قوت های سه گانه نفس
فیلسوفان معتقدند: خداوندی که عزیز است و بزرگ، به پیامبرانش وحی نمود که به مردم و امت خود بگویند: وجود هستی خویش را بشناسید و چون از نفس خود با خبر شدید، از خیلی احوال آگاه خواهید شد.
همانطورکه پیامبر ما فرموده: کسی که خود را بشناسد خدای خویش را نیز خواهد شناخت، که این سخنی است کوتاه ولی بامعانی زیاد.
هر کس که خود را نشناسد چگونه می تواند در احوال موجودات دیگر شناخت پیدا کند؟ چنین کسی از شمار حیوانات است و حتی بدتر از حیوانات. زیرا چنین شخصی را قدرت درک و تشخیص خوب و بد نیست ولی حیوانات را چرا.
پس اگر درست اندیشه کنیم می بینیم که در پس این سخن کوتاه، معانی ژرف و پرمعنایی می باشد و هر کس که از خودآگاهی کامل پیدا کرد و در شناخت خود موفق شد، پس او زنده است و اگر هم بمیرد، پس به فرمان خداوند بزرگ دگر بارزنده خواهد شد (قیامت) و درک دقیق تری از آفرینش خود پیدا خواهد کرد و یقینش کامل خواهد شد.
انسان خواهد دانست که بر 4 اصل استوار است که هر کدام از آن اصول نباشد از راه راست منحرف خواهد شد.
در وجود آدمی، سه نیرو وجود دارد ؛ یکی عقل است و سخن و جایگاهش سر انسان با همراهی دل می باشد و دوم خشم است که جایگاهش دل می باشد و سوم آرزو که جایگاهش دل می باشد و سوم آرزو که جایش جگر می باشد.
این سه قسم هر کدام مکان خاصی دارد هر چند که مربوط به یک انسان می باشد.
سخن در این مطلب بسیار است که اگر وارد آن شویم ، کار به درازا می کشد و از بحث خارج می شویم پس به مسئله مهم مشغول شدم تا به هدفم برسم.
در خصوص قدرت خرد و سخن که جایگاهش سر می باشد به 3 قسمت ، یکی توهم که اولین درجه که بشود همه چیز را دید و شنید و دومین قسمت آنکه بتواند مسائل را تمیز بدهد و نفس خود را پاک نگاه دارد که در این صورت خوب از بد و درست از نادرست و شدنی را از ناشدنی می تواند تشخیص بدهد.
و سوم آنکه هر چه بشود دید قابل درک می باشد. (که البته از نظر من اینجا جای تامل است)
از این معیارها می توان فهیمد که اعتدال در هر چیز بهتر است، پس اگر بتوانی بر نفست پیروز شوی موفق خواهی بود. هنگامی که بتوانی بر مرکب نفس سوار شوی، عقل است که حاکم بدن می شود و برای هر کاری می توانی به آن رجوع کنی.
در صورتی که این 3 دستگاه هماهنگی داشته باشد یعنی از دیدن تا ادراک و تمیز دادن مسائل همکاری مشاهده گردد به آن نفس ناطقه گویند زیرا شخص توانسته بر هوی و هوس خود غالب آید و اما نفس خشم گیرنده که باعث بی آبرویی و پستی انسان
می شود و اگر انسان به آن ظلم کند او همیشه در کمین انتقام است. پس باید هوشیار بود.
و اما نفس آرزو که خواهش است و تمناو خصوصیاتش دوستی با غذا و شراب و دیگر لذتها می باشد.
پس باید بدانیم بهترین آنها نفس ناطقه می باشد که حاکم است و چیره. شکننده کامها و هوسها که باید راه و روش را پیش بگیرد . سخت و قوی که نه از خود ضعف نشان دهد نه چنان خشمگین باشد.