روی یار نازنین من مبار!
او برای دوشیدن میش ها از خانه بیرون آمده است
اگر عسل هم باشی بر روی یار من مبار
بدین ترتیب مقام "یاغما بولوت" (ای ابرها نبارید!) که بخشی ها آن را با علاقه می خوانند، بوجود آمد که برگرفته از احساشان است .
موسیقی ترکمن شامل مقام های مختلفی چون کور اوغولی، مقام گوگ تپه، مقام دارایی دون لی، مقام ثالتیق لار،مقام بال صایاد و مقام زهره و طاهر: این مقام داستان عاشقانه ی زهره دختر پادشاه تاتارها و طاهر پسر وزیر است که در مکتب خانه، همدرس بودند. شاه به وزیر قول داده بود که طاهر را به دامادی بپذیرد، اما خلاف وعده کرد و به جای دادن دختر، طاهر را در داخل صندوقی به دریا انداخت. ماهم دختر پادشاه بغداد او را از دجله گرفت و خاطر خواهش شد.
طاهر پس از 7 سال زندگی با ماهم به دیار خود برگشت و به فرمان پدر زهره کشته شد. زهره نیز به دنبال مرگ معشوق خودکشی کرد. ماهم به خون خواهی برخاست و شاه تاتار را شکست داد. در این هنگام زهره و طاهر به فرمان خداوند زنده شدند و طاهر با دو محبوب خود زهره و ماهم زندگی جدیدی شروع کرد.
تعدادی از موسیقی دانان و نوازندگان شاخص موسیقی ترکمنی عبارتند از:
مرحوم اراز محمد تکه، استاد بایلی تکه، طاهر تکه.
منابع فارسی:
1-حق شناس، عبدالحمید، آوای دوتار صدای مردم ماست، 1986، ترکمن، ترکمنستان
2-کنعانی،محمد،مجموعه مقالات نگاهی به گذشته ترکمن، 1385،دانشگاه تهران،تهران
3-گلی،محمد علی، سیری در تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمن ها، 1307،تکا، تهران
4-معطوقی، اسد الله، تاریخ فرهنگ و هنر ترکمن، 1383، امیرکبیر، اصفهان
5- مشحول، حسن، تاریخ موسیقی، 1380، ترکمن، ترکمنستان
6- سایت دایره المعارف ترکمن-مجله بایراق
www.magiran.irسایت -7

www.google.com-8

موضوع تحقیق :
بررسی پیشینه ترانه های قوم ترکمن
استاد مربوطه :

گردآورنده :

چکیده:
از مطالعه و بررسی های که انجام شد به این موضوع میرسیم که ایران سرزمینی متشکل از گروه های قومی مختلف با ویژگی هاو رسوم سنتی خاص میباشد.با این وجود تمامی این گروه ها در ایرانی بودن مشترک اند. شناخته شده ترین این اقوام عبارتند از: آذربایجانی، ترکمن هاو قزاق ها، خراسانی ها،بلوچ، بختیار، قشقائی ها، کرد ها، گیلانی ها، لر ها، مازندرانی ها، جنوبی ها. گروهی از اقوام ایرانی، ترکمن هستند که مرزهای شمالی ایران را در شرق دریای خزر پوشش داده اند که در حال حاضر در بخش جنوب غربی اسیای مرکزی )جمهوری ترکمنستان( ،نواحی شمالی ایران )ترکمن صحرا( ،افغانستان و چند گروه انها نیز در عراق، سوریه و ترکیه سکونت دارند. آب و هوای این منطقه بویژه در جنوب و شمال دشت گرگان، یکسان نیست. بنابراین این منطقه از نظر جغرافیایی از سه بخش تشکیل می شود: 1 – ناحیه ی مرتفع یا جنگلی 2 – کوهپایه ای یا استپی 3 – استپ . ترکمن به معنای کلمه )من ترک هستم(. زبان ترکمنی جزو شاخه زبان های ترکی است که در گروه زبان های اورال -آلتاییک قرار دارد. پیدایش موسیقی در تاریخ بشر را به تحقیق نمیتوان حدس زد ولی قطعا از پیدایش زبان بوده است. موسیقی برای ایجاد ارتباط و بیان دردها، شادی هاو ابراز تاثیرات روحی مختلف از آنها مدد می جست.بدون شک موسیقی در میان ملت ها و طوایف و تبرهای مختلف ریشه های مشترکی داشته است. موسیقی ترکمن به شکلی از موسیقی میگوند که در بین اقوام ترکمن ایران،ترکمنستان، افغانستان رواج دارد. بین موسیقی خراسان و ترکمن صحرا و چند مکان دیگر سنخیت های وجود دارد. موسیقی ترکمن در چهار دستگاه ارائه میشود: تشنید،قرق لر،مخمس،و نوایی. رایج ترین ساز قوم ترکمن دوتار میباشد. در دل موسیقی ترکمن داستان هایی نهفته که ریشه در فرهنگ و عقاید مردم دارد و احساساتشان را بیان میکند و موسیقی بزرگترین وسیله بیان وخواسته های ترکمن بوده و هست.
واژگان کلیدی: ترکمن، موسیقی، پیدایش،ارتباط

فهرست مطالب
فصل اول: کلیات تحقیق 1
1-1.طرح و بیان مسئله: 2
1-2. اهداف و ضرورت ها: 2
1-3.پیشینه تحقیق 2
1-4.پرسش های تحقیق 2
1-5. فرضیه تحقیق: 2
فصل دوم:ترکمن و موقعیت جغرافیایی 3
2-1-نگاهی به ترکمن 4
2-1-2-معنی کلمه ی ترکمن 4
2-1-3موقعیت جغرافیایی 4
2-1-4آ ب و هوا 5
2-1-5- زبان ترکمن ها: 5
2-1-5- زبان ترکمن ها: 5
2-1-6- اسکان ترکمن ها 7
2-1-7- اعتقاد و رسوم مردم ترکمن: 7
فصل سوم:موسقی ترکمن 8
3-1-1-نگاهی به تاریخ موسیقی-موسیقی ترکمن: 9
3-1-2-موسیقی ترکمن 10
3-1-3-موسیقی ترکمن صحرا 11
3-1-4- سازهایی که نوازندگان ترک می نوازند 12
3-1-5-دوتار 15
3-1-6-داستان هایی از ترانه های ترکمنی 17
3-1-5-مقام ها 20
3-1-8-مقام زهره و طاهر: 23
3-1-9-نتیجه گیری: 27
منابع فارسی 29

فهرست تصاویر
تصویر 1 -انواع ساز 24
تصویر 2 -نوازنده ترکمن 25
تصویر 3 -نوازنده 25
تصویر 4 -نوجوان نوازنده 26
تصویر 5 -نوازندگان ترک 26

16


تعداد صفحات : 34 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود