تارا فایل

بررسی فرار


بنام خدا

فرار

تهیه کنندگان :

1387

فهرست
مقدمه
دختران فراری از چه فرار می کنند ؟
دلایل اقدام به ترک منزل
دختر فراری و ساختارهای اجتماعی
رشد آمار دختران فراری نگران کننده است
دختر فراری و مد روز بودن
خطا از جانب پدر و مادر
علل فرار اطفال و نوجوانان
عوامل فرار
سوء ظن ، طلاق ، فرار
نظریه کارشناسی در مورد دختران فراری
دخترهایتان را درک کند
حسرت (داستان)
کفاره گناهان (داستان)
از اینجا تا ابدیت (داستان)
راههای پیشگیری از فرار
منابع و مآخذ
"مقدمه"
پدیده دختران فراری معضلی بزرگ است که گریبانگیر جوامع امروزی شده همه ما تاکنون با مواردی از این پدیده برخورد داشته این یا حداقل سرگذشت آنها را در جراید و مجلات خوانده ایم .
فرار اصولاً بعلت خستگی از شرایط فعلی فرد و عدم تحمل شرایط است و برای بدست آوردن محیطی بهتر برای ادامه زندگیست . ما می دانیم که فرار آخرین راه است نه بهترین راه و اکثریت این فرارها سرانجام شومی و بدتر از هر آنچه فکرش را می کنیم بدنبال دارد . اگر پس از فرار با فراریان صحبت کنیم مشاهده می شود که پشیمان هستند و علت فرار خود را بی تجربگی ، عدم تصمیم گیری عاقلانه و احساسی عمل کردن می دانند . در مورد فرار تحقیقات گسترده ای انجام شده است و کارشناسان زیادی در تکاپو هستند تا راهی برای حل این مشکل پیدا کنند عوامل مختلفی برای فرار وجود داردر که هر کدام ریشه در خانواده جامعه دوستان و بیشتراز همه از خود فرد نشئات گرفته است . بسیاری بر این باورند که این معضل بیشتر در جوامع فقیر به علت کمبود امکانات – فقر وجود دارد و این در حالیست که این بسیاری از افراد جزء ثروتمند ترین خانواده های شهرما و حتی کشور ما هستند . شاید فقر بهانه ای برای فرار باشد ولی عامل اصلی نیست . شرایط و تصمیم گیری بعد از فرار به دو شکل تقسیم می شود :
1-فرد چون راه برگشتی ندارد خود را مجبور میکند که به شرایط جدید عادت کرده و راه و روشی برای زندگی جدید خود انتخاب کند و به فکر سرپناه برای محافظت خود جایی برای پنهان شدن از دست مامورین او را به خانه ش باز می گردانند و همچنین شغلی برای ادامه زندگی هستند .
گروه دوم کسانی هستند که پشیمان شده و قصد بازگشت دارند . تعداد اندکی باز می گردند ولی جامعه و خانواده و دوستان دیگر پذیرای آنها نیستند یا اگر هم پذیرفته شوند به دید گذشته به او نمی نگرند او را طرد می کنند به چشم یک خلافکار به او نگاه می نگرند از او فاصله می گیرند و یا همیشه او را در خانه حبس می کنند و زیرنظرش دارند به هر حال اطلاعات ما در حدی که قضاوت صحیحی از این معضل به شما ارائه دهیم نیست . لذا اینکار را به کارشناسان می سپاریم و فقط در پایان متذکر می شویم فرار نه تنها مختص دختران بلکه پسران و حتی کودکان و نه فقط مختص جامعه امروزی ست بلکه زخم کهنه ایست که امروز بعلت عدم توجه و پنهان کاری های بی مورد و عدم بکارگیری راه حل های کاربردی سرباز کرده و همه گروه های سنی را در بر می گیرد .
با تشکر – پایان

دختران فراری از چه فرار می کنند ؟!
مطالعه دقیق در مراحل رشد و دوران اجتماعی دختران فراری شکافی بزرگ در تربیت آنها را نشان می دهد . دورانی که والدین بایستی بتوانند به نیازهای فرزندشان پاسخ دهی حساس داشته باشند به زبان ساده ، از به آغوش کشیدن فرزندشان لذت ببرند و متناسب با نیاز کودکشان به او پاسخ دهند تاثیر مستقیمی به اعتماد منطقی فرزندشان به محیط به جای می گذارد در صورتیکه مطالعات نشان می دهد والدین دختران فراری از چنین مهارت هایی برخوردار نیستند آنها نقشها و ناکاهی ها ، گریه ها و نیازهای فرزندان را ندیده می گیرند . بخصوص ناکامی های موجود در روابط زن و شوهری شان را در برابر فرزندان شان تخلیه می کنند یابه دلیل بی تعهدی فرزندان را رها می کنند که وجدان و عواطف در او ضعیف شکل می گیرد و در نتیجه فرزندان ما اعتماد مناسب و منطقی نسبت به محیط پیدا نمی کنند . آنجا که باید اعتماد کنند این رابطه شکل نمی گیرد و در آنجا که باید اعتماد کنند ، نمی کنند این رابطه حاصل عدم دلبستگی و ایمنی بین پدر و مادر است پدر مادری که خود در نقش زن و شوهری شان کنار یکدیگر احساس امنیت و اعتماد ندرند چطور می توانند ایمنی و اعتماد را به فرزندان بدهند . دختران فراری بیشتر از خانواده هایی هستند که در کودکی امنیت را تجربه نکرده اند و به خصوص مادارنشان از در آغوش کشیدن آنها لذت نبوده اند و از همان کودکی برای برقراری تماس عاطفی با والدین با شکست روبرو شده اند . دختران فراری امروز کودکان دیروزند که دلبستگی و تعلق و صمیمیت با خانواده را تجربه نکرده اند .
دکتر سعادتمند

دلایل اقدام به ترک منزل :
هر روزه در گوشه و کنار شهرمان به طریقی واژه ی دختران فراری را می شنویم یا می بینیم در سینما فیلمهایی با عنوان دختری با کفش های کتانی ، زیر پوست شهر و … در روزنامه ها با تیترهای درشت و حتی گهگاهی خودمان شاهد عبور و مرور آنها در سطح شهرمان بوده ایم و به جهت زمینه های فرهنگی مذهبی که در کشور ما حاکم است این پدیده یک نابهنجاری در جامعه ما بحساب می آید و برای خانواده ها و جامعه به صورت یک مسئله و معضل در آمده است . لازم به ذکر است ترک منزل خاص دختران نیست و چه بسا تعداد زیادی از زنان و پسران نوجوان و حتی کودکان را زیر پوشش قرار می دهد . که این امر در جوامعه توسعه یافته جزء استقلال نوجوانان و جوانان بحساب می آید و مشکلی نیز بوجود نمی آورد و حتی در بسیاری کشورها یک هنجار محسوب می شود . اما در کشور ما ترک منزل بوسیله دختران و زنان بیشتر از پسران مطرح است و آن هم بدلیل حساسیت این مسئله در جامعه ماست که دوری یا ترک نمودن خانه و خانواده از طرف یک دختر که یکی از دلایل آن آسیب پذیرتر بودن دختران و دیگری بازتاب های آن در خانواده ها فامیل اطرافیان و یا در سطح کل جامعه است . این پدیده را برای دختران و زنان و خانواده هایشان مسئله سازتر می سازد . و در اینجاست که بررسی این پدیده از نظر روان شناسی و جامعه شناسان ضرورت می یابد با توجه به پژوهشهای انجام شده . علت ترک منزل را 1-عقب اقتادگی ذهنی 2)اختلافات خانوادگی 3)فقر 4)اختلالات روانی و … اکثر افرادی که از منزل فرار می کنند با مشکلات عدیده ای در خانواده هایشان روبرو بوده اند از جمله سوء رفتارهای جنسی و جسمی والدین یا اطرافیان ، اعتیاد والدین ، طلاق و اختلالات روانی والدین فشارهای وارد و از طرف ناپدری و یانامادری تنبیه های بدنی شدید ، ازدواجهای اجباری و … به همین دلیل فرار از منزل دلیل واکنشی است در مقابل محیط استرس زا که فرد با ترک و یا فرار از منزل می خواهد خود را از آن استرس برهاند .
گاهی فرار از منزل بدلیل زیر پا گذاشتن مقررات خانوادگی است و مسلماً رفتار عادی و طبیعی نیست ترک خانه اغلب به علت ترس، خشم و یا انتقادجویی در مقابل عوامل مخرب و آشفته خانوادگی است فرد برای مدت کوتاهی مکانهای دیگر را به منزل ترجیح می دهد و به علت ترس از ترک منزل باز نمی گردد زیرا می داند چه چیزی در انتظار اوست .
دکتر باقریان – روانشناس

فرار دختران فراری و ساختار اجتماعی :
ساختارهای اجتماعی ما پاسخگوی نیازهای جامعه نیست به خصوص در مورد نیازهای جامعه زنان به عنوان مثال : در کشور ما آمار طلاق در حال افزایش است اما در جامعه مکانیسم قوی اجتماعی درباره مدیریت و سازماندهی زنان بی سرپرست وجود ندارد و این زنان با فرزندانشان ممکن است برای تامین نیازهای عاطفی و مادی شان دچار آسیب شوند . شاید اولین برخورد پیشگیری باشد . این خانواده ها در معرض آسیب های جدی می باشند . تاسفانه در کشور ما باید برنامه ریزی های کوتاه و منطقی نمی توان با این مشکل مبارزه گردد .
وقتی به مجموع آماری که در مورد علت های فرار دختران فراری نگاه می کنیم می بینیم که بیشترین دلیل آنها به خانواده بر می گردد . لزوم کشمکش های آموزش دانش آموزان در وران مدرسه قبل از ازدواج و تشکیل خانواده جهت مهارت های زندگی آن هم از نوعی که در حال حاضر در آموزش وپرورش پیاده شده است چه بهتر که تناسب فرزندان با توان و استعدادشان تحت آموزش و عمل قرار گیرد . به هر حال اصل مطلب این است که از کودکی سرمایه گذاری تربیتی کنیم تا در آینده دچار معضلاتی به نام دختر فراری نباشیم .
استاد سعادتمند

رشد آمار دختران فراری نگران کننده است ؟
بر اساس آ‚ار بدست آمده از دختران فراری در شهر تهران میانگین سن دختران فراری 9 تا 17 سال است که نشان از وضعیت بحرانی آن دارد .
بعضی فرار دختران از جمله آسیب های اجتماعی است که آینده و سرنوشت فرزندان برخی از خانواده ها را با تهدید جدید مواجه کرده است . خانواده مهمترین و محکم ترین تکیه گاه برای دختران محسوب می شود . اما گاهی ممکن است خانواده ها به دلیل بی توجهی و بی تعهدی دختران خود را به دختران فراری تبدیل می کنند . فقر و بی کاری موجب از هم گسیختگی خانواده ها و از عوامل موثر بروز پدیدهفرار دختران موثرست . از دیگر عوامل فرار دختران از خانه نزاع و درگیری در خانواده و تمایل به استقلال فردی ، تلاش برای اشتغال و اعتیاد پدر و مادر ، از هم گسیختگی نظام خانواده بواسطه طلاق یا مرگ یا یکی از والدین و حضور ناپدری و نامادری ذکر کرد .
استاد سعادتمند

دختر فراری و مد روز بودن :
بعضی از دختران فراری شرح حال خود را چنین می گویند :
در میان همکلاسی هایم به خاطر نداشتن دوست پسر احساس حقارت می کردم و فکر می کردم دختری هستم که نمی تواند با دیگران روابط اجتماعی داشته باشد و برای اثبات اینکه من هم توان داشتن دوست پسر را دارم و می توانم دختری اجتماعی باشم به کمک یکی از همکلاسیهایم با پسری آشنا شدم .
ابتدا از داشتن رابطه می ترسیدم ولی کم کم به ارتباط با جنس مخالف ادامه دادم و این آغازی بود برای فرار من از خانه از آنجاکه گرایش من به جنس مخالف از خصایص ذاتی انسان است . اما هنجارهای مربوط به آن نسبت به فرهنگ آداب و سنن هر جامعه متفاوت از دیگری است که اگر توسط خانواده و جامعه برنامه ریزی و هدایت نشود سبب انحرافهای عمیقی خواهد شد .
اگر پدر و مادر و مدیران جامعه بتوانند به مفاهیم عمیق مربوط به ارتباط با جنس مخالف که عرف و قانون ما بسیار گسترده به آن پرداخته شده توجه داشته باشند ، در آن زمان می توانیم امنیت روانی و عاطفی نوجوانان و جوانان را بالا ببریم و برای کسب مهارت های اجتماع بخصوص مهارت های لازم برای مواجهه با جنس مخالف ناهنجاری هایی ایجاد خواهد شد که یکی از آنها ناهنجاری ها فرار دختران از خانه است .
استادسعادتمند

خطا از جانب پدر و مادر
همه ما به روشنی می دانیم که فرار و یا خیابانی شدن دختران وزنان بیشتر از هر عاملی تحت تاثیر علت های روان شناختی قرار درد که خود این علت زیرمجموعه ی عوامل خانوادگی ، اجتماعی و … است . به عنوان مثال فرزندانی که در خانواده هایی پرورش می یابند که با چند سلیقه تصمیم گیری های ناهماهنگ از طرف والدین روبرو می شوند . یعنی در برابر خطای فرزند پدر یک حرف می زند و مادر حرف دیگری . چیزی که باقی می ماند کاهش توان تصمیم گیری و انتخاب از سوی فرد است برای او پدر و مادر به منزله افرادی هستند که حرف آنها حجت و دلیل است و الکوی اصلی فرد هستند . حال اگر او از جانب پدر و مادر خطایی ببیند دچار سردرگمی می شود و نمی تواند بین خوب و بد و درست و نادرست تفکیک قائل شود . چرا که در خانواده ای بزرگ شده که معیار و ملاکی هماهنگ برای تربیت وجود نداشته . چنین فردی نمی تواند تصمیم بگیرد و خوب و بد را بشناسد . در این فرزندان رفتار بزه کارانه مانند فرار بسیار مشاهده می شود . بنابراین یکی از گامهای مهم در هر خانواده ای برای پیشگیری از فرار فرزندان از خانه و خانواده تلاش برای کم کردن تعارض و چندگانگی و ناهماهنگی است تا از این طریق تعارض روانی فرزندان کاهش یابد و آنها قدرت تشخیص خوب و بد را داشته باشند . استاد نیرومند
علل فرار اطفال و نوجوانان از منزل :
در این می خواهیم فهرست وار به دلایل فرار اشاره داشته باشیم :
1)والدین بی تجربه که هر گونه ابتکار و خودمختاری طبیعی طفل را حمل بر بی ادبی و تمرد انگاشته و چاره را بر تنبیه وسرزنش کودک می بینند . آنچنان به کرات شاهد صدمات شدید و حتی مرگ اطفال ناشی از تنبیهات جسمانی بوده و هستیم . اگرچه مقصود از این تنبیهات برقراری نظم و رعایت احترام بزرگتر می باشد اما حاصل این این است که طفل دنیارا مکانی غیرقابل اعتماد می بیند و راه رفع مشکلات را در زورگویی به دیگران واعمال خشونت می پندارد و به محض آنکه کوچکترین روزنه امیدی جهت گریز از این زندان پیداکند به آن پناه می برد . آیا هر روز شاهد آن نیستیم که بسیاری از این افراد پس از گریز از زندان به نام خانواده به حرفه ی انتقال مواد و اعمال بزهکارانه می پردازند . اینگونه افراد از بچه های بزرگتر هم سن و سال خود آموخته اند که فکر نکن هرچه پدرت می گوید درست است . در زندگی راه های دیگری هم هست که انسان به قول معروف آقای خودش باشد و دیگر مجبور نباشد برای بدست آوردن چیزهای مورد دلخواهش کتک پدر را تحول کند .
2)والدین که هدفشان از بزرگ کردن فرزندان آن است که به محض از آب و گل در آمدن نقش نان آور خانه را به عهده می گیرند ، اینان در عمل هیچ گونه توجهی به فکر و سلیقه فرزند خود در انتخاب آینده خود نداشته ، می گویند بند زندگی همان چیزی است که ما به تو دیکته می کنیم آیا رسم است دختران جوان که با اتمام دوره ی دبیرستان با وجود داشتن خهوش سرشار و آمادگی کامل از نظر شروع تحصیلات دانشگاهی مجبورند به انتخاب و دستور والدین درس و تحصیل را رها کرده و راهی خانه شوهر شوند . آن هم شوهری از پیش تضمین شده . آیا بعید است چنین دختری با اولین پیشنهاد فریب کارانه جوانی ظاهرالصلاح که به وعده یک زندگی درخشان را می دهد از منزل فرار کرده و زمانی چشم باز کند که به دام اعتیاد و فحشا و هزاران مصیبت دیگر گرفتار آمده باشد .
3)اعتیاد در خانواده به خصوص پدر خانواده : پدر تا زمانی که خمار باشد زن و فرزند را به فحش و ناسزا می گیرد و هنگامی که نئشه باشد فقط وعده ای داده و کاخ آرزوهای کاذب برای ایشان می سازد . پس آیا عجیب است که دختران و پسران جوان به دنبال فرار از این دنیای کذب و ریا برایند بگذریم که 90% اعتیادات از دامان خانواده شروع می شود چون این عمل نابهنجار هنگامی که توسط پدر و مادر صورت می گیرد از نظر فرد کاملاً بهنجار تلقی خواهد شد .
4)وجود اختلالات جدی روانپزشکی در خانواده ، وجود اختلال روانی در پدر و مادر ، جرم نیست ، اما بدنبال نیافتن درمان آن بخصوص در اطفال ضربه زننده و مصیبت زاست .
5)وجود اختلافات ریشه دار خانوادگی اثبات شده است که فرزندان طلاق به احتمال زیاد در زندگی زناشویی خود نیز دچار شک می شوند .

دکتر جلیلی

عوامل فرار :
با پژوهش های انجام شده در زمینه دختران فراری نشان داده شده که اکثراً دارای خانواده هایی هستند که بین آنها رابطه عاطفی منفی حکمفرماست . در بین خانواده های آنان احساسات منفی ابراز شده توسط افراد خانواده از قبیل انتقادهای بیش از حد ، خصومت ، دخالت بیش از حد و دادن احساس گناه به فرد ، وجود داشته است که حتی در دخترانی که به خانه برگشته اند این عامل باعث ترکمجدد آنان شده است . نتایج دیگری از این پژوهش بدست آمده این است که روابط خانوادگی نامناسب یا مختل بیشترین اثر را بر ترک منزل دختران یا فرار آنان داشته است . علاوه بر این روابط منفی و مشکلات عاطفی خانواده رویدادها ممکن است مربوط به گذشته فرد باشد ، یا رویدادهای اخیر مثل طلاق و فوت یکی از والدین ، بحث ها و مجادله های خانوادگی ، تنبیهات بدنی و سخت و … هستند . ترک منزل (فرار) از نظر جامعه شناسان و جرم شناسان یکی از انحراف های رفتاری جوانان و نوجوانان محسوب می شود که آنان متفق القول با روان شناسان و روان پزشکان برای آن در برای آن در مجموع عواملی را بر شمردند که عبارتند از :
1-کمبودهای عاطفی خانواده .
2-عوامل اجتماعی و فرهنگی و مهاجرت .
3-انحرافات جنسی .
4-گسیختگی خانواده مثل طلاق یا زناشویی مجدد یکی از والدین و غیبت یا فوت والدین از خانواده .
5-فقر خانواده و مشکلات اقتصادی .
6-علل روانی ، جسمانی .
7-اعتیاد خود فرد یا یکی از والدین .
8-استبداد خانواده و …

دکتر غزل باقریان

سوء ظن ، طلاق ، فرار ، …
"وجود اختلالات روان پرشکی در خانواده" به طور مثال اگر یک تلفن مشکوک به خانه شده و یا تلفن زنگ زده به محض برداشتن گوشی توسط پدر ، تماس قطع می شود سزاوار است که پدر دختر معصوم و محصل خود را با الفاظی رکیک مورد خطاب قرار داده و گناه را به گردن او بیاندازد . یک دختر 16 ساله در این مورد می گوید : تا چه موقع من باید شاهد باشم که کیف و کتابم توسط والدین سخت گیر و غیرمنطقی زیر و رو شود به این نیت که شماره تلفن مشکوکی از لای آن بیرون آید و تا چه موقع باید بلرزم که پدرم در هنگام خشم من ، مادر و برادرم را به شدت کتک برند . من یک دختر 16 مغرورم پس بگذارید با اولین وعده از این جهنم بگریزم . شاید آن طرف دنیای دیگری باشد .
وجود اختلالات ریشه دار در خانواده :
آیا تا به حال دیده اید که مادر و پدری که سالهاست با یکدیگر اختلاف دارند در هنگام جر و بحث مشاجرات فرزندان را واسطه می کنند که حق با یکی از ماست . یک دختر در این مورد می گوید : آخر گناه ما چیست که شما دو نفر ابتدا با هم اختلاف داشته اید . چطور می توانیم در این زندگی متزلزل به درس و مشق ادامه دهیم .
و اگر کار به طلاق بکشد که دیگر بدتر ،بد و بیراه نامادری را تحمل کنیم یا نا پدری را هرگاه هم که پایان هفته پیش پدر و مادر بر می گردیم ، پشت سریکدیگر حرف می زنند و فحش می دهند .

دکتر بهروز جلیلی

نظریه کارشناسی در مورد دختران فراری
بر اساس تحقیقات و تجربه ای که به دست آوردیم فهمیدیم که اگر این افراد مشکلی نداشته باشند ، از خانه و خانواده فراری نمی شوند . اگر ما هم بودیم به طور حتم این شرایط نامساعد را ترک می کردیم . حال می پردازیم به فرار آنها از خانه که علت های مختلفی دارد : 1-ناسازگاری آنها با خانواده و جامعه که ریشه این ناسازگاری ها بر می گردد به ماو تربیت خانواده هایی که همیشه با آن درگیر بودند یا از هم جداشده اند . در این میان بچه ی خود را رها کرده و آن را بدست نامادری و ناپدری سپرده اند . آن طور که باید نتوانسته اند حق آنها را آن طوری که باید اجرا کنند و آنها برای نجات خود از محیط خانواده وآن فضای بد به ناچار فرار می کنند . افرادی که پدر و مادر لاابالی و معتاد دارند و یا افرادی که در حقیقت صلاحیت کافی برای تربیت ندارند و برای تامین اعتیاد خود و یا بخاطر پول باعث می شوند که فرزندان ، خود به کارهای ناشایست و زشت دست بزنند و محیط جامعه را به خرابی و فساد بکشند . 2)درگیری که نسل جوان با نسل قدیم دارد از طریق ماهواره ، اینترنت و ویدئو فرهنگ غربی راوارد جامعه خود می کنند و این نفوذ فرهنگی باعث شده نسل جوان را به سمت دیگری رانده که به طرز رفتار و برخورد را خانواده های نسل قدیم نمی پذیرد و نسل جوان تا نیازهای خود را عملی نکند و یا برای آزادی و ارزش هایی که در جامعه دیده اند ، نرسند برای رسیدن و عملی کردن تنها راه حل گریز از خانواده را ترجیح می دهند . مورد دیگری که باعث فرار دخترها از خانواده می شود ، دختران شهرستانی هستند که به خاطر ازدواج های نامساعد مجبور به گریز می شوند . به طور مثال دختران 15 یا 16 ساله را به عقد فردی مسن حدود شصت یا هفتاد ساله در می آورند برای اینکه خانواده ها آسانتر بتوانند به خواسته های شخصی خود برسند وقتی دختران اعتراض می کنند و با این ازدواج موافقت نمی کنند ، خانواده اهمیتی نمیدهد و این باعث می شود که بهترین راه حل را فرار از شهرستان بدانند به امید کار و ورود به شهر تهران به خاطر زرق وبرق هایی که در ذهن خود از این شهر ساخته اند و همچنین به دنبال این سراب به اینجا می آیند . این شهر در حقیقت برای آنها انواع دامها می باشد . بعد از آمدن می فهمند که تنها خیالی خام بوده و اشتباه کرده اند . بیتشر دفاتر در همین ترمینالهاست . بیشتر دفاتر در همین ترمینالهاست چون دختران فراری بیشتر در آنجا ساکن هستند و متاسفانه این مکانها دارای باندهای قاچاق ، فساد و تباهی است و به دلیل جوانی و خامی اسیر این باندها شده و در نهایت این است که آنها از این دختران به دلیل ترک خانه سوء استفاده می کنند و جامعه را به مرز تباهی می کشانند . دخترانی که خانه خود را ترک می کنند ، این مشکل و معضل را دارند که معمولاً هیچ وقت نمی توانند منطقی و عقلی تصمیم بگیرند . احساسات جوانی خود که فرار از مشکلات است را انتخاب می کنند . به دلیل تغییرات هورمونی احساساتی هیجانی و به اضافه حس کنجکاوی که در وجودشان نهفته است دوست دارند همه راهها را تجربه و امتحان کنند و بلافاصله تصمیم می گیرند حقی را که نتوانسته اند در خانواده خود بگیرند از جامعه بگیرند .
دکتر شیرازی
سرپرست واحد اسکان موقت دختران فراری

دخترهایتان را درک کنید :
بارها شده که به زندانها رفتم و تحقیقات زیادی در مورد دختران فراری انجام دادم . نظر مشترک آنان در رابطه با علل فرار بیگانه بودن با مادرشان بود . فاصله طولانی عده ای دیگر بر این عقیده بودند که مادرانشان با آنها دوست و مهربان نبوده اند و همین طور عده ای دیگر زیر دست زن بابا بزرگ شده اند . چه عللی سبب می شود تا مادران از دخترانشان فاصله بگیرند و همین طور بالعکس چرا باید دانستنی ها را به آنها نگویند تا اینکه آنها با سراغ بیگانه ها بروند و شانس بیاورند که بیگانه ها با راهنمایی مشکل ساز خود آنها را منحرف نکنند . آنها باید از کودکی با مشورت و راهنمایی والدین بخصوص مادران به سوی هدف صحیح هدایت شوند . مادران هیچ گاه نباید به خاطر مخالفت و رودربایستی از ارشاد فرزندان خود غافل بمانند و در دراز مدت با دختران خود بیگانه شوند . پس آنها را درک کنید تا شما را درک کنند .

استاد سعادتمند

حسرت :
بسیاری از دوستانم حسرت زندگی مرا داشتند اما خود من سرتاپا در حسرت یک لحظه آرامش بودم . دلم می خواست پرواز کنم دلم می خواست دل ببازم ، از التهاب ، آگاهی دیگران در دفترچه خاطراتم با کلمات رمز نام کسی را بنویسم که حقیقتاً دوستم داشت و دوستش داشتم . دلم می خواست از قوانین سختی که پدرم در خانه به اجرا گذاشته بود سرپیچی کنم . در واقع لحظات آرامش من همان ساعاتی بود که به خاطر خطایی هر چند جزئی در زیرزمین خانه مان محکوم به تنهایی بودم . به جرات می توانم بگویم شیرین ترین زمان عمرم از وقتی آغازشد که توهمی به نام مهرداد مثل یک نیروی نامرئی روح منزوی من را به اجتماع کشاند . خیلی از او بدم می آمد . او ابداً خاطره خوشی را در من زنده نمی کرد . همیشه از علوم تجربی بدن می آمد . دلم می خواست به هنرستان بروم و موسیقی بیاموزم . پدرم سرانجام حرف خود را به کرسی نشاند و مرا وادار به تحصیل در رشته تجربی کرد . من هم تا آنجا که می توانستم با او لجبازی کردم . فعلاً چهار سال از دبیرستان را پشت سر گذاشته ام . در واقع امسال باید دیپلم می گرفتم . اما هنوز کلاس دوم دبیرستان بودم . به عبارت دیگر هر سال را دوبار می خواندم ، به همین خاطر پدر با دعوا از مهرداد خواست جلوی این لجبازی ها را بگیرد اگرچه مدت بسیاری روابط من و مهرداد به عنوان معلم و شاگرد در کشمکش گذشت اما سرانجام بر اثر یک اتفاق تصادفی که هر کدام برای تمسخر و تنفر از دیگری به ظاهر دلایل منطقی داشتیم به یکدیگر دل بستیم . این دلبستگی چنان تاثیری در من گذاشت که از پدرم خواستم برای جبران کمبودهای درسی ام از مهرداد بخواهد جای دو روز چهار روز از هفته برای تدریس به منزلمان بیاید .من و مهرداد به طور مخفی بین هم قرار گذاشتیم که من ساعاتی را جداً درس بخوانم تا پدرم پی به راز ما نبرد . کم کم من و مهرداد به این نتیجه رسیدیم که برای یکدیگر خلق شده ایم . او یک اتاق دانشجویی داشت و من به جز او کس و چیزی نداشتم تا تنهایی هایمان را با او تقسیم کنم . پس تصمیم به فرار گرفتم . قرار شد با هم به شهر او مشهد فرار کنیم و آنجا عقد نمائیم . بعد از آنکه آبها از آسیاب افتاد به تهران باز گردیم و درهمان اتاق دانشجویی زندگی کنیم . اما نتیجه آن فکر ناپخته آن شد که هر دوی ما در میان جاده پیاده کردند و پس از تحقیقات بسیار و کشف حقیقت ارتباط ما با یکدیگر تا با مراجعه به والدینمان در بازداشت ماندیم . پدرم اعلام کرد که چنین دختری ندارد و در نتیجه ناچار به عقد هم درآمدیم . اما عقدی که دیگر از سر دلباختگی و محبت نبود . و ثمره ای جز تنفر برایم باقی نگذاشت . پشیمان حسرت روزهای کذشته را می خوردم .

کفاره گناهان :
در روزی از روزهای پائیزی که برگی دیگر از کتاب سیاه زندگیم ورق می خورد نگاهم با چشمانی به رنگ دریا گره خورد . آن نگاه آرام پناهگاهی شد برای قلب خسته ام و صدای دلنشینش پتکی بود در دادگاه زندگی به نفع من بر روی میز دادگاه زده می شد . لبخندی که بر روی صورتش نقش بسته بود ، توانست به لبهایم شکل خندیدن را یاد بدهد . برای دختری با شرایط من این بهترین فرصت بود تا به پیشنهادش فکر کنم . روشها به همین مسئله فکر کردم . به نظر من سپهر پرنده خوشبختی من بود . تمام محبتهایی که در طول عمرم نتوانسته ام از نوازش پدرم لمس کنم و از نگاه مادرم احساس کنم . دیگر کتک های پدرم در نظرم بی ارزش بود . در همین مدت کوتاه سپهر خوب توانسته بود اعتماد مرا جلب کند . بطوری که از تمام ریز و درشت زندگی ام خبر داشت و سعی می کرد حفره های خالی از محبت آن را با مهربانی های خویش پر کند . من شده بودم غلام حلقه به گوش سپهر . هر چه می خواست فوراً برایش محیا می کردم . تا اینکه دومین پیشنهادش را مطرح کرد . طی نقشه ای که سپهر کشیده بود ، بعد از ظهر روز پنج شنبه من به خانه یکی از دوستان سپهر رفتم تا کارهای اولیه از قبیل ویزا ، بلیط و غیره درست شود . روزها از پی هم می آمدند و می رفتند اما ازرفتن ما خبری نبود تا اینکه یک شب سپهر با یک زن به نام مهین بازگشت . از همان برخورد اول یک دلهره ی عجیبی در دلم افتاد .یک روز مهین پیشنهاد داد که به خانه ی یکی از دوستانش برویم . او قبل از رفتن به من گفت ، من برای بچه های بی سرپرست هدیه می برم . مهین با این کارهایش از آن روز به بعد توانست اطمینان مرا جلب کند. از آن روز به بعد وظیفه ما شده بود بردن بسته های کادو به خانه مستضعفان بود . یک روز مهین گفت مادرم مریض است و باید چند روزی به دیدنش بروم . اگر برایت زحمتی نیست بسته های کادویی را به خانه ها برسان . من هم قبول کردم . در همان شبها بود که تاریکی شب برایم سیاهی به ارمغان آورد . هنوز هم باورم نمی شود که آن شب با خوردن یک چای به خواب رفته باشم و در همان لحظات صداقتم زیر افکار پست سپهر زیر سوال رفته باشد . با صدای به هم خوردن پنجره اتاق به همدیگر از خواب بیدار شدم. با چشمانی تیره و تار عفتم را می دیدم که دنیا آن را به بازی گرفته بود. تنها چیزی که دیده می شد ، تکه ورقی از احساسات واقعی سپهر بود که به دیوار چسبانده بود . خودم هم نفهمیدم سهپر چطور توانسته بود آن نقاب را این مدت به صورت خود بزند . چقدر ساده لوح بودم . تمام نجابتم را مثل برگ پائیزی زیر پاهای سپهر له شده بود . آن روز چند بار نوشته های روی دیوار را برای خودم زمزمه کردم . کلمه هایی که محتوایش چنین بود : "نگاهت را سوار بر پیچکی در جاده عمق چشمانم همراهی کردم تا به نقطه اعتماد برسم . آنگاه علیرغم میل باطنی ام دستهای معصومت را وارد بازی خطرناکی کردم که مهین نقشه آن را کشیده بود . سپیده خانم تو برای خانواده ها کار خیر انجام نمی دادی بلکه آه و نفرین آنها همیشه بدرقه راه توست . هدیه واقعی تو به آنها موادی بود که داخل عروسک ها جاسازی شده بود و تو هم براحتی مواد را به دستشان می سپردی . باید ببخشی که کالای به این گرانبهایی را به آن ارزانی خریدم . سپیده عزیزم به فکر پیدا کردن من نباش چون به این راحتی ها نمی توانی مرا پیدا کنی . چون سپهری کهبا تو برخورد داشت دیگر هیچ کس او را نخواهد دید و فکر نمی کنم تو هم آنقدر احمق باشی که آبرویت را با انجام این کار بفروشی . از همنشینی با شما کمال استفاده را بردیم . سهپر
تنها چیزی که برایم گذاشته بودند کیف دستی ام بود . بالاخره کیفم را برداشتم تا به طرف ترمینال راه اقتادم . نزدیکی های صبح بود که اتوبوس در جایگاه خود ایستاد و مسافران به سوی مقصدهای خود به راه افتادند ولی در انتهای چشمان خسته من با گلدسته های حرم و پرواز کبوتران که گنبد طلایی امام رضا(ع) را طواف می کردند گره خورد . نمی دانم تا کی در حال راز و نیاز بودم . انگار از تمام متعلقاتم دور شده بودم و احساس میکردم روحم آرام تر شده است . حالا هم گاهگاهی برای خانواده ام نامه می نویسم . از تمام وابستگی هایم جدا شده ام . سپهر اشتباه کرده بود . هرچقدر هم پشت نقابهای درغ پنهان شود روزی خواهد رسید که به انتقام هزاران فرد شکسته باید در دادگاه عدل الهی جوابگو باشد و من به امید این هستم که از روی لطف خدا و عنایت آقا امام رضا(ع) بتوانم کفاره گناهانم را بپردازم .

از اینجا تا ابدیت :
خوب که فکرش را می کنم رد پای هیچ کس را به اندازه ی تقدیم در این فرجام شوم پیدا نمی کنم تقدیری که یک روز بعد از ظهر گرم شهریور ماه مثل بختک بر سرم فرود آمد . وقتی نگاهم می کرد تنم گر می گرفت و ضربان قلبم به تندی می زد . ندایی در درونم فریاد می زند که این حال من تازگی دارد . او را نمی شناسم لااقل بین بر و بچه های محله مان تا حالا او را ندیده ام . ظاهر و سر و وضع اش به بر و بچه های بالا شهری میخورد . اما یک جورایی رفتارش به نظرم مصنوعی بود . معلوم می شود خوب پول خرج می کنه ، همیشه سیگار خارجی دود می کنه و مطابق مد چتری های کوتاهش را با ژل بالا می زند . وقتی او در پیچ خیابان یا سر کوچه آموزشگاه نقاشی کنارم قرار می گرفت لحظه ای ترس و اضطراب آرامم نمی گذاشت . – سرم گیج رفت پروانه انقدر از این شاخه به آن شاخه نپر با تو هستم آهای . – آقا لطفاً دنبالم نیا من راتوی محل خوب میشناسند . اگه داداشم … -می شناسمش محمود آقای یکه بزن را می گی ، نترس خبری نیست . – می شناسیش ؟ از کجا ؟ – خیال کردی دختری رو که خاطرخواهش شدم همین طوری افتادم دنبالش . نه جونم تحقیق کردم . دلم فرو ریخت . این جوان خوش ظاهر که علیرغم سنش خوب دستش به دهانش می رسد قصد خواستگاری از من را دارد . باور کردنی نیست . پروانه میشه یه روز به جای اینکه توی کلاس نقاشی بگذرونی با ما یا توک پا بیایی و یک چرخی تو محله های بالا بزنی . – نه اصلاً حرفش را نزن . آن روز را خوب به خاطر دارم . گرمای آفتاب از یک طرف و ترس از عاقبت این جسارت از طرف دیگر وقتی اون لیوان شکلات گلاسه را جلویم گذاشت منتظر ماندم تا لیوان خود را بگذارد . بعد دو لیوان را با هم عوض کردم . جوانک که زیر چشمی مرا می پایید خندید و گفت : عجب پس خیال کردی تو روز روشن جلوی چشم این همه آدم می خوام مسمومت کنم . دخترجون چقدر بچه ای . آن روز گذشت . فردای آن روز تا عصر هم خبری نشد . و داداش محمود مثل همیشه رفت بالا پشت بام تا به کبوترهایش غذا بدهد . همیشه این کار نیم ساعتی طول می کشید اما ناگهان محمود به تندی خود را از پله ها پائین کشیدو بدون مقدمه مچ دستم را گرفت و کشید و داخل زیرزمین حبس کرد . بعدها فهمیدم که اصغر پسر همسایه مان که گوشه چشمی به من داشت و از قدیم با برادرم خورده حسابی داشت من و رامین را اتفاقی دیده و بند را آب داده است .از آن روز به مدت دو روز و دو شب در زیر زمین زندانی شدم . اما مامان شب دوم به دست و پایش افتاد و جواز آزادی من را گرفت . – به به ! خانوم خانوما – از این طرفا …؟! – تورا به خدا دست از سرم بردار . رامین بابت همان شکلات گلاسه دو روز شام وناهارم کتک و فحش بوده و یک لقمه نان . – د … کی اجازه داده اون محمود لعنتی دست روت بلند کنه ، حالیش می کنم . – حالا می بینیم خانوم . همین فردا با مامانم می آم خواستگاریت … باورم نمی شد اما او آمد با زنی میانسال و خوش لباس که آرایش سنگین داشت . وقتی مامانم و زهره و لیلی چشمانشان به رامین و مادرش که غرق در انگشتر و النگوهای طلا بود افتاد برق از سرشان پرید . مادر رامین از هرچیزی سنگ تمام گذاشت . مهریه ای که به مادرم پیشنهاد داد برای مادرم قابل باور نبود .مهریه دو خواهر بزرگترم از 25 سکه تجاوز نمی کرد ولی حالا ته تغاری خانواده قرار بود با مهریه ای معادل 1000 سکه به خانه بخت رود . همه چیز در یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد . قرار بود روز موعود برای خرید لباس و ساز و برگ عروسی به اتفاق مادر رامین و رامین به بازار برویم . لیلی و زهره هم وعده کرده بودند که ما را همراهی کنند . اما مادر رامین خرابی ماشین پسرش را بهانه کرد و به اتفاق او از راه کلاس نقاشی مرا برای خرید به بازار بردند . ولی از خرید عروسی خبری نبود . زود فهمیدم که آن زن به ظاهر مهربان در پوستین مادرشوهر آینده ظاهر فریبی کرده بود . رئیس باند تبهکار است که دختران زیبا و جوان را به بهانه های عروسی با جوانان برازنده در داخل و خارج کشور از طریق قاچاق حرفه ای به بندر عباس و از آنجا با لنج و قایق به آن سوی آبهای جنوب انتقال می دهد . ابوذبی – شارجه و … منزلگاههایی بودند که من و امثال من را در آنجا به شیوخ پولدار می فروختند . بعضی که خوشبخت تر بودند بانوی سرا می شدند و باقی مانده ها تنها معشوقه های دسته دوم و سوم که مدتی بعد از آنها را به توریستها و یا صاحبان کاباره ها می فروختند .
اکنون بار دیگر تا ابدیت تنها یک قدم مانده است و تنها چیزی که برای فکر کردن به آن می توان وقت گذاشت این است که کی و به چه کسی فروخته می شوی .

پیشگیری برای فرار از خانه :
خانواده ها لازم است برای تقویت فرزندان خود در برابر شرایط آسیب زا و جهت پیشگیری از آن به موارد زیر توجه کنند : 1)به فرزندان خود استقلال و آزادی انجام فعالیت های منطقی را بدهند . 2)ساختار تربیتی و اختلاقی فرزندان خود را در جوی عاطفی و همراه آزادی اجتماعی و قاطعیت منطقی پی ریزی نمایند . 3) از انتقاد غیر سازنده و بیش از حد تمسخر وشرمنده کردن ، تنبیه و دیگر روشهای منفی بپرهیزند زیرا مانع پویایی و رشد جسم و روان فرزندان می شود . این عمل بویژه در انظار دیگران منجر به تحقیر آنها می شود و اثرات منفی بیشتر دارد . 4) به فرزندان خود علاقه فوری نشان دهید و بدانید که چکار می کنند و دوستانشان چه کسانی هستند ، کجا می روند و اوقات فراغتشان را چگونه می گذرانند . 5)راه را برای ارتباط دو جانبه با فرزندانتان باز نگهدارید . 6)محیط خانه رو طوری بسازید که امکان رشد صحیح را به فرزندان بدهد ، خانه ای که در آن عشق و اعتماد دوجانبه وجود داشته باشد و آنان از هر جا و هر مسئله ای به خانواده و خانه پناه ببرند . 7)حضور پدر یا مادر به عنوان سرپرستی مقتدر و مهربان در خانواده و نکشیدن پای فرزندان در اختلافات خود یکی دیگر از مسائلی است که از فرار آنها جلوگیری می کند . 8)عدم تبعیض بین فرزندان بخصوص فرزندان دختر و پسر . 9)ایجاد ارتباط عاطفی و اجتماعی با فرزندان . 10)از بین بردن و جلوگیری نمودن از حس انتقام جویی در فرزندان . 11)رسیدگی والدین به وضعیت روحی و روانی خود وفرزندان بصورت اصولی . 12)والدین باید فرزندان خود را به رعایت اصول مذهبی تشویق کنند . 13)رسیدگی به درمان وترک اعتیاد در خود و یا فرزندان . 14)دادن امید به فرزندان و معنا بخشیدن به زندگی برای آنان . 15)والدین باید از مشاجرات و بحث های طولانی و بیهوده در خانه بپرهیزند و جو خانواده را از تشنج و اختلافات خانوادگی دور نمایند . 16)ایجاد ارتباط دوستانه با فرزندان و عمل نمودن به خواسته های منطقی و قابل اجرای آنان . 17)رسیدگی به هر دوره رشد از کودکی تاجوانی چه از نظر ایجاد محیط مناسب و مساعد و چه از نظر رسیدگی به تغذیه و رشد جسمانی چه از نظر پرورش اخلاقی و چه از نظر رشد روانی و شخصیتی . 18)ایجاد اعتماد به نفس ، بردباری در مشکلات ، پرورش سجایای نیکو و اخلاق پسندیده ، کمک به اینکه آنان خوب را از بد تشخیص دهند ، کمک به رشد احساسات و عواطف، فروتنی ، گذشت راست گویی ،چگونگی ارتباط با دیگران و انتخاب دوستان مناسب ، ترغیب به مطالعه و تشویق به مسائل مذهبی و مسائلی از این قبیل و رعایت این اصول حتی از طرف خود والدین منجر به پیشگیری از ترک فرزندان از منزل می گردد . 19) استفاده از وسایل ارتباط جمعی جهت آگاه کردن والدین به وظایف خود . 20)بالا بردن سطح شعور اجتماعی و سواد جامعه از طریق ایجاد کلاسهای آموزشی در نقاط فقیر نشین شهر و یا در مراکز رفاه خانواده بویژه والدین . 21)بهسازی وضع خانواده ها از طریق تماسهای فراوان افراد واجدصلاحیت مانند کارشناسان امور اجتماعی مددکاران اجتماعی ، مشاوران روانی اجتماعی ، با خانواده . 22)توسعه خدمات مددکاری در خانواده . 23)برنامه های اساسی و جدی جهت بالا بردن سطح درآمد خانواده ها و تنزل هزینه ها و دور کردن موجبات تزلزل و ناامنی از خانواده ها . 24)بهسازی محیط اجتماعی از طریق تامین رفاه خانواده تا والدین بتوانند جوابگوی نیازهای نوجوانان و جوانان خود باشند و از عهده تعلیم و پرورش صحیح آنها برآیند ، خانواده ها لازم است که برای تقویت فرزندان خود در برابر شرایط آسیب زا و جهت پیش گیری از این موارد ذکر شده استفاده نمایند .

دکتر سعادتمند

منابع و مآخذ :
1-مجلات خانواده سبز
2-مصاحبه های اساتید
3-مصاحبه های دختران فراری
1

30


تعداد صفحات : حجم فایل:96 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود