تارا فایل

پاورپوینت نکات و ملاحظاتی درباره کتاب فارسی



موضوع :

نکات و ملاحظاتی در باره کتاب فارسی
سال دهم متوسّطه – دوره دوم

به نام خداوند جان و خرد

صفحه 14
قلمرو ادبی 1
آرایه‏های ادبی بیت اوّل:
چون بگشایم ز سر مو ، شکن ماه ببیند رخ خود را به من
1 ـ کنایه : « شکن از مو گشادن » کنایه از ظاهر ساختن زیبایی
و گره‏گشایی کردن
2 ـ تشخیص : مو گشادن چشمه ، رخ داشتن ماه
3 ـ استعاره مصرّحه : « مو » استعاره مصرّحه از موج‏ها
4 ـ مجاز : سر مجازاٌ در معنای انتهای تار مو
5 ـ مراعات نظیر : سر ـ رخ ـ مو / ماه ـ رخ

ادامه صفحه 14
قلمرو ادبی 1
آرایه‏های ادبی بیت دوم:
گه به دهان، برزده کف چون صدف گاه چو تیری که رود بـر هـدف
1 ـ تشبیه : تشبیه چشمه به صدف ، تشبیه چشمه به تیر
2 ـ تشخیص : دهان داشتن چشمه
3 ـ واج آرایی : در واج « د »
4 ـ جناس ( ناقص اختلافی ) : صدف ـ هدف
5 ـ مراعات نظیر : دهان ـ کف / تیر ـ هدف

صفحه 17
درس دوم
سطر 4
« اندر همه کاری داد از خویشتن بده . »
ـ در همه کارها عدالت را در مورد خودت رعایت کن .
ـ در همه کارها حقوق دیگران را نسبت به خودت رعایت کن.
داد از خویشتن دادن؛ کاری را به طور کامل انجام دادن. مثال: «و اندر همه کاری داد از خویشتن بده که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد.» (قابوس نامه)؛ داد تو داده ست کردگار، ترا نیز/ داد به طاعت بداد باید ناچار (ناصر خسرو). || داد از تن خویشتن دادن؛ محاسبه ٔ نفس کردن. مثال: دگر داد دادن تن خویش را/ نگه داشتن دامن خویش را ( فردوسی ). || داد از خود یا از تن خود دادن؛ کلاه خود را قاضی کردن، انصاف از خود دادن. مثال: سه دیگر به گیتی هر آنکس که داد/ بداد از تن خود هم او بود شاد ) فردوسی )

صفحه 17 درس دوم
سطر 12
« همه کس را به سزا حق‏شناس باش ، خاصّه قرابت خویش را . »
به شایستگی حق همه را بشناس ( رعایت کن . ) به ویژه حق خویشاوندان خود را .

صفحه 19
قلمرو ادبی 2
دو ویژگی مهم نثر درس « از آموختن ننگ مدار »
1 ـ کوتاهی جملات
2 ـ سادگی کلمات
3 ـ روان بودن نوشته
4 ـ اندک بودن کلمات عربی
5 ـ طبیعی و ساده بودن آرایه‏های ادبی
6 ـ وجود تکرار
7 ـ خالی بودن از اصطلاحات علوم رایج زمان

صفحه 30
درس سوم ـ سفر به بصره
سطر ششم
نقش کلمه « سیاه » در عبارت :
« درمکی چند سیـاه ، در کاغذی کردم که به گرمابه بان دهم . »
« سیاه » وابسته پسین برای کلمه « درمک » بوده و صفت بیانی ( مطلق ) می باشد .
نوع « ـَ‏ک » در واژه « درمک » : پسوند تصغیر

صفحه 41
درس پنجم ، کلاس نقّاشی
قلمرو ادبی 1
در کدام قسمت از این متن ، می توان نشانه‏های شاعری نویسنده را یافت ؟
1ـ وسعت گنجینه واژگان
2ـ کثرت تصویرآفرینی‏های شاعرانه
3ـ استفاده از تعبیرات و جملات همگون با زبان و بیان شاعران معاصر
4ـ نو بودن نگاه
در برخی کتب کمک درسی موارد زیر به عنوان پاسخ پیشنهاد شده است :
1ـ معلّم دور نبود ؛ صورتک به رو نداشت .
2ـ رنگ را نگارین می ریخت .
3ـ معلّم مرغان را گویا می‏کشید ؛ گوزن را رعنا رقم می زد ؛ خرگوش را چابک می‏بست ؛ سگ را روان گرته می‏ریخت .

صفحه 39 ـ درس کلاس نقّاشی

صفحه 46
درک ودریافت 1
استنباط خود را از عبارت زیر بنویسید .
« هر چه بـر او تنگ گرفتند ، کمربند خود را تنگ‏تر بست تا دست آخر با حقـارت زندگی‏هامان اُخت شد . »
ـ هرچه در برابر نوآوری نیما یوشیج مخالفت می‏کردند ، او استقامت بیشتری می‏ورزید . در نهایت نیما خود را با شرایط زمانه وفق می‏داد و کارشکنی‏ها را تحمّل می‏کرد و نهایتاً به زندگی ما و رفتارهای حقارت‏آمیز ما عادت کرد .

صفحه 54
درس هفتم
در سطر شانزدهم درس هفتم ( جمال و کمال ) واژه « وصلت » در عبارت : « هم فُرقَت بود و هم وُصلت » به ضمّ « و » درج شده است . این در حالی است که « وصلت » در تداول عامّه به فتح « و » تلفّظ می گردد . در لغت نامه ها و فرهنگ های مشهور فارسی من جمله دهخدا ، معین و عمید این واژه به ضمّ اوّل ؛ یعنی ، « وُصلَت » ضبط شده است .
همین ضبط در فرهنگ عربی به فارسی « لاروس » نیز قابل مشاهده می باشد . از این رو درج این کلمه با ضمّ « و » در این درس با وجود شهرت تلفّظ آن به شکل « وَصلت » ؛ صحیح می باشد .

صفحه 54
قلمرو ادبی 1
در بند ششم متن درس ( این قصّه عجیب‏ترین … ) کدام نوع از روابط معنایی واژه ها ، بر زیبایی سخن افزوده است ؟

ـ تضادّ بین واژه‏های :
1 ـ فُرقَت و وُصلَت 2 ـ محنت و شادی
3 ـ راحت و آفت 4 ـ وفا و جفا
5 ـ بدایت و نهایت 6 ـ اوّل و آخر
7 ـ اندوه و طرب
ـ ترادف بین واژه‏های :
1 ـ تخت و گاه 2 ـ شگفت و عجب
ـ به جز روابط معنایی تضاد و ترادف ، برخی آرایه‏ها ، من جمله : ترصیع ، موازنه ، جناس و مراعات نظیر نیز در این بند قابل تشخیص است .

صفحه 58
شعرخوانی ـ بوی گل و ریحان ها
در بیت 8 شعر‏خوانی صفحه 58 ( بوی گل و ریحان‏ها ) کلمه « قربان‏ها » از جهتی قابل توجّه است .
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‏هـا
واژه « قربان » در این بیت دارای ایهام ظریفی می باشد . « قربان » علاوه بر معنی مشهور آن به کسر « ق » در معنی کمان دان و دوالی که در ترکش دوخته حمائل وار در گردن اندازند ، نیز به کار می رود . گاهی سواران کمان خود را در آن دوال نگاه می‏داشته‏اند .
ـ با فرض مکسور خواندن «ق» ایهام تناسب بین قربان و کیش راه به ده می برد .

صفحه 64
درس هشتم ـ در سایه سار نخل ولایت
در مصراع های :
هنگام که همتاب آفتاب / به خانه یتیمکان بیوه زنی تابیدی
دو نکته قابل اشاره وجود دارد :
1 ـ مصراع اوّل در کتاب ادبیّات فارسی 2 سال دوم دبیرستان به صورت « هنگام که به همراه آفتاب » آمده بود که در این کتاب کلمه « همتاب » جایگزین « همراه » گشته است . در کتاب « سایه سبز » به‏گزیده شاعر از شعرهای خویش این واژه به شکل « همتاب » درج شده است . ( صفحه 131 ، انتشارات قدیانی ، 1389 )
2ـ نوع « ـَ‏ک » در کلمه « یتیمکان » پسوند ترحّم است.

صفحه 67
قلمرو ادبی 2 ، بخش « ب »
چرا شاعر شعرش را « سپید » نامیده است ؟
زیرا شعر « در سایه سار نخل ولایت » وزن عروضی ندارد و تنها گونه‏ای آهنگ به هنگام خواندن آن استنباط می‏گردد که از ویژگی‏های شعر سپید می‏باشد .

صفحه 80
قلمرو ادبی 2
در عبارت زیر ، کنایه را مشخّص کنید و مفهوم آن را بنویسد .
تا با خاک انس نگیری ، راهی به مراتب قرب نداری .
1 ـ « انس گرفتن با خاک » : کنایه از تواضع و فروتنی
2 ـ « راه به جایی داشتن » کنایه از : نصیب داشتن ، به نتیجه رسیدن ، به نحوی به جایی وارد شدن

صفحه 83
نام اصلی سپیده کاشانی ( سُرور اعظم باکوچی )
توضیح : متاسّفانه در باره پسوند نام ایشان ؛ یعنی ، واژه « باکوچی » نکته ای یافت نشد .
پسوند « چی »
از پسوندهای فعال ترکی است، که وارد زبان فارسی نیز شده است . از جمله نشان وابستگی به یک حرفه ، گرایش فکری و پیروی از یک مکتب فلسفی و یا علاقه مندی به یک چیز خاص و علامت فاعلی نیز می تواند باشد .
قاپیچی (دربان) ، بالیقچی (ماهیگیر) ، داشچی (حجار) ، دینچی (دیندار) ، اسلامچی (اسلام گرا) ، سینیقچی (شکسته بند) ، قایناقچی (جوشکار) ، قوناقچی (میزبان) بیچینچی ، (دروگر) دمیرچی (آهنگر) ، پتکچی (زنبوردار)
نیز این پسوند به پایان اسامی شهرها اضافه شده و در معنی علامت صفت نسبی به کار می رود . مانند : تهرانچی ، باکوچی ، تبریزچی

صفحه 96
درس دوازدهم ـ بیت 5
به لشکر چنین گفت کاموس گرد
که گر آسمان را ببـاید سپـرد …
کاموس : کاموس، در شاهنامه مبارزی کوشانی و یکی از امرای افراسیاب است که در جنگی به همین نام که بین ایرانیان و تورانیان درگرفت برای یاری کردن به تورانیان شرکت کرد . در این جنگ ابتدا گیو به مبارزه با او آمد ، امّا نتوانست او را شکست دهد و درست در لحظه ای که کاموس داشت بر گیو چیره می شد ، طوس به کمک گیو آمد . هر دو پهلوان از ظهر تا شب با کاموس جنگیدند ، امّا موفّق به شکست او نشدند . روز بعد باز هم کاموس به میدان آمد و مبارز طلبید . این بار رهام پسر گودرز از طرف سپاه ایرانیان به مبارزه با کاموس پرداخت ، ولی بعد از مبارزه تن به تن شکست خورده و به کوه فرار کرد و بعد از آن رستم پا به میدان گذاشت و کاموس را به مبارزه طلبید و بعد از یک جنگ تن به تن و طولانی ، توانست با زیرکی ، کاموس را با طناب گرفتار کند و او را دست بسته به اردوگاه ایرانیان بیاورد و سپس همه پهلوانان با ضربات شمشیر او را کشتند .
آسمان را سپردن : کنایه از : سر به آسمان ساییدن ، به مقام بلند رسیدن

صفحه 104
درس سیزدهم ـ بیت 11
کمان را به زه کرد و بگشاد بر نبد مرغ را پیش تیرش گذر

مصراع دوم :
1 ـ او در تیراندازی آن قدر ماهر بود که هیچ پرنده‏ای از تیر او راه فرار نداشت .
2 ـ به دلیل مهارت او در تیراندازی هیچ پرنده ای جرات گذر از برابر مسیر و آماج تیر او را نداشت .

صفحه 127
قلمرد ادبی 2
بیت زیر را از نظر آرایه‏های ادبی بررسی کنید .
منم آن تشنه گهـر بـرده بخت من زنده و بخت تو مرده
1 ـ کنایه تشنه گهر برده : کنایه از خیر ؟؟
2 ـ تضاد زنده ـ مرده
3 ـ تشخیص زنده و مرده بودن بخت
4 ـ جناس ناقص اختلافی برده ـ مرده
5 ـ کنایه گهر بردن : کنایه از دزدیدن گهر

صفحه 130
درک و دریافت 2
در باره لحن و بیان داستان ( داستان طرّاران ) توضیح دهید .

1 ـ شخصیّت و قهرمان داستان : مرد مسافر ساده لوح
2 ـ راوی داستان ( زاویه دید ) : سوم شخص ( دانای کل )
3 ـ هسته داستان ( طرح داستان ) : معضل اجتماعی دزدی کردن ، سادگی برخی از مردم و اعانت ناآگاهانه ایشان به گسترش این معضل
4 ـ درون مایه : تقبیح بلاهت و ساده لوحی
5 ـ لحن ( بیان ) : طنزواره ( به دلیل نقل داستان می‏توان لحن و بیان آن را علاوه بر طنز « روایی » نیز دانست . )

صفحه 138
قلمرو ادبی 1
مصراع‏های زیر را با توجّه به آرایه‏های ادبی « تشخیص ، کنایه و تشبیه » بررسی کنید .
الف ـ ای چون سبزه برآمده از دفتر روزگاران
تشخیص به خاطر به کار بردن « ای » برای « جنوب »
تشبیه : « چون سبزه برآمده » تشبیه جنوب به سبزه
تشبیه : « دفتر روزگاران » اضافه تشبیهی ( روزگار به دفتر تشبیه شده است . )
ب ـ ای کشتی‏های صیّادی که مقاومت پیشه کرده‏اید !
تشخیص 1 : به خاطر به‏کار بردن « ای » برای کشتی‏های صیّادی
تشخیص 2 : به خاطر « مقاومت کردن » کشتی

ادامه صفحه 138
ج ـ در شوره‏زار شهرهایی که طاعون و غبار بر آنها چیره است .
تشبیه : « شوره‏زار شهرها » اضافه تشبیهی ( تشبیه شهرها به شوره زار )
تشخیص : چیره شدن طاعون و غبار ؟
د ـ بگذار بوسه زنیم بر شمشیری که بر دستان توست .
کنایه : « بوسه زدن بر شمشیر » کنایه از ادای احترام برای آن
تشخیص : « شمشیر در دست داشتن جنوب »

صفحه 139
قلمرو ادبی 2
کدام واژه مشخّص شده « مجاز » به شمار می‏آید ؟ مفهوم آن را بنویسید .
« ای مسافر دیرین بر روی خـار و درد / ای چون ستـاره ، فروزان »
ـ واژه « خـار » مجاز است و می توان آن را مجاز دانست ، زیرا منظور شاعر تنها خار نیست ، بلکه هر نوع سختی و مشکلی است که در راه وجود دارد .

:
صفحه 139
قلمرو فکری 1
دریافت خود را از سروده زیر بنویسید .
« تو را جنوب نامیدم / ………………….. / ای انقلاب زمین که با انقلاب آسمان برین / پیوند خورده‏ای »
ـ در نظر شاعر به دلیل غلبه تمایلات دیندارانه و شهادت طلبانه این انقلاب و قیام با آسمان در پیوند است و حرکتی الهی می باشد .

صفحه 139
قلمرو فکری 2
پیام نهایی دو مصراع پایانی سروده زیر چیست ؟
« و مریم هر شب ، روی شن‏ها / به انتظار مهدی می‏نشیند / و گل‏هایی را می‏چیند / که از انگشتان شهیدان می‏رویند . »
ـ در نظر شاعر شهیدان زمینه ساز ظهور حضرت مهدی ( عج ) هستند .

صفحه 139
قلمرو فکری 3
در سروده زیر :
« ای سرزمینی کز خاکت / خوشه های گندم می‏روید / و پیامبران برمی‏خیزند . »
الف ـ کدام سرزمین مورد خطاب است ؟
جنوب لبنان
ب ـ مقصود شاعر از مصراع‏های دوم و سوم چیست ؟
مصراع دوم : فراوانی نعمت و آبادانی عمومی سرزمین لبنان
مصراع دوم : این ناحیه ادامه طبیعی سرزمین فلسطین است که خاستگاه پیامبران متعدّدی بوده است .

و زیان
صفحه 139
قلمرو فکری 4
از متن درس ، مصراعی را معادل معنایی قسمت مشخّص شده بیابید .
« تو را سپیده دمی در انتظار زاده شدن / و پیکری در اشتیاق شهادت نامیدم . »
پاسخ ـ « ای سرخ گل که فداکاری پیشه کردی . » ؟؟

صفحه 139
قلمرو فکری 5
قبـانی در این بخش از شعـرش بر چه نکته‏ای تاکید دارد ؟
« ای که ردای حسین بر دوش داری / و خورشید کربلا را در برداری … »
1 ـ شاعر قیام نابرابر و خونین جنوب لبنان در برابر اشغالگران را در امتداد قیام خونین کربلا می‏داند و اعتقاد دارد امام حسین و حرکت او الهام بخش قیام در جنوب لبنان می‏باشد .
2 ـ شاعر به تقدّس قیام جنوب لبنان به دلیل اهداف متعالی و مبانی عقیدتی آن اعتقاد دارد .

صفحه 140
گنج حکمت ـ مزار شاعر
نوشته فرانسوا کوپه
در متن صفحه 140 که به قطعه ای از فرانسوا کوپه اختصاص دارد , چنگیز نیای بزرگ تیمور معرّفی شده است , که این گفته نسبتی با واقعیّت ندارد . اروپایی ها گاه گاهی با چنین سهوی مواجه می شوند و برخی از ترکان را به مغولان منتسب می دارند . بارزترین سهو از این نوع شاید مغول دانستن حکومت های هون های اروپا باشد . باید دانست هون ها گروهی از ترکان مهاجر به اروپای شرقی بودند که در حوالی 350 میلادی مهاجرت به سوی غرب را آغاز کرده و در نهایت در اواخر قرن چهارم میلادی در اروپای شرقی حکومتی نیرومند به مرکزیّت بوداپست تشکیل دادند که حکومت ایشان در روزگار فرمانروایی آتیلا به اوج قدرت و شکوه رسید و با به زیر فرمان درآوردن حوزه دانوب موجودیّت امپراتوری روم غربی را به مبارزه طلبید .

ادامه صفحه 140
اکنون در این درس نیز سهوی از این نوع رخ داده است و این شاعر و نویسنده فرانسوی توفیری بین چنگیز و تیمور قائل نشده است و با مغول پنداشتن تیمور وی را از نوادگان چنگیز دانسته است . در این باره ذکر چند نکته خالی از لطف نیست :
الف ـ تیمور کلمه ای ترکی و به معنی « آهن » می باشد , و امیر تیمور قطعاً شاه و سرداری ترک می باشد .
ب ـ چنگیز غیرمسلمان و تیمور امیری مسلمان و سنّی مذهب بود که قرآن را از حفظ داشت و جنگ های خود را غزوه و جهاد می دانست .
ج ـ چنگیز اهل مغولستان بود درحالی که تیمور در حوالی سمرقند نشو ونما پیدا کرده بود و خاستگاه و زادگاه او با زادگاه چنگیز چند هزار کیلومتر فاصله داشت .
د ـ زبان مغولی و زبان ترکی دو زبان مستقل و جدا از هم هستند و تنها از حیث تقسیم بندی کلّی زبان ها در ردیف زبان های التصاقی جای می گیرند , و نسبت بین این دو زبان نسبتی شبیه به نسبت زبان فارسی و دیگر زبان های هندو اروپایی و یا نسبتی بین زبان عربی با زبان عبری است که از جمله زبان های تحلیلی یا تصریفی به شمار می آیند .
هـ ـ در همین درس بیابان « قره قوم » به صورت « قره قورم » نوشته شده که غلط می باشد .
مولّف فرهنگ معین نیز مرتکب این سهو شده و تیمور را مغول دانسته است , که نظر به سابقه علاقه دکتر معین به مغولی معرّفی کردن چند صد واژه ترکی رایج در فارسی , می توان گفت کار دکتر معین نه از روی سهو , بل بیشتر به عمد بوده است . ماحصل مطالب گفته شده این است که در انتخاب اشعار و متون کتاب های درسی باید دقّت و ظرافتی بیش از این را به کار بست و از آوردن اشعاری که دارای اشتباهات آشکار تاریخی و زبانی هستند پرهیز کرد .

صفحه 141 ـ درس هجدهم ـ عظمت نگاه
ناتانائیل
ناتانائیل یا بِرتولُما ( در برخی انجیل های فارسی : نتنائیل یا لاتین Bartholomaeus ) یکی از دوازده حواری حضرت مسیح بود که به خاطرِ هواداری از عیسی مسیح زنده زنده پوست کنده و واژگون به صلیب کشیده شد . نام وی در سه انجیل از اناجیل اربعه) انجیل های هم نوا : انجیل متی ، انجیل مُرقُس و انجیل لوقا ) و همچنین به عنوانِ یکی از شاهدانِ عروج عیسی آمده است . از وی تنها در انجیل یوحنا نام برده نشده است .
وی به خاطر امتناع کردن از پرستش خدایانِ دیگر، زنده زنده پوست کنده و سر و ته به صلیب کشیده شد. این گونه شکنجه باعث شد وی را به عنوان قدیس حامی دباغان برگزینند. میکل آنژ در نقاشیِ فرسکوی داوری واپسین ، قدیس بارتولومه را در حالی که پوست کنده شده خود را در دست دارد ، نشان داده است . به عقیده بسیاری از متخصصان ، میکل آنژ چهره خود را در این طرح نقش زده است.

صفحه 143 ـ قلمرو ادبی 1

صفحه 143 ـ قلمرو فکری 1
نیکوترین اندرز نویسنده چیست ؟ در باره آن توضیح دهید .
تا حدّ امکان باید برای حل مشکلات بشر تلاش کرد . با توجّه به گفته‏های نویسنده معلوم می‏گردد که ریشه این مشکلات در درون آدمی جای دارد و مهم‏ترین تغییر ، ایجاد نگاهی تازه به جهان است .

صفحه 143 ـ قلمرو فکری 2
نویسنده در باره « انتظار » چه دیدگاهی دارد ؟
معتقد است تمام پدیده‏های عالم در حالت انتظار به سر می‏برند و هر تغییری رو به سوی کمال دارد . او در ادامه توصیه می‏کند : نباید در انتظار اتّفاق خاصّی بود و باید همه رویدادهای زندگی را به زیبایی درک کرد و به همان شکل پذیرفت ، هر چند که کمی تغییر هم ضرورت دارد . ؟؟

صفحه 143 ـ درس هجدهم ـ قلمرو ادبی 3
هریک از موارد زیر ، با کدام بخش از متن درس ، تناسب معنایی دارد ؟
1 ـ به جهان خرّم از آنم که جهـان خرّم از اوست عاشقم بر همه عـالم که همه عـالم از اوست
هرگز هیچ زیبایی لطیفی را در این جهان ندیده‏ام که بی‏درنگ نخواسته‏باشم تمامی مهرم را نثارش کنم .
2 ـ بسوز ای دل که تا خامی ، نیاید بوی دل از تو کجا دیدی که بی آتش ، کسی را بوی عود آید
اعمال ما به ما وابسته است ، هم چنان که روشنایی فسفر به فسفر . راست است که ما را می سوزاند ، امّا برایمان شکوه و درخشش به ارمغان می آورد .
3 ـ غیبت نکـرده‏ای کـه شـوم طـالب حضـور پنهـان نگشتـه‏ای کـه هویـدا کنـم تـو را
تنها خداست که نمی‏توان در انتظارش بود . در انتظار خدا بودن ، ناتانائیل ؛ یعنی ، درنیافتن این که او را هم اکنون در وجود خود داری .

صفحه 144 ـ قلمرو فکری 6
در عبارت زیر ، نویسنده بر چه چیزی تاکید دارد ؟ توضیح دهید .
« برای من « خواندن » این که شن ساحل ها نرم است ، کافی نیست ؛ می خواهم پاهای برهنه‏ام این نرمی را حس کند . به چشم من ، هر شناختی که مبتنی بر احساس نباشد ، بیهوده است . »
در این عبارت نویسنده تاکید می‏کند که هر شناختی باید با تمام وجود و احساس درک شود و اگر جز این باشد ، داشتن آگاهی و اطّلاعات صرف فایده چندانی ندارد ، زیرا تغییری در آدمی و نگاه او به پدیده‏ها ایجاد نمی‏کند .


تعداد صفحات : 38 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود