آ آموزش گرامر
آموزش گرامر
حروف تعریف:
o حرف تعریف نامعین (نکره)
o حرف تعریف معین (معرفه)
* جملات شرطی
* افعال مجهول
* نقل قول مستقیم و غیر مستقیم
* ضمایر (فاعلی، مفعولی، ملکی، انعکاسی و …)
* اسمها (قابل شمارش، غیر قابل شمارش، جمع و …)
* افعال کمکی (معین)
* صفات
* قیدها
* ضمایم پرسشی (isn't it? etc.)
* فهرست افعال نامنظم با معنی فارسی
زمان های حال:
o زمان حال ساده
o زمان حال استمراری
زمان های گذشته:
o زمان گذشته ساده
o زمان گذشته استمراری
زمانهای آینده:
o زمان های مربوط به آینده
زمان های کامل:
o زمان حال کامل
o زمان گذشته کامل
زمان های حال
زمان حال ساده
ساختار
جمع
go,
play,
don't work
we
you
they
مفرد
go, play,
don't work
I, you
goes, plays, doesn't work
he, she, it
کاربرد
زمان حال ساده یکی از متداول ترین زمانها در زبان انگلیسی می باشد که برای مقاصد زیر مورد استفاده قرار می گیرد:
1- برای بیان عملی که همیشه تکرار می شود، مانند یک عادت یا رسم:
* I go to school by bus.
* We get up at 7 AM.
* 'Does he smoke?' 'No, he doesn't.'
2- برای بیان حقیقتی که همیشه یا معمولاً درست است:
* The Earth orbits the Sun.
* I come from Iran.
* Some animals migrate in winter.
(بعضی از حیوانات در زمستان مهاجرت می کنند.)
3- برای بیان حقیقتی که برای مدتی (طولانی) دوام داشته باشد:
* I work in a shop.
* She lives in a small cottage.
یک نکته
زمان حال ساده اغلب با قیدهای تکرار مورد استفاده قرار می گیرند. مهمترین قیدهای تکرار (frequency adverbs) عبارتند از:
never rarely sometimes often usually always
0%……………………….. 50% ………………………..100%
* I usually play football with my friends.
* I never go shopping.
* sometimes she plays piano for us.
نکاتی در مورد هجی (verb + s)
1- افعالی که به x, ch, sh, ss و o ختم می شوند، به جای es ، s می گیرند:
kisses, washes, watches, does, boxes
2- افعالی که به y ختم می شوند و قبل از آن حرف بی صدایی بیاید، y به ies تبدیل می شود:
try, tries hurry, hurries fly, flies
ولی آن دسته از افعالی که به y ختم می شوند و قبل از آن یک حرف صدادار وجود دارد، تنها یک s می گیرند:
plays, buys, enjoys
زمان حال استمراری
ساختار
coming
doing
going
taking
'm
am
I
're
are
you
we
they
's
is
he
she
it
کاربرد
1- برای بیان عملی که هم اکنون جریان دارد:
* She is watching the TV.
* He is working at the moment.
2- برای بیان عملی یا موقعیتی که در حال حاضر در حال وقوع می باشد، اما الزاماً در همین زمان صحبت کردن در حال رخ دادن نیست:
* I'm reading an exciting book.
* He is learning Arabic.
(توجه داشته باشید که مثلاً در جمله اول، شخص گوینده ممکن است در همین لحظه مشغول مطالعه کتاب باشد و یا اینکه ممکن است منظورش این باشد که مدتی است مشغول مطالعه کتاب است ولی هنوز تمام نشده است.)
3- برای بیان قراری تعیین شده در آینده:
* I am meeting him at the park.
4- برای بیان کار یا شرایطی موقتی:
* I'm living in a small flat now, but I'm trying to find a better one.
در حال حاضر در یک آپارتمان کوچک زندگی می کنم، اما دارم سعی می کنم یک بهترش را پیدا کنم.
نکاتی در مورد هجی (افعال ing دار)
1- افعالی که به یک e ختم می شوند، آن e حذف می شود:
come, coming take, taking write, writing
ولی در مورد افعالی که به ee ختم می شوند، این قاعده صدق نمی کند:
agree, agreeing see, seeing
2- در افعال یک بخشی (یک هجایی) که دارای یک حرف صدادار و یک حرف بی صدامی باشند، حرف بی صدای آخر تکرار می شود:
running, stopping, getting
ولی چنانچه حرف بی صدای آخر y یا w باشد، تکرار نمی شود:
showing, enjoying
زمان های گذشته
زمان گذشته ساده
ساختار
(last week)
(yesterday)
worked
I, we, you, he, she, …
played
heard
منفی
work…
play…
hear…
didn't
did not
I, we, you, he, she, …
پرسشی
work…?
play…?
hear…?
I, we, you, he, she, …
Did
کاربرد
گذشته ساده در موارد زیر کاربرد دارد:
1- برای بیان کاری که در گذشته و زمان مشخصی به پایان رسیده است:
* We met last week.
* He left yesterday.
2- برای بیان کارهایی که پشت سرهم در یک ماجرا یا داستان می آیند:
* I walked into my room and sat down. Suddenly I heard a noise coming from outside. I got up and went towards the window…
3- برای بیان عادت یا شرایطی در گذشته:
* When he was a child, they lived in a cottage in the jungle.
* Every day he walked in the jungle to….
نکاتی در مورد هجی (verb + ed)
1- هنگامیکه فعلی به e ختم می شود، فقط d اضافه می کنیم:
loved, hated, used
2- افعال یک هجایی (یک بخشی) که به ترتیب شامل یک حرف صدادار و یک حرف بی صدامی باشند، حرف بی صدای آخر تکرار می شود:
stopped, planned, robbed
ولی اگر دو حرف صدادار وجود داشته باشد، حرف بی صدای آخر تکرار نمی شود:
looked, cooked, seated
اگر حرف بی صدای آخر y یا w باشد نیز تکرار نمی شود:
played, rowed, showed
زمان گذشته استمراری
ساختار
جملات پرسشی:
eating?
playing?
talking?
I, he, she, it
was
wasn't
you, we, they
were
weren't
جملات مثبت و منفی:
walking
playing
fishing
was
wasn't
I, he, she, it
were
weren't
you, we, they
کاربرد
از زمان گذشته استمراری بیشتر برای بیان کارهایی استفاده می شود که در گذشته اتفاق افتاده و مدتی ادامه داشته اند ولی حدود زمانی آنها به طور دقیق مشخص یا مهم نیست.
در اغلب موارد گذشته استمراری همراه با گذشته ساده بکار می رود. در چنین حالتی، گذشته استمراری بر کارها و فعالیتهای طولانی تر (در پس زمینه) دلالت می کند، در حالی که گذشته ساده بر کارها و فعالیتهایی دلالت می کند که در میانه کارهای طولانی تر واقع شده اند.
بطور کلی "گذشته استمراری" در موارد زیر بکار می رود:
1- برای بیان کاری که قبل از زمان خاصی در گذشته آغاز شده و احتمالاً پس از آن نیز ادامه داشته است:
* 'What were you doing at 6.00?' 'I was having breakfast.'
(.ساعت 6 چکار می کردید؟ داشتم صبحانه می خوردم)
2- برای بیان کار یا فعالیتی در گذشته که به وسیله چیزی قطع شده باشد:
* The phone rang when I was watching TV.
(.وقتی داشتم تلویزیون تماشا می کردم، تلفن زنگ زد)
* While I was driving home, my car broke down.
(.هنگامیکه داشتم به خانه بر می گشتم، ماشینم خراب شد)
3- برای بیان کار یا فعالیتی به پایان نرسیده در زمان گذشته (در مقایسه با گذشته ساده که کارهای کامل شده را بیان می کند):
* I was reading a book during the flight. (I didn't finish it)
* but: I read a book during the flight. (I finished it)
زمانهای آینده
زمانهای مربوط به آینده
در زبان انگلیسی برای بیان زمان آینده از افعال و حالتهای مختلفی استفاده می شود که آنها را به ترتیب اهمیت در زیر می بینید:
1. will + verb
2. be + going to + verb
3. Present Progressive (حال استمراری)
4. will + be + verb-ing و فرمهای دیگر
1- will + verb
از فعل کمکی will برای نشان دادن آینده در جهت های زیر استفاده می شود:
الف- پیش بینی: برای توصیف چیزی که می دانیم، یا انتظار داریم که اتفاق بیفتد:
* It will be rainy tomorrow.
(فردا هوا بارانی خواهد بود)
* You will be sick if you eat all those sweets.
(اگر همه آن شیرینی ها را بخوری مریض می شوی)
ب- بیان تصمیمی که درست در همان لحظه گرفته شده است:
* I will answer the phone.
(من تلفن را جواب می دهم)
* I'll see you tomorrow. bye!
(فردا می بینمت.خداحافظ)
2- be + going to + verb
الف- از این ساختار برای بیان برنامه ها و تصمیماتی که از قبل گرفته شده اند، استفاده می شود:
* We're going to paint this room blue.
(ما می خواهیم این اتاق را آبی بزنیم)
* I'm going to be a doctor.
(می خواهم یک دکتر بشوم)
ب- همچنین از این ساختار می توان برای بیان یک پیشگویی، مخصوصاً وقتی که براساس مدرکی در زمان حال باشد، استفاده نمود.
* She's going to have a baby. (Because she's pregnant)
(او قرار است که یک بچه بدنیا بیاورد)
* It's going to rain. (It's cloudy)
(می خواهد باران ببارد)
بعضی اوقات تفاوتی بین will و be going to برای یک پیش بینی وجود ندارد.
توجه
برای بیان تصمیمی که از قبل گرفته شده است از ساختار be going to و بیان تصمیمی که درست در همان لحظه گرفته شده است از will استفاده می کنیم.
3- حال استمراری (Present Progressive)
از حال استمراری برای بیان یک برنامه یا یک قرار بین افراد در آینده استفاده می شود و معمولاً به آینده نزدیک اشاره دارد:
* I'm meeting my friend this evening.
(امروز بعدازظهر دوستم را ملاقات می کنم)
* They are driving to Scotland at the weekend.
(آنها آخر هفته به اسکاتلند می روند)
گاهی اوقات تفاوتی نمی کند که برای بیان یک برنامه یا قرار از حال استمراری و یا از ساختار be going to استفاده شود، به عنوان مثال:
* We're going to see a play tonight.
or: We're seeing a play tonight.
4- راه های دیگر بیان آینده
راه های دیگری نیز برای صحبت درباره آینده وجود دارد، به عنوان مثال:
a) Will + be + verb-ing
* Next week I'll be talking about how to use a microscope.
(هفته آینده درباره نحوه استفاده از میکروسکوپ صحبت خواهم کرد)
b) Be + to + verb
* Iranian president is to visit Russia.
(رئیس جمهور ایران از روسیه بازدید می کند)
c) Be + about + to + verb
* The mayor is about to announce the result of election.
(شهردار به زودی نتایج انتخابات را اعلام خواهد کرد)
زمان های کامل
زمان حال کامل
ساختار
جملات مثبت و منفی:
past participle
(قسمت سوم فعل)
have ('ve)
have not (haven't)
I, you, we, they
has ('s)
has not (hasn't)
he, she, it
جملات پرسشی:
past participle?
(قسمت سوم فعل)
I, you, we, they
have
he, she, it
has
چند مثال:
* We've been to Paris.
* He hasn't lived in Paris.
* Have you met him yet?
کاربرد
1- برای بیان عملی که در گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد:
* I have studied English since 1990.
(از سال 1990 به مطالعه انگلیسی پرداخته ام)
* She's lived in Tehran for 10 years.
(او به مدت 10 سال در تهران زندگی کرده است)
* How long have you lived in Tehran?
(چه مدتی در تهران زندگی کرده اید؟)
* I've lived in Tehran all my life.
(همه عمرم را در تهران زندگی کرده ام)
یک نکته
توجه داشته باشید که در زمان حال کامل، غالباً از اصطلاحات زمانی خاصی مانند since و for استفاده می شود.
for نشان دهنده دوره ای از زمان است که تا کنون ادامه داشته است، ولی since با مقطعی از زمان به کار می رود و به معنی "از آن زمان تا کنون" می باشد:
seven o'clock
since
a year
I have been here for
1980
two months
September
three hours
last week
ten minutes
2- برای بیان تجربه ای که در زمانی در زندگی شخصی اتفاق افتاده است. در واقع این عمل در گذشته روی داده و به پایان رسیده است، اما آثار آن هنوز محسوس است. این که این عمل یا تجربه چه موقعی روی داده، مهم نیست:
* I have never been to England.
(من هرگز به انگلستان نرفته ام)
* She has had several operations up to now.
(تا کنون چندین عمل جراحی داشته است)
* He's written a lot of short stories.
(او داستانهای کوتاه زیادی نوشته است)
3- برای بیان عملی که در گذشته نزدیک اتفاق افتاده ولی اثر آن در زمان حال مشاهده می شود. در این حالت از yet، already، still و just بسیار استفاده می کنیم:
توجه
از already بیشتر در جملات مثبت و از yet بیشتر در جملات منفی و پرسشی استفاده می شود.
* I've just had a sandwich. (من تازه یک ساندویچ خورده ام)
* I've already seen the movie. (این فیلم را قبلاً دیده ام)
* The bus hasn't arrived yet. (اتوبوس هنوز نرسیده است)
* I still haven't finished my homework. (هنوز تکالیفم را تمام نکرده ام)
چند نکته
1- اگر ارتباطی با زمان حال موجود نیست (مثلاًچیزهایی که مدتها قبل اتفاق افتاده اند) از حال کامل استفاده نکنید.
* Hafiz was a Persian poet. He wrote many poems.
* but: My father is a writer. He has written many books.
در مثال اول از گذشته ساده استفاده کردیم تا نشان دهیم که او (حافظ) دیگر شعر نمی نویسد، ولی در مثال دوم برای اینکه نشان دهیم که او هنوز کتاب می نویسد از حال کامل استفاده کردیم.
2- ما از حال کامل بری ارائه اطلاعات جدید استفاده می کنیم. ولی اگر بخواهیم به صحبتمان درباره آن ادامه دهیم، معمولاً از گذشته ساده استفاده می کنیم:
A: "Ben has broken his leg."
B: "Really? How did that happen?"
A: "He fell off a ladder."
زمان گذشته کامل
ساختار
جملات مثبت و منفی:
past participle
(قسمت سوم فعل)
had ('d)
had not (hadn't)
I, you, we, they
he, she, it
جملات پرسشی:
past participle?
(قسمت سوم فعل)
I, you, we, they
he, she, it
had
hadn't
کاربرد
ما از زمان گذشته کامل استفاده می کنیم تا نشان دهیم عملی پیش از عمل دیگری در گذشته اتفاق افتاده است (گذشته در گذشته). در واقع گذشته کامل معادل گذشته یزمان حال کامل است. (با گذشته ساده مقایسه کنید)
به مقایسه بین زمانهای حال کامل و گذشته کامل توجه کنید:
گذشته کامل
حال کامل
* We weren't hungry. We'd justhad dinner.
* I didn't know who he was. I'dnever seen him before.
* We aren't hungry. We've justhad dinner.
* Who is that man? I've neverseen him before.
چند مثال دیگر از زمان گذشته کامل:
* It was the first time he had ever seen a tiger.
* When I arrived at the cinema, the film had already begun.
* She didn't want to go to the theatre with the others because she'd seen the play before.
مقایسه بین گذشته کامل و گذشته ساده
به تفاوت میان جملات زیر دقت کنید:
* When I arrived home, my wife went out.
* but: When I arrived home, my wife had gone out.
حروف تعریف
حرف تعریف نامعین یا نکره (Indefinite article)
حرف تعریف نامعین شامل a و an می باشد.
حرف تعریف a قبل از یک حرف بی صدا بکار می رود:
a car, a man, a bus, a house
حرف تعریف an قبل از یک حرف صدادار (a,e,i,o,u) بکار می رود:
an apple, an actor, an animal, an old man
چند نکته
1- در کلماتی مانند honest، hour، honour و … حرف h تلفظ نمی شود (غیر ملفوظ)، بنابراین همراه با آنها حرف تعریف an مورد استفاده قرار می گیرد:
an hour, an honourable man
2- کلماتی مانند useful، unit، university، union، European و … با اینکه با حروف صدادار شروع می شوند، ولی حرف اولیه آنها مانند "you" تلفظ می شود. بنابراین آنها با حرف تعریف a مورد استفاده قرار می گیرند:
a university, a useful book
a یا an تنها قبل از اسامی مفرد قابل شمارش می آیند:
a book, a happy boy, a famous actor
برای اسامی جمع، بجای a یا an، یا از some استفاده می کنیم و یا اصلاً هیچ کلمه ای را بکار نمی بریم:
* It's a cat. It's a dog. And it's a monkey.
but: These are all animals.
* a horse, some horses
موارد کاربرد حروف تعریف نامعین (a یا an)
1- هنگامیکه برای اولین بار به کسی یا چیزی اشاره می کنیم از a یا an استفاده می کنیم. اما وقتی که به همان چیز دوباره اشاره می شود، باید از the استفاده کرد:
* I bought a new shirt yesterday. But my wife thinks the shirt doesn't fit me.
(دیروز یک پیراهن نو خریدم. ولی همسرم فکر می کند که آن پیراهن اندازه من نیست.)
* Once I had a really big dog. But the dog wasn't very useful, so I gave thedog to a friend.
(زمانی یک سگ خیلی بزرگ داشتم. اما آن سگ خیلی مفید نبود، برای همین سگ را به یک دوست دادم.ا)
2- وقتی که به یک چیز مفرد اشاره می شود از a یا an استفاده می کنیم. در این حالت همان معنی one یا "یک" را می دهد (در مقایسه با three، two و …):
* I'd like an apple and two oranges.
* Yesterday I bought three pencils and a notebook.
3- در اصطلاحات عددی خاص:
a half
یک دوم
a third
یک سوم
an eighth
یک هشتم
a couple
یک جفت
a dozen
یک دوجین
a hundred
صدتا
a thousand
هزارتا
a million
یک میلیون
4- هنگام اشاره به یک عنصر خاص از یک گروه یا طبقه:
الف. همراه با اسامی شغلها:
* She's a doctor.
* My father is a teacher.
* Are you an engineer?
ب. همراه با ملیتها و مذاهب:
* I'm an Iranian.
* You are a Chinese.
* She is a Catholic.
5- همراه با کلمات و اصطلاحات مربوط به مقدار و کمیت:
a few (of)
a lot (of)
a little (of)
a (great) deal (of)
a bit (of)
a number (of)
6- همراه با اسامی مفرد قابل شمارش و پیش از کلمات what و such:
* What a beautiful day! (چه روز زیبایی!)
* What a strange friend you have! (عجب دوست عجیبی داری!)
* Such a pity! (چه حیف شد!)
حرف تعریف معین یا معرفه
حرف تعریف معین شامل the می باشد که همواره پیش از اسامی مفرد و جمع، یا پیش از اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش به یک صورت بکار می رود. در جدول زیر به تفاوت بین the و a دقت کنید:
غیر قابل شمارش
قابل شمارش جمع
قابل شمارش مفرد
the water
the cats
the cat
معین
water
cats
a cat
نامعین
موارد کاربرد حرف تعریف معین (the)
1- وقتی که قبلاً به چیزی اشاره کرده باشیم:
* We saw a strange bird at the zoo. The bird was blue!
(پرنده عجیبی در باغ وحش دیدیم. آن پرنده آبی بود!)
2- وقتی که هم گوینده و هم شنونده می دانند که درباره چه صحبت می شود، حتی اگر قبلاً به آن اشاره ای نشده باشد:
* 'Where's the dog? 'It's in the garden.'
(سگ (یا سگه) کجاست؟ در باغچه است.)
3- وقتی که به چیزهایی اشاره می کنیم که می دانیم تنها یکی از آن وجود دارد:
the Sun, the Earth, the Moon, the sky, the stars, the sea, the South Pole
4- قبل از اسمی که به واسطه کلماتی که بعد از آن می آیند شناخته می شود:
* The hotel where I stayed was excellent.
(هتلی که در آن اقامت داشتم عالی بود.)
* The man sitting over there is my husband.
(مردی که آنجا نشسته است شوهر من است.)
* The car that I bought last week has broken down.
(ماشینی که هفته قبل خریدم خراب شده است.)
5- قبل از صفات عالی، اعداد ترتیبی ، only و same:
the highest mountain, the first time, the last chapter, the same colour,
the only child
6- همراه با صفات برای اشاره به یک گروه یا طبقه از مردم:
the young (جوانان) the old (پیران) the poor (فقرا) the unemployed (بیکاران)
the English (انگلیسیها) the Japanese (ژاپنیها)
توجه
تنها برخی از اسامی ملتها دارای یک صفت مانند English و Spanishهستند. برای بقیه ملتها از یک اسم که به -s ختم می شود، استفاده می کنیم، مانند the Indians و the Iranians.
7- به همراه برخی از اسامی جغرافیایی مانند رشته کوهها، مجمع الجزایرها، دریاها، اوقیانوسها، رودخانه ها و …:
the Andes
رشته کوههای آند
the Indian Ocean
اوقیانوس هند
the Persian Gulf
خلیج فارس
the Canary Islands
جزایر قناری
the Red Sea
دریای سرخ
the Suez Canal
کانال سوئز
the (River) Thames
رودخانه تامز
the Sahara (Desert)
صحرای آفریقا
حذف حرف تعریف معین (the)
در موارد زیر حرف تعریف the مورد استفاده قرار نمی گیرد:
1- به همراه اسم افراد:
Ann, James, Brian Jackson
ولی آنجا که اسامی افراد بصورت جمع می آید از the استفاده می کنیم:
the Johnson's خانواده جانسون, the Smiths خانواده اسمیت
2- قبل از اسم مکانها، البته به جز مواردی که در بالا به آنها اشاره شد. به عنوان مثال:
Asia, Africa, Europe, North America
قاره ها
Brazil, Japan, Pakistan
کشورها
Sicily, Bermuda, Kish
جزیره ها
(و نه مجمع الجزایرها)
London, Tehran, Cairo
شهرها
Everest, Alborz, Kilimanjaro
کوهها
(و نه رشته کوهها)
توجه
تنها در مورد اسم کشورهایی که مفرد باشند the حذف می شود. پیش از اسم کشورهایی که حالت جمع دارند از the استفاده می کنیم:
the United States, the Netherlands, the United Arab Emirates
همچنین اگر بخواهیم در اسامی کشورها از کلماتی از قبیل Republic،Kingdom و غیره استفاده کنیم باز هم باید the را بکار ببریم:
the Czech Republic, the United Kingdom
3- به همراه اسم زبانها:
Farsi, English, French, Arabic
4- به همراه اسم وعده های غذایی مانند صبحانه و …:
breakfast, dinner, lunch
5- در مورد جاهایی مانند bed، sea، work، prison، court، hospital، church، school و … اگر منظور ما کلی باشد، در اینصورت از the استفاده نمی شود:
* I go to school by bus.
من با اتوبوس به مدرسه می روم. ("مدرسه" به طور کلی و نه یک مدرسه خاص)
جملات شرطی
جملات شرطی شامل دو قسمت می باشند: یکی عبارت شرطی و دیگری عبارت اصلی . عبارتی که حاوی if باشد را عبارت شرطی و عبارت دیگر را عبارت اصلی می نامیم.
رویدادی که در عبارت اصلی توصیف می شود بستگی به شرطی دارد که در عبارت شرطی بیان می شود.
we will get wet.
If it rains this evening,
عبارت اصلی
عبارت شرطی
عبارت شرطی می تواند در انتهای جمله نیز بیاید، ولی در این صورت علامت ویرگول (,) حذف می شود:
if you press this button.
The door opens
عبارت شرطی
عبارت اصلی
به طور کلی سه نوع جمله شرطی وجود دارد:
* جملات شرطی نوع اول
* جملات شرطی نوع دوم
* جملات شرطی نوع سوم
جملات شرطی نوع اول
از جملات شرطی نوع اول برای بیان یک شرط (یا موقعیت) ممکن و یک نتیجه محتمل در آینده استفاده می شود.
if
حال ساده
will/won't
مصدر بدون to
if
I work hard,
I will
pass my exams.
* If I find your watch, I will tell you.
(.اگر ساعت شما را پیدا کنم به شما خواهم گفت)
* If we leave now, we'll catch the 10.30 train.
(اگر حالا حرکت کنیم به قطار ساعت 10:30 می رسیم)
* If I see him, I'll tell him the news.
(.اگر او را ببینم خبرها را به او خواهم گفت)
* You'll get wet if you don't take an umbrella.
(.اگر چتر نبری خیس خواهی شد)
یک نکته
علاوه بر will می توان از should ،must ،can ،might ،may و غیره نیز استفاده کرد که در این صورت معنی آن کمی فرق خواهد کرد:
* If you pull the cat's tail, it may scratch you.
(اگر دم گربه را بکشی ممکن است تو را چنگ بزند )
* You should eat less rice if you want to lose weight.
(اگر می خواهی وزن کم کنی باید کمتر برنج بخوری )
جملات شرطی نوع دوم
از جملات شرطی نوع دوم برای بیان یک شرط یا موقعیت غیر واقعی یا غیر ممکن و نتیجه محتمل آن در زمان حال یا آینده بکار می رود. در واقع در این نوع جملات حال یا آینده ای متفاوت را تصور می کنیم.
if
گذشته ساده
would ('d)
would not (wouldn't)
مصدر بدون to
if
I had more money, I
would ('d)
buy a new car.
if
you lived in England, you
would ('d)
soon learn English.
چند مثال دیگر:
* If he needed any money, I'd lend it to him. (But he doesn't need it)
(اگر به پول احتیاج داشت به او قرض می دادم)
* If I had more time, I'd help you.
(اگر وقت بیشتری داشتم به شما کمک می کردم)
* If I were* a rich man, I'd buy an expensive car.
(اگر ثروتمند بودم یک ماشین گرانقیمت می خریدم)
* I wouldn't accept the job (even) if they offered it to me.
(اگر آن کار را به من پیشنهاد می کردند هم قبول نمی کردم)
* در این نوع جملات، اغلب بجای was از were استفاده می شود:
* If I were living in Tehran, we could meet more often.
جملات شرطی نوع سوم
از این نوع جملات شرطی برای تصور گذشته ای غیر ممکن استفاده می شود. در واقع در این نوع جملات، گوینده آرزوی یک گذشته متفاوت را دارد. (ولی به هر حال گذشته ها گذشته!)
if + گذشته کامل + would have + قسمت سوم فعل (p.p.) + ….
* If I'd seen you, I would have said hello.
(اگر تو را دیده بودم، سلام می دادم)
* If he had driven more carefully, he wouldn't have been injured.
(اگر با دقت بیشتری رانندگی کرده بود، مجروح نمی شد)
* If I had known you were in hospital, I would have gone to visit you.
(اگر می دانستم در بیمارستان بستری بودید می آمدم و شما را ملاقات می کردم)
* I would have gone to see him if I had known that he was ill.
(اگر می دانستم بیمار بود می رفتم و به او سر می زدم)
چند نکته
1- در این نوع جملات می توان بجای would از could یا might هم استفاده کرد:
* If the weather hadn't been so bad, we could/might have gone out.
2- از would فقط می توان در عبارت اصلی استفاده کرد و در عبارت شرطی نباید آن را به کار برد:
* If I had seen you, I would have said hello. (not : 'If I would have seen you')
افعال مجهول (the passive voice)
در جملات معلوم (active)، فاعل به عامل یا کننده عمل فعل دلالت دارد. در واقع ما از افعال معلوم برای بیان اینکه فاعل چه کاری را انجام دهد استفاده می کنیم. به این مثالها توجه کنید:
* The dog chased the cat. (سگ گربه را دنبال کرد)
* My father built this house in 1960. (پدرم این خانه را در سال 1960 ساخت)
ولی جملات مجهول (passive) به ما این اجازه را می دهند که کسی یا چیزی را که کننده یا انجام دهنده عملی نیست (غیر عامل) در جای فاعل قرار دهیم. در واقع از افعال مجهول برای بیان اینکه چه عملی بر روی فاعل اتفاق می افتد، استفاده می شود:
* The cat was chased by the dog. (گربه توسط سگ دنبال شد)
* This house was built in 1960. (این خانه در سال 1960 ساخته شد)
هنگام استفاده از حالت مجهول، توجه داشته باشید که در اغلب موارد اینکه چه کسی یا چه چیزی عمل را انجام می دهد نا معلوم یا بی اهمیت است. مثلاً در جمله زیر اینکه چه کسی اتاق را تمیز می کند برای گوینده اهمیتی ندارد:
* This room is cleaned every day. (این اتاق هر روز تمیز می شود)
ولی اگر بخواهیم بیان کنیم که چه کسی (یا چه چیزی ) آن عمل را انجام داده است، در این صورت باید از حرف اضافه by استفاده کنیم:
* This house was built by my father.
(این خانه توسط پدرم ساخته شد)
* This picture was painted by a great painter.
(این نقاشی توسط یک نقاش بزرگ کشیده شده )
ساختار
بطور کلی برای ساخت صیغه مجهول فعل معلوم، فعل to be را به همان زمان فعل معلوم می آوریم و اسم مفعول همان فعل را به آن می افزاییم:
* معلوم: Somebody cleans this room every day.
* مجهول: This room is cleaned every day.
* معلوم: He bought this car last week.
* مجهول: This car was bought last week.
در جدول زیر می توانید فهرست افعال معلوم و معادل مجهول آنها را ملاحظه کنید:
زمان
معلوم
مجهول
حال ساده
keeps
نگه می دارد
is kept
نگهداری می شود
حال استمراری
is keeping
دارد نگه می دارد
is being kept
در حال نگهداری شدن است
گذشته ساده
kept
نگه داشت
was kept
نگهداری شد
گذشته استمراری
was keeping
داشت نگه می داشت
was being kept
در حال نگهداری شدن بود
حال کامل
has kept
نگه داشته است
has been kept
نگهداری شده است
گذشته کامل
had kept
نگه داشته بود
had been kept
نگهداری شده بود
آینده
will keep
نگه خواهد داشت
will be kept
نگهداری خواهد شد
شرطی
would keep
نگه می داشت
would be kept
نگهداری می شد
شرطی کامل
would have kept
نگه داشته بودند
would have been kept
نگهداری شده بود
مصدر
to keep
نگه داشتن
to be kept
نگهداری شدن
مصدر حال کامل
to have kept
نگه داشتن
to have been kept
نگهداری شدن
وجه مصدری اسم مصدر
keeping
نگهداری
being kept
نگهداری شدن
نقل قول Reported speech
هنگامیکه میخواهیم گفته های شخص دیگری را نقل کنیم، می توانیم از دو حالت مختلف استفاده کنیم:
1- می توانیم گفته های شخص مورد نظر را عیناً (واو به واو) تکرار کنیم (نقل قول مستقیم):
* She said, 'It is raining.'
و یا می توانیم از نقل قول غیر مستقیم استفاده کنیم:
* She said that it was raining.
در مثال زیر به تغییرات ایجاد شده خوب دقت کنید:
چند نکته
1- در نقل قول غیر مستقیم همیشه می توانیم that را حذف کنیم:
* I told her (that) I wasn't hungry.
* He said (that) he was feeling ill.
2- پس از tell حتماً باید نام شخص مخاطب (اسم یا ضمیر) ذکر شود ولی پس از say چیزی نمی آید:
* He told her that …
* He said that …
جدول تغییرات از نقل قول مستقیم به غیرمستقیم
در نقل قول غیرمستقیم، فعل اصلی جمله معمولاً زمان گذشته است و نیز افعال موجود در بقیه جمله هم باید به زمان گذشته تبدیل شوند. این تغییرات به شرح زیرند:
مثال
غیر مستقیم
→ مستقیم
'I love you,' he said. → He told her that he loved her.
گذشته ساده
حال ساده →
'I'm talking on the phone,' she said. → She said that she was talking on the phone.
گذشته استمراری
حال استمراری →
He said, 'The rain has stopped'. →He said that the rain had stopped.
گذشته کامل
حال کامل →
He said, 'I've been reading for 3 hours.' → He said that he had been reading for 3 hours.
گذشته کامل استمراری
حال کامل استمراری →
He said, 'I met him in the theatre.'→ He said he had met him in the theatre.
گذشته کامل
گذشته ساده →
'I was driving carefully,' he told the police. → He told the police hehad been driving carefully.
گذشته کامل استمراری
گذشته استمراری →
چند نکته
1- اگر در جمله نقل قول مستقیم از گذشته کامل استفاده شده باشد، در جمله نقل قول غیرمستقیم تغییری ایجاد نمی شود:
Tom said, 'when I arrived, she had gone.' → Tom said when he had arrived, she had gone.
2- همیشه مجبور نیستیم که فعل را در جمله نقل قول غیرمستقیم تغییر دهیم. اگر ما چیزی را نقل قول کنیم که همچنان صحیح می باشد، دیگر نیازی به تغییر فعل (از زمان حال به گذشته) نیست. مثلاً:
'He loves ice-cream,' his mother said. → His mother said that heloves (or loved) ice-cream. (he still loves ice-cream)
در مثال بالا پر واضح است که او (he) همچنان به بستنی علاقمند است و دلیلی ندارد این علاقمندی تغییر کرده باشد.
افعال کمکی وجهی در نقل قول غیرمستقیم
در نقل قول غیرمستقیم افعال کمکی وجهی may ،can ،will و shall به might، could،would و should تبدیل می شوند. یعنی:
نقل قول غیرمستقیم
WOULD, COULD,
MIGHT, SHOULD
تبدیل می شود به
→
نقل قول مستقیم
WILL, CAN,
MAY, SHALL
مثال:
* 'I will sell my car,' he told me.
He told me that he would sell his car.
* 'I can help you,' he said.
He said he could help me.
* 'The teacher may be ill,' he said.
He said that the teacher might be ill.
ولی افعال کمکی used to، ought to و must در جملات نقل قول غیرمستقیم تغییری نمی کنند:
* I told her that I used to smoke twenty a day.
تغییرات لازم دیگر در نقل قول غیرمستقیم
در نقل قول غیرمستقیم علاوه بر تغییراتی که در افعال صورت می گیرد، در بعضی دیگر از اقسام کلمه، از جمله قیدها نیز تغییراتی ایجاد می شود که در جدول زیر بعضی از آنها را می بینید:
غیرمستقیم
مستقیم→
that
this
those
these
there
here
then
now
that day
today
the previous day / the day before
yesterday
the next day / the following day
tomorrow
the following week / year …
next week / year …
the previous week / year …
last week / year …
چند مثال:
* 'I like it here,' he said.
He said that he liked it there.
* He said, 'We'll visit the factory tomorrow.'
He said that he would visit the factory the next day.
ضمایر
ضمیر کلمه ای دستوری یا گرامری است که جانشین یک اسم یا عبارت اسمی می شود. ضمیرها انواع مختلفی دارند که مهمترین آنها عبارتند از: ضمایر فاعلی، مفعولی، ملکی، انعکاسی، اشاره ای، نامعین، نسبی و سوالی که از این میان ضمایر فاعلی، مفعولی ملکی و انعکاسی جزو ضمایر شخصی به حساب می آیند.
* ضمایر فاعلی
* ضمایر مفعولی
* ضمایر ملکی و صفات ملکی
* ضمایر انعکاسی
* ضمایر دیگر
ضمایر فاعلی
جمع
مفرد
we
I
اول شخص
you
you
دوم شخص
they
he, she, it
سوم شخص
چند نکته
1- همه ضمایر شخصی (فاعلی، مفعولی و…) به استثناء it در مورد انسان به کار گرفته می شوند. (they هم می تواند به انسان و هم به اشیاء اشاره کند.)
2- ضمیر I همیشه بصورت بزرگ نوشته می شود، حتی اگر در وسط یک جمله بکار گرفته شود:
* Am I right?
ضمایر مفعولی
فاعل
→
مفعول
I
→
me
you
→
you
he
→
him
she
→
her
it
→
it
we
→
us
they
→
them
اگر چه این ضمایر را ضمایر مفعولی می نامیم، اما آنها به جز در جای مفعول در هر جای دیگری هم می توانند قرار بگیرند، مثلاً بعد از فعل یا بعد از یک حرف اضافه:
* Our teacher was angry with us. (معلممان از دست ما عصبانی بود.)
* Give me a ring tomorrow. (فردا به من زنگ بزن.)
* When he comes in, please tell him I phoned.
(هر وقت آمد، لطفاً به او بگویید که من زنگ زدم.)
* I'm older than you. (من از تو بزرگترم.)
* 'I'm hungry.' 'Me too.' ("من گرسنه ام." "من هم همینطور.")
یک نکته
هنگامیکه از ضمایر شخصی به همراه and استفاده می کنیم، مودبانه تر این است که ضمایر I و we را بعد از اسامی و ضمایر دیگر بکار ببریم:
you and I, my father and I, them and us
همچنین you را باید قبل از اسامی و ضمایر دیگر به کار برد:
you and your wife, you and her
ضمایر ملکی و صفات ملکی
ضمایر ملکی و صفات ملکی نشان می دهند که چه چیزی به چه کسی تعلق دارد.
(I)
(you)
(he)
(she)
(it)
(we)
(they)
صفات ملکی
my
your
his
her
its
our
their
ضمایر ملکی
mine
yours
his
hers
–
ours
theirs
توجه داشته باشید که صفات ملکی همیشه قبل از یک اسم می آیند (به همین دلیل صفت نامیده می شوند) ولی ضمیر ملکی جانشین صفت ملکی+اسم می شود و می تواند به تنهایی به عنوان فاعل، مفعول و … قرار بگیرد (به همین دلیل ضمیر نامیده می شود).
چند مثال:
* This is my book. (این کتاب من است.)
This book is mine. (این کتاب مال من است.)
* This is her purse. (این کیف اوست.)
This is hers. (این مال اوست.)
* Are those your pens? No, these are his. (ضمیر ملکی)
ضمایر انعکاسی
کلماتی که به -self و -selves ختم می شوند ضمایر انعکاسی نامیده می شوند و عبارتنداز:
جمع (-selves)
ourselves
خودمان
yourselves
خودتان
themselves
خودشان
مفرد (-self)
myself
خودم
yourself
خودت
himself
خودش (مذکر)
herself
خودش (مونث)
itself
خودش (اشیاء)
توجه داشته باشید که در ضمایر انعکاسی عمل به فاعل جمله برمی گردد و در واقع مفعول همان فاعل است:
* He cut himself. (خودش را زخمی کرد.)
* You should be ashamed of yourself. (باید از خودت خجالت بکشی.)
* Help yourselves. (از خودتان پذیرایی کنید. )
* We blame ourselves. (ما خودمان را مقصر می دانیم.)
استفاده از ضمایر انعکاسی برای تاکید
از ضمایر انعکاسی می توان برای تاکید روی یک اسم، ضمیر یا عبارت اسمی استفاده کرد که در این حالت بعد از آنها در جمله قرار می گیرند:
* I can do it myself. (من خودم می توانم این کار را انجام دهم.)
* We can repair the roof ourselves. (ما می توانیم خودمان سقف را تعمیر کنیم.)
* The film itself wasn't very good but I liked the music.
(خود فیلم خیلی خوب نبود ولی از موسیقی آن خوشم آمد.)
ضمایر دیگر
1- ضمایر اشاره ای، شامل: these، that، this و those.
مثال:
* Is this your T-shirt?
*
2- ضمایر نسبی، شامل: when ،whom ،whose ،who ،that ،which و where.
مثال:
* The school that I went to is in the centre of the city.
3- ضمایر پرسشی، شامل: when، where، why، what، who و whatever.
مثال:
* What time is it?
4- ضمایر دوطرفه، شامل each other و one another:
مثال:
* They love each other.
5- ضمایر نامعین، شامل none، nobody، nothing، someone، somebody، something،anyone، anybody، anything و no one:
مثال:
* Nobody knew what to do.
اسمها
اسم ها گسترده ترین اقسام کلمات را تشکیل می دهند. بطور کلی در زبان انگلیسی می توان اسامی را در دو دسته طبقه بندی کرد: اسامی قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش:
اسامی قابل شمارش آن دسته از اسامی هستند که می توانند شمرده شوند. این بدین معنی است که می تواند بیش از یکی از آنها وجود داشته باشد.
اسامی غیر قابل شمارش اسامی هستند که قابل شمردن نیستند (مانند water یا آب). این اسامی تنها بصورت مفرد بکار می روند و حالت جمع ندارند.
چند مثال
1- اسامی قابل شمارش:
جمع
مفرد
the boys
the boy
some answers
an answer
those cars
that car
2- اسامی غیر قابل شمارش:
paper, wood, coal, silk, wool, cotton
بسیاری از مواد و مصالح
gold, iron, silver, steel
فلزات
fish, fruit, sugar, meat, cheese, bread
مواد غذایی
water, oil, milk, tea, air, steam, oxygen
مایعات و گازها
money, music, noise, land, hair, ice, snow
چیزهای دیگر
ویژگیهای اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش
اسمهای قابل شمارش:
1- می توانند به دنبال an، a یا one بیایند.
2- می توانند به دنبال these، few، many و those بیایند.
3- می توانند به دنبال یک عدد (مثلاً two ،three و …) بیایند.
مثال:
غیر قابل شمارش
قابل شمارش
(not: … a good work.)
I have a good job.
(not: … Those foods.)
Those meals were delicious.
(not: … two breads.)
I bought two loaves.
اسمهای غیر قابل شمارش:
1- نمی توانند با حروف تعریف نامعین (a و an) بکار روند، بلکه باید با some مورد استفاده قرار بگیرند.
2- می توانند به دنبال much و little بیایند.
3- به راحتی می توانند به دنبال اصطلاحاتی از قبیل most of the، all of the، all the وhalf the بیایند.
مثال:
قابل شمارش
غیر قابل شمارش
(not: … made of trees.)
It's made of wood.
(not: … too much vehicle.)
There's too much traffic.
(not: … all the table.)
I sold all the furniture.
چند نکته
1- می تـوان بسیـاری از اسم های غیر قابل شمارش را بـا استفـاده از بعضی کلمات و عبارات، به قابل شمارش تبدیل کرد. از جمله می توان به
a piece of ، a bit of ، a little bit of، pieces of و bits of اشاره کرد:
* I bought a piece of furniture at the market.
* I want to give you two bits of advice.
2- لغت news مانند یک اسم جمع به نظر می رسد، ولی در حقیقت یک اسم مفرد غیر قابل شمارش است:
* There is no important news in the newspapers.
جمع
بیشتر اسمها قابل شمارش هستند و می توانند به صورت جمع درآیند. معمولاً برای اینکه یک اسم مفرد به صورت جمع درآید، یک -s به انتهای آن اضافه می کنیم:
cat, cats
face, faces
boy, boys
ولی آن دسته از اسامی که به ch، x، z، s یا sh ختم می شوند، -es می گیرند:
bus, buses
box, boxes
brush, brushes
watch, watches
در ضمن اسمهایی کـه به یک حرف بی صدا و y ختم می شوند، y را حذف کرده و به جای آن ies می گذاریم:
baby, babies
country, countries
fly, flies
try, tries
اسامی جمع بی قاعده
1- بعضی از اسمها را با تغییر حروف صدادار آنها، به حالت جمع در می آوریم:
مفرد
→
جمع
man
→
men
مرد(ها)
woman
→
women
زن (ها)
mouse
→
mice
موش(ها)
foot
→
feet
پا(ها)
tooth
→
teeth
دندان(ها)
goose
→
geese
غاز(ها)
2- بسیاری از اسمهایی که به -f یا -fe ختم می شوند، هنگام جمع این -f یا -fe به -vesتبدیل می شود:
calf
→
calves
گوساله(ها)
half
→
halves
نیمه (ها)
knife
→
knives
چاقو(ها)
leaf
→
leaves
برگ(ها)
life
→
lives
جان(ها)
loaf
→
loaves
قرص(های ) نان
shelf
→
shelves
قفسه(ها)
thief
→
thieves
دزد(ها)
wife
→
wives
همسر(ها)
wolf
→
wolves
گرگ(ها)
3- اسم بعضی از حیوانات در حالت جمع هیچ تغییری نمی کند:
deer آهو(ها)
sheep گوسفند(ها)
fish ماهی (ها)
و نیز آن دسته از اسامی ملیتها که به -ese یا -ss ختم می شوند:
a Chinese
یک چینی
→
two Chinese
دو چینی
one Swiss
یک سوییسی
→
some Swiss
چند سوییسی
همچنین آن دسته از اسامی که به اعداد و مقیاسها اشاره می کنند، هنگامیکه بعد از یک عدد و … واقع می شوند:
two hundred
three dozen
4- بسیاری از اسمهایی که ریشه خارجی دارند (مثلاً لاتین، فرانسه یا یونانی )، گاهی حالت جمع خود را حفظ می کنند:
cactus
→
cacti/cactuses
octopus
→
octopi/octopuses
syllabus
→
syllabi/syllabuses
alga
→
algae
larva
→
larvae
nebula
→
nebulae
index
→
indices/indexes
analysis
→
analyses
thesis
→
theses
phenomenon
→
phenomena
حالت ملکی
اسمها دارای یک حالت ملکی می باشند که در آن به اسمهای مفرد (و نیز اسامی جمعی که به s ختم نمی شوند) 's و به اسامی جمع -' (یک آپاستروف) اضافه می شود:
* my daughter's room اتاق دخترم
my daughters' room اتاق دخترهایم
* men's clothes لباسهای مردانه
* your friend's new car ماشین جدید دوستتان
* the boy's teacher معلم آن پسر
* the students' hostel خوابگاه دانشجویان
حالت ملکی را اغلب به صورت دیگری هم می توان بیان کرد: (قاعده: X's Y= the Y of X)
my daughters' room = the room of my daughters
the ship's side = the side of the ship
اما بهتر است آنجا که صحبت از انسان، گروههای انسانی (مانند دولتها، کمیته ها، هیئتها و…)، کشورها، حیوانات و… به میان می آید از همان ساختار X's Y استفاده شود.
افعال کمکی (معین)
افعال کمکی یا معین (auxiliary verbs) معمولاً قبل از یک فعل دیگر (فعل اصلی) در جمله قرار می گیرند و کارشان کمک به فعل اصلی جمله در تشکیل عبارات فعلی می باشد.
افعال کمکی را می توان به دو دسته تقسیم نمود:
افعال کمکی اصلی
be, have, do
افعال کمکی وجهی
must
ought to
used to
shall
should
may
might
can
could
will
would
ویژگیهای افعال کمکی
الف) افعال کمکی اصلی
حالت سوم شخص مفرد (-s form)، گذشته ساده و اسم مفعول (قسمت سوم فعل) آنها نامنظم (بی قاعده) است:
PAST PARTICIPLE
PAST TENSE
-S FORM
be:
have:
do:
been
had
done
was / were
had
did
is
has
does
ب) افعال کمکی وجهی
1- در حالت سوم شخص مفرد (بر خلاف افعال معمولی) -s نمی گیرند:
* She can play the piano quite well. (not: She cans …)
* He must work harder. (not: He musts …)
2- در جملات پرسشی و منفی، از فعل کمکی دیگری استفاده نمی کنند:
* What would you buy if you won the lottery?
(not: What did you would buy …)
3- هیچگاه to بعد از آنها قرار نمی گیرد (به استثنای ought to و used to):
* You should phone the police immediately. (not: you should to phone …)
4- هیچگاه -ed یا -ing نمی گیرند:
musting, musted
5- هیچگاه با همدیگر به کار برده نمی شوند:
* I might could wash the car.
قابلیت های مختلف افعال کمکی
1- برای منفی کردن یک جمله کافی است پس از فعل کمکی، not اضافه کنید و یا از حالت مخفف آن استفاده کنید:
She will come → She will not (won't) come.
2- برای پرسشی کردن یک جمله، فعل کمکی را قبل از فاعل جمله قرار دهید:
She will come → Will she come?
3- گاهی می توان فعل اصلی پس از فعل کمکی را حذف کرد به شرط آنکه معنی آن (با توجه به شرایط) واضح باشد:
* 'Will she come tonight?' 'No, she can't.' (='she can't come.')
* 'I've never been to China. Have you?'
صفات
صفات کلماتی هستند که کیفیت و چگونگی افراد، اشیاء، مکانها و … را بیان می کنند. صفت تنها یک حالت دارد؛ یعنی اینکه با اسم مفرد یا جمع، مذکر یا مونث بطور یکسان بکار می رود:
* a young man/woman
* young men/women
اما تنها موارد استثناء، صفات this و that می باشند که پیش از اسامی جمع به these وthose تبدیل می شوند:
this book – those books, that boy – those boys
مکان صفات
صفت ها می توانند در موقعیت ها و جاهای مختلفی در یک جمله ظاهر شوند که در زیر به مهمترین این موقعیت ها اشاره می شود:
1- قبل از یک اسم:
a good man, an old car, the green carpet
گاهی بیش از یک صفت، اسمی را توصیف می کنند:
a good young man, the beautiful green carpet
2- پس از فعل be:
* You are beautiful. ((شما زیبا هستید.
* She is fat. ((او چاق است.
* The bus is late. ((اتوبوس تاخیر دارد.
بجز فعل be، افعال دیگری نیز مانند seem، look، become و stay می توانند قبل از صفت قرار بگیرند:
* It looks interesting. (جالب به نظر می رسد.)
* It is becoming sunny. (هوا دارد آفتابی می شود.)
3- پس از the، که در این صورت کلمه اصلی یک عبارت اسمی محسوب می شود:
* the young جوانان
* the old پیران
* the dead مردگان
* the English انگلیسی ها
4- بعد از برخی افعال، یک صفت می تواند به دنبال مفعول بیاید:
صفت
مفعول
فعل
فاعل
secret.
her past
kept
She
mad.
me
is driving
The noise
lucky.
myself
consider
I
angry.
him
made
Her behaviour
ترتیب صفات
می دانیم که صفت ها معمولاً قبل از اسم می آیند، اما اگر بیش از یک صفت اسمی را توصیف کنند، در اینصورت صفتها معمولاً به ترتیب خاصی قرار می گیرند. هر چند ترتیب قرار گیری صفت ها پیش از یک اسم همیشه ثابت نیست، اما جدول زیر به شما کمک می کند تا نحوه ی جاگیری کلی آنها را یاد بگیرید:
6
جنس
5
ملیت
4
رنگ
3
سن
2
اندازه
1
بیان عقیده یا احساس
flower
yellow
beautiful
a
nurse
Indian
young
handsome
that
tables
wooden
big
those
cat
Persian
white
old
an
صفات تفضیلی و عالی
بیشتر صفت ها می توانند هر دو حالت تفضیلی (با افزودن -er یا more) و عالی (با افزودن-est یا most) را داشته باشند. در ادامه نحوه ساخت هر دو حالت را خواهید آموخت.
تفضیلی
عالی
large بزرگ
larger بزرگتر
the largest بزرگترین
tall بلند
taller بلندتر
the tallest بلندترین
beautiful زیبا
more beautiful زیباتر
the most beautifulزیباترین
1- نحوه ساخت صفات تفضیلی:
الف- با افزودن -er به انتهای صفات یک هجایی:
old, older
bright, brighter
ب- با افزودن more به ابتدای صفات چند هجایی:
difficult, more difficult
interesting, more interesting
2- نحوه ساخت صفات عالی:
الف- با افزودن -est به انتهای صفات یک هجایی
old, oldest
bright, brightest
ب- با افزودن the most به ابتدای صفات چند هجایی:
difficult, the most difficult
interesting, the most interesting
صفات نامنظم
تفضیلی
عالی
good
better
the best
bad
worse
the worst
far
further
the furthest
little
less
the least
many
more
the most
much
more
the most
old
older/elder
the oldest/eldest
چند نکته املایی
1- صفاتی که به y ختم می شوند، حتی اگر چند هجایی باشند نیز از همان قواعدی استفاده می کنند که برای صفات یک هجایی بکار می روند، اما باید توجه داشته باشید که در اینصورت موقع اضافه کردن er و est، اy به i تبدیل می شود:
pretty, prettier, prettiest
happy, happier, happiest
funny, funnier, funniest
2- هنگام اضافه کردن er یا est به انتهای صفات یک هجایی که دارای یک حرف با صدا هستند و به یک حرف بی صدا ختم می شوند (مانند big)، حرف بی صدای آخر تکرار می شود:
big, bigger, biggest
sad, sadder, saddest
hot, hotter, hottest
fat, fatter fattest
ولی اگر صفتی دارای بیش از یک حرف صدادار بود، در این صورت حرف بی صدای آخر تکرار نمی شود:
great, greater, greatest
3- صفاتی که به e ختم می شوند، هنگام اضافه کردن er یا est، اe خود را از دست می دهند:
blue, bluer, bluest
large, larger, largest
strange, stranger, strangest
مقایسه
1- صفت قیاسی همتراز: برای مقایسه افراد، مکان ها، اشیاء و …، وقتیکه هیچ تفاوتی میان آنها وجود نداشته باشد از ساختارهای زیر استفاده می کنیم:
as + صفت + as
مثبت:
not as + صفت + as
not so + صفت + as
منفی:
* I'm as happy as you. (من به اندازه تو خوشحال هستم.)
* Farhad is almost as tall as his father. (فرهاد تقریباً به بلندی پدرش است.)
* Our house is not as expensive as your house.
(خانه ما به گرانی خانه شما نیست.)
* A cheetah is not so dangerous as a lion.
(یوزپلنگ به اندازه شیر خطرناک نیست.)
2- صفت قیاسی تفضیلی: برای مقایسه دو شخص، دو چیز و … از صفت تفضیلی به همراه کلمه than استفاده می شود:
* She looks younger than my mother.
(از مادرم جوانتر به نظر می رسد.)
* I think writing is easier than speaking.
(گمان می کنم نوشتن از صحبت کردن راحت تر است.)
* The man on the right is taller than the man on the left.
(مرد سمت راستی از مرد سمت چپی بلندتر است.)
3- صفت قیاسی عالی: برای مقایسه بیش از دو شخص یا دو چیز از صفت عالی استفاده می شود:
* He's the oldest teacher in our school.
(او مسن ترین معلم مدرسه ماست.)
* It must be the most expensive car in the world.
(این باید گرانترین اتومبیل جهان باشد.)
قیدها
از قیدها برای اضافه کـردن اطلاعاتی بـه یک عبارت استفاده می شود. همچنین قیدها می توانند به یک کلمه دیگر از جمله به یک صفت یـا قید دیگر نیز اطلاعاتی اضـافه کننـد کـه در ایـن صورت معرف (modifier) نامیده می شوند.
انواع قید :قیود اقسام مختلفی دارند که در اینجا به پنج نوع متداول آنها اشاره می شود:
1- قید حالت:
well, how, quickly, slowly, hard, fast, angrily, …
* The children are playing happily.
(بچه ها دارند با خوشحالی بازی می کنند)
* Snails crawl very slowly.
(حلزونها خیلی به آرامی می خزند)
2- قید مکان:
up, down, there, here, above, below, near, …
* How long have you been waiting here?
(شما چه مدتی اینجا منتظر بوده اید؟)
3- قید زمان:
today, yet, still, recently, soon, now, then, …
* You can stay with us until then.
(تا آن موقع می توانید با ما بمانید)
4- قید مقدار:
very, too, so, quite, much, rather, …
* They are not really my parents.
(آنها واقعاً والدین من نیستند)
5- قید تکرار:
twice, sometimes, often, always, never, …
* Sometimes I write to him.
(گاهی به او نامه می نویسم)
جای قیدها
سه جا یا مکان اصلی برای قیدها وجود دارد:
1- در ابتدای عبارت (قبل از فاعل) (ابتدایی)
قید
فاعل
عبارت فعلی
+ …
Sometimes
she
arrives
late.
2- در میانه جمله (میانی):
الف) بعد از اولین فعل معین:
فاعل
اولین فعل معین
قید
بقیه عبارت فعلی
+ …
She
has
always
arrived
late.
ب) پس از فعل be:
فاعل
BE
قید
+ …
She
is
always
late.
ج) اگر فعل معینی وجود ندارد، قبل از فعل مسندی (قابل صرف):
فاعل
قید
فعل مسندی
+ …
She
sometimes
arrives
late.
3- در انتهای عبارت (پایانی):
فاعل
عبارت فعلی
+…
قید
She
arrives
late
sometimes.
در جدول زیر متداولترین مکان قیدها در جملات نشان داده شده است:
نوع قید
مکان قید
مثال
حالت
پایانی
He never drives fast.
مکان
پایانی
We can stay there.
زمان
پایانی
I'll see you tomorrow.
مقدار
میانی
This book is rather boring.
تکرار
میانی
I have never seen him before.
یک نکته
گاهی اوقات ممکن است بیش از یک نوع قید در انتهای جمله ظاهر شود. در این صورت معمولاً ترتیب قرارگیری آنها در جمله بدین صورت خواهد بود:
1- قید حالت 2- قید مکان 3- قید زمان
مثال:
* You are driving too fast today. (به ترتیب قیود حالت و زمان)
* Sit quietly here. (به ترتیب قیود حالت و مکان)
ساختار قید
از لحاظ فرم و ساختار می توان قیدها را به سه دسته طبقه بندی کرد:
1- قیدهایی که با اضافه کردن ly به یک صفت ساخته می شوند، مانند:
slow → slowly
brave → bravely
quick → quickly
2- قیدهایی که همان ساختار صفات را دارا هستند، یعنی هم می توانند به صورت قید به کار روند و هم به صورت صفت. برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
just, well, right, far, forward, early, hard, straight, pretty, little, fast, late, left, backward, deep, direct, near, wrong
3- قیودی که اصلاً ارتباطی با صفات ندارند. مانند:
so, now, very, there, here, too, as, quite
چند نکته املایی
گفتیم که بسیاری از قیدها با اضافه شدن ly به یک صفت ساخته می شوند. اما همیشه به این سادگی نیست:
1- y در انتهای کلمه به i تبدیل می شود:
gay → gaily
2- e در انتهای کلمه همچنان باقی می ماند:
strange → strangely
ولی چند استثنا وجود دارد:
true → truly
due → duly
whole → wholly
3- در صفاتی که به able یا ible ختم می شوند، e در انتهای کلمه حذف می شود و y جای آن را می گیرد:
probable → probably
possible → possibly
4- صفاتی که به یک حرف با صدا و یک L ختم می شوند، طبق روش معمول ly می گیرند:
actual → actually
general → generally
ضمایم پرسشی
ضمایم پرسشی پرسشهای کوتاهی هستند که به انتهای یک جمله (در انگلیسیمحاوره ای) افزوده می شوند.
به جملات زیر دقت کنید:
* You are a teacher, aren't you?
(شما یک معلم هستید، اینطور نیست؟)
* Farhad works hard, doesn't he?
(فرهاد سخت کار می کند، اینطور نیست؟)
در مثالهای بالا aren't you و doesn't he ضمایم پرسشی هستند.
قواعد ساختن ضمایم پرسشی
1- ضمایم پرسشی از دو کلمه ساخته می شوند: یک ضمیر فاعلی پس از یک فعل کمکی:
جمله اصلی
+ ضمیمه پرسشی
Tom is a student,
isn't he?
فعل
کمکی
ضمیر
فاعلی
2- فاعل آن با فاعل جمله اصلی مطابقت می کند:
* Jim plays football, doesn't he?
* The students will be arriving soon, won't they?
3- فعل کمکی آن با فعل کمکی جمله اصلی مطابقت می کند، با این تفاوت که:
الف- اگر جمله اصلی مثبت باشد، "ضمیمه پرسشی" منفی، و اگر جمله اصلی منفی باشد "ضمیمه پرسشی" مثبت خواهد بود.
* It wasn't an interesting film, was it?
* They will finish their job, won't they?
* You wouldn't tell anyone, would you?
ب- اگر هیچ نوع فعل کمکی در جمله اصلی وجود نداشت از does، do و یا did (با توجه به زمان جمله) استفاده می کنیم:
* He plays the piano, doesn't he?
* You look well today, don't you?
* You sold your car, didn't you?
فهرست افعال بی قاعده (نامنظم)
در جدول زیر مهمترین و رایجترین افعال بی قاعده به همراه معنی آنها آورده شده است. بدیهی است تعداد افعال یاد شده بیشتر از این مقدار است، اما چون یادگیری آنها برای زبان آموزان چندان الزامی نیست، از ذکر آنها خودداری شده است.
مصدر
گذشته ساده
اسم مفعول
معانی اصلی
arise
arose
arisen
برخاستن، بلند شدن، رخ دادن
awake
awoke
awoken
بیدار کردن، بیدار شدن
be
was, were
been
بودن، وجود داشتن
beat
beat
beaten
زدن، شکست دادن
become
became
become
شدن، درخور بودن
begin
began
begun
آغاز کردن، آغاز شدن
bend
bent
bent
خم کردن، خم شدن
bet
bet
bet
شرط بستن
bid
bid
bid
پیشنهاد دادن
bite
bit
bitten
گاز گرفتن
blow
blew
blown
دمیدن، وزیدن
break
broke
broken
شکستن، قطع کردن
bring
brought
brought
آوردن، موجب شدن
broadcast
broadcast
broadcast
منتشر کردن، اشاعه دادن
build
built
built
ساختن، بنا کردن
burn
burned/burnt
burned/burnt
سوختن، سوزاندن
buy
bought
bought
خریدن
catch
caught
caught
گرفتن، بدست آوردن
choose
chose
chosen
انتخاب کردن، گزیدن
come
came
come
آمدن، رسیدن
cost
cost
cost
ارزیدن، ارزش داشتن
cut
cut
cut
بریدن، زدن، چیدن
deal
dealt
dealt
معامله کردن، رفتار کردن
dig
dug
dug
کندن، حفر کردن، کاوش کردن
do
did
done
انجام دادن، (عمل) کردن
draw
drew
drawn
کشیدن، ترسیم کردن
dream
dreamed/dreamt
dreamed/dreamt
خواب دیدن، رویا دیدن
drink
drank
drunk
آشامیدن
drive
drove
driven
راندن، بردن
eat
ate
eaten
خوردن
fall
fell
fallen
افتادن، پایین آمدن
feel
felt
felt
احساس کردن، لمس کردن
fight
fought
fought
جنگ کردن، نزاع کردن
find
found
found
پیدا کردن
fly
flew
flown
پرواز کردن
forget
forgot
forgotten
فراموش کردن
forgive
forgave
forgiven
بخشیدن، عفو کردن
freeze
froze
frozen
منجمد شدن، یخ بستن
get
got
gotten
گرفتن، بدست آوردن
give
gave
given
بخشیدن، دادن (به)
go
went
gone
رفتن، رهسپار شدن
grow
grew
grown
رشد کردن، بزرگ شدن، روئیدن
hang
hung
hung
آویختن، آویزان کردن، به دار آویختن
have
had
had
داشتن
hear
heard
heard
شنیدن
hide
hid
hidden
پنهان کردن، پنهان شدن
hit
hit
hit
زدن، خوردن به
hold
held
held
نگهداشتن، گرفتن
hurt
hurt
hurt
آزردن، آسیب زدن (به)
keep
kept
kept
نگاه داشتن، محافظت کردن
know
knew
known
دانستن
lay
laid
laid
گذاشتن، نهادن، نصب کردن
lead
led
led
رهبری کردن، بردن، هدایت کردن
learn
learned/learnt
learned/learn
آموختن، یاد گرفتن
leave
left
left
ترک کردن، واگذاردن
lend
lent
lent
وام دادن، قرض دادن
let
let
let
گذاشتن، اجازه دادن
lie
lay
lain
دراز کشیدن
lose
lost
lost
گم کردن، از دست دادن
make
made
made
درست کردن، ساختن
mean
meant
meant
معنی دادن
meet
met
met
ملاقات کردن، مواجه شدن (با)
pay
paid
paid
پرداختن، پول (چیزی را) دادن
put
put
put
گذاشتن
read /ri:d/
read /red/
read /red/
خواندن
ride
rode
ridden
سوار شدن، سواری کردن
ring
rang
rung
زنگ زدن
rise
rose
risen
برخواستن، بالا رفتن، طلوع کردن
run
ran
run
دویدن، روان شدن، گریختن
say
said
said
گفتن
see
saw
seen
دیدن
sell
sold
sold
فروختن، به فروش رفتن
send
sent
sent
فرستادن
shoot
shot
shot
تیر یا گلوله زدن (به)، تیراندازی کردن
show
showed
showed/shown
نشان دادن
shut
shut
shut
بستن، بسته شدن
sing
sang
sung
(آواز) خواندن
sink
sank
sunk
غرق شدن
sit
sat
sat
نشستن، نشاندن
sleep
slept
slept
خوابیدن
speak
spoke
spoken
صحبت کردن، حرف زدن
spend
spent
spent
خرج کردن
stand
stood
stood
ایستادن، تحمل کردن
swim
swam
swum
شنا کردن
take
took
taken
گرفتن، بردن، خوردن برداشتن
teach
taught
taught
آموختن، یاد دادن
tear
tore
torn
پاره کردن، پاره شدن
tell
told
told
گفتن
think
thought
thought
فکر کردن، گمان کردن
throw
threw
thrown
پرت کردن، انداختن
understand
understood
understood
فهمیدن
wake
woke
woken
بیدار کردن، بیدار شدن
wear
wore
worn
پوشیدن، بر تن داشتن
win
won
won
پیروز شدن، بردن
write
wrote
written
نوشتن