تارا فایل

تحقیق در مورد مبعث پیامبر اکرم


مبعث پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
کوه حرا در اطراف مکه که هر ساله در ماه رمضان بر پاک ترین مرد زمانه آغوش می گشاید ،در این سال شاهد وقوع پدیده ای شگفت است ، دیوارها ، قطعه ی سنگ ها ، در نواحی مناجات این مرد نرم شده اند ، در برابر روح پرستنده و بی آلایش او سر فرود آورده اند که ناگاه نوایی بس پر مهابت لرزه بر پیکره ی کوه می افکند ، ندایی که آن مرد را به نام می خواند و بشارت می دهد که از سوی خالق جهان به شرف نبوت شرافت یافته ، تا انسان های سر گشته در تاریکی های جهل را به روشنایی و نور راهبر شود . و این آغازی است بر رنج های بی شمار مردی که تا آن زمان محمد امین بود و پس از آن شب محمد رسول الله خاتم النبیین (ص) شد.
رنج هایی که تنها شانه های استوار و ایمان نستوه او توان تحمل آن را داشت ، مردی که در تمام کائنات یگانه بود و بر این یگانگی ، محبوب پروردگار عالمیان شد . قریشیان ، تا آن زمان محمد را امین مکه می دانستند و در حل اختلافات او را حکم می کردند اما پس از آگاهی بر رسالتش، به یکباره چون تمام دنیای خود را در برابر پیام رهایی بخش او درخطر دیدند با تمام قوا و با هر آنچه در توان داشتند علیه وی به پا خاستند ولی چه بیهوده تلاشی که آن کس را که خداوند عزیز گرداند اگر تمامی جهانیان گرد آیند نخواهند توانست اندکی از عزت وی بکاهند و مشرکان براسرار و قدرت خداوند بس نا آگاه بود ند و گذشت زمان این سر خداوندی را بر آنان آشکار ساخت . ولی اینک با گذشت بیش از 1400 سال از بعثت آن بزرگمرد تاریخ بشریت و آخرین حلقه اتصال آسمان و زمین ، هنوزنوای تشکیک از سوی نه مشرکان که دینداران دیگر ادیان که بر دینداری خویش داعیه بسیار دارند شنیده و خوانده می شود . و عجیب آنکه پیروان هر دین و آیینی ، قران و پیام رسول اکرم را نسخه برداری از کتاب آسمانی و دین و آیین خود می پندارند اینان دیدگان حقیقت بین خود را بر این مسئله می بندند که استواری دین اسلام حق جویی و تازگی آن برای نو مسلمانان حتی در دنیای پیشرفته غرب ، خود می تواند حجتی بر اصالت پیام رسول اکرم باشد. این نوشتار فرصتی است برای پاسخگویی به آن دسته از مشرکان نوینی که شرک خود را در پس ادیان گوناگون پنهان ساخته و بر آخرین حجت حق رسول اکرم محمد مصطفی (ص) اشکال می گیرند و او را نابغه و یا شاعری چیره دست می خوانند نه پیامبری که از جانب خداوند بر هدایت خلق مبعوث شده است و این نیست مگر عناد دیرپای معاندان که بر سعی باطل خود باور دارند ولی خبث طینتشان ، آنان را بر طریقی چنین گمراه نگاه داشته است . نویسندگان غربی که همه پدیده ها را با اصول مادی مورد مطالعه قرار می دهند … می کوشند که نبوت پیامبران و زیر بنای این موهبت الهی را که وحی باشد با اصول مادیگری توجیه و تفسیر نمایند و آنچه را که پیامبران از شنیدن وحی و رویت فرشته مدعی هستند همه را مولود تخیل و تجلی شخصیت دوم پیامبران معرفی کرده و فداکاری و تلاش های توانفرسای آنان را نتیجه یک عمرفرو رفتگی در خویش و فکر و اندیشه پیرامون نجات قوم خویش می دانند . در این میان تنی چند از مستشرقان و سر سلسله آنان یک یهودی آلمانی در صدد هستند با تشکیک دررسالت نبی مکرم اسلام ، اعتبار قرآن را به عنوان تنها سخن الهی که دچارتحریف نشده است زیر سوال بزند. بنیاد تمام تفاسیر غیرالهی این مستشرقان از بعثت پیامبر اسلام و محوری ترین سخن ایشان این است که: محمد نابغه و ابر مردی است که با مطالعه در متون یهودیان و مسیحیان و اقتباس از آنان توانسته بنیاد اندیشه و تفکر خود را پی ریزی کند. این مدعیان برای اثبات نظرخویش بر چند مورد تاکید فراوان دارند :
1- انکار امی بودن( فاقد توانایی خواندن و نوشتن) پیامبر؛
2- داشتن روابط فکری با علمای یهود و نصاری ؛
3- داشتن روابط فعال با مراکزفکری – فرهنگی خارج عربستان . این موارد خلاصه ای ازادعاهای منکران بعثت نبی مکرم اسلام است که توسط گلدزیهر آلمانی-یهودی و در منگام و بعضی غرب شیفتگان بیان می شود و ما در صدد هستیم با ارائه دلایل عقلی ، باطل بودن این ادعاها را آشکار سازیم .
نبوغ محمد:نبوغ پیامبر اسلام امری است که مستشرقان و معاندان جدید رسول خدا (ص) نیز به آن اذعان و اعتراف دارند و چنان که گفتیم یکی از پایه های تفسیر غیرالهی ایشان از بعثت وی نیز همین اعتقاد به نبوغ و برخورداری آن حضرت از بهره هوشی بسیار بالاست . مسلمانان هم طبعاً اصل بهره مندی پیامبر اسلام از نبوغ را باور دارند . در این نکته جای هیچگونه مناقشه ای نیست. بلکه مناقشه در نتیجه ای است که مستشرقان از نبوغ محمد (ص) گرفته و اذعان و اعتراف به آن را برای تفسیر غیر الهی خود از بعثت کافی دانسته اند . برای رد این ادعا می توان گفت نه علمای روانشناسی و تربیت بر فعلیت یافتن ظرفیت هوشی نوابغ ، بدون محیط رشد مناسب باور دارند و نه تاریخ نوابغی سراغ دارد که بدون مکتب و مدرسه و معلم و محیط مناسب … به شکوفایی رسیده باشند.. به راستی آیا می توان تصور کرد که فردی برخورداراز استعداد خدایی و هوش بسیار بدون دستیابی به آموزش و بدون پرورش آغازگر نهضت بزرگی شود که تاکنون دارد؟؟
مفسران ، محققان و مستشرقان در باب واژه امی و معنای آن اتفاق نظر ندارند. برخی از ایشان واژه امیین در آیه ( هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته) را به معنای مشرکین و اعراب که اهل کتاب نبودند گرفته اند . برخی نیز امی را ماخوذ از ام القری و منسوب به آن دانسته و نوشته اند که اطلاق امی به حضرت رسول از آن جهت است که اهل و ساکن ام القری یعنی مکه بود . غالب علمای لغت هم امی را به معنای کسی که قادر بر خواندن و نوشتن نباشدگرفته اند . در قرآن کریم دو بار در سوره اعراف از حضرت محمد به عنوان امی یاد شده است .غالب مفسران در معنای امی به نقل معانی امی به نقل معانی متعدد یاد شده پرداخته و سرانجام معانی صریحی از آن به دست نداده اند . به این ترتیب به نظر می رسد که از طریق واژه مذکور عدم توانایی رسول خدا را بر قرآئت و کتابت نمی توان ثابت کرد. ولی با این حال قریب به اتفاق علمای مسلمان درامی بودن پیامبر ، در سالهای قبل از بعثت تردیدی ندارند. تعدادی از این علماء،البته نه مبتنی بر دلایل تاریخی روشن بلکه براساس استدلال عقلی که سواد ،کمال است و پیامبری که دارای تمام کمالات است نمی باید بعد از بعثت از این کمال بی بهره باشد. معتقدند که حضرت رسول پس از بعثت سواد آموخته و بر قرآئت و کتابت توانایی یافته است . آیه (و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا ً لارتاب المبطلون) (تو پیش ازنزول قرآن نه هیچ کتابی می خواندی و نه با دست خویش آن را می نوشتی اگر چنان بود باطل گرایان به شک می افتادند) صراحتاً برعدم توانایی حضرت رسول در سالهای قبل از بعثت بر قرائت و کتابت تاکید می کند ….. که جمله انتهایی آیه ، ضمن اینکه ارائه قرآن را با عنایت به بی سوادی پیامبر ، به خودی خود اعجازی برای آن حضرت و صدق الهی بودن بعثتش می شمارد، تلویحاً بیانی تحریک آمیز نیز هست . بدیهی است سکوت تایید آمیز قریش در مقابل این آیه و عدم ادعایشان در با سوادی حضرت رسول علی رغم بیان انکاری آیه ، بارزترین دلیل بر بی سوادی آن حضرت است. انکار بی سوادی پیامبر اسلام از سوی مدعیان یهودی و مسیحی به این معنی است که او در دوره قبل از بعثت معلمانی داشته که نزد ایشان قرائت و کتابت را آموخته است . ناگفته معلوم است که اگر پیامبر چنین معلمانی می داشت ، طبعاً قریش از وجود آنان آگاه بودند و آنها را معرفی می کردند . اما قریشیان هیچگاه مدعی نشدند که پیامبر نزد کس یا کسانی قرائت یا کتابت آموخته است .
پیامبر و شاعران ادعای شاعری پیامبر هم از سوی منکران قریشی ایشان و هم ازسوی مستشرقان عصر حاضر مطرح شده است . شاعران ، در میان اعراب ، عالمان ، مورخان و روشنفکران جامعه محسوب می شدند . این سخن درستی است که شعر دفتر عرب است دفتری که تمام اندیشه ها ، عقلیات و حکمت و فرهنگ و دانش عرب در آن انعکاس دارد . شاعران در میان اعراب جایگاه فرهنگی ویژه ای داشتند و مجبور بودند تمامی اطلاعات ممکن و لازم را گردآوری کنند ، تا به هنگام ضرورت آنها را در خدمت شعر خود در آورند و به عنوان سلاحی برای دفاع از قبیله خویش مورد استفاده قرار دهند . عرب جاهلی به هنگام جنگ بر هر چیزی که می توانست با قبیله رقیب مباهات می کرد و در این میان که شعر به سلاح خیال پردازی و غلو مجهز است می توانست در مفاخره و گردن فرازی بسیار به کار اعراب آید . اگر قرار بود پیامبر اسلام دستمایه هایی برای اعتلای دانش و آگاهی خویش جستجو کند طبعاً باید با همین شاعران که دانشمندان جامعه حجازبودند مربوط می شد و در جمع ایشان رفت و آمد می کرد و همانند ایشان با این دفتر عرب پیوستگی می داشت ، اما نه تنها هیچ سند تاریخی از رابطه پیامبر اسلام با شاعران د دست نیست ، بلکه گزارش هایی در دست داریم که خلاف این ادعارا نیز آشکار می سازد .
طبری ( تاریخ نگار معتبراسلام در سده) ازپیامبر اکرم نقل می کندکه ایشان شعر را دوست نمی داشتند . علاوه بر این پیامبر اکرم بر خلاف اعراب که شعر شناس بودند یا اشعاری را از حفظ داشتند هیچگاه شناخت دقیقی از قالب های شعری نداشتند و قرآن کریم به حق در این باره می فرماید : ( وما علمناه الشعرو ما ینبغی له) .( سوره یس آیه 69)

سرآغاز رسالتی جهانی
پیشوای دهم ، حضرت امام هادی (علیه السلام ) می فرماید : ” هنگامی که محمد (صلی الله علیه وآله) ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وی بخشیده بود به مستمندان بخشید ، هر روز به کوه حرا می رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می نگرست ، و شگفتی های رحمت و بدایع حکمت الهی را مورد مطالعه قرار می داد .
به اطراف آسمان ها نظر می دوخت ، و کرانه های زمین ، دریاها ، دره ها ، دشت ها و بیابان ها را ازنظر می گذرانید ، و از مشاهده آن همه آثار قدرت ورحمتالهی ، درس عبرت میآموخت، از آنچه می دید ، به یاد عظمت خدای آفریننده می افتاد .آنگاه با روشن بینی خاصی به عبادت خداونداشتغال میورزید .چون به سن چهل سالگی رسید خداوند نظر به قلب وی نموددل اورا بهترین وروشنترین ونرمترین دلها یافت .
در آن لحظه خداوندفرمان داد در های آسمان ها گشوه گردد .محمد (صلی الله علیه وآله) از آنجابه آسمان ها مینگرست سپس خدا به فرشتگان امرکرد فرودآیند ، و آنهانیز فرودآمدند،ومحمد (صلی الله علیه وآله) آنهاار می دید .خداوندرحمت وتوجهمخصوص خود را از اعماق آسمان ها به سرمحمد (صلی الله علیه وآله) وچهره اومعطوف داشت .
در آن لحظه محمد(صلی الله علیه وآله) به جبرئیل که در هاله ای از نور قرار داشتنظر دوخت.جبرئیل به سوی اوآمدوبازویاورا گرفت وسخت تکان داد وگفت ای محمد! بخوان . گفت چه بخوانم؟”ما اقرا ” ؟
جبرئیل گفت “نام خدایت را بخوان که جهانیانرا آفرید .خدایی که انسانرا از علق آفرید .بخوانکه خدایت بزرگ است .خدایی که با قلم دانش آموخت وبه انسان چیزهایی یاد داد که نمی دانست .” پیک وحی ، رسالت خودرا به انجام رسانید وبه آسمانها بالا رفت .پیامبر(صلی الله علیه وآله) وآله نیزاز کوه فرودآمد.از مشاهده عظمت وجلال خداوند وآنچه به وسیله وحیدیده بودکه از شکوه وعظمتذات حق حکایت میکرد ،بیهوش شد ،ودچار تب گردید ….. ” پیغمبر بدون هیچگونه تشریفات مادی ، به مقامعالی پیغمبری رسید . با قدم هایی شمرده ودیدی وسیع وقدرتی خاق العاده به خانه بازگشت .
همینوارد خانه شد پرتویازنور وبویی خوشفضای خانه را فرا گرفت .خدیجه پرسید اینچه نوری است ؟پیغمبرفرموداین نورنبوت است .ای خدیجه! بگولا اله الا الله ومحمدرسول الله .سپس ماجرایبعثت را چنان که اتفاق افتاده بود برای خدیجه شرح داد وافزودکه جبرئیل به من گفت : “از این لحظه توپیغمبر خدایی ”
خدیجه که از سال ها پیش ها له ای ازنورنبوت درسیمای درخشان همسر محبوب خود دیده و از کردارورفتار وگفتار اوهزاران راز نهفته وشادی بخش خوانده بودگفت : به خد ا دیر زمانیاست که من درانتظار چنین روزی به سر برده ام ،وامیدوارم بودم که روزی تورهبرخلق وپیمغمبر این مردم شوی.
بدین گونه محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) برازنده مردمقریشکه سوابق درخشان اونزد عموم طبقات روشن و از لحاظ ملکات فاضله وسجایای اخلاقی وخصال روحی شهره شهر بود، برفراز غار حرا از جانب خدواند یکتا به مقام عالی نبوت ورهبری خلق برگزیده شد ،وخاتم انبیاء گردید.


تعداد صفحات : 29 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود