تارا فایل

پاورپوینت روش مبتنی بر تعیین ارزش کاربردها



عنوان:
روش مبتنی بر تعیین ارزش : کاربردها

مقدمه
در مورد کاربرد روش مبتنی بر تعیین ارزش، فشارهای زیادی وارد می آید . حرکتی که در دنیای عمل جهت کاربرد این نوع حسابداری آغاز شده با دو مانع عمده و سر سخت روبه رو شده است . نخست، مسئله قابل اتکا بودن اطلاعات مطرح است . اگر قرار باشد در ازای ارائه اطلاعاتی که بیشتر اثرگذار هستند مقدار بیشتری از قابل اتکا بودن اطلاعات از دست برود ، در آن صورت برای ارائه صورت های مالی مبتنی بر ارزش منصفانه بازار و سودمند برای تصمیم گیری ها باید نوعی مصالحه یا بده و بستان انجام شود .( اطلاعات ارائه شده در صورت های مالی باید مقدار بیشتری از ویژگی قابل اتکا بودن خود را از دست بدهند تا از دیدگاه اتخاذ تصمیمات سودمند برای سرمایه گذاری اثر گذارتر شوند ). دوّم ، مدیریّت نسبت به روش شناسایی ذخایر بدبین است .

از آنجا که روش مبتنی بر تعیین ارزش بدان معنی است که در صورت های مالی مقادیر بر حسب ارزش منصفانه (بازار) ارائه می شوند . به ویژه ، مدیریّت از این بابت بیشتر نگران است که در اجرای این روش احتمال دارد سود و زیان عملیاتی تحقق نیافته حاصل از تغییرات در ارزش منصفانه ( بازار ) اقلام را در محاسبه سود خالص منظور نمایند .
با وجود اینکه بر حسب سنّت ( طبق اصول پذیرفته شده حسابداری ) صورت های مالی را بر مبنای هزینه های تاریخی تهیه و گزارش می کنند ، ولی تعداد زیادی از اقلام تشکیل دهنده صورت های مالی بر اساس ارزش منصفانه (بازار ) ارائه می شوند .
نمونه هایی از اقلام که از دیر باز بر حسب ارزش بازار گزارش می شده اند .

در بیشتر صورت های مالی شرکت ها حساب های دریافتنی و پرداختنی را بر مبنای مبلغ وجوه نقدی که انتظار می رود دریافت یا پرداخت شوند گزارش می نمایند . از آنجا که طول زمان پرداخت کوتاه است ، از عامل تنزیل استفاده نمی نمایند ( ارزش فعلی آنها را محاسبه نمی کنند ) و این مبنای محاسبه عددی را به دست می آیدکه بسیار نزدیک به ارزش فعلی اقلام است .
حساب های دریافتنی و پرداختنی

موارد زیادی وجود دارد که جریان های نقدی طبق قرارداد ثابت هستند . از این رو ، اغلب ارزش آنها را بر مبنای ارزش فعلی گزارش می نمایند ، زیرا قرار دادها مبنایی قابل اتکا ارائه می کنند که بدان وسیله مبلغ و زمان جریان های نقدی آینده و نرخ بهره مشخص می شوند . برای مثال اجاره دارائی که بر اساس ارزش فعلی جریان نقدی حاصل از اجاره دارائی گزارش می شودویا اگر شرکتی اوراق قرضه بلند مدت منتشر کند و برای جریان های مستهلک کردن کسر یا صرف اوراق قرضه ، بهره را به روش مرکب محاسبه نمایند ، می توان مشاهده کرد که حاصل ارزش دفتری این بدهی ها با ارزش فعلی پرداخت های مربوط به اصل و بهره های آینده برابر است ( از نرخ بهره موثر وام استفاده می نمایند که زمان انتشار اوراق قرضه تعیین می شود ) .
جریان های نقدی که طبق قرار داد ثابت هستند

اگر از روش مبتنی بر تعیین ارزش استفاده شود می توان از قاعده اقل بهای تمام شده یا بازار به عنوان نمونه دیگری که از دیرباز مورد استفاده قرار می گیرد ، نام برد . طبق این قاعده اگر ارزش بازار یک قلم دارائی به صورت موقت در ان سرمایه گذاری شده به کمتر از ارزش دفتری آن برسد می بایست بر حسب ارزش بازار گزارش شود .
در حالی که ارزش دارایی ها را بر مبنای اقل بهای تمام شده یا بازار تعیین ( ثبت و گزارش ) می نمایند ، هیچ گاه بر ارزش آنها نمی افزایند . در واقع هنگامی که یک قلم دارایی ثبت و گزارش شود ، عدد تعیین شده به عنوان بهای تمام شده جدید در نظر گرفته می شود که نمی توان پس از آن ارزش دارایی را به بیش از این عدد رسانید .
اغلب ، از دیدگاه محافظه کاری می توان قاعده اقل بهای تمام شده یا بازار را توجیه کرد .
قاعده اقل بهای تمام شده یا بازار

دستورالعمل انجمن حسابداری رسمی کانادا مقرر می کند که برا ی دارایی های سرمایه ای یک آزمون سقف به عمل آید . در حالی که مبنای اصلی شیوه ثبت و گزارش کردن دارایی های سرمایه ای کماکان همان هزینه های تاریخی می باشد ، مقرر می کند ، هنگامی که خالص ارزش دفتر دارایی سرمایه ای به بیش از خالص مبلغ قابل بازیافت می رسد ، خالص ارزش دفتری کاهش یابد .
برای محاسبه خالص مبلغ قابل بازیافت باید خالص جریانهای نقدی آینده حاصل از استفاده نمودن از دارایی های سرمایه ای را محاسبه کرد .

آزمون سقف برای دارایی های سرمایه ای

محاسبه خالص مبلغ بازیافت باید بر مبنای محتمل ترین مجموعه شرایط اقتصادی قرار گیرد . می توان از طریق محاسبه ارزش فعلی دارایی با استفاده از نرخ بهره که ریسک هم در آن منظور نمود ، ارزش منصفانه دارایی را محاسبه کرد .
هنگامی که شرکتی همه یا بخش عمده ای از دارایی های شرکت دیگر را به قیمت بازار خریداری نماید ، انجمن حسابدارای رسمی کانادا اجازه می دهد (ولی مقرر نمی کند ) که دارایی ها و بدهی های شرکت خریداری شده به صورت کامل تجدید ارزش شوند و مقادیر به دست آمده ( پس از ارزیابی مجدد ) در دفاتر شرکت خریداری شده ثبت شوند . این را حسابداری بر مبنای تجدید ارزش می نامند .
حسابداری بر مبنای ارزیابی مجدد

در اجرای بخش 3461 از دستورالعمل انجمن حسابداران رسمی کانادا برنامه های مبتنی بر مستمری مشخص را بر اساس ارزش فعلی اقلام تهیه و ارائه می نمایند ( بدهی ها بر مبنای ارزش فعلی مورد انتظار مستمری هایی قرار می گیرد که شرکت تا این تاریخ کسب کرده است و حقوق و مزایای بازنشستگی مورد انتظار در این محاسبه گنجانده می شود ) . ارزش دارایی های صندوق بازنشستگی را بر مبنای ارزش منصفانه (بازار) تعیین می کنند .
استانداردهایی که به تازگی از دیدگاه ارزش منصفانه (بازار) تدوین شده اند
مستمری و مزایای بازنشستگی

پیش از تاریخ اعمال این استاندارد بخش 3461 بیشتر شرکت ها مستمری و مزایای بازنشستگی را بر مبنای زمان پرداخت منظور می نمودند ، یعنی زمان آن را شناسایی (ثبت) می نمودند که وجود نقد پرداخت می شد . بنابراین ، پذیرفتن روش حسابداری مبتنی بر ارزش منصفانه (بازار) معمولاً منجر به این می شود که بدهی های سنگینی را ثبت نمود تا بتوان پاسخ گوی تعهدات انباشته شده مربوط به مزایا و مستمری های کارکنان کنونی و بازنشسته شد .
ثبت و گزارش کردن مزایا و مستمری بازنشستگی بر مبنای ارزش فعلی باعث می شود که مقدار زیادی از قابل اتکا بودن اطلاعات ارائه شده از دست برود .

بخش 3025 از دستورالعمل انجمن حسابداران رسمی کانادا ، منتشر شده در 1994 در مورد وام هایی است که مقداری از آنها سوخت شده است . استاندارد مزبور مقرر می کند هنگامی که بخشی از این وام ها سوخت شود یا وام دهنده آنها را تجدید ساختار نماید ، مقداری را که باید ثبت نماید بر اساس مبلغ قابل تحقق برآوردی می باشد . این مبلغ بر اساس جریان های نقدی مورد انتظار است که از محل این وام ها به دست می آید و باید آنها را بر مبنای نرخ بهره واقعی قرار داد وام محاسبه نمود . هر نوع زیان حاصل از این وام ها را باید در صورت سود و زیان دوره جاری منظور کرد .
افشای اطلاعات مربوط به سوخت شدن مقداری از وام در قالب گزارش کردن خالص بدهکار یا بستانکار در صورت سود و زیان را به استفاده کنندگان از صورت های مالی اجازه می دهد اثر تغییر در انتظارات خود در مورد مبلغ و زمان جریان های نقدی آینده ناشی از وام بر سود خالص را مورد ارزیابی قرار دهند .
سوخت شدن بخشی از وام ها

یک ابزار مالی قراردادی است که به یکی از دو طرف قرار داد یک دارایی مالی و به طرف دیگر یک بدهی مالی یا یک ابزار مالکیت می دهد .
در مورد دارایی های و بدهی های مالی تعریفی گسترده تر ارائه می شود . بنابراین ، در بخش 386 یک دارایی مالی بدین گونه تعریف می شود :
وجوه نقد ،

حقی است طبق قرار داد مبنی بر دریافت وجوه نقد یا دارایی مالی دیگری از طرف دیگر قرار داد .

طبق قرار داد حقی است برای مبادله ابزارهای مالی با طرف دیگر تحت شرایطی که ، به صورت بالقوه ، مطلوب می باشند .

یک ابزار مالکانه از واحد تجاری دیگر .
ابزارهای مالی

به همین شیوه ، یک بدهی مالی عبارت است از هر نوع بدهی که طبق قرار داد تعهدی ایجاد می شود :
برای تحویل دادن وجوه نقد یا دارایی مالی دیگری به طرف دیگر قرار داد .
برای مبادله ابزارهای مالی با طرف دیگر قرار داد تحت شرایطی که ، به صورت بالقوه ، مطلوب نمی باشند .
حساب ها و اسناد دریافتنی و پرداختنی ، اوراق بدهی و مالکانه که یک شرکت نگهداری می کند و اوراق قرضه منتشر شده و در دست مردم . اینها را ابزارهای مالی اولیّه می نامند .
ابزارهای مالی

استاندارد شماره 115 (SFAS 115) از هیئت استانداردهای حسابداری مالی مربوط به سرمایه گذاری در اوراق بهادار بدهی ( اوراق قرضه) و سرمایه گذاری در اوراق بهادار مالکانه (سهام ) است که می توان بر مبنای ارزش منصفانه (بازار) به راحتی ارزش آنها را تعیین کرد . استاندارد مزبور مقرر می کند که این دارایی ها هنگام خرید در یکی از سه طبقه زیر قرار گیرند :
برای نگهداری تا سر رسید . اوراق بهادار بدهی که واحد تجاری دارای توان نگهداری تا سر رسید بوده و بازیافت وجه ان در اینده نزدیک مورد نیاز نمی باشد
اوراق بهادار تجاری . (قابل معامله ) برای یک دوره زمانی کوتاه مدت نگهداری می شوند و هدف فروش آنهاست .و امکان بازیافت سریع وجه نقد در هنگام نیاز وجود دارد
آماده فروش . همه سایر اوراق بهاداری که غیر استاندارد دلتا شماره 115 (SFAS 115) درباره آنها صدق می کند .
تعیین ارزش اوراق بهادر بدهی و مالکانه

در حالی که ارزش اوراق بهاداری که تار سر رسید نگهداری می شوند بر مبنای بهای تمام شده مستهلک شده محاسبه می شود ، (به ارزش دفتری یعنی بهای تمام شده همراه با صرف یا کسر مستهلک نشده )ولی ارزش اوراق بهادار قابل معامله و اوراق بهادار آماده فروش را بر مبنای ارزش منصفانه (بازار) تعیین می نمایند . در مورد اوراق بهادار قابل معامله ، سود و زیان غیر عملیاتی تحقق نیافته ناشی از تعیین ارزش این اوراق بهادار را در صورت سود و زیان به عنوان بخشی از سود خالص گزارش می کنند . در مورد اوراق بهادار آماده فروش ، سود و زیان غیر عملیاتی تحقق نیافته را در حسابی به نام سایر درآمد های جامع منظور می کنند .

اوراق بهادار مشتقه به صورت قرارداد هستند و ارزش آنها به قیمت نوشته شده در قرار داد ، نرخ بهره ، نرخ ارز یا متغییر دیگر بستگی دارد . برگ اختیار معامله مانند برگ اختیار خرید ، نمونه ای از اوراق بهادار مشتقه است .
قیمت مندرج در قرار داد معمولاً قیمت بازار سهم است .
یکی از ویژگی های اوراق بهادار مشتقه این است که باید آنها را به صورت نقد تسویه کرد ( معمولاً دارایی مندرج در قرار داد تحویل نمی گردد .) بدین گونه ، قرار داد برگ اختیار خرید مورد بحث بالا دارنده را ملزم به خرید سهام نمی کند ، بلکه می تواند فقط در زمان تسویه مبلغی وجه نقد برابر با ارزش برگ اختیار خرید دریافت نماید .
اوراق بهادار مشتقّـه

بدین دلیل ، سازمان های تدوین کننده استانداردها مقرر کرده اند که در مورد ابزارهای مالی ، که شامل اوراق بهادار مشتقه هم می شود ، اطلاعات مکمل افشا گردد . همان گونه که پیش از این یادآور شدیم بخش 3860 از دستورالعمل انجمن حسابداران رسمی کانادا مقرر کرده است که اطلاعات مربوط به دارایی ها و بدهی هایی که به شکل ابزارهای مالی هستند بر مبنای ارزش منصفانه (بازار) ارائه شود ، چه اینکه آنها شناسایی شده باشند و یا نشده باشند . و همچنین ارائه اطلاعات
درباره ریسک اعتباری دارایی های مالی الزامی است ، زیرا ریسک اعتباری عبارت است از ریسکی که طرف دیگر قرار داد نتواند به تعهدات خود عمل کند .
طبق استاندارد شماره 133 می توان تغییر در ارزش منصفانه ( بازار ) اوراق بهادار مشتقه را در سود خالص ثبت کرد

شرکت ها به دلیل های گوناگون اقدام به انتشار یا خرید ابزارهای مالی می نمایند . برای مثال ، امکان دارد آنها با انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل ساختار سرمایه خود را تحت نوعی کنترل و مدیریت قرار دهند . امکان دارد آنها از طریق انتشار اوراق قرضه بدون بهره نوعی جریان نقدی به وجود آورند .
استفاده نمودن از ابزارهای مالی این باشد که شرکت می خواهد بر ریسک نوعی مدیریت اعمال کند .
هدف مدیریت ریسک این است که به سطح مطلوبی از ریسک خاص یک شرکت برسد و الزاماً در صدد نیست که آن را به صفر برساند .
تا حد زیادی امکان دارد که شرکتی از طریق مصون سازی طبیعی خود را در برابر ریسک مصون سازد . برای مثال ، اگر شرکتی مالک اوراق بهادار و در همان زمان اوراق قرضه با بهره منتشر کرده باشد ، ارزش بازار دارایی ها در مسیری مخالف جهت ارزش بازار اوراق قرضه تغییر خواهد کرد .
شیوه ثبت و گزارش کردن ابزارهای مالی مصون ساز

مصون سازی طبیعی یعنی تصمیمی که مدیر باید اتخاذ نماید و نیز اینکه هر نوع دیدگاهی که شرکت از نظر گرفتن در معرض ریسک مورد توجه قرار دهد ، باید در همان زمان درباره مصون سازی طبیعی هم بیندیشد . در اینجا ما فقط مصون سازی را از دیدگاه کاربرد اوراق بهادار مشتقه مورد توجه قرار می دهیم و آن راه یا روشی است برای کاهش دادن ریسک های خاص یک شرکت ، مانند ریسک نرخ بهره در مورد اوراق قرضه با نرخ بهره شناور یا ریسک مربوط به ارز یا فروش های مورد انتظار آینده . مصون سازی طبیعی تنها از این دیدگاه مورد توجه قرار می گیرد که مدیر درصدد بر می آید کل ریسک شرکت ( و نه ریسک خاص شرکت ) را کاهش دهد . در واقع ، هرگاه مصون سازی طبیعی از صحنه خارج شود مصون سازی با ابزارهای مالی مطرح می گردد .
مقصود از مصون سازی این است : اگر شرکتی دارای یک قلم دارایی پر ریسک است ، می تواند از طریق خریدن یک ابزار مالی مصون ساز ( دارایی یا بدهی دیگری که ارزش آن در جهت عکس تغییرات دارایی یا بدهی مصون شده تغییر می کند ) خود را در برابر این ریسک مصون سازد .

رویداد های مالی مربوط به مصون سازی بطور کامل در دوره مالی جاری ثبت و گزارش می شود سود و زیان غیر عملیاتی ناشی از مصون شده است و سود یا زیان حاصل از ابراز مالی مصون ساز (هردو) را می توان در سود خالص دوره جاری ثبت و گزارش نمود که در این صورت فقط شامل آن بخش از سود یا زیان تحقق یافته ای می شود که اقدام مصون سازی به طور کامل موثر واقع نشود . امکان دارد اقدامات مصون سازی به طور کامل موثر نشوند ، زیرا شاید ابزارهای مالی وجود نداشته باشند که شرکت بتواند بدان وسیله همه سودها یا زیان های غیر عملیاتی ناشی از اقلام دارایی یا بدهی مصون شده را خنثی نماید . برای مثال ، شاید یک بانک نتواند برای ریسک مربوط به تغییر نرخ بهره در مورد بدهی های مربوط به سپرده ها ابزار مالی بیابد تا بتواند آنها را به طور کامل مصون سازد . ریسک ناشی از نبود مصون سازی کامل را ریسک مبنا می نامند . استاندارد شماره 133 (امریکا ) به شرکت ها اجازه می دهد ریسک های خاص را به شیوه ای ثبت و گزارش نمایند که آن را شیوه ثبت و گزارش کردن ابزارهای مالی مصون ساز می نامند (دارای ویزگی 1-اوراق مشتقه نباشد 2- رویداد مربوط به مصون سازی طبیعی 3- برگ اختیار خرید سهام به عنوان بخش از حقوق و پاداش مدیران منتشر میشوند ،) ولی همان گونه که در بالا گفته شد اجازه نمی دهد که شرکت ها بدین وسیله کل ریسک خود را کاهش دهند تا بتوانند بدین وسیله از اهرم های بزرگ استفاده نمایند و مانع از این می شود که شرکت های روبه رشد وام های سنگین بگیرند .

با تدوین استاندارد شماره 133 (SFAS 133) شیوه ثبت و گزارش نمودن ابزارهای مالی مصون ساز در مسیری گام بر می دارد که در نهایت به روش مبتنی بر تعیین ارزش می انجامد.
در سال 2000 ، یک گروه بین المللی به نام کار گروه مشترک تدوین کننده استانداردها برای ابزارهای مالی یک پیش نویس استاندارد به نام ابزارهای مالی و اقلام مشابه منتشر کرد . در این پیش نویس پیشنهاد می شود که تقریباً همه ابزارهای مالی بر مبنای ارزش بازار ثبت وگزارش شوند وسود و زیان غیر عملیاتی بر مبنای ارزش بازار محاسبه و در سود خالص گزارش شود . دلیل آن این است که برای استفاده کنندگان از صورتهای مالی ارزش بازار اثر گذار تر و قابل اتکاتر می باشد .
پیش نویس استاندارد کارگروه مشترک

شیوه ثبت و گزارش کردن دارایی های نامشهود آخرین آزمونی است که در رابطه با روش مبتنی بر تعیین ارزش به عمل می آید . در حالی که برای بسیاری از شرکت ها دارایی های نامشهود ، مانند حق اختراع ، علامت تجاری ، دادن جواز و واگذاری حق انحصاری از مکان ، نیروی کار ماهر ، موقعیت جغرافیایی یا محلی ، تجدید ساختارها و فناوری اطلاعات در زمره دارایی های بسیار مهم قرار می گیرند ، و این اقلام بخش بزرگی از دارایی های شرکت ها را تشکیل می دهند ، نمی توان به شیوه ای که قابل اعتماد باشد ارزش منصفانه (بازار) آنها را تعیین کرد ، به ویژه اگر این دارایی ها در درون شرکت ایجاد شده باشند . این بدان سبب است که بهای تمام شده دارایی های نامشهود بر روی چندین سال سر شکن می شوند و هنگامی که این هزینه ها به مصرف می رسند ، مشخص نیست که آیا بتوانند در آینده منافعی ایجاد نمایند یا خیر .
شیوه ثبت و گزارش کردن دارایی های نامشهود

نمونه ای از اینها همان هزینه تحقیق و توسعه است که اغلب نتیجه های حاصل از این تحقیقات بخش بزرگی از دارایی های نامشهود بسیاری از شرکت ها را تشکیل می دهد .
مسئله مهم این است تا به این واقعیت توجه کنیم که اگر چه دارایی های نامشهود در ترازنامه گزارش نمی شوند ، ولی آنها وجود دارند . بدان سبب که با فاصله زمانی شناسایی می شوند ، آنها را در صورت سود و زیان ارائه می نمایند .
از آنجا که در اجرای سیستم حسابداری مبتنی بر هزینه های تاریخی باید منتظر ماند تا اینکه فروش انجام شود و آنگاه ارزش دارایی نامشهود در قالب سود خالص پدیدار گردد ، صورت سود و زیان نشان دهنده تنها آن بخش از ارزش دارایی های نامشهود است که در دوره جاری جریان می یابد .

شرکت فقط زمانی دارای سرقفلی است که دارایی های نامشهود بتوانند سود غیر عادی ایجاد نمایند .
گزارش کردن ارزش منصفانه (بازار) سرقفلی دارای توان بالقوه است که بر سودمندی اطلاعات ، جهت تصمیم گیری سرمایه گذاران ، بیفزاید .
ولی اگر ارزش منصفانه (بازار) سرقفلی در ترازنامه ارائه شود ، از نظر قابل اعتماد بودن مسئله های جدی به وجود می آید .
در اینجا ، بهتر است بین سرقفلی ایجاد شده در شرکت و سر قفلی خریداری شده فرق قائل شویم .
ارزش فعلی سودهای خالص غیر عادی آینده

هنگامی که یک شرکت اقدام به خرید شرکت دیگری نماید اگر از روش خرید استفاده شود باید ارزش دارایی های مشهود و دارایی های نامشهود قابل تعیین شرکت خریداری شده را بر مبنای ارزش منصفانه (بازار) تعیین کرد و بر این اساس صورت های مالی تلفیقی تهیه نمود . از این دیدگاه سرقفلی عبارت است از تفاوت بین خالص مبلغ ارزش منصفانه (بازار) این اقلام و کل قیمتی را که شرکت خریدار پرداخت کرده است .
اصول پذیرفته شده حسابداری در اجرای استاندارد 141 (SFAS141) که در ژوئیه 2001 قابل اعمال گردید ، مسئله تجمیع منافع را همانند استهلاک سرقفلی منتفی دانست و مقرر کرد همه ترکیب ها به صورت خرید ثبت و گزارش شود .
شیوه ثبت و گزارش کردن سر قفلی خریداری شده

بر عکس سر قفلی خریداری شده برای تعیین بهای تمام شده سر قفلی ایجاد شده در درون شرکت هیچ رویداد مالی را که بتوان به راحتی شناسایی کرد ، وجود ندارد . در نتیجه هزینه هایی را که می توانند سر قفلی ایجاد نمایند ، مانند تحقیق و توسعه ، هنگامی که به مصرف برسند ، به عنوان هزینه دوره منظورمی شوند . هر نوع سرقفلی که با این هزینه ها ایجاد شود در صورت سود و زیان بعدی گزارش می شود . این فاصله زمانی برای شناسایی یک قلم هزینه دلیل اصلی است که چرا قیمت سهام در برابر اعلام خبر سود خالص واکنش نشان نمی دهد . بازار ، به دقت به سود خالص توجه نمی کند و در صدد شناسایی اثراتی است که ناشی از قدرت سود آوری آینده می باشد .
با وجود این ، سود خالص تنها درصد بسیار کمی از بازده غیر عادی هر سهم را توجیه می نماید .
سر قفلی ایجاد شده در شرکت

لو و زاروین برای بررسی این شیوه استدلال نمونه ای از شرکت های آمریکایی را که تحقیق زیاد انجام می دادند ، یعنی شرکت هایی که هزینه واحد تحقیق و توسعه آنها با نرخ فزاینده افزایش می یافت ، انتخاب کردند . در حالی که تنها دارایی نامشهود این شرکت ها هزینه های تحقیق و توسعه بود . این دو پژوهشگر به مواردی توجه نمودند که هزینه های تحقیق و توسعه می توانست موجب ایجاد سرقفلی در شرکت شود . آنها توانستند بین بازده سهم و سود خالص گزارش شده در این نمونه یک رابطه بسیار ضعیف مشاهده کنند .
برای ارائه شیوه ثبت و گزارش کردن دارایی ها نامشهود به شیوه ای بهتر، چه باید کرد ؟ لو و زاروین دو پیشنهاد ارائه می کنند . نخست پیشنهاد می نمایند که هزینه های تحقیق و توسعه بر مبنای تلاش های موفقیت آمیز ثبت و گزارش شوند . آنها پیشنهاد می کنند که اگر هزینه های تحقیق و توسعه در آزمون امکان سنجی موفق شوند .

به حساب سرمایه منظور شوند . آنها چنین استدلال می کنند که اگر این هزینه ها در این مقطع به حساب سرمایه منظور شوند ، می توان بین اثر گذار بودن اطلاعات و قابل اتکا بودن آنها یک مصالحه یا بده و بستان معقول انجام داد .
سپس می توان هزینه های سرمایه ای را در طول عمر مفید برآوری آنها مستهلک کرد .
دومین پیشنهاد این است که صورت های مالی دوره جاری و دوره پیش را دوباره تهیه کرد ، زیرا شواهدی به دست آمده است مبنی بر اینکه هزینه های دوره گذشته مربوط به دارایی های نامشهود به نتیجه رسیده اند و بازده آنها قابل مشاهده است .

راه دیگر برای تعیین ارزش سر قفلی این است که از الگوی مازاد خالص استفاده کرد .
از سوی دیگر ، با توجه به سرقفلی خریداری شده ، امکان دارد در محاسبه مازاد خالص سرقفلی مسئله آزمون سقف مطرح شود .
ولی ، یک چنین روشی باعث می شود که نتوان بین سرقفلی خریداری شده و سر قفلی ایجاد شده در شرکت فرق قائل شد ( مرز آنها مخدوش می شود ) . برای مثال ، امکان دارد سر قفلی خریداری شده بی ارزش باشد ، که در چنین حالتی باید مقدار آن را صفر ثبت کرد .
نگاهی دوباره به الگوی مازاد خالـص

در استاندارد شماره 1 (SFAC 1) ایالات متحده و بخش 3860 از دستورالعمل جامعه حسابداران رسمی کانادا ، سازمان های حرفه ای حسابداری به این واقعیت توجه کرده اند که سرمایه گذاران خواستار اطلاعاتی در مورد ریسک هستند . از دیدگاه سرمایه گذار خردگرا که پرتفویی متنوع تشکیل داده است ، پایه و اساس الگوی قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای بر پایه این دیدگاه قرار دارد که بتای یک سهم تنها معیاری است که می توان بدان وسیله ریسک خاص یک شرکت را تعیین کرد . راه عادی برای محاسبه بتا این است که بر اساس الگوی بازار یک رابطه مبتنی بر رگرسیون تشکیل داد .
چنین به نظر می رسد که ابزار این دیدگاه موید این باشد که برای تعیین ریسک یک شرکت صورت های مالی نمی توانند نقش چندان مهمی ایفا نمایند . ولی ، وضع بدین گونه نیست .
شیوه ثبت و گزارش کردن ریسک
ریسک بتا

یک دلیل این است که بین بتا و شیوه محاسبه ریسک بر مبنای صورت های مالی همبستگی وجود دارد .
بی ور ، کتلر و شولز (1970) نخستین کسانی بودند ، که به صورت رسمی ، درباره رابطه بین بتا و شیوه محاسبه ریسک بر مبنای صورت های مالی تحقیق کردند . آنها نمونه ای از 307 شرکت پذیرفته شده در بورس نیویورک را برای دو دوره زمانی ، 1956-1947 و 1965-1957 مورد مطالعه قرار دارند و برای تعیین بتا متعلق به شرکت های موجود در نمونه ، برای هر یک از دوره های زمانی از الگوی تجزیه و تحلیل رگرسیون استفاده نمودند .

همانند شیوه تعیین ارزش دارائی ها و بدهیها گزارش نمودن ریسک در مسیر ی قرار می گیرد که به روش مبتنی بر تعین ارزش می انجامد. از این دیدگاه، به مقرراتی
توجه کنید که کمیسیون بورس و اوراق بهادر ( 1997 ) اعلام کرد و باید طبق این مقررات اطلاعات مربوط به ریسک افشاء شود . لینس مایر و پیرسان (1997) درباره این مقررات بحث کرده اند .مقررات مزبور شامل افشای اطلاعات در مورد ریسک قیمت از نظر کمی می شودکه شیوه افشای این اطلاعات می تواند به شکل های زیر باشد : (1) ارائه جدول 1 بر اساس ارزش منصفانه (بازار) و شرایط قرارداد بدان حد که سرمایه گذاران را قادر سازد که بتوانند بر اساس ابزار های مالی و در نظر گرفتن تاریخ سررسید آنها جریان های نقدی آینده شرکت را محاسبه کنند؛ (2) تجزیه و تحلیل حساسیت که نشان دهنده اثر اطلاعات اثر گذار متعلق به قیمت کالا، نرخ بهره و نرخ ارز بر سود خالص، جریان های نقدی یا ارزش منصفانه ( بازار ) ابزار های مالی باشد؛ یا (3) زیان ناشی از ریسک، یعنی زیان ناشی از تغییر در سود خالص، جریان نقدی یا ارزش منصفانه ( بازار ) ناشی از تغیرات قیمت آینده یعنی تغیراتی که احتمالاً بسیار زیاد باشند ولی در زمان کنونی برای این رویداد ها احتمال بسیار کمی در نظر گرفته شده است.
روش تعین ارزش برای گزارش کردن ریسک

با تشکر از توجه شما


تعداد صفحات : 34 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود