موضوع :
نکات و ملاحظاتی در باره کتاب فارسی
سال دهم متوسّطه – دوره دوم
به نام خداوند جان و خرد
صفحه 14
قلمرو ادبی 1
آرایههای ادبی بیت اوّل:
چون بگشایم ز سر مو ، شکن ماه ببیند رخ خود را به من
1 ـ کنایه : « شکن از مو گشادن » کنایه از ظاهر ساختن زیبایی
و گرهگشایی کردن
2 ـ تشخیص : مو گشادن چشمه ، رخ داشتن ماه
3 ـ استعاره مصرّحه : « مو » استعاره مصرّحه از موجها
4 ـ مجاز : سر مجازاٌ در معنای انتهای تار مو
5 ـ مراعات نظیر : سر ـ رخ ـ مو / ماه ـ رخ
ادامه صفحه 14
قلمرو ادبی 1
آرایههای ادبی بیت دوم:
گه به دهان، برزده کف چون صدف گاه چو تیری که رود بـر هـدف
1 ـ تشبیه : تشبیه چشمه به صدف ، تشبیه چشمه به تیر
2 ـ تشخیص : دهان داشتن چشمه
3 ـ واج آرایی : در واج « د »
4 ـ جناس ( ناقص اختلافی ) : صدف ـ هدف
5 ـ مراعات نظیر : دهان ـ کف / تیر ـ هدف
صفحه 17
درس دوم
سطر 4
« اندر همه کاری داد از خویشتن بده . »
ـ در همه کارها عدالت را در مورد خودت رعایت کن .
ـ در همه کارها حقوق دیگران را نسبت به خودت رعایت کن.
داد از خویشتن دادن؛ کاری را به طور کامل انجام دادن. مثال: «و اندر همه کاری داد از خویشتن بده که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد.» (قابوس نامه)؛ داد تو داده ست کردگار، ترا نیز/ داد به طاعت بداد باید ناچار (ناصر خسرو). || داد از تن خویشتن دادن؛ محاسبه ٔ نفس کردن. مثال: دگر داد دادن تن خویش را/ نگه داشتن دامن خویش را ( فردوسی ). || داد از خود یا از تن خود دادن؛ کلاه خود را قاضی کردن، انصاف از خود دادن. مثال: سه دیگر به گیتی هر آنکس که داد/ بداد از تن خود هم او بود شاد ) فردوسی )
صفحه 17 درس دوم
سطر 12
« همه کس را به سزا حقشناس باش ، خاصّه قرابت خویش را . »
به شایستگی حق همه را بشناس ( رعایت کن . ) به ویژه حق خویشاوندان خود را .
صفحه 19
قلمرو ادبی 2
دو ویژگی مهم نثر درس « از آموختن ننگ مدار »
1 ـ کوتاهی جملات
2 ـ سادگی کلمات
3 ـ روان بودن نوشته
4 ـ اندک بودن کلمات عربی
5 ـ طبیعی و ساده بودن آرایههای ادبی
6 ـ وجود تکرار
7 ـ خالی بودن از اصطلاحات علوم رایج زمان
صفحه 30
درس سوم ـ سفر به بصره
سطر ششم
نقش کلمه « سیاه » در عبارت :
« درمکی چند سیـاه ، در کاغذی کردم که به گرمابه بان دهم . »
« سیاه » وابسته پسین برای کلمه « درمک » بوده و صفت بیانی ( مطلق ) می باشد .
نوع « ـَک » در واژه « درمک » : پسوند تصغیر
صفحه 41
درس پنجم ، کلاس نقّاشی
قلمرو ادبی 1
در کدام قسمت از این متن ، می توان نشانههای شاعری نویسنده را یافت ؟
1ـ وسعت گنجینه واژگان
2ـ کثرت تصویرآفرینیهای شاعرانه
3ـ استفاده از تعبیرات و جملات همگون با زبان و بیان شاعران معاصر
4ـ نو بودن نگاه
در برخی کتب کمک درسی موارد زیر به عنوان پاسخ پیشنهاد شده است :
1ـ معلّم دور نبود ؛ صورتک به رو نداشت .
2ـ رنگ را نگارین می ریخت .
3ـ معلّم مرغان را گویا میکشید ؛ گوزن را رعنا رقم می زد ؛ خرگوش را چابک میبست ؛ سگ را روان گرته میریخت .
صفحه 39 ـ درس کلاس نقّاشی
صفحه 46
درک ودریافت 1
استنباط خود را از عبارت زیر بنویسید .
« هر چه بـر او تنگ گرفتند ، کمربند خود را تنگتر بست تا دست آخر با حقـارت زندگیهامان اُخت شد . »
ـ هرچه در برابر نوآوری نیما یوشیج مخالفت میکردند ، او استقامت بیشتری میورزید . در نهایت نیما خود را با شرایط زمانه وفق میداد و کارشکنیها را تحمّل میکرد و نهایتاً به زندگی ما و رفتارهای حقارتآمیز ما عادت کرد .
صفحه 54
درس هفتم
در سطر شانزدهم درس هفتم ( جمال و کمال ) واژه « وصلت » در عبارت : « هم فُرقَت بود و هم وُصلت » به ضمّ « و » درج شده است . این در حالی است که « وصلت » در تداول عامّه به فتح « و » تلفّظ می گردد . در لغت نامه ها و فرهنگ های مشهور فارسی من جمله دهخدا ، معین و عمید این واژه به ضمّ اوّل ؛ یعنی ، « وُصلَت » ضبط شده است .
همین ضبط در فرهنگ عربی به فارسی « لاروس » نیز قابل مشاهده می باشد . از این رو درج این کلمه با ضمّ « و » در این درس با وجود شهرت تلفّظ آن به شکل « وَصلت » ؛ صحیح می باشد .
صفحه 54
قلمرو ادبی 1
در بند ششم متن درس ( این قصّه عجیبترین … ) کدام نوع از روابط معنایی واژه ها ، بر زیبایی سخن افزوده است ؟
ـ تضادّ بین واژههای :
1 ـ فُرقَت و وُصلَت 2 ـ محنت و شادی
3 ـ راحت و آفت 4 ـ وفا و جفا
5 ـ بدایت و نهایت 6 ـ اوّل و آخر
7 ـ اندوه و طرب
ـ ترادف بین واژههای :
1 ـ تخت و گاه 2 ـ شگفت و عجب
ـ به جز روابط معنایی تضاد و ترادف ، برخی آرایهها ، من جمله : ترصیع ، موازنه ، جناس و مراعات نظیر نیز در این بند قابل تشخیص است .
صفحه 58
شعرخوانی ـ بوی گل و ریحان ها
در بیت 8 شعرخوانی صفحه 58 ( بوی گل و ریحانها ) کلمه « قربانها » از جهتی قابل توجّه است .
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانهـا
واژه « قربان » در این بیت دارای ایهام ظریفی می باشد . « قربان » علاوه بر معنی مشهور آن به کسر « ق » در معنی کمان دان و دوالی که در ترکش دوخته حمائل وار در گردن اندازند ، نیز به کار می رود . گاهی سواران کمان خود را در آن دوال نگاه میداشتهاند .
ـ با فرض مکسور خواندن «ق» ایهام تناسب بین قربان و کیش راه به ده می برد .
صفحه 64
درس هشتم ـ در سایه سار نخل ولایت
در مصراع های :
هنگام که همتاب آفتاب / به خانه یتیمکان بیوه زنی تابیدی
دو نکته قابل اشاره وجود دارد :
1 ـ مصراع اوّل در کتاب ادبیّات فارسی 2 سال دوم دبیرستان به صورت « هنگام که به همراه آفتاب » آمده بود که در این کتاب کلمه « همتاب » جایگزین « همراه » گشته است . در کتاب « سایه سبز » بهگزیده شاعر از شعرهای خویش این واژه به شکل « همتاب » درج شده است . ( صفحه 131 ، انتشارات قدیانی ، 1389 )
2ـ نوع « ـَک » در کلمه « یتیمکان » پسوند ترحّم است.
صفحه 67
قلمرو ادبی 2 ، بخش « ب »
چرا شاعر شعرش را « سپید » نامیده است ؟
زیرا شعر « در سایه سار نخل ولایت » وزن عروضی ندارد و تنها گونهای آهنگ به هنگام خواندن آن استنباط میگردد که از ویژگیهای شعر سپید میباشد .
صفحه 80
قلمرو ادبی 2
در عبارت زیر ، کنایه را مشخّص کنید و مفهوم آن را بنویسد .
تا با خاک انس نگیری ، راهی به مراتب قرب نداری .
1 ـ « انس گرفتن با خاک » : کنایه از تواضع و فروتنی
2 ـ « راه به جایی داشتن » کنایه از : نصیب داشتن ، به نتیجه رسیدن ، به نحوی به جایی وارد شدن
صفحه 83
نام اصلی سپیده کاشانی ( سُرور اعظم باکوچی )
توضیح : متاسّفانه در باره پسوند نام ایشان ؛ یعنی ، واژه « باکوچی » نکته ای یافت نشد .
پسوند « چی »
از پسوندهای فعال ترکی است، که وارد زبان فارسی نیز شده است . از جمله نشان وابستگی به یک حرفه ، گرایش فکری و پیروی از یک مکتب فلسفی و یا علاقه مندی به یک چیز خاص و علامت فاعلی نیز می تواند باشد .
قاپیچی (دربان) ، بالیقچی (ماهیگیر) ، داشچی (حجار) ، دینچی (دیندار) ، اسلامچی (اسلام گرا) ، سینیقچی (شکسته بند) ، قایناقچی (جوشکار) ، قوناقچی (میزبان) بیچینچی ، (دروگر) دمیرچی (آهنگر) ، پتکچی (زنبوردار)
نیز این پسوند به پایان اسامی شهرها اضافه شده و در معنی علامت صفت نسبی به کار می رود . مانند : تهرانچی ، باکوچی ، تبریزچی
صفحه 96
درس دوازدهم ـ بیت 5
به لشکر چنین گفت کاموس گرد
که گر آسمان را ببـاید سپـرد …
کاموس : کاموس، در شاهنامه مبارزی کوشانی و یکی از امرای افراسیاب است که در جنگی به همین نام که بین ایرانیان و تورانیان درگرفت برای یاری کردن به تورانیان شرکت کرد . در این جنگ ابتدا گیو به مبارزه با او آمد ، امّا نتوانست او را شکست دهد و درست در لحظه ای که کاموس داشت بر گیو چیره می شد ، طوس به کمک گیو آمد . هر دو پهلوان از ظهر تا شب با کاموس جنگیدند ، امّا موفّق به شکست او نشدند . روز بعد باز هم کاموس به میدان آمد و مبارز طلبید . این بار رهام پسر گودرز از طرف سپاه ایرانیان به مبارزه با کاموس پرداخت ، ولی بعد از مبارزه تن به تن شکست خورده و به کوه فرار کرد و بعد از آن رستم پا به میدان گذاشت و کاموس را به مبارزه طلبید و بعد از یک جنگ تن به تن و طولانی ، توانست با زیرکی ، کاموس را با طناب گرفتار کند و او را دست بسته به اردوگاه ایرانیان بیاورد و سپس همه پهلوانان با ضربات شمشیر او را کشتند .
آسمان را سپردن : کنایه از : سر به آسمان ساییدن ، به مقام بلند رسیدن
صفحه 104
درس سیزدهم ـ بیت 11
کمان را به زه کرد و بگشاد بر نبد مرغ را پیش تیرش گذر
مصراع دوم :
1 ـ او در تیراندازی آن قدر ماهر بود که هیچ پرندهای از تیر او راه فرار نداشت .
2 ـ به دلیل مهارت او در تیراندازی هیچ پرنده ای جرات گذر از برابر مسیر و آماج تیر او را نداشت .
صفحه 127
قلمرد ادبی 2
بیت زیر را از نظر آرایههای ادبی بررسی کنید .
منم آن تشنه گهـر بـرده بخت من زنده و بخت تو مرده
1 ـ کنایه تشنه گهر برده : کنایه از خیر ؟؟
2 ـ تضاد زنده ـ مرده
3 ـ تشخیص زنده و مرده بودن بخت
4 ـ جناس ناقص اختلافی برده ـ مرده
5 ـ کنایه گهر بردن : کنایه از دزدیدن گهر
صفحه 130
درک و دریافت 2
در باره لحن و بیان داستان ( داستان طرّاران ) توضیح دهید .
1 ـ شخصیّت و قهرمان داستان : مرد مسافر ساده لوح
2 ـ راوی داستان ( زاویه دید ) : سوم شخص ( دانای کل )
3 ـ هسته داستان ( طرح داستان ) : معضل اجتماعی دزدی کردن ، سادگی برخی از مردم و اعانت ناآگاهانه ایشان به گسترش این معضل
4 ـ درون مایه : تقبیح بلاهت و ساده لوحی
5 ـ لحن ( بیان ) : طنزواره ( به دلیل نقل داستان میتوان لحن و بیان آن را علاوه بر طنز « روایی » نیز دانست . )
صفحه 138
قلمرو ادبی 1
مصراعهای زیر را با توجّه به آرایههای ادبی « تشخیص ، کنایه و تشبیه » بررسی کنید .
الف ـ ای چون سبزه برآمده از دفتر روزگاران
تشخیص به خاطر به کار بردن « ای » برای « جنوب »
تشبیه : « چون سبزه برآمده » تشبیه جنوب به سبزه
تشبیه : « دفتر روزگاران » اضافه تشبیهی ( روزگار به دفتر تشبیه شده است . )
ب ـ ای کشتیهای صیّادی که مقاومت پیشه کردهاید !
تشخیص 1 : به خاطر بهکار بردن « ای » برای کشتیهای صیّادی
تشخیص 2 : به خاطر « مقاومت کردن » کشتی
ادامه صفحه 138
ج ـ در شورهزار شهرهایی که طاعون و غبار بر آنها چیره است .
تشبیه : « شورهزار شهرها » اضافه تشبیهی ( تشبیه شهرها به شوره زار )
تشخیص : چیره شدن طاعون و غبار ؟
د ـ بگذار بوسه زنیم بر شمشیری که بر دستان توست .
کنایه : « بوسه زدن بر شمشیر » کنایه از ادای احترام برای آن
تشخیص : « شمشیر در دست داشتن جنوب »
صفحه 139
قلمرو ادبی 2
کدام واژه مشخّص شده « مجاز » به شمار میآید ؟ مفهوم آن را بنویسید .
« ای مسافر دیرین بر روی خـار و درد / ای چون ستـاره ، فروزان »
ـ واژه « خـار » مجاز است و می توان آن را مجاز دانست ، زیرا منظور شاعر تنها خار نیست ، بلکه هر نوع سختی و مشکلی است که در راه وجود دارد .
:
صفحه 139
قلمرو فکری 1
دریافت خود را از سروده زیر بنویسید .
« تو را جنوب نامیدم / ………………….. / ای انقلاب زمین که با انقلاب آسمان برین / پیوند خوردهای »
ـ در نظر شاعر به دلیل غلبه تمایلات دیندارانه و شهادت طلبانه این انقلاب و قیام با آسمان در پیوند است و حرکتی الهی می باشد .
صفحه 139
قلمرو فکری 2
پیام نهایی دو مصراع پایانی سروده زیر چیست ؟
« و مریم هر شب ، روی شنها / به انتظار مهدی مینشیند / و گلهایی را میچیند / که از انگشتان شهیدان میرویند . »
ـ در نظر شاعر شهیدان زمینه ساز ظهور حضرت مهدی ( عج ) هستند .
صفحه 139
قلمرو فکری 3
در سروده زیر :
« ای سرزمینی کز خاکت / خوشه های گندم میروید / و پیامبران برمیخیزند . »
الف ـ کدام سرزمین مورد خطاب است ؟
جنوب لبنان
ب ـ مقصود شاعر از مصراعهای دوم و سوم چیست ؟
مصراع دوم : فراوانی نعمت و آبادانی عمومی سرزمین لبنان
مصراع دوم : این ناحیه ادامه طبیعی سرزمین فلسطین است که خاستگاه پیامبران متعدّدی بوده است .
و زیان
صفحه 139
قلمرو فکری 4
از متن درس ، مصراعی را معادل معنایی قسمت مشخّص شده بیابید .
« تو را سپیده دمی در انتظار زاده شدن / و پیکری در اشتیاق شهادت نامیدم . »
پاسخ ـ « ای سرخ گل که فداکاری پیشه کردی . » ؟؟
صفحه 139
قلمرو فکری 5
قبـانی در این بخش از شعـرش بر چه نکتهای تاکید دارد ؟
« ای که ردای حسین بر دوش داری / و خورشید کربلا را در برداری … »
1 ـ شاعر قیام نابرابر و خونین جنوب لبنان در برابر اشغالگران را در امتداد قیام خونین کربلا میداند و اعتقاد دارد امام حسین و حرکت او الهام بخش قیام در جنوب لبنان میباشد .
2 ـ شاعر به تقدّس قیام جنوب لبنان به دلیل اهداف متعالی و مبانی عقیدتی آن اعتقاد دارد .
صفحه 140
گنج حکمت ـ مزار شاعر
نوشته فرانسوا کوپه
در متن صفحه 140 که به قطعه ای از فرانسوا کوپه اختصاص دارد , چنگیز نیای بزرگ تیمور معرّفی شده است , که این گفته نسبتی با واقعیّت ندارد . اروپایی ها گاه گاهی با چنین سهوی مواجه می شوند و برخی از ترکان را به مغولان منتسب می دارند . بارزترین سهو از این نوع شاید مغول دانستن حکومت های هون های اروپا باشد . باید دانست هون ها گروهی از ترکان مهاجر به اروپای شرقی بودند که در حوالی 350 میلادی مهاجرت به سوی غرب را آغاز کرده و در نهایت در اواخر قرن چهارم میلادی در اروپای شرقی حکومتی نیرومند به مرکزیّت بوداپست تشکیل دادند که حکومت ایشان در روزگار فرمانروایی آتیلا به اوج قدرت و شکوه رسید و با به زیر فرمان درآوردن حوزه دانوب موجودیّت امپراتوری روم غربی را به مبارزه طلبید .
ادامه صفحه 140
اکنون در این درس نیز سهوی از این نوع رخ داده است و این شاعر و نویسنده فرانسوی توفیری بین چنگیز و تیمور قائل نشده است و با مغول پنداشتن تیمور وی را از نوادگان چنگیز دانسته است . در این باره ذکر چند نکته خالی از لطف نیست :
الف ـ تیمور کلمه ای ترکی و به معنی « آهن » می باشد , و امیر تیمور قطعاً شاه و سرداری ترک می باشد .
ب ـ چنگیز غیرمسلمان و تیمور امیری مسلمان و سنّی مذهب بود که قرآن را از حفظ داشت و جنگ های خود را غزوه و جهاد می دانست .
ج ـ چنگیز اهل مغولستان بود درحالی که تیمور در حوالی سمرقند نشو ونما پیدا کرده بود و خاستگاه و زادگاه او با زادگاه چنگیز چند هزار کیلومتر فاصله داشت .
د ـ زبان مغولی و زبان ترکی دو زبان مستقل و جدا از هم هستند و تنها از حیث تقسیم بندی کلّی زبان ها در ردیف زبان های التصاقی جای می گیرند , و نسبت بین این دو زبان نسبتی شبیه به نسبت زبان فارسی و دیگر زبان های هندو اروپایی و یا نسبتی بین زبان عربی با زبان عبری است که از جمله زبان های تحلیلی یا تصریفی به شمار می آیند .
هـ ـ در همین درس بیابان « قره قوم » به صورت « قره قورم » نوشته شده که غلط می باشد .
مولّف فرهنگ معین نیز مرتکب این سهو شده و تیمور را مغول دانسته است , که نظر به سابقه علاقه دکتر معین به مغولی معرّفی کردن چند صد واژه ترکی رایج در فارسی , می توان گفت کار دکتر معین نه از روی سهو , بل بیشتر به عمد بوده است . ماحصل مطالب گفته شده این است که در انتخاب اشعار و متون کتاب های درسی باید دقّت و ظرافتی بیش از این را به کار بست و از آوردن اشعاری که دارای اشتباهات آشکار تاریخی و زبانی هستند پرهیز کرد .
صفحه 141 ـ درس هجدهم ـ عظمت نگاه
ناتانائیل
ناتانائیل یا بِرتولُما ( در برخی انجیل های فارسی : نتنائیل یا لاتین Bartholomaeus ) یکی از دوازده حواری حضرت مسیح بود که به خاطرِ هواداری از عیسی مسیح زنده زنده پوست کنده و واژگون به صلیب کشیده شد . نام وی در سه انجیل از اناجیل اربعه) انجیل های هم نوا : انجیل متی ، انجیل مُرقُس و انجیل لوقا ) و همچنین به عنوانِ یکی از شاهدانِ عروج عیسی آمده است . از وی تنها در انجیل یوحنا نام برده نشده است .
وی به خاطر امتناع کردن از پرستش خدایانِ دیگر، زنده زنده پوست کنده و سر و ته به صلیب کشیده شد. این گونه شکنجه باعث شد وی را به عنوان قدیس حامی دباغان برگزینند. میکل آنژ در نقاشیِ فرسکوی داوری واپسین ، قدیس بارتولومه را در حالی که پوست کنده شده خود را در دست دارد ، نشان داده است . به عقیده بسیاری از متخصصان ، میکل آنژ چهره خود را در این طرح نقش زده است.
صفحه 143 ـ قلمرو ادبی 1
صفحه 143 ـ قلمرو فکری 1
نیکوترین اندرز نویسنده چیست ؟ در باره آن توضیح دهید .
تا حدّ امکان باید برای حل مشکلات بشر تلاش کرد . با توجّه به گفتههای نویسنده معلوم میگردد که ریشه این مشکلات در درون آدمی جای دارد و مهمترین تغییر ، ایجاد نگاهی تازه به جهان است .
صفحه 143 ـ قلمرو فکری 2
نویسنده در باره « انتظار » چه دیدگاهی دارد ؟
معتقد است تمام پدیدههای عالم در حالت انتظار به سر میبرند و هر تغییری رو به سوی کمال دارد . او در ادامه توصیه میکند : نباید در انتظار اتّفاق خاصّی بود و باید همه رویدادهای زندگی را به زیبایی درک کرد و به همان شکل پذیرفت ، هر چند که کمی تغییر هم ضرورت دارد . ؟؟
صفحه 143 ـ درس هجدهم ـ قلمرو ادبی 3
هریک از موارد زیر ، با کدام بخش از متن درس ، تناسب معنایی دارد ؟
1 ـ به جهان خرّم از آنم که جهـان خرّم از اوست عاشقم بر همه عـالم که همه عـالم از اوست
هرگز هیچ زیبایی لطیفی را در این جهان ندیدهام که بیدرنگ نخواستهباشم تمامی مهرم را نثارش کنم .
2 ـ بسوز ای دل که تا خامی ، نیاید بوی دل از تو کجا دیدی که بی آتش ، کسی را بوی عود آید
اعمال ما به ما وابسته است ، هم چنان که روشنایی فسفر به فسفر . راست است که ما را می سوزاند ، امّا برایمان شکوه و درخشش به ارمغان می آورد .
3 ـ غیبت نکـردهای کـه شـوم طـالب حضـور پنهـان نگشتـهای کـه هویـدا کنـم تـو را
تنها خداست که نمیتوان در انتظارش بود . در انتظار خدا بودن ، ناتانائیل ؛ یعنی ، درنیافتن این که او را هم اکنون در وجود خود داری .
صفحه 144 ـ قلمرو فکری 6
در عبارت زیر ، نویسنده بر چه چیزی تاکید دارد ؟ توضیح دهید .
« برای من « خواندن » این که شن ساحل ها نرم است ، کافی نیست ؛ می خواهم پاهای برهنهام این نرمی را حس کند . به چشم من ، هر شناختی که مبتنی بر احساس نباشد ، بیهوده است . »
در این عبارت نویسنده تاکید میکند که هر شناختی باید با تمام وجود و احساس درک شود و اگر جز این باشد ، داشتن آگاهی و اطّلاعات صرف فایده چندانی ندارد ، زیرا تغییری در آدمی و نگاه او به پدیدهها ایجاد نمیکند .