دانشگاه آزاد اسلامی
واحد مشهد
موضوع :
استاد ارجمند :
جناب آقای غلامرضا ناظمی
گردآورندگان :
رسام مکرم – هومان مهدیخانی
زمستان 86
اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 مشهد
نهضت سواد آموزی منطقه 3
عنوان :
مولف :
فاطمه فرازی فر
مشهد مقدس
بهار 86
چکیده
جوان – اسلام – پیامبر – ائمه – زنان – عاشورا – حماسه، حسین (ع) – زینب – راهنمایی – نصیحت – قرآن – نهضت – مهدی (عج) – معارف – اعتقاد – حسن خلق – مسائل شرعی – توبه – صبر- قناعت – مشکلات – اشتغال – ازدواج – ولایت – اهل بیت – داستان – حریم – پدر – مادر – خصوصی – عمومی – امانت – اراده – صبر – شکر – حیا – سخاوت – شجاعت – غیرت – مدرسه – خودنگهداری – باطل – حق – دانایی – احکام – بردباری – مدارا کننده – نا اهل – صفا – مسائل شرعی – معارف اخلاقی – معارف اعتقادی – عظمت – افکار – عواطف – متعهد – شکوفایی –
بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
مقدمه
مدتی است که رسانه های جمعی متفق القول روی مسائلی مانند افزایش ضریب امنیت اجتماعی، مبارزه با مفاسد اجتماعی، مبارزه با بد حجابی، مبارزه با اراذل و اوباش، مانور داده و عملکرد نیروهای انتظامی و امنیتی را بیان می کنند. اگر به عمق و ژرفای قضیه بنگریم مخاطبین این طرح، همه جوانانی هستند که به عنوان نیروی کارآمد می توانند هر یک چرخی از چرخهای این مملکت را به حرکت در آورند اما …
در این مقوله سعی بر این است که ان شاء ا… با دید باز به این مسئله پرداخته و با تقسیم بندی شرایط و اوضاع و احوال و فرهنگها و نقل قول بزرگان دینی خط مشی را مشخص و راهکارهای ارائه شده را جمع بندی کنیم تا بتوانیم جامعه ای شاداب، سالم و باطراوت را ترسیم نماییم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و الصلوه و السلام علی محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعنه علی اعدائهم اجمعین
1) جایگاه جوانان در فرهنگ اسلامی
دین اسلام توصیه و تاکید می کند که به نسل جوان با نظر خوشبینی و عطوفت نگاه کنید و جایگاه جوان را در اجتماع بشناسید. حضرت پیغمبر (ص) فرمودند:
اوصیکم بالشبان خیرا فانهم ارق افئده ان الله بعثنی بالحق بشیرا و نذیرا فحالقنی الشبان و خالقنی الشیوخ
یعنی : "به شما توصیه می کنم که نسبت به جوانان نظر خوب و مساعد داشته باشید، زیرا آن ها دارای دل های نازکتر و انعطاف پذیرتر هستند. خداوند مرا برای دعوت – به حق به عنوان مژده دهنده به نیکوکاران و بیم دهنده از عذاب نسبت به بدکاران – برانگیخت و در این میان جوانان با من پیمان همکاری بستند و در راه دعوت به اسلام به من کمک کردند ولی پیرمردان با من از راه مخالفت و ستیزه جویی درآمدند"
جوانان زودتر حق را می پذیرند
یکی از راویان حدیث و ارادتمندان مخصوص اهل بیت عصمت (ع) "ابوجعفر احول" که از جهت قدرت منطق و بیان نیز ممتاز بود، بر خود لازم می دانست که در فضای حکومت بنی عباس در راه تبلیغ مذهب تشیع و نشر تعالیم اهل بیت (ع) به کوشش و تلاش بپردازد و در مدتی که به این کار ادامه می داد روزی به محضر امام صادق (ع) شرفیاب شد حضرتش از او پرسیدند : با در نظر گرفتن وضعی که حکومت بنی عباس هم اکنون به وجود آورده است توجه مردم به مذهب تشیع و تعالیم اهل بیت (ع) چگونه است؟
او در پاسخ گفت: متاسفانه توجه مردم کم و اقبال آن ها اندک است. حضرت امام صادق (ع) فرمودند : علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر یعنی، توجه تبلیغی خود را به نسل جوان معطوف وار و نیروی خویش را در راه هدایت آن ها به کار انداز، زیرا جوانان زودتر حق را می پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحی می گرایند.
2) حمایت پیغمبر اسلام (ص) از نسل جوان
پیغمبر اسلام (ص) حمایت خود را از جوانان و استفاده از شایستگی و ظرفیت آن ها را در مواردی بسیار نشان می داد و مشاغل مهم اجتماع را به آن ها می سپرد. و این کار هر چند در آن روز و آن محیط جهل و تعصب کار آسانی نبود ولی حضرتش برای این که درس مهمی به جوامع اسلامی داده باشد نسبت به این موضوع عنایت مخصوص داشته، و در موارد زیادی عملاً پایبندی خود را به این مهم نشان داده اند که اینک به برخی از آن موارد اشاره می شود:
الف) نخستین نماینده پیغمبر (ص)
پس از اینکه تعداد نسبتاً زیادی از مردم مدینه در نتیجه مسافرت به مکه و ارتباط با پیغمبر اسلام (ص) و شنیدن آیات قرآن مجید و مشاهده احوال پیغمبر (ص) به اسلام گرویده و ایمان آوردند از آن حضرت تقاضای اعزام نماینده ای به آن شهر برای تعلیم قرآن و بیان احکام و معارف اسلامی نمودند. بدیهی است که برای انجام چنین ماموریت خطیری کسی باید برگزیده شود که از جهت قدرت منطق و بیان به درجه ای باشد که بتواند از عهده وظیفه خطیر تبلیغ دین برآید و از لحاظ تدبیر و حسن معاشرت در حدی باشد که بتواند چراغ مهر و صفا و محبت را که یکی از مظاهر اسلام است در آن شهر روشن کند و اختلافات خونین مخصوصاً اختلاف میان دو قبیله "اوس" و "خزرج" را که سال ها ادامه داشته است برطرف سازد. حضرتش از میان همه مسلمانان سالخورده و جوان، جوانی به نام مصعب بن عمید را که دارای همه ی این امتیازات بود برگزید و به مدینه اعزام کرد و او ماموریت خود را به بهترین وجهی انجام داد، حتی فعالیت موثر و تبلیغات نافذ و تدبیر وافی و حسن معاشرت معصب بن عمیر زمینه را برای هجرت حضرت پیغمبر (ص) از مکه به مدینه مهیا کرد. این جوان در جنگ بدر شرکت کرد و یکی از پرچمداران این جنگ بود، سرانجام با شرکت به جنگ احد به شهادت نایل گردید.
ب) عقاب بن اسیر و فرمانداری مکه
پس از اینکه حضرت پیغمبر (ص) به مدینه هجرت کرد و در آن شهر با توفیقی خداوند و همکاری مسلمین، اسلام را تثبیت نمود، بزرگترین آرزویی که مسلمین در دل داشتند این بود که شهر مکه را فتح کنند و خانه ی کعبه را از بت های گوناگونی که مشرکین در آن قرار داده بودند، پاک نمایند و به این وسیله راه پیشرفت اسلام را هموار کنند به خواست خداوند متعال این آرزوی بزرگ جامه عمل پوشید و پیغمبر اسلام (ص) با جهادگران سلحشور و با ایمان در سال هشتم هجرت شهر مکه را فتح کردند و بت ها را شکستند و حرم خدا را از پلیدی های شرکت پاک نمودند. اکنون که شهر مکه فتح شده و زیر چتر اسلام قرار گرفته است پیغمبر گرامی اسلام (ص) و همراهانش تصمیم مراجعت به مدینه را دارند لازم است برای تنظیم امور آن شهر که به تازگی از دست مشرکین خارج شده است فرماندار لایق و مدیری تعیین کند که در کمال شایستگی هم به کارهای مردم رسیدگی کند و هم از بی نظمی هایی که ممکن است دشمنان به وجود بیاورند جلوگیری نماید. پیشوای بزرگ اسلام از میان تمام مسلمانان، جوان بیست و یک ساله ای بنام "عتاب بن اسیر" را برای انجام این کار خطیر برگزید و به او فرمود: " من از این جهت تو را حاکم و امیر اهل حرم خدا و ساکنین مکه معظمه نمودم که کسی را شایسته تر از تو برای این موضوع ندیدم."
انتصاب این جوان به چنین مقام بزرگی باعث رنجش خاطر جمعی از رجال عرب و بزرگان مکه شد به طوری که زبان به اعتراض گشودند.
حضرتش در پاسخ فرمودند : هرگز نباید هیچ یک از شما جوانی عتاب بن اسیر را اساس اعتراض خود قرار دهد زیرا ملاک فضیلت انسان، کبر سن و سال زیاد نیست بلکه برعکس میزان بزرگی انسان فضیلت و کمال معنوی اوست.
و بالاخره آن جوان تا آخر عمر پیغمبر اکرم (ص) فرماندار مکه بود و در کمال لیاقت و شایستگی انجام وظیفه کرد و به خدمات درخشانی نایل گردید.
و این جویدن نیز نمونه ای از ارج نهادن اسلام به نسل جوان و حمایت از شایستگی های آن ها در عرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی است.
3) دوره ی جوانی، دوره ی قدرت و شکوفایی :
می دانیم عمر انسان دوره های مختلف دارد و فصل جوانی بهترین دوره های زندگی است. قرآن مجید می فرماید:
الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفاً و شبیهً
یعنی، خداوند آن پروردگاری است که شما را از ضعف و ناتوانی آفرید و بعد از ضعف و ناتوانی ، دوره قدرت و توانایی برای شما به وجود آورد و پس از آن دوباره برای شما دوران ضعف و ناتوانی قرار داد.
در این آیه مبارکه دوران قدرت که دو طرف آن دوره ضعف دینی ضعف کودکی و ضعف پیری قرار دارد همان دوره جوانی است و بالاخره همانطور که فصل بهار دوره رشد و شکوفایی و بالندگی است فصل جوانی نیز دوره قدرت و نشاط و شکوفایی وبالندگی است.
استفاده از فرصت جوانی
بر جوان عزیز لازم است قدر این مرحله از عمر خود را بدانند و با آگاهی و جدیت گام های استواری در راه ترقیات علمی و کمالات معنوی و نیز در راه پیشرفت های مادی بردارند و فرصت های جوانی خویش را مغتنم بشمارند حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند : پنج چیز را قبل از فرا رسیدن پنج چیز غنیمت بشمارید:
1- جوانی خود را در پیش از فرا رسیدن دوره پیری
2- سلامت بدن قبل از بیماری
3- توانایی و توانگری قبل از فقر
4- فراغت خود را پیش از گرفتاری
5- زندگی خویش را قبل از فرا رسیدن مرگ
حضرت امیر مومنان (ع) فرمود: دو چیز است که اشخاص به اهمیت آن ها پس از اینکه آنها را از دست دادند پی می برند .
1- جوانی 2- تندرستی
در این حدیث حضرت علی (ع) نعمت جوانی را در ردیف بزرگترین نعمت های الهی یعنی صحت و سلامت آورده است.
چنین گفت روزی به پیری جوانی
بگفتش در این نامه حرفیست مبهم
تو به کز توانایی خویش گویی
جوانی نگهدار کین مرغ زیبا
متاعی که من رایگان دادم از کف
هر آن سر گرانی که من کردم اول
چو سرمایه ام رفت بی مایه ماندم
از آن برد گنج مرا دزد گیتی
که چونست با پیریت زندگانی
که معنیش جز وقت پیری ندانی
چه می پرسی از دوره ناتوانی
نماند در این خانه استخوانی
تو گر می توانی مده رایگان
جهان بیشتر گرد از آن سرگرانی
که بازیست بیمایه بازارگانی
که در خواب بودم گه پاسبانی
اصحاب کهف همگی جوان بودند
داستان جالب اصحاب کهف که یکی از قصه های قرآنی است را همه شنیده ایم، در فضایی که پرستش بت ها در آن، رایج و اجباری بود و سلطان وقت و مردم مملکت او تعصب بسیار شدیدی در بت پرستی به خرج می دادند به طوری که بردن نام خدا و اعتقاد به توحید مجازاتی جز شکنجه و عذاب و کشته شدن نداشت. افرادی در سایه ایمان محکم و قدرت روحی کامل و پایداری در راه حق در برابر سلطه گران جبار در فضای وحشت و ارعاب قیام کردند و جو سکوت و وحشت را شکستند، با شجاعت و قاطعیت ندای توحید سر دادند و حقیقت را آشکار ساختند و بعد از انجام این رسالت خطیر، خداوند آن را در داخل یک غار در پناه لطف خود صدها سال حفظ کرد و نامشان را در طومار نهضت کنندگان برای حق ثبت و بلند آوازه کرد و آن ها را در جو گذره پویان راه قیام و انقلاب قلمداد کرد.
قرآن مجید در معرفی آن ها می گوید:
انهم فتیه آمنوا بربهم و زدناهم هدی و ربطنا علی قلوبهم اذقاموا فقالوا ربنا رب السموات و الارض من نرعو من دونه الها لقد قلنا اذا شططا
یعنی، آن ها جوانانی بودند که به خداوند ایمان داشتند و ما به هدایت آن ها افزودیم و دلشان را محکم گردانیدیم هنگامی که قیام کردند و گفتند پروردگار ما همان کسی است که خالق آسمان و زمین است و ما جز او کسی را خدای خود نمی خوانیم.
در این راستا استاد بزرگوار آیت ا… طباطبایی (رحمه ا… علیه) در تفسیر المیزان می گوید آیات قرآن در بیان این قصه دلالت بر تمجید و ستایش از جوانان دارد.
نقش جوانان در نهضت جهانی حضرت مهدی (عج)
لشکر حضرت مهدی صاحب الزمان عجل ا… توجه که به گفتار امام صادق (ع) شب زنده دارانی هستند که شب ها صدای دعا و مناجاتهای آنها با خدا مانند همهمه ی زنبوران عسل به گوش می رسد و عبادت کنندگان شب و شیران روز می باشند و دل های آنان از جهت تصمیم و قاطعیت در راه اجرای حق مانند قطعات آهن و تکه های سنگ، محکم و نیرومند است و مشتاقان جهاد و پیکار در راه دین و عاشقان شهادت در راه خدا هستند. این ها بیشتر از جوانان تشکیل می شود که : خداوند جبهه حق را به واسطه آن ها پیروزی می بخشد حضرت امیرمومنان فرمودند :
یاران مهدی (ع) همه جوان هستند و در میان آن ها افرادی که پیر و مسن باشند جز به اندازه ی سرمه ی چشم و یا نمک غذا وجود ندارد.
حضرت باقر (ع) می فرمایند: اینها که تعداد سیصد و چند نفر از آنها مرد و پنجاه نفر از آن ها زن می باشند در مرحله اول در مکه به دور آن حضرت جمع می شوند.
غافل منشین نه وقت بازیست
دوران جوانی همان طور که گفته شد دوران استفاده از فرصت است بنابراین لازم است جوانان عزیز در این سن از عمر خود بیدار شوند و به خود بیایند و وقت خود را در راه تلاش و فعالیت و خلاقیت بگذارنند تا پایه اساسی سعادت خویش تا پایان عمر را پی ریزی کنند، کسانی که در بحبوحه جوانی با سستی و سهل انگاری ایام عمر عزیز خود را از کف می دهند و از این فرصت بی نظیر قدردانی نمی کنند مستحق ملازمت می باشند و با ندامت مواجه می شوند.
از حضرت امام صادق (ع) معنای آیه اولم نعمرکم ما یتذکر فیه من تذکر "آیا به شما آنقدر عمر و فرصت ندادیم که متذکر وظیفه و موقعیت خود باشید؟ " مورد سوال قرار گرفت. حضرتش در پاسخ فرمودند : این آیه ملامت و سرزنش جوانان غافلی است که به سن هیجده سال رسیده اند و از فرصت جوانی استفاده نکرده اند.
3) جوانان و باورهای دینی
پیشوایان دین در نخستین گام تبلیغی و تربیتی خود با دل های مردم سر و کار دارند و سعی می کنند مردم را از دل و جان به خداوندی که آفریننده ی جهان است، متوجه سازند و "ایمان به خداوند" را از این راه ها در دل مردم ایجاد کنند:
1) همه ی موجودات جهان دارای نظم و انضباط می باشند و هیچ موجودی از حوزه ی نظم و تقدیر خارج نیست و معلوم است که نظم احتیاج به نظم دهنده ای دارد.
2) در قیافه همه ی موجودات آثار هدف و حکمت مشاهده می شود و نمایانگر آن است که آن موجود برای چه منظوری آفریده شده است و این خود دلیل است که یک آفریدگار حکیم آن موجود را برای تامین آن هدف آفریده است.
3) همه ی موجودات عالم مانند اعضای یک بدن با هم هماهنگی و تناسب دارند بنابراین یک پدید آورنده ای که آن ها را به یک چنین ترتیبی با هم پیوند داده است، وجود دارد.
4) همه ی موجودات در حال حرکت می باشند و هیچ یک از آن ها ساکن و راکد نیست و احتیاج هر حرکت به محرک روشن است.
5) موجودات جهان همگی حادث می باشند به این معنا که در وجود آن ها شواهد و قراینی هست که دلالت می کند به این که آن ها پس از این که وجود نداشته اند پا به عرصه هستی نهاده اند و احتیاج موجوداتی که حادث می باشند به یک موجود قدیم که به آن ها هستی بخشیده است روشن است.
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحند
که تواند که دهد میوه رنگین از چوب؟
پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز
چشمه از سنگ برون آرد و باران از میغ
تا قیامت سخن از کرم و قدرت او
دل ندارد که ندارد به خداوند قرار
هرکه فکرت نکند نقش بود بر دیوار
نه همه مستعمان فهم کنند این اسرار
یاد که داند که برآرد گل صد برگ از خار
ماه و خورشید مسخر کند و لیل نهار
انگبین از مگس نحل و در از دریا بار
همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار
به علاوه موجودات عالم با این گستردگی به طور کلی به دو قسمت تقسیم می شوند
الف) موجودات زنده ب) موجودات غیر زنده
احتیاج به خالقی که زنده و زندگی بخش است که به موجودات زنده و تجهیزات حیات داده است روشن است بنابراین، نخستین درس پیغمبران خدا (علیه السلام) خداشناسی است که حضرت امیرمومنان فرمودند:
اول الدین معرفته : کلاس اول درس دین شناخت خداست.
و می دانیم که بسیاری از رشته های علوم که در مدارس و دانشگاه ها مورد تدریس قرار می گیرد و به مخلوقات این جهان مربوط است. بنابراین همان علوم در عین حال، درس هایی از خداشناسی می باشند و لازم است از همین دیدگاه نیز مورد توجه خوانندگان قرار بگیرند تا با خواندن آن ها بر درجات ایمان خود بیفزاید.
بر جوانان عزیز لازم است پس از شناخت ذات مقدس خداوند صفات جمال و کمال او را که در این شعر مقداری از آن ذکر شده و صفات ثبوتیه نامیده می شود – بشناسند :
عالم و قادر و حی است مدیر و مُدرک ازلی و ابدی پس متکلک صادق
و همچنین صفات جلال خداوند که صفات سلبیه نامیده می شود و در این شعر آمده است را بشناسد:
نه مرکب بود و جسم نه مرئی نه محل بی شریک است و معانی تو غنی دان خالق
بعد از آن به موضوع "ثبوت" و موضوع "امامت" و موضوع "معاد" و "قیامت" که این ها همه از اصول دین می باشند توجه نمایند و با دلیل و برهان به اندازه معلومات و استعداد خود "ایمان" پیدا کنند.
این است راه پیغمبران خدا که از این راه مردم را با خداوند مهربان مربوط می سازند و در سایه آن، انسان ها را در راه انجام وظایف انسانی بسیج می نمایند.
افکار و عواطف جوانان متعهد
دین اسلام با برنامه تربیتی مخصوص خود همان طور که افق فکر انسان ها را طوری بالا می برد که با پیروی از کلام حضرت امیرمومنان (ع) که فرموده اند: با دیدن هر موجودی آثار و قدرت و حکمت پروردگار جهان را می بینند و می گویند:
به صحرا بنگرم صحرات ببینم به دریا بنگرم دریات ببینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنات ببینم
افق عواطف و دلبستگی انسان ها را نیز از مادیات این جهان بالاتر می برد و دل ها را از محبت الهی لبریز می سازد و در نتیجه آن ها از عبادت پروردگار خدا و مناجات با ذات لایزال الهی که عالی ترین محبوب دل های آن هاست بالاترین لذت ها را می برند که در این رابطه پیغمبر اکرم (ص) فرمودند:
لذات و شادمانی مومن در سه چیز است:
1) روزه دار باشند و افطار کنند
2) با افراد مومنی مانند خود ملاقات نمایند
3) در دل شب ها به تهجد و مناجات با خدا بپردازند.
چنان که، هم اکنون می بینیم که بسیاری از جوانان عزیز ما در صحنه های اعتکاف و مراکز مذهبی و مساجد، به تمام لذت های مادی پشت پا می زنند و بهترین لذت خود را در انجام عبادت ها، خواندن دعاها و رفتن به زیارت مشاهد مشرفه می دانند و مخصوصاً در مجامع دعای ندبه با سر دادن زمزمه های مشتاقانه و ریختن اشک های عاشقانه به یاد امام زمان (عج) آمادگی خود را در راه یاری آن حضرت برای اقامه قسط و عدل جهانی اعلان می دارند. این جوان های عزیز همان ها هستند که دیروز در هشت سال جنگ تحمیلی با آفریدن حماسه ها و جانفشانی ها بهترین و بالاترین لذت خود را در به خون غلتیدن و جان شیرین در راه جانان دادن به نمایش گذاشتند و گفتار نورانی و راه گشای پیامبر اکرم(ص) را که فرمود: جهاد کنید تا مجد و عظمت را برای نسل های بعد به یادگار بگذارید، عملی ساختند.
4) جوان و آموزش
یکی از سرمایه های بزرگ و ارزشمند "علم" است. قرآن مجید در حدود 80 مرتبه از عظمت مقام علم و تکریم عالمان سخن گفته و پیغمبر عالی مقام اسلام فرا گرفتن علم را فریضه هر مرد و زن معرفی نمود. و امت اسلامی را برای فرا گرفتن دانش هرچند با عبور از دیوار چین هم باشد بسیج کرد و با کنار زدن حد و مرز سن و سال خرمن علم آموزی و دانش اندوزی از گهواره تا گور را صادر فرمود. این موضوع یکی از امتیازات اسلام است. که در پرتو آن کاروان علم را به حرکت در آورد و مسلمانان را مشعلدار علوم و فنون جهانی کرد.
حضرت علی (ع) به کمیل بن زیاد که از خواص و یاران حضرتش بودند فرمودند : علم از جهاتی بالاتر و بهتر از مال است:
1- علم تو را حفظ می کند ولی مال را باید تو حفظ کنی
2- مال با خرج کردن نقصان می پذیرد اما علم با خرج کردن فزونی می یابد.
3- عظمت و شخصیتی که در سایه مال بدست آمده است با از بین رفتن مال از بین می رود ولی بزرگی علم از بین رفتنی نیست.
4- انسان بوسیله علم در زندگی خود راه اطاعت خدا را در پیش می گرد و پس از مرگ برای خود نام نیک باقی می گذارد.
5- علم فرمانروا و مال فرمانبر است.
تاکید بیشتر به علم آموزی کودکان و جوانان
دین اسلام هرچند همه امت اسلامی را در راه آموختن علم با ترغیب و تاکید فراوان بسیج می کند ولی در این راه به کودکان و جوانان عنایت بیشتری دارد.
پیغمبر بزرگوار اسلام فرمودند:
آموختن علم در فصل جوانی مانند نقشی است که بر سینه سنگ قرار داده شود که باقی و برقرار می ماند و آموختن علم در فصل بزرگسالی مثال نقش بر سطح آب است که باقی نمی ماند و زود محو می شود.
حضرت امیرمومنان (ع) فرمودند: در دوران کودکی علم بیاموزید تا در دوره بزرگسالی سیادت و مجد را بدست آورید. و نیز فرمودند : کسی که در دوران کودکی و جوانی علم نیاموزد در دوره بزرگسالی موقعیت و تقدم در جامعه پیدا نمی کند. بنابراین به کودکان و جوانان عزیز لازم است قدر شکوفایی و بالندگی عمر عزیز خود را بدانند و در این فصل از زندگی خود در راه تحصیل علم گام های بلند و استواری بردارند و علم را با تحقیق و دقت بخوانند تا روح خلاقیت و ابتکار و نوآوری در وجود آن ها رشد پیدا کند و با توفیق خداوند هریک از آن ها در آینده عضوی مفید و چراغی تابان برای اجتماع اسلامی باشند.
جوان و آموختن مسائل شرعی
در اینجا لازم است توجه داشته باشیم که در روایات اهل بیت عصمت (ع) تاکید بیشتری به این مطلب شده است که جوانان مسائل شرعی خود را یاد بگیرند و به معارف دینی که سه قسمت است آشنا شوند و آن سه قسمت به این شرح است.
1- معارف اعتقادی : اعتقاد و ایمان به اصول و ارزشهای اسلامی
2- معارف اخلاقی : مطالب اخلاقی مخصوصی است که با توجه به آن ها خود را با توفیق خداوند به اخلاق نیک آراسته و از اخلاق ناپسند پاک می سازند و در این مورد برای نمونه به کتاب معراج السعاده مراجعه شود.
3- احکام علمی : تا واجبات را بشناسند و به جا بیاورند و محرمات را بدانند و از آن اجتناب کنند
امام باقر (ع) فرمودند : اگر جوانی از جوانان شیعه را ببینیم که احکام دین خود را نمی آموزد او را با تنبیه به یاد گرفتن احکام دین وادار می کنم.
امید که ان شاء ا… علاوه بر آشنایی به مسائل دینی و خودسازی، جوانان عزیز، در راه هدایت دیگران نیز گام بردارند مشمول این حدیث که گفتار رسول اکرم به حضرت امیر مومنان (ع) است باشند:
سوگند به خدا اگر یک نفر به دست تو به راه راست هدایت شود برای تو از آنچه که خورشید به آن می تابد، بهتر است
6- جوان و بلوغ و تکلیف
یکی از جریانهای مهم و سرنوشت ساز که در تاریخ زندگی جوانان رخ می دهد، موضوع بلوغ جوانان است که در نتیجه به کار افتادن غده های جنسی و ترشح هورمون های خاصی از آن ها و ریخته شدن آن ها به داخل خون تحولی در جسم و جان انسان پدید می آید و رشد اعضا و اندام و قوای او سرعت بیشتری پیدا می کند و این تحول منشا بلوغ است. هریک از دوره های کودکی و جوانی، دوره مستقلی از زندگی انسان محسوب می شود و می دانیم که تفاوت بسیاری میان این دو دوره وجود دارد: او دیروز که به حد بلوغ نرسیده بود کودک و نابالغ بود ولی امروز که از مرز دوران کودکی گذاشته و قدم به دوره دیگری نهاده بالغ و جوان شده و مسئوولیت مهمی متوجه او گردیده است. بنابراین بلوغ به منزله پلی است که دو منطقه از زندگی را به هم مربوط می کند و طفل را از مرحله ضعف و ناتوانی کودکی به مرحله نیرومند و پرشور جوانی می رساند.
بلوغ پدیده مبارکی در زندگی جوانان
در این جا لازم است به این مطلب توجه کنیم که بلوغ پدیده مبارکی است که انسان در سایه آن این شایستگی را پیدا می کند که مورد توجه خطاب الهی قرار بگیرد و با انجام وظایف دینی به خداوند متعال تقریب حاصل کند.
سیر این طاوس که یکی از علمای بزرگ اسلام است به فرزند خود می گوید: ای محمد! من با تاریخ دقیقی که از تولد تو در دست دارم هر سال روز بلوغ تو را جشن می گیرم چون تو در فلان ساعت از این روز لیاقت پیدا کردی که مورد تکلیف الهی قرار بگیری.
در این جا به مناسبت بحث بلوغ تذکر چند نکته مناسب به نظر می رسد:
1- پدران و مادران توجه داشته باشند که تاریخ تولد فرزندان خود را با ماه قمری و سال قمری یادداشت کنند – چون در اسلام در کلیه آنچه که با زمان ارتباط پیدا می کند، میزان ماه و سال قمری است.
2- پدران و مادران توجه داشته باشند، فرزندان خود را قبل از بلوغ به خواندن نماز و گرفتن روزه وادار و تشویق کنند تا فرزندان به مراعات احکام اسلام عادت نمایند و آمادگی برای به جا آوردن آن ها در موقع خود داشته باشند و این موضوع یکی از مستحبات اسلام است و موجب ثواب زیادی برای پدران و مادران می باشد و حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند : فرزندان خود را در سن هفت سالگی به نماز خواندن عادت دهید.
و نیز لازم است پدران و مادران علاوه بر تعلیم اصول دین مسائل مربوط به وضو و قرائت نماز و امثال آن ها را به فرزندان خود یاد بدهند و یا آن ها را تشویق به یاد گرفتن نمایند و همچنین سعی کنند که فرزندان خود را با مساجد و مراکز مذهبی آشنا بسازند و نیز بر روابط فرزندان خود با افراد، نظارت کامل داشته باشند.
حضرت امام زین العابدین (ع) در یکی از دعاهای صحیفه سجادیه که در مورد دعای پدران برای فرزندان می باشد می فرماید: پروردگارا مرا در تربیت و خوبی کردن در حق فرزندانم یاری فرما.
3- پدران و مادران بر اساس رسم و عادتی که فعلاً در بسیاری از مناطق معمول شده است اگر می خواهند برای فرزندانشان جشن تولید بگیرند این کار را تا سن بلوغ فرزندانشان ادامه بدهند ولی بعد از رسیدن به سن بلوغ، جشن تولد را به جشن بلوغ مبدل بسازند. چون جشن بلوغ این مزیت را دارد که تداعی می کند که امروز روز آغاز توجه به تکالیف الهی است و انجام تکالیف الهی موجب سعادت دنیا و آخرت انسان ها است.
4- پدران و مادران و همچنین خود فرزندان سعی کنند که در موقع فرا رسیدن بلوغ سنی، بلوغ فکری و فرهنگی نیز پیدا کرده باشند چون در راه اسلام میزان کمال و شایستگی اشخاص با جنبه عقلی و فرهنگی آنها نیز ارتباط کامل دارد و عقل و فرهنگ در موقعیت و شخصیت انسان از دیدگاه آیات قرآنی و احادیث اهل بیت عصمت (ع) بسیار پر اهمیت است.
7)جوان و توبه
هدف خداوند "ارحم الراحمین" از خلقت موجودات این است که هریک از موجودات به اندازه استعداد و ظرفیت خود از رحمت و فیض خداوند استفاده کند و "انسان" به واسطه ظرفیت و استعداد خاصی که دارد بیش از مخلوقات دیگر از فیض و رحمت حق استفاده می کند.
ولی چون یکی از امتیازات "انسان" این است که دارای "اختیار" است و کارهای خود را بر اساس اختیار و انتخاب خود انجام می دهد. لذا گاهی از امکانات خود سوء استفاده می کند و با اختیار خود از مسیر حق تخلف می نماید و مرتکب گناهی می شود و در نتیجه انجام گناه قابلیت برای استفاده از لطف و فیض الهی را از دست می دهد و چون خداوند ارحم الراحمین است در این مورد برای نجات "انسان" از سقوط قطعی درب دیگری از رحمت خود را به عنوان "توبه" به روی انسان گشود. و اعلان نموده است که اگر گناهکاران از مسیر خطا و لغزش خود به سوی خدا برگردند و توبه نمایند خداوند مهربان توبه ی آن ها را می پذیرد و گناهان آنان را می آمرزد و در این رابطه برای نمونه ندای جانبخش و نوازش آمیز الهی این است:
قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقفطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انه هوالغفور الرحیم (زمر – 53)
یعنی، به بندگان تندرو و گناه کار من بگو از رحمت الهی نا امید نباشند خداوند تمام گناهان را می بخشد او خداوند آمرزنده و مهربان است.
حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: آن کس که از گناه توبه واقعی کرده مانند کسی است که از اصل، گناه نکرده است توبه در حقیقت شست و شویی است که گناهان را از بین می برد و حالت صفا و پاکی را به انسان باز می گرداند و شخص توبه کار را مشمول این عبارت های آرام بخش قرآنی (ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین) یعنی (خداوند توبه کاران را دوست می دارد و خداوند پاکیزگان را دوست می دارد) قرار می دهد.
این آیه مبارکه چنانکه ملاحظه نمودید – همه توبه کاران را محبوب خداوند معرفی می کند ولی پیغمبر اکرم (ص) بر اساس عنایتی که اسلام به جوانان دارد، می فرماید:
هیچ چیز در درگاه خداوند از جوان توبه کار محبوب تر نیست.
حقیقت توبه
در این جا مطلب مهم توجه به شرایط و حقیقت توبه است و در این رابطه باید بدانیم که تنها گفتن استغفر الله و اتوب الله توبه نیست که حضرت رضا (ع) فرمودند : کسی که با زبان طلب آمرزش کند و در دل از گناه خود پشیمان نباشد خویشتن را مسخره کرده است.
شرایط توبه
و بالاخره "توبه" دارای چهار رکن است.
1) پشیمانی از گناه
2) تصمیم جدید به ترک گناه در آینده
3) جبران "حق الله " : یعنی آنچه که قابل جبران است مانند نمازهایی که خوانده نشده و روزه هایی که عمداً نگرفته است باید جبران کند.
4) "حق الناس" : یعنی آنچه که مربوط به حق مردم است باید جبران شود و رضایت صاحبان حق تامین گردد.
اکنون بحث توبه جوانان را با این حدیث از حضرت رسول اکرم (ص) به پایان می بریم:
شش چیز خوب است ولی از شش گروه خوب و زیبنده تر است.
1- عدالت خوب است ولی از فرمانروایان خوب تر است.
2- تقوا خوب است اما از علما خوب تر است.
3- سخاوت خوب است ولی از توانگران بهتر است.
4- صبر خوب است اما از فقرا خوب تر است. (تا در نتیجه ی عمل و شکیبایی به حرام نیافتند)
5- توبه خوب است اما از جوانان خوب تر است.
6- حیا خوب است اما از زنان بهتر و زیبنده تر است.
8-جوان و انتخاب دوست
این مطلب روشن است که هر انسانی مخصوصاً جوان طبعاً از انزوا و گوشه نشینی گریزان است و میل مجالست و همنشینی با افراد اجتماع خود را دارد و حتی می خواهد برای خود دوست و رفیقی انتخاب کند و قسمتی از وقت خود را در کنار او بگذارند و از طرفی طبیعت انسان بویژه جوان حساس و انعطاف پذیر است و قلب او نقش ها را زودتر می پذیرد و اخلاق و روحیات همنشین و دوست در روح او اثر می گذارد.
این جاست که به جوانان عزیز لازم است که در معاشرت خود دقت کنند و با هرکس نشست و برخاست نکنند و هر فردی را برای خود دوست نگیرند.
ای بسا ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نباید داد دست
ویژگیهای دوست
جوانان محترم، سعی کنند با کسانی معاشرت نمایند که از جهت اعتقاد و ایمان به ارزشهای اسلامی و از لحاظ تقوا و تعهد مورد اطمینان باشند، چنان که بدن انسان از انواع گوناگون خوراکی ها تغذیه می کند و نیرو می گیرد روح انسان نیز از مصاحبت با افراد شایسته نیرو می گیرد بنابراین با کسانی مجالست کنند که جنبه های روحی و معنوی آنها را تقویت می کنند. جوانان عزیز! اگر احیاناً افرادی را که از جهت ایمان و تقوا دارای شایستگی می باشند پیدا نکردید، یا چنین افرادی را نمی شناسید، بدانید که در تنهایی بسر بردن بهتر از همنشینی با اشخاص آلوده و بی تقوا است.
در این زمینه پیامبر اکرم (ص) فرموده اند : همنشین خوب از تنهایی بهتر است و تنهایی از همنشینی با افراد بدکار بهتر است.
و نیز حضرتش فرمودند : سعادتمندترین مردم کسانی هستند که با افراد با کرامت معاشرت می کنند. و می دانیم که کرامت و عزت در تقواست که خداوند فرموده اند: "ان اکرمکم عندالله اتقاکم" "گرامی ترین شما در نزد پروردگار با تقواترین شما است".
موضوع تاثیر همنشین و رفیق در روح انسان به اندازه ای است که پیغمبر فرمودند : هر انسانی در روش های دینی از رفیق خود پیروی می کند. بنابراین هریک از شما در انتخاب رفیق خود دقت کافی مبذول بدارد.
و همچنین در حدیثی از امیرمومنان (ع) داریم که : پیش از اینکه راه بیفتد درباره رفیق راه و قبل از اینکه خانه ای بخرید درباره همسایه ی آن خانه تحقیق کنید.
پی آمد دوستی نا اهلان
قرآن کریم از زبان کسانی که با گنهکاران و تبهکاران رفیق شدند می گوید که در روز قیامت آه حسرت باری می کشند و می گویند "یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلا ناحلیلا"
"وای بر من ای کاش فلان شخص آلوده و ناپاک را به دوستی انتخاب نکرده بودم"
ادبای ما که از قرآن مجید و احادیث معصومین (ع) الهام می گرفتند درباره تاثیر همنشین و رفیق، سخنان فراوان گفته اند. سعدی می گوید:
گِلی خوشبوی در حمام روزی
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
بگفتا من گِلی ناچیز بودم
کمال همنشین در من اثر کرد
رسید از دست محبوبی بدستم
که از بوی دلاویز تو مستم
ولیکن مدتی با گُل نشستم
و گرنه من همان خاکم که هستم
شاعر دیگر اینگونه نصیحت می کند که :
تا توانی میگریز از یار بد
مار به تنها تو را بر جان زند
یار بد برتر بود از مادر بد
یار بد بر جان و بر ایمان زند
9) جوان و حسن خلق
"اخلاق" که آیینه تمام نمای روحیات و صفات انسان ها است نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ها دارد. ارتقاء و عظمت هر فرد و با ملت با اخلاق شایسته آن ها و سقوط و انحطاط هر فرد و یا ملت با اخلاق پست آن ها ارتباط دارد.
حسن معاشرت یکی از مظاهر اخلاق و روحیات خوب است و بر کسانی که در راه کسب کمالات انسانی گام برمی دارند لازم است به موضوع حسن خلق توجه ویژه ای داشته باشند و بدانند که در این راه هر قدر تلاش و کوشش بخرج بدهند به همان نسبت پاداش و ثواب خواهند دانست.
حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند : کسی که دارای حسن اخلاق است اجر و پاداش او در نزد خداوند به اندازه کسی است که شب ها را به عبادت و روزها را به روزه داری بسر برده است.
و نیز حضرتش فرمودند : در میزان روز قیامت هیچ عملی سنگین تر از حسن خلق نیست.
و امام باقر (ع) نیز می فرمایند : هر اندازه که ایمان انسان به خداوند کاملتر باشد به همان نسبت خوش اخلاق تر و خوش معاشرت تر است.
حضرت صادق (ع) فرمود: نیکوکاری و حسن خلق موجب عمران و آبادی شهرها و افزایش عمرها می گردد. از امام صادق (ع) درباره حد و مرز حسن خلق سوال شد آن حضرت در پاسخ فرمودند : حسن خلق در سه مظهر ظاهر می شود:
1) در کیفیت برخود به اشخاص، افراد خوش اخلاق با چهره گشاده و قیافه متبسم با اشخاص برخورد می کنند.
2) در طرز حرف زدن : افراد خوش خلق با رعایت ملایمت و ادب با مردم حرف می زنند.
3) در کیفیت رفتار: رفتار و حرکت افراد خوش خلق با نرمی و جلب محبت و تامین رضایت مشروع اشخاص، توام است.
نشانه های حسن خلق
بالاخره امام صادق (ع) در رابطه با ارج نهادن به جامعیت در اخلاق نیک فرمود: ما کسانی را که دارای این صفات باشند دوست می داریم:
1) خوش فهم بودن
2) دانایی در مسائل و احکام دینی
3) بردباری
4) مدارا کننده
5) خویشتن دار
6) راستگو
7) باوفا
سپس افزودند : خداوند پیغمبران خود را با اخلاق نیک آراسته است. و کسانی که دارای اخلاق پیغمبر گونه می باشند خدا را شکر کنند و افرادی که این اخلاق را ندارند به درگاه خدا تضرع کنند و از خداوند مسئلت نمایند که خداوند آن را به آنان عنایت نماید، راوی این حدیث که عبدا… بن بن بکیر است گفت قربانت بروم آن اخلاق کدام است؟ حضرتش در پاسخ فرمودند:
1- پرهیزگاری 2- قناعت 3- صبر و خویشتن داری 4- شکر نعمت های خداوند 5- بردباری 6- حیا 7- سخاوت 8- شجاعت
9- غیرت10- نیکوکاری و احسان به مردم 11- راستگویی 12- ادای امانت
بنابراین بر جوانان عزیزی که در راه کسب کمالات معنوی گام برمی دارند لازم است که به موضوع اخلاق اسلامی و خوش اخلاق بودن توجه ویژه ای مبذول بدارند و مراقب باشند که تکبر و خودپسندی و حسد و غرور مخصوصاً در روح آن ها راه پیدا نکند. که حضرت امیرمومنان (ع) فرمودند:
بر هر فرد عاقل شایسته آن است که خود را از غرور و مستی ثروت، غرور و قدرت و مقام، غرور علم، غرور تعریف و تملق و غرور جوانی حفظ کند.
10) جوان و اراده
از جمله عواملی که در موفقیت انسان تاثیر زیادی دارد، "اراده" است و لذا جوانان عزیز ما باید پیش از هر چیز به این مطلب توجه کنند که در این جهان که در این جهان بدون کوشش و تلاش هیچ کمالی از کمالات انسانی و هیچ پیشرفتی از پیشرفتهای زندگی به دست نمی آید و کار و کوشش احتیاج شدید به اراده و عزم راسخ دارد.
این "انسان با اراده" است که در هر صحنه ای از صحنه های زندگی می درخشد و آینده روشنی را در افق زندگی خود می بیند. تمام کسانی که در تاریخ بشریت درخشیده اند و نامشان سرلوحه تاریخ و اعمالشان راهگشای زندگی انسان ها شده است همه و همه دارای قدرت اراده بوده اند و لذا بر جوانان عزیز لازم است که بکوشند تا این سرمایه عظیم یعنی اراده و تصمیم در راه رسیدن به کمال را بدست بیاورند.
در سایه اراده، مشکلات آسان می شود
افراد با اراده هنگامی که با مشکلات زندگی رو به رو می شوند تحمل دشواری ها را نردبانی برای ورزیده تر و نیرومندتر شدن خود به حساب می آورند و لذا با استقبال از آن ها – مانند درختی که راه خود را از میان صخره ها باز کرده و با عوامل نامساعد پیکار نموده تا به درختی پر طاقت و تنومند مبدل شده است – بر مشکلات غلبه می کنند و از این نردبان بالا می روند تا به اوج عزت و کمال می رسند ولی افراد بی اراده و یا سست اراده به زودی عقب نشینی می کنند و به جایی نمی رسند.
امام صادق (ع) می فرمایند : از دو خصلت جداً پرهیز کن
1- واماندگی و عقب نشینی
2- تنبلی و سستی
زیرا با نداشتن ثبات قدم واستقامت مشکلات را تحمل نخواهی کرد و با داشتن کسالت و تنبلی از ادای حق عاجز و ناتوان خواهی شد. با توجه به اهمیت عزم و اراده در پیشرفت زندگی و نقش پایداری در راه حق که ذکر گردید، توجه به این حدیث که از حضرت صادق است لازم می باشد:
بدانید خداوند اشخاصی که به چند رنگ در می آیند را دشمن می دارد.
11) جوان و ادب
یکی از سرمایه های بزرگ انسانی "ادب" است و بر ما لازم است با دقت کامل سعی کنیم که گفتار و رفتار و نشست و برخاست ما همه و همه با ادب توام باشد که انسان ها هر اندازه که در رعایت ادب نسبت به اشخاص و احترام درباره آنها کوشا باشند به همان نسبت شخصیت انسانی خود را والاتر و ارزش و فضیلت خویش را بالا می برند و دیگران نیز به آن ها با نظر احترام و عظمت نگاه می کنند.
ادب والاترین گوهرهاست که حضرت علی (ع) می فرمایند: "الادب خیر من الذهب" یعنی ادب از طلا بهتر است و نیز می فرمایند: بهترین میراثی که از پدران برای فرزندان باقی می ماند "ادب" است. بنابراین بر جوانان عزیز لازم است که در احترام بزرگسالان و اساتید و معلم خودشان بکوشند و متوجه باشند که بر اساس روایات اهل بیت عصمت (ع) برکت علم در سایه احترام استاد است که هر اندازه در احترام و قدردانی از اساتید خود کوشا باشیم به همان اندازه کسب علم ما برکت بیشتری پیدا خواهد کرد.
12) جوانان و آشنایی با زمان
از جمله وظایفی که فرهنگ اسلام به عنوان یک وظیفه برعهده مسلمانان می گذارد موضوع و شناخت زمان، و حرکت با مقتضیات زمان است که حضرت امیر (ع) می فرمایند:
هرکس با زمان مخالفت کند و خود را با مقتضیات آن تطبیق ندهد، هلاک خواهد شد.
همچنین امام ششم ما شیعیان حضرت صادق (ع) می فرمایند:
کسی که شناخت کامل از اوضاع زمان خود دارد هرگز مورد هجوم جریان های اشتباه آمیز قرار نمی گیرد.
حساسیت زمان کنونی
جوانان عزیز ما باید بدانند که دنیا غرب از آغاز طلوع اسلام چون اسلام را با منافع و مطامع خود در تضاد دیدند، با تکیه به تعصب و خودخواهی با اسلام به مخالفت برخاستند و جنگ هایی بوجود آوردند و هم اکنون نیز با تهاجم فرهنگی خود چه نقشه هایی در سر و چه سودایی در دل دارند. هنوز فراموش نکرده ایم پس از پیروزی انقلاب اسلامی دنیای غرب چه سیاست خصمانه ای را با ما در پیش گرفت روزی دست به حمله نظامی طبس زد و یک روز، 8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی را تدارک دید و روزی با تحریم اقتصادی به میدان آمد و هنوز هم در مورد مسائل هسته ای کشور عزیزمان رجز می خواند.
بنابراین بر جوانان عزیز و متعهد ما لازم است دنیای استکبار و استضعاف را بشناسند و از نقشه های خصمانه آن ها آگاه باشند و در مقابل آن ها بایستند و پرچم مکتب را که همانا هیهات مناالذله است همواره در اهتزاز نگه دارند.
13) نیازمندی جوانان به راهنمایی
از آنجا که جوانان عزیز در مراحل اولیه زندگی هستند و راه زندگی پر فراز و نشیب است و از طرفی راهزنان فراوانی نیز در کمین نشسته اند لذا احتیاج شدیدی به راهنما دارند، به راهنمایی که راه زندگی را پیموده و سرد و گرم روزگار را چشیده و تجارب فراوانی اندوخته است، لازم است با این قبیل افراد در ارتباط باشند و با آن ها در جریان زندگی مشورت کنند و از نصایح و راهنمایی های آن ها استفاده نمایند تا به اشتباه نیفتند و راه خطا نروند و از صراط مستقیم زندگی منحرف نشوند. جوانان عزیز! هرچند شما در مدرسه کلاسهای متعددی را خوانده اید و از جهت علوم مدرسه ای و دانشگاهی در سطح بالایی قرار دارید ولی بدانید در کلاس زندگی هنوز در کلاس اول هستید
هنوز تازه رسیدی و اوستاد فلک نگفته بهر تو اسرار زندگانی را
بنابراین لازم است به پدران و مادران، به پیرمردان و پیرزنان و بزرگسالان با دیده احترام بنگرید و نصایح خیرخواهانه آنان را بشنوید تا سعادتمند شوید.
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
14) جوان و اشتغال
می دانیم که وسیله زندگی انسان ها در این دنیا آماده خلقت نشده است و لازم است که آن ها با کار و کوشش وسایل زندگی خود را فراهم سازند.
کار وسیله زندگی و ما به عمران و آبادی و حافظ عز و شرف انسان است. دین اسلام مردم را به کار و کوشش تشویق و آن را یک نوع عبادت محسوب داشته است.
پیغمبر اکرم (ص) می فرمایند: عبادت هفتاد جزء است و با فضیلت ترین آن طلب حلال است.
و همچنین می فرمایند: کوشش داده در راه بدست آوردن مال از راه حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است .
نکاتی در ارتباط با انتخاب شغل
1- برای اینکه در اشتغال خود موفق باشند کاری را انتخاب کنند که در خور استعداد و میل باطنی آن ها باشد.
2- در صورت امکان شغلی را انتخاب کنند که مهم تر و دارای اثر اجتماعی و اقتصادی بیشتر باشد.
3- نباید به کار، تنها از نظر درآمد و وسیله معیشت زندگی نگاه کنند.
4- قصد و نیت انسان همانطور که در سایر جاها موثر است در موضوع شغل و کار نیز تاثیر زیادی دارد.
بطور خلاصه نظر اسلام این است که مسلمانان هم کار کنند و هم راه کارهای خوب و مفید را بدست بیاورند تا با دانستن نیروی کارآمد انسانی و منابع مهم طبیعی فقر و احتیاج را از چهر زندگی بزدایند و در همه ی ابعاد زندگی مستقل باشند.
15) جوان و ازدواج
از جمله موضوعاتی که به جوانان عزیز توجه به آن لازم است موضوع "ازدواج" است.
قرآن مجید به عنوان یک دستور مهم زندگی افراد جامعه را موظف می کند که در راستای "ایجاد ازدواج" و تشکیل خانواده برای کسانی که همسر ندارند بکوشند و می فرماید:
"وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم"
مردان بی زن را و زنان بی شوهر را به نکاح یکدیگر در بیاورید و از فقر مترسید که اگر مرد و زنی فقیر باشند خداوند به لطف خود آنان را بی نیاز و مستغنی خواهد فرمود که خداوند به احوال بندگان آگاه و رحمتش بسیار وسیع است.
در فرهنگ اسلامی "ازدواج کردن" یکی از اسباب و عوامل حفظ دین قلمداد شده است و نبی مکرم اسلام فرمودند:
کسی که اقدام به ازدواج کرد نصف دین خود را حفظ کرده است و بنابراین به حفاظت نصف دیگر دین خود به وسیله رعایت تقوا و تعهد لازم است که بکوشد.
در آیه شریفه ای که ذکر گردید این مطلب نیز مورد توجه قرار گرفته است که ممکن است مانع بسیاری از افراد برای اقدام به ازدواج مساله فقر و عدم تمکن مالی باشد. در این مورد خداوند کریم با وعده امید آفرین خود این مانع را از سر راه ازدواج برمی دارد و وعده می دهد که اگر مرد و زنی در آستانه ازدواج فقیر باشند این مسئله را مانع ازدواج خود قرار ندهند که خداوند به آن ها تمکن مالی و توانگری عطا خواهد فرمود و لذا حضرت پیغمبر (ص) فرمود: کسی که از ترس فقر اقدام به ازدواج نکند نسبت به خداوند بدگمان بوده است.
باید دانست که اگر کسی بترسد که اگر ازدواج نکند به حرام و معصیت می افتد ازدواج بر او واجب است و اگر اقدام به ازدواج نکند گناهکار است.
وظیفه مسئوولان در قبال ازدواج جوانان
این موضوع را نیز مورد توجه قرار بدهیم که مسئولین مهم مملکتی در تامین وسایل ازدواج جوانان مسئولیت مهمی دارند و لازم است در تسهیل این امر و تامین وسایل و اسباب ازدواج جوانان بکوشند و نیز هر گامی در این راه دارای ثواب و فضیلت است که حضرت موسی بن جعفر می فرمایند:
سه طایفه در سایه عرش خدا در روزی که سایه ای جز سایه عرش الهی وجود ندارد قرار می گیرند:
1- کسی که در راه ترویج برادر دینی خود گام بردارد و اقدام کند.
2- کسی که به برادر دینی خود خدمت نماید.
3- کسی که در حفظ اسرار برادر دینی خود کوشش کند
و بالاخره توصیه و تاکید پیشوایان معصوم (ع) بر این است که در امر ازدواج قبل از هر چیز و بیش از همه چیز به ایمان و تقوا و تعهد اسلامی توجه کنند.
16) جوان و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع)
اعتقاد ما بر اساس دلائل فراوانی که در دست داریم این است که "منصب امامت" نیز مانند "منصب نبوت" منصب الهی است و "امام" کسی است که از طرف خداوند معرفی شده باشد.
یکی از دلایل عصمت امام این آیه از قرآن مجید است:
"و ادابتلی ابراهیم ربه بلکلمات فاتهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی للظالمین" (بقره 124)
یعنی : "خداوند ابراهیم (ع) را با جریانهایی که به وجود آورد مورد آزمایش قرار داد چون ابراهیم (ع) همه این جریانها را به انجام رسانید خداوند به او فرمود: من تو را "امام مردم: قرار می دهم، ابراهیم گفت: پروردگارا از ذریه من نیز کسانی را برای رسیدن به مقام امامت انتخاب کن و خداوند در جواب فرمود: پیمان امامت هرگز به ستمگران نمی رسد."
بر اساس این آیه منصب امامت آنقدر دارای بار قداست و عظمت است و این لباس به قدری والاست که هرگز قامت نارسای افرادی که در عمر خود یک لحظه هم به خود یا دیگران ستم کرده باشند شایستگی پوشیدن این لباس را ندارند.
معرفی امامان دوازده گانه (ع)
بر پایه روایات اسلامی حضرت رسول اکرم (ص) علاوه بر جریان غدیر، حضرت علی (ع) را در موارد دیگر نیز جانشین خود معرفی کرد و ائمه دیگر را نیز با نام و نشان معرفی نمود و هریک از امامان نیز امام بعد از خود را تا امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) بیان کردند و هریک از این امامان در عصر خود وظیفه هدایت جامعه را با تحمل رنجهای فراوان بر عهده گرفتند و جز امام دوازدهم حضرت مهدی (عج) که هنوز زنده است و دنیای پر آشوب در انتظار طلوع و ظهور پر برکت او در تب و تاب بسر می برد، به مقام شهادت نائل گردیدند.
ولایت اهل بیت (ع) بر دو پایه استوار است
باید توجه داشت که ولایت اهل بیت عصمت (ع) بر دو پایه استوار است:
1) تولّی : یعنی دوست داشتن آنها
2) تبرّی : یعنی دشمنان اهل بیت (ع) را دشمن داشتن و از آنها بیزار بودن.
همچنین بر اساس روایات معتبر اسلامی بدون داشتن ولایت هیچ عملی مورد قبول درگاه خدا قرار نمی گیرد. حضرت باقر (ع) فرمودند : اگر کسی در تمام عمر خود شب ها به عبادت قیام کند و روزها روزه بگیرد و همه اموال خود را تصدق بدهد و در همه ی سالها بر انجام حج به خانه خدا برود ولی ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را نداشته باشد برای این اعمال هیچ پاداشی به او داده نخواهد شد.
و بالاخره "ولایت" در این پنج مرحله خلاصه می شود:
1- دوست داشتن اهل بیت عصمت (ع) چنان که ذکر گردید.
2- لزوم فرا گرفتن معارف و احکام دین از اهل بیت (ع) که همتای قرآن می باشد.
3- اختصاص زعامت و رهبری جامعه به آن ها و جانشین آن ها.
4- واسطه فیض پروردگار متعال بودن که برقراری نظام هستی و وجود نعمت های خدا همه و همه به طفیل وجود پر برکت آنها است.
5- ولایت تکوینی یعنی با اذن خداوند متعال قدرت تصرف در عالم هستی از قبیل زنده کردن مردگان و بینا کردن نابینایان را دارند.
در این قسمت از مقوله با توجه به نور وجودی و قدرت تاثیر گذاری امام سوم شیعیان و موسسه مدرسه حسینی به بیان ویژگیها و شرایط محصلین در این آموزشگاه در فصلی جداگانه می پردازیم . انشاء الله که بتوانیم فارغ التحصیلان خوبی از این آموزشگاه باشیم.
جوان و مدرسه حسینی
مدرسه ی حسینی، مدرسه ای است که می آموزد اجزا و اعضای پیکر اسلام در چه نسبتی قرار گیرند تا هندسه ای صحیح رخ نماید. این مدرسه، مدرسه ی ارائه صحیح اسلام است، هندسه ای که موزون، معتدل، خفیف، لطیف، منطقی ، معتدل، زیبا ، با قوام و با استقامت است.
زندگی انسانی به معنای دقیق کلمه، یعنی دور نگه داشتن خود از مناسبات و روابط حیوانی و پروا داشتن از زشتی و پلیدی به مناسبات و روابط عقلانی و دینی جز با تربیت نیروی درونی و حالتی معنوی و روحانی که موجب خود نگهداری است حاصل نمی شود، نیرو و حالتی که حافظ و نگهبان آدمی از انحراف و کجی و پایدارنده انسان بر اصول و مبانی است و مدرسه حسینی، مدرسه تربیت بر محور پروا پیشگی و خودنگهداری است.
اخلاق یکی از سه بعد عمده ی دین است و اسلام بر سه بعد اصلی "اعتقاد، احکام و اخلاق" استوار است و تکمیل ارزشهای اخلاقی و محبت خدایی بخشیدن به صفات و رفتار انسان ها از اهداف عمده ی بعثت انبیاء است.
در این زمینه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق"
تصحیح روش، منش و رفتار انسان و کاشتن بذر کمالات اخلاقی و خصال متعالی انسانی در نهاد جان انسان ها، بخشی مهم از رسالت پیامبر و امامان را تشکیل می دهد.
اصلاح جامعه از بعد مبانی اعتقادی، خصلت های اخلاقی، حاکم ساختن معیارهای ارزشی، ترویج فرهنگ دینی مبارزه با خرافات و بدعت ها و ستم ها، به نحوی در همان مفهوم "بدعت ستیزی" و پیام "احیاگری" هم می گنجد، که در آن محور بیشتر مورد دقت و کنکاش و کاوش قرار گرفته است و امام حسین (ع) بعدی از اصلاح طلبی خویش را بر مبنای احیای کتاب و سنت و زدودن بدعت و جاهلیت از افکار و اعمال مردم بر می شمارد.
سیدالشهدا (ع) مردم را به یاری حق و دفاع از مظلوم و حمایت از اهل بیت پیامبر (ص) که وظیفه همه ی مسلمانان است فرا می خواند حتی در این باره از عبیدا… بن مر جعفی هم که از کوفه و جریانات آن خود را کنار کشیده بود نمی گذشت. در خطبه ای که حضرت، خطاب به حر در دیداری که در خیمه آن حضرت داشت، فرمود:
"ای حر! می دانی که خداوند نسبت به گناهان گذشته ات تو را مواخذه خواهد کرد. بیا و با توبه، خطاهای گذشته را بشوی. من تو را به مقام نصرت ما خاندان فرا می خوانم. اگر حق ما را دادند که می پذیریم، اگر ندادند و با ما به ستم رفتار کردند، تو از یاران من برای طلب حق خواهی بود."
آنچه از سوی خدا به عنوان تکلیف بر عهده ی مسلمانان گذاشته شده، همواره برای رسیدن به "مصالح" و جلوگیری از "مفاسد" است. اگر افراد به تکلیف خویش عمل کنند، در ابعاد مختلف، جامعه رو به پاکی و تکامل معنوی خواهد رفت. اما بی اعتنایی به تکلیف و ترک وظیفه، پیامدهایی ناگوار خواهد دانست.
تکلیف هر کس به تناسب موقعیت اجتماعی اش خاص او است. آنان که جایگاه ویژه ای دارند و موضعگیری و عملکردشان مورد توجه، کارساز، سرنوشت ساز و الگوست، رسالتی مضاعف دارند و ترک تکلیف از سوی آنان عواقب وخیم تری دارد. عالمان دین، افراد سرشناس و متنفذ و موجه، تکلیف سنگین تری دارند و اگر در برابر ظلم و بدعت و تحریف و سلطه های جائر سکوت و سازش کنند، هدر رفتن خون پاکان و تباهی زحمات تلاشگران و رواج بدعتها و ریشه دار تر شدن سلطه ی ظالمان را در پی خواهد داشت.
و این چنین است که حسین بن علی (ع) با شجاعت غیر قابل تصورش با شعار آزادی و آزادگی بپا می خیزد و کاخ ظلم و ستم را سرنگون می سازد.
شجاعت فرزند حیدر آن شجاعتی است که انسان در برخورد با سختی ها و خطرها، دلی استوار داشته باشد. و بیشتر کاربرد این واژه در مسایل مبارزات و جهاد و برخورد با حریف در نبرد، و نهراسیدن از رویارویی با دشمن در جنگ هاست. این نیروی قلبی و صلابت اراده و قوت روح، سبب می شود که انسان هم از گفتن حق در برابر ظالمان نهراسد. هم هنگام نیاز به مقابله و نبرد بپردازد. هم از فداکاری و جانبازی نهراسد که اینها همه از خصایص بارز دلاوران که بلاست.
و اما آزادی که در مقابل بردگی است، اصطلاحی حقوقی و اجتماعیست. اما "آزادگی" برتر از آزادی است و نوعی حرّیت انسانی و رهایی انسان از قید و بندهای ذلت آور و حقارت بار است. تعلقات و پای بندی های انسان به دنیا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و… در مسیر آزادی روح او مانع ایجاد می کند و تنها کسی که می تواند این سد و مانع را از سر راه خویش بردارد تنها آموزگار مدرسه حسینی است که از درسهایش می توان آموخت "برتر و دشوارتر از جهاد با دشمن بیرونی. مبارزه با تمنیات نفس و کنترل هوای نفس و خشم و شهوت و حب دنیا و فدا کردن خواسته های خویش در راه "خواسته های خدا" است. این خود ساختگی و مجاهده با نفس، زیربنای جهاد با دشمن بیرونی است و بدون آن، این هم بی ثمر یا بی ثواب است؛ چون سر از ریا، عجب، غرور، ظلم و بی تقوایی در می آورد. کسی که در جبهه درونی و غلبه بر هوای نفس، پیروز باشد، در صحنه های مختلف بیرونی نیز پیروز می شود و کسی که تمنیات نفس خویش را لجام گسیخته و بی مهار، برآورده سازد، نفس سرکش انسان را بر زمین می زند و به تعبیر مولا او را به آتش می افکند"
و اثربخشی این دیدگاه را می توان در وجود نافع بن هلال مشاهده کرد.
"نافع نامزد داشت و هنوز عروسی نکرده بود. در کربلا هنگامی که می خواست برای نبرد به میدان برود، همسرش دست به دامن او شد و گریست این صحنه کافی بود که هر جوانی متزلزل کند و انگیزه جهاد را از او سلب نماید. با آنکه امام حسین (ع) از او خواست که شادمانی همسرش را بر میدان رفتن، ترجیح دهد، به این محبت بشری غلبه یافت و گفت: ای پسر پیامبر! اگر امروز تو را یاری نکنم، فردا جواب پیامبر را چه بدهم؟
آنگاه به میدان رفت و جنگید تا شهید شد."
همه این داستانها و حکایات، واقعیتهایی هستند که انسان از مکتب حسین با تدریس حسین و استفاده از کتاب قرآن به وقوع پیوسته و می پیوندد و نشان از تاثیر گذاری زاید الوصف کلام خداست.
قرآن شعله ای است برین، مشیت خدا بر آن است که همچون روحی دیگر کمبود انسان را تکمیل کند. قرآن آخرین تجربه جهان غیب را برای سیاست نوع انسان در بردارد، و می خواهد انسانی کاملتر تحویل دهد، یا در واقع می توان گفت: کار قرآن، پرورش و رشد فرشتگانی است در قالب بشر که پیوسته عملش همان عمل است و مراحل تکامل بشری را سیر می کند و به سوی چکاد بالا می رود. همچون کرم ابریشم که از پیله خود بیرون می آید و به ابریشم بافی می رسد.
مسلمان قرآنی، با این تعریف یا مسلمان کامل کسی است که قرآن بر او اثر می گذارد و در نتیجه از آموزش، اخلاص و الهام محبت و فیض وجدان در کتاب وحی، چنان نتیجه ای بگیرد که پروانه با ارزش پیله های ابریشم کارهایی ابریشم را به بار می آورد. به عبارت دیگر قرآن گویی عصای سحر آمیز خداست، به طرف چیزی دراز نمی شود مگر آنکه اثری بر آن می گذرد.
عصای موسی (ع) نیز جز بخشی از حقیقت عظمای قرآن نبود. وقتی به شکل چوبدستی در دست موسی قرار گرفت.
"فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون نغلبوا هنالک و انقلبو صاغرین"
"پس حق بوقوع پیوست و آنچه می کردند باطل شد"
زنان و عاشورا
و اما عاشورا را نمی توان در قلمرو قشر خاصی محدود کرد. تاثیر و درس های آن برای همگان است. ولی از آنجا که نیمی از افراد جامعه را بانوان و دختران تشکیل می دهند، و از آنجا که در نهضت عاشورا سهمی عمده و قابل توجه بر دوش بانوان کاروان حسینی استوار بود و "عاشورا" ماندگاری خود را تا حد زیادی مرهون فداکاری ها و قهرمانی های خانواده امام حسین (ع) به خصوص زینب کبری است. در این بخش به پیامهای عاشورا خطاب به زنان مسلمان می پردازیم.
جامعه ای که از معیارهای اصیل دین و ملاک های ارزشی فاصله بگیرد، "فساد" در پیکره ی آن ریشه می دواند و روابط انسانی و ارتباطات اجتماعی و آنچه میان حاکم و ملت پیش می آید، دچار انحراف از صراط مستقیم می شود.
گسترش بی بند و باری و رواج ظلم و حاکمیت پول و حیف و میل بیت المال مسلمین و تعرض بی مورد نسبت به زندگی و مال و جان مسلمانان و نبودن امنیت و عدالت، گوشه ای از این "فساد اجتماعی" است.
راه فساد زدایی نیز اقدام های اصلاحی برای متقاعد کردن مسئولان به رفتار عادلانه و اجرای دقیق قانون و عمل به کتاب و سنت است. این نوعی حرکت اصلاحگرانه است که امام حسین (ع) نیز در نهضت خویش آن را دنبال می کرد و بر اوضاع نابسامان اجتماعی، صحه نمی گذاشت و مهر سکوت بر لب نمی زد.
اگر امروز و هر زمانی، نیروهای مومن و انقلابی، حساسیت خود را نسبت به سرنوشت اسلام و مسلمانان وانقلاب از دست بدهند و برای حفظ آنچه دارند و کسب آنچه ندارند، از گفتن حق و ادای تکلیف، کوتاهی کنند. اگر در شرایط نیاز جامعه و انقلاب به خون و جانبازی و شهادت، از حضور در صحنه دفاع از ارزشها پرهیز کنند، اگر دچار تفرقه شوند، اگر بر محور ولایت فقیه و رهبری امت منسجم نباشند، اگر برای دست یافتن به پول و پست و مقام، ارزش ها و آرمان را زیر پا بگذارند، اگر به وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر عمل نکنند، اگر ساده لوحانه فریب شایعات و بوقهای تبلیغاتی دشمن را بخورند، عاشورا تکرار خواهد شد و اسلام ضربه خواهد خورد و مظلومیت مضاعفی برای مسلمانان و جبهه حق پیش خواهد آمد.
اما آنچه که دین و مذهب و مملکت ما را بیمه خواهد کرد "غیرت" ایرانی است.
غیرت در اصطلاح، آن است که کسی نسبت به ناموس خود و همسر یا فرد مورد علاقه اش به حدی اهتمام ورزد که به دیگری اجازه تعرض به حریم خویش ندهد. انسان غیور، نمی تواند تحمل کند که دیگران با نگاههای ناپاک یا انگیزه های فاسد، به همسر و بستگان او نزدیک شوند و قصد سوء استفاده داشته باشند. غیرت ورزیدن، خلقی ارزشمند و پسندیده است. "غیرت دینی" نیز سبب می شود که انسان از هر نوع سوء قصد و هجوم مخالفان به ارزشهای مقدس و معتقدات دینی بر آشوبد و عکس العمل نشان دهد و در دفع تعرض بکوشد.
پیامبر اکرم (ص) فرموده اند : غیرت از ایمان است ( العبره من الایمان)
غیرت نشانه ارزشمندی شخصیت یک انسان محسوب می شود.
حضرت علی (ع) می فرمایند: ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازه جوانمردی اوست، شجاعتش به اندازه پاکدامنی اوست و عفت او به قدر غیرت اوست.
و خداوند نیز بندگان غیرتمند خویش را دوست می دارد "ان الله یحب من عباده الغیور"
و اما فصل الخطاب و پیام بارز عاشورا به بانوان، دعوت آنان به شناخت و انجام رسالت سیاسی خویش است و پشتیبانی از مبارزه شهدا، تلاش اجتماعی همراه با عفاف و پاکدامنی، شهید پروری و تربیت نسلی شهادت طلب، تبلیغ و تبیین مرام و اهداف شهیدان و صبر بر شهادت عزیزان همچنانکه تاکنون بوده است، تا آخر نیز همین درسها و پیام ها جاودانه خواهد ماند.
از جلوه های بارز حضور زنان در حماسه عاشورا، تعهد و پای بندی آنان به حرمت ها و احکام الله و مراعات مسائل حجاب و عفاف است. حضوری این چنین نشان می دهد که مشارکت زن در عرصه های مبارزات و دفاع از حق، منافاتی با فعالیتهای بیرون از خانه ندارد. به شرط آنکه حریم عفاف و حدود الهی رعایت شود و متانت لازم مراعات گردد. اهل بیت امام حسین (ع) در سفر کربلا، منادی این متانت و عفاف بودند، هرچند سپاه کوفه به حریم آنان بی حرمتی کردند و در دوران اسارت، آنان را در مضیقه وسایل پوشش قرار دادند ولی همین که آن آزاد زنان از معترضان سرسخت به انی بی حرمتی بودند، دلیل دیگری بر اهمیت و قداست حظ حجاب وعفاف، حتی در بدترین شرایط اجتماعی و مضیقه های تحمیلی است. نمونه بارز اعتراض به این هتک حرمت و دفاع از حجاب، در سخنان حضرت زینب (ع) بود آن حضرت در خطابه پرشور و افشاگرانه ای که در کاخ یزید ایراد کرده بود، فرمود:
"… ای یزید! آیا پنداشتنی همین که ما را همچون اسیران به این شهر و آن شهر کشاندی، برای ما خواری است و برای تو کرامت؟ ای زاده آزادشدگان فتح مکه! آیا این از عدالت است که همسران و کنیزان خودت را در پشت پرده ها قرار داده ای ولی دختران رسول خدا (ص) را به عنوان اسیر، روانه کرده ای، پرده های حرمت آنان را دریده، چهره هایشان را آشکار ساخته و زیر سلطه دشمنان از شهری به شهری می گردانی، آن گونه که مردم شهرها و آبادی ها و قلعه ها و بیابانها به آنان می نگرند و دور و نزدیک چهره آنان را تماشا می کنند؟…
اینگونه انتقادها از هتک حرمت حکومت یزدی نسبت به حریم عفاف و حجاب، نوعی حمایت از ارزشهای دینی و شئون مقدسات و حریم حرمتهای الهی است که از زبان اسرای اهل بیت شنیده می شود.
و اما در جامعه امروزی شاهد هستیم که بدنبال هجوم همه جانبه تبلیغاتی و فرهنگی، زنان و دختران ما چگونه در جامعه و در انظار عمومی دیده می شوند. آیا براستی امام حسین (ع) بدنبالی چنین هدفی قیام نمود؟ و آیا اهل بیت ابا عبدا… بدنبال چنین هدفی به اسیری رفتند؟ آیا فردای قیامت من و توی مسلمان جوابگو نخواهیم بود؟ و آیا …؟ آیا…؟
حال که کلام به اینجا رسید بهتر است که در حال حاضر نیز مقایسه ای داشته باشیم بین جوان امروزی و جوانی که معمار انقلاب آن را توصیف می کند و مقایسه بین آنچه را که امام امت ترسیم نمودند با وضع فعلی که در جامعه شاهد و ناظر هستیم.
جوان از دیدگان امام "برگرفته از سخنان و بیانات معظم له"
عشق و شور، طراوت و پاکی، شجاعت و سرسختی، استقلال طلبی و عدالت خواهی، ایثار و از خودگذشتگی ، استعداد و توانایی و … از جمله ویژگیهایی هستند که سراسر وجود هر جوانی مالامال از آنهاست. در دوران جوانی روح عرفان، اخلاق و معنویت متجلی شده و جوانان آماده پذیرش فضیلتها و ارزشهای الهی می شوند و زمینه های کمال طلبی در آنان بروز می کند؛ از این رو بخش متنابهی از سرمایه گذاری ها و برنامه ریزی های دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و تلاشگران عرصه های فکری و فرهنگی متوجه این قشر می باشد، و محور اساسی سیاست گذاری های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مخاطب اصلی رسانه های جمعی همواره جوانان بوده و خواهند بود. ویژگیها و استعدادهای نهفته در وجود جوانان مناسبترین زمینه برای طراحی و ایجاد هر گونه تغییر و تحول و اجتماعی است، بطوریکه چرخ های کثیری از انقلابات و تحولات توسط این گروه به حرکت درآمد، و سرعت می گیرد. کنکاش در تاریخ ملل مختلف و از جمله جریانات حاکم بر ایران در یکصد سال گذشته موید این مدعاست. بخش انبوهی از بازیگران و نقش آفرینان حوادث مختلف جوانان بود. و امکانات و انرژی های بسیاری، مصروف جذب و هدایت آنان بسمت اهداف معین (اعم از مثبت و منفی، ارزشی و ضد ارزشی) شده است.
از آغاز انقلاب مشروطیت تا به امروز، کشور ما آبستن تحولات و وقایع مختلفی بوده است. در این میان سالهای سیاه ستم شاهی پس از 15 خرداد سال چهل و دو و روند سریع شکل گیری انقلاب اسلامی از ویژگی خاص به خود برخوردار است. نگاه ژرف و بصیرت الهی سکاندار اصلی انقلاب حضرت امام (ره) دست مایه ای بود برای آنکه در راستای توجه به تمامی اقشار درگیر در امر مبارزه، عنایت ویژه نسبت به جوانان مورد غفلت قرار نگیرد. تامل و توبه در پیامها، اعلامیه ها و سخنرانی های امام عزیز در طول سالهای قبل و پس از پیروزی انقلاب، نشان از این نکته مهم دارد که چگونه ایشان از سر آگاهی جان و روان نسل جوان جامعه را مورد خطاب قرار داده و آنانرا مرحله به مرحله به سوی قله های شرف و انسانیت رهنمون ساخت و از این رهگذر پیروزی و تداوم انقلاب را در میان امواج سهمگین ابتلائات تضمین نمود.
درک و شناخت درست حضرت امام (ره) از مراتب و کمالات انسان و نیازهای واقعی جوانان سبب توجه و تذکر نکات مورد لزوم به نوجوانان و جوانان جامعه شد. بعنوان مثال در دهه پنجاه که اقدامات ضد اخلاقی و معارض با ارزشهای اسلامی از سوی نظام طاغوتی به اوج خود رسیده بود، امام امت همراه با معرفی ماهیت پلید رژیم شاه، جوانان را نسبت به فعالیتهای تخریبی و انحرافی آنان آگاه و هوشیار می ساخت. همچنین حساسیت بسیار نسبت به رشد جنبه های روحی و معنوی در میان جوانان سبب شد که در سالهای نخست پیروزی انقلاب، تحول چشمگیری در قشر جوان جامعه بوجود آمد؛ و خیل عظیمی از خداجویان رهیده از ارزشهای پست و حیوانی راه سعادت خود را در تزکیه نفس و سلوک الی ا… جستجو کردند. نفس مسیحایی امام عاشقان، دلدادگانی را در میان جوانان پرورش داد، که بسیاری از اهل ریاضت و سیر و سلوک به حال آنان غبطه می خوردند.
از سوی دیگر نسل جوان جامعه نیز گمشده و الگوی برین خویش را در وجود نازنین امام یافتند. زیرا که شخصیت جامع الاطراف خصوصیات علمی و دیدگاههای منحصر به فرد او در زمینه های اعتقادی، عرفانی، سیاسی، حمایت از محرومان و مستضعفان، آزادی خواهی، عدالت جویی و … پاسخگوی تمامی نیازها و خلا وجودی جوانان شهری و روستایی این سرزمین اسلامی بوده است.
در حال حاضر منش و دیدگاههای به جای مانده از آن خدا مرد همچون سرمایه گرانقدری فرا روی مردم ما و همه جویندگان راه حق و فضیلت، بخصوص جوانان و نوجوانان موحد و مسلمان است. که سعی شده بصورت کوتاه و خلاصه اشاره ای به آن بیانات صورت گیرد.
تمجید امام از جوانان
خداوند پشتیبان شما باشد. شماها ان شاء ا… در آتیه برای اسلام و برای کشور خودتان سرباز لایق ان شاء ا… باشید. خداوند در تحت تربیت اسلام و تربیت امام زمان – سلام ا… علیه – و تربیت قرآن، شما را یک جوانان برومند برای ملت ما قرار بدهد. من به همه ی شما ارادت دارم، اخلاص دارم، دوستی، دارم، شما از خود من هستید و من هم از خود شما. ان شاء ا… موفق باشید، جدیت کنید در تحصیل، جدیت کنید و یاد گرفتن معارف الهیه، جدیت کنید در اینکه خودتان را خوب بار بیاورید. خدا حفظتان کند، سلامت باشید ان شاء ا…
(28/12/57 بیانات امام در جمع 1 قیام)
ضعف انگیزه های فساد در جوان :
شما که اکنون جوانید، نیروی جوانی دارید، بر قوای خود مسلط می باشید و هنوز ضعف جسمانی بر شما چیره نشده است، اگر به فکر تزکیه و ساختن خویش نباشید، هنگام پیری که ضعف، سستی، رخوت و سردی بر جسم و جان شما چیره شد و نیروی اراده، تصمیم و مقاومت را از دست دادید و بار گناه و معصیت قلب را سیاهتر ساخت، چگونه می توانید خود را بسازید و مهذب کنید؟
هر نفسی که می کشید، هر قدمی که برمی دارید، و هر لحظه ای که از عمر شما می گذرد، اصلاح مشکلتر گردیده ممکن است ظلمت وتباهی بیشتر شود. هرچه سن بالا رود، این امور منافی با سعادت انسان زیادتر شده قدرت کمتر می گردد، پس به پیری که رسیدید دیگر مشکل است موفق به تهذیب و کسب فضیلت و تقوی شوید؛ نمی توانید توجه کنید، زیرا توجه با لفظ "اتوب الی ا…" تحقق نمی یابد، بلکه ندامت و عزم بر ترک لازم است. پشیمانی و عزم بر ترک گناه برای کسانی که پنجاه سال یا هفتاد سال غیبت و دروغ مرتکب شده، ریش خود را در گناه و معصیت سفید کرده اند، حاصل نمی شود. چنین کسانی تا پایان عمر مبتلایند.
جوانان ننشینند که گرد پیری سر و روی آنان را سفید کند. شما تا جوان هستید می توانید کاری انجام دهید، تا نیرو و اراده ی جوانی دارید، می توانید هواهای نفسانی، مشتهیات دنیایی، و خواسته های حیوانی را از خود دور سازید. ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید. دیگر در پیری کار از کار گذشته است تا جوانید فکری کنید، نگذارید پیر و فرسوده شوید.
قلب جوان لطیف و ملکوتی است وانگیزه های فساد در آن ضعیف می باشد، لیکن هرچه سن بالا رود ریشه ی گناه در قلب قویتر و محکمتر می گردد؛ تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست. چنانکه در روایت است: قلب انسان در ابتدا مانند آینه صاف و نورانی است. و هر گناهی که از انسان سر بزند. یک نقطه ی سیاه بر روی قلب فزونی می گردد، تا جایی که قلب را سیاه کرده، ممکن است شب و روزی بدون معصیت پروردگار بر او نگذرد. و به پیری که رسید، مشکل است قلب را به صورت و حالت اولیه بازگرداند. شما اگر خدای نخواسته خود را اصلاح نکردید و با قلبهای سیاه، چشمها، گوشها و زبانهای آلوده به گناه از دنیا رفتید، خدا را چگونه ملاقات خواهید کرد؟ این امانات الهی را که با کمال طهارت و پاکی به شما سپرده شد. چگونه با آلودگی و رذالت مسترد خواهید داشت؟ این چشم و گوش که در اختیار شماست، این دست و زبانی که تحت فرمان شماست، این اعضا و جوارحی که با آن زیست می کنید – همه امانات خداوند متعال می باشد که با کمال پاکی و درستی به شما داده شده است، اگر ابتلا به معاصی پیدا کرد آلوده می گردد؛ و خدای نخواسته اگر به محرمات آلوده شود، رذالت پیدا می کند. و آن گاه که بخواهید این امانات را مسترد کنید. ممکن است از شما بپرسند که راه و رسم امانتداری این گونه است؟ ما این امانت را این طور در اختیار شما گذاشتیم؟ قلبی که به شما دادیم این چنین بود؟ چشمی که به شما سپردیم این گونه بود؟ دیگر اعضا و جوارحی که در اختیار شما قرار دادیم چنین آلوده و کثیف بود؟ در مقابل این سوالها چه جواب خواهید داد؟ خدای خود را با این خیانتهایی که به امانتهای او کرده اید چگونه ملاقات خواهید کرد؟ (16/12/57)
(سلب آزادی جوانان)
به اسم آزادی، آزاد زنان و آزاد مردان، آزادی را از زن و مرد سلب کردند، زن ها و جوانان ما را فاسد الاخلاق کردند… جوان ها را هم منحط کردند. مراکز فحشا الی ماشاء ا… برای جوان های ما درست کردند. به اسم آزادی، به اسم پیشرفت، به اسم تمدن، جوان های ما را به فحشا کشیدند. به اسم آزادی، همه ی آزادی ها را از ماها سلب کردند… با اسم های فریبنده، با الفاظ بزک کرده مملکت ما را رو به خرابی بردند. بالاتر از همه جوان های ما را فاسد کردند، نیروی انسانی ما را به عقب نشاندند. (26/2/58 "پیام امام به مناسبت روز زن")
(تبلیغ مراکز فساد)
آن که از همه چیز به کشور ما صدمه اش بیشتر بود این بود که نیروی انسانی ما را خراب کردند و نگذاشتند رشد بکند. مراکز فساد در شهرها و بخصوص در تهران اینقدر زیاد بود و اینقدر تبلیغ در کشاندن جوان های ما به این مراکز فساد شد و آن قدر راههای فساد را برای جوان های ما باز کردند و دامن زدند بر آن که، کشاندند اینها را در مراکز فساد که این خرابی از همه ی خرابی ها بدتر بود. خرابی های مادی جبرانش آسانتر است از خرابی های معنوی.
(9/3/58 بیانات امام در جمع پاسداران انقلاب اسلامی قزوین)
(گرفتن فکر جوانان )
اصل برنامه این بوده است که جوان های ما را به فساد بکشند. اینها برای اینکه مبادا یک قدرتی یک وقتی در مقابلشان قیام کند، هر جا که احتمال قدرتی می دادند آن را با تمام قوا سرکوب کردند… اینها می خواستند که هر قوه ای که احتمال بدهند در مقابل اجانب و ارباب های می ایستد و هر فکری را که احتمال بدهند که این فکر در مقابل آنهاست، اگر بتوانند فکر را از آنها بگیرند. فکر را چطور بگیرند؟ با اعتیاد به مشروبات، با اعتیاد به هروئین و امثال این مخدرات که فراشان را می گیرد. انسان را از میان تهی ی کند و مراکز فحشایی که سرتاسر مملکت بود، مراکز فسادی که سرتاسر مملکت بوده، خوب، این هم جوان ها را مشغول می کرد به امور شهوانی که به کلی افکار را از دستشان می گرفت. این یک برنامه ای بود که روی یک حساب دقیق این کارها انجام می گرفت.
(13/4/58 بیانات امام در جمع کارکنان مبارزه با اعتیاد)
(یکصدایی جوانان)
شما می دانید که ما نه قدرت نظامی داشتیم و نه ملت ما تعلیمات نظامی، شما جوانان عزیز مشغول دانش بودید، تحصیل دانش بودید و سایر قشرها هم مشغول کارهای مخصوص به خودشان بود، روحانیون هم مشغول تحصیل علوم خودشان بودند، ما نداشتیم یک جمعیتی که تعلیمات نظامی دیده باشند و نه یک تجهیزاتی داشتیم لکن یک چیز داشتیم و دنبال او یک چیز دیگر، عقیده به اسلام و ایمان به خدا، قیام برای خدا که دنبال او جمع شدن همه قشرها در زیر بیرق اسلام بود. این دو نیروی عظیم را ما داشتیم که یکی اصیل و یکی دنبال او نیروی اصیل، نیروی ایمان، توجه به خدا. اتکال به ذات مقدس حق. از همه ی زبانها ذکر خدا بیرون می آمد. با ا… اکبر جلو می رفتید و دنبال این مطلب اصیل همه ی قشرها با هم مجتمع شدند و همه ی اغراض کنار رفت یک صدا و آن اینکه ما جمهوری اسلامی می خواهیم. این یک صدا که از حلقوم شما فرزندان اسلام درآمد و این صدای اسلام بود، صدای ملکوت بود، صدای عالم غیب بود و این صدا همچون این ملت را منسجم کرد و همچون قدرت به ملت داد که با دست خالی به قدرتهای بزرگ غلبه کردند از این به بعد هم ما، احتیاج به این صدای ملکوتی الهی داریم و احتیاج به این انسجام
(1/10/58 بیانات امام در جمع گروهی از دانشجویان تبریز)
(حفاظت از خون جوانان)
روسا و دولتمردان بیدار شوند، مخاصمه را ترک کنند، این منظره ها را ببینند، این جوان هایی که خون خودشان را در راه اسلام دادند، ببینند، این جوان هایی که شما را به این مقام رسانده اند، ببینند و دست از مخاصمات بردارند، آتش بس کنند. در محضر خداست، همه ما در محضر خداییم و همه ما خواهیم مرد و همه ما حساب پس خواهیم داد. (8/10/59 بیانات امام در جمع اهالی خرم آباد)
(اصلاح مملکت توسط جوانان)
شما جوانان تا کنون در این نهضت شرکت داشته اید. من به شما درود می فرستم. لیکن نیمه راه است، راه باقی مانده است. شما جوان ها، شما نیروهای جوان باید این نیمه راه دیگر را هم با قدرت پیش ببرید. باید با وحدت کلمه، با اسلام، با ایمان، از این نهضت تا اینجا که آمده اید، از اینجا به بعد هم به جلو بروید. باید همه ریشه های استبداد و ریشه های استعمار را از این مملکت بکنی. باید این مملکت را پاکسازی کنید. این مملکت عقب مانده است، این مملکت اقتصادش ورشکسته است، این مملکت الان آشفته است، به نیروی شما جوان ها باید این مملکت اصلاح بشود. ما همه مسوول هستیم، ما همه باید دنبال این کار را بگیریم تا به آخر خط برسانیم.
(19/1/58 بیانات امام در جمع همافران بخش کامپیوتری نیروی زمینی)
(وعده الهی به جوانان)
شما مومنین، شما جوانان مومن، ایرانی، پاکستانی و سایر اقشار که ایمان دارید، خداوند وعده فرموده است که شما را از همه ظلمتها، از همه گرفتاریها خارج کند و به نور برساند آن هم نور الهی"الله نور السموات والارض" "الله والی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور"
از همه ظلمتها، از همه گرفتاری ها خارجتان می کند و به نور الهی می رساندتان، آن نوری که روشن کننده همه ابعاد انسان هاست. آن نوری که تابش او تمام عالم را بوجود آورده است. شما توجه به اسلام و تعلیمات اسلامی داشته باشید. اقشاری که در بین شما می خواهند اختلاف بیندازند دست رد به سینه آنها بزنید، اینها عمال طاغوتند، اینها می خواهند شما را از نور خارج کنند و به ظلمات وارد کنند، اینها مخالف خدا هستند، عمال طاغوت هستند، این ریشه های گندیده را بکنید، خداوند همه شما را تایید کند.
(24/2/85 بیانات امام در جمع گروهی از مسلمانان پاکستان و هند)
(هوشیاری جوانان)
بیدار بشوند ملت ما و بیدار بشوند جوان های ما، توجه داشته باشند به اینکه آمریکا با سر نیزه نمی آید به میدان شما، با قلم می آید به میدان شما، با قوای انتظامی نمی آید به اینجا، با آن اشخاصی که دارد و دارد این امور را می گرداند به دست آنها، با آنها می آید به میدان ما، اینها را باید توجه به آن داشته باشید. آلت دست واقع نشوید. (16/8/58 بیانات امام در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد اصفهان)
(جوان عاشق دفاع از کشور )
تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام جوانانی مثل جوان های ایران ما سراغ ندارد و ملتی مثل ملت ایران در تاریخ ثبت نشده است . شما در کجای تاریخ ، جز یک برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسیع بلکه به طور محدود سراغ دارید که جوانان یک کشور این طور عاشق جنگ باشند ، این طور عاشق دفاع از کشور خودشان باشند و این طور ملت همه با هم یکصدا دنبال پیروزی ارتش و سپاه پاسداران و سایه قوای مسلحه باشند و کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند . من از این چهره های نورانی و بشاش شما و از این گریه های شوق شما حسرت می برم .
( 15/9/59) بیانات امام در جمع پاسداران )
(مواظبت از جوانها)
باید پدران و مادران مواظب رفتار فرزندان خویش باشند که در صورت مشاهده حرکات غیر عادی آنان را نصیحت نمایند تا گول منافقین و منحرفین را نخورند که در این صورت سعادت دنیوی و اخروی آنان تباه می گردد. مادران و پدران باید توجه داشته باشند که سنین دانش آموزی و دانشگاهی سال های شور و هیجان فرزندانشان می باشد و با اندک شعاری جذب گروهها و منحرفین می شوند.
(31/6/60 پیام امام بمناسبت آغاز سال تحصیلی)
(آموزش همراه با پرورش)
تکلیف شما آقایان این است که این جوان ها را بار بیاورید به طوری که پرورش کنند. همان آموزش تنها نباشد. سابق نه آموزش بود، نه پرورش یعنی نمی گذاشتند، وضع را جوری کرده بودند که هم جلوی معلومات جوان های ما را می گرفتند و نمی گذاشتند رشد بکنند و هم جلو پرورش را که پرورش صحیح نکنند. اینهمه مراکز فساد که در ایران ایجاد کردند، همه چیزهایی که برای آموزش و پرورش بود اینها تبدیلش کردند به مراکز فساد (16/1/58 بیانات امام در جمع فرهنگیان قم)
(تربیت انسان های مستقل)
برادرها! جوانها را با اعتماد بنفس با استقلال نفسانی بار بیاورید . معلم ها! جوان ها را مستقل ، آزاد بار بیاورید معتمد به نفسشان کنید.
(29/1/58 بیانات امام در جمع فرهنگیان رفسنجان)
(جوانان، امانتی بزرگ)
از فرهنگیان و متصدیان تعلیم و تربیت و قضات و متصدیان دادگستری و دادگاههای انقلاب می خواهم که به ماموریت بزرگی که به آنان سپرده شده و مسئوولیت عظیمی که به عهده گرفته اند توجه نمایند که با انحراف فرهنگ، کشور به انحراف کشیده می شود و نوباوگان و جوانان که امید ملت اسلام هستند، اماناتی بس بزرگ و شریفند که خیانت در آن خیانت به اسلام و کشور است و این نوباوگان و جوانانند که در آینده سرنوشت کشور به دست آنان است و باید تربیت صحیح اسلامی در جمیع مدارس به طور جدی اجرا شود تا کشور از آسیب مصون گردد.
(29/12/59 پیام امام به ملت ایران در آستانه سال نو)
(تربیت جوانان مومن )
معلم های دبیرستان و دبستان و همه جا که مهیا می کنند بچه ها را برای دانشگاه ، بدانند که اگر آنجا مهذب کردند این بچه ها را و این بچه ها را مومن با آوردند و مومن تحویل دانشگاه دادند و دانشگاه مومن تحویل ملت داد ، کشور خودشان را از همه آسیب ها نجات داده اند .
( 28/6/81 بیانات امام در جمع روسای دانشگاهها )
(نصیحت مشفقانه به جوانان )
نصیحت مشفقانه من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که از راه اشتباه برگردید و با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت می کنند ، متحد شوید و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور و ملت از شر مخالفین نجات پیدا کند و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید . تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی هستید که جز به نفع شخصی خود فکر نمی کنند و در آغوش و پناه ابر قدرتها با ملت خود در ستیز هستند و شما افرادی مقاصد شوم و قدرت طلبی خویش می نمایند ؟ شما در این سال های پیروزی انقلاب دیدید که ادعاهای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط برای فریب جوانان صاف دل است و می دانید که شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و کارهایتان جز به قدر خودتان و تباهی عمرتان نتیجه ای ندارد .
(15/3/68 وصیت نامه سیاسی الهی امام )
آنچه را که دراین فصول می توان برداشت و نتیجه گیری کرد اینکه :
اسلام به جوانان غیر قابل تصور بها داده است که همه نشان دهنده عمق شخصیت و پشتکار و اراده ی قوی این نسل در حل و فصل مشکلات موجود است که اگر از آن به شکل صحیح بهره گیری شود مطمئناً مدینه فاضله ای که همه انتظار آن را می کشند به زودی پیش رو خواهیم داشت ان شاء الله .
و اما آنچه را که بصورت پیشنهاد مطرح شده است می توان اینگونه بیان کرد که همه ناهنجاریها و هنجارشکنیهایی که امروزه در سطح جامعه رواج یافته تنها و تنها علت آن فرهنگ تربیتی غلط است که متاسفانه نه در خانواده به آن اهمیت داده می شود و نه مدرسه و نه جامعه .
و تنها راه مقابله با آن فرهنگ سازی می باشد که مسئولان دخیل در این امر بگونه ای برنامه ریزی نمایند در آینده همانگونه که امام است نیز بدان اشاره فرمودند : پرورش سر لوحه کار قرار گیرد و سپس آموزش که اگر چنین باشد بطور قطع و صد درصد زندانهای ما خالی و جای آنها را مدارس و آموزشگاهها پر خواهد انشاء الله .
منابع تحقیق
1) محدثی جواد پیامهای عاشورا چاپ ششم
قم زمزم هدایت زمستان 84
2) طریحی فخر الدین مجمع البحرین چاپ سوم قم دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1362 شمسی
3) شیخ مفید ارشاد جلد دوم قم چاپ کنگره هزاره ی شیخ مفید 1413 قمری
4) شریف الغرشی باقر حیاه الامام الحسین بن علی جلد سوم
قم داراالکتب العملیه 1397 قمری
5) دلشاد تهرانی مصطفی مدرسه حسینی تهران انتشارات دریا 1379 قمری
6) دارالمعروف موسوعه کلمات الامام الحسین (ع) قم داراالکتب العملیه 1374 شمسی
7 ) آیت ا… نوری همدانی احکام جوانان چاپ سوم انتشارات مهدی موعود (عج)
8 ) مطهری مرتضی بیست گفتار چاپ پنجم انتشارات صدرا خرداد 1385
9 ) بهزاد پور سیمین دقت زن در توسعه مفاهیم اسلامی انتشارات خرداد 1378
62