رشوه در لغت و اصطلاح
در فرهنگ ها واژه "رشوه" و "ارتشاء" در معانی گوناگونی به کار برده شده است: در مصباح المنیر آمده است: چیزی که به حاکم شرع و یا اشخاصی اعطا می گردد تا به نفع او حکمی صادر گردد، و یا آنان را به سود رشوه دهنده وادار نماید. در کتاب مجمع البحرین گفته شده است: رشوه غالبا در اعطای چیزی به منظور ابطال حقی و یا احیای باطلی به کار برده می شود. 1
دکتر جعفر لنگرودی در کتاب ترمینولوژی حقوق راجع به واژه رشوه این طور می نویسد:
رشوه دادن مالی است به مامور رسمی یا غیر رسمی دولتی یا بلدی بمنظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضائی ولو اینکه آن کار مربوط به شغل گیرنده مال نباشد. خواه مستقیما آن مال را دریافت کند و یا بواسطه شخصی دیگر آن رابگیرد (این شخص واسطه را در فقه رایش گویند و دهنده مال را راشی نامند و گیرنده مال را مرتشی خوانند) فرق نمی کند که گیرنده مال توانایی انجام کاری را که برای آن رشوه گرفته داشته باشد یا خیر و فرق نمی کند که کاری که برای راشی باید انجام شود حق او باشد (بر طبق قانون یا نه).
از مجموع کلمات لغت شناسان چنین بر می آید که واژه "رشوه" عبارت است از دادن چیزی به طمع صدور حکمی و یا تسریع انجام کاری و یا رسیدگی به آن خارج از نوبت و حتی برای احقاق حقی و دفع باطلی و یا عکس آن احیای باطل و از بین بردن حق دیگران. در تمام این موارد اخذ رشوه و اعطای آن حرام است و در عرف جامعه همه این موارد از مصادیق رشوه محسوب می شوند، در اصطلاح فقها غالبا رشوه در مورد حکم و قضاوت است، لکن حرمت همه این موارد از ضروریات فقه، بلکه از ضروریات اسلام محسوب می شود.
منشا رشوه
رشوه از ضعف فرهنگی و فقر مذهبی ناشی می گردد، در جامعه ای که مفاهیم بلند ایمان، عدالت، قانون و قضاوت های عادلانه رو به ضعف بگذارد، رشوه رایج می شود. متخلفان و متجاوزان میدان را مناسب دیده به تاخت و تاز مشغول می شوند و از اجرای عدالت هراسی ندارند؛ زیرا با اعطای مبلغی به قاضی یا منشی و دادیار جلو اجرای حکم گرفته می شود، در نتیجه مستمندانی که حق آن ها ضایع شده و حتی پول ابطال تمبر در دادگستری را ندارند از شکواییه صرف نظر می کنند. ضابطین قضایی هم می توانند بگویند رفتیم "مشتکی علیه در محل حضور نداشت، شش ماه تاخیر افتاده؛ کیفری تبدیل به حقوقی شد، مظلوم باید ماه ها دوندگی کند و ده ها هزار تومان تمبر باطل نماید و پس از خستگی و فرسودگی از شکایت خود دست بردارد.
بدین ترتیب، ناله های جان سوز مظلومان و فریاد محرومان، در برابر عربده مستانه زورگویان به گوش عدالت خواهان نخواهد رسید.
در اسلام رشوه در شمار پلیدترین محرمات قرار دارد و حرمت آن مورد اتفاق تمام ملل و مذاهب اسلامی است.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم): مردی را از طایفه "ازد" برای گردآوری زکات فرستاد. آن مرد وقتی از اموریت برگشت بخشی از اموال را به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقدیم و سهمی را برای خود برداشت و عرض کرد این اموال هدایایی است که مردم به من داده اند. حضرت برآشفت و به او فرمود:
"کیف تاخذ مالیس لک بحق؟!"
"چرا آن که حق تو نیست می گیری"؟؛ او در پاسخ با معذرت خواهی گفت: "لقد کانت هدیه یا رسول الله"؛ آنچه گرفتم هدیه بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "ارایت لوقعد احدکم فی داره و لم نوله عملا اکان الناس یهدونه شیئا؟"؛ اگر شما در خانه بنشینید و از طرف من فرماندار محلی نباشید آیا مردم به شما هدیه می دهند؟! سپس دستور داد هدیه را گرفتند و در بیت المال قرار دادند و وی را از کار برکنار کرد! 2
امروز همین عمل کثیف به صورت "پورسانت" معروف شده است و برخی از افراد به ثروت های هنگفتی دست پیدا کرده اند.
در جامعه ای که ثروت های کلان، در دست عده انگشت شماری تمرکز یابد و روند تولید و توزیع، عادلانه نباشد و نیز امکانات رفاهی به تناسب در اختیار عموم قرار نگیرد، طبیعتا رشوه و اختلاس با عناوین فریبنده نظیر "هدیه" ، "انعام" و "حق و حساب" رواج پیدا خواهد کرد و دامنه آن در بین نیروهای خدماتی گسترش خواهد یافت تا آن جا که آنان به خاطر فقر مالی و فرهنگی، فقط افراد خاصی (رشوه دهندگان) را مورد توجه قرار خواهند داد و از ارائه خدمات به دیگران دریغ خواهند ورزید.
بی گمان این نوع فساد هم چون بیماری های واگیردار در یک محدوده متوقف نمی شود، بلکه مسوولان رده بالا و افراد نهادهای وابسته به دستگاه حکومت را نیز در بر خواهد گرفت؛ زیرا حب جاه و مقام باعث می شود برخی از اشخاص برای تثبیت و یا ترفیع مقام خود، هدایای کلانی برای مسوولان ذی ربط ارسال دارند تا بدین وسیله شکایات نادیده گرفته شود و سمت آنان حفظ شود. به ویژه اگر هدیه با خط سیاسی گروهی هم خوانی داشته باشد، شکایت ها و طومارهایی که علیه مسوولی نگاشته شده است به خودش ارجاع می گردد تا مخالفان خود را شناسایی کرده و در موقع مناسب به آنان ضربه وارد کند و بر حجم هدایای خود بیفزاید.
ولی کسانی که هم خط آنان نیستند و از گرفتن هدایا دریغ می ورزند، برای همیشه محکومند و اگر مردم طومار بلندی هم در حمایت از او امضاء کنند ، کان لم یکن تلقی می شود. این سخن بگذار تا وقت دگر.
در هر صورت، با این که رد احسان صحیح نیست، لیکن در حدیث داریم که مسوولان حکومتی و کلیه کسانی که می دانند هدیه دهنده به طمع خاصی دست به چنین حاتم بخشی زده است باید از گرفتن هدیه خودداری کنند؛ زیرا این هم نوعی رشوه واکل مال به باطل است.
آلودگی درونی
قرآن کریم، درون انسان آلوده را مشخص کرده در این باره می فرماید: اگر کارگزاری به حقوق حلالش نسازد و رشوه بگیرد، مانند کسی است که در درون خود، "کنیف" و چاه بدبویی حفر کرده باشد و رشوه دهنده، مثل آن است که در چاه بدبویی، دلوی بیندازد و مقداری لجن از آن استخراج کند:
"و تدلوا بها الی الحکام" 3
به رشوه دهنده فرمود: تو وقتی رشوه دادی و مرتشی حقی را باطل و یا باطلی را حق و یا نوبت کسی را تضییع کرد، مثل آن است که دلوی در جان کارگزار انداخته، لجن در آورده باشی و در نهان و نهاد مرتشی هم جز لجن، چیز دیگری نیست.
اگر کسی با این وضع، آشنا بشود که مدینه فاضله را مردان آزاده می سازند و مردان آزاده در پرتو اخلاق، ساخته می شوند، هرگز حاضر نمی شود در درون خود، چاه بد بو حفر کند و با درون لجنی زندگی کند و دیگران هم حاضر نیستند "ادلاء" کنند، یعنی دلوی را در کنیف بدبوی او انداخته مشتی لجن از او استنباط و استخراج کنند. انبیا این خطر را پیش بینی کرده، گفتند: به فکر زرق و برق ظاهر فریب نظامهای الحادی نباشید. زیرا اینها گلهای زیبایی هستند که در مزبله ها روییده اند. نشانه اش طرز فکر و برخورد این جامعه به ظاهر زیبا و فریبا با کشورهای جهان سوم است.
رشوه در احادیث
نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر
حضرت در ادامه، مالک را متوجّه می سازد که مبادا خودت زمینه رانت خواری بستگانت را فراهم سازی و به آنان فراتر از حق شهروندیشان بپردازی:
وَ لاَ تُقْطِعَنَّ لِاَحَدٍ مِنْ حَاشِیَتِکَ وَ حَامَّتِکَ قَطِیعَهً وَ لاَ یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اعْتِقَادِ عُقْدَهٍ تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ النَّاسِ فِی شِرْبٍ اَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَکٍ یَحْمِلُونَ مَوونَتَهُ عَلَی غَیْرِهِمْ فَیَکُونَ مَهْنَاُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ وَ عَیْبُهُ عَلَیْکَ فِیالدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ.4 مبادا به هیچ یک از اطرافیان و نزدیکانت زمینی واگذاری و مبادا کسی از سوی تو به این طمع بیفتد که مالک آب و زمینی شود تا به همسایگان در آبیاری یا کار مشترک، خسارت وارد سازد و بارش را بر دوش دیگران نهد که بهره شیرین آن را فقط آنان می برند و ننگ آن در دنیا و آخرت برای تو می ماند.
از دیگر رذایل اخلاقی و مفاسد اقتصادی که ممکن است مسوولان از گزند آن در امان نباشند، "رشوه" است. "رشوه" نشان از این دارد که مسوولان مربوط، حقوق مردم را ایفا نکرده اند؛ بدین سبب مردم ناگزیرند حقّ خود را با رشوه بگیرند.
در سرزنش رشوه و رشوه خواری سخن بسیار وارد شده است و طبق آموزه های اهل بیت علیهم السلام، رشوه دهنده و رشوه گیرنده هر دو در آتش جهنّم خواهند بود.
امام علی علیه السلام در این زمینه اشاره می کند که روزی اشعث بن قیس ظرف غذایی را برای او آورد و موجب ناراحتی و خشم حضرت شد:
به او گفتم: صدقه است یا زکات یا صله و پیشکش که هر کدام باشد، برای ما حرام است. او گفت هدیه است. چنان به نظرم آمد که گویی آب دهان مار به آن آمیخته شده یا زهر مار را در آن ریخته اند. به خدا قسم! اگر هفت اقلیم را با آن چه زیر آسمان است، به من بدهند تا خدا را نافرمانی کنم و پوست جوی را از دهان مورچه ای به ناحق بربایم، چنین نخواهم کرد. 5
نپذیرفتن رشوه
وقتی معاویه وارد مکه شد[ برای این که نظر امام حسین علیه السلام را به سمت خود جلب کند و به خیال خود، در راه گرفتن بیعت برای یزید مانع او نشود]، اموال فراوان و لباس های زیادی را نزد آن حضرت فرستاد؛ ولی امام علیه السلام که از نیت شوم معاویه باخبر بود همه ی آن ها را باز گردانید.6
1-. البته همان گونه که گفته شد، امام حسین علیه السلام هدایای معاویه را می پذیرفت و بدون این که هیچ استفاده ای از آن بکند به فقرا می داد ؛ ولی در این جا چون نیت معاویه رشوه بود و می خواست از آن بهره برداری کند، حضرت آن را نپذیرفت.
فرق بین هدیه و رشوه
پس می گوییم بدان که: چیزی که به این اسم و رسم کسی به دیگری می دهد چندصورت است:
اول آنکه: کسی چیزی از برای بعضی برادران دینی خود بفرستد به قصد اظهاردوستی و محبت، و تاکید "قواعد" انس و صحت. و هیچ غرض دیگر نداشته باشد. وشکی نیست که این هدیه است. و حلال است، خواه با آن قصد ثواب اخروی نیز داشته باشد یا نه.
دوم آنکه: مقصود او از فرستادن چیزی طمع مالی باشد، مثل اینکه فقیری هدیه ازبرای غنی، یا غنی از برای غنی دیگر بفرستد به جهت طمع عوض بیشتر، یا مساوی. واین نیز نوعی از هدیه است. و در حقیقت هبه ای است به شرط عوض. و هرگاه آنچه طمع و منظور او بوده به جا آورد حلال است. همچنان که مقتضای ادله و مفاد بعضی ازاخبار است. بلکه از بعضی اخبار مستفاد می شود که: اگر طمع او را هم به جا نیاوردحلال خواهد بود.
همچنان که مروی است که: اسحق بن عمار به حضرت صادق – علیه السلام – عرض کرد که: "مرد فقیری هدیه به جهت من می فرستد و مقصودش آن است که: من عوض به او بدهم، من هدیه او را می گیرم و چیزی به او نمی دهم، آیا از برای من حلال است؟ فرمود: بلی حلال است، و لیکن مگذار که عطا نکنی به او" . 7
و احوط، اجتناب است از قبول آن در صورت ندادن عوضی که در نظر دارد. وهرگاه عوضی را که می خواهد از مال آن شخص نباشد بلکه از اموالی باشد که مردم به او داده باشند، که به مصرف فقرا رساند، از قبیل زکوه و خمس و امثال اینها و سایروجوه بر، ظاهر کلام بعضی آن است که: اگر آن شخصی که هدیه فرستاده است به طمع گرفتن آن، از اهل استحقاق باشد و اگر این هدیه را هم نمی فرستاد باز به او می داد، دراین صورت گرفتن آن حلال است. ولی احتیاط، اجتناب از قبول آن است مطلقا.
سوم آنکه: مقصود او از فرستادن، این باشد که: آن شخص در کار معینی اعانت اوکند. پس اگر آن کار، حرام یا واجب باشد، آن هدیه نیست، بلکه رشوه است و گرفتن آن حرام است. و اگر آن عمل، مباح باشد قبول هدیه آن ضرر ندارد.
چهارم آنکه: غرض او از فرستادن، تحصیل دوستی و محبت باشد، و لیکن دردوستی و محبت او منظور این باشد که به واسطه جاه و مرتبه او متوصل به بعضی ازمطالب خود شود، و اگر این جاه و مرتبه از برای او نمی بود آن را نمی فرستاد. پس اگرغرض آن شخص توصل به مطالب غیر مشروعه باشد، شکی در رشوه بودن آنچه فرستاده، و حرمت آن نیست. و اگر توصل به مطلب مشروع باشد، یا غرض او معلوم نباشد، ظاهر آن است که: حرام نباشد. اگر چه قبول آن مطلقا خالی از کراهت نیست، زیرا که: هدیه ای است مشابه رشوه.
مروی است که: "حضرت پیغمبر – صلی الله علیه و آله – والی ای فرستادند که زکوه قبیله "ازد" را جمع نماید، چون مراجعت نمود بعضی از آنچه آورده بود خودنگاهداشت و گفت: این هدیه ای است که به من داده اند. حضرت فرمود که: اگر راست می گوئی چرا در خانه پدرت و خانه مادرت ننشستی تا هدیه از برای تو بیاورند؟ پس فرمود: چرا من هرگاه یکی از شما را به عملی نصب می کنم گوئید این از شما و این هدیه من است، چرا در خانه مادرش نمی نشیند تا هدیه از برایش بیاورند؟ !" . 8
و بنابراین، سزاوار هر قاضی و والی و حاکمی، و غیر اینها از عمال سلاطین آن است که: فرض کند خود را بی منصب و شغل، معزول از هر کار و بار، در خانه مادرش نشسته است آنچه به او در آن وقت عطا می کند حال هم اگر بفرستند بگیرد. و آنچه را که نمی فرستند از آن اجتناب کند.
اقسام رشوه و حکم آنها
به طور کلی، رشوه یا برای حکم و قضاوت است یا برای غیر آن؛ بنابراین، رشوه بر دو قسم است: 1. رشوه در مقام حکم و قضاوت؛ 2. رشوه در غیر حکم و قضاوت؛ یعنی رشوه در ادارات و مراکز دیگر.
1. رشوه در حکم
رشوه در حکم، دادن مال به قاضی و یا ارائه خدماتی در حق وی است تا او (قاضی) به نفع دهنده حکم نماید یا راه پیروزی و غلبه بر طرف مقابل را به او بیاموزد. هرچند حق با رشوه دهنده باشد و قاضی نیز حکم به حق بکند. به هر حال آنچه برای حکم است و به خاطر حکم داده می شود، گرفتن آن بر قاضی مطلقا حرام است، چه به حق حکم کند و چه به باطل؛ چه خودش مطالبه رشوه کند و چه رشوه دهنده تبرّعا آن را بپردازد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: "لَعَنَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله … رَجُلاً احْتَاجَ النَّاسُ اِلَیْهِ لِتَفَقُّهِهِ فَسَاَلَهُمُ الرِّشْوَهَ؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله لعنت کرده است … کسی را که مردم به دانایی و فقاهتش نیاز دارند و او از آنان مطالبه رشوه کند."
همچنین ایشان می فرماید: "الرّشا فِی الْحُکْمِ فَهُوَ الْکُفْرُ بِاللّهِ؛ رشوه خواری در مقام قضاوت، کفر به خداوند است."
این دو حدیث دلالت دارند بر اینکه گرفتن رشوه در برابر قضاوت و به کارگیری دانش و تخصّص هرچند به حق باشد، حرام است؛ زیرا اطلاق دارند و امام باقر علیه السلام میان قضاوت حق و باطل تفصیل نداده است.
2. رشوه در غیر حکم و قضاوت
تسرّی رشوه به غیر حکم، مطلب نو و تازه ای نیست؛ زیرا در بعضی از متون فقهی بیان شده که بعضی از علما به عمومیت و شمول رشوه بر غیر مورد قضاوت قائل بوده اند. جهت تبیین مطلب، به ذکر برخی از دلایل و شواهد در این باره بسنده می کنیم:
در کتابهای لغت، از جمله در "مجمع البحرین" درباره معنای رشوه چنین آمده است: "چیزی است که فرد به حاکم یا غیر او می دهد تا به نفع او حکم کند، یا مطابق میلش عمل نماید."
در این تعریف، تعبیر "غیر او" بیانگر عمومیت و شمول رشوه بر غیرقاضی و تعبیر "مطابق میلش عمل نماید" نشان دهنده شمول آن بر غیرقضاوت است.
این معنای عام و گسترده که در کتابهای لغت آمده است، گواه روشنی بر عدم انحصار رشوه به مورد قضاوت است؛ بنابر این، رشوه شامل همه ادارات و موسسات می گردد، و اگر کارمندی برای انجام امر باطلی از ارباب رجوع پولی یا چیزی بگیرد، رشوه محسوب می شود.
همچنین دلیل دیگر عمومیت و شمول معنای رشوه در غیر مورد قضاوت و حکم، نظریات بعضی فقها است که حرمت رشوه را نه تنها در مورد قضاوت و حکم بیان کرده اند، بلکه آن را به دیگر امور نیز تعمیم داده اند.
شهید ثانی در "مسالک الافهام" آنجا که دلیل اجماع و اتفاق مسلمین را در تحریم رشوه بیان می کند، علاوه بر اطلاق این لفظ بر قاضی، آن را بر عامل مسلمین نیز تعمیم داده است. می فرماید: "اِتَّفَقَ الْمُسْلِمُونَ عَلَی تَحْرِیمِ الرِّشْوَهِ عَلَی الْقَاضِی وَالْعَامِلِ؛ همه مسلمانان بر حرام بودن رشوه بر قاضی و عامل [و کارگزار] اتّفاق دارند."
بسیاری از فقیهان معاصر از جمله صاحب عروه، رشوه را در غیر باب قضا نیز جاری و آن را حرام دانسته اند: "رشوه تنها به آنچه به قاضی برای صدور حکم داده می شود اختصاص ندارد، بلکه در غیر باب قضا نیز راه دارد، مانند اینکه چیزی به حاکم عرفی و یا ظالم و یا رئیسی داده شود که او را در کار حرامی کمک کند، این هم حرام است."
در "قانون رسیدگی به تخلّفات اداری" رشوه چنین تعریف شده است: "رشوه، دادن مالی است به مامور رسمی یا غیر رسمی دولتی که به منظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضایی، ولو اینکه آن کار مربوط به شغل گیرنده مال نباشد، خواه مستقیما آن مال را دریافت کند، یا به واسطه شخص دیگر آن را بگیرد، فرقی نمی کند که گیرنده مال توانایی انجام کاری را که برای آن رشوه گرفته، داشته باشد یا خیر، فرقی نمی کند کاری که برای راشی باید انجام شود، حق او باشد یا نه. شرط تحقق رشوه، تبانی و توافق گیرنده و دهنده بر دادن و گرفتن رشوه است."
در این قانون نیز، واژه رشوه به صورت عام به کار رفته و شامل همه موارد، یعنی قضاوت و سایر امور دولتی و اداری و حتی نظامی و انتظامی می شود.
صدق رشوه با ارائه خدمات
یکی از مباحث سودمند درباره رشوه این است که: آیا متعلّق رشوه فقط مال است، یا شامل موارد غیر مالی مثل: اعمال، خدمات و اقوال نیز می شود؟ یعنی اگر جز مال، خدمات دیگری به قضات و کارگزاران داده شود و هدف از آن همان قصدی باشد که در مورد رشوه است، در این صورت رشوه صادق است یا خیر؟
این بحث از جمله مباحث مهمی است که ظاهرا اوّلین بار مرحوم صاحب جواهر آن را به صورت سوال مطرح نموده و در آخر نظرش را مبنی بر رشوه بودن این اقسام، اعلام داشته و فرموده است: آیا رشوه اختصاص به اموال دارد یا شامل اعمال و اقوال، مثل: ستایش و مدح قاضی و برآوردن نیازهای او و اظهار احترام و اکرام او و مانند آن نیز می شود؟ و همچنین بذل و بخشش و عقد محابات و عاریه و وقف و مانند آن؟ خلاصه آیا هر چیزی که به واسطه آن قصد رسیدن به حکم را داشته باشند، شامل می شود؟
آنچه قوی به نظر می رسد، همان قول به عمومیت و شمول معنای رشوه است که علاوه بر اموال، سایر مواردی که قصد رسیدن به حکم را داشته باشند، شامل می شود.
وی در ادامه می فرماید: اگر در دخول بعضی از افراد رشوه، در تحت اسم رشوه شک ایجاد شود و یا جزم به عدم دخول آنها پیدا شود، می توان گفت که حداقل در حکم رشوه و حرامند.
بنابر این، هر کاری و حتی قولی که هدف از آن رسیدن به حکم قاضی یا عمل هر کارگزار باشد، رشوه و یا حداقل در حکم رشوه و حرام است؛ زیرا اهمیت قول و گفتار در تاثیر بر حکم حاکم یا عمل کارگزار، اگر بیش تر از مال نباشد، کم تر از آن نیست و حتی در برخی موارد از پرداخت مال در افراد بیش تر تاثیر نموده و موجبات جلب نظر آنان را فراهم می کند و تغییر عناوین، مثل: مدح، تعارف و یا کمک و محبت و عناوین مشابه آن، هیچ تاثیری در تغییر ماهیت آن ندارد و اگر رشوه به عنوان هدیه و هبه و یا عقود دیگر پرداخت شود و یا تحت عناوین دیگری، مانند: حق حساب و پاداش و انعام و پورسانت و… قرار گیرد، موجب حلیّت آن نمی شود.
به هر حال، رشوه همیشه یک نام در گردونه معادلات اداری ندارد، بلکه نامهای دیگری را به خود می گیرد تا شدّت زشتی و ننگ خود را پنهان کند.
ناگفته پیدا است که همه این نامها لعابهایی است که گاهی برای رشوه انتخاب می شود؛ چنان که از امیر مومنان علی علیه السلام داستانی در نهج البلاغه ذکر شده و گویای آن است که ایجاد پوشش برای رشوه، تنها مربوط به زمان ما نمی شود، بلکه شیّادی برای آن حضرت که برترین الگوی عدالت است از این دام استفاده می کند. ایشان کسی که در جمع کردن ثروت توجهی به حلال و حرام نکرده و با رشوه خواری ثروت اندوخته و روزی خویش را به دست آورده است، در این دنیا در دوزخی از آه یتیمان و درماندگان زندگی می کند که در آخرت به جهنمی پاینده تبدیل شده و هلاکش می گرداند
می فرماید: "شخصی نیمه شب ظرفی سرپوشیده پر از حلوای خوش طعم و لذیذ به خانه ما آورد؛ ولی این حلوا معجونی بود، من از آن متنفّر شدم، گویا آن را با آب دهان مار یا استفراغش خمیر کرده بودند. به او گفتم: صله است یا زکات یا صدقه؟ اینها بر ما اهل بیت حرام است. او گفت: نه این است و نه آن، بلکه هدیه است. به او گفتم: مادرت در سوگ تو بگرید! آیا آمده ای که مرا از دین خدا بفریبی؟ آیا اختلال حواس پیدا کرده ای یا دیوانه شده ای یا هذیان می گویی؟ به خدا قسم! اگر اقلیمهای هفتگانه را با آنچه در آسمانها است به من دهند که خداوند را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای نافرمانی کنم، هرگز نخواهم کرد."
صاحب "عروه الوثقی" نوشته است: "رشوه گاهی مالی است، از قبیل عین و منفعت و گاهی عملی است برای قاضی، مثل: دوختن لباس و تعمیر خانه او و مانند آن و گاهی قولی است، مثل: مدح و ثنای او برای جلب قلبش به سوی خود تا به نفع او حکم کند. و گاهی فعلی است، مثل: تلاش در برآورده شدن حاجت و اظهار بزرگی و گرامی داشت او و همانند اینها است؛ پس هر یک از این امور حرام است یا به علّت صدق رشوه بر همه آنها و یا از آن جهت که محکوم به حکم رشوه است."
آثار فردی رشوه
قبل از برشمردن آثار فردی، تذکر این نکته لازم است که پیامدهای فردی رشوه خواری همان آثاری است که در روایات، برای مطلق حرام خواری ذکر گردیده و از آنجا که ما حُرمت رشوه را بیان کردیم، پیامدهای مذکور در این روایات شامل فرد رشوه خوار نیز می شود. اکنون به برخی از این آثار اشاره می کنیم:
1. قساوت و سنگدلی
رشوه از مصادیق بارز "اکل مال به باطل" بوده و کسبی حرام محسوب می شود. خوراک و تغذیه انسان، به منزله بذری است که در زمین ریخته می شود؛ پس اگر آن خوراک و تغذیه، پاکیزه و حلال باشد، اثرش در قلب که به منزله سلطان بدن است، ظاهر می شود و از اعضا و جوارحش جز خیر و نیکی تراوش نمی کند؛ امّا اگر خوراک و تغذیه اش پلید و حرام باشد، آثار زیانبار معنوی در قلب آدمی دارد. خوردن مال حرام چون سمّی کشنده، حیات معنوی قلب را نابود می کند و آن را کدر و تیره و چون سنگی سخت می گرداند و در اثر قساوت و ظلمت، امید خیری به او نخواهد بود و دیگر هیچ گونه سخن حق و پند و اندرزی را نمی پذیرد و آه و ناله هیچ مظلومی در او اثر نمی کند.
در یکی از خطبه های امام حسین علیه السلام خطاب به لشکریان یزید چنین آمده است: "وَیْلَکُمْ مَا عَلَیْکُمْ ان تُنْصِتُوا اِلَیَّ فَتَسْمَعُوا قَوْلِی وَاِنَّمَا اَدْعُوکُمْ اِلَی سَبِیلِ الرَّشَادِ فَمَنْ اَطَاعَنِی کَانَ مِنَ الْمُرْشَدِینَ وَمَنْ عَصَانِی کَانَ مِنَ الْمُهْلَکِینَ وَکُلُّکُمْ عَاصٍ لِاَمْرِی غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِی فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَی قُلُوبِکُمْ؛ وای بر شما! چرا ساکت نمی شوید تا گفتارم را بشنوید! همانا من شما را به راه هدایت و رستگاری فرا می خوانم، هر کس از من پیروی کند، سعادتمند است و هر کس نافرمانی ام کند از هلاک شدگان است، شما همگی نافرمانی ام می کنید و به سخنم گوش نمی دهید، آری شکمهای شما از حرام پُر و بر قلبهایتان مهر زده شده است."
افرادی هستند که وقتی به گناه بودن کاری مانند رشوه اطمینان کامل دارند، آن را شروع می کنند، در ابتدا از این کار ناراحت هستند، ولی کم کم با رشوه انس می گیرند و دیگر ناراحت نیستند و گاهی کار به جایی می رسد که آن را وظیفه خود، بلکه وظیفه دینی خود می پندارند.
2. قبول نشدن دعا و عبادت
رشوه، یکی از موانع قبولی دعا و عبادت است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: "اِنَّ الْعَبْدَ لَیَرْفَعُ یَدَهُ اِلَی اللّهِ وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ فَکَیْفَ یُسْتَجَابُ لَهُ وَهَذَا حَالُهُ؛ همانا بنده دستش را [برای دعا[ به درگاه خدا بالا می برد در حالی که خوراکش حرام است. با چنین حالی، چگونه دعایش مستجاب می شود؟"
و نیز فرمودند: "مَنْ اَحَبَّ اَنْ یُسْتَجَابَ دُعَاوُهُ فَلْیُطَیِّبْ مَطْعَمَهُ وَمَکْسَبَهُ؛ هر کس دوست دارد دعایش مستجاب شود، باید آنچه را می خورد و کسب می کند، پاکیزه نماید."
3. سختی حساب و عذاب اخروی
کسی که در جمع کردن ثروت توجهی به حلال و حرام نکرده و با رشوه خواری ثروت اندوخته و روزی خویش را به دست آورده است، در این دنیا در دوزخی از آه یتیمان و درماندگان زندگی می کند که در آخرت به جهنمی پاینده تبدیل شده و هلاکش می گرداند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: "لاَ یَدْخُلُ الْجَنَّهَ مَنْ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنَ السُّحْتِ النَّارُ اَوْلی بِهِ؛ کسی که گوشتش از حرام روییده باشد، داخل بهشت نخواهد شد و دوزخ برای او سزاوارتر است."
در روایتی دیگر از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آمده است که حضرت حق می فرماید: "مَنْ لَمْ یُبَالِ مِنْ اَیِّ بَابٍ اکْتَسَبَ الدِّینَارَ وَالدِّرْهَمَ لَمْ اَبَالِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنْ اَیِّ اَبْوَابِ النَّارِ اَدْخَلْتُهُ؛ هر کس باکی نداشته باشد که دینار و درهم را از کجا به دست می آورد، من هم روز قیامت باکی ندارم که او را از کدام در وارد آتش جهنم کنم."
و نیز در روایات آمده است که: "زن و فرزندان آدمی در روز قیامت به او می آویزند و او را در موقف حضور پروردگار باز می دارند و می گویند: پروردگارا! حق ما را از این شخص بستان! به درستی که ما جاهل به احکام شریعت بودیم و او ما را تعلیم نکرد و غذای حرام به ما خورانید و ما عالم به آن نبودیم."
آثار اجتماعی رشوه
افزون بر مفاسد فردی رشوه، این پدیده شوم در عرصه اجتماع نیز زیانها و مفاسد فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:
1. مانع اجرای عدالت و قانون
یکی از موانع اجرای عدالت گستری در جامعه اسلامی، آلوده شدن برخی از قضات، کارگزاران، دولتمردان و صاحبان قدرت به رشوه خواری می باشد و از دیرباز یکی از مفاسدی است که گریبانگیر جوامع بشری بوده و با توجه به حساسیت و موقعیت کاری افراد، میزان آن در نوسان بوده است.
رشوه و عدالت، دو دشمن دیرین یکدیگرند؛ به طوری که این پدیده شوم، بزرگ ترین مانع اجرای عدالت اجتماعی و قانون به حساب می آید. بسیاری از مواقع، متخلّفین و متجاوزین به حقوق و قوانین اجتماع، از اجرای قانون و عدالت نمی هراسند. ستمدیدگان و محرومان اجتماع هم از اجرای آن مایوس می گردند؛ زیرا می دانند با تهیدستی آنهاکسی به فریادشان نخواهد رسید؛ از اینرو، این عمل ناصواب موجب می گردد که قانون به سود اغنیا و اقویا اجرا گردد و حقوق ضعیفان پایمال شود؛ زیرا مستمندان و طبقه متوسّط، قدرت پرداخت رشوه را ندارند و در نتیجه، قوانین بازیچه تازه ای در دست اغنیا و اقویا برای ادامه ظلم و ستم و تجاوز به حقوق آنان (مستمندان و ضعیفان) خواهد شد.
امام علی علیه السلام می فرمایند: "لاَ یَنْبَغِی اَنْ یَکُونَ الْوَالِی عَلَی الْفُرُوجِ وَالدِّمَاءِ وَالْمَغَانِمِ وَالاَْحْکَامِ وَاِمَامَهِ الْمُسْلِمِینَ الْبَخِیلُ… وَلاَ الْمُرْتَشِی فِی الْحُکْمِ فَیَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَیَقِفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ؛ سزاوار نیست [شخص] بخیل بر ناموس، جان، غنیمتها و احکام مسلمانان ولایت یابد و امامت آنان را عهده دار شود… و سزاوار نیست کسی که در حکم رشوه می گیرد، بر مسلمانان ولایت یابد؛ زیرا حقوق را پایمال می کند و آن را چنان که باید به صاحب حق نمی رساند."
بنابر این، اگر این رویه ادامه یابد و رشوه خواریها در میان قضات و کارگزاران یک جامعه شیوع یابد، ضربه ای سهمگین بر پیکر نظام وارد گشته، همه فضیلتها و ارزشهای اجتماعی تحت الشعاع قرار می گیرند و این در حقیقت سقوط و نابودی نظام را در پی خواهد داشت.
2. فساد مالی و اداری
از جمله آثار اقتصادی "رشوه خواری" و "رشوه پردازی" آن است که جامعه، کار ناسالم، رسیدن به فرصتهای زودرس و دستیابی به فرصتهای اقتصادی ناسالم را بر کار صحیح، کارآمد و خلق ارزش افزوده ترجیح می دهد که این پدیده بسیار خطرناک است و رشد جامعه را متوقّف نموده، آثار زیانباری در پی خواهد داشت.
این پدیده شوم اجتماعی، قدرت تولید و سرمایه گذاری جامعه را به شدّت کاهش می دهد. پول و منابع اقتصادی به جای اینکه در مجاری تولید و ایجاد فرصتهای شغلی هدایت شود، در مسیر ناسالم قرار می گیرد و در نهایت اینکه، وجود رشوه و ارتشاء و پورسانت گیری سبب می شود که منابع جامعه به شکل ناکارآمد تخصیص یابند. به طوری که حتی در بسیاری از قراردادها بحث پورسانت و رشوه مطرح شود. چه بسیارند پروژه ها و قراردادهایی که باید به دست کارآمدترین افراد و نهادها و شرکتها انجام شوند، امّا در یک چرخه ارتشاء عمدتا به سمت بنیادها، نهادها و بخشهای ناکارآمد تمایل می یابند و اقتصاد جامعه را با مشکل جدّی روبرو می کنند.
تجربیات به دست آمده در جوامع مختلف، بیانگر این امر است که فساد اداری دارای ابعادی پیچیده می باشد که مبارزه با آن نیازمند سیاستی مستمر و نظام مند است. در حقیقت، رشوه ماننده عفونتی است که اگر بر اندام جامعه نفوذ پیدا کند، اعضای آن را یکی پس از دیگری آلوده می کند و از کار می اندازد و چه بسا تسرّی این عفونت، کل پیکره جامعه را فاسد سازد. پیامدهای فساد اداری (رشوه) به طور عمده در قالب معضلات و ناهنجاریهایی چون: سوء استفاده از موقعیتهای شغلی، اختلاس و ایجاد نارضایتیهایی برای ارباب رجوع و افراد ذیربط به صورت گروه سازمان یافته آشکار می شود.
با اندکی مطالعه در جوامع مختلف به روشنی درمی یابیم که با شیوع رشوه در هر جامعه ای، مسیر بسیاری از پیشرفتهای اجتماعی و ملی در آن جامعه مسدود شده و هزینه هنگفتی را بر دوش سرمایه های ملی آن جامعه و سرانجام بر آحاد مردم تحمیل کرده است که یکی از مهم ترین آنها در بعد کلان، افزایش فاصله طبقاتی میان اقشار غنی و فقیر است.
مبارزه با رشوه
یکی از با سابقه ترین بلاهای اقتصادی جامعه پدیده شوم رشوه است. این آفت، از بزرگ ترین موانع اجرای عدالت به شمار می رود، و موجب نتیجه ی معکوس قوانین می گردد؛ زیرا قوانین، بازیچه ی تازه ای در دستِ اقویا که قدرت بر پرداختن رشوه دارند برای ادامه ی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا می شود، و حال آن که قانون باید حامی و حافظ منافع و حقوق محرومان باشد.
رشوه خواری در فرهنگ دینی به شدّت، تقبیح شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: اما رشوه در قضاوت، کفر به خداوند است.9
از آن جا که این ناهنجار را جوامع مختلف ناپسند و شوم می دانند، عده ای برای فرار و گریز از نکوهش، آن را لابه لای عبارات و عناوین فریبنده پنهان می کنند و حال آن که تعبیراتی چون: هدیه، پاداش، تعارف، حق و حساب، انعام یا حق الزحمه تغییری در ماهیت این عمل ناپسند و غیر مشروع، به وجود نمی آورد.
حضرت علی (علیه السلام) نظر خود را در قالب یک حکایت این گونه بیان می فرماید:
شب هنگام، کسی به دیدار ما آمد و ظرفی سرپوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفّر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّی یا قی کرده ی آن مخلوط کرده اند. به او گفتم: هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) حرام است. گفت: نه زکات است نه صدقه؛ بلکه هدیه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده یا جن زده شدی؟ یا هذیان می گویی؟ به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان هاست به من بدهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگیرم چنین نخواهم کرد!10
1 مجمع البحرین باب مربوط، الرشوه.
2 عدالت و قضا در اسلام، ص 300؛ الامام علی (ع)، ج 1، ص 155 و 156 .
3 سوره بقره، آیه 188. "ادلی" یعنی دلو را در چاه انداخت.
4 نهج البلاغه، نامه3، بند 71.
5 نهج البلاغه، خطبه 224
6 کشف الغمه، ج2، ص232
7 کافی، ج 5، ص 143
8 احیاء العلوم، ج 2، ص 137
9 وسائل الشیعه، ج 12، باب 5
10 نهج البلاغه، خطبه ی 224
—————
————————————————————
—————
————————————————————
2