تارا فایل

پاورپوینت جریان نفاق



جریان نفاق

قرآن کریم :

"… هم العدو فاحذروهم قاتلهم الله انی یوفکون" : "(ای پیامبر) دشمنان واقعی منافقان هستند که از آنها برحذرباش ، خدا آنان را بکشد چگونه از حقیقت روگردانند".
(منافقون : 4)

مقام معظم رهبری :
با پدیده نفاق هوشمندانه برخورد کنید ، پدیده نفاق خطرناک است ، چیزی که توانست در صدر اسلام کوشش مجاهدین صدر اسلام را سربازان اسلام و حتی خود پیامبر(ص) و بهترین مومنین را در نهایت معطل بگذارد .

سرفصل مطالب مطروحه

مقدّمه شاید بتوان ادعا کرد در قرآن کریم به اندازه ای که به بحث نفاق و منافقان پرداخته شده است به هیچ پدیده ای و یاناهنجاری اجتماعی دیگری پرداخته نشده است .
با توجه به ویژگیها ،توطئه ها و نیرنگهای این گروه به ظاهر مسلمان از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند سوره مستقلی را به نام آنان ( منافقون) نازل کرده است .

1.تعریف نفاق

الف. معنای لغوی :

ریشه این واژه درلغت، متعدد است. از میان این ریشه ها دو تای آن به معنای واژه نفاق نزدیک تر به نظر می رسد.
کانال و تونل زیرزمینی که راه خروجی به یک مکان دیگردارد و سوراخ مخفی لانه موش صحرایی
معروف است که موش صحرایی وقتی برای خویش لانه می سازد، دو راه خروجی و گاهی بیشتر از دو راه برای آن قرار می دهد، یکی از این راه ها را به گونه ای می سازد که وقتی به سطح زمین می رسد، آنجا را سوراخ نمی کند بلکه با باقی گذاشتن قشر نازکی از خاک، آن را پنهان می دارد. و زمانی که دشمن از سوراخ دیگر وارد شد با سرش به آن موضع مخفی می زند و آنجا را سوراخ نموده فرار می نماید ،

ب. معنای اصطلاحی

نفاق به معنای
تظاهر به اسلام و ایمان و پنهان داشتن کفر است
(پیامبر(ص) بصورت علنی امکان جنگ با آنها را نداشت چون اظهار به اسلام می کردند) از این رو در تعاریف اصطلاحی نفاق نیز گفته شده است که: نفاق تظاهر به ایمان است در حالی که در باطن ایمان نداشته باشد و یا اینکه گفته اند: نفاق در برابر ایمان و به معنای عدم اعتقاد به حق است همچنین گفته اند: نفاق گفتن شهادتین و رعایت شئون ظاهری اسلام است در حالی که در باطن اعتقادی به اسلام نداشته باشد و شخص منافق برای فریب دادن مومنان به زبان اظهار اسلام و ایمان می نماید در حالی که در باطن به هیچ یک از ارکان ایمان و یا برخی از ارکان آن اعتقادی نداشته و به آنها کفر می ورزد.

رسول گرامی اسلام فرمود: سه خصلت از علامتهای منافق است اول هنگامی که خبری را می گوید دروغ می گوید دوم آنگاه که به او اطمینان شود خیانت می کند سوم وقتی وعده ای می دهد تخلف می کند.
دونوع نفاق
1- نفاق اخلاقی که نشانه های آن در احادیث دروغگویی خلف وعده و خیانت در امانت شمرده شده
2- نفاق سیاسی که نتیجه و رشد یافته نفاق اخلاقی است.
نشانه های نفاق سیاسی :
الف- ادعای اصلاح درعین افساد
ب- تحقیر ایمان مردم و تضعیف اعتقادات آنان
و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون، الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون، و اذا قیل لهم امنوا کما امن الناس قالوا انومن کما آمن السفهاء الا انهم هم السفهاء و لکن لا یعلمون. (11 و 12 و 13 بقره)

منافقان از جمله دشمنان درونی جامعه اسلامی به شمار می آیند.
منافقین در داخل مردم بودند؛ کسانی که به زبان ایمان آورده بودند، اما در باطن ایمان نداشتند؛ مردمان پست، معاند، تنگ نظر و آماده همکاری با دشمن، منتها سازمان نیافته.
پیغمبر با دشمن سازمان یافته ای که آماده و منتظر حمله است تا ضربه بزند، مثل برخورد با یهود رفتار می کند و به آنها امان نمی دهد؛
اما دشمنی را که سازمان یافته نیست و لجاجتها و دشمنیها و خباثتهای فردی دارد و بی ایمان است، تحمل می کند. عبدالله بن ابی، یکی از دشمن ترین دشمنان پیغمبر بود اما پیغمبر با او رفتار بدی نکرد. درعین حال که همه می دانستند او منافق است؛ ولی با او مماشات کرد.

وقتی که جمعی از این منافقین کارهای سازمان یافته کردند، پیغمبر به سراغشان رفت. در قضیه ی مسجد ضرار، اینها رفتند مرکزی درست کردند؛ با خارج از نظام اسلامی – یعنی با کسی که در منطقه ی روم بود؛ مثل ابوعامر راهب – ارتباط برقرار کردند و مقدمه سازی کردند تا از روم علیه پیغمبر لشکر بکشند. در این جا پیغمبر به سراغ آنها رفت و مسجدی را که ساخته بودند، ویران کرد و سوزاند.
بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای هیات دولت 1383/8/20 و خطبه های نماز جمعه ی تهران 1380/2/28
 

2. علل و انگیزه های نفاق

الف. طمع به مال وثروت
ب. ترس از دست دادن جان و مال و موقعیت اجتماعی
ج. ضربه زدن به اسلام از درون
د. آرزوی قدرت

الف. طمع به مال وثروت
طمع به مال و منال دنیا، حرص در به دست آوردن ثروت و مکنت یکی از عوامل نفاق ورزیدن به حساب می آید، شخص منافق با اظهار ایمان می خواهد به مال و منال برسد و از بازار مسلمانان سود برده به کسب کار خویش رونق بخشد، از این رو اظهار اسلام و ایمان را وسیله رسیدن به مال و ثروت دنیا قرار می دهد و تا زمانی که از این بازار سودی عاید وی گردد به مسلمانان اظهار علاقه می کند و خود را حامی حکومت اسلامی نشان می دهد.
آیات 58ـ80 سوره توبه و آیه 11 سوره حج به این نوع از نفاق اشاره دارد.

ب. ترس از دست دادن جان و مال و موقعیت اجتماعی

علت اصلی دیگری که در روی آوردن به نفاق نقش موثر دارد ترس از دست دادن مال و جان و زایل شدن موقعیت اجتماعی و فامیلی می باشد. در این نوع از نفاق شخص منافق به علت ناتوانی در مبارزه با نظام مقتدر و حاکم به ظاهر ایمان می آورد تا هم جان و مال خویش را حفظ نماید و هم در سایه اسلام مامن و پناهگاهی برای خود و بستگان خویش به دست آورده مانع از دست رفتن موقعیت اجتماعی و فامیلی خویش گردد. بیشتر منافقان اهل مدینه و قبایل اطراف آنکه در شمار ثروتمندان و روسای قبایل و قوم و عشیره خویش محسوب می شدند، نفاقشان به خاطر ترس و حفظ جان و مال و نیز حراست از موقعیت اجتماعیشان بوده است.
در قرآن کریم آیات زیادی به این نوع از نفاق اشاره دارد از آن جمله آیات 49ـ57 سوره توبه به معرفی این دسته از منافقان پرداخته است.

ج. ضربه زدن به اسلام از درون
یکی از انگیزه ها و علل نفاق ورزیدن برخی از منافقان این بود که با اظهار ایمان در شمار مسلمانان درآیند و آن گاه از داخل با اسلام مبارزه نمایند، اینان چون جرات ندارند آشکارا با اسلام مبارزه نمایند، از این رو، به صورت پنهانی، با اختلاف انداختن میان مسلمانان، تحریف دین، رواج فساد و… زمینه سقوط اسلام و حکومت اسلامی را فراهم می آورند. آیه 107 سوره توبه به معرفی این دسته از منافقان پرداخته است: "وَالَّذِینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِرَاراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُوْمِنِینَ وَاِرْصَاداً لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفَنَّ اِنْ اَرَدْنَا اِلاَّ الْحُسْنَی وَ اللّهُ یَشْهَدُ اِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ".

د. آرزوی قدرت
ریاست طلبی و آرزوی قدرت و حکومت و استیلای بر دیگران، یکی دیگر از علل موثر در روی آوردن به نفاق است. در این نوع از نفاق اگرچه هدف از اظهار ایمان سود دنیایی است، اما نه سودهای مختصر و آنی همانند به دست آوردن مال و منال دنیا که هدف دسته اول بود، بلکه غرض نفوذ در جامعه مسلمانان و آماده ساختن زمینه برای ریاست و حکومت در آن جامعه می باشد. از این رو، شخص منافق برای دست یابی به این اهداف به تقویت نظام حاکم پرداخته و به صورت بسیار مرموز، پنهانی و بدون سر و صدا در هسته های محوری و مراکز مهم حکومتی نفوذ نموده ریشه های اصلی قدرت و رگه های حیاتی حکومت را در دست می گیرد.
قرآن این دسته از منافقان را با عنوان ("الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ")معرفی نموده است : "و یقول الذین آمنوا لولا نزٌلت سوره محکمه و ذکر فیها القتال رایت الذین فى قلوبهم مرض ینظرون الیک نظرالمغشى علیه من الموت فاولى لهم". (محمّد: 20)

3. ویژگی های جریان نفاق

الف. ویژگیهای اخلاقی و روانی
ب. ویژگیهای سیاسی
ج. ویژگیهای اجتماعی
د. ویژگیهای اعتقادی

3. ویژگی های جریان نفاق

الف. ویژگیهای اخلاقی و روانی
ب. ویژگیهای سیاسی
ج. ویژگیهای اجتماعی
د. ویژگیهای اعتقادی

3. ویژگی های جریان نفاق

الف. ویژگیهای اخلاقی و روانی :
1- کبر و خود بزرگ بینی
2- لجاجت
3- تحیر و سرگردانی، دلهره و اضطراب
4- ترس
5- سوگند دروغ

الف. ویژگی های اخلاقی و روانی

1. کبر و خود بزرگ بینی:

یکی از بارزترین ویژگی های روحی و روانی منافقان خود را بزرگ دیدن و دیگران را حقیر شمردن است. این خصلت یک بیماری روانی است که منشا بسیاری از انحرافات اخلاقی قرار می گیرد.
کبر خود از بزرگ ترین گناهان و منشا کفر است، چنانچه ابلیس به خاطر کبرش از درگاه خداوند رانده شد و راه کفر را در پیش گرفت.
قرآن کریم کبر را یکی از ویژگی های اساسی منافقان برشمرده شده است.

در سوره توبه پنج صفت منافق بیان شده است که عبارتند از:
۱- دعوت مردم به منکرات :
« یاْمُرُونَ بِالْمُنْکرِ ».
۲- باز داشتن مردم از نیکیها:
« وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ ».
۳- خودداری از انفاق:
« وَ یقْبِضُونَ اَیدِیهُمْ ».
"دستهایشان را می‏بندند" نه در راه خدا انفاق می‏کنند، نه به کمک محرومان می‏شتابند.
۴- فراموشی خدا :
« نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ ».

۵- فسق منافقان:
« اِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ ».
یعنی منافقان بیرون از دائره اطاعت فرمان خدایند و بدیهی است در این صورت، تمامی آثار فسق نیز بر آنان منطبق میشود.
« وَ ما مَنَعَهُمْ اَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ اِلَّا اَنَّهُمْ کفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا یاْتُونَ الصَّلاهَ اِلَّا وَ هُمْ کسالی‏ وَ لا ینْفِقُونَ اِلَّا وَ هُمْ کارِهُونَِ »
«هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمی‏آورند جز با کسالت، و انفاق نمی‏کنند مگر با کراهت!»

در غزوه بنی مصطلق پس از نزاعی که میان مهاجران و انصار بر سر برداشتن آب از چاه مریسع پیش آمد، عبداللّه بن ابی با توجه به کینه و نفرتی که نسبت به مسلمانان داشت، گفت: وقتی به مدینه بازگردیم کسی که عزیز است، کسی را که ذلیل است بیرون خواهد کرد، زیدبن ارقم که شاهد این سخنان بود، ماجرا را به عرض پیامبر(صلی الله علیه وآله) رساند. عبداللّه بن ابی سخنان خویش را تکذیب نمود، اما وقتی وحی نازل شد ، زید را تصدیق نمود و عبداللّه ابن ابی را تکذیب کرد . گروهی بر این باور بودند که عبداللّه بن ابی را نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله)ببرند تا پیامبر(صلی الله علیه وآله) در حق آنان طلب آمرزش نماید، وقتی این پیشنهاد را مطرح کردند، عبداللّه بن ابی بر اثر فقدان ایمان و خود بزرگ بینی استغفار پیامبر(صلی الله علیه وآله) را سجده بر آن حضرت تلقی کرده و گفت: دستود دادید به او ایمان بیاورم، آوردم . گفتید زکات اموال خود را بدهم، دادم، اکنون از من می خواهید به او سجده کنم!

قرآن با اشاره به همین استکبار و خود برتربینی عبداللّه ابن ابی و دیگر منافقان می فرماید:
"و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لوٌوا رئوسهم و رایتهم یصدون و هم مستکبرون": "هنگامی که به آنان گفته شود: بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند، سرهای خود را از روی استهزا و کبر و غرور تکان می دهند : آنها را می بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبّر می ورزند."(منافقون: 5)
خود برتربینی در منافقان به جایی می رسد که دیگران را به سفاهت و نفهمی نسبت داده بدین وسیله آنان را تحقیر می نمایند، قرآن کریم به تحقیر مردم از سوی منافقان که یکی از جلوه های کبر است این گونه اشاره کرده است: "و اذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس قالوا انومن کما آمن السفهاء" :" هنگامی که به آنان گفته شود همانند سایر مردم ایمان بیاورید، می گویند: آیا همانند سفیهان (ابلهان) ایمان بیاوریم؟ " (بقره:13)

الف. ویژگی های اخلاقی و روانی

2. لجاجت:

ازویژگیهای روانی منافقان لجاجت آنان است که خود یک بیماری روحی وروانی است که جلو معرفت صحیح را گرفته و رای صواب رااز بین میبرد. کسی که در وادی لجاجت بیفتد، صاحب رای و نظر نخواهد شد، چرا که لجاجت پرده بسیار ضخیم بر بینش او می کشد به گونه ای که به همه حقایق از منظر خاص خود می بیند، چنین انسانی با اینکه ابزارهای حق شناسی را در اختیار دارد اما به حق نمی رسد.

حضرت علی(علیه السلام) در این زمینه می فرماید:
کسی که هدفش باطل باشد، حق را درک نخواهند کرد اگرچه روشن تر از آفتاب باشد. لجاجت آنها سبب شده تا نشنوند آنچه را باید بشنوند، نبینند آنچه را باید ببینند و نگویند آنچه را باید بگویند.
قرآن می فرماید :"لهم قلوب لایفقهون بها ولهم اعین لا یبصرون بها ولهم آذان لایسمعون بها" (اعراف: 179)
منافذ فهم منافقان بر اثر لجاجتی که دارند بسته می شود وقرآن از این حالت آنان باتعبیر"طبع قلوب" یاد می کند: " طَبَعَ اللّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ" (توبه: 93)

در صلح حدیبیه لجاجت منافقان بروز یافت :
از آنجا که در حدیبیه مسلمانان تنها یک چاه آب در اختیار داشتند، از کم آبی به پیامبر (صلی الله علیه وآله) شکایت کردند با اعجاز رسول گرامی اسلام آب از چاه جوشید و همه سیراب شدند. لجاجت منافقان در اینجا تبلور یافت، در حالی که منافقان با چشم های خود می دیدند که چگونه با اعجاز پیامبر(صلی الله علیه وآله) آب جوشید و تا لبه های چاه بالا آمد، اما در عین حال وقتی اوس بن خولی یکی از صحابی به عبداللّه بن ابی سرکرده منافقان گفت: وای بر تو آیا وقت آن نرسیده که از خواب غفلت بیدار شوی، آیا معجزه بهتر از این می خواهی ، عبداللّه بن ابی گفت: من مثل این را دیده ام!
اوس گفت: خدا تو و دیدنت را لعنت کند، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به وی گفت:ای ابوحباب (ابن ابی) کجا مثل آنچه را که امروز مشاهده کردی دیده ای؟ گفت هرگز مثل این قضیه را ندیده ام، حضرت فرمود پس چرا چنین حرفی را زدی؟ گفت: استغفار می کنم. همچنین ابن ابی بارانی را که در غروب همان روز بارید و آب زیاد شد، به ستاره شعری نسبت داد و گفت: این نشانه فال خوب پاییز امسال است که به علت جایگاه ستاره شعری به ما باران باریده است. چنانچه ملاحظه می شود لجاجت چنان چشم دل منافق را کور کرده است که آنچه را با چشم سر می بیند، با آنکه می داند حق است اما از روی لجبازی نمی پذیرد و بر حقانیت آن گواهی نمی دهد.

الف. ویژگی های اخلاقی و روانی

3. تحیر و سرگردانی، دلهره و اضطراب:
در میان سایر ویژگی های روانی نفاق، حیرت و سرگردانی، دلهره و اضطراب از همه چشمگیرتر است و از لابه لای حرکات و رفتار منافقان به خوبی پیداست. آنان انسان های بدون هدف و مسیر مشخص اند و به تعبیر قرآن مذبذب اند، نه در صف مومنان هستند و نه در صف کافران. آنچه باعث می شود منافقان پیوسته دچار حیرت وسرگردانی و دلهره و اضطراب باشند تضاد درون و برون آنهاست که نمی خواهند کسی از درون آنان آگاه شود و چون نگران فاش شدن اسرار باطنی و افشای چهره واقعی خویش هستند پیوسته در سرگردانی، دلهره و اضطراب به سر می برند .
اصولا هرکسی که به نوعی خیانت کرده باشد، دچار دلهره و اضطراب است و منافقان نیز چون خائن انددلهره و اضطراب دارند و هرندای افشاکننده ای راعلیه خود می پندارند :"یحسبون کل صیحه علیهم"(منافقون: 4)

قرآن کریم این ویژگی منافقان راطی دومثل بخوبی به تصویرکشیده است:

در مثل اول منافق را به کسی تشبیه کرده است که در بیابان تاریک برای دیدن اطراف خود آتشی روشن کرده است، اما ناگهان خداوند طوفانی را می فرستد و آتش را خاموش می کند و آن شخص را در تاریکی وحشتناکی که چشم ها چیزی را نمی بیند، رها می کند (بقره: 17) در این حالت است که این شخص دچار حیرت و سرگردانی و اضطراب و دلهره می شود. منافقان نیز همانند این شخص طوفان زده دچار دلهره و اضطراب و حیرت و سرگردانی هستند، زیرا نور اسلام و ایمان ابتدا محیط زندگی آنان را بر اثر پذیرش اسلام روشن کرد، اما پس از آنکه راه نفاق را درپیش گرفتند، آن نور به خاموشی گراییده و آنان در ظلمت سرگردانی، دلهره و اضطراب فرو رفتند.
در مثل دوم منافقان را به رهگذرانی تشبیه می کند که در شب تاریک و توام با رعد و برق و صاعقه، باران شدیدی بر سر آنان ببارد، آنان از ترس مرگ انگشتان خود را درگوش خود می گذارند تا صدای صاعقه را نشنوند، آنان برای رهایی از چنین مهلکه ای دنبال پناهگاهی هستند، از این رو، هر گاه از کناره ای افق برق پر نوری می جهد فوراً چند قدم گام برمی دارند و هر موقع خاموش می شود فوراً توقف کرده و حیران و سرگردان همراه با اضطراب و دلهره در خود فرو می روند. (بقره: 19ـ20)

الف. ویژگی های اخلاقی و روانی

4. ترس:

ترس و وحشت از دیگر ویژگی های روانی منافقان است که بر سراسر زندگی آنان سایه افکنده است. اصولا شجاعت و ترس ریشه در ایمان دارد، جایی که ایمان وجود دارد، شجاعت هم هست .
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: "مومن ترسو نیست. ”
شخص مومن ازهیچ قدرت مادی نمی هراسد زیراخداوندتکیه گاه مومنان است.
اما منافق از آنجا که از ایمان بهره ای ندارد، همواره از قدرت های موجود در هراس است. عامل ترس در منافقان صدر اسلام این بود که آنان هر روز شاهد قدرت گرفتن اسلام بودند از این رو می ترسیدند که روزی پرده از راز آنان برداشته شود و جان ومال وفرزندان آنان به خاطر نفاق ورزی به خطر افتد.

قرآن کریم نیز طی آیات چندی ترس و وحشت منافقان به زیبایی به تصویر کشیده است:
در یک مورد می فرماید: "هنگامی که لحظات بحرانی و ترس پیش می آید، می بینی آن چنان به تو نگاه می کنند و چشم هایشان در حدقه می چرخد که گویی می خواهند قالب تهی کنند:"فاذا جاء الخوف رایتهم…" (احزاب: 19)
منافقان آنقدر ترس و وحشت دارند که اگر پناهگاه یا غارها و یا راهی در زمین پیدا کنند باسرعت به سوی آن می روند تا خود را از این ترس نجات دهند. (توبه: 57
منافقان به دلیل ترس و وحشتی که در دل داشتند، هرگاه آیه جدیدی نازل می شد می ترسیدند که مبادا اسرار آنان را فاش نمایند "یحذر المنافقون ان تنزل علیهم سوره تنبئهم بمافى قلوبهم قل استهزئوا ان الله مخرج ما تحذرون"(توبه: 64)
در آیات 8 تا 35 سوره احزاب نیز که به تحلیل جنگ احزاب پرداخته، سخن از صداقت مومنان، و در کنار آن ترس منافقان به میان آورده است.

الف. ویژگی های اخلاقی و روانی

5. سوگند دروغ:
منافقان سعی وتلاش می کردند نیت های پلیدشان را پنهان نگهدارند، اما در عین حال در اثر پاره ای ازعملکردهای آنان پرده ازنیت هایشان برداشته می شد در این موارد برای اینکه از چشم ها نیفتندو عملکردشان را به انحاء مختلف توجیه کنند، سوگند دروغ یکی ازرایج ترین راههای توجیه عملکرد جریان نفاق بود. قرآن کریم موارد متعددی از سوگندهای دروغ منافقان را مورد اشاره قرار داده است. (توبه: 56، 95 و 96)
درسوره مجادله آنجا که پرده از ارتباط ودوستی منافقان بایهود برمی دارد، در ادامه به سوگندهای دروغ منافقان بمنظور پرده پوشی ازاین ارتباط اشاره می کند: "اتخذوا ایمانهم جنه فصدوا عن سبیل الله فلهم عذاب مهین" : "آنان سوگندهای خود را پرده و پوشش خود کردند تا به وسیله آن تهمت و سوءظن را از خود دفع نمایند. (مجادله: 16)

مورد دیگری که برای توجیه عملکردشان به سوگند دروغ متوسل شدند زمانی بود که رسول خدا(ص)،علی(ع)را در"غدیرخم" به عنوان جانشین خویش معرفی نمودند. وقتی افراد به استراحت گاه های خویش رفتند، مقدادبن اسود کندی از کنار جمعی از منافقان گذشت که می گفتند: به خداسوگند اگر از یاران کسری و قیصر بودیم الان لباس های ابریشمی و نرم در تن داشتیم، در حالی که الان بااو (محمّد) هستیم و لباس های خشن می پوشیم، غذاهای خشن می خوریم و حالا هم که مرگش نزدیک شده علی را جانشین خود کرده است. مقداد از شنیدن این سخنان عصبانی شد و قسم یاد کرد که رسول اللّه را از گفته های آنان آگاه سازد، وقتی پیامبر(ص)را مطلع ساخت، آنها نزد حضرت آمده سوگند یاد نمودند که چنین چیزی نگفته اند و آنچه را مقداد گفته دروغ است. در این حال جبرئیل این آیات را بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل فرمود: "یَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَ لَقَدْ قَالُواْ کَلِمَهَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُواْ بَعْدَ اِسْلاَمِهِمْ" (توبه: 74) درجریان نزاعی که بین مهاجران و انصار درغزوه بنی مصطلق پیش آمد وعبداللّه بن ابی سرکرده منافقان اظهار داشت که وقتی به مدینه برگردد پیامبر(ص) را اخراج خواهد کرد، اما وقتی خزرجی ها وی را بخاطر این سخنان سرزنش کردند وی به سوگند دروغ متوسل شد وقسم یادکرد که چنین حرف هایی رانزده است وبه دروغ به وی نسبت داده اند.

3. ویژگی های جریان نفاق

الف. ویژگیهای اخلاقی و روانی
ب. ویژگیهای سیاسی
ج. ویژگیهای اجتماعی
د. ویژگیهای اعتقادی

ب. ویژگی های سیاسی 1. کارشکنی و سرپیچی از دستورات پیامبر(صلی الله علیه وآله):
کارشکنی،بی اعتنایی وسرپیچی ازفرمان صریح پیامبر(ص) و بنحوی از زیربار مسئولیت شانه خالی کردن از ویژگی های بارز منافقان در عرصه سیاسی بود. در جنگ احزاب که رسول گرامی اسلام کندن هر بخشی از خندق را به گروه های ده نفری سپرده بود، منافقان هنگامی که چشم مسلمانان را دور می دیدند دست از کار می کشیدند و آنگاه که مسلمانان متوجه آنان می شدند کار می کردند. آنان هم چنین بدون اذن گرفتن ازپیامبر(ص)دست از کار می کشیدند و به خانه هایشان می رفتند. قرآن کریم به شانه خالی کردن اززیربارمسئولیت ومخالفت کردن اوامر پیامبر(ص) از سوی منافقان این گونه اشاره می کند: "خداوند کسانی از شما را که پشت سر دیگران پنهان می شوند، و یکی پس از دیگری فرار می کنند می داند. پس آنان که فرمان او را مخالفت می کنند باید بترسند ازاینکه فتنه ای دامنشان رابگیرد، یا عذابی دردناک به آنها برسد."(نور: 63) منافقان درنزاع ها و دعاویشان حاضرنبودند به حکمیت پیامبر اسلام تن دردهند، در عوض حاکمیت طاغوت را با دل وجان می پذیرفتند. منافقی بایک نفر یهودی نزاع کرد، شخص یهودی وی رابه داوری پیامبر(ص)فراخواند اما آن منافق حکمیت رسول خدا(ص) را نپذیرفت و آن یهودی را به حکمیت کعب بن اشرف یهودی دعوت نمود.

منافقان به هنگام توزیع غنائم وصدقات بین مسلمانان اگر سهم بیشتری به آنان داده می شد خوشحال می شدند اما اگر سهم کمتری به آنان اعطا می شد با کمال ناراحتی شروع به انتقاد وطعنه زدن به پیامبر(ص) می کردندوآن حضرت را متهم می کردند که عادلانه رفتارنمی کند و به نزدیکان خویش سهم بیشتری می دهد. منافقان از اینکه صدقات به فقراء و مساکین داده می شد بسیار ناراحت بودند، کلبی روایت می کند که مردی از منافقان نزد پیامبر(ص) آمد و اظهار داشت: یا رسول الله آیا گمان می کنی که خدا به تو دستور داده است که صدقات را به فقرا و مساکین بدهی! در یک مورد وقتی پیامبر غنائم جنگ حنین را بین اصحاب تقسیم می کرد، حرقوص بن زهیر (رئیس خوارج) با لحن اعتراض آمیز اظهار داشت: یا رسول الله عادلانه تقسیم نما! رسول گرامی اسلام فرمود: وای برتو اگرمن به عدالت رفتار نکنم چه کسی به عدالت رفتار خواهد کرد؟
قرآن کریم به این ویژگی منافقان این گونه اشاره کرده است:"و منهم من یلمزک فى الصدقات فان اعطوا منها رضوا وان لم یعطوا منها اذاهم یسخطون":"و در میان آنها کسانی هستند که درتقسیم غنائم به توخرده می گیرند: اگر از آن غنائم، سهمی به آنها داده شود، راضی می شوند و اگر داده نشود، خشم می گیرند (خواه حق آنان باشد یا نه)" (توبه: 58)

ب. ویژگی های سیاسی 2. خدعه و نیرنگ:
از بارزترین صفات و ویژگی های منافقان این است که علاوه بر مومنان می خواهند خدا را نیز نیرنگ بزنند.
قرآن کریم این ویژگی منافقان را این گونه بازگو نموده است:
اِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَاِذَا قَامُواْ اِلَى الصَّلاَهِ قَامُواْ کُسَالَى یُرَآوُونَ النَّاسَ وَلاَ یَذْکُرُونَ اللّهَ اِلاَّ قَلِیلاً
"منافقان می خواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب می دهد و هنگامی که به نماز برمی خیزند با کسالت برمی خیزند و در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند. " (نساء: 142)

اما چرا منافقان تلاش می کنند خدا و مومنان را فریب دهند؟ باید گفت این به خاطر مرضی است که در دل دارند، در طبیعت آنان آفت و مرض و در عقل شان انحراف است. و همین مرض قلبی باعث می شود که کفرشان نیز ازدیاد یابد و هر روز به شکشان افزوده شود، انحراف اگرچه ابتدا کم است اما به مرور زمان ازدیاد می یابد و در نهایت سرنوشت آنها جهنم است. از طرفی منافقان که قصد فریب دادن و نیرنگ زدن به دیگران را دارند، در واقع خود را فریب می دهند زیرا مردم سخنان آنان را قبول نمی کنند و آنان برای اینکه سخنانشان را به اثبات برسانند، پیش خودشان ادله واهی برای اثبات ادعاهایشان می تراشند و این ادله کم کم و به مرور زمان در ذهن آنان متراکم شده و به تدریج به یک طبیعت کاذب تبدیل می شود که خودشان نیز به آن باورشان می شود. قرآن در این زمینه می فرماید: "می خواهند خداوند مومنان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند. " (بقره: 9)

ب. ویژگی های سیاسی 3. تشکل و همبستگی:
از دیگر ویژگی های رفتار سیاسی منافقان تشکل و همبستگی آنان در جهت ضربه زدن به اسلام و حاکمیت نظام اسلامی است : آنان برای تضعیف حاکمیت دین و آسیب پذیر ساختن اسلام از اختلافات درونی خود دست برداشته و علیه اسلام متحد می شوند. قرآن کریم نیز آنان را افرادی متشکل هم فکر که میان آنان همبستگی شدیدی حکمفرماست معرفی می نماید: "الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِن بَعْض یَاْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ":"مردان منافق و زنان منافق،همه ازیک گروهند، آنها امربه منکر ونهی ازمعروف می کنند".(توبه : 67) برای بیان همبستگی میان منافقان تعبیر ("بَعْضُهُم مِن بَعْض") را بکار برده است در حالی که در آیه 71 سوره توبه برای بیان همبستگی مومنان به("بَعْضُهُم اولیاء بَعْض")تعبیر کرده است("والمومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر")

تعبیری که برای بیان همبستگی منافقان به کار برده اگر دلالتش بر همبستگی بیشتر از تعبیری که درباره مومنان به کاربرده نباشد، کمتر از آن نیست : زیرا مفسّران از همین تعبیر در آیات دیگر شدیدترین نوع همبستگی را استفاده کرده اند و گفته اند آنها آنچنان به یکدیگر وابسته و پیوسته اند که یکی هستند.
پس مفهوم ("بَعْضُهُم مِن بَعْض") اتحاد و یگانگی را که بالاتر از حامی و ناصر بودن است، می رساند در راستای همین تشکل و همبستگی که میان منافقان وجود داشت هم کانون های توطئه علیه اسلام می ساختند، که نمونه آن ساخت مسجد ضرار بود و هم جلسات توطئه برای بررسی راه های مقابله با اسلام و پیامبر (صلی الله علیه وآله) می کردند، همانند جلساتی که در آستانه جنگ تبوک برای بازداشتن مردم از شرکت در جنگ در منزل سویلم یهودی تشکیل دادند.

ب. ویژگی های سیاسی 4. ایجاد جنگ روانی:
ایجاد جنگ روانی از دیگر ویژگی های رفتار سیاسی جریان نفاق بود. ایجاد تزلزل و اضطراب، ناامن ساختن جو جامعه، ساختن و انتشار دادن شایعات دروغ و آکنده ساختن جامعه از اتهامات گوناگون نسبت به افراد و شخصیت ها عناصر تشکیل دهنده یک جنگ روانی است که جریان نفاق از این عناصر در جنگ روانی که علیه پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مسلمانان و حکومت اسلامی به راه انداخته بودند به گونه بسیار چشمگیری استفاده می کردند. بزرگ جلوه دادن دشمن وتحقیرسپاهیان اسلام،شایعه سازی ووارد ساختن اتهام از جمله موضوعاتی بود که جریان نفاق برای ایجاد جنگ روانی از آنها سود می جستند. جریان نفاق با برشمردن تعداد نفرات و ادوات نظامی دشمن در آستانه جنگ ها و نیز در میادین نبرد و در برابر با کم جلوه دادن سپاه اسلام تلاش می ورزیدند در دل مسلمانان رعب و وحشت و ترس ایجاد نمایند و آنان رااز نبرد با دشمن بازدارند چنانچه درجنگ احزاب و تبوک از این حربه برای تضعیف مسلمانان بهره بردند.

همچنین آنان در مواقع بسیار حساس و بحرانی شایعات دلهره آور در بین مسلمانان و جامعه اسلامی پخش می کردند و مسلمانان را دچار اضطراب و وحشت می ساختند گزارشات دروغ در مورد تعداد نفرات دشمن، شایعه قتل و یااسارت پیامبر (ص) درجنگها وتهمت زدن به اشخاص از عمده ترین محورهای شایعه پراکنی جریان نفاق بود. چنانکه در جنگ احد با پخش شایعه کشته شدن پیامبر (صلی الله علیه وآله) و در جنگ احزاب و نیز در آستانه آماده شدن سپاهیان اسلام برای جنگ تبوک با شایع ساختن کثرت بیش ازحدتعداد نفرات دشمن سعی ورزیدند روحیه مسلمانان راتضعیف نمایند. همین طور، با اینکه در اسلام، جان، مال، ناموس و آبروی انسان ها محترم است و احدی به هیچ عنوان حق تعرض به آن را ندارد، جریان نفاق تهمت زدن و افترا بستن به اشخاص را به منظور ضربه زدن به حیثیت اجتماعی آنان دردستور کارخویش قرار داده بودندکه نمونه عینی وروشن آن جریان افک است که درقرآن کریم نیز به آن اشاره شده است.( آیات 11 تا 16 سوره نور)

ب. ویژگی های سیاسی 5. دوستی با بیگانگان:
دوستی با بیگانگان از مهم ترین ویژگی های جریان نفاق بود. در حالی که در قرآن کریم از دوستی با بیگانگان به شدت نهی شده است، منافقان برخلاف نهی شدید قرآن با دشمنان اسلام ارتباط برقرار نموده، دست دوستی به سوی آنان دراز می نمودند. آنان وقتی با مسلمانان برخورد می کردند رفتار شیطنت آمیز همراه با تحقیر وتمسخر وعیب جویی ازمسلمانان داشتند، ولی در برابر بیگانگانی چون کفار قریش و یهود ونصاری هم پیمان بوده و رفتار صمیمی و دوستانه داشتند. در حالی که قرآن کریم از هم نشینی با کافران و استهزاکنندگان ارزش های اسلامی صریحاً نهی نموده است (انعام : 68)
هم نشینی و هم صدا شدن با کفار و اطاعت پذیری از آنان از مهم ترین جلوه های دوستی منافقان با بیگانگان بود. آنان همه تلاششان این بود که خود را به آنان نزدیک نموده با آنان هم نشین شده و از آنان اطاعت پذیری داشته باشند. انگیزه های متعددی منافقان را وادار به ایجاد رابطه و دوستی با بیگانگان می کرد که از آن میان کسب عزت و مرعوبیت از مهم ترین آنان محسوب می شود که قرآن کریم نیز به آن اشاره نموده است.

منافقان که عقده نام،مقام وشهرت دارند می خواهند ازطریق دوستی وایجاد رابطه با بیگانگان به این آرزوی خویش دست یابند و از آنان کسب عزت نمایند، قرآن کریم با اشاره به اینکه عزت تنها مال خداست منافقان را از اینکه می خواهند از طریق ایجاد رابطه و دوستی با کفار کسب عزت نمایند، موردسرزنش قرارمی دهد.("الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعاً"- نساء: 139)
در جای دیگر با اشاره به اینکه عزت ویژه خدا، پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مومنان است، از اینکه منافقان می خواهند از طریق دوستی با بیگانگان کسب عزت نمایند، انسان های جاهل و نادان معرفی مینماید:"ولله العزه ولرسوله وللمومنین ولکن المنافقین لایعلمون.”(منافقون: 8) قرآن کریم می فرماید: " کسانی که در دل هایشان بیماری است، در برقراری ارتباط با کفار بر یکدیگر پیشی می گیرند و می گویند: می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد و نیاز به کمک آنها داشته باشیم. شاید خداوند پیروزی و یا حادثه دیگری از سوی خود به نفع مسلمانان پیش بیاورد واین دسته از آنچه دردل پنهان داشته اند پشیمان گردند". (مائده: 137) مرعوبیت یکی دیگر از انگیزه های دوستی منافقان با بیگانگان است. آنان به خاطر ضعف و یا فقدان ایمان از قدرت های مادی می هراسند از این رو، از ترس اینکه مبادا در آینده کافران مسلط شوند طرح دوستی با آنان می ریزند تا در صورت مسلط شدن آنان جان و مالشان در خطر قرار نگیرد و بتوانند به زندگی خویش ادامه دهند.

3. ویژگی های جریان نفاق

الف. ویژگیهای اخلاقی و روانی
ب. ویژگیهای سیاسی
ج. ویژگیهای اجتماعی
د. ویژگیهای اعتقادی

ج. ویژگی های اجتماعی
1. دوگانگی در روابط:
دوگانگی در روابط یکی از مهم ترین ویژگی های اجتماعی جریان نفاق است، این ویژگی باعث می شود که آنان هر روز به رنگی درآیند و در هر جامعه ای که وارد می شوند با آن جامعه هم صدا شوند، از این رو، وقتی با مسلمانان و مومنان هم نشین می شوند اظهار ایمان می کنند، اما وقتی با کفار ملاقات می نمایند می گویند: ما با شما هستیم و اینکه می بینید در برابر مومنان اظهار ایمان می کنیم، آنان را مسخره می کنیم. (بقره: 14) وجود این ویژگی در جریان نفاق باعث می شد که آنان تلاش نمایند از هر پیشامدی به نفع خویش بهره برداری نمایند، از این رو دیده می شود که در نبردهای مسلمانان با کفار، اگر فتح و پیروزی نصیب مسلمانان گردد، با شتاب خود را در صفوف مومنان و مجاهدان جا زده، اظهار می دارند که آیا ما با شما نبودیم و آیا این کمک های ما نبود که این پیروزی به دست آمد؟ بنابراین ما هم در همه این موفقیت ها و آثار ونتایج مادی ومعنوی حاصله ازآن با شما شریک هستیم.اما اگرقضیه برعکس شود وپیروزی نصیب دشمنان اسلام شود، فوراً خودرا به آنان نزدیک نموده اعلام می دارند که این ما بودیم که شمارا به مبارزه بامسلمانان وعدم تسلیم شدن به آنان تشویق وترغیب نمودیم از اینرو، ماهم درپیروزی شما سهیم هستیم. (نساء: 141) بدین سان با این دوگانگی در روابط در صورت پیروزی مومنان می خواهند در غنایم جنگی و افتخارات پیروزی مسلمانان شریک باشند، و در صورت پیروزی کفار با خوشحالی و شادمانی به کار جاسوسی خویش به نفع آنان ادامه دهند.

ج. ویژگی های اجتماعی
2. امر به منکر و نهی از معروف:
از دیگر ویژگی های جریان نفاق درعرصه اجتماعی، امر به منکر و نهی از معروف است. اشاعه انواع و اقسام منکرات و ضد ارزش ها در جامعه و از بین بردن همه معروف ها و ارزش های اسلامی از جامعه از مهم ترین اهداف جریان نفاق است که تلاش می ورزند با رفتار و گفتارشان این هدف را محقق سازند. آنان با شناخت دقیق معروف و منکر، مردم را به منکر فرا می خوانند و از معروف بازمی دارند، اما این کار را در نهایت دقت انجام می دهند تا اسرارشان فاش نشود. قرآن کریم به این ویژگی جریان نفاق این گونه اشاره می کند: "الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْض یَاْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ": "مردان و زنان منافق همه از یک گروهند آنان امر به منکر می کنند و از معروف بازمی دارند". (توبه: 67)

ج. ویژگی های اجتماعی
3. استهزاء و عیب جویی از مومنان:
استهزاء،تمسخر، عیب جویی وطعنه و ریشخندزدن مومنان یکی دیگر ازویژگی های جریان نفاق است. آنان دربرخوردهای اجتماعی شان مومنان رابه بادتمسخر و استهزاء گرفته و اقدام به عیبجویی،ریشخند زدن وتوهین وتحقیر آنان می نمودند. قرآن کریم این ویژگی جریان نفاق رااینگونه مورد اشاره قرارداده است:"یحذر المنافقون ان تنزل علیهم سوره تنبئهم بما فى قلوبهم قل استهزئوا ان الله مخرج ماتحذرون" :"منافقان از آن بیم دارند که سوره ای برضد آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبردهد بگو:استهزا کنید! خداوند آنچه رااز آن بیم دارید،آشکار می سازد". (توبه: 64) آنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) را خوش باور و ساده لوح (توبه: 61) و مومنان را سفیه می خواندند. (بقره: 13) شواهد ونمونه های تاریخی بسیاری از استهزا و عیب جویی منافقان در عصر رسالت وجود دارد: گروهی از منافقان به مسجدمی رفتند و به گفتگوهای مسلمانان گوش می دادند، آنگاه دین مومنان رامورد استهزا وتمسخر قرارمی دادند. روزی درحالی که آنان دورهم جمع شده بودند و آهسته آهسته بایکدیگر صحبت می کردند، پیامبر گرامی اسلام متوجه آنان شد،حضرت بادیدن این صحنه دستورداد آنان راازمسجد اخراج نمایند.

منافقان به کسانی که برای تجهیز سپاه اسلام کمک می کردند ایراد می گرفتند. آنان کسانی را که اموال زیادی را در این راه کمک می کردند ریاکار معرفی می کردند و بدین سبب از آنان عیب جویی می کردند و کسانی را که به خاطر فقر و عدم توان مالی به ظاهر اموال ناچیزی را در راه تجهیزسپاه اسلام می دادند،به باد استهزا گرفته وتمسخر می کردند. در سال نهم هجری وقتی پیامبر(ص) مسلمانان را برای نبرد با رومیان در غزوه تبوک به جهاد فراخواند، به خاطر دوری راه هدف را فاش ساخت تا ایشان به جمع آوری آذوقه بپردازند، مسلمانان برای تجهیز سپاه اسلام کمک های شایان تقدیری کردند. ابوعقیل که یک مسلمان فقیر بود، یک من خرمایی را که به خاطر آبیاری باغ یکی از انصار دستمزد گرفته بود در اختیار پیامبر قرار داد. منافقان که ایمان به خداو رسول نداشتند و خواهان شکست سپاه اسلام بودند، وقتی این فداکاری و ابراز احساسات را از سوی مسلمانان دیدند، سخت ناراحت شده زبان به تمسخر و استهزا گشودند. آنان به کسانی که اموال زیادی را کمک نموده بودند، تهمت ریا زدند و عملشان را ریاکارانه معرفی کردند، کسانی چون ابوعقیل را که فقیر بودند و به اندازه توان مالی خویش کمک کرده بودند، تمسخر و تحقیر کرده گفتند: "الذین یلمزون المطوعین من المومنین فى الصدقات والذین لایجدون الا جهدهم فیسخرون منهم سخرالله منهم ولهم عذاب الیم" : "خداوند هرگز به این کمک های ناچیز نیازمند نیست. خداوند نیز پرده از سوء نیت آنان برداشته و وعده عذاب به آنان داد: "آنهایی که از مومنان اطاعت کار در صدقاتشان عیب جویی می کنند، و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می نمایند، خداوندآنها رامسخره می کند(و کیفر استهزاکنندگان را به آنها می دهد) و برای آنها عذاب دردناکی است".(توبه: 76)

ج. ویژگی های اجتماعی
4. شماتت:
شماتت و سرزنش کردن یکی دیگر از ویژگی های اجتماعی منافقان است. آنان به خاطر عداوتی که نسبت به مسلمانان دارند، هیچ گاه چشم دیدن خوشحالی و رفاه مومنان راندارند از این رو، هرگاه مومنان دچار سختی و مشکل شوند، خوشحال شده و زبان به سرزنش و شماتت آنان می گشایند، هرگاه خوشی و رفاه به مومنان روی می آورد، احساس ناراحتی می نمایند. قرآن کریم در چند مورد این ویژگی منافقان را به تصویر کشیده است:" ان تمسسکم حسنه تسوهم وان تصبکم سیئه یفرحوابها" :" اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت می کند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می شوند".(آل عمران: 120)
و "ان تمسسکم حسنه تسوهم وان تصبکم سیئه یفرحوابها" : "در میان شما افرادی (منافق) هستند که دیگران را به سستی می کشانند : اگر مصیبتی به شما برسد، می گویند: خدا به ما نعمت داد که با مجاهدان نبودیم، تا شاهد آن مصیبت باشیم". (آل عمران: 120)

شواهد و نمونه های تاریخی فراوانی از شماتت منافقان نسبت به مومنان در عصر رسالت وجود دارد : در یک مورد پس از آنکه جنگ احد با کشته شدن شمار زیادی از مسلمانان و شکست ظاهری آنان به پایان رسید و پیامبر (صلی الله علیه وآله) با مسلمانان به مدینه بازگشت، در حالی که مسلمانان بر کشته های خویش می گریستند، منافقان از این وضعیت خوشحال شده بودند و زبان به شماتت مسلمانان گشوده، سخنان بسیار زشت بر زبان می راندند.
آنان می گفتند: محمد به دنبال سلطنت و پادشاهی است، آنچه به محمد رسیده به هیچ پیامبری نرسیده است همچنین می گفتند: آن افرادی که کشته شده اند، اگر پیش ما می ماندند، کشته نمی شدند. آنان می خواستند با این سخنان خود اصحاب رسول خدا را دچار تردید نموده و به جدا شدن از پیامبر(صلی الله علیه وآله)وادار نمایند.

ج. ویژگی های اجتماعی
5. فساد و فتنه انگیزی:
از دیگر از ویژگی های اجتماعی جریان نفاق ایجاد فساد و فتنه است. آنان به شیوه های مختلف در روی زمین فساد می کردند و علیه اسلام و حکومت اسلامی به فتنه انگیزی می پرداختند. اما از آنجا که نگران افشاشدن اسرار درونی خویش بودند، به دنبال هر فتنه انگیزی و ایجاد فساد در جامعه، بلافاصله به توجیه رفتارشان مبادرت میورزیدند، تا رفتارشان را به گونه ای قابل قبولی توجیه و تفسیر نمایند. مثلا با اینکه در روی زمین فساد می کردند، می گفتند قصدشان اصلاح است ،قرآن به این ویژگی جریان نفاق و همچنین به توجیه و دلیل تراشی آنان این گونه اشاره نموده است: "و اذا قیل لهم لاتفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون، الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون" : "هنگامی که به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید، می گویند: ما فقط اصلاح کننده ایم : آگاه باشید! اینها همان مفسدانند، ولی نمی فهمند". (بقره: 11ـ12) در آیات 61 تا 63 سوره نساء نیز به دلیل تراشی و توجیهات منافقان اشاره شده است.

ج. ویژگی های اجتماعی
6. پیمان شکنی:
پیمان شکنی یکی دیگرازویژگی های اجتماعی جریان نفاق است که درقرآن وروایات نیزبدان اشاره شده است. (درحدیثى ازپیامبر اسلام (ص) پیمان شکنى یکى ازعلائم نفاق برشمرده شده است:"اربع من کن فیه کان منافقاً… اذاحدث کذب واذا وعداخلف و اذا عاهد غدرو اذا خصم فجر.")
آنان که با اظهار اسلام با پیامبر پیمان بسته بودند که در هر شرایطی از اسلام و پیامبر(صلی الله علیه وآله) دفاع نمایند و به دشمنان اسلام پشت ننمایند، در جنگ های متعددی این عهد و پیمان را شکستند. آنان یا قبل از شروع جنگ از همراهی کردن سپاه اسلام خودداری کردند و یااینکه ازصحنه نبرد درشرایط بحرانی عقب نشینی کرده پا به فرار نهادند. در جنگ احد از نیمه های راه از سپاه اسلام کناره گیری کردند، در جنگ خندق در شرایط بسیار حساس و بحرانی که دشمنان اسلام با لشکریان انبوه پشت دروازه های مدینه اردو زده بودند تا کار اسلام و مسلمانان را یکسره نمایند، منافقان با بهانه های پوچ و واهی صحنه نبرد را ترک نمودند.

قرآن کریم با اشاره به این بهانه گیری های منافقان درجنگ احزاب، عهد وپیمانی را که آنان با خداوند مبنی بردفاع از اسلام وپشت نکردن به دشمنان اسلام بسته اند، یادآوری نموده و مورد بازخواست قرار گرفتن منافقان را نسبت به این پیمان شکنی متذکر می شود:"وَ لَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْاَدْبَارَ وَکَانَ عَهْدُاللَّهِ مَسْوُولا)”:"آنان قبل از این با خداعهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند وعهد الهی موردسوال قرار خواهدگرفت، وآنان دربرابر آن مسئولند". (احزاب: 15) درغزوه تبوک نیز عده زیادی ازمنافقان به سرکردگی عبدالله بن ابی ، پیامبر(صلی الله علیه وآله) را همراهی نکردند و به مدینه بازگشتند. منافقان با یهودیان که از دوستان آنان بودند نیز این گونه رفتار می کردند به عنوان نمونه در غزوه بنی نضیر، منافقان بر اساس عهد و پیمانی که با یهودیان بنی نضیر داشتند، وعده همکاری و همراهی داده بودند، اما قدمی در این جهت برنداشته، هم پیمانانشان را تنها گذاشتند. قرآن کریم به این عهدشکنی منافقان با یهودیان بنی نضیر این گونه اشاره نموده است: "اگر آنها را بیرون کنید، با آنان بیرون نمی روند و اگر با آنها پیکار شود یاریشان نخواهند کرد و اگر یاریشان کنند، پشت به میدان نبرد کرده فرار می نمایند، آنگاه کسی آنها را (یهودیان) یاری نخواهند کرد".

3. ویژگی های جریان نفاق

الف. ویژگیهای اخلاقی و روانی
ب. ویژگیهای سیاسی
ج. ویژگیهای اجتماعی
د. ویژگیهای اعتقادی

د. ویژگی های اعتقادی
1. کفرورزی در پوشش ایمان :
از نظر اعتقادی یکی از ویژگی های جریان نفاق این است که در پوشش ایمان به همان کفر خویش باقی می مانند. آنان می خواهند در پوشش ایمان و اسلام به مقاصد کفرآمیز و شیطانی خویش دست یابند. قرآن کریم در چند مورد به این ویژگی منافقان اشاره نموده است. در آیه 8 سوره بقره این ویژگی آنان را اینگونه بیان نموده است که آنان از ایمان به خدا و روز جزا سخن به میان می آورند، اما در واقع ایمان ندارند. آنان می خواهند با این ادعای ایمانشان خود را در صفوف مومنان جازده و اهداف شیطانی خویش را تعقیب نمایند.

د. ویژگی های اعتقادی

2. تردید بین ایمان و کفر:

از دیگر ویژگی های اعتقادی منافقان حالت شک و تردید آنان بین ایمان و کفر است. قرآن کریم در چند آیه این ویژگی را به آنان نسبت داده است. در یک مورد آنان را انسان های مذبذبی معرفی نموده است که بین ایمان و کفر قرار دارند:"مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لاَ اِلَی هَـوُلاء وَلاَ اِلَی هَـوُلاء" (نساء: 143)
در جای دیگر این شک و تردید را در منافقان این گونه به تصویر کشیده است: "اِنَّمَا یَسْتَاْذِنُکَ الَّذِینَ لاَ یُوْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ."(توبه: 45) درمورددیگرحالت تردیدمنافقان بین ایمان وکفرراباعث مهرزده شدن بردل هاشان :"ذلک بانهم آمنوا ثم کفروافطبع على قلوبهم فهم لایفقهون” (منافقون:3)

و نیز باعث عدم غفران وهدایت ازسوی خداوند وعدم پذیرش توبه آنان بیان نموده است :
" ان الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفرهم ولالیهدهم سبیلا".(نساء: 137)
و"ان الذین کفروا بعدایمانهم ثم ازدادوا کفرا لن تقبل توبتهم واولئک هم الضالون".(آل عمران: 90) منافقان همیشه حوادث و رخدادهای میان مومنان و کفار را زیر نظر دارند تا هر کدام غلبه یافت به آنان بپیوندند، و این باعث می شود که آنان از نظر اعتقادی بر یک ایده و عقیده باقی نمانند، ایمان آورند سپس کفر بورزند، دوباره ایمان آورند و باز کفر ورزند. آنان وقتی قدرت و شکوه ظاهری کفار توجه شان را جلب کرد به آنان تکیه نموده و طرح دوستی با آنان را می ریزند و دید و بازدیدشان با آنان رو به فزونی می نهد، اما در عین حال روابطشان را با اسلام نیز حفظ می نمایند.

د. ویژگی های اعتقادی
3. شبهه افکنی:
از دیگر ویژگی های اعتقادی جریان نفاق اقدام به ایجاد شک و شبهه برای تضعیف باورهای دینی و اعتقادی مردم در لحظات حساس و بحرانی بود. آنان بدین منظور شبهات متعددی را طراحی نموده بر سر زبان ها انداختند. نسبت فریب دادن به دین اسلام و شبهه بر حق نبودن آن از جمله شبهاتی بود که در عصر رسالت به دین اسلام وارد ساختند. در آستانه جنگ بدر عده ای ازمنافقان برای بازداشتن مسلمانان از شرکت در جنگ، وعده های پیروزی خداوند به مسلمانان را پوشالی وفریب معرفی کردند. در جنگ خندق نیز همین شبهه را مطرح کردند و نسبت فریب به دین اسلام دادند: هنگام حفر خندق مسلمانان با صخره عظیمی روبرو شدند،… منافقان به مسلمانان می گفتند: آیا از آرزوها و وعده های باطلی که به شما می دهد تعجب نمی کنید، به شما می گوید از مدینه قصرهای حیره، مدائن و کسری را می بیند و به زودی آن قصرها به دست شما فتح خواهد شد، در حالی که شما خندق را حفر می کنید و قدرت ندارید خود را ظاهر سازید. قرآن کریم نیزبه این ایجادشبهه منافقان اینگونه اشاره نموده است:"وَ اِذْیَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّاوَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اِلَّا غُرُوراً". (احزاب: 12)

شبهه بر حق نبودن دین اسلام از دیگر شبهاتی بود که از سوی منافقان مطرح می شد. هرگاه مسلمانان در جنگ ها شکست می خوردند، یا عده ای به شهادت می رسیدند و خساراتی بر مسلمانان وارد می شد، منافقان این شبهه را مطرح می کردند. منافقان در جنگ احد و پس از آن بیشترین تلاششان را برای القای این تفکر انحرافی به خرج دادند : پس از جنگ احد در حالی که مسلمانان بر کشته های خویش می گریستند، منافقان برای اینکه شک و تردید را در دل مسلمانان نسبت به حقانیت مذهب و عقیده شان برانگیزند، همواره این شعار را مطرح می کردند که اگربر حق بودیم چرا کشته شدیم وکشته دادیم؟ ضرباتی که درجنگ احد خوردیم نشانه آن است که دین ما برحق نیست! قرآن کریم به این شبهه پراکنی منافقان این گونه اشاره نموده است:"یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الاَمْرِشَیٌْ مَّاقُتِلْنَا هَاهُنَا"; "می گویند اگربرحق بودیم، دراینجا کشته نمی شدیم".(آل عمران: 154) آنان همراه با یهودیان مدینه می گفتند: اگر محمد ، نبی بود مغلوب نمی شد و اینگونه وی ویارانش دچارشکست نمی شدند، اگر با ما بودند اینگونه کشته نمی شدند.

نتیجه گیری :

با توجه به اصل جاودانی قرآن در همه اعصار و فراگیر بودن پیام الهی نسبت به همه مسلمانان پی میبریم که این همه تاکید و توجه به مبحث نفاق بخاطر خطری است که از ناحیه این گروه متوجه اسلام و مسلمانان بوده و هست و در نتیجه مسلمانان باید بدانند و بیدار باشند که چه مصائبی از ناحیه منافقان به اسلام و مسلمانان وارد آمده است که حتی مشرکین ، یهود و نصاری هم نتوانستند به اسلام وارد نمایند و مهمتر اینکه این قشر(منافقان) همیشه در پیکره جامعه اسلامی بوده و هستند و با همان حیله ها و نیرنگها با دسیسه های بسیار پیچیده تر از گذشته توطئه و خیانت می کنند.
بنابراین با بهره گیری از قرآن کریم و عبرت از گذشتگان بایستی هموار هشیار بوده و این سخن خداوند حکیم متعال راخطاب به رسول گرامی اسلام فرموده است آویزه گوش قرار دهیم : "… هم العدو فاحذروهم قاتلهم الله انی یوفکون" : "(یا پیامبر) دشمنان واقعی منافقان هستند که از آنها برحذرباش ، خدا آنان را بکشد چگونه از حقیقت روگردانند".

و مطلب حائز اهمیت دیگر درباره خیانت منافقان عصر حاضر است که جمهوری اسلامی ایران از آغاز تاسیس درگیر آتش کینه منافقان بوده و از این ناحیه ضربه های سنگین و غیرقابل جبرانی را متحمل شده است مشکلاتی را که شاید به مراتب بیشتر از مشکل تراشی منافقان عهد رسول ا… (ص) بوده است زیرا منافقان مدینه عمدتا با چند قبیله یهود و مشرکانی که در مدینه و اطراف آن بودند ارتباط سری و پنهانی داشتند اما منافقان ایران اسلامی ، قدرتهای استکباری بویژه آمریکای جنایتکار ، استعمار پیر انگلیس و صهیونیسم بین الملل بوده و هست و امروزه برکسی پوشیده نیست که این گروه بیشترین خدمت و مزدوری را با همکاری همین کشورها داشته و مدیران ارزشمندی مانند شهیدان بهشتی ،مطهری ،رجایی ،باهنر و … را از ما گرفتند و درجنگ تحمیلی جنایتهایی همچون جنگ شهرها و موشک باران مناطق ایران اسلامی را فراهم کردند و …. پس برای مبارزه با آفت نفاق ، همدلی و وحدت جامعه بسیار مهم است ضمن اینکه جامعه اسلامی درقبال منافقین بطور معمول دوراه در پیش رو دارد : طرد منافقین از جامعه اسلامی و آگاه کردن جامعه از خطر توطئه منافقان .

عوامل انحراف منافقین از زبان مومنین :
در آیه ۱۴ سوره حدید درگفتگوی مومنان و منافقان در قیامت مومنان عوامل انحراف منافقین را چنین بیان میکنند:
۱. خود را به واسطه پیمودن طریق کفر فریب دادید و هلاک کردید:
« وَ لکنَّکمْ فَتَنْتُمْ اَنْفُسَکمْ »؛ «ولی شما خود را به هلاکت افکندید».
۲. پیوسته در انتظار مرگ پیامبر (ص) و نابودی مسلمین و برچیده شدن اساس اسلام بودید :
« وَ تَرَبَّصْتُمْ ِ»؛ «انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید».
۳. پیوسته در امر معاد و رستاخیز و حقانیت دعوت پیامبر (ص) و قرآن شک و تردید داشتید:
« وَ ارْتَبْتُمْ »؛ «و (در همه چیز) شک و تردید داشتید».

۴. همواره گرفتار آرزوهای دور و دراز بودید آرزوهایی که هرگز دست از سر شما برنداشت تا فرمان خدا بر مرگتان فرا رسید:
« وَ غَرَّتْکمُ الْاَمانِی حَتَّی جاءَ اَمْرُ اللَّهِ »؛ « وآرزوهای دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید».
۵. از همه اینها گذشته شیطان فریبکار (که پایگاهش را در وجودتان محکم کرده بود) شما را در برابر خداوند فریب داد و شما نیز به خاطر پوشالی بودن ایمانتان همواره فریب خورده و منحرف میشدید:
« وَ غَرَّکمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ». «شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد».

منابع :
فروغ ابدیت – جعفر سبحانی
تاریخ تحلیلی اسلام – سید جعفر شهیدی

نفاق و عبرتها – صلاح الدین شمس الدینی
مقاله ویژگی های جریان نفاق درعصر نبوی – خبرگزاری فارس

66
شادی روح امام (ره)
و شهیدان و
سلامتی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی صلوات.


تعداد صفحات : 66 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود