تارا فایل

پاورپوینت تفکر مثبت یا مثبت اندیشی


1
کارگاه آموزشی
مثبت اندیشی یا تفکر مثبت

دکتر رضا برومند
Drrezaboromand.ir

آغاز سخن
ای نسخه اسرار الهی که توئی
وی آینه جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
2

معرفی
3

حالا نوبت شما است

خودتان را آنگونه که دوست دارید دیگران شما را بشناسند معرفی نمایید
4

5
موضوعات مورد بحث
مقدمه-پنجره های خودشناسی
تعریف تفکرمثبت
تفکر مثبت
تفکر منفی

مقدمه
پنجره خودشناسی جو-هری
جوزف و هریدو دو روان شناس، پنجره ای جهت شناخت شخصیت انسان تصور و ترسیم نموده اند
با استفاده از پنجره خودشناسی می توانیم پاره ای از نقاط قوت و ضععف خود را تشخیص داده و به این وسیله به جستجو درساختار شخصیتی خود بپردازیم

6

در پنجره خودشناسی شخصیت انسان دارای چهار بخش زیر است
1-آشکار یا پنجره عمومی 2-کور یا پنجره رازها 3-پنهان یا ناشناخته ها 4-تاریک یا ناخود آگاه

7

8

۱ -ناحیه آشکار شخصیت
 ناحیه ای که هم برای فرد و هم برای دیگران قابل مشاهده است.
بسیاری از خصوصیات ما، مانند رفتار ،کردار گفتار دراثر نزدیکی باهمکاران ونزدیکان قابل تعریف است.
.
9

۲ – ناحیه پنهان شخصیت
ناحیه ای که برای شخص مشخص اما برای دیگران ناشناخته
مانند رازهای زندگی

10

۳-ناحیه کور شخصیت
ناحیه ای که برای خود فرد ناشناخته اما برای دیگران شناخته شده است
مانند عیب ها و حتی نقاط قوت
11

۴-تاریک
ناحیه تاریک ناحیه ای از شخصیت انسان است که نه خودش و نه دیگران نمی توانند آن را ببینند.
اما این ناحیه برافکار، احساس و رفتار فرد اثر گذار است
ناخودآگاه
12

13

خود ارزیابی
پنجره های خودشناسی شما در چه وضعیتی هستند
کدام بخش بزرگتر و کدام بخش کوچکترند؟
پنجره های خود شناسی خود را رسم کنید
14

15
تعریف تفکر مثبت
شیوه ای از فکر کردن است که فرد را قادر می سازد نسبت به رفتارها، نگرش ها، احساس ها، علائق و استعدادهای خود و دیگران برداشت و تلقی مناسبی داشته باشد و با حفظ آرامش و خونسردی بهترین و عاقلانه ترین تصمیم را اتخاذ نماید

کدام قسمت لیوان بیشتر توجه شما را به خود جلب می کند
16

شما لیوان های اطراف زندگیتان را چگونه می بینید؟
در مورد آنها با خود چه می گویید؟

همسایه ما چقدر اعصاب خرد کن و پرروست!
همسایه ما چقدر کوشا و به کار خود علاقمند است!
مدیر من چقدر بداخلاق و اخموست!
مدیر من چقدر در کار خود جدیت دارد!
بچه های این دوره بی توجه و بی ادبند!
بچه های این دوره طور دیگری به مسائل زندگی می نگرند!

تمام احساسات، باورها و دانسته های ما براساس تفکرات درونی ما شکل می گیرند
کنترل هر دو ضمیر هوشیار و نیمه هوشیار در دست ماست
ما می توانیم مثبت باشیم یا منفی، مشتاق یا گرفته، تاثیرگذار یا تاثیرپذیر.
18

سه اصل ضروری برای مثبت اندیشی
1) الزام:
در خود یک تعهد مثبت نسبت به یادگیری، کار، خانواده، دوستان، طبیعت و عوامل ارزشمند دیگر ایجاد کنید.
خود و دیگران را تحسین کنید.
رویای موفقیت را ببینید و مشتاق باشید.
19

2-کنترل:
ذهن خود را بر چیزهای مهم متمرکز کنید.
برای چیزهایی که فکر می کنید و کارهایی که انجام می دهید هدف تنظیم کنید و آن ها اولویت بندی نمایید.
پرداختن به اعمالتان را تصویرسازی کنید.

20

2- کنترل
یک استراتژی برای رویارویی با مسائل ایجاد نمایید.
آرامش خود را حفظ کرده و از موفقیت لذت ببرید.
با خودتان صادق باشید.
21

۳) مبارزه طلبی
با جرات باشید، هر روز تغییر و پیشرفت کنید
نهایت تلاش خود را انجام دهید و به گذشته نگاه نکنید.
به یادگیری و تغییر به عنوان فرصت های مناسب نگاه کنید.
22

3- مبارزه طلبی
چیزهای جدید را امتحان و انتخاب های مختلف را بررسی کنید.
با افراد جدید ملاقات کنید.
سوالات زیادی بپرسید.
پیگیر سلامت روحی و جسمی خود باشید.
خوش بین باشید.

23

24
ویژگی افراد دارای تفکر مثبت
اغلب اوقات بشاش، سرزنده، پرانرژی، توانا و خوش برخورد هستند.
در گفتارهای خود از کلمات و عبارات مثبت و امیدبخش استفاده می کنند.
همیشه سعی می کنند با تلاش و کوشش به موفقیت برسند و اگر در کاری موفق نشدند، عامل را ابتدا در خود و سپس در شرایط بیرونی جستجو می کنند

ویژگی افراد دارای تفکر مثبت
همیشه قبل از عمل یا صحبت کردن فکر می کنند، به همین دلیل کمتر دچار خطا و اشتباه یا ضد و نقیض گویی می شوند.
چون دارای ذهن مثبت هستند، می توانند افکار خود را کنترل کنند .
مشکلات را ناچیز شمرده و برای حل آنها از توانایی خود و راهنمایی دیگران استفاده می کنند

25

تفکر منفی
26

تفکر منفی
27

Self-Talk
جریان نامحدودی از افکار که هر روز در ذهن هر یک از ما می گذرد و ذهن ما به طور مداوم درگیر این جریان است.

اگر غالب تفکراتی که در ذهن شما می گذرد و حرفهایی که با خود می زنید جنبه منفی داشته باشد (Negative Self-talk) این موضوع به چشم انداز زندگی شما وارد می شود و هاله ای از بدبینی و سیاهی پیرامون شما را فرا خواهد گرفت.

فیلترسازی

شخصی سازی

به پیشواز فاجعه رفتن

قطبی سازی (مطلق نگری)

نمودهای بدگویی با خود (خودخوری)

Filtering

فیلترینگ:
حذف کردن تمامی جنبه های مثبت یک موقعیت و بزرگنمایی جنبه های منفی آن

Personalizing

شخصی سازی: وقتی اتفاق بدی رخ می دهد و فرد خود را مقصر قلمداد می کند.

Catastrophizing

به پیشواز فاجعه رفتن:
وقتی فرد همیشه بدترین ها را برای خود انتظار می کشد!

قانون مورفی
قانون مورفی در سال 1949 در پایگاه نیروی هوایی ادوارز شکل گرفت. سرگرد ادوارد مورفی مهندس هوافضا بود که روی یک پروژه کار می کرد. در یکی از سخت ترین آزمایشهای پروژه یک تکنسین سیم ها را برعکس وصل کرد و آزمایش خراب شد. مورفی درباره این تکنسین گفت: "اگه یه راه برای خراب کردن چیزی وجود داشته باشه اون همون یه راه رو پیدا می کنه" و این اولین قانون مورفی بود.  
34

قانون مورفی
در ابتدا در فرهنگ فنی مهندسین رواج پیدا کرد و بعد به فرهنگ عامه راه پیدا کرد.      
35

برخی قوانین مورفی
*قانون صف:  اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.    قانون تلفن:  اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.   .  

36

قانون بینی:   بعد از این که دست تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.   *قانون کارگاه:  اگر چیزی از دست تان افتاد، قطعاً به پرت ترین گوشه ممکن خواهد خزید
37

* قانون دروغگویی:  اگر بهانه دروغیتان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین تان، دیرتان خواهد شد.   *قانون روبرو شدن:  احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می یابد.    
38

* قانون اثبات:  وقتی می خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند، کار خواهد کرد.

39

Polarizing
قطبی سازی(مطلق نگری)

وقتی فرد همه چیز را سیاه یا سفید و خوب یا بد ببیند.

چند بار در طول روز متوقف شوید و تفکرات و گفته هایی که در ذهنتان گذشته را با خود مرور کنید.
اگر به این نتیجه رسیدید که افکار و صحبتهای درونیتان عمدتا منفی بوده اند تلاش کنید تا از زاویه دیگری به آنها نگاه کنید و این بار مثبت نگری را جایگزین کنید.

ده روش برای رهایی از افکار منفی

ده روش برای رهایی از افکار منفی

1-خطاهای شناختی خود را بررسی و اصلاح کنید
44

ده خطای شناختی
1) ذهن خوانی :
شما فرض را بر این می گذارید که می دانید آدم ها چه فکر می کنند بی آن که شواهد کافی در مورد افکارشان داشته باشید. مثلاً، "او فکر می کند من یک بازنده ام".

45

2) پیش گویی:
آینده را پیش بینی می کنند. پیش بینی می کنند که اوضاع بدتر خواهد شد یا خطری در پیش است.
مثلاً "در امتحان قبول نخواهم شد" یا "این شغل را به دست نخواهم آورد"
46

3) فاجعه سازی:
شما بر این باورید که آنچه که اتفاق افتاده است یا اتفاق خواهد افتاد آنچنان دردناک و غیرقابل تحمل خواهد بود که شما نمی توانید آن را تحمل کنید .
مثلاً: "اگر در امتحان رد شوم، وحشتناک است".

47

4) برچسب زدن :
یک ویژگی منفی خیلی کلی را به خود و دیگران نسبت می دهید.
مثلاً: "من دوست داشتنی نیستم" یا "او بی لیاقت است".
برچسب زدن شکل حاد تفکر همه یا هیچ چیز است.
به جای اینکه بگویید«اشتباه کردم» به خود برچسب منفی می زنید:«من بازنده هستم
48

5) دست کم گرفتن جنبه های مثبت :
مدعی هستید که دستاوردهای مثبت شما یا دیگران ناچیز و جزئی هستند.
مثلاً: "این وظیفه زن خانه است، بنابراین وقتی به من توجه می کند که شق القمر نکرده است ".
"این موفقیت ها که مهم نیستند، خیلی آسان به دست آمدند".
49

۶) فیلتر منفی :
منحصراً بر جنبه های منفی متمرکز می شوید و به ندرت به جنبه های مثبت توجه می کنید.
مثلاً: "اگر نگاهی بیاندازید متوجه می شوید چه تعداد آدم هایی هستند که مرا دوست ندارند".
افرادی که دارای این نوع افکار هستند تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیت  را تار می بینند.
به جزیی از یک حادثه منفی توجه می کنند و بقیه را فراموش می کنند.
50

7) تعمیم افراطی :
صرفا براساس یک رویداد خاص ، یک الگوی کلی (فراگیر) منفی را استنباط می کنید.
مثلاً:"این اتفاق همیشه برای من پیش می آید، انگار من خیلی جاها شکست می خورم".
افرادی که  این نوع خطا را در افکار دارند حقایق زندگی را پررنگ تر از مقدار واقعی آن می بینند.
شدت و مقدار واقعی خیلی کمتر از مقدار و شدتی است که در ذهن فرد قرار دارد.
51

8) تفکر دو قطبی : آدم ها یا اتفاق ها را به صورت همه یا هیچ می بیند. مثلا : "همه مرا کنار گذاشته اند " یا"وقت تلف کردن بود". در این نوع افکار قانون همه یا هیچ حاکم است . فرد یک رفتار، فکر، موفقیت ، ، پدیده یا موضوع را کلا سفید یا سیاه می بیند. هر چیز کمتر از کامل ، شکست بی چون و چراست.
52

9) بایدها:
رویدادها برمبنای این که چطور باید می بودند تفسیر می کنید و نه بر مبنای این که واقعاً چطور هستند.
مثلاً "باید خوب عمل کنم، و اگر خوب عمل نکنم یعنی شکست خورده ام".
همیشه این انتظار محقق نمی شود و یا با درصد کمتری محقق می شود. به طور مثال نوازنده بسیار خوبی پس از نواختن یک قطعه دشوار پیانو با خود گفت:«نباید اینهمه اشتباه می کردم».
53

10 ) شخصی سازی:
به خاطر اتفاقات ناخوش ایند منفی ، تقصیر زیادی را به صورت غیر منصفانه به خود نسبت می دهید و به این موضوع توجه نمی کنید که دیگران باعث اتفاقات خاص می شوند مثلاً "ازدواجم به بن بست رسید، چون من شکست خوردم
54

ده روش برای رهایی از افکار منفی
2- نشانه ها را بررسی کنید به جای آن که فرض را بر درست بودن افکار منفی خود بگذارید،نشانه های واقعی آن را بررسی کنید.

55

ده روش برای رهایی از افکار منفی

3- روش معیار دوگانه :به جای آن که خود را بی رحمانه تحقیر و سرزنش کنید با همان مهر و محبتی برخورد کنید که با دوست خود اگر این حادثه برایش اتفاق می افتاد گفت و گو می کردید

4- روش تجربی : اعتبار اندیشه منفی خود را آزمون کنید

56

ده روش برای رهایی از افکار منفی
5-اندیشیدن در سایه های خاکستری :
برای مشکل پیش آمده امتیازی بین صفر تا صد قائل شدن

57

6-روش بررسی :
از دیگران سوال کنید تا از واقع بینانه بودن افکار و تلقی های خود مطلع گردید.

58

7- تعریف واژه ها :
وقتی به خود بر چسب حقیر نادان و یا بازنده می زنید از خود بپرسید نادان یا بازنده چه معنایی دارند وقتی فهمیدید بازنده بی مفهوم است احساس بهتری پیدا می کنید

59

8- روش علم معانی :
خیلی ساده از زبانی استفاده کنید که بار عاطفی کمتری داشته باشد.

9- نسبت دادن مجدد:
به جای سرزنش خویش به حل مسئله بیندیشید

61

10- تحلیل سود و زیان :
امتیازات و زیان های یک احساس ( مانند عصبانی شدن از تاخیر قطار ) یک فکر منفی ( مانند هر قدر تلاش کنم بی فایده است ) فهرست کنید

62

مثبت اندیشی و ضمیر ناخودآگاه
63

درون هر کدام از ما کامپیوتر عظیم و شگفت انگیزی وجود دارد که تمام سرنوشت ما در درون آن تعیین می شود.
این کامپیوتر و پردازش­گر بزرگ هم باورها و شخصیت های ما را می سازد و هم اعضاء و جوارح غیر ارادی مثل قلب ما را کنترل می کند و هم سلامتی جسم و روح ما به عملکرد آن بستگی دارد
64

حالا اگر بتوانیم این پردازش­گر را بشناسیم، آن را برنامه­ریزی نمائیم و اختیار آن را در دست بگیریم، از خود انسان دیگری خواهیم ساخت
65

نظیر هر پردازش­گر و رایانه­ی دیگری، ضمیر نا­خود­آگاه ما انسان ها ورودی ایی دارد.
تمام اطلاعاتی که انسان از طریق حواس پنج گانه خود دریافت می نماید، پنج کانال ورودی ضمیر ناخودآگاه می باشد و کانال ششم و مهم­تر، رشته های فکری و اندیشه­هایی است که عموماً ناخواسته و در هر لحظه به ذهن انسان خطور می کند و در ضمیر ناخودآگاه انعکاس می یابد.
66

ناخودآگاه ما مثل هر کامپیوتر دیگری فراموشی ندارد. ورودی ها را می گیرد و پس از پردازش خروجی آن نظامِ باورهای ما، شخصیت ما، روحیه­ی ما و حتی وضعیت فیزیولوژی ما را شکل می دهد و منشاء همه رفتارهای ما را در عالم بیرون می شود
67

روحیه انسان، سلامتی او، نظام­های باورها و شخصیت های آدمی، اعتماد به نفس­اش، موفقیت و دستاوردهایش و شکست و باختن­هایش همه و همه در گرو عملکرد ضمیر ناخودآگاه می باشد، پس واجب ترین کار ما شناخت و آموختنِ نحوه برنامه ریزی و مدیریت این پردازش­گر عظیم درونی ماست
68

نخستین راه کنترل و برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه، مدیریت ورودی­های آن است
69

ما فقط باید زیبایی­ها را نظاره کنیم. فقط زیبایی ببنیم. فقط خوبی­ها و سخنان نیکو بشنویم. بد نگوئیم و میل به ناحق نکنیم. جامه دیگران را سیاه نکنیم. اگرعیب درویش و توانگر کم و بیش بد است، کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم. ما حق بوئیدن مذبله­ها و بوی متعفن را نداریم.
70

حضرت حق تجسم ملکوت و صورت حقیقی غیبت و بدگویی از انسان دیگر را به خوردن گوشت متعفن و مُردار برادر تعبییر کرده است. ما حتی اجازه لمس هر سطح و دستی را نداریم. پاکی وجود، روشنی ضمیر و طراوت جان محصول خوردنی های پاکیزه، دیدنی های پاک، شنیدنی­های خوب و لمس نمودن مطهرات و پاکی جسم و جان از پلیدی ها و پلشتی ها می باشد. از کوزه همان برون طراوت که در اوست.

71

اما از همه ی این­ها مهم تر و محصولِ کانال های پنج گانه در رشته های فکری و سلسله خیال ها و زنجیره خطورات ذهنی ما آدمیان می باشد
72

ما آرام آرام می آموزیم تا ذهن خود را تربیت کنیم.
افکار خود را سامان دهیم.
خیالات خود را مدیریت نمائیم.
جز به پاکی ها، به نیکوی ها، و پویایی ها، به امید ها، به حرکت ها، به دستاوردها، به توفیقات و به رستگاری به چیز دیگری ناندیشیم.
73

به ظاهر و در نگاه اول این راه سخت، ممتنع و غیر ممکن می نماید. اما با تکنیک های ذیل شدنی است و هر انسانی که توفیق قرین ایام وی شده، دانسته یا ندانسته و خواسته یا نخواسته این تکنیک ها را بکار بسته است.
74

اصل خود هوشیاری، خود بیداری و اشراف و بصیرت لحظه به لحظه به خود
75

این اصل مهم ترین اصل تکنولوژی فکر و بلکه مهم ترین اصل برای دستیابی به هر توفیق و موفقیتی است. یعنی به اندازه­ای که ما نزد خودمان حضور داریم، به اندازه که نزد خودمان بیداریم و به لحظه لحظه های عمرمان وقوف و آگاهی داریم، به اندازه ای که به احوال خودمان بصیر هستیم و در نتیجه ی این بصیرت اولویت ها را درک می کنیم
76

اصل استفاده از قدرت تمرکز (power of focus)
77

یک تکه چوب خشک اگر روزها زیر تابش مستقیم خورشید باشد، هرگز شعله ور نخواهد شد. اما اگر ذره­بین کوچکی در دست طفلی بازیگوش برای لحظاتی پرتوهای خورشید را به صورت متمرکز بر روی بر روی چوب هدایت کند، دود از نهاد چوب بلند می­شود و پس از لحظاتی آتش می گیرد و شعله می کشد. این قدرت تمرکز است. انسان هم بر هر آنچه تمرکز کند بازتاب آن را در در فکر و عملکرد خود لمس می کند.
78

اصل استفاده از قدرت سوال (Power of question):

79

بزرگی ها هریک از ما انسان ها به بزرگی سوالاتی است که داریم. قطعاً انسان های ارجمند سوالات ارجمند و انسان های حقیر سوالاتی حقیر از خود و دیگران می نماید. هر سوالی که آدمی از خود می پرسد، بازتابی خاص در روحیه و فکر او و در نتیجه در اقدام و عمل او ایجاد می نماید. مثلاً وقتی کسی از خود می پرسد که “چگونه من خوشبختم؟ ” نفس این سوال روحیه اش را شاد می کند و انرژی برای عمل بیشتر را در او می دمد. کیفیت زندگی ما را کیفیت سوالاتی تعریف می کند که پیوسته از خود و دیگران می پرسیم. این که چگونه پرسش می کنیم، بسیار حیاتی است پس با دنیای از دقت و مراقبه سوالاتی زندگی ساز، بپرسیم واقعیت این است که اگر سوال کنیم. چرا همه چیز خراب است همه چیز خراب می شود و اگر سوال کنیم که چگونه است که خداوند برای من چیز را خوب می خواهد، سراسر زندگی ما خوب می شو
80

اصل استفاده از جملات تکراری مثبت:
81

جملات تاکیدی مثبت و حتی کلمات دارای ارزش انسانی، نقش اساسی در مدیریت مهم ترین ورودی برای ضمیر ناخودآگاه ما را بازی می نماید مثلاً بیان مکرر اینکه “خداوند مرا آزاد آفریده و اراده داده است، و من محکوم به هیچ سرنوشت از پیش تعیین شده­ای نستیم” یا کملات ارجمندی نظیر آرامش، زیبایی، معنویت، سلامتی، امنیت، سعادت، توانگری، طراوت، برکت، صداقت، درستکاری، فروتنی، شجاعت، حکمت، پویایی، اقدام، امید، هدف، توفیق، رستگاری و دهها عبارت و کلمه نظیر آن وقتی خوراک و چیدمانِ حلقه های زنجیره ی فکری ما را تشکیل دهند، رفته رفته مبتنی بر این اصل اساسی که “ضمیر نا خود آگاه انسان، با همه ی قدرت بی­نهایتش، خیال و واقعیت یکی می داند و تفاوت بین مجاز و حقیقت را در نمی­یابد
82

بنابراین همین واقعیت ها را در زندگی انسان پدید می آورد و آرامش، معنویت، سلامتی، سعادت، توانمندی، امید و… را به واقعیت­های عینی و ملموس زندگی ما تبدیل خواهد کرد. پس همواره بگوییم، من انسان مقتدر، خلاق و دوست داشتنی هستم. احساس شادی می کنم. از وجودم شادی، انرژی و عشق ساطع می شود. خداگونه برای تمامی بندگانش خیر و خوبی می خواهم. بر روحیه، عواطف و احساسات خود کنترل دارم و با تکرار صد باره ی این گزاره ها و جمله ها و کلمات در هر روز و آرام آرام زندگی واقعی ما نیز هم این گونه می شود.
83

84
راهکارهای تقویت تفکر مثبت
نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب ، توانا و با ارزش بدانیم
افکار خود را متوجه خوبیها و جنبه های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت نگر شویم
به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیش بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه ای مهم هستند که ما آنها را مهم می پنداریم
با خوش بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه های جدید مثبت شکل گیرند
از افراد منفی نگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم
هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم.

85
تصویر ذهنی خوبی از خود بسازید
هر چقدر پس انداز خود را انباشته کنید، به همان میزان از حساب ذهنتان برداشت خواهید کرد. همه ما پیش از به اجرا در آوردن برنامه های زندگیمان مدت ها آن را در ذهنمان پرورش می دهیم و حتی چه بسا سال ها تصویر کاری را در ذهنمان نگه می داریم تا شرایط موافق پیش آید و آن را عملی سازیم.
اغلب افراد می پرسند: «بعد از آنکه درباره آرزو و هدف مورد نظرم فکر کردم، دیگر چه کار باید بکنم» پاسخ بسیار ساده است. شما باید تمام کارهایی را که برای تحقق آرمان خود لازم می دانید انجام دهید. این را بدانید اعمال ما پاسخ و واکنش اتوماتیک تحرکات عمیق روح و احساس و اعتقادات باطنی ما می باشد

86
برای دور کردن ترس و هراس از خود ، حواستان را خوب جمع کنید و فکر خود را بر روی مشکلتان، خوب متمرکز نمایید و سعی کنید با شعور روشن خود مشکلتان را حل کنید و چنین تصور کنید که مشکلتان حل شده و از این بابت احساس شادی و شعف می کنید.

برای داشتن یک تصویر ذهنی خوب مهمترین عامل تلقین است

87
تلقـیــــــــــــــــــــــــن
تمام اعمال و رفتار ما نتیجه افکارمان می باشد، به عبارتی «فکر» پیش از «رفتار» به حرکت در می آید. البته اگر هدف مشخص باشد، راه های رسیدن به آن نیز مشخص خواهد بود. ایمان به هدف و سپردن آن به ذهن باعث می شود که ضمیر ناخودآگاه به راه ها و وسائل نیل به آن هدف توجه بیشتری نشان بدهد. با شناسایی عملکرد روح و ذهن خود به این نتیجه می رسید که خود تنها منجی خویش هستید و سرنوشتتان بستگی به طرز فکر و احساستان دارد و سلامتی، تندرستی را برایتان به ارمغان خواهد آورد. تلقینات و افکار بد، شادابی و تحرک را از انسان می گیرد و با افسردگی  و خمودگی مبادله می کند. یک تلقین منفی (مثلاً فقر) به خودی خود قدرت ندارد، اما قدرت واقعی در فکر و احساس شخص قرار دارد. باید ذهن را از باورهای نادرست، ترس  و  اضطراب ، شک و وسواس  پاک کرد و شادمانی و موفقیت  و امید  و آرامش  را به سر راه داد.

88
نتیجه گیری
نباید هیچ هراسی از بابت شکست، ورشکستگی، بیماری و غیره داشته باشیم. ما برای حل مشکلات  و مسائل زندگی خود باید کار خود را به قدرت روحی و عقل خویش بسپاریم. بنابراین هر روزی که به مشکلی برخوردید، این جمله را پیش از خواب با خود تکرار کنید و آن را به ضمیر باطن خویش بسپارید: «من در نهایت آرامش به خواب می روم. من این کار را به عقل و خردم می سپارم و خود او جواب را پیدا خواهد کرد.» پس از آن راحت  بخوابید. هیچگاه با پیدا شدن کوچکترین مشکلی در زندگی ناامید نشوید.
فراموش نکنید که خورشید از پس ابرهای تیره سر از افق بر خواهد آورد و همه جا را تابناک خواهد کرد

89
سرافراز بمانید


تعداد صفحات : 89 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود