عکاسی پرتره
فصل اول: پیدایش عکاسی پرتره
1-1 عکس پرتره
1-2 نخستین واکنش ها نسبت به عکس چهره
1-3 عکاسی چهره نگاری به عنوان صنعت
1-4 تاریخچه عکاسی پرتره (سیر تحول عکاسی پرتره از سال های1945-1918)
1-5 پرتره روانشناختی
1-6 عکاسی زنده و پرتره
1-7 شماری از عکاسان پرتره
فصل دوم: عکسبرداری (عکاسی) از چهره
2-1 چگونه پرتره خوب بگیریم؟
2-2 عکسبرداری پرتره
2-2-1 وسایل عکسبرداری
2-2-2 نور دهی
2-2-3 سوژه های انسانی
2-2-4 کودکان و دوربین
فصل سوم: عکاسی خبری
3-1 عکس های خبری
3-2 عکس های خبری در مطبوعات
تجربه
فصل اول
پیدایش عکاسی پرتره
1-1 عکس پرتره:
اصولاً پرتره به انواع عکس هایی گفته می شود که تصویر آن از تمام تنه، نیم تنه یا از صورت باشد. برای گرفتن پرتره با دوربین 35 میلی متری می توان عکس هایی با کیفیت عالی گرفت. مشروط بر آنکه تکنیک دقیق را رعایت کرد. بهترین نمونه از یک عکس پرتره باید توانایی تحت الشعاع قرار دادن به بک گراند، مانند یک پرتره نقاشی را داشته باشد.
یکی از امتیازات استفاده از دوربین 35 میلی متری در عکاسی به قرار زیر است: معمولاً بیشتر مردم قادر به درک آثار سوژه بر روی لنز نمی باشند. اما به طور مثال؛ در لنز واید انگل عملکرد به طریقی است که در تصویر علیرغم نقش سوژه، بک گراند نیز رل مهمی را به عهده می گیرد. زیرا رابطه ای عمیق مابین سوژه و دوربین ایجاد می شود. برعکس در لنز تله فتو، کلیات سوژه از جزئیات پیرامون تفکیک می گردد.
پرتره از آغاز اختراع عکاسی تاکنون تغییرات فراوانی پیدا کرده است. اگر آلبوم پرتره های قدیمی را مطالعه کنیم خواهیم دید که نادار، هیل، تالبوت (پرترتیست های مشهور اوایل اختراع عکاسی) اکثراً مدل های خود را ایستاده و تمام قد یا حداقل نیم تنه عکاسی می کردند. آنها مثال و نمونه های از کار خود به یادگار گذاشتند که بسیار عالی و زیبا هستند و برای همیشه ارزش خود را حفظ خواهند کرد. جای تاسف است که این سبک کار کم کم متروک شده است (تحت تاثیر فیلم های سینما و چهره های درشت آن) البته نمی توان انکار کرد که بعضی از چهره ها دارای جاذبه خاص و غیرقابل انکاری است و ارزش تجزیه و تحلیل جزئیات رژآن را دارد. چنین صورت هایی برای عکاسی نمایی درشت، بسیار مناسب است. اما نمی توان ادعا کرد که همه صورت ها دارای چنین وضعی است.
"تجزیه و تحلیل خطوط چهره انسان و اعطای قدرت نمایش تصویری صادق به آن، بی شک بالاترین هدف عکاسی و در ضمن مشکلترین وظیفه آن است. پرتره، از خالق خود مهارت فنی فراوان و احساس عنری عمیق می طلبد؛ زیرا این دو توانایی هایی است که بدون آنها ایجاد یک تصویر موزون حقیقی و طبیعی غیرممکن است"1.
اگر چه نور روز نرمش، ملایمت، عمق و برجستگی خوشایندی به چهره می بخشد. اما خوب است بدانیم که معایب و اشکالات زیادی نیز دارد: مثلاً متغیر و ناپایدار است، به میل و اراده عکاسی قابل کنترل نیست. اگر از نور روز مستقیم خورشید، بدون امکانات ملایم کننده سایه ها استفاده شود تصاویری خشن ایجاد خواهد شد که فقط برای بعضی از چهره ها مناسب است.
این نور خشن، تنها در تصویر کسانی که در حال کار و حرکت، به سرعت از آنها گرفته شده قابل تحمل و اغماض است. پرتره هایی که در سایه گرفته می شود دارای سایه روشن های لطیف و خوشایندی است و نور سایه برای مبتدیان پرتره راحت ترین و مناسب ترین نور به شمار می رود. عکاسان متخصص پرتره یا پرترتیست ها معمولاً استفاده از نور مصنوعی را ترجیح می دهند.
1-2 نخستین واکنش ها نسبت به عکاسی چهره2 :
از آنجا که روش ساخت داگروتیپ در جلسه نوزدهم اوت عملاً معرفی نگردید، قرار بر این شد طی جلساتی در پاریس و لندن این روش نسبتاً پیچیده به نمایش گذاشته شود. در هفدهم سپتامبر داگر شخصاً این کار را در برابر جمعی از خبرگان این فن در پاریس انجام داد و در لندن نیز یک فرانسوی به نام آنتوان کلوده که تحت امتیاز داگر در انگلستان داگروتیپ می ساخت، روش کار را در گالری آدلایند تشریح کرد. در چهاردهم سپتامبر روزنامه تایمر نوشت که تولید آزمایشگاهی داگروتیپ توسط آقای سنت کروآ در خانه شماره7 پیکادلی انجام می گیرد.
شماره اکتبر مجله اتحادیه هنر اعلام کرد که آقای کوپر هر هفته سه جلسه درباره روش جدید در پلی تکنیکون سخنرانی می کند. نشریه مزبور یادآور شد که کشف جدید به طور روزافزون توجه هنرمندان و شیمیدانان قاره اروپا را به خود جلب کرده است.
فرانسه و انگلستان ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتند و به همین جهت هر رویداد عکاسی در یکی از این دو کشور، در کشور دیگر بازتاب می یافت. گاه مقاله های واحدی در جراید فرانسوی و انگلیسی چاپ می شد و عکس های مشابهی در هر دو کشور منتشر می گشت. نمایشگاه ها در مقیاس بین المللی بود و تا اوایل دهه 1850 و با پیدایش انجمن های عکاسی عضویت در بیش از یک انجمن متداول شده بود.
نوعی تشویق بر محافل ادبی و هنر مستولی شده بود. در فرانسه سرعت عمل دولت در تعیین مستمری برای داگر و شریکش خیلی ها را نگران کرد و مجله کاریکاتور دولت را به باد انتقاد گرفت و از جمله نوشت که در فرانسه به ماشین بیش از نبوغ اهمیت داده می شود. کتاب ها و نقاشی های باارزش هیچ گاه از پاداش هایی که به داگروتیپ تعلق می گرفت برخوردار نشدند. در خصوص خطر مستقیم عکاسی که به رغم بعضی ها نقاشی را مورد تهدید قرار می داد. مجله مزبور در مقاله مبسوط و هزل آمیزی کوشید به هنرمندان اطمینان خاطر دهد که به هیچ وجه جای نگرانی وجود ندارد: "وحشت هنرمندان معاصر بی مورد است؛ داگروتیپ فقط می تواند تصاویر سیاه و سفیدی از اشیاء به دست دهد. وقتی از این دستگاه بخواهید چهره سرخ و سفید دوستان را بازآفرینی کند، خواهید دید که فقط تصویری سیاه و سفید از چهره او به شما تحویل می دهد".
البته این یک محدودیت داگروتیپ بود ولی به زودی روش هایی برای رنگ آمیزی تصاویر سیاه و سفید ابداع شد. یک مشکل بزرگتر در نخستین دوره عکاسی، زمان بسیار طولانی نوردهی بود. آدم ها برای گرفتن عکس باید حدود 20 دقیقه، آن هم در آفتاب شدید، گاهی با چشم های بسته و بی حرکت بنشینند، چشم ها البته بعداً با روتوش باز می شد.
با این حال به رغم این گونه مشکلات انکارناپذیر و اولیه روش عکاسی، وحشت هنرمندان کاملاً مشهود بود؛ گو اینکه گوشه کنایه های هزل نویسان تا حدی از شدت آن کاسته بود. در هشتم دسامبر مجله کاریکاتور یک لیتوگراف از تئودور مورسیه با عنوان جنون داگروتیپ3 به چاپ رسانید که در آن گروه زیادی از دوستداران داگروتیپ با شتابی جنون آسا برای در آغوش کشیدن کشف جدید، به سوی این دستگاه می دویدند، و در بخشی دیگر از تصاویر، گراورسازان آویخته از دار ار می دیدیم که دسته جمعی خودکشی کرده بودند. در قسمت زیر علامتی با عنوان "دستگاه تهیه نسخه داگروتیپ از چهره"، مردنگون بختی دیده می شود که در بند یک گیره آهنی میان مجموعه هراس انگیزی از ابزار مکانیکی عکاسان که برای بی حرکت درآوردن موضوع عکس به کار می بردند، گرفتار شده بود. این تصویر، یکی از نخستین نمونه هایی بود که متعاقباً به صورت یک سلسله کاریکاتور در هجور این موضوع جدید و آسیب پذیر منتشر شد.
در چند دهه بعد نیز پدیده عکاسی درست آویزی شد برای کسانی چون دومیه، گراندویل، نادار، کروئیکشانک و کسان دیگر تا بتوانند مضامین هزل آمیزی بنویسند. دومیه بیش از 35 نسخه لیتوگراف و طرف فقط در این زمینه تهیه کرد. (تصویر1)
هر مرحله از پیشرفت عکاسی با واکنش جدیدی از سوی نشریات ویژه هنرهای تصویری روبرو می شد. که روش ابداعی بیرد برای کاهش زمان نوردهی، با افزایش برم به ماده حساس اعلام شد، مجله اتحادیه هنر در شماره آوریل 1841 به هنرمندان اطمینان داد که این ابداع به کار آنها لطمه ای نخواهد زد، چرا که آنها خود بهتر از هر کسی می دانند که صداقت غیرقابل انعطاف تصویر عکاسی باب طبع کسانی نخواهد بود که از شباهت عین به عین گریزانند. ولی "مجله ادبی" در شماره نوامبر به توصیف داگروتیپ هایی پرداخت که آقای گودن ساکن پاریس از اشخاص مختلف تهیه کرده بود و عکاسی را نیز به خاطر نتایج سریع و زیبایش ستود. در مورد تصویری پرداخته و پرپیرایه از کلوده، مجله مزبور چنین نوشت:
چهره های سالخورده و جدی، پیشانی های گره خورده، نگاه های خیره و ثابت و حالات خشک تصاویر اولیه جای خود را به تبسم های طبیعی و مطبوع و حالات راحت و خوشایند داده اند.
تا فوریه 1841 تالبوت به آزمایش هایی برای چهره نگاری با روش کالوتیپ دست زده بود. نامبرده مدعی بود که زمان نوردهی را در هوای آفتابی تا نیم دقیقه کاهش داده است.
محله اتحادیه هنر در مباحثی که مطرح می کرد همچنان نقاش چهره نگار را از دوربین برتر می دانست: عکس، فاقد کیفیت- دلفریب رنگ است و نمی تواند آن "ظرافت های" بی نظیر را که یک نقاش "هوشمند" در کارش می آفریند، در قالب تصویر ارائه دهد. ولی در مارس 1842 ریچارد بیرد حق امتیاز شیوه ای برای رنگ کردن نسخه های داگروتیپ را به نام خود به ثبت رساند. احتمالاً ج.ب.ایزنرینگ4 نقاش مینیاتور سوئیسی، که از 1839 به تولید نسخه های داگروتیپ پرداخته بود، گام های نخستین برای کشف این شیوه را در 1841 برداشته است. ن.پ.لره بور5 در "رساله ای در باب عکاسی" که نخستین بار در 1842 در پاریس به چاپ رسید، چند روش از جمله روش آقایان لایکی، لئوتار، شوالیه و کلوده را برای رنگ گردن نسخه های داگروتیپ شرح داده است.
در سی ام ژوئیه 1842 مجله اسکاتور با نظر موافق، داگروتیپ را به نقاشی چهره مقایسه کرد و نوشت که ارزش داگروتیپ در "توانایی آن برای ضبط حالات آنی چهره انسان است، چرا که در این زمینه هنر نقاش هر قدر هم که باشد، عاجز می ماند" از سال 1846 مجله اتحادیه هنر نیز تغییر موضع داد و داگروتیپ های رنگ شده لکوده را به عنوان آثار هنری حقیقی و تردید ناپذیر ستود.
1-3 عکاسی چهره نگاری به عنوان صنعت6 :
عکاسی چهره نگاری به سرعت به عنوان یک صنعت در فرانسه و انگلستان توسعه می یافت. هزینه یک داگروتیپ حتماً تا اوایل دهه 1840 بسیار کمتر از یک تابلوی نقاشی بود. در 1841 یک عکاس پاریسی برای هر تصویر چهره فقط 15 فرانک دستمزد می گرفت. در 1845 استودیویی بیرد در لندن نرخ انواع تصویر داگروتیپ را اعلام کرد: یک" گینی" برای هر تصویر نیم تنه (که سود آن18 شیلینگ بود) و دو گینی برای تصویر تمام قد (با حدود34 شیلینگ سود). با پیشرفت تکنیک، قیمت ها کاهش یافت و تقاضا برای تصویر تمام قد و چهره با داگروتیپ رو به افزایش نهاد. گفته می شود که در سال 1849 فقط در پاریس 000/100 تصویر چهره با داگروتیپ گرفته شد. این رقم نمی تواند مبالغه آمیز باشد، زیرا یک منبع آماری که آن زمان بر این ادعا بوده که در 1847 بیش از نیم میلیون لوح های عکاسی در پاریس فروخته شد که به احتمال قوی نیمی از آنها برای عکاسی از چهره به مصرف رسیده است. همان طور که اشاره شد، داگروتیپ به صورت تصویر پوزیتیو واحد بوده، ولی در دهه 1840 روشی برای تکثیر آن ابداع شد که ظاهراً این روش نباید با استقبال روبرو شده باشد.
از اواسط دهه 1850 با رواج عکس های به عنوان کارت ویزیت- که کوچک بود و خواهان بسیار داشت- بهای تصویر چهره تنزل کرد و برای دوازده قطعه عکس حدوداً 20 فرانک دستمزد می گرفتند. بر اساس ارقامی که در همان زمان برآورد شد، در سال 1862 بیش از 105 میلیون عکس در بریتانیا تولید شد. اغلب این عکس ها تصویر چهره روی کارت و با قیمت متوسط یک شیلینگ (5 پنی) بود.
عکس ها به اندازه های مختلف نیز بزرگ می شده است. بیش از 000/100 نسخه تصویر از ملکه ویکتوریا توسط جان ادوین مایال در دهه 1860 فروخته شد و در سال 1867 تعداد 000/500 عدد از کارت تصویر شاهزاده ویلز سوار بر دوش شاهزاده خانم لوئیز به فروش رسید. در آن زمان بود که هر خانواده ای یک آلبوم (و به زبان آن عصر: یک گالری قابل حمل) از تصاویری از افراد و خانواده های سرشناس آن عصر توانست تهیه کند. تاثیرات جامعه شناختی این وضعیت و از کنار هم قرار دادن افراد با چیدمان و دکور به معنی وجود وابستگی بین شخصیت و ویژگی های ظاهری انسان ها به تحقیق و شناسایی دقیق تری نیاز دارد. در 1861 بیش از دویست استودیوی عکاسی در کشور فرانسه و بریتانیا وجود داشت که بیش از نیمی از آنها در خیابان ریخبت فرانسه فعالیت داشتند. لازم به ذکر است که در بسیاری از استودیوها بیش از 50 نفر در استخدام عکاسی های بودند.
1-4 تاریخچه عکاسی پرتره :
سیر تحول عکاسی پرتره از سال های 1945-19187:
در آخرین دهه قرن19، افرادی همچون جورج داویسون، روبرد ماشی و کنستانت پویو که عکاسی تصویری [عکس هایی شبیه نقاشی] متاثر از امپرسیونیسم را آغاز کردند، همه آماتور بودند. بنابراین آنچه بیش از همه قابل توجه به نظر می رسد اینکه این جنبش به صورت بررسی های پرتره حرفه ای مدتی مدید به جای ماند. حتی تا دهه سی و آغاز دهه چهل مطلقاً هیچ استثنایی در مورد عکس های این سبک یافت نمی شد. اصولاً می توان عکاسان پرتره این دوران را به 2 دسته تقسیم نمود:
گروه اول: شامل عکاسانی می شود که هر آنچه را از تصویرگرایی آموخته بودند، در راه تجارتی به کار می بردند و تلاش نمی کردند تا در جهت غنی تر شدن کار، سبک کار و شیوه خاص خود را در عکس اعمال می کنند.
گروه دوم: عبارت از عکاسانی است که مایل بودند با بهره گیری از شیوه های خاص و ایجاد سبک، به موضوعات خود بالاترین بیان تصویری را بدهند. اکثر این عکاسان از معاشرت و ارتباط شخصی خود با مدل هایشان استفاده می کردند، تا به بیان روانشناسانه دست یابند. برای این منظور عکس می بایست دارای رنگمایه های صحیح و درستی می بود که این امر به وسیله چاپ خوب امکان پذیر می گشت. این امر آن مدل های غیرمعمولی را طلب می کرد که به خاطر شخصیت منحصر به فردشان، هر عکاس از اول می دانست در آن پرتره چه چیزی را می خواهد بیان نماید.
هوگوارفورث برای پرتره های خویش فقط نقاشان یا نویسندگان مشهور را انتخاب می کرد و سعی داشت هر شخص را به طریق خاص خود وی، بیان کند. این مورد در پرتره پل کله8 دیده می شود.
نحوه ایستادن وی در جلوی دوربین ار ارزش بیانی زیادی برخوردار است. همه آگاهانه انتخاب می شده اند تا بهتر بتوانند ماهیت دقیق شخصیت او را نشان بدهند، برعکس در تصویر مارک شاگال9 در فورث اطراف پرتره او را با فضایی تیره پر کرده است؛ همچنین لبخند مبهم و هنرمندانه سوژه، نشان از روحیه پرتخیل او دارد.
"شیوه های تزئینی خاص در جهت پیشرفت های بعدی عکاسی پرتره از اهمیت زیادی برخوردار بودند. این امر در ارتباط با گرایشی کلی که هدف آن توصیف جذاب و ماهرانه به نمایش گذاردن اسباب و لوازم تزئینی منازل و سایر اشیایی که در دهه 20و30 به واسطه حرفه دکورسازی و دکورآرایی استفاده از آن رواج یافته بود می باشد. این سبک مستقیماً بر آگهی های تبلیغاتی برای اجناس و به خصوص طراحی پوستر تاثیر گذارد و تا حدی نیز باعث تاثیر در نقاشی و مجسمه سازی گردید. این شیوه بعدها در نمایشگاهی که به سال 1961 در موزه هنرهای تزئینی پاریس تحت عنوان (25 سال) برگزار گردید آرت دکو Art Deco نام گرفت"10.
مجموعه های عکسی دکوراتیو در طول دوران تصویرگرایی که تاکید داشت هر بیان تصویری باید خوش منظر باشد زیرا نفوذ تصویر گرایی قرار گرفتند. تغییر و تحولات بعدی این مقوله خصوصاً در کشورهای آلمانی زبان و به واسطه تمایلات و گرایشات جهت دار جدید، از اهمیت زیادی برخوردار گشت. از این رو به عکاسان زیادی برمی خوریم که با کمال مطلوب در تصویرگرایی رشد کرده بودند، اما عینیت نوین را بسیار خشن می دانستند، بنابراین به روند دکوراتیو تمایل پیدا کردند. بایستی اشاره شود که این امر عمدتآً در مورد عکاسان پرتره مصداق داشت. از آنجا که اکثر مردم میل داشتند طوری از آنها عکس گرفته شود که مد روز باشد، بنابراین عکاسان پرتره مجبور می شدند همیشه دنباله رو و تابع سبک و مد مرسوم زمانه گردند. طبیعاً شیوه های دکوراتیو بیشتر برای عکاسی از زنان به کار می رفت تا مردان.
بسیار از عکاسان با مطالعات عکس مد روز راضی نمی شدند بلکه سعی داشتند با اضافه نمودن برخی ملحقات، جنبه تزئینی عکس را افزایش دهند. به همین خاطر دکور و دیگر لوازم طوری انتخاب می گردید که سوژه و اشیاء در عکس با هد خاصی با یکدیگر تلفیق شدند. در عکس های استودیویی، دکور و دیگر اشیایی که در اطراف و پشت سوژه قرار می گرفتند، مخصوصاً به افزایش جنبه های تزئینی کمک می نمود، پرده و پارچه هایی که به صورت سنتی برای پس زمینه عکس ها استفاده می شود و عکاسان مدت ها با موفقیت از آنها برای ایجاد تاثیرات مختلف استفاده کرده بودند، اینجا بایستی در درجه اول به خاطر سهولت و سادگی کاربردشان مورد توجه قرار گیرند.
"عکاسان مبتکری که قادر بودند نقاشی کنند، مناظر و چشم اندازهای خاصی را که مورد لزومشان بود با نقاشی ایجاد می کردند. فرانتشیک درتیکول، در این رابطه ایده های بسیاری داشت. درتیکول بسیاری از دکورهای مورد لزوم را با تخته سه لا می ساخت. تلاش برای تاکید روی زیباترین حالت چهره، همچنان با روند دکوراتیو در عکاسی رابطه نزدیکی داشت. افراد وابسته به طبقات سطح بالای جامعه آن روزگار، اولین کسانی بودند که تقاضا داشتند، از آنها به این نحوه عکاسی شود. بعدها این سبک به عنوان بیان مسحور کننده شناخته شد"11. یاروسلاف روسلر و همسرش گرترود روسلروافیشروا12 از ادامه دهندگان راه درتیکول، عکاسان با استعدادی در این زمینه بودند. در نیمه دوم قرن20، سیسل بیتون13 در انگلستان- کشوری که توجه به رسوم سنتی و بافت اجتماعی در آنجا نسبت به دیگر کشورهای عمیق تری دارد- جلودار و پیشتاز بود. او با بصیرت تمام، برداشت طبقات بالای اجتماع از این رسوم را به تصویر کشید. در زمینه ی پیشرفت های بعدی آنگونه که تصاویر مسحور کننده که وی جنبه های تزئینی به همان اندزه به تصویر کشاندن صورت انسان تاکید داشت.
رشد روزافزون صنعت فیلمسازی با فعالیت های روابط عمومی و تبلیغاتی اش، ستون اجتماعی نشریات پیشتاز و بالاخره مجلات مد که محبوبیتشان همواره افزایش می یافت. تمامی این تاثیرات، باعث ایجاد موقعیت های مطلوب می گردید تا بسیاری از عکاسان در این موضوعات، متخصص شوند. ادوارد جی، اشتاین که برای ناشر آمریکایی "Condenast" کار می کرد، با موفقیت تمام از هنرپیشه های سینما، چهره های مشهور و شناخته شده اجتماعی و سایرینی که ه خاطر مد لباس هایشان یا مسائل خاص دیگر، توجه وی را جلب می کردند، عکاسی می نمود.
در اینجا بایستی از دو عکاس مد دیگر اهل ایالات متحده، یعنی آلفرد چنی جانسون و جورج پلات لینز نیز یاد کرد. از میان مشهورترین عکاسان مد کشورهای اروپایی می توان از جورج هوی نینگن هون14 و دورا کالموس15 نام برد که نام مستعار "د اورا" بیشتر معرف کالموس می باشد. عکاس ها با بیان مسحور کننده در اکثر کشورها با استقبال روبرو می شد، زیرا گروه زیادی از مردم به صنعت فیلم سازی و ایجاد رابطه عمومی و تبلیغاتی آن علاقمند شده بودند. اکثر کمپانی های سازنده فیلم، عکاسان مخصوص به خود داشتند که برای اهداف تبلیغاتی از هنرپیشه های فیلم تصاویر جذابی می گرفتند. این عکاسان اغلب گمنام باقی می ماندند، زیرا نام کمپانی سازنده فیلم به جای آنها در زیر عکس می آمد.
1-5 پرتره روانشناختی
در شیوه پرتره نگاری روی شخصیت موضوع کمتر متمرکز بودند تا روی حالت خاص و خویشاوند مدل عکاسی، بسیاری از عکاسان جدی مخالف این تعبیر بودند و گرایش دیگری را در پرتره نگاری مبتنی بر روانشناسی جستجو کردند. با این اهداف، آرمان معاصر زیبایی کاملاً بی اهمیت گشت. وظیفه عکاسی، بیان زمینه روانی چهره بود. برای این نوع پرتره، ضروری بود عکاس شناخت زیادی از موضوعش داشته باشد. مشهورترین نمونه های پرتره های موفقیت آمیز از آن عکاس است که یا موضوعش را خوب می شناسد و یا بررسی تحمیلی از سابقه شخصیت یا مدل خود فراهم می کند. گرایش مثبت عکاس به صرفه مدلش همانقدر اهمیت داشت که یک روانشناس خوب بودن و قضاوتی عالی در مورد ماهیت انسان کردن. عکاس همچنین باید استعداد قابل توجهی را در جهت ترجمان موفقیت آمیز عقایدش به زبان استعاره ای عکاس، از خود بروز دهد. این بایسته های مهم در عکاسی پرتره می توانست به خوبی دلیل این باشد که چرا نسبتاً عکاسان معدودی خود را درگیر کار کردند.
عکس های خانم گیزله فرویند16 نمونه های خوبی هستند؛ او نبوغ ذاتی مردمی را که از آنها عکس می گرفت به تصویر کشید، مردمی که در زمره آنان سیاستمداران و فلاسفه، همچنین شخصیت های هنری مشهور بودند. مسلماً چشم در بیان روانشناسانه نقش مهمی برعهده دارد، زیرا به راحتی مطالبی از کنه شخصیت سوژه را آشکار می سازد. این مستلزم توانایی عکاس است که ارتباطی بین خود و سوژه برقرار کند تا نمودار احساسات مدل طبیعی باشد. در این رابطه، فیلیپ هالسمن17 به نتایج قابل قبول و توجهی دست یافت، این امر در پرتره گیرای "آلبرت انشتین" که تمامی به "زبان چشم" متکی است نشان داده می شود"18.
اکثریت عکاسان که در زمینه پرتره های روانشناسی کار می کردند، مخصوصاً- عکاسان همجون گیزله فرویند در عکاسی از شخصیت های ممتازش- قادر بودند جزئیات روانی شخصیت های موردنظرشان را از پیش کشف کنند و از این رو توانستند حتی ایده ای را برای بررسی تغییری پیدا کنند. بخش قابل توجهی از اثرات مهم بیل برانت19 شکل پرتره های روانشناسانه به خود گرفت. برانت رعایت صداقت در عکاسی معتقد بود و ترجیح می داد از سوژه های خود در همان محل زندگی که در آن به سر می برند عکاسی کند. مشخصه دیگر پرتره های برانت آن است که او پیش خود فکر می کند صفات ویژه سوژه انتخاب شده چه می باشد. بنابراین هنگام عکاسی از برخی اشخاص تمامی چهره آنان را نشان می دهد. در حای که مثلاً اگر شخصیت مدل نیاز داشت اندکی فعال و پویا مجسم شود بیل برانت حتی بی میل نبود از نوع خاصی از پرتره های ژورنالیستی نیز استفاده کند. به طور کلی، پرتره هنرمندان عرصه مناسبی برای پذیرش گرایش مبتنی بر روانشناسی بودند.
" یورگه لونیسکی20 مخصوصاً مجذوب نقاشان و مجسمه سازان شده بود، زیرا دریافت که پیامدهای کارهای مبتکرانه آنان می تواند به خوبی عکاسی گردد. از این رو، عکس های جالبی گرفت که در آنها هنرمندان مختلف در حین انجام فعالیت یا کار هنری شان دیده می شوند.
یک شیوه شخصیت ارزشمند دیگر در بیان روانشناسانه، به وسیله دایمان آربوس21 انتخاب شد. وی به طریق ساده و روشی مناسب اغلب با یک مجموعه فلاش عکاسی می کرد و کوششی نداشت که حقیقت را پنهان سازد. برای او موضوع عکس از تکنیک های پیشرفته مربوط به عکاسی که ممکن بود دست و پای عکاس را هنگام کار ببندد، اهمیت بیشتری داشت"22.
به موازات گسترش عکاس پرتره مبتنی بر روانشناسی، تمایلات روزافزون برای عکاسی از اشخاص در محیط سنخی خودشان افزایش یافت. این امر تا حدزیادی امکانات ایجاد سبک را پدید آورد، طوری که هر عکاس طریقی را که بیشتر مناسب وی بود به کار برد. استفاده از یک زمینه دارای صفات و علائم مشخص، برای ما مفهوم اساسی دیگری را در عکاسی نوین پدید می آورد، که "توصیف سمبلیک، یا پرتره نگار" نمادین نام دارد. برخلاف پرتره های روانشاسانه، در اینجا مفهوم کامل بر بیان چهره متکی نیست، به جای آن سمبول های خاصی را در ارائه پیام نقش حیاتی بر عهده دارند. در جهت ایجاد فضا برای عناصر نمادین. اغلب، صورت محدوده کوچکی را در عکس به خود اختصاص می دهد.
عکاسی پرتره روانشناسی نیز به نحوی بسیار موثر بر ترکیب سمبول ها اهمیت داده است، در اکثر عکس های سمبولیک می توان مشاهده کرد که عکاس با برپا کردن فضای عکس، طوری که سوژه در آن ناپدید شود به ایجاد فضای مطلوب دست یافته است.
"در فاصله میان دو جنگ جهانی، پرتره های فراموش نشدنی آگوست ساندر در یک مجموعه فراموش نشدنی گردآوری شدند. عکس های دیگری که نیز متکی بر گرایش روانشناسانه بودند در چند کتاب مهم جای خود را یافتند. احتمالاً یکی از اولین آنها، "چهره های سرنوشت" اثر یوسف کارش بود که در سال 1946 در نیویورک و لندن منتشر شد"23.
اگرچه این کتاب موفقیت آشکاری یافت و زود به فروش رسید اما کارش رضایت نداد که کتاب دیگربار تجدید چاپ شود. زیرا دریافت کیفیت عکس های چاپ شده تنها 50% کیفیت اصل عکس ها می باشد. اما علاقه زیاد وی به این مقوله، او را تشویق کرد که مقدمات کار برای آماده سازی جلد دیگر کتاب را شروع کند. او مایل بود چند چهره مهم دیگر به کارهاش اضافه کند؛ بنابراین در سال 1949 به سایر کشورها مسافرت کرد تا از شخصیت های برجسته عکاسی کند.
پروژه کتاب عامل هدایت کننده ای برای خلق برخی پرتره های بسیار مهم گردید. با این حال کتاب دوم، ده سال بعد هنگامی که "پرتره های بزرگان" در معرض دید عمومی قرار گرفت و شرایط مناسب برای انتشار آن تحقق یافت، منتشر گردید. برای این منظور کارش 96 عکس را انتخاب کرد و توجه داشت که نه تنها افراد سرشناس را نشان می دهد بلکه سوژه ها از صفات انسانی والایی نیز برخوردار باشند. کتاب از دو جهت مورد استقبال عمومی قرار گرفت؛ یکی به جهت خلاقیت های یوسف کارش و دیگری ارزیابی اهمیت شخصیت هایی که توصیف شده بودند. و اما هالسمن در کتاب "چهره و درون بینی" طرح صورت پرتره های مشهورش را در استودیو خلق می کرد، مکانی که وی قادر بود در آنجا مقدمات مفصلی را تعبیه کند و در همان حال به نتایجی با کیفیت بالا دست یابد.
از طرف دیگر آرنولد نیومن24 تک چهره پرداز بزرگ دیگر که او هم در ایالت متحده می زیست اظهار داشت که برای عکس های مهم خود، تا جایی که امکان دارد، کمتر از استودیوی عکاسی بهره ببرد. زیرا معتقد است که استودیوی عکاسی همانند دنیای سترون و عقیم می باشد. زمانی که کتاب "One Mind's Eye" را آماده کرد، ترجیح داده بود که برای پرتره های روانشناسانه خود از اشخاص مشهور و از محیطی طبیعی مدد بگیرد. نیومن در مصاحبه ای گفت که او مخصوصاً به افرادی که در حال انجام دادن کاری هستند علاوه دارد و معتقد است اشخاصی که کارهای پیچیده و مشکلتری انجام می دهند مثلاً هنرپیشه ها، نویسندگان و غیره افرادی خالق هستند.
کتاب های کارش، هالسمن و نیومن در حقیقت یک منتشر کند و آن اینکه همگی شان پرتره هایی شاهکارگونه از شخصیت های نامدار می باشند و به هر حال عکاس به شخصیت اشخاص مورد نظر توجه خاصی را مبذول کرده است. با این حال عقیده آگوست ساندر، مبنی بر اینکه پرتره ها به عنوان نمایش دهندگان مستعار حرفه های گوناگون و طبقات اجتماعی به کار رفته اند نیز یک رنسانس قطعی در تولید کتاب های جدید را در دهه هفتاد تجربه کرد. بیشترین توجه عمومی نسبت به نسخه هایی از کارهای جدید و غیرعادی ساندر در سال 1971 اظهار شد که مجموعه وسیعی از بهترین پرتره های او را تحت عنوان [مردم بدون ماسک] Mensehen ohne Mask شامل می شد. مجلدات دیگری که پدیدار شدند نیز تا حدی زیاد بر همین عقیده استوار بودند.
مخصوصاً کتابی که موضوع را از حال کار دایان آربوس نشان می داد، حائز اهمیت بود. همچون دیدگاه ساندر، گرایش روانشناسانه و نیز احتمالاً مبتنی بر جامعه شناسان عمدتاً در منتخب گزیده های پرتره هایشان بیان شده بود. شخصیت های غیرعادی جامعه انسانی بیشتر مورد علاقه آربوس بودند، بنابراین تعجبی ندارد که کتاب او را تصاویر رئالیستی اشخاص بلند قد، کوتوله ها و غیره تشکیل می دهند. دایان آربوس در اصل عکاس مد بود. سپس شیوه کارش را تغییر داد و به جای پرداختن به آن نوع عکاسی تا حد ممکن به عکاسی واقع گرایانه از مردم روی آورد. ضرورت توازن میان آرمانگرایی چهره و فیگور انسان با گرایش رئالیستی صرف به پرتره را می توان در برخی کتاب هایی که عکاسانشان همکاری با مجلات مد و آژانس های تبلیغاتی را کاملاً ترک کرده بودند، مشاهده نمود.
"مثلاً ایروینگ پن25 در کتاب خود به نام "جهان در اتاقی کوچک" برخی حرفه های شناخته شده و دیگر نمونه های جالب مردم کشورهای مختلف را به خوبی نشان می داد. پن همچون ساندر، به سوژه های دقیق و گزینش شده خود اجازه می داد حالت تمام رخ بگیرند. اما از محیط زندگی طبیعی بهره نمی گرفت زیرا زمینه های ساکن و ساده را برای تمامی عکس هایش ترجیح می داد. هنگام مسافرت در کشورهای مختلف در جاهایی که قادر نبود از استودیوی که در آن به نور روز که از بالا بتابد دسترسی داشته باشد از چادی که مخصوص این کار ساخته شده بود و سقف نداشت استفاده می کرد. در کتاب "پرتره ها" ی اودان که در سال 1967 منتشر شد. وی روشی مشابه ساندر و پن با توجه به حالت رو به روی صورت سوژه ها، در پیش گرفت. اوران از استودیو به عنوان عامل اصلی برای پرتره هایش استفاده می کرد و تقریباً در هر وضعیتی برای اجتناب از اینکه توجه بیننده از صورت سوژه منحرف شود از پس زمینه ساده ای استفاده می کرد. یکنواختی حاصل از عکس به واسطه حالت های بسیار سرزنده که کاملاً درخور شخصیت سوژه بود، جبران می گشت"26.
اودان برخلاف ساندر و پن از اشخاص معمولی به عنوان سوژه استفاده نمی کرد. بلکه عمدتاً هنرمندان مشهور، نویسندگان و کلاً هنرپیشه ها سوژه های کارش بودند .کلاً می توان گفت کتاب "پرتره ها" منحصر به فرد است. زیرا متضمن قواعدی است که هم برای پرتره نگاری از اشخاص معمولی به کار گرفته می شود و هم برای عکاسی از اشخاص مشهور. به طور کلی می توانیم بگوییم، در اکثر این کتاب های عکس، پرتره های روانشناسانه نمایانگر دیدگاه های پیچیده عکاسان نسبت به سوژه هایشان می باشد .
1-6 عکاسی زنده و پرتره27 :
در دهه1920، هنگامی که استفاده از عکاسی در مطبوعات در حال گسترش بود، عکاسی زنده28 شروع به تاثیر گذاری روی پرتره نمود. اکثر عکاسان مطبوعات، گهگاه نظیر این چنین تصاویری را می گرفتند، اما توسعه حقیقی این مقوله، دقیقاً بعد از جنگ جهانی دوم آشکار شد؛ یعنی هنگامی که هفته نامه های مصور در عالم مطبوعات پدیدار شدند. به تدریج خرد میان گرایشات روانشناسانه و پرتره های ژورنالیستی به وضوح نمایان گردید. اگر چه این دو نوع عکاسی هر دو یک هدف مشترک داشتند: در هر دوی آنها تمایل کلی بر این بود که به چیزی بیشتر از ارائه محض، یک "صورت" نشان داده شود. با گرایش روانشناسانه عکس ها، کلاً فقط پس از آماده سازی دقیق در استودیو یا در محیطی که آگاهانه انتخاب شده بود برداشته می شدند: عکاس کم و بیش عقاید روشنی در ذهن داشت که چگونه سوژه اش را شکل می دهد. از طرف دیگر، پرتره های ژورنالیستی معمولاً پر از ابتکار و بدیهه سازی بودند زیار عکاس نمی توانست کمپوزیسیون تصویر خود را در نهایت سهولت آماده کند.
عکاس نظیر خبرنگاران که عموماً سریع و فرز عمل می کنند هنگام عکاسی، سریعاً عکس العمل نشان می داد. بالطبع، عکاس اغلب شخصاً قبل از اینکه عازم عکاسی از مردم شود نسبت به آنها شناختی نداشت و پیامد این امر آنکه وی مکرراً مجبور بود شخصیت ذاتی آنها را در مدت زمان کوتاهی مورد ارزیابی قرار دهد. بنابراین عکاس برای انتقال ادراک آنی خود به سمت زبان بصری عکاسی، باید مراقب لحظات سودمند می بود، خصوصاً هنگامی که بیان چهره و حرکات دست سوژه می توانست به کمک او بیاید.
برحسب دسته بندی "هالسمن" گرایش روانشناسانه با "ساختن عکس ها29" ارتباط دارد در حالی که پرتره های ژورنالیستی حاصل "گرفتن عکس30" می باشد.
همچنان که تعداد عکاسان افزایش می یافت، پرتره های ژورنالیستی هم بالطبع به دستجاب مجزا و گوناگون تقسیم می شد و شکل می گرفت. بزرگترین استاد این نوع تصویر یعنی فلیکس اچ.من31 علاقه خویش را بیشترین بخش بیان چهره متمرکز نمود. وی استفاده از دوربین لایکا را که اجازه می داد در لحاظ مناسب واکنش سریع و تندی داشته باشد را برای عکس های خود ترجیح می داد.
سوای عکس های زنده اش، همیشه پرتره های ژورنالیستی قسمت اعظم کارهای او را تشکیل می دادند؛ در حقیقت در بین کارهای وی، می توان حد و مرزی مشخص میان این دو گونه مشخص کرد. زیرا بسیاری از عکس های "من" دقیقاً روی مرز بودند. در سال1976، نمایشگاهی از کارهای "فلیکس اچ.من" در گالری ملی پرتره تشکیل شد که پیامد درخور توجهی به اهالی لندن عرضه داشت و شامل پرتره های ژورنالیستی نویسندگان و هنرپیشه های مشهور گردید.
مقوله دیگر نه تنها روی حالت مربوط به چهره متکی بود، بلکه روی حرکات دست نیز که اغلب می توانست قدرت تصویر را افزایش دهد، تاکید داشت. گاهی اوقات در پرتره ژورنالیستی؛ توصیف دقیق محیطی مناسب، عامل مهمی برای انتقال اطلاعات می شود مرتبط می شود. گاهی اوقات یک جریان در شرف وقوع می تواند به عنوان پس زمینه پرتره های ژورنالیستی حفظ شود به شرطی که بودن آن در عکس، بی جهت توجه بیننده را جلب نکند، موضوع اصلی می تواند کاملاً از پس زمینه جدا باشد، حال این عمل می تواند به واسطه فوکوس، نورپردازی، اغراق در اندازه سوژه و غیره ایجاد شود. گابریله و هلموت ناث هلفر32 از پیامدهای مختلف این حالات استفاده کردند.
پرتره ژورنالیستی برای ارتباط جامعه شناسانه بسیار خوب قلمداد می گردد به شرط اینکه نماینده ای در خود برای بیان انتخاب شده باشند. برخلاف تلاش های بنیادین ساندر برای تبیین جامعه انسانی به وسیله پرتره هایی که به دقت تهیه شده بودند، گرایش ژورنالیستی پویا برای غنی کردن اطلاعات فراهم شده استفاده نمود.
"زمانی که کریس استیل پرکنیز33 روی مجموعه " تدی بویز34" کار می کرد توانست پرتره های عالی ای ارائه دهد که زیاد هم رویشان کار نشده بود. برای ارائه کامل اطلاعات جامعه شناسانه، نشان دادن محیط زندگی سوژه امر طبیعی و مهمی است"35.
غنای بیشتر پرتره های ژورنالیستی از خلال تجربیات وتدانبیر "پیشرو" [آوانگارد] در زمینه عکاس تجلی می کند. بنابراین ایده عکاسی به طریقه سکانس به سکانس برای افزایش و بسط قلمرو اطلاعات فراهم شده به وسیله تصویر به کار رفته. در حقیقت، گسترش شخصیت نمایان سوژه در مقوله پرتره به طریق تجربی و عملی سابقه ای
طولانی دارد. برای مثال آنگوس مک بین36 برای ساختن پرتره های سرشار از پویایی و عناصر گویا، متناوباً از تکنیک های مونتاژ و عکاسی مجدد استفاده می کرد. اصول پرتره ژورنالیستی نیز روی عکس های منتشر شده در مجلات مد تاثیر گذارد و از این رو عکاسان از مدل ها می خواستند که همان حالت روزمره شان را در مقابل دوربین بگیرند.
افزایش روز افزون توجه به پرتره ژورنالیستی باعث شد که کتاب های مصور نیز به استفاده از آنها روی بیاورد و در این مورد ذکر 2 مثال بهترین نتیجه را ارائه می کند. در سال 1907 کتاب "خیابان 100 شرقی37" بروس دیودسون38 منتشر شد که نمایانگر تصاویر مردمی بود که در این محله مخصوص نیویورک زندگی می کردند.
این کتاب واقعاً مبتکرانه بود و آشکار ساخت که تا چه حد امکان پذیر است درباره مسائل انسانی به وسیله نشان دادن مستندی از مردم در محیط زیست خویش از طریق ژورنالیستی صحبت شود. اگرچه بعضی از عکس ها به سبک روانشناسانه تقرب جستند، بیشترین نمونه های گیرا و سرزنده بر پرتره های ژورنالیستی متکی بودند که دیودسون به واسطه همکاری اش با گروه "منگوم" آنها را گرفته بود. تناوب و بازگشت پذیر میان گرایش روانشناسانه و ژورنالیستی در پرتره نگاری مشخصه بارز کار آرنولد نیومن بود. پس از انتشار کتاب هایی که بر پرتره های روانشناسانه ایستا متکی بودند، او کتاب های جدیدی به نام "چهره های آمریکا39" آماده کرد که توانایی خارق العاده او را برای گرفتن پرتره های طبیعی مردم در حال کار و فراغت نشان داد. اشخاصی که در وضعیات پویا به تصویر کشیده شدند، دیدگاه های پیچیده راجع به زندگی در یک کشور را ارائه کردند.
1-7- شماری از عکاسان پرتره:
شماری از برجسته ترین عکاسان پرتره سال های 1945-1918 به قرار زیر است:
– سسیل بیتون Cecll Beaton که متولد سال 1904 در لندن می باشد. وی از عکاس، صفحه آرا، طراح و مولف چندین کتاب می باشد. وی بیشتر از اشخاص مهم و مشهور هم عصر خود در انگلستان و فرانسه و آمریکا عکس هایی با بیان روانشناسانه گرفته.
– جورج هوی نینگن هون George Hoyningen-Huene که متولد سال (1900-1968) در روسیه است. وی از عکاسان روسی تبار آمریکایی بود که پس از آموخته نقاشی، در سال 1925 به عنوان طراحی و مسئول عکس های مد با مجله "وگ" در پاریس همکاری کرد.
– دورا کالموس Dora Kallmus که متولد سال 1880 در وین می باشد. وی از عکاسان زن فرانسوی بود که به خاطر پرتره هایش که از هنرمندان و از بازیگران معروف می گرفت مشهور گردید.
– گیزله فرویند Gisele Freund متولد سال 1912 برلین است. عکاس زن اهل آلمان که در فرانکفورت جامعه شناسی و زیبایی شناسی خواند. در سال 1933 شروع به گرفتن عکس های پرتره از نویسندگان و هنرپیشه ها نمود که در مجله لاین منتشر شد. در سال 1978 جایزه فرهنگی یکی از انجم نهای عکاسی آلمان را دریافت کرد.
– فیلپ هالسمن Philippe Halsman متولد سال 1906 در رایکا می باشد. عکاس لیتوانی تبار آمریکایی که اوایل به عنوان مهندس در پاریس مشغول به کار شد بعد به عنوان عکاس به نیویورک رفت و سال 1945 به عنوان عکاس پرتره مطبوعات ایالات متحده را کسب کرد.
– یورگه لوینسکی Jorge Lewinski متولد سال 1921 در لهستان می باشد. عکاس مستقل انگلیسی و مدرس عکاسی است که هنگام جنگ جهانی دوم به انگلستان آمد و در این کشور موفق به اخذ درجه لیسانس در زمینه اقتصاد شد و بیشتر وی به خاطر پرتره های روان شناختی و عکس های رنگی اش موفقیت کسب کرده است.
– دایان آربوس Diane Arbus متولد سال 1923 در نیویورک است. وی عکاس زن آمریکایی بود که اوایل در عکاسی مد تخصص یافت. در دهه 60 فعالیت عکاسی خود را روی قشر خاص و جذامی ها، آس وپاس و عقب مانده ذهنی متمرکز کرد و برپایی نمایشگاهی تحت عنوان "مدارک جدید" در موزه هنر معاصر نیویورک سهم داشت.
– آرنولد نیومن Arnold Newman متولد سال 1918 در ایالت متحده بود، او عکاس پرتره بود که می توانست به طرز ماهرانه ای حرفه و نحوه زندگی موضوعاتش را به تصویر بکشد.
– ایروینگ پن Irving penn متولد سال 1917 در آمریکاست. وی از عکاس معروف مد و پرتره، نقاش و گرافیست آمریکایی بود. که در سال 1943 برای مجله "وگ" کار می کرد و به واسطه تصاویر نامتعارف و تجاری و عکس های رنگی هنرمندانه اش شهرت جهانی به دست آورد.
فصل دوم
عکسبرداری (عکاسی) از چهره
2-1 چگونه پرتره خوب بگیریم؟
بیش از هر چیز بهتر است که مدل را به دقت مطالعه کرد. در فشردن دکمه عکسبرداری ابداً نباید عجله داشت. برعکس، سوژه را باید به حرف زدن، تکان خوردن و "زنده بودن" وادار کرد. به این ترتیب است که بهترین و طبیعی ترین حالات وی کشف می شود که در یکی تفکر، در دیگری لبخند یا اندوه می تواند باشد. چرخیدن دور مدل، برای یافتن بهترین نقطه دید، جایی که معایب او به نظر نرسد و مزایایش ارزش بیشتری پیدا کند، از ضروریات است. اغالب چهره ها طرف خوب و طرف بد دارند. بعضی ها صاحب نیم رخ جالب و بعضی فاقد آن هستند. یکی دارای چانه چاق و غبغب است و دیگری صاحب بینی بزرگ و عقابی، این چند نکته سریع به آنها از آغاز، سختی کار عکاس پرتره را نمایان می سازد. زیبایی عکس هنرپیشگان، و مخصوصاً مدل ها و مانکن ها بیشتر مدیون آگاهی از چگونگی قرار گرفتن آنها در برابر دوربین است و به این ترتیب کمک زیاد برای یافتن بهترین نقطه دید به عکاس می کند.
اگر پرتره های خانوادگی غیرقابل اجتناب را کنار بگذاریم، آماتورها معمولاً می توانند مدل های خود را در کمال آزادی انتخاب کنند. آنها می توانند کار خود را به گرفتن عکس از مدل هایی که به علت زیبایی خاص و کاراکتر چهره جلب نظر کرده اند معدود کند. اما یک پرترتیست حرفه ای بی آنکه امکان رد کردن مراجعان را داشته باشد، باید شاهد هجوم قیافه های گوناگون بر کارگاهش باشد. آنها خواه فتوژنیک باشند، خواه از این نعمت نصیبی نبرده باشند، وی مجبور به گرفتن عکس است. علاوه بر این باید عکسی تحویلشان بدهد که با تصوری که از وجاهت خود دارند مطابقت داشته باشد. حتی لازم است در این پرتره ها به آنها تملق هم بگوید و آنها را مدح کند.
2-2 عکسبرداری پرتره:
2-2-1 وسایل عکسبرداری:
نباید تصور کرد که برای گرفتن پرتره حتماً عدسی های گران قیمت لازم است، برای گرفتن یک پرتره خوب لازم است 3 مورد ضروری را مورد بررسی قرار داد:
1- لنزها: یکی از مهمترین وسایلی که برای عکسبرداری پرتره مورد نیاز است استفاده از لنز و عدسی های اص پرتره می باشد که ویژگی نرم کردن تصویر را دارا می باشد. این ویژگی را نباید با واضح نبودن تصویر و عکس به دلیل نامیزان بودن عدسی اشتباه گرفت، این عدسی ها خطوط چهره مثل چین و چروک پوست را محو می کنند.
گاهی اوقات عکاس پرتره ممکن است بخواهد به عمد چین و چروک پوست را بیشتر هم نشان دهد. عدسی های نرم کننده قابل کنترل بوده و می توان شدت نرمش را کنترل کرد. این عدسی ها بیشتر در دوربین های قطع بزرگ مورد استفاده می باشند. اگر از دوربین های قطع کوچک استفاده می کنید برای اعمال این ویژگی از شیشه های مخصوصی استفاده کنید که مانند فیلتر بر روی عدسی بسته می شوند و با شکست نور نرمی را ایجاد می کنند، به این شیشه ها "فیلتر نرم کننده" یا پخش کننده می گویند. بسیاری از عکاسان کهنه کار به عدسی های قدیمی خود وفا دارند و به علت اینکه عدسی های جدیدی گاهی جزئیات را وضوحی بیش از حد نشان می دهند، تمایل چندانی به استفاده از آنها را ندارند. برای به دست آوردن تصویری خوشایند از یک چهره، بعضی ها از عدسی مخصوص پرتره، که خاصیت نرم کردن تصویر را دارند، استفاده می کنند. این نرمش را که با واضح نبودن عکس به علت نامیزانی فاصله عدسی نباید اشتباه گرفت "محوی هنری" می گویند.
این عدسی ها با نرم کردن کناره های خطوط بعضی از معایب چهره مانند چین و چروک را نیز نرم می کنند و در نتیجه به مقدار قابل توجهی، حتی گاهی کاملاً، نیاز به رتوش را از بین می برد. شدت و ضعف نرمش در این عدسی ها قابل کنترل است و می توان آن را در حد لزوم کم و زیاد کرد.
2- فیلترها: یکی از فیلترهای مورد نیاز برای عکاسی پرتره فیلتر زرد است، چرا که این فیلتر برای نرم کردن صورت بسیار مناسب است، نوع دیگری از فیلترها که می توان برای عکاسی پرتره استفاده کرد فیلترهای نرم کننده Diffusionfilters است. یکی از کاربردهای کاملاً مشخص این گونه فیلترها، در گرفتن عکس از چهره اشخاص مسنی است که لازم است چین و چروک و شکستگی چهره شان نمایان نباشد. گفته شده است که بعضی از نرم کننده ها کنتراست تصویر را تقلیل می دهند. این خصوصیت برخی اوقات دلپذیر و در برخی دیگر مطلوب نیست. اگر فرضاً خواسته شود چین و چروک صورت شخصی را با به کار گرفتن یک نرم کننده کمتر کرد، ترجیح داده می شود که اکثر استفاده از فیلتر در عکس محسوس نباشد. هر چند کسانی که با هنر عکاسی سر و کار دارند، در اولین نگاه پی به وجود فیلتر خواهند برد.
3- دوربین: نوع و اندازه دوربین برای عکاسان حرفه ای که عکس را رتوش می کنند بسیار مهم است. در کادرهای کوچک مانند دوربین های135 امکان رتوش نگاتیو به راحتی وجود ندارد، همچنین هنگام استفاده از دوربین های دیجیتالی، هر چه رزولیشن سنسور بیشتر باشد، برای عکاسی پرتره مناسب تر است.
* برای گرفتن پرتره خوب باید موارد زیر را در نظر داشت:
1- ابتدا صورت و خصوصیات مدل را تجزیه و تحلیل کرده و بهترین حالت صورت را برای عکاسی در نظر گرفت، برای این کار باید مدل را مورد بررسی قرار داد. با او صحبت کرده تا بتوان بهترین حالت که معایب مدل به نظر نمی رسد را انتخاب کرد.
2- گرفتن پرتره در فاصله نزدیک باعث اعوجاج و کج شکلی می شود. لذا نباید بیشتر از 5/1 متر به مدل نزدیک شد. بنابراین باید از عدسی هایی استفاده کرد که فاصله کنونی آن دو برابر فاصله کنونی لنز نرمال باشد. مثلاً در یک دوربین 35 میلیمتری، یک عدسی با فاصله کانونی 85 تا135 میلیمتری برای پرتره مناسب است.
3- زمینه باید متناسب با موضوع باشد.
4- دوربین باید در جایی تعبیه شود که بتواند مناسب ترین زاویه ها را دارا باشد.
5- فاصله طوری تنظیم شود و دیافراگم تا جایی بسته شود که نقاط اصلی موضوع که مدنظر عکاس است، در داخل عمق میدان وضوح واقع شود.
6- نور بی شک از مهمترین مسئله ای است که عکاس با آن روبرو است.
7- نورسنجی از مواردی است که دقت بسیار زیادی می طلبد، نور باید به قدر کافی به فیلم بتابد اگر موضوع نمی تواند بی حرکت باشد بهتر است با دیافراگم بازتری عکس گرفت تا با سرعت عکسبرداری بالا از تکان خوردگی موضوع جلوگیری شود؛ مانند پرتره کودکان.
2-2-2 نوردهی:
برای دستیابی به توازن نوردهی در پرتره، تفاوت تیرگی و روشنایی معمولاً کمتر از آن است که به چشم می آید. ترکیب بندی آگاهانه می تواند راه حل مناسبی برای مشکلات نوردهی باشد. بزرگترین مشکل هنگام استفاده از دوربین دیجیتالی برای عکاسی پرتره، کنترل نوردهی است. دشواری این کار به ویژه هنگامی مطرح خواهد شد که افراد مانند بیشتر عکاسان، مایل باشند از نور روز استفاده نمایند. رمز موفقیت، استفاده کامل از تمام نور طبیعی موجود می باشد. اگر در فضای بسته عکاسی شود بهتر است برای نور اصلی، موضوع را کنار و نزدیک پنجره قرار داد و سپس پرده ها یا در را باز نمود تا به قسمت هایی از صورت که در سایه قرار می گیرد، نیز نور تابیده شود. چنانچه با دوربین معمولی یا دیجیتال، پرتره سیاه و سفید گرفته شود می توان بدون اینکه نگران تسلط رنگ اضافی و ناخواسته شد، از نور چراغ نیز استفاده کرد. کار کردن در فضای باز دشوار تر است.
مشکل رایج، عدم توازن در نوردهی نیست. بلکه خنثی نبودن رنگ در نوردهی است و این اتفاق مثلاً هنگامی می افتد که نور از میان برگ درختان رد شود، اگر این منبع آسمان آبی باشد، پوست صورت مایل به آبی خواهد شد. هنگامی که در فضای آزاد، سایه های موضعی مشکل آفرین باشند، می توان برای تامین مقداری نور اضافه، از فلاش استفاده کرد، اما نتیجه کار با نور طببیعی موجود همیشه بهتر است.
رابطه نور:
نور مهمترین عامل برای عکسبرداری محسوب می شود. لغت عکاسی در واقع به معنای "ترسیم یا نوشتن با نور" است، لذا برای تهیه و تولید عکسهای بهتر، نیازمند درک و دانستن اطلاعاتی درباره آن بخش از طیف الکترومغناطیسی می باشیم که به نام نور شناخته شده.
ویژگی ها و مشخصات نور:
سه ویژگی برای نور وجود دارد که عکاسان نیز آنها را مد نظر می گیرند و آنها عبارتند از : شدت، کیفیت، جهت، شدت به معنای شفافیت و میزان روشنایی نور است، که باید به نوبه خود آنقدر کافی باشد که بتوان تصویری را که به وسیله آن روشن شده است روی فیلم ثبت کرد. علاوه بر آنچه که ذکر شد میتوان به کمک انوار با شدت زیاد از سرعتهای بالای دریچه نورگری از یک سو و دیافراگم های بسته تر از سوی دیگر برای متوقف کردن حرکت و یا افزایش عمق میدان استفاده کرد. البته نورهای کم سو، نیازمند بکارگیری دیافراگم های گشادتر و یا سرعتهای آهسته تر دریچه نورگیر می باشند که به سهم خود منجر به کاهش عمق میدان و یا تارشدگی تصویر می گردند.
کیفیت نور نیز تغییراتی از نرم تا تیز و شدید را در بر می گیرد. نورهای قوی و تیز از منابعی بسیار قوی مانند خورشید در مسافت بسیار دور و لامپهای فتوفلاد یا یک فلاش الکترونیک حاصل می شود، در حالیکه نور نرم از منابع نوری که سطح بزرگی دارند حاصل می شود مانند آسمان و یا نوری که از سقف یک اتاق منعکس شده باشد، همچنین نوری که از یک پنجره رو به شمال در داخل خانه حاصل شود از جمله نورهای نرم تلقی می شود.
کیفیت نوری که بر یک موضوع تابیده باشد جلوه و جلای عکس مربوط به آن موضوع را تحت تاثیرات خود قرار خواهد داد. نور قوی و شدید، "تیز" و خشن و متمرکز می باشد، در حالیکه نور نرم، نوری ملایم و آرامش بخش است. با توجه به جهت نور، شکل ظاهری و تکسچر یا بافت زمینه، سوژه های مورد نظربه صور گوناگون و مختلفی آشکار خواهند شد. در هنگام صحبت از "جهت نور" لفظ جهت اشاره ای به موقعیت یا محل استقرار نور در ارتباط با دوربین می باشد. نور رو به رو یا نور اصلی نوری است که قسمتی از سوژه را که رو به عدسی دوربین قرار گرفته است روشن می سازد. نور جانبی، تحت زاویه ای برابر با 90 درجه نسبت به موقعیت استقرار دوربین و سوژه می تابد. اما نور پشت نوری است که از سمت دیگر و یا پشت سوژه بر آن خواهد تابید. گرفتن پرتره به کمک نورهای کنترل شده نوعی سرگرمی و تفریح هم محسوب می شود. میتوان نورهای موجود را برای خلق جلوه مورد نظر تنظیم کرد. به عنوان منابع نوری می شود از لامپهای فتوفلاد و یک فلاش استفاده نمود. لامپهای که در منازل برای روشنایی بکار می روند معمولا به حد کافی روشنایی ندارند، اما به هر حال اگر آنها خیلی نزدیک به سوژه قرار گیرند میتوان از فیلمهای حساس نیز استفاده کرد.
شرایط عکاسی پرتره :
شرایط هوای پر گرد و غبار و شرجی ، ابری و طوفانی :
در روزهای آغازین فن عکاسی، دست اندرکاران آن و کسانی را که به کارهای تجربی اشتغال داشتند، هنگامی که آفتاب در پس ابرها بود و مجبور بودند دستگاه خود را به کناری بگذارند و عکس نگیرند. آنها به این علت به انوار پر نور آفتاب احتیاج داشتند و امولسیونی که در اختیار داشتند بسیار ضعیف بود. امروزه به هر حال بر عکس آن ایام؛ حتی روزهای ابری هم، مورد توجه هستند و در نزد عکاسان هیجان می آفرینند. نور در برخورد با صورت و چهره افراد معجزه کرده و به اصطلاح آنها را نوازش کرده و رنگها لطافت مخصوصی پیدا می کنند. در اینگونه موارد حالات و خصوصیات بیشماری در انتظار عکاس هست که ثبت شوند، بنابراین حتی وقتی که آفتاب نمی درخشد فرصتهای خوب عکاسی را نباید از دست داد.
2-2-4 سوژه های انسانی:
نوعی از عکاسی مستند اجتماعی را سوژه های انسانی دربر می گیرند. افراد یک جامعه که ما به سادگی از کنار آن ها می گذریم می تواند سوژه های نابی از دید یک عکاس پرتره باشند که تصویر و پرتره آنها جزء ماندگارترین عکس ها شود.
* مواردی که باید در هنگام عکاسی از مردم و سوژه های اجتماعی رعایت کرد به شرح زیر است:
1- هرگز نباید بیشتر کادر عکستان را پس زمینه اشغال کند. زیرا در این صورت توجه به موضوع اصلی جلب نمی شود.
2- در حضوری فردی که عکس چهره اش گرفته می شود نباید با ابزار تنظیم دوربین زیاد کلنجار رفت، به ویژه اگر لازم است او متوجه عکس گرفتن نشود.
3- بیشتر عکس ها به این علت خراب می شود که سوژه ها از فاصله دور گرفته می شود.
4- در هوای آفتابی شدید نباید وسوسه شد که از افراد عکس گرفت، معمولاً اگر موضوع درسایه قرار گیرد، عکس های بهتری خواهد شد. فیلم های جدید نگاتیو در برابر نوردهی نادرست آن قدر انعطاف دارند که حتی اگر دوربین تنظیم نوردهی نداشته باشد، در سایه یا روشنی نتایج قابل قبولی ارائه دهد.
5- اگر سایه ای نباشد، فرد مورد نظر می تواند کلاه پهن و لبه داری بر سر بگذارد، فقط دقت شود که سایه همه صورت را بپوشاند.
6- با استفاده از فلاش مستقیم یا فلاش ملایم کننده، می توان سایه های ناخوشایند و کنتراست زیاد را از بین برد.
7- اگر عکس گرفتن تمام قد به نظر جالب است، می توان آن را امتحان کرد. اما قبل از عکاسی باید روی آن فکر شود که برای این کار دلیل کافی وجود دارد یا نه؟ مثلاً آیا قصد ما نشان دادن لباس فرد است یا کاری که انجام می دهد؟
8- قاعدتاً باید آنقدر به موضوع نزدیک شد تا بتوان سر و شانه ها را در کادر جای داد. اما باید این نکته را نیز در نظر گرفت که اگر تا بالای پیشانی و مو به فرد نزدیک شوید، آیا تاثیر چهره بیشتر می شود یا نه؟ به هر حال چهره افراد مهمترین بخش تصویر است.
9- بهتر است پس زمینه ساده انتخاب شود، پس زمینه بخشی از ترکیب بندی تصویر است نه اینکه فقط چیزی است که موضوع در برابر آن قرار گرفته باشد.
10- معمولاً دست ها مشکل ایجاد می کنند، بهتر است به فرد مورد نظر خود چیزی بدهید تا در دست بگیرد. مثلاً چیزی که با علاقه و یا شخصیت او همخوان باشد. مثلاً گل، ساز موسیقی و یا وسایل ورزشی، اگر چیزی پیدا نشد که موضوع در دست بگیرد، اگر آقاست از او خواسته شود تا دستانش را در جیب خود بگذارد و اگر خانم است از او خواسته شود دست ها را در جلو حلقه کند. مردم معمولاً دارای خصوصیات یکسان نیستند و برخورد آنها در شرایطی که هدف عکسبرداری قرار می گیرند متفاوت است. پس بهتر است در هنگام عکاسی از آنها، از فواصل دور با لنزهای زاویه بسته کار شود تا آنها متوجه دوربین نشوند. متاسفانه در ایران برخورد بعضی افراد با اشخاصی که بی هوا مشغول عکسبرداری هستند نامعقول و ناپسند می باشد، که علت آن بیگانگی آنها با دوربین است. بهتر است هنگام کار تمرکز را معطوف به عمل باشد تا عکس العمل سریع تر باشد. دستپاچه نشد و همیشه خونسرد و با اعتماد به نفس به دنبال وقایع رفت تا در بهترین فرم ممکنه آنها را ثبت کرد.
پرتره های خانوادگی حدیثی بس طولانی دارد. با پیروی گرایشات زمانه، استودیوهای عکاسی سعی می کردند تا در عکس های گروهیشان با پرتره های نقاشی شده خانواده های مشهور به رقابت برخیزند و در پی همین امر بود که به مرور یک چنین مجموعه با ارزشی از عکس های مستند اندوخته شد که می تواند منبع پرارزشی در مورد شناخت جامعه باشد، پرتره های خانوادگی نوین که ضرورتاً آنچه را که نمونه و برجسته بود ارائه می کرد؛ رکن مهمی از عکاسی اجتماعی است. خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی می تواند در یک عکس نمایان شود.
این حس توسط "آگوست ساندر" هنگامی کشف شد که وی مشغول مطالعه و بررسی روی خصوصیات چهره اشخاص در جمهوری "وایمار" بود. راه او به واسطه عکاسان دیگری که توجه خود را روی واحد خانواده متمرکز کرده بودند ادامه یافت. برای مثال: "ادباربر40 عکاس انگلیسی، مجموعه کامل از عکس هایی تحت عنوان "خانواده ای که فقط یک سرپرست دارد" ارائه داد که در آن نحوه زندگی اینگونه خانواده ها را به خوبی نشان می داد. عکس های خانوادگی نه تنها برای نشان دادن تاثیر گرایشات نوین بر طبقات اجتماعی مختلف، بلکه به عنوان شروع رسوم و ساختار اجتماعی در جوامع مختلف دارای اهمیت می گشتند. جورج راجر41 ضمن سفرهای طولانی خویش در آفریقا و آسیا: پرتره های جالبی از گروه های خانوادگی گرفت که خصوصیات بارز قیافه های هر نژاد جغرافیایی را آشکار می کند"42.
امروزه، پرتره خانوادگی می تواند خیلی پویاتر از گذشته مطرح شود، تا آن حد که یک چنین عکس هایی تا حد امکان می توانند به عنوان نوع خاصی از عکاسی زنده قلمداد شوند. این یک حسن است که مردم در محیط زندگی معمولی شان بسیار طبیعی تر در جلوی دوربین رفتار می کنند تا اینکه به استودیو آورده شوند. اغلب، خویشاوندان عکاس به عنوان سوژ پرتره های خانوادگی نوین عمل می کنند که پیامد این امر یعنی حالت راحت هر شخص کار عکاسی را آسان تر می کند. این مسئله به خوبی در عکس های راجرماین43 نمایان است. در پرتره های نوین، سمبلهای گوناگون زیادی دیده می شود که می توانند در مورد خانواده ها، اطلاعاتی را بیان دارد. علاوه بر پرتره های خانوادگی که به عنوان تبین یک قشر اجتماعی خاص در یک محدوده زمانی قلمداد می شوند، عکسهای گروهی افراد مشهوری نیز وجود دارندکه هر کدام از آن اشخاص به عنوان یک فرد، شناخته شده هستند.
برای مدت های مدید اینچنین شخصیت هایی اجازه داده بودند که فقط پرتره های خانوادگی بسیار رسمی آنها انتشار یابد، و تمایل داشتند شخصیتشان در اینگونه عکس ها به نحوی نمایان تر پدیدا شود. با این حال، با مرسوم شدن مبادرات انتخابی، روابط عمومی ها و دفاتر تبلیغاتی کاندیدا صلاح را در این دیدند که برای جلب نظر عامه بهتر است عکس هایی منتشر شود که نشان دهد حتی سیاستمدران مهم نیز انسان های عادی هستند.
در راستای عکاسی از اشخاص برجسته با این هدف، عکاس بایستی به همان خوبی که در عرصه خاص خویش متخصص است روانشناس هم باشند. در این رابطه "فلیپ هالسمن" یک عکاس پرتره بی بدل بود. اگر پرتره خانوادگی شامل طبقات مرفه جوامع می گردید، گاهی اوقات گرایش های دیگری نیز به کار گرفته می شد، که این امر جاه طلبی های این قشر اجتماعی را مشخص می کند. این پرتره معمولاً به وسیله عکاسان متخصص در زمینه مد برداشته می شد. سرسیل بیتون44 کسی که رل مهمی در این نوع عکاسی داشت به عنوان عکاس این قشر اجتماعی شناخته شد.
پرتره ها ، بخش مهمی از عکسهای ما را در بر می گیرد که در زیر دستور العملهایی برای گرفتن هر چه بهتر پرتره های خانوادگی آمده است:
1- همیشه باید آماده بود
2- کار را به سرعت انجام داد
3- کار عکاسی را می توان با تفریح و سرگرمی قرین ساخت و به عبارت بهتر خندان و مردم دار بود.
4- بهتر است از سوژه ها قدردانی و تشکر به عمل آید.
5- لازم است در میان جلسات عکاسی اوقات تنفس داده شود.
6- زمان مناسب دست کشیدن از کار را باید دانست.
7- بهتر است سوژه را از زل زدن به دوربین به نحوی برحذر داشت.
8- تا حد امکان نباید به سوژه نزدیک شد.
9- در عکسها می توان مواردی جدی، تفکربرانگیز و حالات مختلف را نیز نشان داد.
10- بهتر است که طاقت و تحمل افراد را در نظر گرفت.
2-2-4- کودکان و دوربین :
در بین سوژه های انسانی ، کنترل کودکان یکی از مسائلی است که عکاس باید به آن توجه داشته باشد.
کودکان، نمک و هیجان زندگی هستند و از طرفی بچه ها بسیار زیرک و باهوش بوده و احساساتشان را آزاد و بی قید و بند بیان می کنند. ثبت تمایم این رفتارها بر روی فیلم، یکی از بهترین روشهای حفظ و نگهداشتن تمامی این سالهای در عین حال بسیار کوتاه محسوب می شود. در موقع عکسبرداری از کودکان به خاطر داشته باشید که :
آرام و بی حرکت ماندن برای کودکان مشکل و یا غیر ممکن است و برای آنها 5 دقیقه آرامش ممکن است 500 دقیقه جلوه کند. مودب و سر به راه بودن مناسب حال و هوای آنها نیست.
هیچ کس علی الخصوص کودکان از پند و اندرز شنیدن خوشش نمی آید. به احساسات و حد و حدود بهتر است احترام گذاشت. باید فکر کنید که اگر گرمتان باشد و یا احساس خستگی و گرسنگی بکنید چه حالی خواهید داشت. همچنین باید به خاطر داشت که اینگونه احساسات در اطفال شدیدتر است. عکاسی از آنان را به زمانی موکول شود که غذا خورده، استراحت کرده و در آسودگی بوده و احساس امنیت نمایند. از طرفی کودکان نسبت به مواقعی که خواسته شود آنها را گول زد حساس هستند یعنی این نیت شما را می فهمند بنابراین بهتر است که با آنها روراست بود بهتر است دلیل انجام کار را در رابطه با آنان توضیح داد و ظرفیت آنها را از نظر درک و فهم دست کم نگرفت.
زاویه :
لازم است دوربین را تا سطح قد کودک پایین آورد ، این کار باعث می شود در عکس حس نزدیکی تقویت گردد.
چاره اندیشی:
نشان دادن اسباب بازی عجیب در میان مدت زمان جلسه عکسبرداری به کودک کلافکی او را برای چند دقیقه به تاخیر می اندازد. هنگام عکسبرداری از کودکان نوپا و کوچکتر، خواسته شود مادرشان در محل عکسبرداری حاضر شوند. مطمئناً او را در وادار کردن کودک نشان دادن عکس العمل موفق تر خواهد بود.
دو روش برای عکاسان از کودکان وجود دارد:
روش مستقیم نزدیک شدن به موضوع:
آن هنگامی است که دو عکاس و کودک در مقام سوژه ، با یکدیگر برای حصول به آن عکس تشریک مساعی کرده اند. و همان طریقه ای است که عکاس به عنوان مثال برای ثبت یک تک چهره از آن استفاده کند. کودک در این حالت در شرایط کنترل شده ای از نظر موقعیت محل، میزان نور، ثبات و پس زمینه ، استقرار یافته است. مواردی که در زیر آمده است تکنیکهایی هستند که به استناد آنها این روش میتواند موفقیت آمیز باشد:
از کودکان خواسته شود که همکاری کنند اگر کودکان خود را جزئی از برنامه عکاسی بداند جاذبه عکاسی برای آنها همیشه بیشتر بوده و توام با سرگرمی و تفریح خواهد بود. بنابراین بهتر است نظر آنها را هم جویا شد همچنین سوال کنید که مایلند چه نوع عکسی از آنها گرفته شود و میتوان با اطمینان همان عکسها را گرفت. بهتر است از رشوه دادن اجتناب بشود. چه موقعی که زمان همکاری فرا رسیده ولی از پاداش خبری نشود ممکن است همکاری آن ها با نتیجه معکوس جلوه گر شود. همچنین در اینگونه موقعیتها رشوه گیر بعضی وقتها تصمیم به افزودن میزان درخواست خود خواهد کرد!
در محیطی که بچه ها در آن مشغول کار و بازی هستند عکس های بهتری می توان گرفت. زیرا آنها با بودن در خیابان محیط و فضایی احساس راحتی و آسودگی می کنند و در نتیجه می توان عکس العملهای هر چه طبیعی تری از آنها انتظار داشت. برای عکسبرداری از نوجوانها، از آنها خواسته شود کاری را که به طور روزمره انجام می دهند تکرار کرده و از آنها حین انجام همین عمل عکاسی شود. این درخواست ممکن است به معنای کارکردن آنها بر روی یک مدل یا به عنوان تفکر و اندیشه درباره چیزی که برایشان جالب و جذاب است تعبیر و تفسیر شود. از اموال اختصاصی آنها و یا چیزهایی که به آنها می بالند استفاده شود. جزئیات تکنیکی مقدمتاً آماده و حل و فصل شود: کودکان دوست ندارند هنگام وررفتن با نور و اندازه گیری آن به حالت انتظار باقی بمانند. بهتر است به سرعت کار را انجام داد. یکی از عکاسان معروف که در واقع شغل عکاسی را با عکسبرداری از کودکان آغاز کرده، زمانی گفته است ، که حتی کودکانی که در نقش مدلهای حرفه ای ظاهر می شوند تنها در ده دقیقه اول مراحل عکاسی بهترنی خصوصیات و حالات را از خود بروز می دهند. عکسهای خوب معمولاً آنهایی هستند که در دقایق اول جلسات عکاسی گرفته میشود.
روش غیرمستقیم نزدیک شدن به موضوع :
که عکاس به عنوان یک مشاهده گر آنها را در یک طرفه العین هنگام بازی و کار دیده و اقدام به ثبت لحظات می کند. این همان روش عکاسی candid است. و همان کاری است که به استناد آن می توان عکسهای طبیعی از کودکان چه در حال بازی و یا هنگام کار کردن گرفت. آنچه که در ذیل آمده و نکاتی برای استفاده توام با موفقیت این روش می باشد:
بهتر است تعداد زیادی عکس گرفت، با توجه به عادی شدن حضور دوربین و کار عکاس نزد افراد به تدریج خود آگاهی یا [حالت خجلت زدگی] افراد نسبت به دوربین کاهش خواهد یافت. این کار باعث افزایش درجات موفقیت در گرفتن اینگونه عکسها خواهد شد. همچنین به موضوعات عکس گفته شود که وجود عکاس را نادیده بگیرند.
نباید به انتظار گرفتن عکسهای بهتر بود:
ممکن است چنین لحظه و موقعیتی هم پیش بیاید، معهذا بهتر است که به سرعت عکاسی کرده و بعد منتظر ماند تا در صورت بهتر شدن موقعیت باز هم فرصت عکاسی دست دهد.
بهتر است گوش به زنگ موارد پیش بینی نشده هم بود:
عکسهایی از بچه ها چه در حالت شادمانی و چه در حال گریه کردن گرفت، جزئیات صحنه ها و حالات، هر کدام میتوانند پس از ثبت به عکسهای خوبی بدل شوند.
باید با کودکان لجوج و کله شق چگونه رفتار کرد:
اگر شما کودکی دارید که صرفاً دوست ندارد که عکس او گرفته شود در وهله اول سعی شود که علت عدم همکاری و علاقه مندی او را دریافت. اگر جواب کودک در حد این پاسخ باقی ماند که نمی خواهم یا علاقه ندارم که عکسم گرفته شود، آن وقت از همان کودک خواسته شود که در گرفتن عکس از یک چیز دیگر مثل اسباب بازی مورد علاقه کودک کمک کند. مسلماً نباید انتظار تغییر فوری در تصمیم گیری کودک داشت. کودک تمایل دارد به این که مدت زیادی را در این حالت سپری کند تا به نحوی چنان جلوه گر شود که تغییر حاصله از ناحیه او نبوده است. همانطور که می دانید کودکان قادرند تند و فرز به اطراف حرکت کنند. در واقع آنها می توانند به سرعتی حرکت کنند که دریچه نورگیری دوربین در حالت عادی قادر به ثبت تصویر آنها به صورت واضح نباشد. در نتیجه عکسهای تار و محو شده حاصل می شود.
یکی از محسنات دوربینهایی که مجهز به سیستم نوردهی اتوماتیک هستند آن است که می توان نحوه ثبت یک حرکت را به اختیار گرفت. همچنین میتوان یا یک حرکت را منجمد کرد یا به جهت کسب جلوه دراماتیک، آن را به صورت تار و کشیده نشان داد.
واضح است که دریچه نورگیری که با سرعت یکهزارم ثانیه باز و بسته میشود، می تواند حرکت یا سرعتهای زیاد را متوقف و منجمد سازد، اما دریچه نورگیری که مدت زمان باز و بسته شدن آن 30/1 ثانیه و یا طولانی تر باشد، مسلماً باعث تارشدگی تصویر خواهد شد. میتوان سرعت دریچه نورگیر دوربین را تحت کنترل قرار داد. برای افزایش سرعت دریچه نورگیر، در دوربینهای دارای حالت تقدم دیافراگم، بهتر است دیافراگم را تا حد امکان باز کرد. و برای کاهش سرعت حرکت دریچه نورگیر [شاتر]، دیافراگم را بست. عدسی چشمی بسیاری از دوربینهای عکاسی دارای صفحات و نشانه هایی هستند که میزان سرعت شاتر انتخاب شده بوسیله تقسیم نوردهی دوربین را نشان میدهند.
فصل سوم
عکاسی خبری
3-1- عکس بی خبر:
سوژه مورد نظر زمان زیادی با دوربین تحت نظر گرفته نشود زیرا احتمال دارد موضوع متوجه شود. عکس ذهن کادربندی گردد، از قبل سرعت و دیافراگم را تنظیم نمایید و فقط در لحظه نهایی از داخل منظره یاب به موضوع نگاه گردد.
توجه شود:
از عکسبرداری بی خبر هنگامی که صورت در کار قرار ندارد بپرهیزید. غالباً تعداد فراوانی از عکسهای بی خبر به این علت که موضوع پشت به دوربین بوده یا چرخیده خراب می شود لحظه ها را دریابید . این اصل مهم عکسبرداری بی خبر چنان چه بیان می شود کاملاً روشن نیست. این که فقط از موضوعی بی خبر و مخفیانه عکسبرداری شود، کافی نیست. هنگامی که افراد مشغول انجام کارشان هستند عکسبرداری از آنها عکسهای فوق العاده، بی روح و بدترکیبی را ایجاد می کند. بنابراین باید منتظر لحظه های بارز و چشمگیری مانند: حالت شادی، لبخند کوتاه یا قهقهه و حالت صورت در هنگام تفکر و تعمق بود.
پنهان کاری:
روش ساده ای که برای عکسبرداری بدون جلب توجه موضوع وجود دارد، استفاده از عدسی تله فتو است، اما نزدیک شدن به موضوع از زاویه ای که جلب توجه نکند تاثیر مشابهی ایجاد می کند. انتخاب عدسی تله فتو در برخی شرایط لازم و ضروری است. اما عدسیهای دارای فواصل کانونی نه چندان بلند (85 تا 150 میلیمتری) برای این منظور مناسبترند.
آماده سازی:
احتمال دارد بعضی از مواقع میزان کردن دقیق عدسی در زمان کوتاه ممکن نباشد. بنابراین قبل از عکسبرداری با حدس زدن فاصله عدسی را می توان میزان کرد. و تنگترین دیافراگم مناسب و ممکن را برای عدسی انتخاب کرد تا عمیق میدان افزایش یابد. نورسنجی را از روی کف دست انجام داد تا سرعت محل موجب محو و ناواضح شدن عکس نشود.
عکس بی خبر با عدسی واید:
می توان بی آنکه موضوع متوجه شود به او نزدیک شد، سعی گردد با عدسی واید انگل عکسبرداری شود. این عدسی را می توان راحت تر و سریعتر میزان کرد و برای عکسبرداری بی خبر با آنها ساده تر است بهتر است از عمق میدان فراوان عدسی واید انگل نهایت استفاده را برد. لازم نیست دقیقاً به سوی موضوع نشانه رفت و می توان آن را در جهتی قرار دهید که موضوع در کادرتان جای گیرد. سرعت و دیافراگم و کادربندی را باید از قبل تنظیم شود. اما نباید میزان دقت کادربندی بود، زیرا با برش یا پوشش تصویر در مرحله چاپ عکس می توان اشکالات موجود را برطرف کرد. دوربینهای کامپکت خود میزان برای این روش عکسبرداری ایده آل هستند.
ترکیب بندی :
حالت قوی صورت و ژستهای جذاب در بیشتر عکسهای مخفی دیده می شود. اما بهتر است پس زمینه هایی را که دارای رنگهای نامتناسب یا شلوغ هستند از عکس حذف کرد. فقط عکسبرداری از لحظه ای گذرا برای به دست آوردن عکس مخفی زیبا و چشمگیر کافی نیست. ترکیب بندی دقیقی را همچنان که برای عکسهای دیگر انجام داده می شود برای عکس مخفی نیز در نظر گرفت.
3-2 عکسهای خبری در مطبوعات :
وقتی که خواننده خبر را می خواند، عکس به او کمک می کند تا فضای رویداد خبری را عیناً آنطور که به شکل مستند ضبط شده است رویت کند، و تصویری واقعی از مکان رویداد مورد بحث در خبر را در ذهنش، به تصویر درآورد. در اصل، تفاوت در این است که عکس خبری به همراه مطلب نمی تواند با خواننده جدا از متن خبر ارتباط برقرار کند.
عکاسان خبری موفق ، کسانی هستند که به هنگام ضبط لحظات خبری، ماهرانه در کنار بیان هنری و مستند واقعه خبری، احساسات درونی خود را در جهت هر چه بهتر بیان کردن ابعاد حقیقی رویداد خبری به کار گیرند و از طریق عکس ، تصویری واقعی از رویدادهای اجتماعی ارائه می دهند.
چگونه می توان ابعاد متعدد یک رویداد خبری را با عکس ارائه داد؟
ابتدا نمای عمومی Over All از صحنه گرفته شود تا کل فضای صحنه را به تماشاچی نشان دهد. در این نمای عمومی ابعاد موضوع در رابطه با صحنه برای تماشاچی مشخص می شود. برای تنوع بیشتر، با نزدیک شدن به سوژه و گرفتن نماهای نزدیک
Close shot و نماهای درشت close up تماشاچی به داخل صحنه برده می شود. در واقع او نمی خواهد تماشاچی چیزی را از دست بدهد. او می خواهد که تماشاچی همه اتفاقات داخل صحنه را ببیند، در نتیجه با ذکر به جزء رفتن و نشان دادن تمام اجزای صحنه تماشاچی را در جریان رویدادهای داخل صحنه قرار می دهد در نمای متوسط Medium shot را از نزدیک نشان می دهد.
نمای عمومی در عکاسی خبری:
یعنی به خواننده اجازه داده می شود که خودش را در محل حادثه مجسم کند.
اندازه نماهای عمومی معمولاً به خوانندگان نشان می دهد که واقعه خبری در کجا و کی رخ داده است. همچنین از نظر زمانی روز و شب رویداد خبری را مشخص میکند. همچنین نمای عمومی به او اجازه می دهد تا خوب قضاوت کند.
مارگارت بورک وایت Margaret Bourk white یکی از عکاسان مجله لایف life عادت دارد که همیشه از هر موضوع خبری و غیرخبری یک عکس (نمای عمومی) تهیه کند.
وی برای نمای عمومی از رویدادها در عکاسی خبری ارزش خاصی قائل است و می گوید: می خواهم دبیر سرویس، خود، نمایی را که رویداد را نشان می دهد، ببیند. این موضوع کمک می کند تا او بهتر عکسهای دیگر رویداد را بفهمد.
زاویه دوربین در نماهای عمومی:
به طور کلی زاویه دوربین از بالا High Angle در این نوع عکسها مورد استفاده خوبی دارد. قبل از هر چیز باید مشخص کند که چه اتفاقی دارد می افتد. دنبال جایی بگردد که امکان دسترسی او را به اصل موضوع بهتر فراهم کند.
عکاس می تواند با استفاده از هلی کوپتر و لنز زاویه باز wide Angel به راحتی از ارتفاع، ابعاد حادثه را از زاویه های مختلف نشان می دهد.
نمای متوسط در عکاسی خبری داستان نقل می کند:
در اینگونه نماها عکس باید آنقدر به افراد درگیر در رویداد خبری نزدیک شود که تمام آنان و در عین حال روابطشان در عکس مشخص باشد. در واقع در نمای متوسط خبری باید تمام عوامل سازنده عکس دیده شوند. نمای متوسط میل لید Lead در خبر است. عکس باید به طور سریع تمام داستان را بگوید، باید خلاصه اتفاق را بگوید یا به گونه ای باشد که به طور کامل رویداد را ارائه دهد.
پیش بینی وقایع در عکسبرداری خبری:
رویدادهای خبری پرتحرک News Action مثل زد و خورد پلیس با مردم، فرار از آتش سوزی، تظاهرات، دعواهای سیاسی در مجالس بین المللی و غیره. جزو رویدادهای خبری هستند که عکاس خبری باید مسائل مختلفی را برای عکسبرداری از این نوع رویدادهای پیش بینی نماید. به این معنی که عکاس در هر لحظه باید حادثه و اتفاق بعدی را حدس بزند. بنابراین عکاس خبری باید همیشه آماده باشد تا اتفاق را از اول تا آخر پیش بینی نماید و خود را آماده گرفتن عکسهای جالب در هر مرحله از رویداد نگهدارد.
لنز وایدانگل و نمای متوسط:
برای نماهای متوسط در عکسبرداری خبری، لنزهایی با فاصله کانونی 24 و 28 میلیمتری، کاربرد خوبی دارند. نکات مثبت و منفی در مورد استفاده از این نوع لنزها این است که با این گونه لنزها از فاصله نزدیک به موضوع خبر، می توان نمای متوسط تهیه کرد. از آنجا که زاویه لنز باز است.
در نتیجه اطراف سوژه خبری و زمینه صحنه رویداد به خوبی در عکس وارد میشود. لذا رابطه رویداد خبری با محیط به خوبی حفظ میشود.
از نکات منفی مربوط به این لنزها می توان به دگرگون شدن سوژه در فضای تصویر Distortion اشاره کرد. یکی از ویژگیهای لنزهای وایدانگل دگرگونی خاصی است که در فضای تصویر ایجاد می کنند و در مواردی ممکن است رویداد خبری را از نظر ظاهری تحریف کنند. در عکسبرداری از زاویه بالا با لنز واید از انسانی که موضوع خبر است، این دگرگونی حاصل می شود که سرسوژه و بالاتنه او بزرگ جلوه می کند و برعکس بقیه بدن و پاهای او کوچک نشان داده می شوند. یا اگر از پایین ساختمانی چند طبقه در حال آتش سوزی با لنز واید، عکس گرفته شود تصویری که به دست می آید ساختمان را طوری نشان می دهد که به نظر می رسد که ساختمان از عقب در حال افتادن است. البته در این گونه مورد بهتر است که پشت دوربین موازی به نمای ساختمان باشد، و یا اینکه از فاصله دورتر عکس گرفته شود. به هر حال در مواردی که دگرگونی فضای تصویر عکس خبری به اعتبارعکس لطمه می زند. بهتر است که از استفاده از اینگونه لنزها پرهیز شود.
نمای درشت، اثر دراماتیکی به عکس اضافه می کند:
هیچ چیز مثل یک نمای درشت در عکس خبری نمی تواند بهتر از آن احساس و حالت موضوع خبر (انسان) را به خواننده منتقل کند. باید توجه نمود که در اثر نمای درشت ارتباط نزدیک بین موضوع عکس و بیننده به وجود می آید. ضمناً یک نمای درشت باید فقط بر یک موضوع تکیه داشته باشد نه چیز دیگر. نمای درشت از چهره مردی که همسر و بچه هایش را در مصیبت سیل از دست داده و در حال گریه است، اثر تکان دهنده به خواننده می گذارد و او را بی درنگ در عمق فاجعه قرار می دهد. نمای درشت از عروسکی که در گل و لای باقی مانده از سیل، در مقابل خانه ای ویران شده دیده می شود، اثر کوبنده ای بر خواننده بر جای می گذارد.
نمای درشت و لنزهای زاویه بسته:
لنزهای زاویه بسته یا "تله" (telephote lense) Narrow Angel مثل لنز با فاصله کانونی 200 میلیمتری، عکاس خبری را قادر می سازد تا نگران نزدیک بودن به موضوع رویداد نباشد و در فاصله مناسب نمای درشت مورد نیاز خود را تهیه کند. یکی از ویژگیهای لنز تله این است که در عکسبرداری با اینگونه لنزها پیش زمینه و پس زمینه forgrand and Backgrond سوژه در عکس از وضوح خارج می شود. لذا موضوع به خوبی در عکس مشخص می گردد و همین ویژگی موجب می شود تا تمرکز بر روی موضوع بیشتر گردد و در عین حال سوژه خبری از مسائل جنسی دور نگهداشته شود و چیزهایی که عکاس دیدن آنها را لازم نمی داند کاملاً حذف گردد.
روش عکسبرداری زیاد از رویداد خبری :
در عکاسی خبری وقتی که عکاس در مقابل موضوع و رویداد خبری قرار می گیرد، باید از روش عکسبرداری زیاد sataration Methee استفاده کند. زیرا این روش بخت دستیابی به عکس خبری خوب را افزایش می دهد. وقتی که عکاس در مقابل یک رویداد قرار می گیرد باید عکسهای متعدد از زوایای مختلف، از موضوع خبر بگیرد. در عکسبرداری با این روش توصیه شده است که عکاس در هر وضعیت حداقل شش عکس بگیرد، چند قدم به عقب بروید و از جایگاه جدید، مجدداً عکسهای تازه بگیرد. باید توجه کرد که کمی تغییر در زاویه دید، عوامل و مطالب تازه ای به عکس اضافه می کند. مثلاً عکس از برخورد دو اتومبیل با هم، و بعد چند قدم عقبتر فضای برخورد دو اتومبیل را با هم نشان می دهد با هر زاویه دید اطلاعات تازه ای در عکس ضبط می شود.
روش عکسبرداری زیاد در رویدادهای خبری، به ویژه در مواردی که موضوع رویداد در حال تحول و دگرگونی است. بیشتر به کار می آید. اهمیت این روش عکسبرداری در این است که عکاس در هر عکس چیز تازه ای را ضبط می کند و در عین حال، لحظه را هم از دست نمی دهد تا اینکه عکس موردنظرش را به دست بیاورد.
ضمن اینکه مانع افسوس خوردن عکاس به سبب از دست دادن لحظه ای در عکسبرداری از رویدادها می گردد. استفاده از دستگاه موتور درایو Motor Drive امکان عکسبرداری سریع با تعداد زیاد کادر را در این روش آسان می کند. این دستگاه عکسبرداری را به طور اتوماتیک انجام می دهد و به عکاس خبری این فرصت را می دهد که در هر لحظه کوتاه عکسهای زیادی پشت سر هم بگیرد.
تجربه :
– هیچ آموزشی بهتر از تجربیات شخصی نیست.
– لازم است اول در ذهن آنچه را که انتظار خلق آن هست با نیروی تخیل پرورش داده و پس آن را در عمل ارزیابی نموده و آنگاه جاودانه اش ساخت.
– هیچ گاه قانع نبوده و همیشه پویا به دنبال سوژه هایی بود که در ذهن وجود دارد. گاهی اوقات هم ایجاب می شود از سوژه ای غیرقابل پیش بینی عکسبرداری کرد.
– باید همیشه به خاطر داشت که یک عکاس متبحر قبل از هر چیز باید یک روانشناس خوب باشد. پس نقل شده که یک عکاس باید یک هنرمند گزارشگر روانشناس باشد. در مورد خصوصیات افراد، خوب مطالعه شود تا شناخت در مورد آن تکمیل شود زیرا این شیوه کمک موثری در بهبود پی آمدها خواهد نمود.
– و بدانید که تصویر گرفته شده مبین خصوصیات اخلاقی عکاس است قبل از شروع کار با تمام وجود اتمسفر اطراف را حس کرد. یعنی دید ، بویید ، لمس کرد و … در حد امکان تمامی این احساسات را در عکس گنجانید، دانست که در صورت موفقیت بیننده با دیدن تصویر همان احساسات را دریافت خواهد نمود.
1 – هادی شفائیه؛ فن و هنر عکاسی؛ 1؛ تهران: علمی و فرهنگی، 1372،183.
2 – اسماعیل عباسی؛ فرهنگ عکاسی، تهران: سروش، 1383،43.
3 – La doguerrdotypomanie .
4 – J.B. Isenring.
5 – N.P.Levebours.
6 – اسماعیل عباسی؛ فرهنگ عکاسی؛ تهران: سروش،1383،46.
7 – نشریه عکس؛ شماره7؛ سال سوم؛ تهران: انتشارات سروش، 1368،4.
8 – Paul Klee (1879-1904) نقاش اسکپرسیونیست و سوررئالیست، او یکی از درخشان ترین شخصیت های هنری بود. در سوئیس متولد شد، سال1898- برای تحصیل در رشته نقاشی به مونیخ رفت. در سال 1920 "والتر گروپیس" او را برای تدریس به آکادمی "باهاوس" در وایار دعوت کرد. کله پس از ملحق شدن به جمع مدرسان با هاوس با کاندیسنکی و سنت های سوپرماتیسم و کانستراکتیویسم آشنایی پیدا کرد. نقاشی های وی قبل از هنری بودن طبیعی به نظر می رسید.
9 – Mark chagal (1886-1986). نقاش سوررئالیست، او در وستیمک روسیه به دنیا آمد. تحصیلات اولیه هنری اش را در این کشور گذراند. در سال 1910 به پاریس رفت. در آنجا به تجربه های فوریستی و کوبستی دست یافت، در سال های دهه بیست بر دامنه فعالیت های هنری اش در عرصه گرافیک افزود.
10 – نشریه عکس؛ همان منبع؛ص5.
11 – نشریه عکس؛ همان ماخذ؛ ص6.
12 – Gertrade Rosselerore ـ(1894-1974) عکاس زن حرفه ای اهل چکسلواکی، وی به همراه همسرش عکاسی را در استودیو درتیکول به عنوان کارآموز فراگرفت.
13 – Cecll Beaton (لندن1904) عکاس، صفحه آرا، طراح و مولف چندین کتاب. وی از بیشتر اشخاص مهم و مشهور هم عصر خود در انگلستان و فرانسه و آمریکا عکس هایی با بیان روانشناسانه گرفت.
14 – Gorge Hoyningen Huene (1900-1968) عکاسی که اهل روسیه بود و در آمریکا زندگی می کرد. پس از آموختن نقاشی در مجله وگ در پاریس همکاری کرد.
15 – Dora Kallmus (1880) وین، عکاس زن فرانسوی بود که به خاطر پرتره هایش مشهور گردید.
16 – Gisele frund (متوسط 1912 برلین). عکاس زن اهل آلمان که در فرانکفورت جامعه شناسی و زیبایی شناسی خواند. جایزه فرهگی یکی از انجمن های عکاسی آلمانی را دریافت کرد.
17- Philippe Halsman (1906) عکاس لیتوانی تبارآمریکایی که عنوان عکاس پرتره مطبوعات ایالات متحده را کسب کرد.
18 – نشریه عکس؛ محمد ستاری؛ شماره8، تهران، سروش68-4.
19 – Bill Brandt (1904) عکاس مستقل انگلیسی، از سال 1929 تا1931 دستیار "من ری" بود و محیط هنری پاریس را بسیار مهیج یافت.
20- jovge lewinski (1921 لهستان). عکاس مستقل انگلیسی و مدرس عکاسی. هنگام جنگ جهانی دوم به انگلستان آمد و در این کشور موفق به اخذ درجه لیسانس در اقتصاد شد و به خاطر پرتره های روانشناختی و عکس های رنگی اش موفقیت کس کرده است.
21 – Daina Arbus (1923 نیویورک). عکاس زن آمریکایی که اوایل در عکاسی مد تخصص یافت. در دهه 60 فعالیت عکاسی خود را روی قشر خاص جذامی ها، آس و پاس و عقب مانده ذهنی متمرکز کرد و در برپایی نمایشگاه در موزه هنر معاصر نیویورک سهم داشت.
22 – نشریه عکس؛ همان ماخذ؛ ص5-7.
23 – نشریه عکس؛ همان ماخذ؛ ص7.
24 – Arnold Newman (متولد 1918)، عکاس پرتره اهل ایالت متحده.
25 – Irving Penn (1917)، عکاس معروف مد و پرتره، نقاش و گرافیست آمریکایی، در سال 1943 برای مجله "وگ" کار کرد و به واسطه تصاویر نامتعارف و تجاری و عکس های رنگی اش شهرت جهانی به دست آورد.
26 – نشریه عکس؛ همان ماخذ: ص9.
27 – نشریه عکس؛ محمد ستاری؛ جلد9: تهران: سروش،1368.
28 – Live Photography مقوله ای از عکاسی که در آن به نوع انسان، حیات یا پویایی، زندگی و غیره مطرح می شود. عکاسی خبری یا مطبوعاتی در این گروه است.
29 – Making Photograph's.
30 – Taking Photograph's.
31 -Felix H.man (1893 فرایبورگ آلمان) عکاس انگلیسی که نام واقعی اش "Hans Baumann" می باشد. فعالیت عکاسی خود را از سال 1914 آغاز کرد و با دوربین کوچک خود به ثبت وقایع جنگی پرداخت. پس از جنگ جهانی اول به عنوان یک فتورورنالیست به کار پرداخت.
32 – Gabriele and Helmut Nothhelfer (گابریله 1945 بریلین، هلموت متولد بن) عکاسان آلمانی که به اتفاق هم در مدرسه "لته" برلین سپس در مدرسه "فولکوانگ" اسن به تحصل پرداختند و هر دو نیز به عکاس مستند علاقه مند بودند و از مشاغل و حرفه های گوناگون مردم عکس های زیادی گرفتند.
33 – Chris steele-pevkins (1947 برمه)، عکاس مستقل و مدرس عکاسی اهل انگلستان.
34 – Teddy- doy's نام مجموعه عکس وی که از جوانان ولگرد و اوباش تهیه کرده.
35 – نشریه عکس ؛ همان ماخذ ؛ص 6.
36 – Angus Me Bean (1904) نیوبریج، عکاس انگلیسی که به خاطر عکاسی صحنه و تئاتر مونتاژهایش معروف است. به سال 1935کارگاه عکاسی خوش را در لندن گشود، با مجلات "اسکیچ" و"لیلیپوت" همکاری داشت و پرتره های سوررئالیستی اش قابل توجه می باشد.
37- East 100th Street.
38 – Bruce Davidson (1933 ایلیونیز) عکاس آمریکایی، که تحصیلاتش را در عکاسی (انستیتو تکنولوژی راچستر) گذراند و عضو آژانس عکاسی "منگم" می باشد.
39 – Faces USA.
40 – Ed Barber.
41 – Georg Rookger (1908) فتوژرنالیست انگلیسی، پس از گذراندن مدارج کالج "سن بیز" در انگلستان و پرداختن به حرفه عکاسی در ایالات متحده روی آورد.
42 – پطرتاسک؛ نشریه عکس؛ محمد رستگاری؛ 10؛ تهران: سروش؛ 1368،ص4.
43 – Roger Mayne (1929) عکاس انگلیسی که پس از اتمام تحصیلاتش در رشته شیمی دانشگاه آکسفورد به عکاسی روی آورد. به عکاسی از اوضاع اجتماعی و شرایط انسانی علاقه وافری دارد و گزینش های تصویری اش بیش از آنکه حاوی انتقاد اجتماعی باشد، بیشتر مبتنی بر ثبت واقعیات عینی است.
44 – Cecil Beaton (1904)، لندن، عکاس، صفحه آرا، طراح صحنه اهل انگلیس. وی مولف و گردآورنده چندین کتاب عکس می باشد. او تقریباً از اکثر اشخاص مشهور فرهنگی و سیاسی و انگلیسی، فرانسه و ایالات متحده عکس هایی با بیان تفسیری حاصل از نگرش خویش گرفته است. از سال 1928 عکاس معروف مجله "وگ" و از 1937 عکاس رسمی دربار و خاندان سلطنتی انگلستان بود، به سال 1372 به لقب "سر" مفتخر گردید.
—————
————————————————————
—————
————————————————————
98