مدیریت واحدهای صنعتی کوچک
مقدمه:
بررسی الگوهای کمی و کیفی در ارزیابی طرحهای استقرار و مدیریت کارخانه صنعتی کوچک :
به طور کلی الگوهای ارزیابی طرحها بر دو اساس طبقه بندی شده اند:
1- الگوهای معین 2- الگوهای اجتماعی
مسائل عمده ای که معمولاً در مدیریت کارخانه مطرح می شوند عموماً دارای خصوصیات کمی و کیفی اند، از آنجا که الگوهای ریاضی محض ، صرفاً جنبه های کمی مسائل را تحلیل و بررسی می کنند، کمک به مدیریت کارخانه به روشهای ساده کاربردی و در عین حال قابل قبول از اهداف اصلی این قسمت است.
– بررسی بعضی از الگوهای کیفی در مدیریت کارخانه:
تحلیل و بررسی عوامل کیفی از آن جهت مشکل است که نظریات شخصی را می توان در آنها دخالت داد سعی شده که با ارائه بعضی تکنیکهای ساده، روشهای معرفی شود که با استفاده از آنها مدیریت بتواند به گزینه بهتر دست یابد.
کار اصلی تصمیم گیرنده، انتخاب بهترینهاست، بهترین روش انبار کردن شایسته ترین روش تولید مناسبترین محل استقرار و غیره.اگر مدیر تصمیم گیرنده با گزینه هایی که پیامدهای کمی و کیفی مختلفی داشته باشند مواجه شود پیامد کمی کار تصمیم گیرنده را آسان کرده و با یک نظر گزینه برتر را انتخاب خواهد کرد؛ ولی اگر پیامدها تنها به اعداد کحض ختم نشوند و عوامل کیفی هم روی آنها اثر بگذارد استفاده از بعضی از تکنیکهای ساده برای ندیر لازم و ضروری است.
الگوهای زیر را مورد بررسی قرار می دهیم:
1- روش الویت 2- روش رتبه ای 3- روش ارزش انتظاری بر اساس اولویت 4- روش ارزش ماتریسی 5- روش اولویت مطلوبیت
– روش الویت
ساده ترین تکنیکی که برای مختلف و بخصوص آنها که عوامل کیفی بسیار دارند روش اولویت ساده است.در این روش هرآمترناتیو بر اساس میزانی که می تواند با عوامل اجتماعی، محیطی و اقتصادی هماهنگ شود درجه بندی می شود.در جدول زیر آمترناتیوکه بر این عوامل اجتماعی و محیطی بیشتر اثر کند با الویت او بقیه آمترناتیوها به ترتیب به شاره های بعدی مشخص می شوند.مثلاً با انتخاب هر یک از پروژه ها ملاحظه می شود که برای احداث خیابانی در شهر، تعداد عینی از خانه ها باید خراب شوند از آنجایی که تعمیم داریم خانه های کمتری خراب شوند اولویت را به آمتر ناتیویی می دهیم که کمترین خرابی را به بارآورد.
اولویت
تعداد خانه های تخریب شده
پروژه
1
0
1
2
2
2
3
20
3
4
24
4
بیشترین کاربرد این الگو، غیرخطی بودن آن است که نمی تواند اختلاف واقعی بین آمترناتیوها را تشخیص دهد.تمام آمترناتیوها نمی توانند دارای اهمیت یکسان باشند.
در روش الویت اول مشکل اساسس غیر خطی بودن عوامل و عدم تشخیص عوامل بهتر به دلیل اختلافات جزئی بود، به ارزش یا پیامد و اثر آمترناتیو بر اساس اهمیت نسبی آنها در جامعه و بر اساس نظر تصمیم گیرنده بها داده می شود مثلاً تغییرات کشاورزی ممکن است به مراتب مهمتر از تغییرات صنعتی یک دهستان باشد بنابراین با بهادادن به عوامل با توجه به سیاستهای موجود می توان تغییرات کوچک و اختلاف آنها را نیز به میان آورد و محاسبه کرد.
بعضی مواقع ممکن است برقراری یک الویت و یا وزن مناسب که درخور همه آمترناتیوها باشد به آسانی میسر نگردد که این امر مشکل زیادی به بار نمی آورد اگر سیستم اولویت را نیز با جمع آوری اطلاعات بیشتر تکمیل کنیم و نخوهیم نظرات مردم و دیگران را هم در عوامل موجود دخالت دهیم این الگو کاربرد مطلوبی دارد.
– روش ارزش انتظاری
در این تکنیک عامل و آمترناتیو با هم رتبه بندی می شوند.رتبه بندی بر اساس اهمیت نسبی آنهاست و آمترناتیوها بر اساس مقدار اثر و پیامد آنها روی عامل مربوط درجه بندی می شوند.
یکی از مزایای این الگو استفاده راحت و سریع آن از سوی تصمیم گیرنده است اهداف ابتدا باید به ترتیب الویت نوشته شده و مقدار ارزش وزنی مصرف برای آمترناتیو تعیین شود و این به راحتی به وسیله کمیته های تخصصی صورت می گیرد.
برای برنامه های بزرگ که تعداد آمترناتیو و ضابطه های ما زیاد است کاربرد این الگو مشکل است بنابراین از کامپیوتر استفاده می کنند با استفاده از کامپیوتر می توان قابلیت حساسیت مدل را تحت ضوابط مختلف و از دیدگاه های مختلف آزموده و تصمیم گیرنده را در مقابل راه حلهای مختلف که قسمت تحت شرایط مختلف به وجود آمده است قرار دارد.
– روش ارزش ماتریسی:
این روش شبیه ارزش انتظاری بر اساس اولویت است در این تکنیک به جای اینکه عوامل بر اساس اهمیت درجه بندی شوند به گونه ای سنجیده می شوند که مهمترین عامل، بیشترین مقادیر وزن را به خود اختصاص دهد.ارزش هر آمترناتیو به جمع کردن حاصلضرب مقادیر وزنی هر عامل برای هر آمترناتیو به دست می آید.مراحلی که برای تکنیک می توان تعریف کرد:
الف: پارامترهایی که هدف را مناسبتر تعریف می کند ارائه می شوند.
ب: برای هر پارامتر یا هدف مقدار وزن (ارزش مطلوبیت) تعیین می شود.
ج: با بررسی و مطالعه پارامترهای انتخاب شده برای هر هداف ارزش آنها برای هر آمترناتیو به دست می آید اگر این مطالعه بر اساس مقادیر وزنی محاسبه شود آمترناتیو که اهداف را بهتر تامین کند آمترناتیویی است که دارای ارزش وزنی بالاتری باشد.
د: انتخاب بهترین آمترناتیو و احیاناً انجام دادن بعضی تحلیلهای حساسیت.
یکی از خصوصیات مثبت این مدل قابلیت کاربرد سیستماتیک آن در ارزیابی پروژه هاست که به کارگیری ماتریس که شامل مقادیر ارزش کمی و کیفی است میتوان تکنیکهای مختلف را با آن به کار برد.
– روش اولویت مطلوبیت(نظریه مطلوبیت)
روش اولویت مطلوبیت بر اساس بدست آوردن ارزش گروهی یا انفرادی آمترناتیو استوار است که بر اساس الگوهای ریاضی به دست آورده می شود.مطلوبیت اجرای یک پروژه برای هر کس ارزش دارد.این ارزش را با هر مقیاسی می توان بیان کرد گاهی به تومان زمانی بین 100-0 یا هر مقیاس دیگری که کاملاً با مطلوبیت شخص مزبور مطابق باشد.از خصوصیات و نارسایی این الگو ارزیابی و اندازه گیری پیامد منسوب به هر آمترناتیو است که به مطالعه دقیق به وسیله گیرنده نیاز دارد.این الگو می تواند اساس و پایه ارزش برای هر آمترناتیو از نظر تحلیل گر مشخص کند.اگر چه مراحل انجام کار کمی پیچیده است و بسیارجای سوال باقی می گذارد ولی با یک بررسی همه جانبه و اطلاعات جامع و با استفاده از نظریات افراد مطلع می توان از این الگوها در مسائل مدیریت کارخانه به نحو دلخواه استفاده کرد.
– بررسی بعضی از روشهای کمی در استقرار و جابه جایی
استقرار وسایل و تجهیزات انفرادی:
در جاگذاری وسایل و تجهیزات ، اعم از ساختمانی و مکانیکی، عاملهای زیادی را باید مورد بررسی قرار داد که هر یک از آنها باعث جابجایی شده و تغییراتی را به وجود می آورد.در طرح ریزی باید به عاملهای پولی و غیرپولی توجه شود.بنابراین برای به دست آوردن هر راه حل کمی باید روشهای خاصی به وجود آورد تا بتوان به راحتی در حل مساله به روش منفردی رسید ولی نباید این حقیقت را انکار کرد که تجربه و قضاوت صحیح روی الگو می تواند به نحو مطلوبی تصمیم گیری را موثرتر سازد.اساس و هدف اصلی ما با توجه به موقعیت کنونی تجهیزات و تاسیسات پیداکردن محل تاسیسات جدید( اعم از ماشین، ساختمان و غیره) می باشد در حقیقت آنالیز در این خلاصه می شود که اگر ما تاسیسات کنونی را حفظ کنیم و بخواهیم جدیدی را احداث کنیم موقعیت و محل این واحد جدید چگونه باید انتخاب شود.محل انتخاب شده برای تجهیزات جدید محلی است که در حقیقت با حداقل کردن تابع صرف به دست می آید.
– رابطه مسافت
در مسائل جایابی فیزیکی، ماشینها در بعضی موارد مسیرهای نقل و انتقال معمولاً در طول محورها به صورت مستطیل یا موازی با دیوارهای کارخانه مطرح می شود در چنین موقعیتی مسافت متناسب با خط مستقیم نشان داده می شود که به رابطه خط مستقیم یا مستطیل شکل یا مسافت "مانهاتان" مرسوم است.
پیدا کردن ترسیمی محل تاسیسات جدید:
روش ارئه شده دارای ضعف ویژه ای است که باعث می شود تا بعضی از مواقع محل پیدا شده در عمل قابل پیاده کردن نباشد.خطوط حاشیه ای که در اینجا پیشنهاد می شود در حقیقت دریچه ای را برای راه حل منطقی تر باز می کند.این روش علاوه بر آنکه تابع هزینه را با موقعیت و عمل مناسب تاسیسات جدید به نحوخاصی مربوط می سازد تحلیل آن را نیز سهل و آسان می کند و تصمیم گیرنده را در مقابل آمترناتیوهای زیادتری قرار می دهد.خطوط حاشیه ای که به نام منحنی های مطرح عنوان شده اند مشخص می دارد که در مقابل انتخاب غیربهینه چقدر جریمه الزاماً تحمل می شود.
اهمیت این روش در این است که ما در پیدا کردن محل مناسب و تصمیم در انتخاب آن بسیاری از عوامل را نادیده گرفته یا در تابع هدفمان قرار نداده ایم.تصمیم نهایی در این گونه مواقع که معمولاً به کمک قضاوت شخصی یا گروهی انجام می گیرد می تواند با کمک این روش سهلتر و صحیح تر صورت پذیرد.
چگونگی خطوط حاشیه ای
همانطور که در قسمت قبلی گفته شد در این روش علاوه بر اینکه تابع هزینه ها را با موقعیت و محل مناسب تاسیسات جدید به شکل خاصی مرتبط می سازد، تحلیل تابع هزینه را هم آسانتر می کند و تصمیم گیرنده را در مقابل متغیرهای بیشتری روبه رو می سازد.خطوط حاشیه ای را می توان به نام منحنیهای مسطح نیز نام برد همچنین این خطوط مشخص می کند که در مقابل انتخاب غیربهینه چقدر جریمه الزاماً متحمل می شود.
برای ترسیم خطوط حاشیه ای باید مراحل زیر را به کار برد:
1- ابتدا روی محور x ها و y ها مشخصات محلهای ماشین ها و تجهیزات فعلی را مشخص می کنیم و از محل هر یک از این نقاط به موازات محور xها و yها خطوطی رسم می کنیم.
2- خطوط عمودی و افقی را شماره گذاری می کنیم خطوط عمودی را از …. وp و …و1 و 0 شماره گذاری می کنیم.
3- محل تقاطع محور xها را با j این خط عمودCj نامگذاری کرده و محل تلاقی محور yها را با خط Di نامگذاری می کنیم بنابراین مساحتی که به وسیله خطوط عمودی و افقی به وجود می آید را (j وi) می نامیم.
4- Di و Cj هر کدام برابر با مجموع وزن های مربوط به خطوط عمودی و افقی که در روی خطوط j و I قرار گرفته در نظر گرفته می شود.
5- ضریب زاویه Sig در داخل هر یک از نقاطی که به وسیله خطوط j وi محدود شده است را محاسبه می کنیم.
6- برای پیدا کردن y و x که در حقیقت تابع هزینه را به حداقل می رساند را در نظر میگیریم که دارای چهر حالت زیر می باشد:
الف – y= x= , x= ct ب- x بهینه است و هر نقطه ای بین ct و1+ ct است. ج- ct = x +y می تواند هر نقطه ای بین xsوxs+1 باشد.
د- x می تواند هر نقطه ای بین ct و1+ ct باشد و y نیز می تواند بین هر نقطه ای xsوxs+1 باشد.
7- طبق این اطلاعات می توان خطوط حاشیه ای را رسم کرد اگر روی خطوط از هر نقطه شروع کنیم برای کنترل این خطوط دوباره باید به جای اول برگردیم.
طبق نمودارهای رسم شده و بررسی نمودارهای موجود می توانیم به این نکته مهم دست پیدا کنیم که یک تابع زمانی ضریب زاویه اش به حداقل می رسد که تغییر حالت بدهد یعنی از منفی به غرمنفی(مثبت) تبدیل و تغییر حالت بدهد.خطوط حاشیه ای تعیین کننده نقاطی در داخل شهر است که باید به عنوان نقاط مستعد در نظر گرفته شود در ضمن تصمیم نهایی برای انتخاب محل به عنوان دیگری مربوط می شود که یکی از این عوامل می تواند قیمت زمین نیز باشد.
جایابی کارخانه به دو روش صورت می گیرد: 1- مجذور فاصله مورب 2- روش مجذور فاصله
جایابی کارخانه به روش مجذور فاصله مورب:
در این مرحله به جای اینکه با مسافتهای ساده ای روبه رو شویم باید برای جابه جایی کارخانه یا یک واحد جدید مقدار هزینه متناسب با مجذور مسافت هندسی بین تجهیزات و امکانات فعلی و واحد جدید هم مورد مطالعه قرار بگیرند.دو اصل مهم و کلی در مطالعه و استفاده از این روش باید در نظر گرفته شود:
1- مسائل جایابی زیادی وجود دارد که هزینه ها به تناسب مجذور فاصله اضافه می شوند و در حقیقت خطی نیستند .
2- در مطالعه اصل جذابیت کاربردهای متفاوتی را می توان پیدا کرد.
اگر از راه مشتق جزء به جزء به حل مسائل در این روش اقدام کنیم و نتیجه مشتق به دست آمده برابر صفر باشد نقاط x وy به دست می آید که این مختصات مربوط به مختصات محل جدید می باشد و می توان به نام میانگین ارزشها روی محورهای x و y نامگذاری و نمایش داد.مسائل غیرخطی که از اصل جذابیت تبعیت می کنند همگی دارای راه حل هایی هستند که از طریق مشتق جزء به جزء قابل حل می باشند در ضمن گرفتن مشتق از معادله و برابر صفر قرار دادن آن را می توان برای پیدا کردن نقطه Min کافی تلقی کرد.
خطوط حاشیه ای در روش مجذور فاصله:
در این روش نیز همانند روش قبلی به دست آوردن خطوط تراز از اهمیت خاصی برخوردار است اگر به اشکال دایره ای شکل توجه کنیم متوجه می شویم که این ترسیم برای نشان دادن حالت ساده ای از مسائل جذابیت است.با وجود هزینه حرکت مساوی بین دو ماشین و ماشین جدید در حالت الف فقط یک محل و در حالت ب در محل استقرار وجود دارد بنابراین خطوط حاشیه ای آن به صورت دوایر متحدالمرکزی وجود دارد که مرکز این دوایر x وy می باشند.حال اگر وزن های بین تجهیزات فعلی و دستگاه جدید یکسان نباشد می توان ثابت کرد که خطوط حاشیه ای دایره شکل و دارای دوایر متحدالمرکزی می باشند.اگر بخواهیم ماشین یا کارخانه ای جدید در نقاط x وy بنا کنیم در صورت نیاز به مطالعه آمترناتیو دیگری، مناسبترین محل، نقطه ای است که کوچکترین فاصله ممکن را با محل x وy دارد و چنین آمترناتیوی مسلماً بعد از نقطه بهینه، می تواند بهترین جواب ممکن باشد.
بررسی مسائل جایابی به طریق مسافت هندسی مورب:
مسائل جایابی بیشتر به مسائل استینرو وبر معروف است که به وسیله فرمت در اوایل قرن نوزدهم و همچنین به وسیله وبر ریاضیدان و اقتصاددان آلمانی در قرن بیستم مورد مطالعه قرار گرفت.این نوع تکنیک در بسیاری از مسائل معروف به کار می رود.مشکل ریاضی هنگامی به وجود می آید که محل جدید با یکی از محلهای فعلی منطبق شود بنابراین باید مساله را طوری فرموله کرد.که حالت اطمینان به وجود آید به نحوی که محل بهینه هرگز بایکی از محلهای فعلی منطبق نشود.ضریب تعدیل کوهن برای بهینه کردن تابع، هزینه شرایط لازم و کافی را برای نقطه بهینه (x وy) تعریف کرد.سپس مقادیر (x وy)R را مساوی صفر قرار داد.در نتیجهف محل بعضی از نقاط فعلی مثل (bk وak) را فقط هنگامی که Uk=Wk است می توان به عنوان نقاط بهینه در نظر گرفت تا آنکه برای نقاط بهینه شرایط لازم و کافی موجود است.ولی هنوز راهی که به جواب بهینه یعنی x وy منتهی شود نداریم بردار (x وy)R که معرفی شد به ضریب تعدیل کوهن معروف شده و می تواند در این حالت راهی را به وجود آورد که یافتن محل بهینه x وy منتهی شود.در روش مرحله به مرحله آن قدر این مراحل تکرار می شوند که هیچ پیشرفتی برای تعیین جواب بهینه حاصل نمی شود و یا نمی توان محل را پیدا کرد که در رابطه کوهن صدق کند و این روش در حقیقت یافتن محل بهینه را تضمین می کند در حالی است که جواب مرتباً به سمت بهینه خود سیر و حرکت می کند.
مسائل جایابی مرکب:
در بحث های گذشته جایابی منفرد مسائل مربوط به جایابی را با توجه با امکانات فعلی مورد بحث قرار دادیم در این مبحث به تحلیل و بررسی مباحث گذشته بیشتر می پردازیم و مسائل جایابی مرکب را هم مطالعه می کنیم.این بررسی با توجه به موقعیت امکانات فعلی و تعداد ماشین یا محلهای جدید صورت می گیرد.بنابراین می توانیم چنین تصور کنیم که مسائل جایابی تکی حالت خاصی از این مسائل باشند که پیدا کردن محل استقرار n موقعیت جدید را با توجه به موقعیت تعدادی مواضع فعلی که n برابر واحد می باشد.
فرموله کردن مدل:
اگر دارای m امکانات فعلی باشیم و در نقاط p1 و p2….. و pm مستقر هستند و اگر قرار باشد تعدادی ماشین آلات یا تجهیزات دیگری در نقاط x1 و x2 ….و xn مستقر شوند و d(xj ,pi) فاصله بین نقاط فعلی i و ماشین آلات جدید j فرض شود و همچنین اگر d(xy ,xk) فاصله بین ماشین جدید j و ماشین جدید k در نظر گرفته شود و هزینه سالانه برای هر واحد مسافت بین ماشین های قدیم برابر wji و نیز هزینه سالانه برای هر واحد مسافت بین ماشینهای جدید vjk در نظر گرفته شود در این صورت با توجه با اطلاعات بالا می توان فرمول زیر را بیان کرد:
هدف کلی این مساله عبارت است از انتخاب نقاط x1 و x2 ….و xn و موقعیت استقرار ماشین آلات جدید به طوری که مجموع کل هزینه حمل و نقل به حداقل برسد با توجه با اینکه n ماشین آلات جدید باید مستقر شوند بسیار پیچیده تر از مشائل جایابی تکی است و بعضی مواقع به ندرت می توان از تصاویر و ترسیم هندسی نقاط به جوابهای مناسب دست یافت.بنابراین همان گونه که در موارد جایابی تکی برای دستیابی به حل مناسب از روشهای مختلف بهره جستیم در این روش محدودیت شیوه حل مسائل بسیار داریم.طبق مشاهدات و تشریحات قبلی که هزینه ها متناسب است با فواصل بین نقاط و تنها تفاوت این مسائل با مباحث قبلی مربوط به هزینه های بین استقرار ماشین آلات جدید است که راه حل اینگونه مسائل را منحصر به فرد می باشند.
حل مساله به روش مسافت خط مستقیم:
همانطور که در مبحث تکی شرح داده شد، محل استقرار ماشینهای جدید روی محورهای مختصاتی x و y می توانند به صورت مستقل از یکدیگر محاسبه شوند و همچنین فرمول های f1 و f2 که بیان کننده مجموع هزینه ای هستند که به رفت و امدها روی محور مختصات x و y مربوط می شود هر دو به صورتی یکسان و یک شکلند و الگوریتم برای حل هر کئام مناسب باشد برای فرمول دیگر هم مناسب می باشد.روشی که برای حل یا به حداقل رساندن به کار می رود به درجه تبدیل آن به معادله برنامه ریزی خطی بستگی دارد.بنابراین جواب بهینه محل استقرار ماشین آلات یا تجهیزات جدید روی محور x ها، یقیناً همان راه حل برای پیدا کردن محل بهینه ماشین ها روی محور yها است.حل مسالهخطی p1 و نظریه های برنامه ریزی خطی این نکته تضمین می شود که بعضی از جوابهای اساسی قابل قبول می توانند حداقل جوابهای قابل قبول باشند، بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که اگر متغیرهای جزء جوابهای اساسی مسابه باشند برابر با صفر هستند و بنابراین معادلات محدودیت غیرخطی p باید برای هر دسته از جوابهای اساسی قابل قبول صدق کنند.
جایابی مرکب به طریقه مجذور فاصله ماتریسی:
جایابی مرکب به طریقه مجذور فاصله ماتریسی به تجزیه و تحلیل جایابی استقرار ماشین آلات به طریقه مجذور می پردازد.هدف از استفاده از این تکنیکها همان اهدافی است که در جایابی تکی اشاره شده با این تفاوت که برای استقرار تجهیزات جدید در جستجوی بیش از یک محل می باشد.
فرموله کردن:
هدف کلی این است که نقاطی را برای استقرار ماشین آلات یا تجهیزات معین سازیم که مجموع هزینه کل را به حداقل برساند.روشی که برای پیدا کردن نقطه استقرار بهینه به کار می رود.عیناً مانند حالت تکی است که به دیفرانسیل قسمتی با توجه به هر یک از متغیرهای دیگر اقدام می کنند.نتیجه ای که از دیفرانسیل قسمتی حاصل می شود عبارت است از دو گروه معادلات خطی که یکی شامل نقاط مختصات x تجهیزات جدید و در دیگری نقاط مختصات y تجهیزات جدید است.به همین ترتیب می توان توضیح داد که هر ماشین جدید با تجهیزات فعلی دارای حداقل یک رابطه است و هر گروه از معادلات خطی دارای جوابهای منحصر به فرد خود است که بستگی به x یا y دارد.
مثال عددی:
طبق مثال کتاب توضیح داده شود.
الگوهای کمی در استقرار بخشهایی در کارخانه:
از آنجائیکه هر بخشی از کارخانه ترکیبی است از ایستگاه های کارتکی، بنابراین کارخانه ترکیبی خواهد بود از بخشهای منفرد که هریک نتیجه طبیعی است از بخشهای ترکیب شده که تشکیل دهنده توالی عملیات هستند.در نرحله اول از پیشرفت طرح استقرار ابتدا ترکیب بخشهای عملیاتی را در نواحی مورد نیاز تولید کارخانه در نظر می گیریم در مرحله دوم، افزودن بخشهای مکمل و ناحیه آن برای دفاتر مورد نیاز آن به تسهیلات تولید ضروری است.
روشهای کمی برای ترتیب مناسب هر بخش:
برای تعیین کمی توالی یا ترتیب بخشهای تولید روشهای مختلفی وجود دارد که سه نوع از آنها عبارتند از :
1- تحلیل مارپیچها 2- تحلیل خط مستقیم 3- نمودارسازی برای سفر
اگر چه هیچ کدام از این سه روش کاملاً کمی نیستند ولی هر سه روش از ارتباط ترتیب بخشها در درون ناحیه تولید یک ارزیابی کمی فراهم می آورد.این روشها را می توان برای تعیین موقعیت نسبی ماشینهای منفرد یا گروههای ماشینی درون هر بخش نیز مورد استفاده قرار داد.ضمن درنظر گرفتن ترتیب بخش ها، به یادآوردن این نکته ضروری و الزامی است که در اغلب تاسیسات تولیدی، تولید یک محصول به تنهایی قابل اهمیت نیست بلکه تولید یک گروه مشابه یا غیرمشابه محصولات هم اهمیت دارد.با در نظر گرفتن این حالتها ، بخش ها باید در یک توالی خط مستقیم مرتب شوند به طوری که بعد از آماده کردن تجهیزات مورد نیاز برای یک عملیات باید بلافاصله تجهیزات مورد نیاز برای عملیات بعدی فرهم شود و بخش های فوق هم باید در جای خود نسبت به یکدیگر به صورت موازی قرار گیرند.
به هر حال معمولترین موقعیتها هم بر اساس فرآیند و هم ترکیبی از فرآیند م محصول مورد استفده قرار می گیرد در این حالت تعدادی از محصولات یا انواع محصول می توانند زمان موجود روی روی تجهیزات درون هر بخش واحد را مورد استفاده قرار دهند.تحت این شرایط ضروری است که بخش ها چنان مرتب شوند که فضای کمی مورد نیاز باشد و مشکلات حمل و نقل مواد به حداقل می رسد.
روش مارپیچی:
با در نظر رگفتن اصل حداقل کردن هزینه، هدف این است که برای دریافت و ارسال کالا چه بخشهایی باید در کنار هم قرار بگیرند؟ این روش به تعیین راه حل برای قابل دسترسی بودن کمک می کند.
برای تحلیل ترتیب مارپیچی بیان می شوند:
گام اول – دایره ای به قطر نصف اینچ برای نشان دادن هر بخش رسم کنید.
گام دوم – در سمت چپ دایره های رسم شده خطی رسم کنیم که نمایانگر مواد ورودی بخشهایی باشد که مواد را برای بخش مورد نظر فراهم می آورد.
گام سوم: تعداد گروه های محصول یا درصد جمع محصولات ورودی روی خط ورودی را با دایره نشان دهید.
گام چهارم: برای نشان دادن موادی که عمل روی انها در بخش تحت بررسی تکمیل شده اند روی این خطوط مشخص سازید.
گام پنجم: تعداد گروه های محصول یادرصد مجموع محصولاتی را که در این بخش تکمیل شده اند روی این خطوط مشخص سازید.
گام ششم: توسط روش سعی و خطا روی سطح نهایی یا درون طرح استقرار جدید، خطی شکسته رسم کنید .
گام هفتم: این روش را تا زمانی ادامه می دهیم که کلیه بخشها به گونه ای مرتب شده باشند که تا حد امکان یک فرد مشترک بین هر بخش مورد نظر و بخشهای سرویس دهنده و سرویس گیرنده آن وجود داشته باشد.
هدفی که در استفاده از روش مارپیچی مدنظر می باشد.مرتب کردن بخشها به طریقی است که مواد بتوانند در توالی فرآیند تولید مستقیماً به بخش بعدی جریان یابند.
مراجع
1- احمد پور م. "کارآفرینی: تعاریف، نظرایات و الگوها"، شرکت پردیس 57، 1379.
2- خبرگزاری ایسنا، "راه فایق آمدن به مشکلات اقتصادی سرمایه گذاری در فناوری های پیشرفته است." چهارشنبه 30/5/80
3- "ماده واحده قانون بودجه سال 1380 کل کشور"، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور،1379.
4- برنامه راهبردی صنعتی ایران، افق 1400، وزارت صنایع، مرداد ماه 76
[4] "How information Technology Enterpreneurship has changed the world," http://www.jackmwilson.com/eBusiness/ITE.htm
[5] Laudon K.C. Traver C.G. and laudon J.P. "information Technoligy and society," International Thomson publishing, 1996.
Intrapreneurship"
فهرست مطالب
مقدمه: 1
– روش ارزش انتظاری 4
– روش ارزش ماتریسی: 5
– روش اولویت مطلوبیت(نظریه مطلوبیت) 6
استقرار وسایل و تجهیزات انفرادی: 7
– رابطه مسافت 8
پیدا کردن ترسیمی محل تاسیسات جدید: 8
چگونگی خطوط حاشیه ای 9
جایابی کارخانه به روش مجذور فاصله مورب: 12
بررسی مسائل جایابی به طریق مسافت هندسی مورب: 14
مسائل جایابی مرکب: 15
فرموله کردن مدل: 15
حل مساله به روش مسافت خط مستقیم: 17
جایابی مرکب به طریقه مجذور فاصله ماتریسی: 18
فرموله کردن: 18
الگوهای کمی در استقرار بخشهایی در کارخانه: 19
روش مارپیچی: 21
مراجع 23
24