تارا فایل

نگاهی به علل و پیامدهای فرار دختران از خانه


نگاهی به علل و پیامدهای فرار دختران از خانه
نیلوفرانی که در مرداب می بالند!

• علیرغم اینکه مسوولان و متولیان امر خبر از جمع آوری و ساماندهی دختران فراری می کنند، اما با این حال معضل دختران فراری هر روز پر رنگ تر شده و هر ساله نیزبا روند تصاعدی 15 تا 20 درصدی مواجه می شود
• اکثر دختران فراری چند روز پس از فرار بلافاصله جذب باندهای خرید و فروش مواد مخدر شده و از آنها برای توزیع مواد مخدر و یا اعمال منافی عفت استفاده می شود و این در حالی است که صاحبان و گردانندگان این باندها برای اینکه این دختران حتی لحظه ای فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود هم راه ندهند، این دختران را وادار به مصرف مواد مخدر می کنند.
پریسا تو گرگ و میش یک روز پاییزی ساک کهنه اش را پر کرد از لباس های کهنه تر و زد بیرون، می خواست بره به جایی که دیگه زیر لگدهای پدر و برادر معتادش تنش کبود نشه و از اذیت و آزارهای نامادری در امون بمونه… می خواست بره به جایی که آسمونش رنگ دیگه ای باشه… اصلا می خواست کاری بکنه که چرخ دنیا به کامش بچرخه… اما این بره کوچولوی 15 ساله نمی دونست که گرگهای گرسنه در خیابونای این شهر شلوغ چه دندونایی براش تیز کرده اند….
روزی نیست که چندین خبر در جراید منتشر نشود و در آن به فرار دختران از خانه و یا دستگیری دختران فراری کم سن وسال در تاریکخانه های شهر و در دام مفسده پروران اشاره نشده باشد، این دختران فراری از خانه پس از مدتی سرگردانی با دیدن هر چهره به ظاهر مهربانی به خیال خیرخواهی با او همراه شده و فقط با رد وبدل کردن چند جمله کوتاه سر از تاریکخانه های شهر درآورده اند.
کارشناسان معتقدند اختلاف بین والدین، طلاق و جدایی آنها، وجود ناپدری و نامادری، اعتیاد والدین، توقع بیش از حد از نوجوانان، ترس از تنبیه و توبیخ شدن، سرزنش و شماتت های مستمر، تحمیل ازدواج زود هنگام، بی توجهی و کم توجهی، کسب محبت اعضای خانواده و به خصوص والدین، خیال پردازی و کسب شهرت، موفقیت های دور از دسترس، فقر مادی و فرهنگی، کمبود عواطف، عدم وجود محیط امن در خانواده، تبعیض، سوء ظن، شک و بدخلقی والدین، خشونت در خانه، ناخواسته بودن کودک و بسیاری عوامل دیگر از جمله دلایل فرار دختران از خانه محسوب می شود.

60 درصد دختران فراری از هفته اول مورد تعرض قرار می گیرند
استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب می گوید: بر اساس تحقیقی که بر روی 110 دختر با سابقه فرار از منزل که 30 نفر از آنها در اماکن عمومی، 40 نفر در مراکز بازپروری دختران بهزیستی و 40 نفر در زندان ها با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی توانبخشی صورت گرفته، 6/92 درصد این دختران سابقه دستگیری پس از فرار، 68 درصد دارای سابقه گریختن، 44 درصد سابقه تحویل به مراکز بهزیستی و 7 درصد سابقه زندان دارند.
دکتر علیرضا جزایری می افزاید: بیش از نیمی از این دختران با هدف کسب پول و یا سرپناه در طول مدت فرار، تقریبا هر روز ارتباط جنسی برقرار می کنند، 7/3 درصد این دختران ارتباط جنسی هم با مردان و هم با زنان را ذکر کرده اند و میانگین تعداد شرکای جنسی در دخترانی که هر روز ارتباط جنسی دارند حداقل یک و حداکثر 10 نفر است
وی اظهار می دارد: 9/38 درصد این دختران بدون داشتن هیچ برنامه ای برای تامین مخارج و 50 درصد بدون داشتن هیچ سرپناه مشخصی برای سکونت پس از فرار (حداقل شب ها) از منزل می گریزند، 2/35 درصد این دختران با برداشتن پول از منزل، 4/20 درصد کار کردن، 7/3 درصد قرض کردن، 6/5 درصد سرقت، 4/7 درصد خودفروشی، 4/7 درصد خرید و فروش مواد مخدر و 6/5 درصد زندگی با دوست پسر و یا ازدواج با آنها روزهای پس از فرار را به شب می رسانند. عضو گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی با بیان اینکه میانگین سنی اغلب دختران فراری در زمان اولین فرار حدود 16 سال است به اهمیت تمرکز اهداف پیشگیرانه ثانویه در این زمینه اشاره کرده و معتقد است: دامنه گستره سنی زمان اولین فرار 9 تا 30 سال در کل نمونه ها و 11 تا 21 سال در نمونه های دارای سابقه ارتباط جنسی پس از فرار، این مطلب مهم را گوشزد می کند که دختران در هر سنی امکان فرار از منزل را دارند بنابر این سایر گروههای سنی هر چند به اندازه نوجوانی در اولویت نیستند، اما باید مد نظر قرار گیرند.
اکثر دختران فراری چند روز پس از فرار بلافاصله جذب باندهای خرید و فروش مواد مخدر شده و از آنها برای توزیع مواد مخدر و یا اعمال منافی عفت استفاده می شود و این در حالی است که صاحبان و گردانندگان این باندها برای اینکه این دختران حتی لحظه ای فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود هم راه ندهند، این دختران را وادار به مصرف مواد مخدر می کنند.

هروئین و تریاک بیشترین مواد مصرفی دختران فراری
رئیس انجمن مددکاری ایران به مصرف هروئین و تریاک در میان دختران فراری اشاره کرده و می گوید: بر اساس تحقیقی که بر روی 300 مددجوی دختر و زن مراکز بازپروری صورت گرفته بیش از 35 درصد این دختران دارای سابقه اعتیاد هستند که در این میان هروئین و تریاک عمده ترین مواد مصرفی بیش از 50 درصد دختران فراری را تشکیل می دهد، همچنین بر اساس این تحقیق 5/24 درصد دختران فراری هروئین، 5/29 درصد تریاک، 15 درصد حشیش و 31 درصد سیگاری هستند.
دکتر مصطفی اقلیما می افزاید: دختران فراری مانند ولگردان برای تهیه مایحتاج زندگی و خوراک مرتکب سرقت، اعمال منافی عفت و خودفروشی شده و ظرف مدت کوتاهی در پی آشنایی با باندهای فساد به فحشا کشیده شده و در این مرحله است که برای رهایی از فشار روانی، غم سرگردانی و کمبود محبت بسیار سریع در دام مواد مخدر گرفتار می شوند.
وی ناسازگاری با والدین را دلیل عمده فرار دختران از خانه دانسته و معتقد است: در 5/19 درصد دختران فراری ناسازگاری با والدین، 16 درصد اغفال، 13 درصد عدم امنیت در خانواده، 15 درصد وضع نامناسب اقتصادی، 5/12 درصد از هم پاشیدگی خانواده، 7 درصد گرایش به مسائل انحرافی، 5/12 درصد ازدواج نابسامان، 3/2 درصد اعتیاد و 5 درصد مشکل روانی دلیل ترک خانه بوده است.
بیش از 30 درصد دختران فراری در خانه مورد تعرض قرار گرفته اند
دکتر اقلیما آزارهای جنسی را واقعیت تلخ دیگر دختران فراری دانسته و اظهار می دارد: 36 درصد دختران فراری توسط اعضای خانواده مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند، 33 درصد این دختران فراری تنبیه بدنی، 6 درصد اجبار به گدایی، 13 درصد خرید و فروش مواد مخدر و 6/6 درصد رها شدن در خیابان را دلیل ترک منزل عنوان کرده اند.
این مددکار اجتماعی ناسازگاری مددجو با والدین و ایجاد محدودیت، ممانعت از پیشرفت و تحصیل، تهدید به ازدواج های اجباری را از جمله مهمترین دلایل فرار دختران از خانه دانسته و معتقد است: دخترانی که در خانواده های از هم پاشیده و دارای مشکلاتی شامل جدایی والدین، مشاجرات خانوادگی، عدم امنیت، رفت و آمد افراد خلافکار، اجبار به تکدی گری و خرید و فروش مواد زندگی می کنند، درصورت ترخیص احتمال زیادی برای بازگشت مجدد به خیابان دارند.
تحقیقات کارشناسان بر روی دخترانی که از خانه فرار کرده اند، بیانگر این امر است که اکثر قریب به اتفاق آنها از طرف سرپرست و یا سایر اعضای خانواده حداقل یکی از رفتارهای زیر شامل کتک زدن، توهین کردن، مراقبت شدید، زندانی کردن، مسخره کردن و یادآوری مکرر اتفاقات گذشته آزار دیده و فقط 14 درصد نمونه ها با برخورد مناسب والدین پس از بازگشت مواجه می شوند.
در مجموع یافته های این تحقیق نشان می دهد که این دختران به خانه هایی بازگردانده شده اند که شرایط قبلی منجر به فرار آنها تغییر نکرده و خانواده ها نیز فاقد مهارتهای لازم برای برخورد با این دختران بوده اند.

والدین، 70 درصد در فرار دختران از خانه مقصرند
عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز با اشاره به کاهش سن فرار دختران از 16 به 5/14 سال می گوید: برخورد نامناسب و ناشایست والدین با دختران دلیل 70 درصد فرار دختران از خانه است.
دکتر عباس گلدوست عارفی معتقد است: بر اساس آمار سازمان بین المللی کار سالانه 10 میلیارد دلار سود از تجارت و قاچاق دختران و زنان نصیب باندهای مافیایی می شود و برآوردها بیانگر این واقعیت تلخ است که 10 میلیون نفر از کودکان جهان قربانی این تجارت هستند.
وی می افزاید: بر اساس اعلام سازمان سالانه یک میلیون کودک در جهان روسپی می شوند و سازمان بهداشت جهانی نیز مدعی است که 105 میلیون کودک به ویروس ایدز مبتلا هستند. دکتر گلدوست در ادامه می گوید: بر اساس اعلام سازمان جهانی حمایت از کودکان خیابانی، 70 درصد دختران فراری روزانه یک یا دو بار مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرند و متاسفانه در بحث کودکان خیابانی آنچه مساله دختران را از اهمیت مضاعف برخوردار می کند بحث جاذبه جنسی است که مساله فرار دختران را از پیچیدگی خاصی برخوردار کرده است.
وی با بیان اینکه 70 درصد دختران فراری را دخترانی در مقطع تحصیلی راهنمایی تشکیل می دهند، معتقد است: افرادی که سر راه این دختران قرار می گیرند با فریب آنها را به مراکز فساد کشانده و درآمد سرسام آوری را از این راه نصیب خود می کنند.
این استاد دانشگاه در ادامه به معضل دختران فراری به ویژه در مناطق دور از مرکز و شهرهای کوچک اشاره کرده و اظهار می دارد: متاسفانه در این مناطق خانواده ها مرگ را تنها علاج دختران فراری پس از بازگشت به خانه می دانند در حالی که باید در شرایطی که هر ساله این پدیده با روند افزایشی مواجه است، خانواده ها شرایط و محیط خانه را برای پذیرش دختران خود فراهم کنند، همچنین رسانه ها باید از طریق فرهنگسازی راه بازگشت به خانه را هموار تر کنند تا از عوارض جبران ناپذیرتر این مساله در امان بمانند.

افزایش 20 درصدی آمار دختران فراری و زنان آسیب دیده
علیرغم اینکه مسوولان و متولیان امر خبر از جمع آوری و ساماندهی این دختران می کنند اما با این حال معضل دختران فراری هر روز پر رنگ تر شده و هر ساله نیزبا روند تصاعدی 15 تا 20 درصدی مواجه می شود، گویی از هر طرف که این دختران جمع آوری می شوند از سوی دیگر به تعداد آنها افزوده می شود!
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در این باره می گوید: در 6 ماهه اول سال گذشته 876 دختر فراری در مراکز خانه های سلامت بهزیستی پذیرش و ساماندهی شده اند که این رقم در 6 ماه اول سال 81 تنها 734 مورد بوده است، ضمن اینکه سن فرار دختران نیز در این میان به 13 سال کاهش یافته است.
دکتر سید حسن علم الهدایی به وجود 27 مرکز خانه سلامت در کل کشور اشاره کرده ومی افزاید: طی 6 ماهه اول سال 82 تهران با 153 مورد بیشترین پذیرش دختران فراری را داشته و پس از آن استان مرکزی با 83 مورد، خوزستان 35، اصفهان 33، و خراسان 13 مورد پذیرش داشته اند که استان یزد با 6 مورد کمترین مشکل را در زمینه دختران فراری داراست.

باندهای فساد، 90 درصد دختران فراری را شکار می کنند
90درصد دختران فراری پس از ترک منزل به دلیل نداشتن سرپناه در شهر سرگردان می شوند و به امید یافتن یک مکان امن گرفتار باندهای فساد شده و مورد سو استفاده قرار می گیرند.
معاون دفتر آسیب دیدگان سازمان بهزیستی کاهش سقف سن فرار دختران در شهر تهران به 15 سال را نشان از بحرانی شدن این آسیب دانسته و می گوید: دختران فراری در بدو فرار در پارکها و باغهای حاشیه شهرها گرفتار باندهای فساد شده و در پاساژها، دامداری ها و باغهای اطراف تهران مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرند.
دکتر غلامرضا رضایی فر شرایط نامساعد خانوادگی را مهمترین عامل تاثیر گذار در فرار دختران از کانون خانواده دانسته و معتقد است: در این سنین احساسات و هیجانات شدید و بحران بلوغ که همزمان با این دوره شروع می شود، نوجوانان را وا می دارد که به دنبال هویت خود باشد و اغلب آن را در گروه همسالان خویش می یابد. وی افسردگی و خمودگی دختران را محرکی برای برقراری ارتباط غیر متعارف با جنس مخالف و پیدا کردن جایگزینی برای پدر دانسته و اظهار می دارد: برخورد نامناسب والدین سبب تشویق و ترغیب آنان به تشدید ارتباط بیرون از خانه می شود که خود می تواند نهایتا به یکی از علل فرار تبدیل شود.
دکتر رضایی فر از پدیده دختران فراری و کودکان خیابانی به عنوان دو آفت مهم اجتماعی نام برده و معتقد است: شرایط گذار جامعه از نظام سنتی به مدرن تسریع کننده ایجاد این آسیب های اجتماعی در جامعه است، در جامه سنتی نظارت شبکه خویشاوندی بر روی فرزندان زیاد بوده و نه تنها والدین بلکه منسوبان دیگر هم بر تربیت بچه ها نظارت داشتند اما در شرایط فعلی این نظارت داخلی به دلایل مختلف سست شده است.
وی تصریح می کند: داشتن یک هدف مشخص در زندگی و پایبندی به سنتها و ارزشهای دینی و اجتماعی می تواند در بالا بردن درک و فهم نوجوانان در تحمل و یا تغییر شرایط نامطلوب به شیوه درست راهگشا باشد، بطوری که آنان دیگر فرار را به عنوان بهترین و ساده ترین راه انتخاب نکرده و پیش از هر تصمیمی عواقب شوم این اقدام را در نظر بگیرند.

رسانه ها به فرار دختران از خانه دامن می زنند
دکتر سید هادی معتمدی مدیر کل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی عدم فرهنگسازی مناسب به منظور پیشگیری از فرار نوجوانان توسط نهادها و ارگانها و رسانه های جمعی و نیز اکران سینماها و نمایش فیلم های تلویزیونی را جمله عوامل تشدید کننده معضل فرار نوجوانان از خانه دانسته و معتقد است: برخی فیلم هایی که طی دو سال اخیر در رابطه با فرار نوجوانان ساخته می شود همه دارای پایانی خوش هستند، در این فیلمها نوجوانان فراری به سامان می رسند و زندگی خوبی پیدا می کنند.
وی می افزاید: به عنوان مثال دختری که به خاطر سخت گیری های والدین از منزل فرار می کند، با ورود به جامعه از روی شانس با افراد خوبی برخورد می کند و سرانجام نیز با ازدواج با جوانی ثروتمند و توفیق یک زندگی ایده آل آینده ای مناسب می یابد.
دکتر معتمدی معتقد است: پدیده فرار دختران از خانه یک آسیب اجتماعی جدی است و رسانه ها باید جدا از نمایش فیلمهایی که پایان خوشی دارند، واقعیت زندگی این دختران پس از فرار از خانه را به تصویر کشیده و با این کار دخترانی را که قصد فرار از خانه را دارند حتی برای یک لحظه هم که شده به تفکر و تامل وادار کنند. به اعتقاد کارشناسان تعیین دقیق عوامل موثر بر فرار از منزل اعم از شرایط خانوادگی و یا روانی دختر، تلاش برای برطرف کردن و یا کاهش عوامل منجر به فرار از جمله اقدامات مشاوره ای، مددکاری و حمایتی در سطح خانواده و در سطح مدرسه در خصوص شیوه برخورد با دختری که به منزل بازگشته، اطمینان از حفظ امنیت و سلامت دختر و همچنین امکان ارتباط آسان دختر با مراکز مشاوره ای و حمایتی از دخترانی که خانواده به هر دلیل حاضر به پذیرش آنها نیست، از جمله راهکارهای پیشگیرانه از اقدام مجدد دختران از خانه است.
نسیم تن به مشت و لگدهای پدر نمی داد، زورگویی های برادر را هم تحمل نمی کرد، برای همین هم برای رها شدن از این دام به خیابان پناه آورد، با وجود اینکه تنها چند ماه از اولین روزی که برای رسیدن به آرزوهای دور و درازش پا به تهران گذاشت می گذرد، اما در همین مدت کوتاه به اندازه یک زن 45 ساله تلخی و سختی روزگار را چشیده است، دیگر از سادگی و معصومیت دخترانه تنها یک خاطره برایش باقی مانده چرا که مظلومیت دخترانه خود را در همان روزهای نخست به بهای ناچیز یک لقمه نان و یک سرپناه امن فروخته بود!

70درصد از دختران فراری روزانه یک یا دو بار مورد سو استفاده جنسی قرار می گیرند
یک جامعه شناس گفت :بررسی های انجام شده در مورد دختران فراری نشان می دهد که 70 درصد از این دختران روزانه یک یا دو بار مورد سو استفاده جنسی قرار می گیرند.
"عباس گلدوست عارفی " جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران،در گفت و گو با خبرنگار سینا افزود : 60 درصد دختران فراری در مقاطع تحصیلی راهنمایی هستند. متاسفانه در مناطق دور از مرکز و در شهر های کوچک، خانواده ها مرگ را تنها راه علاج دختران فراری پس از بازگشت به خانه می دانند.
وی تاکید کرد : براساس آمارهای بین الملی سالانه 10 میلیارد دلار از سود تجارت و قاچاق دختران و زنان نصیب باند های مافیایی می شود و 10 میلیون نفر از کودکان خیابان قربانی این تجارت هستند.
وی با اشاره به روند روبه رشد دختران فراری درکشور، خاطر نشان کرد : بررسی های انجام شده در کشور نشان می دهد که هر روز 45 دختر و پسر جوان از خانه فرار می کنند و در دام گروههای تبهکار گرفتار می شوند.
این جامعه شناس اظهار داشت : با افزایش روند این پدیده در جامعه فراهم کردن شرایط مناسب محیط خانواده از اساسی ترین راه حلهای کاهش این معضل اجتماعی است.
مدیر کل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتگو با "مهر " هشدار داد :
80 درصد دختران فراری در 24 ساعت اول جذب باندهای فساد می شوند
80درصد دختران فراری در همان 24 ساعت اول فرار پس از شناسایی و جذب توسط باندهای قاچاق و افراد سودجو در پایانه ها و پارکها، به دلیل نیاز به سرپناه و غذا به خواسته های آنها تن داده و مورد تعرض قرار می گیرند،
دکتر سید هادی معتمدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب افزود : با توجه به این امر بهزیستی و نیروی انتظامی تلاش می کنند که این دختران را در همان 24 ساعت اول شناسایی و جمع آوری کنند چراکه پس از گذشت یک روز دیگر نمی توان به سلامت این دختران اطمینان داشت.
وی در ادامه تاکید کرد: در حال حاضر عمده فراوانی فرار دختران از خانه در سنین بین 15 تا 30 سال است، اما متاسفانه در سالهای اخیر نمونه هایی از فرار دختران کمتر از 14 سال نیز دیده شده است و از آنجا که فرار دختران رابطه مستقیمی با سایر آسیب های اجتماعی همچون معضل زنان خیابانی دارد این مساله می تواند نگرانی کاهش سن آسیب های اجتماعی را نیز در جامعه افزایش دهد.
وی با اشاره به 4 برابر شدن میزان جمع آوری دختران فراری از سطح شهر در سال گذشته اظهار داشت : در سال 81 حدود 700 دختر فراری از سطح شهر جمع آوری شدند که این تعداد در سال گذشته به 2 هزار و 500 نفر رسیده و این امر بیانگر 4 برابر شدن میزان فعالیت نیروی انتظامی و گشت های سیار سازمان بهزیستی در زمینه جمع آوری این دختران است.
دکتر معتمدی ادامه داد : همچنین در سال 81 حدود 1 هزار و 800 زن خیابانی از سطح شهر جمع آوری شدند که خوشبختانه این رقم در سال 82 به 1 هزار و 500 نفر کاهش پیدا کرد و این امر بیانگر این است که اگر ما فعالیت های خود را بر روی ساماندهی دختران فراری بیشتر متمرکز کنیم، در مقابل می توانیم از افزایش تعداد زنان آسیب دیده در جامعه جلوگیری به عمل آوریم.
مدیر کل دفترآسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی اعتیاد، فقر، بیکاری، طلاق وپدیده زنان ویژه را از جمله مهمترین آسیب های اجتماعی دانست و اظهار داشت : بر اساس تحقیقاتی که توسط کارشناسان دفتر آسیب ها صورت گرفته این 5 معضل به عنوان مهمترین آسیب های اجتماعی در سال جاری شناسایی شده اند.
روند بازگشت مهاجران افغان که گاه داوطلبانه و گاه اجباری است، ادامه دارد. مهاجران افغان پس از بازگشت به کشورشان در ارودگاه های موقت اسکان داده می شود. در میان ساکنان این اردوگاه ها دختران جوانی جلب توجه می کنند که از خانه های خود در ایران فرار کرده اند. آنها توسط پلیس ایران به مقامات افغانستان تحویل داده شده اند.
در اردوگاهی در هرات، هم اکنون گروهی یازده نفره از این دختران منتظر مشخص شدن سرنوشتشان هستند. آنها در مهاجرات متولد و بزرگ شده اند و بعضی از آنان خود را "بچه ایران" می دانند و برخی، حتی نمی دانند که به کجای افغانستان تعلق دارند. آنها دلیل بازگشت خود را فرار از خانه می دانند.
غلام ربانی مسئول اردوگاه "انصار" می گوید که آنان در حال یافتن شماره تلفن یا آدرس بستگان این دختران در افغانستان هستند. او می گوید در سال 2004 میلادی 105 تن از این دختران از ایران به افغانستان تحویل داده شده اند و بعضی از آنان موفق شده اند که بستگان خود را بیابند.
انگیزه فرار این دختران چیست؟
فاطمه داستان خود را این گونه شرح می دهد: "ساعت هشت صبح از خانه مادرم زدم بیرون. بسیج مرا گرفت. سه شب بازداشتگاه بودم و سپس روانه زندان شدم. سپس مرا روانه مرز کردند و به افغانستان آمدم. اینجا هیچ کس را ندارم….شوهرم معتاد است… یک سال شده که مرا از خانه بیرون کرده است. من خانه مادرم و پدرم بودم و آنان خرج مرا می دانند. شوهرم به من سر نمی زند. می خواهم طلاق بگیرم و پیش پدر و مادرم برگردم. پدر و مادرم هم می گفتند که تو زن مردمی، نمی توانیم خرج تو را بدهیم. همه این بدبختی ها را به خاطر شوهرم می کشم."
مریم، دختر دوازده ساله ای است که حتی نمی داند به کدام منطقه از افغانستان تعلق دارد. او کسی را ندارد و امیدش آن است که دولت افغانستان کاری برایش انجام دهد.
مریم می گوید: "…یک مامور به من گفت که شما چند هفته است اینجایی. خانه نداری؟ سپس مرا به زندان وکیل آباد بردند و از آنجا پس از دو هفته آمدیم اینجا. من بچه ایرانم. اسم مادرم را نمی دانم، قیافه اش هم نمی دانم چطوری بوده… پدرم معتاد بوده و از خانه فرار کردم. می خوام اینجا درس بخوانم و کاره ای بشم. بالاخره در این افغانستان یک جایی پیدا می شود که برم…دولت ما را یک جایی می برد دیگر…"
در حال حاضر سازمان ملل متحد در امور پناهندگان روزانه "دو دلار" برای هر یک از این دختران در اختیار "موسسه خدمات اجتماعی زنان" قرار می دهد که از این طریق برای آنان غذا و لباس تهیه می شود.

دختران فراری '24 ساعت' تا تجاوز فاصله دارند
یک مقام ایرانی اعلام کرد اغلب دختران فراری، کمتر از 24 ساعت پس از فرار، مورد تجاوز قرار می گیرند.
دکتر هادی معتمدی، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی گفت که بیشتر این دختران، پس از تجاوز از سوی خانواده هایشان پذیرفته نمی شوند.
این مقام مسئول در گفتگو با بخش فارسی بی بی سی گفت که این آمار بر مبنای بررسی شرایط دختران و زنانی است که مورد آسیب اجتماعی قرار گرفته و تحت حمایت مراکز سازمان بهزیستی نگهداری می شوند.
گفتگو با دکتر هادی معتمدی، مدیرکل پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی
او همچنین در همایش "روز جهانی جمعیت" از برنامه هایی برای آموزش رانندگان، متصدیان توالتهای عمومی، شهروندان و معلمان خبر داد تا آنها بتوانند دختران فراری را شناسایی کنند.
دکتر معتمدی گفت این دختران فراری در 32 مرکز موسوم به "خانه های سلامت" به مدت شش ماه تا یک سال به صورت شبانه روزی نگهداری می شوند تا از معرض آسیبهای اجتماعی مصون بمانند.
او تاکید کرد که بیشترین برنامه ها در مراکز بهزیستی، برای بازگرداندن زنان "آسیب دیده" به خانه است. اما افزود در شرایطی که خانواده ها فاقد صلاحیت تلقی شوند، مراکز بهزیستی می توانند زنان آسیب دیده و دختران فراری را با حکم دادگاه، برای زمان طولانی تری نگهداری کنند تا امکان تحصیل و اشتغال آنها فراهم شود.
به گفته او، زنان آسیب دیده به مدت شش تا هشت ماه در "مراکز بازپروری زنان خیابانی" که تعدادشان به 22 مرکز می رسد، نگهداری می شوند و برای اشتغال، کاریابی و مهارتهای زندگی آموزش می بینند.
دکتر معتمدی گفت: "در سال گذشته، 300 مورد اشتغال برای زنان روسپی ایجاد شد، زیرا 99 درصد زنان به دلیل مسائل غیرحرفه ای به روسپی گری می پردازند."
او همچنین به برپایی مراکزی موسوم به "خانه زنان" برای زنانی که دچار خشونت خانگی شده اند اشاره کرد و گفت 72 درصد زنان متاهل حداقل یکبار تجربه خشونت را داشته اند و بیش از نیمی از آنها، آزارهای روانی را تحمل کرده اند.
زنانی که دچار خشونت شده و خانه خود را ترک کرده اند، به مدت سه روز تا سه ماه در این مراکز اسکان می یابند تا با خدمات مددکاری و مشاوره امکان بازگشت آنها به خانه هایشان فراهم شود.
به گفته دکتر معتمدی، بهزیستی با طرح "خانه زنان" می کوشد تا زنان و کودکان "حتی یک شب" در خیابان نمانند.

پدیده دختران فراری در ایران اسلامی
*از نظر خانوادگی، خانواده دختران فراری چه تفاوتی با سایر دختران دارد؟ و اصولا آنها تحت چه نوع شیوه تربیتی رشد می کنند شیوه تربیتی اقتدار گرا یا سهل گیر؟
**از هم گسختگی اعضای خانواده یکی از پارامترهای من در این پژوهش بود که می خواستم بدانم تا چه حدی اثر گذار بوده و این مساله را با شاخص های وجود فرد معتاد یا مجرم در بین اعضای خانواده، طلاق والدین و وجود اختلاف و مشاجره بین اعضای خانواده سنجیدیم.
نتیجه پژوهش نشان داد که از همه دختران فراری 1/55 درصد گاهی اوقات و 7/32 درصد اکثر اوقات شاهد درگیری بین اعضای خانواده خود بوده اند در مقابل تنها 38 درصد دختران غیر فراری گاهی اوقات شاهد چنین اختلافاتی بوده اند. بنابراین این مسئله هم مورد تایید قرار می گیرد. به عبارتی میزان اختلاف، میزان مشاجره و درگیری بین خانواده دختران فرای به مراتب بیش از دختران غیر فراری بوده است.
*در یک جمله بگویید اساسی ترین مشکل این نوع خانواده ها چیست؟
**یک از مشکلات اساسی خانواده های دختران فراری وجود نوعی طلاق روانی است.بدین معنا که افراد خانواده از نظر روانی و درونی از هم جدا هستند. روابط سرد و خشک و گاه همراه با تایید و توبیخ و گاه با اهانت است. در چنین خانواده هایی دختران احساس تنهایی و عدم تعلق به خانواده دارند. در واقع شیوه برخورد و تربیت والدین دختران فراری دیکتاتوری و مستبدانه است و والدین دختران فراری برای تقاضاها و نظرات تحمیلی خود هیچ دلیلی ارایه نمی کنند و خواهان اطاعت بی چون و چرای فرزندانشان هستند. آنها جایی برای توافق و گفتگوی دوجانبه نمی گذارند.
*روش های تربیتی غالب در این نوع خانواده ها چگونه بوده است؟
**روش های تربیتی همراه با تنبیه بدنی، فریاد زدن، محروم کردن دختران از محبت بوده است. آنچنان که روان شناسان معتقدند ریشه اصلی جنایت ها و خشونت های موجود در جامعه، خشونت و تنبیهات بدنی است که والدین نسبت به فرزندان روا می دارند.
فرضیه بعدی درباره سابقه زندان والدین این دختران است اینکه آیا اعضای خانواده دختران فراری سابقه زندان و مجرمیت داشته اندیا خیر؟
نتیجه پژوهش ها نشان می دهد که 22 درصد از اعضای خانواده دختران فراری به دلیل ارتکاب جرایم مختلف سابقه زندانی شدن داشته اند در حالی که این میزان در گروه کنترل یا همان دختران غیر فراری تنها 4 درصد بوده است.
فرضیه بعدی پژوهش میزان مصرف مواد مخدر توسط مسوول خانواده و والدین بود. نتیجه پژوهش نشان داد که حدود 30 درصد از اعضای خانواده های دختران فراری معتاد به مواد مخدر بوده در حالی که این میزان در خانواده های دختران غیر فراری 8 درصد بوده و در نتیجه این فرضیه هم تایید شد.
فرضیه بعدی پژوهشس مسئله طلاق بوده است. نتیجه پژوهش نشان داد که 40 درصد از دختران فراری بچه های طلاق هستند در حالی که در گروه دختران غیر فراری فقط 2 درصد از کودکان از فرزندان طلاق محسوب می شوند. آخرین فرضیه در ارتباط با نحوه سرپرستی و نظارت والدین بود که نتیجه این بود که رفتار و حرکات 53 درصد از دختران فراری به شدت از سوی سرپرست و اعضای خانواده کنترل می شد در حالی که تنها 1/8 درصد از دختران غیر فراری دچار این مشکل بوده اند.
به اعتقاد کارشناسان ریشه هر نوع انحراف بزهکاری را باید در سخت گیری بیجا و غیر منطقی بزرگسالان جستجو کرد و نوجوانان با انگیزه کنجکاوی، کسب شهرت و خوشبختی و ماجراجویی فرار نمی کنند بلکه از شرایط غیر قانونی تحمیل خانواده فرار می کنند، در واقع فرار فریاد برای کمک خواستن است.
همچنین 44 درصد از دختران فراری قبل از فرار بنا به دلایل مختلف ترک تحصیل کرده بودند.
وقتی جوانی از مدرسه اخراج می شود شرایط برای سایر بزه ها فراهم می شود سیستم آموزشی می باید قادر به مشاوره دادن اصولی به جوانان باشد.
از کل دختران فراری فقط 24 درصد با هر دو والدین زندگی می کنند و 44 درصد به دلایل مختلف با یکی از والدین و 32 درصد با غیر والدین یعنی ناپدری و نامادری زندگی می کنند در حالی که 92 درصد از دختران غیر فراری باهر دو والدین خود زندگی می کردند.
*با توجه به نتایج این تحقیق شما چه راهکارهایی را برای حل چنین معضلاتی پیشنهاد می کنید؟
**والدین از طریق رسانه های گروهی، سمینارها و غیره نحوه رفتار با فرزندان جوان را بیاموزند بسیاری از والدین شناختی از خصوصیات دوران نوجوانی و جوانی ندارند و تغییر رفتار نوجوانان و جوانان را به عنوان عصیان گری تلقی می کنند در حالی که با آموزش صحیح و بازگو کردن مطالب علمی و ساده مناسب برای نوجوانان و خانواده ها در خصوص شناخت دوران حساس نوجوانی می توان از عواقب و پیامدهای ناگوار فرار نوجوانان کاست.
همچنین آموزش و پرورش باید از وجود مددکاران و مشاوران با تجربه در مدارس استفاده کند.
*یکی از فرضیات این تحقیق که به اثبات هم رسید تاثیر آزارهای والدین برفرار دختران است. برای رفع چنین مسئله ای چه می توان کرد؟
**پیشنهاداتی که در این زمینه می توان ارایه داد آموزش به والدین و رفع موانع قانونی برخورد با والدینی که کودک خود را مورد آزار و اذیت جسمی قرار می دهند، است. نباید برداشت والدین از قانون این باشد که هر گونه حقی بر فرزندان خود دارند. این برخورد هم الزاما برخورد پلیسی نباشد باید آنقدر مددکار داشته باشیم که اگر خانواده ای دچار مشکل شد به راحتی بتواند از حضور مددکار استفاده کند. سامان دهی دختران فراری هزینه زیادی در بردارد و نیز پذیرش این دختران از سوی خانواده و جامعه دشوار است، اما اگر پیشگیری از این آسیب در دستور کار باشد و روی آموزش و پرورش و سازمان های مختلف سرمایه گذاری شود، قطعا نتیجه بهتری در انتظار خواهد بود.
وقتی دختری از خانه فرار می کند قبل از اینکه گرفتار باندهای فساد شود ما می توانیم آنها را شناسایی کنیم و زمینه بازگشت شان به خانواده را فراهم کنیم. به عنوان مثال با استقرار دفاتر مددکاری در راه آهن و پایانه های سفرهای برون شهری می توان آنها را شناسایی کرد و به دامان خانواده بازگردان

خود کشی ها، روسپی گری ها، فرار دختران و…
به گزارش گروه اجتماعی روزنامه نوروز: در دومین روز از نخستین همایش ملی آسیبهای اجتماعی در ایران جامعه شناسان و کارشناسان امور اجتماعی گزارشی از وضعیت خودکشی، روسپی گری، دختران فراری و برخی آسیب‎های اجتماعی عمده به ویژه در حوزه زنان ارائه دادند.
دکتر شهین علیایی زند استاد دانشگاه علامه طباطبایی که در این همایش پیرامون عوامل زمینه‎ساز تن دادن زنان به روسپی گری سخنرانی می‎کرد، گفت: طی تحقیق انجام شده در یک جامعه آماری 147 نفری روسپیان، 62 درصد آنان فقط با پدر و مادر زندگی می‎کردند این در حالی است که 92 درصد زنان عادی فقط با پدر و مادر زندگی می‎کنند.
همچنین 2 درصد از روسپیان از مراکز بهزیستی وارد اجتماع شده‎اند که این امر نشانگر یک فاجعه بزرگ است.
وی با اشاره به این که دو سوم روسپیان، معتاد بوده‎اند، نیاز به محبت زنان روسپی را از جمله عوامل ارتکاب این عمل دانست و افزود: به جز زنان معتاد که شاید بر آورده کردن نیاز مادی مهترین مساله آنهاست، زنان روسپی غیر معتاد برای جبران نیاز معنوی خود دست از این عمل نمی‎کشند.
وی با تصریح این که 65 درصد روسپیان کم توجهی در خانواده را از جمله عوامل روسپی گری دانسته و اعلام داشته‎اند 54 درصد روسپیان با همسران معتاد ازدواج کرده که6 درصد آنها توسط شوهرانشان به انجام این عمل تشویق شده اند.
علیایی زند تاکید کرد:مسئولان باید توجه داشته باشند که 68 درصد از شاغلین زیر خط فقر قرار گرفته‎اند که این خود پایه‎ای برای از بین رفتن تقدس این نماد است.
وی با اشاره به این که رسانه‎ها پر از کلیشه‎ها و بحث در مورد نهاد مقدس جامعه یعنی خانواده است، گفت: وقتی حریمی شکسته می‎شود هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد و این جوانان و نوجوانان زمانی به عنوان روسپی وارد جامعه می‎شوند که قبح تمامی مسائل برای آنها از بین رفته است.
وی با تاکید بر این که امروز سخن گفتن از تفاهم و زندگی مسالمت آمیز و بدون طلاق ساده انگارانه و غیر مسوولانه است، افزود: زنان ما در خانواده‎هایی زندگی می‎کنند که اعتیاد، بیکاری و فقر، بزرگترین معضلات آنها است.
دکتر محمد تقی جغتایی رئیس دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی نیز با ارائه گزارشی از وضعیت آسیبهای اجتماعی در ایران، این آسیب‎ها را ناشی از افزایش جمعیت جوان دانست و افزود: در آسیب‎های اجتماعی باید اصل را به پیشگیری گذاشت. زیرا رفع آسیب‎های اجتماعی به دلیل جنبه‎های اقتصادی، اجتماعی و زیستی آن کار مشکلی است و سازمان‎های مختلف باید در اصل پیشگیری فعال شوند.
وی ایجاد موسسات برای جمع آوری آسیب دیدگان اجتماعی از غیر ضروری دانست و گفت: این کار تنها پاک کردن صورت مساله است.
جغتایی تصریح کرد: برای حل مسائل اجتماعی باید از کسانی که به نوعی آسیب دیده هستند و با این مسائل سرو کار دارند و از بستر جامعه بیرون آمده‎اند، کمک گرفت.
منوچهر شمس خرم آبادی از دانشگاه علوم پزشکی ایران نیز که پیرامون موضوع خودکشی به روش خودسوزی در لرستان سخنرانی می‎کرد گفت: یکی از روشهای خودکشی خودسوزی است و با توجه به آمار رو به افزایش خود سوزی در بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد، این پدیده مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
وی با اشاره به این که طبق مطالعات انجام شده افسردگی مزمن، اعتماد به نفس پایین، اعتیاد به الکل و دارو، حوادث بحرانی در زندگی، ازدواج تحمیلی، بیکاری، افسردگی و… از علل مختلف اقدام به خود سوزی بوده است، گفت: نتایج حاکی از آن است که در میان علل اقدام به خودکشی (خودسوزی) مشاجره و اختلافات خانوادگی درصد بالایی را به خود اختصاص داده است.
شمس خرم آبادی با تصریح این که یکی از عوامل خودسوزی فاصله زیاد سنی زن و شوهر است، گفت: در روستاها یک دختر 13 ساله را برای حل مشکلات اقتصادی مجبور به ازدواج به یک پیرمرد 70 یا 80 ساله می‎کنند که این امر یکی از عوامل خودسوزی به شمار می‎رود.
وی به دخالت‎های نامناسب اطرافیان، مواد مخدر، مشکلات فردی و عاطفی، ضرب وشتم توسط همسر یا دیگران به عنوان دیگر عوامل موثر در خودسوزی اشاره کرده و گفت: در این جامعه آماری بیشتر افراد با نفت اقدام به خودسوزی می‎کردند و اغلب آنها نیز پس از خودسوزی پشیمان شده و اظهار داشتند قصد مردن نداشته‎اند و تنها نمی‎خواستند کتک بخورند.
دکترنعمت الله تقوی از دانشگاه تبریز نیز در خصوص پدیده خودکشی درآذربایجان شرقی به یک تحقیق از سال 71- 75 بین شهرهای میانه، تبریز، اهر و مرند اشاره کرد و گفت: در این تحقیق مشخص شد که شهرستان میانه با 6/22 نفر در هر صد هزار نفر بالاترین میزان خودکشی را در سطح استان داشته است و پس از آن مرند با 2/7، تبریز با 2/4 و اهر با 6/2 در صد بالاترین میزان خودکشی را داشته است. وی افزود: 56 درصد از خودکشی‎ها موفق بوده و نسبت خودکشی مردان به زنان بر عکس ایلام، بیشتر بوده است.
وی همچنین تصریح کرد که شصت و هفت درصد افرادی که خودکشی کرده‎اند بین 16 تا سی سال و 9/4 درصد از افراد زیر 15 سال سن داشته‎اند و نحوه خودکشی به صورت حلق آویز، خوردن قرص یا سموم شیمیایی بوده است.
وی ازدواج‎های تحمیلی، اختلافات خانوادگی، بیماری‎های روانی و… را از علل خودکشی این جامعه آماری عنوان و تصریح کرد که در میانه، خودکشی در بین نوعروسان به دلیل محیط خشن و مردسالاری، بالا بوده است.
دکتر داور شیخاوندی جامعه شناس نیز با اشاره به این که در تهران در هر سال حدود 20 هزار نفر اقدام به خودکشی می‎کنند، گفت: این امر به معنی آن است که در هر یک ربع ساعت یک نفر اقدام به خودکشی می‎کند.
وی افزود: متاسفانه هنوز آمار مشخصی در خصوص نرخ خودکشی وجود ندارد و تنها آماری که اخیرا اعلام شده میزان خودکشی زنان بود که در سال 79، 8/3 نفر در هر صد هزار نفر عنوان شد.
وی گفت: در جامعه ما قداست مرگ بیشتر از قداست زندگی است و به همین مناسبت در جامعه ما غم و غصه بیشتر است و این امر بار افسردگی و غمزدگی ایجاد می‎کند در حالی که باید توجه داشت شادابی و پویایی و خلاقیت از عوامل بازدارنده خودکشی است.
وی افزود: یکی از عواملی که در میزان خودکشی یک جامعه موثر است، کارکرد کلان ارگانهای دولتی است که به آن کمتر اشاره می‎شود. وی افزود: زمانی که یک زندان با گنجایش 70 هزار نفر مکان نگه‎داری 180 هزار زندانی می‎شود، کمی جا و فضا فشارهای روحی و روانی ایجاد می‎کند و این امر در نهایت منجر به خودکشی خواهد شد.
دکتر انور صمدی‎راد از دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این همایش به بررسی عوامل اجتماعی و خانوادی موثر بر فرار دختران از خانه پرداخت و با اشاره به این که مطالعات، حاکی از واقعیت تلخی فزونی گرفتن این پدیده در جامعه ماست، گفت: این در حالیست که آمار دختران فراری در سال 1378 نسبت به سال 1365 بر اساس گزارشهای مسوولین حدود بیست برابر شده و متوسط سن دختران فراری نیز در سال 1378 به 16 سال و در سال 1379 به 7/14 سال رسیده است (به نقل از معاونت پیشگیری نیروی انتظامی)
همچنین بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانه فرار می‎کنند. بیشتر نوجوانان فراری، 14 تا 17 سال دارند که از این میان، 74 درصد دختر و 26 درصد پسر هستند.
وی افزود: در ایران تعداد کودکان فراری به گونه ‎ای نگران کننده‎ در حال افزایش است. بر اساس آمار منتشره از سوی نیروی انتظامی، در چهار ماهه سوم هشتاد تعداد 60156 نفر نوجوان فراری توسط نیروی انتظامی دستگیر شده‎اند و بر اساس آخرین منابع اینترنتی، بیش از نود در صد نوجوانان به دلیل آزارهای جسمی، جنسی و روحی از خانه فرار می‎کنند و به دلیل ترسی که از آزار دهندگان خود دارند، جرات نمی‎کنند مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از نوجوانان فراری، از طردشدن و بی‎توجهی به احساسات و نظراتشان توسط والدین شکایت دارند، گفت:انجمن اولیا و مربیان در پژوهشی تحت عنوان علل انحراف اخلاقی وفرارنوجوانان دختر درسال 75 مهمترین عامل فرار دختران مورد تحقیق را اختلاف شدید دختر با خانواده و درگیری بین اعضای خانواده یافته است.
در تحقیق دیگری با عنوان بررسی علل فرار نوجوانان از خانه نابسامانی خانواده، سردی روابط عاطفی والدین، متارکه، طلاق، وجود ناپدری و نا مادری، فقر فرهنگی، بی‎سوادی و اعتیاد از مهمترین عوامل بر انگیزاننده میل به فرار شناخته شده است.
وی با اشاره به یک تحقیق انجام گرفته در تهران در مورد دختران فراری گفت: در این تحقیق از مجموع دختران فراری مورد بررسی 52 درصد قبل از فرار از منزل در تهران سکونت داشته‎اند و باقی از شهرهای دیگر به تهران آمده بودند که 6 درصد از مشهد و 6 درصد نیز از کرج بوده‎اند.
36 درصد از دختران فراری که مورد بررسی در این تحقیق در زمان فرار از منزل ترک تحصیل کرده بودند و باقی افراد مورد بررسی در حالی تحصیل بوده‎اند. در حالی که 74 درصد از دختران فراری مجرد بوده‎اند، 24 درصد مجرد اغفال شده بوده‎اند و 2 درصد نیز متاهل بوده‎اند که از منزل گریخته‎اند.
نیمی از دختران فراری مورد بررسی قبل از ترک منزل سابقه فرار از منزل داشته‎اند.
دکتر شهلا معظمی عضو موسسه تحقیقات جزایی و جرم شناسی دانشگاه تهران نیز در خصوص پدیده همسر کشی به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی گفت: اختلافات خانوادگی، ضرب وشتم، عوامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و روانی از جمله عوامل و انگیزه‎های همسر کشی بوده و نا آگاهی و بی‎سوادی زوجین که از جهل خانواده، تعصب کورکورانه، سن پایین ازدواج و ازدواج‎های اجباری ناشی می‎شود از دیگر عوامل تاثیر گذار در همسر کشی است. وی با تصریح این که اختیار مردان در طلاق، ساختار نابرابری جنسیتی، سلطه گری و خشونت مردان، خیانت به زن و اعتیاد به الکل یا مواد مخدر از جمله مسائل مهم و مطرح در این پدیده است، بیشتری فراوانی متهم یا محکوم به همسر کشی را در یک جامعه آماری متعلق به تهران و کرج دانست و ادامه داد: استانهای کرمانشاه، خراسان و آذربایجان شرقی در بین سایر استانها دارای بیشترین فراوانی و استانهای کردستان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان از کمترین فراوانی برخوردار بودند.
وی با اشاره به این که مطالعات در 15 زندان استانهای کشور نشان می‎دهد که درصد زنان متهم و یا محکوم به همسرکشی کمتر از مردان نیست، گفت: زنان به ندرت خود مرتکب قتل می‎شوند و بیشتر آنها معاونت و یا آگاهی از قتل داشته‎اند و با طراحی قتلها و نقشه‎های دقیق، شخص ثالثی را تحت تاثیر قرار داده و مرتکب قتل می‎شوند.
وی با اشاره به ماده 630 قانون گفت: باید توجه داشت که بیشتر مردان با استفاده از این قانون از مجازات معاف می‎گردند، در نتیجه می‎توان تعداد مردان و زنان را در ارتکاب این جرم یکسان دانست.
دکتر معظمی، کراهت زندگی با شوهر، نپذیرفتن طلاق در خانواده و قانون حمایت کننده از مردان را در همسر کشی زنان مهم دانست.
در ادامه این بحث دکتر عباس آقا بیگلویی در زمینه همسر آزاری در تهران و شایع‎ترین روشن همسر آزاری را مشت و لگد دانست و افزود: بیشتر زنان انحرافات اخلاقی شوهر، مشکلات اقتصادی، عدم تفاهم، دخالت اطرافیان و اختلافات فرهنگی را از عوامل مهم مشاجره‎ها دانستند.
دکتر آقا بیگلویی در خاتمه مهمترین معضل جامعه امروز را پدیده کودک آزاری دانست و افزود: رفع این مشکل در گرو حذف پدیده همسر آزاری است.
دکتر تقی دولت قرین استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این همایش به بررسی سیاستهای اجتماعی پیرامون کودکان والدین معتاد پرداخت و گفت: نتایج مطالعات نشان می‎دهد در حالی که این کودکان از مشکلات عدیده‎ای رنج می‎برند، تا قبل از دستگیری والدین آنها به هیچ وجه مورد توجه مسوولان مربوطه قرار نمی‎گیرند. علاوه بر آن حتی پس از دستگیری فقط تعداد معدودی از این خانواده‎ها تحت حمایت قرار می‎گیرند.
سردار محمد باقر قالیباف فرمانده نیروی انتظامی نیز در این همایش از آسیبهای اجتماعی به عنوان ابر بحران نام برد و گفت: ریشه آسیب پذیری‎ها در جهل و محرومیت نسبی و رافع آن هم عدل و هم عقل است.
وی راهبرد اساسی نیروی انتظامی در برخورد با آسیب‎های اجتماعی را عقل محوری و عدل محوری دانست و تاکید کرد که حرکت نیروی انتظامی با هدف پیشگیری از وقوع آسیب‎های اجتماعی و جرایم است و نه دفع آنها.
وی افزود: پلیس یک نهاد اجتماعی است و نه یک سازمان دیوانسالار و این نهاد بر اقتدار و نه قدرت استوار است.

افزایش شمار دختران فراری
امور اجتماعی سازمان بهزیستی از کاهش سن دختران فراری به 13سال خبر داده است و گفته است دختران فراری کم سن و سال در همان 24 ساعت اولیه کاملا مستاصل شده و با کوچکترین وعده ای به امید یافتن یک سرپناه امن یا حتی یک وعده غذا جذب باندهای فساد می شوند.
دکتر امان الله قرائی مقدم، پژوهشگر و استاد دانشگاه در تهران در این باره در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: سن دختران فراری بین 10 تا 17 سال و اوج آن پانزده الی شانزده سال و گاهی هشت سال هم حتی مشاهده شده. ما معتقدیم از سال گذشته فرار دختران 25 درصد افزایش پیدا کرده که اولین و مهمترین آن عوامل خانوادگی است، بعد عامل اقتصادی، سپس اجتماعی فرهنگی، سپس عوامل فردی و بعد هم عوامل آموزشی است.
مثلا دختر در کنکور رد شده یا در امتحان نمره کم آورده و سرنوشت این دختران بسیار وحشتناک است و برخی از اینها در همان شب اول مورد تجاوز قرار می گیرند. آقای قرائی می گوید: در سال 78، ما 9 خانه اورژانس اجتماعی، داشتیم که 6 تا در تهران و 3 تا در شهرستانهای بزرگ بود، در سال 81 این رقم به 74 خانه افزایش پیدا کرده.

دختران فراری هم به فروشندگان کلیه پیوستند
مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی تنهایی، بی سرپناهی و ناتوانی در گذران زندگی را مهمترین عامل سقوط دختران فراری در گرداب فساد و تباهی دانست.
وی گفت : دختران فراری که سابقه طولانی تری در ترک خانه و سرگردانی در شهر را دارند، ناامید از بهبود شرایط به راحتی در بازار سیاه خریدو فروش کلیه به دام خریداران افتاده و به امید اینکه از این راه پولی نصیبشان شود، کلیه خود را به قیمت بسیار کمتری از ارزش واقعی آن فروخته و برای همیشه خود را از نعمت سلامتی محروم می کننددکتر سید هادی معتمدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان اینکه تا کنون آماری از تعداد دختران فراری که مجبور به این کار شده اند، به دست نیاورده ایم، اظهار داشت : کاهش سن فرار دختران از خانه در سالهای اخیر نگرانی ها را در این زمینه بیشتر می کند چراکه این دختران به دلیل کمی سنشان زودتر در برابر مشکلات پس از فرار به تنگ آمده و راحت تر در دام اسیب های اجتماعی می افتند.
وی با تاکید بر اینکه 80 درصد دختران فراری در 24 ساعت اولیه پس از فرار از خانه در دام فساد افتاده و اکثرا مورد تعرض قرار می گیرند، اظهار داشت : با توجه به این امر بهزیستی و نیروی انتظامی تلاش می کنند که این دختران را در همان 24 ساعت اول شناسایی و جمع آوری کنند زیرا پس از گذشت یک روز از رهایی این دختران در شهر و بی سرپناهی و آوارگی آنها دیگر نمی توان به سلامت آنها اطمینان داشت.
معتمدی در ادامه تصریح کرد : همچنین سابقه آزار جنسی در کودکی، ازدواج اجباری، خشونت در خانواده، حضور ناپدری ونامادری، والدین معتاد و مشکلات اقتصادی از جمله عوامل زنجیره ای موثردر فرار دختران از خانه است که به مرور زمینه روسپیگری را در میان سنین پایین پدید می آورد.

فرار دختران ایرانی، گریزی از بند خشونت چند وجهی
بروز مکرر تن فروشی برای بقا به عنوان یگانه راهکار نزد دختران متواری از خانه (پدری) خود نمایانگر حضور گسترده خشونت و عدم پذیرش زنان به عنوان افراد مستقل در سطح جامعه است. یکی از نمونه های بارز و رو به افزایش خشونت علیه زنان در سال های اخیر در کشور پدیده فرار دختران از خانه است. علیرغم عدم وجود آمار دقیق و اطلاعات مبتنی بر تحقیقات, پدیده فرار دختران از منزل در سال های اخیر در ایران رو به رشد بوده است.
یکی از نمونه های بارز و رو به افزایش خشونت علیه زنان در سال های اخیر در کشور پدیده فرار دختران از خانه است. علیرغم عدم وجود آمار دقیق و اطلاعات مبتنی بر تحقیقات, پدیده فرار دختران از منزل در سال های اخیر در ایران رو به رشد بوده است.
درک و بررسی پدیده فرار دختران از منزل, ملزوم بررسی مفاهیم ارزشی و کلیدی دیگری است چون مفهوم "بکارت" و معانی مجازی فرهنگی "دختر بودن" در چهارچوب نظام کهن مردسالارانه و متعصب مذهبی ایران و خصوصا درک همه جانبه از عمق و ابعاد گسترده خشونت علیه زنان در جامعه.
گستاخی نهفته در عمل گریز از حیطه کنترل و حفاظت مردان ( که به ویژه مترادف است با مفهوم خانه و خانواده بنا بر نگرش سنتی) یکی از مهم ترین عوامل موثر در ایجاد فضای رعب آور و بازتولید تابوهای متعدد فرهنگی حول پدیده اجتماعی دختران فراری است. آنچه پدیده دختران فراری ایران را از سایر نمونه های مشابه اجتماعی آن در سطح جهانی متمایز می سازد تنوع علل گریز از خانه در وهله نخست است. به عبارت دیگر نوجوانان دختر در ایران بر خلاف سایر کشورها – که فقر مادی انگیزه اصلی گریز از خانه و هجرت به خیابان است – به دلایل گوناگونی که همگی جاکی از وجود و بروز پیاپی خشونت در محیط خانوادگی ایشان است تصمیم به فرار می گیرند و نیاز مالی فرد یا خانواده وی تنها بخشی از جامعه دختران متواری را شامل می شود.
گریز از بند خشونت جسمانی و یوغ اعتیاد و اسارت های جنسی و همچنین امید به آغاز زندگی نوین و مستقل از جمله دیگر انگیزه های رایج در تصمیم به فرار دختران و هجومشان به شهرهای بزرگ به ویژه تهران است. بنابراین در درجه نخست هر پژوهش رسمی و علمی ملزم است که ساختار و جایگاه خانواده را بازبینی کرده و تصور مثبت ولی نادرست و افراطی رایج در فرهنگ مان از این پدیده را به نقد بکشد. تحقیقات معتبر باید در بررسی خود بر ناامن بودن محیط خانه برای افرادی که از آن گریزان می شوند تاکید کنند.
از سوی دیگر گرچه فرار یک دختر از منزل معادل برقراری رابطه جنسی برای بقا توسط وی نیست اما به دلیل بالا بودن احتمال وقوع این امر به ویژه در چند روز ابتدای فرار بررسی پدیده اجتماعی فرار دختران با تحقیق حول جمعیت زنان ویژه و روسپی های جوان در هم تنیده شده است. در اینجا دو نکته را لازم به تذکر می دانم. اولا بروز مکرر تن فروشی برای بقا به عنوان یگانه راهکار نزد دختران متواری از خانه(پدری) خود نمایانگر حضور گسترده خشونت و عدم پذیرش زنان به عنوان افراد مستقل در سطح جامعه است. به عبارتی دیگر اگر نظام دولتی و جامعه ما ابزار و کانون های متعدد و قابل دسترس دیگری را برای امرار معاش و گذران وقت برای دختران (و پسران جوان) تولید و تثبیت کرده بود اولین ساعات رهایی از قید و فشارهای موجود در خانه اینچنین ساده معادل با تن فروشی و درگیرشدن شان در باندهای فحشا نمی شد.
نکته دوم آنکه از منظر فرهنگی نیز دختر فراری, زن خیابانی و روسپی های جوان در ذهنیت عامه ما همواره مترادف همدیگر قلمداد می شوند. ریشه این نگرش عمومی را می توان در سطحی وسیع تردر فرهنگ مان جویا شد که در آن زنان و دختران دراجتماع ما همواره معادل هستند با کاربرد صرفا جنسی ایشان (آن هم برای مردان جامعه ما). " بکر بودن" یک تن نقطه جذابیت فرد برای تسخیر و اکتساب (لااقل تن) اوست. "گریزان بودن" وی از سویی نشانگر بی کس و کاری وی و بالنتیجه قابل دسترس بودنش برای شکارچیان تن است و از سویی دیگر زنگ خطری برای "غیرت ورزان" جامعه مردسالار ماست تا با اعمال خشونت بیشتر سعی در پنهانسازی زنان و دختران کشور نمایند. حجاب اجباری به عنوان نمادین ترین راهکار رسمی برای تامین و تثبیت "عفت زنانه" همزمان یادآور مفهوم کهن "محجوبیت" (که ساختاری مفعولی ست) به عنوان یگانه صفت نیک و برازنده برای جنس مونث در فرهنگ ما میباشد و همچنین معادل با بازتولید جایگاه اجتماعی زنان -در پرده ماندن و محصور بودن جنس مونث – در چهارچوب این نظام مردسالاراست.
غالب فعالیت های دولتی و حکومتی پیرامون "مجرم سازی" و انکار حقوق دختران فراری در ایران باقی مانده است. اخبار رسانه های کشور و پژوهش های مستقل و رسمی نشانگر آنست که تا کنون بیشترین تلاش های مسئولان امر در این زمینه حول بازگرداندن هرچه زودتر افراد به خانواده هایشان و تخلیه فوری اماکن دولتی مخصوص رسیدگی به این جماعت ( زندان ها ومراکز نگهداری موقت دولتی) همراه با کمترین توجهی به اهمیت ریشه یابی این پدیده رو به افزایش اجتماعی بوده است. از اینرو سازمان های غیردولتی و افراد داوطلب متعددی که در زمینه های گوناگونی چون مددکاری اجتماعی روانکاوی ایجاد شبکه های کمک رسانی گوناگون ارزیابی و مبارزه حقوقی و آموزش های علمی آسیب شناسانه پدیده گریز دختران وعواقب گسترده و غالبا دردناک آن فعالیت کرده و می کنند عمیقا قابل تحسین هستند. آنچه مسلم است ابعاد وحشتناک رشد این پدیده در جامعه متلاطم مان که طیف وسیعی از نگرانی های بهداشتی (سلامت روحی و جسمانی خصوصا نسل جوان) و تنزل ارزش های فرهنگی و انسانی به ویژه نگرش عمومی نسبت به زنان و دختران در کشورمان را به همراه دارد می تواند موثرترین انگیزه برای تاکید بر اهمیت انجام پروژه های عمیق علمی و حمایت از فعالیت های موجود در این زمینه باشد.

دختران فراری و جایگاه ناشناخته آموزش و اطلاع رسانی در جامعه
گروه اجتماعی خبرگزاری مهر – با حسرت به دخترانی که از مدرسه باز می گردند نگاه می کند، یک لحظه دستی از میان خاطرات گذشته بیرون می آید و او را با خود می برد، نگاهی به صورت خندان بچه ها می اندازد و آه می کشد، یاد روزهایی می افتد که او هم با همین لباس ها به مدرسه می رفت، اما حالا..
دیگر برای او بهار و تابستان معنایی ندارد، دیگر نه دلهره امتحان دارد و نه کسی مشتاقانه به حرف هایش گوش می سپارد، ای کاش تمام خاطرات او را همین روزهای شاد پر می کردند، گاهی وقت ها دلش می خواست شب را هم در مدرسه می ماند و به خانه باز نمی گشت، تحمل دیدن خشونتهای پدر و گریه و فریاد مادرش را نداشت، لحظه های شاد زندگی او در مدرسه رقم می خورد اما این شادی نتوانست رنگ غم و سیاهی زندگی در آن خانه سرد را از بین ببرد، پس دل به دریا زد و به دنبال یک بغل آرامش از خانه گریخت.
فرار سرآغاز راهی بود که او هیچ از آن نمی دانست، او در اندیشه به دست آوردن زندگی بهتری بود اما نمی دانست که روزی خواهد رسید تا آرزوی لحظه ای بودن در آن خانه سرد و سیاه را داشته باشد.
جامعه آغوش محبت به رویش نگشود، حالا تنها چیزی که برایش باقی مانده این نیمکت خالی و این پارک است، حتی بچه های دستفروش هم او را مسخره می کنند، باز صدای خنده دخترها در فضا می پیچد و دستی او را با خود می برد.
دختران فراری پدیده ای که بررسی علت هایش کار چندان ساده ای نیست، اینها کسانی اند که به دلایل گوناگون از خانواده می گریزند و آینده ای نامعلوم را برای خود رقم می زنند، بر اساس تحقیقات صورت گرفته آمار و ارقام نشان می دهد که بیش از 90 درصد این دختران از سرنوشتی که در انتظارشان است آگاهی ندارند. بسیاری از آنها در همان ساعات اولیه فرار پشیمان می شوند اما به دلیل وحشتی که از بازگشتن دارند به سوی سرنوشت نامعلوم خود می روند.
بسیاری از آنها به خاطر تنهایی، بی سرپناهی، ناتوانی در گذران زندگی در گرداب فساد و تباهی سقوط می کنند، آن ها می آیند برای اینکه به آرزوهای بزرگ خود دست پیدا کنند اما…
این افراد برای گذران زندگی خود دست به هر کاری می زنند از خودفروشی گرفته تا… جالب است بدانیم که دختران فراری نیز به جمع فروشندگان کلیه پیوسته اند، بیشتر آنها با قصد این که بتوانند هزینه سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس را تامین کنند برای فروش کلیه خود اقدام می کنند. البته در بسیاری از مواقع آنها برای گذران زندگی خود مجبور می شوند عضو خود را با ارزان ترین قیمت به فروش برسانند.
این پدیده شوم مختص امروز و دیروز نیست، دنیا سال هاست که با این پدیده رو به رو بوده، فرار دختران، تجارت زنان و دختران و… اما مهمترین چیزی که باید به آن توجه کرد موضوع پیشگیری و جلوگیری از افزایش آمار این افراد است، متاسفانه طی سال های گذشته علیرغم طرح ها و برنامه ها مختلف برای مبارزه با پدیده فرار دختران نه تنها تعداد این افراد افزایش یافته بلکه سن دخترانی که اقدام به فرار می کنند نیز بشدت کاهش پیدا کرده است.
این پایان راه نیست، افزایش آمار دختران فراری، افزایش آمار زنان خیابانی را در پی دارد، بسیاری از این دختران در همان ساعات اولیه فرار جذب باندهای فساد شده و به زنان خیابانی تبدیل می شوند.
اما حلقه های قبلی این زنجیر نیز باید مورد توجه قرار گیرد، دختران خردسالی که به واسطه فقر خانوادگی مجبور به کار می شوند، بسیاری از آن ها که در کوچه و خیابان دستفروشی می کنند نیز در آینده ای نه چندان دور به جمع دخترانی می پیوندند که در دام فسادهای اجتماعی اسیرند.

فضای عاطفی نامناسب در خانواده
دکتر سید حسن علم الهدایی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر در این باره می گوید: بحث فرار دختران پدیده ای است که دلایل مختلفی باعث به وجود آمدن آن می شود.
وی می افزاید: پدیده فرار به نوع فرهنگ و تربیت خانوادگی افراد بستگی دارد، در روانپزشکی اطفال دختران از 12 سالگی به یک نوع خود آزاری می رسند و به خود آسیب می رسانند، این پدیده در پسران نیز وجود دارد، اما پسران این خود آزاری را به صوت خشونت و پرخاشگری نشان می دهند اما دختران در بسیاری از موارد با آسیب رساندن به خود و یا فرار از خانه این کار را می کنند.
دکتر علم الهدایی از دلایل عمده فرار دختران را بد سرپرستی، عدم نظارت و تسامح می داند و تصریح می کند: خشونت والدین مخصوصا رفتارهای نامناسب مادران با دخترها، نوع گفتمان، طریقه برقراری ارتباط همه و همه باعث به وجود آمدن پدیده فرار در دختران می شود.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی خاطر نشان می کند: گاهی یک واژه نامناسب و پرخاشگری کلامی ممکن است دختر بچه ها را ولو برای یک ساعت از منزل فراری دهد و این آغاز راهی است که ممکن است چند سال بعد به فرار کامل از خانه بیانجامد.
وی می گوید: متاسفانه در حال حاضر فضای عاطفی حاکم بر خانه ها فضای مناسبی نیست، به همین خاطر بچه ها بودن با همسالان را به بودن با خانواده خود ترجیح می دهند و هر چه این حس در آنها قوت بگیرد انگیزه فرار بیشتر می شود.
دکترعلم الهدایی از دیگرعوامل فرار دختران از خانه را مشکلات و تنگناهای اقتصادی و فقر فرهنگی می داند و می افزاید: متاسفانه در حال حاضر بسیاری از افراد جامعه به دلیل داشتن مشکلات اقتصادی نمی توانند رفتار مناسبی را در کانون خانواده خود داشته باشند، همین امر فقر فرهنگی را نیز به دنبال خواهد آورد، چرا که پدر و مادر رفتار درستی با فرزند خود نداشته آموزش های لازم و مورد نیاز را به او نمی دهند و همین امر می تواند عامل بروز رفتارها اشتباه می شود.
وی خاطر نشان می کند: حضور ناپدری و نامادری نیز یکی دیگر از دلایل فرار دختران از خانه است، همچنین تبعیض بین فرزند دختر و پسر که هنوز هم در بسیاری از شهرستان ها وجود دارد، ازدواج اجباری و یا ازدواجی که بر اساس یک معامله پایاپای صورت می گیرد نیز یکی دیگر از دلایل فرار دختران است.

کاهش سن دختران فراری
اولین بار که یک دختر فراری 10 ساله را دیدم در مرکز نگهداری دختران فراری و یا همان خانه ریحانه بود، این دختر دانش آموز کلاس چهارم ابتدایی بود و فقط به دلیل گرفتن نمره پایین از درس ریاضی و تهدید پدرش تصمیم گرفته بود از مدرسه دیگر به خانه باز نگردد.
او نمی دانست فرار یعنی چه و اصلا کاری که او انجام داده، فرار است، هانیه تصمیم گرفته بود فقط برای مدت کوتاهی تا امتحان بعدی ریاضی به خانه نرود و بعد از این که امتحان بعدی اش را داد و نمره قابل قبولی گرفت راهی خانه شود، نیروی انتظامی او را وقتی در خیابان ها بی هدف می گشت پیدا کرده و برای نگهداری موقت به خانه ریحانه آورده بود.
حالا ریحانه یک دختر دبیرستانی است، او در سال اول دبیرستان درس می خواند و هنوز هم وقتی راجع به این قضیه با او صحبت می کنی خدا را شکر می کند که اتفاق بدی برایش نیفتاده، اما همه مثل هانیه خوش شانس نیستند، آرزو وقتی فرار کرد فقط 12 سال داشت، او به خاطر رفتارهای خشونت آمیز نامادری از خانه گریخت و حالا یک زن خیابانی 19 ساله است.
متاسفانه طی سال های اخیر علاوه بر این که آمار دختران فراری افزایش یافته است، سن این دختران با کاهش رو به رو بوده و همین امر نگرانی هایی را به همراه داشته، این در حالی است که هنوز هیچ اقدام اصولی برای جلوگیری از افزایش آمار این دختران و یا بالا بردن سن اقدام به این عمل صورت نگرفته، چرا که تا وقتی سرچشمه و علل تکثیرآنها درجامعه شناسایی نشود، هیچ مشکلی حل نخواهد شد، چرا که آن تعداد ازاین دختران که در خیابان ها حضور دارند و یا توسط نیروی انتظامی جمع آوری می شوند تنها بخشی از تعداد واقعی دختران فراری بوده و بسیاری ازآنها تحت پوشش و در قالب تجارت و خرید و فروش جنس به برقراری رابطه جنسی برای کسب درآمد مبادرت می ورزند.
این در حالی است که آمارهای غیر رسمی حکایت های تلخ دیگری دارد، افزایش روز افزون تعداد دختران فراری، آلودگی دختران فراری به بیماری های متعدد از جمله ایدز، طبق آمارهای رسمی اعلام شده در حال حاضر عمده فراوانی فرار دختران از خانه در سنین بین 15 تا 30 سال است، اما متاسفانه در سال های اخیر نمونه هایی از فرار دختران کمتر از 14 سال نیز دیده شده است و از آنجا که فرار دختران رابطه مستقیمی با سایر آسیب های اجتماعی همچون معضل زنان خیابانی دارد این مساله می تواند نگرانی کاهش سن آسیب های اجتماعی را نیز در جامعه افزایش دهد.

تا وقتی علت هست معلول نیز وجود دارد
هنوز هیچ آمار دقیقی از دختران فراری وجود ندارد و یا اگر هم وجود دارد نهاد ها و ارگان ها ذی ربط قصد اعلام آمار رسمی را ندارند، این که در حال حاضر در تهران بین 7 تا 8 هزار دختر فراری وجود دارد و این آمار همچنان در حال افزایش است هنوز از سوی هیچ سازمانی تایید نشده اما بعضا در همه موارد از جمله تعداد معتادان و زنان خیابانی و دختران فراری و… آمارهای غیر رسمی چندان هم دور از واقعیت نیست.
رییس انجمن مددکاری ایران در این باره می گوید: اعلام آمار هیچ کمکی به ما نمی کند، این که بدانیم آیا آمار دختران فراری واقعا 8 هزار نفر است یا نه مشکلی را حل نخواهد کرد، آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد علت به وجود آمدن چنین پدیده ای است.
دکتر مصطفی اقلیما می افزاید: سیاست های غلط اجتماعی است که باعث به وجود آمدن چنین معضلی شده است و تا زمانی که این سیاست ها اصلاح نشود ما همچنان با پدیده فرار دختران و افزایش آمار آن ها مواجه خواهیم بود.
وی تصریح می کند: دلایل عمده زیادی برای فرار وجود دارد، این دلایل هم اجتماعی است و هم خانوادگی، مهمترین دلیل آن فقر فرهنگی و اقتصادی است، در حال حاضر در خانواده های ما چه آن ها که از نظر مالی غنی اند و چه آنها که فقیرند هیچ کدام به چگونگی درست رفتار کردن با فرزندانشان وقوف کامل ندارند.
دکتر اقلیما می گوید: در کنار این عوامل باید تبعیض های اجتماعی را نیز در نظر گرفت، دختری را در نظر بگیرید که پدرش به دلیل اعتیاد و یا هر مشکل دیگری در زندان به سر می برد، مادرش با کار کردن مخارج زندگی آن ها را تامین کند، این دختر بعضا به دلایل مختلف از طرف گروه دوستان و همسالان مورد تحقیر قرار می گیرد، شما فکر می کنید آیا دیگر می توان روحیه تخریب شده این دختر نوجوان و جوان را باز سازی کرد، او فرار را انتخاب می کند، فرار از خانه، از گذشته، از هویت و او در لحظه فرار به این فکر نمی کند که قدم در چه راهی می گذارد.
وی می افزاید: حال وزارت رفاه وتامین اجتماعی، سازمان بهزیستی و کلا تمام نهادها و سازمان هایی که در رابطه با تامین رفاه اجتماعی برای مردم، مشغول به کارند برای رفع مشکل چنین دختری چه گام موثری را برداشته اند، نگهداری از دختران فراری راه حل مشکل نیست، بلکه باید به علت های به وجود آورنده این پدیده شوم اجتماعی دقت کنیم.
رییس انجمن مددکاری ایران خاطر نشان می کند: برای از بین بردن چنین معضلی نیاز به یک برنامه ریزی 50 ساله داریم، باید کاری کنیم که کانون خانواده ها بر اثر یک اشتباه از هم پاشیده نشود، باید کاری کنیم که روابط خانوادگی به دلیل وجود مشکلات اقتصادی به سردی گراییده نشود، باید کاری کنیم که اگر کسی به خاطر انجام جرم و اشتباهی به زندان افتاد پس از آزادی از حقوق یک شهروند عادی برخوردار باشد نه این که تا ابد او را به دلیل داشتن سوءسابقه از زندگی عادی محروم کنیم.
وی در پایان می گوید: هنر پاک کردن صورت مساله نیست، هنر حل مسایل و مشکلات است، هنوز هیچ کار بنیادینی در خصوص جلوگیری از روند رو به رشد آمار دختران فراری صورت نگرفته است.

جایگاه آموزش و اطلاع رسانی در جامعه ما کجاست؟
براستی جایگاه آموزش و اطلاع رسانی در جامعه ما کجاست؟ مسوولان اعلام می کنند بیش از 90 درصد دختران فراری از سرنوشتی که در انتظارشان است آگاهی ندارند، حال این سوال پیش می آید که واقعا برای آگاهی آن دسته از دخترانی که قصد فرار دارند چه کرده ایم؟
متاسفانه یکی از مشکلات بزرگی که در کشور ما در تمامی زمینه ها وجود دارد عدم آگاهی دادن و اطلاع رسانی به افراد جامعه در تمامی زمینه ها است.
همیشه وقتی معضلی به وجود می آید در درجه اول سعی می شود که این معضل نمایان و آشکار نشود و بعد از آشکار شدن سعی در انکار آن داریم و در مرحله آخر که دیگر نه مخفی نگه داشتن فایده ای دارد و نه انکار به این می اندیشیم که با انجام برنامه های ضربتی این معضل را ریشه کن کنیم اما متاسفانه همیشه نتیجه معکوس می گیریم.

نگاهی به یافته های یک تحقیق در مورد قاچاق زنان و دختران ایران
• ماهانه چهل و پنج دختر ایرانی شانزده تا بیست و پنج ساله در کراچی توسط افراد ثروتمند خریداری می شوند
• اخیرا پدیده فروختن دختران توسط خانواده هایشان یا شوهرانشان در شهرهای مختلف مرزی ابعاد نگران کننده ای پیدا کرده است… قربانیان (قاچاق به پاکستان) اغلب از خانواده هایی هستند که در حاشیه شهر زندگی می کرده و دچار فقر بسیار شدید هستند
• قاچاق دختران به دوبی برخلاف پاکتسان، اغلب اوقات ظاهرا با رضایت و آگاهی قربانیان انجام می شود. در واقع قربانیان از همان ابتدا از مقصد و نحوه کار خود آگاهی دارند. اکثر این گروه از قربانیان تمایلی به بازگشت به ایران ندارند
بر اساس آمار و اخبار منتشر شده در روزنامه ها و جراید کثیر الانتشار روشن می شود که در سال های اخیر روند قاچاق زنان و دختران و کوچ اجباری آنها به کشورهای حاشیه خلیج فارس و بطور محدود به کشورهای اروپایی و اسیایی افزایش یافته است.به خصوص در یکی، دو سال گذشته مواردی از دستگیری شبکه های قاچاق زنان از ایران به سایر کشورها در مطبوعات کشورمان گزارش شده است.
بنابر تحقیقات انجام شده توسط سازمان دفاع از قربانیان خشونت، مقصداین گروه های قاچاق عبارتست از پاکستان، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه بیشتر امارات متحده عربی و گهگاه غرب اروپا.
بر اساس تحقیقات این سازمان بر روی نشریات کشور، صفحه روزنامه های کشور مملو از موضوع قاچاق است.
بر این اساس، گزارش روزنامه ایران حاکی از آن است که با هوشیاری ماموران اجرایی قرارگاه امر به معروف و نهی از منکر استان تهران عوامل یک باند قاچاق دختران فراری به خارج از کشور شناسایی و دستگیر شدند. فرمانده قرارگاه اعلام کرد اعضای این باند که دختران فراری را اغفال و به کشورهای اطراف می بردند، در زمینه قاچاق اشیای عتیقه نیز فعالیت می کردند. متهمان دستگیر شده در تحقیقات مقدماتی به فعالیت خود در زمینه قاچاق دختران فراری و خرید و فروش اشیای عتیقه اعتراف کردند.در این رابطه نه نفر متهم دستگیر و برای تحقیقات بیشتر به مرکز قضایی مطهری یافت آباد منتقل شدند.
روزنامه انتخاب نیز در سوم خرداد هشتاد و یک از کشف یک شبکه گسترده فساد و فحشا خبر داد و نوشت اعضای گسترده ترین باند بین المللی فساد و فحشا در ایران که اقدام به جذب و انتقال دختران و زنان ایرانی به کشورهای آسیایی و اروپایی می کردند توسط ماموران مرکز اجرای امر به معروف و نهی از منکر سپاه دستگیر شدند.
براساس گزارش این روزنامه، شبکه فساد، زنان و دختران جوان را با پرداخت پول های هنگفت و با کمک تعدادی از تجار ثروتمند به کشورهای عربی و خلیج فارس و اروپا انتقال می دادند.بر اساس این گزارش حدود دویست دختر و زن جوان در این باند عضویت داشتند.
روزنامه انتخاب ادعا کرد که اعضای باند، برخی دختران جوان را برای تن فروشی به فرانسه و انگلیس نیز اعزام می کردند.
روزنامه قدس بیست و یک مهر هشتاد و یک نوشت: "با متلاشی شدن یک باند قاچاق زنان و دختران به کشورهای بیگانه سی و هشت نفر از اعضای این شبکه دستگیر و پانزده نفر از قربانیان آنها به کشورمان بازگردانده شدند.
اعضای این شبکه با ترفندهای گوناگون بویژه ازدواج صوری با دختران آنان را به بهانه سفر به زاهدان خارج کرده و به یکی از کشورهای همسایه شرقی (پاکستان) انتقال می دادند. این تبهکاران عمده طعمه های خود را از بین دختران معتاد و دارای فقر فرهنگی و مادی انتخاب می کردند. در پی دستگیری این افراد بیش از هفتاد خانواده نیز که به نوعی در اقدامات تبهکارانه اعضای این شبکه دخالت داشتند شناسایی و تاکنون در مجموع سی و هشت نفر از مجرمان دستگیر شدند و با تلاش فراوان مراجع قضایی و انتظامی تا کنون پانزده نفر از دختران قربانی به کشورمان بازگردانده شدند".
روزنامه ایران بیست و چهار بهمن هزار و سیصد و هفتاد و نه نوشت: "جزئیات فعالیت شبکه مخوف قاچاق دختران کم سن و سال و نوجوان ایرانی در کشورهای حوزه خلیج فارس فاش شد. مسئولیت این شبکه قاچاق دختران جوان ایرانی به خارج از کشور با یک زن میانسال بود که بابت هر دختر و زن جوان ایرانی مبلغ هنگفتی را دریافت می کرد.
چندی قبل عباسعلی علیزاده رئیس کل دادگستری استان تهران خبری مبنی بر کشف فعالیت یک شبکه قاچاق دختران ایرانی کشورهای حوزه خلیج فارس را اعلام کرد. در این شبکه قاچاق تعدادی زن قواد و فاسد عضویت داشتند که دختران و زنان جوان را که با خانواده هایشان مشکل مالی داشتند شناسایی می کردند و سپس به بهانه این که دختران آنها در کشورهای خلیج فارس خوشبخت و پولدار خواهند شد به خانواده هایشان با گذرنامه و روادید به مدت سه هفته آنها را به طور غیر قانونی به دبی می فرستادند و در دبی به چند بازرگان عرب فروخته می شدند".
خبرنگار کیهان از مشهد نیز گزارش داد: "با انهدام یازده شبکه فعال فساد و فحشاء در مشهد صد و چهل و هشت نفر بازداشت شدند. این باندها حدود پنج سال در نقاط شهر مشهد فعالیت داشتند و دهها نفر از دختران فراری و زنان توسط این باند اغفال و به کشورهای عربی خلیج فارس یا کشورهای آسیای شرقی قاچاق می شدند. قاضی صادقی رئیس مجتمع قضایی شهید مطهری شعبه هزار و هفت عنوان کرد اتهامات اعضای این باند قوادی، رابطه نامشروع، نگهداری مشروبات الکلی و توزیع فیلم های مستهجن است".
خبرنگار کیهان در شیراز نیز نوشت: "یک باند فساد و فحشاء و قاچاق دختران در شیراز متلاشی و بازداشت شدند".
خبرگزاری ایسنا در تهران گزارش داد: "به گفته کارشناس دفتر آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی کشور دویست میلیون زن و دختر در اسارت شبکه های مافیایی دنیا هستند که از این طریق هفت تا سیزده میلیارد دلار نصیب سازمان های تبهکاری می شود. دکتر اسد بیگی تصریح کرد بر اساس تحقیقات انجام شده در ایران و کشورهای دیگر آمار دختران فراری نسبت به پسران بیشتر است و اکثر آنها نیز به دام فحشا و روسپیگری افتاده و توسط باندهای مخصوصی برای روسپیگری یا قاچاق آنها به خارج از کشور به خصوص دبی فرستاده می شوند".
جام جم شانزده مهر هزار و سیصد و هشتاد و یک نوشت: "پلیس باند قاچاق دختران را در فرودگاه مهر آباد به دام انداخت. پرونده رسیدگی به جرایم اعضای این باند به شعبه هزار و شصد و ده مجتمع قضایی ویژه به ریاست قاضی صابری ظفر قندی ارجاع شد".
جلوه اول مرداد هشتاد و یک گزارش داد:" دستگیری هشتاد و دو نفر از اعضای یک باند فساد، فحشاء و قاچاق دختران به کشورهای حوزه خلیج فارس و چند کشور اروپایی پرونده تنظیمی به دادگاه عمومی تهران تحویل داده شد".
روزنامه جام جم یازده مهر هشتاد و یک از دستگیری اعضای باند اینترنتی اغفال دختران خبر داد و آورد،سه زن میانسال پس از ارتباط اینترنتی (چت) با دختران و پسران جوان آنها رابه فساد می کشاندند و پس از ارتباط با دختران از طریق سایت اینترنتی و با جلب اعتماد و اطمینان آنها با این دختران قرار ملاقات می گذاشتند سپس به بهانه های واهی و پیدا کردن شوهر پولدار و سفر به خارج از کشور از آنان سوء استفاده می کردند.
روزنامه همشهری بیست و چهار مهر هشتاد و یک: تعداد زیادی دختر ایرانی در کربلا نجف و سایر شهرهای زیارتی عراق به گدایی مشغولند. این دختران توسط مردان عرب از خانواده هایشان در روستاها یا مناطق فقیر نشین خریداری و برای کسب درآمد از زائران ایرانی که به گدایان عراقی پول نمی دهند، به شهرهای زیارتی عراق برده می شوند.
ماهنامه خواندنی بیست و چهار مهر هشتاد و یک طی گزارشی اعلام کرد: "در استان های خراسان و سیستان و بلوچستان چندین هزار دختر ایرانی به مردان افغانی فروخته شدند.اخیرا یک باند برده گیری که عده نامعلومی از دختران ایرانی را در پاکستان به کنیزی فروخته اند شناسائی و برخی از اعضا آن دستگیر شدند.بر اساس یک آمار رسمی اظهار شده است که فقط بوسیله همین باند بیش از صد و پنجاه دختر مشهدی به پاکستان برای تن فروشی منتقل شدند شیوه کار اعضای این باند چنین بوده است که دختران را از خانواده هایشان خریداری کرده و به عقد خود در می آوردند سپس آنها را به خانه های فساد که در پاکستان به خرابات موسومند می فروختند. لازم به ذکر است که منطقه میرجاوه در زاهدان به عنوان یک منطقه ترانزیت در امر قاچاق انسان به شمار می رود. استان های خراسان و سیستان و بلوچستان از مناطق مبدا و شهرهای کویته، کراچی، راولپندی در پاکستان و کشورهای افغانستان و کشورهای خلیج حاشیه خلیج فارس و بعضی از کشورهای آسیایی و اروپایی از مناطق مقصد پدیده قاچاق محسوب می شوند".
به گزارش ایرنا در بیست بهمن هشتاد و یک چندی پیش روزنامه مشرق، چاپ پاکستان نوشت: "ماهانه چهل و پنج دختر ایرانی شانزده تا بیست و پنج ساله در کراچی توسط افراد ثروتمند خریداری می شوند". در ادامه این خبر آمده است یک گروه بلوچ ایرانی مدت دو سال است که از راه بلوچستان این دختران را به پاکستان منتقل کرده و در کراچی به فروش می رسانند. همچنین ماموران معاونت اطلاعات ناجا که تنها مرجع پلیس رسیدگی به این جرم نانوشته هستند، شهریور سال هشتاد و یک توانستند بیست زن و مرد بلوچ را با شکار دختران فقیر خراسانی آنها را روانه پاکستان می کردند، شناسایی و دستگیر کنند.
پس از دستگیری پاره ای از موارد قاچاق زنان و دختران در ایران به مواد قانون مجازات اسلامی رجوع می کنیم، تا ببینیم قانونگذار چه مجازاتی را برای جرم قاچاق انسان در نظر گرفته است.

باندهای قاچاق دختران چگونه فعالیت می کنند
گزارش سازمان دفاع از قربانیان خشونت نشان می دهد، سن قربانیان در شماری از موارد حتی کمتر از چهارده سال است. این صغر سن نشان دهنده میزان آسیب پذیری کودکان دختر در برابر جرم قاچاق و اهمیت برخورد سریع و وسیع با چنین پدیده شومی است.
امیر حسین کردوانی کارشناس ارشد حقوق بین الملل از یکی از دانشگاه های انگلستان ضمن تایید مطلب فوق در خصوص راه های اغفال دختران کم سن و سال می گوید: "قاچاقچیان، دلال هایی را در مناطقی مانند پارک ها، مقابل مدارس راهنمایی و دبیرستان می گمارند که با این دختران، طرح دوستی و آشنایی بریزند و سپس آنها را به مکان های خاصی برده و با وعده های خروج آسان از کشور، درآمد خوب، زندگی بهتر و یا حتی در مورد دختران کم سن و سال، گاهی به زور آنان را تا لب مرزها حمل کرده و به صورت جاسازی شده قاچاق می کنند".
وی می افزاید: "یکی دیگر از وظایف این دلالان، ایستادن در کنار سفارتخانه ها و ادارات کاریابی و دادن پیشنهاد کار پردرآمد به کسانی است که به دلیل اطلاعات کم یا احتیاج به یافتن شغل، سریعا جذب چنین افرادی می شوند. گروه دیگری که در معرض خطر قرار دارند، افراد کم سواد و کم اطلاع هستند که در مناطق روستایی ساکنند".
وی تاکید می کند، حتی گاهی دیده شده است دلال ها برخی دختران کم سن و سال را با پرداخت پول به والدینشان و یا وعده زندگی بهتر به عقد ازدواج خود در آورده و سپس به قاچاقچیان انسان در خارج از کشور تحویل می دهند.
در سال های اخیر نوع جدیدتری نیز به روش های اغفال دختران و زنان افزوده شد که حاصل مدرینزه شدن جوامع از جمله جامعه ما می باشد و آن از طریق اینترنت است. به طور مثال اتاق گفت و گو یا اصطلاحا چت روم یکی دیگر از راه هایی است که دلالان از آن برای اغفال دختران و زنان استفاده می کنند. به این ترتیب که ابتدا از طریق گفت و گوی تایپی، گاهی شنیداری و دادن تصویر خود، طرح دوستی با آنان را می ریزند و سپس با وعده ازدواج، کار خوب، درآمد بالا و حتی فرستادن بلیط و ویزا برای دوستان فریب خورده خود آنان را به کشور مورد نظر هدایت کرده و در انجا تحویل قاچاقچیان می دهند.

اشکال متفاوت قاچاق زنان و دختران در ایران
بطور کلی پدیده قاچاق زنان و دختران به دو شکل متفاوت در کشور قابل ملاحظه است؛ قاچاق زنان به پاکستان، کشورهای حاشیه خلیج فارس و از همه مهمتر امارات متحده عربی.
این تقسیم بندی بدین جهت صورت می گیرد که هر کدام از اشکال بالا نوع به دام کشیده شدن قربانیان قاچاق، طریق انتقال آنها و شرایط زندگی پس از قاچاق قربانیان از یکدیگر متفاوت و در نهایت هر کدام نیز ما را به نتایج متفاوتی خواهد رساند…

قاچاق زنان و دختران به پاکستان
بر اساس این تحقیقات قاچاق زنان در استان های خراسان و سیستان و بلوچستان، در واقع استان های همجوار کشور با پاکستان و افغانستان رایج است.بر اساس گزارش ماهنامه خواندنی و گزارش جامعی که توسط کمیته زنان سازمان دفاع از قربانیان خشونت به همراه یکی از کارشناسان بهزیستی در سفر خود به مشهد تهیه شده، شیوه کار قاچاقچیان به این صورت بوده است که دختران را از خانواده هایشان که غالبا در شرایط نابسامان اقتصادی به سر می برده اند، خواستگاری نموده به عقد خود در می آوردند و سپس آنها را به خانه های فساد در پاکستان که به خرابات موسومند می فروختند. (بر اساس این گزارش یکی از مناطق حاشیه نشین مشهد (قلعه ساختمان) از مناطق مبتلا به این پدیده است.
بر اساس گزارش های فوق قاچاقچیان، خانواده های فقیر را شناسایی می کردند و با معرفی خود به عنوان اهالی زاهدان که صاحب مال و مکنتی نیز هستند دختران را از خانواده هایشان خواستگاری می کردند. این دختران همراه آنها به زاهدان انتقال می یافتند و در شهرهای کویته، کراچی و راولپندی به کنیزی و یا روسپی گری کشانده می شدند.
متاسفانه اخیرا پدیده فروختن دختران توسط خانواده هایشان یا شوهرانشان در شهرهای مختلف مرزی ابعاد نگران کننده ای پیدا کرده است. مطابق بررسی هایی که انجام شده، همه افراد قربانی اولا هیچگونه آگاهی از قاچاق شدن خود نداشته اند. در واقع همه قربانیان به صورت کاملا رسمی ازدواج کرده بودند و تنها چند روز بعد از ازدواج همراه با اجبار، زور، تهدید و فریب و نیرنگ به زاهدان و سپس پاکستان انتقال داده شده بودند.
دوما، همه قربانیان از وضعیت بوجود آمده اظهار نارضایتی می کردند و خواهان بازگشت به ایران و خانواده های خود بودند.
سوما، همه قربانیان از طریق صیغه، ازدواج موقت، ازدواج کرده بودند و عدم ثبت رسمی عقد آنها در این شکل یکی از معضلات اساس بود.
چهارما، برای بازگرداندن آنها در اغلب موارد خانواده های قربانیان و از طریق سفارت ایران در پاکستان اقدام کرده بودند.
پنجم اینکه به گفته قربانیان عدم حفاظت و نگهبانی کامل از مرزهای شرقی کشور دلیل عمده ای برای سهولت کار قاچاقچیان بود.
ششم، اغلب قربانیان هیچ پولی بابت کار جنسی خود دریافت نمی کردند و معمولا خانواده شوهران آنها تمام پول را دریافت می کردند. انها در بدترین شرایط زندگی قرار داشتند. قربانیان اغلب از خانواده هایی بودند که در حاشیه شهر زندگی می کردند. دچار فقر بسیار شدید بودند.

قاچاق زنان و دختران به امارات متحده عربی
معمولا دختران که به امارات متحده عربی (دوبی) قاچاق می شوند بین ده تا شانزده سال سن دارند و برای دو مناسبت عمده عید فطر و عید قربان منتقل می شوند. انتقال آنها به دو شکل است: الف- عده ای از آنها بطور رسمی خواستگاری می شوند، به نام شیوخ بزرگ عرب و درازای پرداخت مبالغی به خانواده شان از مرز عبور داده می شوند.
ب- عده دیگر دخترانی هستند که برای این منظور ربوده می شوند و بدون اجازه پدر و مادر از کشور خارج می شوند.
اگر شیوخ عرب در مراسم حفله دختران را برای همسری بپسندد مشکل زیادی وجود ندارد. مشکل از زمانی بوجود می آید که دختران وارد شده توسط شیوخ مورد استقبال قرار نمی گیرند، بنابراین افراد وارد بازار کار شده و به روسپی گری در کلوپها و کاباره ها مشغول می شوند.
تفاوت عمده ای که این عده از دختران قاچاق شده با قربانیان قاچاق به پاکستان دارند، این است که اغلب اوقات ظاهرا قاچاق دختران با رضایت و آگاهی قربانیان انجام می شود. در واقع قربانیان از همان ابتدا از مقصد و نحوه کار خود آگاهی دارند. یک نوع رضایت ظاهری که البته به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این رضایت ظاهری نمی توانند مانع از این امر شود که ما آنها را در زمره افراد قربانی قاچاق محسوب کنیم. در واقع این افراد قربانی شرایط نابسامان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند.
دومین ویژگی این قربانیان این است که اکثر قریب به اتفاق قربانیان تمایلی به بازگشت به ایران ندارند. در واقع بیشتر انها ترجیح در همان شرایط غربت و روسپی گری در دوبی بمانند به جای اینکه به ایران بازگردند.
این نوع تفاوت در شیوه قاچاق دختران ما رابه نتایج متفاوتی هم می رساند. در واقع طبق معیارها و استانداردهای بین المللی و ماده سه پروتکل دوهزار در ارتباط با مجازات و پیشگیری از قاچاق انسان به ویژه زنان و کودکان قاچاق زنان و دختران توام با فریب، اغوا، نیرنگ، زور و اجبار به منظور بهره کشی و سوء استفاده جنسی صورت می گیرد. پدیده قاچاق دختران به پاکستان بطور کامل درحیطه این تعریف از قاچاق قرار می گیرد.

عملکرد قاچاقچیان و نوع قربانیان به دوبی و پاکستان
1- انتخاب سوژه در دوبی توسط خود فرد صورت می گیرد ولی در پاکستان به اجبار با افراد متعددی انجام می شود.
2- کیفیت زندگی در پاکستان و دوبی کاملا متفاوت می باشد جذابیت دوبی عدم گزینش دختران به بازگشت است.
3- اکثر افرادی که به دوبی قاچاق می شوند خودشان در ارتباط با روند جایگاه و شغل خود، آگاهی دارند بعبارتی نه مورد بهره برداری که شاید در قالب یک نوع تجارت به تامین نیازهای خود مبادرت می ورزند ولی در پاکستان اینگونه نیست.
4- موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قربانیان کاملا متفاوت می باشد. قربانیان قاچاق پاکستان، از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در سطح پایینی می باشند در صورتیکه قربانیان قاچاق به دوبی از موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بالایی برخورداند.
5- از لحاظ موقعیت تحصیلی و سن در مورد پاکستان، قربانیان کم سن و سال و با تحصیلات پایین بوده اند ولی زنان و دختران قاچاق شده به دوبی تحصیلات و سن بالاتری دارا هستند.
6- روند قاچاق دختران به پاکستان، از طریق ازدواج و توسط شوهرانشان صورت می گیرد ولی قاچاق به دوبی عمدتا به صورت مهاجرت انجام می شود هر چند که افراد برای ماندگاری خود مجبور به ازدواج شوند.
7- میزان در آمد دختران در دوبی، از تجارت جنسی بسیار بالاست. اما بهره کشی جنسی از دختران در پاکستان بدون رضایت آنها و عمدتا با خشونت و سوء رفتار جسمی و جنسی بوده و درآمد حاصل نصیب شوهران و خانواده شوهران آنها می شود.
8- دختران قاچاق شده به دوبی از لحاظ جذابیت فیزیکی، در سطح بالایی هستند که در مورد دختران قاچاق شده به پاکستان مصداق پیدا نمی کند.
9- روابط جنسی قربانیان قاچاق پاکستان با افراد متعدد بوده ولی دختران قاچاق شده به دوبی عمدتا با شیخ نشین ها ست.
10- قربانیان قاچاق به پاکستان، در جهت رهایی از شرایط بهره کشی جسمی و جنسی تلاش نموده اند ولی قربانیان قاچاق به دوبی برای ایجاد فرصت هایی جهت اقامت در دوبی تلاش می کردند.

آمارهای هشدار دهنده
• یک کارشناس: بزرگترین تهدید برای جامعه زنان فرهیخته کشور در حوزه شاخص های بهداشتی است. افزایش سریع شهرنشینی و میل به همزیستی با آخرین دستاوردهای نوین جهان امروز، نسل زنان و دختران کشور را به شدت تهدید می کند. سهم زنان از بیماریهای خطرناک جنسی و مقاربتی در مقایسه با سال های قبل در حال افزایش است
• یک کارشناس: اکثر دختران جوانی که از خانه می گریزند همواره در معرض انواع آسیب ها از جمله اعتیاد والدین، تجاوز جنسی و آزارهای روحی و روانی قرار داشته اند و از آنجا که در قوانین ما اشاره به جرم بودن پدیده فرار نشده است، افزایش تدریجی این پدیده ثبات و آرامش خانواده ها را در معرض تزلزل قرارداده است

تهران، خبرگزاری سینا _ امیررضا پرحلم: شاخص های توسعه یا عقب ماندگی و ناهنجاری در زنان و دختران بسته به افزایش یا کاهش میزان رشد جمعیت، از اهمیت خاصی برخوردار است
رشد جمعیت طی دو دهه گذشته، جوان شدن ترکیب جمعیتی کشور را به همراه داشت به طوری که در حاضر 68 درصد جمعیت کشور را جوانان زیر30 سال تشکیل می دهند.
مهمترین پرسشی که ممکن است در شرایط فعلی در رابطه با فرصت یا تهدید بودن جامعه جوان مطرح شود این است که آیا زنان جوان و دختران در کشور، مایه تهدید هستند یا باعث شادابی، نشاط و سرمایه انسانی؟
در شرایط فعلی، آنچه بیش از هر موضوع دیگری قابل تامل است طرز تلقی جامعه به ویژه از زنان و دختران در مسایل اجتماعی و زمینه بروز ناهنجاری های اساسی است.
بررسی وضعیت زنان و دختران به لحاظ نمودار های آماری در حوزه ناهنجاری و بررسی متغیرهای موثر در ابتلای آنها به هنجارشکنی و با در نظر گرفتن گرایش به مدرنیسم می تواند زمینه شناخت مناسب تری از پدیده زنان و دختران جوان را فراهم کند.
کارشناسان مدیریت منابع انسانی می گویند به لحاظ تهدید، افزایش میزان زنان تحصیلکرده در افراطی ترین ارزیابی های ممکن می تواند بدبینانه تلقی شود که پیامد افزایش چنین قشری در درازمدت به اتکای بیش از اندازه زنان و دختران به استقلال خود و پافشاری بر دست یابی به حقوقشان منجر شود.
با نگاهی به تعداد کل جمعیت زنان جوان (29-18 سال) در سال 1376 و مقایسه آن با سال 1383شاهد یک رشد 4/2 درصدی در میزان کل جمعیت این قشر هستیم. ارزیابی ها نشان می دهد که در سال 1385 تعداد کل زنان جوان کشور از 9/8 میلیون در سال 76 به 4/12 میلیون نفر افزایش خواهد داشت که قطعا چنین روند رو به رشدی افزایش مطالبات زنان جوان در زمینه های دسترسی به امکانات، خدمات بهداشتی، ارتقای سطح فرهنگی و اشتغال را به همراه خواهد داشت.
اکبر مزینانی کارشناس رشته مردم شناسی معتقد است بخش هایی که در آن شاهد بهبود شاخص توسعه در جامعه زنان بوده ایم مثل بخش های آموزشی از اهمیت دو چندانی برخوردار است.
این کارشناس با استناد به آمارهای ارایه شده در این خصوص می گوید: شاخص با سوادی در زنان و دختران جوان در سال 1355 حدود 6/35 درصد بوده که این میزان در سال 65 به 52 درصد، در سال 75 به 74 درصد و در سال85 به 6/84 درصد خواهد رسید.
• وضعیت بهداشتی
این کارشناس بزرگترین تهدید برای جامعه زنان فرهیخته کشور را در حوزه شاخص های بهداشتی دانسته و می گوید: افزایش سریع شهرنشینی و میل به همزیستی با آخرین دستاوردهای نوین جهان امروز،نسل زنان و دختران کشور را به شدت تهدید می کند.
وی با استناد به آمارهای رسمی ارایه شده می افزاید: سهم زنان از بیماریهای خطرناک جنسی و مقاربتی در مقایسه با سال های قبل در حال افزایش است.
به عنوان مثال سهم زنان از بیماری سوزاک از 4/19 درصد در سال 77 به 83/45 درصد در سال 82 رسیده است. همچنین ابتلا به سفلیس در زنان در مقایسه با سالهای مختلف، آمارهای نگران کننده ای را نشان می دهد به طوری که افزایش در این بخش از 2/71 درصد در قبل از سال 80 به 3/86 درصد در بعد از سال 80 رسیده است.
به لحاظ ابتلا به بیماری ایدز، این میزان تا 6 ماه اول سال 1383 در مرز 4/55 ( 5081مورد) بوده است.
• بزهکاری و نابهنجاری رفتاری
از دیگر بخشهای آسیب زننده به جامعه زنان که به نوعی می توان آن را تهدید دراز مدت تلقی کرد، افزایش و کاهش میزان بزهکاری و جرایم در زنان کشور است. طبق آمار مرکز پژوهش های زندان های کشور، میزان ارتکاب به جرایم اجتماعی در سالهای 76 و 77 به مراتب بیشتر از سالهای 78 و 79 بوده است.
این مرکز طی آماری بیشترین میزان زندانیان زن در کشور را در سال 76 ذکر کرده که این میزان به ترتیب تا سال 1380 هر سال 2 درصد کاهش داشته است اما از سال 1381 تا 1383 این تعداد به میزان 5/1 درصد در هر سال افزایش داشته است.
همچنین، برطبق اعلام دفتر اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور زنان بیشتر از مردان به خودکشی مبادرت کرده اند به طوریکه در سال 1382 این میزان 2486 مورد زن و 1481 مورد مرد بوده اند.
• فرار از منزل
فرار از خانه از جمله رفتارهایی است که در حوزه زنان و دختران جوان بسیار نگران کننده است گرچه ممکن است پدیده فرار، یک پدیده فردی به حساب آید اما با توجه به پیامدهای سوء آن در جامعه همواره تلاش شده که این معضل در مطالعات آسیب شناختی مورد بررسی بیشتر قرار بگیرد.
دکتر" کریم دارابی" عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور می گوید : اکثر دختران جوانی که از خانه می گریزند همواره در معرض انواع آسیب ها از جمله اعتیاد والدین، تجاوز جنسی و آزارهای روحی و روانی قرار داشته اند و از آنجا که در قوانین ما اشاره به جرم بودن پدیده فرار نشده است افزایش تدریجی این پدیده ثبات و آرامش خانواده ها را در معرض تزلزل قرارداده است.
همچنین برطبق اعلام دفتر اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بیشترین میزان جرم های خطرناک در جامعه آماری و دختران فراری به ترتیب شامل رابطه نامشروع، لواط، زنای غیر محصنه، زنای محصنه و زنای با محارم در حوزه انحرافات جنسی اعلام گردیده است.
مطابق آمارهای ارایه شده از سوی معاونت طرح و برنامه و آمار نیروی انتظامی میزان جرایم فوق در سالهای 79 و 80 در کمترین حد خود نسبت به سال های قبل تر و از سال 81 به بعد با اندکی افزایش به خصوص در رابطه نامشروع داشته نوسان داشته است.

• جمعیت مازاد دختران
نگرانی عمده ای که اخیراً به آن دامن زده شد، افزایش میزان جمعیت دختران نسبت به پسران بود که بنا به اعلام مراکز مسئول این امر تهدیدی است که بزودی برطرف می شود.
برطبق اعلام دفتر اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامه ریزی، هفتصد هزار دختر مازادی که قبل از سال 1383 امکان دسترسی به همسر را نداشتند با تغییر موازنه جمعیتی در سال 1390، تعداد جمعیت پسر از دختر به تدریج پیشی خواهد گرفت و این امر به گونه ای تغییر خواهد کرد که نزدیک به یک میلیون و هفتصد هزار پسر آماده ازدواج مازاد بوده و برای ازدواج با کمبود دختر دم بخت روبرو خواهند شد.
• طلاق
آسیب زننده ترین تهدید در حوزه زنان، افزایش طلاق است که این میزان در سال 1383به 38 هزار مورد در ماه بالغ گردیده است.
به لحاظ فرهنگی، رشد این شاخص در نظام جمهوری اسلامی ایران یک تهدید جدی تلقی شده که می تواند پیامد های زیان باری در برداشته باشد چرا که افزایش این امر در نهایت، پیامدهای جانبی ناگواری چون، افزایش روابط نامشروع و گسترش تعداد زنان خیابانی را در بر خواهد داشت.

فرار دختران، عواقب و مشکلات آن
مبحث فرار دختران، عواقب و مشکلات آن، تاکنون بسیار در رسانه ها مطرح شده است و در این مقوله قصد تکرار واضحات نیست، اما آنچه جای تاکید دارد، رشد تمایل فرار از خانه توسط دخترانی است که فرزند اول خانواده به شمار می آیند و متاسفانه این مساله تا امروز کمتر مورد توجه مسئولان و کارشناسان امر قرار گرفته است.
در همین ارتباط چندی پیش مرکز امور مشارکت زنان در روزهای پایانی سال گذشته اعلام کرد که ۳۳ درصد از دختران فراری، فرزند اول خانواده بوده اند که این مساله به نبود مهارت های لازم والدین برای تربیت و آموزش و انتظار زیادی از آنان مربوط می شود.
براساس همان تحقیق، تحصیلات ۵۲ درصد این دختران در سطح دبیرستان، ۴۱ درصد راهنمایی و هفت درصد در مقطع ابتدایی بوده است.
۴۹ درصد از دختران بر اساس این تحقیق در نتیجه ولگردی، ۲۷ درصد در اثر رابطه نامشروع و ۲۴ درصد به علت اعتیاد دستگیر شده اند.
همچنین، ۴۸ درصد این دختران میزان خشونت و نزاع بین والدین را زیاد، ۵۰ درصد کم و دو درصد در حد صفر اعلام کرده اند و از سوی دیگر ۲۹ درصد از آنان دارای دوست اخراجی از مدرسه، ۴۳ درصد دوست خلافکار، هفت درصد دوست بازداشت شده از سوی پلیس و ۲۱ درصد دارای خانواده ای با پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین بوده اند.
دکتر آرمان رضایی، آسیب شناس می گوید: فرار از خانه به رفتاری اطلاق می شود که طی آن کودکان و نوجوانان بدون اجازه والدین یا وصی قانونی خود خانه را ترک می کنند و با تاکید بر تعریف فوق، گرچه در نگاه اول فرار پدیده ای فردی به نظر می رسد، ولی با توجه به پیامدهای سوء آن برای جامعه باید آن را از انواع آسیب های اجتماعی به حساب آورد.
وی اضافه کرد: افراد فراری اغلب متعلق به خانواده هایی بوده اند که در آن پدر به عنوان نهاد قدرت حکومت می کرده است و در چنین فضایی پدر نه تنها تکیه گاه عاطفی و اقتصادی برای همسر و فرزندان محسوب نمی شود، بلکه با استفاده از قدرت جسمی و مشروعیت قانونی خود به سلطه علیه آنان دست زده و با فحاشی، هتک حرمت، ضرب و جرح در خانه و استفاده از برچسب ها و ارزیابی های منفی از تواناییهای فردی و اجتماعی خود موجب موجب می شود، سایرین و به خصوص فرزند اول به دلیل حساسیت های موجود در خانواده احساس آرامش و امنیت نکنند و به موجب همین حس ناامنی به صورت کوتاه یا بلند مدت از منزل فرار کنند.
رضایی ادامه داد: ازسوی دیگر، امروزه هر چند در بسیاری از خانواده ها پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان چندان محسوس نیست و در این خانواده ها فرزندان به حال خود رها شده اند، ارتباط آنان با افراد مختلف تحت هیچگونه نظارت خاصی نیست و هیچ ضابطه و قانونی در خانواده حکومت نمی کند و بنابراین روشن است که در چنین وضعیتی زمینه برای ایجاد خلا عاطفی فرزندان به ویژه دخترانی که به عنوان فرزند اول بسیار مورد توجه بوده اند، فراهم خواهد شد که در شکل شدت یافته خود این مساله به فرار از خانه و پناه آوردن به بیگانه منجر می شود.
به گفته وی نباید فراموش کرد که هر خانواده ای دارای باورها و ارزشهای فرهنگی خاص خود است و بنابراین با برخورد منطقی و آموزش درست، این ارزشها به راحتی در محیط خانواده نهادینه خواهد شد و این مساله سبب پیشگیری از بسیاری از معضلات می شود.
رضایی اظهار داشت: اما رفتارهای افراطی بدون ارایه آگاهی های لازم در جهت متهم ساختن ارزشهای مورد نظر در ذهن و روان فرزندان سبب ایجاد نوعی طغیان، سرکشی، تمرد و در نهایت فرار از منزل خواهد شد.
این آسیب شناس افزود: باید در نظر داشت، اشتغال سرپرست خانواده به کارهایی که از لحاظ اجتماعی دارای بار غیر ارزشی و غیر قانونی است سبب می شود، فرزندان به انجام جرایم ترغیب شوند و برای یافتن استقلال مالی، فرار از خانه را به ماندن ترجیح دهند و در این رابطه فرزندان اول بیش ازسایرین به الگوپذیری مبادرت می روزند.
رضایی تصریح کرد: آمارهای غیررسمی نیز موکد آن است که هر ماه ۸۵ تا ۱۰۰ کودک و نوجوان از خانه های خود فرار می کنند و بیش از نیمی از آنان دختر هستند.
این آسیب شناس افزود: همچنین پرونده های موجود در نیروی انتظامی نشان می دهد، در سال ۱۳۷۸، یک هزار و ۲۲۴ مورد از خروج بی بازگشت دختران از خانواده گزارش شده که ۱۴۵ مورد آن در شهریور ماه رخ داده است و از سوی دیگر، گزارشهای آماری سه ماه اول سال ۱۳۸۰ نشانگر رشد فرار آنان بوده است.
وی اظهار داشت: فرار دختران از خانه به گونه ای بوده است که در خرداد ماه سال ۱۳۸۰، ۲۰۳ مورد پرونده درخصوص دختران فراری تشکیل شده است و این میزان نسبت به سال ۷۹، ۸۸ مورد رشد نشان می دهد و این در حالی است که بسیاری از خانواده ها برای حفظ آبروی خود، فرار دختران را به مراکز قانونی و ذی صلاح گزارش نمی کنند.
رضایی گفت: از میان نوجوانان فراری متواری در سطح شهر تهران، ۴۱ درصد مورد ضرب و شتم قرار گرفته، ۲۴ درصد سابقه ربوده شدن دارند، ۲۴ درصد تجربه تجاوز جنسی، چهار درصد تهدید با اسلحه و هفت درصد سابقه مورد حمله واقع شدن با اسلحه را داشته اند.
رضایی اضافه کرد: این نوجوانان در مقایسه با سایرین بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی، سوء مصرف دارو و سایر مسایل بهداشت روانی قرار خواهند گرفت به طوریکه خطر اقدام به خودکشی در آنان نسبت به سایرین بسیار بالا می رود به طوریکه ۳۰ درصد نوجوانان فراری از منزل در یک منطقه حداقل یک بار خودکشی کرده اند.
"عزت الله یوسفیان"، نماینده مردم آمل و عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی نیز اظهار داشت: آمارهای رسمی و غیر رسمی حاکی از آن است که ماهانه بین ۸۰ تا ۱۱۰ کودک و نوجوان در کشور از خانه و کاشانه خود فرار می کنند که حدود ۶۰ درصد آنان را دختران تشکیل می دهند.
وی اضافه کرد: با توجه به پیامدهای سوء فرار از منزل در جامعه، لازم است این معضل را در زمره آسیب های پر خطر به شمار آوریم و برای کاهش میزان آن چاره ای جدی تر و برنامه ای عاقلانه تر بیندیشیم و بنابراین به نظر می رسد باید در تربیت فرزندانمان دقت بیشتری به خرج دهیم.
نماینده مردم آمل در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: به اعتقاد اکثر روانشناسان و جامعه شناسان ریشه اصلی آسیب های اجتماعی و از جمله آنها فرار نوجوانان به خانواده باز می گردد و به عبارتی دیگر آشفتگی و نابسامانی محیط خانوادگی به عنوان کوچکترین اجتماع بشری حتی در گوشه ای از آن، کل سیستم نظام اجتماعی را دگرگون خواهد ساخت و بنابراین همیشه تطابق و تعادل بین تمامی اعضا ضروری به نظر می آید.
پروفسور حسین باهری رفتار شناس و استاد دانشگاه، در رابطه با آسیب پذیری فرزندان اول خانواده گفت: فرزندان اول خانواده به دلیل کم تجربگی بسیار آسیپ پذیرتر از سایرین هستند.
وی اضافه کرد: دخترانی که فرزند اول خانواده هستند تا زمان تک فرزند بودن بسیار عزیزند که نتیجه این رفتار، حساس شدن آنان نسبت به مسائل پیرامون است اما به محض حضور فرزند بعدی این فرزندان دچار خلا عاطفی می شوند و از نگاه دیگر از آنجا که اکثر خانواده های ایرانی از مشکلات اقتصادی رنج می برند، بنابراین این مساله خود به تنهایی سبب می شود، بار مسئولیت بیشتری بر گردن آنان بیافتد.
به گفته باهری، این مسایل و موارد دیگر سبب می شود که فرد احساس کند خانه جای امنی نیست و همین حس سبب شود، فرد بدون آگاهی از عواقب به ماندن در بیرون از محیط خانه تمایل پیدا کند.
این رفتار شناس افزود: با توجه به شرایط موجود، خانواده ها باید قدری شکیبایی به خرج دهند و در برابر مشکلات جوانان تمام تلاش خود را به کار بندند تا بر مشکلات فائق آیند و از سوی دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنان بیشترین بخش از فعالیت های خود را به رشد فهم و درک نوجوانان و جوانان اختصاص دهند.

اعتیاد ؛ دامی که زندگی دختران را بی بازگشت کرده است
با گذشت 26 سال از انقلاب اسلامی ایران، ارائه آمارهای نگران کننده ای به صورت رسمی یا غیر رسمی از کاهش سن فحشا، کاهش اعتیاد سقط جنین، گرایش به جنس موافق، فرار دختران و اداره باندهای فساد توسط آنان را شاهد بوده ایم.
روابط عمومی سازمان زندان ها چندی پیش اعلام کرده بود که سالانه 600 هزار نفر از افراد خاطی وارد زندان ها ی کشور می شوند که از این تعداد، تنها در آذرسال 83، 136هزار و240 نفر بوده اند که 5/3 درصد آنان زن هستند. علاوه بر این در اول تیر ماه سال جاری 60 تن از زنان بزهکار در سطح جامعه فقط به دلیل تزریق هروئین، جان خود را از دست داده اند.
همچنین براساس آماراعلام شده از سوی دادستانی تهران، افراد 21 تا 25 ساله بیشترین رده سنی در زندان های استان تهران را تشکیل می دهند که درصد بالایی از آنان متاهل و صاحب فرزند می باشند.
دکتر "مصطفی اقلیما"، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی در این باره گفت : " دختران از آن رو که حالت های سود جویی ندارند بعید به نظر می آید که گروه تشکیل دهنده باشند بنابراین، چنین عنوانی به آنان تعلق نمی گیرد. اما باید اشاره کرد در حالی که بعضی از افراد متعلق به این قشر در اثر فشارهای خانواده از خانه بیرون زده اند بلافاصله در معرض باندهای سوء استفاده و متخلف قرار می گیرند.
وی اضافه کرد : چندی پیش حدود 4600 دختر فراری در تهران توسط نیروی انتظامی، دادگاه ها و به شکل خود معرف به سازمان بهزیستی ارجاع داده شدند که از این تعداد کسانی حضور داشتند که برای دفعه پنجم یا ششم گرفتار شده بودند و این در حالی است که سازمان بهزیستی تنها توانایی پوشش 100 تا 150 نفر را دارد."
مدیر انجمن مددکاران ایران افزود : " به عبارتی دیگر 4300 دختر فراری علاوه بر جمعیتی که گرفتار نشده اند در جامعه رها می شوند که در معرض آسیب های گوناگونی نظیر سوء استفاده جنسی و گرایش به مصرف مواد مخدر قرار خواهند گرفت و این مسئله به حدی جدی است که برطبق آمار بهداشت جهانی 2/4 درصد جمعیت معتاد در ایران وجود دارد."
وی گفت : "بنابراین اگر تعداد معتادان مخفی و جمعیت فوق را جمع ببندیم،16 میلیون نفر در کل با اعتیاد در گیر هستند که 8 میلیون نفر آنان کودک می باشند و در این میان تنها سهم شهر تهران یک میلیون و 200 هزار نفر است که 600 هزار نفر آنان دختر هستند."
اقلیما تصریح کرد : " نوجوانان و جوانان به دنبال گمگشته های خود پا به راه های گوناگونی می گذارند تا بتوانند هویت خویش را به اثبات برسانند. در این میان چالش های زیادی را فراروی خویش می یابند، اگر این چالش ها برگرفته از آرزوها، نیازها و خواسته ها و… باشد.نهایتا" به شناخت خویشتن منتهی می شود. "
وی اضافه کرد : "نوجوانی ورطه از خود بیرون آمدن و به دیگری پیوستن، اعتماد کردن به هر آنچه که خارج از خویشتن است، می باشد. این اعتماد بهای گرانی را با خود به همراه دارد که اگر در بستر امن خانواده و جامعه هدایت نشود به بیراهه ای بس خطرناک منتهی خواهد شد. "
مدیر انجمن مددکاران ایران تصریح کرد : " جامعه ایران، جامعه ای است که با توجه به دوران گذار و سرعت حرکت از ساختار سنتی به سوی جامعه شهری، صنعتی با مسائل و مشکلات گوناگونی نظیر تورم، بیکاری، فقر، اعتیاد، بزهکاری، اختلافات طبقاتی، تضاد فرهنگی، آشفتگی های خانوادگی، عدم اعتماد به یکدیگر، عدم وجود بهداشت روانی در خانواده و جامعه، تطبیق در جامعه و خانواده، دیگر گونی های ارزش ها، ازدواج های اجباری و افزایش طلاق روبرو است. "
وی افزود : " حال در این ورطه با توجه به مسائل فوق،نوجوانان با امید و آرزو به داشتن زندگی بهتر و بهره مندی از امکانات مادی و معنوی مطلوب در جامعه به دنبال راهی می روند تا بتوانند برای خواسته هایشان جوابی یابند. "
اقلیما ادامه داد : " با توجه به روند روز افزون آشفتگی های خانوادگی و از دست رفتن کنترل و ارتباط نامناسب والدین با فرزندان طبیعی است که این نوجوانان برای ارضای نیاز های خویش به سوی محیط خارج از منزل که همانا جامعه است، روی آورند، در صورتی که مدرسه و نهادهای سالم سازی اجتماعی نتوانند این افراد را جذب نمایند و درک درستی از خواسته های آنان داشته باشند. جوانان برای حل مسائل و مشکلات خود به راههایی که در جامعه به صورت غیر مستقیم و به شکل نیمه فرهنگ نظیر بزهکاری، اعتیاد، فرار از منزل، خودفروشی و… در آمده است،روی می آورند. "
به گفته اقلیما درچنین اوضاع و احوالی افراد سود جو که در هر جامعه ای وجود دارند مخصوصا" در کشورهای در حال توسعه باید نمایش گذاردن نمودی از یک زندگی بهتر، آزاد ترو رفاه بیشتر در کشورهای دیگر جوانان ما را از کشور خارج کرده و آنان را به کارهای مختلف با توجه به اجبار برای این گروه که تخصصی و معلومات کافی ندارند وادار می کنند و این شروع یک نابودی بدون برگشت خواهد بود."
مصطفی اقلیما در ادامه اظهار داشت : " آیا پدیدار گشتن این رویکرد منجر به از دست رفتن جوانان نخواهد بود ؟ به راستی چه زمانی باید به خانواده توجه کرد ؟ چه زمانی باید نوجوانان و خواسته های نوجوانان و خواسته های این آینده سازان جامعه را جدی گرفت ؟ چگونه باید این نهال تازه به گل نشسته را در روند شکل گیری هویت خویش راهنمایی کرد ؟ "
وی گفت : " به راستی،چه زمانی مسئولین به فکر تدوین برنامه ای جامع و پویا در سطح کلی سازمانها برای پیشگیری از وقوع چنین نابودی در سطح جوانان جامعه خواهند بود ؟ آیا فکر نمی کنید که با اجرای قوانین از من در آوردی به جای اجرای صحیح قوانین موجود مشکلات روز به روز نیز بیشتر خواهد شد ؟ چه برنامه ای برای آینده این جوانان کشور که سازندگان فردا هستند، دارد ؟ نهایتا" با تمام این مسائل آیا فکر کرده اید ما به کجا می رویم ؟ "
"رویا احمدی"، آسیب شناس اجتماعی در این ارتباط می گوید : " با توجه به این مسئله که دختران بسیار آسیب پذیرتر از پسران با توجه به شرایط فعلی جامعه و حداقل حمایت قانونی از آنان می باشند. این قشر نیاز به توجه خاص و ویژه ای دارد که از نظر صاحبنظران و برنامه ریزان کشوری اگر دور نمانده باشد،غفلت فراوان صورت گرفته است."
وی افزود : " آنچه مسلم است این می باشد که اداره یک باند فساد و فحشا اگر براساس کنجکاوی دختران جوان نباشد بسیار بعید به نظر می رسد زیرا این گروه اغلب طعمه های مناسبی برای اداره کنندههای اینگونه از باندها در داخل و یا خارج از کشور به حساب می آیند. "
این آسیب شناس ادامه داد :در کشور ایران زمانی که فردی به هر دلیلی به زندان می رود پس از بازگشت در جامعه نه کسی حاضر به دادن جایی برای زندگی به او می شود و نه اینکه شغلی به او محول می کنند.بنابراین برای چنین فردی هیچ کاری جز بازگشت به کارهای خلاف قانون باقی نمی ماند."
وی افزود :" همچنین در دوره ای شاهد بودیم که دختران فراری به مراکزی مشخص تحویل داده شدند اما پس از مدتی بدون بهبودی شرایط و وجود تضمینی برای آینده آنان دوباره به جامعه باز گردانده شده اند. آیا چنین فردی راهی غیر از خلاف و بزهکاری برایش باقی خواهد ماند ؟ "
احمدی در ادامه اضافه کرد : " علاوه بر این، توقع دست اندرکاران و مردم این می باشد که گذراندن این دوره کوتاه مدت در خوابگاههای مخصوص مفید واقع شود و این گروه دیگر به سمت و سوی کارهای خلاف قانون نروند. ولی واقعا" در زمانی که خانه امنی در جامعه برای آنان وجود ندارد طبیعی است این گریختگان از خانواده به طور اتوماتیک به سمت کارهای خلاف قانون کشیده می شوند. "
وی با انتقاد از شرایط نامساعد اقتصادی در محیط خانواده ها و تفاوت های فاحش طبقاتی تصریح کرد : " باید قبل از وقوع و انفجار چاره ای اندیشید و راهکار برای نه تنها دختران جوان بلکه برای پسران نیز یافت و ارائه داد. زیرابراساس نتایج تحقیقات بعضی از روانشناسان حدود60 تا 70 درصد از افراد جامعه به افسردگی مبتلا هستند و به جرات می توان گفت که این نشانه ای برای وجود عدم سلامت روحی و روانی است. "

کاهش زنان خیابانی افزایش دختران فراری
مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب ‏های اجتماعی بهزیستی، اعلام کرد: در سال 83، حدود یک ‏هزار و 174 زن خیابانی جمع ‏آوری شد که این آمار در سال 82، یک ‏هزار و 524 نفر بود.
دکتر سید هادی معتمدی، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب ‏های اجتماعی بهزیستی، در نشست مطبوعاتی "دولت آینده، آسیب ‏های اجتماعی گفت: در سال 81، تعداد دختران فراری جمع ‏آوری شده 724 نفر بود که این آمار در سال 82، به 2 هزار و 962 نفر رسید که به این ترتیب با رشد 400 درصدی این پدیده، روبرو هستیم.
وی افزود: تعداد دختران فراری و زنان خیابانی رابطه مستقیمی با یکدیگر دارند، به گونه ‏ای که افزایش جمع ‏آوری دختران فراری باعث کاهش تعداد زنان روسپی می ‏شود.
به گفته معتمدی، پدیده کودکان کار نیز یکی دیگر از آسیب ‏های اجتماعی است و طبق آمار در سال 82، 30 هزار و 188 و در سال 83، 21 هزار و 879 کودک خیابانی جمع ‏آوری شده است.
وی تصریح کرد: پناهگاه ‏های کودکان کار در حال حاضر شروع به کار کرده ‏اند و 4 پناهگاه در تهران و 6 پناهگاه در شهرستان ‏های مختلف راه ‏اندازی شده است. مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب ‏های اجتماعی بهزیستی در خصوص وضعیت ارتباط کودکان کار با خانواده ‏هایشان، گفت: 61 درصد از کودکان جمع ‏آوری شده کودکان کار بودند که از این تعداد 46 درصد آنها دستفروش، 8 درصد واکسی و 5 درصد گل ‏فروش بوده ‏اند و 55 درصد به طور مستمر با خانواده خود ارتباط داشتند، 6 درصد هفته ‏ای یکبار، 3 درصد ماهی یکبار و 15 درصد آنها هر چند وقت یکبار با خانواده ‏های خود در ارتباط بوده ‏اند.
وی یادآور شد: به طور کلی بحث جرم بودن کار کودک برای افراد زیر 15 سال تعیین شده که در این زمینه پیشرفت ‏های خوبی داشته ‏ایم و با راه ‏اندازی مراکز سیار خدمات اجتماعی کودکان کار زیر 15 سال شناسایی شده و به خانواده ‏ها بازگردانده می ‏شوند.
معتمدی، با اشاره به راه ‏اندازی خط تلفن کودک، گفت: راه ‏اندازی خط تلفن کودک در شناسایی موارد وخیم کودک آزاری بسیار موثر بوده به گونه ‏ای که ما در عرض 4 سال تنها 79 مورد وخیم کودک آزاری داشتیم؛ اما با راه ‏اندازی این خط تلفن 300 مورد کودک ‏آزاری وخیم گزارش شده است.
وی خاطرنشان کرد: خط تلفن کودک در واقع یک پژوهشکده و مرکز آمار است که می ‏توانیم از این مرکز اطلاعات علمی و کارشناسی دریافت کنیم.
به گفته معتمدی، دولت خاتمی موفق ‏ترین دولت در بحث کنترل آسیب ‏های اجتماعی بوده و مهمترین کار این دولت این بود که در بیان آمارها و کیفیت آسیب ‏های اجتماعی، شفاف ‏سازی صورت گرفت.
وی افزود: بحث آسیب ‏های اجتماعی در دولت خاتمی بیشتر نشده، بلکه بیان آن شفاف ‏تر و آسان ‏تر شد و آسیب ‏های بیشتری را شناختیم.
مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب ‏های اجتماعی بهزیستی، با اشاره به افزایش بودجه دفتر آسیب ‏ها، گفت: ظرف 5 سال گذشته بودجه دفتر پیشگیری از آسیب ‏ها 10 برابر شده و این نشان ‏دهنده توجه جدی دولت به بحث آسیب ‏های اجتماعی است.
وی خاطرنشان کرد: 250 مرکز برای کنترل و کاهش آسیب ‏ها در کشور راه ‏اندازی شده و افراد زیادی نیز در این مراکز خدمات ارائه می ‏دهند. به گفته معتمدی، امروزه آمار به واقعیت نزدیک ‏تر شده، زیرا بیان این آمارها شفاف ‏تر و روشن ‏تر شده است.
وی تصریح کرد: پروتکل 5 ساله کنترل آسیب ‏ها در وزارت رفاه در حال بررسی است تا بتوانیم از طریق این پروتکل امکانات مورد نیاز برای کاهش آسیب ‏ها را فراهم کنیم.
معتمدی، با اشاره به بحث دو جنسیتی ‏ها، گفت: در حال حاضر تخمین می ‏زنیم که بین 800 تا 2 هزار در جنسیتی در کشور وجود داشته باشد، اما وزارت بهداشت کاری برای حمایت از این گروه نمی ‏کند.
وی یادآور شد: کل بودجه بهزیستی برای ارائه خدمات به دو جنسیتی ‏ها 25 میلیون تومان است، در حالی ‏که هزینه تغییر جنسیت زن به مرد را برای هر فرد 20 میلیون تومان و تغییر جنسیت زن به مرد 10 میلیون تومان برآورد می ‏شود.

زنها را از حقوق انسانی شان محروم کردن یک تمدن است
صدها هزار تن از جوانان و آینده سازترین بخش های جمعیت کشورمان قربانی مطامع حکمرانان عصر شترچرانی شدند آنهایی که می خواستند زنده بمانند و برای آزادی و آبادانی ایران تلاش کنند. اما نوزادان و کودکانی که سن شان قد نمی داد اکنون بالغ شده اند و قصد آن دارند که انتقام برادران و خواهران و پدران و مادران خود را بگیرند. نیمی از جمعیت کشورمان را زنان و دختران تشکیل می دهند، دختران جوان همچون زنان در همه جای کشور نه تنها همدوش مردان و پسران بار انواع ستمهای سیاسی، فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی را بدوش می کشند بلکه از یک ستم مضاعف نیز رنج می برند. ستم جنسی و فرهنگ چند هزارساله ی مردسالاری، پدر سالاری که در زیر سایه ی رژیم جمهوری اسلامی و مذهبی نیز عجین شده است. در این رژیم تحمیل حجاب اسلامی و سلب آزادی و پوشش زنان اولین یورش تاریک اندیشانه ی آخوندها به حقوق و پایمال کردن حق زنان و دختران بود. آنها با پایین کشیدن سن ازدواج دختران از 18 سال به 9 سال و به رسمیت شناختن حق تعدد زوجات، صیغه برای مردان، ممنوع ساختن هرگونه رابطه پسر و دختر در خارج از مناسبات ازدواج و مجازات خطاکاران به شلاق و سنگسار، تجاوز به دختران باکره در زندانها پیش از اجرای حکم اعدام، محروم کردن زنان و دختران در محیط کار و اخراج کردن آنها و خانه نشین نمودن اجباری در این 24 سال حاکمینت نحس رزیم الهی شان، نه تنها هیچ امید و طراوتی به دختران و زنان ایران نبخشیده بلکه اکثریت این جمعیت را دچار انواع بیماری های روحی، روانی از جمله عارضه افسردگی نموده است. بر بستر چنین آینده ی تیره و تاری است که شاهد خودکشی در میان زنان ایرانی بالا و از بالاترین نرخهای آماری خودکشی در جهان است زیرا این تنها راه برای خلاصی از زندگی مشقت بار است. خودسوزی،فحشا،اعتیاد، قاچاق.
این رزیم ننگ جمهوری اسلامی راه فرار از مجازات را نیز به مردان نشان می دهد که زن خود را طوری بزنید که اثری بر بدن او باقی نگذارد به همین دلیل است که بسیاری اد دختران هو جوان از خانه می گریزند و پدیده دختران فراری به یک معضل جدی اجتماعی در ایران تحت حاکمیت آخوندها شده.
این رژیم این کارها را از قبیل دست بریدن، چشم در آوردن، مخالعان و منتقدان را بروز کردن، دزدیدن و سر به نیست کردن، زندانی و شکنجه کردن زندانیان سیاسی تا حد نقص عضو و فلج ساختن آنها و تجاوز به زنان مبارز در زندان و حتی روانی ساختن زندانیان، اعدام کردن و همه این فجایع عهد بربریت را تمدن می نامند. این رژیم جمهوری اسلامی مهم ترین معضل جوانان اعم از پسر و دختر محسوب می شود. ما وظیفه خود می دانیم به عنوان یک انسان آگاه و آزاد به خصوص که در خارج از کشور و در دنیای آزاد زندگی می کنیم ماهیت جمهوری اسلامی را برای افکار عمومی و تمام مردم آزاد اندیش در جهان افشا کنیم

ضریب هوشی دختران فراری بالای 120 است
مجموعه ی تلویزیونی "دوران سرکشی" که جمعه عصر از شبکه پنجم سیما پخش می شد نظر تماشاگران و منتقدان حتی کارشناسان مسائل اجتماعی را به خود جلب کرد.
در این مجموعه داستان هایی با محدودیت دختران فراری و خانه ی ریحانه به تصویر کشیده می شد.
آنچه که در میان تمام این داستان ها مشهود بود، وجود پشتوانه ی تحقیقی و نگاه کارشناسانه به مساله ی دختران فراری است.
کمال تبریزی کارگردان "دوران سرکشی" بر وجود چنین تحقیقات میدانی تاکید می کند و درباره نحوه ی انجام آنها می گوید: "امکان ورود به خانه ی ریحانه را آقای مهدی ارگانی که آن زمان معاون امور اجتماعی شهرداری بودند فراهم آوردند. ایشان خیلی تمایل داشتند چنین فیلمنامه ای ساخته شود و اصلاً دوران سرکشی تولید مشترکی بود از شهرداری و شبکه پنجم سیما. ما به کمک خانم جدی که مسوولیت بخش تحقیقات و آموزش را برعهده داشتند با مسائلی که در خانه ریحانه می گذشت و پرونده ها آشنا شدیم."
وی با اشاره به ترفندهای شهرداری برای جمع آوری دختران و پسران فراری می افزاید: "مامورانی از سوی خانه ی ریحانه با لباس معمولی در پارک ها و ترمینال ها حضور می یافتند و اقدام به شناسایی و دستگیری دختران و پسران فراری می کردند. وقتی دختران وارد خانه ریحانه می شدند به قرنطینه می رفتند چون وضعیت آنها به لحاظ بیماری های جنسی و بهداشتی مشخص نبود. اگر معلوم می شد دختری دچار مسائل جنسی و فحشا شده به مراکز دیگر یعنی بهزیستی سپرده می شد."
تبریزی درباره برخورد با این دختران در مرکز ریحانه می گوید: در این مرکز تلاش نمی شد با فشار و تهدید دختران را وادار کنند راجع به گذشته و خانواده شان صحبت کنند. آنها سعی می کردند اعتماد دختران را جلب کنند و شرایطی به وجود آورند که آنها خود سخن بگویند. شاید ماه ها طول می کشید تا یک دختر شماره تلفنی از اقوام خود بدهد. رفتار با این افراد پیچیده بود چرا که دست اندرکاران مرکز ریحانه تلاش می کردند در برخوردهای خود تعادل ایجاد کنند به شکلی که شرایط را طوری برای دختران فراهم نکنند که مرکز را تبدیل به هتل کنند و تقاضا بالا رود. از طرفی سعی آنها بر این بود که بچه ها به کانون خانواده باز گردند.
وی از IQی بالای دختران حاضر در مرکز ریحانه خبر می دهد. "طبق آن چه در پرونده ها آمده بود اکثر این دختران IQای بالای 120 داشتند. وقتی هم پای صحبت این افراد می نشستید می دیدید که نحوه برخورد و صحبت آنها از سنشان بالاتر بود. سنین آنها معمولاً 10 تا 20 سال بود و در مرکز معمولاً به طور جداگانه نگهداری می شدند."
کارگردان "مهرمادری" درباره رفتار این دختران می گوید: "اکثر دخترها بازیگران خوبی بودند. مثلاً ما در صحبت هایمان با یکی از آنها می دیدیم که بغض می کند ولی خانم جدی به ما می گفت که این بغض جدی نیست ولی برخی اوقات واقعاً این رفتار واقعی بود. برای کسانی که در این مرکز کار می کردند و خبره ی کار شده بودند صحت و سقم این رفتارها قابل تشخیص بود."
تبریزی با اشاره به دلایل فرار دختران از خانه خاطر نشان می سازد: "علت فرار عمدتاً به ناهنجاری های خانواده باز می گشت. امکان نداشت دختری در شرایط خوبی باشد و براساس شیطنت و بدقلقی اقدام به فرار کند. خانواده های آنان اغلب از هم گسسته بود و دختر پیش پدر و یا مادرش زندگی می کرد. اعتیاد خانواده نیز دیگر علت فرار بود. تعداد زیادی از آنان نیز از شهرستان آمده بودند. نکته جالب این که برخی از این دختران هیچ پولی نداشتند ولی با همان نقش بازی کردن ها توانسته بودند از شهرستان های دور به تهران بیایند."
وی می افزاید: "بیشتر آنها دارای لایه های مقطعی روانی و دچار توهم بودند. آنها وقتی در شرایط سخت قرار می گرفتند یک دنیای ذهنی برای خود می ساختند و به آن پناه می بردند. آنها براساس این دنیا داستان های مختلف تعریف می کردند. در بین این دخترها کسی بود که به او می گفتند مادلین آلبرایت. آلبرایت در دنیای سیاست معروف است به این که در موقعیت های مختلف می تواند را ه های گوناگون را انتخاب کند. این دختر هم چنین حالتی داشت. او برای مددکاران مختلف پنج قصه از زندگی خود تعریف کرده بود. زمانی ساختن مجموعه خواستم خانم عاطفه نوری را پیش او ببرم تا از نزدیک با او آشنا شود ولی متوجه شدم فرار کرده."
تبریزی تعطیلی خانه ریحانه را مایه ی تاسف خواند و گفت: "با آمدن آقای زم، به عنوان معاون اجتماعی شهرداری هزینه های اداره ی خانه های ریحانه و سبز(مختص پسرها) را تقبل نکرد و باعث تعطیلی این خانه ها شد. نمی دانم برای یک معاون اجتماعی شهرداری چه چیزی مهم تر از این مساله و سامان دهی به دختران و پسران فراری است و اگر به این مساله توجه نشود مانند مواد مخدر کنترل به دست گروه هایی می افتد که دیگر به سختی می توان با آنان مقابله کرد. در حال حاضر با این که نیروی انتظامی سخت برای کنترل ورود مواد مخدر تلاش می کند ولی، هر چه که باید مواد مخدر به کشور وارد می شود و هر قدر که باید از ایران به مقصد دیگر کشورها خارج می شود. الان روسپیگری در سطح شهر به این شکل پراکنده است و می توان آن را کنترل کرد.
اگر بیش از این بگذرد و کسی کاری نکند مساله طور دیگری خواهد شد.

منابع
سایت های :
1- bbc Persian
2- gooyanews
3- hadeseh Persian
4- iran emrooz
5- iran pars news
6- mehr news
7- 8 march
8- faryade mazhar
9- akhbare rooz
10- jomhuri
11- madar zan
12- women in iran
13- kanune zane iran
14- Voa news
15- Hamvatan
به نقل از خبرگزاری های:
1. سینا
2. ایرنا
3. ایسنا
4. حیات
5. ایلنا
6. مهر

فهرست مطالب

نگاهی به علل و پیامدهای فرار دختران از خانه 1
نیلوفرانی که در مرداب می بالند! 1
60 درصد دختران فراری از هفته اول مورد تعرض قرار می گیرند 2
هروئین و تریاک بیشترین مواد مصرفی دختران فراری 3
بیش از 30 درصد دختران فراری در خانه مورد تعرض قرار گرفته اند 4
والدین، 70 درصد در فرار دختران از خانه مقصرند 5
افزایش 20 درصدی آمار دختران فراری و زنان آسیب دیده 6
باندهای فساد، 90 درصد دختران فراری را شکار می کنند 6
رسانه ها به فرار دختران از خانه دامن می زنند 7
70درصد از دختران فراری روزانه یک یا دو بار مورد سو استفاده جنسی قرار می گیرند 8
انگیزه فرار این دختران چیست؟ 11
دختران فراری '24 ساعت' تا تجاوز فاصله دارند 11
پدیده دختران فراری در ایران اسلامی 13
خود کشی ها، روسپی گری ها، فرار دختران و… 16
افزایش شمار دختران فراری 22
دختران فراری هم به فروشندگان کلیه پیوستند 23
فرار دختران ایرانی، گریزی از بند خشونت چند وجهی 24
دختران فراری و جایگاه ناشناخته آموزش و اطلاع رسانی در جامعه 26
فضای عاطفی نامناسب در خانواده 28
کاهش سن دختران فراری 29
تا وقتی علت هست معلول نیز وجود دارد 31
جایگاه آموزش و اطلاع رسانی در جامعه ما کجاست؟ 32
نگاهی به یافته های یک تحقیق در مورد قاچاق زنان و دختران ایران 33
باندهای قاچاق دختران چگونه فعالیت می کنند 37
اشکال متفاوت قاچاق زنان و دختران در ایران 38
قاچاق زنان و دختران به پاکستان 39
قاچاق زنان و دختران به امارات متحده عربی 40
عملکرد قاچاقچیان و نوع قربانیان به دوبی و پاکستان 41
آمارهای هشدار دهنده 42
فرار دختران، عواقب و مشکلات آن 46
اعتیاد ؛ دامی که زندگی دختران را بی بازگشت کرده است 50
کاهش زنان خیابانی افزایش دختران فراری 54
زنها را از حقوق انسانی شان محروم کردن یک تمدن است 56
ضریب هوشی دختران فراری بالای 120 است 57
منابع 60

61


تعداد صفحات : حجم فایل:425 کیلوبایت | فرمت فایل : .DOC

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود