موضوع: تکبر
مقدمه
شخص متکبر لذت دنیایی را برای خویش به عنوان ارزش شناخته و از ارزش های اصیل قرآنی دور شده و زندگی خویش را محدود در همین دنیا می داند و چون به طور یقینی قیامت را باور ندارد توشه ای برای خود فراهم نمی کند و به مال، ثروت، مقام، فرز ند و امثال این ها می نازد و احساس بزرگی می کند.
درحالی که درحقیقت، ارزش به مادیات فناپذیر نیست بلکه تقوا تنها کرامت و ارزش حقیقی است و عزتمند مطابق با آن عمل می نماید.
نشانه های تکبر
نشانه های شناختی
نشانه های هیجانی
نشانه های رفتاری
نشانه های شناختی
خود را مستقل می بیند: فرد با من من کردن، موفقیت هایش را از ناحیه ی خود میداند، غافل از آنکه ریشه ی همه ی آنها در حقیقت الطاف خداوندی است.
خود را بزرگ و برتر می بیند: یکی از افکار نادرست متکبر این است که خود را از جهت فکری، کامل و بی نقص می داند. او تنها به خود و آرمان های خود می اندیشد.
تعصب بیجا دارند: یعنی نسبت به یک قوم، گروه، عقیده ی نادرست یا روش ناصحیح در برابر هرآنچه با آن در ضدیت باشد دچار تکبر می شود.
نشانه های هیجانی
دوست دارند از او تعریف و تمجید شود و در مقابل اگر توسط اطرافیان نادیده گرفته شوند، هیجان اندوه بر او غلبه می یابد.
کینه ای هستند: اگر دیگران از خدمت به فرد متکبر کوتاهی کنند، نسبت به آنها غضبناک شده وکینه به دل می گیرد.
از تحقیر دیگران لذت می برند: تحقیر و تمسخر دیگران، از راهکارهایی است که متکبر برای زدودن اعتماد به نفس دیگران به کار می گیرند تا مردم برای خود ارزشی قائل نشوند و سخن متکبر را بپذیرند.
نشانه های رفتاری
از اظهار نظر دیگران جلوگیری می کنند و از قرار گرفتن در معرض انتقاد دوری می کنند.
دنبال متمایزشدن در جمع هستند و از هر رفتاری که او را از دیگران متمایز کند، استقبال می کنند.
از انجام کارهای شخصی و روزمره ی خویش سر باز می زنند.
عوامل تکبر
بى تردید تکبر و خودبزرگ بینى ریشه هایى دارد که بررسی آنها سبب شناخت بیشتر این رذیله ی اخلاقی می شود. مهمترین علل ایجاد تکبر از ویژگیهای روحی و روانی انسان نشات میگیرد و امور بیرونی همچون تفاخر و غرور نسبت به کمالات و امتیازات موجب تقویت آن می شود.
حسد
حسد، آرزو و تمنای زوال نعمتهای خداوند از دیگران و یکی از بدترین رذائل اخلاقی و مبدا و منشا تکبراست
حسد آفت ایمان است و آن را می خورد آن سان که هیزم را آتش. بس است در زشتى این رذیله که ایمان را که سرمایه نجات آخرت و حیات قلوب است از دست انسان بگیرد و او را مفلس و بیچاره کند
ستایش و تملق
تملق گویی، تعریف و تمجید بیش از حد و ستایش افرادی است که شایستگی آن را ندارند. علاقه مندی و نیاز به ستایش، انسان را به کبر و خودپسندی سوق می دهد.
امام علی (ع) می فرمایند: «مبالغه در مدح کسى در او تکبر پدید می آورد و او را به فریب نزدیک می گرداند »
امام صادق (ع): ((گفتار و ستایش جاهلان هرگز مغرور نشو که باعث تکبر و گردن فرازیت گردد و کردارت در نظرت جلوه کند، چه بهترین عمل عبادت و تواضع است ))
متکبر به خاطر احساس ذلت و دیگر کمبودهایی که در خود احساس می کند همیشه تشنه ی ستایش و تملق گویی دیگران است و اگر توسط اطرافیان نادیده گرفته شود، اندوهگین می شود؛ اما عزیزالنفس با اتصال به منبع عزت و بهره مندی از آن، میان مردم عزیز و ستودنی است و کمبودی ندارد که آن را با تعریف وتمجید دیگران جواب دهد.
تفاخر و غرور نسبت به کمالات
انسانی که از کمالات برخوردار است، اگر نسبت به آنها مغرورشده و فخرفروشی نماید و نسبت به این امور مراقب خود نباشد در آستانه و سراشیبی کبر ورزی قرارخواهد گرفت.
این کمالات می تواند در امور زیر جلوه ی بیشتری داشته باشد:
علم
مرحله اول کمال علم است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: آفت علم خودپسندى و تکبر است. انسان خودپسند به وسیله ی عزت و ارزش علم، طلب عزت و سربلندی می کند و خود را بزرگ می شمارد و دیگران را تحقیر می کند و همچون حیوانات به آنان می نگرد و آنها را نادان مى داند و انتظار دارد که اول به او سلام دهند.
بنابراین اگر او ابتدا به یکى از مردم سلام دهد یا سلام کسى را با خوشرویى پاسخ گوید یا برایش بپاخیزد یا دعوتش را اجابت کند این عمل را احسانى نسبت به او مى داند و نعمتى که سپاسگزارى اش را لازم مى شمارد و معتقد ا ست که او گرامى ترین مردم است.
عمل و عبادت
مرحله دوم عمل و عبادت است. عابدان و زاهدان از صفت پست قدرت و تکبر و جلب دل هاى مردم خالى نیستند و تکبر در مورد دنیا و آخرت از آنها تراوش مى کند اما در امور دنیا بر این باورند که دیگران باید به دیدار آنها بیایند و انتظار دارند که مردم حوائج شان را برآورند، به آنها احترام کنند و از آنها به دیندارى و تقوا یاد کنند و در بهره ورى از نعمت ها آنان را بر دیگران مقدم نمایند.
تکبر در امور دین این است که عالم متکبر مردم را اهل هلاکت و خود را اهل نجات مى داند در حالى که این شخص تا زمانى که چنین اعتقادى داشته باشد، خودش اهل هلاکت است.
متکبر با دورى از مردم، خدا را به خشم مى آورد و گویى بالاتر از آن است که همنشین آنان شود، پس چه سزاوارند مردمى که هرگاه عابدى را به خاطر درستکارى اش دوست بدارند، خدا آنان را در عمل به درجه او منتقل سازد و چه سزاوار است عابد مغرورى که هرگاه مردم را خوار شمارد و به چشم حقارت بنگرد خدا او را به درجه اهمال کارى منتقل سازد.
امتیازات جسمی
عوامل جسمی همچون زیبایی و تنا سب اندام از زمینه های ایجاد تکبر است. نیرومندی و قدرت نیز، سبب تکبر بر ضعیفان می شود. خلاصه هر نعمتى که متکبر معتقد به امکان کمال در آن باشد، اگرچه کمال ذاتى نداشته باشد، به آن تکبر می ورزد.
این امتیازات، نعمت های الهی هستند که به صورت موقت و امانت در اختیار انسان هستند و روزی گرفته خواهند شد.
ثروت
از دیگر اسباب تکبر داشتن مال و ثروت فراوان است که اغلب در سرمایه داران بزرگ دیده می شود.
اگر متکبر مانند کسی که عزت نفس دارد، تفکر خویش را اصلاح نماید و به این درک برسد که بزرگی در حقیقت شایسته ی خداوند است و اموری که با آنها بر دیگران بزرگی می کند، امانتی برای آزمایش انسان هستند و با عزت طلبی از خداوند متعال و ا صلاح اعمال خویش میان مردم عزیز و بزرگ خواهدشد، کبرورزی از وجودش ریشه کن می شود. عزتمند در صورت برخورداری از کمالات فوق، خود را موظف به شکرگزاری و استفاده ی صحیح هر یک میداند و آنها را جهت تعالی و پیشرفت خویش به کار میبندد.
پیامدهای تکبر
اگر انسان با بی توجهی به پیامدهای مخرب تکبر، متکبرانه رفتار نماید، دچار ضررهای جبران ناپذیری خواهد شد. مضرترین پیامدهای تکبر، متوجه خود شخص می شود تا جایی که باعث زوال ایمان وی خواهد شد. این آثار علاوه بر تحقق در ظرف دنیا، در آخرت نیز منجر به آثار مهلکی همچون عذاب الهی، حشر ذلیلانه و سقوط در جهنم خواهد شد.
اختلال در فهم و درک انسان
افراد متکبر به دلیل خودبزرگ بینى، از درک بسیارى از حقایق عاجزند. سرایت مرض کبر به قدرت فهم و عقل انسان، خطرناکترین امری است که راه نجاتی برای متکبر باقی نمی گذارد.
متکبر حتی از پرسش های علمی خود سرباز می زند، چون تصور می کند با پرس وجوی علمی، ضعف دانسته هایش آشکار می شود و نزد دیگران کوچک خواهد شد. درحالی که اعتراف به ندانستن، نشانه کرامت نفس است و سعی بر کسب دانش، کرامت والاتری است؛ زیرا انسان با نپرسیدن، در نادانی باقی می ماند و از ارزش او کاسته می شود.
آلودگى به شرک و کفر
قرآن کریم بر نقش کبر در کفر تاکید می کند و آن را از ویژگی کافران می داند: سران قوم او که استکبار مى ورزیدند، به مستضعفانى که ایمان آورده بودند، گفتند:آیا مى دانید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: بى تردید، ما به آنچه وى بدان رسالت یافته است مومنیم. کسانى که استکبار مى ورزیدند، گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان آورده اید کافریم.
کبر نقطه ی مقابل ایمان است و متکبر مغرور گستاخ معرکه گیر همه ی میدان های منفی است و ایمان نمی آورد
رسواگر بدی ها
یکی از آثار اخلاقی تکبر این است که به رذائل دیگر کمک میکند تا ظاهر شوند. تکبر انحصارطلب نیست و مایل است همه ی بدی های متکبر را ظاهر و او را بی آبرو و نابود سازد.
بزرگترین آفت سعادت انسان و د شمنان بشر خودپسندى و تکبر است و بدبینى یکی از آثار اجتناب ناپذیر آن است، شعله سوءظن متکبر دائما زبانه می کشد و همه را مغرض و بدخواه خود می پندارد، بى اعتنائی های متوالى و ضربه هاى مداومى که به غرورش وارد می شود، هرگز از یاد نمی برد و ندانسته و بى اختیار افکارش را تحت تاثیر خاص قرارداده و در هر فرصتى او را به کینه توزى و انتقام از اجتماع وامی دارد و تا انقلاب و غلیان درونیش آرام نگیرد، راحت نمی شود.
ذلت و خواری
از آثار تکبر، ذلت و خوارى در دنیا و آخرت است.
پیغمبر اکرم (ص) مى فرماید: هرکس براى خدا فروتنى کند خداوند او را بلند مى کند و هرکس تکبر کند خدا او را پست مى فرماید.
طغیان و سرکشی
حضرت علی (ع): حذر کن از تکبر پس بدرستى که آن سرچشمه طغیان و سرکشى است و نافرمانى پروردگار مهربان، چنانکه شیطان از راه تکبر سجده حضرت آدم نکرد و خود را ملعون ازل و ابد گردانید.
از تعصب هاى متکبرانه و نابخردانه به خداى تعالى پناه ببرید زیرا که روحیه پیدایش دشمنى را در پى خواهد داشت و محل دمیدن شیطان است؛ یعنى همان ابزارى که با آن، امت هاى گذشته و نسل هاى پیشین را فریفته است
بیزاری دیگران
از پیامدهای سختی که دامنگیر متکبران میشود، انزواى اجتماعى و پراکندگى مردم از اطراف آنهاست؛ زیرا شخصیت هیچ انسانى اجازه نمى دهد تسلیم برترى جویی افراد متکبر و مغرور شود، به همین دلیل به زودی حتى نزدیکترین دوستان و بستگان از آنها فاصله مى گیرند و اگر به حکم الزام هاى اجتماعى مجبور باشند با آنان زندگى کنند، از آنان متنفرند
درحالیکه عزتمندان با درک برخورداری کرامت و عزت در همه ی انسانها، برتری بر هیچکس را روا نمی دارند و چون مطابق با گوهر درونی هر انسانی با او رفتار می نمایند و به خود اجازه ی توهین نمودن به هیچکس را نمیدهند، پیش همگان عزیز هستند.
سقوط و جاودانگی در جهنم
پس از حسابرسی اعمال، طبق شواهد زیر، جایگاه متکبر جاودانگی در هولناک ترین مکان های جهنم خواهد بود.
آیه ٢٩ سوره مبارکه نحل میفرماید: از درهاى دوزخ وارد شوید و در آن همیشه بمانید و حقا که چه بد است جایگاه متکبران.
درمان تکبر
جهت مقابله با تکبر و ریشهکن نمودن کامل آن، با درمان های علمی و عملی، فضیلت عزت نفس را در وجود انسان نهادینه کرد. طبق دیدگاه اندیشمندان اخلاق، درمان تکبر مستلزم علم و آگاهی و پس از آن، به کار بستن موارد عملی است که در ادامه تبیین می شوند.
آگاهی و تفکر
لازمه ی درمان علمی تکبر سه امر است:
اول، تفکر در پستی اصل انسان و عاقبت او که پس از مرگ به چه وضعی می افتد؛ و سپس عدم اعتماد بر حیات و در معرض فنا و نیستى بودن انسان است.
دوم، تفکر در این است که تکبر نتیجه خلاف مقصود آدمى را مى دهد، زیرا مطلوب متکبر، عزت است، ولی متکبران در دنیا و آخرت ذلیل ترین مردم هستند و متواضعان عزیزترین خلق. تفکر در زندگی پیشوایان دین که چگونه تواضع و شکستگى مى نمودند و مشاهده و تفکر درمورد احادیث مذمت تکبر نیز مفید است.
سوم، تفکر و تدبر در چیزهایى که به اشتباه سبب کبر و غرور مى گردد؛ مانند علم، عمل، نسب و مال.
علم اگر از دانش هاى دنیوى باشد با مرگ برطرف مى شود، بلکه پیش از مرگ در اثر ترک ممارست یا فراموشى، زائل مى شود و چون نفع آن فقط براى چند روز زندگى دنیا است، تکبر نمودن به آن، سزاوار نیست. خصوصا با ملاحظه نسبت آنچه مى داند با آنچه که نمى داند که نسبت محدود با نامحدود است.
نمایش های رفتاری تواضع
برای از بین بردن رذیله ی تکبر، باید براساس تواضع که ضد مقتضاى آن است، عمل نمود تا به تدریج آن صفت برطرف شود. با توجه به سنگینی تواضع در ابتدای راه، نمایش های رفتاری تواضع سبب هموار شدن مسیر جهت نائل شدن به حقیقت تواضع می شود.
رفتارهای متواضعانه، بهترین سنگر و نقطه ی امن براى مقابله با دشمنی همچون تکبر است. سنگرى که با استفاده از آن به خوبی مى توان جلو تمام حملات تکبر را گرفت و ذائقه اش را با طعم تلخ ناکامى آشنا نمود. ممارست به امورى مانند نشستن در آخر مجالس، صحبت با فقرا و مساکین، ترک صحبت با اغنیا و انجام کارهائى که منافى تکبر است، مسیر متواضع شدن را هموار می نماید.
نمایش های رفتاری دیگر، همچون کنترل حرکات ظاهری، تواضع در پوشش و احترام به دیگران، انجام کارهای شخصی و تعریف نکردن از خود مفید خواهد بود. همچنین ترک محیط تکبرزا و قطع بحثی که سبب ایجاد تکبر می شود، توصیه شده است.
عبادات
آیه ی ٦٠ سوره مبارکه غافر، می فرماید: کسانی که از پرستش و عبادت من کبر می ورزند، به زودی خوار در دوزخ می آیند.
همان گونه که وابستگی و غرق شدن در مادیات انسان را از خود جدا می کند و با خود بیگانه می سازد،عبادت انسان را به خویشتن بازمی گرداند. بنابراین از مهمترین معالجات عملى تکبر، سعى در به جا آوردن عبادات با رعایت شرائط صحت و قبول آن است، زیرا عبادت با کبر، هرگز پذیرفته نیست
با تشکر فراوان از توجه شما عزیزان