تارا فایل

جسارتی در گرایش و پیدایش شیعه


و

دانشگاه علمی کاربردی
واحد سازمان زندانها

موضوع:
جستاری درگرایش و پیدایش شیعه

نام استاد:

نام دانشجو:

سخن نخست
انسان زنده و پویا و تلاشگر با تکیه بر اندیشه هایش هویت می یابد و شناخته می شود نگرشی با تکیه بر کنش ها و واکنش ها و راه و رسم های انسان برتر . الگو، اسوه بی تردید راهگشا و راهنماست . و دوسوی یک مرز همراه درمقابل با یکدیگر صف آرائی کرده اند .
سمت و سوی حق و جبهه باطل ، پرچم ایمان و بیرق کفر، و بدون تقابل این دو که زندگی شاید تحمل و روزمرگی باشد و خورد و پوش و چه و چها .
سرنوشت شیعه دردوران تلخ و شیرین تاریخ پرماجرایش عبرت آمیز پند آموز است ازتشکیل نخستین هسته مقاومت درمقابل بدعت گذارها ، پوست خز پوشها ، رانت خواران و …
تا امروز که نگرش دنیای غارتگر درمقابل شیعه جر تحریف حقایق و برخورد حذفی فیزیکی نیست . تشیع همواره برپای ایستاده است .
و دشمنان این مکتب پس از یاس از مبارزه منطقی و رویاروی و اصولی بسیار کوشیده اند با تحریف اصول تشیع و پیرایه بستن به آن تا مرز خرافه و گزافه از تلالو انوار درخشان ارزشهای آن بکاهند .
اما دراوج آوازه گری دشمنان شیعه ، مکتب تشیع همواره توانسته است جایگاه تاریخی خود را حفظ کند . جستار حاضر کنکاشی به تعجیل و تلمیح است و مشتی است نمونه خروار که بیشتر از زبان دشمنان شیعه آورده شده امید که بینان اندیشه سترگ باخواندن این صفحات استحکامی بیشتر یابد .
شیعه
بعداز رحلت پیامبر اکرم ، درباره جانشینی حضرت درمیان مسلمانان اختلاف شدیدی پدید آمد و همین نظرات مختلف سبب بوجود آمدن فرق مختلفی نیز شد . ازسوی دیگر لزوم صدور قوانین جدید برای مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی سبب شد که دانشمندان اسلامی با توجه و بهره گیری ازقرآن و سنت رسول اکرم و احادیث و اعمال جانشینان رسول خدا ، علم جدیدی به نام فقه را به وجود آورند ، که دراین علم به اعمال و رفتار روزمره انسان درجامعه اسلامی پرداخته شده و قوانینی صادر می شود .
ازقرن دوم و سوم هجری و مخصوص دردوره عباسیان و زمان مامون خلفه عباسی جدلها و بحثهای مذهبی فرق مختلف شدت گرفت . عیسوی و یهودی و زرتشتی و سایر ادیان به آزادی هریک دلایلی را جهت اثبات حقانیت خویش عرضه می کردند و با مدعیان سایر ادیان به مباحث و مجادله می نشستند . دراین میان دانشمندان اسلامی جهت دفاع از اسلام ، علمی به نام علم کلام را پدید آورند. علم کلام درباره حقانیت دین اسلام و اصول دین بحث می نمود و وظیفه پاسداری از دین را برعهده داشت .
فرقه شیعه نیز عقاید و نظرات خاصی درباره علم فقه و کلام دارد . می دانیم که شیعیان کسانی هستند که تنها حضرت علی (ع) را به جانشینی حضرت رسول اکرم سزاوار می دانند و حضرت علی (ع) را امام اول خویش می شمارند . ازنخستین شیعیان می توان مقداد بن ای سود ، سلمان فارسی ، ابوذر غفاری و عماربن یاسر را نام ببریم . اماگروندگان به حضرت علی درقرون بعدی به چندین فرقه مختلف تقسیم شدند که مشهورترین آنها عبارتند از امامیه ، اسماعیلیه و علویه . درزیر به توضیح هریک خواهیم پرداخت ولیکن لازم به ذکر است که همگی فرق زیر با نام شیع نامیده می شوند .
غلاه یا غالیه : این گروه کسانی بودند که درحق حضرت علی و فرزندانیش غلو می کردند و اعمال ما فوق تصور بشر و الوهیت الهی بدیشان قایل می شدند و به این سبب ایشان را با جمع کلمه غلو کنندگان یا غلیه نامیده اند . این دسته درواقع شیعه محسوب نمی شوند ، اما مورخان و ملل و نحل معمولاً ایشان را جزو فرق شیعه می آورند .
امامیه : ایشان حضرت علی (ع) راامام می دانند و بیعت کنندگان با ابوبکر و خلافت ابوبکر و عمررا گمراه می دانند . مخالفین و دشمنان شیعه چون این فرقه خلافت ابوبکر و عمر را در کرده اند به ایشان نام رافضه داده اند . امامیه نام عمومی شیعه وشیعیان دوازده امامی نیز می باشد .
زیدیه : این دسته بعد از حضرت سجاد (ع) درکوفه با فرزند حضرت به نام زید بیعت کردند . این واقعه درزمان خلافت هشام بن عبدالملک رخ داد .
کیسانیه: این فرقه ازشیعه امامت را حق محمد حنفیه پسر دیگر حضرت علی بن ابی طالب (ع) می دانند که مادرش دختر حضرت رسول (ص) نبود . کلمه کیسانیه برگرفته شده از لقب مختار بن ابی عبیدثقفی می باشد که به نام کیسان ملقب ود . (عباسیان)
راوندیه : بعداز مرگ محمد بن حنیفه در سال 81 هجری قمری ، از دل فرقه کیسانیه ، راوندیه پدید آمد . بدین ترتیب دسته ای از فرقه کیسانیه با ابوهاشم عبدالله پسرمحمد بن حنیفه بعیت نمودند و چون وی درسال 98 ه . ق وفات یافت ، گروهی از پیروان او با محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بیعت نمودند و امامت حق محمد بن علی که ازفرزندان عباس عموی پیامبر بود دانستند . این گروه از این پس به شیعه آل عباس یا رواندیه معروف شدند . در مقابل شیعه آل عباس ، شیعه علویه قرارداشتند .
علویه : یا علویان اسم عام شیعیان می باشد که بخصوص دردوره عباسی این کلمه رونق زیادی گرفت . علویان بعد از امیرالمومنین (ع) و دو فرزندش ، حضرت زین العابدین ابو محمد بن حسین را امام می دانستند و پس از شهادت آن حضرت ، درمقابل زیدیه که زیدرا قبول می کردند این گروه برخلاف ایشان ابوجعفر محمد بن علی (114-59 ه.ق)
فرزند دیگر امام چهارم را که باقرالعلوم لقب داشت ، امام پنجم می شمارند و پس از امام پنجم ابوعبدلله جعفربن محمد الصادق (148-83) را به عنوان امام ششم می شناختند . اما بعد از وفات امام ششم ، شیعیان علوی به شش فرقه منقسم شدند ، که معروفترین آنها عبارتند از :
ناووسیه : پیروان این فرقه معتقد بودند که امام ششم وفات نیافته بلکه غیبت کرده و روزگاری برمی گردد و جهان از عدل او لبریز می شود و اومهدی موعود است . این فرقه را ناووسیه می گویند .
اسماعیلیه : این فرقه اعتقاد به زنده بودن اسماعیل فرزند امام جعفر صادق داشتند و اسماعیل را جانشین حضرت می دانند رئیس این دسته ابی الخطاب محمد بود و ازاین روی گاه ایشان را خطابیه می نامند . درواقع این گروه منشاء اصلی فرقه اسماعیلیه است که شهرت فراوانی یافت (حسن صباح و اسماعیلیان )
مبارکیه : بعداز رحلت حضرت امام جعفر صادق ، عده ای دور محمد بن اسماعیل راگرفتند و رئیسی پیدا کردند به نام مبارک که نام این فرقه ازوی گرفته شده است . درواقع مبارکیه منشعب از اسماعیلیه است و گروهی از اسماعیلیان نیز به این فرقه گرویدند .
قرامطه : این نام ، قرمطویه ، نام اسماعیلیا ن نیز می باشد . قرامطه دراصلی کسانی بودند که عقیده داشتند روح امام ششم به بدن ابی الخطاب وبعد از او به بدن محمد بن اسماعیل انتقال یافته و امامت حق فرزندان محمد بن اسماعیل است . پس قرامطه نیز از دو فرقه خطابیه و مبارکه پدید آمدند سبب نامگذاری آنها به قرامطه نیز این بود که رئیس اسن دسته شخصی بود به نام قرمطویه .
سمیطیه : این فرقه یکی دیگر از فرزندان امام ششم یعنی محمد بن جعفر را به امامت برگزید وچون رئیسی به نام یحیی بن ابی السمیط داشتند به نام سمیطیه خوانده شدند .
افطحیه : این گروه فرزند بزرگ امام ششم یعنی عبدالله بن افطح را در می کردند ؛ او امام هفتم شیعیان دوازده امامی محسوب می شود . و باز پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر ملقب به کاظم که امام هفتم بود پنج فرقه دیگر نیز بوجود آمد . مشهورترین این پنج فرقه ، دو فرقه واقفه و قطعیه هستند .
واقفه : این گروه به رحلت امام هفتم ایمان ندارند و وی رامهدی موعود می دانند که روزی ظهور کرده و دنیا را پر عدل می سازد .
قطعیه : ایشان امام را با رحلت امام هفتم قطع شده و امام را منتقل شده به ابوالحسن علی بن موسی الرضا (203-232) چهارده فرقه ازمیان ایشان برخاست که ازمیان آنها هیچکدام شهرت زیادی نیافتند مگر شیعه اثنی عشری یا 12 امامی که به امامت علی بن موسی الرضا و فرزند ابو جعفر محمد بن علی الجواد (220-195) و امام دهم ابوالحسن علی بن محمد الهادی و امام یازدهم ابومحمد حسن بن علی العسکری (232-260) و مهدی موعود معتقد هستند .
ادوار تاریخی تشیع
تاریخ ، دربینش و برداشت تاریخی شیعه ، سه دوره دارد :
الف -دوره اول -که رهبری مردم – برای نجات و کمال و آزادی ، و قسط و عدالت – با نبوت است .
ب-دوره دوم که فصل پایان نبوت است و دوران خاتمیت و آغاز "امامت " دراین دوره ، رهبری مردم به دست نظام امامت می افتد .
ج-دوره سوم که از غیبت امام آغاز می شود -یعنی دوران "غیبت بزرگ " رهبری و هدایت خلق و بسط حکمت و استقرار عدالت و قسط یعنی آنچه که رسالت نبوت وامامت بود – بعهده علم است . اما نه به عنوان دانستن مجموعه مجموعه ای از اطلاعات علمی که دیگران نمی دانند بلکه به معنی آگاهی بی شبیه به آن آگاهیی که پیامبران می بخشند .
غیبت
برخلاف آنچه که فهمانده اند و می فهمیم ، دوره غیبت ، دوره نفی مسئولیت و انتظار منفی ظهور نیست بلکه دوره سنگین تر شدن ، مسئولیت انسان است . دراین دوره ، عالم ، رسالت و مسئولیتی مشخص سنگین و صریح دربرابر خدا و مکتب و علمش و دربرابر امام و مردم بعهده می گیرد و ای عبارت است از "نیابت".
نیابت
نیابت یعنی مسئولیتی که علم بهده می گیرد تا ادامه دهنده راه امام و نهضت نبوت باشد . دراین لحظه تاریخی مسئولیت و وظیفه علم رهبری خلق و حکومت بر مردم و آموزش دادن و آگاهی بخشیدن به توده و آشنا کردن دائم مردم است با مکتب و زمان و سرنوشت و مسئولیتش .
دراین دوره ، غیبت تعطیل مسئولیتهای اجتماعی نیست بلکه برعکس آنچه می پزد و پخته اند ! تمام مسئولیت نبوت و امامت بدوش علم و عالم قرار می گیرد .
اجتهاد
اجتهاد ،تحقیق آزادانه محقق مسئول است – نه محققی که می خواهد حقایق را برای کتابها آزمایشگاهها و دانشگاهها … کشف کند – برای مردم و سرنوشت مردم و بهتر فهمیدن عقاید و ارائه جدید راه حل ها و پاسخ به نیازهای زمان وطرح ضرورت های زندگی اجتماعی و روشنگری و هدایت جامعه اش بر اساس مکتب .
اجتهاد ، مسئولیت و سنگین مذهب تشیع است که بردوش عالم محقق گذاشته می شود تا برحسب پیشرفت علم و آگاهی مردم ، تلقی و برداشت مذهب را درذهن و اندیشه و دریافت علمی زمان ، تحول – ببخشد و تحقق اسلام و مکتبش را برحسب نیاززمان و به میزانیکه درهر زمان امکان کشف و فهم بهتر آن حقایق می رود ، ممکن کند. و ازهمه مهمتر ، این رسالت بزرگ عالم است بر اساس احکام و اصول مکتب بزرگی که دراختیار دارد ، و برحسب نیاز و حرکت و ضرورت زمانی که درآن میزیست – و مذهبش نیز باید زنده بماند باید به احکام و برداشتها و فهم تازه متناسب با زمان و متناسب با نیاز زمان و ضرورت بشر و نسل این زمان دست ببازد و استنباط و استخراجشان کند تا مذهب درچهارچوب شرائط کهنه و گذشته که دیگر گذشته است – نماند و منجمد نشود ، اززمانش واپس نیفتد . و این بدان معنی نیست که فقیه -بجای کشف حوادث جدید زمان و پاسخ یابی اسلامی – بنشیند ، تا بانک و سرقفلی و بیمه بیاید و او حکم توجیهی شرعیش را بگوید بلکه برحسب تغییر و تحل نیازها و ضرورتها روح وبینش و برداشت عقاید و استنباط احکام و نقش فقه اسلامی – بوسیله مجتهد مسئول – یعنی محقق آزاد ومسئول – تحول و تکامل بیابد .
واینجاست که دیگر بار ، اجتهاد نفس مسئولیت دانشمند را درهدایت فکری و علمی جامعه و درطول تحول زمان و تغییر ارزشها و نیازها با این خصوصیت و سنگینی و صراجت -مطرح می کند .
مسئولیت شیعه بودن
شیعه بودن ، مسئولیتی ایجاد می کند ، اخص از انسان بودن و متفکر بودن و مسلمان بودن که خاک شیعه ، مسئولیت خیز است . اما شیعه علوی ، نه شیعه صفوی که عامل سلب مسئولیت و نفی همه امر و نهی هایی است که به انسان و مسلمان خطاب شده است . تشیع صفوی ، مذهب راه حل یابی است برای گریز از مسئولیتها مذهب تجلید و تذهیب و تجلیل قرآن : نه تحقیق و تفسیر قرآن . تقدیس قرآن امانه برای بازکردن و خواندن قرآن .توسل یکسره به کتاب دعا ، برای بستن قرآن ، چرا که گشودن قرآن سخت است و مسئولیت آور ، کتابی که چنان حساب و کتاب دقیقی دارد که می گوید : نتیجه یک ذره کار نیک را می بینی ، وکیفر ذره ای کار بد را می چشی (فمن یعمل مثقال ذره خیرایره و من یعمل مثقال ذره شرایره )قیامت ، روزی است که دستاورد خویش را می نگری (یوم ینظر المرءما قدمت یداه ) . همین !
وانفاق ، ازدست گذاشتن همه چیز است ، انفاق جان ، مال ، زندگی ، زن و فرزند است . چه ، درراه عقیده در راه مردم این ها همه فتنه اند . باید دنیا را پلید بشماری و شب وروزت را وقف کنی . آن هم نه درگوشه تنبلی و بی مسئولیتی زهد و ریاضت و عبادت و اعتکاف … بلکه درمتن جهاد و اجتهاد و مردم و عقیده و عمل . اینهمه مسئولیت ؟ اینهمه سنگینی ؟ خیلی سخت می گیرد .
اما شیعه صوفی نگران نیست ، زیرا برایش راه حلهای ساده ای دارد : کتاب دعا را می گشاید ، نوشته است که فلان چهار کلمه را اگر درپله چهارم صفا و مروه بایستی و بخوانی ، پولدار می شوی ! این مال دنیا – و اگر همین دعا را بنویسی ، یا رو به قبله بایستی و بخوانی . ویا با آب انار روی کاسه آب ندیده بنویسی و بخوری تمام گناهات – افزونتر ازستاره های آسمان و ریگهای بیابان و قطرات باران بخشوده می شود . پاک همچون روز اولی که از مادرزاده زائیده شدی – اینهم آخرت-پس مومن زرنگ به این ، رو می آورد که هم راحت تر است و هم کم خرج تر و هم پردرآمد تر ! او لای قرآن را باز نمی کند . که را ه حلش را درکتاب دعا یافته است !
علی (ع) دربرابرمان ایستاده است ، اگر بشناسیمش – که همه مصالح خویش و سرنوشت خود و خانواده و فامیل و گروهش را فدای حق و ناس می کند و لحظه ای میدان جهاد و مبارزه راخالی نمی گذارد و با این همه دربرابر مسئولیت عظیمی که بردوش دارد ، چنان مضطرب و وحشتزده است ، اضطراب و وحشتش را به دوستدار و آشنای خویش نیز منتقل می کند – بار مسئولیت بر دوشمان می افتد پیامبر پیش رویمان ایستاده است – و به دختر عزیر دردانه اش می گوید : فاطمه ! کارکن کار. که من برای تو هیچ کاری نمی توانم کرد – شناختنش از مسئولیت سرشارمان می کند .
پس بجای شناختن محمد و علی و خواندن و فهمیدن قرآن و قبول مسئولیت راه حلی می جوئیم و می یابیم !
بجای شناختن پیامبراسلام و گوش سپردن به سخنان او و بجای شناختن علی و زندگیش و خواندن و فهمیدن قرآن و قبول مسئولیت ، راه حلی می جوئیم و می یابیم !
بجای شناختن پیامبر اسلام و به جای شناختن علمی و زندگیش و خواندن و فهم نهج البلاغه اش ، حبشان را بگیر و شناختن را رها کن ! چرا که حب علی (ع) ناشناخته ایجاد مسئولیت نمی کند علی مجهول ، مانند بتی است که می پرستیمش بی آنکه میان ما و او هیچ ارتباطی وجود داشته باشد .
بی شناختن علی ، چون دیگران است ومیان او ومحبان خالص و بی معرفتش هیچگونه تحمیل و امر و نهی و مسئولیتی ایجاد نمی شود .
هرچه میخواهی گریه کن ، برسر بزن ، غش کن ، هوبکش و عشق و محبت بورز- بی اندکی شناخت علی را فرشته کن . خدایش کن نمی تواند ذره ای درزندگیت نقشی داشته باشد و بایستی بر دوشت بگذارد . فقط نشنانسش ، که شناختن مسئولیت آور است ! چنین است که شناختن علی جرم است . و به همین دلیل است که امروز – پس از قرنها – علی را باید ازبان "سایمان کتانی"و "جرج جرداق" طبیبان مسیحی – بشناسیم و نهج البلاغه را با تصحیح پاورقی و چاپ شیخ محمد عبده مفتی اعظم مصر و رهبر اهل تسنن – ببنیم . که محبان علی نه تنها به شناخت و فهم نهج البلاغه و علی ، نیازی ندارند بلکه از روبروشدن با این دو می هراسند .
این است که می بینیم محب علی – که اکنون مترجم و شارح نهج البلاغه نیز هست – درپایان نهج البلاغه می نویسد : این کتاب را ستمدیدگان بخوانند تا بدانند اجر شکیبائی و تحمل چه اندازه زیاد است . !
که اگر چنین بود ، جای ما دراعلی غرف بهشت بود !
اسلام با "نه" آغاز شد و تشیع نیز با "نه".
تشیع ، یک اصل دارد و تمام اصول دیگرش ازهمین یک اصل منشعب می شود و اساساً به عقیده من تاریخ تشیع و پیدایش تشیع دراسلام ازهمین یک :"نه" آغاز می شود .
اگر همه اصول و فروع شیعه بر این اصل مبتنی نباشد ، پا ردهوا و بی معنی و بی هدف است . و این اصل اصلها "نه" است .
من نمی خواهم خود موضوع را تحلیل کنم . بلکه برآنم ه برای همه تاریخ یک اصل استنباد کنم : درشورای ساخت عمر ، "عبدالرحمن بن عوف" رئیس مجلس مامور انتخاب خلیفه بعد ازعمر ، به علی دست می دهد و می گوید : به عنوان خلیفه رسول الله براساس "کتاب خدا" ، "سنت پیغمبر" و رویه دو شیخ ، با تو بیعت می کنم . وعلی بی لحظه ای تردید می گوید : نه . و "نه" اش قیمتی دارد که خود علی می داند فرزندان علی درطول تاریخ ، قمیت دوم و حتی محروم شدن جامعه اسلامی زمان علی ، ازحکومت علی . قیمت سوم !
اینهمه زبان برای یک نه ؟ "نه" ای ، اینهمه گران ! چران او ، خود و حکومتش راحق داشت قربانی کند اما فرزندانش را چرا محروم کردن مردم و جامعه زمانش را ازحکومت علی و گرفتار شدن نشان را به حکومت و زعامت خلفای جور، چرا ؟
علی ، به عنوان هدف خویش و رسالت بزرگی امامتش ، نه می خواهد حکومت به دست گیرد و نه دراندیشه نجات همان جامعه محدود زمانش است . و نه میخواهد بهر قیمتی فرزندانش را بر جامعه حکومت ببشخد – گرچه اینهمه را می خواهد ، اما بصورت حزنی ازکل – او با این نه می خواهد برای مردم همه عصرها بیاموزد که :
…هرکه بحق می اندیشد و در راه من گام می گذارد ، هرگاه دربرابر باطل ؟ – درهر شرایطی و باهر مصلحتی – قرار بگیرد باید بگوید :"نه"!
بخاطر این اصل است که فداشدن خود او و حکومت و فرزندانش و حتی جامعه زمانش به ماندگاری این اصل درهمه زمانها می ارزد تا درمیان همه اندیشمندان پا برجا شود که بخاطر مصلحت حقیقی را پایمال نکنند و دربرابر باطل – به دال مصلحتی – "آری" نگویند. تشیع دراسلام با این "نه" شروع می شود . همچنانکه اسلام نیز درتاریخ ! آن "لا" آغاز شد. تشیع مصلحت ،تشیع صفوی است و دربرابرش تشیع علوی که تشیع حقیقت است .
مصلحت – حقیقت
همیشه مصلحت ، روپوش دروغین و زیبائی بوده است ، تا دشمنان "حقیقت " حقیقت را درونش مدفون کنند . و همیشه "مصلحت" تیغ شرعی بوده است تا حقیقت را رو به قبله ذبح کنند . که مصلحت همیشه مونتاژ دین و دنیا بوده است .
…آنچه گفتنی حقیقت است ، راست میگوئی ، خوب تحلیل کردی و نظریه ات ، کاملا نظریه اسلام است . اما …مصلحت نیست !
علی اگر مهار شتر خلافت را بدست گیرد ، آنرا به راهش میبرد . ازهمه عالم تر است . با تقوی تراست ، بیشتر ازهمه به اسلام خدمت کرده است ، بهتر ازهمه قرآن را می فهمد… آری ، اما مخالف زیاد دارد . اشراف تازه مسلمان ازشمشیرش درجنگهای عصر پیغمبر کینه دارند ، برای خلافت مصلحت نیست … بنی امیه درتمام طول حکومتشان جنایت کردند و ازدرون به اسلام ضربه ها زدند اما قوی هستند ، باید به آنها پست دارد . خشونت مصلحت اسلام نیست ! و هنوز هم همین "مصلحت نیست" ها را چون سدی دربرابر همه جنبشها و کوششها می بینیم . می گوید : فلان کتاب پر از روایات مجعول است ، افکار را خراب می کند ، ضررش ازهرکتاب ردیه ای برای عقاید مردم این زمان بیشتر است …میپرسیم پس بفرمائید تا مردم بدانند و با خواندنش منحرف نشوند . جوانان نخوانند تا با خواندنش به اسلام بدبین نشوند ! بله ، ولی … خوب … مصلحت نیست!
می گوید : سینه زنی و قمه زنی و تیغ زنی و جریده کشی و نعش بندی و این حرکات با اسلام سازگار نیست . لخت شدن مردها درانظار ، آسیب زدن به بدن ، شرعاً جایز نیست ، می گوئیم :
پس اعلام بفرمائید تا نکنند ، مخالفان اسلام و تشیع نبینند ، شما خودتان درستش کنید تا دیگران جور دیگری جمعش نکنند … می فرماید بله ، ولی … مصلحت نیست .
اعتراف می کند که : این جور وعظ و تبلیغ دیگر برای ما این زمان موثر نیست ، دربرابر هجوم تبلیغات غیر مذهبی و ضد مذهبی و مجهز به آخرین وسائل ارتباطی و آموزشی و تبلیغی و شیوه های هنری و فنی و علمی جدید نمی تواند مقاومت کند و ازاسلام دفاع اثر بخشی کند ، باید فیلم را تلویزیون را ، تابر را ، رادیو رادرخدمت بیان جدید مذهب آورد … . خوشحال می شوی از اینهمه روشن بینی و هوشیاری و احساس زمان و نیاز زمان و قدرت تحلیل اجتماعی و پیشنهاد می کنی که : اشکال ندارد ما حاضریم هرکاری ازدستمان برمی آید دراین راه انجام دهیم . بلافاصله : بله ، ولی هنوز زود است ، فعلا مصلحت نیست !
مصلحت نیست ، مصلحت نیست ، مصلحت نیست .
آری ، حقیقت نیست اما مصلحت است ، حقیقت است اما مصلحت نیست : این است شعار تشیع مصحلت .
"تشیع مصلحت" نابود کننده تشیع حقیقت است ، هم چنانچه درتاریخ اسلام . "اسلام حقیقت ،قربانی" اسلام مصلحت شد ، و مصلحت پیروز شد ، و ازهمانجا ،همچنان ادامه دارد و هم چون دو خطی که از یک نقطه آغاز می شوند و با زاویه یک درجه ای از هم دور می شوند و هرچه می گذرد فاصله بیشتر می شود و با زاویه یک درجه ای از هم دور می شوند و هر چه می گذرد فاصله می شود و بیشتر تا فاصله حقیقت و مصلحت ، می شود فاصله ظلم و عدل و امامت و استبداد ، جمود و اجتهاد و ذلت و عزت ، …یعنی گذشته و حال . امروز مسئولیت همه روشن است ، با هر عالم و تاجر و روشنفکر مردمی صحبت می کنی ، حقیقت ها و مسئولیتها را می شناسد ، اما درعمل ، مصلحت نمی داند ! چون می خواهد زندگی کند و ضمن داشتن رفاه و حقوق و بازار ، می خواهد به نوعی دینش را هم داشته باشد . علی و حسین و اهل بیت راهم به عنوان قوت قلب و زینت دنیا و تسلیت آخرت ، بی ضرر و بی خرج ، یدک بکشد !
این است که برای گریز از تمامی مسئولیتهای شیعه بودن – مذهب مسئولیت – راه حلهائی ساخته اند و می سازند تا خوابشان نیاشوبد .
من که تمام عمر شاهد قربانی شدن و پایمان شدن حقیقتها ، بوسیله انسانهای مصلحت پرست بوده ام ، درمورد "مصلحت " عقیده پیدا کرده ام و اعتقاد یافته ام که :
"هیچ چیز غیر از خود حقیقت ، مصلحت نیست ".
اگر شیعه علی هستی ، خود تشیع ، مسئولیت زاست ، و برخلاف "محب" لغتی که تازه ساخته اند که فقط احساس است و مسئولیتی نمی شناسد دراسلام و تشیع سخن از "شناخت" است :
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه (هر که بیمرد و امام عصر خویش را نشناخته باشد مرده جاهلی مرده ) شیعه به معنی پیرو است که حرکت در پی کسی رفتن را درنفس خویش دارد و مسئول است . مسئولیت کسی را درایم که درپیش حرکت می کنیم و آن "نه " گفتن د رمقابل هر مصلحتی است بخاطر حقیقت .
امروز ، مسئولیت عالم شیعی و همچنین مسئولیت روشنفکر و انتلکتوئل و تحصیل کرده و متجدد و مردم ما ، روشن است . تاجری که تجارتی کهنه دارد و مثلاً پشم و پیله و غله معامله می کنید ، در می یابد که زمان دگرگون شده است و تجارتش ، تجارت روز نیست . پس بلافاصله سرمایه گذاریش را عوض می کند و از آن بازار بیرون می آید و نمایندگی جنس خارجی می گیرد . چرا که می داند آن تجارت کلاسیک مرده است . اما همین آدم که چنین آگاهی روشن بینانه ای به زمان خویش دارد ، چون به مسائلی مذهبی می رسد ، کهنه پرست و سنت گرامی شود . دست به آب و آتش نمی زند . کوچکترین تغییری درکارش نمی دهد و حتی درپولی که می دهد هیچ احساس مسئولیتی نمی کند . فقط همینکه پولی بدهد ، کلک را کنده و تصفیه شده است .
به چنین آدمی – که معتقد است و مسئول است – می گوییم که چگونه درمیان حجره پرتت ، دگرگونی اقتصادی و تغییرجهان و زیربنای زمان و دیگر شدن مصرف و روابط تجاری و اقتصادی جهان را احساس کردی ، اما احساس نکردی که دربرابر دورو بیگانه شدن جامعه و زمان و مذهبی که بدان معتقدی ، و ایمانی که بدان دل بسته ای و دربرابر شخصیتهائی که پیامبر و امامشان می دانی – می بینی که ازمیان نسل جوان ، و فرهنگ و روح جوان رخت بربسته اند – مسئول ؟ و نمی دانی که امروز برای شناختن اینها – پیامبر و امامانت یک "کتاب " بهتر ازیک تکیه است ؟ پس چرا بازمی سازی ؟
کتابهائی می شناسم که اگر به زبان فارسی ترجمه شود اعتقاد و ایمان تازه ای به نسل جوانمان می بخشد اما ترجمه نشده و نانوشته می مانند چون پولی نیست که نویسنده و مترجم و ناشری را به ترجمه و نوشتن و چاپ این آثار برانگیزد و آن وقت مومنین ، بی توجه به این مسئولیت عظیم ، دینشان را به مذهب و جامعه و انسان ، چنان انجام می دهند که قرنها پیش و غافلند که مساله قرن و قرنهای پیش ، نداشتن آب انبار بود . و مساله امروز چیز دیگری است . امروز با لوله کشی شهری بازهم آب انبار ساخته و وقف مسلمین کردن ، کار خیر نیست یا اختلال اخلاقی است و یا مغزی ! مسئولیت روشنفکر این است که ازکافه های اشراقی روشنفکرانه بالای شهر ، که قهوه ، پنج تومانی یم خورد و راجع به کشورهای عقب مانده سخن می گوید فرود بیاید و دریابد که توده چه می کشد ، زبان چیست ، چه مذهبی دارد ، چگونه سرگرم می شود و چه مسئولیتهای دروغین – یا راستین – احساس می کند . و بفهمد که درقلب این جامعه چه ذخائری از فرهنگ – مثل ذخایری از نفت و الماس و مس …- وجود دارد ، که روشنفکر باید استخراج و تصفیه کند . و حرکت و تکامل و بیداری و خلاقیت و سازندگی را به جامعه ببخشد .
و مسئولیت عالم مذهبی ، ایجاد یک انقلاب شیعی است . درنوع برداشت و فهم مذهبی زمان ما ، مسئولیت گستاخ بودن دربرابر مصلحت ها ، دربرابر عوام ، و پسند عوام ، و بر ذوق و ذائقه و انتخاب عوامل شلاق زدن ، و رهبری اجتهاد و علم را تحصیل کردن ، و عوام مذهبی ، تسلیم بودن ، و از دست زدن به هر کار نوی هراسیدن – و به جای انحصاراً تحقیق و غور در فروع فقهی و مباحث کلامی و فلسفی و مسائل ذهنی – که بسیار هم با ارزشند و افتخار اسلام و مسلمان ، اما نیاز فوری تر وجود دارد که اصل قضیه است و عوض بر باد دادن اینهمه سالهای عزیر عمر خود و فرصتهای زمان و مردم و عاطل وباطل گذاشتن اینهمه نبوغهائی که سی ، چهل ، پنجاه ، شصت سال صرف پرداختن به این علوم می شود ، به ایمان مردم و بیداری عموم پرداختن ، قرآن رامطرح کردن ، نهج البلاغه علی را به مردم آموختن ، این نسل را با زندگی و اندیشه های پیامبر ، علی ، خاندان و اصحاب بزرگ : ابوذرها ، عمار ها ، و به تاریخ پر ازخون و جهاد تشیع آشنا ساختن و رسالت بزرگ جانشینی امام را ، دررهبری و هدایت مردم ، بدوش کشیدن …
آری : رسالت ، نه فقط رساله .
اگر بخواهیم مسئولیتهای "شیغه بودن " را فهرست کنیم با تکیه بر مکتب علمی و اساسی ترین مبانی اعتقادی و سرگذشت تاریخی تشیع باید بگویم : مسئولیتهای شیعه بودن عبارتست از :
1- دربرابر باطل ، علیرغم هر مصلحتی – ولو به قیمت نابود شدن خویش – "نه " گفتن !
2- ارزش و معنی هر عملی و هرعقیده ای را درمذهب ، به داشتن "رهبری درست و پاک درجامعه " وابسته دانستن و معتقد بودکه جامعه اگر رهبری درست را فاقد باید هر عملی و عقیده ای بی ثمر است .
3- اعتقاد به اینکه از آغاز بشریت تا ختم نبوت (آدم تا ختم) و از آنجا تا پایان عصر امامت ، یک نهضت و یک مکتب خدائی بوده است و یک جهاد و هدفش کمال و نجات بشریت و آگاهی مردم و استقرار آزادی و برابری درجهان و این مسئولیت ، وراثتی است که نسل به نسل به پیامبران و از آن پس به پیشوایان و درعصر غیبت ، به فرد انسان های مسئول حق پرست می رسد و این مسئولیتی است که درآن هر شیعه ای باید زندگی را "عقیده و جهاد" بفهمد و هرماه را محرم و هر روز را عاشورا و هر قطعه از زمین را صحنه کربلا ببیند !
4- عدالت را به عنوان یک "جهان بینی " تلقی کند (خدا عادل است ) و آنرا هدف رسالت پیامبران بداند و ائمه خویش را قربانی وفادار ماندن به این رسالت و خود را متعهد استقرار و جهاد درراه استقرار آن درزمین ببیند .
5- خود را بیشتر از هر مسلمانی منحصراً متکی بر قرآن و سنت بار آرد و اینچنین بیندیشد و عمل کند .
6- بیش از همه انسان ها (چون مسلمان است ) و بیش از همه برادران مسلمان (چون شیعه است ) دربرابر اشرافیت اختناق ، نظام استضعاف ، بهره کشی ، تخدیر فکری ، استبداد ، بیناد طبقاتی ، مصلحت پرستی ، محافظه کاری ، سازش و نرمش بازشتی و خیانت ، قساوت ، عوام فریبی ، جهل و ترس و طمع ، غصب و تبعیض و تجاوز زور و ظلم و جمود فکری و تقلید و تعصب و لذت و مرید بازی و دست بوسی و ستم پذیری و پول پرستی و زهد گرائی و گوشه گیری و صوفی منشی و فسلفه بافی و تعبد … و هر چه انسان را تضعیف ، تخدیر و یا تحقیر و یا تقسیم می کند ، سازش ناپذیر و مبارز ماندن .
7- علی وار کارکردن و پرستیدن و شمشیر زدن و سرسخت بودن و تحمل کردن و پاکباز بودن و سخن گفتن و عمل کردن و اندیشیدن و تولید کردن و گرسنگی بردن و به آگاهی خلق کوشیدن و زشتی ها را بیباک پرده دریدن و نهراسیدن و سربلند بودن و فروتنی کردن ودرراه "مکتب " جهاد کردن و در راه "وحدت" تحمل نمودن و درراه "عدالت " از پا ننشستن و درراه یک "آری نگفتن و کژی ، خود رانابود ساختن ".
8- مسئولیت روشنفکر ما وراثت نبوت را درتاریخ و مسئولیت علمای مانیابت امامت در اسلام داشتن و …
9- مسئولیت هر خانواده شیعی پیرو خانوده ای بودن که درآن ، علی پدر است و فاطمه مادر و زینب دختر و حسین پسر
10- بالاخره مسئولیت هر شیعه ای درهر عصری و نسلی از هر چیزی و هر کسی ، به "کربلای انقلاب" و "حسین شهادت " ، گریز زدن ! و "رهبری" و "برابری " را اصل ایمان خویش و هدف خویش و تحقق آنرا مسئولیت خویش دانستن .
و این همه یعنی "علی " را نه چون بتی پرستیدن ، که چون راهبری پیروی کردن و در یک کلمه : "علی وار " بودن زیستن و "علی وار " مردن .
که "شیعه علی بودن " یعنی این .
و "مسئولیت شیعه بودن " یعنی این .

منابع و مآخذ:
1- مسئولیت شیعه بودن شادروان دکتر علی شریعتی.
2- شیعه یک حذب تمام، دکتر علی شریعتی.
3- برای ماخذ شیعی مراجعه کنید به مجلسی، بحارالانوار، 8 .
4- طبری، 1 .

فهرست مطالب
عنوان شماره صفحه
سخن نخست 1
شیعه 2
ادوار تاریخی تشیع 6
غیبت 7
نیابت 7
اجتهاد 7
مسئولیت شیعه بودن 9
مصلحت – حقیقت 14
منابع و مآخذ 24

1

8


تعداد صفحات : 34 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود