نجواهای شیطانی، پاسخ های عقلانی
مقدمه:
هرگاه دشمنان اسلام دررسیدن به اهداف شوم خود،از رزم میدانی نا امید شده واحساس شکست می کنند ؛ با ایجاد جنگ روانی ،افکار وعقاید مسلمین را مورد هجوم قرار می دهند واز سلاح های مخربی درراه شکست مسلمین بهره می گیرند. یکی ازآن حربه های نیرومند وویرانگر اندیشه ها ،"ایجاد شبهات " مختلف در زمینه های اعتقادی ،سیاسی ،اجتماعی ، فرهنگی و… می باشد . به کارگیری این شیوه مخرب ، چون نجوا و وسوسه شیاطنی ، روح و جان وفکر انسان معتقد را می آزارد واگر پاسخی برآن نیابد تسلیم مکر دشمنان شده وسپس در مقابل خواسته های آنان سر تعظیم فرود می آورد . واینک بررسی چند شبهه درمورد نص مطلق قول وفعل پیامبر ،عدم جدایی جنبه عاطفی وعقلانی واقعه عاشورا وپاسخ به این شبهات.
اولین شبهه:
درهفته نامه عصر ما ،توسط احمدعابدینی 1چنین تقریرشده است: اینطور نبودکه هر چه ازطرف پیامبر گفته شود وحی منزل تلقی کنند بلکه درموارد متعددی مخالفت میکردند . پس نمیتوان گفت که هرچه از پیامبرصلی الله علیه وآله ـ به ما رسیده چون پیامبرصلی الله علیه وآله ـ خواسته است باید حتماً عمل شود، چون پیامبرصلی الله علیه وآله ـ خواسته های ثابت ندارد.
درجنگ خیبراز بس مردم گرسنه بودند وغذا کم بود ،آنها روی آوردند به خوردن گوشت خر و پیامبرصلی الله علیه وآله ـ از ترس اینکه الاغها بر افتد خوردن گوشت الاغ را حرام کردند2.
جواب:
مخالفت عده ای از مردم با دستورهای الهی دلیلی برعدم حقانیت وحی و پیامبرصلی الله علیه وآله ـ نمی باشد.همواره عده ای ازمردم با حضرت رسول ـ صلی الله علیه وآله ـ مخالفت می کردند. کسانیکه ایمان نیاورده بودند ویا ایمان در دلهای آنها رسوخ نکرده بود ومنافق بودند . حال اگر این عده با پیامبرصلی الله علیه وآله ـ مخالفت میکردند دلیل نمیشودکه ما نیز به تقلیدازآنان اوامر پیامبرصلی الله علیه وآله ـرا که امر خداست زیر پا بگذاریم. پیامبر ی که خداوند در شان ایشان می فرماید:
"ما ینطق عن الهوی "
از طرفی امری که واجب الاطاعه است شرایطی دارد ،فعل وقول وتقریرمعصوم واز آن جمله پیامبرصلی الله علیه وآله ـ حجت است البته به شرطی که احراز شود این امر درمقام بیان صادرشده است. یعنی مولی درمقام بیان بوده واین عمل را به این جهت انجام داده اند که مردم نیزبه عنوان امر مولودی اطاعت کنند. علاوه بر این دستورات بسیاری داریم که به دلیل ایجاب شرایط زمان ومکان ووجود نشانه ها وشرطهایی،لازم الاجراء وبهترین نحوه عملکرد بوده که با تغییرشرایط ،حکم آن نیز تغییر نموده است از جمله این دستورات نه تنها در سیره پیامبرصلی الله علیه وآله ـ بلکه درسیره دیگر معصومین نیز وجود دارد . نکته قابل توجه دیگر اینکه نویسنده محترم برای اثبات مدعای خود روایتی را از حضرت رسول ـصلی الله علیه وآله ـنقل کرده وسپس با قوه تخیل خود موقعیت زمانی ومکانی خاص را برای این امر صحنه سازی نموده است ؛ موقعیتی که درواقع تاریخ خلاف آن را گزارش می دهد:
یعقوبی در ضمن گزارشی که درباره ماجرای خیبرذکر میکند نه تنها از قحطی در مدینه خبر نمی دهد بلکه اذعان دارد که در مدینه وفور نعمت وجود داشت به طوری که پیامبرصلی الله علیه وآله ـ بارها ،خرما وگندم وجو را میان بنی هاشم قسمت نمود. آنچه نویسنده به آن اشاره کرده درواقع قحطی ای است که درمکه روی داده ولی نویسنده محترم متوجه این نکته نشده که مکه درآن ایام محل اجتماع مشرکین بوده نه مسلمانان ودرهمان ایام در مدینه چنان وفور نعمت بود که پیامبرصلی الله علیه وآله ـ اموالی را به مکه فرستاد تا بین بینوایان تقسیم شود. 3
دومین شبهه:
شبهه خشونت فرزند خشونت است را درروزنامه صبح امروزچنین خواندیم: پیامبرصلی الله علیه وآله ـ دربدر وحنین … شمشیر زد اما آیا جنگهای حق علیه باطل پیامدهای ناخواسته یا آثاروضعیه به دنبال ندارد؟
خشونت فرزند خشونت است ودرخت خشونت میوه ای جزخشونت به بار نمی آورد. هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق ودیگران را باطل میداند دست به خشونت بزند ودرصدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید.
جواب:
شیوه مشترک همه انبیای الهی ـ علیهم السلام ـ این بود که برای رسیدن به اهداف رسالت خویش اززبان تبلیغ درشرایط عادی وزبانه تیغ در حال ضرورت بهره می جستند :
" لقدارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان…"4
پیامبرصلی الله علیه وآله ـ 13سال از دوران رسالتشان رادرمکه با دعوت وتبلیغ مردم سپری کردند. بعد از مهاجرت از مکه به مدینه نیز همین روش را ادامه دادند وتا عهد شکنی یا تجاوزی ازطرف دشمن نبود دست به جنگ نزدند واز مسامحه ومدارا تا زمانیکه اصل اسلام مورد هجوم نبود دریغ نداشتند. شدت صبروحوصله رسول گرامی اسلام چنان زیاد بود که قران کریم اخلاق نیکوی ایشان را می ستاید ومی فرماید:
" انک لعلی خلق عظیم "
ازطرفی باید به این نکته توجه داشت که پیامبرصلی الله علیه وآله ـاز روی میل وهوی دست به انجام کاری نمی زدند وآنچه انجام می دادند در واقع فرمان الهی بود. چنانکه ذات اقدس اله درشان ایشان می فرماید :
" وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی "
منطقی ترین روشهای تربیتی از نظر علمی وروانشناسی استفاده به جا ازحربه تشویق وتنبیه است. تنبیه به جا وبه موقع خیانتگران وستم پیشگان نه تنها باعث نظم وقانون می شود بلکه امنیت اجتماعی ،سیاسی واقتصادی را به دنبال داردواز هرج ومرج جلوگیری می کند چنان که ده سال حکومت حضرت رسول صلی الله علیه وآله ـ درمدینه موید همین مساله است. حال اگر با این دید به موضوع بنگریم که نبایداصلاً تنبیهی بر علیه متجاوزین باشد واعمال حق بر زورگویان خشونت است پس نباید هیچ قانونی ،دادگاه ومجازاتی برای افراد خاطی وجود داشته باشد؛ یعنی اگر کسی به زور وارد خانه شما شد و کودک و فرزند شما را کشت شما از خود هیچ عکس العملی نشان ندهید ، چون خشونت است و خشونت فرزند خشونت می باشد . درآن صورت اوضاع جامعه چگونه خواهد بود؟
سومین شبهه:
درروزنامه صبح امروزوآفتاب امروز بااشاره به این مطلب که دیگرتاکید بر جنبه عاطفی عاشورا کافی است چنین ایجاد شبهه کرده اند که انقلاب حسین ـ علیه السلام ـ دیگردرمعرض فراموشی نیست ازاین پس باید به جنبه عقلانی آن پرداخت 5
سالها ی فراوان وبلکه قرنها این بزرگداشت (قیام عاشورا ) حاصلی جز تاثر ،حزن واشک آوری نداشته است 6
جواب:
عاطفه ومحبت باعقل وتفکر منافاتی ندارد؛ بلکه گاه انسان عمق فاجعه رادرک میکند؛ محرومیت خودرا احساس می کند وبااستفاده از قدرت تفکر وتعقل است که منفعل می شود.
ماجرای کربلا فقط بر پایه عواطف واحساسات زود گذر وآنی نیست ، به طور کلی عواطفی در بشر پایدارند که جنبه عقلانی داشته باشند؛ یعنی فرد با قوه تفکر،روابط بین موجودات ،تاثیر گذاری وتاثیر پذیری را لمس می کند.چنین احساسی است که پایدار می باشد وسالیان سال ،فرد را به خاطر مصیبت از دست دادن بهترین موقعیتها وبهترین نعمتها به چاره اندیشی وا می دارد ،یعنی در واقع او را به این مساله رهنمون می شود که چه عواملی باعث به وجود آمدن این مصیبت شد؟ وچه بایدکرد تا امثال این فاجعه تکرار نشود وچون تامل می کند همه رابه خاطر بی قیدی ، راحت طلبی وبی دینی آدمیان می بیند. پس عواملش تحریک می شود ،به جوشش در می آید واز صمیم قلب فریاد بر می آورد : واحسینا
فریادی که پایه اش بر اساس تفکر وتعقل است واشکی که ثمره منطق وفهم است وتا کسی به آن مرحله فهم نرسد از درک آن عاجز است .
وآخرین شبهه:
با این عبارت در روزنامه همشهر ی خود نمایی می کند : " اشهد انک قد اقمت الصلوه واتیت الزکوه وامرت بالمعروف ونهیت عن المنکر " مربوط به گذشته است وبه جای این زیارتنامه، مطالب حاوی آزادی بگذارید7.
جواب:
درابتدا باید از آن نویسنده سوال بشود منظور از آزادی چیست وملاکها ومعیارهای آن چه می باشد؟ آیا آزادی توانایی انجام هر کاری حتی پایمال کردن حق دیگران بدون هیچ مجازاتی می باشد؟ دراین نوع زندگی حد بین انسان وحیوان کجاست ؟
یا مراد از آزادی رهایی از زیریوغ ظالمان وستم پیشگان وفراهم کردن زمینه برای رشد فکری وعقلی وپیشرفت جامعه وفرهنگ واحترام به حقوق دیگران ودرنتیجه دست یافتن به آسایش وامنیت است؟
بدون شک عقل سلیم گزاره دوم را می پسندد وزندگی آرامش یافته رابر زندگی حیوانی ترجیح می دهد . حال باید دید چه عواملی باعث برهم زدن این امنیت وآزادی عمومی می شود. مهمترین عامل که باعث پایمال کردن حق دیگران می شود فراموش کردن خدا ،تکبر ،غرور وخود برتردانستن وبهترین وسیله برای مهار سرکشی های نفس طغیانگر،نماز می باشد. وقتی درزیارت نامه هامیخوانیم " اشهدانک قد اقمت الصلوه وآتیت الزکوه" یعنی اینکه درواقع صاحبان این قبور مطهرکه به عنوان اسوه های بشری می باشند ،کسانی بودند که نه تنها بر سرکشی های نفس غلبه کرده بودند بلکه درهمه جا وهمه وقت خدا را شاهد وناظراعمال خویش می دیدند اما خوب بودن را فقط برای خود نمی خواستند بلکه کمال وعزت وآرامش را برای دیگران نیز طلب می کردند . درنتیجه امر به معروف می کردند وبا تمام وجود در برابر منکر می ایستادند ودرواقع تمام زندگیشان مظهر آزادی وآزادگی بود .آزادی از زیر یوغ غلها ،زنجیرها وقلاده هایی که نفس بشری بر انسان گذاشته بود.
پاورقی:
1- احمدعابدینی ،هفته نامه عصرما،ش195،ص4.
2- تهذیب الاحکام ،ج9/41.ح171
3- یعقوبی ،تاریخ یعقوبی،ترجمه آیتی ،ج2.
4- سوره حدید،آیه 25.
5- روزنامه صبح امروز ،18/2/78
6- روزنامه آفتاب امروز ،24/1/79
7- روزنامه همشهری ،5/2/78