تارا فایل

اعتدال و میانه‏روى در اسلام 1


افراط در زهد و عبادت اسلام
از همان وقتهائی که تصوف هم در دنیای اسلام‏ پیدا شد، ما می‏بینیم افرادی پیدا شدند که تمام نیروی خودشان را صرف‏ عبادت و نماز کردند و سایر وظائف اسلامی را فراموش نمودند مثلا در میان‏ اصحاب امام علی علیه السلام مردی را داریم بنام ربیع بن خثیم همین خواجه ربیع‏ معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. حالا این، قبر او هست یا نه‏ من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست ولی در اینکه او را یکی‏ از زهاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام می‏شمارند، شکی‏ نیست.
ربیع بن خثیم اینقدر کارش به زهد و عبادت کشیده بود که در دوران آخر عمرش قبر خودش را کنده بود و گاهی می‏رفت در قبر و لحدی‏ که خودش برای خودش کنده بود می‏خوابید، و خود را نصیحت و موعظه می‏کرد، می‏گفت " ''یادت نرود عاقبت باید بیائی اینجا'' ".
تنها جمله‏ای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آنوقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم امام حسین علیه السلام فرزند عزیز پیامبر اکرم|پیغمبر را شهید کرده‏اند، چند کلمه گفت در اظهار تاثر و تاسف از چنین حادثه‏ای: " ''وای بر این امت که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند ''". می‏گویند بعدها استغفار می‏کرد که‏ چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم.
همین آدم در دوران امیرالمومنین علی (ع) جزو سپاهیان ایشان بوده است‏، یکروز آمد خدمت امیرالمومنین عرض کرد: ''یا امیرالمومنین انا شککنا فی‏ هذاالقتال''. " انا " را هم که می‏گوید معلوم می‏شود که او نماینده عده‏ای‏ بوده است. یا امیرالمومنین! ما درباره این جنگ شک و تردید داریم، می‏ترسیم این جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟
چون ما داریم با اهل قبله‏ می‏جنگیم، ما داریم با مردمی می‏جنگیم که آنها مثل ما شهادتین می‏گویند، مثل ما نماز می‏خوانند، مثل ما رو به قبل می‏ایستند. و از طرفی شیعه‏ امیرالمومنین بود نمی‏خواست کناره گیری کند گفت یا امیرالمومنین! خواهش می‏کنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جائی و دنبال ماموریتی بفرست که در آن شک نباشد.
امیرالمومنین هم فرمود بسیار خوب اگر تو شک می‏کنی پس من تو را به جای‏ دیگری می‏فرستم. نمی‏دانم خودش تقاضا کرد یا ابتداء حضرت او را به یکی‏ از سر حدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. کار سربازی می‏خواست‏ انجام بدهد اما در سر حد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی‏ بمیان آمد طرفش کفار یا بت پرستان باشند، غیر مسلمانها باشند. خوب‏ این نمونه‏ای بود از زهاد و عبادی که در آن زمان بودند.
این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟
این، ارزش ندارد که آدم در رکاب‏ مردی مانند علی باشد اما در راهی که علی دارد راهنمائی می‏کند و در آنجائی‏ که علی فرمان جهاد می‏دهد شک کند که آیا این درست است یا نادرست، و عمل به احتیا کند، بنا را بر احتیاط بگذارد. مثل اینکه می‏گویند: چرا ما روزه شک دار بگیریم؟ می‏بینید که در میان مردم هم این حرف خیلی زیاد است: چرا ما روزه شک دار بگیریم، این چه کاری است؟ چرا جائی بجنگیم‏ که شک داریم؟ میرویم جائی که روزه‏ای که می‏گیریم روزه شک دار نباشد.
این چه ارزشی دارد؟ اسلام بصیرت می‏خواهد، هم عمل می‏خواهد و هم بصیرت. این آدم (خواجه ربیع) بصیرت ندارد. در دوران ستمگری مانند معاویه و ستمگرتری مانند یزیدبن معاویه زندگی می‏کند، معاویه‏ای که دین خدا را دارد زیر و رو می‏کند، یزیدی که بزرگترین جنایتها را در تاریخ اسلام مرتکب‏ می‏شود و تمام زحمات پیغمبر دارد هدر می‏رود، آقا رفته یک گوشه‏ای را انتخاب کرده شب و روز دائما مشغول نماز خواندن است و جز ذکر خدا کلمه‏ دیگری به زبانش نمی‏آید، یک جمله ای هم که به عنوان اظهار تاسف از شهادت‏ حسین بن علی (ع) می‏گوید، بعد پشیمان میشود که این، حرف دنیا شد، چرا بجای آن، سبحان الله، الحمد لله نگفتم؟ چرا بجای آن یا حی یا قیوم‏ نگفتم؟ چرا الله اکبر نگفتم، لا حول و لا قوه الا بالله نگفتم؟ این با تعلیمات اسلامی جور در نمی آید.
::"لا یری الجاهل الا مفرطا او مفرطا"؛ جاهل یا تند می‏رود یا کند.::

اعتدال و میانه‏روى در اسلام (1)
مقدمه
اعتدال و میانه‏روى، همان گونه که از نامش پیداست، به معناى پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط مى‏باشد . این واژه در منابع اسلامى، با الفاظى مانند "قصد" ، (1) "اقتصاد" ، (2) "وسط‏" ، (3) استعمال شده است . با پژوهشى ژرف و عمیق مى‏توان دریافت، همان گونه که اصل توحید در تار و پود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات و سیره ائمه ( علیهم‏السلام) پیچیده شده، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام لحاظ گردیده است . قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط مى‏نامد و مى‏فرماید: "و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء على الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا" ; (4) و این چنین شما را امتى میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر (صلى‏الله علیه‏و آله) هم بر شما گواه باشد .
معناى آیه بالا این است که در آیین اسلام، هیچ گونه افراط و تفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقه‏ها، از مقرراتى پیروى مى‏کنند که قانونگذار آن، به تمام نیازهاى فطرى بشر آگاه بوده و همه جهات زندگى جسمى و روحى او را در نظر گرفته است .
اصل اعتدال، که در قرآن کریم به آن عنایت فراوانى شده است، در زندگى پر برکت پیامبر اکرم (صلى‏الله علیه‏و آله) و ائمه هدى ( علیهم‏السلام) و در کلیه اعمال و رفتارشان به روشنى دیده مى‏شود . آنان هرگز در هیچ امرى از اعتدال و میانه‏روى خارج نشدند . سیره رسول خدا (صلى‏الله علیه‏و آله) در همه وجوه، سیره‏اى معتدل بود . همان طورى که حضرت على ( علیه‏السلام) در مورد آن حضرت فرموده است: "سیرته القصد" ; (5) رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود .
رسول خدا (صلى‏الله علیه‏و آله) در رفتار فردى، در خانواده و اجتماع، در اداره امور و سیاست، در رویارویى با دشمنان و حتى در میدان نبرد، اعتدال را پاس مى‏داشت و از افراط و تفریط در هر کارى پرهیز مى‏کرد و تاکید فراوان داشت که امتش از او پیروى کنند و در زندگى میانه‏روى پیشه سازند . از این رو، مى‏فرمود: "یا ایها الناس علیکم بالقصد، علیکم بالقصد، علیکم بالقصد" ; (6) اى مردم! بر شما باد به میانه‏روى، بر شما باد به میانه‏روى، بر شما باد به میانه‏روى .
متاسفانه، بیشتر افراد و بسیارى از جوامع، در حیات خود فاقد این اصل بوده و هستند . از این رو، یا به دامن افراط افتاده، و یا در تفریط غلتیده‏اند و از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت‏خارج شده‏اند . ریشه بسیارى از انحرافات فردى و اجتماعى را مى‏توان در عدم رعایت اصل اعتدال جست .
اصولا شان عقل، اعتدال است و شان جهل، عدم اعتدال، یعنى انسان عاقل انسانى متعادل است و انسان جاهل غیر متعادل . على ( علیه‏السلام) درباره انسان جاهل همین شان را بیان مى‏فرماید: "لاترى الجاهل الا مفرطا او مفرطا" ; جاهل را نمى‏بینى، مگر این که یا افراط مى‏کند و یا تفریط . (7)

قلمرو اعتدال و میانه‏روى در اسلام
اعتدال و میانه‏روى از دیدگاه اسلام، قلمرو وسیعى دارد و در همه جا به عنوان یک اصل خلل‏ناپذیر اسلامى مطرح مى‏گردد و ابعاد فردى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، عقیدتى را از جزئى‏ترین تا مهم‏ترین موضوعات در برمى‏گیرد . ابعاد گوناگون "میانه‏روى‏" در اسلام که به صورت اشاره بیان مى‏شود، عبارت است از:
1 . اعتدال در امور فردى
اسلام اعتدال را در زمینه امور فردى و شخصى، اعم از عبادت، گفتار، رفتار و … منظور داشته و بر آن تاکید مى‏ورزد که امور ذیل به عنوان نمونه ذکر مى‏شود:
الف) اعتدال در عبادت: با این که عبادت از شریف‏ترین مقولات محسوب مى‏شود، اسلام اعتدال و میانه‏روى در آن را امرى مهم منظور داشته است . رسول اکرم (صلى‏الله علیه‏و آله) مى‏فرماید: "ان هذا الدین متین فاوغلوا فیه برفیق و لاتکرهوا عباده الله الى عباد الله فتکونوا کالراکب المنبت الذى لا سفرا قطع و لاظهرا ابقى‏" ; (8) این دین محکم و متین است; پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را به بندگان خدا با کراهت تحمیل نکنید تا مانند سوار درمانده‏اى باشید که نه مسافت پیموده و نه مرکبى به جا گذاشته است (به سبب زیادى سرعت، مرکبش در میان راه از رفتن بازمانده و خودش هم به مقصد نرسیده است)
آنان که اندازه نمى‏شناسند و در هر امرى زیاده روى یا کوتاهى مى‏کنند، به مقصد نمى‏رسند . دیندارى نیز اعتدال مى‏طلبد و براى سیردادن آدمیان به مقاصدى که دین مشخص کرده است، باید ملاحظه استعداد و مرتبه وجودى آنان را نمود و تدرج را در تربیت رعایت کرد .
بسیارى از والدین و مربیان، این اصل (اعتدال در عبادت) را رعایت نمى‏کنند و نه تنها از تلاش خود نتیجه‏اى نمى‏گیرند، بلکه گاهى رفتارشان سبب واکنش و نتایج منفى مى‏شود . در آموزش تعالیم اسلامى به فرزندان، شرط اساسى رعایت اعتدال و ملایمت است; زیرا زیاده روى در عبادات و تحمیل آن بر دیگران، رویگردانى آنان را از عبادت و دین، در پى خواهد داشت .
این گونه افراطها، هم براى افراط کننده و هم براى کسانى که ناظر این گونه روش‏ها هستند، زیان آور است . براى افراط کننده مضر است، زیرا روش افراطى قابل دوام نیست و دیر یا زود خسته مى‏شود و از زیر بار وظایف اصلى هم شانه خالى مى‏کند . براى ناظران زیان بخش است، زیرا آن‏ها را از گرایش به مذهب و پذیرش تکالیف دینى باز مى‏دارد و آن‏ها گمان مى‏کنند که اگر کسى بخواهد بنده خدا باشد و به وظایف دینى قیام کند، باید از زندگى خود دست‏بکشد و خود را از هر نوع کار و لذت و آسایش محروم سازد تا بتواند مسلمان باشد و وظیفه شناس . ولى اگر مردم ببینند که مسلمانان، هم به امور زندگى خود مى‏رسند و هم به عبادت و وظایف دینى، بدون تردید به سوى مذهب گرایش پیدا مى‏کنند و به سعادت و نیک بختى دنیا و آخرت نائل مى‏شوند .
ناگفته روشن است که تندروى در عبادت، کسانى را شامل مى‏شود که غیر از انجام عبادات واجب، آن قدر به عبادات استحبابى مى‏پردازند که زندگى آنان فلج مى‏شود و از کار و زندگى و سایر وظایف باز مى‏مانند و این طبقه در جامعه معاصر کمتر دیده مى‏شوند و متاسفانه اکثریت مردم (خصوصا اقشار جوان با سرگرمى‏هاو حربه‏هایى که استعمار گران تدارک دیده‏اند)، در امر عبادات، گرفتار واماندگى هستند که حتى به انجام عبادات واجب نیز توجه نمى‏کنند .
ب) اعتدال در راه رفتن: با این که به حسب ظاهر، راه رفتن، مساله جزئى و پیش افتاده‏اى است، اما قرآن اعتدال را در همین مورد، مورد توجه قرار داده و مى‏فرماید: "و اقصد فى مشیک‏" ; (9) در راه رفتن میانه رو باش .
در جاى دیگر اولین نشانه عباد الرحمن (بندگان خاص الهى) را تواضع در راه رفتن مى‏داند و مى‏فرماید: "و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا" ; (10) بندگان شایسته خدا کسانى هستند که روى زمین با تواضع راه مى‏روند .
ج) اعتدال در سخن گفتن: سخن و بیان از نعمت‏هاى بزرگ الهى و مهم‏ترین عامل نقل و انتقال مکنونات ضمیر آدمى است که خداوند آن را مایه امتیاز انسان از موجودات دیگر قرار داده است، و مى‏فرماید: "الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان‏" ; (11) خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود . انسان را آفرید و به او بیان را آموخت .
با این حال، اگر حرف زدن از حد اعتدال خارج شد و به پرگویى مبدل گشت، به جاى نعمت، نقمت‏خواهد شد . از این رو، دانشمندان علم اخلاق در غیر موارد ضرورى، سکوت را اولى از کلام مى‏دانند . حضرت على ( علیه‏السلام) مى‏فرماید: "الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل‏" ; (12) سخن گفتن مانند داروست; کم آن نفع مى‏رساند و زیاده روى در آن کشنده و مهلک است . باز آن حضرت در جاى دیگر مى‏فرماید: "من کثر کلامه کثر خطاوه‏" ; (13) کسى که بسیار سخن مى‏گوید، خطا و اشتباهش بسیار خواهد بود .
کم گوى و گزیده گوى چون در
کز اندک تو جهان شود پر (14)
بنابراین، سخن باید عاقلانه، حکیمانه، سنجیده و دور از افراط و تفریط باشد تا انسان در گرداب زیان‏هاى اخلاقى و اجتماعى گفتار فرو نیفتد .
د) تعادل در خوراک: مساله خوردن و آشامیدن نیز از مسائلى است که بسیارى از مردم درباره آن دو، گرفتار افراط و تفریط مى‏شوند، و البته بیشتر در جانب افراط .
تردیدى نیست که انسان، براى زنده ماندن، احتیاج به غذا دارد و باید به سلول‏هاى بدن، غذا برسد تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند . ولى مطلب مهم این است که مقدار غذاى مورد احتیاج یک انسان چقدر است و آیا زیاده روى در غذا به سود او است‏یا به زیان او؟
امام رضا ( علیه‏السلام) مى‏فرمایند: بدان که بدن انسان همانند زمین پاکیزه‏اى است که براى آباد کردن آن، اگر اعتدال در آن رعایت‏شود و آب به مقدار لازم به آن داده شود، نه آن اندازه که زمین زیر آب غرق شود و نه آن اندازه کم که تشنه بماند، چنان زمین، آباد مى‏شود و محصول فراوانى مى‏دهد . ولى اگر از رسیدگى صحیح غفلت‏شود، آن زمین فاسد و تباه مى‏گردد . بدن انسان نیز چنین است . با توجه و مراقبت در خوردنى‏ها و نوشیدنى‏ها، بدن سلامت و صحت مى‏یابد و نعمت و عافیت را به دست مى‏آورد . (15)
در زمان هارون الرشید، خلیفه عباسى، یک پزشک نامدار مسیحى در بغداد زندگى مى‏کرد که او را بختیشوع مى‏نامیدند . روزى این پزشک از دانشمند معاصر خود، به نام واقدى، پرسید: آیا در قرآن شما، درباره طب هم چیزى هست؟ واقدى گفت: آرى، یک جمله کوتاه "کلوا و اشربوا و لاتسرفوا" (16) که خداوند در این آیه به مسلمانان دستور مى‏دهد: از خوردنى‏ها و آشامیدنى‏ها استفاده کنند، ولى در خوردن و نوشیدن زیاده روى و اسراف ننمایند .
پزشک مسیحى پرسید: آیا پیامبر شما درباره طب چیزى گفته است؟
واقدى گفت: آرى، پیامبر (صلى‏الله علیه‏و آله) فرمود: "المعده بیت کل داء و الحمیه راس کل دواء" ; (17) معده جایگاه و خانه تمام دردها و امساک و خوردن، سرآمد همه درمان‏هاست . پزشک مسیحى گفت: قرآن و پیامبر اسلام، چیزى براى جالینوس در طب باقى نگذاشته‏اند و اساسى‏ترین پیشگیرى و درمان بیمارى‏ها را با کوتاه‏ترین عبارات بیان نموده‏اند . (18)
سعدى فرمود:
نه چندان بخور کز دهانت درآید
نه چندان که از ضعف جانت‏برآید

پى‏نوشت‏ها:
1 . "المومن سیرته القصد، و سنته الرشد" ، میزان الحکمه، ج 10، ص 489 .
2 . "من اقتصد اغناه الله‏" ، همان .
3 . "و نحن امه الوسط‏" ، سیره نبوى، ج 1، ص 174 .
4 . بقره/143 .
5 . نهج البلاغه، کلمات قصار، 67 .
6 . کنز العمال، ج 3، ص 28 .
7 . سیره نبوى، ج 1، ص 172 و 171; نهج البلاغه، حکمت 70 .
8 . بحارالانوار، ج 71، ص 212، ح 3 .
9 . لقمان/19 .
10 . فرقان/63 .
11 . الرحمن/4 – 1 .
12 . غررالحکم، ج 2، ص 159 .
13 . نهج البلاغه، حکمت 349 .
14 . نظامى گنجوى، لیلى و مجنون، در نصیحت فرزند .
15 . بحارالانوار، ج 59، ص 310; ر . ک: رساله ذهبیه حضرت رضا (ع) .
16 . اعراف/31 .
17 . بحارالانوار، ج 14 قدیم .
18 . نامه زندگى، ص 41 .

11


تعداد صفحات : حجم فایل:58 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود