با سلام به همه دوستان
بی مقدمه، ابزارهای ثروت در اینجا معرفی می شوند.
امید اینکه همت کنیم و تمام عوامل ثروت زا را گردهم آوریم و با توکل به ایزد منان ادامه دهیم برای یک زندگی امن تر و خیر خواستن برای نزدیکان و دوستانمان.
ابتدا انچه مورد نیاز ماست :
1-
1- دفترچه ی شکرگزاری، 2- کیف جادوئی، 3-دسته چک جادوئی، 4-تجسم خلاق، 5-بخشش ده درصد از درآمد، به نزدیکان، 6-گوش دادن به درس های آموزش ثروتمند شدن و مباحث تغییر باورها، روزانه یک الی سه ساعت.
این ها ابزارهای ثروتمند شدن است که هر روز از آنها استفاده می کنم تا از نظر ذهنی، تمرین ها و تکنیک های ثروت مند شدن از طریق نیروی ذهنی را انجام دهم. چند میلیون تومان آموزش های روانشناسی ثروت گذرانده که خلاصه ی تمرینات آن دوره ارائه میشود.
هر شب باید تجسم خلاق انجام داد و عدد جادوئی قانون جذب، 68 ثانیه است. قبل از خواب چشم را بر هم گذاشته و 68 ثانیه تجسم می کنیم که به ثروت رسیده ایم نکته این است که نباید به راه رسیدن به ثروت را تجسم کنید زیرا ما را خسته کرده و ناامید می کند. فقط به لذت بردن از ثروت خود بپردازید مثلا در حال شمارش اسکناس های تانخورده هستیم و صدای شلق شلق شلق آن را خوب گوش می کنیم و بعد مثلا به یک نفر که استخدام کرده ایم می گوئیم که شما از این به بعد مدیر انجام کارهای من هستید و یا در حال خرید یک کارخانه و یک هواپیمای شخصی کوچک سفید رنگ هستید و هر شب به چیزهای جالب با تصویر و صدای واضح فقط 68 ثانیه فکر کنید، باور کنید کار خیلی سختی نیست.
این دسته چک جادوئی است. شما باید یک دسته چک پرینت شده برای خود بسازید و هر روز به خرج کردن پول های حساب خود بپردازید. این حساب بانکی شما جادوئی است و هر روز یک میلیون تومان بیشتر از روز قبل وارد آن می شود یعنی روز اول یک میلیون تومان دارد و روز دوم دو میلیون تومان و روز صدم صد میلیون تومان وارد حساب شما می شود و باید هر روز تمام آن را خرج کنید. این تمرین ذهن شما را از محدود بودن ثروت به قانون فراوانی در جهان و نامحدود بودن منابع ثروت می رساند.
دفترچه ی شکرگزاری قویترین ابزار بعد از گوش دادن به مباحث تغییر باور و همچنین تجسم خلاق است. چند دفترچه با سایز کف دست بخرید و آن را به دو بخش صبح و عصر می نویسید. بابت سه چیز که خداوند تا هنگام ظهر به شما داده است تشکر از خدا بنویسید و سه چیز که خداوند در بعد از ظهر داده است در شب بنویسید. البته هم می توانید که شکرنویسی را یکبار در روز انجام بدهید.
کیف جادوئی یکی از تمرین های خوبی است و حتما سریعا اقدام به خرید یک کیف کنید که پول در آن تا نشود. پول یکی از عناصر زنده ی جهان پیرامون ماست. دارای قوه ی شعور است و تحت قانون جذب از کسی دور یا نزدیک می شود. به هیچ عنوان پول را مچاله نکنید. پول از زمین برداشته شود. به پول بی احترامی نباید کرد پول خرد ها را در یک جعبه در منزل، جمع میتوان نمود.
این کیف بهترین کیفی بود که دیدم تمام چرم است و دارای دو محفظه ی پول است. در محفظه ی اول، پول های موردِ احتیاجِ خود را همیشه مرتب از پولِ درشت به پول های کمتر بچینید. در محفظه ی دوم پول های ثابت و نو در کیف پول خود نگهداری کنید. مثلا یک تراول 50 هزار تومانی که نباید آن را خرج کنید. بعد از مدتی می توانید آن تراول پول را صد هزار تومان کنید و یا حتی پول های خارجی قرار دهید که نتوانید آنها را خرج کنید.
کنارگذاشتن 10% از هر پولی که بدست می آوریم
میدانم از کلمه ی پس انداز بدتان می آید من هم خیلی بدم می آمد اما باید ده درصد از هر پولی که بدست می آوری را در یک صندوق بیندازی یک کارتن ساده را چسب بزن پلمپ کن و از همین امروز شروع کن. باور کن اگر از فردا بخوای شروع کنی برات خیلی متاسفم. مغز ما عادت کرده که همه ی پول را برای خرج کردن بداند و اگر ده درصد کنار بذاری کارکرد مغزت عوض میشه اینو که میگم اسمش پس انداز نیست اصلاح کارکرد نظام پولی مغزت هست یک اتفاقاتی در مغزت می افتد که به روند ثروتمند شدنت مربوط میشه و فعلا فقط عمل کن. وقتی که فکر کردی حدود سه یا چهار میلیون تومان در جعبه جمع شده است یا آن را در شغل که میدانی تزریق کن یا آن را خرج آموزش ثروتمند شدنت کن. همان کاری که من کردم و موفق شدم و راهش تضمینی هست.
دفترچه ی شکرگزاری – معجزه ی شکرگزاری- دعای شکر گزاری
وقتی دوره ی آموزش روانشناسی ثروت را با هزینه ی بالغ بر چند میلیون تومان گذراندم تصمیم گرفتم مطالب و تمرینات آن را در اختیار شما عزیزان قرار دهم. در مباحث رسیدن به موفقیت و ثروت، یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام دهید این است که یک دفترچه به اندازه ی کف دست از لوازم التحریری خریداری کنید. روی جلد آن خیلی درشت بنویسید:
دفترچه ی شکرگزاری من فلانی از الله
هر روز یک صفحه به دو بخش صبح و شب کنید و برای صبح از سه چیز خداوند را شکر کنید و در شب نیز از سه چیز خداوند را شکر کنید. مثال:
صبح:
1- خدایا شکرت که دیشب راحت خوابیدم.
2- خدایا شکرت که فلان ایده به ذهنم رسید.
3- خدایا شکرت که امروز اینقدر تومن فروش داشتم.
شب:
1- خدایا شکرت که توانستم مباحث آموزش موفقیت در فلان زمینه را گوش دهم.
2- خدایا شکرت که توانستم واجبات دینی ام را انجام بدهم و توفیق خواندن فلان دعاها را هم داشتم.
3- خدایا شکرت که توانستم صندوق بخشش (به نزدیکان) را باز کنم و تمام پول داخل آن را به فلان فامیل مان که مریض در خانه بود بدهم و او را خوشحال کنم.
با یک جستجوی ساده می توانید آیه های تشکر در قرآن را بیابید که چند آیه ی قرآن که در مورد شکرگزاری است برای نمونه انتخاب کردم:
ش 2- سوره: 14 , آیه: 7
لان شکرتم لازیدنکم اگر شکرگزاری کردید بیشتر به شما می دهم.
ش سوره: 4 , آیه: 147
ما یفعل الله بعذابکم ان شکرتم وآمنتم وکان الله شاکرا علیما
اگر شکرگزاری کردید و ایمان آوردید خداوند عذاب تان نمی کند و خداوند شاکری داناست. (ملاحظه بفرمایید مقام شکرگزاری چقدر بالاست که خداوند می گوید خودم از او تشکر می کنم)
هر عملی، عکس العملی دارد وقتی شما با کلام تان از خداوند تشکر می کنید چه می شود؟ همان لحظه تشکر خداوند به شما منعکس می شود. اگر قلم بدست بگیرید و بابت هر خیری که بدست آوردید در دفترچه ی شکرگزاری تان بنویسید عکس العمل خدا چیست؟ او هم قلم به نوشتن تغییر تقدیر شما و فزونی بر نعمتی که دریافت کردید می گیرد. وقتی دفترچه ی شکرگزاری شما دائما باز است همه ی کائنات تشکرهای روزانه ی شما را میبیند و اجزای جهان کمک می کنند تا شما به اهدافتان برسید.
بنا به گفته ی استاد و مربی ما این دفترچه ی شکرگزاری به اندازه ی تمام تعلیمات دیگر برایمان کار می کند.
اگر تمایل به دانستن مطالب بیشتری در مورد شکرگزاری هستید از شما دعوت می کنم به بخشی از کتاب "راز ثروت" نوشته ی والاس وتلز که با تولید و اجرای خانم راندابرن نویسنده ی کتاب معجزه ی شکرگزاری است توجه فرمایید:
نخستین گام در جهت ثروتمند شدن این است که انسان خواسته های خود را به خداوند عرضه کند. در صورتی که بخواهد این کار را درست انجام دهد باید به شیوه ای هماهنگ با جوهره ی کائنات ارتباط برقرار کند. وجود این ارتباط هماهنگ و اطمینان بخش از چنان اهمیتی برخوردار است که علم ثروتمند شدن فصلی به نام شکرگزاری دارد. در اینجا دستور العمل هایی به شما داده خواهد شد که در صورت پیروی صحیح از آنها به هماهنگی و وحدت کامل ذهنی با خداوند خواهید رسید. تمامی این فرآیند اصلاح و هماهنگ سازی ذهنی را می توان در یک کلمه خلاصه کرد" شکرگزاری".
همه ی اشیاء از یک جوهره ی هوشمند خلق می شوند که این جوهره تمامی خواسته هایتان را در اختیارتان قرار خواهد داد. پس با احساس عمیق و درونی از طریق شکرگزاری با آن جوهره ارتباط برقرار کنید. بسیاری از مردم با اینکه کارهای خود را به درستی انجام می دهند فقیر باقی می مانند. فقر بسیاری از آنها به علت کمبود شکرگزاری است زیرا که در مسیر حیات راه دیگری را دنبال می کنند آنها پس از دریافت هر هدیه از خداوند خالق با عدم شکرگزاری آن سیم ارتباطی که واسطه ی ارتباط آنها با خداوند است را قطع می کنند فهم این مطلب بسیار ساده است که با نزدیک تر شدن بیشتر به منبع ثروت می توان از ثروت بیشتری بهره برد حتی می توان ثروت بیشتری را جذب کرد و دریافتش کرد. آن روحی که همواره شاکر و سپاسگزار است در جوار لطف الهی قرار دارد، روح ناسپاس به درگاه الهی راهی ندارد. آن هنگام که اتفاقات خوبی برایمان رخ می دهد اگر با سپاسگزاری بیشتر ذهن خود را بر هوش برتر کیهانی متمرکز کنیم خوبی های بیشتری دریافت خواهیم کرد و خوبی ها با سرعت بیشتری به سوی ما روان خواهد شد. علت آن اینست که نگرش ذهنی شکرگزارانه ذهن را در جوار آن منبعی قرار می دهد که منشا تمامی برکات است. شاید با این عقیده که با شکرگزاری تمام ذهن شما با هماهنگی بیشتر با انرژی کائنات قرار می گیرد برایتان جدید به نظر آید اما اگر با دقت به آن بنگرید خواهید دید که این عقیده کاملا درست است. خوبی هایی که در زندگی به شما روی می آورند در راستای اطاعت و فرمانبرداری از قوانین خاص به شما رسیده اند که شما را در هماهنگی نزدیک با اندیشه ی خلاق قرار می دهند و از سقوط در اندیشه ی رقابتی حفظ می کند. شکرگزاری به خودی خود شما را به جلو می کشاند و شما در سقوط از این اشتباه که منابع جهان محدود می باشند دور می کند. افتادن در ورطه ی این اشتباه، سمی برای آرزوهای شماست. قانونی به نام قانون شکرگزاری وجود دارد اگر در طلب رسیدن به نتایج دلخواه خود هستید ضرورت دارد این قانون را کاملا درک کنید. قانون شکرگزاری یک اصل طبیعی و بر مبنای قانون عمل و عکس العمل است. آن نگرش شاکرانه ی ذهن شما در ستایش خداوند در واقع آزاد سازی و رها کردن نیرویی است که امکان ندارد به مخاطب خود نرسد و مطمئنا عکس العمل آن حرکتی آتی در جهت شما خواهد بود و این عبارت واقعیتی روانشناسانه است اگر شما با قدرت و پیوسته از منبع آفرینش تشکر کنید عکس العمل جوهره ی بی شکل نیز قدرت مند و پیوسته خواهد بود و در جهت برآورده شدن خواسته های شما قرار می گیرد. بدون شکرگزاری نمی توانید قدرت بیشتری را بکار بگیرید زیرا این شکرگزاری است که شما را به منبع قدرت نزدیک می کند. شکرگزاری صرفا در جهت آوردن فراوانی به زندگی شما نیست بلکه بدون شکرگزاری، اندیشه های ناراحت کننده ای درباره ی آن چیزهائی که در اختیار دارید نیز در ذهن تان شکل خواهد گرفت و آنها را از دست خواهید داد. آن لحظه که اجازه دهید ذهن شما بر نارضایتی از شرایط کنونی متمرکز گردد فرآیند از دست دادن آغاز می شود هنگامی که توجه خود را بر مسائل عمومی و روزمره ی فقر، بد ذاتی و بدبینی متمرکز کنید ذهن شما این قالب ها را به خود گرفته و شما این قالب ها و تصاویر ذهنی را به جوهره ی بی شکل انتقال خواهید کرد و همان ها به شما روی خواهند آورد. در صورتیکه اجازه دهید ذهن شما بر مسائل کم ارزش تمرکز کند، خودتان کم ارزش خواهید شد و امور کم ارزش شما را احاطه خواهد کرد. به کلام دیگر با تمرکز بر بهترین ها، بهترین ها شما را دربرمی گیرند و شما بهترین می شوید. نیروی خلاقه ی درون ما را در قالب آن تصاویری قرار می دهد که بر آن ها متمرکز شده ایم. ما جوهره ای اندیشمند هستیم و جوهره ی اندیشمند همیشه در قالب اندیشه های ما شکل می پذیرد. ذهن شکرگزار همواره بر بهترین ها متمرکز می شود بنابراین تمایل دارد که بهترین شود قالب یا شخصیتی به خود می گیرد که بهترین است و در نتیجه بهترین را دریافت می کند. ایمان زائیده ی شکرگزاری است ذهن شاکر همواره انتظارخوبی را می کشد و این انتظار به ایمان تبدیل می شود. جهان در عکس العمل به شکرگزاری ذهنی، ایمان را بوجود می آورد و با انتشار هر موج شکرگزارانه ی دیگر، ایمان بیشتر می شود. فردی که فاقد هر گونه احساس شکرگزاری است نمی تواند به مدت طولانی ایمان فعالی را در درون خود حفظ کند. این عادت را در خود بوجود بیاوریم که در ازای هر نعمتی شکرگزار باشیم و این شکرگزاری پیوسته و همیشگی باشد. شکر گزاری همه ی چیزهای مثبت و خوب را به سوی شما جذب می کند.
عقد قرارداد کتبی با خدا
دعایی روشمند شده در باز کردن درهای رزق و روزی
نمونه قراردادی کتبی و زیبا که با خداوند درصدی از درآمد خود را به فقرا انفاق می کنید و به دیوار خانه بیاویزید. ابتدا متن عربی آورده می شود و البته شما می توانید فقط متن فارسی را بنویسید.
ابتدای برگه
بسم الله الرحمن الرحیم
عقد قرارداد فی ما بین
الله ذوالجلال و الاکرام خالق السماوات و الارض و هو العزیز الکریم
مع
العبد (نام و نام خانوادگی)
باذن الله سبحانه و تعالی اتوجه الی الله و اتقرب الیه
به استعین فی هذه النیه الجمیله بان
انفق من کل ما احصل من المال الی الفقراء و المساکین بمقدار (درصد انفاق تان به فقرا را می نویسید مثال 2%)
اقدم احترامی و تحیاتی الی الفقراء و المساکین.
یا رب حافظنی و ارزقنی و قونی علی خدمتک و خدمت خلقک.
هذا العقد یکون الی مده (زمان قرار داد مثال شهر واحد) و اذا وسع رزقی ان شاءالله تعالی نفتخر بان اکثّر النسبه الماویّه. یا الله یا الله یا الله.
تاریخ و الاسم العبد نام و نام خانوادگی
نمونه عقد قرارداد به زبان فارسی
بسم الله الرحمن الرحیم
عقد قرارداد فی مابین
خداوند بزرگ مرتبه خالق آسمان ها و زمین و اوست عزیز و کریم
با
بنده ی خدا (نام و نام خانوادگی)
باذن خدای سبحان و تعالی روی می سپارم به خدا و نزدیکی می جویم به او
کمک می گیریم از او در این نیت زیبا که
می بخشم از تمام آنچه که از مال به دست می آورم به فقرا و مسکینان به مقدار (مثلا 2%)
تقدیم میدارم احترام و درودهایم را به فقرا و مسکینان.
ای پروردگار، مرا محافظت کن و روزیَم دِه و به من قدرت بده بر خدمتِ به تو و خدمتِ به خَلقِ تو.
این قرار داد تا مدت (مثلا یک ماه) برقرار می باشد و اگر به اراده ی خدای بزرگ رزق و روزیِ من وسعت یافت، افتخار می کنم به این که مقدار درصد را افزایش دهم. یا الله یا الله یا الله.
امضاء و بنده ی خدا نام و نام خانوادگی و تاریخ.
این قرار دارد را هر بار با بهتر شدن اوضاع مالی به مبلغ بیشتر تمدید نمایید و در جائی از خانه به دیوار بیاویزید تا تمام کائنات آن را ببینند.
نکته: هر وقت یک مبلغ را بخشش می کنید (مثلا صد هزار تومان) رو به آسمان کرده و بگوئید: خدایا شکرت که یک میلیون تومان وارد زندگیم شد. و حتما عدد را در ده ضرب کنید و آنرا ذکر کنید حتما. این روش بسیار مجرب است
دعا کردن و خواندن بهترین کتاب های آموزش موفقیت جهان
اگر خداوند برای حل مشکل امروزتان بدون اینکه تجربه ای بدست آورید مشکل شما را با کن فیکن حل کند و شما ندانید که چه شد که حل شد باید عرض کنم که شما چند مدت دیگر باز بر سر همان مشکل بر همین پله ی اول ایستاده و درمانده اید. زیرا نیاموختید که حل مشکل چگونه است. و مثل یک کودک هر بار باید شما را تاتی تاتی کرد بالاخره شما اگر فرزندتان بخواهد همیشه شما او را تاتی تاتی کنید روزی دستش را نمی گیرید و به او می گوئید خودت بلند شو… بچه گریه می کند جیغ و ویغ می کند خودش را با لباس های شیک اش به زمین و خاک می مالد که به او ترحّم کنید اما وقتی که می بیند نه شما مصمم هستید که او خودش راه برود، اولین حرکت ها را شروع می کند که با آموزه های خودش بتواند راه برود و بالاخره او یکی از اولین استقلال های زندگی اش را بدست می آورد و این استقلال، یک آزادی عمل بسیار ارزشمندی را برایش به ارمغال می آورد. الان که شما در حال قرائت این متن می باشید باور بفرمایید اتفاقی و شانصی نیست که به اینجا رسیده اید. خداوند می خواهد که شما را ارتقا دهد و شما را لائق کند بله می خواهد خودتان یاد بگیرید راه بروید با بهترین کتاب های یادگیری موفقیت در جهان آشنا شوید. بنده فقط لیست را به شما می دهم و شنیدن کتاب ها و انجام مختصر تمرینات باشماست. خوشبختانه این کتاب ها صوتی شده اند و شما هر کدام را می توانید در یک روز بشنوید و علم عجیب و زیادی را در یک ماه بیاموزید. اگر 21 بار هر کدام را گوش کنید از قسمت افکار به باورهای شما تبدیل می شود و شما بدون فکر تصمیم های درست را می گیرید و رفتار و زندگی صحیح را از ناخودآگاهتان بیرون می کشید.
1- کتاب صوتی موفقیت های نامحدود اثر آنتونی رابینز
2- کتاب صوتی قهرمان نویسنده راندابرن
3- کتاب صوتی پیش به سوی ثروت (راز ثروت کارآفرینان موفق)نویسنده برایان تریسی
4 – کتاب صوتی نگران نبایشید پول درآورید نویسنده ریچارد کارلسون
5- کتاب صوتی قانون جذب ثروت نویسنده استرهیکس
6- کتاب صوتی پانصد نکته ی مطالعه نویسنده فیل ریس
7- روانشناسی فروش نویسنده برایان تریسی
8- کتاب صوتی آئین دوست یابی نویسنده دیل کارنگی
9- کتاب صوتی کشف توانائی های فردی نویسنده جیم ران
10- کتاب صوتی پندار نویسند ریچارد باخ
11- کتاب صوتی معجزه ی سپاسگزاری نویسنده راندا برن
12- کتاب صوتی راز ثروت نویسنده والاس وتلز
برای خرید این کتاب ها به این سایت مراجعه نمایید
http://abbasmanesh.com
بهشت با یک خوبی
بهشت با یک خوبی
آیا باور کنیم؟
بله
دلیل یا سندی هست؟
بله
داستان اول: در شب معراج، حضرت محمد ارواحنا فداه به آسمان ها رفت و بازدیدی هم از بهشت نمود در بازدید از جاهای حیرت انگیز ناگهان ایشان، زنِ بدکاره ای را دید حضرت محمد سوال کرد این زن را میشناسم در زمین کارهای بدی می کند و چگونه است که او اینجا در مغز نعمت و و خوشبختی در بهشت می باشد؟ جبرائیل به حضرت محمد می فرماید: در مغز گرمای صحرای سوزان عربستان این زن به کنار چاهی می رسید سگی در کنار چاه در حال جان دادن بود زن طناب چاه را کشید و دید که متاسفانه سطل کنده شده و فقط طناب است این زن بعد از اندکی نظاره در بیابان می فهمد که هیچ کس آن اطراف نیست و لباسی از خود را درآورده و به سر طناب گره می کند و به ته چاه در آب می اندازد و بالا می کشد و در دهان سگ می چلاند(یعنی لباس را فشار می دهد که آب جذب شده به لباس را به دهان سگ بدهد) و این کار را بارها کرد تا اینکه آن سگ را از فرط مرگ به جان کامیابی رساند و سگ جانی دوباره گرفت و خداوند به خاطر این خوبی، او را در بهشت جای داد.
داستان دوم: شیخی در روستائی میزیست و همیشه درب منزل او باز بود و مردم می توانستند به اتاق مهمان خانه ی او رفت و آمد کنند و سوالی دارند بپرسند و یک چائی هم بنوشند. دزدی درمانده بود که امروز از کجا دزدی کنم؟ و به درب باز منزل شیخ رسید و با خود گفت خب امروز از اینجا دزدی می کنم حتما یک چیزی پیدا می شود. وارد منزل و اتاق بزرگ شد و دید هیچ کس نیست و دید یک ساعت بزرگ بر روی زمین است و آن را برداشت و زیر لباس خود پنهان کرد شیخ آمد و دزد سلام کرد و الکی سوالی هم پرسید ناگهان زنگ ساعت به صدا درمی آید و رنگ از روی دزد می پَرَد دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ و از رسوائی به لرزه می افتد شیخ صورت خودش را درهم کرد و گفت: چی میگی چی میگی دوباره بپرس نمیشنوم چی گفتی چی میگی تو گوشم باید بگی نمی شنوم و شیخ خود را به کَری و ناشنوائی زد دزد در حالیکه ساعت زنگ میزد بلند شد و رفت وقتی به درب منزل شیخ رسید با خود گفت: من تاکنون از هیچ کس نشنیده ام که این شیخ کم شنوا است او خود را به کری زد تا من آبرویم نرود. شب یک گروه نورانی به خواب شیخ آمدند و به او گفتند از این ساعت تا آن ساعتی که متولد شدی همه ی گناهانت پاک شد.
داستان سوم: همه رمانِ بینوایان، شاهکار دو هزار صفحه ای نوشته ی ویکتور هوگو نویسنده ی فرانسوی را می شناسند و فیلم و کارتن آن، از یاد هیچ کس نمی رود و فقط جهت یادآوری عرض می شود که ژان والژان قهرمان رمان، او مرد میانسال خسته روانی است با نیم تنهٔ کهنه و شلواری وصله دار که پس از گذراندن نوزده سال زندان با اعمال شاقه، پس از تمام شدن ایام محکومیت جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمی دهد حتی در لحظه ای حاضر می شود به زندان باز گردد ولی راهش نمی دهند، در اوج درماندگی و سیه روزی به خانهٔ اسقفی پناه می برد اسقف (اسقف یک مقام بلند مرتبه تری از کشیش است.) با خوشرویی و مهربانی از او پذیرایی می کند ولی این مهمان ناخوانده نیمه شب ظروف نقرهٔ اسقف را به سرقت می برد. اما ساعتی بعد به دست ژاندارم دست گیر می شود، او را به نزد اسقف می برند ولی اسقف با یک بزرگواری مسیر زندگی او را تغییر می دهد. اسقف به ژاندارم ها می گوید که رهایش کنید من این شمعدانی ها را به او داده ام. ژان وال ژان را آزاد می کنند او سر به آسمان فریاد می کشد و به یاد وقتی می افتد که به زور یک سکه از یک بچه گرفت. او توبه می کند و زندگی جوانمردانه ای را آغاز می کند و آنقدر پیشرفت می کند که ثروتمند و شرافتمند و یاور ضعیفان می شود و به مقام شهردار شدن هم نائل می آید. (کوزت و خانواده ی تناردیه و بقیه ی داستان یادش به خیر).
بنده در این مقاله کوشیدم که این پیام را برسانم که ما باید یک کارهایی را انجام دهیم که ما را در قیامت نجات دهد. ایثار و از خودگذشتگی، حفظ آبروی مردم، نجات یک جان، حتی اگر جان سگی باشد، آری ما به نیکوکاری بسیار نیازمندیم.
دعاهای بیفایده ناشی از سحر هائی که خودمان بر خودمان می کنیم
وقتی که صبح از خواب بیدار می شوید و در حال خروج از منزل به جای اینکه سه قل هو الله احد بخوانید، می فرمائید که: یک روز گند دیگه باید جون بکنم پدرم دربیاد تا یه لقمه نون دربیاد.
بهتر است بگویید: خدا را شکر خدا مرا خلق کردی شکرگزارم خدایا مرا خلق کردی سپاسگذارم. به به چه هوای خوبی چه درخت زیبائی….
آن جملات مانند یک سحر، شما را در بدبختی و بیچارگی نگه می دارد.
وقتی که یک ماشین مدل بالا رد می شود و می گوئید به به عجب ماشینی اما وقتی نگاهتان به راننده می افتد می گوئید: اّه اّه اّه چه قیافه ای مرتیکه نزول خور قیافشو ببین دوزار نمی ارزه!
این جمله باعث می شود شما هیچ وقت به آن ماشین نرسید.
بهتر است بگویید: به به چه ماشین زیبائی راننده اش حتما خیلی زحمت کشیده و ابتکارات عالی به خرج داده که خدا چنین ماشینی به او داده و مبارکش باشه نوش جانش ان شاالله من هم با یادگیری اصول موفقیت و مطالعه ی کتاب های مهم موفقیت و ثروت مند شدن راه را پیدا می کنم و خدایا لطفا کمکم کن که من هم چنین ماشینی یا بهتر داشته باشم.
وقتی که ثروتمندان را انسان های مادی و پست و انسان های فقیر را معنوی و بهشتی باور دارید.
متاسفانه با این فکر یا ثروتمند نمی شوید یا اگر ثروتمند شدید، نمی توانید با آن ثروت معنوی باشید.
بهتر است که با خود بیندیشید که ثروتمندان انسان هایی خوب کارفرما و خلاق و ایده پردازی بوده اند که توانسته اند به ثروت بزرگ دست یابند. با چند نفر از ثروتمندان بزرگ شهرتان مصاحبه کنید و از آنها راه موفق شدن شان را سوال کنید آنوقت برای شما تعریف می کنند که با چه فعالیت هایی به اینجا رسیدند و در می یابید که انسان های بسیار خوب و سپاسگزاری از خداوند هستند.
اگر شما با دلیل و مدرک ثابت کنید که نه ثروتمندان بسیار بدی هم وجود دارند باید عرض کنم که شما هم درست می گوئید اما اگر توجه خود را بر روی ثروتمندانی بگذارید که بد هستند و دائما ذهن شما آن ها را می بیند شما ثروتمند نخواهید شد یا اگر ثروتمند شوید مانند همان بدها خواهید شد. این مطالب که خدمت شما عرض می کنم بخشی از دوره ی آموزش ثروتمند شدن و قوانین و رازهای جهان آفرینش هستند.
اگر هر جا می رسید وارد بحث سیاسی و اجتماعی منفی می شوید و می گویید آقا وضع خرابه اقتصاد خرابه مملکت داغونه رکوده تورمه بیکاری چقدر زیاده فساد اینجوریه و اونجوریه نه اقا دیگه هیچی درست شدنی نیست ما داریم هر روز بدتر می شیم جنگ جهانی چهارم اینجوره جنگ جهانی پنجم اونجوریه..
باید عرض کنم شما با این جملات منفی با سرعت هر چه تمامتر خود را از مسیر خوشبختی دور می کنید.
برخی باور دارند که اگر پولدار شوند گرفتاری شان بیشتر می شود بی پولی و راحتی را فضیلت می دانند این باور مخرب باعث می شود اگر شما علاقه داشته باشید که ثروتمند شوید اما باورتان این باشد که ثروت گرفتاری می آورد از آنجا که خواسته ی شما با باور شما در تضاد هستند شما هیچ وقت ثروتمند نمی شوید.
هیچ وقت اظهار فقر نکنید همیشه در همه حال اگر هر کس از شما پرسید اوضاع چطور است بگویید خدا را شکر بسیار عالیه شکر خدا. اگر از شما پول قرض خواست خیلی راحت به او نه بگوئید بسیاری هستند که از ترس اینکه دیگران از آنها پول قرض نخواهند فوری شروع می کنند به آه و ناله و فغان از اینکه بله کاسبی خرابه مشتری نیست دست زیاد شده، از صبح تا حالا که شب شده یک قرون دشت نکردیم و …!
این عزیز نمی داند که با گفتن این حرف ها به همه چه بلائی دارد بر سر خود می آورد و خودش را به فقر هدایت می کند. چنین ذهنی حتی با دعای کمیل هم درست نمی شود. وقتی زیربنای فکری خراب باشد روی بنا را شما هر روز هم درست کنی فردا خراب می شود.
در ابتدای کار یادم هست پیرمرد بازاری از بنده مشاوره خواست گفت رزق و روزی ندارم بهترین مغازه ی پاساژ دارم رزق منو بسته اند و … هر چه سوال کردم دیدم دیانت و باطن این انسان بسیار معنوی است و هر روز زیارت عاشورا و مستحبات و ذکر فراوان و خیلی انسان پاکی بود. میدانستم یک جای کار اشکال دارد به او گفتم یک روز من از صبح با شما در مغازه ی پارچه فروشی شما می نشینم تا چیزی را بفهمم. همان ابتدای صبح گفتم با من حرف نزنید مثل هر روزتان انگار تنها باشید. خلاصه ایشان بعد از یک ساعت که دید من مثل مجسمه حرف نمی زنم صندلی کوچکش را برداشت و رفت جلوی در مغازه نشست. خانم هائی از ویترین پارچه ها را می دیدند و حتی می خواستند ببینند اما وقتی به ایشان نگاه می کردند که جلوی در نشسته از سوال کردن منصرف می شدند و می رفتند به مغازه های کناری. از جا بلند شدم و به حاجی بازاری گفتم همیشه جلوی مغازه می نشینید گفت آره حوصله ام سر میره. گفتم: وقتی جلوی مغازه می نشینید مغازه کساد می شود و با صد تا دعا هم درست نمی شود زیرا مشتری خجالت می کشد شما را از صندلی بلند کند و برای آشنائی با اجناس شما سوال کنند. خداحافظی کردم. بعد از یک ماه ایشان تماس گرفت و تشکر کرد گفت یک شاگرد آوردم باهم داخل مغازه هستیم هم حوصله ام سر نمی ره هم کاسبی مان خیلی خیلی بهتر شده. خب چند جمله هم از بحث دعا عرض شود که بسیاری خانم ها به دعانویس مراجعه می کنند و النگوی خود را می دهند تمام پس انداز خود را می دهند که شوهرشان را مطیع خود کنند و بار اول نتیجه هم ممکن است بگیرند اما هر چند وقت یک بار می روند و می گویند که شوهرم بد اخلاق شده و دوباره او را سحر می کنند البته خانم اطلاع ندارد که معلوم نیست این کار آیا با بی حرمتی به قرآن انجام می شود یا نه. نتیجه این است که بعد از حدود شش تا هشت بار شوهر به طور کلی منهدم می شود به طور کلی بهم می ریزد و آنقدر حالات بدی پیدا می کند که من نمی دانم آیا درست شدنی هست یا دیگر نیست اما معمولا کار به طلاق می انجامد. بانوان گرامی توجه داشته باشند انجام دستورات علوم غریبه که در کتاب ها هست و برای محبت بین زن و شوهر هست اگر خانم زیاده روی کند و بخواهد مرتب شوهر را چیز خور کند، نتیجه همین است که من به شما گفتم البته من هم نمی گویم تجربه این را نشان داده است.
از خداوند سبحان می خواهم که عاقبت همه ی ما را ختم به خیر کند و در پایان او راضی باشد و ما رستگار.
آداب و شرایط دعا
گرفتن وضو و با طهارت بودن
معطر بودن محل دعا و بوئیدن رایحه ی خوش (عزیزان همه عود تهیه نمایید مهم است)
صدقه کنار گذاشتن و فورا دادن به فقراء و مستمندان یا مراکز درمانی جهت بیماران بی بضاعت (بنده قلک صدقه ام را هر مدت که خالی می کنم به یک داروخانه یا یک مرکز درمانی می دهم که اگر بیمار فقیری آمد از این مبلغ او را درمان کنند. دلیلم بر این کار این است که می اندیشیدم چه کسی از فقیر گرسنه مستحق تر است. و بعد از دو ماه در یک داروخانه وقتی زن فقیری التماس دارو برای نوزاد بیمارش می کرد فهمیدم که فقیرِ بیمار وضعش دو برابر، از فقیر گرسنه بدتر است. زیرا درد بیماری هم بر درد گرسنگی اش افزون است.)
رو به قبله نشستن
به خدا گمان نیکو داشتن. (وقتی انسان با تمام وجود باور دارد که خداوند خواسته ی معقولش را می دهد آری خداوند گمانش را دوست دارد.)
با اخلاص خدای را طلبیدن و در تنهایی بودن هنگام دعا(معمولا در جلو جمع یا فرد دیگر شما نمی توانید خالص باشید و نا خواسته کمی و اندکی ممکن است رل بازی کنید و وارد برخی نقش ها می شوید، آری وقتی می خواهید زار زار گریه کنید نمی کنید.)
پاک بودن بدن از حرام خیلی مهم است. ما برخی اوقات ناخواسته پول حرام وارد چرخه ی پول مان می شود و تنها راه حل یک روز روزه گرفتن قبل از دعاست. البته چند روز قبل از دعا یا ختم مهمی که دارد حتما حتما غذای بی شبهه بخورد. حتما از مال اندک خود بخورد و بنوشد و سعی کند با پول دیگران زندگی نکند. جهت بازدیدکنندگان خارج از کشور عرض می کنم که گریدت کارت و مستر کارت زندگی با پول دیگران است و پول شما نیست و چه بهتر که سیستم زندگی خود را طوری تنظیم کنید که به این نوع سیستم پولی نیاز نداشته باشید. تقریبا همه شما بزرگسالان به استثنای بنده البته ، وام گرفته اید و این زندگی کردن با پول دیگران است.
حضور قلب داشتن. نه اینکه با اکراه دعا کنیم و در حالیکه قلب ما پر از عصبانیت از خداست و نفرت و انزجارسرائی ها و گله کردن های طلبکارانه.
پا فشاری و اصرار در دعا: البته یاد آور می شوم که ما اصرار به دعا می کنیم اما در همان حال ضرف وجودمان را آنقدر وسیع می کنیم که اگر به حاجت مان نرسیدیم دچار دلتنگی و ملال و ملامت گذاری ها با خداوند کریم مان نشویم. گاهی وقت ها خداوند اجابت را آنسوی آستانه ی تحمل ما قرار می دهد. او می خواهد تو را برای صبرهای بزرگتر و بزرگسالی تربیت کند اگر از همان نوجوانی همه چی بگیریم معلوم نیست چه بلایی سر خودمان می آوریم! مثال: خدایا این دختر رو به من بده اون دختر رو هم بده همه رو بده…!!!
درخواست بخشش از خداوند کردن و توبه کردن و کمی ذکر استغفرالله و اتوب الیه
اسماء الحسنی 99 اسم خداوند هستند که آنها را نام بردن و بعد طلب حاجت کردن بسیار نیکو و اثر گذار و تکنیکی است که خود خداوند به ما آموخته است.
در اجتماعات دعا شرکت کنید و آنجا خواسته هایتان را هم مطرح کنید.
اول دعا برای همه ی مردم و دیگران و بعد خودمان.
اظهار خشوع و خضوع و تواضع و فروتنی در دعا. متاسفانه برخی برعکس عمل می کنند مثلا برای خدا خط و نشون می کشند و خط قرمز تعیین می کنند که اگر این حاجت منو ندی تا یک هفته نماز نمی خونم یا نعوذ بالله میگویند خدایا نشون بده که قدرت داری!! خب معلومه که خدا قدرت دارد و شما با این ادبیات تعبیر به این می کنید که اگر حاجتم را ندهی یعنی اینکه قدرتش رو نداشتی!!! این ادبیات متاسفانه در جامعه رایج شده است مثلا به کسی می گویند برای خودم متاسفم که فکر می کردم به من کمک می کنی و آدم خوبی هستی! این حرف یعنی اینکه شما اهل کمک نیستی و آدم خوبی هم نیستی! متلک پرانی در پوشش جملات ادیبانه ای که باب شده و رندی منفی صفتی است. ما نباید این گونه جملات را که یادگرفتیم با دیگری به کار بگیریم زیرا او هم به دیگری می گوید و بعد از یه مدت نسخه ی آپدیت شده اش (متلک ادیبانه ی ورژن جدید) دوباره به ما برمی گردد.
بلند کردن دستها خیلی مهم است. سجده کردن خیلی مهم است. وقتی شیطان از خداوند اجازه گرفت که از چهار طرف بتواند به انسان ورود کند و او را وسوسه کند، فرشتگان تاسف کنان نزد خداوند آمدند و بیان داشتند که این انسان شکست می خورد شیطان را نمی بیند که وارد شده و در نتیجه انسان نمی تواند جلوی شیطان را بگیرد. خداوند در پاسخ به فرشتگان فرمود: شیطان با این همه زرنگی اش ورود به انسان از دو طرف را یادش رفت اجازه بگیرد از بالا و از پائین. وقتی انسان دستش به آسمان می رود راه شیطان بسته می شود و وقتی که انسان به سجده می رود بازهم راه ورود شیطان به قلب انسان بسته می شود و فرصت خوبی است تا بدون هیچ وسوسه ای و هیچ دخالتی از شیطان، با خداوند خود، راز و نیاز کنیم و دعایی خالص نماییم.
با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کند.
اول و آخر دعا صلوات بفرستد.
اشک بریزید. آب از چشم باریدن از خوف خداوند و اشک ریختن به شوق پیروزی در آخرت و ورود به بهشت، در اجابت دعا اثری عظیم دارد.
حاجت خود را به زبان بیاورید. با وضوح.
داشتن انگشتری از عقیق یا فیروزه که در اجابت دعا موثر می افتد.
منع از خواسته های نامعقول که اجابت نمی شوند. مانند کسی که بدون رفتن به درس، می خواهد فوق لیسانس بگیرد، یا بیکار در خانه نشسته است و ذکر یا غنی و یا مغنی می خواند و حتی کمک هم به خانواده نمی کند. برای انتقام گرفتن از دشمنان ذکر یاجلاد یاجلاد می خواند به خیال خام خود!!
این ها کارهایی بود که باید انجام می دادیم یک سری کارها هم نباید انجام دهیم تا دعا مستجاب شود. نباید ها حتی از باید ها هم مهم ترند. مثل عاق والدین شدن، تاخیر در نماز و سبک شمردن، نفاق با برادران دینی، خباثت، سوء نیت، وجود آلات و وسایل لهو و لعب در محل دعا یا ادوات قمار، خوردن مال حرام، ترک امر به معروف و نهی از منکر(اگر خجالتی هستید وبلاگ بزنید)، عدم شناخت خداوند، عدم ظرفیت.
.
حاجت روائی چگونه است؟ از رازهای قبول شدن دعا
برای حاجت روائی و قبول شدن دعا می بایستی بتوانیم رازها و قوانین پشت پرده ی جهان را کشف کنیم. خداوند هیچ وقت برای بنده هایش شانسی و الکی برنامه نمی دهد تاس نمی اندازد، این جهان را برنامه نویسی کرده است و اگر بدانیم در این نرم افزار چه کدهایی باعث می شود که دعا قبول شده و حاجت روا می شویم می توانید هر بار از این قوانین ثابت در جهان استفاده کنید و حاجت روا شوید. قوانینِ جهان، ثابت هستند همیشه 2 ضربدر 2 باید بشود 4 و یا 201 تقسیم بر 2 باقیمانده را به عدد صفر نمی رساند و کسری بوجود خواهد آمد. گاهی یک کلمه دعا می کنیم برای حاجت سختی، اما به راحتی و باور نکردنی مستجاب می شود و گاهی ده صفحه دعا می خوانیم برای حاجتِ راحتی اما مستجاب نمی شود.
چرا؟
چرا؟
جواب نفر اول: حتما خدا صلاح دونسته نشه
جواب نفر دوم: حتما من کار بدی کردم قبلا و الان دارم تقاص پس میدم
جواب نفر سوم: حتما خدا میخواد که من بعدا بهش برسم نه حالا
جواب نفر چهارم: وای آه و وا ویلا من چقدر بنده ی بدی و گناهکاری هستم خاک بر سرم حاجتمو نمیده، منو جادو کردند، رویِ گره ی بختِ من فوت کردند!
جواب نفر پنجم: صبح که در راه داشتم میرفتم و کارم انجام نشد چونکه به یه دختره زیرچشمی نگاه کردم و باهاش تخیلاتی کردم (در نیم ثانیه) این مالِ اونه
جواب نفر ششم: من از فردا نماز نمیخونم !!!
جواب نفر هفتم: این فرد را می خواهم به شما معرفی کنم. و این مقاله درباره ی اوست. کسی که با همه ی افراد بالا دیدگاه و نگرشی متفاوت دارد. این فرد یعنی نفر هفتم کسی است که بار بعدی حتما حاجت روا می شود و نفرات اول تا ششم وضعیت شان فعلا همین طور نامشخص باقی می ماند.
او کسی بود که در گذشته در مدت زمان کوتاهی موفقیت هایش چند صد برابر شد به آن چیزهایی که می خواسته رسیده است (به لطف خدای مهربان)، نتایج خیلی خیلی عالی در زندگی اش کسب کرده و به خوبی حاجت هایش را از خداوند می گیرد. او فردی بود که در ابتدای زندگی بسیار فقیر بود و افکارش مانند شش نفر بالا بود. از بیچاره ترین خانواده هایی که در یک اتاق زندگی می کردند و همه بلائی بر سرش آمده بود. در منطقه ای بد آب و هوا شرایط بسیار بسیار سختی را می گذراند. سالها در سختی و فقر زندگی می کرد.
اما از وقتی باورهایش را عوض کرد، زندگی اش عوض شد بسیار با شخصیت و ثروتمند شد. از زجر و فلاکت به لذت و شیرینی زندگی رسید. قدرتمند شد و در مقابل خداوند بسیار احساس تواضع می کند و هر چه از خداوند می خواهد خدا به او می دهد. درک می کند که تمام دنیایش و تمام زندگی اش دست خودش است و چقدر این احساس قشنگ است و چقدر به انسان، اعتماد به نفس می دهد و چقدر خدا را باور می کند و دوست دارد که این موفقیت ها برای دیگران هم اتفاق بیفتد و به همه کمک می کند.
ببینید عزیزان، ذهن نود درصد مردم جهان برنامه ریزی شده برای فقر و ناکامی. و وقتی ذهن برای فقر و عدم رسیدن به حاجت هایمان برنامه ریزی شود ما در مداری قرار می گیریم که ایده ها، شرایط و امکانات، اتفاقات و افرادی را که می توانند ما را به موفقیت های بیشتری برسانند را نمی توانیم ببینیم. یعنی از لحاظ فرکانسی به آنها دسترسی نداریم. در واقع این باورهای ماست که مدارِ ما را در بی نهایت مداری که در جهان وجود دارد را مشخص می کند و با توجه به باورهایمان ما در مداری قرار می گیریم که باورهای ما را تایید می کنند. یعنی جهان همواره در حال تایید باورهایمان است و باورهای بنیادینِ ما را تایید می کند. اگر باورمان این باشد که حاجت روائی سخت است، ما در مداری قرار می گیریم که در آن شرایط، اتفاقات، افراد، خبرها و رویدادها و چیزهائی است که اثبات میکند حاجت روائی سخت است. اما افرادی که باور دارند که نه این طور نیست و خیلی خیلی هم راحت است و خیلی راحت می شود حاجت روا شد، اصلا همیشه فرصت و کمال برای حاجت روا شدن در حال بیشتر و بیشتر شدن است، آنها در مداری قرار می گیرند که ایده ها، امکانات، شرایط، موقعیت ها و افرادی را به سمت خودشان جذب می کنند که در آن مدار هست که نشان می دهد بله خیلی ها هستند که خیلی راحت حاجت روا می شوند و هر روز هم آگاهی و علم شان به حاجت روائی بیشتر و بیشتر می شود و یک توضیح خیلی مهم هم این است که وقتی میگوئیم که باورهایِ بنیادین، منظور ما این است که افکاری که بسیار زیاد در حال تکرار در ذهن ما هستند، افکاری که زیاد تکرار می شود و در ذهن ما به شکل های مختلف، تبدیل به باور یا همان عقیده می شوند و باورهایِ ما، ما را در مداری قرار می دهند که جهان باورهای ما را تایید و تثبیت می کند و اگر در زندگی در شرایطی هستی که واقعا حاجت روا نمی شوی و واقعا خیلی سخت یک حاجتی را بدست می آوری، فکر نکن که همه ی مردم جهان هم همینطوری هستند، فکر نکن که همه در حال عذاب برای رسیدن به حاجات شان هستند. خیر افرادی هستند که خیلی راحت با یک تلفن حاجت روا می شوند و با یک تلفن هم حاجت های دیگر مردم را حل می کنند و کمک می کنند و خدمتگزاری می کنند و اگر آنها را نمی بینی به این خاطر است که آنها در مدارِ تو نیستند که آن ها را ببینی. به خاطر اینست که از لحاظ فرکانسی به آن ها دسترسی نداری که آنها را ببینی و همه ی این افراد خیلی خیلی زیادند و هر روز آن ها یکدیگر را می بینند. در آن افرادِ بالا که ابتدای مقاله 7 نفر را مثال زدم و باورها و افکارشان را به شما نشان دادم، آن نفرِ هفتم از وقتی که باورهایش را عوض کرد و بر روی خودش شروع کرد به کار کردن، هر روز با انسان هایی سروکار دارد و با آنها صحبت می کند و با آنها مشورت می کند و از آنها ایده می گیرد که قبلا آنها را نمیدید اصلا انها در مدارِ او نبودند و او در گذشته در مدارِ آن شش نفر بود و او در مدار افرادی که حاجت روائی برایشان راحت و آسان است نبود و در فرکانس آن ها نبود و در آن دامنه ی فرکانسی نبود حاجت روایان انجا نبودند جای دیگری بودند، او باورهایش را عوض کرد فرکانسش را عوض کرد مدارش را عوض کرد و الان حاجت روایان و یاورانِ حاجتمندان را می بیند. پس اگر شما الآن در حال بیانِ واقعیت های زندگی خودتان هستید و تمام مشکلات و گرفتاری ها و ناکامی ها را دقیقا واقعیتِ زندگی بیان می کنید خیلی خیلی خوب است که بدانید واقعیتِ زندگی شما، واقعیتِ زندگیِ همسایه یِ بغلِ شما نیست، واقعیتِ زندگیِ برادرِ شما نیست، واقعیتِ زندگیِ بنده نیست، واقعیتِ زندگیِ تو واقعیتِ زندگیِ خودت است و مطمئنآ اگر که باورهایت را عوض کنی همین واقعیت، تغییر می کند و اگر که الان می بینی که برایت شرایط سخت است، مطمئن باش برای افرادِ متفاوتی، شرایط متفاوتی را در حال تجربه هستند و هر آنچه را که تجربه می کنند و به آن واقعیتِ زندگی می گویند در واقع اثباتِ باورها و فرکانس ها و مدارهایشان توسط جهان است. وقتی که شما فرکانس تان عوض می شود جهان، واقعیت های جدیدی را به شما نشان می دهد، واقعیت های متفاوتی را نسبت به واقعیت قبلی تان نشان می دهد و این را خیلی خیلی زود تجربه می کنید، اگر باورهای تان را عوض کنید چیزی در حدود کمتر از 5 سال در مدارِ انسان هایِ همیشه حاجت روا قرار می گیرید بعد از خواندن این مقاله به تغییر باورها فکر خواهید کرد و خواهید پرسید که پس باید شروع کنم پس باید چه کار کرد؟
آداب توسل
یک توسل تا اجابت
یک برگه A4 سفید بردارید بالای آن بنویسید
بسم الله الرحمن الرحیم
توسل نامه ی (نام و نام خوانوادگی)
به حضرت (نام حضرت محمد ص یا یکی از ائمه ی اطهار)
با سلام
صلوات مخصوص آن حضرت را بخوانید(در مفاتیح الجنان صلوات مخصوص 14 معصوم هست)
مقداری پول از کیف پول تان جدا کنید هدیه به ان حضرت (تا بعد به مستحق نیازمند صدقه بدهید)
حالا درد دل تان را بنویسید
در پایان تقاضاهایتان را به صورت مشخص و عدد گذاری شده بنویسید: (نظریه ای خارج از مذهب وجود دارد به عنوان تکنیک هست که 107 آرزویتان را بنویسید)
1- فلان تقاضا برای فلان مشکل
2- فلان آرزو برای چه وقتی
3- ………………………
نامه را پلمپ کرده و به آب جاری یا در جائی که کسی نمی داند بگذارید.
21