جغرافیای فلسطین
فلسطین ، قلب جهان عرب ، در قسمت غرب آسیا واقع شده است و نقش پل ارتباطی بین قاره آسیا و آفریقا را بازی می کند . این سرزمین از قسمت غرب به دریای مدیترانه از شمال به اردن و سوریه و از جنوب با شبه جزیره سینا که قسمتی از مصر بود محدود می شود . بنابراین اهمیت سوق الجیشی این منطقه به ویژه در قلب کشورهای اسلامی پوشیده نیست . مساحت این کشور ۲۰۷۰۰کیلومتر مربع است . تابستانهای گرم و زمستانی معتدل و بارانی دارد ، جمعیت آن بیش از ۶میلیون است که مرکب از یهودیان مهاجر و عربهای فلسطینی است ، بیت المقدس پایتخت آن است که زیارتگاه مسلمانان و مسیحیان و یهودیان جهان است معادن گوناگونی دارد مردم به کشاورزی دامپروری و کارگری اشتغال دارند و بیش از ۳میلیون فلسطینی از وطن خود رانده و ۵/۱میلیون نفر از آوارگان هنوز هم در چادرها واردوگاهها به سر می برند .
وجه تسمیه فلسطین :
در دورانهای گذشته به این سرزمین ارض کنعان گفته می شد چون اعراب کنعانی اولین گروهای مهاجر بودند که از جزیره العرب کوچ کرده و به سرزمین فلسطین رفتند . و نام جد خود را که کنعان بود کنعان نامیدند و در محلی بنام اورسالم ساکن شدند . 1کلمه فلسطین در تورات بنام پالشتیسم که شامل نواحی جنوبی فنیقیه است اما برخی معتقدند که نام فلسطین از نام یکی از قبایل کریتی که جزایر مدیترانه به این ناحیه آمده اند گرفته شده است که حدوداً دوازده قرن قبل از میلاد و بعضی منابع اعلامی دارند که اولین بار از سوی امپراطوری رومی که به این ناحیه فالسطین یا فلسطین نامگذاری شده است .
اهمیت فلسطین برای ادیان مختلف
این سرزمین بدلیل اماکن مقدس مذهبی در نظر مسیحیان ، یهودیان و مسلمانان از قداست خاصی برخوردار است مجسد الاقصی از بناهای دوره اسلامی است .
آرامگاه حضرت ابراهیم و همسرش ساره در این سرزمین و شهر بیت اللحم زادگاه حضرت مسیح و شهر ناصره محل ظهور حضرت حضرت مسیح و مساجد و کلیساهای بیشماری همگی برقداست آن افزوده است . در بخش غربی مسجدالاقصی ، دیوار قدیمی و معروف به دیوار ندبه قرار دارد. به عتقاد مسلمانان محل اسقرار براق ، مرکب پیامبر در شب معراج بوده است . یهود نیز می پندارند که دیوارند به ، جزئی از دیوار غربی معبد قدیمی هیکل سلیمان است و کنار آن نماز و دعا می خوانند و نزد آنان نیز مقدس است 2.مسجدالاقصی مسجدی است که پیغمبر اسلام همه دورانی را که در مکه زندگی می کردند و تا هفدماه پس از هجرت به مدینه به سمت آن نماز می کردند 1.
مروری بر تاریخچه فلسطین :
قبل از ورود اسلام به این ناحیه منابع به سه حکومت باستانی اشاره دارد : بنامهای کنعانیون ، فلسطینیون و ابراهیمیون .
سلسله کنعانیون : در حدود ۲۵۰۰ق . م توسط چند قبیله عرب که از شبه جزیره العرب مهاجرت کرده بودند تاسیس و بنام جدشان کنعانیون نامیدند و بعدها در اثر جنگهای مداوم با مصر و بابل و بدلیل اختلافات درونی از دست رفت .
فلسطینیون :
در سال۱۱۸۴ ق .م موفق به تشکیل حکومت می شوند و حاکمان آنها را قبایل کریتی تشکیل دادند این سلسله تحت تاثیر تمدن کنعانیون واقع شد و بسیاری از اعتقادات خود را از کنعانیون گرفتند و جنگهای مداوم اینان با ابراهیمیون باعث شد که رو به زوال و رو به سقوط روند .
ابراهیمیون :
در سال ۱۸۵۰ق . م حضرت ابراهیم در شهر اور عراق متولد که بعدها به سرزمین کنعان مهاجرت کردند و از فرزندان او یعقوب بدلیل انتصابش به اسرائیل بنی اسرائیل نامیدند و بعد از مدتی قوم بنی اسرائیل بدلیل قحطی و و خشکسالی به مصر نزد یوسف می رود امّا بعد از گذشت زمان بعد از ترور مجبور به مهاجرت از مصر می گردد و حضرت موسی گروهی از بنی اسرائیل به رهبری فردی بنام یوشع به فلسطین می فرستد امّا بنی اسرائیل سرپیچی کرد و مدت ۴۰سال سرگردان می شود . بعد از مرگ حضرت موسی قوم بنی اسرائیل وارد فلسطین می شوند و از برخورد مصریها و بابلیها استفاده کرده و دست به تاسیس یک امپراطوری به رهبری حضرت داود می زنند . جانشین حضرت داوود ، سلیمان بود . بعد از مرگ سلیمان قلمرو ابراهیمون به دو قسمت تقسیم شد و بعدها بدست بابلیها تصرف می گردد وقتی که کوروش هخامنشی بابل را می گیرد و اجازه بازگشت به تبعیدیان یهودی می دهد از آن زمان به بعد یهودیان بطور مداوم تحت حاکمیت ایرانیها ، یونانیها و رومیها درمی آیند در دوره رومیها قیامها مانند مکابیون از سوی یهودیان سازمان داده می شود این قیام به شدت توسط سرداران رومی سرکوب می گردد و از آن زمان به بعد منطقه فلسطین بصورت یک ایالت رومی درمی آیند و یهودیان بر اثر حمله رومیها پراکنده شد و بدین صورت حضور قوم بنی اسرائیل در فلسطین پایان می یابد و باقی آنها به سایر سرزمینها مهاجرت می کنند .
نفوذ مسیحیت در فلسطین
همانطورکه نوشتیم در سال ۶۳ق. م یکی از سرداران رومی به نام پومپه موفق می شود منطقه فلسطین را تصرف کند و به صورت ایالت نشین روم در می آورد و مردم فلسطین قیامهایی را سالهای ۷۰و ۱۳۰م برپا می دارند که بشدت سرکوب می شود و یهودیان به سواحل مدیترانه ، اروپا متفرق می شوند و تا اوائل قرن بیستم از دست می دهند . دین یهودیان که مسیحیت را یک بدعت تلقی می کردند رشد چندانی ندارد امّا بعد از تجزیه امپراطوری روم به دو قسمت غربی و شرقی و بویژه حمات امپراطوری بیزانس از دین مسیحی زمینه های مسیحی شدن منطقه فراهم می شود و بخصوص سفر همسر کنستانتین بنام هیلانه در سال ۶۲۶م به شهر بیت المقدس انجام داد و کلیساهای معروفی چون قیامت و المهد را ساخت روند مسیحی شدن گسترش یافت . از سال ۳۲۶م تا ۶۱۶ م به مدت ۳ قرن فلسطین از مناطقی است که در جنگلهای ایران و بیزانس مورد ادعای دو طرف است و در سال ۶۱۴م فلسطین توسط ساسانیان تصرف می شود 1امّا این تسلط کوتاه بود و دوباره فلسطین به رومیها بازگشت .
نفوذ و گسترش اسلام در فلسطین
پیامبر اسلام ( ص ) در سالهای پایانی عمر خود دستور پیشروی به شمال جزیره العرب را صادر کرد اولین برخورد مسلمانان و رومیها جنگ موته بود . بعد از این برخورد پیامبر سپاهی به ریاست اسامه بن زید تدارک دید تا به قسمت شمال شبه جزیره عربستان پیشروی کند حرکت اسامه با رحلت پیامبر متوقف شد . ابوبکر بعد از پیامبر نقشه پیشروی را دنبال کرد 1و سپاه اسامه موفق شد تا نزدیکی اردن پیش رود امّا به دلیل مرّّتد شدن گروهی از مسلمانان عقب نشینی کرد .
در سال دوازدهم هجری چند سپاه جنوبی فلسطین و از رومیها می گیرند . تاریخ طبری تصرف فلسطین را در سال هـ ۱۵ . می داند در واقع سرنوشت جنگ مسلمانان با رومیها در ناحیه شام و به نفع مسلمانان تمام شد و خالد بن ولید موفق شد تمام فلسطین را تصرف کند این فتوحات بعدها توسط معاویه تکمیل گردید .
تصرف فلسطین برای مسلمین از نظر سیاسی ، تبلیغاتی و مذهبی اهمیت فراوانی داشت زیرا قبله اول مسلمین بود معراج پیامبر نیز به این سرزمین بود . خلیفه دوم عمر با هدف بالا بردن روحیه نظامی مسلمانان و نشان دادن اهمیت منطقه شخصاً سفری به بیت المقدس کرد و با هیات مسیحی شهر قدس مذاکره و پیمان بست 2.
و در این پیمان حقوق مسیحیان را محترم شمرد و از این زمان به بعد فلسطین تبدیل به یک ناحیه مسلمان شد عمر در پیمان صلح خود مسیحیان را در جان و مال خود امان داد و آنها موظف به دادن جزیه شدند مردم این ناحیه برخورد ساده و رفتار بی تکلف خلیفه را دیدند شگفت زده شدند و برطبق نوشته تواریخ اسلامی عمر خود گرد و خاک و کثافات معبد معروف هیکل سلیمان را بیرون می ریخت و دستور داد مسجدی بر روی صخره در قسمت مرکزی هیکل سلیمان بسازند .
باید ذکر کرد که آیه های بیشماری در قرآن پیرامون مبارک بودن فلسطین آمده است . آیه ١٣٧سوره اعراف ، آیه ١ سوره اسراء ، آیه ٧١و ٨١ سوره انبیاء ، آیه ١٨سوره اسراء ، آیه ٢١سوره مائده .
در دوره بنی امیه فلسطین تابع شام و مرکز خلافت امویان بود و اهمیت زیادی داشت و قبه الصخره توسط عبدالملک مروان در سال ٦٩١م ساخته شد و امویان مخارج آنرا از خراج مصر تامین می کردند . در دوره عباسیان فلسطین تابع دولت عراق بود و خلفای اول عباسی چون منصور و مهدی از بیت المقدس دیدن کردن و زمانی که روه به ضعف گذاشتند بطور مثال در قرن سوم به دست طولونیان افتاد در قرن چهارم هجری سلسله اخشیدیه که در قسمت شام و مصر حکومت می کرد فلسطین را بدست آوردند و از اواخر قرن چهارم فلسطین جز حکومت فاطمیان مصر شد که مدام بین آنها و قرامطه و سلاجقه روم برای تسلط این منطقه برخورد وجود داشت ، سلاجقه روم برای مدت کوتاهی موفق شدند برخی شهرها را تصرف کردند ولی بعدها توسط سپاه فاطمی رانده شدند این اختلافات و درگیری تا زمان ضعف فاطمیها و آمدن صلیبیها ادامه یافت .
فلسطین و صلیبیون
آغاز حرکت صلیبیها به سال ١٠٩٥ م برمی گردد بعد از سخن پاپهای مسیحی ، کلیسا موفق می شود ١٥٠هزار مسیحی را که علامت صلیب داشتند به سمت فلسطین بفرستد . هر چند که از این تعداد ٢٠ یا ٤٠ هزار به فلسطین رسیدند و بقیه از بین رفتند و بعد از تصرف این شهر صلیبها دستور قتل عام را می دهند 1. جنگهای دوّم صلیبی مسلمانان به رهبری صلاح الدین ایوبی و نورالدین زنگی اکثر شهرهای فلسطین را از مسیحیان می گیرند و قدس در سال١١٨٧ م تحت تسلط ایوبی ها در می آید 2. و در جنگهای سوم و چهام بطور کامل از منطقه رانده می شوند .
فلسطین در دوره مغول برای مدت کوتاهی زیر نفوذ آنها قرار می گیرد امّا با شکست هولاکوخان از ممالیک مصر پیشروی مغولان در منطقه متوقف شد و مغولان با آخرین بقایای صلیبها از فلسطین عقب می نشینند .
فلسطین در دوره عثمانیها
فلسطین در سال ١٥١٧م توسط سلطان سلیم عثمانی تصرف شد و تا سال ١٩١٧ م یعنی اواخر جنگ جهانی اوّل در حوزه قلمرو عثمانی بود و از آثار مهم عثمانیها در فلسطین دیواری بنام سلیمان قانونی بود که در سال١٥٤٢ م به دور شهر بیت المقدس کشیده شد . تا زمانی که امپراطوری عثمانی قدرتمند بود مشکل حادی در منطقه فلسطین دیده نمی شود از نیمه دوّم قرن١٨ شورشها و حملاتی علیه منطقه فلسطین صورت می گیرد که بطور عمده دست بیگانگان به خصوص استعمارگران فرانسه ، انگلیس و روسیه در آن دیده می شود .
اولین شورش توسط فردی بنام ظاهر العمر در سال ١٧٥٠ م اغاز شد که این شورش با حمایت و همدستی کاترین امپراطورروس تدارک شده بود که دولت عثمانی توانست شورش را سرکوب نماید و رهبر شورش به قتل می رسد .
شورش دوم از سوی احمد جزار در منطقه اکاء بود امّا چون در مقابل حملات ناپلئون امپراطور فرانسه مقاومت کرد سلطان عثمانی وی را حاکم تمام فلسطین و سوریه نمود .
حرکت بعدی توسط محمد علی پاشاه حاکم مصر بود که پس از ، از بین بردن ممالیک مصر به منظور توسعه خود به سمت سوریه و لبنان حرکت کرد و موفق شد در سال ١٨٣١ م شهرهای مختلف فلسطین را تصرف نماید . اما بر اثر فشار و روشهای دیکتاتوری در منطقه بخصوص مالیات های سنگین و قانون سربازی باعث ناراضی شدن فلسطینیان گردید و دولت عثمانی ازاین نا رسائیها استفاده کرده و مجدداّ فلسطین را از خاندان پاشا گرفت .
این مناطق همچنان در دست عثمانیان بود تا اینکه عثمانی در جنگ جهانی اول شکست خورد و این مناطق به دست استمارگران انگلیسی و فرانسوی افتاد .
صهیون و صهیونیزم مذهبی و سیاسی
صهیون به معنی کوه پرآفتاب و گاهی تمام شهر اورشلیم اطلاق می شود .
صهیونیزم مذهبی در واقع انگیزه و نهضتی بود که از سوی عرفا و روحانیون یهودی پدید آمده که هدف آنها بازگشت به ارض موعود و مقدس بود ،تا در آنجا کانون یهودیت ایجاد کنند .این آرزوی مذهبی در دوره های قبل باعث شد گرههایی از تبعید یهودی با این اندیشه به فلسطین برگشته و معبد بیت المقدس را بازسازی کنند ستم گریهای شاهان کاتولیک نیز سبب شد که زاهدان یهودی برای دین خود دست به تشکیل جوامع یهودی بزنند . بنابراین صهیونیزم مذهبی در بین گروههای معدودی رایج بود و هرگز با مسلمانان که از نسل ابراهیم بودند بر نخواسته اند این صهیونیزم به دور از از هر برنامه سیاسی برای ایجاد یک دولت در فلسطین بود .
صهیونیزم سیاسی :
از اواخر قرن ١٩ پدیده آمده ابتدا توسط پینسکر در کتاب ندای یک یهودی به برادرش در سال ١٨٢٢ م مطرح شد این اندیشه بعدها توسط هرتزل در کتاب وطن یهودی تدوین گشت . تئودورهرتزل با نگارش این کتاب بنیانگذار صهیونیزم سیاسی بشمار می رود پس از تلاشهای فراوان توانست سازمان جهانی یهود را در سال ١٨٩٧ م پایه گذاری کند و اولین کنگره در بال سوئیس تشکیل شد که بدنبال آن سازمان های دیگر برای تجمع یهودیان در فلسطین بوجود آمدند نظیر آژانس جهانی یهود ، بانک ملی یهود ، صندوق بین المللی یهود و غیره . بنابر این در اندیشه هرتزل بیش از همه عامل سیاسی دخالت داشت گفته می شود که وی حتی به خدا شکاک بود .
فلسطین در آغاز جنگ جهانی اوّل
با شروع جنگ جهانی اول دولتهای استعمارگر بویژه انگلیس برای متلاشی کردن امپراتوری عثمانی و بهره برداری های سیاسی در آینده و عده استقلال به شرط همراهی اعراب با انگلستان دادند . در این رابطه با حاکم مکه شریف حسین که آرزوی خلافت داشت تماسهای پنهانی برقرار کرد و وی نهضت عربها را برای رسیدن به استقلال رهبری کرد . اما انگلستان در خلال جنگ جهانی اول در سال ١٩١٦ م با نهضت رقیب خود فرانسه معاهده سایکس پیکو را بست که طی آن مناطق عراق ،اردن و فلسطین تحت الحمایه انگلیس شد و سوریه و لبنان تحت الحمایه فرانسه شد ، این پیمان پنهانی پس از پایان جنگ آغاز شد و اعراب متوجه شدند فریب انگلسنان را خورده اند . در سال ١٩١٧ م اعلامیه بالفور از سوی انگلستان صادر شد که اجازه داده شده بود در فلسطین دولت ملّی یهود را تشکیل دهند . این اعلامیه توسط آلفرد بالفور وزیر امور خارجه انگلستان خطاب به سرمایه داری یهود لرد روچیلر صادر شد . متن اعلامیه چنین است : " دولت علیا حضرت با نظر مساعد تآسیس یک کانون ملّی برای قوم یهود در فلسطین را در نظر دارد …
البته با در نظر گرفتن این امر که هیچ تجاوزی به حقوق مذهبی و عرفی غیریهودی فلسطین وارد نیاید و نیز هیچ فشاری بر حقوق سیاسی یهودیان در دیگر کشورها وارد و تحمیل نگردد . "
نقد اعلامیه بالفور :
این اعلامیه که صیونیستها برای مشروعیت خود استناد می کنند بنابه دلائلی نمی تواند مورد پذیرش واقع شود :
١- صدور اعلامیه نمی تواند یک التزام بین المللی باشد و انگلیس مجاز نبود که سرنوشت کشور دیگری را که به خود تعلق ندارد به یک فرقه مذهبی که اقلیت دارد واگذارد .
۲- مخاطب شخصی است که اعتبار و جایگاه بین المللی و قانونی ندارد و تنها یک فرد ثروتمند و متنفد یهود است .
۳- کلمه کانون ملی یا وطن قومی در این اعلامیه در قوانین بین المللی و اصطلاحات سیاسی معنی و مفهوم مشخصی ندارد این اصطلاح ساخته و پرداخته صهیونیستها بود که انگلیسها از آن استفاده کردند .
۴- از دو هزار سال قبل یهودیان فلسطین در اطراف جهان پراکنده شده و هر یک تابع ملّتی شدند بنابراین وحدت ملّی و عبرانی آنها از بین رفته است . بیشتر این یهودیان زبان عبری را نمی دانند و بسیاری از محققان ابراز داشتند یهودیان سامی که به عنوان بین اسرائیل بود ارتباطی ندارد و یهودیان اروپای شرقی از خزرها هستند و در بیشتر کشورها از جمعیتهای گوناگون هستند .
ظاهراً تنها وسیله وحدت فعلی یهودیان با بنی اسرائیل دوران اوّل عامل مذهب است و از نظر قوانین بین المللی مذهب به تنهایی نمی تواند به تنهائی تشکیل دهنده یک ملّت شود ( طبق قوانین و مفاهیم غربی در مورد ناسیونالیسم )
۵- در متن اعلامیه گفته شده که وطن ملی یهودیان نباید ضرری به حقوق مذهبی و عرضی ملل دیگر وارد افراد یهودی به هنگام صدور این اعلامیه تنها ٥٠هزار نفر بود و در٦٥٠ مقابل هزار اعراب بودند یعنی ١٣ برابر امّا در این اعلامیه یهودیان ساکنان اصلی فرض شده و اساساً از وجود ملّت عرب نامی برده نشده است و چنین برداشت می شود که عربها در اقلیت و یهودیان در اکثریت هستند و بنابراین صاحبان یهودیان هستند .
۶- در متن اعلامیه عمداً از حقوق مذهبی و عرضی اقوام یهود نام برده شده است و از حقوق سیاسی این اقوام که اکثریت را تشکیل می دادند سخنی به میان نیامده و خود این قوانین مذهبی و عرضی بسیار مبهم و قابل تفسیر است امّا وقتی به حقوق یهودیان سایر ممالک اشاره می شود به کلمه حقوق سیاسی اشاره می شود .
٧- تشکیل وطن قومی و آمدن مهاجرین صهیونیست به فلسطین و حتی فراهم کردن تسلیحاتی برای انتقال آنها به منطقه به کلیه حقوق عربها ضرر می رساند و حتی موجودیت آنها را تهدید می کند بنابراین با توجه به مفاد این اعلامیه و با تکیه به دلائل تاریخی باطل و غیرقانونی بودن این اعلامیه روشن می گردد.
فلسطین بعد از اعلامیه بالفور و جنگ جهانی اوّل
بعد از انتشار اعلامیه بالفور تعداد زیادی از سران عربی و فلسطینی بویژه ملی گرایان این اعلامیه را شایع دانستند و طرح وطن یهودی را نادیده گرفته و آنرا برای اعراب گمراه کننده دانستند و اظهار داشتند پخش چنین اقداماتی شاید بیشتر از احساسات ضدانگلیسی در زمانی می شود که متفقین قصد آمدن به فلسطین را داشتند به هر حال انگلستان در اثر ساده لوحی و بی تجربگی سیاسی اعراب و یا پان اسلامیستها نظیر شریف حسین و یا جریانهای ملی توانستند وارد بیت المقدس شوند .
انگلیس بلافاصله یک حکومت نظامی بنام اداره ملّی متصرفات دشمن تشکیل داد و به سرعت یک هیات صهیونیستی به رهبری دکتر وایزمن با اجازه انگلیس جهت بررسی و مطالعه اوضاع فلسطین وارد منطقه شد . در سال١٩١٩ براساس تصمیم جامع ملل سیستم قیمومت به تصویب رسید . انگلیس رسماً فلسطین را تحت الحمایه خود ساخت و صهیونیستها در همین زمان با تشکیل یک کنگره خواستار یک حکومت یهودی در فلسطین شدند که یادداشت خود را به کنگره صلح و رسای ارسال داشتند.
انگلستان در دوران حاکمیت خود یک نظامنامه و دستورالعمل برای سرپرستی فلسطین نوشت براساس آن انگلیس در قانونگذاری و اداره فلسطین تام الااختیار بود همینطور براساس مفاد این دستورالعمل آژانس یهود را به رسمیت شناخت و موظف شد که اوضاع سیاسی ، اقتصادی و اداری فلسطین را طوری ترتیب دهد که زمینه برای تشکیل وطن ملی یهود مساعد شود از سال ١٩١٧ تا ١٩٤٨موج مهاجرت یهودیان به فلسطین آغاز شد در این رابطه کشورهای غربی اردوگاههای مختلفی برای آموزش جوانان یهود و تبلیغ مهاجرت تشکیل دادند از همان آغاز انگلیس زبان رسمی فلسطین را انگلیسی ، عربی و عبری قرار داد و روی سکه ها ، پولها و تمبرها به زبان عبری نگاشته شده بود واز لحاظ اقتصادی بهترین زمینها را به یهودیان واگذار کرد و قراردادهای درازمدت با یهودیان منعقد ساخت و امتیاز استخراج معادن دریای مرده برای مدت ٧٠ سال به یک یهودی واگذار شد و امتیاز برق فلسطین نیز به یک صهیونیست واگذار گردید .
واکنش اعراب
تا رسمیت یافتن دولت اسرائیل ، اعراب چندین شورش و قیام بر علیه صهیونیستها براه انداختند اکثر این شورشها متاثر از چند جریان فکری بود .
١- گرایش به ناسیونالیسم که توسط فلسطینیان دنبال می شد متاثر از ناسیونالیسم غربی قرار داشت .
٢- گرایش به پان عربیسم یا قومگرایی که براساس خواستگاه قومی و عربی بود .
٣- پان اسلامیسم که به طرفداری از بینش پیش بردن امت عرب براساس خواستگاه دینی و اسلامی بود .
اولین حرکت در سال١٩٢٠ م با عنوان شورش موسی پیامبر آغاز می شود این شورش بدنبال مراسم مذهبی با همین نام در شهر بیت المقدس پدید آمد و مسلمانان به یهودیان حمله کردند که در این قضیه انگلیسها به دفاع از یهودیان پرداختند و یک حکومت به ریاست یک یهودی صهیونیستی بوجود آورد و از این زمان یهودی کردن فلسطین آغاز شد و در زمینه های اداری ، مناصب و مشاغل بالا به یهودیان واگذار گردید .
شورش دوّم در سال ١٩٢١م آغاز شد و در این شورش مسلمانان به مراکز مهاجرت یهودیان حمله بردند در همین زمان صیونیستها شعار دادند که فلسطین گنجایش بیش از یک حکومت و قوم را ندارد و این حرکت نیز توسط انگلیسها در تل آویو سرکوب گردید و تعداد بیشماری از سران این جنبش اعدام شدند . از سال ١٩٢١ تا ١٩٢٩یک دوران سکوت می شود و این اعتراضات مسلمانان در کشورهای منطقه ( چه عرب و غیرعرب ) باعث شد که کنگره های بوجود آید امّا چون اکثر شرکت کننده ها تحت تسلط استعمارگران قرارداشتند سودی نبخشید حرکت جدی که در دهه ١٩٣٠م بر علیه صهیونیستها بوجود آمد گروه قسامیون بودند که رهبر آنان عزالدین قسام توانست یک گروه مسلحانه و جهادی با تکیه بر ایدئولوژی اسلام پدید آورد و این گروه علت اصلی مشکل فلسطین را انگلستان می دانست پایگاه این گروه بیش از همه کشاورزان و کارگران بندر تشکیل می دادند مقدمات این سازمان از سال١٩٢١ تا١٩٢٥ م فراهم شد و از سال ١٩٢٥تا ١٩٣٥م تشکیلات مخفی خود را سروسامان دادند در سال١٩٣٥ م گروه قسامیون از سوی انگلستان غافلگیر شده و لو رفتند و بقایای آنها تا سال١٩٣٩ م اعتصابات و حرکتهای طولانی را ادامه دادند که به دلیل برخی مسائل این گروه شکست خورد .
ویژگیهای دهه١٩٣٠ در تاریخ فلسطین
١- انگلیس اقدامات مهمی برای یهودی کردن منطقه فلسطین انجام می دهد تا از این طریق موجودیت اعراب را به تحلیل بکشاند .
٢- افزایش بی سابقه مهاجرت یهودیان و تصرف سرزمینهای اعراب بطور قانونی و یا غیرقانونی
٣- بهربرداری صهیونیستها از شرایط جهانی بویژه روی کار آوردن هیتلر و بهره گیری صهیونیستها از تصویب قوانین نژادپرستانه نازیها در آلمان تا بدین وسیله خود را مظلوم معرفی کنند .
٤- مبارزات احزاب فلسطینی عمدتاً رنگ قومی و قبیله ای و خانوادگی داشت و روشهای مبارزاتی آنها بیشتر سیاسی و مقاومت منفی ، اعتراضات لفظی و تسلیم یادداشتها و یا تشکیل کنگره ها بود .
٥- گروهها و سازمانهای ملی گرا دچار سکون و رکود شدند چون حکومت انگلیس در صدد جلب فرزندان اشراف و ملی گراهای فلسطین برآمد و آنها را در مشاغل دولتی بکار گرفت و آنها را وابسته به خود کرد .
٦- پیدا شدن آگاهیهای اسلامی در قالب مبارزه مسلحانه و جهادی از ویژگیهای مهم این دهه است مانند مبارزه جهادی عزالدین قسام .
ویژگیهای دهه ١٩٤٠ تا ١٩٥٠م
١- قیامهایی نظیر گروه قسامیون به علت آسیب دیدن کادر رهبری فلسطینی فروکش کرده و در حالت رکود سر می برد .
٢- آغاز جنگ جهانی دوّم
٣- پیدایش شرایط جدید بین المللی و منطقه ای داخلی جدید اگر تا دهه ١٩٣٠ انگلیس طرفدار تشکیل دولت صهیونیستی بود حالا با توجه به شرایط خاورمیانه شوروی و آمریکا نیز موافق تشکیل یک دولت صهیونیستی بودند و لذا شرایط و موجبات عضویت این دولت اشغالی را در سازمان ملل فرهم نمودند .
4- بهره برداری حداکثری یهودیان از شرایط جدید جهان چون کشتار یهودیان توسط نازیها امکانات مالی و تبلیغاتی و سیاسی را برای آنها فراهم آورد . و در این زمان اکثر کشورهای عربی استقلال یافتند و جایگاه خاصی نبود .
٥- در سال ١٩٤٧ م اعلامیه تقسیم فلسطین در سازمان ملل به تصویب قدرتهای بزرگ رسید که طی آن فلسطین به سه منطقه یهودی ، عربی و بین المللی ( بیت المقدس ) تقسیم شد و بعد از خروج نیروهای انگلیسی صهیونیستها ارتشی را تشکیل دادند که از برتری نظامی و حمایتهای بین المللی سود می برد .
جنگهای اعراب و اسرائیل
بعد از تقسیم فلسطین و خروج نیروهای انگلیسی اسرائیل رسماً در فلسطین حکومت تشکیل داد . فلسطینها نزدیک به ٦ماه با حاکمان اسرائیل درگیر بود و کشورهای عربی تحت فشار افکار عمومی ملتهای خود ارتش عرب را تشکیل دادند که با ورود به خاک فلسطین قریب به یکسال به جنگ با اسرائیلها پرداختند امّا بدلیل حمایت اروپائیها و غرب به ضرر مسلمانها تمام شد زیرا اعراب این مسئله را صرفاً عربی قلمداد کردند نه اسلامی و لذا اسرائیلیها به فکر تصرف نوار غزه در غرب رود اردن و شبه جزیره سینا در مصر افتادند و بعد از آن نیز تعداد کشورهایی که اسرائیل را به رسمیت شناختند بیشتر شد و صهیونیستها طرحهای زیادی برای اسکان مهاجرین اجرا نمودند .
جنگ دوّم ( سوئز ) که نزدیک به دو سال طول کشید این جنگ از سوی فرانسه و انگلیس به همراه اسرائیل بر علیه اعراب آغاز شد لازم به ذکر است که در این زمان جمال عبدالناصر در مصر به قدرت رسید و احساسات ضد اسرائیلی را تقویت می کرد حمله مشترک غرب و اسرائیل باعث شد ناصر بیشتر به شوروی متمایل گردد 1.
جنگ سوم (٦ روزه ) : از آغاز دهه۱۹۶۰ تحت رهبری مصر شعارهای ضدصهیونیستی و انقلابی و ناسیونالیستی اعراب را به هیجان آورد و چون صدور نفت ثروت فراوانی نصیب اعراب کرده بود لذا به فکر جنگ افتادند امّا بدلیل دلبستگی آنها به وعده های شوروی و تردید در تصمیم گیریها و حمله غافلگیرانه اسرائیل به شکست کشیده شد و در نتیجه نواحی غزه و صحرای سینا ، بیت المقدس و بلندیهای جولان به تصرف اسرائیل درآمد و تنها نتیجه آن برای فلسطینها بوجود آمدن سازمانهای چریکی فلسطینی بود .
جنگ چهارم ( رمضان ) : این جنگ توسط مصر و سوریه و سازمان آزادیبخش فلسطین با یک حمله وسیع علیه اسرائیل سازمان داده شد و در ابتدا پیروزی برای اعراب بود اما اسرائیل به کمک آمریکا به برتری رسید .
از این به بعد مصر به سمت آمریکا گرایشهای زیادی پیدا کرد و طولی نکشید که در سال ۱۹۷۸مصر با انعقاد پیمان کمپ دیوید با اسرائیل برعلیه اعراب وارد مبارزه شد . این جدایی مصر باعث اختلاف بین اعراب شد برخی کشورهای عرب مانند سوریه ، الجزایر ، یمن ، جبهه پایداری عرب ، لیبی در مقابل طرحهای سازش کارانه مصر ایستادگی کردند و برخی از کشورهای عرب مثل اردن ، عربستان ، عراق تمایلات سازشکارانه افزایش یافت .
علل شکست اعراب
۱- عدم درک ماهیت صیونیستها
۲- تکیه بر افکار ناسیونالیستی و قوم گرایی
۳- ساختار رژیمهای عربی منطقه که اکثراً وابسته به غرب و شرق بودند .
۴- حمایت بیشمار سازمانها و قدرتهای بزرگ جهانی از اسرائیل
۵- پراکندگی فلسطینها بعد از این جنگها که به صورت آواره و تحت حاکمیت کشورهای عربی زندگی می کردند .
۶- وضع گروههای سیاسی فلسطینی
۷- ساختار درونی جامعه اسرائیل که با کمک کشورهای غربی این کشور را به یک کشور پیشرفته نظامی ، اقتصادی رساند و برای مردم خود محدودیت و مشروعیت وضع کرد .
سازمانهای مقاومت فلسطین
ملی گرائی
جریان سنتی سیاسی پان اسلامیسم
پان عربیسم
۱ .از آغاز تا ۱۹۴۷
جهادی ( عزالدین قسام ) ۱۹۳۵ – ۱۹۲۵مخفیانه
۱۹۳۹ علنی
۲. از۱۹۴۷ تا ۱۹۸۶ جنگ با اسرائیل با اتحاد اعراب
۳. از۱۹۸۶ تاکنون حرکت انتفاضه با گرایشات اسلامی و با تکیه بر توده ها
۱. احزان المسلمین ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۸
۲. سازمان الفتح ۱۹۵۶م
۳. ساف ۱۹۶۵ ( سازمان آزدای بخش فلسطین )
۴. حزب کمونیست از۱۹۴۷تغییر ماهیت داد زیرا شوروی را به رسمیت شناخت
۵. جنبش نجات ملی فلسطین ( انقاذ )
سازمان جهاد اسلامی
حرکت انتفاضه
حماس
عواملی که حرکت انتفاضه را گسترش داد :
۱. نقش انقلاب اسلامی در ایران .
۲. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ( سیر مهاجرت یهودیان بیشتر شد ، آمریکا یکه تاز شد ) .
۳. ضعف و ناتوانی گروهای مبارز قبلی .
۴. نقش سیاسی کشورهای منطقه بر اثر نفت بیشتر شد .
۵. مهاجرت فلسطینها به کشورهای عربی و حوزه خلیج فارس و آشنایی با انقلاب ایران .
۶. پیدایش جمعیتهای اسلامی با افزایش تعداد مساجد .
۷. تحول در دانشگاهها .
۸. درخواست حکومتی مبتنی بر قوانین اسلام .
۹. گرایش بیشتر به عملیات شهادت طلبانه .
علل سرخوردگی مسلمانان از سازمان ساف
۱. نداشتن پایگاه مهم ایدئولوژی .
۲. اختلاف و تفرقه بین گروههای مختلف فلسطین .
۳. ضعف رهبری گروههای مبارز .
۴. وابستگی گروههای سیاسی به کشورهای عربی .
۵. نقش ندادن توده های سیاسی به مردم .
۶. وابستگی مالی گروهها به کشورهای عربی و از دست دادن حمایت مردم.
۷. نداشتن دیدگاه تمدنی و فرهنگی مشخص برای مبارزان و مردم فلسطین .
انتفاضه مسجد الاقصی – مقدمه :
انتفاضه مسجدالاقصی مهمترین تحول در منازعه اعراب و اسرائیل در پنجاه سال گذشته به شمار می رود . اهمیت این پدیده به دلیل شکست و ناکامی است که اعراب و فلسطینی ها در پنجاه سال گذشته در به دست آوردن حقوق مشروع خود با آن رو به رو بوده اند . رژیم صهیونیستی بی توجهی به قطعنامه ها و قوانین بین اللملی همواره به سیاستهای خصمانه خود علیه فلسطینی ها ادامه داده به گونه ای که حاضر نشده است حداقل حقوق فلسطینی ها را تامین کند . پس از وقوع انتفاضه ، متغیرهای جدیدی وارد منازعه اعراب و اسرائیل گردید و این سوال مهم را مطرح ساخت که آیا ملت فلسطین به منظور احقاق حقوق خود باید از همان روشهای گذشته استفاده کند یا اینکه گزینه انتفاضه ، راه حل مناسبی برای تحقق هدفها و آرمانهای او به شمار می رود .
در این مقاله ابتدا اهداف انتفاضه مسجدالاقصی مورد بررسی قرار خواهد گرفت . این بررسی بیانگر این نکته مهم است که قیام فلسطینی ها حرکتی کور و بدون هدف نیست ، بلکه جنبشی آگاهانه و هدفدار است ، جنبشی که برای تحقق آرمانها و هدفهای ملت فلسطین در موقعیتی مشخص شکل گرفته است . پس از بررسی این اهداف ، دستاوردهای انتفاضه ، در بخش دیگری از مقاله بررسی می شود . انتفاضه مسجدالاقصی در مدتی که از تاریخ آن می گذرد چه دستاوردهایی را محقق ساخته است ؛ آیا تحول جدیدی در منازعهاعراب اسرائیل به وجود آورده است ؛ آیا در مواضع رسمی کشورها و گروههای سیاسی , اعم از گروه های سیاسی داخل فلسطین و با گروه های سیاسی سایر کشورها نسبت به فلسطین تغییری ایجاد کرده است ؛ آیا در عرصه بین المللی به ارتقای قضیه فلسطین در افکار عمومی منجر شده است ؛ آیا بر ساختارهای سیاسی و اجتماعی در داخل اسرائیل آثار و پیامدهای در پی داشته است ؟
در بخش آخر مقاله به مهمترین موانع مخاطرات احتمالی که فرا روی انتفاضه قراردارد ، اشاره خواهد شد . فشارهای سیاسی و اقتصادی که علیه انتفاضه وجود دارد ، در تنگنا قرار گرفتن ملت فلسطین از لحاظ اقتصادی ، فشارهایی است که از سوی برخی رهبران عربی و یا فلسطینی برای توقف انتفاضه صورت می گیرد ، خستگی مردم فلسطین و سرانجام عدم کمکهای مادی و تبلیغاتی لازم از سوی کشورهای عربی به انتفاضه ، همه می تواند از خطرها و موانعی باشد که انتفاضه را تهدید می کند . چنانچه با این خطرها بطور شایسته ای برخورد نشود ، ممکن است انتفاضه قبل از تحقیق اهداف آن با شکست روبه رو شود .
مروری براهداف انتفاضه
بدون تردید هر قیام و جنبش اعتراض آمیزی ، به دلیل اهداف و مقاصدی که رهبران و بدنه اصلی آن مردم دنبال می کنند و به وجود می آید . بنابراین انتفاضه کنونی فلسطین ، تصادفی و بدون هدف نیست ، بلکه حرکتی هدفدار است . هر چند ظاهراً انتفاضه دوم درپی هتک حرمت حرم شریف توسط آریل شارون آغاز گردید ، در اصل آنچه زمینه های لازم را برای وقوع انتفاضه فراهم ساخت درک و شناختی بود که ملت فلسطین از اوضاع سیاسی منطقه بویژه مسائل مربوط به روند صلح به دست آورده بود . فلسطینی ها پس از گذشت هفت سال از مذاکرات صلح بی ثمر میان رئیس تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدند که مذاکرات و گفتگو نمی تواند هدفهای ملت فلسطین را محقق سازد . بنابراین باید به دنبال گزینه دیگری می بودند . با چنین وضعیتی اقدام شارون مبنی بر هتک حرمت مسجدالاقصی ، فتیله آماده اشتعال را در فضایی که از گازهای قابل اشتعال پر شده بود ، روشن ساخت .
در اینجا به مهمترین اهداف انتفاضه کنونی اشاره خواهد شد ؛ انتفاضه مسجدالاقصی تا تحقق این اهداف استمرار خواهد یافت .
۱. آزاد سازی اراضی اشغالی فلسطین
به رغم گذشت ده سال از گفتگوهای صلح میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی ، بسیاری از اراضی عربی بویژه اراضی فلسطینی ها در اشغال این رژیم است .
رژیم اشغالگر براساس قرارداد اسلو باید تمامی اراضی فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه را تحویل فلسطینی ها می داد و تا ماه مه ۱۹۹۹ کشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدس تاسیس می شد .
با اینکه تحقق چنین هدفی ، در واقع تامین حداقل حقوق فلسطینی ها در چارچوب قطعنامه های سازمان ملل متحد است ، اسرائیل به دلیل سیاستهای توسعه طلبانه خود ، حاضر به تامین این حداقل حقوق برای ملت فلسطین نشده است لذا ، انتفاضه الاقصی یکی از اهداف محوری خود را آزادسازی فلسطین از اشغال رژیم اشغالگر اسرائیل می داند .
بسیاری از تحلیلگران عرب ، انتفاضه دوم فلسطین را ، انتفاضه استقلال نام نهاده اند ؛ بدین معنا که انتفاضه الاقصی باید بدون توجه به قرار داد اسلو و مفاد آن به منظور مهمترین آرمان ملت فلسطین ، یعنی تشکیل کشور فلسطین ، استمرار یابد . شروع انتفاضه و تداوم آن بدین معنا خواهند بود که ما هنوز در مرحله آزادسازی هستیم ، موافقتنامه ها و قرادادهای امضا شده میان رژیم صهیونیستی و رهبران فلسطینی هنوز این هدف اساسی را محقق نساخته است . وقوع انتفاضه و استمرار آن تاکید و تایید این مهم است که مناطق فلسطینی هنوز تحت اشغال اسرائیل است . بنابراین امضای قراداد اسلو و قراردادهای بعدی بدین معنا نیست که اراضی فلسطین آزاد شده و ملت فلسطین به حقوق خود رسیده است .
٢. بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین فلسطین
یکی از موضوعاتی که در کنار سایر موضوعات به مذاکرات نهایی موکول شده و در روند صلح بدان توجهی نشده بود ،بازگشت آوارگان به سرزمین خود بوده است . از آنجا که اسرائیل همواره می کوشد درچارچوب نگرش راهبردی خود ،آوارگان فلسطینی هیچ گاه به سرزمین خود باز نگردند و در همان کشورهایی که به سر می برند به زندگی خود ادامه دهند ،از طرح جدی آن درمذاکرات سازش جلوگیری کرده است . بر اساس برخی آمارها تعداد جمعیت آوارگان فلسطینی به بیش از چهار میلیون نفر می رسد .این جمعیت در سراسر جهان و بخش عمده آنها ددر کشور های عربی چون لبنان ، سوریه و سایر کشورها به سر می برند . این آوارگان در وضعیت بسیار سختی زندگی می کنند . بخش عمده آنها در اردوگاه ها از حداقل امکانات زندگی محرومند . بنابراین توجه به این مساله باید یکی از هدفهای محوری و اصلی انتفاضه باشد .به رغم اینکه قطعنامه های بین المللی بر حق فلسطینی بر بازگشت به سرزمین خود تاکید دارد ، از جمله قطعنامه ١٩٤ سازمان ملل متحد که آشکارا بر این حق تاکید کرده است ، رهبران رژیم صهیونیستی اصرار می کنند که آوارگان فلسطینی در همان سرزمینهای عربی که به سر می برند ، باید باقی بمانند . از دید بسیاری از رهبران رژیم صهیونیستی ، سرزمینی به نام فلسطین برای بازگشت این آوارگان به آن وجود ندارد . آریل شارون، نخست وزیر کنونی که یکی از ماموریتهای خود را سرکوب انتفاضه اعلام کرده ،بر این باور است که پدیده ای به نام ملت فلسطین وجود دارد ، اما کشوری به نام فلسطین وجود ندارد ، بلکه سرزمین او در اراضی اردن است . د رچنین وضعیتی بر تمامی رهبران فلسطینی و رهبران عربی لازم است انتفاضه را به منظور تحقق این هدف مهم یاری کنند ، استمرار انتفاضه می تواند مجامع بین المللی را وادار سازد تا رژیم صهیونیستی را مجبور سازند که به این خواسته فلسطینی ها تن در دهد .
۳.توقف شهرک سازی در اراضی اشغالی
شهرک سازی از سوی رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطین بویژه در بیت المقدس با هدف تغیر نقشه دموگرافیک این مناطق صورت می گیرد . اسرائیل قصد دارد با استمرار سیاستهای شهرک سازی و انتقال یهودیان از سراسر جهان به طرحهای یهودی سازی خود سرعت بخشد . به رغم اینکه این سیاسیت از سوی مجامع بین المللی پذیرفته نشده است و بسیاری از رهبران جهان آن را محکوم کرده اند ، اسرائیل به این سیاست ادامه داده است . یکی از عواملی که در روند مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین خلل ایجاد کرده ، اصرار تل آویو مبنی بر ادامه شهرک سازی در اراضی فلسطین بوده است .
براساس برخی از آمارها شهرکهای اسرائیلی که در مناطق فلسطینی بنا شده است ، به ۱۴۵ شهرک می رسد و برخی دیگر از ۱۹۰ شهرک یهودی نشین خبر می دهد . از اهداف مهم اسرائیل از شهرک سازی می توان به یهودی سازی مناطق فلسطینی بویژه بیت المقدس ، جدایی مناطق فلسطینی از یکدیگر ، قطع راه های مهم ارتباطی فلسطین و دستیابی رژیم صهیونیستی به منابع آبی مهم اشاره کرد .
وقوع انتفاضه و استمرار آن تا حدود زیادی توانسته است مانع سیاستهای شهرک سازی اسرائیل شود . براساس یک نظرخواهی که روزنامه یدیعوت اَحرونوت قبل از عملیات شهادت طلبانه تل آویو به عمل آورده است ، نشان می دهد که۶۴% از کسانی که در نظرخواهی شرکت کرده اند ، از نظر روانی ناراحت هستند و۳۸% به فکر ترک اسرائیل هستند . همچنین برخی دیگر از آمارها نشان می دهد که شهرکهای یهودی نشین از سکنه خالی شده و مکانهای خالی در این شهرکها بین ۲۵ تا ۴۰% در نوسان است . " دانیال سیمون " در روزنامه ها آرتص مورخ۱۵/۵/۲۰۰۱وضعیت کنونی شهرکها را چنین ترسیم کرده است :
" انتفاضه موجب ترس شهرک نشینها شده است . برخی از آنها بطور دائم این مناطق را ترک کرده اند و برخی دیگر موقت و تا زمانی که طوفان خشم در این مناطق ادامه دارد به آن برنخواهند گشت . این پدیده در شهرکهای شمالی نوار غزه آشکارا وجود دارد " .
بدین ترتیب انتفاضه در تحقق یکی از اهداف مهم خود یعنی توقف شهرک سازی تا حدودی موفق بوده است ، اما هنوز این هدف بطور کامل محقق نشده است ، استمرار و تداوم انتفاضه می تواند زمینه را برای برچیدن تمامی شهرکهای صهیونیست نشین مهیا کند زیرا در سایه ترس و وحشتی که به این مناطق وارد شده دیگر انگیزه ای برای مهاجرت یهودیان به این مناطق وجود ندارد .
۴. تاثیر بر رفتار جانبدارانه آمریکا نسبت به اسرائیل
ایالات متحده آمریکار هر چند به ظاهر به عنوان میانجی بیطرف در گفتگوهای صلح خاورمیانه بویژه گفتگوهای اسرائیلی فلسطینی مشارکت دارد ، در عمل این کشور جانبدارانه عمل می کند . آمریکا همواره کوشیده است منافع و مصالح رژیم صهونیستی در منطقه حفظ شود . این سیاست از پنجاه سال پیش تاکنون استمرار داشته است . آمریکا در سازمان ملل متحد نیز همواره حامی اسرائیل بوده است . موید این امر اینکه از مجموع ۴۲مورد وتوی پیش نویس طرح قطعنامه درباره خاورمیانه در شورای امنیت ، ۲۸مورد آن مربوط به آمریکا است .
آمریکا در خلال ماه های انتفاضه نیز به سیاست جانبدارانه خود ادامه داده است . آمریکا تمامی تلاشهای خود را برآن داشته است تا انتفاضه هر چه سریعتر متوقف گردد . به دلیل خساراتی که رژیم صهیونیستی از انتفاضه متحمل شده است ، آمریکا از این خواسته اسرائیل مبنی بر توقف خشونتها قبل از هر مذاکره ای ، حمایت می کند . چند ماه پیش هنگامی که از مقامات آمریکایی خواسته شد تا به دلیل کشتار وحشیانه ملت فلسطین توسط اسرائیل ، آمریکا دخالت کند ، کالین پاول وزیر خارجه آمریکا آشکارا اعلام کرد که آمریکا هرگز هیچ فشار ا تحریم و مجازاتی را علیه اسرائیل وضع نخواهد کرد .
ملت فلسطین و رهبران انتفاضه با استمرار حرکت خود و اعمال فشار بر آمریکا باید این واقعیت را برای زمامداران آمریکا روشن کنند که حمایت یکجانبه از اسرائیل و تنها به منافع و مصالح یک طرف منازعه اندیشیدن ، هرگز صلح و آرامش را در خاورمیانه محقق نخواهد کرد . انتفاضه با استمرار خود می تواند آمریکا را وادار سازد که تنها در صورت اجرای قطعنامه های بین المللی توسط اسرائیل و تامین حقوق مشروع فلسطینی هاست که مذاکرات صلح به سرانجامی مطلوب خواهد رسید .
دستاوردهای انتفاضه
هر چند تمامی اهداف انتفاضه محقق نشده است ، در دو سال گذشته انتفاضه توانسته است دستاوردهای مهمی را در سطح فلسطینی ، عربی و بین المللی محقق سازد . در ماه های اخیر نگاه ها به فلسطین ، در سایه انتفاضه دگرگون شده است . مواضع کشورهای منطقه و افکار عمومی جهان نگاهی متفاوت از نگاه گذشته به فلسطین دارد . در این قسمت از مقاله خواهیم کوشید مهمترین دستاوردهای انتفاضه را در دو سال گذشته مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم :
۱- آثار سیاسی انتفاضه بر تحولات داخلی اسرائیل
یکی از دستاوردهای مهم انتفاضه ، آثار سیاسی است که این حرکت برمسائل داخلی رژیم صهیونیستی داشته است . جامعه اسرائیلی که دژی محکم و شکست ناپذیر به حساب می آمد و رهبران آن خطر و تهدید را تنها در مرزهای این رژیم تصور می کردند . با وقوع انتفاضه طوفانهای سهمگینی در ساختار سیاسی این رژیم پدید آمد . انتفاضه در اولین ماه های خود چنان جامعه اسرائیل را نگران ساخت که سرنوشت انتخابات ۲۰۰۰میلادی اسرائیل را تحت تاثیر قرار داد . باراک رقیب آریل شارون و تنها فردی که آمریکایها برای به نتیجه رساندن گفتگوهای صلح ، به او اعتماد داشتند ، به دلیل وقوع انتفاضه و پیامدهای آن در انتخایات اسرائیل شکست خورد . افکار عمومی اسرائیل به دلیل صدمات انتفاضه ، فردی را به نخست وزیری برگزید که نه تنها در داخل اسرائیل چهره ای مطلوب نبود ، بلکه در سطح بین المللی نیز از وجهه خوبی برخوردار نبود .
بدین ترتیب انتفاضه توانسته است بر معادلات سیاسی داخل اسرائیل آثار مهمی برجای نهد . این اثرگذاری تا جایی است که دو حزب مهم اسرائیل ، کارگر ولیکود و یا احزاب کوچک دیگر مثل شاس برای تشکیل دولت وحدت ملی نتوانسته اند به توافقی دست یابند . این امر در نهایت به سقوط دولت باراک منجر شد و زمینه را برای برگزاری انتخابات زودرس در این رژیم فراهم ساخت .
اشاره : انتفاضل مسجدالاقصی ، که به انتفاضه دوم معروف است ، پدیده ای مهم و بی نظیر در تاریخ ۵۵ ساله منازعه اعراب و اسرائیل به شمار می آید . از زمان شروع انتفاضه دیدگاه ها و نظریات مختلفی در قبال آن ارائه شده است ، زیرا با توجه به دخالت عامل جدیدی به حلقه مبارزات ملت فلسطین یعنی عملیات شهادت طلبانه ، که ویژگی اصلی انتفاضه به شمار می آید ، سوالات گوناگونی نیز در برابر آن مطرح شده است . انتفاضه چه اهدافی را دنبال می کند ؟ آیا تاکنون توانسته است آن را محقق سازد ؟ این پدیده چه دستورهایی را محقق ساخته است ؟ موانع پیش روی انتفاضه چیست ؟ آیا حوادث ۱۱سپتامبر بر این فرایند تاثیر داشته است ؟ تحولات پس از حوادث۱۱ سپتامبر تا چه حد این پدیده مهم را تحت الشعاع خود قرار داده است ؟ اینها همه سوالاتی است که این مقاله درصدد پاسخگویی بدان با نگاهی تحلیلی و علمی است .
دولت کنونی اسرائیل ، آریل شارون نیز به هر قیمتی که شده است می خواهد انتفاضه را متوقف سازد . او در انتخابات ۲۰۰۰ میلادی اسرائیل با شعار تامین امنیت ، رقیب خود ، پاراک را شکست داد . او به مردم اسرائیل قول داد که در صد روز آینده انتفاضه را نابود خواهد ساخت . اما تاکنون دو سال از زمان روی کارآمدن شارون می گذرد ولی انتفاضه ادامه دارد و از امنیت برای صهیونیستها خبری نیست . استمرار انتفاضه و عملیاتهای شهادت طلبانه موجب شده است تا دولت شارون با بحرانهای سیاسی بزرگی روبه رو شود . چنانچه انتفاضه بتواند همچنان به حرکت خود ادامه دهد بدون تردید شارون نیز سرنوشتی چون پیشینیان خود خواهد داشت . لازم به توضیح است مخالفت بن الیعزر رهبر حزب کارگر و وزیر دفاع شارون با بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۲۰۰۳که در آن برخی مزایای مالی به شهرکهای یهودی نشین اختصاص یافته بود ، کابینه شارون با مشکل فروپاشی قرار داد . پس از رد تقاضای رئیس حزب کارگر از سوی شارون ، العیزر و شیمون پرز وزیر خارجه در تاریخ۳۰/۱۰/ ۲۰۰۲ از دولت ائتلافی شارون بیرون رفتند و شارون را با مشکلات سیاسی جدی روبه رو ساختند .
مطالبی که در دو سال گذشته در روزنامه های اسرائیل مبنی بر کناره گیری شارون از قدرت درج می شود ، از ناامیدی افکار عمومی این کشور از برقراری امنیت توسط شارون حکایت می کند . " جرزالیم پست " در یکی از عناوین برجسته خود چنین نوشته است : " چنانچه شارون نمی تواند حکومت کند ، آن را برای دیگری رها کند . در روزنامه دیگر اسرائیلی برخورد یک مادر یهودی که فرزند و شوهرش در عملیات شهادت طلبانه کشته شده اند به چشم می خورد . این زن یهودی در حضور رئیس ستاد ارتش اسرائیل خطاب به شارون می گوید : " تو به ما وعده امنیت دادی اما در عمل به آن شکست خوردی ، فرزند من کشته شده است و شوهرم دو ماه قبل از آن کشته شد ، پس تو برای ما چکار کرده ای .
تشدید بحرانهای سیاسی در داخل اسرائیل ، مخالفت افکار عمومی با سیاستهای دولت وعدم توافق میان گروه های سیاسی داخل اسرائیل همه از دستاوردهای مهمی است که در سایه انتفاضه مسجدالاقصی محقق شده است . انتفاضه ثابت کرد که جامعه اسرائیل آن گونه که رهبران این رژیم ادعا می کنند دژ شکست ناپذیر نیست ، بلکه از ضعفهای بسیار زیادی رنج می برد و در معض مشکلات جدی قرار دارد .
۲.انتفاضه و تشدید مشکلات اقتصادی اسرائیل
یکی دیگر از دستاوردهای انتفاضه مسجدالاقصی ، تشدید مشکلات داخلی اسرائیل است . اسرائیل که از کمکهای گسترده یهودیان جهان بویژه کمکهای آمریکا برخوردار است ، با پشتوانه بزرگ مالی توانسته است به سیاستهای تجاوزکارانه خود علیه فلسطینی ها ادامه دهد . با وقوع انتفاضه و استمرار آن ، اقتصاد رژیم صهیونیستی دچار مشکلات و خسارات زیادی شده است .
اسرائیل در سال ۲۰۰۰ میلادی پیش از شروع انتفاضه ، از رشد خوبی برخوردار بوده است . سرمایه گذاری خارجی در این رژیم به میزان ۲۷% افزایش یافته بود ، اما پس از وقوع انتفاضه ، حوزه های گوناگون اقتصادی کشور اعم از جهانگردی ، بخش ساختمان و کشاورزی دچار خسارت زیادی شده است . ۶۳هزار اسرائیلی شل خود را از دست داده اند . کارشناسان خاطر نشان کرده اند که میان رکود اقتصادی و مسائل امنیتی ارتباط نزدیکی وجود دارد . این کارشناسان استدلال کرده اند که تنها در ده ماه اول انتفاضه ( اکتبر و نوامبر ) سرمایه گذاریهای خارجی در رژیم اشغالگر قدس تا میلیارد دلار کاهش یافته است .
از سوی دیگر به دلیل وابستگی اقتصاد تشکیلات خودمختار فلسطین به اقتصاد این کشور ، ۴۰% از نیروی کار صنعتی اسرائیل از مناطق خود مختار تامین می شود . در حدود صد هزار کارگر فلسطینی بطور دائم در اقتصاد اسرائیل فعالیت می کنند . انتفاضه موجب شده است تا به این ارتباط اقتصادی خلل وارد شود ، امری که بخشهای مختلف اقتصادی کشور را با مشکل روبه رو ساخته است . وزیر اقتصاد مجموع خساراتی را که در هشت ماه اول انتفاضه ، بر اقتصاد اسرائیل وارد شده است ، هفت میلیارد دلار برآورد می کند . بدین ترتیب اگر رهبران رژیم صهیونیستی همواره از توقف خشونت سخن می گویند و اصرار براین دارند تا قبل از شروع هر نوع مذاکره ای خشونت متوقف گردد ، این به دلیل مشکلات اقتصادی زیادی است که در اثر انتفاضه برای این رژیم پدید آمده است .
۳. انتفاضه و شکست بازدارندگی اسرائیل
استراتژی بازدارندگی یکی از راهبردهای مهم رژیم اشغالگر از زمان تاسیس تاکنون بوده است . این رژیم به دلیل غصب سرزمین فلسطین و عدم پذیرش از سوی کشورهای منطقه همواره در نگرانی مفرط به سر برده است . رهبران رژیم صهیونیستی همواره براین راهبرد تاکید داشته اند که با دستیابی به سلاحهای پیشرفته بویژه سلاح اتمی می توان این رژیم بازداشت . شیمون پرز نخست وزیر اسبق این کشور بر این نکته تاکید کرده است که برنامه های هسته ای اسرائیل عامل بازدارندگی موثر و مطلوبی نزد کشورهای عربی به حساب می آید .
به رغم تلاش وسیعی که رژیم اشغالگر برای افزایش اعتبار بازدارندگی خود به عمل آورده است و در سایه این بازدارندگی توانسته بود اعراب را به پای میز مذاکره بکشاند ، ناگهان با انتفاضه ملت فلسطین روبه رو شد . انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷و انتفاضه مسجد الاقصی در سال ۲۰۰۰ میلادی و عقب نشینی نیروهای رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در اثر عملیاتهای مقاومت لبنان ، اعتبار بازدارندگی اسرائیل را بطور جدی به چالش کشید . با توجه به نظریه بازدارندگی ، یکی از هدفهای کشور بازدارنده این است که طرف مقابل از وارد شدن به هر نوع درگیری نظامی بپرهیزد؛ بدین معنا که پس از اینکه طرف مقابل به این نتیجه رسید که خسارات جنگ از دستاوردهای مثبت آن بسیار بیشتر است ، در این صورت به طور قطع از دست زدن به اقدام نظامی خودداری خواهد کرد .
صرف وقوع انتفاضه و آغاز درگیری میان فلسطینی ها و نیروهای اسرائیل دلیلی محکم بر شکست بازدارندگی این کشور است . چون اسرائیل به رغم دستیابی به سلاحهای متعارف و غیرمتعارف نتوانست ملت بی سلاح فلسطین را از توسل به درگیری در برابر خود باز دارد . توانایهای گسترده اسرائیل در زمینه های تسلیحاتی بویژه اتمی ، نه تنها موجب ترس و نگرانی میان فلسطینی ها نشده است ، بلکه اراده فلسطینی را برای ادامه مبارزه تا تحقق حقوق مشروعش ، محکمتر و استوارتر ساخته است . مهمترین دستاورد انتفاضه این است که رژیم صهیونیستی در ابتدا پیش بینی می کرد با وارد ساختن فلسطینی ها در جنگ فرسایشی ، قیام آنها را برای همیشه متوقف خواهد کرد . امروز پس از گذشت دو سال از انتفاضه ، شاهد اظهار نگرانی برخی مقامات رژیم صهیونیستی هستیم که بیان می کنند استمرار انتفاضه تواناییهای ما را تحلیل خواهد برد . دان گلدشتاین در روزنامه معاریو می گوید ، جنگ طولانی تواناییهای اسرائیل را به تحلیل خواهد برد و مقاومت نیروهای ما را ضعیف خواهد کرد . شلوموجازیت در جرزالیم پست ( مورخ ۲۲/۵/ ۲۰۰۱) می گوید : " اگر درگیری و جنگ به شکل کنونی استمرار یابد ، برتری به نفع فلسطینی ها خواهد بود . " حییم جوری " در روزنامه یدیعوت آحرونوت ( مورخ ۲۲/۵/ ۲۰۰۱) با صراحت می گوید : " جنگهای فرسایشی همواره به ضرر ما بوده است . به رغم اینکه ما موفقیتهای را در جنگهای متحرک و مانورها محقق ساخته ایم ، اگر جنگی طولانی روی دهد ، همواره به نفع دشمنان ما خواهد بود .
۴. انتفاضه و وحدت کشورهای عربی و اسلامی
یکی دیگر از دستاوردهای انتفاضه ، وحدت و انسجامی است که در مواضع کشورهای عربی و اسلامی به وجود آمده است ، رژیم صهیونیستی همواره کوشیده است از وضعیتی که به وحدت و یکپارچگی کشورهای عربی و اسلامی بویژه در برابر مسئله فلسطین منجر می شود ، جلوگیری کند . الگویی که اسرائیل در روند کنونی صلح ارائه داده بر امضای قراداد صلح با هر یک از کشورهای عربی بطور جداگانه مبتنی بوده است . این کشور با تشدید اختلاف میان کشورها سعی کرده است تا از هماهنگی و اتفاق نظر میان این کشورها در برابر مسائل خاورمیانه بویژه مساله فلسطین جلوگیری کند .
انتفاضه ، وجدانهای عربی را بار دیگر بیدار ساخت به شکلی که آنها را بر آن داشت تا در مقابل رژیم صهیونیستی و طرحهایی که ارائه می کند ، مواضعی هماهنگ ابراز کنند . فلسطین در پی انتفاضه به صحنه های سیاسی ، فرهنگی ، ادبی و هنری جوامع عربی و اسلامی وارد شد ، تا پیش از وقوع انتفاضع از دید بسیاری از کشورهای عربی فلسطین مشکل خود فلسطینی ها به شمار می آمد .هر یک تصمیم داشتند تا بطور جداگانه مشکلات خود را با اسرائیل حل کنند ، اما با وقوع انتفاضه ، فلسطین بار دیگر در محور منازعه عربی . اسرائیلی قرار گرفته است . امروز جهان عرب از امکان تحقق قیام عربی که تمامی مسائل منطقه از جمله فلسطین را در بر می گیرد ، سخن می راند .
امروز اگر به مواضع رسمی ، که از سوی رهبران کشورهایی چون مصر ، اردن ، و سایر کشورهای عربی اتخاذ شود نگاهی بیندازیم ، ملاحظه خواهیم کرد که همه از ملت فلسطین و قیام او حمایت می کنند . میان گروه ها و جریانات سیاسی داخلی این کشورها در برابر فلسطین اتفاق نظر بی سابقه ای حاصل شده است . مطبوعات کشورهای عربی از استمرار انتفاضه و ضرورت کمکهای مالی و اقتصادی به انتفاضه سخن می گویند . تمامی این تحولات بویژه تحول در نگرش کشورهای عربی و جریانات سیاسی به فلسطین و پذیرش انتفاضه به عنوان گزینه ای مطلوب برای تحقق حقوق مشروع فلسطین از مهمترین دستاوردهای قیام ملت فلسطین به شمار می آید .
۵. توقف روند عادی سازی با اسرائیل
تا قبل از وقوع انتفاضه ، عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی یکی از سیاستهای اصلی کشورهای عربی بود . البته عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل یکی از هدفهای مهم این کشور از زمان تاسیس به شمار می رفته است . اسرائیل که از مشروعیت قابل قبولی در میان کشورهای منطقه برخوردار نبود ، برقراری روابط دیپلماتیک میان رژیم با کشورهای عربی می توانست به این بحران پایان دهد .
بنابراین اسرائیل همواره در هر مذاکره ای با کشورهای عربی بر برقراری روابط سیاسی تاکید داشته است . برقراری روابط سیاسی میان مصر و اسرائیل پس از معاهده کمپ دیوید ، برقراری روابط میان دولت خودمختار و اسرائیل ، برقرای روابط میان اردن و اسرائیل ، گشایش دفترهای اقتصادی اسرائیل در عمان و قطر ، امضای قراردادهای همکاری اقتصادی و نظامی میان ترکیه و اسرائیل همه بیانگر این مهم است که این کشور تا حدود زیادی موفق شده بود به وضعت خصومت آمیز گذشته میان خود و کشورهای منطقه پایان دهد . این وضعیت در حالی بود که رژیم اشغالگر هنوز حاضر نشده بود بسیاری از مشکلات منطقه بویژه مشکل فلسطین حل گردد . به رغم اینکه این رژیم برای برقراری روابط با کشورهای منطقه شتاب می ورزید ، حاضر نبود به طرف مقابل امتیازی بدهد .
اما شروع انتفاضه مسجدالاقصی بار دیگر در برابر گزینه سازش با رژیم صهیونیستی سوال بزرگی را مطرح کرد و بر تردیدی که میان کشورهای عربی و اسلامی برای برقراری رابطه با این رژیم وجود داشت ، پایان داد و بار دیگر منازعه را جایگزین شکلهای مختلف عادی سازی روابط با این رژیم کرد . انتفاضه موجب شد کشورهای عربی که در سالهای گذشته موافقتنامه های صلح با اسرائیل را امضا کرده بودند و بطور آشکار در جهت برقراری روابط با این رژیم قدم برمی داشتند ، این روند را متوقف سازند . در پایتخت این کشورها ما شاهد برگزاری تظاهرات و راهپیماییها در حمایت از ملت فلسطین بودیم . اقدامات وحشیانه ای که رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی ها انجام داده بود ، برخوردهای خونین شارون با فلسطینی ها ، احساسات مردمی کشورهای عربی را چنان جریحه دار ساخته بود که مردم این کشورها در شعارهای خود تقاضای قطع روابط با این کشورها را می کردند در بسیاری از محافل سیاسی و میان گروه های سیاسی این کشورها برنامه هایی برای رویارویی با سازش مورد توجه قرار گرفت .
٦- ارتقای مساله فلسطین از سطح نازل به سطح عالی در افکار عمومی
بین المللی
تا پیش از وقوع انتفاضه ، فلسطین در سطوح بین المللی از جایگاه نازلی برخوردار بود . افکار عمومی بر این باور بود که با امضای قراردادهای صلح میان تشکیلات خودگردان و اسرائیل مسائل فلسطین حل و فصل شده است . با امضای قرارداد اسلو ، مسائل مهمی چون ایجاد کشور مستقل فلسطینی ، مسئله بیت المقدس – بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین خود ، همه در چارچوب این قرارداد حل شده و دیگر دلیلی برای اجرای قطعنامه های بین المللی وجود ندارد .
وقوع انتفاضه موجب شد نگرش حاکم بر افکار عمومی بین المللی نسبت به فلسطین تغییر کند و آن را از جایگاه نازل در سطح بین المللی به جایگاه عالی ارتقا دهد از سوی دیگر انتفاضه موجب شد تا تلاشهای گمراه کننده ای را که در صدد بود تا قضیه فلسطین را با امضای قرارداد اسلو پایان یافته تلقی کند و بسیاری گمان می کردند که حقوق فلسطینی ها برای همیشه از بین رفته است با شکست رو به رو سازد و بار دیگر فلسطین را در کانون توجه بین المللی قرار دهد .
امروز بسیاری از کشورهای عربی و گروه های سیاسی منطقه ، تاکید می کنند پرونده فلسطین باید به سازمان ملل متحد منتقل شود و بار دیگر قطعنامه های مشروع بین المللی ، مرجع و مبنای هر نوع مذاکره و گفتگویی قرار گیرد و از مبنا قرارگرفتن موافقتنامهاسلو و سایر قراردادها جلوگیری شود .
اقامه دعوی علیه شارون در دادگاه بلژیک از سوی گروهی از بلژیکیها و مغربیها و فلسطینی ها و تقاضای محاکمه شارون به دلیل کشتار فلسطینی ها و تقاضای محاکمهشارون به دلیل کشتار فلسطینی ها در اردوگاههای صبرا و شتیلا ، بیانگر توجه بین المللی به فلسطین است فاجعه صبرا و شتیلا ۲۰سال پیش به دست شارون اتفاق افتاد . قانون بلژیک در خصوص رویارویی با جنایتکارانی که مرتکب جنایات ضد بشری می شوند در دادگاه های بلژیک ، در سال ۱۹۹۳به تصویب رسید . اما جرا در حال حاضر این قانون در مورد عامل فاجعه صبرا و شتیلا مطرح می شود ؟ این به دلیل انتفاضه ای است که در فلسطین در حال جریان است . پس از اینکه آریل شارون در اسرائیل قدرت را در دست گرفت و واکنش خونینی که نسبت به انتفاضه داشت ، افکار عمومی جهان را نسبت به رژیم اشغالگر متحول ساخت . شارون نه در داخل اسرائیل و نه در سطح بین المللی از وجهه مطلوبی برخوردار نیست . برخورد خونین و وحشیانه او با انتفاضه نیز موجب تغییر نگرش بین المللی نسبت به این کشور شده است . عدم استقبال تونی بلر از شارون در دیداری که سال گذشته از انگلستان داشت ، دلیلی بر تغییر افکار عمومی جهان نسبت به شارون و اسرائیل است ، تونی بلر نخست وزیر انگلستان ادعا می کند به دلیل کمی وقت با شارون دیدار نمی کند .
۷. احیای فرهنگ شهادت طلب در جامعه فلسطین
بدون تردید باید گفت که واژه شهادت طلبی این روزها یکی از محورهای اساسی انتفاضه ملت فلسطین است انتقال چنین فرهنگی از جامعه شیعی به جامعه ای سنی مذهب ، دستاوردهای بسیار بزرگ در معادلات منازعه فلسطینی ها با رژیم صهیونیستی به شمار می آید . شاید یکی از دلایلی که در پنجاه سال اخیر قیام فلسطینی ها را با نتیجه مطلوبی نرساند ، نبود عاملی چون شهادت به شکلی که امروز در انتفاضه معمول است ، بوده است .
نکته قابل ذکر این است که فرهنگ شهادت و شهادت طلبی در مکتب تشیع از جایگاه والایی برخوردار ، و همواره در تحقق اهداف جوامع شیعی نقش مهمی داشته است . هر چند تفکر سنی نیز به هیچ وجه با مفهوم شهادت بیگانه نیست ، این مفهوم در تفکر سنی ، مقام محوری ندارد ؛ زیرا اسلام سنی از شخصیت مذهبی مانند امام حسین ( ع ) ، که در راه عقیده خود فدا شده باشد ، الهام نمی گیرد . اما در تشیع اثنی عشری ، موضوع شهادت امام حسین ( ع ) و سایر ائمه ( ع ) محوری است . امام حسین ( ع ) با قربانی کردن جان خود در راه اسلام تکلیف بعدی شیعیان و موضوع رنج و مشقت ( تحمل دشواری در راه آرمان خود ) را مشخص کرد . بدین سان فدا کردن جان خود ، رفتاری معنوی به منظور تقرب به خداست ، در عین حال در این عمل معنوی ، اهداف سیاسی نیز حاصل می شود .
با وجود این حقیقت در ماه های اخیر ، جهان شاهد تایید استشهادی از سوی علمای سنی مذهب کشورهای عربی بوده است . به رغم اینکه مفاهیمی چون شهادت با قیام امام حسین ( ع ) ارتباط تنگاتنگی دارد ، صدور فتاوایی از سوی علمای سنی مذهب ، بیانگر همسویی استراتژیک علمای شیعه و سنی در برابر مساله فلسطین است . علمای شیعه عملیات استشهادی فلسطینی ها را ، که به منظور آزادی سرزمین مقدس فلسطین از زیر سلطه قوای اشغالگر صهیونیست صورت می گیرد با اجماع بی نظیری جایز و مشروع دانسته اند . البته چنین فتاوایی زمانی مطرح شد که عده ای از علمای سنی با بیان مسائلی که این شائبه را ایجاد می کرد که عملیات استشهادی اقدامی انتحاری است ، قصدا داشتند روند مزبور را متوقف سازند ؛ اما با ورود علمای مشهور سنی به صحنه و صدور فتاوایی مبنی بر مشروعیت عملیاتهای استشهادی این شائبه ها از بین رفت .
علمای سنی الازهر قاهره و سایر کشورهای عربی عملیات استشهادی را مصداق روشن جهاد فی سببیل الله دانستنه اند . این علما بر این عقیده اند که ریشه چنین اقداماتی در اسلام نهفته است ، بنابراین میان خودکشی و شهادت ، مرز بزرگی است ، در اینجا به فتوای یکی از علمای سنی اشاره می کنیم :
شیخ احمد کفتارو ، مفتی اعظم سوریه ، عملیات شهادت طلبانه علیه صهیونیستها را جایز و مشروع دانسته ، مجریان این عملیات را شهیدانی می داند که از جانب خداوند به آنها وعده بهشت داده شده است . این عالم سنی درباره نامگذاری عملیات شهادت طلبانه به انتحاری می گوید :
گویی می خواهند مردم را متقاعد کنند که این عمل نوعی خودکشی است که رذیلتی بزرگ هم نزد خدا و هم نزد مردم به شمار می رود . چه شخصی که اقدام به خودکشی می کند نیت و هدفش کشتن و از بین بردن خویش است و بس ؛ در حالی که شهادت طلب ، نیت و هدفش پیروزی حق و یاری اسلام و آزاد سازی سرزمین واقع در معرض تجاوز ظلم و بازیابی آزادی و کرامت برای امت ، ملت و نسلهای بعد از خویش است .
تغییر افکار عمومی جهان نسبت به اسرائیل و تاکید مجامع بین المللی مبنی بر توقف اقدامات تجاوز کارانه این کشور علیه فلسطینی ها و تقاضا برای اجرای قطعنامه های بین المللی مرتبط با فلسطین یکی از دستاوردهای قابل توجه در دو سال اخیر به شمار می آید .
۸. موانع انتفاضه
به رغم دستاوردهای قابل توجهی که انتفاضه محقق ساخته و توانسته است افکار عمومی جهانی را تحت تاثیر قرار دهد ، در عین حال با برخی تهدیدات و خطرها نیز روبه رو است . چنانچه شناخت دقیقی نسبت به این خطرها و تهدیدات به عمل نیاید ، چه بسا انتفاضه قبل از تحقق اهدافش با شکست روبه رو شود . بنابراین برتمامی گروه ها و رهبران فلسطینی و سایر کشورهای عربی و اسلامی لازم است تا تهدیدها و خطرهای احتمالی را خوب ارزیابی و شناسایی ، و سپس ضمن برخورد مناسب با این تهدیدات از آثار احتمالی آن بر روند انتفاضه جلوگیری کنند . در این بخش مهمترین تهدیدات و خطرهایی که انتفاضه را تهدید می کند بررسی و تحلیل می شود :
۱. تهدیدات اقتصادی
بدون تردید پشتوانه اساسی انتفاضه ، روحیه مذهبی و معنوی جوانان فلسطینی است که ملت فلسطین توانسته است بدون سلاح برای مدت زمانی طولانی در برابر ارتش تا دندان مسلح اسرائیل بایستد . روحیه شهادت طلبی در میان جوانان فلسطینی امروز کابوسی برای اسرائیل است که نه سلاحهای پیشرفته ، یارای مقاومت در برابر آن را دارد و نه بمبهای اتمی می تواند با آن رویارویی کند . به رغم چنین امتیازی برای انتفاضه و به رغم وجود اراده ای قوی در ملت فلسطین برای استمرار انتفاضه ، نباید از این مساله مهم غافل بود که اسرائیل تلاش گسترده ای را به کار گرفته است تا با از بین بردن پشتوانه اقتصادی قیام فلسطینی ها ، آنان را از ادامه نبرد بازدارد .
بدون شک محاصره اقتصادی مناطق خودمختار فلسطین با هدف در تنگنا قراردادن فلسطینی ها از لحاظ اقتصادی و سرانجام به تحلیل بردن توان اقتصادی مردم فلسطین صورت می گیرد . اسرائیل به دلیل وابستگی اقتصادی فلسطین به اقتصاد این رژیم سعی می کند با قطع این ارتباط و از سوی دیگر با جلوگیری از فرستادن کمکهای اقتصادی کشورهای عربی و اسلامی ، پشتوانه های اقتصادی این قیام را در هم شکند .
طولانی شدن انتفاضه و ورود فلسطینی ها به جنگ فرسایشی این احتمال را ایجاب می کند تا مردم فلسطین از ادامه مبارزه خسته شوند و بی اینکه به اهداف انتفاضه دست یابند ، مبارزه خود را متوقف سازند . بنابراین بر تمای کشورهای عربی و اسلامی لازم است کمکهای اقتصادی و مالی لازم را در اختیار ملت فلسطین قرار دهند . این کمکها تا حدود زیادی می تواند از پیامدها و آثار محاصره اقتصادی اسرائیل علیه مناطق خودمختار بکاهد .
۲موانع سیاسی
دو سال از انتفاضه مسجد الاقصی می گذرد . در این مدت انتفاضه توانسته است متغیرهای جدیدی را وارد منازعه اعراب و اسرائیل بویژه گفتگوهای فلسطینی و اسرائیلی سازد . یکی از موانع مهم انتفاضه ، این است که رهبران فلسطینی مذاکره صلح را به همان روش و چارچوب گذشته ادامه دهند . برخی از رهبران فلسطینی به رغم تحولات جدید که در عرصه مبارزه با رژیم صهیونیستی اتفاق افتاده است ، باز بر همان روش گذشته تاکید می کنند . البته فشارهای زیادی از سوی برخی از کشورهای جهان بویژه آمریکا بر رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین وجود دارد ، مبنی بر اینکه مذاکرات صلح را چون گذشته از سر گیرند و خشونت را متوقف سازند. از سرگیری مذاکرات به روش گذشته بدین معنا خواهد بود که انتفاضه دو ساله فلسطینی ها تنها مانعی بر سر راه صلح بوده و هیچ تحول جدیدی را به وجود نیاورده است ؛ حتی ممکن است این سوال مطرح شود که اگر انتفاضه به وجود نمی آمد ، امروز مذاکرات صلح به نتیجه رسیده بود ؛ اما بر رهبری فلسطین لازم است در موقعیتی مذاکرات صلح را با توجه به متغیرهای جدیدی که انتفاضه به وجود آورده است از سر گیرد . از سرگیری مذاکرات صلح بدون توجه به دستاوردهای انتفاضه و بدون اعتنا به اهداف انتفاضه ، می تواند میان رهبران انتفاضه این نگرانی را ایجاد کند که برخی از شرکت کنندگان در انتفاضه ممکن است با ورود به کانالهای سری و برقراری تماسهای سری به اهداف انتفاضه پشت کنند ، در نتیجه این روند را متوقف سازند . همچنین برخی از این مساله نگران هستند که موافقتنامه صلح به توقف تظاهرات و عملیاتها منجر خواهد شد و این امر زمینه را برای تبادل اتهامات میان نیروهای فلسطینی و دولت خودمختار فلسطین فراهم خواهد ساخت . چنین وضعیتی به وحدت ملی ، که در نتیجه انتفاضه میان گروه ها و جریانات سیاسی فلسطینی به وجود آمده است ، ضربه بزرگی خواهد زد . چون همان طور که قبلاً نیز اشاره شد ، یکی از آثار منفی قراداد اسلو و گفتگوهای سری میان ساف و اسرائیل ، این بود که در صفوف فلسطینی ها تفرقه و انفکاک بزرگی پس از وقوع انتفاضه ادامه داشته است . همچنین لازم به یادآوری است که یکی از عوامل مهمی که انتفاضه اول ( ۱۹۸۷) را متوقف ساخت ، موافقتنامه اسلو بود . از سرگیری گفتگوهای صلح به همان روش گذشته و امضای قرادادهای صلح مشابه گذشته شاید یکی از مهمترین خطراتی است که انتفاضه در آینده با آن روبه رو است .
۳. درگیر شدن فلسطینی ها در جنگی فرسایشی
یکی دیگر از خطرهای انتفاضه وارد شدن مبارزان انتفاضه در جنگی فرسایشی است . نکته قابل توجه اینکه اسرائیل سال ۲۰۰۰، اسرائیل سال ۱۹۸۷نیست . انتفاضه الاقصی نیز انتفاضه اواخر دهه هشتاد نیست ، بنابراین رژیم اشغالگر با نگاهی کارشناسانه به رویارویی با انتفاضه پرداخته و برخود با آن را دگرگون ساخته است . سازمانهای نظامی و امنیتی ، خود را برای رویارویی با انتفاضه از قبل آماده ساخته اند . رژیم صهیونیستی این قدرت را یافته است که چگونه با پیامدهای احتمالی انتفاضه برخورد کند . این رژیم روشهای بدیعی را برای رویارویی با انتفاضه ابداع کرده است . بنابراین انتفاضه مسجدالاقصی مانند انتفاضه اول ، حادثه ای غیرمنتظره نیست ، بلکه این رژیم از قبل آمادگیهای لازم را برای رویارویی با این پدیده ، مهیا ساخته است .
از زمان وقوع انتفاضه ۲۸سپتامبر ۲۰۰۰در دوره نخست وزیری " باراک " تاکنون سیاست واحدی بر اسرائیل حاکم بوده است و آن اینکه باید با وارد ساختن ملت فلسطین درجنگی فرسایشی ، آن را در برابر خواسته ها و شروط اسرائیل به تسلیم واداشت . در رویاروییهای روزانه که میان فلسطینی ها و نیروی اشغالگر پیش می آید خسارات زیادی در همه زمینه ها به ملت فلسطین وارد می شود . این خسارات با خساراتی که به دشمن وارد می شود قابل مقایسه نیست . بنابراین با توجه به اینکه ملت فلسطین از امکانات و تواناییهای تسلیحاتی دشمن برخوردار نیست ، وی با استفاده از پیشرفته ترین سلاحهای روز ، اردوگاه ها ، منازل ، سازمانها و رهبران فلسطینی را مورد هدف قرار داده است . بیم این می رود ملت فلسطین با وارد شدن در جنگی فرسایشی از ادامه نبرد خسته شود . البته اگر فلسطینی ها می توانستند تعادلی در میزان خسارات و تلفات وارد شده به دشمن به وجود آورند ، این امر می توانست به ایجاد بحثها و مناقشات زیادی در جامعه زیادی در جامعه صهیونیستی منجر شود و بر رهبران صهیونیستی فشار وارد سازد تا به مطالبات فلسطینی ها پاسخ دهند . اما این رژیم برای اینکه مواضع رهبری فلسطینی را تضعیف کند ، در برابر هر نوع عمل خشونت بار از سوی فلسطینی ها با بمباران ، تخریب و کشتارهای جمعی پاسخ می دهد و از این طریق می خواهد با افزایش خسارت و تلفات چنین وانمود سازد که این انتفاضه و استمرار آن است که موجب چنین خساراتی می شود .
۴. اعمال فشار برای توقف انتفاضه
استمرار انتفاضه و طولانی شدن آن موجب شده است فشارهای گوناگونی برای توقف آن صورت گیرد . از یک سو فشار از سوی حامیان اسرائیل بویژه آمریکا برای توقف انتفاضه وجود دارد ، از سوی دیگر فشارهایی از سوی رهبران فلسطینی برای توقف این روند وجود دارد . این کشورها و رهبران آن بدون اینکه طرف متجاوز را به دلیل ارتکاب کشتارهای گسترده در فلسطین محکوم سازند و یا راه حل روشنی برای تحقق مطالبات مشروع فلسطینی ها ارائه کنند ، یا اینکه حداقل به تحقیق درباره علل وقوع انتفاضه بپردازند مکرراً تقاضا می کنند که خشونتها متوقف گردد . به عنوان نمونه عرفات رئیس تشکیلات خودگردان در ژوئن ۲۰۰۱میلادی با صدور اطلاعیه ای عملیات شهادت طلبانه فلسطینی ها را محکوم می کند و دستور آتش بس می دهد ؛ سپس هماهنگیهای امنیتی را با اسرائیل تحت نظارت آمریکا آغاز می کند .
در حالی که دشمن از تمامی سلاحهای پیشرفته از هواپیماهای F۱۶ و هلیکوپترهای آپاچی گرفته تا موشکها و سلاحهای پیشرفته آمریکایی برای سرکوب و ترور فلسطین ها استفاده می کند ، برخی درخواست می کنند تیراندازی از سوی فلسطینی ها متوقف شود . چنین اعمال فشارهایی از سوی برخی کشورها می تواند تهدیدی مهم برای انتفاضه مسجد الاقصی باشد .
۵. بی توجهی وسایل تبلیغاتی عربی به انتفاضه
وقتی اسرائیل به رغم تجاوزات گسترده اش علیه فلسطینی ها از حمایت و پوشش تبلیغاتی وسیع رسانه ها و خبرگزاریهای غربی و صهیونیستی در جهان برخوردار است و به رغم اقدامات وحشیانه این رژیم چهره ای مطلوب بلکه مظلوم از او در این رسانه ها به تصویر کشیده می شود ، محافل تبلیغاتی و رسانه ای عربی و اسلامی اهتمام قابل توجهی نسبت به انتفاضه ملت فلسطین مبذول نداشتند . در محافل تبلیغاتی عربی مسائل مربوط به فلسطین به مسائل درجه دو تنزل پیدا کرده است .
این نکته روشن است در وضعیتی که ملت قهرمان فلسطین بدون داشتن سلاح مناسب به رویارویی با دشمنی که تا دندان مسلح است پرداخته ، شایسته است رسانه های عربی ، همراهی و همدلی بیشتری با آن به عمل آورند . رسانه های عربی و اسلامی باید اخبار قهرمانیهای ملت فلسطین را در صدر اخبار خود قرار دهند و ماهیت تجاوزکارانه رژیم صهینونیستی را برای ملتهای خود افشا کنند . بدین ترتیب بی توجهی به انتفاضه در رسانه ها و مطبوعات عربی و اسلامی موجب خواهد شد تااراده مجاهدین فلسطینی برای استمرار مبارزه با دشمن ، متزلزل شود و آنها احساس کنند که در مبارزه با دشمن تا دندان مسلح ، تنها هستند و در نتیجه ، روحیه خود را برای استمرار مبارزه از دست بدهند.
از زمان شروع انتفاضه تاکنون رسانه های گروهی غرب در سطح وسیعی اخبار مربوط به انتفاضه را منعکس کرده اند . مطبوعات غربی در تحلیلها و گزارشهای خود عمدتاً طرف اسرائیلی را مظلوم جلوه داده و اقدامات تجاوزکارانه صهیونیستها را تلاش برای دفاع از خود قلمداد کرده اند ، این مطبوعات در تحلیلهای خود بر این نکته تاکید کرده اند که برای اسرائیل هر درگیری خیابانی ، تاکتیکی و دفاعی بوده و در پاسخ به ضرورت دفاع از جان و مال مردم صورت گرفته است .
نکته قابل توجه اینکه طی سه ماه اول انتفاضه تمامی مجلات و روزنامه های مشهور سیاسی غرب به درج گزارشها و مصاحبه هایی درباره انتفاضه پرداختند ؛ اما در هیچ یک از این رسانه ها مصاحبه ای با طرفهای فلسطینی و حتی اعضای حکومت خودگردان صورت نگرفت .در حالی که با دولتمردان سابق و کنونی اسرائیل ، نتانیاهو ، باراک ، شارون و شمون پرز هر روز مصاحبه می شد و محور این مصاحبه در ضدیت با فلسطینی ها بود . آیا در چنین موقعیت تبلیغاتی ، بی توجهی مطبوعات و جراید عربی و اسلامی به انتفاضه ، تهدیدی برای انتفاضه تلقی نمی شود ؟
انتفاضه مسجد القصی پس از حوادث ۱۱ سپتامبر
حادثه۱۱ سپتامبر ، که در آن مهمترین نمادهای اقتصادی و نظامی آمریکا مورد حمله قرار گرفت ، تمامی جهان را تحت تاثیر قرار داد . تا پیش از این حادثه ، استراتژی جهانی آمریکا با توجه به پارادایم روابط شرق و غرب و مبارزه با کمونیسم ، تدوین شده بود ؛ اما پس از این حادثه این استراتژی دگرگون شد و اندیشه مبارزه با تروریسم ، مبنای سیاستهای جهانی آمریکا قرار گرفت . حملات ۱۱سپتامبر موجب نگرانی عمیق مسئولان امنیتی آمریکا گردد ، چون برای اولین بار بود که در طول تاریخ آمریکا ، امنیت این کشور در درون مرزهایش مورد تهدید قرار می گرفت .
هنگامی که حادثه۱۱ سپتامبر رخ داد ، انتفاضه مسجدالاقصی در آستانه ورود به دومین سال خود بود . همانطور که در صفحات پیشین این نوشتار بیان شد ، انتفاضه مسجد الاقصی در سال قبل از حادثه۱۱ سپتامبر،دستاوردهای زیادی را برای فلسطینی ها محقق کرده بود تا جای که افکار عمومی جهانی در حمایت و تایید قیام فلسطینی ها بطرز بی سابقه ای بسیج شده بود . وضعیت پیش از حوادث ۱۱ سپتامبر ، تنگناهای زیادی را برای سیاستهای رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا در منطقه به وجود آورده بود اما با وضعیتی که پس از 11 سپتامبر در نظام بین المللی به وجود آمد ، ناگهان چالشهای جدیدی فرا روی انتفاضه قرار گرفت ، البته اوضاع پس از ۱۱ سپتامبر به توقف انتفاضه منجر نشد ، اما آن را با مشکلاتی رو به رو ساخت که می تواند در استمرار و تداوم آن خلل ایجاد کند .
در نخستین روزهای پس از ۱۱ سپتامبر، با مواضعی که در حمایت از ایجاد کشور مستقل فلسطین توسط رئیس جمهوری آمریکا اعلام شد ، این امید می رفت که آمریکا پس از این حادثه تصمیم گرفته است تغییرات جدی در سیاستهای خاورمیانه ای خود ایجاد کند ؛ اما با گذشت زمان و پایان عملیات نظامی در افغانستان ، ناگهان موضع این کشورتغییر کرد . این امر بدین علت بود که حمایت از تاسیس کشور مستقل فلسطین در روزهای اول پس از حادثه ، بیشتر با هدف جلب همکاری کشورهای عربی و اسلامی برای ایجاد ائتلافی جهانی برای حمله به افغانستان بود ، اما پس از پیروزی در افغانستان دیگر به تداوم این مواضع نیازی نداشتند .
آنچه در اینجا از اهمیت بیشتری برخوردار است ، همدردی بی سابقه و گسترده رهبران رژیم صهیونیستی با مقامات آمریکایی به دلیل حادثه ای بود که در این کشور اتفاق افتاده بود . بدون تردید همدردی تل آویو با آمریکا در چنین سطح گسترده ای واقعاً به دلیل عمق این واقعه نبود ، بلکه رهبران ان رژیم با تبلیغات گسترده ای که به راه انداتختند و در تبلیغات خود مسلمانان و اعراب را به عنوان متهم اصلی این حادثه معرفی کردند ، می کوشیدند حداکثر بهره برداری را از وضعیت به وجود آمده ، برای سرکوبی قیام فلسطینی ها به عمل آورند . لابیهای صهیونیسم در آمریکا و سایر نقاط جهان تلاش گسترده ای کردند تا افکار عمومی جهان را متقاعد سازند به اینکه تفاوتی میان اقدامات فلسطینی ها که به دلیل آزادسازی اراضی اشغالی فلسطین مبارزه می کنند و آنچه تروریستها در اراضی آمریکا انجام دادند ، وجود ندارد . در واقع باید گفت تا پیش از حادثه ۱۱ سپتامبر، انتفاضه ملت فلسطین از جایگاه مطلوبی برخوردار بود ، به گونه ای که بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی از سیاست سرکوب گرانه آریل شارون انتقاد می کردند ، مردم این کشورها از طریق راهپیمایی ، تظاهرات و تجمعات گوناگون ، نسبت به اقدامات این رژیم علیه فلسطینی ها اعتراض می کردند . پس از حادثه ۱۱ سپتامبربا تبلیغات گسترده صهیونیستها در سطح جهان ، نگرش افکار عمومی نیز تا حدودی تغییر کرد . توضیح اینکه هر گاه مجامع بین المللی ، اسرائیل را به دلیل جنایاتش ، که فجیعترین آن در اردوگاه جنین بود تحت فشار قرار می داد ، این رژیم استدلال می کرد ، ما همان کاری را در فلسطین انجام می دهیم که آمریکائیها و برخی از دولتهای غرب در افغانستان انجام می دهند .
بدین ترتیب مهمترین چالشی که پس از ۱۱ سپتامبرفراروی انتفاضه قراردارد ، تغییراتی است که در نگاه برخی از کشورها نسبت به انتفاضه به وجود آمده است . حتی در صفوف خود فلسطینی ها که تا پیش از این حادثه در استمرار انتفاضه متحد و منسجم بودند ، اما پس از آن شاهد اختلافاتی میان آنها بر سر توقف یا ادامه آن هستیم . دراینجا ضرورت دارد کشورهای عربی و اسلام از طریق تبلیغاتی مناسب افکار عمومی را با حقیقت آنچه در اراضی اشغالی می گذرد ، آگاه سازند . امروز روشن ساختن این واقعیت که میان قیام آزادیبخش و اقدام تروریستی تفاوت زیادی وجود دارد ، می تواند تبلیغات صهیونیستی را در اوضاع خاص پس از۱۱ سپتامبرخنثی سازد .
نتیجه گیری
انتفاضه مسجد الاقصی ، در منازعه اعراب و اسرائیل تحولی مهم است . از آنجا که انتفاضه ملت فلسطین ، حرکتی آگاهانه و با اهدافی مشخص به شمار می آید ، می توان با آن به عنوان گزینه ای مناسب برای تحقق حقوق مشروع ملت فلسطین برخورد کرد . انتفاضه در دو سال گذشته دستاوردهای بسیار مهمی را محقق ساخته است . این دستاوردها می تواند تحولات جدیدی را در منازعه عربی اسرائیلی بویژه فلسطینی ها با رژیم صهیونیستی وارد سازد . مشکلات سیاسی و اقتصادی که در داخل اسرائیل به سبب انتفاضه به وجود آمده است ، در واقع برافسانه شکست ناپذیری این کشور خط بطلان کشید . وحدت و انسجامی که میان کشورهای منطقه از یک سو و میان گروه ها و جریانات سیاسی در نتیجه انتفاضه پدید آمد ه موجب شد بار دیگر مساله فلسطین به عنوان آرمان مشترک عربی و اسلامی مطرح شود . کشورهای عربی که تا پیش از وقوع انتفاضه بسرعت در حال عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بودند با شروع انتفاضه این روند را متوقف ساختند و به این نتیجه رسیدند با رژیمی که هنوز به همان سیاستهای گذشته خود ادامه می دهد و حاضر نیست امتیازی به طرف مقابل بدهد ، برقراری روابط کاری بیهوده و عبث است . انتفاضه مسجد الاقصی بار دیگر مساله فلسطین را در کانون توجه افکار بین المللی قرار داد . تا پیش از انتفاضه مجامع بین المللی نیز دیگر به مسائل فلسطین توجهی نداشتند ، چون با امضای قراداد اسلو و سایر قرادادها ، مساله فلسطین را پایان یافته اعلام می کردند ، اما وقوع انتفاضه بار دیگر مجامع جهانی را بر آن داشت تا از حقوق فلسطینی ها صحبت کنند و از اجرای قطعنامه های بین المللی در خصوص فلسطین سخن گویند . در وضعیتی که انتفاضه در منطقه پدید آورده بر تمامی رهبران عربی و اسلامی بویژه رهبری فلسطین لازم است تا با رژیم صهیونیستی از موضع قدرت برخورد کنند و تمامی حقوقی را که تا کنون این رژیم از تحقق آن برای ملت فلسطین جلوگیری کرده است ، بازگردانند .
البته به این مهم باید اشاره کرد که پس از حوادث ۱۱ سپتامبررژیم صهیونیستی با استفاده از اوضاع جدید در محیط بین المللی می کوشد قیام فلسطینی ها را اقدامات تروریستی قلمداد نماید . که این روزها آمریکا مدعی مبارزه با آن است . بنابراین بر کشورهای عرب و اسلامی لازم است با تبلیغات مناسب خود ، تفاوت میان مبارزه ای آزاد یبخش را با اقدامات تروریستی برای افکار عمومی جهان بویژه غرب ، روشن سازند .
امروز سخن گفتن از توقف انتفاضه و از سرگیری مذاکرات سازش به همان روش گذشته ، از خطرهایی است که انتفاضه را با مشکل روبه رو خواهد ساخت . عدم همراهی کشورهای عربی و اسلامی با انتفاضه ، تنها گذاشتن فلسطینی ها در عرصه های اقتصادی ، بی توجهی به قهرمانیهای انتفاضه در مطبوعات و رسانه های عربی و اسلامی همه می تواند به شکست انتفاضه منجر شود ؛ امری که دشمن صهیونیستی از ابتدای انتفاضه درصدد تحقق آن بوده است . اسرائیل از همان ابتدا کوشیده است انتفاضه مسجدالاقصی قبل از تحقق هدفهایش با شکست روبه رو شود.
انتفاضه چیست ؟
انتفاضه واژه ای است که از سال(۱۹۸۷ تا ۱۳۶۶ هـ ش ) وارد فرهنگ انقلابی و سیاسی مصطلح روزمره شده است . تا پیش از این زمان لفظ انتفاضه فقط در کتاب های لغت مشهود بود ، ولی با خیزش توده های مسلمان و استمرار از آن ، امروز شاید کمتر کسی باشد که نسبت به انتفاضه ( قیام اسلامی فلسطین ) بی اطلاع باشد .
انتفاضه از نظر لغوی یعنی جنبش و لرزش حرکتی که همراه با نبرد و سرعت باشد . از نظر سیاسی و اجتماعی انتفاضه یا قیام عبارت است از رفتار و عملکرد معترضانه و شجاعانه مستمر مردم غیر مسلح فلسطین در قبال رژیم اسرائیل .
بدیهی است که عامل تعیین کننده انتفاضه متکی بر حضور آگاهانه و عملی مردم است و اگر نقش مردم را از قیام حذف نماییم ، قیام عملاً مفهومی نداشته و در واقعیت به منصه ظهور نخواهد رسید .
اولین انتفاضه که از سال ۱۹۸۷ شروع شد و تا سال ۱۹۹۱ادامه پیدا کرد به عنوان انتفاضه بزرگ یاد می شود و دومین انتفاضه که هم اکنون جریان دارد به " انتفاضه الاقصی " مشهور گشته است .
در اینجا به طور اختصار به انتفاضه بزرگ (۱۹۸۷) اشاره و سپس به بررسی تحلیلی انتفاضه الاقصی ( ۲۰۰۰) پرداخته خواهد شد .
انتفاضه بزرگ
در دسامبر ۱۹۸۷در پی جریان یک حادثه رانندگی در جنوب اسرائیل ، چند تن از کارگران فلسطینی کشته شدند . همین امر به آغاز شورش ها در اردوگاه های آوارگان در نوار غزه انجامید که به کرانه باختری سرایت کرد .
سازمان آزادیبخش فلسطین که مقر آن در آن زمان در تونس بود ، به شدت غافلگیر شد ؛ اما عرفات بلافاصله به وجود آمد و هدایت خشونت ها را با موفقیت به دست گرفت ، این مبارزات که با سنگ پراکنی همراه بود ، تبدیل به یک مبارزه ملی شد ، پس از کنفرانس مادرید در سال ۱۹۹۱بود که شورش ها فروکش کرد و توافق اسرائیل سازمان آزادیبخش فلسطین در سال ۱۹۹۳به استقرار دولت خودگردان فلسطین و عقب نشینی اسرائیل از شهرهای مهم نوار غزه و کرانه باختری و سرانجام برقراری حاکمیت عملی حکومت خودگردان به برخی از مناطق منتهی گردید .
شعله های انتفاضه باآغاز مذاکرات صلح اسرائیل – فلسطین به خاموشی گرایید ولی به دلیل این که فلسطینیان نتواستند از طریق مذاکره به حقوق خود دست یابند ، پس از گذشت ۷ سال دوباره به انتفاضه روی آورده اند . آنها به این نتیجه رسیده اند که حقوق آنان تنها از طریق مبارزه و قیام انتفاضه محقق خواهد گردید . برای هر تحول اجتماعی ( قیام ، انقلاب ، کودتا ) مقدمه و پیش زمینه هایی لازم است . بر همین اساس دور جدید انتفاضه نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد .
انتفاضه الاقصی
ورود آیل شارون رهبر حزب لیکود اسرائیل و قاتل معروف اردوگاه های فلسطینی صبرا و شتیلا به مسجد الاقصی در روز پنج شنبه ۷مهر ۱۳۷۹و سخنرانی او در جمع اطرافیان مبنی بر مشروعیت حقوق اسرائیل نسبت به مسجد مزبور موجی از خشم و نفرت در میان فلسطینان ایجاد نمود و خیلی سریع تر از حد تصور سراسر سرزمین های اشغالی را فرا گرفت .
برای تحلیل این حادثه ، چند سناریو می توان در نظر گرفت که عمده ترین آنها به قرار زیر است :
۱- اسرائیلی ها از عواقب ورود شارون به مسجد الاقصی آگاه بودند و برای آنها قابل پیش بینی بود و تعمداً شارون را برای انجام این ماموریت روانه ساختند .
۲- اسرائیلی ها قدرت پیش بینی اعتراضات را نداشتند ولذا فلسطینیان از موقعیت ایجاد شده استفاده کرده و انتفاضه جدید را به راه انداختند .
سناریوی اول
شارون با هماهنگی و موافقت ایهود باراک نخست وزیر اسرائیل به این اقدام دست زد ، چرا که شارون تحت محافظت ۳۰۰۰سرباز ارتش اسرائیل پای در مسجد القصی گذاشت . این امر موید آن است که باراک با اقدام شارون موافق بوده است . چنانه بین شارون و باراک هماهنگی ایجاد شده باشد ، رژیم صهیونیستی اهداف ذیل را دنبال می کرد و به اصطلاح با یک تیر چند هدف را نشانه گرفته بود :
۱- فلسطینیان معترض را به خشم آورد .
۲- آخرین ظرفیت های مقاومت فلسطینان تخلیه گردد .
۳- خشم فلسطینان را سریعاً سرکوب کند و نوعی سرخوردگی در آنها به وجود آورد .
۴- سیاستمداران ودولتمردان عرب از حمایت از عرفات دست بکشند و در مذاکرات آینده به سازش تن در دهند .
۵- تلویحاً به عرفات و دولت خودگردان او بفهمانند که باید دست از مقاومت بی حاصل بردارند .
۶- گروه های مخالف مذاکره دولت خودگردان با اسرائیل هم ، دست از مخالفت بردارند .
٧- عرفات از اعلام دولت مستقل فلسطینی در نوامبر ۲۰۰۰منصرف گردد ، یا این امر را به بعد از توافق بر سر شهر بیت المقدس و مسجدالاقصی موکول کند .
۸- تشکیلات خودگردان را وادار به امتیازدهی در قبال مساله قدس کند .
۹- سرخوردگی بعد از عقب نشینی از جنوب لبنان را التیام بخشد .
با این حال این احتمال نیز وجود دارد که شارون راساً اقدام نموده و این عمل ناشی از ساختار رقابتی درون حاکمیت اسرائیل ( میان حزب لیکود و حزب کار ) باشد . شارون براساس صلاحدید جناح افراطی لیکود به این کار مبادرت نمود تا با تحریک فلسطینیان عرصه را بر باراک و حزب کار تنگ گداند و نتیجتا باراک که فاقد اکثریت در پارلمان ( کنست ) است در لبه پرتگاه سقوط قرار گیرد .
سناریوی دوم
حالت دوم این است که اسرائیلی ها پیش بینی چنین اعتراضات گسترده ای را نمی کردند . آنها برای سرکوب سریع اقدام به حرکتی نمودند که عواقب آن را دقیقاً بررسی نکرده بودند و فلسطینان هم از موقعیت به وجود آمده بهره برداری کردند . عرفات ، بعد از عدم حصول نتیجه دلخواه در کمپ دیوید و سپس عدم استقبال اکثر کشورهای جهان از موضع اعلام دولت مستقل فلسطین در ۲۳شهریور ماه ۱۳۷۹منتظر چنین فرصتی بود تا با راه اندازی انتفاضه جدید ، به اسرائیل و امریکا بفهماند که اصرار او در مورد مسجد الاقصی و بیت المقدس یک تصمیم فردی نیست بلکه روح حاکم بر فلسطینان و اعراب چنین است واین موضوع از پشتوانه نیرومندی برخوردار است . ورود شارون بهترین فرصت را برای فلسطینان به وجود آورد تا در صحنه نبرد رو در رو حضور یابند .
از آنجایی که اقدامات رژیم صهیونیستی حساب شده و طبق برنامه ریزی صورت می گیرد ، به نظر می رسد سناریوی اول به واقعیت نزدیک تر باشد ، رژیم صهیونیستی در صدد ایجاد درگیری های بود تا بدین وسیله فلسطینی ها را تحت فشار گذارد تا به امتیازات بیشتری دست یابد زیرا در مذاکرات کمپ دیوید ، رژیم صهیونیستی از طریق گفت و گو نتوانست در رابطه با مساله قدس از فلسطینان امتیاز بگیرد .
با این حال سناریوی دوم را نیز نمی توان انکار کرد ، زیرا مقامات رژیم صهیونیستی انتظار نداشتند تا بدین حد شعله ور و غیرقابل کنترل گردد .اما از آنجایی که فلسطینیان به این نتیجه رسیده اند که از طریق مذاکره ، دستیابی به خواسته هایشان امکان پذیر نیست ، بنابراین تنها راه حل را در مبارزه و شعله ور شدن انتفاضه می بینند .
منابع و مآخذ :
١.اسکوئی ، ناصر ، جنگ اعراب و اسرائیل ، علمی ، تهران ، ١٣٤٦ .
٢.پیرنیا ، حسن ، تاریخ ایران باستان ، خیام ، تهران ، ١٣٧٥ .
٣.فیاض ، علی اکبر ، تاریخ اسلام ، دانشگاه تهران ، تهران ، ١٣٦٩ .
٤.محدثی ، جواد ، فلسطین ، تربیت ، تهران ، ١٣٧١ .
٥. ناصری طاهری ، عبدالله ، تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا از آغاز تا ظهور عثمانیها ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، تهران ،١٣٧٥ .
٦. یعقوبی ، ابن واضع ، تاریخ یعقوبی ، علمی فرهنگی ، تهران ، ١٣٦٢.
٧.ماهنامه فرهنگی ، اعتقادی و اجتماعی موعود ، شماره ٤٦. تهران ، ١٣٨٣.
یادداشتها :
١.الاهرام ، ١٨ مه ٢٠٠١.
٢.فصلنامه مطالعات فلسطین ، سال اول ، شماره سوم ، بهار١٣٧٩ ، ص ٦٤.
٣.بخشی از قطعنامه١٩٤ سازمان ملل متحد تصریح می کند ، پناهندگان علاقه مند به سرزمینشان و زندگی صلح آمیز با همسایگانشان ، می توانند در اولین فرصت ممکن به آن اقدام کنند .
٤.مجله الهدف ، العدد : ١٣١٥.
٥. الاخبار ، ١/ ١/ ٢٠٠١ .
٦.الجمهوریه ، ١٤ژوئن٢٠٠١ .
٧.الاهرام ،٥ ژوئن ٢٠٠١.
٨.همان منبع .
٩.روزنامه اطلاعات ،١٣ اردیبهشت ١٣٨٠، ص ١٢.
١٠.صورت الازهر ، العدد٨٧ .
١١.مجله الهدف ، العدد ١٣١٦،٣١ آذر٢٠٠١ .
١٢.الاخبار ،٨ ژوئن ٢٠٠١.
١٣.الاهرام ،٥ ژوئن ٢٠٠١.
١٤.همان منبع .
١٥.فصلنام، مطالعات فلسطین ، سال دوم ، شماره سوم ، بهار ١٣٨٠، ص ٢٣٠.
١٦.همان منبع .
١٧.مجله الهدف ، العدد١٣١٤ ، ٣١کانون الثانی ٢٠٠١.
١٨.الاهرام ،٢٥ ژوئن ٢٠٠١.
١٩.روزنامه جمهوری اسلامی ، ٥٤اردیبهشت ١٣٨٠، ص ٧.
٢٠.علیرضا ازغندی ، جلیل روشندل ، مسائل نظامی و استراتژیک معاصر،(تهران : سمت ، ١٣٧٤) ، ص ٢٠٤.
٢١.الاهرام ،٥ ژوئن٢٠٠١ .
٢٢.روزنامه اطلاعات ،١ مرداد١٣٨٠ .
٢٣.همان منبع .
٢٤.مجله الهدف ، العدد١٣١٣ ، نیسان ٢٠٠١.
٢٥.الاهرام ، یونیو٢٠٠١ .
٢٦.الشرق الوسط ،٢٩ /١ / ٢٠٠٢.
٢٧.فصلنامه مطالعات فلسطین ، سال دوم ، شماره سوم ، بهار ١٣٨٠، ص ٢٣٢.
٢٨.الاهرام ، ژوئن٢٠٠١ .
٢٩.مجله الهدف ، العدد١٣١٣ ، کانون اول ٢٠٠٠.
٣٠.روزنامه اطلاعات ،٤اردیبهشت ١٣٨٠.
1 – محدثی ، جواد ، فلسطین ، انتشارات تربیت ، تهران ، ۱۳۷۱، ص ۸
2 – همان جا ص ۲۰
1 – ماهنامه فرهنگی ، اقتصادی موعود شماره ۴۶، تهران ، ص ۳۰
1 – پیونیا ، حسن ، تاریخ ایران باستان ، انتشارات خیام ، تهران ، ۱۳۷۵، ص ۲۲۲
1 – فیاض ، علی اکبر ، تاریخ اسلام ، انتشارات دانشگاه تهران ، تهران ، ۱۳۶۹، ص ۱۳۵
2 – یعقوبی ، ابن واضح ، تاریخ یعقوبی ، انتشارات علمی و فرهنگی ، تهران ، ١٣٦٢، ص ٣١
1 – ناصری ، طاهری ، عبدالله ، تاریخ سیاسی اجتماعی شمال آفریقا از آغاز تا ظهور عثمانیها ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت و ارشاد اسلامی ، تهران ، ١٣٧٥، ص ١٣٣
2 – ماهنامه فرهنگی ، اعتقادی و اجتماعی موعود ، شماره ٤٦. تهران . ص ٣.
1 – اسکوئی ، ناصر ، جنگ اعراب و اسرایل ، شرکت سهامی چاپ و انتشار کتب ایران ، تهران ، ١٣٤٦
—————
————————————————————
—————
————————————————————
1