تارا فایل

انتظار چیست؟ منتظر کیست؟


مقدمه
انتظار چیست؟ منتظر کیست؟
انتظار یک مقوله اعتقادی ـ اجتماعی است و منتظر فردی است که به خاطر اندیشه ای که در دل دارد خود را به شناخت و انجام یک سلسله تعهدات ویژه، وظیفه دار احساس می نماید.
از اینکه انتظار مقوله ای اعتقادی است پس باید ریشه در کتاب و سنت داشته باشد و از آنجا که جلوه اجتماعی دارد پس باید راه و رسم آن آموخته شود. آن زمینه ریشه ای ـ یعنی تلاش فرهنگی در شناخت ابعاد انتظار ـ و این راه و رسم اجتماعی ـ یعنی تعهد در پیشگاه عمل ـ دو ویژگی عمده ای است که شخصیت والای منتظر را شکل می دهد گویی منتظر با دو بال اعتقاد و عمل در فضای جامعه پرگشوده، به پرواز در می آید و با دو دست اندیشه و کار، در ساختن، بر مبنای باوری درونی افتاده است. به همین مختصر باید روشن شده باشد که چنین انتظاری با عنایت به مفهوم اصیل آن، اساساً و از اصل با خمودی و سستی، بیکارگی و واگذاری مسئولیت، ناآگاهی و گیجی، بهم ریختگی و تنها منتظر ماندن برای آنکه دیگری بیاید و کار را اصلاح کند، بی آنکه او خود نقشی سازنده را عهده دار شود، در تضاد و تعارض قطعی است و از آنجا که سازندگی با روح منتظر به هم در آمیخته از اینرو، انتظار، با تخریب به هر صورت و با هر توجیه به ظاهر موجه نمی سازد. در این صورت تقسیم انتظار به مثبت و منفی و ترسیم چهره ای از منتظر که به جای آبادانی و سازماندهی در کار خرابی و نابسامانی افتاده با تعریف اولیه این دو کلمه هیچگونه سازگاری ندارد و نشانه دور افتادن از مفهوم راستین این واژه هاست؛ چرا که بنابر آنچه گفته شد روح انتظار از اصل با گرایشهای منفی در تضاد بوده و عمل منتظر تنها و تنها اصلاح و آبادانی را در جهت تعالی همه ابعاد طلب می کند.
پس انتظار در یک کلام یعنی آماده شدن و زمینه سازی برای رویارویی با وضعیتی نو و اعلام آمادگی برای پذیرش مسئولیت در شرایط نوینی است که از هر جهت با وضع موجودی که انسان در آن قرار دارد، متفاوت می باشد و چنین انتظاری را بحق می توان مشحون از اعتراض به اوضاع موجود جوامع و زمینه ساز برای اصلاحی بنیانی و تحولی چشمگیر در آن تلقی نمود.
(اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها انفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعا الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الاخره)
"خداوندا ما به تو روی می آوریم، در بر پایی دولت والایت که در آن اسلام و اسلامیان را عزت و سربلندی می بخشی و نفاق و دورویان را ذلت و خواری نصیب می گردانی، تو ما را در آن نظام در شمار آنانی قرار داده که دیگران را بر طاعت تو فراخوانده و راهنمای مردم به سوی تو می باشند و ـ سرانجام ـ ما را در پناه آن دولت، والایی و کرامت دنیا و آخرت نصیب فرما."
در این بیان که به صورت دعا به پیشگاه پروردگار عرضه می شود از یک سو برپایی نظامی الهی، با ویژگی های خاص خود مطرح است و از دیگر سوی، نشان از مسئولیت پذیری برای تمامی کسانی را به همراه دارد که آن آینده را انتظار می کشند و در پایان نیز این حقیقت، زندگی منتظر را به وسعت هر دو جهان زیر پوشش می گیرد، که از رهگذر چنین انتظار واقع گرایانه ای؛ برخورداری از مواهب گسترده آن نظام ـ و در یک کلام ـ تعالی خود را در هر دو سرای در پناه آن حکومت الهی طلب نماید1.

احساس حضور

ای بستگان تن؛ به تماشای جان روید
زیرا رسول گفت: تماشا مبارک است
انسان به هر چیزی که انس و علاقه داشته باشد، از غیر آن سلب توجه خواهد نمود و هرچه شدت انس بیشتر باشد، کمال انقطاع آن، شفاف تر، ظهور خواهد کرد. حال اگر کانون انس و توجه انسان، وجود نورانی حضرت ولی عصر (عج) باشد و کسب کمالات مصنوعی بسیار مهم و راهگشا خواهد بود.
برای انس یافتن با حضرت بقیه الله (عج) راههای مختلفی وجود دارد.
1ـ مطالعه در زندگی و احوال امام زمان (عج)، این امر باعث می شود تا عشق آن حضرت در دل احیاء و توجه انسان به وجود مبارکش جلب شود. زیرا آدمی تا چیزی را بخوبی نشناسد به او دل نمی دهد.
درباره امام زمان (عج) بیش از چهار هزار روایت به ما رسیده است در حالی که در مورد نماز به اندازه و نصف آن هم حدیث و روایت نداریم. حال براستی، چقدر از زندگی پر خیر و برکت امام عصر خود مطلع هستیم. (با وجود اینکه پیامبران گرامی اسلام می فرمایند:)
من مات و لم یعرف امام زمانهِ مات میته الجاهلیه.
2ـ ایجاد ارتباط از طریق توسل و ادعیه مخصوص، همراه و با تضرع و التماس.
3ـ اطاعت از فرامین امام، حضور یا غیاب امام، به اطاعت ما ارتباطی ندارد، زیرا چه در زمان حضور و در زمان غیاب، باید مطیع فرامین الهی امام باشیم.
4ـ محاسبه نفس، برای یکبار هم که شده شب هنگام و یا هر وقت دیگر، مکانی خلوت بیابیم و دقایقی چند اعمال خود را در نظر آوریم و یا اینگونه فرض کنیم که در مقابل حضرت حجه بن الحسن (ع) ایستاده، کارهای خود را گزارش می دهیم و یک به یک اعمال و احوال خود را برشماریم. آنگاه ببینیم با توجه به کرده های خود، توان رودررو نگریستن در چشمان نورانی آن حضرت را داریم1؟
انتظار: کلمه ای ژرف، و معنایی ژرفتر …
انتظار: باوری شورآور، و شوری در باور …
انتظار: امیدی به نوید، و نویدی به امید …
انتظار: خروشی در گسترش، و گسترشی در خروش ..
انتظار: فجری در حماسه، و حماسه ای در فجر …
انتظار: آفاقی در تحرک، و تحرکی در آفاق …
انتظار: فلسفه ای بزرگ، و عقیده ای سترگ …
انتظار: ایمانی به مقاومت، و مقاومتی در ایمان …
انتظار: تواضعی در برابر حق، و تکبری در برابر باطل …
انتظار: نفی ارزشهای واهی، و تحقیر شوکتهای پوچ …
انتظار: نقص حکمها و حکومتها، و ابطال سلطه ها و حاکمیتها …
انتظار: سرکشی در برابر بیداد و ستم ، و راهگشایی برای حکومت عدل …
انتظار: دست رد بر سینه هرچه باطل، و داغ باطله بر چهره هرچه ظلم …
انتظار: شعار پایداری، و درفش عصیان و بیداری …
انتظار: تفسیری بر خون فجر و شفق، و دستی به سوی فلق …
انتظار: آتشفشانی در اعصار، و غریوی در آفاق …
انتظار: خونی در رگ زندگی، و قلبی در سینه تاریخ …
انتظار: تبر ابراهیم، عصای موسی، شمشیر داود، و فریاد محمد …
انتظار: خروش علی، خون عاشورا، و جاری امامت …
انتظار: صلابت …
انتظار: نه …
در درون تاریکیها و سردیها، به دمیدن سپیده دمان چشم داشتن، و به امید طلوع خورشید زیستن.
در تراکم هواهای کشنده اختناقها، به وزیدن نسیمهای حیاتبخش رهایی امید بستن، و به آرزوی پدیدار گشتن روزهای طلایی ارزشهای جاوید ، زنده ماندن.
در غروبهای تاریک گون نومیدی بار غرق بودن، و نوید طلوع فجر شکافنده آفاق را در دل پروردن.
در شبستان ستمهای تیرگی آفرین جهانگستر گرفتار آمدن، و جان را به مژده فرا رسیدن روزهای روزستان، تابنده ساختن.
در جهان آکنده از ستم و بیداد دست و پا زدن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهان آکنده از داد و دادگری سرشار بودن.
در حضور حکومتهای جبار و خونخوار زندگی کردن، و لحظه ای سر تسلیم فرود نیاوردن.
در زیر سیل خروشان تباهی و فساد قرار گرفتن، و آنی قد خم نکردن.
در سیاهیهای دوران ظلم و ظلمت و گناه گرفتار آمدن، و همواره منتظر طلوع خورشید خونین رهایی بودن.
در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن، و چون کوه مقاوم بودن.
در مسیر جاری کوبنده زمان ایستادن، و آری ها را خوار شمردن، و نه نگفتن؛ …
شمشیرها و شهادتها را پذیرا شدن، و خطها و شهامتها را پاس داشتن.
این است انتظار، شعار شورآور منتظران، مقاومان، پایداران، صلابت پیشگان، شیعیان، مهدی طلبان تاریخ، …
این است انتظار 1 …
مفهوم و حقیقت انتظار
انتظار مذهب اعتراض است، منتظر معترض به وضوح موجود و خواستار وضع مطلوب است. مذهب انتظار مذهبی است که حرف دارد و می تواند کاری انجام دهد. این منتظر به آنچه هست دل نمی بندد و به آنچه که باید باشد می اندیشد. او مهاجم به ظلم است و این اعتراض ریشه در یک مبارزه و "نه" ای تاریخی دارد2 که از سقیفه و از زبان علی (ع) شنیده شد3.
اینجا سوالی مطرح می شود که: دامنه این اعتراض تا کجاست؟
آیا تا رسیدن به اهدافی چون عدالت، آزادی، آگاهی و عرفان و یا تا شکوفایی و تکامل و یا …
و دیگر اینکه: این اعتراض چه نتیجه ای دارد و چه باری به دوش منتظر می گذارد و این نفی با چه اثباتی همراه می شود؟
در پاسخ باید گفت: که آرمان دینی و هدف بعثت نبی مکرم اسلام (ع) بالاتر از تکامل و شکوفایی استعدادهای آدمی است. چون زمانی که انسان استعدادهایش شکوفا شد مهمترین مسئولیت او شروع می شود که این سرمایه شکوفا شده خدادادی را در چه جهتی بکارگیرد.
در جهت کمال و صعود یا در جهت خسران و سقوط؟
این مهمترین و اساسی ترین مسئولیت انسان پس از تکامل و شکوفایی استعدادهای درونی اوست. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
الناس معاذن کمعاذن الذهب و الفضه1
"مردم معدن هستند ، مانند معدن طلا و نقره"
همان گونه که بهره برداری از معادن سه مرحله دارد.
اول: مطالعه و شناسایی و کشف
دوم: استخراج و استحصال
سوم: شکل دادن و تحول ایجادکردن
تا اینجا مرحله کمال و شکوفایی استعدادهاست، اما این فلز شکل گرفته که به شکل هواپیما در آمده است جهت می خواهد ، در جهت نابودی انسانها بکار گرفته شود یا در جهت یاری انسانها؟ پس مرحله چهارم جهت یابی این معدن انسان است، به کدامین سو باشد؟
ـ به سوی پایین تر از خود و رضایت دادن به زندگی حیوانی و همین حیات دنیوی2؟ که این تنزل و سقوط است. گرچه انسان در هوش و حافظه و ادراکات حسی و حواس با حیوان وجه اشتراک دارد اما با قوه تفکر و تعقل و جرات و قدرت اراده و اختیار و انتخاب از حیوان جدا شده و بر هدفی عالی استوار می گردد. لذا در این صورت به وجود انسان اهانت شده است.
ـ و اگر حرکت به سوی بالاتر از خودمان باشد، این تحرک و رشد تعالی است و بالاتر از انسان کیست؟ لابد، آفریننده انسان که خالق و حاکم هستی است که در نماز می خوانیم سبحان ربی اعلی و بحمده پاک است خدای من که برتر است رشد و تعالی انسان در پرتو آموزشهای دین و تبیین احکام الهی و جهت دادن آدمی در نظام اجتماعی و حکومت دینی وظیفه امامت است که پس از مقام رسالت به این مهم می پردازد. و اینک این امر هدایت و این عهد الهی در دستان پر مهر ولی الله الاعظم امام عصر (عج) می باشد که با حضرتش باید عهد و پیمان بست.
این هدف بلند برای انسان که رشد و تعالی او را تضمین می کند و از خسارتهای روحی و فکری فرهنگی و اجتماعی او را نجات می دهد. همان چیزی است که دنیای دیروز و امروز و فردا سخت بدان محتاج بوده و هست و خواهد بود. فقط و فقط در امامت که همانا تجلی اسلام راستین و ناب می باشد تضمین می شود، لذا باید برای نیل به این آرمان و این مقصد بلند فضاسازی و زمینه سازی نمود و آمادگی هایی را تحصیل نمود، آمادگی در:
ـ ذهنیت و تفکر
ـ روحیه
ـ طرح و تدبیر
ـ تربیت نیروها
ـ تشکل و سازماندهی
ـ جهت دهی و قبول مسئولیت و جایگزینی مستمر
این گونه انتظار مراحل اساسی انقلاب دینی را شکل می دهد1.
انتظار از دیدگاه اجتماعی
الف: آرزو، خاستگاه امید2
هستی، موهبتی است که خالق هستی ها به مخلوقات خویش ارزانی داشته و آنها را بدین نعمت موجودیت بخشیده است. هر موجودی بنا به میزان درک و شعور خویش بهانه ای برای تداوم هستی جستجو می کند، این بهانه ها همان آرزوهایی است که در ذات خویش به آنها دلبسته است و زندگی خویش را وابسته آن می پندارد.
انسانها هر مقدار کمال بیشتری داشته باشند و هستی بیشتری را درک کنند. آرزوهایی بزرگتر با مفاهیمی عظیم تر خواهند داشت. این انسان است که در پناه بهره وری از عقل، هستی را وسیع تر می بیند. لذا دامن آرزوهایش گسترده تر از موجودات دیگر خواهد بود.
پهنه آرزوهای انسان بسیار وسیع است چنان که می تواند همه چیز را در خود جای دهد. حتی آنچه را که در واقعیت نمی تواند تحقق بخشد در آرزوها محقق می کند و غیرممکن ها را ممکن می سازد. اگرچه برخی از آرزوهای دست نیافتنی و غیرممکن را دنبال نمی کند و برای آن نیرو صرف نمی نماید، زیرا آن را عقلایی نمی بیند اما آن دسته از آرزوهایش که خواسته هایی ممکن و انجام شدنی است و گاهی با تلاش بسیار و صرف وقت و عمر زیاد به دست می آید و گاه به راحتی حاصل می شود را دنبال می کند. چنین خواسته هایی است که زندگی را تداوم می بخشد و تلاش را جهت می دهد و بذر امید را در دل می کارد و این امید سبب ادامه حیات و کوشش بیشتر می شود.
این امید است که زندگی را معنادار ساخته، سختی ها را آسان می کند و تحمل آنها را شیرین می نماید. زندانی، به امید آزادی، دوره محکومیت خویش را می گذراند. این امید آزادی است که او را پیش می برد و به فرداهایش معنا می بخشد. زیرا در یکی از همین فرداها او نیز آزادیش را دوباره بدست خواهد آمد.
بیمار به امید بهبودی، دوره بیماری را سپری می کند و معالجات سخت را بر خود هموار می سازد و شبهای طولانی را با درد می گذراند و تلخی داروها را تحمل می کند و اگر اطمینان مطلق داشت که علاجی برای او نیست و یا اگر می دانست شفای او غیرممکن است به هیچ یک از معالجات تن در نمی داد و هرگز قادر به تحمل وضعیت خویش نمی بود.
خلاصه اینکه هرکس به امیدی ادامه می دهد و پیش می رود، اگر امید به آینده بهتر نباشد و دورنمای زیباتری در پیش انسان گسترده نشده باشد هر انسانی متوقف می شود و می ایستد.
حذف امید در حقیقت، حذف توانایی و فلج کردن نیروی هر انسان تلاشگر است.
شما نیز حتماً بارها شنیده اید که: "انسان به امید زنده است"
ب: امید، بستر انتظار
تا اینجا روشن شد که انسانها در زندگی خویش در پی بهانه هایی هستند و این بهانه ها همان آرزوهاست که گاه کوچک است و گاه بزرگ، گاه کودکانه است و گاه ارزشمند. گاه تحقق پذیر است و گاه تحقق ناپذیر.
و با مطالعه در احوال بشر به این نتیجه می رسیم که امید در امتداد آرزوهای ممکن بشری پدید می آید و به خواسته های معقول آنها نیرو می بخشد و سبب تلاش و کوشش و مبارزه و پیش روی می شود و در انتها فهمیدیم که امید مسبب اصلی ادامه زندگی است.
امید، چشم انداز روشنی را در برابر ما ترسیم می کند و ما را به سوی آن می راند. این کشش به سوی آن آینده مطلوب که پیش رویمان قرار دارد ما را به تلاش و صبر وادار می کند.
تلاش برای رفع موانع موجود و صبر برای تحمل سختی های راه، به منظور جلو رفتن و نزدیک شدن به هدف. این تلاش و صبر میهمان چشم براهی ما برای تحقق آرزوهاست.
سر از دریچه صبح امید کردن برون
کسی که دامن شبهای انتظار گرفت
ما انتظار می کشیم تا امیدمان ثمر بدهد و به نتیجه برسد. نهال امیدمان را با انتظار آبیاری می کنیم تا میوه و نتیجه این انتظار، تحقق خواسته و هدف مطلوبمان باشد. انتظار قدمی دیگر است از جانب ما به سوی خواسته های ممکن و هدفهای مطلوب زندگی، خواه این هدفها بی ارزش باشد خواه متعالی.
کوهنوردی را در نظر بگیرید که ستیغ قله ای را برای فتح و صعود برگزیده است و بسوی آن در حرکت است. قله، هدف و آرزوی اوست که به آن وابسته و امیدوار شده است و این امید سبب تلاش و اقدام و خلاصه محرک اصلی اوست. انتظار رسیدن به قله سبب می شود تا او قدمی دیگر بردارد و میخی بکوبد و هربار سر را به سوی قله بلند و به فاصله کمتر شده خود و قله بنگرد تا بالاخره امید او نتیجه داده، انتظارش به پایان برسد و قله را فتح کند.
انتظار است که سبب می شود نیروهای خاموش آدمی روشن شود، جهت بگیرد و با تلاش و همت نتیجه ای عظیم به بار آورد هرچه آرزویی مطلوب تر باشد و هرچه هدفی دوست داشتنی تر باشد انتظارش سخت تر و تلاش برای آن شیرین تر خواهد بود. انتظار عاملی است که صبر و تلاش را به دنبال می آورد و رسیدن به مطلوب را ممکن می سازد. هرچه هدف نزدیک شود و صبر برای آن مشکل تر و تلاش برای آن بیشتر و جدی تر خواهد بود1.
رابطه انتظار و آمادگی
انتظار باید همراه آمادگی باشد، چنانکه دیده بان دشمن را می پاید، منتظر باید مواظب و مراقب تمام جوانب امور زندگی خویش و فراهم نمودن زمینه ظهور باشد.
این چیزی است که تشیع به ما آموخته که باید در مقام درگیری خودت را در یک مرحله معین آماده کنی2 چه در رابطه با فسادهای فکری3 و چه در قدرت روحی و چه در طرح عملی و سازماندهی و چه در برنامه عملی، در رابطه با عمل این انتظار تشیع است. چون انتظار یک عم است که در روایت داریم: افضل اعمال امتی، انتظار الفرج برترین اعمال نزد ، من انتظار فرج است.
این آمادگی فکری با بینات4 شروع می شود، این بینات همان دگرگونی تلقی انسان از خودش می باشد. انسان باید به مرحله ای برسد که به آنچه دارد دلخوش نباشد او در انتظار چیزی است که می تواند باشد و باید باشد.
مومن منتظر، شاید به خاطر شرایطی ساکت باشد اما ساکن نیست. بنابراین تقیه در شرایط خاصش در استراتژی منتظر جایگاهی می تواند داشته باشد. چرا که تقیه سکون نیست بلکه حرکتی دقیق و ظریف است بخاطر شرایط گوناگون زمینه سازی قیام.
این امر مسلم است که پویایی و معنویت تشیع مزاحم دنیای مستکبران و زورگویان است و آنان روشهای گوناگونی را برای نابودی ما بکار گرفته و خواهند گرفت. لذا اسلام و خصوصاً تشیع که بر پایه عدالت اجتماعی و عدل و داد استوار است ناگزیر از درگیری با تفکر استکباری می باشد. چرا که خداوند به مسلمانان اجازه نداده سلطه مستکبران غیرمسلمان را بپذیرد1 و هدف از ارسال این نامه را اجتناب از طاغوت2 و شرایط ایمان را کفر به طاغوت3 بیان نموده است.
پس چگونه منتظر مومن می تواند در مقابل وحشی گری های استکبار سکوت نماید و حرکتی نکنند و آمادگی لازم را جهت قیام برای از بین بردن این تفکر تحصیل ننمایند.
لذا برای پیروزی بر تفکر استکباری باید در میان ابرقدرتها و مستکبران و طاغوت ها نفوذ کرد و آنها را از دورن به چالش کشید که این خود جایگاه تقیه را در استراتژی منتظر شیعه نمایان می کند. مادام که دشمن خدا در داخل گرفتار نشود در خارج امتیازی به مومنان نخواهد داد و میدان را ترک نخواهد کرد و مذاکره هنگامی امتیاز آفرین است که منتظر گلوی طاغوت را فشرده باشد و اگر نه او جز منافع استکباری خویش دیدگاهی ندارد و براحتی تسلیم عدل نخواهد شد. چنانکه هیچ طاغوتی در طول تاریخ تسلیم عدل نگردیده است.
لذا منتظر باید خود واکسینه باشد و با ذکر اطاعت و تقوی و ارتباط و پیوند با خدا و نیایش و قیام شب و قرائت قرآن ظرفیت و وسعت صدر خویش را افزایش دهد و در مقابل جلوه های دنیا و وسوسه های شیطان و نفس مقابله نماید و با مطالعه و شناخت نظم و زیبایی جهان و قدرت لایزال الهی و تاریخ امم و شناخت عوامل صعود و سقوط تمدن ها، بینش لازم را بدست آورد تا بتواند به شهادت پاسخ گوید و در برابر بدعت ها مقاومت کند و بدعت گذاران را رسوا نماید.
در مرحله آمادگی، سازماندهی و مدیریت تحت ولایت الهی (ولایت فقیه) امری ضروری و کارساز است زیرا مولا علی (ع) می فرماید: " انه لابد للناس من امیر مبر او فاجر1 " (هر جامعه رهبری و حکومت می خواهد چه خوب باشد چه بد)
از دیگاه تشیع ولایت الهی در زمان غیبت در وجه فقیه جامع الشرایط تجلی می نماید که نصوص معتبر دارد و مخالفین فقیه باید بدانند که هیچ مکتبی بدون فقیه و هیچ ایدئولوژی بدون ایدئولوگ ادامه نمی یابد، لذا تاریخ فقاهت شیعه تاریخ مکتب و مذهب است.
و این سخن گروه های دیگر در شرایط فعلی بهتر می توانند جامعه را به جامعه الهی امام زمان (عج) نزدیک کنند (به سعادت برسانند) یک شعار بی پایه و اساس است. ولی این حرف که همین مسئولان می توانند و باید بتوانند بهتر از این برنامه ریزی و کار کنند یک مطلوب است.
سوال این است که تکلیف منتظر واقعی در شرایط فعلی چیست؟ در برابر کمبودها و نارسائی ها چه باید بکنید؟ تضعیف حاکمیت ولایت فقیه؟ توجیه حاکمیت ولایت فقیه یا اینکه به تکمیل نواقص و یاری حاکمیت ولایت فقیه برخیزد؟
حقیقت این است که تضعیف خیانت است و توجیه حماقت و تکمیل، رسالت منتظر واقعی است2.

انتظار چرا؟
ظهر الفساد فی البر و البهر بما کسبت ایدی الناس (روم ـ بم)

گفتی که فساد، بحر و بر را بگرفت
هرچیز که بود ـ خشک تر ـ را بگرفت
اینک برسان ظهور مهدی یا رب
بینم که خیرها، بشر را بگرفت
می گویند: انسان تکامل یافته، و جامعه پیشرفت کرده است.
می گویند: جامعه بشری دیگر احتیاجی به مدیر و راهبر ندارد.
می گویند: در این زمان دیگر سرپرستی از طرف خدا معنا ندارد.
می گویند: زمانی که بشریت طفلی بود، احتیاج به ولی داشت، اما اینک رشد یافته و ولی لازم ندارد.
اینک، بیاییم دوران کودکی بشر را با دوران بلوغش ـ که امروز است ـ مقایسه کنیم. جامعه بشر را در دوران کودکی، با شمشیر و خنجر و مانند آن بی گناهان را می کشد، اینک در زمان بلوغش با مسلسل و بمب و سلاح های کشتار جمعی و بیولوژیک و شیمیایی می کشد، به گونه ای که گاهی با انفجار یک بمب هزاران زن و کودک بی پناه و بی گناه کشته می شوند.
در زمان کودکی دشمنش را با زهر مسموم می کرد، اینک در زمان بلوغش، جوانان جامعه را با مواد مخدر خاموش می سازد.
در زمان کودکی، ناگزیر بود برای دیدن حرام و فعل حرام دیگران را به محلهای خاصی ببرد. اما اکنون در زمان بلوغش با استفاده از رسانه های گروهی، حرام را به خانه ها می آورد.
در زمان کودکی، در و پنجره ای را می شکست و می دزدید. اینک در زمان بلوغش بدون شکستن در و پنجره با بکارگیری علم و تکنولوژیش با اینترنت دزدی می کند.
نیرنگهای زمان کودکی صدها و حداکثر هزارها مورد را در برمی گرفت.
اینک با استفاده از ابزار ارتباطی جدید، میلیونها بلکه میلیاردها انسان را پوشش می دهد. در زمان کودکی، فساد و بزهکاری را در خفا مرتکب می شد، اینک در زمان بلوغش آزادانه و بدون شرم مرتکب می شود.
و …
در مقایسه طفولیت و بلوغ بشریت، در می یابیم که این تحول، پیشرفت انسان در انسانیت نیست. بلکه فقط مدرن شدن ابزارهاست. لذا، به هر دلیلی که دیروز احتیاج به هدایت کننده و ولی داشت، امروز احتیاجش بسی بیشتر است، زیرا ابزارش مدرن تر، سریع تر، فریبنده تر، مخرب تر، فراگیرتر و قادرتر است.
امروز کل بشریت در معرض نابودی است. نه فقط نابودی جسمانی، بلکه نابودی معنوی که به مراتب از اولی دردناک تر و مصیبت بارتر است، نه تنها انسان خود را نیافته، بلکه اساساً تبدیل به ماشینی شده که سوخت گیری می کند و راه می پیماید و از رده خارج می شود.
آن انسانی حقیقتاً رسد یافته که با مطالعه تاریخ بشریت ، عبرت می گیرد که انسان هیچگاه بدون کمک و هدایت خداوند نجات نخواهد یافت.
جامعه انسانی، مجموعه ای است از "صفرها" که هیچگاه از جمع آنها عددی به دست نمی آید، هرچند که شمار صفرها زیاد باشد. بلکه زمانی این جامعه به عددی تبدیل می شود که عددی مثلاً عدد "یک" از دنیای اعداد گام به شهر "صفر" ها بنهد و آنها را به مقام عددی برساند.
اکنون اگر صفرها ، عدد را به کناری بزنند، و به کثرت جمعیت خود بنازند و بخواهند با استناد به آن کثرت خود را عددی بدانند چه می شود؟ اینست حال انسانهایی که بدون رهبر الهی بخواهند زندگی کنند.
این است حال بشر خیره سر و مستکبر، در دیروز و امروز و خدا کند که فردا چنین نباشد. این گونه برخوردها با محبت های الهی پیشین، آخرین محبت حق را ـ به امر الهی ـ به پرده غیبت بکشانید، غیبتی که جهان صاحب دلان همواره از آن در تب و تاب است. اما صاحب دلان، همواره کم اند و اکثریت را، همان افراد سرکش و مغرور تشکیل می دهند.
ـ چرا حقیقتاً از غم هجران و غیبت آخرین هدایتگر و بازمانده رحمت خدا نمی سوزیم؟
ـ چرا با تمام وجود، ظهورش را در یادها زنده نمی کنیم؟
ـ چرا با شور و انگیزه او را نمی شناسیم و یادش را نمی طلبیم؟
نکند ما هم در فریب این دنیای رنگارنگ پر نیرنگ، غرق شده و فراموش کرده ایم که در این دنیا چه کاره ایم و برای چه آمده ایم؟
حتی اگر هنوز هم هوشیاریم و مقصد را گم نکرده ایم، نکند شرکت گهگاه در مجالسی که به نام ایشان برپا می شود ما را به اشباع کاذب کشانده است.
و حلاوت نوشیدن چشمه آب حیات را فراموش کرده ایم.
بیاییم و حال فقر خود را بیابیم.
بیاییم و نیاز خود به محبت بر حق الهی را باور کنیم.
بیاییم و ملتمسانه بازگشت آخرین سفیر هدایت و نور را از درگاه قادر مطلق طلب کنیم، که جز با ظهور ایشان بشریت به بلوغ خود نخواهد رسید1.
انتظار عبادت برتر
افضل العباده انتظار الفرج
برترین عبادت، انتظار فرج است.
منتظر، یاوری است که به یاری امام خویش شتافته و بضاعت ناچیز خود را به پای امامش ریخته است.
منتظر، یاوری است که از آنچه دارد دریغ ندارد و به دست و دل و زبان، کمر به خدمت مولایش بسته است.
منتظر، یاوری است که بار وظیفه را بر دوش خویش احساس می کند و به دنبال راهی تا ادای حق کند.
و بالاخره منتظر یاوری است صادق که هماره در پی نشانی است تا به آن شناخته شود و به وسیله آن به امامش منتسب گردد. و چیست این نشان به جز انتظار که آنچه وظیفه شیعه و وظیفه یاور امام است را در خود نهفته دارد.
امام صادق (ع) می فرمایند: "هرکسی دوست دارد از یاوران حضرت قائم باشد بایستی انتظار او را داشته باشد و به نیکویی و پرهیزگاری رفتار نماید، پس اگر به این حال پیش از قیام او از دنیا برود پاداش یاوران مهدی را خواهد گرفت. بنابراین بکوشید و جدیت کنید و چشم به راه باشید که گوارایتان باد."
شیعه امام غایب (ع) چشم براه عزیزی است در سفر. سروری با عظمت، رهبری با کرامت، میهمانی که عزم اقامتش روشنی دیده و شادی ایام را به ارمغان می آورد. آیا برای رسیدن میهمان مقدماتی لازم نیست؟
آیا پذیرایی از بزرگترین وجود عالم امکان آمادگی نمی خواهد؟
برای ورود میهمان چه می کنند؟ آنچه فراهم می آورند چیست؟
آیا گرد غفلت را زدوده اید؟ آیا خانه هایتان پاکیزه است؟!
آیا چراغی افروخته اید؟ دلهایتان روشن است؟!
آیا آنچه را دوست دارد مهیا کرده اید؟
خود را به مانند او آراسته اید؟! لباس منتظران به تن دارید؟!
آیا میهمانتان را می شناسید؟ به یادش هستید؟ برای رسیدنش دعا می کنید؟!
هیچ نشانی از او در خود دارید؟ آیا انتظار در شما پدیدار است؟!
آیا مشابهتی بین شما و او و یاران او دیده می شود؟!
که اگر چنین است پذیرایی امام، گوارایتان باد.
امام صادق (ع) می فرمایند: "کسانی که در انتظار دولت قائم درگذرند چون آنانند که در خدمت قائم باشند … بلکه چون آنانند که در رکاب مهدی شمشیر زده باشند … به خدا سوگند اینان چون آن کسانند که در خدمت پیامبر به شهادت رسیده باشند1."
میزبان حقیقی امام همچون تربیت شدگان حضرتش لیاقت خود را نشان داده و شایستگی یاوری در ظاهرشان پدیدار است.
امام سجاد (ع) می فرمایند: "آنان که در غیبت مهدی (ع) به پیشوایی او معترف و دیده براه ظهورش می باشند. از تمامی مردم زمانها والاترند. خدای، ایشان را آن چنان خرد و اندیشه و آگاهی بخشیده که نهانی مهدی به نزدشان، همتای پیدایی او می باشد. اینان همانند رزمندگان رکاب پیامبر خدایند، اینان مومنان به ویژه شیعیان راست کردار ما هستند. آنانند که به نهان و عیان، مردم را بسوی دین خدای بزرگ می خوانند1."
منتظر، در انتظار رهبری است دادگر، نیکوکار، عدالت گستر، مهربان، بخشنده و بزرگوار و … پس چگونه می تواند خود، طالب رفتارهای زشت و ناپسند انسانی باشد؟ منتظر می داند امامش بساط ظلم را بر هم می ریزد. پس کدام خردمند منتظری است که ظلم پرست و ستم پیشه باشد؟ منتظر می داند امامش به آنچه خیر است عمل خواهد کرد و از آنچه شر است بیزاری می جوید، پس چگونه این همه را دانسته اما به زشتی ادامه خواهد داد و زشت کردار خواهد شد؟!
منتظر، یاوری است که به دل بیعت کرده و عهد بسته و به پیمانش وفادار است و انتظار نشان ایستادگی اوست. اگر دستها لیاقت فشردن دست امام و تجدید بیعت با او را ندارند، اندیشه ها را که می توان بسوی او سوق داد و خاطره بیعت با او را که می توان ترسیم نمود؟ اگر چشم را تاب دیدن نگاه او نیست دل را که می تواند به یادش زنده داشت و روشن نمود؟
امام علی (ع) می فرماید: " یاران مهدی با او بیعت می کنند که هرگز دزدی نکنند، زنا نکنند، مسلمانانی را دشنام ندهند، خون کسی را به ناحق نریزید، به آبروی کسی لطمه نزنند، به خانه کسی هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا و نقره و گندم و جو ذخیره نکنند …3"
و آیا ما منتظران به عهد خویش وفادار مانده ایم و بیعت خود را نگه داشته ایم؟! نه، اگر چنین بود هرگز نمی شنیدیم:
حضرت حجت در نامه ای به شیخ مفید می فرمایند: "اگر پیروان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد دلهایشان در وفای به عهد و پیمانی که با ما دارند همدل می شدند از دیدار مبارک ما محروم نمی شدند و سعادت دیدار ما را زودتر می یافتند، دیداری راستین و از روی معرفت، نسبت به ما، ما را از آنان جز اخبار ناگوار و ناخوشایند که از کارهایشان به ما می رسد چیزی باز نمی دارد. خداوند یار و یاور ماست و ما را کفایت کرده و وکیل نیکویی است و درود او بر آقای بشارت دهنده و بیم دهنده ما، محمد و خاندان پاک او باد.1"
آری انتظار، نشانه ای است آراسته که بدان خود را می آرایند و غم دوری را التیام می بخشند.
و انتظار گزارشی است از وفای به عهد و سرشار بودن از یاد محبوب، انتظار یعنی عمل به آنچه نیکی است و پرهیز از آنچه بدی است.
امام صادق (ع) می فرمایند: "پرهیزگاران که به امام غائب می گروند نماز به پای می دارند ، از دارایی خود می بخشند. به قرآن و کتابهای آسمانی پیش ایمان آورده و به جهان ابدی یقین دارند2".
فرمانبردار، اخلاص کیش، نیکوکار، عزتمند، قناعت پیشه، دین یاور، ستمدیده، بردبار، پاک زاد، نیک سرشت، پاکدل و خوش قلب3، که دلهایی سخت تر از پولاد دارند و اگر بر کوهساری آهنین بگذرند از هم می پاشد4، همچون مشک همواره خوشبویند و همچون ماه تابان پیوسته فروزان5. از سر نیزه، تیزترند و از شیر بیشه، دلیرتر6. آری آنان پارسایان شب و شیر مردان روزند7.
هرکس بخواهد که به هنگام رستاخیز حضرت مهدی از یاوران او باشد به خصایصی که در مقدمه کتاب کمال الدین آمده، خود را بیاراید و در ایام غیبت به آداب و عقاید دینی خویش تمسک جوید و نگذارد شیطان در او شک و تردید راه دهد1. شناخت و معرفت خویش را راست و درست گرداند؛ ایمان و یقین خویش را بیفزاید و تسلیم خاندان پیامبر بشود. به حدی که در دلش چیزی نیابد که او را از فرمان آنها باز دارد2."
منتظر، شیعه ای است که امامش را دوست دارد و به او می اندیشد و در تلاش برای یاری اوست و در صبر برای رسیدن ظهورش.
غربت امامش را می شناسد و تنهایی امامش را می بیند3.
غم او را می بیند و ندای اضطرارش را چنین می شنود:
امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء4.
و محبت او را نسبت به خود و دیگر شیعیان احساس می کند5.
شیعه و انتظار
شیعه، این گروه پیرو، در انتظار حکومتی است که در آن فردها زنده شود و نور ایمان و فروغ عدل و فضیلت، بر پهنه گیتی گسترده شود و طومار سیاهی و تباهی در هم پیچیده شده، حکومتی جهانی توسط راهبری الهی که میراث بر مرسلین است، برای نشر آیین حق که همان اسلام است تشکیل گردد. به همین جهت، از ابتدای پیدایش تشیع، یعنی همان دوران حیات پیامبر گرامی (ص) که به طرفداری از علی (ع) به وجود آمد. در سامان بخشیدن به چنین حکومتی، شیعه به حرکت در آمده و در رهگذر تکامل خویش در انتظار آن حکومت بوده است، علی (ع) و یارانش در شرایط زمانی و مکانی آن روز، که خفقان بر سراسر کشورهای اسلامی حاکم بود و خلافت و جانشینی پیامبر (ص) از مسیر اصلی و اسلامی خود منحرف شده بود، به عنوان اعتراض برخلافت نا حقی که فقط براساس امیال و آرزوهای گروهی خیانتگر پی ریزی شده بود، آمادگی خود را در تشکیل این حکومت به گونه ای مختلفی اعلام کردند. خطابه های آتشین حضرت علی (ع) در معرفی شخصیت علمی و سیاسی و معنوی خود و ناروا بودن حکومت کسانی که جامه خلافت را به یغما برده بودند و بر تنشان بی قواره می نمود، فرمود:
"آگاه باشید، سوگند به خدا که او خلافت اسلامی را مانند پیراهن به بر تن کرد، در حالی که می دانست من (برای خلافت) مانند قطب وسط آسیا هستم. علوم و معارف از سرچشمه فیض من مانند سیلاب روان است و هیچ پرواز کننده ای در فضای علم و دانش و حکمت به اوج رفعت و بلندی مقام من نخواهد رسید1.
و آنگاه در نشان دادن بی لیاقتی کسانی که مسئولان اصلی سقوط و انحطاط مسلمانان بودند، سخن را چنان ادامه می دهد که بینش هر انسانی را نسبت به موقعیت زمانی آن حضرت روشن می سازد، که آن رهبر بزرگ با چه خفقانی روبه رو بوده و با این شرایط خطرناک چگونه اعتراض خویش را آشکار ساخته و آنگاه با چه مشقتی در بیداری اذهان مردم سکوت کرده و در زمان سکوت خود چگونه صبر کرده است. آن حضرت می فرماید:
"صبر و شکیبایی را خردمندی دانستم. بنابراین صبر کردم، همانند کسی که چشمانش را خاشاک و غبار و راه گلویش را استخوان گرفته باشد و میراث خود را به تاراج رفته می دیدم2."
دیگر سخنان حضرت علی (ع) در موارد دیگر: همچون خروشیدن او علیه حاکمان ستم پیشه و جنایتکار و نوید برای انجام حکومت عدل، و همچنین برخورد ساخته شدگان مکتبش، یعنی پیروان راستین او که برای نابودی بی عدالتی قیام کردند، همچون سلمان بزرگ، ابوذر راست گفتار، عمار و مقداد که در برابر غاصبان حق علی (ع) ایستادگی کردند و شلاق خورده و یا تبعید شدند، فقط به عنوان اعتراض بر غارتگران عدل و داد بود. (صص 40 تا 42)
فریاد فاطمه (س)
حضرت فاطمه (س) در تحقق بخشیدن حکومت عدالت علیه قدرت غاصبان و ستمگران حق به جانب که اجتماع را در حیرت قرار داده بودند فریاد برمی آورد و دستگاه حاکم را استیضاح می کند.
استدلال و منطق زهرا (س) چنان محکم بود که هنوز گوش ستمگران را می خراشد و با خروش خود به انسانهای غاصب و نالایق اعلام خطر می کند و آنها را رسوا می سازد.
او برای اعتراض به مسجد رفت تا حقیقت را به گوش مردان و زنان اسلام برساند.
زهرا (س) که عدالت را براساس پایداری در نظام اجتماعی و یگانه ضامن امنیت مردم می داند. مهمترین عامل بقای امتها را تنها در قانونگذاری عادلانه می بیند که ثروتمند و فقیر، قدرتمند وضعیف در برابر آن مساوی باشند و در مکتب او ایمان به حضرت پروردگار متعال است که گرامی ترین مردم را نشانه می گذارد.
فاطمه (س) با اینکه می داند دیوار ستمگری بلند است و صدای مظلوم از این طرف دیوار به طرف دیگر آن نمی رسد، باز هم برای تحقق عدالت و حکومت عدالت پرور فریاد بر می آورد و سخن خود را به امید پیروزی حق و شکست باطل بیان می کند تا مگر درسی باشد برای ناامیدها و بشارتی برای کسانی که در انتظار عدالت به سر می برند.
مکتب زهرا (س) امید آفرین است و دست رد بر یاس می زند و پیروان خود را به حکومت عدالت امیدوار می کند.
منتظران مومن را در طول تاریخ به قیام فراخواند1.
حضور شیعه در صحنه
پس نباید مایه تعجب شود اگر ببینیم که شیعه، در روزگار ظهور، حضور فعالتری دارد، و در صحنه های مبارزات بزرگ، نقشی عمیق تر و جدی تر ایفا می کند. شیعه ای که به اصل وصایت الهی ـ که در همه پیامبران بوده است ـ اعتقاد دارد؛ شیعه ای که از زمان حیات پیامبر و پس از پیامبر آیات قرآن دستورات موکد پیامبر (ص) دنبال علی بوده است و سپس در خط امامت حرکت کرده است؛ شیعه ای که همه جا محرومیت دیده و بلا کشیده و زندان رفته و شکنجه شده و شهید داده است؛ شیعه ای که در طول قرن ها و سده ها همواره در برابر ستمکاران ایستاده و سازش نکرده است؛ شیعه ای که در سینه اش سقیفه بنی ساعده خرد شده و در ریگزار داغ ربذه به جان آمده و در نبرد جمل و صفین و نهروان حضور یافته و خون داغش در مرج عذرا بر زمین ریخته و از ساباط مداین گذشته و در صحرای تفتیده طف عاشورا حاضر بوده و شب یازدهم عاشورا را گذرانده است؛ شیعه ای که در کناسه کوفه به دار آویخته شده و سپس پیکرش سوخته و خاکسترش بر باد داده شده است؛ شیعه ای که قتلها و زندانیهای امویان را تحمل کرده است؛ شیعه ای که در کنار جسر بغداد پیکر مسموم پیشوای زندانی خود را نگریسته است؛ شیعه ای که زندانهای عباسیان را آکنده داشته است؛ شیعه ای که همه سرزمینهای اسلام ـ از مکه تا بلخ ـ همه جا را با خون خود رنگین ساخته است و همیشه فریاد او دعوت به حکومت معصوم و مدعای او مبارزه با ظلم و بیدادگری بوده است؛ شیعه ای که بیش از هزار سال است که از جان و دل و با خون و قیام، مهدی آل محمد (ص) را طلب کرده است؛ این شیعه اگر در صحنه های انقلاب بزرگ، حضوری فعال داشته باشد، جای هیچ تعجبی نیست. و این شیعه ـ پس از این همه فداکاری و پایداری ـ اگر حاکم و وارث سراسر زمین بشود، نیز، جای بی توقعی دیگران نخواهد بود، شیعه ای که پیرو متعهد خون آشنای خط نبوت است، از آدم تا خاتم، و خط وصایت، از علی تا مهدی …
هنگامی که قائم قیام کند، خداوند شیعیان را، از همه شهرها، نزد او گرد می آورد1.
هنگامی که قائم قیام کند، خداوند هر عیب و نقصی را از شیطان برطرف می کند، و دلهای آنان را چنان پاره های پولاد می گرداند. قدرت هر مرد از آنان را، به اندازه قدرت چهل مرد قرار می دهد. و آنگاه آنان حاکمان و فرمانروایان زمین خواهند بود و سران بزرگوار جهان2.
و این بیانات، همه، می تواند تاکید بر این امر باشد که شیعه باید همواره حضور اعتقادی و اجتماعی خویش را، و تشکیلات سیاسی و نظامی ـ یعنی در واقع، "حضور شیعی" خویش را ـ در صحنه تاریخ نگاه دارد تا سرانجام به هنگام ظهور، در محل خود و در جریان اصلی و به حق خود، قرار گیرد3.
آینده جهان در پرتو اسلام
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط.
"همانا پیام آوران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان را فرود آوردیم تا اینکه مردم را به راستی و عدالت به پا خیزند".
براساس نص قرآن کریم و مستندات اصیل اسلامی که از پیامبر گرامی اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) بر مسلمانان، خصوصاً شیعیان رسیده، عدالت جهانی و انصاف عمومی بر مبنای اصول و تعالیم اسلامی بر روی کره زمین تشکیل می گردد. و انسانی الهی که دوازدهمین جانشین حضرت رسول اکرم (ص) است رهبری این حکومت عدل را به عهده می گیرد و بر تیره روزی ها و تبهکاری ها و مفاسد اخلاقی و اجتماعی پایان می بخشد و اساس و بنیان بیدادگری ها را در هم می کوید و باطل را ریشه کن کرده و اقامه حق می نماید و دوستان خدا را عزت می بخشد و دشمنان خدا را بر خاک ذلت و خواری می نشاند و در سایه دادگری همگانی او، مردم، به سعادت و رستگاری می رسند. این بشارتی است که در تورات و انجیل نیز داده شده است و پیامبر اسلام (ص) فرموده اند:
"هنگامه رستاخیز به پا نمی شود تا اینکه مردی از فرزندان من که همنام من است مالک زمین و زمین را بعد از آنکه از ستم و جور پر شود، مملو و سرشار از عدالت و برابری خواهد کرد1."
و هم اوست که آماده نابودکردن ستمگران و در انتظار اصلاح جهان و احیای قوانین قرآن و امیدوار برای ریشه کن کردن ظلم و جور است.
امت اسلامی در انتظار چنین روزی به سر می برند که برابری و برادری بر سراسر گیتی حکمفرما شود، و اگر چند صباحی جغد شوم ستم و بیدادگری بر ویرانه های زمین صدایش بلند است و ظلم بر عدالت و نورانیت سلطه دارد و باطل بر حق استیلا پیدا کرده سرانجام جهان از آن متقین و پرواپیشگان است2.
همین انتظار است که عالیترین انگیزه سوق بشر به راه کمال و جمال و رشد و تعالی است و در پایه گذاری حکومت قرآن، که در آن انسان الهی فرمان می دهد، اثری بس عظیم دارد و می تواند وسیله سعادت یک امت قویم و استوار باشد و بالاخره با داشتن این اندیشه بلند، انتظار این است که خود را برای مبارزه با ستمگران و غاصبان حقوق بشر مهیا می سازند و در برابرشان صفوفی تشکیل می دهند، که ایمان و عشق به خداوند بزرگ از عمق جانشان تراوش می کند و در راه رسیدن به هدف خود تا آخرین لحظه حیات بر جای نمی نشیند تا اینکه جان خصم را از حلقوم بیرون کشند و محبوب خدای خویش گردند1.

منابع و ماخذ :

1ـ انتظارات امام زمان (عج) ـ شمس الدین سید مهدوی ـ شفق ـ قم ـ 1380
2ـ خورشید مغرب ـ محمد رضا حکیمی ـ دفتر نشر فرهنگ اسلامی ـ 1374
3ـ انتظار مذبه اعتراض ـ دکتر علی شریعتی
4ـ قرآن کریم
5ـ نهج البلاغه
6ـ نهج الفصاحه ـ ترجمه ابوالقاسم پاینده
7ـ در انتظار ـ زینب صدر ـ مهرآوران ـ تهران ـ 1378
8ـ اصول کافی ـ محمد بن یعقوب کلینی
9ـ انتظار و انسان معاصر ـ عزیزالله حیدری ـ قم ـ مسجد جمکران ـ 1419
10ـ درس نامه انتظار ـ مقاله بلوغ بشریت ـ جمعی از نویسندگان ـ انتشارت نباء ـ تهران ـ 1381
11ـ بحارالانوار ـ محمدباقر مجلسی
12ـ مفاتیح الجنان ـ شیخ عباس قمی
13ـ تشیع و انتظار ـ محمد تقی خلجی ـ انتشارات میثم تمار ـ قم ـ 1378
14ـ صبح امید ـ دانا هاشمی ـ صدر الدین

موضوع :

تهیه وتنظیم :
هدی ساقندیان

تقدیم به
مولایم آقا بقیه الله روحی و ارواح العالمین له الفداه(عج)

1ـ هاشمی دانا، صدرالدین، صبح امید، صص 129ـ131
1ـ شمس الدین سید مهدوی، انتظارات امام زمان (عج) ، شفق، قم ج دوم، 1380، ص 23
1ـ حکیمی محمدرضا، خورشید مغرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ نهم، 1374، صص 358ـ 260
2ـ شریعتی علی، انتظار مذهب اعتراض.
3ـ در شورای عمر، عبدالرحمان بن عوف به علی (ع) می گوید: اگر براساس کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) و سیره شیخین عمل کنی با تو بیعت می کنیم، امام (ع) می فرماید: "براساس کتاب خدا و سنت پیامبر، بله! اما سیره شیخین نه! و آنها که جواب امام (ع) را از قبل می دانستند به تعبیر ابوسفیان توپ خلافت را به دامن عثمان انداختند.
1ـ ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه
2ـ قرآن کریم: ارضتم بالحیوه الدنیا؟ توبه، آیه 38
1ـ حیدری عزیزالله انتظار و انسان معاصر، قم، مسجد جمکران، 1419هـ ، صص 32ـ 36
2ـ درانتظار، زینب صدر، مهرآورن، تهران، 1378
1ـ صدر زینب، در انتظار، مهرآوران، تهران، 1378، صص 10ـ 12
2ـ کلینی محمد، اصول کافی، ج 6، ص 47
3ـ منتخب الاثر، ص 499
4ـ قرآن کریم، سوره حدید، آیه 25
1ـ قرآن کریم، سوره نساء، آیه 141
2ـ قرآن کریم، سوره نحل، آیه 36
3ـ قرآن کریم، سوره بقره، آیه 256
1ـ نهج البلاغه، خطبه 40
2ـ حیدری عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، صص 40 تا 46
1ـ جمعی از نویسندگان درس نامه انتظار، مقاله بلوغ بشریت، انتشارات نباء، تهران، 1381
1ـ مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص 126
1 ـ کمال الدین، ص 302
3 ـ روزگار رهایی، ج 1، ص 466
1 ـ طبرسی، احتجاج، ص 2
2 ـ تفسیر نور الثقلین، ج1، آیات اول سوره بقره
3 ـ کمال الدین، باب 43، حدیث 19
4 ـ الزام الناصب، ج 1، ص 67
5 ـ کمال الدین، باب 24، ج 11
6 ـ بحار الانوار، ج 52، باب 27، ج 17
7 ـ منتخب الاثر، فصل 9، باب 3
1 ـ کمال الدین، مقدمه،
2 ـ کمال الدین، باب 26
3 ـ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت در روز جمعه
4 ـ قرآن کریم، سوره نمل، آیه 62
5 ـ فضلی عبدالهادی، در انتظار یامام (عج) صص 21 تا 25
1 ـ نهج البلاغه، خطبه 3
2 ـ نهج البلاغه، خطبه 3
1 ـ خلجی محمد تقی، تشیع و انتظار، انتشارات میثم تمار، قم، 1378، چاپ سوم، صص 40ـ 42
1 ـ "تفسیر العیاشی"، ج 1، ص 66، "بحار الانوار" ج 52، ص 291
2 ـ "خصال"، "بحار الانوار"، ج 2، ص 317
3 ـ حکیمی محمد رضا، خورشید مغرب، ص 293
1 ـ منتخب الاثر، ص 171
2 ـ قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 128
1 ـ قرآن، سوره صف، آیه 4
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : حجم فایل:349 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود