مرسریزه بدون کشش (Caustisizing)
پنبه در حالت آزاد در سود سوزآور جمع شده (آب رفته) و در نتیجه ارتجاعیت و حجم آن افزایش می یابد. این خاصیت سود سوزآور برای تولید پارچه های پنبه ای با ارتجاعیت مثل لباس ورزشی، جوراب و غیره مورد استفاده قرار می گیرد. مقدار جمع شدگی به غلظت سود سوزآور بستگی دارد بر اثر جمع شدگی پارچه، وزن در واحد سطح افزایش می یابد. مرسریزاسیون بدون کشش مقداری از جلای الیاف پنبه می کاهد ولی در عوض استحکام و میل جذبی آن برای رنگینه افزایش می یابد به علاوه پوشش الیاف پنبه نرسیده (مرده) در رنگرزی بهتر و رنگرزی یکنواخت تر می گردد. در انجام مرسریزاسیون بدون کشش، استفاده از مواد تر کننده مقاوم در مقابل قلیا، به یکنواخت تر نمودن و سریعتر کردن عمل کمک می کند (Leophen U). غلظت سود سوزآور و مدت زمان لازم برای مرسریزه بدون کشش به کیفیت پارچه بستگی دارد.
محلولهای غلیظ تر به زمان واکنش کوتاه تری احتیاج دارد. معمولاً برای مرسریزه بدون کشش، از سود سوز آور با غلظت 20 درجه بومه استفاده می گردد و زمان لازم با توجه به غلظت سود سوزآور حدود 40 تا 60 ثانیه می باشد. چنانچه به دلایل مکانیکی نتوان زمان واکنش را کم انتخاب نمود. لازم است که محلول سود سوزآور رقیق تر گردد (حدود 15 درجه بومی).
ساده ترین روش مرسریزه بدون کشش، پد کردن پارچه پنبه ای با محلول سودسوزآور محتوی ترکننده مقاوم در مقابل قلیا می باشد. پس از پد شدن، کافی است به پارچه حدود 30 تا 90 ثانیه زمان داده می شود و سپس به کمک ماشین شستشوی مداوم، ابتدا گرم و سپس سرد آبکشی شود. غلتکهای فشار دهنده (فولارد) بین حمام ها، سود سوزآور را از پارچه جدا می کند. خنثی سازی سودسوزآور در آخرین حمام، مخصوصاً برای پارچه های ضخیم ضروری می باشد. مرسریزه بدون کشش برای الیاف ویسکوز بایستی با دقت فراوان انجام گیرد چون سودسوزآور با غلظت حدود 10 درجه بومه میل به حل ویسکوز دارد و از این رو برای انجام مرسریزه بدون کشش روی الیاف ویسکوز غلظت های پائین تر از 8 درجه بومه توصیه می شود. خطر صدمه دیدن الیاف با اضافه کردن مقداری نمک طعام به محلول سود سوزآور کمتر می گردد. استفاده از هیدورکسید پتاسیم به جای سودسوزآور صدمه کمتری را به همراه داشته و بعلاوه زیردست پارچه هم نرمتر می باشد. ولی ازدیاد جذب رنگینه توسط الیاف چندان زیاد نیست. برای مرسریزه بدون کشش ویسکوز می توان از دستورهای 9 و 10 استفاده نمود. در دستور 9 پارچه به مدت زمان کافی در محلول سودسوزآور قرار گرفته و سپس آبکشی و خنثی می گردد در صورتیکه در دستور 10 پارچه بعد از پد شدن روی یک نوار نقاله قرار گرفته و پس از مدت زمان کافی آبکشی و خنثی می شود. این روش به Pad- Plait معروف می باشد.
مرسریزاسیون
این عمل بنام جان مرسر، که در سال 1844 اثر سود سوزآور را بر پنبه مطالعه می کرد نامگذاری شده است و منظور از آن قرارداد نخ و یا پارچه پنبه در حالت کشش در محلول سودسوزآور قوی می باشد. بر اثر مرسریزاسیون جلای پنبه افزایش می یابد. معمولاً پارچه های مرغوب پنبه ای پیراهنی، رومیزی، ملحفه ای و همچنین نخهای قرقره مرسریزه می شود. جلای حاصل از مرسریزاسیون به نوع پنبه و شرایط مرسریزاسیون بستگی دارد. پارچه های تهیه شده از نخ پنبه ای شانه شده برای این فرایند مناسب تر می باشد. زیرا وجود انتهای آزاد الیاف در سطح نخ و پارچه از جلای کالا می کاهد. علت افزایش جلای پنبه بعد از مرسریزاسیون، ناپدید شدن پیچیدگی در طول پنبه و دایره ای شکل شدن سطح قاعده در نتیجه صاف شدن سطح ناهموار آن توضیح داده می شود. سطح صاف پنبه مرسریزه شده انعکاس نور را بیشتر و یکنواخت تر می نماید. علاوه بر افزایش جلاء بر اثر مرسریزاسیون استحکام پنبه هم افزونی می یابد. این افزایش ممکن است تا 50 درصد استحکام اولیه برسد. ولی در عوض ارتجاعیت آن کاهش می یابد. افزایش استحکام بر اثر مرسریزاسیون را می توان چنین توضحیح داد که بر اثر کشش در حالت تورم مواضع کریستالی الیاف در جهت محور لیف جهت گیری می کنند. بر اثر مرسریزاسیون قدرت تورم پنبه در آب افزونی می یابد. و این خود جذب رنگینه را برای الیاف آسان تر می سازد. بعنوان مثال رنگینه های خمی با سرعت بیشتری جذب پنبه مرسریزه شده و راندمان رنگی بالاتر می باشد. به عبارت دیگر پنبه مرسریزه شده بطور کلی در مقایسه با پنبه مرسریزه نشده، در شرایط رنگرزی مساوی پررنگ تر جلوه می کند. (مرسریزه بعد از رنگرزی هم عمق رنگ را افزایش می دهد.)
شدت اثر مرسریزاسیون با درجه مرسریزاسیون نشان داده می شود که با تعدادی پیچیدگی باز شده لیف پنبه و یا نمره فعالیت باریم اندازه گیری می شود.
مرسریزاسیون نخ
جهت کسب جلای بیشتر، ابتدا نخ پرزسوزی و مرسریزه معمولاً بعد از پخت انجام می شود. چنانچه نخ قبل از پخت مرسریزه گردد، مرسریزه را خام گویند. در مرسریزه خام قلیا سریعاً کثیف می گردد. نخ را می توان بصورت مداوم و یا غیر مداوم مرسریزه نمود. در مرسریزه غیر مداوم نخ بصورت کلاف به دو گیره متصل می گردد یکی از دوگیره در جای خود ثابت و دیگری متحرک می باشد در شروع تماس کلاف نخ با قلیا که حدوداً 60 تا 180 ثانیه بطول می انجامد گیره ها از یکدیگر فاصله می گیرند. در نتیجه کلاف نخ کشیده می شود (گیره متحرک ممکن است چند دور چرخیده و کلاف را نیز تاب دهد). کشیدگی کلاف به مقدار 3 تا 5 درصد طول اولیه آن می باشد. ازدیاد کشش، جلای بیشتری را به همراه دارد ولی ازدیاد بیش از حد آن، از استحکام نخ می کاهد. غلظت مناسب سودسوزآور برای مرسریزاسیون نخ در حدود 27 تا 33 درجه بومی انتخاب می گردد و غلظت کمتر یا بیشتر از این مقدار اثر مرسریزاسیون را کاهش می دهد. با توجه به گرمازا بودن واکنش سلولز در مقابل قلیا لازم است که جهت سرد نگهداشتن حمام از محلول سودسوزآور سرد شده (حدود 10 درجه سانتیگراد) استفاده گردد. بعد از اتمام زمان مرسریزاسیون کلافهای نخ دز حال کشش توسط آب گرم و سپس آب سردآبکشی می گردد. سود سوزآور باقیمانده روی الیاف به کمک محلول رقیق اسید استیک خنثی گردیده و در پایان هم آبکشی انجام می شود. در مرسریزه مداوم نخها که به صورت دسته ای به موازات یکدیگر قرار گرفته اند قسمت به قسمت در محلول سودسوزآور فرورفته و سپس کشیده می شود. بعد از اتمام زمان مرسریزاسیون آبکشی نخ و خنثی سازی آن انجام می شود.
مرسریزاسیون پارچه
پارچه را می توان بصورت خام، بعد از مقدمات و یا حتی بعد از رنگرزی مرسریزه نمود پارچه معمولاً بعد از آهارگیری و پخت و در بعضی موارد بعد از پخت و سفیدگری مرسریزه می شود. از آنجائیکه ممکن است درجه سفیدی پارچه تا حدی بر اثر مرسریزاسیون آسیب بیند در صورت امکان مرسریزاسیون قبل از سفیدگری انجام می شود. مرسریزاسیون را می توان روی پارچه خشک و یا روی پارچه تر انجام داد. غلظت سودسوزآور باید در طول انجام مرسریزاسیون ثابت بوده و کنترل گردد.
بهترین نتیجه مرسریزاسیون با سود سوزآور 25 تا 30 درجه بومه حاصل می گردد. غلظتهای خارج از این محدوده را جلای کالا می کاهند. برای پارچه خشک معمولاً از سودسوزآور با غلظعت 25 تا 26 درجه بومه و برای پارچه تر از غلظت 28 تا 30 درجه بومه استفاده می شود. از آنجائیکه مدت زمان مرسریزاسیون حداکثر 30 ثانیه می باشد الیاف پنبه صدمه ای نمی بینند. اصولاً الیاف پنبه در حرارتهای پائین بهتر متورم می شوند و به همین علت بهتر است دمای مرسریزاسیون بین 13 تا 15 درجه سانتیگراد انتخاب گردد. در صورت رقیق تر شدن محلول که نتیجه آن کاهش اثر مرسریزاسیون می باشد می توان از دمای 20 درجه سانتیگراد استفاده نمود. دمای مرسریزاسیون بایستی یکنواخت نگه داشته شود چون در غیر اینصورت اثر مرسریزه نایکنواخت شده و باعث رنگری نایکنواخت می گردد. از آنجائیکه مرسریزه یک واکنش گرمازا می باشد. محلول سود سوزآور را بایستی سرد نمود. و با توجه به زمان کم تماس کالا با محلول استفاده از یک ترکننده مقاوم در مقابل قلیا (Leophen BN) ضروری می باشد.
ماشینهای مرسریزه پارچه معمولاً به دو نوع تقسیم می گردند.
– ماشین مرسریزه زنجیره ای
– ماشین مرسریزه غلتکی
ماشین مرسریزه زنجیره ای
در این نوع ماشین، معمولاً، پارچه ابتدا از شاسی محتوی سودسوزآور عبور می کند متعاقباً پارچه از غلتک هایی که آن را در جهت تار تحت کشش قرار می دهند گذشته و سپس توسط سوزن و یا گیره که آن را در جهت پود می کشند نگاه داشته می شود. بعد از مرسریزاسیون پارچه از حمام های آب کشی، خنثی سازی و آب کشی نهایی می گذرد. ماشین های مرسریزه زنجیره ای تنظیم و کنترل دقیقی را برای کشش در جهت تار و پود پارچه امکان پذیر می سازد ولی این ماشین به فضای زیادی احتیاج داشته و ممکن است که کناره های پارچه بر اثر کشش زیاد صدمه ببیند.
ماشین های مرسریزه غلتکی
در این ماشین، پارچه توسط یک سیستم چند غلتکی تحت کشش قرار می گیرد. غلتکها که سطح آنها با لاستیک پوشیده شده است در دو ردیف قرار دارند. پارچه ابتدا از غلتک پائینی و سپس از غلتک بالایی می گذرد و تحت کشش قرار می گیرد و درهمین حالت از حمامهای سودسوزآور و آبکشی می گذرد. آبکشی معمولاً ابتدا با یک دوش آب گرم شروع گردیده و بعد با مکش آب از سطح پارچه دنبال می شود در انتها ممکن است از یک اسید ضعیف جهت خنثی سازی قلیا استفاده شود. خنثی سازی کامل در صورتی مورد نیاز است که پارچه بعد از مرسریزاسیون عملیات قلیائی دیگری را در پیش نداشته باشد. ماشین مرسریزه غلتکی را می توان علاوه بر پارچه های بافته شده برای پارچه های تریکو (کشباف) هم بکار گرفت. ماشین مرسریزه غلتکی در مقایسه با ماشین مرسریزه زنجیره ای دارای حسن های زیر می باشد:
1- ظرفیت و سرعت بیشتر
2- امکان مرسریزه کردن پارچه های عریض
3- مناسب بودن برای مرسریزاسیون پارچه های کشباف
4- احتیاج به فضای کمتر و مصرف انرژی کمتر
عدم کنترل کشش در عرض پارچه عیب اصلی ماشین مرسریزه غلتکی می باشد. در صورتیکه در ماشین مرسریزه زنجیره ای عرض پارچه کاملاً تحت کنترل است.
به کمک دستگاههای تصفیه می توان محلول سودسوزآور کثیف را تصفیه کرده و آنرا مجدداً به ماشین مرسریزه تغذیه نمود. پارچه هایی که دارای مخلوط پنبه و یکی از الیاف پشم، ابریشم، آکریلیک، پلی اورتان و استات 5/2 می باشند، به علت عدم مقاومت این الیاف در مقابل سودسوزآور مرسریزه نمی گردد. پنبه را می توان علاوه بر سودسوزآور با محلول آمونیاک در 33- درجه سانتی گراد مرسریزه کرد.
مرسریزه پارچه خشک و مرسریزه پارچه تر به ترتیب در دستور 11 و 12 آمده است.
چکیده:
امواج مایکروویو، جزء امواج الکترومغناطیس، در محدوده فرکانس MHZ 30000-300 و با طول موج های کوتاه m1- cm1 می باشند. مایکروویو، امروزها کاربرد بسیار فراوانی را در قسمتهای مختلف علوم و صنایع مانند: علم طب، صنایع مخابرات، صنایع غذایی، هوا فضا و صنایع نساجی و… دارد.
این امواج بسته به کاربرد آنها در فرکانسهای متفاوت مورد استفاده قرار می گیرند. برای مثال در صنایع نساجی بیشتر فرکانس MHZ 2450 کاربرد دارد و از این امواج جهت گرمایش سیستم به کار می رود. سیستم گرمایش مایکروویو از هیچ یک از سیستم های انتقال حرارت پیروی نمی کند. در این نوع گرمایش، ملکولهای جاذب امواج مایکروویو با همان فرکانس تشعشع به نوسان در آمده و با نوسان خود و در اثر اصطکاک با سایر ملکول ها، باعث اتلاف انرژی جذب شده به صورت گرما می شود. از آنجایی که الیاف نساجی اکثراً جاذب مایکروویو نمی باشند همراهی مواد جاذب مایکروویو مانند آب با آنها در طی فرایند ها الزامی است، در این سیستم مواد جاذب مایکروویو به طور مستقیم و بدون واسطه گرم می شود. که خیلی از مشکلات ناشی از وجود واسطه را حل می کند و به عملیات سرعت می بخشد. با کاربرد این روش در فرایندهای نساجی به نتایج خوبی از نظر یکنواختی، کاهش زمان عملیات، کاهش میزان مواد مصرفی و در نتیجه، دور ریز کمتر در سپاب های صنعتی، اقتصادی بدون روش نسبت به روشهای معمول حرارت دهی و… دست یافته اند.
اگر چه در این امر نیز مشکلاتی مانند حضور افراد متخصص و آگاه جهت طراحی دقیق و مناسب سیستم وجود دارد، اما کارآیی بالا و عدم آسیب رسانی به ماهیت الیاف جهت رفع مشکلات آنها، برتری دارد.
مقدمه:
مایکروویو جزو امواج الکترومغناطیس با طول موج های خیلی کوتاه m1- cm1 می باشد. این امواج اساساً تشعشعات با فرکانس های بالا هستند و از آنجایی که تشعشعات عموماً توسط فرکانس مشخص می شود. محدوده فرکانس برای مایکروویو MHZ 30000-300 می باشند، در عمل تشعشع با فرکانس MHZ 2450 یا MHZ900 برای اهداف صنعتی استفاده دارند و دیگر فرکانس های برای ارتباط راه دور "مخابرات"، رادار و غیره مورد استفاده قرار می گیرند. در مواردی مثل اجاقهای خانگی با فرکانس MHZ2450 و در گرمکن های صنعتی قوی، مایکروویو با فرکانس MHZ900 عمل می کند. همان طور که می دانیم متدهای معمول جهت خشک کردن منسوجات بر اساس نوع انتقال حرارت به سه دسته تقسیم می شوند:
1- جابجایی یا Convection که مثال آن استفاده را آون واسنتنتر می باشد.
2- هدایت یا Conduction مانند خشک کردن توسط سیلندر.
3- تشعشع یا Radiation مانند استفاده از تشعشعات مادون قرمز جهت خشک کردن.
که در بین این سه روش، استفاده از تشعشع روش موثرتر و مفید تری است، بخصوص اگر با یک آون ادغام شود، این روش هر چند از نظر اقتصادی گرانتر از روشهای دیگر است، اما مزایایی مانند: کنترل سریع، کوچک بودن سایز دستگاه "به علت سرعتهای بالای جریان حرارت" کوتاه بودن زمان عملیات را در بردارد. حال امواج مایکروویو بر مزایای ذکر شده، مزیت بزرگ دیگری نیز نسبته به روشهای فوق الذکر دارد و آن تولید گر درون خود ماده است، در روشهای معمول نیاز است که حرارت از منبع حرارتی خارجی ابتدا به سطح منسوج و سپس به درون آن منتقل شود، بنابراین هموارها سطح منسوج را درون آن گرمتر است، این موضوع و نیز ظهور لکه های داغ "Hot- Spots" که به علت طبیعت ناهمگون منسوجات می باشد، می تواند منتهی به نتایج زیان آوری مثل فوق خشک شدن "Super drying" و مهاجرت شود. گرمایش توسط مایکروویو توانایی تولید گرما در درون منسوج را دارد. این نوع گرم کردن شامل هیچ نوع مکانیزم انتقال نیست. و بنابراین چون هدایت حرارتی ماده، اثری بر رساندن گرما ندارد کمتر دچار مسائلی که ناشی از شیب حرارتی از بیرون به درون منسوج می باشد، می گردد. خاصیتی از مایکروویوها که آنها را برای تثبیت و سایر مصارف جالب توجه می سازد. توانایی آنها برای تولید گرمای سریع و یکنواختی در درون ماده است که تحت شرایط مناسب در معرض آنها قرار می گیرد.
موادی که جاذب امواج مایکروویو هستند می بایست در ساختمان ملکولی خود دارای گروه یا گروههایی باشند که فرکانس های مشابه فرکانس تشعشع مایکروویو می تواند موجب رزونانس آنها شود و این عمل آنها باعث اتلاف انرژی ورودی گشته واین اتلاف تبدیل به حرارت در درون ماده می شود. توانایی یک ماده برای جذب تشعشع بستگی به خواص پلاریزاسیون الکتریکی مولکول هایش و پارامترهای میدان الکترومغناطیسی دارد. در حضور یک میدان الکترومغناطیسی با فرکانس بالا، ملکول ها به طور همزمان با آن، تحت یک دامنه نوسانی که بستگی به ماده دارد، نوسان می کند. این نوسان ملکولی سبب می شود که گرما در اثر اصطکاک بین ملکول ها تولید شود. مقدار انرژی تولید شده در درون ماده بستگی به قدرت و فرکانس میدان بکار رفته، ابعاد ماده و خواص الکتریکی خود ماده، یعنی ثابت دی الکتریک و ضریب قدرت دارد. با توجه به توضیحات فوق و با توجه به این امر که اکثر الیاف نساجی جاذب مایکروویو نیستند، آب یا مواد دیگر که جاذب این امواج است باید حضور داشته باشد، تا انرژی مایکروویو آب را گرم کرده و این امر موجب گرم شدن لیف شود، هرگاه دستگاه مایکروویو به نحو مناسبی طراحی شده باشد، اثر گرم کردن یکنواخت با یک محلول مائی آغشته شده باشد. چون گرم کردن به طور یکنواخت در سراسر کالا رخ می دهد، هیچ نوع مهاجرت مواد (مانند رنگرز، یا پلیمر و غیره) در طی عملیات وجود ندارد و حاصل کار از یکنواختی بسیار خوبی بهره مند است از طرفی چون جذب انرژی و تبدیلش به گرما با استفاده از یک دستگاه مناسب تا حد کافی موثر واقع می شود، رنگرزی و سایر فرایندهای نساجی در مقایسه با حالت معمول آنها اقتصادی تر خواهد بود. مواردی از کاربرد مایکروویو در این نوع فرایندهای نساجی در فصل های بعد آورده شده که همگی حکایت از صحت نتایج فوق دارد.
مواردی از کاربرد مایکروویو برای کالای پنبه ای:
سفیدگری پنبه:
پنبه از طریق اکسیداسیون ترکیبهای رنگی که به طور طبیعی در آن الیاف وجود دارد، سفید می شود. این عمل با استفاده از آب اکسیژنه "H2O2" به مدت یک ساعت و در دمای 98 درجه سانتیگراد انجام می شود. نمودار "1" نموداری است که درجه سفیدی اندازه گیری شده بوسیله ی ضریب سفیدی CIE ، براساس تابعی از زمان عملیات را نشان می دهد. تغییرات در درجه ی پلیمریزاسیون نیز روی این نمودار نشان داده شده است. سختی A بیانگر سفیدگری یک پارچه مرجع و منحنی B بیانگر سرعت مربوط به عملیات سفیدگری تحت همان شرایط و با اعمال مایکروویو با قدرت W2000 می باشد. دیده می شود که زمان عملیات جهت ایجاد یک درجه ی معین از سفیدی "حدود 50%" بوسیله ی اعمال مایکروویو کاهش پیدا می کند. همچنین میزان سفیدی ایجاد شده در انتهای عملیات نزدیک به 20% در موردی که مایکروویو اعمال شده، افزایش می یابد، بعلاوه هیچ گونه کاهش کیفیت بخاطر استفاده از مایکروویو "با همان درجه ی پلیمریزاسیون، بدون تغییر نسبت به عملیات مادی" ظاهر نشده. بنابراین استفاده از مایکروویو در سیستم، روش مناسبی جهت سفیدگری پنبه می باشد.
رنگرزی پنبه:
این رنگرزی با رنگ ریکتو که بیشترین استفاده را در حال حاضر دارد، انجام گرفته، شرایط عمل مانند حالت عادی و معمول در رنگرزی با رنگهای دیکتو است: کالا در یک حمام 40 درجه سانتیگراد، عاری از رنگ، خیس می شود، بعد رنگ و نمک اضافه می شود، دما تا 80 درجه سانتیگراد بالا برده می شود، کربنات اضافه شده و مرحله ی تثبیت به مدت یکساعت انجام می شود. نمودار "4" نشان دهنده سرعت تثبیت رنگ روی کالای پنبه ای می باشد. مقایسه ی منحنی های آن نشان می دهد که در اثر استفاده از تشعشعات مایکروویو نه تنها سرعت رنگرزی افزایش یافته بلکه شید نهایی قویتر و شدیدتر می باشد. "ثابت جذب K/S در طول موج nm430 برای رنگ زرد طلایی E2R" در انتهای رنگرزی ثابت جذب برای شاهد 7/4 و برای نمونه رنگرزی شده با استفاده از مایکروویو با توان W2000 ، 5/5 می باشد.
ثابت شده است که عمل مایکروویو هیچ اثری روی طبیعت واقعی رنگ نسبت به پنبه ندارد ولی روی تثبیت رنگ موثر می باشد.
صابونی کردن پنبه:
بعد از رنگرزی، صابونی کردن پنبه جهت حذف رنگهایی که نسبت به کالا تثبیت نشده اند الزامی است، این عمل می تواند با افزایش دمای حمام، شستشو تا 100 درجه سانتیگراد "یعنی دمای که قادر به جابجایی رنگ تثبیت نشده ، بین حمام و کالا باشد" انجام گیرد، در این آزمایش عمل صابونی کردن روی نمونه هایی که به روش های معمول حرارت دهی، رنگرزی شده اند، انجام شده است.
مطابق نمودار "6" به منظور رسیدن به یک نقطه ی قابل اطمینان و معتبر جهت قیاس بین مرجع و مواردی که با مایکروویو کار شده، اعمال تشعشعات مایکروویو با 5 دقیقه تاخیر انجام شده است، یعنی تاخیری که باعث ایجاد یک نقطه ی مشترک بین منحنی ها شده است، در این منحنی I مربوط به نمونه شاهد و منحنی J مربوط به صابونی کردن تحت سیستم حرارتی مایکروویو می باشد. با برش منحنی ها، دیده می شود که اعمال مایکروویو مخصوصاً در شروع عملیات موثر واقع شده و بعد از یک دور، min30 که بیشتر آن درطی صابونی کردن است، حذف رنگهای تثبیت نشده توسط مایکروویو یک سوم بیشتر از حالت معمولی است و کاهش کمی رنگ تثبیت نشده ای که باقی مانده نسبت به حذف شده در طی شستشو از 40% به 20% می رسد.
کاربرد مایکروویو در جداسازی پس ماندهای آلی "فضولات" حشره ها که به الیاف چسبیده اند:
همانطور که می دانیم الیاف پنبه از مناطق تولیدشان مانند سوران مرتباً بوسیله ی فضولات حشرات "که به white fly" معروفند آلوده و کثیف می گردند. این پس ماندهای آلی، شامل مواد چسبناک زردرنگی است که معمولاً به آنها honey dew گفته می شود. از آنجا که این پسماندها، محکم به الیاف می چسبند، انجام فرایندهای لازم جهت آماده سازی الیاف برای عملیات ریسندگی را مشکل می سازند. (پروسس پذیری الیاف کاهش می یابد). در نتیجه نخ با کیفیت بسیار پایین تولید می گردد. بنابراین ملزم به استفاده از روش و ماشین آلاتی هستیم که بر این مشکل غلبه کرد و با راندمان بالا و نیز به راحتی، پس ماندهای آلی را جدا کند. در ضمن یکی از ویژگیهای مهم این روش نداشتن تاثیرات منفی روی خصوصیات نساجی الیاف پنبه باید باشد. همچنین توانایی انجام عملیات روی مقادیر زیاد الیاف را با یک راندمان دائمی و یکسان داشته باشد. این روش می بایست روی عدل های پنبه با شکل و سایز معمولی نیز موثر باشد. بنابراین وسایل و ابزار باید به گونه ای باشد که تمامی موارد فوق را برگرفته و در عین حال، ساختاری معقولانه داشته و قابل دسترسی و تهیه نیز باشد. این روش "مایکروویو" تمامی موارد فوق را در بر می گیرد.
مراحل انجام عملیات:
1- تغذیه عدلهای پنبه با ظرفیت بالا توسط یک حرکت یکنواخت و ممتد به داخل تونل حاوی امواج مایکروویو.
2- در معرض قرار گرفتن عدل های پنبه و تمامی الیاف با امواجی که فرکانس آنها مطابق با خشک شدن فضولات باشد.
3- تخلیه ی و خروج عدل های پنبه
روش کار دستگاه به صورتی است که به کمک یک تسمه نقاله ممتد از جنس فولاد ضد زنگ که به کمک PTFE "پلی تترا فلوئور اتیلن" پوشش داده شده است تا الیاف را به داخل تونل ببرد. و ژنراتورهایی که امواج را تولید می کنند "ولتاژ 220 ولت و فرکانس 50 هرتز" کنترل امواج می تواند به صورتی دستی یا کامپیوتری باشد. الیاف با سرعت kg / hour 300 عمل می شوند. و در نهایت به کمک ضربه زدن الیاف را خارج می کنند، نخ تولیدی با این روش از کیفیت بالا برخوردار است و در حقیقت امواج مایکروویو به کمک گرمای ایجاد کرده در سرتاسر عدل باعث کاملاً خشک شدن مدفوع حشرات شده به طوری که این ترکیب شکننده شده و به راحتی توسط عملیات ضربه زدن از الیاف جدا می شوند.
گرمایش دی الکتریک:
اصطلاح گرمایش دی الکتریک عموماً در مورد استفاده از دستگاههای فرکانس بالایی که تحت فرکانس های کمتر از 80 مگاهرتز عمل می کند، به کار می رود. فرکانس های مجاز در انگلیس 56/13 ، 12/27، 68/40 مگاهرتز می باشد. تبدیل میدان الکتریکی به گرما متناسب با فرکانس و مربع قدرت میدان الکتریکی افزایش می یابد. در مورد افزایش انرژی میدان الکتریکی با افزایش فرکانس، محدودیت وجود دارد. (یعنی با یک ضریب 3 از 56/13 مگاهرتز به 68/40 مگاهرتز می رسد)، افزایش قدرت میدان هم عملی نیست چون غالباً باعث گسیختگی میدان الکتریکی در اطراف ماده ای که تحت عمل است شده و با قوس و جرقه زدن سبب صدمه رساندن به ماده می گردد. گسیختگی میدان الکتریکی به این دلیل است که در گرمایش دی الکتریک نوسان میدان الکترومغناطیسی با تولید اختلاف پتانسیل بین 2 الکترود ایجاد می شود. و ماده ای که باید گرم شود. بین 2 الکترود قرار می گیرد، به بیان دیگر اثر گرمایش دی الکتریک به علت نوسان سریع دو قطبی های ملکولی درون یک ماده غیرهادی است که با کاربرد یک میدان الکتریکی با فرکانس بالا ایجاد می گردد.
گرمایش ریزموج:
گرمایش ریز موج به عنوان شکلی از گرمایش دی الکتریک مورد توجه قرار می گیرد، که این تشابه به علت اصول فیزیکی مشابه در هر دو روش است. این اصول می تواند توسط ملکول ساده آمونیاک نشان داده شود. آمونیاک یک، دو قطبی شدن لحظه ای دارد که به علت آرایش فضایی نامتقارن و دو وضعیت پایدارش می باشد. معکوس شدن سریع قطب ها در یک میدان الکتریکی، تناوب دائمی از دو وضعیت پایدار را نتیجه می دهد که با ظهور حرارت توام می شود. متوسط زمان تبدیل تقریباً sec 13-10*5/2 است.
با این حال بین گرمایش دی الکتریک و ریز موج باید تفاوت قائل شد. بنابراین آنچه که به گرمایش دی الکتریک مربوط می شود شامل یک فرکانس کمتر و یک قدرت میدان بیشتر، تا حد ممکن، یعنی بدون شکست الکتریکی میدان می باشد، در حالی که در گرمایش ریزموج یک فرکانس خیلی بالاتر و یک قدرت میدان نسبتاً کم استفاده می گردد. خاصیتی از ریزموج که آن را برای تثبیت و سایر مصارف جالب توجه می سازد، توانایی آنها برای تولید گرمای سریع و یکنواخت در درون ماده ای است که تحت شرایط مناسب در معرض آن قرار می گیرد. موادی که ریزموج را جذب می کنند، تحت عنوان lossy توصیف می شوند. یک ماده ی lossy "تلف کننده" ماده ای است که کل ساختمان مولکولی یا یک یا چند گروه در درون ساختمان آن در فرکانس های مشابه فرکانس تشعشع، رزونانس کنند که این عمل باعث اتلاف انرژی شده، مهم ترین مثال از چنین ماده ای آب است و اکثر الیاف نساجی به عنوان Nonlossy یا غیر تلف کننده محسوب می شوند. توانایی یک ماده برای جذب تشعشع بستگی به خواص پلاریزاسیون الکتریکی مولکولهای دارد. در حضور یک میدان الکترومغناطیسی با فرکانس بالا، ملکولها به طور همزمان با آن، تحت یک دامنه نوسانی که بستگی به ماده دارد، نوسان می کنند. این نوسان ملکولی سبب می شود که گرما در اثر اصطکاک بین مولکولها تولید شود. از آنجایی که الیاف نسبتاً Nolossy هستند و ریزموج را تا حدود بسیار کمی جذب می کنند، پس جهت رنگرزی یا هر عملیات دیگری می بایست یا ماده دیگری که lossy است حضور داشته باشد، که به واسطه ی گرم شدن آن، کالای نساجی نیز گرم گردد.
گرمایش ریزموج برای کاربردهای نساجی ایده آل است که در آن مورد کالایی که گرم می شود به طور یکنواخت با یک محلول مائی شکل رنگزا، یک پلیمر قبلا تشکیل شده و یا هر نوع ترکیب دیگر مورد مصرف در تکمیل آغشته شده باشد. به دلیل آنکه گرم کردن به طور یکنواخت است، هیچ نوع مهاجرت انگزا، پلیمر و غیره در طی عملیات وجود ندارد، به طوری که رنگرزی یا تکمیل پلیمری حاصل باید یکنواختی خوبی را داشته باشد.
مادامی که جذب در منطقه "محیط و کالای موردنظر" یکنواخت تر صورت گیرد و دستگاه مولد ریزموج به نحو مناسبی طراحی شده باشد، گرمایش یکنواخت خواهد بود. پلی پروپیلن و شیشه بهترین این مواد هستند. تسمه ی پلی پروپیلن یا تسمه ی الیاف شیشه ای که با PTEF پوشش داده شده اند. برای انتقال مداوم مواد درون دستگاه استفاده می شود. از طرف دیگر فلزات منعکس کننده موثر انرژی ریزموج می باشند و نباید در محیط باشند.
واکنش بین ریزموج و ملکولها:
هنگامی که یک ماده غیرهادی "دی الکتریک" در معرض یک میدان الکترومغناطیسی با فرکانس بالا قرار می گیرد. برعکس شدن سریع پلاریتی در میدان، به تناوب ثابتی از دای پل های ملکولی به طور دائمی یا القایی منجر می شود و نوعی اصطکاک و آشفتگی بین ملکولها در درون ماده حاصل می گردد. در واقع این امر می تواند موجب رزونانس تحت فرکانس های مشابه ریزموج شود. پروسه ی مذکور با ظهور حرارت به صورت نتیجه ای از جذب انرژی الکترومغناطیسی توام می گردد، توانایی یک ماده برای جذب تشعشع "تابع" بستگی به خواص الکتریکی ملکولها و پارامترهای میدان الکترومغناطیسی آن دارد. مقدار انرژی حرارتی تولید شده در درون ماده دی الکتریک بستگی به قدرت و فرکانس میدان به کار رفته، ابعاد ماده و خواص الکتریکی ماده، یعنی ثابت دی الکتریک و ضریب قدرت دارد. توان جذب شده توسط ماده را می توان از طریق معادله ی زیر محاسبه کرد:
که در آن f فرکانس میدان "هرتز" P توان الکتریکی "وات"، E شدت میدان الکتریکی، ثابت دی الکتریک و زاویه ی اتلاف یا ضریب قدرت ماده است. که می تواند به عنوان معیاری از میدان هدایت سیستم تحت فرکانس مصرفی در نظر گرفته شود.
"افزایش همزمان دمای آب مانع از آسیب رسیدن به کالا می شود"
فاکتور اتلاف برای آب و بعضی مواد نساجی
فاکتور اتلاف
جنس ماده
0.001
0.01
0.04
0.07
0.09
0.15
0.20
0.40
100
P.P.
Wool
Poly Ester
Wood
Nylone 66
Cellulase
Cellulose filler
PVC
Water "H2O"
تاثیر مایکروویو بر بدن انسان
انسان در میدان الکترومغناطیسی:
پارامترهای هر ماده ای در مقابل امواج الکترومغناطیسی تابعی از شاخصهای الکتریکی ، شاخص مغناطیسی حساسیت، فرکانس ( f ) و ابعاد ماده "V" است. چنانچه جسم از مخلوط مواد مختلف تشکیل شده باشد. پارامترهای هر یک جداگانه به علاوه ابعاد نهایی جسم مطرح می شود.
از نظر میدان مغناطیسی، انسان از مواد گوناگونی "یعنی پارامترهای متفاوتی" تشکیل یافته است. از طرفی همه مواد تشکیل دهنده انسان خنثی نیستند. سلولهای عصبی، مراکز کنترل حرکت قلب و … از جمله نقاطی است که خنثی نیستند و همیشه دارای میدان الکترومغناطیسی است. عصب در حال سکون تنها دارای پیل الکتریکی DC است. ولی به محض تحریک پلاریته آن عوض می شود و سیگنال الکتریکی متغییری با سرعت های متفاوت که تا به m/s 100 می رسد، انتقال می یابد، بنابراین طبق قانون های ماکسول، میدان های الکترومغناطیسی تولید و منتشر می شود. دانشمندان اثر امواج الکترومغناطیس را روی حیواناتی از قبیل موش و خرگوش انجام داده اند؛ فعلاً ازدیاد دمای اجزای بدن ناشی از برخورد میدان الکترومغناطیسی است. ازدیاد دمای بدن عمدتاً ناشی از گرم شدن ماهیچه ها در مقابل موج است. ماهیچه های بدن خاصیت مغناطیسی چندانی ندارد و بیشتر خاصیت الکتریکی آنها مطرح است. در قسمتهای مختلف بدن میزان جذب انرژی الکترومغناطیسی و ذخیره آن و همچنین میزان تبدیل آن به گرما، به مواد و شکل و اجزای بدن و چگونگی برخورد موج و فرکانس آن بستگی دارد. اثر امواج الکترومغناطیسی در ارتباط با عوامل پلاریزاسیون اجزای بدن هنوز از نظر عملی چندان بررسی نشده است. البته در تشخیص درمان مثلا در شناخت تومورهای سرطانی از اندازه گیری دیفراکشن یعنی میزان انحراف موج در تومور و یا به تعبیر علمی، اندازه گیری میزان پلاریزاسیون الکتریکی قسمتهای متفاوت تومور استفاده می شود. ولی اثرهای جانبی پلاریزاسیون میدان الکترومغناطیسی به خصوص در مدت طولانی در بدن هنوز مطالعه چندانی نشده است. ولی اثر امواج الکترومغناطیسی در ارتباط با جذب انرژی و تبدیل آن به گرما در اجزای مختلف بدن تا حدودی مطالعه شده است، تبدیل میدان الکتریکی و مغناطیسی به گرما سبب افزایش دمای جزء بخصوص بدن که در معرض موج است، می شود. به منظور سهولت مطالعه، نسبت درصد توان الکترومغناطیسی جذب شده از موج برخورد کرده که به گرما تبدیل می شود به جرم هر جزء بدن را جذب ویژه الکترومغناطیسی SAR می نامند. طبیعی است که هر جزء بدن با توجه به موارد تشکیل دهنده خاص آن و همچنین جهت فرکانس موج اعمال شده. جذب ویژه خاصی دارد بنابراین اجزای مختلف بدن افزایش دمای متفاوتی از خود نشان می دهند. چون اثر موج روی هر جزء به تنهایی قابل اندازه گیری نیست، بنابراین بدن را با توجه به عضله های گوناگون، به صورت بلوکهای متفاوتی در نظر می گیرند و سپس SAR جذب ویژه الکترومغناطیسی را اندازه گیری می کنند.
در یک نمونه، بدن را به بلوکهای گوناگون تقسیم کرده و میزان جذب ویژه در حالت ایستاده و دستها به حالت افتاده با پلاریزاسیونهای متفاوت برخورد در فرکانس MHZ450 اندازه گیری شده و نتایج را برشی کرده اند و چنین نتیجه گرفته اند که جذب ویژه تابعی است از نحوه برخورد موج و نوع جزء بدن، بنابراین بهتر است با توجه به میزان افزایش کلی دمای بدن، یک جذب متوسطه برای بدن مطرح شود. برای مثال به طور متوسط انرژی الکترومغناطیسی جذب شده W ، 7 برابر هر کیلوگرم بدن انسان باعث افزایش دمای 3 درجه سانتیگراد در مدت کوتاهی می گردد. آستانه ی انرژی جذب متوسطه در مدت زمان 6 دقیقه در انسان که باعث تب محسوس می گردد w/kg 4 است. از این روی موسسه ی استانداردهای ملی آمریکا ANSI در سپتامبر 1982، یک دهم این مقدار را "w/kg 4/0" به عنوان حد مجاز SAR تعیین کرده است. با رعایت این نکته دیگر افزایش دما یا تب در انسان به چشم نمی خورد، ولی اثرهای تدریجی در بر دارد. که باید آنها را در نظر گرفت. دانشمندان تعدادی موش نر را در معرض امواج مایکروویو، پایین تر از حد استاندارد، در فرکانسهای GHZ4/9 و GHZ 45/2 و GHZ915/0 قرار دادند و مشاهده کردند که در سلولهای تولید مثل آنها ناراحتی ایجاد شد "4% تا 12% سلولهای Spermrercursor معیوب می گردد. در حالیکه به طور طبیعی تنها 5 تا 9 موش در هر ده هزار به این ناراحتی دچار می شوند. در این آزمایش موشها به مدت دو هفته، 6 روز و روزانه 30 دقیقه در معرض قدرت w/kg05/0 یعنی، یک هشتم حد استاندارد، قرار گرفتند، آزمایش مزبور را با فرکانس MHZ27 هم انجام دادند، ولی نتایج دیده نشد. سپس آزمایش را با میزان قدرت w/kg1 یعنی 25 برابر حد مجاز انجام دادند. این بار آنچنان اسپرم موشها معیوب گردید که دیگر قدرت باروری و تولید مثل را از دست دادند. دکتر سوییکارد نشان داد که مواد ژنی: DNA در فرکانس GHZ11 انرژی الکترومغناطیسی را چهارصد بار بیشتر از آب جذب می کنند و به دنبال آن DNA به طولهای کوتاهتری شکسته می شود. برخی اثر امواج در بدن را به دو دسته تقسیم کرده اند، اول اثر برگشت پذیر مانند گرمایی که روی آهن اثر می گذارد و دمای آن را افزایش می دهد، ولی بعد از سرد شدن آهن ماهیت آن همچنان حفظ است.
دوم اثر غیرقابل برگشت مانند اثر گرمایی روی تخم مرغ، که هم دما را افزایش می دهد و هم ماهیت آن را تغییر می دهد و پس از سرد شدن به وضع اول برنمی گردد. اثر امواج روی قسمت های بسیاری از بدن از جمله چشم، از این دسته اند، مواد چسبنده چشم در برابر امواج الکترومغناطیس مانند سفیده تخم مرغ در مقابل گرما، سفت شده و ناراحتی آب مروارید را به دنبال دارد.
حساسیت فرکانسی بدن در مقابل امواج الکترومغناطیسی:
کل بدن انسان را می توان مشابه یک تشدید کننده دی الکتریک در نظر گرفت، بدن را می توان معادل یک استوانه دارای قطر و ارتفاع دانست، ماکزیمم جذب انرژی دمایی است که طول بدن تقریباً چهارده برابر طول موج میدان می باشد و جهت میدان الکتریکی موج موازی قامت بدن انسان باشد. چنانچه طول بدن را بین cm180-80 در نظر بگیریم، به ترتیب فرکانس های MHZ 150-70، فرکانسهای جذب بدن خواهد بود.
بنابراین می توان گفت که قدرت جذب بدن در فرکانسهای باند HF7 ، بیشتر از فرکانسهای دیگر است، در نمودار "000" قدرت جذب متوسطه بدن در محدوده MHZ1000-10 نشان داده شده است.
برای امنیت بیشتر:
1- اپراتور از لباسهایی که جاذب مایکروویو است استفاده کند.
2- ترجیحاً، هر اپراتور به ازای 5 سال کار در چنین محیطی، یک سال را دور از امواج مایکروویو کار کند.
3- دستگاه یا سیستم دارای مایکروویو، از پوشش های محافظه بهره مند باشد.
4- اگر در بین کارکنان، با حالت تب مواجه شدید، بلافاصله چگالی محیط را اندازه گیری کنید.
مزایا و معایب کاربرد مایکروویو:
مزایا:
از آنجائیکه در گرمایش مایکروویو، حرارت در درون توده الیاف ظاهر می شود و مانند روشهای معمول گرم شدن الیاف، از سطح به درون آن نمی باشد. مشکلات و مسائلی نظیر ظهور لکه های داغ یا "Hot – Spots" و یا موافق خشک شدن ایجاد نمی شود. حرارت ایجاد شده به طور یکنواخت و در سراسر کالا توزیع می شود و این امر مانع مهاجرت ماده رنگزا می شود و در رنگرزی ها نایکنواختی لبه های پارچه به میزان قابل توجه ای اصلاح می شود. سرعت گرمایش بالای این سیستم موجب کاهش زمان عملیات موردنظر می شود و هزینه را کاهش می دهد و نیازی به گرم کردن قبلی دستگاه نیست و نیز برای قطع فوری سیستم مشکل خاصی وجود ندارد. بنابراین این سیستم برای سیستم های مداوم و غیرمداوم کاربرد دارد.
معایب:
1- حساسیت دستگاه به فلزات که موجب انعکاس و در نتیجه جرقه زدن می شود، به همین دلیل از منسوجاتی که دارای نخهای فلزی می باشند برای کار با این سیستم مناسب نمی باشند.
2- طراحی دقیق و مناسب سیستم مایکروویو نیاز به متخصص ماهر و با تجربه دارد و به دلیل عدم وجود تعداد کافی این افراد، طراحی دقیق این دستگاه مشکل است.
روش کار:
ابتدا جهت بستن و نگهداشتن نخ درون محلول های ساخته شده، نیاز به یک وسیله ی خاص داریم که آن را به صورت زیر طراحی کرده و ساختیم.
که آن یک صفحه ی پلاستیکی است که استحکام کافی را دارا می باشد و به کمک پیچ هایی آن را به صورت شانه درآوردیم و سپس نخ را به 2 صورت بدون کشش و با کشش از بین این پیچ ها عبور دادیم و سپس در محیطهای دلخواه "مایکروویو و قلیا" قرار دادیم و تحت آزمایش قرار گرفتیم.
جهت اعمال کشش به نخ به صورت ثابت نیاز به یک وزنه داشتیم که وزنی در حدود gr100 داشت که این مقدار در حدود 60% ناحیه ی الاستیک "هوک" نخ بود و ابتدا و انتهای نخ را به دلیل آنکه نایکنواختی در کشش ایجاد نشود به کمک چسب به ابتدا و انتهای پیچ آخر می چسبانیم.
محلول ها را به 2 صورت gr/lit 5/2 و gr/lit 5/7 انتخاب می کردیم و به کمک 4 قلیای: NaOH و KOH و NH3 و CaCO3 این فرآیندها را انجام می دادیم، که هر کدام را با غلظت های مشخص درون ظرف ریخته و نمونه ی آزمایش را درون آن قرار می دادیم و در محیط مایکروویو در 2 زمان min2 و min5/3 قرار می دادیم، البته تمامی مراحل فوق را بدون قرار دادن در محیط مایکروویو انجام می دادیم "شاهد". و در آخر در حمام اسید استیک 1% شستشو و در آخر آبکش می شد.
و سپس تمام نمونه ها را آزمایش کردیم:
1- آزمایش استحکام "که نمونه های استحکام در انتهای آمده است."
2- آزمایش تاب
3- آزمایش آهار "میزان آهار از دست داده"
4- آزمایش رنگ پذیری
5- آزمایش سفیدی و زردی کالا
نتیجه گیری: در محیط مایکروویو و به دلیل کم بودن غلظت تاثیرات خاصی رخ نداده و فقط داده های زیر بدست آمد:
تاب در cm50 : میانگین تاب تغییر نکرده است ولی در هنگامی که نخ هنوز مرطوب بوده مقدار تاب زنده بود.
میزان آهار: به دلیل در جوش بودن مواد و نخ ها مقدار زیادی از آهار از بین رفت و در پساب مقداری آهار باقی مانده بود.
رنگ پذیری کالا تفاوتی نکرده ولی خود رنگرزی در محیط مایکروویو بسیار یکنواخت و با سرعت بالایی انجام شد.
میزان سفیدی و زردی زیادی در کالا دیده نمی شود و تاثیر زیادی روی نخ نداشته است.
تفضیل نمونه های استحکام در ادامه آمده است:
مشخصات فنی کالا
نخ:
10 m
10 m
10 m = 1000 cm
cm طول
2.073
2.045
2.062
gr وزن
تاب
282
284
282
280
S
333
329
335
335
Z
51
45
53
55
تاب
L = 0.5 m
نوع تاب S و 102 تاب در متر.
سطح مقطع: مانند پنبه. نوع ریسندگی رینگ
مشخصات فنی دستگاه
Power Input 230 V AC / 50 HZ
Microwave Frequency 2450 MHZ
Outside Dimension 530 mm(w) 322 mm (H) 500 mm (D)
Microwave 1350 waHS
روش کار: 1
ابتدا جهت بستن و نگهداشتن نخ درون محلول های ساخته شده، نیاز به یک وسیله ی خاص داریم که آن را به صورت زیر طراحی کرده و ساختیم.
که آن یک صفحه ی پلاستیکی است که استحکام کافی را دارا می باشد و به کمک پیچ هایی آن را به صورت شانه درآوردیم و سپس نخ را به 2 صورت بدون کشش و با کشش از بین این پیچ ها عبور دادیم و سپس در محیط های دلخواه "مایکروویو قلیا" قرار دادیم و تحت آزمایش قرار گرفتیم.
جهت اعمال کشش به نخ به صورت ثابت نیاز به یک وزنه داشتیم که وزنی در حدود gr100 داشت که این مقدار در حدود 60% ناحیه ی الاستیک "هوک" نخ بود و ابتدا و انتهای نخ را به دلیل آنکه نایکنواختی در کشش ایجاد نشود به کمک چسب به ابتدا و انتهای پیچ آخر می چسباندیم.
محلول ها را به 2 صورت gr/lit 5/2 و gr/lit 5/7 انتخاب می کردیم و به کمک 4 قلیای: CaCO3 , NH3 , KOH , NaOH این فرآیندها را انجام می دادیم، که هر کدام را با غلظت های مشخص درون ظرف ریخته و نمونه ی آزمایش را درون آن قرار می دادیم و در محیط مایکروویو در 2 زمان min2 و min 5/3 قرار می دادیم، البته تمامی مراحل فوق را بدون قرار دادن در محیط مایکروویو انجام می دادیم "شاهد" و در آخر در حمام اسید استیک 1% شستشو و در آخر آبکش می شد.
شرح جدول برای NaOH
نمونه ی 1
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 2
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 3
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 4
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 5
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 6
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 7
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 8
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 9
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 10
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
80%
عادی
نمونه ی 11
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
80%
عادی
نمونه ی 12
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
100%
عادی
نمونه ی 13
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
100%
عادی
نمونه ی 14
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
80%
عادی
نمونه ی 15
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
80%
عادی
نمونه ی 16
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
100%
عادی
نمونه ی 17
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
100%
عادی
نمونه ی 18
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
80%
کشش
نمونه ی 19
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
80%
کشش
نمونه ی 20
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
100%
کشش
نمونه ی 21
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
100%
کشش
نمونه ی 22
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
80%
کشش
نمونه ی 23
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
80%
کشش
نمونه ی 24
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
100%
کشش
نمونه ی 25
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
100%
کشش
شرح جدول برای KI
نمونه ی 1
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 2
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 3
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 4
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 5
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 6
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 7
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 8
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 9
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 10
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
80%
عادی
نمونه ی 11
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
80%
عادی
نمونه ی 12
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
100%
عادی
نمونه ی 13
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
100%
عادی
نمونه ی 14
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
80%
عادی
نمونه ی 15
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
80%
عادی
نمونه ی 16
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
100%
عادی
نمونه ی 17
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
100%
عادی
نمونه ی 18
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
80%
کشش
نمونه ی 19
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
80%
کشش
نمونه ی 20
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
100%
کشش
نمونه ی 21
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
100%
کشش
نمونه ی 22
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
80%
کشش
نمونه ی 23
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
80%
کشش
نمونه ی 24
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
100%
کشش
نمونه ی 25
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
100%
کشش
شرح جدول برای CaCO3
نمونه ی 1
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 2
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 3
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 4
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 5
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 6
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 7
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 8
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 9
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 10
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
80%
عادی
نمونه ی 11
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
80%
عادی
نمونه ی 12
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
100%
عادی
نمونه ی 13
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
100%
عادی
نمونه ی 14
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
80%
عادی
نمونه ی 15
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
80%
عادی
نمونه ی 16
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
100%
عادی
نمونه ی 17
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
100%
عادی
نمونه ی 18
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
80%
کشش
نمونه ی 19
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
80%
کشش
نمونه ی 20
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
100%
کشش
نمونه ی 21
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
100%
کشش
نمونه ی 22
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
80%
کشش
نمونه ی 23
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
80%
کشش
نمونه ی 24
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
100%
کشش
نمونه ی 25
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
100%
کشش
شرح جدول برای NH3
نمونه ی 1
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 2
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 3
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 4
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 5
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 6
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 7
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 8
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
کشش
نمونه ی 9
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
بدون اشعه
عادی
نمونه ی 10
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
80%
عادی
نمونه ی 11
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
80%
عادی
نمونه ی 12
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
100%
عادی
نمونه ی 13
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
100%
عادی
نمونه ی 14
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
80%
عادی
نمونه ی 15
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
80%
عادی
نمونه ی 16
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
100%
عادی
نمونه ی 17
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
100%
عادی
نمونه ی 18
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
80%
کشش
نمونه ی 19
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
80%
کشش
نمونه ی 20
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min2
100%
کشش
نمونه ی 21
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min2
100%
کشش
نمونه ی 22
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
80%
کشش
نمونه ی 23
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
80%
کشش
نمونه ی 24
در آب و سود gr/lit5/2
تا دمای جوش
min5/3
100%
کشش
نمونه ی 25
در آب و سود gr/lit5/7
تا دمای جوش
min5/3
100%
کشش
منابع:
1- فرشته علی بخشی، کاربرد مایکروویو در فرایندهای نساجی، مقاله.
2- فرشته علی بخشی، تاثیر مایکروویو بر بدن انسان، مقاله.
3- دکتر توانایی، تکمیل کارهای نساجی.
موضوع:
بررسی اثر قلیا بر روی پنبه در محیط مایکروویو
استاد:
دانشجو:
شماره دانشجویی:
تقدیم به:
پدرم،
بزرگترین ثروتی که در این دنیای کوچک دارم
و
مادرم،
که هرگز جمله ای برای وصفش نیافتم.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مرسریزه بدون کشش (Caustisizing) 1
مرسریزاسیون 5
مرسریزاسیون نخ 6
مرسریزاسیون پارچه 7
ماشین مرسریزه زنجیره ای 8
ماشین های مرسریزه غلتکی 9
چکیده: 11
مقدمه: 12
مواردی از کاربرد مایکروویو برای کالای پنبه ای: 15
سفیدگری پنبه: 15
رنگرزی پنبه: 16
صابونی کردن پنبه: 16
کاربرد مایکروویو درجداسازی پس ماندهای آلی "فضولات" حشره ها که به الیاف چسبیده اند 15
مراحل انجام عملیات: 18
گرمایش دی الکتریک: 19
گرمایش ریزموج: 20
واکنش بین ریزموج و ملکولها: 22
تاثیر مایکروویو بر بدن انسان 24
حساسیت فرکانسی بدن در مقابل امواج الکترومغناطیسی: 27
مزایا و معایب کاربرد مایکروویو: 28
مزایا: 28
معایب: 29
روش کار: 29
مشخصات فنی کالا 31
مشخصات فنی دستگاه 32
شرح جدول برای NaOH 34
شرح جدول برای KI 35
شرح جدول برای CaCO3 36
شرح جدول برای NH3 37
منابع: 38
41