تارا فایل

بررسی مشکلات اقتصادی- اجتماعی زنان ساکن در شهر اسلامشهر



پیشگفتار
پشت هر مرد موفقی زن بزرگی ایستاده است
زمانی که زوجه ام با من است، حاضر نیستم فقر و تنگدستی خود را با تمول کراسوس معاوضه کنم و او را از دست بدهم. "بوتر"
زن مهربان و زحمتکش خانواده اش را در میدان جاذبه عشق قرار می دهد. حرارت مهر و محبت او بر همه اعضای خانواده تاثیر می گذارد و از آنها انسان های نمونه ای می سازد. اگر مرد قدر نقش سازنده چنین زنی را نداند به یقین بر خود جفا روا داشته است. افسوس اگر مرد با کج اندیشی فکر کند، با قدرنشناسی از چنین زنی از ارج و قرب خود می کاهد:
* زنی که دوش به دوش شوهر جسورانه با مشکلات زندگی می جنگد.
* زنی که با مثبت اندیشی و خوشبینی به شوهر روحیه می دهد.
* زنی که صرفه جوست و توقع زیاد ندارد و هرگز لب به شکایت نمی گشاید.
* زنی که هنگام بحران با فروش جواهراتش از شوهر حمایت می کند.
* زنی که در تربیت فرزندان و برآوردن نیازهای شوهر از هیچ چیز فروگذار نمی کند، جایگاه ویژه ای دارد. او را با زنی منفعل، بدبین، نومید، متزلزل، بی اراده، ولخرج، خودخواه و بی مسئولیت مقایسه کنید تا ببینید تفاوت از کجا تا به کجاست.
به شما زنان خوب، صمیمی و وفادار با صراحت و قاطعیت یادآور می شوم کمتر مردی است قدرتان را نداند. اصلاً چه بهتر اگر اهمیتی به قدرشناسی او ندهید. زیرا او هم یک طرف این زندگی مشترک است. اگر قدرت تشخیص نداشت از ارزش و اعتبار شما چیزی کم نمی شود. آنچه شما می کنید برای استحکام خانواده است و بس. بنابراین به راهی که انتخاب کرده اید، ادامه بدهید و مطمئن باشید سعادت و خوشبختی از آن شما خواهد بود.1

فهرست مطالب
عنوان
پیشگفتار
فصل اول : کلیات پژوهش
مقدمه
بیان مسئله
ضرورت پژوهش
اهمیت موضوع
چارچوب نظری پژوهش
اهداف پژوهش
هدف کلی پژوهش
هدفهای ویژه
سوال پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعاریف نظری متغیرها
فصل دوم : پیشینیه پژوهش
مقدمه ای بر فصل دوم
زن در ادبیات ایران
جایگاه واقعی زن در خانواده
دستیابی به حقوق اجتماعی زنان
زمینه های فعالیت اقتصادی بانوان فراهم نشده است
اشتغال زنان از پشت عینک روشنفکری
یکی از شاخصه های توسعه یافتگی باشد؟
تلاش هایی فراتر از برنامه
آمارها چه می گویند
9 درصد حاشیه ها سواد ندارند
در ردیف کشورهای در حال توسعه
نخبه گرایی زنانه
اعتبارات ناچیز
زنان 10 سال پس از پکن
پیام هایی برای اجلاس بازبینی و ارزیابی پکن: فقر
حقوق
سیاست
خشونت
بهداشت باروری
بیماری ایدز و ویروس آن
مناقشه مسلحانه
قاچاق زنان
آموزش
فرهنگ و شخصیت زنان
اختلاف فرهنگی در رابطه با شخصیت زنان
اختلافات سطح فرهنگی
دیدگاه روانشناسان در رابطه با شخصیت زنان
زنانی که فقط کار می کنند
بازیگران نقش آفرین
زنان و کارگاه: چشم انداز تاریخی
نابرابریها در کار
مشاغل کم ارزش
مسائل موفقیت
ویژگی های زنان موفق
دستمزد کم و دام فقر زنان
فصل سوم : روش پژوهش
مقدمه
جامعه آماری
نمونه و روش نمونه گیری
روش جمع آوری اطلاعات
روش آماری
فصل چهارم : توصیف و تحلیل داده ها
فصل پنجم نتایج پژوهش
نتیجه داده های آماری
بحث و بررسی
محدودیت های تحقیق
پیشنهادها
منابع مورد استفاده

فصل اول : کلیات پژوهش
مقدمه
آب بند نخل جمعیت تویی

حافظ سرمایه ملت تویی
(علامه اقبال لاهوری)
زن نیمی از پیکره اجتماع است و به تعبیر رابیندرانات تاگور- متفکر بزرگ هندی- بهترین دوست مرد، همچنانکه حیات انسان ها بسته به وجود زن است، تکامل او نیز ارتباط مستقیمی با نحوه نگرش و منش او در معاشرت با زن دارد. چنانکه انسان را موجود ناقص دانسته اند که برای رسیدن به کمال می بایست "جفت" مطلوب خود را بیابد و در کنار او به آرامش و تکامل برسد. گذشته از این انگاره فردی، زن همواره در ابعاد کلان تر نیز در جوامع بشری حضور داشته و دارد که این واقعیت بزرگ هیچگاه از چشم اندیشمندان و خردمندان به دور نبوده و هیچ متفکر واقع بین و حق شناسی نمی تواند این حقیقت مسلم را مورد انکار قرار دهد که اگر نقش زنان در پیشرفت و تعالی جامعه ای از مردان آن جامعه بیشتر نباشد، کمتر هم نیست.
باید به زن بهایی داد که درخور آن است البته نه در سخن بلکه در عمل اگر به زن به عنوان یک انسان کاملاً برابر با مرد، همانگونه که خلق شده نگاه شود و نه به عنوان یک ابزار یا تنها برای ارضای غرایز مرد و یا بیگاری کشیدن از او و در همه حال تحقیر کردن او، هرگز این همه فساد اخلاقی وجود نخواهد داشت. در غرب نیز با آن همه پیشرفت علم و تکنولوژی که تنها زاده هوش و استعداد انسان هاست و نه عقلانیت و شعور همه جانبه آنها، اگر زن را از صورت کالا خارج کنند مطمئناً فساد و تباهی رو به کاهش خواهد گذارد و در محیط خانواده هنگامی که جوان از کودکی متوجه احترام پدر و مادر (و البته بالعکس) گشت و نیز متوجه شد که پدر به مزایای اخلاقی و روحی مادر و دیگر بانوان توجه کامل دارد و به آنها به عنوان انسانی کامل و با شخصیتی ارزشمند می نگرد آیا در سنین نوجوانی و جوانی می تواند به زن تنها به عنوان رفع نیازهای غریزی نگاه کند و دائماً حریص تر شود و دنیا از همین زوایا بنگرد؟ و آیا داشتن خانواده ای آگاه که هر کس در آن جایگاه واقعی خود را داراست و نیز برخوردار شدن از تربیتی صحیح در محیطی پر از ایمان و عاطفه، ایمان توام با آگاهی و نه کورکورانه، نمی تواند احساسات سرکش جوانی را تحت کنترل درآورده و متعادل سازد؟
در طول قرن های متمادی، در عرصه های گوناگون ، زنانی ظهور کرده اند که با ایفای نقش خود به عالی ترین شکل ممکن و با اثبات توانایی ها و شایستگی های خویش، تاثیر بسیار مهم و تعیین کننده ای در بهبود اوضاع جامعه خویش داشته اند.
برخی از این زن ها از چنان لیاقت و خصایصی بهره مند بوده اند که شعاع فعالیت ها و تاثیرات آنها از دایره اجتماع و محدوده جغرافیایی کشورشان نیز فراتر رفته و عالمگیر شده است.
با چنین مصداق که دارای شعاع حیرت انگیز و پویایی هستند ضمن آنکه حکایت از توانمندی های بالقوه زنان دارد، نگرش های جاهلانه ای که تساوی زن و مرد را زیر سوال می برد کمرنگ و بی رمق جلوه می دهد و به اصل مشارکت جهت پیشبرد و توسعه اجتماعی، قوام بیشتری می بخشد.
تجربه "اصلاح ساختار فرهنگی" و تجدید نظر در باورها و نگرش ها ثابت کرده است هر اندازه جامعه ای شرایط مساعد و همسانی را برای رشد و سپردن مسئولیت ها (فارغ از چارچوب های تنگ نظرانه و متحجرانه) فراهم آورده، به همان میزان توسعه و ترقی جامعه نیز روند شتابان تری یافته است.
در جهان معاصر، یافته های علمی و تجربه های علمی به طور روشن و واضحی برتری جنس خاصی را مردود اعلام کرده است و نقش اولیه و دگرگون کننده را به عواملی فرا جنسیتی داده است.
بی تردید اجحاف در حق زنان و نادیده انگاشتن حقوق فردی و اجتماعی آنان یکی از علل عقب ماندگی از قافله تمدن بشری است و با توجه به سرعت سرسام آور عصر امروز، هر میزان که جامعه ای بر استمرار این نگرش باطل اصرار و سماجت ورزد، این عقب ماندگی تشدید خواهد شد. لذا برای ترقی و حرکت به سمت آینده چاره ای جز تعجیل در رفع موانع و شکستن حصارهای نابخردانه وجود ندارد. (کیهان نیا، اصغر،1380، زن امروز، مرد دیروز)

قانون اساسی و حقوق زنان
اصل بیستم قانون اساسی
همه افراد ملت از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.

بیان مسئله
مساله اصلی در پژوهش حاضر "بررسی مشکلات اقتصادی- اجتماعی زنان ساکن در شهر اسلامشهر" است. لازم به ذکر است که در اعصار گذشته زن در جامعه نقشی نداشت و تنها تهیه مواد غذایی را فراهم می کرده است. غذا و نگهداری فرزندان را به عهده داشت و آن زمان زنان حق اظهار نظر و اظهار وجود نداشتند و تنها مردان بودند که در تمامی امور نقش داشتند و نظرات خود را تحمیل می کردند. در یک جمله کوتاه می توان گفت در آن زمان مردسالاری بوده است و هیچ ارزشی برای زن به عنوان یک نسل یا انسان قائل نبودند. اما جایگاه مردانه در داخل گروه خانگی لزوماً به معنی بهبود پایگاه زن نبود. آنچه که احتمالاً تحقق می یافت تحمیل تصویر مردی یا پدر بزرگ بر خانواده بود این وضع را طبیعی می دانستند و اگر غیر از این با آنها رفتار می شد شاید برای آنها غیر قابل قبول بود در نهایت باید گفت که نگاه و نظر آن زمان به زن خیلی خوار و خفیف بوده است در حالی که در عصر حاضر زن در جامعه نقش نسبتاً قابل توجهی دارد و اغراق نگفته ایم اگر بگوییم بخشهایی از جامع در دست زنان است و جامعه روی آنها حساب می کند. زن در عصر حاضر در خانواده و هم در جامعه نقش مهمی را ایفا می کند از جمله تربیت فرزندان آگاه و عالم، فراهم کردن محیط آرام و ایجاد آرامش در خانواده و فعالیت در امور اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی و سیاسی موجب شده است که باری از جامعه را بدوش بکشند و پا به پای مردان در پیشبرد اهداف جامعه نقش مهمی داشته باشند حتی زنان در بخشهایی مشغول فعالیت هایی هستند که مردان نمی توانند جایگزین آنها شوند. در عین حال شرایط اجتماعی فرهنگی جامعه در خیلی از موارد پویایی متناسب با آن را نداشته است. اشتغال زنان از سویی با مسائل حاد و برخی از موارد مواجه گردیده و از سوی دیگر اختلاف عقیده را در میان گروه های مختلف مردم موجب شد.
خوشبختانه زنان در عرصه فعالیتهای شغلی و فرهنگی و خانوادگی و سیاسی دیگر آن شیئی زینتی و تجملی نیستند که پیش از این به شمار می آمدند. در گذشته زنان دست آویزی می شدند تا احزاب و گروه های سیاسی برای زینت بخشیدن به شعارهای تبلیغاتی خود به آنها بدهند. اما اکنون به رسمیت شناختن نیروی کار زنان در تمام امور فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خواست و نیاز جوامعی است که در قرنها این نیرو را زیر انواع پوشش های اخلاقی نادیده گرفته اند.2
زمانی که نوع نگرش به زن تغییر کند غرایز می تواند تحت کنترل قرار گیرند؟ مطمئناً چنین است و خواهند توانست. پس زن در مرحله نخست باید سعی کند شخصیت ارزش انسانی خود را درک کند و آن را حفظ نماید. اگر با طرز تفکری غلط خود را رها کند یا به اصطلاح دست کم بگیرد آنقدر دست کم که از زن بودن خود در بالاترین مرز آن برای جلب توجه غریزی مرد استفاده کند و نیز اجازه دهد از او بیگاری بکشند که این هر دو منتهای تحقیر به اوست، بنابراین بیش از آن که قصوری متوجه مرد باشد او خود مقصر است، باید به او آگاهی داد و از خطری جدی که زندگی او و نسل های بعد از او را تهدید می کند وی را باخبر ساخت. چقدر خوب است که در خانواده احترام و محبت متقابل، همدلی، همفکری و همکاری و حس مسئولیت پذیری متقابل و نیز شهامت معذرت خواهی و در نهایت صداقت و صمیمیت و گذشت متقابل وجود داشته باشد. تنها در این صورت است که آرامش لازم در محیط کوچک خانواده و سپس در اجتماع به وجود خواهد آمد، این اعمال به ظاهر کوچک پیامدهای بسیار بزرگی خواهد داشت و زمانی که انسان به آرامش و آسایش روحی رسید ذهن روشن تر و فعال تر شده و افکار درست و صحیح که عملکردهای درست را به دنبال دارند در آن متجلی می گردند و انسان آگاهی که با شعور و عقلانیت خود و ایمان آگاهانه خود توانسته است زندگی مادی و دنیوی خود و اطرافیانش را پر از عشق و آرامش کند رفته رفته می تواند به فراسوی آگاهی رسد و روح خود را رشد داده آن را شکوفا سازد، یعنی همان شود که خالق او می خواهد و از او به عنوان یک انسان، چه زن و چه مرد انتظار دارد.3

ضرورت پژوهش
اثر مشکلات اجتماعی- اقتصادی زنان در اسلامشهر از آن جهت ضرورت دارد که نکات مثبت و منفی زنان در خانواده را برای ما روشن می سازد و عوارض ناشی از این امور را آشکار می سازد. در واقع باید دید که چگونه می توان مابین پذیرش مسئولیت های اجتماعی از طرف زنان و قبول مسئولیت های خانگی از طرف ایشان رابطه ای قبول و انسانی ایجاد کرد. بدیهی است که ایجاد شرایط مناسب باب اشتغال زنان تنها هنگامی میسر است که ایجاد شرایط متناسب با این امر پذیرفته و تبلیغ شوند. به هر حال با اینکه در اکثر جوامع و بخصوص در جامعه ما رشد تکنولوژی و صنعت خواستار ورود زن به بازار کار است اما به دلیل عدم پذیرفتن فرهنگی امر تحقق کامل اشتغال زنان در کلیه مشاغل امکان پذیر نشده است و فاصله حقوقی میان زن و مرد همچنان مشهود است البته از بین بردن این فاصله به معنای تساوی تصنعی زن و مرد نیست زیرا هر کدام از اینان در جامعه به عنوان یک انسان و در خانواده به عنوان پدر و مادر دارای ویژگی ها و وظایفی هستند که ایشان را از یکدیگر متمایز می کند. آنچه که در این مبحث مورد نظر ماست از بین بردن تعصبات و تبعیض هایی است که به عناوین مختلف چه از نظر حقوقی و چه از نظر فرهنگی باعث جدایی زن و مرد و اجحاف حقوق زنان شده است. زنان در هر جامعه ای دارای دو نقش دوگانه ای هستند به این معنی که از یکسو به شدت مایلند که نقش خود را در خانه و خانواده به نحو احسن ایفا کنند و از سوی دیگر تمایل دارند تا شخصیت خود را به حد کمال پرورش دهند و در صحنه زندگی اقتصادی و اجتماعی نقش عمده ای داشته باشند. نادیده انگاشتن هر یک از این دو نقش می تواند نابسامانی اجتماعی و اقتصادی را به دنبال داشته باشد. اگر کار زن در خارج از خانه بازتاب نامطلوبی بر خانواده داشته باشد و در نتیجه تربیت کودکان با دقت و توجه کافی صورت نگیرد عواقب ناگواری برای نیروی کار آینده به بار خواهد آورد. از سوی دیگر چنانچه زن بر فعالیتهای اقتصادی شرکت بکند فرآیند توسعه سرعت کمتری خواهد داشت برای اینکه نقش دوگانه زنان بتواند در پیشرفت اقتصادی اجتماعی کشور موثر افتد لازم است تعادل منطقی میان این دو وظیفه پدید آید. بنابراین در این بخش از بررسی سعی می شود تا تغییرات ناشی از اشتغال زن بر خانواده مورد بررسی قرار گیرد. زیرا اشتغال زن در ایران نقش سنتی او را در معرفی و دگرگونیهای بی شماری قرار داده است و این دگرگونی ها نیز به نوبه خود بر عرصه های مختلف زندگی خانوادگی اثرات مختلفی بر جای گذاشته و روابط و وظایف خانواده و نقش زن و شوهر را در درون خانواده دچار تغییراتی کرده است."4

اهمیت موضوع
انتخاب این موضوع به عنوان یک پژوهش دانشگاهی از آن جهت حائز اهمیت است که تجربه "اصلاح ساختار فرهنگی" و تجدید نظر در باورها و نگرش ها ثابت کرده است هر اندازه جامعه ای شرایط مساعد و همسانی را برای رشد و سپردن مسئولیت ها (فارغ از چارچوب های تنگ نظرانه و متحجرانه) فراهم آورده، به همان میزان توسعه و ترقی جامعه نیز روند شتابان تری یافته است.
در جهان معاصر، یافته های علمی و تجربه های علمی به طور روشن و واضحی برتری جنس خاصی را مردود اعلام کرده است و نقش اولیه و دگرگون کنده را به عواملی فراجنسیتی داده است.
بی تردید اجحاف در حق زنان و نادیده انگاشتن حقوق فردی و اجتماعی آنان یکی از علل عقب ماندگی از قافله تمدن بشری است و با توجه به سرعت سرسام آور عصر امروز، هر میزان که جامعه ای بر استمرار این نگرش باطل اصرار و سماجت ورزد، این عقب ماندگی تشدید خواهد شد. لذا برای ترقی و حرکت به سمت آینده چاره ای جز تعجیل در رفع موانع و شکستن حصارهای نابخردانه وجود ندارد. در جامعه کنونی کشور اسلامیمان زنان ایران همچنین احتمالاً شرایط مادی و زیست اجتماعی و سیاسی خود را با کشورهای پیشرفته نیز مقایسه خواهند کرد. آمارها و ارقام و اطلاعات در دسترس نشان می دهد که جامعه ایرانی در مقایسه سطح رفاه مادی و شرایط اجتماعی کشور با دیگران به ویژه گروه دوم از کشورها، خرسند نخواهد بود. زنان در جامعه ایرانی، حتماً با توجه به اطلاعات و تفسیرها و تحلیل های مسئولان رسمی، کارشناسان، روشنفکران و سایر منابع اطلاعاتی تلاش دارند تصویری از آینده ای را که در انتظارشان است نیز ترسیم کنند. یکی از مسائلی که احتمالاً در آینده نگری مورد توجه جدی جامعه ایرانی به ویژه زنان کشور است، امکانات و شرایط کسب و کار است. پیدا کردن شغلی که درآمدی درخور داشته و متناسب با مهارتها و دانش آنها باشد، یکی از اصلی ترین نیازها و خواسته های بانوان است که امروزه از آن به عنوان بحران اشتغال نام برده می شود. در روزها و هفته ها و ماههای گذشته تعداد پر شماری از مسئولان درجه یک اقتصادی کشور، کارشناسان و فعالان اقتصادی نسبت به بحرانی تر شدن وضع اشتغال زنان در کشور سخن گفته و هشدار داده اند و همین هشدارها در ایجاد و توسعه نگرانی بیکاران فعلی و افراد جویای کار آینده تاثیر داشته است.5
در حال حاضر عدم حضور زنان در رده های مدیریت کلان و میان کلان اجرایی سیاسی کشور موجب شده است تا در رده های بعدی مدیریت های اجرایی نیز زنان نتوانند به کرسی های تصمیم گیری دست پیدا کرده و سهم خود را در تصمیم گیری های سیاسی اجرایی کشور از 2 درصد به بیشتر ارتقا دهند.
واگذاری مدیریت و خواستن مسئولیت یعنی به رسمیت شناختن حق زنان ایران از تولید به نسبت سهم مشارکت آنان، هموار کردن راه برای مشارکت زنان در تصمیم گیری های کلان اجرایی سیاسی اقتصادی کشور، قائل شده حق اولویت برای شایسته ترین ها از بین متقاضیان زن و مرد در فرآیند انتصابات دولتی، قانونی کردن نسبت های عقلانی در توزیع امکانات بازسازی نیروی انسانی و استخدام و بالاخره، باور کردن و پرداختن به توسعه انسانی زنان ایران مد نظر است.6

چارچوب نظری پژوهش
مبانی نظری موضوع پژوهش حاضر بررسی مشکلات اقتصادی- اجتماعی زنان در اسلامشهر است. در این رابطه باید باور داشته باشیم که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند که همواره در پیشرفت تمدن بشری از ابتدا تاکنون نقش موثری ایفا نموده اند چه دیرینه سنگی که با مردان در جمع آوری دانه ها یا میوه ها و شکار مشارکت داشتند و یا در دوره میانه سنگی که کشاورزی را اختراع کردند و بدین سان غول عظیمی در زندگی بشر نخستین ایجاد کردند. و چه در عصر اتم و ارتباطات که اثر بخشی آنها را نمی توان نادیده گرفت. البته در پرتو نظامی که مردان تمام مکانیسم های نهادی و ایدئولوژی را در دست دارند و از همه ابزارها برای تثبیت سلطه خود استفاده می کنند، واضح است که نمی توان نقش مهم زنان را در توسعه و پیشرفت جوامع به طور واضح دید. چرا که در جامعه ای که از نظر جنسی و اجتماعی شدیداً قشر بندی شده است، علم هم بی طرفی خود را از دست داده، فقط تاریخ به اقدامات مردان در ادوار مختلف اشاره نموده و به دوره ای که زنان سهم اساسی در پیشرفت بشریت در کشف آتش، اهلی کردن حیوانات، سفالگری، نخ ریسی، رنگرزی، کشف گیاهان طبی و غیره داشته اند، به دیده اغماض نگریسته است و چنین القا شده که زنان به قلمرو طبیعت تعلق دارند، اما مردان به قلمرو فرهنگ تعلق دارند. و این مردان هستند که موجب پویایی فرهنگ شده اند و تنها نقش برجسته زنان تولید مثل می باشد، لذا بدین دلیل است که مردان با تسلط بر همه نهادهای اجتماعی، اعم از مذهبی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی و رسانه های گروهی می کوشند دنیا را به دلخواه خود تغییر دهند و بدون توجه به دیدگاه نظر قشم عظیم زنان را به راه انداختن جنگهای طولانی و کشتارهای عظیم و اتخاذ تصمیماتی که منجر به پیدایش قحطی و بیماری در کشورهای مختلف می شود، سرمایه های جهان را به مخاطره می اندازند، جا دارد که بپرسیم آیا زنان سهمی در این سرمایه ها ندارند و دنیا با تمام تعلقاتش به مردان ارزانی شده است، در نتیجه این مرد که بایستی در مورد زن، و شخصیت او نظر دهد، و حق انتخاب داشته باشد، این باور مردان که مسئولیت بیشتری را در خانواده و جامعه دارند آنچنان جدی تلقی شده است که انتظارات نابجا را در آنجا برانگیخته است طوری که آنها می اندیشند که در همه امور باید فقط آنها اظهار نظر کنند و اکثر مواقع چنان امتیازاتی برای خود قائل هستند که تحقق آن مغایر با تساوی حقوق دو انسان در زندگی است. آنها به خود حق می دهند که به جای اعضای خانواده فکر کنند و تصمیم بگیرند، برای آینده کودکان خود علی الخصوص دختران خود بدون رضایت آنها تصمیم می گیرند در حالی که زن یک انسان است و دارای شعور مساوی با مردان و حواسی برتر از آنان می باشد که متاسفانه هیچگاه در اثر موانع مختلف فرهنگی، تصمیمات قومی، مذهبی و سلیقه های متفاوت به جایگاه اصلی خود ارتقا نیافته است، چرا که به او تلقین می شود که فقط به آنچه می گویند عمل کند نه آنکه برای علل عمل خود فکر کند و ایده بدهد و اگر فراتر از چهارچوبی که برایش تعیین شد عمل کند، انگ عمل شرعی و عرفی به عملکرد او زده می شود. لذا لازم است که کنکاش صورت گیرد تا مشخص شود که ریشه این همه بی عدالتی در کجاست.

اهداف پژوهش
با وجود تحولات عظیمی که در جامعه ایران به وجود آمده مسلماً زنان که نیمی از منابع انسانی بشمار می روند تحت تاثیر این تحولات قرار گرفته و امروزه در صد زیادی از زنان به بازار اشتغال راه یافته اند. بنابراین می خواهیم بدانیم زنان که عامل پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی- اجتماعی هستند، آیا می توانند در محیط خانواده هم به همان نسبت موثر واقع شوند در واقع هدف اصلی ما شناخت آثار و نتایج اشتغال زن بر روی تحصیل فرزندان می باشد و اینکه استفاده مالی زن تا چه اندازه شرایط زندگی خانوادگی و منزلت اجتماعی وی را بهبود می بخشد و همچنین رابطه اخلاقی زن و شوهر که تا چه اندازه از کار زن تاثیر می پذیرد.

هدف کلی پژوهش
بررسی وضعیت اقتصادی، اجتماعی زنان ساکن در اسلامشهر و تاثیر آنان بر خانواده می باشد.

هدف های ویژه
1- بررسی مسائل و مدارج که سبب ترقی و تعالی زنان گردیده
2- بررسی مسائل فرهنگی، طبقاتی که سبب موفقیت در توسعه اقتصادی و اجتماعی آنان گردیده
3- بررسی دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی که موجب عدم پیشرفت زنان گردیده
4- بررسی میزان تحصیلات همسر "اختلاف سطح تحصیلات" که سبب عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی زنان و موفقیت آنان گردیده

سوال پژوهش
* آیا بین میزان علاقه و پشتکار زنان با موفقیت آنها در توسعه اقتصادی و اجتماعی رابطه وجود دارد؟
* آیا بین طبقه اجتماعی همسر با پیشرفت و موفقیت زنان در توسعه اقتصادی و اجتماعی رابطه وجود دارد؟
* آیا بین باورهای دینی و اخلاقی زنان با پیشرفت آنان در توسعه اقتصادی و اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؟
* آیا بین سطح تحصیلات با کاردانی و مدارج عالی زنان با توسعه اقتصادی و اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؟
* آیا بین تشویق به موقع زنان با موفقیت در توسعه اقتصادی و اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؟

فرضیه های پژوهش
1- بین میزان علاقه و پشتکار زنان با موفقیت آنها در توسعه اقتصادی و اجتماعی رابطه وجود دارد.
2- بین طبقه اجتماعی همسر با پیشرفت و موفقیت زنان در توسعه اقتصادی و اجتماعی رابطه وجود دارد.
3- بین باورهای دینی و اخلاقی زنان با پیشرفت آنان در توسعه اقتصادی و اجتماعی آنان رابطه وجود دارد.
4- بین سطح تحصیلات با کاردانی و مدارج عالی زنان با توسعه اقتصادی و اجتماعی آنان رابطه وجود دارد.
5- بین تشویق به موقع زنان با موفقیت در توسعه اقتصادی و اجتماعی آنان رابطه وجود دارد.

تعاریف نظری متغیرها
1- سن: مفرد سنه و سال
2- تحصیلات: به معنی حاصل کردن، دانش آموختن، فراهم کردن
3- شغل: کسب و کار و پیشه
4- درآمد: دستمزد
5- وضعیت مسکن: حالت و چگونگی سکونت و زندگی
6- ازدواج: پیوند دو نفر (زن و مرد)7
7- خانواده Family : خاندان- اهل خانه- اهل بیت- دودمان (آراسته خو: 1381، ص 535
8- جایگاه خانواده: مقام خانواده- مرتبه خانواده- سرای خانواده
9- سده اخیر: قرن اخیر- دوره صد ساله پسین- قرن بیستم میلادی (قرن آخری)

فصل دوم : پیشینه پژوهش
===== زن در ادبیات ایران
ادبیات هر سرزمینی آیینه فرهنگ و اعتقادات آن سرزمین و نقش مهمی در شکل گیری باورهای نسل های نوین و تعالی نسل کنونی دارد. ادبیات اگرچه برخاسته از فرهنگ و تبلور فرهنگ هر جامعه ای است اما در سیکل دیگری که به آینده موسوم است، ادبیات ماضی تاثیرات خود را بر جای خواهد نهاد. به عبارت دیگر آنچه حاصل تفکر و احساس سخنوران اندیشمند نسل های پیشین است در دگرگونی و ساختار شخصیتی نسل های بعدی ظهور خواهد کرد.
مقبولیت ادبیات در نزد عموم مردم تا بدان پایه است که گاه یک شعر دارای جاذبه ای است که گویی از مقوله "مسلمات" و "مشهودات" است و حتی در مواردی پایه گذار تفکری می گردد که امکان دارد تا پایان زندگی همچنان پابرجا و استوار باقی بماند. بیان معجزه آسای ادبیات که از آن با تعابیری چون "سحر حلال" یاد شده است می تواند به عنوان عامل مهمی در بازیابی هویت زنان و تبیین شان و جایگاه اجتماعی و تاریخی آنان مورد بهره برداری قرار گیرد.
برخلاف تصور عده ای که دارای تفکرات زن ستیزانه هستند، ادبیات ایران برای زن احترام و ارزش والایی قایل است و در بسیاری از موارد بر هوش، درایت، کاردانی و قابلیت های بی شمار زن صحه نهاده است و ضمن برشمردن توانمندی ها و فراست زنان در اموری حتی به زنان نمراتی بالاتر از مردان داده است، آن هم مردانی که خردمندان روزگار خویش بوده اند.
در ادبیات ایران به زن به عنوان موتور اجتماعی بشری نگاه شده که حرکت آفرین است و با استقامت و پایداری خود به جامعه وحدت و انسجام می بخشد. با این حال برخی از اشخاص مریض احوال و مغرض با بیرون کشیدن بیتی از یک دیوان که شاید سخن شخص نادانی باشد که در بیت بعد مورد نقد شاعر قرار گرفته و بدون توجه به حال و هوای کلی اثر و شان صدور آن، به استنتاج باطل از حق پرداخته اند. این استخراج های ناصواب چیزی جز تحریف نیست. همانند شخصی که به اتکای "لااله" مدعی شد که به شهادت قرآن کریم هیچ خدایی وجود ندارد!!
رجوع به آثار ادبی پیشینیان و معاصران و بازشناسی اندیشه پدید آورندگان آن امری الزامی است که غوطه ور شدن در این دریای بیکران حکمت، کشف مرواریدهای گرانبهایی را در پی خواهد داشت.
در این مجال در پی آن نیستیم که به تمامی مواردی که از زن با دیدی منفی یاد شده است پاسخگو باشیم و با نقل ادبیات مورد نظر دلایل آن را برشماریم. شاید بهترین مصداق برای روشن شدن تحریف غرض ورزانه در ادبیات اشاره به ابیاتی باشد که بدون رعایت امانت از آن به سرقت رفته و حکیم دانای توس را متهم به زن ستیزی نموده اند. در سراسر "شاهنامه" زنان مورد تکریم و تحسین فردوسی قرار دارند، مگر در داستان "سودابه" که زنی با امیال شیطانی است. با این حال فردوسی توانمندی ها و زیرکی های او را نیز برشمرده است. البته در بعضی از کتب مانند "فارسنامه ابن بلخی" و "طبری" و نیز خود شاهنامه، او جادوگری است که در قالب زن ظاهر شده و نکوهش او به سبب خوی منزوی خواهی و آزمندی اوست. جالب آنکه در ادامه همین داستان فردوسی از "فرنگیس" همسر "سیاوش" که زنی پارساست به نیکی یاد کرده است و او را مورد تحسین و ستایش قرار داده است. اما برخی از روی جهالت و بی مطالعه بودن و گروهی نیز با انگیزه های سادیسمی با انتخاب بیتی از این داستان و نقل آن در هر محفل و مجلسی در صدد القای عدم توانایی زنان برآمده اند و دریغ و درد که در این راه غلط از اندیشمندان بزرگی چون فردوسی مایه گذاشته اند که روحش نیز از این برداشت های نابخردانه ناخرسند است.
اندیشه شناسی در ادبیات همچنان که می تواند عامل پیشگیری از سوء استفاده های فرهنگی باشد و مشت تحریف کنندگان مغرض یا ناآگاه را باز و آنان را رسوا کند، می تواند عامل مهمی نیز برای ارتقای بینش ها و نگرش ها باشد. مهم آن است که آن بخش از ادبیات ما که نگاه مثبت و روشنی نسبت به زن و توانمندی های او دارد کوشش شود تا ابیات مثبت در محافل و مجالس ورد زبان شود از کتاب های مدارس ابتدایی تا دانشگاه ها از این اشعار بهره گرفته شود تا اندک اندک فرهنگ جامعه دچار تغییر و تحول شود.
دفع موانع و مشکلات در طی چند دهه اخیر، خوشبختانه موجب شکوفایی استعدادهای تحسین برانگیزی در بین زنان شده است و آثار ادبی قابل ملاحظه ای از دل این قشر آفریده و منتشر شده است که بسیار قابل تامل است.
تشویق و حمایت از شاعره های امروز که تاثیرگذار بر فرهنگ امروز و فردا هستند حرکت ارزنده دیگری است که می بایست مورد توجه قرار گیرد. خصوصاً آنکه کوشش شود تا اشعار این گروه را بتوان هدفدار و اندیشمند بار آورد و آنچه را که به عنوان هدف در جست و جویش هستیم، بتوانیم بر بال هنر به پرواز درآوریم و بر مقبولیت و جلب توجه پیام مورد نظر بیفزاییم.
ترجمه آثار ملل دیگر و تماس هنرمندان ما با اندیشمندان ملل دیگر و میل انتقال پیام باعث شده است که فهم تازه ای از زن رواج یابد. این روایت تازه، حاصل تلاش گسترده ای است که در شکل جهانی پدیدار شده و طلیعه دار فرهنگ نوینی است که برای تمام افراد بشر فارغ از رنگ و جنس و نژاد، حقوق یکسانی قایل است، می تواند راهگشا و آینده ساز باشد.

زمینه های فعالیت اقتصادی بانوان فراهم نشده است
تحلیل کارکردی اشتغال زنان (از پشت عینک روشنفکری)8
در سالهای اخیر مشارکت اجتماعی زنان و کار بیرون از منزل برای زنان، دو مفهومی بوده که در اکثر موارد به جای هم کاربرد داشته است. این رویکرد گاه از سوی روشنفکران جامعه به عنوان گفتمان غالب جوامع توسعه یافته و گاه از سوی مسئولان به عنوان یک شعار مهیج و نیز از سوی زنان فعال در عرصه های اجتماعی و سیاسی در قواره های اعاده حق به نمایندگی از جمعیت زنان کشور، تبلیغ و ترویج شده است. شاید مشکلات معیشتی در پاره ای موارد باعث تغییر نگرش عامه نسبت به کار بیرون از منزل زنان نیز بوده و این پدیده را شدت و حدت بخشیده است.
این در حالی است که بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران اجتماعی و آنهایی که بدون هیچ جانبداری خاص می خواهند موضوع را حلاجی کنند، پدیده موصوف را از دریچه دیگری می بینند و به شکل دیگری به تحلیل می نشینند. آنها اعتقاد دارند اگر قرار است جامعه ما به یکی از شاخصه های توسعه یافتگی یعنی کار برای زنان احترام بگذارد، باید ابتدا مقدمه آن را در شکل وسیع و عمیقی فراهم کند، وگرنه در غیر این صورت شاهد بحران هایی از جنس دیگر خواهیم بود. به عنوان مثال بسیاری از زنان حاضر نیستند عملاً مشکلات کار بیرون از منزل و به تبع آن مشکلات به وجود آمده در خانه را به جان بخرند، اما این تنگناها اقتصادی است که آنها را وادار به کار می کند. در این حالت می توان زنان را به دلیل کار در منزل البته تربیت فرزندان که نفع آن برای کل جامعه است، تحت پوشش بیمه قرار داد و نیز ماهیانه در نظر گرفت. آیا به اعتقاد شما شیر دادن به کودکان و تربیت صحیح فرزندان و توجه به تغذیه آنها نمی تواند یکی از شاخصه های توسعه یافتگی باشد؟9

تلاش هایی فراتر از برنامه
مدیر کل دفتر بانوان وزارت کشور در روزهای پایانی خرداد ماه، عنوان کرد: "نیازها و انتظارات جامعه زنان در تدوین برنامه چهارم توسعه برآورده نشده و توقع می رود حداقل در تدوین سندهای برنامه چهارم توجه لازم به نیازها، مطالبات و حقوق زنان اعمال شود."
این اظهارنظر با اعلام بررسی پیش نویس "برنامه ملی کار شایسته" برای زنان عنوان شد.
در این اظهار نظر آمده است: "در اولین جلسه کمیته سه جانبه اشتغال در سال جاری، پیش نویس سند برنامه ملی کار شایسته مورد بحث و بررسی قرار گرفت و قرار شد اعضای کمیته، پیشنهادات خود را در خصوص اشتغال زنان ارائه دهند." فخرالسادات محتشمی پور، نماینده دولت در شورای سه جانبه اشتغال زنان در ادامه می افزاید: "این سند دارای محورهای 16 گانه است که با توجه به زمان اجرای برنامه چهارم توسعه (پنج سال) لزوم وارد کردن بحث زنان از اولین سال اجرای برنامه چهارم احساس می شود، لذا این بحث در کمیته سه جانبه کار و اشتغال زنان مورد بحث و بررسی قرار می گیرد." وی در ادامه عنوان می کند: "بر اساس ماده 101 قانون برنامه چهارم توسعه، دولت موظف است برنامه ملی توسعه کار شایسته را به عنوان گفتمان جدید عرصه کار بر اساس راهبرد سه جانبه گرایی که متضمن عزت نفس، برابری فرصت، آزادی امنیت نیروی کار است را تهیه و تا پایان سال اول اجرای برنامه به مجلس ارائه دهد. بر اساس این ماده قانونی، دولت مکلف شده است در قالب گسترش حمایت های اجتماعی، مسائل تامین اجتماعی، بیمه بیکاری، ایجاد توسعه و تقویت ساز و کارهای جبرانی، توانبخشی معلولان و برابری فرصت ها برای زنان و مردان و توانمندسازی زنان از طریق دستیابی به فرصت های شغلی مناسب را تامین کند."
در سیاست های اشتغال زنان در جمهوری اسلامی مصوب دویست و هشتاد و هشتمین جلسه مورخ 20/5/71 شورای عالی انقلاب فرهنگی، 13 ماده برای اشتغال زنان در نظر گرفته شده که ماده اول آن بر کار در منزل تاکید دارد: "ضمن تاکید مجدد بر نقش زن در خانواده به عنوان شغل اصلی و ضرورت اشتغال مفید و موثر این نهاد مقدس، سیاست های اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران بدین شرح است:
ماده 1- با توجه به قداست مادری و تربیت نسل آینده و مدیریت خانه و با عنایت به اهمیت نقش زنان در فرآیند رشد اجتماعی و فرهنگی و توسعه اقتصادی، باید ارزش معنوی و مادی نقش زنان در خانواده و کار آنان در خانه در نظر گرفته شود.
همچنین در سومین ماده این مصوبه آمده است: همکاری و تعاون اعضای خانواده با یکدیگر برای اداره مطلوب امور خانه و به منظور ایفای هرچه بهتر مسئولیت های اجتماعی ضروری است.
با مطالعه مصوبه این نهاد و مواد آن در سال 71 در می یابیم بخوبی نحوه کار و مسئولیت های اجتماعی زنان در جمهوری اسلامی ایران تبیین شده و به طور اجمال به چنین تحلیلی می توان رسید:
1- پیش از هر چیز تاکید بر کار زنان به عنوان همسر و مادر در خانه و خانواده است که در قبال این شکل از کار، علاوه بر حقوق معنوی باید حقوق مادی نیز در نظر گرفته شود و نهادهای اجتماعی از جمله بخش های بیمه و آموزش بخوبی در این زمینه مسئولیت خود را به انجام برسانند.10
2- اگر قرار است زنان بیرون از منزل کار کنند، باید نوعی همکاری درون خانه و بیرون از خانه برای انجام هرچه بهتر این مسئولیت به وجود آید.
3- فرصت ها برای بدست آوردن شغل باید برابر باشد، در عین حال که بر آموزش و نیز تخصص های خاص و ویژه زنان تاکید شده است.
4- در نهایت اینکه در کشور ما قوانین و مصوبات بسیار خوبی وجود دارد، به شرط آنکه در اجرا به بوته فراموشی سپرده نشود، چرا که همین مصوبات پس از 13 سال دوباره به شکل دیگری از سوی دفتر بانوان وزارت کشور تصویب شده و این بار نیز ترس از فراموشی آنها می تواند ترسی جدی باشد.

آمارها چه می گویند
بر اساس گزارش های توسعه انسانی سازمان ملل در کشورهای در حال توسعه، زنان فرصت های شغلی کمتری دارند و اغلب در بخش غیر رسمی بدون هیچ دستمزدی و در بخش رسمی با دستمزد کمتری در مقایسه با مردان به کار مشغول هستند و امکان چند اشتغالی آنان نیز به دلیل محدودیت در دسترسی به نهادهای مورد نیاز محدودتر است. کشور ما نیز از این قاعده غالب مستثنی نیست و با وجود گرایش های بیشتر زنان نسبت به مردان برای کار و راهکارهای قانونی به عنوان یک بستر مطلوب، هنوز سهم اشتغال بانوان طی 40 سال گذشته، 10 درصد تخمین زده می شود.
آمارهای اعلام شده حاکی از آن است که درصد شاغلان زن نسبت به کل شاغلان 4/9 درصد، درصد شاغلان زن در بخش عمومی نسبت به کل زنان شاغل 5/39 درصد، درصد شاغلان زن در گروه مدیران عالی رتبه به کل زنان شاغل بخش عمومی 9/4 و درصد شاغلان زن در بخش خصوصی نسبت به کل زنان شاغل 55 درصد است
آمار فوق نشان می دهد بخش خصوصی نسبت به جذب زنان برای کار البته با دستمزد پایین، اقبال بیشتری نشان می دهد، این نکته یعنی اقبال بخش خصوصی و پایین بودن دستمزدها، خود را در پایین آمدن توجه زنان نسبت به کار خارج از منزل طی سالهای اخیر به خوبی نشان می دهد. چنانچه آمارها نشان می دهد طی سالهای 75 تا 83 میزان اشتغال زنان 1/3 درصد کاهش یافته، در حالی که عملاً زمینه های اشتغال بیش از گذشته فراهم بوده است.
این موضوع بخوبی نشان می دهد اگر با پدیده کار خارج از منزل برای زنان صرفاً به عنوان یک پدیده شعارگونه، فانتزی و سمبولیک برخورد کنیم، از محاسبات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دور خواهیم افتاد و عملاً نتیجه نامطلوب آن، سالها بعد خود را نشان خواهد داد.
جالب آنکه آمار نزولی کار برای "زنان کارفرما" نیز صادق است، چنانکه زنان کارفرما در سال 76، رتبه 7 درصدی، در سال 82، 2/1 درصدی و سال 83، رتبه 3/1 درصدی را به خود اختصاص داده اند. شاید لااقل در این زمینه خاص شما با ما موافق نباشید و کاهش تمایل کار خارج از منزل را برای زنان کارفرما با عینک دیگری ببینید؛ اینکه کلیت کار با اوضاع مطلوبی رو به رو نیست، امنیتی که برای مردان وجود دارد برای زنان کمرنگ تر است و… اما به اعتقاد ما تمامی این آمار منفی یک چیز را نشان می دهد و آن اینکه موضع ما در قبال کار برای زنان بیش از آنکه موضع عقلانی باشد، موضعی احساسی است. در این شرایط زنان را به فعالیت اقتصادی فرا می خوانیم، در حالی که زمینه های لازم را به وجود نیاورده ایم و نتیجه آن یا از کارگریزی زنان است یا ظلم مادی توسط بخش خصوصی یا تورم بیکاری در بخش کار برای مردان یا…11

9 درصد حاشیه ها سواد ندارند
9 درصد زنان جوان ایرانی یعنی زنان بین 15 تا 24 سال بیسواد هستند. این در حالی است که هنوز طرح باسوادی 22 درصد از زنان بیسواد پا به سن گذاشته هنوز به پایان نرسیده است. آغاز موج جدید بیسوادی کامل زنان جوان در کنار 6/52 درصدی زنان با تحصیلات عالیه چالشی است که جامعه ما با آن رو به رو است، به خصوص وقتی مشخص می شود که اغلب این زنان جوان کاملاً بیسواد را زنان حاشیه شهرها تشکیل می دهند.
هنوز هم بیسوادی زنان یکی از معضلات فرهنگی کشور به حساب می آید. بر اساس آخرین آمار ارایه شده از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، 31 درصد زنان ایرانی بیسوادند، هرچند شاخص سواد طی چند سال گذشته رشد قابل توجهی داشته و اتفاقاً زنان در این خصوص موفق تر از مردان بوده اند، اما بر اساس آمار ارایه شده توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی، شاخص سواد در بین سالهای 1375 تا 1380 از حدود 5/79 درصد به 1/85 درصد رسیده، یعنی 6/5 درصد به جمعیت باسواد کشور افزوده شده است. در این میان نرخ باسوادی زنان از 1/67 درصد به 5/80 درصد رسیده و در مورد مردان این شاخص از 6/80 درصد به 7/88 درصد رسیده است. با آنکه نرخ باسوادی جمعیت زنان ایران حدود 5 درصد بیشتر از جمیعت مردان بوده، با این همه هنوز هم میزان بیسوادی در میان زنان نگران کننده است.
اینکه زنان ایرانی در سالهای اخیر بیشتر نسبت به وضعیت فرهنگی خود توجه نشان داده اند شاید نشانه خوبی باشد، اما هنوز نتوانسته اند به لحاظ سوادآموزی نسبت به مردان به وضعیت متوازنی دست یابند. از سویی در حالی که زنان بزرگسال برای سوادآموزی و در نتیجه کاهش رقم بیسوادی در تلاشند، درصد قابل توجهی از زنان جوان حتی از قافله تحصیلات ابتدایی عقب می مانند. این نشان می دهد هنوز در بسیاری از نقاط محروم و حاشیه ای ایران درس خواندن دختران جدی گرفته نمی شود، در نتیجه نسبت زنان باسواد به مردان باسواد در ایران 88 به 95 است. هرچند فرهنگسازی برای باسوادی زنان پس از انقلاب تا حدودی نتیجه بخش بوده، اما در مناطق محروم و حاشیه ای به اندازه کفایت تاثیر نگذاشته. البته این ارقام و نرخ ها تنها مربوط به سواد یعنی حد خواندن و نوشتن است. شاید بررسی وضعیت تحصیلی زنان ایران موقعیت ناخوشایندتری را به معرض نمایش بگذارد.12

در ردیف کشورهای در حال توسعه
نگاهی به وضعیت سواد در کشورهای دیگر، جایگاه ایران را از این حیث روشن می کند. چه با وجود تلاش های سوادآموزی هنوز ایران به لحاظ درصد جمعیت باسواد کشور با کشورهای توسعه نیافته همگروه است. در حالی که نرخ بیسوادی در کشورهایی نظیر نیجر، بورکینافاسو و گامبیا به ترتیب 77، 67 و 57 درصد بوده، این نسبت در اغلب کشورهای اروپایی به صفر رسیده و در ایران معادل 17 درصد است. گزارش بانک جهانی نشان می دهد نرخ بیسواد زنان در کشور نیجر در سال 2000، 92 درصد بوده است. در ایران 9 درصد زنان جوان (زنان بین 24-15 سال) و 31 درصد کل جمعیت بیسواد بوده اند.
مقایسه سطح باسوادی زنان جوان با مردان جوان نیز ایران را در کنار کشورهای در حال توسعه قرار می دهد. نسبت زنان باسواد به مردان باسواد در کشورهای در حال توسعه 89 به 91 است و این رقم در ایران 88 به 95 است.13

نخبه گرایی زنانه
مقایسه آماری تعداد پذیرفته شدگان زن و مرد در سالهای اخیر بیانگر نکات جالبی است. تعداد کل پذیرفته شدگان مراکز دانشگاهی از دولتی گرفته تا غیر دولتی از 306 هزار و 801 نفر در سال تحصیلی 76-75 به 403 هزار و 15 نفر در سال تحصیلی 82-81 افزایش یافته است؛ یعنی حدود 373 درصد رشد. با این همه ورود زنان به دانشگاه ها بسیار چشمگیرتر است، در حالی که در سال تحصیلی 76-75، 51 درصد ورودی های دانشگاه را مردان و 49 درصد را زنان تشکیل می داده اند. این شاخص در سال 82-81 برای مردان به 4/47 درصد و برای زنان به 6/52 درصد رسیده است. این یعنی در حالی که هنوز نرخ بیسوادی زنان ایرانی نگران کننده است، اما در زمینه تحصیلات عالیه، زنان پیشتازتر از مردان بوده اند. چه دانشجویان دختر در سال تحصیلی 76- 75، 7/42 درصد کل دانشجویان مراکز دولتی را تشکیل می داده اند، در حالی که این نسبت در سال تحصیلی 82-81 به 53 درصد رسیده است. در مقابل از تعداد دانشجویان دختر دانشگاه آزاد در خلال سالهای 76- 75 تا 82- 81 به تدریج کاسته شده است. به عبارتی علاوه بر اینکه در این دوره 5 ساله به تعداد دختران دانشجو اضافه شده، دختران در ورد به مراکز آموزش عالی دولتی موفق تر از پسران بوده اند. شاید این استقبال زنانه از تحصیلات عالیه به خصوص از نوع دولتی، به نگرش جدید جامعه به تحصیل و شغل و درآمد ارتباط داشته باشد. چه در سالهای اخیر تحصیلات به دلیل مشکلات اشتغال تحصیل کردگان قرب خود را در میان عامه از دست داده و طبیعی است که این افت منزلت بیش از زنان، مردان را که به شکل عرفی، تامین مخارج خانواده را به عهده دارند، تحت تاثیر قرار می دهد. با این همه شاید بتوان گفت دختران هنوز هم به تحصیلات عالیه اهمیت می دهند.

اعتبارات ناچیز
با آنکه جوانان در سالهای اخیر اقبال بیشتری به سوادآموزی و ادامه تحصیلات در مراکز دانشگاهی نشان داده اند، اما اعتباراتی که به این بخش تخصیص یافته، هنوز هم تکافوی نیاز این بخش را نمی دهد. هرچند رقم اعتبارات مثلاً در بخش آموزش و پرورش از 12637 میلیارد ریال در سال 76 به حدود 24911 میلیارد ریال در سال 80 افزایش یافته (حدود 97 درصد افزایش)، با این همه این افزایش در قیاس با افزایش نرخ تورم و کاهش قدرت خرید، حتی رقمی کاهشی به حساب می آید. در واقع با آنکه سرانه هر دانش آموز در سال 76، 70 هزار تومان بوده و در سال 90 به حدود 140 هزار تومان رسیده است، این رقم نسبت به قدرت خرید در سال 80، مبلغ ناچیزی است. وضعیت اعتبارات بخش آموزش عالی نیز بهتر از آموزش و پرورش نیست، گو اینکه اعتبارات این بخش از 8/1608 میلیارد ریال در سال 76 به 9/5367 میلیارد ریال رسیده است، اما وقتی این رشد را نسبت به رشد نرخ تورم در نظر می گیریم، چندان قابل توجه نیست.14

زنان 10 سال پس از پکن
کنفرانس پکن در سال 1995 به صدور "برنامه اقدام" تاریخی منتهی شد که دولت های عضو و شرکای سازمان ملل و غیر دولتی آنها امیدوارند در راستای اجرای گسترده و نظام یافته تر آن حرکت کنند. این گردهمایی، پس از جلسه پیگیری 5 سال پیش مجمع عمومی سازمان ملل، نخستین فرصت برای مقامات عالیرتبه دولتی و طیفی گسترده از کارشناسان جامعه مدنی برای انجام ارزیابی های عمیق مقام امروز زنان است.
راشل مایانجا، مشاور ویژه دبیر کل سازمان ملل در مسائل جنسیتی و پیشرفت زنان، گفت: "از زمان تشکیل اجلاس پکن پیشرفت فراوانی حاصل شده است. ما شاهد قوانین عادلانه تری هستیم که از زنان در برابر تبعیض، بدرفتاری و خشونت حمایت می کنند. با این حال برای اجرای "برنامه اقدام پکن"، به ویژه در زمینه کاهش فقر، بهبود بهداشت، ایجاد فرصت برای پیشرفت اقتصادی و رهبری سیاسی و کاهش موارد نقص حقوق بشر لازم است کارهای بیشتری انجام شود.
کمیسیون مقام زنان توجه خود را بر دو موضوع اصلی در جریان اجلاس فوق متمرکز خواهد کرد: بازبینی پیشرفت در اجرای "برنامه اقدام پکن" و سند حاصله از اجلاس 5 ساله پیش مجمع عمومی و همچنین استراتژی ها و چالش های کنونی، کمیسیون درباره اقدام در سطح ملی بحث و همکاری در زمینه استفاده از تجربه ها و روش های مناسب برای غلبه بر موانع باقیمانده را تسهیل خواهد کرد.
به گفته کارولین هانان مدیر بخش پیشرفت زنان، انتظار می رود تعداد زیادی از سازمان های غیر دولتی در این گردهمایی شرکت کنند.
خانم هانان گفت: "این میزان مشارکت به وسیله سازمان های غیر دولتی گواهی بر مساعدت فراوان جامعه مدنی به ارتقای حقوق زنان در طول 30 سال گذشته است. مشارکت و کمک های آنها به "بازبینی و ارزیابی 10 ساله" و همکاری مداوم آنها عنصری اساسی در این فرآیند است."
نتیجه بازبینی و ارزیابی 10 ساله کمکی حیاتی برای بازبینی سطح بالای هزاره مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر 2005 خواهد بود.
برنامه اقدام، چارچوبی جهانی برای کشورها فراهم ساخت تا به تبعیض علیه زنان و به تفاوت های مربوط به جنسیت در 12 حوزه حیاتی، از جمله بهداشت، آموزش، اشتغال، مشارکت سیاسی و حقوق بشر خاتمه دهند. بازبینی و ارزیابی 10 ساله بر چالش های کنونی از جمله تلاش ها برای:
* بهبود دسترسی به مراقبت بهداشتی مناسب، از جمله بهداشت باروری و جنسیتی و پیشگیری و درمان بیماری ایدز و ویروس آن.
* افزایش آگاهی درباره حقوق بشر زنان و اجرای بهتر کنوانسیون حذف تمامی اشکال تبعیض علیه زنان.
* افزایش مشارکت زنان در مشاغل مربوط به تصمیم گیری در دولت ها و جامعه مدنی.
* عرضه فرصت های کامل اقتصادی به زنان، از جمله دسترسی به منافع مالی خرد.
* جلوگیری از خشونت علیه زنان از جمله قاچاق آنان و حذف مصونیت برای متجاوزان به حقوق آنان.
* کاهش مناقضات مسلحانه و افزایش مشارکت زنان در برقراری صلح، پیشگیری از مناقشه و حل آن، تاکید خواهد کرد.
134 کشور پیش از" بازبینی و ارزیابی 10 ساله "در کمیسیون مقام زنان اطلاعاتی درباره آنچه برای حمایت از برابری جنسیتی و اجرای توصیه های "برنامه اقدام"انجام داده بودند، به سازمان ملل تسلیم کردند. کارهای دیگری در این زمینه در جریان گردهمایی های بین دولتی منطقه ای که به وسیله کمیسیون اقتصادی سازمان ملل در آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکای لاتین و آسیای غربی و از طریق گروه های بحث آنلای دو سویه ترتیب داده شد، انجام گرفته بود.
این اجلاس دو هفته ای متشکل از گردهمایی در سطح بالا خواهد بود که در آن هیات ها تعهدات خود را نسبت به پیشرفت و برابری زنان تجدید خواهند کرد. شرکت در این گردهمایی برای تمامی کشورهای عضو سازمان ملل و ناظران آزاد است. در این اجلاس میزگردهایی برای گفت و گو بین نمایندگان عالی رتبه دولت ها، از جمله همسران رهبران کشورها و وزیران امور زنان و همچنین کارشناسان مسائل برابری جنسیتی در سازمان ملل و سازمان های غیر دولتی و جامعه مدنی نیز تشکیل خواهد شد.
به علاوه، هفت گروه تعاملی فرصت هایی برای بررسی مسائل مربوط به خط مشی با جزئیات بیشتر، از جمله دیدگاه های جنسیتی در اقتصاد خرد، پیوندهای بین اجرای "برنامه اقدام" و کنوانسیون حذف تمام اشکال تبعیض علیه زنان و دیدگاه زنان و مردان جوان درباره برابری جنسیتی در آینده فراهم خواهند ساخت.
علاوه بر رویدادهای رسمی، رویدادهای جانبی فراوانی برای افزایش آگاهی درباره بعضی از عواملی که همچنان مانع پیشرفت اجرای "برنامه اقدام" می شوند را به وسیله دولت های عضو، نهادهای سازمان ملل و سازمان های غیر دولتی ترتیب داده خواهند شد.

اختلافات فرهنگی در رابطه با شخصیت زنان
از آنجا که فرهنگ ها با یکدیگر فرق دارند شخصیتهای که در این فرهنگها پرورش می یابند منعکس کننده این فرق می باشند. هر فرهنگی برخی از انواع رفتار آشکار و پنهان را مورد تاکید و تشویق قرار می دهد و در همان حال به انواع دیگر رفتار عنایتی ندارد و از تشویق آنها ابا می کند. (اردلان، 1354)
در نتیجه شخصیت فرد که در چارچوب فرهنگ پرورش می یابد رفتار درخور آن فرهنگ در پیش می گیرد. انسان از حیث سازمان جسمانی و روانی خود آن اندازه قابل انعطاف است که بتواند احتیاجات اساس زیستی و روانی خود را به طرق گوناگون برآورده سازد. انحاء خاص ارضاء این احتیاجات توسط فرهنگ برای انسان تعریف و تبیین می شود و انسان در جریان جامعه پذیری آن را می آموزد. (اردلان 1354).

اختلافات سطح فرهنگی
از عواملی که در دامن زدن اختلافات فی مابین زن و مرد موثر است اختلافات سطح علمی، فکری، اخلاقی و تربیتی است برخی از افراد در آغاز ازدواج به فکر فردای خود نیستند. جنبه هایی را برای انتخاب همسر می پذیرند که اندیشیده نیست و حتی ممکن است برایشان بعدها دردسر بیافریند. مردی که صاحب درجه علمی و تخصصی است با زنی کم سواد یا بی سواد ازدواج می کند، در روزها و ماههای اول مسئله ای ندارند ولی پس از چند صباحی که چشمها را باز می کند به فکر ارزیابی خود و او می افتد. می کوشد برتری علمی خود را ثابت کند و به زن نشان دهد که درک و فهم کافی و کفایت لازم را برای زندگی با او ندارد و این خود موجب پیدایش درگیریها و سر و صداهاست. بر اساس تجارب چنین اختلافات و ناراحتی از سوی مردان کمتر پدید می آید ولی اگر قضیه برعکس باشد یعنی زن صاحب علم و کمالات و تخصص باشد و مرد بیسواد و یا کم سواد احتمال پیدایش اختلاف به مراتب بیشتر است. و البته چنین آشنایی هم کمتر صورت می گیرد. از نظر ما ضروری است که بحث مخالف و موافق در این زمینه قبل از آشنایی باید صورت گیرد و افراد به دنبال کسانی بروند که کفو باشند تا کارشان به جایی نکشد که به رخ کشیدن علم و دانش مطرح گردد.

زنانی که فقط کار می کنند
گرچه حضور زنان به عنوان نیروی کار در سراسر دنیا افزایش چشمگیری یافته است اما باز هم تعداد مردان بیشتر از زنان است در کشورهای در حال توسعه 55 درصد زنان بالای 15 سال و 84 درصد مردان جزو نیروی کاری کشورشان هستند. اما در کشورهای پیشرفته تر تنها 53 درصد زنان در مقایسه با 72 درصد مردان نیروی کار را تشکیل می دهند که این اختلاف می تواند به فقدان آموزش زنان تضاد با وظایف خانه داری و بچه داری، تبعیضات جنسیتی و برخوردار نبودن از مرخصی زایمان نسبت داده شود. به هر حال زنان چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهای در حال توسعه از قدیم الایام علاوه بر شغلی که بیرون از خانه دارند مسئول انجام وظایف خانواده خود هم بوده اند.
مایه تاسف این است که با وجود این که در برخی از مناطق 60 درصد از کارها به عهده زنان است اما درآمد زنان تنها 10 درصد از کل درآمد جهان را تشکیل می دهد. یکی از عمده ترین دلایل است که بیشتر زنان بدون دریافت هیچ مزدی کار می کنند. تبعیض و شکاف آموزشی میان زنان و مردان هم مساله مهمی است. احتمال این که زنان تحصیل کرده از برنامه های تنظیم خانواده استفاده کنند یا این که ازدواج خود را تا پایان تحصیلات متوسطه یا دانشگاهی به تاخیر اندازند خیلی زیاد است با وجود این که در سراسر دنیا شکاف تحصیلاتی در حال کم شدن است اما باز هم مردان بیشتری نسبت به زنان در کشورهای در حال توسعه از مدرسه استفاده می کنند. سال 1980 آمار زنانی که در کشورهای در حال توسعه برای مدارس متوسطه ثبت نام کرده بودند 29 درصد بود در حالی که 43 درصد مردان در این کشورها از چنین سطح آموزشی برخوردار بودند. در کشورهای پیشرفته 87 درصد زنان و 85 درصد مردان در مقطع متوسطه ثبت نام کرده بودند سال 2000 این آمار برای زنان به 47 و برای مردان در کشورهای در حال توسعه به 56 درصد رسیده بود از عوامل محدود کننده تحصیلات زنان در کشورهای در حال توسعه می توان به ازدواج های زود هنگام و تولد کودکان وظایف خانواری، فرصت های محدود شغلی برای زنان و نیز احساس والدین مبنی بر این که تحصیلات متوسطه بیشتر از این که برای دختران مفید باشد برای دختران مفید برای پسران سودمند است اشاره کرد.
سال 1995، تنها 61 درصد زنان بالای 15 سال در کشورهای در حال توسعه باسواد بوده اند در حالی که 78 درصد مردان این کشورها سواد داشته اند.

بازیگران نقش آفرین
مطالعات نشان می دهند که بهبود بخشیدن وضعیت زنان آنها را قادر خواهد ساخت تا در کاهش جمعیت جهان نقش بسیار مهمی را بازی کنند تحصیلات سن ازدواج را به تاخیر انداخته و بالا رفتن سطح آگاهی های تنظیم خانواده در آنها تعداد فرزندان خانواده را کاهش می دهد.
کار بیرون از منزل این انگیزه ای قوی را برای به تاخیر انداختن تولد اولین فرزند و در نتیجه برخوردار شدن از خانواده های کوچکتر خواهد بود.
برخورداری زنان از سلامت بیشتر به آنها اجازه می دهد تحصیلات خود را ادامه دهند و پس از آن برای خود شغلی بیابند. زنان نیمی از جمعیت جهان را می سازند پس بهبود بخشیدن وضعیت آنان آنها را به شرکایی قوی تر در پیشرفت های ملی هر کشوری تبدیل خواهد کرد.
www.Prcdc.org
www.unfoundstion.org www,feminist.org

زنان و کارگاه: چشم انداز تاریخی
برای اکثریت عظیم جمعیت در جوامع ماقبل صنعتی (و بسیاری از مردم در جوامع جهان سوم امروز)، فعالیت های تولیدی و فعالیتهای خانگی از یکدیگر جدا نبودند. تولید یا در خانه، یا در نزدیکی آن انجام می شد. در اروپای سده های میانه همه اعضای خانواده یا در کار بر روی زمین و یا در صنایع دستی مشارکت داشتند. در شهرها، کارگاهها معمولاً در خانه بودند و اعضای خانواده به جنبه های مختلف فرآیند تولید کمک می کردند. برای مثال در صنعت بافندگی، کودکان شانه زنی و دفته زنی را انجام می دادند، دختران بزرگتر و مادران کار نخ ریستن را و پدران کار بافتن را انجام می دادند. زنان و کودکان به همین گونه مستقیماً با مردان در کار خیاطی، کفاشی و نانوایی کار می کردند. زنان در نتیجه نقش مهمی که در فرآیندهای اقتصادی داشتند، اغلب دارای نفوذ قابل ملاحظه ای در درون خانواده بودند، اگرچه از قلمروهای مردانه سیاست و جنگ بیرون نگاهداشته شده بودند. زنان پیشه وران غالباً حسابهای کسب و کار را نگاه می داشتند، همچنان که زنان کشاورزان همین کار را انجام می دادند و بیوه زنها به طور معمول صاحب و اداره کننده کسب و کار بودند.
با جدایی کارگاه از خانه در اثر توسعه صنایع امروزی این وضع تا اندازه زیادی تغییر کرد. انتقال تولید به کارخانه های ماشینی شده احتمالاً مهمترین عاملی بود که به این امر کمک کرد. کار با سرعت ماشین توسط افرادی که مخصوصاً برای وظایف مورد نظر استخدام می گردیدند انجام می شد، بنابراین از این به بعد کارفرمایان با کارگران قراردادهای فردی می بستند نه خانوادگی. اما زمان درازی طول کشید تا شیوه قدیمی در نظر گرفتن خانواده ها به عنوان یک واحد از میان رفت، در اوایل قرن نوزدهم، در بریتانیا و بسیاری از کشورهای دیگر اروپایی، کارفرمایان هنوز غالباً واحدهای خانوادگی را اجیر می کردند. برای مثال، اگر پدر برای کار در کارخانه اجیر می گردید، زن و فرزندانش را به عنوان خدمتکار خانگی یا کارگر مزرعه می گرفتند.
اما همچنان که این شیوه رو به زوال رفت، جدایی فزاینده ای میان خانه و محل کار برقرار گردید. زنان به تدریج در ارتباط با ارزشهای (خانگی) قرار گرفتند، اگرچه این اندیشه که (جای زن در خانه است) برای زنان در سطوح مختلف جامعه مفاهیم متفاوتی در بر داشت. زنان دولتمند از خدمات مستخدمه ها، پرستاران و خدمتکاران خانگی برخوردار بودند. سنگین ترین بارها بر دوش زنان فقیر بود، که ناچار بودند هم به کارهای خانه بپردازند و هم برای کمک به درآمد شوهرانشان در کارخانه ها کار کنند. میزان اشتغال زنان در بیرون از خانه، برای تمام طبقات، تا قرن بیستم بسیار پایین بود. حتی تا سال 1910، در انگلستان، بیش از یک سوم زنانی را که اشتغال درآمدزا داشتند مستخدمه ها یا خدمتکاران خانگی تشکیل می دادند. نیروی کار زنان اساساً شامل زنان جوان مرد بود، که دستمزدشان هنگامی که در کارخانه ها یا ادارات کار می کردند، اغلب توسط کارفرمایان مستقیماً برای پدر و مادرشان فرستاده می شد. این زنان هنگامی که ازدواج می کردند از نیروی کار کنار می رفتند.
از آن زمان تاکنون، مشارکت زنان در نیروی کار مزدبگیر کم و بیش به طور پیوسته افزایش یافته است. یکی از دلایل عمده این امر کمبود نیروی کار بود که طی جنگ جهانی اول پدید آمد. طی سالهای جنگ، زنان بسیاری از کارهایی را انجام دادند که پیش از آن به عنوان قلمرو انحصاری مردان در نظر گرفته می شد. پس از بازگشت از جنگ، مردان دوباره بیشتر آن مشاغل را تحویل گرفتند، اما آن الگوی از پیش تعیین شده دیگر شکسته شده بود امروز حدود 50 درصد زنان شانزده تا شصت ساله در اکثر کشورهای اروپایی، از جمله انگلستان مشاغل دارای حقوق و دستمزد در بیرون از خانه دارند. مهمترین ==== در میان زنان متاهل بوده است. در انگلستان بیش از 40 درصد زنان متاهل با فرزندان زیر سه سال اکنون دارای اشتغال درآمدزا هستند. با این همه نسبت زنان در نیروی کار مزدبگیر، هنوز خیلی پایین تر از مردان است. بیش از 80 درصد جمعیت مرد بین بیست و پنج و شصت سال شاغل مزدبگیر هستند و نسبت مردان شاغل مزدبگیر در طول قرن گذشته چندان تغییری نکرده است. گسترش سطوح اشتغال برای زنان نتیجه بیرون راندن مردان از مشاغلشان توسط زنان نبوده، بلکه در اثر افزایش کلی تعداد مشاغل در دسترس پدید آمده است.15

فصل سوم : روش پژوهش
جایگاه واقعی زن در خانواده
دستیابی به حقوق اجتماعی زنان
بانوان اگر تا حدودی به حقوق اجتماعی دست یافته باشند که معنای آن داشتن تحصیلاتی در سطح خوب یا عالی و در کنار آن اشتغال به کار آنهاست معمولاً مشکلاتشان چند برابر مردان است. بدین معنا که در محیط خانه داشتن نقش و وظیفه کلی و اساسی از آنها انتظار می رود و مطلقاً به خستگی های روحی و جسمی و نیز به فرسودگی زود هنگام آنها توجه نمی شود، هنگامی که از محیط خسته کننده کار به محیط خانه باز می گردند در عوض آرامش و آسایشی که حق انسانی آنها است و باید در انتظارشان باشد با کوه کارهای مختلف و احیاناً رفتارهای ناپسند و غیرانسانی افراد خانواده که از نگرش غلط آنها سرچشمه می گیرد روبه رو هستند.
حتی بانویی که در زندگی قبل از ازدواج خود از آسایش کامل زندگی برخوردار بوده در زندگی زناشویی باید کوه مشکلات بیرون و درون خانه را به دوش بکشد و حق اعتراض هم نداشته باشد. چنین زنی که در مرحله اول انسان است و قبل از هر چیز باید دارای روح و جسمی آرام باشد تا بتواند به بزرگترین وظیفه و رسالت انسانی خود به عنوان یک بنده کوچک خداوند که آن رشد و شکوفایی آگاهانه روحی و معنوی اوست دست یابد با چنین فرسودگی جسمی و روحی قادر نیست حتی به زندگی معمولی و مادی خود سر و سامان بخشد تا چه رسد که آگاه شد و لذا آگاهی به فرا آگاهی می رسد. البته انجام وظیفه در هر صورت خود پله اول رشد و تعالی روحی است، اما انجام وظیفه ای عادلانه و منصفانه و با مشارکت همه جانبه شخص یا اشخاصی که زندگی مشترک با او آغاز کرده و نیز ادامه می دهند این یک روی سکه است، اما اگر زن تنها در خانه کار کند و به اصطلاح خانه دار باشد نیز وضع بهتری ندارد هم از آن جهت که محبوس بودن در محیط کوچک خانه او را از دنیای پیشرفته دور نگه می دارد و از رشد و ترقی فکری باز داشته و نوعی رکود و عقب ماندگی همه جانبه به او می دهد و هم هرگز به او جز موارد نادری به عنوان یک انسان واقعی و دارای حقوقی برابر با مرد نگاه نمی شود و هر دو مورد معضلاتی است که زن این انسان والا که در برابر خداوند کوچکترین تفاوتی با مرد ندارد و همه آنچه که او را اشرف مخلوقات ساخته یعنی عقل و شعور و قدرت درک و احساس تمام و کمال به او داده شده و اگر از نظر قدرت بدنی چیزی از مرد کم دارد در عوض ظرایفی در او گذارده شده که بینش و روش و منش او را از مرد متمایز کرده و جبران آن کمبود جزیی را نموده است.
چرا زن، بیشتر در طبقات کم سواد جامعه و نیز به نوعی در طبقات بالای اجتماع در دنیایی که به این درجه از علم و نیز آگاهی رسیده یا باید عمر عزیز خود را تنها در گوشه خانه و آشپزخانه هدر دهد یا با حضور در مجالس عبث و بی فایده و مملو از چشم و هم چشمی که از ناآگاهی و کج اندیشی سرچشمه می گیرد یا مواردی از این قبیل بگذارد و تجدد و مدرنیسم را تنها از همین زوایا ببیند و بجوید و هرگز نخواهد از این منبع عظیم و حیاتی خدادادی یعنی عقلانیت، شعور و قدرت ادراک خود قدری فراتر از این محدوده ها استفاده کند و گرداگرد خود را بیشتر و بهتر بنگرد و به این صورت است که فکر و شعور خود را از هرگونه پیشرفت و روح خود را از هرگونه رشد و تعالی باز می دارد. در نتیجه یا ابزاری می شود از هر جهت تنها برای استفاده مرد و یا پوچ و بیهوده عمر خود را به سر می رساند. آیا چنین چیزی را یک شعور و آگاهی برتر می تواند بپذیرد و به خصوص می تواند بپذیرد که خداوند چنین می خواهد؟ و از مخلوق خود به عنوان مخلوقات و کاملاً برابر با مرد جز این انتظارات ندارد؟ او که خود در جای جای قرآن کریم می فرماید: ای صاحبان عقل و اندیشه، در همه چیز تفکر و تعمق کنید و از جهل و سطحی نگری به عنوان ریشه بدبختی ها و سیه روزی ها نام می برد آیا چنین بدبختی و عقب ماندگی روحی و فکری و علمی و غیره را که یا به خاطر جهل خود زن و یا جهل و نادانی اطرافیان او یا هر دو با هم گریبان وی را گرفته اند می پذیرد؟
بلی چقدر خوب است در جایگاه یک مرد قدری بیشتر تعمق و تفکر کنیم و زن، این انسان والا را که از مرد جدا نیست و مادر، همسر، خواهر و یا فرزند است حقیقتاً به عنوان یک انسان ارج نهیم. با دل و جان به او مهر بورزیم و بخصوص او را محترم شماریم. سعی کنیم در محیط خانواده و نیز اجتماع جایگاه او را در می یابیم، همه سنت ها و رسومات به جا مانده از نظام بسته مردسالاری را که مشتی انسان نما با جهل و نادانی و برای ارضای حس خودپرستی خویش با استثمار زن به وجود آورده اند را دور بریزیم و تلاش کنیم در این عرصه نیز مانند دیگر عرصه ها با عقل و آگاهی و نگرش عمیق پیش رویم نه با سطحی نگری و باورهای غلط به جا مانده از دیگران.

نقش زنان در فرهنگ پذیری
زنان با توجه به جایگاه اجتماعی که دارند و به دلیل نقش بارز و مشخصی که سالها در تربیت و رشد فکری کودکان یعنی انسانها کامل سالهای بعد دارند از جمله مهمترین مولفه های منتقل کننده فرهنگ و یا به عبارتی آفرینش انگاره های فرهنگی هستند. به واسطه زنان است که بسیاری از سنت ها و آمیزه های فرهنگی و اجتماعی و حتی فردی حفظ می شود و به نسل بعد منتقل می گردد و یا در اثر نادیده انگاشتن و یا کم اهمیت جلوه دادن آن از سوی ایشان کم رنگ شده و یا به کل از بین می رود.
قطعاً لازم به ذکر و یا بیان تاریخچه این انتقال فرهنگی در طول تاریخ نیست، چرا که با لحاظ کردن این عینیت در دنیای امروز به خوبی می توان به نقشی که این قشر در جامعه ایفا می کنند پی برد. به عبارتی کودکان زمانی پا به عرصه آموزش عمومی می گذارند که بسیاری از کردارها و دانش های اجتماعی، روابط و به سخنی دیگر شیوه های مختلف مدنیت را آموخته اند، به بسیاری از سنت ها و دیدگاهها آشنا گردیده اند و رفتارهای اجتماعی- فردی شان شکل گرفته است.
"مادر" پرقدرت ترن عامل در نقش آموزی های کودک است. چرا که مادران نسبت به کودکان خود از همان زمان تولدشان با واکنش مختلفی که نسبت به مسائل متفاوت بروز می دهند، نقش قالبی و مهمی را بازی می کنند که در شکل هویت و شخصیت درونی کودک بسیار مهم و قابل مطالعه است. کودکان بسیاری از آگاهی های لازم درباره مسائل و محیط پیرامونی شان را از طریق مادرشان به دست می آورند و هر چقدر گستره این آگاهی های مادر وسیعتر باشد میدان برای حرکت کودک و دستیابی او به مسائل و آگاهی های بیشتر، وسیعتر و گسترده تر است.
تحقیقات نشان می دهد که این واکنش های مادر نسبت به رفتار و کردار کودک است که او را در جهت رشد و ارتقاء و یا درون گرایی و ایستایی رشد فکری قرار می دهد.
مادر آنچه طی سالها از محیط پیرامونی خویش درک کرده است و یا آنچه از آداب و رسوم و سنن گرفته و هرآنچه که بتوان در مجموعه اعتقادات دینی و فکری او به حساب آورد و هر آنچه که باور اوست با تولد کودک عیناً به او منتقل می گردد. چنانچه زنی آموزش دیده باشد و به محیط پیرامونی اش اشراف داشته باشد و حقایق اجتماعی را درک کند و یا دارای شخصیت مسلمی به عنوان یک انسان خلاق و صاحب اندیشه باشد و چه انسانی وابسته و عاجز از درک حقایق و محیط پیرامونی، در هر حال با تولد فرزند تمام اینها به او منتقل می شود و در همان پروسه و رویه رشد و تکامل می یابد.
برای بیشتر مردم جهان کلمه های مادری یادآور انواع گوناگونی از عواطف و هیجانات غنی دلپذیر است، که شامل همه خوبی ها همانند مهرورزی، تحمل، شکیبایی و فداکاری است حال آنکه واقعیت این است که علاوه بر تمام اینها مادر مظهر و بنیان انگاره های فرهنگی و بهترین منتقل کننده سنن و آداب فرهنگی حاکم بر یک جامعه است. ارائه تعریفی از شخصیت برای کودک و همچنین ارائه نمایی از هویت جنسی یا جنسیتی در شکل گیری فردی و اجتماعی کودک از مشخص و بارزترین ویژگی فرهنگی مادر است که اغلب مادران و زنان از آن غافلند و یا کمتر توجهی پیرامون این مسئله متمرکز گردیده است.
به طور یقین می توان به این امر صحه گذاشت که تغییر در ساختار فکری و فرهنگی زنان در یک جامعه بازتاب وسیع و بسیار گسترده ای در جامعه به جا می گذارد. چرا که تاثیر پرورش و رشد و نمو کودکی که در دامان تعقل، تفکر، آزاد اندیشی، استقلال فکری و شخصیتی انجام می شود، بسیار متفاوت از زمانی است که کودکان یک جامعه در دامان مادرانی پرورش می یابند که استقلال فکری و شخصیتی برایشان معنایی ندارد و همواره موجوداتی وابسته اند و یا تعقل و تفکر و مطالعه، حداقل زمان ممکن را در زندگی این زنان پر می کند!
بسیاری از پروسه های تربیتی فعالیتهای اجتماعی در خصوص تربیت نسل های جوان و همچنین بسیاری از فعالیتها جهات قانونمند سازی افراد در یک جامعه، آداب و معاشرت های اجتماعی و به طور کلی تغییر در نحوه تفکر افراد در رابطه با اقتصاد، سیاست، تجارت و در یک جامعه اغلب ناکام می ماند چرا که اینگونه فعالیت ها و آموزش ها همزمان با رشد و نمو کودک در خانواده با شکل گیری شخصیت او عجین نگشته است. چرا که این بار این کودکان نیستند که باید مورد آموزش قرار گیرند. آموزش آنها از طریق خانه و از طریق مادران آنها انجام گرفته و آموزش های بعدی در سایر مراحل زندگی شان کم رنگ و بسیار متاثر از آموزشهای آنان در کانون خانواده و مادران آنهاست. چطور می توان نوجوانان و جوانان را مقید به قانونمند بودن کرد یا آنها را متوجه اهمیت احترام به قانون نمود حال آنکه به صورت عینی و عملی در محیطی غیر از این پرورش یافته اند. بارها شاید تک تک ما شاهد این صحنه بوده ایم که مادری همراه فرزند و یا فرزندان خردسالش با زحمت، ترس و وحشت فراوان عرض یک خیابان و یا یک بزرگراه پر تردد را که هر لحظه جان او و فرزندانش را تهدید می کند، طی می کند حال آنکه پل عابر پیاده بالای سر اوست!!! آیا به راستی تا چند درصد آموزش نوجوانان در احترام به قانون راهنمایی و رانندگی و یا علایم و موفق خواهد بود؟ آیا آموزش از طریق کتب درسی، برنامه ها و فعالیتهای اجتماعی مختلف قویاً تاثیر خود را خواهد گذاشت؟! نقش های اجتماعی زن و مرد به وسیله عوامل زیستی و حقیقت های اقتصادی اجتماعی زندگی تعیین می شود و بیشتر نظامهای اجتماعی متناسب با این عوامل، فرصت ها و مسئولیت های موجود را میان زن و مرد سازماندهی می کند. در بیشتر جوامع اغلب زنان مسئولیت رسیدگی و نگهداری فرزندان و پرورش و تربیت کودکان را دارند و همچنین مدیریت درون خانه! حال آنکه حداقل آموزش لازم را می بینند. بسیاری از انگاره ها و بنیان های فرهنگی جامعه به دست این قشر از جامعه منتقل می شود و یا در تحول و پویایی فرهنگی، آزاد اندیشی و تفکر و تفحص این گروه نقش بسیار مهمی می تواند بازی کند، اما واقعیت امر غیر از این نشان می دهد. فقر فرهنگی و بی اعتقادی نسبت به ضرورت رشد همه جانبه دختران و زنان همواره باعث گردیده که شیوه تفکر، آموزش و تعقل این گروه نادیده انگاشته شود و آموزش خاص ویژه این گروه و آماده سازی شان برای تربیت و رشد فکری کودکان و خانواده به دست فراموشی سپرده شود و یا بسیار کم رنگ و بی خاصیت جلوه کند.
اما قدر مسلم این انتظارات وجود ندارد که همه زنان و دختران و مادران با لذات دارای این بینش باشند که اعتقادات، ساختار فکری و ذهنی آنان چه تاثیر شگرفی در جامعه می گذارد، چرا که همواره نه تنها نسبت به این مسئله به آنها آگاهی لازم داده نشده بلکه همواره با آموزش های غلط و تعصب گرایانه از او شخصیتی نفوذپذیر ساخته است که نه تنها توانایی تاثیرگذاری را ندارد بلکه در واقع چیزی در چنته وجودی خویش ندارد که بخواهد به نسل بعد و فرزندانش منتقل کند. چرا که آنان در طول اجتماعی شدن خویش یاد گرفته اند که باید تسلیم باشند و خط فکری شان، قدرت تصمیم گیری شان و حتی شیوه تفکر ایشان پیرامون مسائل مختلف تحت تاثیر مرد یا مردان خانواده باشد. همواره اینگونه به او تلقین شده که لازم نیست به ذهن خود فشار بیاورد و فکر کند زیرا اندیشیدن و آزاد اندیش بودن از خصوصیات مردان است و زنان لازم است که به خوراک و پوشاک و از این قبیل چیزها بپردازند و کارهای مهمی چون تحقیق، تفحص، اندیشه و تولید فکری و اجتماعی و را به مردان واگذارند!
البته ریشه این نفوذپذیری زنان را می توان در جایگاه اجتماعی آنان جست و جو کرد. از دیدگاه سنتی معمولاً زنان در مقایسه با مردان در جایگاه پایین تری قرار دارند و اصولاً افرادی که در جایگاه بالاتر هستند از افراد پایین تر توقعاتی دارند و آنان نیز به دلیل جایگاه پایین تسلیم آنان می شوند.
حال آنکه این قانون در رابطه با ارتباط اجتماعی میان زنان و مردان بازتاب گسترده ای دارد چرا که تاثیر شگرفی بر بنیانهای فکری و شکل گیری شخصیت اجتماعی و فردی کودکان می گذارد. زنان با صحه گذاشتن و تاثیر یک حرکت اجتماعی آن را تداوم بخشیده و طی سالها اغلب بدون آنکه خود متوجه باشند، نه تنها خود بلکه مجموعه خانواده شان را از همسر گرفته تا فرزندان و اطرافیان ملزم به تعهد و وفادار ماندن به یک حرکت اجتماعی آداب و رسوم به طور کلی مقوله فرهنگی کرده اند و گاه نیز در بسیاری از موارد برعکس!! کمتر انگاره فرهنگی در جامعه جا افتاده و یا ترویج شده که با صحه گذاری از سوی مادران و زنان در خانه همراه نبوده است! بسیاری از محرومیت های آنان در نقش پذیری اجتماعی شان نیز معلول همین ساختار فرهنگی خانواده هاست.
خانواده هایی که در اصل "این مادر خانواده" به عنوان مروج اصلی آن بوده اند. بسیاری از آمیزه ها و آموزش از دوران طفولیت از طریق مادران منتقل می شود و هم اوست که دختر را دختر تربیت می کند و پسر را پسر! و زمینه های فکری متفاوتی را در تربیت فرزندانش به کار می گیرد. پرداختن به مسایلی چون آموزش، شکل گیری بهداشت روانی زنان باید از جمله مهمترین مقولات فرهنگی باشد که محققین و برنامه ریزان سیاسی، اقتصادی اجتماعی جوامع، آن را در راس پژوهش و برنامه ریزی هایشان قرار دهند.16

پیام هایی برای اجلاس بازبینی و ارزیابی پکن: فقر
نقش زنان در مبارزه علیه فقر حائز اهمیت است. تضمین حقوق بشر زنان برای دستیابی به همه هدفهای مورد توافق بین المللی در زمینه توسعه و صلح، از جمله هدف های گنجانده شده در اعلامیه هزاره و هدف های توسعه هزاره ضروری است.

حقوق
– یکی از مهمترین دستاوردها برای زنان طی چند دهه گذشته دستاوردها در زمینه حقوق بشر است. کنوانسیون حذف تمام اشکال تبعیض علیه زنان یکی از کنوانسیون های بین المللی است که بیش از هر کنوانسیون دیگری به تصویب کشورها رسیده و تقریباً از حمایت همگانی برخوردار است. تعداد زیاد حق شرط نسبت به این کنوانسیون دامنه عمل آن را محدود می کند و عده اجرای آن همچنان مشکل است.
– شناسایی و آگاهی از حقوق زنان به عنوان حقوق بشر، از جمله حقوق باروری و دسترسی برابر به زمینه و ملک لازم است به برخورداری از این حقوق در واقعیت تبدیل شود.

سیاست
تعداد نمایندگان زن در پارلمان ها و در مشاغل دولتی در تمام سطوح همچنان کمتر از مردان است. درست است که مشارکت زنان در این امور در طول دهه گذشته افزایش یافته، اما پیشرفت آن هنوز خیلی کند است.

خشونت
– خشونت علیه زنان و دختران هنوز مشکلی جدی در بسیاری از مناطق جهان است. آگاهی و درک مشکل خشونت علیه زنان در بیشتر کشورها به عنوان مساله ای همگانی و نقض حقوق بشر افزایش یافته است، اما هنوز برای تضمین این که کشورها از موارد خشونت علیه زنان به نحوی موثر جلوگیری کنند، درباره آنها پژوهش به عمل آوردند و خاطیان را تحت تعقیب جزایی قرار دهند، کارهای فراوانی باید انجام شود.

بهداشت باروری
– برای ارتقای بهداشت مادران در طول دهه گذشته پیشرفت اندکی حاصل شده است. یک زن در هر دقیقه بر اثر حاملگی دشوار یا زایمان جان می دهد.
– دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری و سایر خدمات مربوط به بهداشت باروری در سراسر جهان بهبود یافته است، با این حال هنوز کارهای بسیاری باید انجام شود. مثلاً هر سال 19 میلیون زن به روش های خطرناک سقط جنین می کنند و هر هفت دقیقه یک زن به این علت جان خود را از دست می دهد.

بیماری ایدز و ویروس آن
– بیماری ایدز و ویروس آن به شدت بر زنان تاثیر می گذارند به طوری که اینک بیش از نیمی از افراد مبتلا به بیماری ایدز و آلوده به ویروس آن را زنان تشکیل می دهند. احتمالاً این که زنان جوان در منطقه جنوب صحرای آفریقا دچار این بیماری شوند 4 برابر بیشتر از مردان جوان است.
– پرداختن به نابرابری های جنسیتی و فقر برای مبارزه با گسترش بیماری ایدز ویروس آن ضروری است.

مناقشه مسلحانه
– زنان می توانند در برقراری صلح و بازسازی جوامع نقشی حیاتی داشته باشند و چنین نقشی دارند. زنان باید به عنوان شرکاء و تصمیم گیرندگان برابر همه مراحل مذاکرات صلح و بازسازی، از جمله ایجاد نهادهای دموکراتیک و حساس به مسائل جنسیت گنجانده شوند.
– زنان هنوز بیش از حد از عوارض مناقشات مسلحانه رنج می برند، زیرا آنان به ویژه در برابر بهره کشی جنسی، اجبار و خشونت آسیب پذیرند.
– تجاوز و سایر شکل های خشونت جنسی در مناقشات مسلحانه گرچه اکنون بر اساس قوانین بین المللی به عنوان جنایات علیه بشریت شناخته می شوند، اما همچنان رخ می دهند و برای جلوگیری از وقوع آنها و نشان دادن واکنش برای خاتمه دادن کامل خشونت، از جمله با حذف مصونیت و تعقیب جنایی عاملان آنها هنوز کارهای بسیاری باید انجام شود.

قاچاق زنان
زنان و دختران اکثریت عظیم قربانیان قاچاق هستند. بر اساس برآورد سازمان ملل هر سال تا 2 میلیون زن را از مرزهای بین المللی قاچاق می کنند.
* اگرچه این موضوع در سطح بین المللی مورد توجه قرار گرفته اما هنوز غالباً از شناسایی قربانیان قاچاق به عنوان قربانیان موارد نقض حقوق بشر، که سزاوار حمایت و پشتیبانی دولت ها هستند، خودداری می شود. به دلایل ریشه ای قاچاق، یعنی فقر و نابرابری جنسیتی، باید رسیدگی شود.

آموزش
– در زمینه کاهش نسبت های بی سوادی زنان و افزایش نسبت های ثبت نام در مدارس برای دختران در بسیاری از قسمت های جهان پیشرفت حاصل شده است. اما نابرابری ها در تحصیلات دانشگاهی همچنان باقی است و زنان پس از پایان تحصیلات خود غالباً از فرصت های شغلی در بازار کار محروم هستند.17

برخوردهای قهرآمیز معضل زنان خیابانی را تشدید می کند
مهر: معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، اظهار نظرهای غیر کارشناسانه و راهکارهای غیر تخصصی نشانه بی اطلاعی از پیچیدگی آسیب های اجتماعی در جامعه امروز است و مشکلات موجود را تشدید می کند. لذا نباید ناشیانه از دور نسخه پیچی کرد. دکتر سید حسن علم الهدایی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب افزود: همه به یاد داریم که در سالهای گذشته با چه جدیتی نسبت به معتادان، فروشندگان مواد مخدر و قاچاقچیان برخورد شد اما آیا این رفتارهای سرسختانه نرخ رشد این آسیب اجتماعی را در جامعه کاهش داد؟ اگر این طور است پس چرا هنوز درصد عمده ای از طلاق به دلیل اعتیاد و معضل مواد مخدر در خانواده ها رخ می دهد! مگر در مشهد چنین برخورد قهرآمیز از سوی یک مرد صورت نگرفت. آیا این رفتار تاثیری داشت و آیا برای همیشه ریشه این معضل در مشهد خشکانده شد؟ مسلماً خیر. وی با تاکید بر اینکه باید دلایل رشد چنین آسیب هایی در جامعه بررسی و مورد کنکاش قرار گیرد، اظهار داشت: درصد قابل توجهی از زنان خیابانی سابقه بیماریهای روحی و روانی و اخلاقی داشته و به تدریج در چنین وضعی گرفتار می شوند که در این راستان نیز اقتصادی و مالی را نباید نادیده گرفت. لذا شاید بهتر باشد به جای سر به نیست کردن آنها در فکر توانمند سازی این زنان باشیم. کما اینکه بارها در طی گفتگوهایی که با زنان خیابانی جمع آوری شده در مراکز بازپروری داشتیم تعداد قابل توجهی از آنها اعتراف کرده اند که اگر بتوانند روی پای خود ایستاده و زندگیشان را اداره کنند، دیگر هرگز تن به این کار ندهند. دکتر علم الهدایی در ادامه تصریح کرد: باید بررسی کرد که چرا سن روسپی گری زنان کاهش یافته و آیا این پدیده باید از طریق آموزش و راهکارهای پیشگیرانه از بروز فاجعه عظیم در آینده جلوگیری کرد نه اینکه با نگاه قهرآمیز بر روی آنها شمشیر کشید چرا که مسلماً برخوردهای قهرآمیز موجب عبرت این زنان نمی شود. از سوی دیگر مدیر کل بهزیستی استان تهران نسبت به افزایش زنان خیابانی مبتلا به اعتیاد تزریقی و بیماری های مقاربتی مانند ایدز در جامعه هشدار داد و گفته: زنان خیابانی دارای بیماری های مقاربتی عامل 15 درصد ابتلا به ایدز در میان افراد جامعه و به خصوص جوانان هستند.18

فرهنگ و شخصیت زنان
غالباً گفته اند که فرهنگ و شخصیت دو نحوه مختلف نگریستن بر چیزی است که اساساً یکی است این گفته معنی دو پهلویی دارد. از یک طرف فرهنگ مشتمل بر چیزهایی است که بیش از اشیای مادی که انسان ساخته یا دگرگون کرده است، فرهنگ شامل به کار بردن این قبیل اشیای توسط انسان- رسوم- عادتها- گرایش ها- معتقدات و دانسته های وی نیز می باشد. بدین اعتبار فرهنگ را نمی توان از مردمی که صاحب آن هستند منتزع کرد. از طرف دیگر این مردم به نوبه خود شخصیت هایی کسب کرده اند که درک آنها بدون توجه به فرهنگی که در آن پرورش یافته اند میسر نیست. برای اینکه شخصیت فقط وجود جسمانی انسان نیست و عناصری بیش از آن را در بر می گیرد. از این لحاظ شخصیت تشکیل می شود و از وجود جسمانی به گونه ای که در جریان جامعه پذیری که خود تکه ای از خود فرهنگ است اصل تفکر و عمل شده است (اردلان، 1354)

دیدگاه روانشناسان در رابطه با شخصیت زنان
در مورد شخصیت زنان نظریه های گوناگونی از سوی روانشناسان نظریه پرداز ابراز شده است که به چند نمونه آن اشاره می شود:
فروید را پدر روان کاوی خوانده اند، می توان او را به حق پدر نظریه های مربوط به شخصیت نیز دانست. فروید شخصیت را مرکب از سه دستگاه (سیستم) یا سه سطح می داند.
1- نهاد که تابع اصل لذت است.
2- من که با واقعیت سر و کار دارد.
3- من برتر که جنبه اجتماعی شخصیت را می سازد. این سه سطح ظاهراً از هم جدا هستند ولی با هم کار می کنند و رفتار آدمی تقریباً همیشه نتیجه عمل هر سه آنهاست.
اینک توضیحی مختصر درباره این سه سطح یا سه دستگاه:
1- نهاد: این نیروی روانی که نامش از اعمال حیاتی و سوز و ساز بدن است مایه زندگی و پایه اصلی شخصیت است و من و من برتر از آن منشعب می شوند و برای فعالیتهای خود نیروی لازم را از آن می گیرند. نهاد تابع اصل لذت19 است یعنی سعی در کاستن یا از بین بردن تنیدگی20 و جلب راحتی و خوشی دارد. از واقعیتها و اصول اخلاقی و قیود اجتماعی بی خبر است.
2- من21 "من" که جنبه روانی شخصیت است (در مقابل نهاد که جنبه بدنی شخصیت است) برای کاستن تنیدگی ها و وصول به خوشی از عقل استمداد می کند و به راهنمایی آن به انتخاب خواهشهای نهاد می پردازد. درباره زمان و مکان و چگونگی برآوردن آنها تصمیم می گیرد. پس "من" هم مانند نهاد تابع اصل لذت است ولی لذتی که از روی تعقل برگزیده شود و موجب وصول به لذت بزرگتری گردد و در دو معانی در پس نداشته باشد. "من" وظیفه اش بس دشوار است زیرا باید خواسته های نهاد و خواسته های "من برتر" را- که غالباً با هم تعارض دارند- با توجه به امکانات و مقتضیات عالم خارج با یکدیگر سازش دهد و بسا که این امر او را سخت به زحمت می اندازد و زیر فشار قرار می دهد.
3- من برتر22 "من" توجهی به اصول و موازین اخلاقی ندارد، همین که این توجه پیدا شود سطح دیگر یا مرتبه عالی تر شخصیت که "من برتر" می خواند به ظهور می پیوندد. من برتر حربه اخلاقی شخصیت است و درست در مقابل نهاد قرار دارد و به سوی کمال می گراید نه به سوی لذت و خوشی.
به نظر فروید در کل تار و پود هر عملی که شخص بهنجار صورت می دهد از سه سطح شخصیت تشکیل یافته است، به عبارت دیگر شخصیت فرد بهنجار به صورت یک "واحد کل" عمل می کند نه به صورت سه قسمت مجزا از یکدیگر (سیاسی، 1372).
یونگ شخصیت را مرکب از چندین سیستم یا دستگاه روانی می داند که جدا از یکدیگرند ولی در یکدیگر تاثیر متقابل دارند. این سیستم ها عبارتند از:
1- من یا خود آگاه23
2- ناخودآگاه فردی24
3- ناخودآگاه همگانی25 با مفاهیم کهن26
4- ماسک (یا چهره ساختگی)27
5- جنبه های مردی وزنی (آنیما و آنیموس)28
6- سایه29 (جنبه حیوانی طبیعت انسان)
7- خود30 (توجه شخصیت و کنشهای آن)
در روان شناسی یونگ این اصل کلی مورد توجه است که هر قسمتی سیستمی از شخصیت که نسبت به قسمتهای دیگر رشد و نمو بیشتری پیدا کند ایجاد کشمکش و فشار می کند. در صورتی که توسعه و رشد متعادل این سیستم های مختلف سبب هماهنگی، رامش و رضایت خاطر می گردد.
حاصل اینکه خود نقطه مرکزی شخصیت است، نقطه ای است که همه سیستم های دیگر شخصیت چون اقمار گرد آن می گردند و او آنها را با هم نگاه می دارد، هماهنگ می سازد و شخصیت را به وحدت و تعادل و ثبات می رساند. البته برقراری تعادل و هماهنگی کامل عناصر تشکیل دهنده شخصیت و وصول به وحدت که هدف غایی خود است بسیار دشوار است و این حد نهایی و هدف غائی فقط معدودی از برگزیدگان، پیامبران و عارفان واقعی را ممکن است دست دهد. (سیاسی، 1372)
اریک فرام31 روان شناس و جامعه شناس آلمانی مانند یونگ، تاریخ طولانی بشر را چون آزمایشگاه آموزنده مورد استفاده قرار می دهد، و برخلاف فروید، شخصیت ها را سازنده اجتماع نمی داند، بلکه به اعتقاد او این اجتماع است که شخصیت ها را می سازد. به عبارت دیگر اختلاف شخصیتها ناشی از اختلاف اجتماعات بشری است، همه آدمیان نیازمند به رفع گرسنگی یا تشنگی، به استراحت و خواب، به تفریح و بازی و… هستند. ولی در جامعه های مختلف این نیازها به وجوه مختلف برآورده می شوند. همچنین است مقابله با نیازهای دیگر آدمی، فرام خاطر نشان می کند که آدمی از ترکیب مزاج و منش درست شده است. مزاج مایه ای است الی، سرشتی و اصلی که انسان با آن به دنیا می آید. اما منش معمولاً دو جزء دارد، یکی فردی و دیگر اجتماعی.
منش فردی در درجه اول ناشی از ساخت زیستی و فطری است به اضافه صورتی که در خردسالی ممکن است در خانواده گرفته یا نگرفته باشد. اما جزء اجتماعی منش اجتماع صورت می بخشد، و از این رو فرد شریک اجتماع است. نوع عمل اشخاص را همیشه احکام ارزشی، یعنی اصول و موازین اخلاقی که زاده اجتماع هستند، تعیین می کنند. بنابراین زیباترین و زشت ترین اعمال آدمی ناشی از دستگاه زیستی یعنی از طبیعت اولیه او نیستند، بلکه این نیروها و عوامل محیط خارج هستند که آنها را به وجود می آورند. حاصل اینکه، به اعتقاد فرام، رشد شخصیت آدمی از هنگام زادن تا دوران سالمندی و پیری نمودار اجمالی مراحلی است که بشر از روز ظهور خود تا امروز در این کره خاکی پیموده است (سیاسی، 1373)
اصول کلی کارل راجز32 در مورد شخصیت: راجرز شخصیت را دارای سه جزء یا سه رکن اصل می داند که عبارتند از: ارگانیسم، میدان پدیداری و خود، و اینک مختصری درباره هریک از این اجزاء.
1- ارگانیسم، کل وجود فرد آدمی است، آن در میدان پدیداری، برای رفع نیازهای خود واکنش نشان می دهد و هدفش شکفتگی یا تحقق یابی و حفاظت و ارتقاء است.
2- میدان پدیداری33 مجموع تجاربی است که فرد آدمی حاصل می کند و آن یا آگاهانه است یا ناآگاهانه، بر حسب اینکه تجاربی که میدان را تشکیل می دهند به صورت رمزی باشند یا به این صورت نباشند.
3- خود34 یک جزء از اجزاء میدان پدیداری است ولی از آن میدان جدا شده است و عبارتست از مجموع ادراکات و ارزشیابی های آگاهانه من35 (سیاسی، 1372)
یکی از مفاهیم کهن به عقیده یونگ خود یا "خود یابی" است و آن معرف کوششهایی است که برای عدول از پراکندگی و کثرت و وصول به اعتدال و وحدت از آدمی سر می زند. یونگ می گوید: من مرکز خودآگاه است نه مرکز شخصیت، زیرا چنانکه میدانیم خود آگاه همه شخصیت نیست، بلکه قسمتی از آن است. اگر همه شخصیت را در نظر آوریم، یعنی هم خود آگاه و هم ناخودآگاه را، آنوقت من دیگر مرکز شخصیت نخواهد بود، بلکه این مرکز میان خودآگاه و ناخودآگاه قرار خواهد داشت، کل وجود را در بر خواهد گرفت و نامش "خود" خواهد بود. یونگ معتقد است "خود" انگیزه رفتار واقع می شود و آدمی را به جستجوی درک تمامیت و وحدت وا می دارد و در این راه طریقه هایی را که مذاهب و ادیان نشان داده اند به خصوص مورد استفاده قرار می دهد (سیاسی، 1372)
همچنانکه در بحث شخصیت آورده شد به نظر کارل راجرز "خود" یک جزء از اجزاء میدان پدیداری است ولی از آن میدان جدا شده است و عبارتست از مجموع ادراکات و ارزشیابی های آگاهانه من، "خود" هسته مرکزی نظریه راجرز درباره شخصیت است و دارای ویژگی هایی است که از مهمترین آنها یکی این است که از عمل متقابل ارگانیسم و محیط به وجود می آید.
دیگر اینکه ارزشهای دیگران را به درون می افکند و آنها را با تصرفات و تغییراتی به عنوان اینکه از آن او هستند ادراک می نماید. دیگر اینکه بر اثر رشد و یادگیری ممکن است تغییر و تحول حاصل کند و بسیاری دیگر (سیاسی، 1372)
اگر بخواهیم با توجه به 22 جمله راجرز که در آنها سخن بیشتر از خود و خویشتن است و همه آنها در واقع شخصیت را تعریف می کنند، "خود" را در کلمات معدودی تعریف کنیم باید بگوییم عبارت است از: "احساسات و افکار و عواطف و تکاپوهایی که از آن فرد آدمی شناخته شده و تعبیر گردیده اند و او آنها را به این عنوان که متعلق به او هستند ارزش یابی می کند" تعریف کوتاه تر این خواهد بود که گفته شود "خود" عبارت است از "آگهی آدمی به اینکه هست و کنشی دارد." (سیاسی، 1372، به نقل از راجرز، ص 496)
مفهوم از خود بر اثر تعامل بین مولفه های متعددی از قبیل نظر والدین، معلمان، دوستان و همسالان به وجود می آید و رشد می کند، مجموعه این مولفه های موجب می گردند که فرد نسبت به خصوصیات جسمانی، ذهنی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی خود نگرش خاصی داشته باشد و بر اساس آن عمل کند. (شفیع آبادی، 1374)

فونکسیونالیستها (کارکردگرایان)
فونکسیون یعنی وظیفه یا عملکرد، کارکردگرایان معتقدند وقتی پدیده ای را مورد مطالعه قرار می دهیم. آن پدیده به منزله یک سیستم اجتماعی در نظر گرفته می شود که متشکل از اجزاء و عناصر مختلفی است که ارتباط متقابل میان آنها نسبت به یکدیگر است. هدف از این ارتباط متقابل حفظ بقا سیستم اجتماعی است.
اصل مهم در این مکتب مطالعه ارتباط میان اجزا با اجزا از طرفی و اجزاء با کل از طرف دیگر است از نظر کارکردگرایان هدف از در ارتباط بودن اجزاء با یکدیگر حفظ نمودن و به وجود آوردن تمامیت پدیده مورد نظر است.
اصل مهم از این هدف وفاداری اجزاء نسبت به سیستم است. یعنی اگر لازم است اجزاء باید خود را برای حفظ بقا سیستم فدا کنند.
از نظر کارکردگرایان هر مجموعه یا هر سیستم اجتماعی در حالت نشاط و سلامتی است که تعادل میان اجزاء نظام نسبت به یکدیگر وجود داشته باشد و این تعادل شرط سلامتی است (تنهایی، 1373، ص 7)
وقتی تعادل وجود داشته باشد انطباق هم به وجود می آید. وقتی انطباق وجود داشته باشد از بابت تعادل و تعامل و رعایت اصل فرمانداری اجزا نسبت به یکدیگر و در شکل نهایی انسجام حاصل می شود.
پس اگر بخواهیم جامعه از انسجام برخوردار باشد باید این سلسله مراتب را مد نظر قرار دهیم. هدف در سیستم اجتماعی رسیدن به نظم اجتماعی است. کارکردگرایان معتقدند که اساساً هر شیء و پدیده ای از بابت عمل نمودن به وظیفه خویش است که به وجود می آید. پس هر شیء دارای وظیفه ای است.
معتقدند اجزا و عناصر از جهت اهداف از پیش تعیین شده عمل می کند. وقتی نظم وجود داشته باشد دستیابی به اهداف ممکن است.
منظور از روش فونکسیونالیستی اشاره به رفتار محافظه کارانه است که مکتب فونکسیونالیستی مکتب محافظه کارانه هم می گویند که این رفتار بنابر مصلحت است. کارکردگرایان معتقدند که نتایج فونکسیون به چهار دسته تقسیم می شود: (گیدنز، 13، ص 75)
1- نتایج مناسب : هرگاه نتیجه یک پدیده اجتماعی برای جامعه مفید باشد.
2- نتایج نامناسب : هرگاه نتیجه یک پدیده اجتماعی برای جامعه مضر باشد.
3- نتایج آشکار : هرگاه نتیجه یک پدیده اجتماعی همان باشد که از قبل در نظر گرفته شده.
4- نتایج پنهان : هرگاه نتیجه یک پدیده اجتماعی چیزی خلاف آن تصور و انتظاری را به دنبال داشته باشد که در نگاه اولیه مورد توجه قرار نگرفته است.

مکتب ساختار گرایی
هرگاه میان اجزاء و عناصر یک پدیده که کلیت آن مورد بحث باشد روابط نسبتاً ثابت و منظم میان اجزاء و عناصر تشکیل دهنده آن وجود داشته باشد ما به مفهوم ساخت می رسیم.
به طور کلی تمامی پدیده های اجتماعی دارای یک کلیت یکپارچه ای هستند زیرا به سبب کلیت یکپارچه است که پدیده اجتماعی شکل می گیرد.
کلیت یکپارچه نشان دهنده آنست که اجزاء و عناصری در پدید آمدن آن دخالت دارند و به سبب وحدت بین اجزاء تشکیل دهنده ما به مفهوم ساخت می رسیم.
ساخت گرایان ابتدا به کل توجه می کنند به تمامیت و یکپارچگی توجه می کنند و بعد به سبب کلیت مورد نظر اجزاء را معرفی کنند. یعنی به سبب کل به جزء می رسند.
از نظر اشتراوس منظور از ساخت ترکیب خاص همبستگی اجزاء یک مجموعه با هدف خاص می باشد. این هدف از پیش تعیین شده است.
طرفداران مکتب ساخت معتقدند که اگر پدیده ای برای بازسازی مجدد به عناصر تشکیل دهنده آن تجزیه گردد اجزاء نباید به طور مستقل و مجزا مورد مطالعه قرار گیرند.
ساخت گرایان همواره در تلاش بودند تا بتوانند به تبیین ساختارهای آیروموفیک (ساخت هم شکل) در ابعاد متفاوت زندگی اجتماعی بپردازند (تنهایی، 1373، ص 15)
اثر افزایش کلی تعداد مشاغل در دسترس پدیده آمده است.36

نابرابریها در کار
مشاغل کم ارزش
زنان شاغل امروز عمدتاً در مشاغل معمولی که دارای دستمزد کمی هستند متمرکز گردیده اند. دگرگونی در سازماندهی اشتغال و نیز تصور قالبی نقش جنسی به این امر کمک کرده اند. بروز تغییرات در پرستیژ و وظایف کاری (کارمندان دفتری) نمونه گویایی در این زمینه است. در سال 1850، در انگلستان 99 درصد کارمندان دفتری را مردان تشکیل می دادند. کارمند دفتری بودن اغلب به مفهوم داشتن موقعیتی مسئولیت دار، متضمن آگاهی از مهارتهای حسابداری و گاهی همراه با مسئولیت های مدیریت بود. حتی پایین ترین کارمند دفتری از منزلت معینی در دنیای خارج برخوردار بود. قرن بیستم شاهد ماشینی شدن کلی کار دفتری بوده است (که با معمول شدن ماشین تحریر در اواخر قرن نوزدهم آغاز گردید.) همراه با تنزل آشکار مهارتها و منزلت (کارمند دفتری) و نیز شغل دیگری که با آن مرتبط است یعنی شغل (منشی)- به شغلی دارای منزلت خرد و دستمزد اندک به تدریج که دستمزد و پرستیژ این گونه مشاغل کاهش یافت زنان این مشاغل را اشغال کردند. در سال 1986 نزدیک به 90 درصد کارمندان دفتری، و 98 درصد همه منشی ها در انگلستان زن بودند.
زنان در این اواخر تا اندازه ای به مشاغلی که به عنوان (مشاغل مردان) تعریف شده هجوم آورده اند، تاکنون فقط به میزان محدودی به این دست مشاغل یافته اند. با وجودی که زنان 46 درصد نیروی کار مزدبگیر را در بریتانیا در سال 1984 تشکیل می دادند، تنها 17 درصد موقعیتهای بالای مدیریت را اشغال کرده بودند. زنان فقط 5 درصد کل موسسات کسب و کار را در مالکیت خود دارند و این موسسات کمتر از یک درصد کل دریافتی های موسسات کسب و کار را تولید می کنند. هنگامی که در سال 1979 مارگارت تاچر نخستین نخست وزیر زن بریتانیا باشد، این امر به عنوان گامی بزرگ به پیش برای زنان به طور کلی تلقی گردید. در واقع در سال 1980 مجالس قانونگذاری انگلستان شامل 1762 مرد و تنها 87 زن بود و در حال حاضر چندان نشانه ای از تغییر در این عدم توازن به چشم نمی خورد.37

جدول شماره 2: زنان به عنوان درصدی از کل افراد شاغل

1950
1960
1970
1980
استرالیا
بلژیک
کانادا
دانمارک
فرانسه
آلمان غربی
ایرلند
ایتالیا
ژاپن
نروژ
پرتغال
اسپانیا
سوئد
انگلستان
آمریکا
0
7/28
8/21
0
0
6/35
a0/26
0
0
8/27
0/23
1/16
0
6/32
4/29
b2/28
7/30
8/26
6/31
0
8/37
0
1/30
7/40
0/29
7/18
0
c1/36
4/34
3/33
8/28
7/32
6/33
4/39
2/35
6/36
7/26
3/28
3/39
8/30
0
0/25
4/39
3/36
2/37
1/34
9/35
7/39
d6/43
0/38
3/38
5/28
1/32
7/38
1/41
8/38
0/29
0/45
1/40
4/42
0 اطلاعات در دسترس نبوده است.
a 1951
b 1964
c 1962 38
D 1979
(گیدنز، ص 190)
منبع :
A.T.Mallier & M.J.Rosser, Women and the Economy: A Comparative Study of Britain and USA (Londen: Macmillan, 1987), p.167.
مسائل موفقیت
زنانی که از نظر اقتصادی موفق هستند ناچارند با دنیایی خود را هماهنگ سازند که احساس می کنند کاملاً به آن تعلق ندارند. مارگارت هنیگ و آن ژاردن تجربیات مدیران زن را با کسی مقایسه کرده اند که برای اقامت طولانی به یک کشور خارجی می رود. لازم است راهنماها و نقشه های خوب به همراه برد و قوانین ساکنین محلی را رعایت کرد. تا اندازه ای (شوک فرهنگی39) اجتناب ناپذیر است و حتی بیگانه ای که به طور دایمی در یک کشور خارجی اقامت می کند هرگز به طور کامل پذیرفته نمی شود. اما، هینگ و ژاردن پیش بینی می کنند که در درازمدت ممکن است زنان اثر تعدیل کننده ای بر نظام ارزشی مردانه به جای گذارند و مسئولیتهای خانوادگی و ضروریات کاری را با یکدیگر هماهنگ سازند. یکی از عوامل عمده ای که بر زندگی شغلی زنان تاثیر می کند، این ادراک مردانه است که برای کارمندان زن، کار در مرتبه دوم بعد از بچه دار شدن قرار دارد. یکی از مطالعات اخیر در بریتانیا نظرات مدیرانی را که متقاضیان زن برای مشاغل کادر فنی در مراکز خدمات بهداشتی مصاحبه می کردند، مورد بررسی قرار داده است. محققان دریافتند که مصاحبه کنندگان همیشه از زنان سوال می کردند که آیا دارای فرزندان هستند یا نه و آیا در نظر دارند بچه دار شوند. در صورتی که تقریباً هیچ وقت در مورد متقاضیان مرد چنین رویه ای را به کار نمی بردند. هنگامی که از آنها علت آن را جویا شدند دو موضوع در تمام پاسخهایشان به چشم می خورد: الف) زنان بچه دار برای تعطیلات مدارس یا چنانچه بچه ای بیمار شود ممکن است نیازمند تعطیلات بیشتری باشند و ب) مسئولیت مراقبت کودک بیشتر به عنوان مساله ما در نظر گرفته می شود تا مساله پدر و مادر.
برخی از مدیران سوالات خود را در مورد این موضوع نشانه نگرشی حاکی از (توجه) نسبت به کارمندان زن تلقی می کردند، اما بیشتر آنها این گونه سوالات را به عنوان بخشی از وظیفه شان در ارزیابی این که یک متقاضی زن تا چه اندازه همکار قابل اطمینانی در آینده خواهد بود در نظر می گرفتند.
بدین سان یکی از مدیران اظهار کرد: (من تصدیق می کنم که این تا اندازه ای یک سوال موثر وظایف مربوط به شغلشان دارند، نه جنس داوطلب. شما داوطلبی دارید که شاید زنی است که به دلایل خانوادگی سه سال از کاری دور بوده است و مردی که در آن کار همواره حضور داشته است. تقریباً بدیهی است که به شرط برابر بودن سایر شرایط بین این داوطلبان مرد احتمالاً آن شغل را به دست می آورد).40
زنان معدودی که در سمت های ارشد مدیریت بودند همه بدون فرزند بودند و چندین نفر از آنها که قصد داشتند در آینده بچه دار شوند گفتند که قصد دارند مشاغلشان را ترک کنند و شاید بعداً برای مشاغل دیگری دوباره آموزش ببینند.
چگونه باید این نتایج را تبیین کنیم؟ آیا اساساً تعصبات مردانه مانع استفاده زنان از فرصتهای شغلی شان می شوند؟ بعضی مدیران این نظر را ابراز کردند که زنان بچه دار نباید در صدد کار در بیرون از خانه برآیند، بلکه باید سرشان را به کارهای نگهداری کودکان و خانه داری گرم کنند. اما، اکثراً این اصل را که زنان باید همان فرصتهای شغلی مردان را داشته باشند می پذیرفتند. تعصبی که در نگرش های آنها وجود داشت کمتر مربوط به خود محل کار بود و بیشتر به مسئولیت های خانوادگی والدین مربوط می گردید. مادامی که اکثریت مردم این امر را مسلم فرض می کنند که وظایف پدر و شخصی است. اما فکر می کنم مساله ای است که باید در نظر گرفت. درست است که چنین چیزی نمی تواند برای مرد پیش آید، اما گمان می کنم از یک نظر غیر منصفانه است- این فرصت برابر نیست زیرا مرد هرگز نمی تواند این گونه دارای خانواده شود). با وجود این در حالی که مردان نمی توانند از نظر بیولوژیکی (دارای خانواده) به معنای به دنیا آوردن فرزند شوند، اما بدیهی است که ممکن است درگیر و مسئول مراقبت کودک باشند. چنین امکانی توسط هیچ یک از مدیران مورد بررسی در نظر گرفته نشده بود. همان نگرش ها در مورد ارتقاء شغلی زنان نیز وجود داشت: آنها ممکن است داشته باشند، برای مراقبت از کودکان خردسال موقتاً رها کنند. یکی از مدیران عالی رتبه مرد چنین اظهارنظر کرد:
(مردها در سطوح بالاتر به این دلیل مسلط هستند که زنها برای بچه دار شدن و این جور چیزها کار را ترک می کنند… من فکر نمی کنم که این ارتقاء شغلی لزوماً گزینشی باشد بلکه فقط واقعیات زندگی است که معمولاً زنها تمایل دارند که بروند و ازدواج کنند و بچه دار شوند و بنابراین یک زندگی شغلی گسسته ای دارند. آنها برمی گردند و وقفه ای در تجربه و آموزش آنها به وجود آمده، و وقتی که به آن رسیدگی می کنید و می خواهید داوطلبان را گزینش کنید، آنچه مهم است شرایطی است که برای اجرای مادری نمی تواند به طور برابر تقسیم شود، مسائلی که رو در روی کارمندان زن است همچنان باقی خواهند ماند. همان گونه که یکی از مدیران گفته است، این یک (واقعیت زندگی) است که زنان در مقایسه با مردان از نظر فرصت های پیشرفت شغلی در وضعیت شدیداً نامساعدی به سر می برند.41

ویژگی های زنان موفق
برای مردان پذیرش زنان به عنوان یک معیار دشوار است، ویژگیهای بسیاری در زنان وجود دارد که مردان به آنها حسادت می کنند از جمله توانایی زنان در بیان احساسات خود- خلاق بودنشان- داشتن شم خاص زنانه که مختص خانمهاست.
طبق تحقیقات انجام شده در این پژوهش مسلم گشته موقعیتهایی که زنان و مردان با اراده و قاطعیت آن را برگزیده اند در اکثر مواقع به علت توانایی های آنان نبوده بلکه در واقع جنسیت آنان تعیین کننده بوده است البته مردان مدیر معتقدند که آنها به خاطر قابلیتهای خود به این جایگاه رسیده اند. در گذشته بحث بر سر این بود که اگر زنان در کار حرفه ای خود ترقی نمی کنند، خود مقصرند، گاه حتی خود زنان نیز بر این باور بودند. اکنون مردان دریافته اند که اگر زنان بخواهند شانس دست یافتن به مقام و موقعیت را بیابند نیاز به الگوهایی از جنس خود دارند. اگر بخواهند شخصیتی قدرتمند و ثمربخش داشته باشند در محتوای درون خود از سطح تا عمق کاوش کنند. زنان بسیار مایلند که خود را با شرایط موجود تطبیق دهند، امروزه می دانیم که دختران همانطور که بزرگ می شوند و هویت پیدا می کنند، قدرت تطبیقشان بیشتر از پسرها می شود.
شخصیت و احترام حقیقی زن هیچگاه از طریق خودنمایی و عرضه داشتن جمال و زیبایی و اطوار دلربایی بدست نخواهد آمد. بلکه این احترام وقتی تحصیل خواهد شد که جنس لطیف به صورت دختران شایسته و همسران خوب و مادران نمونه در آیند، آن وقت می توانند احترام مردان را به خود جلب و شخصیت خود را حفظ کنند. این وضعی که در جامعه غربی معمول است و به اصطلاح احترام زن رعایت می شود احترام حقیقی نیست زیرا بر اساس شهوت پرستی و لاابالی گری پایه گذاری شده است و بیشتر از آنکه واجد نقش مهم مادران و نگهبان نسل باشد جواز آزادی بی بند و باری و نامحدودی است که به این صورت در آمده و در واقع زن به صورت بازیچه ای برای مردان در آمده است.
بانویی که در برابر شوهرش استقلال همه جانبه داشته باشد نقش رئیس خانواده را تضعیف و تخریب می کند، بالنتیجه در خانواده هایی که مادران حکومت می کنند، احترام فرزندان نسبت به پدران از بین می رود.
اسلام شوهر را مکلف می سازد که از همسر و فرزندانش سرپرستی کند و توصیه و تاکید می نماید که زن در حدود معینی مطیع شوهرش باشد و فرزندان، پدر و مادر، هر دو را احترام کنند در نتیجه خانه مرکز حیات خانوادگی و پاکدامنی می شود، و زنان از آمیزش با مردان اجنبی باز داشته می شوند و جنس لطیف در صورت انحراف و ابتلای به بی عفتی به مجازات سختی محکوم می شود.
همه این عواملی که محیط اسلامی حکومت می کند دلیل آن است که اسلام به جای حفظ حدود و شئون خانواده و ارزش آن عنایت خاصی داشته است.
اسلام با یک حرکت مدبرانه و ماهرانه نظرات مغرضانه ای که مذهبهای جهان روی شخصیت اجتماعی زن وارد آورده اند محو کرد اسلام اعلام نمود که زن و مرد هر دو دارای یک روح هستند و از یک گوهر به وجود آمده اند در این صورت اگر زن شرور و فاسد باشد پس مرد هم مانند اوست و با همان نظر باید به او نگریست و اگر در وجود مرد یک نقطه مثبت و درخشان وجود داشته باشد زن هم آن امتیاز را دارد و می تواند نقش موثری در توسعه اقتصادی- اجتماعی داشته باشد.

دستمزد کم و دام فقر زنان
همانگونه که می توان انتظار داشت، متوسط دستمزد زنان شاغل خیلی پایین تر از مردان است، هرچند که در طول بیست سال گذشته این اختلاف تا اندازه ای کمتر شده است. زنان در بخشهای شغلی که دستمزد کمتری پرداخت می شود بیشتر حضور دارند، اما حتی در همان رده های شغلی هم زنان به طور متوسط نسبت به مردان حقوق پایین تری دارند. برای مثال، کارمندان دفتری زن در بریتانیا 60 درصد درآمد همتایان مردشان را دریافت می کنند. فروشندگان زن 57 درصد درآمد مردها را در همان شغل به دست می آورند.
درصد قابل توجهی از زنان در انگلستان در فقر زندگی می کنند. این امر به ویژه در مورد زنانی که روسای خانوار هستند صدق می کند. درصد زنان در میان فقرا در طول دهه گذشته پیوسته افزایش یافته است، به رغم این واقعیت که درصد افرادی که در فقر زندگی می کنند در دهه 1960 کاهش یافت و در دهه 1970 ثابت بود (دوباره در دهه 1980 بالا رفت.) معمولاً فقر به ویژه در مورد زنان دارای کودکان خردسال، که نیاز به مراقبت دایمی دارند، شدید است. در اینجا یک دور باطل وجود دارد: زنی که می تواند شغلی با درآمد نسبتاً خوب به دست آورد چون مجبور است هزینه های مراقبت از کودک را بپردازد ممکن است از لحاظ مالی فلج شود، با وجود این اگر به طور نیمه وقت شروع به کار کند، درآمدش کاهش می یابد، هرگونه احتمال پیشرفت شغلی از بین می رود، و همچنین مزایای اقتصادی دیگری را مانند حقوق بازنشستگی که کارکنان تمام وقت دریافت می کنند، از دست می دهد.
تا چه اندازه وضع در کشورهای دیگر متفاوت است؟ به عنوان اساسی برای مقایسه، ما سوئد و شوروی را در نظر می گیریم. در مقایسه با انگلستان در این کشورها برای بهبود موقعیت اقتصادی زنان، یک رشته اقدامات وسیعتری صورت گرفته است.42

فصل چهارم : روش شناسی
مقدمه
در این فصل به معرفی روش تحقیق که برای انجام این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته پرداخته می شود. بدین منظور جامعه آماری را مشخص کرده و سپس روش نمونه گیری و انتخاب آزمودنی ها مورد بحث قرار می گیرد و همچنین ابزاری که برای گردآوری اطلاعات از آنها استفاده شده و چگونگی شیوه جمع آوری آن توضیح داده می شود و در آخر روشهای آماری را که در جهت ارائه نتایج حاصله مورد استفاده قرار می گیرد شرح داده می شود.

جامعه آماری
جمعیت مورد مطالعه در این تحقیق شامل 60 نفر از خانواده هایی که خود یا بستگان آنها دارای زنان تحصیل کرده و شاغل بوده پرسشنامه "خود ساخته" محقق را با گزینه های مختلف جواب داده اند و در تهران انتخاب و انجام شده.
انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری و به صورت اتفاقی بوده است.

نمونه و روش نمونه گیری
شیوه نمونه گیری به صورت اتفاقی است افراد جامعه بدون آشنایی قبلی و به طور اتفاقی انتخاب شده و پرسشنامه ه را تکمیل کرده اند.
افراد جامعه آماری در گروه سنی خاصی قرار نداشتند و جنس آنها خانم ها که خود یا بستگانشان دارای تحصیلات عالی و شاغل به کار و ساکن تهران بوده است. افراد جامعه آماری و حجم جامعه آماری 60 نفر که از مناطق مختلف در استان تهران انتخاب شده است.

ابزار اندازه گیری
ابتدا برای شروع کار از بیش آزمون Pretest استفاده کردیم ولی برخی از طیفها و متغیرها جوابگو نبودند.
بنابراین با تغییراتی در طیفها و متغیرها پرسشنامه نهایی تدوین شده و ابزار اندازه گیری اصلی در این تحقیق پرسشنامه نهایی همراه با طیف لیکرت بوده است ولی در برخی از موارد نیز با پاسخگویان مصاحبه می کردم و توضیحات لازم را در رابطه با نحوه صحیح و یا چگونگی پر کردن پرسشنامه ها به پاسخگویان تذکر می دادم. پرسشنامه شامل 22 سوال با گزینه های مختلف بوده است که نتیجه محاسبه آن 20 جدول یک بعدی و 3 جدول دو بعدی حاصل کار ما می باشد.
نتیجه حاصل از جداول و سوالات مربوط به مسائل و موانع به صورت غیر مستقیم می باشد.

روش جمع آوری اطلاعات
در جمع آوری اطلاعات پس از مراجعه به منازل و سازمان های اداری با همکاری سرپرست خانواده و یا در ادارات با همکاری مسئولین مربوطه که این خدمت خداپسندانه را تقبل کرده برای آنان نمونه را انتخاب نمودم به طور اتفاقی برای تکمیل پرسشنامه و پس از ارتباط با آزمودنی و دادن توضیحات لازم در رابطه با هدف و چگونگی تکمیل پرسشنامه و تحقیق تقاضای همکاری نمودم.
تکمیل پرسشنامه به صورت انفرادی صورت پذیرفت و در مورد افراد کم توجه در جهت تکمیل پرسشنامه به آنها کمک شد که پرسشنامه با طرح سوالاتی در زمینه موضوع تحقیق که تعداد سوالها 22 مورد بود انجام شد و از روش کتابخانه ای و استفاده از کتابهای معتبر نیز بهره گرفته شد که باز هم از مهمترین کارهای تحقیق بوده که با مراجعه به کتابخانه های مختلف و با استفاده از کتابهای مفید متعدد و ماخذ و منابع و اسناد در این زمینه کسب کرده ام.

روش آماری
استخراج اطلاعات با بهره گیری از روش های آماری مختلف صورت گرفته است که هم از روش های آماری توصیفی و هم آمار استنباطی استفاده شده است.
در بخش تجزیه و تحلیل این پژوهش علاوه بر جداول توزیع فراوانی یک بعدی و دو بعدی از آزمونهای آماری مختلف نظیر خی دو (x2) همبستگی، درصدهای تجمعی، میانگین و واریانس و میانه و غیره نیز استفاده شده است که استخراج به صورت کامپیوتری از طریق نرم افزار تجزیه و تحلیل آماری در علوم اجتماعی SPSS انجام گرفته است.

به نام خدا
پاسخگوی محترم
پرسشنامه ای که در مقابل شماست به عنوان یک کار تحقیقی می باشد. شایسته است بدانید پاسخهای شما محرمانه بوده و نیازی به نوشتن نام و نام خانوادگی نمی باشد. از پاسخهای صادقانه ای که به سوالات مزبور خواهید داد تشکر می کنم. مطلوب است برای هر گزینه ای که با نظر شما مطابقت دارد علامت * بگذارید و هیچ سوالی را بدون پاسخ نگذارید. با تشکر و احترام.
1- جنس : مونث 
2- سال ……
3- میزان تحصیلات:
1) دیپلم و فوق دیپلم  2) لیسانس و فوق لیسانس  3) دکترا 
4- سابقه خدمت:
2 تا 5 سال  5 تا 10 سال  10 تا 15 سال  15 سال و بیشتر 
5- در چه سمتی در اداره خدمتی می نمایید؟
معلم  دبیر  استاد  مدیر دفتر  پستهای اجرایی دیگر 
6- منطقه مسکونی: ) منطقه 
7- میزان درآمد شما تقریباً در ماه چقدر است؟
1) کمتر از 100 هزار تومان 
2) 100 – 150 هزار تومان 
150 هزار تومان به بالا 
8- معمولاً چه عاملی باعث موفقیت شما در محل خدمت می باشد؟
1) تشویق اطرافیان  2) علاقه به تلاش و کوشش 
3) ضرورت های مالی خانواده  4) ابتکار عمل و خلاقیت شخصی 
9- دوست دارید از لحاظ رفاهی وضعیت خانواده تان چگونه باشد؟
1) خیلی مرفه  2) مرفه  3) معمولی 
10- به نظر شما وضعیت اقتصادی خانواده تان تا چه حد در ملاک های موفقیت شما تاثیر می گذارد؟
1) خیلی زیاد  2) زیاد  3) تا حدی  4) خیلی کم 
11- تا چه اندازه طبقه اجتماعی همسرتان در جهت پیشرفت شما مهم است؟
1) خیلی زیاد  2) زیاد  3) تا حدی  4) خیلی کم
12- بعضی معتقدند که برای پیشرفت بهتر است با فردی از طبقه بالاتر از خود ازدواج کنند با این نظر تا چه حد موافقید؟
1) بسیار موافقم  2) موافقم  3) نظری ندارم  4) مخالفم 
13- تا چه اندازه معیارهای خدمت به ارباب رجوع را در محل کار رعایت می کنید؟
1) خیلی زیاد  2) زیاد  3) تا حدی  4) خیلی کم
14- در ملاک های موفقیت خدمت به مردم کدام یک از موارد زیر به نظر شما از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد؟
1) باورهای دینی و اخلاقی  2) تحصیلات  3) وضعیت اقتصادی مطلوب 
4) آراستگی و زیبایی ظاهری  5) سایر موارد مشخص گردد……………….
15- پای بندی به سنتهای خانوادگی تا چه اندازه در موفقیت موثر می باشد؟
1) خیلی زیاد  2) زیاد  3) تا حدی  4) خیلی کم
16- آیا تاکنون از طرف مقامات و روسای اداری خود مورد تشویق قرار گرفته اید؟
آری ¨ خیر ¨ گاهی اوقات ¨
17- در صورت مثبت بودن جواب علت تشویق و مورد توجه بودن شما چه بوده است؟
حضور به موقع ¨ دقت در کارهای ارجاعی ¨ برخورد صحیح با ارباب رجوع ¨
18- آیا تاکنون از طرف مقامات بالاتر مورد توبیخ واقع شده اید؟
بله ¨ خیر ¨ گاهی اوقات ¨
19- در صورت مثبت بودن جواب علل یا انگیزه توبیخ چه بوده است؟
سهل انگاری در کارها ¨ اشتباهات کاری ¨ برخورد نامناسب با ارباب رجوع ¨
20- آیا ارباب رجوع از کار شما و دیگر همکاران زن رضایت دارند؟
بلی ¨ تا حدودی ¨ خیر ¨
21- در صورت مثبت بودن و داشتن رضایت علت آن را در چه می دانید؟

فصل پنجم : توصیف و تحلیل داده ها
جدول 1-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب میزان تحصیلات
میزان تحصیلات
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
دیپلم و فوق دیپلم
41
33/68 %
33/68
لیسانس و فوق لیسانس
16
67/26%
95
دکترا
3
5%
100
جمع
30
100

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که میزان تحصیلات دیپلم و فوق دیپلم است به تعداد 33/68 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که میزان تحصیلات دکترا می باشد به تعداد 5 درصد می باشد.

جدول 2-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب سابقه خدمت
سابقه خدمت
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
2 تا 5 سال
8
33/13%
33/13
5 تا 10 سال
12
20%
33/33
10 تا 15 سال
18
30%
33/63
15 سال و بیشتر
22
67/36%
100
جمع
60
100

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که سابقه خدمت 15 سال و بیشتر است به تعداد 67/36 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که 2 تا 5 سال است به تعداد 33/13 درصد می باشد.

جدول 3-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب سمتی که در اداره خدمت می کند.
سمت خدمت
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
معلم
19
66/31%
66/31
دبیر
13
66/21%
32/53
استاد
8
34/13%
66/66
مدیر دفتر
9
15%
66/81
پستهای اجرایی دیگر
11
34/18%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که معلم هستند به تعداد 66/31 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که سمت استاد ذکر شده به تعداد34/13 درصد می باشد.

جدول 4-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب میزان درآمد در ماه
میزان درآمد
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
کمتر از 100 هزار تومان
19
66/31%
66/31
100-150 هزار تومان
12
20%
66/51
150 هزار تومان به بالا
29
34/38%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که میزان درآمدشان 150 هزار تومان به بالاست به تعداد 34/38 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که 100-150 هزار تومان است به تعداد20 درصد می باشد.

جدول 5-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عاملی که باعث موفقیت در محل خدمت شده است.
عامل موفقیت
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
تشویق اطرافیان
12
20%
20
علاقه به تلاش و کوشش
19
66/31%
66/51
ضرورتهای مالی خانواده
5
34/8%
60
ابتکار عمل و خلاقیت شخصی
24
40%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که عامل موفقیت ابتکار عمل و خلاقیت شخصی می باشد به تعداد 40 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که عامل موفقیت ضرورتهای مالی خانواده است به تعداد34/8 درصد می باشد.

جدول 6-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب دوست دارد وضعیت خانواده از لحاظ رفاهی اینطور باشد.
وضعیت رفاهی خانواده
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
خیلی مرفه
15
25%
25
مرفه
28
66/46%
66/71
معمولی
17
34/28%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که دوست دارد وضعیت رفاهی خانواده مرفه باشد به تعداد 66/46 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که دوست دارد وضعیت رفاهی خانواده خیلی مرفه باشد به تعداد 25درصد می باشد.

جدول 7-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب تاثیر وضعیت اقتصادی در ملاک های موفقیت.
تاثیر وضعیت اقتصادی خانواده
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
خیلی زیاد
8
33/13%
33/13
زیاد
13
67/21%
35
تا حدی
21
35%
70
خیلی کم
18
30%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که وضعیت اقتصادی خانواده تا حدودی در موفقیت موثر است به تعداد 35 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که وضعیت اقتصادی خانواده خیلی زیاد در موفقیت موثر است به تعداد 33/13درصد می باشد.

جدول 8-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب طبقه اجتماعی همسر در جهت پیشرفت.
تاثیر طبقه اجتماعی
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
خیلی زیاد
12
20%
20
زیاد
23
33/38%
33/58
تا حدودی
17
33/28%
66/86
خیلی کم
8
34/13%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که طبقه اجتماعی زیاد در موفقیت موثر است به تعداد 33/38 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که طبقه اجتماعی خیلی کم در موفقیت موثر است به تعداد 34/13 درصد می باشد.

جدول 9-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب برای پیشرفت بهتر است با فردی بالاتر از خود ازدواج کرد.
تاثیر ازدواج با طبقه بالا
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
بسیار موافقم
6
10%
10
موافقم
24
40%
50
نظری ندارم
10
66/16%
66/66
مخالفم
20
34/33%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که موافقند که ازدواج با طبقه بالا در پیشرفت موثر است به تعداد 40 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که بسیار موافقند که ازدواج با طبقه بالا در پیشرفت موثر است به تعداد 10 درصد می باشد.

جدول 10-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب رعایت معیارهای خدمت به ارباب رجوع در محل کار
خدمت به ارباب رجوع
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
خیلی زیاد
27
45%
45
زیاد
22
66/36%
66/81
تا حدودی
8
34/13%
95
خیلی کم
3
5%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که معیار خدمت به ارباب رجوع را بسیار زیاد رعایت کرده اند به تعداد 45 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که معیار خدمت به ارباب رجوع را خیلی کم رعایت کرده اند به تعداد 5 درصد می باشد.

جدول 11-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب خدمت به مردم در کدامین ملاک موفقیت از اهمیت بیشتری برخوردار است.
تاثیر خدمت
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
باورهای دینی و اخلاقی
29
34/48%
34/48
تحصیلات
9
15%
34/63
وضعیت اقتصادی مطلوب
4
66/6%
70
آراستگی و زیبایی ظاهر
2
33/3%
33/73
سایر موارد
16
67/26%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که ملاک موفقیت باورهای دینی و اخلاقی است که در خدمت به مردم موثر است به تعداد 34/48 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که ملاک موفقیت آراستگی و زیبایی ظاهری است که در خدمت به مردم موثر است به تعداد 33/3 درصد می باشد.

جدول 12-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب تاثیر پای بندی به نسبتهای خانوادگی در موفقیت
تاثیر پای بندی
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
خیلی زیاد
8
34/13%
34/13
زیاد
22
66/36%
50
تا حدودی
27
45%
95
خیلی کم
3
5%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که پای بندی به نسبتهای خانوادگی تا حدودی در موفقیت موثر است به تعداد 45 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که پای بندی به نسبت های خانوادگی خیلی کم در موفقیت موثر است به تعداد 5 درصد می باشد.

جدول 13-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب مورد تشویق قرار گرفتن از طرف مقامات و روسای اداری.
تشویق از طرف مقامات
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
آری
33
55%
55
خیر
3
5%
60
گاهی اوقات
24
40%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که تاکنون از طرف مقامات گاهی اوقات مورد تشویق قرار گرفته به تعداد 55 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که تاکنون از طرف مقامات مورد تشویق قرار نگرفته اند به تعداد 5 درصد می باشد.

جدول 14-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عواملی که در تشویق موثر است.
علل تشویق
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
حضور به موقع
12
20%
20
دقت در کارهای اجتماعی
25
66/41%
66/61
برخورد صحیح با ارباب رجوع
20
34/33%
95
هیچکدام
3
5%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که علل تشویق دقت در کارهای اجرایی است به تعداد 66/41 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که گزینه هیچکدام را انتخاب کرده اند به تعداد 5 درصد می باشد.

جدول 15-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب مورد توبیخ قرار گرفتن از طرف مقامات.
توبیخ از طرف مقامات
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
بلی
6
10%
10
خیر
29
33/48%
33/58
گاهی اوقات
25
67/41%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که تاکنون از طرف مقامات مورد توبیخ قرار نگرفته اند به تعداد 33/48 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که از طرف مقامات مورد توبیخ قرار گرفته اند به تعداد 10 درصد می باشد.

جدول 16-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عواملی که در انگیزه توبیخ موثر بوده است.
علت توبیخ
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
سهل انگاری در کارها
5
33/8%
33/8
اشتباهات کاری
19
67/31%
40
برخورد نامناسب با ارباب رجوع
7
66/11%
66/51
هیچکدام
29
32/48%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که علت توبیخ با گزینه هیچکدام عنوان شده است به تعداد 32/48 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که علت توبیخ سهل انگاری در کارهاست به تعداد 33/8 درصد می باشد.

جدول 17-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب رضایت ارباب رجوع در کارها
رضایت ارباب رجوع
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
بلی
32
33/53%
33/53
تا حدودی
20
33/33%
66/86
خیر
8
34/13%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به راضی بودن ارباب رجوع از کارها می باشد به تعداد 33/53 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که راضی نبودن ارباب رجوع از کارها می باشد به تعداد 34/13 درصد می باشد.

جدول 18-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عواملی که در رضایت ارباب رجوع موثر است.
علل رضایت ارباب رجوع
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
صحت عمل
28
66/46%
66/46
برخورد مناسب
10
67/16%
33/63
سرعت عمل
14
33/23%
66/86
هیچکدام
8
34/13%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که علت رضایت ارباب رجوع صحت عمل است به تعداد 66/46 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که علت رضایت ارباب رجوع با گزینه هیچکدام ذکر شده به تعداد 34/13 درصد می باشد.

جدول 19-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عواملی که در عدم رضایت ارباب رجوع موثر است.
علل عدم رضایت
فراوانی
درصد فراوانی
درصد فراوانی تجمعی
سستی در انجام کار
7
66/11%
66/11
برخورد نامناسب زیادی دارد
6
10%
66/21
سهل انگاری و اشتباهات کاری
15
25%
66/46
هیچکدام
32
34/53%
100
جمع
60
100%

با توجه به جدول توزیع فراوانی فوق مشاهده می شود که بیشترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که علل عدم رضایت ارباب رجوع را با گزینه هیچکدام عنوان کرده اند به تعداد 34/53 درصد و کمترین درصد فراوانی مربوط به افرادی است که علل عدم رضایت ارباب رجوع را برخورد نامناسب عنوان کرده اند به تعداد 10 درصد می باشد.

جدول 1- 4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب ملاکهای موفقیت خدمت به مردم
ملاک موفقیت
عامل موفقیت
باور دینی
تحصیلات
وضعیت اقتصادی مطلوب
آراستگی
سایر موارد
جمع افقی
تشویق اطرافیان
7
8/5
3
8/1
0
8/0
0
4/0
2
2/3
12
2/3
علاقه به تلاش و کوشش
5
18/9
5
85/2
3
27/1
2
63/0
4
07/5
19
07/5
ضرورت مالی
1
47/2
0
75/0
0
33/0
0
17/0
4
33/1
5
33/8
ابتکار عمل
16
6/11
1
6/3
1
6/1
0
8/0
6
4/6
24
40
جمع عمودی
29
33/48
9
15
4
67/6
2
33/3
16
67/26
60
100
X2
a
df
74912/17
05/0
12
همانگونه که داده های جدول 1-4 نشان می دهد X2 مشاهده شده برابر با 74912/17 از مقدار بحرانی آن با درجه آزادی 12 (12= df) در سطح آلفای 5% (5%= a) معنادار است یعنی با 95% اطمینان می توان گفت بین عامل موفقیت در محل خدمت و ملاک موفقیت خدمت به مردم رابطه معناداری وجود دارد. یعنی هرچقدر فرد باورهای دینی و اخلاقی را به عنوان ملاک موفقیت خدمت به مردم قرار دهد باعث افزایش ابتکار عمل و خلاقیت شخصی او می باشد که عامل موفقیت در محل خدمت است.

جدول 2-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب تشویق از طرف مقامات و روسای اداری.
ملاک موفقیت
عامل موفقیت
آری
خیر
گاهی اوقات
جمع افقی
تشویق اطرافیان
11
6/6
0
6/0
1
8/4
12
20
علاقه به تلاش و کوشش
10
45/10
2
95/0
7
6/7
19
67/31
ضرورتهای مالی خانواده
0
75/2
1
25/0
4
2
5
33/8
ابتکار عمل و خلاقیت شخصی
12
2/13
0
2/1
12
6/9
24
40
جمع عمودی
33
55
3
5
24
40
60
100
X2
a
df
67803/16
05/0
6
همانگونه که داده های جدول 2-4 نشان می دهد X2 مشاهده شده برابر با 67803/16 از مقدار بحرانی آن با درجه آزادی 6 (6= df) در سطح آلفای 5% (5%= a) معنادار است یعنی با 95% اطمینان می توان گفت بین عاملی که باعث موفقیت در محل خدمت می شوند و مورد تشویق قرار گرفتن از طرف مقامات رابطه معناداری وجود دارد. یعنی هر چقدر فرد ابتکار عمل و خلاقیت بیشتری داشته باشد بیشتر از طرف مقامات مورد تشویق قرار می گیرد.

جدول 3-4 : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب رضایت ارباب رجوع از کار همکاران زن
رضایت ارباب رجوع
عامل موفقیت
بلی
تا حدودی
خیر
جمع افقی
تشویق اطرافیان
10
4/6
2
4
0
6/1
12
20
علاقه به تلاش و کوشش
10
13/10
5
33/6
4
53/2
19
67/31
ابتکار عمل و خلاقیت شخصی
12
8/12
12
8
0
2/3
24
40
جمع عمودی
32
33/53
20
33/33
8
32/13
60
100
X2
a
df
60658/30
05/0
6
همانگونه که داده های جدول 3-4 نشان می دهد X2 مشاهده شده برابر با 60658/30 از مقدار بحرانی آن با درجه آزادی 6 (6= df) در سطح آلفای 5% (5%= a) معنادار است یعنی با 95% اطمینان می توان گفت بین عاملی که باعث موفقیت در محل خدمت می شوند و رضایت ارباب رجوع از کارهای زنان رابطه معناداری وجود دارد. یعنی هر چقدر فرد از ابتکار عمل و خلاقیت شخصی خود در عامل موفقیت استفاده کرده باشد به همان میزان باعث جلب رضایت ارباب رجوع در محیط کار نیز خواهد بود.

فصل ششم : نتایج پژوهش
نتیجه داده های آماری
فرضیه اول: همانگونه که داده های جدول 1-4 نشان می دهد X2 مشاهده شده برابر با 74912/17 از مقدار بحرانی آن با درجه آزادی 12 (12= df) در سطح آلفای 5% (5%= a) معنادار است یعنی با 95% اطمینان می توان گفت بین عامل موفقیت در محل خدمت و ملاک موفقیت خدمت به مردم رابطه معناداری وجود دارد. یعنی هر چقدر فرد باورهای دینی و اخلاقی را به عنوان ملاک موفقیت خدمت به مردم قرار دهد باعث افزایش ابتکار عمل و خلاقیت شخصی او می باشد که عامل موفقیت در محل خدمت است.
فرضیه دوم: همانگونه که داده های جدول 2-4 نشان می دهد X2 مشاهده شده برابر با 67803/16 از مقدار بحرانی آن با درجه آزادی 6 (6= df) در سطح آلفای 5% (5%= a) معنادار است یعنی با 95% اطمینان می توان گفت بین عاملی که باعث موفقیت در محل خدمت می شوند و مورد تشویق قرار گرفتن از طرف مقامات رابطه معناداری وجود دارد. یعنی هر چقدر فرد ابتکار عمل و خلاقیت بیشتری داشته باشد بیشتر از طرف مقامات مورد تشویق قرار می گیرد.
فرضیه سوم: همانگونه که داده های جدول 3-4 نشان می دهد می دهد X2 مشاهده شده برابر با 60658/30 از مقدار بحرانی آن با درجه آزادی 6 (6= df) در سطح آلفای 5% (5%= a) معنادار است یعنی با 95% اطمینان می توان گفت بین عاملی که باعث موفقیت در محل خدمت می شوند و رضایت ارباب رجوع از کارهای زنان رابطه معناداری وجود دارد. یعنی هر چقدر فرد از ابتکار عمل و خلاقیت شخصی خود در عامل موفقیت استفاده کرده باشد به همان میزان باعث جلب رضایت ارباب رجوع در محیط کار نیز خواهد بود.

بحث و بررسی
همانگونه که در فصول گذشته به آن اشاره شده زنان می توانند تاثیر شگرفی در ساختار و نظام فکری و فرهنگی حاکم بر یک جامعه داشته باشند. حال این سوال اساسی مطرح می شود که زنان برای به دوش کشیدن وظیفه ای به این مهمی چه آموزشهای لازمی را می بینند که بتوانند آنها را در فراز و نشیب های زندگی، تربیت انسانهای آزاد اندیش و مستقل یاری دهند و یا حداقل به عنوان یک انسان آنان را دارای یک هویت اجتماعی و شخصیت مستقل سازند.
توسعه هر جامعه در گرو توانمندی و مشارکت اعضای آن جامعه است و به این منظور باید فرصت های لازم را فراهم نمود تا آحاد افراد جامعه اعم از زن و مرد بتوانند در سطوح مختلف محلی، منطقه ای و ملی با فرآیند توسعه مرتبط گردند. تردیدی نیست که در این میان نقش زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه، محور خانواده و مربی نسل آینده نقشی حساس و کارساز می باشد. لیکن این نقش همیشه و بنا به دلایل گوناگون مورد غفلت واقع شده است و هرگاه که دولتها سعی در توسعه منابع انسانی کشور از این طریق داشته اند، به دلیل مشکلات اقتصادی گریبانگیر از توجه جدی به این مقوله باز مانده اند.
توسعه اساسی ترین مقوله مورد بحث جهان امروز است که در نتیجه رشد روز افزون دانش های بشری در حال دگرگونی است. انسان هوشمند هزاره سوم بر بام انتخاب راه صعود قرار گرفته است. لذا محیط پیرامون ما خواسته یا ناخواسته با تغییرات شگرفی در تمدن و فرهنگ به سوی توسعه و یکپارچه شدن گام بر می دارد. لیکن دستیابی به اهداف توسعه پایدار، همه جانبه و موزون، نیازمند تلاشی مجدانه است که در آن زنان و مردان جهت پیشبرد اهداف جامعه کوششی آگاهانه و بهره ای متعادل دارند، زیرا زنان به عنوان نیمی از منابع انسانی نه تنها موضوع و هدف هر نوع توسعه ای هستند، بلکه اهرم موثری در پیشبرد اهداف آن محسوب می گردند و تجهیز این منبع مهم علاوه بر تسهیل دسترسی به اهداف توسعه، منجر به توزیع عادلانه تر درآمد نیز خواهد گشت. از این رو نگاه جوامع مترقی در سنوات اخیر از نگرشی حمایتی به نفع جامعه تغییر کرده است و این خود موجب تغییر رویکرد به مسائل زنان شده است. بدین گونه که باید علاوه بر توانمند سازی زنان، زمینه های لازم جهت استفاده از توانمندیهای ایشان فراهم گردد تا در سایه دو عمل فوق بتوان تمایل کارکردی زن و مرد در اجتماع را به حالت پایدار رساند.
با نگاهی اجمالی به وضع موجود زنان در جامعه و عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران و معضلات موجود می توان میزان تلاشهای لازم جهت دستیابی به توسعه پایدار را مشخص نمود.
برای مردان پذیرش زنان به عنوان یک معیار دشوار است، ویژگی های بسیاری در زنان وجود دارد که مردان به آنها حسادت می کنند از جمله توانایی زنان در بیان احساسات خود- خلاق بودنشان- داشتن شم خاص زنانه که مختص خانمهاست.
طبق تحقیقات انجام شده در این پژوهش مسلم گشته موقعیتهایی که زنان و مردان با اراده و قاطعیت آن را برگزیده اند در اکثر مواقع به علت توانایی های آنان نبوده بلکه در واقع جنسیت آنان تعیین کننده بوده است. البته مردان مدیر معتقدند که آنها به خاطر قابلیتهای خود به این جایگاه رسیده اند. در گذشته بحث بر سر این بود که اگر زنان در کار حرفه ای خود ترقی نمی کنند، خود مقصرند، گاه حتی خود زنان نیز بر این باور بودند. اکنون مردان دریافته اند که اگر زنان بخواهند شانس دست یافتن به مقام و موقعیت را بیابند نیاز به الگوهایی از جنس خود دارند. اگر بخواهند شخصیتی قدرتمند و ثمربخش داشته باشند در محتوای درون خود از سطح تا عمق کاوش کنید. زنان بسیار مایلند که خود را با شرایط موجود تطبیق دهند، امروزه می دانیم که دختران همانطور که بزرگ می شوند و هویت پیدا می کنند، قدرت تطبیقشان بیشتر از پسرها می شود.
شخصیت و احترام حقیقی زن هیچگاه از طریق خودنمایی و عرضه داشتن جمال و زیبایی و اطوار دلربایی به دست نخواهد آمد بلکه این احترام وقتی تحصیل خواهد شد که جنس لطیف به صورت دختران شایسته و همسران خوب و مادران نمونه در آیند، آن وقت می توانند احترام مردان را به خود جلب و شخصیت خود را حفظ کنند این وضعی که در جامعه غربی معمول است و به اصطلاح احترام زن رعایت می شود احترام حقیقی نیست زیرا بر اساس شهوت پرستی و لاابالی گری پایه گذاری شده است و بیشتر از آنکه واجد نقش مهم مادران و نگهبانان نسل باشد جواز آزادی بی بند و باری و نامحدودی است که به این صورت درآمده و در واقع زن به صورت بازیچه ای برای مردان درآمده است.
بانویی که در برابر شوهرش استقلال همه جانبه داشته باشد نقش رئیس خانواده را تضعیف و تخریب می کند، بالنتیجه در خانواده هایی که مادران حکومت می کنند، احترام فرزندان نسبت به پدران از بین می رود.
اسلام شوهر را مکلف می سازد که از همسر و فرزندانش سرپرستی کند و توصیه و تاکید می نماید که زن در حدود معینی مطیع شوهرش باشد و فرزندان، پدر و مادر، هر دو را احترام کنند در نتیجه خانه مرکز حیات خانوادگی و پاکدامنی می شود، و زنان از آمیزش با مردان اجنبی باز داشته می شوند و جنس لطیف در صورت انحراف و ابتلای به بی عفتی به مجازات سختی محکوم می شود.
همه این عواملی که در محیط اسلامی حکومت می کند دلیل آن است که اسلام به جای حفظ حدود و شئون خانواده و ارزش آن عنایت خاصی داشته است.
اسلام با یک حرکت مدبرانه و ماهرانه نظرات مغرضانه ای که مذهبهای جهان روی شخصیت زن وارد آوردند محو کرد اسلام اعلام نمود که زن و مرد هر دو دارای یک روح هستند و از یک گوهر به وجود آمده اند در این صورت اگر زن شرور فاسد باشد پس مرد هم مانند اوست و با همان نظر باید به او نگریست و اگر در وجود مرد یک نقطه مثبت و درخشان وجود داشته باشد زن هم امتیاز را دارد. والسلام

محدودیت های تحقیق
1- کمبود پیشینه تحقیق در مراکز تحقیقی
2- عدم پاسخگویی شفاف تعدادی از خانواده ها نسبت به سوالات پرسشنامه که خود یکی از محدودیت های این تحقیق است.
3- عدم دسترسی به منابع و کتابهای مفید در دانشگاه و همچنین همکاری نکردن کتابخانه ها و دانشگاههای دولتی نیز از مشکلات دیگر بود چرا که دانشگاههای دولتی از پذیرش دانشجویان دانشگاه آزاد امتناع می کردند.

پیشنهادها
1- به محققان آتی پیشنهاد می شود که در مورد موضوع تحقیق با جامعه آماری وسیع تر و کامل تر تحقیق و بررسی کنند.
2- پیشنهاد می شود حتی الامکان در سایر شهرها و استانهای دیگر در مورد موفقیت زنان و نقش آنان در عوامل اقتصادی و اجتماعی در پست اجرایی بررسی و مطالعه قرار گیرد.
3- به محققان آتی پیشنهاد می شود که در مورد موضوع تحقیق "سنین به خصوص" را نیز مورد آزمون قرار دهند.

منابع مورد استفاده
آلن گلیبرت، ژوزف گاگلر، (1375)، شهرها، فقر و توسعه، شهرنشینی در جهان سوم، مترجم پرویز کریمی ناصری، ناشر اداره کل روابط بین المللی شهرداری تهران.
احسانی، فروغ و دیگران، نقش زن در توسعه، مرکز مطالعات برنامه ریزی و اقتصادی کشاورزی
جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، مترجم: منوچهر صبوری، چاپ پنجم، 1378، تهران، ناشر: نشر نی
روزنامه همبستگی، سال دوم، شماره 371، شنبه 13 بهمن 1380، 19 ذیقعده 1422، 2 فوریه 2002
روزنامه همشهری شنبه 7 آذر 1383- 14 شوال 1425- 27 نوامبر 2004- سال دوازدهم شماره 3567.
ساروخانی، باقر، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، تهران چاپ اول، 1370، ص 167.
سالنامه های آماری، مرکز آمار ایران.
سفیری، خدیجه، جامعه شناسی اشتغال زنان، تبیان.
سیاسی، علی اکبر، 1372، نظریه های شخصیت، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم.
شادی طلب، ژاله، اشتغال زنان و نقش تعاونی ها، علوم اجتماعی.
شفیع آبادی عبدا… (1371)، فنون تربیت کودک، انتشارات چهر.
شهسوار زاده، محمد مقایسه ویژگیهای شخصیتی زنان خانه دار و زنان کارمند در سطح شهر اصفهان 1374.
شهلا محیی (برومند)، همشهری، یکشنبه 11 دی 1379، 5 شوال 1421، 31 دسامبر 2000، سال نهم، شماره 2304
ضمیمه اطلاعت سه شنبه 9 تیر
عمید، حسن 1369، فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، تهران.
مقاله از مریم انوری، همشهری، یکشنبه 9 دی 1380، 15 شوال 1422، 30 دسامبر 2001، سال دهم، شماره 2606.
کیهان نیا، اصغر، (1380) زن امروز، مرد دیروز تحلیلی بر اختلافات زناشویی، نشر مادر، تهران.
محسنی، منوچهر، مقدمات جامعه شناسی، انتشارات دیبا، چاپ دهم.
نقش زنان در توسعه، دفتر امور زنان ریاست جمهوری و صندوق کودکان سازمان ملل متحد.
هاشمی، دکتر سید محمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، نشر دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول، سال 1374.
همشهری، دوشنبه 26 فروردین 1381، 2 صفر 1423، 15 آوریل 2002 سال دهم، شماره 2694.
همشهری دی ماه 1377 سال هفتم شماره 1733 مقاله ای از دکتر مجید کارشناس، عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان.
همشهری سه شنبه 29 شهریور 1379، 20 جمادی الثانی 1421، 19 سپتامبر 2000، سال هشتم، شماره 2222.
همشهری یکشنبه 14 بهمن 1380- 20 ذیقعده 1422- 3 فوریه 2002- سال دهم شماره 2640.
A.T.Mallier & M.J.Rosser, Women and the Economy: A Comparative Study of Britain and USA (Londen: Macmillan, 1987), p.167.

فهرست جداول
شماره جدول عنوان
جدول 1- 4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب میزان تحصیلات
جدول 2-4: توصیف جمیعت نمونه آماری بر حسب سابق خدمت
جدول 3-4: توصیف جمیعت نمونه آماری بر حسب سمتی که در اداره خدمت می کند
جدول 4-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب میزان درآمد در ماه
جدول 5-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عاملی که باعث موفقیت در محل خدمت شده است
جدول 6-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب دوست دارد وضعیت خانواده از لحاظ رفاهی اینطور باشد
جدول 7-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب تاثیر وضعیت اقتصادی در ملاکهای موفقیت
جدول 8-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب طبقه اجتماعی همسر در جهت پیشرفت
جدول 9-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب برای پیشرفت بهتر است با فردی از طبقه بالاتر ازدواج کند
جدول 10-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب رعایت معیارهای خدمت به ارباب رجوع در محل کار
جدول 11-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب خدمت به مردم در کدامین ملاک موفقیت از اهمیت بیشتری برخوردار است
جدول 12-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب تاثیر پای بندی به نسبتهای خانوادگی در موفقیت
جدول 13-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب مورد تشویق قرار گرفتن از طرف مقامات و روسای اداری
جدول 14-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عواملی که در تشویق موثر است
جدول 15-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب مورد توبیخ قرار گرفتن از طرف مقامات
جدول 16-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عواملی که در انگیزه توبیخ موثر بوده است
جدول 17-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب رضایت ارباب رجوع در کارها
جدول 18-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عواملی که در رضایت ارباب رجوع موثر است
جدول 19-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب عواملی که در عدم رضایت ارباب رجوع موثر است
جدول 1-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب ملاکهای موفقیت خدمت به مردم
جدول 2-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب تشویق از طرف مقامات و روسای اداری
جدول 3-4: توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب رضایت ارباب رجوع از کار

1 . کیهان نیا، اصغر، (1380) زن امروز، مرد دیروز تحلیلی بر اختلافات زناشویی، نشر مادر، تهران
2 . ساروخانی، باقر، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، چاپ اول، 1370، ص 167.
3 – شهلا محیی (برومند)، همشهری، یکشنبه 11 دی 1379، 5 شوال 1421، 31 دسامبر 2000، سال نهم، شماره 2304
4 – ساروخانی، باقر، زنان اشتغال، چاپ اول، انتشارات سروش، 1370.
5 – همشهری، دوشنبه 26 فروردین 1381، 2 صفر 1423، 15 آوریل 2002 سال دهم، شماره 2694
6 – نقش زنان در توسعه، دفتر امور زنان ریاست جمهوری و صندوق کودکان سازمان ملل متحد
7 – عمید، حسن فرهنگ عمید، 1346، انتشارات جاویدان ص 30.
8 – همشهری- شنبه 4 تیر 1384- 18 جمادی الاول 1426- شماره 3731
9 – همشهری- شنبه 4 تیر 1384- 18 جمادی الاول 1426- شماره 3731
10 – همشهری- شنبه 4 تیر 1384- 18 جمادی الاول 1426- شماره 3731
11 – همشهری- شنبه 4 تیر 1384- 18 جمادی الاول 1426- شماره 3731
12 – روزنامه همشهری شنبه 7 آذر 1383- 14 شوال 1425- 27 نوامبر 2004- سال دوازدهم شماره 3567.
13 – روزنامه همشهری شنبه 7 آذر 1383- 14 شوال 1425- 27 نوامبر 2004- سال دوازدهم شماره 3567.
14 – روزنامه همشهری شنبه 7 آذر 1383- 14 شوال 1425- 27 نوامبر 2004- سال دوازدهم شماره 3567.
15 – جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، 1380، تهران.
16 – منوچهر، محسنی، مقدمات جامعه شناسی به نقل از همشهری، ص 16، شماره 2606، 1380.
17 – روزنامه همشهری شنبه 7 آذر 1383- 14 شوال 1425- 27 نوامبر 2004- سال دوازدهم شماره 3567.
18 – ضمیمه اطلاعت سه شنبه 9 تیر
19 – Pleasure Principle
20 – Tention
21 – Ego
22 – Superego
23 – Ego
24 – Personal Unconscious
25 – Collective Unconscious
26 – Archetypes
27 – Persona
28 – Anima, Animus
29 – Shadow
30 – Self
31 – Erich Fromm
32 – Carl
33 – The Phenomenal Field
34 – The self
35 – Ego
36 – جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، مترجم: منوچهر صبوری، چاپ پنجم، 1378، تهران، ناشر: نشر نی
37 – جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، مترجم: منوچهر صبوری، چاپ پنجم، 1378، تهران، ناشر: نشر نی
38 – جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، مترجم: منوچهر صبوری، چاپ پنجم، 1378، تهران، ناشر: نشر نی
39 – culture shock
40 – جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، مترجم: منوچهر صبوری، چاپ پنجم، 1378، تهران، ناشر: نشر نی
41 – جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، مترجم: منوچهر صبوری، چاپ پنجم، 1378، تهران، ناشر: نشر نی
42 – جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، مترجم: منوچهر صبوری، چاپ پنجم، 1378، تهران، ناشر: نشر نی
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 104 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود