خورشید مشرق "
در بررسی عوامل تغییرات آب و هوایی، اگر چه خورشید منشا اصلی و نهایی آب و هواست، ولی نوسان آب و هوایی ممکن است از عوامل زیر نشات گرفته باشد:
1) تابش خورشید که تشعشع امواج الکترو مغناطیس با طول موج های مختلف است. Ultraviolet ماوراء بنفش ، Infrared مادون قرمز، Particle transmission انتشارذرات همانند بادهای خورشیدی .
2) علل مرتبط با گردش زمین (Orbital factors) که فاصله زمین با خورشید را متاثر می سازد و به طور پیوسته همراه با ماه و نظم قرار گرفتن کرات در حال تغییر است .
3) فاکتورهای زمینی که شامل: عرض جغرافیایی ، توپوگرافی ، تبادل هوا ـ دریا، جریانهای اقیانوسی و گردش اتمسفری می شود.
در این میان علل مرتبط با فرآیند گردش زمین به دور خورشید، کمتر شناخته شده است. نظر به اهمیت متغیرهای مرتبط با مکانیزم گردش انتقالی و گردش وضعی و دوره های آب وهوایی به بررسی این موضوع می پردازیم:
دانشمندان مصر و بابل قدیم، نخستین اخترشناسانی بودند که به رصد ستارگان پرداختند. آنها با پژوهش در آسمان و سپهر ، صورتهای فلکی را نقشه برداری کرده و مسیری را که خورشید در آسمان ظاهر می شود، تشخیص داده و دوره هایی را که ماه و خورشید از عرض آسمان عبور می کنند تخمین زده بودند. اما یک اختر شناس یونانی به نام Hipparchus نخستین اکتشاف عمده نجوم را به سرانجام رساند . او با مقایسه مشاهدات افزون بر یک قرن قبل از زمان زندگی خود، به این نتیجه رسید که به نظرمی رسد چرخش آسمان به تدریج و بسیار آهسته تغییر می کند.
در حدود 120 سال قبل از میلاد ، Hipparchus با مقایسه مشاهدات خود و اطلاعات قبلی به این نتیجه رسید که در مدت 169 سال محل طلوع و غروب خورشید (در روزی که طول شب و روز برابر است و کاملا" در موقعیت شرقی غربی اتفاق می افتد) به میزان 2 درجه تغییر کرده است .
اما در این میان نخستین کسی که به صورت سیستماتیک به وجود چرخه ها و دوره های مشخص در گردش زمین به دور خورشید اشاره نمود، یک ریاضیدان اهل صربستان به نام Milutin Milankovich است که در دهه 1930 تئوری خود را تحت عنوان Astronomical theory of climate ارائه کرد. هر چند این موضوع پس از او به چرخه های میلانکوویچ معروف شد، اما او نخستین فردی نبود که پارامتر چرخش زمین را به آب و هوا مرتبط دانست و قبل از او Adhemarا(1842) و Croll (1875) دانشمندانی بودند که درباره این موضوع بحث کرده بودند .
میلانکوویچ اظهار می دارد: آشفتگی و اختلاف در انحراف محور زمین و نیز تغییر در مسیر چرخش زمین به دور خورشید ، مقدار تشعشع وارده خورشید به یک منطقه معین از زمین یا تابش در عرضهای مختلف را متاثر می سازد.
تغییرات درجه حرارت حاصل از این پدیده ها در اتمسفر، موجب تغییر آب و هوایی و در نتیجه گسترش یا ذوب کلاهک یخی قطبی، افزایش یا کاهش حرارتی اقیانوسها می شود که هر دو این پدیده ها موجب نوسان سطح آب دریاها در مقیاس جهانی می گردد.
سه متغیر عمده در ارتباط با گردش زمین به دور خورشید قابل تامل و بررسی است:
1ـ تغییرات در شدت نیروی گریز از مرکز؛ eccentricity : این پدیده تغییر تدریجی در شکل مسیر گردش از یک مسیر نسبتاً دایره ای با ضریب بیضوی تقریباً صفر (0) تا کمی بیضوی با ضریب حدود 06/0 است. دوره های حاصل از این حرکت شامل 95 هزار سال، 123 هزار سال (که چرخه های 100 هزار ساله را می سازد) و نیز دوره 413 هزار ساله است. شکل زیر این تغییرات را نشان می دهد:
2 – تغییر زاویه کج شدگی محور زمین؛ Obliquty : این میزان انحراف در واقع نوسان بین زاویه محور زمین و صفحه ای که مدار گردش زمین به دور خورشید در آن قرار دارد می باشد و میزان آن از 8/21 تا 4/24 درجه تغییر می کند. این نوسان هر 41 هزار سال تکرار می شود. شایان گفتن است، این مبحث، کج شدگی محور زمین و نه جهت آن را مورد بحث قرار می دهد. مقادیر بالای زاویه انحراف محور زمین موجب افزایش اختلاف درجه حرارت بین زمستان و تابستان در عرضهای بالا می شود و بیشترین تغییر در نواحی قطبی است .
3 – تغییرات در لرزش محوری یا رقص محوری؛ Precession : این فرآیند یک پدیده پیچیده است که شامل دو مولفه می شود. نخست لرزش محور چرخش زمین و دوم مسیر لغزش محور حول یک بیضوی می باشد. دوره حاصل از این لغزش یا رقص محوری چرخه های 19 و 23 هزار ساله (میانگین 21 هزار سال) را ایجاد می کند.
نتیجه این پدیده تغییر جهت محور چرخش زمین نسبت به خورشید است؛ به نحوی که سبب تغییر در روزهایی از سال که شب و روز برابر دارند (equinoxes) می شود. در حال حاضر ، زمین در نیمکره شمالی نزدیکترین فاصله را در زمستان با خورشید دارد. در حدود 11 هزار سال دیگر زمین کوتاهترین فاصله با خورشید را در تابستان نیمکره شمالی تجربه می کند . این پدیده تابستان گرمتر و زمستان سردتر را سبب می شود.
بحث :
تغییر در نیروی گریز از مرکز و در نتیجه تبدیل مسیر گردش زمین به دور خورشید از یک حالت دایره به شکل بیضوی در اثر نیروی ثقل سیاره مریخ (Mars) و سیاره زهره (venus) پدید می آید . بنابراین پدیده eccentricity بیشتر به آرایش کرات در مدارهای چرخش به دور خورشید در منظومه شمسی ارتباط دارد .
اما تغییر در میزان کج شدن محور زمین (Tilt Axes) با اختلاف درجه حرارت زمستان و تابستان نسبت مستقیم دارد و سبب اختلاف تابش در یک منطقه مشخص تا حدود 10% می گردد.
مکانیزم این تغییرات هنوز به خوبی دانسته نشده است. هر چند شواهد اخیر (انتشار به سال 2000) نشان می دهد که دی اکسید کربنِ جوّ می تواند یک نقش راهنما در تشدید اثر چرخشی داشته باشد، اما گروهی از محققان در باره ارتباط چرخه های یکصد هزار ساله و تغییرات چرخش ابراز شک و تردید نموده اند.
Bergerا (1991) و Laskarا (1993) درباره میزان تابش خورشید در چرخه های میلانکوویچ مطالعاتی انجام داده اند . (Insolation=Incident solar radiation) در شکل زیر بررسیهای Berger در عرض 65 درجه شمالی از حال حاضر تا یک میلیون سال قبل آورده شده است. براین اساس، در نیمکره شمالی بیشترین تابش خورشیدی در حدود 900 سال قبل روی داده است. در این زمان مقادیر چشمگیری از پوشش های قطبی ذوب شده است . از آن زمان تابستانهای نیمکره شمالی در معرض تابش کمتری قرار دارد.
اما علت یا عامل لرزش محوری یا رقص محوری را قطر بیشتری که زمین در ناحیه استوا دارد و خارج شدن زمین از شکل کاملا کروی در این ناحیه می دانند.
کاربرد :
پیشرفتهای شایان توجه در دو شاخه علمی مکانیک اجرام آسمانی و نیز گردآوری و تجزیه تحلیل داده های چینه شناسی که در دو دهه اخیر حاصل شده است ، موجب پیشرفت یکی از دقیق ترین روشهای تعیین سن یعنی تقویم گاه شناسی نجومی Astrochronology شده است .
این روش دوره های منظم در چرخه های Milankovich را که در سنگها ثبت و ضبط شده را به کار می بندد تا یک جدول زمانی کرونواستراتیگرافی بنا نماید در این روش چند مرحله مهم وجود دارد:
1) اثبات این مطلب که چرخه های موجود در نهشته های رسوبی همان چرخه های Milankovich هستند یاخیر ؟ این مهم مستلزم بررسیهای دقیق روی پارامترهای فیزیکی ـ شیمیایی سنگهاست.
2) اصلاح و کنترل سری داده های پیوسته به وسیله آنالیز Furier ، این بررسیها ما را قادر می سازد تا چرخه های بسیار مشابه اما با دوره زمانی متفاوت باهم گروه بندی شوند در این تصحیحات، تغییرات مربوط به نرخ رسوبگذاری ، خطای اندازه گیری و غیره حذف می شود.
پژوهشگران ، با استفاده از راه حل های ریاضی و محاسبات رایانه ای ، مطالعاتی درباره حرکت چرخشی زمین از زمان حاضر تا چندین میلیون سال قبل انجام داده اند که در آن تاثیرات متقابل دیگر کرات و ماه بررسی شده است. این متد Orbital solution نامیده شده و از این رهگذر مقادیر تشعشع در طول زمان (Insolation target) قابل پیدا کردن است .
این داده ها تا 35 میلیون سال قبل محاسبه شده است (مرز ائوسن / الیگوسن). در حال حاضر راه حلی برای بررسی دقیق تر میزان کج شدگی ، مسیر چرخش و رقص محوری (Precission) برای زمانهای بیشتر وجود ندارد، زیرا از دیدگاه ریاضی محدودیتهایی برای رفتار پیچیده کرات و متغیرهای ناشناخته وجود دارد.
استفاده از این داده های نجومی باز خورد بسیار جالبی نسبت به استفاده از روشهای تعیین سن ایزوتوپی داشته چرا که بررسیها نشان داده است بخشهایی از مقیاس زمان نجومی و تعیین سن های رادیومتریک با هم، هماهنگی ندارند ( و سپس معلوم شده ) که نیمه عمر، ثابت در نظر گرفته شده برای روش مورد نظر، نیاز به بازنگری دارد.
هر چند بررسی های ایزوتوپی روی لاگهای حفاری بستر اقیانوس ها چرخه های میلانکوویچ را در چند میلیون سال گذشته به اثبات رسانده است، اما این تئوری با چالشهای جدی مواجه است که به تعدادی از آنها می پردازیم :
* ما شواهد فراوانی از نوسانات آب و هوایی روی زمین و در زمانهای مختلف داریم که پوشش های یخی بسیار کوچکتر از امروز بوده، یا اساسا" وجود نداشته اند و با چرخه های میلانکوویچ مطابقت دارند. اما چرا این نوسانات در دوره های قدیمی تر تاریخ زمین کمتر مشاهده می شود ؟
* شواهدی وجود دارد که تغییرات در طول زمان در اثر حاکمیت و تاثیر بیشتر و یکی از عوامل سه گانه فاکتورهای چرخشی (Orbital para meters) موثر بوده است.
برای مثال 9/0 تا 2/1 هزار سال قبل، پدیده رقص محوری بیشتر حاکم بوده و قبل از آن برای مدت 40 هزار سال انحراف محور اهمیت بیشتری داشته است. عامل این تغییرات چه بوده است؟
* از دیدگاه تئوری تغییرات آب و هوایی ، تفاوتهای گرمایی رسیده به زمین بسیار جزئی است؛ حتی کوچکتر از آنکه تغییرات آب و هوایی مهم را تفسیر کند. این تفاوتها به میزان زیادی با توزیع انرژی روی زمین مرتبط است ، اما ما شواهدی در اختیار داریم که دما در مقیاس جهانی (global temperatures) در طی زمانهای یخچالی تغییر کرده است . بنابراین ما فکر می کنیم که یک سری مکانیزم های بازخوردی مثبت یا فزاینده باید تغییرات حاصل از چرخه های میلانکوویچ را تشدید کرده باشد.
* یکی از عوامل فزاینده احتمالی مقدار Co2 موجود در جو است که در همان بازه های زمانی در یخ ها نوسان نشان می دهد.
* عامل احتمالی دیگر می تواند موقعیت قاره ها باشد . از چند میلیون سال قبل پوشش های یخی نیمکره شمالی رشد کرده و مجدداً کوچکتر شده اند و سرزمین های بزرگی بوده است که تحت پوشش یخها قرار داشته اند. اما یخهای قطب جنوب، قاره قطب جنوب و دریاهای کم عمق را پوشانده ونتوانسته است به سادگی رشد و توسعه یابد.
این بحث ها فراوان و خارج از حوصله این مقاله است. علاقه مندان برای کسب اطلاعات بیشتر می توانند به کتاب IceAges- solving the mistry نوشته: Katerine palme Imbrie, John Imbrie که به وسیله انتشارات Enslow در نیوجرسی منتشر شده است، مراجعه نمایند.
موضوع این کتاب مفید، تماماً به سن یخها و توسعه تئوری نجومی برای منشاء آنها اختصاص دارد.
گردآوری و ترجمه: جعفر طاهری
مآخذ:
1 – Coe Angele L. The Sedimentary Record of Sea – Level Change (2003)
2 – Fairhidge a W. The Sular Jerk, The King – Hele Cycle and The Challenge to Climate Scicnce
3 – منابع اینترنتی در مورد چرخه های میلانکوویچ